سریال زندگی در بهشت | قسمت 63

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار دوستان عزیزمان زیبا و اندیشه به عنوان متن انتخابی این قسمت:

دیدگاه زیبای عزیز:

باعرض سلام وخسته نباشید فراوان و از ته قلب به خانم شایسته عزیز واستاد نازنینم

خواستم مکتوب تشکر کنم از مریم خانم شایسته عزیزمون که اینطوری باعشق برامون وقت میزاره و این سریال هارو آماده میکنه داشتم فکر میکردم که اگه این مخلوق نازنین پیش استادمون نبودند ما چه صحنه های نابی رو از دست میدادیم و چه درسها وچه نکته های عملی رو با چشم نمیدیدیم خدایا شکرت

همین طور که داشتم این قسمت سریال رو میدیدم با خودم فکر کردم که چه تناسب زیبا وبه جایی داره با جلسه اول ودوم قدم یازده وقتی استاد داشت با اره کار میکرد و همش سعیش بر درست کردنش بود جلسه دوممون درباره بهبود مستمر تداعی شد که چه قدر قشنگ استاد داره این بهبود رو در هرروز وهرلحظه زندگیش اجرا میکنه حتی اگه یه ذره باشه واقعا اینجاست تفاوت آموزش کسی که اول خودش متعهد به انجام آموزش هاشه بعد هم سرسختانه از شاگرداش میخواد که اینطوری عمل کنند وقتی تعهد استاد رو میدیدم که اینقدر با اون اره وَر رفت تا بالاخره درستش کرد دیگه تاجایی که لَری بااون سنش به اقرار دراومد که به استاد گفت دوست داره همه چیزهای جدید رو یاد بگیره اما نمی دونست که این قانونه جهان هستیه چون جهان هستی رو به بهبوده رو به رشده واگه تو با این قوانین هماهنگ باشی وحرکت کنی قبل از اینکه به تو آلارم وهشدار بده تو، تواون جاده آسفالته جنگلی سوت میزنی وبا عشق ولذت جلو میری واین پاداش کسانیه که همش سعیشون بر بهبود مستمر تو زندگیشون دارند چون با قوانین هماهنگن واونجا که استاد هی سوالهای درست از خودش میپرسید برای بهتر شدن کارها برای راحت تر شدن کارها وجهان هستی هم اونو به بهترین ودرست ترین پاسخ ها هدایت کرده بود خیلی لذت بردم کاملا این دوجلسه عالی قدم یازده مثل روز روشن برام تداعی شد و خیلی خیلی از خدا تشکر کردم و ازوجود نازنین خانم شایسته عزیز که هیچ چیزی به جز عشق نمیتونه باعث ادامه این مسیر و این سریال ها بشه اونم با اون همه حجم کارهایی که بر دوش ایشونه ممنونم از همتون و ازهمه دوستان نازنینم تو این خانواده زیبا والهی


دیدگاه اندیشه عزیز:

سلام به دوتا عزیز زندگیم

خانم شایسته شما با هر قسمت این سریال یه مقاومت خاصی را در وجود من و در ذهن من می شکنید ؛ یه مقاومتی که واقعا نمیدونم ریشه ش به چی برمی گرده ولی میدونم که ته حرفش اینه که لذت ها باید نگه داشت برای زمان بعد از پولدار شدن ؛ مقاومتی که میگه وقتت را برای دیدن چیزهایی بذار که باعث ثروتمند شدنت بشند ؛ مقاومتی که نمیذاره من از دیدن این زندگی بهشتی لذت ببرم و همپای شماها در این بهشت زندگی کنم …. ولی واقعا صدای شما و صدای خنده ها و ذوق های شما برای یک قارچ شاید سمی و دویدن شما دنبال فُکُلی و جستجوی خانه سگ آبی با اون چکمه های زرد و خوشگل و حتی ذوق شما برای در قدیمی خونه تون هرروز این مقاومت را در من میشکنه …. خانم شایسته شما میدونی که من عاشق کامنت نوشتن هستم و بارها در مورد فایل های مختلف ، احساسم را به تحریر کشیدم اما در مورد سریال زندگی در بهشت خیلی کم نوشتم و اقرار می کنم که بعضی قسمت هاش را ندیدم ؛ دقیقا بخاطر همون مقاومتی که درباره ش گفتم ، که منو از دیدن یک زندگی رویایی دور میکنه ولی به صورت تکاملی متوجه وجود نیرویی برخلاف اون مقاومته شدم که منو به سمت این سریال سوق میده و کم کم دارم با این سریال دوست میشم ، کم کم دارم میفهمم که نه تنها دیدن این سریال ، وقت تلف کردن نیست ( چون مدام ذهنم میگفت بجای دیدن سریال برو روی باورهات کار کن ) بلکه این سریال دقیقا یک تمرین آماده برای تمرکز بر نکات مثبتیه که استاد بعنوان مهمترین تمرین در جلسه سه ثروت یک گفتند …. ولی فقر به حدی در ذهن من لانه کرده که به اندازه لانه آن سگ آبی ، سفت و محکم شده است اما من مثل شما یک جفت چکمه زرد طرح دار می پوشم و پاهایم را روی این لانه ی قدیمی می گذارم و خرابش میکنم و راه را برای جریان آب های ثروت باز میکنم …. شاید باور نکنید اما من تمام ذوقم در این لحظه اینه که فیله های مرغ را برای ناهار سوخاری کنم و پای تمام قسمتهای این سریال بنشینم …

خانم شایسته تو شاید خودت هم ندونی که چرا عاشق فیلم گرفتن هستی اما من فکر می کنم شما آنقدر از چشمانت برای دیدن زیبایی ها استفاده کردی و آنقدر به نعمت هایی که برای دیگران عادی هستند توجه و تمرکز کردی که چشم ، کم آوردی و خداوند دوربین را بعنوان چشم سوم در دستانت گذاشت که هم ببینی و هم ثبت کنی و هم لذت ببری و هم دیده هایت را به جهان و جهانیان گسترش دهی …. من مطمئنم اهرم زیبای ذهن تو بود که ناخودآگاه دوربین را به این شکل در دستانت گذاشت که از دعوای فُکُلی و خروس فیلم بگیری و صحنه ای که فکلی خودش را به مردن میزنه را ثبت و ضبط کنی و من در این سر دنیا ببینم و از خنده غش کنم و بعد به خودم بگم اندیشه باورت میشه تو داری از زندگی در بهشت لذت میبری و اینطور من به احساس خوب برسم و عاشق شوم و به آسمان چشم بدوزم و بگویم خدایااااااا هدایتم کن به سمت زیبایی های زیر آسمانت ….

خانم شایسته کاری که الان شما و استاد دارید انجام میدید منو یاد خونه تکونی قبل از عید انداخت که همیشه مامانم و خواهرهام موقع خونه تکونی اعصاب نداشتند و با من که خیلی کوچیک بودم و وسط رختخواب ها و روی قالی های خیس توی حیاط می دویدم و خوشحالی میکردم دعوا میکردند ولی امروز تو به من فهموندی که چقدر درست رفتار می کردم …

خانم شایسته یکی از پیام های سریال زندگی در بهشت اینه که ما را به خودمون وصل میکنه ، ما را به زمانی که کودک بودیم و بجای ذهن مون از قلب مون پیروی می کردیم وصل میکنه ، ما را به اون جایی میبره که باید باشیم …

شما با دوربین پیش استاد میری … و من یاد اون روزهایی میفتم که این مرد بزرگ درست در همین موقع روز روی سن می ایستاد و سمینار های پشت سر هم برگزار میکرد و حالا زیر نور خورشید و روی وسعت سرسبز چمن های بهشتش نشسته و کار مورد علاقه ش را انجام میده و در لحظه لذت میبره … من یاد اون سالهایی از زندگی این مرد میفتم که زیاد دور نیستند ولی به اندازه ی یک جهان فرکانسی فاصله دارند ….

من می خندم و اشک می ریزم …. من بخاطر آشتی با این سریال اشک می ریزم و با دیدن فکلی و بوی بد خونه مرغ و خروس ها می خندم ….

خدایا شکرت …ممنونم ممنونم خانم شایسته عزیز

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    566MB
    38 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 63
    176MB
    38 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

197 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Eshrat Fard» در این صفحه: 1
  1. -
    Eshrat Fard گفته:
    مدت عضویت: 2846 روز

    سلام به همگی

    منو فقط ده دقیقه از فایل رو دیدم و دوتا مورد درک کردم که حسم اجازه نمیده برم جلو میگه بنویس

    اول این که ببینید من قبلا شنیده بودم ۲۱ روز یه کاری انجام بده تا بشه عادتت وقتی مریم خانم تخم مرغا رو نشون داد گفتم خدایا اینا برای جوجه شدن ۲۱ یک روز لازم دارن بعدشم تا مرغ بشن کلی راه دارن رسیدگی اب و دون و…

    حالا وقتی من یه باور میسازم نباید عجله کنم ۲۱ روز که تازه بشه جوجه نشونه ها که دیدم نباید ولش کنم باید هی بهش اب و دون بدم چطوری؟

    با ورودی های مناسب افراد و شرایط با همون باور هی تایید کنم تایید کنم تا بشه مرغ اون وقته که تخم میده

    ما باید صبور باشیم

    یه باور باید علاوه به تکرارش بهش برسی اونقدر نشونه ها رو تایید کنی تا بزرگ شن این جوجه ها اول تولد خیلی بی جونن یه بچه میتونه کلشو بکنه یا زیر پا لحش کنه دست و پای فرار نداره

    باورها هم اوایل اینطورین اگه ورودی کنترل نشه بی جون میشن در مقابل نجواها و لح میشن.

    الان اینو من خوب درکش کردم میشه خیلی زیر و روش کرد

    و موضوع بعد استاد گفتن این اره در اومده مجبور شدم بازش کنم

    باز اعلب ادما تا مجبوررر نشیم دست به تمیز کاری ذهن نمیشیم،هییی با تضادها میگیم بزار باهاش کنار میاییم نمیخوایم

    زحمت درست کردن زندگیمون رو بکشیم با وجود این که اگه دوتا پیچ و مهره باز شه ذهن رفت و رو بشه چقدر چرخ زندگی روونتر میشه کارا بهتر

    انجام میشه ،شادی مثه انرژی پخش میشه مشکل اینجاست که ما نمیخوایم تا مجبورررر نشدیم ،تغیر کنیم

    روغن و گریس بزنیم یه کم تمیز کاری برای ذهنی که کمتر گرد و خاک ورودی های نامناسب داشته کافیه،ولی من میزاریمممم زالو بزنه بعد که بهش چسبیدیم نفس نفس زنان خداروصدا کنیم اونم درصد کمی هستن که ادامه میدن عد های یه کم دیدن شرایط کمی خوب شده دیگه قانع میشن

    خدایا مارو از اون دسته قرار بده که دایما دست مال به دست و گیرد گیریم،

    الهییی شکررر بخاطر اون همه ثروت نعمت،زیبایی که باز چشمان ارزشمندمون تونست ببینه،در مدارش بودیم

    استاد یه درس دیگه که من نمیدونم چطوری باید ازش استفاده کننم شما خیلی وسایلو اگه یه استفاده نشد به صورت دیگه استفاده میکنید مثه همین بروس خانم شایسته ولی توی تمرینات ثروت بوده که چیزای که استفاده نمیکنی رد کن بره ،کاش درمورد اینم توصیح بدین ممنون و سپاسگزارم

    دست شما و لری ها و همه و همه طلا

    الله نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: