سریال زندگی در بهشت | قسمت 61

نوشته زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان حامد به عنوان متن انتخابی این قسمت:

() به نام الله صمد

سلام با عشق به استاد و خانم شایسته مهربون

این قسمت ۳۷ دقیقه تمرکز بر نکات مثبت تمرکز بر زیبایی ها و شکرگزاری به خاطر نعمت های خداوند

خدا رو شکر میکنم که فرصت یک قسمت جدید دیگه از سریال زندگی در بهشت بهم دست داد تا ذهنم رو عادت بدم به دیدن نکات مثبت

خدا رو شکر میکنم به خاطر یک روز زیبای دیگه توی بهشتمون که همیشه پر است از هدایت های الله

إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَىٰ

بی تردید هدایت کردن بر عهده ماست (۱۲ لیل)

وقتی نگاه میکنم میبینم من در گذشته چقدر تمرکزم رو نکات منفی بود و چقد به ناخواسته ها توجه می کردم و اتفاقات ناجالب رو جذب می کردم و همیشه به زمین و زمان شکایت داشتم

از وقتی با استاد آشنا شدم تا به امروز تمام تلاشم تمرکز بر روی نکات مثبت بوده و چیزی که یاد گرفتم اینه که در هر لحظه تمرکزم رو بذارم روی نکات مثبت و وجه زیبای هر چیزی رو ببینم شخصیت تحسینگری داشته باشم حال و احساس خوبی داشته باشم تا اتفاقات خوب رو تجربه کنم

الان نگاه میکنم میبینم من که در گذشته تمرکزم روی چیزهای ناجالب بود و اتفاقات بد رخ میداد داشتم به خودم ظلم میکردم چون قوانین رو نمیدونستم خدا رو مقصر میدونستم دیگران رو مقصر میدونستم

اما حالا به این درک و آگاهی رسیدم که خداوند بر بندگانش ظلمی نداره و این منم که دارم فرکانس به جهان هستی می فرستم جهان هستی هم پاسخ میده به فرکانس های من و من یک موجود فرکانسی در دنیای فرکانسی هستم

ذَٰلِکَ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ

این به خاطر کارهایی است که به دست خود پیش فرستادید، و خدا هرگز در حق بندگان ستم نخواهد کرد. ( آل عمران ۱۸۲)

و خدا رو شکر میکنم که الله صمد من رو هدایت کرد به سمت دست بی نظیرش سید حسین حق گرا تا به این درک و آگاهی برسم و به کمک آموزه های او پیش برم و حرکت کنم و خودم رو خالق شرایط خودم بدونم

عکس این قسمت خیلی احساسش خوبه و میتونی تمرکز کنی روش و ببینی چقد زیبایی داره

چهره پر از آرامش استاد با کلاه طوسی رنگ نایکی و تی شرت آبی کمرنگ، حجمی از درختای سبز پشت سرش و لا به لای این درختا میتونی ببینی که آسمون صاف و آبیه و ترکیب طبیعت با این رنگ لباس ها چشم هر بیننده ای رو خیره میکنه و سه تا اردک سفید پایین میبینی

دقت کردین که استاد رنگ لباس هاش به طرز عجیبی همیشه با طبیعت هماهنگه و یه هارمونی خاصی ایجاد میکنه

این برداشت رو میشه کرد که استاد همیشه خودش رو با تغییرات دنیا سازگار کرده و همیشه با طبیعت هماهنگ و با همه چی در صلحه، همیشه به دنبال تغییر و بهبود خودش بوده و جهان هم از کسانی که به دنبال تغییر و تحولن به شدت استقبال میکنه

شروع این قسمت با صدای مرغ و اردک هاست یه صدایی که نشون میده چقد شاد و خوشحالن که وارد سرزمین پرادایس شدن و همه چی اینجا عالی و بی نظیره

صدای نازنین و دلنشین مریم جان که به مرغ و خروس ها میگه آقا ما رفتیم و شما رو به خدای بزرگ می سپاریم

شما رو به الله میسپاریم خدایی که روزی میده و در حال هدایت تمام کیهان و موجوداته

و مریم جون میدونه که این موجودات هم به خدا وصلن و خداوند مراقب اینها هست و با خیال راحت میسپاره و میگه که خوش بگذرونین

وقتی داشتین با ماشین از کنار دریاچه رد میشدین اون نمای دریاچه من رو دیوانه کرد و اطرافش چقدر تمیز و مرتب شده به واسطه کندن درختای هرز و تلاش های با عشق استاد و مریم جان

این قارچ ها چقد قشنگن مث گل میمونن خیلیم بزرگن این اولین باره قارچ تو پرادایس میبینیم

چکمه های زرد جوجه ای مریم جهن چقد قشنگن و حس شادی رو منتقل میکنه

اول که دیدم این فایل ۳۷ دقیقه‌ست گفتم دوست دارم یه آهنگ هم توی این قسمت پخش بشه که درخواست من اجابت شد و الان استاد با یه سیستم صوتی خفن با نورپردازی خفن توی تاریکی یه آهنگ پخش کرد

امروز روز منه دست خدا تو دستمه

عجب سیستمیه راحت یه پارتی رو راه میندازه

بعد از یه سیستم صوتی میریم به یه صبح آروم و زیبای دیگه

چقد همه چی آروم و ساکت و پر از آرامشه

درختای اطراف دریاچه آسمون آبی و صاف با ابرهای زیبا و بازتاب اینها توی دریاچه‌ی آروم

این فضای صبح پرادایس این حس رو میده که همه چی سرجاشه و جهان با یک نظم دقیقی داره پیش میره

صدای پرنده ها که ظرافت و لطافت صبح رو پر کردن

روبروی کلبه همه‌ش نماد فراوانی و ثروت رو میبینی؛ درختای سر به فلک کشیده، آر وی، سانتافه، دو تا موتور و مرغ و خروس هایی که در تب و تابن از لونه هاشون بیان بیرون و پخش بشن در این بهشت پهناور

بلدرچین ها و مرغ ها از همه مشتاق ترند که از خونه بزنن بیرون و برن از این خان نعمتی که در بهشت هست بخورن و بیاشامن

لحظه موعود فرا میرسه و در لونه ها باز میشه

مرغ ها و جوجه شتابان به سمت غذا و آب

اون اردک ها هم به آرامی میان بیرون و با یه بال زدن روزشون رو شروع میکنن

وقتی اومدن بیرون چقد حسش خوب بود یه حس آزادی و رها شدن…

اون خروس فوکولی که تو کار فشن و مده از همه دیرتر اومد بیرون از ترس خروس خانواده

یه لحظه از خودم سوال کردم راستی این اردک ها چرا نمیرن تو آب که خانم شایسته بعدش سریع جواب داد توی آب لاک پشته و اینا میترسن برن تو آب

ببین عجب غذایی آماده شده برای مرغ و خروسا ترکیبی از همه چی شادونه ذرت تخمه واقعا چقد خوشبختن، خونه لاکچری غذای لاکچری، مگه میشه کسی بیاد توی پرادایس و بهش خوش نگذره؟

خدایا شکرت به خاطر این همه نعمت و فراوانی توی بهشت

خدای من این بلدرچین ها چقد باحالن یکیشون با سرعت بین پاهای یکی از مرغا رد شد از بس کوچیکن

به به بسته های پستی جدید اومده آنباکسینگ داریم

تخم مرغ برای جوجه کشی و یک عدد ساعت جی شاک الص الص طلایی رنگ که من عاشق جی شاکم که دیجیتالی باشه که استاد دقیقا از نوع دیجیتالی سفارش داده

چقد حسش خوب بود وقتی بازش کردین

خدایا شکرت به خاطر این همه خرید

خیلی دوس دارم این روند جوجه کشی رو هم ببینم

ماشالله ببین مرغ ها چقد تخم گذاشتن اندازه یه سبد پر خدایا شکرت به خاطر این همه فراوانی نعمت ها خدایا شکرت

استاد به مناسبت ۲۵ سالگی تولید جی شاک با خرید از این شرکت ازش قدردانی میکنه

علاقه استاد به شرکت های جی شاک آمازون اپل مایکروسافت تسلا

استاد به هر چی علاقه داشته باشه برای عشقش و خواهراش و اطرافیانش میخره

ثروتمند شدن معنویترین کار دنیاست

ثروتمند شدن باعث میشه از شرکت های مورد علاقه ات خرید کنی و ازشون خرید کنی

ثروتمند شدن باعث میشه برای کسایی که دوستشون داری هدیه بخری

یکی از صفت های اخلاقی استاد بخشندگیه و پول باعث شده بخشنده تر بشه

چون پول ویژگی های تو رو بولد تر میکنه

یکی از موهبت های سریال زندگی در بهشت اینه که باورهای ثروت آفرین رو برات منطقی میکنه و میتونی هزاران مثال پیدا کنی و برای ذهنت منطقی کنی و روی باورهات کار کنی

ثروتمند شدن با فضیلت ترین کار دنیاست

ثروتمندی یعنی فضیلت

هر چقدر که ثروتمندتر بشی با فضیلت تر میشی

وقتی پول نداشته باشی و ثروتمند نباشی نمیتونی این هدیه ها رو برای خواهرات برای مادرت برای عشقت بخری

کی میتونی ببخشی و هدیه بدی؟ موقعی که خودت ثروتمند باشی

هر چقدر ثروتمندتر بشم ایمانم به الله صمد بیشتر میشه

من وقتی ثروتمند باشم به گسترش دنیا کمک میکنم با خریدهایی که میکنم با ماشین هایی که میخرم با خونه هایی میخرم

کیهان رو به رشده من هم رو به رشدم

خدایا شکرت که من هم رو به رشدم

قدم های اولیه برای زیبا سازی کلبه بهشتیمون داره برداشته میشه و اون چیزی نیست جز درهای اسلایدی و قراره یک بروز رسانی داشته باشیم

وای خدای من این در جدید عالی شد عالی شد ببین چقد فضای بیرون از نمای این در جدید قشنگ شده چقد رویایی شده حالا اگه بقیه ش نصب‌ بشه که دیگه دیوانه میشیم. یعنی دیگه فضای بهشت رو از داخل کلبه میبینی و اصلا روحت پرواز میکنه

خدایا شکرت ای خدای من این بهشت هر روز داره زیباتر و قشنگ تر میشه

آقای نصاب رو ببین چقد کارش تر و تمیز و مرتبه بدون هیچ شلوغ کاری داره درو نصب میکنه چقد با تمرکز چقد با حوصله و اصلا از کار نمیزنن

خدایا شکرت خیلی خیلی مشتاق تر سدم نتایج کار رو ببینم هم برای درهای جدید هم برای جوجه های جدید

خدای من پرادایس پر میشه از جوجه های جدید

خدایا سپاسگزارم که دارم این زیبایی ها رو میبینم

خدایا سپاسگزارم بابت این بهست پر نعمت و ثروتمون

خدایا سپاسگزارم که هر بار ایده های راحت رو به ما الهام میکنی

خدایا سپاسگزارم بابت این حجم از درختا این دریاچه

خدایا سپاسگزارگ بابت حیووانای پرادایس مرغ و خروس ها لاک پشت قناری براونی خدایا سپاسگزارم که همه چی رو مسخر ما کردی

خدایا سپاسگزارم به خاطر جوجه کشی و جوجه های جدیدی که قراره تو پرادایس به دنیا بیان

خدایا سپاسگزارم به خاطر ساعت جی شاک طلایی رنگ

خدایا سپاسگزارم به خاطر‌ درهای جدید کلبه بهشتیمون

خدایا سپاسگزارم ای خدای رزاق و ای خدای وهابم به خاطر تمااااام نعمت هایی که تا به همین لحظه به ما عطا کردی و از فضل و رحمت خودت به ما بخشیدی

این از فضل پروردگارمه

خدایا سپاسگزارم به خاطر‌ سریال زندگی در بهشت که پر است از باورهای ثروت آفرین

پر از نکات مثبت

فراوانی نعمت ها

زیبایی ها

رابطه عاشقانه و الهی

عزت نفس

توحید و یکتاپرستی

خدایا سپاسگزارم که در مدار دیدن این زیبایی ها هستم

خدایا سپاسگزارم به خاطر این بهشت وسیعی که آب ها زیر آن جاریست و خودت وعده آن را به مومنانی دادی که عمل صالح دارند و تقوا میکنند و به روز آخرت ایمان دارند

إِنَ‌ الَّذِینَ‌ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ‌ لَهُمْ‌ جَنَّاتٌ‌ تَجْرِی‌ مِنْ‌ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ذٰلِکَ‌ الْفَوْزُ الْکَبِیرُ

همانا کسانى که ایمان آوردند و اعمال شایسته انجام دادند، برایشان باغ‌هایى است که نهرها از زیر درختان آن جارى است. این است آن کامیابى بزرگ (البروج ۱۱)

خدایا تو منبع رزق و روزی و خوشبختی هستی

ما را به راه راست هدایت کن

راه کسانی که به آنها نعمت و ثروت دادی

خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    538MB
    37 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 61
    164MB
    37 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

159 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «آرام گیان» در این صفحه: 2
  1. -
    آرام گیان گفته:
    مدت عضویت: 1060 روز

    1.یعنی میشه یه روزی هم برسه که عین این تخم مرغا بچه سفارش بدیم؟

    من از همینجا بعد از خدا از ایلان ماسک و بر و بچه‌هاشون واقعا درخواست میکنم بفکر این قصه باشن که مثلا بدون بدبختی کشیدن و حتی بدون ازدواج کردن بشه مثلا سفارش بدی نطفه و دستگاه مخصوص برای پرورش بچه بیارن برات با پست… یه پسر بچه سیاه پوست موفرفری و یه دختر نژاد روس برات بذارن با موهای طلایی!

    … یعنی میشه تا زنده هستم این روز رو داشته باشم؟

    میشه برای اون مدل بچه ها هم حقوق انسانی و اجتماعی خاصی در نظر گرفت تا اذیت نشن اون مدل بچه ها… نگران این چیزا نیستم چون میشه حلش کرد.

    … اصلا میدونی، قضیه ی ازدواج و خانواده داشتن صرفاً یه تکنیک و مدل رابطه و یه فرهنگه… و میتونه نباشه! بدون اینکه کسی اذیت بشه.

    بچه هایی که بدون پدر و مادر یا بصورت تک والد بزرگ میشن فقط موقعی ممکنه اذیت بشن که درک بکنن دوتا والد داشتن و خانواده داشتن مثل اکثر آسیایی ها چیه…

    درست نمیگم؟

    فرق کور مادرزاد با کسی که نیمی از عمرش بینا بوده و بعد نابینا میشه همینه دیگه

    اونی اذیت میشه که مدل دیگه رو تجربه کرده باشه و داده های ناراحت کننده توی ذهنش باشه. وگرنه اگر یاد بگیره خوب و مثبت به این قضیه نگاه و عادت بکنه حله داستان!

    این روزها خیلی به قضیه رابطه و مدلهای مختلفش و اصلا وجود داشتن و نداشتنش فکر میکنم. میبینم هرچیزی میتونه صرفاً قراردادی باشه توی این زمینه

    و میتونه خیلی متغیر باشه/ ما در دوران پیشا تاریخی و درقبایل بدوی هزاران مدل عجیب غریب از رابطه رو داشتیم. که عادی هم بوده و پذیرفته شده.

    بدون اینکه کسی اذیت بشه.

    مدتهاست فقط دارم هرروز خوبیهای مجرد بودنم رو پیدا میکنم و شکرگزاری میکنم بابتشون. چون حس میکنم شاید ازدواج مال من نیست اصلا…. بجای اینکه غصه ی رابطه ی از دست رفته رو بخورم یا برای ازدواج تلاش بکنم. یا اینکه حتی بیام سفارشهام رو بنویسم برای خدا و بعد هی منتظر بمونم ببینم اون آدم به زندگیم کی میاد؟ اومد یا نیومد…/ بسه دیگه ازون جاده رفتن / من جور دیگه دارم نگاه میکنم و حالم بهتره.

    .

    میگن توی یه دورانی توی شهر سوخته در قدیم حاکم تعیین میکرده کی با کی ازدواج بکنه، بر اساس طبقه اجتماعی. و صلاحدید های خاص اون دوران. و هیچ کسی هم ناراحت نمیشده. چون تعریف و مدل دیگه‌ای رو ندیده بوده! اصلا به این فکر نمیکرده که میشه انتخابی هم کرد.. میشه انتخابی هم داشت. برای زوج. میشه اول عاشق شد و بعد ازدواج کرد. میشه دوست بود و ازدواج نکرد وووو

    .

    2_یادم افتاد دیروز با دوستم صحبت میکردم میگفتم وقتی از خودمون یا شهودمون میپرسیم که یه چیزی یا یه کاری خوبه یا بد باید ببینیم از چه نظر و بر اساس چه قواعدی. چون همه چی نسبیه! نه مطلق

    نمیدونم چرا دارم اینارو مینویسم و ربطش چیه ولی داره میاد که بنویسمشون… شاید باید اینجا بگم واقعا.

    فیملی هست به نام talk to her

    با او صحبت کن.

    حتما ببینیدش

    یه جاییش هست که یه دختری که توی کُما رفته به خاطر معاشقه (تجاوز) کسی که عاشق دختره بوده، از کما در میاد و به زندگی برمیگرده!

    ولی خب پسره میره زندان و حبس ابد میشه.

    .

    این اتفاق از نظر شما خوبه یا بد؟ درست بود یا غلط؟ خیر بود یا شر؟

    از نظر قوانین طبیعت = خیر بود چون دختره به زندگی برگشت

    از نظر قوانین اخلاقی و فرهنگی= خطا بود چون بدون اجازه ش رابطه برقرار شد و باردار هم شد

    چقدر ازین دست چیزها میشناسید که تو زندگیها اتفاق افتاده و میفته؟

    چطور میشه بهش نگاه کرد؟

    مادرهای زیادی بخاطر بچه دار شدن از افسردگی رها میشن و سامتی رَحِمشون رو دوباره بدست میارن و با بغل کردن بچه حال روحیشون درمان میشه = این خیر بنظر میاد

    ولی همون بچه در نوجوانی عصبانی میشه و برمیگرده به والدینش میگه چرا منو بدنیا آوردین و میخوام خودمو از بین ببرم

    شما که امکانات لازم برای بزرگ کردن من نداشتین = بنظر شر میاد و حق

    نظر شما چیه.؟

    .

    به دنیا آوردن بچه های بدون والد و مثل این تخم مرغها هم میتونه خوبی و بدیشون یه اندازه یا متغیر باشه. ولی بر اساس چی؟ (البته بد بودنش احتمالا از نظر اخلاقی و اینا فقط خواهد بود)

    .

    ازدواج نکردن و مجرد موندن هم میتونه خوبیهاش بیشتر دیده بشه مگه نه؟

    چرا همه رابطه داشتن رو ارزش میدونن؟

    در حالی که با نداشتن رابطه خیلیها سلامت تر و خوشحالتر و آرامترن!!!

    .

    3_ یه یادآوری هم برای خودم اینجا مینویسم شاید به درد شماها هم بخوره

    من باید حواسم باشه گاهی بر اساس شهود و گاهی بر اساس تجربه باید عمل کرد/ 50_50

    هرکدوم باگهایی دارن و ممکنه خطا کنن (شهود و تجربه)

    اونجایی که حس شهود که کمی غریزه هم قاطیشه، همه جوره بهت میگه با کسی که متاهله وارد رابطه فرازناشویی بشو… اگر حتی الهام به تو شده باشه، بهتره به حرفش نکنی… و به تجربه و منطقت گوش کنی.. حتی اگه شهودت بگه با این کار حال هردوتون بهتر میشه. چون داری روی زمین و این فرهنگ در تعامل با آدمها زندگی میکنی و این کار کارما داره.

    یا مثلا باید بری حموم اما شهودت بهت میگه اگه بری سرما میخوری، ولی تجربه بهت میگه اگه نری سرت شوره میزنه یا ممکنه تا چندروز نتونی دیگه بری حموم یا بوی بدنت ممکنه بقیه رو آزار بده و کارما و نتیجه حموم نرفتنت خوب نیست

    .

    یه جاهایی هم هست که برعکسه

    یه آدمی داره بهت محبت میکنه و هیچ مدرکی وجود نداره که بهت ثابت بکنه آدم بدیه یا داره کلک میزنه بهت ولی دلت و شهودت میگه ازش دوری کن و رابطه ت رو قطع کن

    اونجا باید به حرف حس ششم بکنی و به شهودت اعتماد کنی. چون بعد ممکنه اون آدم بهت ضربه بزنه.

    .

    من دارم توی تشخیص و به کارگیری این قواعد تمرین میکنم تا تعادل ایجاد کنم

    گاهی زیاداز حد خوشبین و زیاد از حد معتمد به شهودم بودم و ضربه خوردم

    گاهی هم برعکس همش متکی به تجربه بودم و به متافیزیک بی اعتماد

    واقعیت اینه که ما 50/50 هستیم

    نیمی از خاک و نیمی از ماوراء هستیم

    مگه نه؟

    .

    معتدل بودن درست ترین چیزیه که تجربه ش کردم

    .

    بازتر و بدون تعصب تر به رویدادها و شدن‌ها نگاه کنیم.

    عزت زیاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    آرام گیان گفته:
    مدت عضویت: 1060 روز

    1.یعنی میشه یه روزی هم برسه که عین این تخم مرغا بچه سفارش بدیم؟

    من از همینجا بعد از خدا از ایلان ماسک و بر و بچه‌هاشون واقعا درخواست میکنم بفکر این قصه باشن که مثلا بدون بدبختی کشیدن و حتی بدون ازدواج کردن بشه مثلا سفارش بدی نطفه و دستگاه مخصوص برای پرورش بچه بیارن بران با پست… یه پسر بچه سیاه پوست موفرفری و یه دختر نژاد روس برات بذارن!

    … یعنی میشه تا زنده هستم این روز رو داشته باشم؟

    میشه برای اون مدل بچه ها هم حقوق انسانی و اجتماعی خاصی در نظر گرفت تا اذیت نشن اون مدل بچه ها…

    … اصلا میدونی، قضیه ی ازداج و خانواده داشتن صرفاً یه تکنیک و یه فرهنگه… و میتونه نباشه بدون اینکه کسی اذیت بشه کسی

    بچه هایی که بدون پدر و مادر یا بصورت تک والد بزرگ میشن فقط موقعی ممکنه اذیت بشن که درک بکنن دوتا والد داشتن و خانواده داشتن مثل اکثر آسیایی ها چیه…

    درست نمیگم؟

    فرق کور مادرزاد با کسی که نیمی از عمرش بینا بوده و بعد نابینا میشه همینه دیگه

    اونی اذیت میشه مدل دیگه رو تجربه کرده باشه

    این روزها خیلی به قضیه رابطه و مدلهای مختلفش و اصلا وجود داشتن و نداشتنش فکر میکنم. میبینم هرچیزی میتونه صرفاً قراردادی باشه توی این زمینه

    و میتونه خیلی متغیر باشه

    بدون اینکه کسی بشه

    مدتهاست فقط دارم هرروز خوبیهای مجرد بودنم رو پیدا میکنم و شکرگزاری میکنم بابتشون. بجای اینکه غصه ی رابطه ی از دست رفته رو بخورم یا برای ازدواج تلاش بکنم. یا اینکه حتی بیام سفارشهام رو بنویسم برای خدا و بعد هی منتظر بمونم ببینم اون آدم به زندگیم کی میاد؟ اومد یا نیومد…

    .

    میگن توی یه دورانی توی شهر سوخته در قدیم حاکم تعیین میکرده کی با کی ازدواج بکنه، بر اساس طبقه اجتماعی. و صلاحدید های خاص اون دوران. و هیچ کسی هم ناراحت نمیشده. چون تعریف و مدل دیگه‌ای رو ندیده بوده! اصلا به این فکر نمیکرده که میشه انتخابی هم کرد.. میشه انتخابی هم داشت. میشه اول عاشق شد و بعد ازدواج کرد. میشه دوست بود و ازدواج نکرد وووو

    .

    2_یادم افتاد دیروز با دوستم صحبت میکردم میگفتم وقتی از خودمون یا شهودمون میپرسیم که یه چیزی یا یه کاری خوبه یا بد باید ببینیم از چه نظر و بر اساس چه قواعدی.

    نمیدونم چرا دارم اینارو مینویسم و ربطش چیه ولی داره میاد که بنویسمشون… شاید باید اینجا بگم واقعا.

    فیملی هست به نام talk to her

    با او صحبت کن.

    حتما ببینیدش

    یه جاییش هست که یه دختری که توی کُما رفته به خاطر معاشقه (تجاوز) کسی که عاشق دختره بوده، از کما در میاد و به زندگی برمیگرده!

    ولی خب پسره میره زندان و حبس ابد میشه.

    .

    این اتفاق از نظر شما خوبه یا بد؟ درست بود یا غلط؟ خیر بود یا شر؟

    از نظر قوانین طبیعت = خیر بود

    از نظر قوانین اخلاقی و فرهنگی= خطا بود

    چقدر ازین دست چیزها میشناسید که تو زندگیها اتفاق افتاده و میفته؟

    چطور میشه بهش نگاه کرد؟

    مادرهای زیادی بخاطر بچه دار شدن از افسردگی رها میشن و سامتی رحمشون رو دوباره بدست میارن و با بغل کردن بچه حال روحیشون درمان میشه = این خیر بنظر میاد

    ولی همون بچه در نوجوانی عصبانی میشه و برمیگرده به والدینش میگه چرا منو بدنیا آوردین و میخوام خودمو از بین ببرم

    شما که امکانات لازم برای بزرگ کردن من نداشتین = بنظر شر میاد

    .

    به دنیا آوردن بچه های بدون والد و مثل این تخم مرغها هم میتونه خوبی و بدیشون یکسان باشه (البته بد بودنش احتمالا از نظر اخلاقی و اینا خواهد بود)

    .

    ازدواج نکردن و مجرد موندن هم میتونه خوبیهاش بیشتر دیده بشه مگه نه؟

    .

    3_ یه یادآوری هم برای خودم اینجا مینویسم شاید به درد شماها هم بخوره

    من باید حواسم باشه گاهی بر اساس شهود و گاهی بر اساس تجربه باید عمل کرد

    هرکدوم باگهایی دارن و ممکنه خطا کنن

    اونجایی حس تو همه جوره بهت میگه با کسی که متاهله وارد رابطه فرازناشویی بشو… اگر حتی شهود تو باشه، بهتره به حرفش نکنی… و به تجربه و منطقت گوش کنی.. حتی اگه شهودت بگه با این کار حال هردوتون بهتر میشه

    یا مثلا باید بری حموم اما شهودت بهت میگه اگه بری سرما میخوری، ولی تجربه بهت میگه اگه نری سرت شوره میزنه یا ممکنه تا چندروز نتونی دیگه بری حموم یا بوی بدنت ممکنه بقیه رو آزار بده وووو

    .

    یه جاهایی هم هست که برعکسه

    یه آدمی داره بهت محبت میکنه و هیچ مدرکی وجود نداره که بهت ثابت بکنه آدم بدیه یا داره کلک میزنه بهت ولی دلت و شهودت میگه ازش دوری کن و رابطه ت رو قطع کن

    اونجا باید به حرف حس ششم بکنی و به شهودت اعتماد کنی

    .

    من دارم توی تشخیص و به کارگیری قواعد تمرین میکنم تعادل ایجاد کنم

    گاهی زیاداز حد خوشبین و زیاد از حد معتمد به شهودم بودم و ضربه خوردم

    گاهی هم برعکس همش متکی به تجربه بودم و به متافیزیک بی اعتماد

    واقعیت اینه که ما 50/50 هستیم

    نیمی از خاک و نیمی از ماوراء

    .

    معتدل بودن درست ترین چیزیه که تجربه ش کردم

    .

    بازتر و بدون تعصب تر به رویدادها و شدن‌ها نگاه کنیم.

    عزت زیاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: