سریال زندگی در بهشت | قسمت ۵7 - صفحه 1

277 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمد فتحی» در این صفحه: 13
  1. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3848 روز

    به نام خدای صاف و ساده و مهربون و بخشنده .. ( لبخند )

    دوست داشتم حس و حال الانم را که ادامه وار بوده و حالا رسیدم به این حال و این حال خوبم با خواندن کامنت ارزشمند و تحسین برانگیزت کااااا

    نه اصن بیاا یک ایده زد به سرم بذار جنوبی بنویسم .. اینم بالاخره یکی از خلاقیت های مُونِه کاااا البته خیلییی وقته که ننوشتم ولی حس میده هااا ولک ( لبخند)

    هااا سلاممم

    ها گوفتوم بیام ایی حس و حالمو بااهات مثل شی ریت شیر کونوم ..

    ها تو چقدر تحسین برانگیزیییی ( به این نتیجه از همین اول رسیدم که واقعا هر چیزی باس تکاملش را طی کنه )

    زینب زینب ..

    چقدر کامل تر و پخته تر شده خداروشکر میکنم واقعا به خاطر وجود ارزشمندت

    بهت تبریک میگم به خاطر این عکس جدیدی که خیلی ساده گذاشتیش.

    چقدر خنده هات ملوسه .. ( همون قشنگه )

    ازت ممنونم به خاطر این نگاه این قسمت از کامنت .. اینکه هر مسیری که سخت داره پیش میره حتما جای کارت و کارهات میلنگه و مسیر خدا مسیر راحتیه

    امروز داشتم این باور دارم تکرار میکردم .. تازه کلی از باورهام هم توی همین نظر تایید کردم بازمم ممنونم ازت ببین چه میکنه نوشتن .. ببین چه میکنه گذاشتن ردپا .. ببین.

    این باور: مگه میشه که خدای درســــت را باور داشته باشی و فقیر باشی؟!!!

    پس در نتیجه تو همین الان که اینجایی میتونم بگم که، ثروتمندیـــــــــــــــــ

    عاشقتم ..

    یوهووووو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3848 روز

    به نام خدای حق گو

    یک نکته که دوست دارم بنویسمش تا مرورش کنم واسه خودم:

    ” اگر هنوز گاهی از دنیای بیرون و شرایط و آدم ها گله مند هستم،قطعا معنیش اینه که من از درون هنوز چند جا ایراد دارم که نتونستم بسازمشون ”

    یک داستانم یادم اومد از آخرین خطی که نوشتی آوا جان، اینکه اسب براونی عزیز اومد به بدرقه کردن مهمان ها..

    میخوام بگم آره همینطوره من بارها توی سفرم تجربه کنم آخرین سفری که رفتم به جزیره ای تو استان خوزستان بود اسفند پارسال .. شب بود بالای خود جزیره ی سرسبز که دور تا دورمون آب بود کمپ زده بودیم .. توی چادر بودم که صدای قدم برداشتن های اسب را شنیدم .. تا ساعاتی دور چادرم حلقه زده بودند .. اون شب یک شب به یاد موندنی و در ابتدا با ترس بود واقعا اما دیدم باید حمله کنم بهش وقتی توی اون تاریکی و سرما اومدم بیرون با چراغ تا ببینم چیه کیه .. دیدم سه تااا اسبِ! آزاد .. من به وضوح نتونستم ببینمشون چه رنگن اما هیکلشون را میشد دید آخه وقتی اومدم بیرون رفتن اون ور ..

    صبح شد .. دوست من رفت دنبالشون تا بلکه ببینشون .. و من صبحانه درست کردم .. چای آتیشی .. قهوه ی مارکو پز معروف و املت و .. دوستم به موقع برگشت بهم گفت محمد که ندیدمشون .. گفتم اگر بخوان میان اگر بخوان دیده بشه میشن ..

    چند ساعت وقت رفتن از جزیره بود .. قایق که دیروز بهش گفتیم این موقع بیاد اومد .. حس فوق العاده ای بود .. دوست داشتم از رفتمون هم عکس بگیرم .. دوربین را گذاشتم روی زمین و به سمت ساحل .. من پشت به دوربین بودم و دوستم رو به دوربین وقتی عکس گرفته شد و برگشتم که ببینم چی گرفته شده .. دهنم وااا موند!!!

    سه تا قاطر زیباااااااا با یال های قهوه ای و بازم میگم بسیار زیبا اومده بودند بدرقه امون .. باهاشون خداحافظی کردم و رفتیم. بهشون گفتم دوسشون دارم .. و الانم دارن فرکانس من را دریافت میکنن .. فرکانس پادشاه را..

    آوا جان بسیار بسیار ازت سپاس گزارم

    میدونی یکی از اون ویژگی های دیگه آدم های خارجی اینه: مثل الان توی همین لحظه خیلی راحت .. احساسشون را ابراز میکنن

    دوست دارم تو بینظیری واقعا.

    دوست مهربون و خوش قلب من، من در حال سفرم در سفر به دور آمریکا .. نمیدونم چندبار برات نوشتم یادم نمیاد اماا خیلی خوب میدونم که نگاهت تحسین برانگیز نوشته هات تحسین برانگیز .. واقعا بهت افتخار میکنم و واست بهترین هاا را آرزو میکنم.

    عاشقتم هم پاره ی ارزشمند من

    Thank You

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  3. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3848 روز

    به نام حق

    سلام به هم پاره جانم سلام به عزیز جانم؛ سمیر جان

    چقدر ذوق و شوقتون را دوست دارم

    چقدر خانواده ی گرمتون را دوست دارم

    چقدر بیداری اتون را دوست دارم

    چقدر درک بچه ها و شما را دوست دارم

    خدای من .. به جای دوست دارم، همه را تحسین میکنم بذار ..

    چقدر اخه خوبید شما چقدر این خدا بینظیره که این جوری یک خانواده از تمام دنیا را کنار هم قرار داده

    باورهاااای استاااااد خدای من ایمان استاد. خدایا شکرت

    سمیرا جان ..

    من بچه ها را خیلی دوست دارم .. چون خودم سعی کردم بچه بموننم .. ذوق و شوق کنم بخندم بازی کنم .

    بهترین هااا را واستون آرزو میکنم

    به سارینا جان هم پاره و عشق من بگو لطفا که میاد اون روزم .. تجسم بودن توی پارادیس عالیه اونجا میری اماا تو خود پارادیس را بدست میاری.

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3848 روز

    اوخ اوخ گفتی رشت! اوه اوه چقدر خاطره خوب دارم پسر .. چه سفرهااا هااا چه دورهمی هاا میدان شهرداریااا بساط دل زیر شلق شلق باروون .. چایی عمو مشتی میل کردناا .. گیتار زدناییی عرفان و افراز از گروه گَس باند .. حتی یک شب دعوت کرد ما رو رفتیم خونه ی عرفان جان .. واووییی ساحل گیسوم کمپ زدنامون .. خانه میرزا کوچ خان وای چقدر با صفا بود .. یا همون شب اول که زیر بارون زدیم و خواندیم و رقصیدیم با دوستایییی که همون اولین بار آشنا شدیم و جذب هم شدیم، محبوبه جان .. نگینا که الان واسه خودش گوینده ای شده خداروشکر .. افاق و داماد جان که الان یک ون دارن ودارن زندگی ون لایف را تجربه میکنند و میرن دور ایران سفر میکنند .. زهرا که به خواسته اش رسید و رفت توی مهدکودک و معلم بچه هاای شادد مثل خودش .. عرفان جان که رفتند ترکیه و کارشون عشقشونننن حسابی خداروشکر گرفت و خود ابی واسه اشو خواند .. خانه ای که عوض کردند وای وایی خدای من اصلا این کامنت را خواندم رسیدم به رشت این همه خاطره .. پیاده روی ام از اسب بونی تا اسالم و از اونجا بیا تا ساحل گیسوم .. و تخم مرغ بزنی همونجاااا اوووف تو اون جاده رویایی اوووف اوووف اوووف بینظیره پسر .. خدایا شکرت چقدرر رشت زیباااست چقدر بینظیر بود خدای من همش عشق بود همش لذت

    یک خاطره باحال بهت بگم دوست جان

    همون روزی که رسیدیم رشت شبش جنانننن بارونی زددد هاااا که ما میدونی کجاا کمپ زدیم شاید باورت نشه!

    دقیقا توی باغ محتشم زیر عمارت فرنگی ( خنده )

    و میدونی یکییی از شیرین ترین خواب های زندگیم بوددد عه راستی استوریش را دارم توی هایلایت هام برم ببینمش ..

    میدونی وقتی ساعت 6 از خواب بلند شدم اونممممم با صدایییییییییی بارونننننننننن باااابااااااا اصلا ماروای رویایی چی را دیدم ..

    دیدم که مردم عاشق اینجاااا یک چتر گرفتنددد و بازمم دارن ورزش صبحگاهی انجام میدن الله اکبر … خدای من.

