https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-08-06 08:15:262020-08-06 21:02:45سریال زندگی در بهشت | قسمت 63
197نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
نمیدونم سومین باره چهارمین باره یا پنجمین باره که دارم سریال زندگی در بهشت خصوصا بعضی از قسمتهاش که مربوط به فضای باز وحیاطی به این وسعت وزیبایی میشه، رو می بینم و لذت می برم ازش ومی آموزم ازش…..
یادمه اون اویل حدودا دوسال پیش، توشرایط بدی که توزندگیم داشتم فقط وفقط این فایلهای سفرنامه و این سایت وفایلهای دانلودی بود که می تونست بهم حال خوب بده، یه جورایی مسکن باشه برای روح آزرده ام و تن خسته وقلبی که شکسته بود…اصول واصل وروشی که حالا شده سبک و روش زندگی من، نه مسکن وآرامبخش لحظه ای بلکه، مدتهاست دارم با این اصلی که بهمون باعشق آموزش دادید زندگی میکنم شکر خدا وراضی ام.
من تو گیلان بودم، تو شهری رشت، جایی که 20 سال ازش دور بودم، جایی که ارزوم بود بهش برگردم، اما درست زمانی برگشته بودم که انگاری از دید خودم بد وقتی بود وبد شرایطی شده بود!!!
زندگی عاطفیم رو هوا بود، آرزوهام شده بودند حسرت، وجود خانواده وعزیزان وفامیل ودوست و آشنا شده بودند دردسر، انگاری اون روزها آرزو میکردم فرسنگها از شهرم دور بودم، که کسی نبینه، نفهمه تو زندگیم چه خبره و هزار تا چشم وگوش دنبال کننده ی شرایط زندگیم نباشن….
ترس از قضاوتها، ترد شدنها، حس بی لیاقتی، احساس گناه شدید، ترس از نداشتن حمایت مالی وشرایط بد مالی، ترس، وترس وترس…
اما همزمان با دیدن کل فایلهای سایت وتمرکز بر روی سریال سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت، انگاری یه دری، یه مسیری برام باز شد وافتادم تو جاده سرازیری برای رفتن به سمت امید، انگیزه، عشق و دیدن داشته ها، وباز هم امید وامیدبیشتر…
وقتی کامنت دوستان رو میخوندم، وقتی توی این مسیر ذهن نجواگر میومد و میگفت اینها فیکه واقعی نیست، اگه باشه برای تو نیست، توی زندگی تو اتفاق نمی افته، تودیگه باختی، تو ته خطی، چطوری میخوای درستش کنی، چطوری میخوای بسازیش!!!!
هربار با دیدن این فایلها قلبم با صدایی رسا والبته گوش نواز، میگفت: اگه استاد ومریم جان تونستند، اگه بچه های سایت تونستند توهم می تونی، فقط تو همین مسیر، توهمین جاده، با همین فرمون پیش برو، والبته که به لطف الله انقدر عاجز وتسلیم شده بودم، انقدر خسته از خودمحوریها وخدایی کردنها وشرک ورزیدنها بودم، که به لطف الله مهربان، خداهم کمک کرد دستمو گرفت تا توسط شما استادقشنگم والبته مریم جان گوشهام شنواتر، چشمهام بیناتر وقلبم بازتر بشه برای دیدن حق، برای دیدن اصل زندگی، برای دریافت الهامات…
من دیگه نمیخواستم به هیج وجه به خودم ظلم کنم ویا درگیر ظلمی به ناحق بشم وبا بهونه ها وتوجیهات باقی عمرم رو بر باد فنا بدم…
اون روزها من توی یه اپارتمان 80 متری که مال همسرم بود زندگی میکردم با پسرم، خونه ای که باید تخلیه میشد از طرف من هرچه زودتر،چون ما جدا شده بودیم، بماند که به قول شما استادقشنگم یه ذهن بیمار، یه ذهن بیمار وحتی صدها ذهن بیمارو جذب میکنه، منو همسرم چون باهم مشکل داشتیم دقیقا وقتی اومدیم رشت هدایت شده بودیم به خونه ای که 3 واحد بود،ومالک قبلی عنوان کرده بود دوتا خانواده ای که قبلا اینجا مستاجر بودند جفتشون با اختلافات زن وشوهری که داشتن توهمین خونه جدا شدند وشما سومین خانواده ای هستید که میاین اینجا و میگفت خدارو شکر شما مالک هستید اینجارو خریدید دیگه خیالم راحته مالکان دو واحد دیگه هی زنگ نمیزن تهران بهم بگن بیا مستاجرت گنده زده به ساختمون با سروصدا ومشکلات خانوادگی وبزن وبگیر و ببنداش!!!!
خیلی جالبه دقیقا ما هم تواین یکسالی که اونجا بودیم دیگه زندگیمون داشت نفسهای اخرشو میزد با اینکه تازه 2 سال بود شروع شده بود، وبه قول معروف برای آدم بیمار آسمون همه جا یه رنگه، ساکنین دو واحد دیگه هم لاجرم آدمهای بیماری بودند وهربار ما با یه سری مشکلات تو اون ساختمون با اون آدمها روبرو بودیم، من به خاطر مشکلات خانوادگی، ازدواج وطلاق قبلی همسرم، و حرف وحدیث ها و درگیریهاش بهش پیشنهاد داده بودم که از اون آدمها وشرایط دور بشیم تا زندگی نوپامون سروسامون بگیره!!
غافل از اینکه ایشون با ذهن بیمارش اگه کره مریخ هم میرفت باز با همون افکار و رفتار و گفتارش زندگیش هیچ آش دهن سوزی نمیشد، چون ایشون خودش رو با تمام عیب ونقص هاش اورده بود رشت…
و همچنان به اون افراد به اون شرایط جوری وصل بود که یه پاش اینجا بود یه پاش تهران…حالا بماند اینها رو گفتم که یه پیش مقدمه داشته باشیم برا این چیزی که میخوام بگم…
واز اونجا که کارهای خداوند حکیمانست! مثل اینکه به مادر موسی بگه بچتو بنداز تو رود و نترس…
به موسی بگه عصاتو بنداز وحالا که ماری خشمگین شده نترس….
به یوسف بگه حالا که برادرانت در حقت بد کردند وانداختند تو چاه ، من برات برنامه دارم نترس….
به ابراهیم بگه جلوی بت پرستها بمون و بت بشکن و از اینکه بندازنت تو آتیش نترس…
شکل اینجور حکمتهای خداوند همیشه با تضاد همراهه، تضادیکه واقعا درکش خیلی سخته..
مثل اون قایقی که خضر به همراه موسی تو اون سفر سوراخ کرد تا پادشاه قایق اون ماهیگیرو به خاطر عیبش تصرف نکنه…
مثل اون دیوار خرابه ای که دستور داد خضر وموسی درستش کنند تا گنج اون دو یتیم در امان بمونه زیر اون دیوار تا بزرگ بشن وبتونن برش دارند…
مثل اون جوونی که خضر زد کشتش، و در جواب گفت، این جوون پدرو مادرش رو میخواست از مسیر خدا دور کنه، وقراره خدا فرزند یکتاپرستی بهشون عطا کنه جای این فرزند کافر!!!
عقل نمی تونه بفهمه این چیزهارو، اما قلب اگه به سمت نور الهی باز شده باشه کم کم درک میکنه ومیفهمه ومی پذیره دلیل اتفاقات زندگیشو، دلیل تضادها رو، خصوصا وقتی آدم در مسیر هدایت قرار گرفته باشه…
وتمام اون تضادها اومده بودن تا امروز من سرسوزن انسان یکتاپرست، وآگاه و خوشبختی باشم…
من تازه دیدن سریال زندگی در بهشت رو شروع کرده بودم و باعشق تحسین این سبک زندگی شما رو ولطف خدارو تحسین میکردم که هدایت شدم به این شهر زیبا به این استان پربرکت…
اوایل میگفتم خداجون این رسمشه، اخه کی اینجوری نعمت میده چرا یه چیزی میدی یه چیزی رو میگیری؟ خب بذاربنده هات همه چیز رو باهم داشته باشند…
وامروز اینو میفهمم ودرک میکنم که اگه چیزی رو جهان ازم بگیره یا دوره دور کنه یعنی من دیگه برای ادامه نیازی به اون ندارم…
الان 8 ماهه تو دل شهر، تویه خونه ی ویلایی 200 متری زندگی میکنم که حیاطش پر درخت میوه وگل وگیاهه، تجربه نگهداری مرغ و جوجه و توله سگ و باغبونی و کاشتن سبزی جات وسیفی جات رو داشتم ودارم و از دو طرف دوتا زمین بدون سکنه بدون کوچیکترین سروصدا، توحیاط ننو وصل کردم تاب نصب کردم و میزو صندلی گذاشتم و هر روز کلی کیف میکنم و شاکر خداوند هستم واینکه اراده کنم میرم دریا و رودخونه شنا و ماهیگیری و توحیاط آتیش درست میکنیم برای کباب و ……خلاصه که اینجا این خونه شده بهشت من و من هربار به همراه پسرم بارها وبارها خدارو شکر می کنیم به خاطر این نعمت، اونم در شرایطی که درحال حاضر 80 درصد خونه های رشت آپارتمانی شدند و داشتن یه خونه ویلایی زیبا و این شکلی اونم با اون مبلغ رهن واجاره فقط وفقط لطف خدا بوده برای منی که یکسال ونیم پیش، فقط توخواب می تونستم زندگی تو همچین خونه ای رو ببینم…با اینکه خودم یه خونه یه خوابه آپارتمانی داشتم ونیازی نبود که برم مستاجری، اما مستاجری چی بگم که انگار مالک اینجام انقدر صابخونه عالی دارم و همه چیز عالیه عالیه شکر خدا ومنو پسرم داریم کیف می کنیم تواینخونه…
اینجا حیاطش عنکبوت داره فراووون، قورباغه ، مارمولک، حتی یه بار مار اومد!!! بادو بارون وگرد وخاک و حرص کردن باغچه و جارو کردن شستن حیاط پراز برگ و مدام باید حواست به تار عنکبوتهای جدید ولوله زنبورها باشه که تمیزشون کنی زیاد نشند و …..
اما من باعشق بهشون نگاه میکنم…
اگه من سریال زندگی در بهشت وسبک زندگی شما استادقشنگم ومریم جان رو ندیده بودم وازتون یاد نگرفته بودم بدون شک برام سخت بود بعد 20 آپارتمان نشینی وزندگی تو تهران، این شرایط رو بپذیرم …با اینکه بچگییام تو روستا بودم وتجربه زندگی تو روستا ودیدن جونور و مارو و داشتن باغ وباغچه مراقبت ازشون رو داشتم!!
من هربار هر روز با یادآوری سبک زندگی شما دو عزیز زندگی رو برای خودم تو این خونه لذت بخش ودلپذیر میکنم تاجاییکه پسرم هم فقط تمرکزش روی مثبت هاس، وهربار باهم میگم خدایا شکرت که بهمون اینهمه نعمت دادی ودرست جایی که فکر میکردیم همه بهمون پشت کردند و هیچ تکیه گاه وحمایتگری نداریم تو صاحب اختیار ماشدی و حمایتمون کردی….
چقدر فرقه بین کسی که همه چیز رو برکت ونعمت می بینه وسپاسگزاره مثل شما دوتا فرشته و کسی که تو بهترین شرایط هست از هر نظر اما بازم گلمند وناسپاس…
چقدر باید خداوند رو شاکر باشم که از طریق شما منو از جهالت وناسپاسی هدایت کرد به یه زندگی شاکرانه…
ومطمعنم خداوند به اندازه ایمان هرکس بهش عطاء میکنه، اما به قول خودش ، اما انسان بسی ناسپاس است!!!
این نعمتها همیشه بودند همیشه هستند، اما آیا انسان ناسپاس قدرت دیدن وشنیدن ودرکش رو داره؟
چقدر از شما آموختم، هرچی بگم کم گفتم…
امیدوارم سریال زندگی در بهشت هم مثل سریال سفر به دور امریکا ادامه پیدا کنه، تا ما یادمون باشه که شکر نعمت نعمتت افزون کند …
کفر نعمت از کفت بیرون کنه…
چون اگه از این سایت دور بشیم، تمرکزمون برداشته بشه، قدرت 98 درصد جامعه وسبک زندگی ناسپاسانه، قدرتش زیاد میشه ومارو از مسیرمون دور میکنه از مسیر خوشبخت بودن وشاد وسلامت و ثروتمند ویکتاپرست بودن…که هدف اصلی خلقت مابوده وهست…
چقدر من قدر این محفل رو میدونم و بابتش از خداوند بزرگ سپاسگزارم
که اینقدر همه به دنبال پیشرفتن
به دنبال تحسینن
به دنبال نکات مثبتن
استاد تحسینتون میکنم که بستر چنین جمع سالم و صالحی رو ایجاد کردین
واقعا این جمع priceless هست
خدایا شکرت
و این سریال ها…
خدای من شکرت
خوشم میاد خانم شایسته جان یه لحظه هم بیکار نمیشینن. همش به نکات مثبت توجه میکنن
مثلا اون تیکه ای مه استاد شما روگوشیتون رو گذاشتین و دیگه صدای بیرون رو نمیشنیدین من به شخصه بعد از اینکه خانم شایسته گفتن دیگه هرچی بخوام میتونم بگم، ناخودآگاه انتظار داشتم یه نکته منفی بعدش بگن
ولی بعد گفتن: من عاشق شما هستم!!!!!
من بشخصه تاحالا ندیده بودم کسی به سوسک به چشم زیبایی نگاه کنه!!!
یا اون زاویه ای که از دید سنجابا با دوربین نشون دادین…
در ورودی نصب شده است و در قدیم به کناری رفته و آینده ای نا معلوم در انتظار آن است.
مادر مرغی به همراه جوجه هایش است و در بین درختان و چمن و علفها لذت می برد و بقیه مرغ و خروس ها هم .
استاد مشغول تمیز کردن آره هستند و با بنزین آن را شست و شو می دهند تا درختان خشک را ببرند و انباری از چوب برای فایر پیت مهیا کنند تا شبها در کنار آتش و شعله های زیبای آن لذت ببرند.
پروانه زیبایی که در همین حوالی در حال پرواز است و با بالهای زیبایش همه جا پرواز می کند.
کسی خونه هست؟ جوابی که از هیچ مرغ وخروسی نبود ولی یک عدد تخم مرغ در لانه بود.
در پرادایس هیولاهای ماداگاسکار زیاد است مثل چکمه های استاد که ضد همه چیز و سفارشی است آن هم حتما از آمازون.
وسایل و تجهیزات برای قطع کردن درختان خشک آماده است که امروز نوبت درخت خشکی است که دارکوبی در آن لانه کرده است و حتما هم حشراتی در داخل آن.
کلاهی. که مجهز به گوشی و نقاب است تا ایمنی بیشتری داشته باشد. قرار شد که کاتی اریب به تنه درخت بزنند و بعد قاچی را که در می آورند بقیه درخت را هم خواهد انداخت.
ظاهراً آره اشکال پیدا کرده است ولی به زودی درست و درخت را به کمک گوه نقش بر زمین می کند درختی که از این سمت تنه به سمت دیگرش سوراخ و خراب شده و از داخل آن که خالی شده بود ما از دید سنجاب و دارکوب پرادایس را دیدیم و بعد از آن مانند کره درخت به وسیله دستگاهی که اهرم بود قطعه قطعه شد و انواع سوسکها هم بی خانمان شدند.
لری مشغول در آوردن فر از قفسه ای داخل آشپزخانه و سپس خراب کردن آن است تا قفسه ای جدید و جا دار به جای آن قرار دهد و آشپز خانه را جادار تر کند تا از فضا بهتر استفاده شود.
چقدر نکات مثبت و قابل یادگیری دیدیم امروز هم، مریم جون که برای پروانه و ملخ و حشره ها کلی ذوق میکنه،برای طبیعتی که هرروز داره میبینه ذوق میکنه،برای تجربه های جدید ذوق میکنه،برای تغییرات پردایس داره کلی ذوق میکنه، اصلی که اگر ما انجام بدیم همه چیز در زندگی ما بهتر میشه
و در هر لحظه که به مشکل یا ناخواسته ای بر بخورن فقط براشون جالبه و روش تمرکز نمیکنن و همون لحظه توجهشونو به چیز های قشنگی که در اطرافشونه معطوف کردن،واقعا ما باید از ابعاد کوچیک تر شروع کنیم و ذهنمون رو تربیت کنیم برای مسائل بزرگ تر (هرچند که نباید منتظر اتفاقات و ناخواسته ها بود)
چقدر استاد و مریم جون هم زمان که با هم هستن،رها هستن، و همو کنترل نمیکنن،واقعا میگم در همه عمرم این موضوع رو ندیده بودم،مریم جون نمیخواد که ازش مراقبت بشه، خودش این کارو میکنه، هیچ کدوم منتظر این نیستن که هر لحظه از سمت پارتنرشون توجه ببینن و بهش وابسته باشن،چیز هایی در این قسمت دیدم که متوجه شدم باید برای بهتر شدنم خیلی روی خودم کار کنم
چقدر استاد با لذت و بدون خجالت جلوی دوربین مشغول یادگیریه و با خودشون در صلحه و به خودشون احترام میزاره که نشون دهنده عشق زیاد به خودشونه و هیچ کسی رو بالا تر از خودشون نمیبینن و همچنین چقدر از کار کردن لذت میبرن و کار کردن و فعالیت کردن براشون زجر اور نیست ک خیلی قابل تحسینه
چقدر هرروز سعی به بهتر شدن لذت بخشه و چقدر مهم و با اهمیته،وقتی که شما دارید برای پردایس تلاش میکنید متوجه شدیم که چقدر همین تغییرات باید اتفاق میافتاده، حالا ما باید این بهتر شدن رو همه جای زندگیمون پیاده کنیم،هم برای محیط و هم برای شخصیت و شخص خودمون
چقدر کامنت های منتخب عالی بودن و حجم زیادی از اگاهی رو درون خودشون جا داده بودن،
خدایا شکرت و سپاسگزارم برای دیدن و همراه بودنم با یه تجربه ناب دیگه از زندگی
استاد اول تحسینتون میکنم برای ابزار فوق عالی و ارزشی ک برای خودتون قاعل هستید ک کاملا مجهز کار میکنید هم چکمه حرفه ای و زیبا هم کلاه هم هدفون و محافل چشم و دستکش و خلاصه همه جوره به خودتون بها میدید این نمونه ی شخص خود دوست بقول خودم هست،در واقع عالیه این سبک زندگی،همیشه اول و اول خودم و بعد بقیه
استاد تحسینتون میکنم برای استمرارتون برای تعمیر اره برقی،و چقدر خوب ک با هربار کار نکردن همچنان اروم رفتار میکردید و لی خداوکیلی آخراش من کلی خندیدم ازینکه هر باری شما صدرصد مجهز میشدید و بازم هیچی ب هیچی انگار بازیش گرفته بود خلاصه ک من کلی خندیدم خدا خیرتون بده
و این درهای اسلایدی ک داره بهشت رو بهشت تر و دیدنی تر میکنه اصلا مگه میشه ازش گذشت،وقتی درخت رو میخواستید بندازید همزمان ک نوک درخت رو نشون میداد توصیر ،بدی آسمون زیبا بود و ابرهای آسمون دلربایی میکردن ک من همینجور تحسین میکردم خداوند عزیزم رو برای این زیبایی ها خدایا شکرت و سپاسگزارم
و باز ارزش ابزار ،ک شما اول ایکه من رسما نحوه کار با اره برقی رو تا حد زیادی با گرفتم دوم اینکه فهمیدم اصلا نباید با غیر چوب برخورد داشته باشه و برای بهبود روند کار وسایل و ابزار عالی هست ک کار رو به راحتی جلو میبره مثل همین وسیله برای جابجایی درخت و اینکه اصل آمریکا هست،جالبه آمریکا بحدی ارزش برای خودشون قاعل هستند ک بیخودی هزینه ساخت وسیله ای رو متقبل نمیشن مگر اینکه در نوع خودش جزو بهترین ها باشه، این دیگه شده عادت و قانون ،و این خیلی ارزشمند هست
مریم عزیزم ک اینقدر لطیف هستی ممنونم از زاویه دید سنجاب و دارکوب برای ما تصویر برداری میکنید چقدر شما ماه هستید آخه
خلاصه سپاسگزارم ازشما،ازینکه درخت هارو میبرید و با حال خوب میگی کلی چوب برای زمستون دارید و این بازم باور سازی مثبت هست ک زمستانی پر نعمت در راه هست
خلاصه خیلی سپاسگزارم
خدایا شکرت برای وجود همسری بسیار مهربان و عاشق من
خدایا شکرت برای فرزند ک نعمتی بسیار گرانبهاست
خدایا شکرت وکیلم مدافع من هستی همیشه
خدایا شکرت به افراد و اتفاقات و کارهای پر از حال خوب و انرژی مثبت هدایتم میکنی
از شما عزیز سپاسگزارم برای وقتی ک گذاشتید
در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
اندیشه جانم سپاسگزارم که این کامنت بینظیر و نوشتی و چقدر درس داشت برام
چند روز بود که میخواستم به سوالات جلسه دوم ،شیوه حل مسائل دوباره پاسخ بدم اما مدام ذهنم میگفت ولش کن تو که مشکل تو پیدا کردی و نیازی نداری اما دیشب گفتم حالا که اینقدر این موضوع و پَس میزنم حتما باید انجامش بدم
سوالات و که جواب دادم خدا میدونه چه چیزهایی از توش کشف شد ، اصلا تمرینات دوره ها ی مدلی که وقتی انجامش میدم درهایی از خیر و برکت و آگاهی به روم باز میشه خداروشکر
جواب ها رو نوشتم کامل با جزئیات و بعد خوابیدم ،خواب دیدم که هدایت شدم به سریال زندگی در بهشت قسمت 63 و یادمه که به خودم گفتم چه جالب این عدد سال تولد خواهرمه و صبح که بیدار شدم قیل از ستاره قطبی اومدم سراغ این قسمت ببینم چی و باید دریافت کنم و با کامنت اندیشه عزیزم دریافت کردم و دقیقا هماهنگ بود و پاسخ هایی که دیشب به سوالات داده بودم خدای من چه خبره واقعا؟؟؟؟؟
هر لحظه ما در حال هدایت هستیم
هر لحظه باید هوشیار باشم تا هدایت و دریافت کنم
حالا چطوری میتونم هوشیار باشم ؟؟؟؟
با عمل کردن به قوانین !!!
با ایمان داشتن به اینکه احساس منِ که داره خلق میکنه
با توجه به زیبایی ها با بودن در حال خوب
خدایا خیلی خیلی خیلی سپاسگزارم که لحظه ایی ما رو به حال خودمون رها نکردی و نمیکنی
دیروز هم کلی مشکل حل کردم
یکیش تعمیرات دوچرخه دخترم و ردیفش کردم مثل ساعت کار میکنه و چقدر خودم و تحسین کردم
قبلا کاری و انجام میدادم میگفتم خب همه میتونن اما الان میگم نه همه نمیتونن و این توانایی منِ که اینقدر مستقل و دست به آچار هستم
تازه کلی هم دیروز درخواست هام در لحظه اجابت شد که کلی بابتشون ذوق کردم ،خیلی هیجان انگیز بود و از همه مهمتر خیلی خوشحالم که دیشب مقابل ذهنم ایستادم و به سوالات پاسخ دادم و درهایی از آگاهی به روم باز شد
دیشب کلی بارون اومد و الان هوا رویایی رویایی و سمفونی پرنده ها تو خونه ام در حال پخش شدنه خدایا شکرت ،امروز میخوام برم جنگل و پیاده روی کنم و کلی لذت ببرم از بوی جنگل بعد از بارون
البته ی جنگل جدید و برم تو دل ناشناخته ها و جاهای جدید و کشف کنم
جالبه چند روز پیش با یکی از دوستهای هلندی ام حرف میزدم و در مورد چند جای دیدنی که رفتم گفتم و اون گفت من تا حالا نرفتم
یاد حرف استاد افتادم که خیلی از امریکایی ها جاهایی که من رفتم و اصلا ندیدن
منم چون عاشق تجربه جدید هستم همه جا ی سرکی میکشم
بخدا همون ایران خیلی بینظیره ، من اون موقع که ایرانم بودم از شمال تا جنوب و شرق و غرب همه جا شو گشتم و لذت بردم
به خواهرم چند روز پیش میگفتم برو بگرد ایران و
یادمه دخترم 2 سالش بود و بردمش جنگل اسالم و گیسوم بعد رفتیم اردبیل و اینقدر کوچولو بود خسته میشد و بغلش میکردم اما اینقدر ذوق دیدن داشتم که خسته نمیشدم و فقط لذت میبردم
به نام خدای مهربان سلام به استاد و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی خداروشکر بابت دیدن این قسمت زیبا تحسین بابت زیبایی این پردایس زیبا خدایاشکرت تحسین بابت صبر و پشتکار استاد تا کار درست بشه چقد عالی میبره چقد استاد هی به خانم شایسته عزیز گفت برو کنار مواظب باش وتحسین بابت ذوق وشوق خانم شایسته عزیز که عاشق زندگی و لذت بردن است خیلی زیبا بود مثل همیشه خدایاعاشقتم یه طبیعت عالی با کلی امکانات عالی خدایاشکرت تحسین بابت ثروت استاد خدایاشکرت تحسین بابت رابطه ی عالیتون خیلی سپاسگزارم از دیدن این زیبایی ها واقعا عالی بود خداروشکر دوستتون دارم شاد باشید
سلااااااام به همهی همسفرهای عزیزممم و استاد پرقدرتم و مریم جان قشنگتر از گلم
چقددددر لحن صحبت کردنت رو دوست دارم مربم جون پر انرژی پراحساس پر از ذوق و شوق واقعا هرکسی درکنار شما باشه تشویق میشه که از پس هر تضادی بربیاد
استاد من این سماجت شما برای حل مسائل و فهمیدن قوانین رو از ته دلم تحسین میکنم واقعا انسانهای کمی هستن که تو اون شرایط شما که هرکاری میکرد وسیلهش درست نمیشد ، میتونه رو اعصاب و احساساتش مسلط باشه و ذهنش رو جوری کنترل کنه که راه حلها و الهامات رو دریافت کنه واقعا شما قابل تحسین هستین
اقا من نمیدونم چرا از بچگی از صدای دریل یا اره برقی خندهم میگرفت و میوفتادمزمین قهقهه میزدم از صداش
الانم اون تیکهای که مریم جون سرعت فیلم رو زیاد کردن بود و صدای اره نازک شده بود من کلی خندیدم :)
اونجایی که مریم جون در خونهی مرغارو زد و ازشون اجازه گرفت و یدونه تخم مرغ برداشت چشمام قلبی شد خدای من چقدر حس خوبی داشت
چقدر چکمهها و کلاه استاد هیولااااا بود واقعاااا
چه ابزاری چه وسایلیییی چه امکاناتیییی خدایا شکرتتتت چقدر جهان زندگی کردن رو روز به روز اسونتر میکنه برای ما
خدایا برای تموم ایدههایی که برای راحتتر شدن زندگی به ماها میدی ازت بینهاااایت سپاسگزارممممم
وقتی مریم جون گفتید این اوپن که برای ادیسون بوده و براتون کارایی نداشته رو گذاشتید که بره بیرون رو دیدم گفتم چقدر ایشون وابسته نیستن بعد تو خودم که ریز شدم دیدم به یه سری وسایل چنان وابستگی دارم که نمیتونم کنار بیارمشون و باید این رهایی رو یاد بگیرم و از چیزای کوچیک شروع کنم
.وقتی استاد داشتند اره رو تیر و تمیز میکردند
و برای اولین بار هم بود که اینکار رو میکردند این عمل از این باور میاد که من هر کاری وارد بشم حتما راه حلشو پیدا میکنم وقتی حتی اره درست کار نمیکرد استادغرنزد و میگفتن چقدر امروز چیزای جدید یاد گرفتیم به قول استاد چالش برای همه هست ولی باید بگی این اومده برای رشد من
وقتی استاد مشکل رو حل کرد درسته در طاهر فقط یه اره درست شد ولی از درون اعتماد به نفس استاد قوی تر شد که من تو هر کاری وارد بشم میتونم راه حلش رو پیدا کنم
و نتیجه ای این چالش میشه اعتماد به نفس بیشتر
این درخت دقیقا حکایت آدمایی که از درون پوچن و خودشون رو بی ارزش میدونن
شاید ظاهر ماجرا رو حفظ کنند ولی مهم درون و ما باید به فکر این باشیم که از درون خودمون رو با ارزش بدونیم
عاشقتونم استاد که همیشه عاشق یاد گرفتن ویزای جدید هستید و آنقدر ادامه دادید تا راه حل مسأله رو پیدا کردید
و اون دستگاه که درخت رو فاصله میده چقدر ایده ی باحالی بود
یعنی تو این دنیا برای هر مسأله ای یه راه حلی پیدا کردند
این پرادایس هر روز داره تمیز تر و زیباتر میشه خدایاااا شکرتتتت
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم…
نمیدونم سومین باره چهارمین باره یا پنجمین باره که دارم سریال زندگی در بهشت خصوصا بعضی از قسمتهاش که مربوط به فضای باز وحیاطی به این وسعت وزیبایی میشه، رو می بینم و لذت می برم ازش ومی آموزم ازش…..
یادمه اون اویل حدودا دوسال پیش، توشرایط بدی که توزندگیم داشتم فقط وفقط این فایلهای سفرنامه و این سایت وفایلهای دانلودی بود که می تونست بهم حال خوب بده، یه جورایی مسکن باشه برای روح آزرده ام و تن خسته وقلبی که شکسته بود…اصول واصل وروشی که حالا شده سبک و روش زندگی من، نه مسکن وآرامبخش لحظه ای بلکه، مدتهاست دارم با این اصلی که بهمون باعشق آموزش دادید زندگی میکنم شکر خدا وراضی ام.
من تو گیلان بودم، تو شهری رشت، جایی که 20 سال ازش دور بودم، جایی که ارزوم بود بهش برگردم، اما درست زمانی برگشته بودم که انگاری از دید خودم بد وقتی بود وبد شرایطی شده بود!!!
زندگی عاطفیم رو هوا بود، آرزوهام شده بودند حسرت، وجود خانواده وعزیزان وفامیل ودوست و آشنا شده بودند دردسر، انگاری اون روزها آرزو میکردم فرسنگها از شهرم دور بودم، که کسی نبینه، نفهمه تو زندگیم چه خبره و هزار تا چشم وگوش دنبال کننده ی شرایط زندگیم نباشن….
ترس از قضاوتها، ترد شدنها، حس بی لیاقتی، احساس گناه شدید، ترس از نداشتن حمایت مالی وشرایط بد مالی، ترس، وترس وترس…
اما همزمان با دیدن کل فایلهای سایت وتمرکز بر روی سریال سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت، انگاری یه دری، یه مسیری برام باز شد وافتادم تو جاده سرازیری برای رفتن به سمت امید، انگیزه، عشق و دیدن داشته ها، وباز هم امید وامیدبیشتر…
وقتی کامنت دوستان رو میخوندم، وقتی توی این مسیر ذهن نجواگر میومد و میگفت اینها فیکه واقعی نیست، اگه باشه برای تو نیست، توی زندگی تو اتفاق نمی افته، تودیگه باختی، تو ته خطی، چطوری میخوای درستش کنی، چطوری میخوای بسازیش!!!!
هربار با دیدن این فایلها قلبم با صدایی رسا والبته گوش نواز، میگفت: اگه استاد ومریم جان تونستند، اگه بچه های سایت تونستند توهم می تونی، فقط تو همین مسیر، توهمین جاده، با همین فرمون پیش برو، والبته که به لطف الله انقدر عاجز وتسلیم شده بودم، انقدر خسته از خودمحوریها وخدایی کردنها وشرک ورزیدنها بودم، که به لطف الله مهربان، خداهم کمک کرد دستمو گرفت تا توسط شما استادقشنگم والبته مریم جان گوشهام شنواتر، چشمهام بیناتر وقلبم بازتر بشه برای دیدن حق، برای دیدن اصل زندگی، برای دریافت الهامات…
من دیگه نمیخواستم به هیج وجه به خودم ظلم کنم ویا درگیر ظلمی به ناحق بشم وبا بهونه ها وتوجیهات باقی عمرم رو بر باد فنا بدم…
اون روزها من توی یه اپارتمان 80 متری که مال همسرم بود زندگی میکردم با پسرم، خونه ای که باید تخلیه میشد از طرف من هرچه زودتر،چون ما جدا شده بودیم، بماند که به قول شما استادقشنگم یه ذهن بیمار، یه ذهن بیمار وحتی صدها ذهن بیمارو جذب میکنه، منو همسرم چون باهم مشکل داشتیم دقیقا وقتی اومدیم رشت هدایت شده بودیم به خونه ای که 3 واحد بود،ومالک قبلی عنوان کرده بود دوتا خانواده ای که قبلا اینجا مستاجر بودند جفتشون با اختلافات زن وشوهری که داشتن توهمین خونه جدا شدند وشما سومین خانواده ای هستید که میاین اینجا و میگفت خدارو شکر شما مالک هستید اینجارو خریدید دیگه خیالم راحته مالکان دو واحد دیگه هی زنگ نمیزن تهران بهم بگن بیا مستاجرت گنده زده به ساختمون با سروصدا ومشکلات خانوادگی وبزن وبگیر و ببنداش!!!!
خیلی جالبه دقیقا ما هم تواین یکسالی که اونجا بودیم دیگه زندگیمون داشت نفسهای اخرشو میزد با اینکه تازه 2 سال بود شروع شده بود، وبه قول معروف برای آدم بیمار آسمون همه جا یه رنگه، ساکنین دو واحد دیگه هم لاجرم آدمهای بیماری بودند وهربار ما با یه سری مشکلات تو اون ساختمون با اون آدمها روبرو بودیم، من به خاطر مشکلات خانوادگی، ازدواج وطلاق قبلی همسرم، و حرف وحدیث ها و درگیریهاش بهش پیشنهاد داده بودم که از اون آدمها وشرایط دور بشیم تا زندگی نوپامون سروسامون بگیره!!
غافل از اینکه ایشون با ذهن بیمارش اگه کره مریخ هم میرفت باز با همون افکار و رفتار و گفتارش زندگیش هیچ آش دهن سوزی نمیشد، چون ایشون خودش رو با تمام عیب ونقص هاش اورده بود رشت…
و همچنان به اون افراد به اون شرایط جوری وصل بود که یه پاش اینجا بود یه پاش تهران…حالا بماند اینها رو گفتم که یه پیش مقدمه داشته باشیم برا این چیزی که میخوام بگم…
واز اونجا که کارهای خداوند حکیمانست! مثل اینکه به مادر موسی بگه بچتو بنداز تو رود و نترس…
به موسی بگه عصاتو بنداز وحالا که ماری خشمگین شده نترس….
به یوسف بگه حالا که برادرانت در حقت بد کردند وانداختند تو چاه ، من برات برنامه دارم نترس….
به ابراهیم بگه جلوی بت پرستها بمون و بت بشکن و از اینکه بندازنت تو آتیش نترس…
شکل اینجور حکمتهای خداوند همیشه با تضاد همراهه، تضادیکه واقعا درکش خیلی سخته..
مثل اون قایقی که خضر به همراه موسی تو اون سفر سوراخ کرد تا پادشاه قایق اون ماهیگیرو به خاطر عیبش تصرف نکنه…
مثل اون دیوار خرابه ای که دستور داد خضر وموسی درستش کنند تا گنج اون دو یتیم در امان بمونه زیر اون دیوار تا بزرگ بشن وبتونن برش دارند…
مثل اون جوونی که خضر زد کشتش، و در جواب گفت، این جوون پدرو مادرش رو میخواست از مسیر خدا دور کنه، وقراره خدا فرزند یکتاپرستی بهشون عطا کنه جای این فرزند کافر!!!
عقل نمی تونه بفهمه این چیزهارو، اما قلب اگه به سمت نور الهی باز شده باشه کم کم درک میکنه ومیفهمه ومی پذیره دلیل اتفاقات زندگیشو، دلیل تضادها رو، خصوصا وقتی آدم در مسیر هدایت قرار گرفته باشه…
وتمام اون تضادها اومده بودن تا امروز من سرسوزن انسان یکتاپرست، وآگاه و خوشبختی باشم…
من تازه دیدن سریال زندگی در بهشت رو شروع کرده بودم و باعشق تحسین این سبک زندگی شما رو ولطف خدارو تحسین میکردم که هدایت شدم به این شهر زیبا به این استان پربرکت…
اوایل میگفتم خداجون این رسمشه، اخه کی اینجوری نعمت میده چرا یه چیزی میدی یه چیزی رو میگیری؟ خب بذاربنده هات همه چیز رو باهم داشته باشند…
وامروز اینو میفهمم ودرک میکنم که اگه چیزی رو جهان ازم بگیره یا دوره دور کنه یعنی من دیگه برای ادامه نیازی به اون ندارم…
الان 8 ماهه تو دل شهر، تویه خونه ی ویلایی 200 متری زندگی میکنم که حیاطش پر درخت میوه وگل وگیاهه، تجربه نگهداری مرغ و جوجه و توله سگ و باغبونی و کاشتن سبزی جات وسیفی جات رو داشتم ودارم و از دو طرف دوتا زمین بدون سکنه بدون کوچیکترین سروصدا، توحیاط ننو وصل کردم تاب نصب کردم و میزو صندلی گذاشتم و هر روز کلی کیف میکنم و شاکر خداوند هستم واینکه اراده کنم میرم دریا و رودخونه شنا و ماهیگیری و توحیاط آتیش درست میکنیم برای کباب و ……خلاصه که اینجا این خونه شده بهشت من و من هربار به همراه پسرم بارها وبارها خدارو شکر می کنیم به خاطر این نعمت، اونم در شرایطی که درحال حاضر 80 درصد خونه های رشت آپارتمانی شدند و داشتن یه خونه ویلایی زیبا و این شکلی اونم با اون مبلغ رهن واجاره فقط وفقط لطف خدا بوده برای منی که یکسال ونیم پیش، فقط توخواب می تونستم زندگی تو همچین خونه ای رو ببینم…با اینکه خودم یه خونه یه خوابه آپارتمانی داشتم ونیازی نبود که برم مستاجری، اما مستاجری چی بگم که انگار مالک اینجام انقدر صابخونه عالی دارم و همه چیز عالیه عالیه شکر خدا ومنو پسرم داریم کیف می کنیم تواینخونه…
اینجا حیاطش عنکبوت داره فراووون، قورباغه ، مارمولک، حتی یه بار مار اومد!!! بادو بارون وگرد وخاک و حرص کردن باغچه و جارو کردن شستن حیاط پراز برگ و مدام باید حواست به تار عنکبوتهای جدید ولوله زنبورها باشه که تمیزشون کنی زیاد نشند و …..
اما من باعشق بهشون نگاه میکنم…
اگه من سریال زندگی در بهشت وسبک زندگی شما استادقشنگم ومریم جان رو ندیده بودم وازتون یاد نگرفته بودم بدون شک برام سخت بود بعد 20 آپارتمان نشینی وزندگی تو تهران، این شرایط رو بپذیرم …با اینکه بچگییام تو روستا بودم وتجربه زندگی تو روستا ودیدن جونور و مارو و داشتن باغ وباغچه مراقبت ازشون رو داشتم!!
من هربار هر روز با یادآوری سبک زندگی شما دو عزیز زندگی رو برای خودم تو این خونه لذت بخش ودلپذیر میکنم تاجاییکه پسرم هم فقط تمرکزش روی مثبت هاس، وهربار باهم میگم خدایا شکرت که بهمون اینهمه نعمت دادی ودرست جایی که فکر میکردیم همه بهمون پشت کردند و هیچ تکیه گاه وحمایتگری نداریم تو صاحب اختیار ماشدی و حمایتمون کردی….
چقدر فرقه بین کسی که همه چیز رو برکت ونعمت می بینه وسپاسگزاره مثل شما دوتا فرشته و کسی که تو بهترین شرایط هست از هر نظر اما بازم گلمند وناسپاس…
چقدر باید خداوند رو شاکر باشم که از طریق شما منو از جهالت وناسپاسی هدایت کرد به یه زندگی شاکرانه…
ومطمعنم خداوند به اندازه ایمان هرکس بهش عطاء میکنه، اما به قول خودش ، اما انسان بسی ناسپاس است!!!
این نعمتها همیشه بودند همیشه هستند، اما آیا انسان ناسپاس قدرت دیدن وشنیدن ودرکش رو داره؟
چقدر از شما آموختم، هرچی بگم کم گفتم…
امیدوارم سریال زندگی در بهشت هم مثل سریال سفر به دور امریکا ادامه پیدا کنه، تا ما یادمون باشه که شکر نعمت نعمتت افزون کند …
کفر نعمت از کفت بیرون کنه…
چون اگه از این سایت دور بشیم، تمرکزمون برداشته بشه، قدرت 98 درصد جامعه وسبک زندگی ناسپاسانه، قدرتش زیاد میشه ومارو از مسیرمون دور میکنه از مسیر خوشبخت بودن وشاد وسلامت و ثروتمند ویکتاپرست بودن…که هدف اصلی خلقت مابوده وهست…
دوستتون دارم عزیزای دلم، هرجاهستید هرلحظه وهمیشه در پناه امن خداوند باشید انشالله
به نام خداوند هدایتگرم.
سلام به بچه های زندگی در بهشت.
و سلام به زوج پیگیر و خستگی ناپذیر.
استاد جانم کاری که شما در این فایل کردین مصداق بارز
(خواستن توانستن است.)
(جوینده یابنده است.)
(راه حل مسئله در خود مسئله ست.)
شدین.
واقعا شما یک الگوی تمام عیار هستید.
همت کردید و اره رو درست کردید
چه بسا که اگر بی خیالش می شدین،تمام کارها زمین می موند و نمیتونستید از لذت قطع این درخت پوسیده و توخالی بهره مند بشید.
وای که چه حس خوبی بود لحظه ی افتادنش روی زمین.
و خوب قدرت ابزار رو هم به قول مریم جان نباید دست کم گرفت.
این درخت مصداق باورهای محدود کننده ی از داخل پوسیده و پوچ و توخالی و بی ارزش ماست که قد الم کرده وبه تمام بدن ما رسوخ کرده
و هیچ سودی که برامون نداره هیچ مثل سرب هم به پامون چسبیده و اول و آخر باید قطع بشه تا از شرشون راحت بشیم و به جاش باورهای مثبت رو بکاریم.
درست مثل این درخت که قراره بجاش کلی چمن سبز مفید زایش کنند و متولد بشند…
اون حشرات و سوسک ها هم نجواهای شیطان هستند که از درون درخت باورهای محدود کننده ی مغز ما رو میخوردند و رفته رفته پوک ش می کردند.
خداروشکر که این بهبود های کوچک در جهت پاکسازی پرادایس زیبا داره خوب پیش میره.
مریم جانم خوشحالم که دیگه از سوسک نمی ترسین.
و خوشحالم که از زاویه ی دید سنجابها و دارکوب داخل درخت رو به ما نشون دادین.
خداروشکر که لری دست خداونده و کمکه.
خدایا شکرت.
عاشقتونم.
سلام به همه دوستای عزیزم
چقدر من قدر این محفل رو میدونم و بابتش از خداوند بزرگ سپاسگزارم
که اینقدر همه به دنبال پیشرفتن
به دنبال تحسینن
به دنبال نکات مثبتن
استاد تحسینتون میکنم که بستر چنین جمع سالم و صالحی رو ایجاد کردین
واقعا این جمع priceless هست
خدایا شکرت
و این سریال ها…
خدای من شکرت
خوشم میاد خانم شایسته جان یه لحظه هم بیکار نمیشینن. همش به نکات مثبت توجه میکنن
مثلا اون تیکه ای مه استاد شما روگوشیتون رو گذاشتین و دیگه صدای بیرون رو نمیشنیدین من به شخصه بعد از اینکه خانم شایسته گفتن دیگه هرچی بخوام میتونم بگم، ناخودآگاه انتظار داشتم یه نکته منفی بعدش بگن
ولی بعد گفتن: من عاشق شما هستم!!!!!
من بشخصه تاحالا ندیده بودم کسی به سوسک به چشم زیبایی نگاه کنه!!!
یا اون زاویه ای که از دید سنجابا با دوربین نشون دادین…
کلا خیلی خیلی تحسین برانگیزین
دمتون گرم:)
واقعا از دیدن این قسمت لذت بردم
مرسی ازتون:)
شاد باشین و پر نشاط؛))
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
پرادایس در تغییر و تحول.
در ورودی نصب شده است و در قدیم به کناری رفته و آینده ای نا معلوم در انتظار آن است.
مادر مرغی به همراه جوجه هایش است و در بین درختان و چمن و علفها لذت می برد و بقیه مرغ و خروس ها هم .
استاد مشغول تمیز کردن آره هستند و با بنزین آن را شست و شو می دهند تا درختان خشک را ببرند و انباری از چوب برای فایر پیت مهیا کنند تا شبها در کنار آتش و شعله های زیبای آن لذت ببرند.
پروانه زیبایی که در همین حوالی در حال پرواز است و با بالهای زیبایش همه جا پرواز می کند.
کسی خونه هست؟ جوابی که از هیچ مرغ وخروسی نبود ولی یک عدد تخم مرغ در لانه بود.
در پرادایس هیولاهای ماداگاسکار زیاد است مثل چکمه های استاد که ضد همه چیز و سفارشی است آن هم حتما از آمازون.
وسایل و تجهیزات برای قطع کردن درختان خشک آماده است که امروز نوبت درخت خشکی است که دارکوبی در آن لانه کرده است و حتما هم حشراتی در داخل آن.
کلاهی. که مجهز به گوشی و نقاب است تا ایمنی بیشتری داشته باشد. قرار شد که کاتی اریب به تنه درخت بزنند و بعد قاچی را که در می آورند بقیه درخت را هم خواهد انداخت.
ظاهراً آره اشکال پیدا کرده است ولی به زودی درست و درخت را به کمک گوه نقش بر زمین می کند درختی که از این سمت تنه به سمت دیگرش سوراخ و خراب شده و از داخل آن که خالی شده بود ما از دید سنجاب و دارکوب پرادایس را دیدیم و بعد از آن مانند کره درخت به وسیله دستگاهی که اهرم بود قطعه قطعه شد و انواع سوسکها هم بی خانمان شدند.
لری مشغول در آوردن فر از قفسه ای داخل آشپزخانه و سپس خراب کردن آن است تا قفسه ای جدید و جا دار به جای آن قرار دهد و آشپز خانه را جادار تر کند تا از فضا بهتر استفاده شود.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام استاد و خانوم شایسته عزیز
چقدر نکات مثبت و قابل یادگیری دیدیم امروز هم، مریم جون که برای پروانه و ملخ و حشره ها کلی ذوق میکنه،برای طبیعتی که هرروز داره میبینه ذوق میکنه،برای تجربه های جدید ذوق میکنه،برای تغییرات پردایس داره کلی ذوق میکنه، اصلی که اگر ما انجام بدیم همه چیز در زندگی ما بهتر میشه
و در هر لحظه که به مشکل یا ناخواسته ای بر بخورن فقط براشون جالبه و روش تمرکز نمیکنن و همون لحظه توجهشونو به چیز های قشنگی که در اطرافشونه معطوف کردن،واقعا ما باید از ابعاد کوچیک تر شروع کنیم و ذهنمون رو تربیت کنیم برای مسائل بزرگ تر (هرچند که نباید منتظر اتفاقات و ناخواسته ها بود)
چقدر استاد و مریم جون هم زمان که با هم هستن،رها هستن، و همو کنترل نمیکنن،واقعا میگم در همه عمرم این موضوع رو ندیده بودم،مریم جون نمیخواد که ازش مراقبت بشه، خودش این کارو میکنه، هیچ کدوم منتظر این نیستن که هر لحظه از سمت پارتنرشون توجه ببینن و بهش وابسته باشن،چیز هایی در این قسمت دیدم که متوجه شدم باید برای بهتر شدنم خیلی روی خودم کار کنم
چقدر استاد با لذت و بدون خجالت جلوی دوربین مشغول یادگیریه و با خودشون در صلحه و به خودشون احترام میزاره که نشون دهنده عشق زیاد به خودشونه و هیچ کسی رو بالا تر از خودشون نمیبینن و همچنین چقدر از کار کردن لذت میبرن و کار کردن و فعالیت کردن براشون زجر اور نیست ک خیلی قابل تحسینه
چقدر هرروز سعی به بهتر شدن لذت بخشه و چقدر مهم و با اهمیته،وقتی که شما دارید برای پردایس تلاش میکنید متوجه شدیم که چقدر همین تغییرات باید اتفاق میافتاده، حالا ما باید این بهتر شدن رو همه جای زندگیمون پیاده کنیم،هم برای محیط و هم برای شخصیت و شخص خودمون
چقدر کامنت های منتخب عالی بودن و حجم زیادی از اگاهی رو درون خودشون جا داده بودن،
ممنونم بابت این فایل های عالیتون
فتبارک الله احسن الخالقین
سلام به اهالی قبیله نور
خدایا شکرت و سپاسگزارم برای دیدن و همراه بودنم با یه تجربه ناب دیگه از زندگی
استاد اول تحسینتون میکنم برای ابزار فوق عالی و ارزشی ک برای خودتون قاعل هستید ک کاملا مجهز کار میکنید هم چکمه حرفه ای و زیبا هم کلاه هم هدفون و محافل چشم و دستکش و خلاصه همه جوره به خودتون بها میدید این نمونه ی شخص خود دوست بقول خودم هست،در واقع عالیه این سبک زندگی،همیشه اول و اول خودم و بعد بقیه
استاد تحسینتون میکنم برای استمرارتون برای تعمیر اره برقی،و چقدر خوب ک با هربار کار نکردن همچنان اروم رفتار میکردید و لی خداوکیلی آخراش من کلی خندیدم ازینکه هر باری شما صدرصد مجهز میشدید و بازم هیچی ب هیچی انگار بازیش گرفته بود خلاصه ک من کلی خندیدم خدا خیرتون بده
و این درهای اسلایدی ک داره بهشت رو بهشت تر و دیدنی تر میکنه اصلا مگه میشه ازش گذشت،وقتی درخت رو میخواستید بندازید همزمان ک نوک درخت رو نشون میداد توصیر ،بدی آسمون زیبا بود و ابرهای آسمون دلربایی میکردن ک من همینجور تحسین میکردم خداوند عزیزم رو برای این زیبایی ها خدایا شکرت و سپاسگزارم
و باز ارزش ابزار ،ک شما اول ایکه من رسما نحوه کار با اره برقی رو تا حد زیادی با گرفتم دوم اینکه فهمیدم اصلا نباید با غیر چوب برخورد داشته باشه و برای بهبود روند کار وسایل و ابزار عالی هست ک کار رو به راحتی جلو میبره مثل همین وسیله برای جابجایی درخت و اینکه اصل آمریکا هست،جالبه آمریکا بحدی ارزش برای خودشون قاعل هستند ک بیخودی هزینه ساخت وسیله ای رو متقبل نمیشن مگر اینکه در نوع خودش جزو بهترین ها باشه، این دیگه شده عادت و قانون ،و این خیلی ارزشمند هست
مریم عزیزم ک اینقدر لطیف هستی ممنونم از زاویه دید سنجاب و دارکوب برای ما تصویر برداری میکنید چقدر شما ماه هستید آخه
خلاصه سپاسگزارم ازشما،ازینکه درخت هارو میبرید و با حال خوب میگی کلی چوب برای زمستون دارید و این بازم باور سازی مثبت هست ک زمستانی پر نعمت در راه هست
خلاصه خیلی سپاسگزارم
خدایا شکرت برای وجود همسری بسیار مهربان و عاشق من
خدایا شکرت برای فرزند ک نعمتی بسیار گرانبهاست
خدایا شکرت وکیلم مدافع من هستی همیشه
خدایا شکرت به افراد و اتفاقات و کارهای پر از حال خوب و انرژی مثبت هدایتم میکنی
از شما عزیز سپاسگزارم برای وقتی ک گذاشتید
در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به روی ماه ِ استاد عزیزم و مریم بانوی عشقولی
اندیشه جانم سپاسگزارم که این کامنت بینظیر و نوشتی و چقدر درس داشت برام
چند روز بود که میخواستم به سوالات جلسه دوم ،شیوه حل مسائل دوباره پاسخ بدم اما مدام ذهنم میگفت ولش کن تو که مشکل تو پیدا کردی و نیازی نداری اما دیشب گفتم حالا که اینقدر این موضوع و پَس میزنم حتما باید انجامش بدم
سوالات و که جواب دادم خدا میدونه چه چیزهایی از توش کشف شد ، اصلا تمرینات دوره ها ی مدلی که وقتی انجامش میدم درهایی از خیر و برکت و آگاهی به روم باز میشه خداروشکر
جواب ها رو نوشتم کامل با جزئیات و بعد خوابیدم ،خواب دیدم که هدایت شدم به سریال زندگی در بهشت قسمت 63 و یادمه که به خودم گفتم چه جالب این عدد سال تولد خواهرمه و صبح که بیدار شدم قیل از ستاره قطبی اومدم سراغ این قسمت ببینم چی و باید دریافت کنم و با کامنت اندیشه عزیزم دریافت کردم و دقیقا هماهنگ بود و پاسخ هایی که دیشب به سوالات داده بودم خدای من چه خبره واقعا؟؟؟؟؟
هر لحظه ما در حال هدایت هستیم
هر لحظه باید هوشیار باشم تا هدایت و دریافت کنم
حالا چطوری میتونم هوشیار باشم ؟؟؟؟
با عمل کردن به قوانین !!!
با ایمان داشتن به اینکه احساس منِ که داره خلق میکنه
با توجه به زیبایی ها با بودن در حال خوب
خدایا خیلی خیلی خیلی سپاسگزارم که لحظه ایی ما رو به حال خودمون رها نکردی و نمیکنی
دیروز هم کلی مشکل حل کردم
یکیش تعمیرات دوچرخه دخترم و ردیفش کردم مثل ساعت کار میکنه و چقدر خودم و تحسین کردم
قبلا کاری و انجام میدادم میگفتم خب همه میتونن اما الان میگم نه همه نمیتونن و این توانایی منِ که اینقدر مستقل و دست به آچار هستم
تازه کلی هم دیروز درخواست هام در لحظه اجابت شد که کلی بابتشون ذوق کردم ،خیلی هیجان انگیز بود و از همه مهمتر خیلی خوشحالم که دیشب مقابل ذهنم ایستادم و به سوالات پاسخ دادم و درهایی از آگاهی به روم باز شد
دیشب کلی بارون اومد و الان هوا رویایی رویایی و سمفونی پرنده ها تو خونه ام در حال پخش شدنه خدایا شکرت ،امروز میخوام برم جنگل و پیاده روی کنم و کلی لذت ببرم از بوی جنگل بعد از بارون
البته ی جنگل جدید و برم تو دل ناشناخته ها و جاهای جدید و کشف کنم
جالبه چند روز پیش با یکی از دوستهای هلندی ام حرف میزدم و در مورد چند جای دیدنی که رفتم گفتم و اون گفت من تا حالا نرفتم
یاد حرف استاد افتادم که خیلی از امریکایی ها جاهایی که من رفتم و اصلا ندیدن
منم چون عاشق تجربه جدید هستم همه جا ی سرکی میکشم
بخدا همون ایران خیلی بینظیره ، من اون موقع که ایرانم بودم از شمال تا جنوب و شرق و غرب همه جا شو گشتم و لذت بردم
به خواهرم چند روز پیش میگفتم برو بگرد ایران و
یادمه دخترم 2 سالش بود و بردمش جنگل اسالم و گیسوم بعد رفتیم اردبیل و اینقدر کوچولو بود خسته میشد و بغلش میکردم اما اینقدر ذوق دیدن داشتم که خسته نمیشدم و فقط لذت میبردم
تبریز چقدر. دیدنی و زیباست
اصفهان ، شیراز ، یزد، سمنان ، سبزوار ، نیشابور ، کرمانشاه ،بیستون ،سرپل ذهاب ،ایلام طبیعتش بینظیره شبیه سویس میمونه
اهواز ،قشم ، چابهار
وای فصل گلاب گیری رفتم اطراف کاشون یه روستا بود ، بوی بهشت میاومد از همه جاش
یادش بخیر چقدر گلاب و عرقیجات خریدم
عجب ابگرم هایی داره اون سمت
مشهد و شهرهای شمالی هم که فوق العاده هستن
عاشق سفر با ماشینم اخه هر جایی که دوست دارم وایمیسم و لذت میبرم
یه سفر رفتم تو عشایر چقدر عالی بود شیر تازه و نیمرو با تخم مرغ محلی
قلبم باز شد بخدا ، استاد به این حرفتون ایمان دارم که باید زندگی و تجربه کرد و لذت برد
روزهایی و لذت بردم روزهایی که زندگی کردم بقیه اش جز عمرم حساب نمیشه و مرگ بوده
و این همون ظلم کردن به خودمون ِ
خدایا خودت هدایتم کن تا به آسانی و خوشی جهان و تجربه کنم و لذت بیشتری ببرم
چقدر خوشحالم که خوب زندگی کردم و تا میتونستم تجربه کردم زندگی رو
و الان هم در حال عبور از یک مرحله دیگه هستم
خدایا سپاسگزارم که هدایتم میکنی و من به این درک و شعور رسیدم که دریافت کنم هدایتت و
خدایا عاشقتم خدایا تو بهترین یار و همراه و دوستِ منی
چقدر احساسم بینظیره
خدایا شکرت بابت همین لحظه
به نام خدای مهربان سلام به استاد و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی خداروشکر بابت دیدن این قسمت زیبا تحسین بابت زیبایی این پردایس زیبا خدایاشکرت تحسین بابت صبر و پشتکار استاد تا کار درست بشه چقد عالی میبره چقد استاد هی به خانم شایسته عزیز گفت برو کنار مواظب باش وتحسین بابت ذوق وشوق خانم شایسته عزیز که عاشق زندگی و لذت بردن است خیلی زیبا بود مثل همیشه خدایاعاشقتم یه طبیعت عالی با کلی امکانات عالی خدایاشکرت تحسین بابت ثروت استاد خدایاشکرت تحسین بابت رابطه ی عالیتون خیلی سپاسگزارم از دیدن این زیبایی ها واقعا عالی بود خداروشکر دوستتون دارم شاد باشید
سلااااااام به همهی همسفرهای عزیزممم و استاد پرقدرتم و مریم جان قشنگتر از گلم
چقددددر لحن صحبت کردنت رو دوست دارم مربم جون پر انرژی پراحساس پر از ذوق و شوق واقعا هرکسی درکنار شما باشه تشویق میشه که از پس هر تضادی بربیاد
استاد من این سماجت شما برای حل مسائل و فهمیدن قوانین رو از ته دلم تحسین میکنم واقعا انسانهای کمی هستن که تو اون شرایط شما که هرکاری میکرد وسیلهش درست نمیشد ، میتونه رو اعصاب و احساساتش مسلط باشه و ذهنش رو جوری کنترل کنه که راه حلها و الهامات رو دریافت کنه واقعا شما قابل تحسین هستین
اقا من نمیدونم چرا از بچگی از صدای دریل یا اره برقی خندهم میگرفت و میوفتادمزمین قهقهه میزدم از صداش
الانم اون تیکهای که مریم جون سرعت فیلم رو زیاد کردن بود و صدای اره نازک شده بود من کلی خندیدم :)
اونجایی که مریم جون در خونهی مرغارو زد و ازشون اجازه گرفت و یدونه تخم مرغ برداشت چشمام قلبی شد خدای من چقدر حس خوبی داشت
چقدر چکمهها و کلاه استاد هیولااااا بود واقعاااا
چه ابزاری چه وسایلیییی چه امکاناتیییی خدایا شکرتتتت چقدر جهان زندگی کردن رو روز به روز اسونتر میکنه برای ما
خدایا برای تموم ایدههایی که برای راحتتر شدن زندگی به ماها میدی ازت بینهاااایت سپاسگزارممممم
خداجونمممممممممممم عاااااشقتممممممم
استااااد عاشقتمممممم
مریم جونمممممم عاشقتمممممم نفسسسس
به نام خداوند مهربان
سلام بر همگی
وقتی مریم جون گفتید این اوپن که برای ادیسون بوده و براتون کارایی نداشته رو گذاشتید که بره بیرون رو دیدم گفتم چقدر ایشون وابسته نیستن بعد تو خودم که ریز شدم دیدم به یه سری وسایل چنان وابستگی دارم که نمیتونم کنار بیارمشون و باید این رهایی رو یاد بگیرم و از چیزای کوچیک شروع کنم
.وقتی استاد داشتند اره رو تیر و تمیز میکردند
و برای اولین بار هم بود که اینکار رو میکردند این عمل از این باور میاد که من هر کاری وارد بشم حتما راه حلشو پیدا میکنم وقتی حتی اره درست کار نمیکرد استادغرنزد و میگفتن چقدر امروز چیزای جدید یاد گرفتیم به قول استاد چالش برای همه هست ولی باید بگی این اومده برای رشد من
وقتی استاد مشکل رو حل کرد درسته در طاهر فقط یه اره درست شد ولی از درون اعتماد به نفس استاد قوی تر شد که من تو هر کاری وارد بشم میتونم راه حلش رو پیدا کنم
و نتیجه ای این چالش میشه اعتماد به نفس بیشتر
این درخت دقیقا حکایت آدمایی که از درون پوچن و خودشون رو بی ارزش میدونن
شاید ظاهر ماجرا رو حفظ کنند ولی مهم درون و ما باید به فکر این باشیم که از درون خودمون رو با ارزش بدونیم
عاشقتونم استاد که همیشه عاشق یاد گرفتن ویزای جدید هستید و آنقدر ادامه دادید تا راه حل مسأله رو پیدا کردید
و اون دستگاه که درخت رو فاصله میده چقدر ایده ی باحالی بود
یعنی تو این دنیا برای هر مسأله ای یه راه حلی پیدا کردند
این پرادایس هر روز داره تمیز تر و زیباتر میشه خدایاااا شکرتتتت