دیدگاه زیبا و تأثیرگزار ریحانه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
به نام الله مهربان و هدایتگر
سلام استاد گرامی و مریم جان جانان
سلام بچه های موفق زندگی در بهشت .
استاد و عزیز دل بازم مشغول یه کار جدید هستن .خدایا شکرت .
تا دقایقی دیگه قرار از کار جدید رونمایی بشه .
بهشتمون رو ببین خدا جونم .هوا نه کاملا تارتیکه ,نه روشن .فضا خیلی دلچسب .کلبه ی خوشگلمومن رو ببینید .هر روز زیباتر میشه .خدایا شکرت .
خب استاد و مری جون دور مسیر ورود به کلبه ی رویایی رو نور افشانی کردن .با راحترین ابزار .با سه تا پیچ و چند تا بست .چقد ساده .همه چی اینجا ساده انجام میشه .این بهشت سادگیها و زیبایی های منحصر به فرد .
خب بریم برای روشن کردن .عاشقتم مری جون به استاد میگه ریاکشن تو رو بگیرم یا روشن شدن ریسه ها رو .خوب میدونه که الان استاد چه ذوق زده ای میشه .واقعا شما بینظیرید .
خدای من چقدر زیبا شد .ورودی در رو ببین .وسطش چه لامپ قشنگی شد .ای خدا ذوق کردن استاد و ببین عین بچه هاااااا.
خوش به حالت استاد .منم یه وقتایی این جوری ذوق میکنم .یهو به اطراف نگاه میکنم فک میکنم کار بدی کردم .
همه ساکت و جدی .البته دخترم از خودم هم یشتر ذوق میکنه .
خب دست خودمون نیست که .هیجان درون دیگه .
خیلی قشنگ شده .واقعا خسته نباشید قهرمانان بهشت رویایی
ببین چقد ذوق میکنند .بهم ایده میدن .فیلم میگیرن .قربون صدقه ی هم میرن .کلا کارشون تحسین .خب بایدم خدا بیشتر بده .باید استاد تو فکر رفتن به فضا باشه .استاد از دیروز هنوز هنگم به خدا .میخواااااااای بری فضاااااا
مگه بهتر از استاد هم داریم ?
ویوی بهشت رو ببین خدای من .شبش از روزش زیباتر ,روزش از شبش زیباتر .همیشه زیبا ,همیشه دیدنی و جذاب .پر از ثروت ,پر از نعمت .خدایا چقد تو مهربون و بخشنده ای .
(مردی از میان نور )چقد این جمله برازندتون استاد .واقعا یه مرد نورانی شدید .وجودتون پر از نور الهی شده .
این دیگه نهایت آزادی و لذت .ببین چقد راحت داره میره مسافرت و عزیز دلش راهش میندازه و میگه برو به سلامت .نه اعتراض اینکه منم بیام ,نه اعتراض تنها موندن .انگار خداوند این دو بنده رو انتخاب کرده و به هر کدوم جداگونه کلی ماموریت داده که و میبینیم که هر کدوم به نحو احسنت کاراشون رو انجام میدن .
استاد میره برای قدم برداشتن به سمت تکامل بالاتر .تجربه های جدیدتر .یادگیریهای بیشتر .این انسان الگوی کامل پشتکار و پیشرفته .هیچ وقت نمیگه دیگه بس .همیشه پویا و فعال .
خونشم با خودش میبره .همیشه دنبال رسیدن به خواسته های جدیدش هست به راحترین شکل ممکن .ببین چقد خداوند این انسان رو عالی هدایت میکنه .میگه تو فقط برو جلو .تجهیزات و امکانات با من …عاشقتم استاد جااان ..
مری عزیز .یه زن نمونه .میخواد تجربه ی جوجه دار شدن رو امتحان کنه .خدای من تو چقد شجاعی ,چقد با عزت نفسی ,خدا خیلی دوست دارهااااا .ما هم که خیلی…..
همه چیز آروی چک شده .آماده و تمیز .پیش به سوی یه تجربه فوق الاده…
مری عزیز هم بدرقه بسیار عالی میکنه و دعای خیر زیبا هم داره برای استاد .
مری جووون عزیزم میدونم دلتنگ میشی .آخه نمیشه که دلتنگ همچین عشقی نشد .میدونم عادت داری به تنها موندن .ولی خدای مهربون همیشه با توعه .و همچنین ما هم کنارتیم .همیشه و هر لحظه …..
به به عجب فروشگاه بزرگیه این وال مارت .چقد فراوانی خدایا شکرت .صد هزار مرتبه شکرت .
مرسی استاد جونم که به خاطر ساختن باورهای جدید برای شاگردات از هیچ چیزی بی خیال رد نمیشی .ببین یه هیولای مکانیکی دیگه .بدون نیاز به کمک انسان داره فروشگاه به این بزرگی رو تمیز میکنه .راحت و آسان .خدایا شکرت به خاطر پبشرفت هر روز جهان به سمت سادگی و راحتی …
به به استاد رسید به مزرعه ی دوستش آقای تد .
خدای من دنیای کشاورزی هم عالمی داره .
من چون پدر شوهرم کشاورز حرفه ای هست .با این فضا آشنایی دارم .پدر همسر من عاشق کارش .خیلی لذت میبره از کارش .با اینکه خاونوادش اومدن تو شهر زندگی میکنند و اصرار میکنند که دیگه سنش بالاست و کار نکنه .ولی قبول نمیکنه .تنهایی میره روی زمینهاش کار میکنه و لذت میبره .با اینکه همه رو داده کارگراش کار میکنند ولی خودش هم کنارشون کار میکنه .خودش عقیدش اینه که کشاورزی یعنی تو بهشت زندگی کردن
خدای من ۲۰۰-۳۰۰ هکتار زمین ,۲۰۰تا گاو .چقد ثروت .خدایا شکر .ببین چه تراکتورهای حرفه ای داره .خدایا شکرت .
پولدار ,پولدار رو جذب میکنه دیگه .عاشقتم استاد که رفیق هات هم مثل خودت اکتیو .ثروتمند هستن .دم همتون گرم .شما پولدارها هستید که باعث رشد جهان شدید .تحسینتون میکنم یه عالمه…..
کنجکاوی استاد و علاقه ش به طبیعت و کشاوری ببینید به کجاها هدایتش کرده .از قم برده تا به جورجیا پیش که فرد کشاورز حرفه ای با دستگاهای هیولای پیشرفته .خدایا هدایتت بینظیره .
اون دستگاه برداشت رو دیدید عجب قدرتی داشت .خدای من پرنده ها هم به دنبالش میومدن تا بخورند گندم ها یا جو رو….خیلی جالب و دیدنی بود .
استاد از عزیز دلش یاد کرد .اره واقعا اگر مری عزیز بود ما بیشتر از کارهای آقای تد آشنا میشدیم .بازم خوبه استاد.خدا رو شکر …
استاد دوستتون آقای تاد شبیه هندی ها میمونه .چقد لاغر و خوش اندام هستن .معلومه خیلی فعال و زرنگ هستن .آفرین .
به به بارون زیبا داره شروع به باریدن میکنه .استاد عزیز سوار ماشین دوستش همراه با یه موزیک آروم .داره لذت میبره از این همه تجربه و یاد گیری ..
خدااااای من یه بیزینس دیگه این آقا مربوط به مرده شور خونه ,جنازه ,تابوت ,دفن ,وبرگزاری مراسم بود .ببین یه انسان چقد میتونه خلاق باشه .میتونه به چند تا حرفه علاقمند باشه .استاد من زبان انگلسیم داغونه .واجب شد که یه اقدامی بکنم برای یادگیری .چون هیچی نمیفهمم واین خودش یه تضاد بزرگی برای من .
چقد تابوتاشون زیبا و شیک بود .چقدر گلهای قشنگ و رنگا بارنگی اونجا بود .من فک میکنم که خارجی ها برای مردهاشون هم خیلی احترام قائل هستن .که اینقدر تابوتهای زیبا درست میکنند .ما ایرانیها چرا مرده هامون رو فقط با یه کفن ساده میزاریم توی قبر ? خب این کار هم تمیز ,هم یه آرامش خاصی به بازماندگان میده .البته این نظر منه ..
کنجکاوی استاد تا کجا پیش رفت که دلش خواست دوتا جنازه هم ببینه و اطلاعات دریافت کنه .
داستان اینکه این آقا پلیس بودن و اسلحه داشتن و ۱۶ سال پشت سر هم از طرف مردم انتخاب شدن برای تشخیص علت مرگ عزیزانشون هم برام خیلی جالب بود .رفتار و منش این آقا باعث اعتماد سیاهان اون منطقه نسبت بهش شده بود .موفقیت در کارهاش باعث مقبول واقع شدنش بود .هر چقدر انسان تو زندگی و شغلش موفق باشه .این خودش نشانه ی درست بودن کار و شخصیت اون آدم .و آقای تاد هم از این قاعده مستثنی نبود .
استاد در مورد مومیایی کردن اون دو تا جنازه که فرمودید چقد جالب بود .چقد این انسانها برای مرده هاشون ارزش قائل هستن .البته من نمیدونم با همه ی جنازه ها این کار رو میکنند یا نه ?ولی خیلی برام جذاب بود .
و مند یدم که وقتی آدمی تو روستایی توی خونه مرده به سرعت برق اونو دفن کردن که حتی عزیزانشون هم نرسیدن بیان ببیند که گفتن زود دفن کنید الان جنازه باد میکنه یا بو میگیره .و چقد حسرت دیدار آدم ها برای ندیدن لحظه ی آخر عمر عزیزانشون تو دلشون مونده .
کنجکاوی شما استاد بینظیره تو هر زمینه ای دوست دارید که اطلاعات جمع کنید و خداوند هم شما رو هدایت کرده به مسیری که هم زمان آزاد زاد دارید و هم پول زیاد که بتونید به عشق به یادگیریتون برسید .
چقد شهر جوریا زیبا بو .چقد ساختمونهاش ویلایی خوشگل بودن .از آپارتمان خبری نبود .خیابونا خلوت و تمیز .درختان سبز و زیبا .آسمونش هم آبی و صاف بود .اون ساختمون نمیدونم مسجد بود یا کلیسا ولی خیلی زیبا بود .خدایا شکرت که قسمتم کردی که قسمتی از شهر جورجیا رو بینم و با افکار و ایده های جدیدی آشنا بشم .
استاد کنجکاوی شما رو ما هم تاثیر میزاره و لذت میبریم از این همه یادگیری .
استاد مقوله ی مرگ هم برای من کمی درکش بهتر شد .هر چند خیلی نسبت به مرگ و جهان ابدی دیدم نسبت به قبل تغییر کرده .
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .
خدایا قلبهای ما را به یاد خودت آرامش ده .آمین
تقدیم به همه شما عزیزانم
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD477MB32 دقیقه
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 70150MB32 دقیقه
سلام نام خدا
الهی به امید تو
من یه حال خوب و پرآرامشی دارم
که خودش میگه بنویس
چندماه پیش داییم و از دست دادم ۵۰ سالش بود و خب همه براشون سخت بود بپذیرن
من که از چندماه قبلش شروع کرده بودم با تمرکز روی خودم کار کردن با سفر یکماهه به منزل مادر و تجربه این اتفاق یکم از لحاظ روحی بهم ریختم
موقع برگشت به تهران سفر هوایی من دچار اتفاقات عجیب شد تا پای سقوط و حادثه رفت به جای نشستن در فرودگاه مهرآباد مجبور شد بره اصفهان فرود بیاد
این داستان برای من تحول عظیم بود به خدا گفتم برگی بدون اذن تو نمیفته اگه رسالتی هست من میمونم و باز هم از زندگی که بمن هدیه میدی لذت میبرم
بعد این ماجرا خیییییلی جدی تر خیلی مصمم تر روی خودم کار میکنم تمام تلاشمو گذاشتم تغییرات خودش داره اتفاق میفته
اصلا همش هدایت میشم به مسیر بعدی
جالبه هدایت میشم به ترمز هام ، من پیداشون نمیکنم
اونا میان میگن ماهم هستیم
حل کن برو جلو
فقط یچیزی و میدونم
ادامه
ادامه
من راهی جز ادامه ندارم
خودش میگه از کجا چجوری
خدایا شکرت هزاران بار شکرت
شکرت
اشک تو چشام جمع شده
تو همین هفته یکی از خانمهای جوان بازیگر فوت شدن
فکرم مشغول این بود چطور میشه توی ذهنمون حل کنیم احساس بد و منفی به مقوله مرگ نداشته باشیم
راستش اولش اعراض میکردم اما نمیشد
به خودم گفتم اینستا رو پاک کنم تا همچین اتفاقاتی نبینم
اصلا من تو چه فرکانس بدی ام که مرگ و میبینم
خلاصه از من اعراض و
از خدا هدایت
که ای بابا جان ،مرگ برای تک تک ما هست اعراض نمیخواد
بپذیر و تو ذهنت حل کن
اصلا همین پذیرش یعنی پذیرفتن توحید
پذیرفتن خدایی خدا
پذیرفتن یگانگی روح ما
که اومده چند روزی مهمانی
خوش بگذرونه و لذت ببر و بره
مرگ ادامه ی ماجرا ست ،خونه شه میره به خونه ی خودش همونجایی که اومده بود
شکر خدای مهربانم
آرامشی که بعد این ماجرا رسیدم با همه چی متفاوته شکر
دیروز از کامنت هایی که روی سایت میخوندم رسیدم به فایل “ما بی انتها هستیم “خدایا خدایا خدایا
چه فایلی چه فایل فوق العاده ای
ازین توحیدی تر نمیشد
فکر کردم چرا من هدایت شدم به این فایل
نفهمیدم
شب خواهر جانم (هدیه گوهری) لینک یه مقاله فرستاد که شروع کردم به خوندن
مقاله خانم شایسته عزیزم درباره ی ترمز و گاز
واعراض نکردن از ترمز ها
اینکه ما آدمها پا به کره ی زمین گذاشتیم تا حل مسیله کنیم
اصلا دوست داریم وبا روح ما هماهنگی داره
اعراض کردن و راحتی در داشتن خواسته ها برای ما نیست
مثل قرص قورمه سبزی و سیری بعداز اونه میشه
در حالی که پخت وترکیب و لذت جویدن اونه که لذت به همراه داره
بله زندگی و باید جوید و لذتشو برد
حالا بشینیم تا خواسته بیاد و لذت ببریم ……….
حالا نمیشه یک شبه به همه چیزهایی که میخوایم برسیم ………..
و…..
بابا همین نفسی که میاد خود خواسته ست
اومدی مهمونی نمیشه یه گوشه بشینی ساعتها تا وقت شام بشه و لذت ببری
بایدهمه ی لحظاتت و لذت میبری
شکر خدایا شکر
چه درسی دادی چه ترمزی نشون دادی
اصلاااااااا فکرشم نمیکردم
عااااشقتم که خودت منو میبری پیش ترمز
میگی بیا بیا اینم حل کن
تو خالق زندگیتی
تو توانایی حل مسیله داری
پات میره روی گاز و……..
خدایا شکرت
و حالا سریال بهشتم
شوک شدم و شوک هستم
بعد ۷۰ قسمت
یه قسمت که بسیار بسیار متفاوته نسبت به قبلیا
چه میبینم
یهو از حرکت و سفر به سمت مزرعه زیبا
با نام خدا حرکت کردن به سمت هدایت هاش
اونوقت میریم به سمت مرگ
این زیبایی وصال با معبود
این قصر ۵ ستاره که
ادمهار و هدایت میکنه به سمت ابدیت روح
شکر خدایاا
آرامشی داشت سکوت مطلق
و خدایی که تو سالن انتظار بی صبرانه منتظر عزیزدردونه هاش بود
بخدا نشسته بود
اصلا راه رفتن ها با متانت شد
صداها آرام و با وقار
میدونی آخه میخوای بری پیش معبود
برگردی به خونه
هیچ جا خونه خوده ادم نمیشه
حالا چه زیباکه با تابوت هایی متالیک و نرم و راحت با پر قو بری
چه زیباتر که جسمت تمییز و عاری از آلودگی بره
و چه زیباتر که لباس های مجلسی و نو بپوشی
دلم خواست منم به اون شیوه برم پیش معبودم
آخه از مهمونی برمیگردم
و برای خدا میخوام از لذت هام بگم باهم بگیم و بخندیم و عشق کنیم
اونم بگه تمام این مدت دیدمت
کنارت بودم
بهت نزدیک بودم از همون رگ گردن که پاکی بهت تزریق شد
من هم احساس خوب بهت تزریق کردم
خدایا شکرت
شکرت
دیگه نمیتونم بنویسم
درپناه حق