    عاشقتمممممممم عاشقتمم

    میبینمت))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3848 روز

    محمدصادق .. چی بگم آخه ( حالت سوالی؟!) بگم که ادامه بده! خب خودت خدایی .. خدا همیشه جاریه و داره حرکت میکنه

    بگم ممنونم؟! خب خودت خالقی ..

    بگم عاشقتم ؟ خب اینم انگار فقط یک قطره از اقیانوس انگار به قطره ای دیگه میگه عاشقتم ..

    الحمدلله رب العالمین

    تهران .. معافیت سربازی … بارون بارون بارون … جهانگرد ( اونجا که خدا نوشت اصل من میچرخونه دقیقااا کلمه ی جهانگرد برای من بود ) .. تجسم .. رعد و برق … رفتن به سمت شرق تهران .. در حالی که خودت مرکزی و شمالش! ..

    Just Thank you.

    دوست دارم هم پاره ی من.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3848 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام بر هم پاره و دوست ارزشمند و شاد و رو به راهِ من؛ یزدان جان

    به خاطر وجود ارزشمندت از خدایی که من شناختم سپاس گزارم خبر خوبش اینه که وقتی مدارت میره بالاتر خیلی زندگیت از همه جهت زیباتر میشه.

    توضیحات را که هدایتی خواندم خیلی لذت بردم.

    تحسین میکنم قلمت را

    تحسین میکنم نگاهت را

    احساس میکنم که خیلییییی متصلی و توی مسیر درستی و مستقیم خداروشکر .. واقعا تحسینت میکنم

    شادی هات .. رها بودنت .. همه چی را با قانون مقایسه کردنت .. خودت را جای بقیه گذاشتن برای اینکه درک بکنی .. تجسم کردنت ..

    واقعااا بهت تبریک میگم.

    ممنونم که لبخند من را بیشتر کردی و طولانی تر ممنونم که من را با نوشته ات دقیقه های بیشتری در احساس خوب نگه داشتی.

    خدایا شکرت.

    دوست دارم رفیق نازنینم ..

    از خداوند برات دعا میکنم داشتن و تجربه ی هر آنچه که دوست داری. از خدا برات دعا میکنم که جسارت و شجاعت انجام هر کاری را داشته باشی. دعا میکنم که قلبت پر از عشق خدا و لبت همیشه خندون و صدات و وجودت همیشه پرانرژی باشه. آمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3848 روز

    به نام خداوند یکتای جهان آفرین .. زیباآفرین .. ثروت آفرین .. شادی آفرین .. هدایتگر مطلق ..

    یعنی قشنگ احساس میکنم و درکت میتونم بکنم که چقدر درک کردی و چقدر با اتصال قوی در صلحِ تمام نوشتی .. گفته و نوشتی .. چقدر قشنگ این باور سازی

    یزدان جان عزیز دلم، مهربون جان، دوست داشتنی و جذاب، رفیق و شفیق ثروتمند و شجاع دل من، .. دوست دارمممم من

    چیز خاصی ندارم بهت بگم ..

    فقط اینکه این پیام را خواندم و دوست داشتم یعنی قلبم گفت یعنی روحمم میخواست که این تشکر به خاطر اینکه یک روزی این کامنت را نوشتی وقت گذاشتی انرژی گذاشتی نمیخواست که فقط توی دلم باشه این تحسین و سپاس گزاری .. دوست داشت بنویسه هم برای تو ..

    الهی که هر جا هستی ثروت بیشتر، سلامتی بیشتر، خودش خودش را خودش را بیشتر حس کنی با اتصال قوی ترت با عملکرد بینظیر ترت .. عاشقتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3848 روز

    میخوام دعا کنم که به امید رب العالمینی که …

    خدایی که مهم ترین و اولین رابطه من با خدای درونم هست و خدایا شکرت که هر روز این رابطه عاشقانه تر میشه. پایدارتر میشه زیباتر میشه. خدایا شکرت

    خدایی که، از من مراقبت میکنه از جان و مال من

    خدایی که، تنها صاحب قدرت است و اوست شکست ناپذیر مطلق و اوست آگاه بر هر چیزی و بر هر چیزی تسلط کامل دارد.

    خدایی که خدای آسمان ها و زمین هم هست و اوست صاحب تمام گنج های زمین و آسمان و هر آنچه که میانشان است.

    خدایی که هیچ برگی بی اذن روی زمین نمی افته .. الله اکبر

    خدایی که خدای درونم همان هدایتگر رب العالمین هم هست.

    خدایی که تمام ایده ها و راهکارهای ثروت آفرین را میدونه و در زمان و مکان مناسب به من میگوید.

    خدایی که پاسخ تمام سوالات من را میدونه

    خدایی که همیشه و همه جا با منه همراه منه مثل منشی 24 ساعته!

    خدایی که یکتاست، وهابِ روزی رسان بی حسابِ من هم هست، خدایی که ارحم الراحمین هم هست

    خدایی که توبه پذیر بخشاینده و مهربان هم هست.

    خدایی که انسان های صالح و مومن را در مسیر من قرار میده تا کارهای من را به خوبی و در کم ترین زمان به راحتی و لذت بخشی انجام بده.

    خدایی که خیر و شر من را به من الهام میکند

    خدایی که لایق هم صحبتی با او هستم و لایق دریافت الهامات.

    خدای درونم، خدایی که از من پادشاه اش میخواهد که در مسیر گسترش دنیا قدم بردارم با عشق.

    خدایی که من تسلیم و مطیع امر او هستم و بهش ایمان کامل دارم .. چرا که اگر نداشتم اینجا نبودم و نمی نوشتم .. و اکنون مثل هر زمان دیگه ای که سعی میکنم متصل باشم دارم لبیک میگم به خدای آسمان ها و زمین.

    من از این رب، از این خدا میخوام که تو به تماممم خواسته هات برسونه هم پاره ی ارزشمند و بینظیر و مهربون و خوش ذوق و خوش قلب و ثروتمند و شجاع دل و عاشق و خندان و شاد و بخشنده و خوشگل و خوش تیپ من.

    دوست دارم ..

    تهران منتظرته ..

    تو لیاقت زندگی بهترین زندگی را داری بهترین ..

    تو بهترین هااا را تجربه نکنی تو نخوای ثروتمند بشی کی باشه!

    Let’s Go ..

    یوهوو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3848 روز

    عاشقتم عاشقتم عاااشقتممم عاشققققتممممم عاشقتممم منننننن منننن مننننن من عاااااااااشقتمممممم مننن ….. (حسم گفت و الان ویسشم کردم)

    اومدم شروع کنم به خواندن کامنت های این قسمت گفتممم خدایا رب من هر جا لازم بود بگو بنویسم برای هم پاره ام چون قلم قلم توست رب من .. حتما در بهترین زمان و مکان دریافت میشه ..

    شروع کردم به اولین کامنت این کامنت، همون خط های اولیه .. زدم زیر گریه .. گریه و باز گریه و باز اشک و اشک و اشک

    خدا را چطور میشه فهمید که در وجودت داری، که یکی شدی باهاش؟

    از آرامشت ..

    من پر از آرامش شدم و همون موقع توی همون حالِ فرکانسی عالی ام، خواسته هام را به خداوند یکتا که نیازی به واسطه نداره گفتم و گفتم و نوشتم ..

    تمام جهان سرای منه ..

    و در جهان من همه چیز نیکوست ..

    عاشقتممم من هم پاره ی ارزشمندمم هیچ فاصله ای نمیبینم بین دو اسم مارکو و محدثه هیچ فاصله ای اینجایی توی قلبِ من .. احساست میکنم

    چقدر زیبا نوشتی عشقم

    چقدر تحسین برانگیز نگاه کردی و نوشتی

    چقدر پر شدم از خداوند در این نوشته

    و راستی بودن من پیام من امروز و این لحظه میتونه یک نشانه محکم برای تو باشه، برای اینکه یک سری خواسته هایی که میخوای را من تجربه کردم .. دو سوم ایران را با یک کوله گشتم با همون داشته هام .. سفر و سفر و سفر ..

    مهاجرت کردم از 19 سالگی به تهران بزرگ .. و بعد سال بعد و بعد سال بعد دوباره .. مستقل زندگی کردم .. و حالا دوباره برگشتم اینجا خونه تا از همینجا شروع کنم .. میدونی من میخوام دنیاا را بگردم .. برام هیچ خواسته ای مثل همین خواسته بزرگ نیست واقعا .. ولی یک چیزی را توی همون حالِ دگرگون شده ام که شروعش با خواندن کامنت عزیز دلم عشقمم شمااا هم پاره ی ارزشمند و ثروتمند و مهربون و عاشقــــم بود وقتی نقشه دنیا را جلوی چشمم گذاشتمم بهم گفت محمد از همینجااا از همین نقطه که هستی باید لذت ببری لذت ببری .. توی همین نقطه بیشترین صلح را تجربه کنی و هر روز یک قدم از دایره ی امن خودت فراتر بری .. و بعد از 365 روز وقتی برمیگردی و عقبت را نگاه میکنی میبینــــــی که تو دیگه اون آدم سابق نیستی .. تو خیلی فراتر از استاندارهای قبلیت رفتی و حالا هم هرروزز داری بالاتر میری …

    چقدر زیباااا تحسین میکردی و میکنی چقدر لذت بردم از این نوشته با فرکانس بالا با احساس عالییی .. عاشقتممم

    الهی که خداوند یکتا هدایتت کنه همه ی ما را به مسیر درست همواررر مستقیممم ِ مستقیم به مسیری که هر روز بر نعمت هایمان افزوده میشود و نه رهِ گمراهان .. عاشقتم عاشقتم عاشقتم من .. میبوسمت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3848 روز

    تا حالا کره ی زمین را از دور دیدی؟

    ..

    یکم دورتر چی ؟

    ..

    مثلا از زاویه ای که Voyager 1 Space به دستور خدای درونِ کارل سیگن در حالی که این وویچر خارج از منظومه شمسی بود چطور؟

    دقیقا از فاصله ی 6بیلیون کیلومتری یا 3.7بیلیون مایلی؟؟؟؟

    فکر کنم جا بخوری .. هه

    تلالو خورشید را میبینی توی تصویر؟

    یک نفس عمیق میکشم و میگم ..

    خیلــــــــــــــــــــی کوچیکیم .. خیلی خیلی خیلی خیلی .. بی نهایت کوچیکیم و این رب بزرگترین عظیم ترین ..

    اصلا شوخی نیست! سرچ کن Blue Dot یعنی نقطه آبی کم رنگ ..

    آره دقیقا تصویرش جلومه 1سوم صفحه مانیتور را به نوشتن اختصاص دادم و 2سوم دیگه اش را اون تصویره.

    حالا که داری میبینیش ..

    ببین ..

    تو را خدا ببین ..

    یک نقطه فقط یک نقطه فقط هست.

    اسمش کره ی زمین.تنها جایی که حیات هست تا الان حداقل

    هر پادشاهی که میشناسی، اینجا زندگی میکرده و میکنه ..

    هر فقیری .. هر ظالمی .. هر جنگی .. هر ژنرال 100 ستاره ای .. هر خون آشامی .. همه چی اینجا بوده صلح و جنگ دوستی و قهر .. سازندگی و ویران .. همه چیز اینجا بوده هر کسی که میشناختی روی همین زمین بوده هر کسی هر کسی ..

    هه

    ببین چقدر جهان بینی مااا کوشولو .. اون وقت به خودم میگم، من که تا حالا 2 سوم ایران را گشتم نمیتونم کلِ کره ی زمین را بگردم و عشق کنم ؟؟ نمیتونم محمد؟ نمیتونم؟؟ چرا چرا چرا میتونم .. میتونم شاد زندگی کنم و دنیا را جای بهترین برای زندگی کنم میتونم توی همین چندصباحی که بهم فرصت داده شده ساده بگیرم عشق کنم عشق بورزم بخندم و بخندونم شاد باشم و شادی کنم .. و بازم ساده بگیرم و بازم و بازم و بازم ..

    لامصب آخه ببین چقدرررر کوچیکیمممم

    تکبرممممم کجاستتتتتتت

    بخوام دروغ بگم توی همین چند صباحِ زندگی

    بخوام نادرست باشم و نادرست انتخاب کنم .. بخوام که انرژی نداشته باشم واسه رسیدن به رببببببببببب انرژی و یا خوابم

    NEVER SAY NEVER ..

    هه

    خدای من

    مرا ببخش و بیامرز به خاطر همه ی فرکانس های اشتباهی که تا الان فرستادم و امیدوارم که من را هدایت کنی به راه راست راه راستی که به آن ها نعمت فراوان اعطا کردی و روز افزون ایمانشون را گسترش دادی عشقشون را به خودت بیشتر کردی.

    آره دنیای من دنیای منه ..

    و به تنها کسی که نیاز دارم و خواهم داشت مثل همیشه مثل قبل مثل قبل تولد، خدای خودم هست که مهم ترین رابطه ام با خودشه. رابطه ای که هرگز قطع نمیشه.

    الهی الهی الهی الهی الهی العفو

    الهی الهی الهی الهی الهی ..

    الهی ما را ثابت قدم کن توی این مسیر

    ثابت قدم توی این مسیر خوشبختی

    ثابت قدم ..

    ممنونم موسیقی بینظیر مایکل که حالِ من را دگرگون تر و نوشته ی من را عمیق تر کردی.

    Michael FK – Gleam

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: