دیدگاه زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان آوا به عنوان متن انتخابی این جلسه:
سلام
عکس فایل من و یاد عکس فایلهای آرامش در پرتو آگاهی انداخت.حس میکنم منظره ش شبیهِ.
جا به جایی از این خونه به خونه دیگه رو انقدر با لذت تعریف میکنید که آدم به عنوان بیننده به شعف میاد.ظاهر ساده کارهای شما داره به یاد من میاره که کجاها نااگاهانه داریم اشتباه عمل میکنیم.
معمولا چیزی که زیاد تو ادم ها دیدیم تو اینجور مواقع اینه که،کی حوصله داره و معمولا خانم ها میگن خودت برو کارهارو انجام بده برگرد.نمیگم همه اینطور هستن ولی کم نیستن.
همراهی زن و مرد با علاقه رو شاید فقط یکی دو مورد در اطرافم دیدم.
دیدن فایلهای شما باید به ما درس بده نه اینکه فقط بیایم ببینیم و تحسین کنیم.تحسین به تنهایی کافی نیست.تحسین باید با عمل همراه باشه.
اشتیاق خانم شایسته برای کوچکترین مسائل عادی و روزمره و تو زیبایی ها از کاه کوه ساختنش،به من داره یاد میده چطور به دنیای اطرافم زیباتر نگاه کنم.
میدونید خیلی از ادم ها که همه مون به نوعی جزئی از اونها هستیم،داریم مثل شما به قوانین عمل میکنیم ولی فرق بقیه با شما در این هست که شما زیبایی هارو بزرگ میکنید بقیه نازیبایی هارو،شما به خوبی های دیگران در حقتون شاخ و برگ میدین و بقیه به کم لطفی ها،شما به حریم همدیگه وارد نمیشین و بقیه حریم هارو میشکنن و هزاران مورد دیگه.
دقیقا ما باید بر خلاف عامه حرکت کنیم.
کمتر دیدیم مردی بره تفریح و برگرده و همسرش همچین استقبالی ازش بکنه و جایزه هم براش در نظر بگیره.
واقعا کاش بتونیم از دیدن لذت بردن همدیگه به هم جایزه بدیم.
برای هزارمین بار میگم خدارو شکر میکنم به خاطر اینکه قبل از اینکه وارد زندگی مشترک بشم دارم راه و چاه و یاد میگیرم و میبینم که میشه زیباتر به زندگی نگاه کرد و زندگی رو به سهم خودت برای دیگران هم زیبا کرد.
مورد دیگه اینکه استاد وقتی شما تضادهاتون و نشون میدین من باور میکنم که برای این ادم با این قدرت هم تضاد پیش میاد و این طبیعیه.
این باعث میشه بیشتر با خودم در صلح قرار بگیرم که اگر تضادی برای من هم پیش اومد خودمو سرزنش نکنم و بگم چون درست کار نکردی اینطوری شد.
اصلا تضاد هارو باید به چشم امتحان نگاه کنیم،امتحان یعنی اینکه ببینیم چقدر از اموخته هامون به یادمون مونده.
خدا خودش تو قران گفته همه رو امتحان میکنه،ولی به قول استاد نحوه برخورد با تضاده که نتیجه رو رقم میزنه.
استاد ارامش خودشو حفظ میکنه و خیلی عادی برخورد میکنه،من تو همچین موقعیتی هنوز گاهی دنبال این هستم که چرا باید این تضاد پیش بیاد و دنبال دلیلشم.
ممنونم استاد عزیز به خاطر نشون دادن شکل زندگیتون دارید روی من تاثیر مثبت میزارید.
چقدر قشنگ همه چیز و از زاویه قوانین نگاه میکنید.
مثال چراغ قرمز و سبز شدنشون خیلی برام جالب بود.شما با آرامش حرف میزنید و توی وجود من طوفان به پا میشه.
استاد خوبم و خانم شایسته عزیز من ازتون یاد گرفتم و تو زندگیم کلی از رفتارهای شما رو اجرا کردم.من فقط تحسینتون نکردم.
چقدر برام درس داره که خانم شایسته از لذت بردن و کیف کردن شما انقدر خوشحال میشه.
چقدر گل زیبایی بود.خیلییییی
وسعتش کل صورت و میپوشوند.میشد گل و بزاری روی صورت و چشمارو ببندی و بوی گل و استشمام کنی و توی اون آب ریلکس کنی.
طبیعت زیبای محل زندگی شما هم که دیگه برای من اثبات شده ست.فکر میکنم که همیشه برای شما باید بهترین ها باشه و غیر از این باشه غیر طبیعیه.
چند روز پیش خواهر زاده م که بیشتر اوقات فایهای تصویری رو کنار من نگاه میکنه،اومد بهم گفت بیا ببین ابرها چقدر قشنگن.منم رفتم نگاه کردم و گفتم اره خیلی قشنگن.
ناخوداگاه نگاه بچه داره به دنیای اطرافش عوض میشه.ناخوداگاه داره یاد میگیره از زیبایی ها بی تفاوت نباید بگذره.بعد ازم پرسید ولی شبیه ابرهای اونها نیست.منظورش استاد بود.گفت چرا برای اونها همه چیزشون قشنگه؟موندم که چه جوابی بدم به بچه هفت ساله که هم ساده باشه و قابل درک و هم درست باشه.
گفتم به خاطر اینکه اون ادم همه ش داره از خدا تشکر میکنه،خدا هم میگه هرکی از من تشکر کنه همه چیزهای قشنگ و بهش میدم.بعدشم اون ادم همه ش به چیزهای قشنگ نگاه میکنه،خدا هم میگه حالا که تو قشنگی هارو دوست داری منم همش بهت قشنگی میدم که بیشتر خوش بگذره بهت.
نمیدونم جوابم تا چه حد براش موجه بود،ولی الان یکی از بازی هاش اینه بیا بریم از اون بازی ها کنیم که هرکی هرچیز قشنگ و میبینه نوبتی بگه.
گاهی برای دیدن کارهایی که شما قراره بکنید حس میکنم یه اشتیاقی تو دلش هست که اگر من اون لحظه کنارش نباشم،اصرار میکنه بیا اینجاشو باهم ببینیم.مثل اون قسمتی که شما ال ای دی هارو نصب کردین به اطراف سقف کلبه.
ذوق داره نتیجه شو ببینه.میگه این ادم هیچ کدوم از وسایلاش شبیه بقیه نیست.بچه هم اینو کامل درک کرده که چقدر این ادم متفاوت از بقیه ست.
همه اینهارو گفتم که بگم درس گرفتن از شما ربطی به سن نداره،ربط مستقیم به فرکانس های ادم ها داره.
گاهی یک بچه هفت ساله بدون هیچ محصولی و قدرت درک کودکانه ش به سرعت یاد میگیره که اگر شبیه شما به دنیا نگاه کنه میتونه زیباترین هارو تجربه کنه و گاهی یکی تمام محصولات شمارو داره ولی همچنان شاکی از اینکه چرا زندگیش عوض نمیشه.
تا وقتی که عملکرد ما عوض نشه دنیامون هم عوض نمیشه.
من باید متعهدانه تر تو این مسیر مقدس حرکت کنم.
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD369MB25 دقیقه
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت ۵8112MB25 دقیقه
به نام خداوند بخشاینده
سلام ب استاد عزیز و دوستانم
من ینی عاشق این قسمت شدم، از قسمت اول تا الان این قسمت برام بهترین اش بوده، چرا چون عاشق این سبک زندگی تون شدم، عاشق این محل، این باران ، این رابطه رویایی تون، اهنگ خوندن تون باهم، خندیدن هاتون، عشق ورزیدن نمیدونم چی بگم یعنی بهترین بود احساس لیاقت موج میزد تو این قسمت.
اون جاده سبز سبز سبز، درختان پرطراوت، چمن های یکدست، تمیزی ، رانندگی لذت بخش در اون جاده با آسفالت صاف، اتوبان پهناور و خلوت، هوای بعد از بارون و اون رطوبت در هوا، الحق هوا ب قول شما عاشقانه بود.
خیلی از آهنگ و همخوانی و خندیدن هاتون لذت بردم خیلی حالم رو خوب کرد.چه الگوی بی نظیری خداوند بهم نشون میده ک ب کم راضی نباشم بهترین اش رو بخوام تجربه کنم و ب چینش خودش ایمان داشته باشم. چه زیبا ک امروز توی دفترم ک داشتم باهاش حرف میزدم گفتم برام نشونه های رابطه های زیبارو بفرست و امشب چه زیبا بود، این قسمت من فقط عشق دیدم بین شما، شاید هرکس برداشت متفاوتی کنه ولی این قسمت ب دید من قسمت عشق ورزیدن بود. و چه هدایت زیبایی بود .کل قسمت خنده رو لبام بود از هماهنگی و نشانه های خداوند، عاشق این نشانه هاشم ک در طول مسیر دلگرمی میشه برامون. همینطور چند روز پیش هدایت شدم ب مصاحبه فرناز و مهران این زوج دوست داشتنی و شاد و موفق و البته از بچه های سایت ک من همون دقایق ابتدایی مصاحبه گفتم شک ندارم ک از دوره های استاد استفاده میکنن، چون حرف از عزت نفس و خداوند شد.
عاشق خنده های خانم شایسته جانم، هردفعه با خنده هاتون میخندم، خوش خنده مثل خودم ؛)
این قسمت ک گفتین امروز قراره تجربیات جدید داشته باشیم و کارهایی رو انجام بدیم و گفتین ب امید خدا و انشالله انشالله رو خیلی دوست داشتم، اتفاقا امروز میخواستم یک هیتربرقی برای مغازه بخرم و ب مامانم گفتم امروز حتما باید یه هیتر برم بخرم و مامان گفت نگو حتما بگو انشالله گفتم بلهههه اون ک بله اونو تو دلم گفتم، و خواستم با مغزم برم جلو و یه مسیری رو باید با اتوبوس و مترو میرفتم و اصن یه حسی بهم میگفت نرو پام نمیرفت و کنسلش کردم بعدازظهر ب خدا گفتم خدایا خودت هدایتم کن و تصور کردم ک هیتر رو میزمه و یک ساعت بعد ب راحتی خریدمش. یهو خواهرم گفت من توی مغازه ای دیدم تو محل، و رفتم اونجا نداشت ولی هدایت شدم ب مغازه بهتری و با همون قیمت بازار من از محل مون در راحتی و آسایش کامل نقد خریدم، خیلی لذت بخش بود برام این خرید، و متوجه شدم ثروتمند شدن چقدر باشکوه و لذت بخشه، وقتی بدون زدن حرفی از تخفیف باعزت بگی اون قیمت بالا عه و کیفیت بهتره رو میخوام و رفتار و برخورد مناسب رو ببینی خیلی بهت عزت نفس میده و از خدا خواستم ک ثروت بیحساب بهم عطا کنه ک در راحتی و عزت هرچه بخواهم رو با عشق هزینه کنم.
و تو مغازه باد گرم ک میخورد بهم میگفتم خدایا من توی این باد تو رو احساس میکنم، این احساسی ک تا نیاز پیدا کردم با همون ورودی از 1 روزم ب راحتی رفتم و خریدمش، منی ک مغازه رو 2 ماهه هنوز باز کردم ولی مشتری ها مشتاقانه میان از من میخرن، همش از لطف خداست.
من واقعا متوجه شدم از وقتی دست میزارم رو اجناس باکیفیت علاوه بر احساس خودارزشمندی و لیاقت درونی خیلی موقع استفاده از اون نعمت سپاسگزار تر هستم و قدرش رو بیشتر میدونم و هربار موقع استفاده میگم خدایا شکرت چقدر من اینو ارزون خریدم، چقدر قشنگ بهم خدمت میکنه این وسیله، دارم کم کم باور فراوانی رو تو رفتارم انجام میدم، از همه مغازه ها خرید میکنم نه فقط اون ارزون فروشه، بیشتر میبخشم، از خرج کردن نمیترسم، نگرانی هام کمتر شده و دیدم ب چشم ک وقتی با عشق میبخشم و یا نیازهام رو بدون ترس برطرف میکنم چه برکتی وارد زندگیم میشه. انگار هرچه خرج میکنم دوباره مجدد برمیگرده بهم.
من واقعا از خدا میخوام ک ثروتمند شم، چون دیدم ک ثروت شادی می آورد، رابطه زیباتر با اعضای خانواده، آرامش، تفریحات متنوع، تجربیات متنوع، عزت می آورد و میتونی ب آسانی هرچه بخواهی بخری و این خیلی حال میده.
واقعا برای من هم باران یعنی نعمت و ثروت. و یکی از خواسته های من اینه ک محل زندگیم بارانی باشه و افتر رین من اصن خانه نمانم. اصلا هرچه از زیبایی این محله بگم کم گفتم، این خانه زیبا و بزرگ و ثروتمند شما، پارکینگ پر از ثروت، جت اسکی، آزادی زمانی تون، تفریحات تون، محله تمیززز، آرام، چقدر فرکانس اونجا مثبت مثبت بود، درختکاری ها چقدر زیبا بودن، عاشق اون درختان نخل شدم، اون گل های صورتی، اون تریلی ک مناسب دوچرخه سواری بود من که هر روز دوچرخه سواری میکردم اونجا. اصلا جنگی بود برا خودش، دریاچه داره انواع و اقسام درختان فاصله مناسب خونه ها از هم و جز صدای طبیعت چیزی شنیده نمیشه نه صدای ماشین ها و بوق و غیره. چه زیباست خدای من اون تریل ک دوطرفش درختان سر ب فلک و تو در آرامش با دمپایی توی چمن های خیس راه بری و هوا رو ببلعی. داریم بهتر از این تجربه؟
رهایی یعنی زندگی در لحظه، همین که زیبایی این لحظه ات رو داری می بینی و تحسین میکنی یعنی داری در لحظه زندگی میکنی.
چه رابطه زیبایی چه رفتارهای زیبایی، اینکه استاد میرن سراغ تفریح خودشون و هرکس ب شیوه خودش از تنهایی خودش لذت میبره استاد با جت اسکی و خانم شایسته با قدم زدن و ریلکس کردن در محله زیباشون. و حتی ب هم میگن خوش بگذره خدانگهدار ینی من از شادی تو شاد میشم اگر تو لذت ببری انگار من لذت بردم.
من اصلا عاشق صحنه آخر این قسمت شدم، نهایت عشق و احترام بود، چقدر شما مهربان و در صلح هستین خانم شایسته جان. و این روابط عالی نشان از رفتارهای عالی طرفین داره و چقدر جای تحسین داشت برام. این عشق ورزیدن ها، با عشق خدمت کردن، تشکر کردن ها، قدردان بودن ها، گل تقدیم کردن، جایزه دادن،چه زیباست چه زیباست.
و به خودم یادآوری کنم ک شما از تحسین و قدردانی نعمت های اطراف تون ب این نعمت و ثروت رسیدید، ب قول تابلو خوشبختی وسیع از لذت بردن از چیزهای ساده شروع میشه.
سپاسگزارم و خرسند ک امروزم با دیدن این قسمت پربرکت شد.
در پناه الله