سریال زندگی در بهشت | قسمت ۵9 - صفحه 4

216 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نسرین مظاهری گفته:
    مدت عضویت: 2776 روز

    به نام خدا

    یه روز جدید و یه داستان عالی داریم ، داستان خریدن مرغ و خروس😍

    صبح دوتا ادم عاشق طبیعت ایندفعه اول جای مرغ و خروسا رو تعیین میکنن بعد میرن میخرنشون چون دفعه قبل یاد گرفتن اینا جا میخوان وقتی بیایی. بعد میری دو نفره حراجی و انتخاب میکنی از بین بهترین مرغ و خروسا و اردکا و غازا که بیان و با سرو صداشون هر صبح و شب یاد خدا کنن و یاد ما بیارن که نشینی بی صدا که مرغ تسبیح گوی و تو خاموش نمونی یه موقع.

    مدل به مدل ماکیان اوردید تو خونه چقدر قشنگ بودند ، اون مرغ کوچولو مادری که هفت تا بچه داشت چه دوست داشتنی بود .

    نگاه کردن به حیوونا به منم احساس خوبی میده، اینکه چجوری دونه میخورن چجوری مواظب بچه هاشونن چجوری زن هاشو مواظبت میکنن خیلی قشنگه.

    انگار یه سری رفتارا تو‌ادمها و حیوونا مشترکه ، یه غریزه است و یه سری رفتارا انتخاب ماست.

    چقدرلذت بردم ماشین رو تمیز کردید،خود‌من از اون زن های دست به آچارم ، یعنی خیلی کارها میکنم وهمسرم خیلی ازم تعریف میکنه میگه ببین خدا چه خوب مارو جور کرده من که ازین کارا بلد نیستم یه زن دارم که هرکاری بلده و این خیلی تحسین برانگیزه ، ولی خودم فکرمیکردم خاصیت خوبی نیست و باید از بین ببرمش، اینکه من دوست دارم ماشین بشورم یا فیلتر تصفیه اب رو عوض کنم و یا کلا هر کار فنی رو عاشقشم رو زنونه نمیدونستم ولی امروزحس کردم باید بیشتر خودم رو تحسین کنم، بالاخره این از ویژگی های ذاتیه منه و خدا رو شکر میکنم که انقدر قوی و باهوشم.

    خیلی سریالتون قشنگه ما هرروز صبح وقت صبحانه خوردن میبینیم و لذت میبریم و در موردش حرف میزنیم با همسرم و انتخاب میکنیم ویلای چه مدلی بخریم شبیه بهشت باشه که بعدا بهشت رو درست شناسایی کنیم☘️🌸

    خدا قوت مریم عزیز و دوست داشتنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    الی گفته:
    مدت عضویت: 3343 روز

    سلاااام و صد سلااام به استاد عزیز و مریم نازنین

    الان که دارم این متنو مینویسم تقریبا نیمه شبه. یهو به دلم افتاد که زیر این ویدئو کامنت بزارم. استاد ویدئوهای شما زندگی من رو دگرگون کرده و باعث شده حس کنم خیلیییی خوشبختم و بیشتر از هر زمانی شادم. روزی چند بار فیلم های سایت شما رو میبینم و کلی روحیه میگیرم. زندگی رویایی شما رو برای همه تعریف کردم و همینطور درس هایی که از این فیلم ها میگیرم. من درسته که خیلی کم کامنت میزارم ولی هر روز هر روز توی سایت شما هستم و فیلم های زیبای شما رو میبینم 🤗🤗🤗

    البته تو اینستاگرام هم جز فالوئرهای شما هستم ⁦☺️⁩⁦☺️⁩⁦☺️⁩⁦☺️⁩

    این برای من یه نعمت بزرگه که با شما آشنا شدم و کلی از شما درس گرفتم. شما باعث شدید زندگی من به کل عوض بشه 🥰 استاد شما واقعا بینظیر هستید امیدوارم همیشه همیشه کنار عشقتون خوشبخت و موفق باشید

    بزرگترین آرزوی من دیدن شما در این بهشت زیباست که امیدوارم هر چه زودتر میسر بشه

    ⁦☺️⁩⁦☺️⁩⁦☺️⁩⁦☺️⁩⁦☺️⁩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سید کاظم فلاح گفته:
    مدت عضویت: 3307 روز

    میخوام از اهمیت باور و قانون جهان براتون بگم

    میخوام در مورد یک تجربه خیلی استثنایی براتون بنویسم و بهتون بگم این آگاهی ها چه کار با آدم میکنه

    خبری خوشحال کننده براتون دارم.

    چندی پیش برای رسیدن به سلامتی به دستِ دستان خداوند علمی بر روی من انجام شد.

    میخوام از لحظه بیهوشی تا لحظه بیداری رو براتون وصف کنم

    فضا بسیار خنک بود.. چشمام دکتر بیهوشی رو میدید که ماده بیهوشی رو به من تزریق کرد. دستیار دکتر بیهوشی ماسک اکسیژن رو روی دهنم گذاشت.

    ازش پرسیدم : الاناس که بیهوش بشم؟

    گفت آره

    ناگهان حس عجیبی من رو فرا گرفت. یک دیوانگی عجیب. حس کردم دارم در سر خودم فریاد میکشم و میگم اینجا چه خبره؟!!!!!! چه اتفاقی داره میافته؟!!! نمیتونم اون فضا رو تعریف کنم. همه چیز داشت سفید میشد، همش میخواستم به خودم بگم داری خواب میبینی و همه این تصوراتته! احساس میکردم یه چیزی داره روحمو به زور از بدنم بیرون میکشه و یه ترس عجیبی وجودمو برای لحظاتی گرفت و بعد همه چیز تموم شد….

    هیچ ایده ای نداشتم از اینکه قرار بود چیزی رو تجربه کنم که تا حالا تو عمرم تجربش نکرده بودم!

    ——————-

    ناگهان خودمو تو حالتی حس کردم که دارم با گریه های خودم به هوش میام. کامل به هوش نبودم اما داشتم زار زار گریه میکردم. گریه شوق! گریه هایی از سر احساس وصال به حق

    من تو سالن ریکاوری بودم و نیمه هشیار. اما در یک عالم دیگه کاملا هشیار بودم.

    انرژی عاشقانه و بی نهایت لذت بخش عجیبی من رو در برگرفته بود و با تک تک سلولهام حسش میکردم. احساس میکردم همین الان تو بهشتم و بهشتی شدم.

    با تمام وجودم بلند بلند گریه میکردم و میگفتم : چرا برگشتم؟!!!! نمیخوام به هوش بیاااااااام. نمیخوام از این حس خارج بشم. منو بر نگردونننن . منو برنگردون. خدایا نمیخوام ازت دور بشم . من یقین پیدا کردم که همه چی تویییی. همه چی انرژیه. همه چی فرکانسهههه! همه این حرفارو با گریه میگفتم. با گریه های بلند بلند و بدون کوچکترین اهمیتی به اینکه کی اونجاست یا کی چی فکر میکنه میگفتم من خالق زندگیمم، خدایا تو در وجود منی و قدرت خلق همه چی رو به من دادی. خدایا منو ببخش اگر باورت نکردم! اگر شرک ورزیدم. منو برنگردوووون

    من میخوام تو همین حس بمیرمم.

    من نمیتونم حسی رو توصیف کنم که وقتی توش هستی با تمــــــــام وجودت دلت میخواد تو همون حس بمیری و تا ابد همونجا باشی

    نمیشهههههههه امکانش نیست.

    آقای پرستار بالای سرم اومد و دستمو محکم گرفت. گفت انقدر به خودت فشااااااار نیاررررر . الان خونریزی میکنی

    پرستار فکر میکرد برای من مهمه که خونریزی کنم!!!! من عاشق مرگ بودم در اون لحظه. عااااااااااشق برگشتن به همون حسی که ازش بیدار شده بودم

    دست پرستارو محکم فشار دادم و با تمام وجودم که پر شده بود از حقیقت و صداقت گفتم : تو خاااااالق زندگیتی. کافیه اینو باور کنی.

    حس میکردم مهمترین خبر جهان هستی رو تو اون لحظه دارم به کسی میدم که شاید هیچی ازش نمیفهمه!! اما نمیتونستم حرف نزنم. نمیتونستم گریه نکنم.

    اون عشقی که تمام وجود منو رو در برگرفته بود زندگی رو تو اون لحظات کـــــاملا متفاوت کرده بود

    یه عالم دیگه ای رو داشتم تجربه میکردم.

    بچه ها این جور احساسات عمیقا خالصانه امکان نداره دروغ بگه. من تاحالا تو زندگیم چنین احساسی رو تجربه نکرده بودم.

    من توی اون لحظات با احساس بی نظیر غیر قابل توصیفی که در هیچ کلمه ای نمیشه گنجوندش یقین پیدا کردم که این آگاهی ها و این مسیر حقیقته محضه و هیچ حقیقته دیگه ای وجود نداره

    خدایی که منو به زندگی برگردونده بود تو اون لحظات به من فهموند که فرکانس و انرژی و باور حقیقت انکار ناپذیره جهانه و اگر باورش داشته باشی چه لذت بی انتهایی رو تجربه میکنی.

    من همش به پرستار میگفتم من توهم نزدم! من میفهمم دارم چی میگم. من دارم بزرگترین حقیقته جهان رو از یه عالم دیگه بهت میگم ! اونم میگفت : میدونم میدونم. اما آیا واقعا میدونست!

    من تو عشقی بودم که قابل توصیف نیست. حس میکردم ذرات وجودم با ذرات عشق پر شده و ذرات عشق با ذرات عالم یکیه. اصلا یه چیز عجیبی که نمیشه تعریفش کرد و تازه این فقط بیداری از یک بیهوشی ساده بود که در مدت زمان بیهوشی هم هیچی ندیده بودم و نفهمیده بودم. مثل پلک بهم زدنی گذشت. اما وقتی داشتم به این دنیا برمیگشتم هم از برگشت به دنیا و زندگی دوباره شاد و شکرگزار بودم و به خاطرش گریه میکردم و هم به خاطر اینکه چرا برگشتم و نمیخوام این حس ملکوتی و عاشقانه رو از دست بدم گریه میکردم !!

    آروم آروم اون احساس کمرنگ شد و هوش من بیشتر اومد سر جاش! وقتی بیهوش و بی عقل باشی تو عشق و قدرت قوطه ور میشی. وقتی بی عقل باشی با خدای یکی شدی. وقتی عقل از کار میافته قدرتش کاملا در اختیارته

    چند دقیقه بعد یه جوونه دیگرو آوردن بقل تختم که اونم عمل کرده بود و بیهوش بود. بعد از ۱۰ دقیقه آرو آروم داشت به هوش میومد. اونم از کنار چشمش اشک جاری شده بود . اما اون حرفی از فرکانس و انرژی و اینکه منم که خالق زندگیمم نمیزند! اون داشت میگفت یا امام رضا

    اونجا بود که فهمیدم نه تنها توی این دنیا نتیجه باورهاتو میبینی، بلکه ۱۰۰% بعد از مرگ هم نتیجه باورهایی که اینجا ساخته بودی رو خواهی دید و میزان لذتی که بعد از مرگ میچشی دقیقا میلیاردها برابر همون لذتیه که در دنیا برای خودت ایجاد کرده بودی.

    اگر لذتی که اینجا از باورهات میبری اندازش ۱ هست. اونجا یک میلیارد برابر لذت میبری

    اگر لذتی که اینجا از باورهات میبری اندازش یک میلیارده ، اونجا یک میلیارد ضربدر یک میلیارد برابر لذت میبری

    و به همین ترتیب

    به نظرم این فرمولِ وصال به حق و اصل وجود خودته

    برای همین اگر کسی فرصت زندگی و خودشناسی و خداشناسی رو از دست بده و تو کفر و شرک و حسرت بمیره! با لذت ۰ درصد پا به اون جهان میزاره و ۰ رو در هر عددی ضرب کنی بازم میشه صفر و هیچی از وصال به اصل خودش تجربه نمیکنه با اینکه لذتی که میتونست تجربه کنه رو میبینه!! و این حسرت بزرگ همان عذاب علیمه

    از اون روز به بعد نگاه من به قانون کاملا تغییر کرد و زندگیم رنگ دیگه ای گرفت. برای همینه که تو کامنته قبلیم نوشتم دارم دیوونه میشم از تمرکز رو نکات مثبت و بعضی شبا نمیتونم بخوابم و حس میکنم اگر بخوابم زمان رو از دست میدم برای ساختن زندگیم ! نه فقط زندگی این دنیا! بلکه زندگیه حقیقی که بعد مرگه

    برای همین گفتم حس میکنم بدنم برام تنگ شده و نمیدونم دیگه چجوری بیشتر از این رو نکات مثبت توجه کنم و دلم میخواد مانیتور رو با نوار چسب بچسبونم رو صورتم صبح تا شب زیبایی های این فایلهارو ببینم و تحسین کنم و سپاسگزاری کنم.

    من یه مثقال یا کمتر از چیزی که قراره تجربه کنیم رو حس کردم. یه مثقالم نه ! شاید هیچی هنوز تجربه نکرده باشم . اما همون اندازه کافی بود تا نگاه منو کاملا تغییر بده

    امیدوارم این تجربه کمک کنه قدر بودن در این مسیر و این زیبایی ها این آگاهی ها و این خدایی که هر روز داری میبینش رو بیشتر بدونی

    بهترین ها برای شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    سید کاظم فلاح گفته:
    مدت عضویت: 3307 روز

    استاد میدونی یه مدته تو چه حس و حالیم؟!!!

    تو این حسو حال که میخوام دیواااااانه وار همه فایلهاتو ببلعم!!! و از اینکه نمیتونم همشو یه جا قورت بدم افسردگی گرفتم

    شدت اشتیاقم به تمرکز روی نقاط مثبت و تغییر باورهام به قدری زده بالا که میخوام مانیتور کامپیوترو با نوار چسب بچسبونم رو صورتم صبح تا شب فقط زیبایی های این ویدئو ها از جلو چشمام رد بشه. خوشحالی و خنده و حس خوب رده بشه. این طبیعت زیبا رو ببینم. این موتورها و ماشین های سیقلی و تمیز

    حالا کاری به این فایل ندارم که همش قاطی مرغو خروسا بودین اما در کل من همیشه تو کفه تمیزیه اون مملکتم. انگار ملت همه جا رو لیس میزنن انقدر تمیزه

    اصلا هیچ جا آشغال انباشته شده یا پلاستیک و چه میدونم غذایی ریخته باشه اصلا و اصلا و اصلا دیده نمیشه

    انقدر این تفاوت شدیده بعضی اوقات پیش خودم فکر میکنم نکنه مزه میوه ها غذاها و حتی آب هم اونجا با اینجا فرق داره

    چند روز پیش داشتم کاهو میخوردم با خودم میگفتم پسر کاهو های آمریکا هم حتما یه مزه دیگه ای میده !!!

    ببین استاد من به معنای واقعی کلمه دارم رد میدم. اصلا دلم نمیخواد شب بشه که برم بخوابم. باور کن تازگی اینجوری نشدما که مثلا فکر کنی هیجانی شدم یه شبه این حسو دارم اومدم دارم ابراز احساسات میکنم. نه آقااااا . مدت هاست اینجوری شدم. از وقتی وجه الله رو درک کردم. از وقتی دوزاریم بهتر افتاد که همه زیبایی ها همون خداییه که عمری جلو چشت بوده بعد داشتی با باورهای مخربت انکارش میکردی!!! استاد از وقتی دست از انکار خدا برداشتم و گفتم من میخوام ایمان واقعی بیارم همه زیبایی ها برام شده خداااااا

    برای همین دچار یه خوددرگیری لذت بخش و شتاب عجیبی شدم که دلم میخواد همششش این زیبایی ها رو ببینم

    انگار دلم میخواد یه کابلی از آسمون بیاد پایین بره تو مغزم کل آگاهی های هستی رو یه جا باور کنم و به یاد بیارم. دارم میمیرم از این فراموشی! میدونم تکامل میطلبه اما این عطش دیوانه کننده رو چه کنم!

    اصلا خیلی اوقات حول میکنم میمونم برم سراغ کار خودم! یا بیام روانشناسی ثروت ببینم؟ یا برم با خودم در مورد خالقم حرف بزنم و باور بسازم؟ یا بشینم زندگی در بهشتو ببینم؟ یا فایلهای رایگانو ببینم؟ یا میکسهارو گوش کنم؟ یا فایلهای خودمو گوش کنم!!! اصلا میمونم چی کار کنم همینجور میشینم هیچ کاری نمیکنم چند دقیقه 😂

    استااااد اصلا نمیدونم چجوری بیشتر از این تمرکز کنم!!! انگار روحم میخواد از بدنم بزنه بیرون بشه همه چیز و با یکی شدن با کل عالم بشه تمرکز مطلق! تنگ شده برام این بدن

    احساس میکنم این تمرکز برام کمه. نمیدونم چجوری وصفش کنم این اشتیاق رو

    اینکه یقین داری این تمرکز و این تفکر و این نگاه تورو به همه جا میرسونه تو رو از خود بیخود میکنه

    وقتی به آینده درخشانم فکر میکنم انگار این لحظه برام طولانی تر میشه! بعضی اوقات از شدت شوق و ذوق به فکر کردن در مورد چیزهای خوب و تفکر کردن به زیبایی ها و حرف زدن با خدا و ارسال فرکانس مثبت نمیتونم شبا برم بخوابم. میگم زمانو از دست میدم. نباید زمانو از دست داد. باید از هر لحظه برای تمرکز روی زیبایی ها استفاده کرد!

    چقدر میشه بزرگ شد؟ چقدر میشه تجربه کرد؟ خدایا یاریم بده که این احساسات رو همیشگی کنم و فراموشش نکنم

    رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ

    پروردگارا! دلهایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی، منحرف مگردان! و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بینهایت بخشنده‏ ای!

    —————

    استاد بزار اینم بگم

    من که تو پارادایس شما نیستم اما وقتی میری خونه های تمپا اصلا حس غریبی بهم دست میده.

    من قبلا زندگی تو خونه های مدرن رو خیلی دوست داشتم اما الان کاملا علاقم برعکس شده

    حس میکنم ذات انسان اینه که باید تو طبیعت زندگی کنه

    اصلا وقتی تو پارادایس نیستین حس دلتنگی عجیبی آدمو میگیره. شاید بچه های دیگه هم سر این موضوع باهام موافق باشن

    اصلا پارادایس یه حس ثروت معنوی عجیبی داره، حس آزادیه. سکوته آرامشه خداست هوای پاکه زندگی رویاییه، تمرکز رو نکات مثبته ، ریلکسیشنه، زیباییه ورزشه. پیکنیکه. دریاست… یه پکیج کامل برای محل زندگیه. همه چیزهایی که یه آدم برای زندگی همشو یه جا میخواد تو پارادایس جمع شده

    یه حسی بهم میگه شاید استاد کلا بیاد پارادایس زندگی کنه و خیلی کمتر بره خونه های دیگش

    منم پارادایس میخوام . منم پارادایس میخوام

    منم میخوام. منم میخوام. منم میخوام و خدا بهم میده.

    هر کی بخواد خدا یه پارادایس بهش میده

    جای همه مومنان در بهشته . در پارادایسه. چه در دنیا چه در اخرت . این وعده الله و الله از وعدش تخلف نمیورزه

    خدا هیچ وقت نمیگه ظرفیت تکمیله دیگه نمیتونیم پاسخ خواسته هاتونو بدیم

    خدا هیچ وقت نمیگه ببخشید آخرین پارادایسو دادیم به عباس منش دیگه نداریم!

    خدا هیچ وقت نمیگه ببخشید دیگه پارکینگ جا نداره شما نمیتونی اتوبوس داشته باشی

    خدا هیچ وقت نمیگه کاری که بهش علاقه داری متاسفانه مشتری نداره!! برو سراغ یه کار دیگه لطفا

    خدا هیچ وقت نمیگه ایده ای که شما داری به درد جهان نمیخوره!

    خدا هیچ وقت نمیگه نمیتونی این خواسترو داشته باشی چون موجودی انبار صفره

    خدا هیچ وقت نمیگه نمیتونی این کارو بکنی چون توانایشو نداری یا ما امکاناتشو نداریم، فضاشو نداریم!!

    خدا همیشه میگه ، بجنب، بیا ، حرکت کن، نیازش هست، تقاضاش هست، تو انبار پره، جا هست، برو اقدام کن، باور کن، مشتریش هست، پولش هست همه چی فراهمه

    خدا هیچ وقت در خروجو بهت نشون نمیده! خدا همیشه در ورودو بهت نشون میده.

    خدا همیشه استقبال میکنه همیـــــشه

    ای خدااااا . بریز بیرون این اگاهیارو بریز بیرون

    بهترین ها برای شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    آقا سجاد گفته:
    مدت عضویت: 1822 روز

    سلام ودرود خدا برهمه

    سلام خانم شایسته این کامنت فقط برای تشکر ازشما مینویسم من از شما ممنونم میدونی بخاطر چی بخاطر اینکه به من یاد دادی تنبلی خوب نیست وباید نظم انضباط یاد گرفت من همیشه فکر میکردم تنبلی کردن وزیر کار در رفتن خیلی کار خوبی وخیلی هم آدم زرنگییم این حرکت میکنم اما تااین چندجلسه سریال بهشتی دیدم وشما خیلی قشنگ درباره تمیزی وکارکردن صحبت کردی بخصوص این قسمت ذهن منم جرقه خورد باید منظم بشم من خیلی جاها رفتم کارها کردم آدم منظم و زرنگی باشم ولی کوتاه مدت بود چون باور متضاد داشتم تا اینکه این فایل دیدم شما خیلی خوب ماشین تمیز کردی وناراحت نبودی وخوشحال هم بودی ولذت میبردی این برای من خیلی جالب بود چون من آدم های زیادی دیدم که کاری می‌کنند اذیت میشن حتی آدم های زرنگ آخر کار همش می‌نالند وناراحت هستند ولی شما دیدم خوشحالی ولذت میبری خیلی برام جالب بود برام جدید بود وانگیزه بهم داد

    امروز باصبر وعشق وکم کم شروع کردم به تمیز کاری ونظم انضباط تو کارم ومیخوام توخانه وماشین هم رشدش بدم این حرکت شما خیلی برام جالب بود وقشنگ بود منم امروز چند کار کوچک کردم ولذت بردم

    ناله نکردم بعد از مدتها وازفردا هم میخوام این کار امروزم ادامه بدم وبیشتر کنم البته با لذت وشادی ومیخوام به دیگران هم بگمش تا همه خوشحال بشن ودیگران هم انگیزه بگیرند

    من خیلی خوشحالم که مدتی به خودم اومدم وفقط میخوام از اصول استاد عباس منش استفاده کنم خانم شایسته عزیز ازت ممنونم دریچه جدیدی روی من باز کردی لطفا درباره این موضوع بیشتر بحث بکن وبرامون بگو به من یکی خیلی خیلی کمک میکنی من خیلی عوض شدم شاد شدم الهی شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مرضيه ابراهيمي گفته:
    مدت عضویت: 2178 روز

    خداوندا از شر نجواهای شیطان به تو پناه میبرم

    به نام خالق ثروت

    سلام سلام به همه ی اعضای خانواده ام

    من باور دارم لایق خوشبختی هستم💚

    خدای من چه صبح دل انگیزی‌،چقدر زیباست،چقدر تماشای طلوع آفتاب از پرودایس میتونه لذتبخش باشه،خدایا شکرت

    استاد واقعا خدا قوت یکسره از تمپا تا پرودایس رانندگی کردی‌،واقعا تحسین برانگیزه،خدایا شکرت

    تحسین میکنم آسمون زیبای خدا رو

    تحسین میکنم دریاچه رو که رنگ متفاوت رو به خودش گرفته

    تحسین میکنم براونی رو که فرقی نمیکنه چه ساعتی از شبانه روز باشه،همچنان در حال خوردنه😀

    استاد واقعا براونی دستگاه چمن زنی حرفه ایی واسه خودش،همش در حال چمن زدن،چمنهای بهشتمونه،واقعا این اسب متفاوته،وقتی میبینمش تموم وجودم سرشار از آرامش میشه‌،خدایا شکرت

    تحسین میکنم بازتاب آسمون در آب رو

    تحسین میکنم خونه ی چوبی روی آب رو

    تحسین میکنم کلاه جدید استاد رو که چقدر بهش میاد

    خدای من چه ابرهای زیبایی،خدایا شکرت

    وای مریم جانم بازم آتیش سوزی کارتن ها و برگردوندنشون به دامان طبیعت،قبل از اینکه این سریال رو ببینم‌،هر کجا میدیدم آتیشی هست،کسی چیزی میسوزونه،توو دلم اینقدر ناراحت میشدم‌،میگفتم این مردم انگار نمیفهمنن،لایه ی ازون داره سوراخ میشه،آخه من شنیدم دودی که به آسمون میره باعث سوراخ شدن لایه ی ازون میشه،بعد وقتی دیدم شما هر شب جشن آتیش سوزی دارین،گفتم مرضیه ببین تا خودت باشی وقتی چیزی میشنوی الکی دنبالش راه نیوفتی،یا باور کمبود آب،هر کسیو میدیدم زیاد آب میریزه توو دلم ناراحت میشدم بعد با دیدن فایلهای شما‌،استاد گفت آبی از این جهان خارج نمیشه،هر چقدر تبخیر بشه باز بصورت بارون،برف به خودمون برمیگرده،واقعا دیدن این فایلها،چقدر عذاب وجدانهای الکی،احساس گناه رو من درونم پیدا کردم که زندگیمو پر از حس بد کرده بودن،چقدر قضاوتهای الکی رو کنار گذاشتم الان چقدر آرامش دارم تا ذهنم میخواد قضاوت کنه توو نطفه خفه ش میکنم،میگم تنها قاضی خداوند،من فقط مسئول زندگی خودمم،مریم جانم این نتایجم همش از بودن با شما هستا،بخدا هر چقد خدارو شکر کنم بازم کمه،خدایا شکرت

    خدای من غروب خورشید در پشت فروشگاه TSC،چقدر زیباست،چقدر معرکه ست،خدایا شکرت

    خدای من مریم جانم چقدر لذت بردم از جمله ی بسیار زیبایی که گفتی داریم میریم مزرهای کیهان رو تووی پرودایس جا به جا کنیم اونم با خرید مرغ و خروس😀خدایا شکرت

    استاد واقعا بهشتمون با ایده ی خرید مرغ و خروس چقدر زیباتر میشه،به قول مریم جانم صبح ها با صدای قوقولی قوقولی خروسها بیدار بشی،چه لذتی داره بخدا.خدایا شکرت

    تحسین میکنم مدار بالای مرغها رو که نیومده غذای مرغ حرفه ایی،پر،مولتی ویتامینشون آماده و مهیاست

    تحسین میکنم ایده ی بسیار جالب تخم مرغ فیک رو که مرغها با دیدنشون گول میخورن بیشتر تخم میزارن

    تحسین میکنم آزادی مالی استادم رو که وقتی میبینم آزادانه چقدر راحت هر چیزی رو میخره تموم وجودم پر از لذت میشه

    خدای من آکشن حیوانات ندیده بودم توو امریکا که دیدم،چه مرغهای زیبای،چقدر تمیز و مرتب همه سرجاشون هستن‌،واقعا منظم بودن آدمهای این کشور رو میشه توو تک تک جاهاشون دید،واقعا تحسین برانگیزه،چقدر دیدن این چیزها منو دارند بیشتر علاقمندتر میکنند به منظم بودن،خودم منظم بودم با دیدن این آدمهای تمیز و مرتب منظم تر شدمه،خدایا شکرت

    استاد این فایلها همه ی جنبه های زندگیمو در برگرفته،از وقتی با شما هستم،اعتماد به نفسم بیشتر شده،روابطم بهتر شده،اصلا یه آدمهایی تووی زندگیم که قبلا چشم دیدنمو نداشتن حالا وقتی میبیننم چنان میشه ذوق رو تووی صورتشون دید،با خوشحالی باهام رفتار میکنند،سلامتیم بهتر شده،هر روز بدون استثنا حساسیت داشتم،حالا چندوقتیه خوب شدمه،مدار مالیمم تغییر کرده به زودی با کاری که میخوام انجام بدم خیلی راحت و بدون هیچ زحمتی درآمدم بیشتر میشه،معنویتمم که نگو،خدا رفیق شیشم شده😄خدایا شکرت

    خدایا شکرت که من خوشبختترین دختر عالمم

    خدایا شکرت که همچنان متعهد در مسیر خواسته هام دارم قدم برمیدارم

    خدایا شکرت که خالقی چون تو دارم

    خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت

    مریم جانم اون آقاء داره چی میگه😁😁😁😁

    خدایا شکرت بابت دلارهای استادم،اصلا دلار رو که میبینم روحم پرواز میکنه

    خدایا شکرت بابت ثروت میلیارد دلاری استادم

    خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت

    خدای من اردکها ببین از توری رد شدن،اومدن بیرون،استاد من چقدر لذت میبرم وقتی شما اینجوری حرف میزنی،چقدر خندیدم،خدایا شکرت

    مریم جانم شما همیشه میخندی اما این دو قسمت خیلی متفاوته ذوق کردنت،خندیدنت،خیلی فرکانس صداتون بالاست،شما که ذوق میکنی‌،من بیشتر از ته دلم تحسین میکنم،احساس میکنم اون لحظه با شما فرکانسم خالصتر،همیشه همینجور بخند،همینحور ذوق کن‌😍

    خدایا شکرت بابت دستی از دستانت چون استاد عباسمنش و خانم مریم شایسته در زندگیم

    خدای من ماشین رو ببین،چقدر تمیز شده😲مریم جانم خدایی با چی تمیزش کردی که اینقدر برق میزنه،تمیز کردی در حد بنز،واقعا تحسین برانگیزه،قشنگ میشه فرکانسشو حس کرد که با چه عشق و لذتی ماشین رو تمیز کردی،واقعا تمیزی ماشین مثه تمیزی و پاکی ذهنتونه،به نظرم آدم هر چقدر ذهنش تمیزتر باشه،به منبع متصلتر باشه،دنیای بیرونشم تمیزتره،خدایا شکرت

    مریم جانم چقدر زیبا با خداوند تقسیم کار کردی،داخل ماشین رو شما تمیز کردی،بیرونشو خداوند با بارونش تمیز میکنه،واقعا تحسین بر انگیزه،خدایا شکرت

    و بازم هم تشبیهی بسیار زیبا از زبان مریم جانم:اردکها،اثر هنری به جا گذاشته بودن

    خدای من چقدر مریم جان ما نگاهش متفاوته،مریم جانم خدا میدونه اگه من بودم باید چقدر حرص میخوردم،که این پرنده ها ماشین رو کثیف کردنو چه جنگ اعصابی به پا میشد،بعد شما به پی پی پرنده ها میگی اثر هنری،واقعا برازندته که کنار استاد باشی،با تموم وجودم تحسینت میکنم عزیز دلم،الگوی زیبای من،خدایا شکرت

    خدای من بریم سراغ مجرمها‌،مریم جانم چه ذوقی میکنی دختر،من با ذوق کردن شما،سرذوق اومدم،واقعا تحسین برانگیزه،خدایا شکرت

    خدای من مرغ مینیاتوری با هشت تا بچه،چه مادرنمایی میکنه،چقدر زیبا هستن،چقدر نازن،خدایا شکرت

    خدایا شکرت بابت این پرنده های زیبا،اردک،بلدرچین،غاز

    استاد بهشتمون با این مرغ و خروسها زیباتر شده،خدایا شکرت

    خدای من بچه های فشن چقدر زیبا هستند،آقای خانواده رو ببین چه خودنمایی میکنه😀خدایا شکرت

    استاد عزیزم وقتی میبینمت احساسم بهتر میشه،به مادرم میگم هر موقع استاد عباسمنش رو میبینم حس میکنم خدا رو میبینم،بخدا بخدا همین لحظه که این جمله رو نوشتم،ندای درونم بهم گفت خودتم خدایی،الله اکبر،خدایا شکرت

    خدایا شکرت که هر روز داری تلنگرهای به جا بهم میزنی

    خدایا شکرت بابت نعمتهای بیکران بهشتمون

    خدایا شکرت بابت این تخم مرغهای اورگانیک و خوشمزه

    خدایا شکرت که من در این سایت بینظیر هستم

    خدایا شکرت که بودن در این سایت منو سپاسگزارتر کرده

    خدایا شکرت که منو در مسیر صراط مستقیم هدایت کردی

    خدایا شکرت پنج ماه در مسیرم ثابت قدم هستم

    خدایا هدایتم کن تا همیشه در این مسیر رویایی ثابت قدم باشم،الهی آمین

    خدایا مسیر خواسته هامو هر روز آسانتر و هموارتر کن،الهی امین

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    استادم ممنونم

    مریم جانم ممنونم

    پروردگارم از تو بی نهایت بابت همه چیز سپاسگزارم

    دوستون دارم💚🇺🇸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    Elnice گفته:
    مدت عضویت: 1956 روز

    سلام به استاد عزیز. مریم عشق و هم فرکانسی های گلم. بسیار لذت بردم از دیدن این همه نعمت و ثروت و احترام. عاشق خوش اخلاقی ها و حسن رفتارتون هستم. شماها عالی هستین. کلی از صحبت‌های بامزه استاد خوبم و مریم خانم گل خندیدم. عاشق راحتیتون هستم در شوخی و خنده هاتون. خدایا سپاسگزارم که این همه عشق را میبینم💖

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2940 روز

    سلام

    من الان توی فضای سبز نزدیک خونه مون روی نیمکت نشستم … میخواستم برم خونه کامنت بذارم ولی طاقت نداشتم چون انقدر صدای ذوق و خنده های خانم شایسته ، شیرین و دلنشین بود که نتونستم احساس آنی خودم را بیان نکنم و گفتم وظیفه دارم که تشکر کنم … واقعا احساس وظیفه میکردم در قبال اینهمه لطفی که خانم شایسته عزیز و استاد در حق بچه های سایت دارند که بیام و سپاسگزاری کنم …. من فهمیدم که سپاسگزاری واقعا ، یک وظیفه س ، من به حدی تحت تاثیر این قسمت قرار گرفتم که نتونستم حسم را در قلبم پنهان نگه دارم … و به این موضوع فکر کردم که چقدر ما در حق پروردگار کم لطفیم ، که غرق در داشته ها هستیم و در فکر نداشته ها …. خودم را میگویم … من این مخاطب سنگینم که دهانش با صد مَن عسل هم شیرین نمیشود …. آه …. چقدر کم سپاسگزاری میکنم …. ما یک عالمه مرغ و خروس روی پشت بوم خونه مون داریم که مال همسر و فرزندانم هستند … دیروز تخم هاشون جوجه شدند و بچه هام ذوق کردند ولی من اصلا برام مهم نبود …. یعنی این پدیده برام زیبایی نداشت ولی با دیدن این قسمت از سریال فهمیدم که چقدر من ، ذوق را از خودم دریغ کردم …. چه ذوق ها که در سینه خودم حبس شون کردم …. خدایا ….خانم شایسته صدای خنده هات توی گوشم به شدت جریان دارند و من بلند میشم از روی نیمکت که تا خونه فکر کنم … میرم که یاد بگیرم ذوق کنم …

    الان رسیدم خونه و دیدم وقت دارم کامنت را ادامه بدم … دلم میخواد بنویسم …. خانم شایسته نمیدونی من چقدر از سبک زندگی شخصی شما خوشم میاد و از حریم شادت لذت میبرم …. بخدا کارهایی که می کنی مثل آشپزی ، تمیزکاری ، خرید کردن و توجهت به محیط خیلی برای من جذابه و باعث میشه بخش های مرده و مسکوت وجودم روشن بشند و به صدا در بیاند … بخدا من این صدا هایی که یکی یکی بیدار میشوند را می شنوم …. بخش های لالی که گویا میشوند و گوشه های کرَی که شنوا میشوند …. بینهایت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    علی صالحی گفته:
    مدت عضویت: 3858 روز

    سلام بر خدای زیبایی ها و فراوانی

    -درود بر استاد عزیز و مریم خانم عزیز

    -سلام صمیمانه به شما همراهان عزیز

    -این چند وقت که سریال زندگی در بهشت رو دنبال می کنم اونقدر تاثیر مثبت و عالی روی من گذاشته اینقدر استاد نازنین با ماشین و موتور و وسایل زندگی لذت میبرن

    -باورتون نمیشه با تشویق همسرم رفتم موتور سیکلت صفر کیلومتر از کمپانی لیفان خریدم و الان اومدم اونقدر ذوق دارم که مثل یه بچه اسباب بازی مورد علاقه شو براش میخری

    -جالب بدونید اصلا به قیمت توجه چندانی نداشتم وچی الان قراره پیش بیاد

    برنامه ریزی مالی دارم اما مثل قبل خودم سخت نگرفتم و فقط وفقط احساس خوب رو در خودم جاری کردم

    -فقط به این فکر هستم که تنوع و لذت برا خودم و اطرافیانم درست کنم

    هر کسی که این فایل رو می خونه مطمئن باشید هیچ چیزی کم نمیاد

    زمانی که شما برا خودتون اون چیزی که علاقه دارید بخرید و برکت زندگیتون بیشتر و بیشتر میشه

    و

    امیدوارم از آسمون براتون طلا بباره

    و

    استاد عزیز با تیمشون که واقعا تاثیر زیادی روی زندگی من گذاشته

    براتون از خدای فراوانی ثروت و سلامتی ارزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مرجان شاد توانگر گفته:
    مدت عضویت: 2500 روز

    سلام خدمت استاد عزیز وپر تلاشم ومریم جان نازنین که همیشه ما رو در تجربه های نابشون شریک میکنند

    امده بودم فیل رو دانلود کنم وبعدا ببینم چون اخر هفته امتحان دارم ودرسام مونده ولی یه نیرویی بهم گفت تا این فایل دست به نقده ببین . چون هنوز کسی کامنت براش نذاشته

    استاد چه لذتی بردم از اینکه این موقع صیح رسیدید به پرادایس واقعا لحظه لحظه اش رو حس کرم ومزه کردم اینکه شبانه راه افتادید تا اون موقع رسیدید یاد خودم افتادم که چقدر اول وقت رسیدن به مقصد رو دوست دارم واون حس سپاسگزاری مریم جان برای رانندگی بی وقفه شما داشتم خودم رو تجسم می کردم که حتمی استاد تو ماشین فایل گوش میداده وقتی مریم جان خوابش رفته بوده یا موسیقی ملایم گذاشته بوده تا خوابش نگیره شکی نیست که داشته دوباره افکارش رو پالایش می کرده خلاصه خیلی حس کردم تو ماشین نشستم ومن هم رسیدم به پرادایس واون خنکی صبح رو لمس کردم

    چه عالیه که مریم جان مثل خودم سحر خیز وپر جنب وجوشه وتدارکات هر چیزی رو جلو جلو میبینه

    بعدش که رفتید ووسایل وملزومات اولیه رو خریدید باز کاملا اون حس شادی وشعف رو درک کردم واینه دوباره قراره تغییری در جهت بهبود در پرادایس پیش بیاد چرا که جهان جهان تغییر وپویشه

    واقعا در تک تک این روزها که در پرادایس هستید استاد جان هر بار قدمی برای بهبود اوضاع برداشتید حال چه قطع درختای هرز چه امحا وسوزوندن اونا پاک کردن شیشه ها وکندن نرده ها وخوش نما کرد ویو دور در یاچه واز همه بالاتر تعویض پنجره های خونه با پنجره قدی که عالی ترین کار ممکن بود

    همه وهمه در جهت رشد وتغییر وعدم ایستایی بوده ودرس رو من گرفتم من هم بعد از چندین سال تو این دو سه هفته باغچه لواسانمون رو حسابی با کمک کارگر تمیز کردم وهر چی نخاله ساختمانی وجنس به درد نخور بود دادم رفت ونمیدونید چه حسی به من وهمسرم دست داد

    ما هم بعد از این مرحله ناخود اگاه رفتیم برای قدم بعدی برای یک سری تغییرات ساختاری در بنا که اجراش کنیم

    اونجا که برای خرید پرنده ها رفتید یاد بازار پرندگان خودمون افتادم والبته چه جالب که تو امریکا حراج بود وقیمت گزاری از طریق مشتری انجام میشد

    ولی فکر نمی کردم کار به غروب افتاب برسه

    تحسینتون میکنم برای انرزی که دارید اینکه تا ساعت 3 نصفه شب مهمانان جدید رو سرو سامان دادیید

    والبته مریم جان عیز که صبح زود بلند شدوخرابکاری مرغها رو راست وریست کردند بدون هیچ منتی یعنی اون که گفتید ماشین رو اساسی تمیز کردم واستاد نگاتون کرد وگفت عاشقتم نمیدونم چرا این حس رو بهم داد کهانگار می گید >

    مریم جان من به نوبه خودم ازتون برای اشتراک گذاری تمام این زیبایی ها برای تمام ذوقهات برا ی تمام شادی های بزرگ وکوچکت تو سایت سپاسگزارم من که گرفتم اووون حال خوبت رو

    والبته میبینم تلاش ودرایتت رو برای مهار سوراخ سنبه های فرار اون جوجه های بازیگوش .

    حسم عالی شد

    یاد حرف استاد افتادم که می گفتند من اگر یک نفر رو میشناختم که تو امریکا زندگی می کرد بیست چهار ساعته کنارش می نشستم تا برام تعریف کنه تامن تجسم وباور سازی کنم

    حالا خواستم بگم خیلی حس وارزوی داشتن همچنین جایی ولمس اون فضا در من قوت گرفته بخصوص اون فایل قبلی که بارون شدید می اومد بعد اسمان تابلوی بی نظیر نقاشی خدا شد واون زمان که مه دریاچه رو گرفت واقعا پرادایس برازنده نام اون مکانه

    عالی بود عالی

    برم سر درس ومشقم بااین حس عالی امتحان رو پاس می کنم

    حالا می فهمم فایل داغ داغی دانلودی یعنی چی

    دیگه فایلهای دانلودی رو داغ داغ سرو می کنم (خنده)

    دوستتون دارم فراوون به امید دیدارتون تو پرادایس

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: