دیدگاه زیبا و تأثیرگزار زهرا عزیز بعنوان متن انتخابی این قسمت:
به نام خالق زیبایی
خدایا شکرت
سلام استاد جان سلام مریم جان
سلام بر بهشت
سلام بر دوستای عزیزم در بهشت
خدایا شکرت
من مردم واسه این ویو بدون هیچ نرده
چقدر زیبا شده خدای من خدایا شکرت
آنقدر زیباست که آدم میتونه ساعت ها فقط و فقط همین یه تیکه فایل رو استپ کنه و غرق بشه تو زیبایی و عظمت خداوند خدایا شکرت
پیام این ویو اینکه که اگر میخای زیبایی های بیشتر و لذت بیشتر رو تجربه کنی ببر آقا ببر هرچی که مانع دیدن میشه ببر هرچی که مانع نزدیک شدن به اصل خودت به خدای خودت میشه ببر دل به هیچی نبند و نگو این که قشنگع بزار باشه فعلا نگو که اگر این حفاظ نباشه ممکنه فلان اتفاق بیوفته خودتو بسپار به حفاظت کننده اصلی رها کن همه چیو که داره تورو از دیدن زیبایی ها منع میکنه ببر زهرا هرچی که نمیزارع تو خدارو تو زندگیت ببینی عظمت خدارو قدرت خدارو ببینی ببر بعد ببین که فردا صبح که بیدار بشی چه ویو دیوانه کننده ای میبینی از این همه زیبایی خدایا شکرت
خدایا عاشقتم من که داری خدایان میکنم به غیر تو نبینم و به غیر تو دل نبدندم شکرت
آنقدر این دریاچه و این خونه با این تغییرات زیبا شده که آدم دلش نمیاد بره حتی یک ثانیه بعد اما ما بچهای زندگی در بهشت یاد گرفتیم حتی به زیبایی ها نچسبیم چون زیبایی و درس های بیشتری درانتظارمونه
این باران رحمت الهی که نشانه فراوانی و رحمت خداوند پاداش استاد عزیز و مریم جان برای بریدن چیزهای اضافه که این بار رقص قطره ها روی سطح دریاچه رو با وضوح بیشتری بدون حتی ذره ای مانع ببینید خدایا شکرت
شنای اردک ها تو یه چاله کوچیک آب داره به من میگه نگاه کن زهرا دارن از همون داشته ها هرچند کوچیک لذت میبرن و غر نمیزنن که خدایا چرا تو اون دریاچه با اون عظمت شنا نکنیم دارن تو همون لحظه با همین چاله آب لذت میبرن و تازه نگران نیستن فردا که آفتاب زد و این آب خشک شد ما چیکار کنیم یعنی نگران آینده هم نیستن فقط تو همین لحظه
خدایا شکرت واقعا از طبیعت باید درس گرفت
و دعوای دوتا جوجه که دیگه نگو منو کشت با تفسیر های استاد هم خندیدم هم استاد دوباره تذکر داد تو چرخه تکامل هرکس قدرتمند تره دوام میاره قدرتمند یعنی راه برخورد با تضاد و رشد رو پیدا کنه و ادامه بده اون وقته که به مراحل بالاتر سعود میکنه و پاداش میشه تجربه یه زندگی جدید خدایا شکرت
و اون داستان گرگ که دیگه منو ازخنده ترکوند استاد آقا چشم تو چشم با عباس منش مکه نمیدونی الویت این مرد آزادی هست و ترس معنا ندارد و هر مسله و تضادی رو به بهترین روش ممکن و آسانترین راه حل میکنه خودتو مرده فرض کن و منتظر باش
خدایا شکرت آفتاب و بارون قاطی و باز ویو بازتر از رقص قطره ها روی آب دریاچه منظره رو دلپذیر تر کرده خدایا شکرت
و اینم یه فروشگاه بزرگ دیگه که پر از ایده است برای هرچی که تو لازم داری برای یه زندگی سنتی به سبک مدرن و برای همه چی هم راه حل داره تو هر حیوانی داری بیا اینجا و وسایلشو غذاشو و حتی کتاب راجبش رو تهیه کنه خدایا شکرت
و بازم شکوه ثروت که خیلی راحت هرچی بخوای اراده میکنی و میخری که اگه بخوام به پول ما و قیمت دلار حساب کنیم برای یه تله این همه میشه هزینه کرده تازه با شادی و لذت که میخایم باز یه چیز جدید رو تجربه کنیم خدایا شکرت
من بیصبرانه منتظر فعال سازی تله و نحوه عملکرد و شکار اون لحظه ها هستم
استاد جان مریم جان عاشقتونم و به زودی آمریکا میبینمتون
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD375MB25 دقیقه
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 65116MB25 دقیقه
بنام خداوند هدایتگر وهاب
سلامی پرازعشق به دوستان زیبانگرشم
وقتی میبینم مریم جان از هرفرصتی برای لذت بردنش و نفع خودش استفاده میکنه که از مسیرش بیشتر لذت ببره یادمیگیرم منم باید این نوع دیدگاه رو داشته باشم که هم نرده هارو ببریم هم همزمان اتیش بزنیم هم از ذغالهای آتیشین یک پیازچال خوش مزه خورد یعنی از یک ایده ب ظاهر ساده میشه چه نگاه های زیبا داشت مثه این میمونه که یک شاخه گل ببینی بستگی ب تو داره که گلشو ببینی و لذت ببری از زیبایش از بوش از رنگش از لطافتش یا اینکه خارشو ببینی و نخواهی حتی نگاهش کنی و یا نخواهی لمسش کنی بوش کنی بخاطر خارش این بخودمون داره چه جوری از فرصتها و اتفاقات زندگی مون ب نفع خودمون و لذت بردن بیشتر ازش استفاده کنیم همینکه مریم جان و استادعزیزم خواستن بجای اینکه نرده هارو بندازن دور اتیش درست کردند واز شعله های اتیش از رنگش از حراراتش از زیبایی لذت بردن و حتی مریم جان از ذغالهاش بجای اینکه بگه بیخیالشون داغن و حراراتشون زیاده با یک نگاه زیبا و لذت بردن یک پیازچال حسابی خوشمزه درست کردند منم باید یاد بگیرم از اتفاقات روزم ب نفع خودم ک هم لذت ببرم هم دیدگاهمو زیباکنم استفاده کنم دیشب از اینکه من کارهای اشپزی رو همش انجام میدادم ناراحت بودم اما بعد یک تضاد ک خودمو تونستم آروم کنم ب دلم اومد ک چرا نخوام ازش لذت ببرم بجای اینکه خودمو ناراحت کنم و بیشتر روحم غمگین بشه امروز که غذا درست میکردم با نام خدا شروع کردم و سپاسگزاری کردم از نعمتهامون ک داریم و میتونم راحت غذا درست کنم و از موادغذایی تشکرکردم که دارمشون و همین جوری بهم ایده میومد ک اینم اضافه کنم اونم اضافه کنم ک خوشمزه تر بشه و کلی برای تغییرات غذامو و ابتکارم ذوق میکردم یه نگاه ببین میتونه چقدر حس خوب و شوق رو به قلب آدم تزریق کنه و خداروشکر به شکل خیلی عالییی همه خانواده ام ازم بخاطر غذای خوشمزه تشکر کردن کاری که قبلا نمیکردن الان که باخودم فکرمیکنم میبینم من از موادغذایی تشکرکردم و انرژیش بهم برگشت اونم بایک حس مثبت و زیباخدایاشکرت الان دارم درک میکنم که چرا مریم جان با اون ذوق با اون عشق و سپاسگزاری و نگاه زیبا اشپزی میکنند و به همه چی نگرش و دیدگاه مثبت وعمیق دارند خدایاشکرت
وقتی استاد گفتن که غریزه حیوونات اینه که مرغ و گوسفندشونا بخوره و استاد تاحالا برای این موضوع زیاد گیر نمیداده و بی توجه بودن و حسشونا منفی نکردن و گذاشتن طبیعت کارشو انجام بده چون به قانون طبیعت ایمان دارند اما وقتی حتی همون حیوونات که از خط قرمزها رد میشن اون له شدن رو بهشون نشون میدن مثه کار جهان وقتی تو مسیری داری پیش میریی و رشد میکنی اما همینکه خلافش حرکت کنی و بخواهی قانون رو دور بزنی ضربات رو میخوری
وقتی اردک هارو دیدم که از یک گودال کوچیک اب چه لذتی میبرن و چقدر ذوق میکنند باخودم گفتم اونا ک دریاچه رو میبینن و میدونن چه لذت بزرگتری داره اما اون ترسه بهشون این جراتو نمیده که از اون لذت بزرگتر بهره ببرن اینجاست که خیلیهامون همینکه بگیم دستم جلوی کسی دراز نباشه همینکه نون شبم برسه برام کافیه و خداروشکر میکنم اماکنارش میدونه هتل پنج ستاره چه لذتی داره میدونیم داشتن ویلای بزرگ کنار دریا چه لذتی داره داشتن ماشین ایده المون چه لذتی داره و همه اینارو میبینیم اما از ترس حرکت کردن از ترس تغییر از ترس اینکه اگه من اینارو داشته باشم چه اتفاقی برام میفته خودمونا از این همه ثروت جهان محروم میکنیم چون ترس مثه خوره از درون مارو میخوره و اگه حرکت کنیم شاید خیلی چیزها خیلی مسیرها حتی برای ادرکها باز بشه که دیگه لاک پشتها نخورن شاید اگه استاد میدیدن اردکها میخوان وارد دریاچه بشن یه ایده ای بکار میبردن که دیگه لاک پشتها نتونن بهشون اسیب برسونن و همه اینارو تو مسیر گفته میشد مثه من وقتی مهاجرت میخوام اما کلییییی ترس دارم و باورهای محدود کننده که دستوپامو بسته حتی جرات حرکت کردن بهم نمیده باید یادبگیرم و درک کنم ک وقتی جهان جرات و خواستن قلبی منو ببینه خودش مسیرو برام اسان میکنه فقط لازمه باورهامو ریشه یابی کنم و ترمزهارو بردارم و قدم بزارم تو دل ناشناخته ها خیلی تجربه های جدیدبعدمیتونم داشته باشم یادم باشه میتونم به همه چی برسم این بستگی به انتخاب خودم دارم پس از همین الان از همین جام لذت میبرم مثه اردکها تا ان شاالله هدایت بشیم به لذتهای بزرگتر الهی شکرت
خدایاعاشقتم