https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-5.gif8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2020-08-14 07:57:512020-08-16 23:14:55سریال زندگی در بهشت | قسمت 70
199نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
با سلام و احترام خدمت استاد محترم و خانم شایسته عزیز
انرژی مثبت عینکی که چندین رنگ توش موج می زنه، آر وی که تمیز و زیباست، چکمه هایی که توی پله هاست و صحبتی سراسر امید به روزهای زیبای آتی و در کنار هم بودن ها
دوستانی که انرژی مثبت اونها هم زیباست، شغل و شغلهایی دارند و مشغول هستند در زمین خدا ، روی زمین خدا زیبایی خلق می کنند و به بندگان خدا خدمت می کنند
سلام استاد عزیز و خانم شایسته مهربان وهم فرکانسی های گلم
تحسین میکنم همه چیز این فایل فقطططط تحسین تحسین آفرین درود میخوام مطالبی ک طی چند مدت درمطالعاتم ب دست آوردم بگم ممنون میشم بالایک ها و کامنتهاتون بگین چقدر یافته هاو نظراتم درسته
من مدتی هست که به یک شهود رسیدم مثال داشتن درامد۵۰ملیون دریک کانال و دریک مداری است اون مدارنمیتونه به سمت من حرکت کنه اما من میتونم به سمت اون حرکت کنم لذا قوی آرین صلاح برای حرکت ب سمت اون مدار تحسین کردن است یا به اصلاح توجه به نقاط مثبت که ناخودآگاه مارو ب سمت اون مدارمیکشونه همیشه استاد میگفتن من فقط تحسین میکنم فقط نقاط مثبت میبینم منم میشندیم اما به یک درک عمیق نرسیده بودم لذا فایلهای بهشت بادقت بیشتروباتحسین بیشترپیگیرم ونقطه دیگر اینکه
امروز داشتم به طبع همیشه روی کاغذ می‌نوشتم چطوردرامدم رادوبرابرکنم بعد ذهنم امدباید فروشم دوبرابربشه بعدش هرچی فک کردم یک ایده ناب یه خلاقیت یه حرکت هیولا بزنم هیچیییی ب ذهنم نیامد یه لحظه پرده کنار رفت بهم الهام شد این همه فایل گوش میذی پس اثرش کجاس؟؟؟؟مگه میشه مدار ماتغییر نکنه و فرکانس ماتغییرنکنه درامدماتغییر کنه ذهنم داشت میگف باید بگی. .
میخوام دوبرابر باور فرکانس بسازمممممم که بعد به دنباله رو اش و نتیجشششش بشه درآمد دوبرابر و بعد ب ذهنم امدادگر فرکانسهام تغییر بدم ایده خودش میاد نیاز نیس من هی زور بزنم
و گفتم عجببببببب ترمز گنده ای به این همه سال کارکردن رو خودم هنوز تو بنیادی تریم مسایل جذب من مشکل دارم
راهروی پرادایس رو کامل نکردید اما بخاطر عشق به این روند و سریال ها که همیشه توجه به زیبایی هاست فیلم گرفتید برامون اما با روشن شدن چراغ های LEDمخصوصا قسمت سر در ورودی کلبه میشه بقول خودتون چقدر رویایی شده،خدایا شکرت،،
پویندگی تمام معنای زندگیست،،
استاد دعوت طاد رو پذیرفتن برای تجربه های بیشتر لذت های بیشتر ،نکات آموزنده ی بیشتر،ممنون از مریم شایسته که اینقدر آر وی رو مرتب و تمیز کرده خدایا ممنونم یه جوابی رو سریع بهم داد وقتی استاد پشت فرمان آر وی نشسته بودی داشتم باخودم میگفتم معلوم استاد ذخیره آب و تخلیه فاضلاب رو چک کرده یهو استاد شما درموردشون گفتی آب،غذایی،حمام و……همه چی هست اینکه ما در هرلحظه در حال هدایتیم همینه،،
دیشب چندساعتی رو خونه یکی از اقوام بودم از یکی شبکه های ماهواره سیاره ها و کهکشان هارو نشون میداد و توضیح میداد که یکی از سیاره ها که خیلی هم به کره زمین نزدیکه اگه بخوای بهش سفرکنی 100هزار سال نوری فقط طول میکشه تا بهش برسی حالا اسمشم یادم نیست،،بعد همون موقع گفتم وقتی این کهکشانها و سیارات که اینقدر بزرگ و بی انتها هستن اصلا مگه میشه این خدارو وصف کرد،در ذهن بگنجونش،اصلا مگه میشه توضیحش داد.الله اکبر.
کناریم هم گفت واقعا هم همینه وای بر ما که همش ناسپاسی خداوند رو میکنیم،،
الان این چراغ هایLED هم در مقیاس کوچکی از سیارات در پرادایس نصب شده ان
یاد نیکلا تسلا افتادم که قبل از اینکه به دستاوردهاش برسه خودشو وسط و غرق نورهای ال ایی دی و فلشر ها میدیده و تصور میکرده،و بالاخره هم این اتفاقها رو در واقعیت بدست آورد،،
ما هم اینچنین فکرکنیم،باور کنیم،و عمل کنیم تا به هرآنچه که میخواهیم برسیم،،
واقعا وقتی ذهن آدم تغییر کنه همه چی هم تغییر میکنه استاد الان برعکس. سالها پیش هر دوستی هم باهات ارتباط داره و دعوتت میکنه مثل طاد فردی ثروتمند که به باورهای فراوانی و ثروتمندیت کمک کنه واقعا چقدر این مرد فعال و ثروتمنده،،الحق که ثروت نه به شغل ربط داره نه به سن و سال،نه رنگ پوست،نه ملیت ،نه جنسیت،نه نژاد،و……
بلکه فقط باید شغلی که عاشقش هستی رو انجام بدی و ایده پردازی کنی براش،،
مانند همین اومدن شما استاد پیش طاد که جزئی از برنامه ی رسالتت هست و خیلی ساده و رها مریم خانم هم تنها در پرادایس موندن واقعا چنین عشقی بینظیره امیدوارم یه عالمه از دوستان این سایت هم اینچنین باشن،،
چقدر کنجکاوی مقدس واقعا مقدسه اصلا نیرویی رو در وجودت بیدار میکنه تا هرروز چیزهایی که قلبت براشون له له میزنه عاشقانه دنبال کنی و درخواست از خداوند،جهان،کائنات،
استاد در پایان فایل حرف از مرگ و مقاومت نداشتن در برابر مرگ داری و چقدر روی ما هم تاثیر داره که آدم همیشه و هرلحظه برا مرگ آماده باشه و فکرنکنه که مرگ فقط برا دیگرانه بلکه یادش باشه که خودشم یکی از همون دیگرانه،،
پس طوری زندگی کنیم که پشیمون و پریشون این دنیارو ترک نکنیم،
خودمن همیشه میگم خدایا کمکم کن اینقدر لذت،شادی،ثروت،و بزرگیت رو تجربه کنم بعد از این دنیا برم و این آرزو رو برا همه دارم،
خدایاشکرت همین الان با گفتن این جملات احساس کردم از خیلی قید و بندها و وابستگی ها رها شدم،،
استاد عزیز شبیه بابا نوئل شدین با خودم میگم ببینم اینبار برامون چه هدیه ای اوردین
به به مزرعه همونی سالها تو فکرشم اونم ۳۰۰ هکتار با تراکتورهای غول پیکر البته تراکتورهای هیولایی هم هستن چند برابر اینا با چرخهای متفاوت
مزرعه های خارجی رو میدیدم اکثر سوال بود برام این کاه هارو چطور بشکل استوانه ای جمع میکنن که بقول خانم شایسته عزیز زبان تصویر استاد جواب سوال دادن
دام داری بزرگ تو این مزرعه چرخه تولید و مصرف یه جا جمع کرده
از نظر قانون نگاه کنم میبنم چیزی که من دوست دارم و تو ذهنمه استاد بصورت فیلم با تمام جزئیات رنگارنگ یکی بعد دیگری نشون میدن یعنی دارم علائم خواستمو که فراتر از نشانهاست میبینم البته ناگفته نمونه که انتظار برای اینکه کی اینارو داشته باشم حس خوبی ایجاد نمیکنه و میدونم این فکر خوبی نیست
البته بازم از نشانه ها بگم حدود چند سالیه که محل زندگی هدایت شدم، شهر تقریبا خوب که با مزارع و باغها ترکیب خوبی ایجاد کردن و حدود چندصد متری خونمون ” مزرعه خانه باغ های” متوسط بالای ۵۰۰ هکتار وجود دارن که البته شخصی نیستن (یه فکر محدود) من تقریبا هر روز کنار این مزرعه باغهای باشکوه پیاده روی میکنم که از تجسم گذشته و واقعی میبینم ولی بازم فکر محدود پول زیاد میخواد تو ذهنم وجود داره
در کل بنظرم قدرت توجه به خواستم بیشتر از ناخواسته بوده که تونستم تو اینهمه نشانه ها به ثبات فرکانسی برسم
و باید بتونم محدودیت های ذهنی قدم بعدی حل کنم و مالک اینا بشم
به نام معبودِ جانَم که همه از اوییم و به سوی او باز میگردیم
به نامِ نورِ هستی
💖🌹💖
این سخنان که میگویم حقیقتِ جانِ من است.
روزی که مرا به منزلگاه اصلی ام فرا بخوانند و از این جسمِ خاکی رها شوم و به نورِ ابدی بپیوندم، شادمانی کنید که من زیباترین لحظهٔ زندگی ام را پشتِ سر میگذارم، اتصالِ ابدی به منبعِ نور، به آنجا که پناهِ اَمنِ من است، در آغوشِ معبود.. من از معبودم، و آنگاه به سویش باز میگردم و چه چیزی باشکوهتر از بازگشت به خانهٔ امنِ الهی..
من نیامدم که بمانم، نیامدم که خود فراموش کنم، نیامدم که خاموش شوم…
آمدم تا فرصتی رقصی مستانه در این بازیِ نور زنم و بروم. نه من مالِ شما بودم، نه شما مالِ من…
ما همه یکی هستیم و از معبود…
پایکوبی کنید و شادی.. بر خود اشک بریزید که من پیش از شما رها شدم و رفتم، که من رستگار شدم…
و اما…
این بازیِ نور زیباست، همین جسمِ خاکی زیباست، این زندگانی زیباست، هدیهٔ خداست… فقط خود را در میانهٔ آن بیاب.. پیدا که شوی اینجا مقدمهٔ بهشتِ ابدی میشود برای تو… که این را معبودم به من گفت:
نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِیمٍ «۳۲»
(همه‌ى این‌ها) پذیرایى مقدّماتى از جانب خداوند بخشنده‌ى مهربان است. (فصلت)
بشارت داد بر من و بر شما که ایمان آوردیم و خدا را معبود دانستیم…
همانا کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداست، پس (بر این عقیده) مقاومت نمودند، فرشتگان بر آنان نازل مى‌شوند (و مى‌گویند:) نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به بهشتى که پى در پى وعده داده مى‌شدید.
آن روز که بدرقه ام میکنید و جسمم را به سمت دروازهٔ طلاییِ ورودم به جهانِ نورم راه میبرید، گُل بر آسمان بپاشید که من به گلستانِ معبود میروم..
همچو آن هنگام که پای بر این جهان نهادم ساز و دُهُل بیاورید و پا به جهانِ نور نهادنم را جشن بگیرید و بدانید که من رستگار شدم…
💖🌹💖
و حالا سلام…
۲روز پیش، یعنی روز قبل از اینکه این قسمت از بهشتمون روی سایت بیاد من این تکه از الهامِ پروردگارمو نوشتم و تویِ گوشیم ذخیره کردم و به خودم گفتم باید این حقیقتِ جانم رو جایی ثبت کنم که همه بدونن زمانِ پر کشیدنم از این محفلِ بازیِ نور باید چطور بدرقم کنن…
اما نمیدونم کِی و کجا!
و فکر کردم قطعا این کلام باید کاملتر بشه و به مرور پروردگارم اینکارو با هدایت هاش برام انجام میده…
دیروز صبح که فایل جدید اومد من خیلی کار داشتم و نتونستم ببینم، تا آخر شب قبل از خواب که اومدم سراغش…
احساس کردم چون خسته بودم فقط داشتم میدیدم و هیچ فکری نمیکردم، اما لذت میبردم و تحسین میکردم…
طلایی شدنِ دروازهٔ ورود کلبهٔ پردایس، سفرِ استادِ عشقم، خرید از فروشگاه و پیشرفت ها و راحتی های ساخته شده از خلاقیت های انسان های فوق العاده، مرزعه ۲۰۰-۳۰۰ هکتاری، و دامداری، و ابزارهای فوق العاده که هر روز کارها رو برای جسمِ محدودِ بشر راحت تر میکنه، و…مقصدِ نهاییه بشر در این گذرگاهِ نور…
به اینجا که رسید و در باز شد و اونهمه گلدونای گل، که طبیعی هم بودن، منو تو یه شوکِ ناشناخته فرو برد و فقط داشتم میدیدم… انگار pauseشدم، چند دقیقه متوقف شدم!
تا آخر فقط دیدم و تمام که شد تازه انگار پِلِی شدم و به عبارتی مغزم شروع به کار کرد!
فکر کردم.. به یادِ نوشتهٔ روز قبلم افتادم… چند روزی بود خیلی به مرگ فکر میکردم، البته اسمشو میذارم گذر از دروازهٔ طلاییِ ورود به بهشتِ ابدی…
اشک چشمامو پُر از خودش کرد.. تازه فهمیدم چی شد..
معبودم باهام‌حرف زد…
گفت:
پارهٔ زیبای وجودم، من به تو رؤیایی دادم و مهرش را در دلت انداختم. هدایتت کردم تا پیدا کردی خودت را، من را، مأموریتت در این پازلِ نور را.. وظیفه من خداییست برای تو و وظیفهٔ تو بندگی برایِ من..
روزی که برگزیدمت و مأموریتت را در این دنیایِ نور نشانت دادم، تو شجاع تر از همهٔ آنهایی بودی که نپذیرفتند و سر باز زدند! اما تو، پارهٔ شجاع و جسورِ وجودم پذیرفتی و گفتی من عاشقانه میتوانم.. آنگاه که از دروازهٔ طلاییِ خانه ام با جمعِ فرشتگانم که سجده بر جسارتت و نورِ وجودت زدند بدرقه ات کردم، دستت همچنان در دستِ خودم بود.. ورودت را جشن گرفتند و میگفتند الله اکبر که چه زیبارویی پا به دنیا گذاشت… زیبا بودی و نورم درونت میدرخشید…
سالها رشدت دادم، پروردمت تا به آنجایی برسی که چشمانت را بگشایم و بدانی و یادت بیاید روزی را که گفتی من میروم چون میتوانم، چون از توام و تو قادرِ مطلقی…
رؤیای من، یا نه درست تر بگم، مأموریتِ من در این قسمت از بهشت از ابتدا تا انتها به تصویر کشیده شد…
معبودم گفت:
بهشتی که گفتی میتوانم بسازم را بساز و عاشقی کن.. و بدان همانگاهی که فرا میخوانمت تا بازگردی، خودم گل بارانت میکنم، خودم لباسِ نور بر تنت میکنم و آرام و مطمئن دستت را گرم تر و محکمتر از همیشه میگیرم و به خانه برگشتنت را با جمعِ فرشتگانم خوش آمد میگویم…
گفت:
پارهٔ وجودم تو زیبا زندگی کن و آرام باش، من همه چیزم برایِ تو
من وعده دادم بهترین ها را برایِ تو
و من بهترینِ وعده دهندگانم…
بگذار من هم بگویم جان و جهانم:
من اکنون میدانم مأموریتم آنقدر باشکوه است که من حاظر شدم برایِ انجامش و برای خوشحال کردنت، از تو و خانهٔ امنم اندکی دل بِکنم و به اینجا بیاییم…
که من حاظر شدم بپذیرم بارِ مسئولیتی را که زمین و آسمان و کوه ها نتوانستند بر دوش بکشند…
که من حاظر شدم بر دوش کشم چون از توام، چون وجودم پر است از توست، چون من توام و تو من…
من برایِ تو، تو برایِ من تا ابد
تو وعدهٔ حقی به پاره های وجودت دادی و من هم جانانه قول میدهم همانی باشم که میخواهی..
همانی که تجلیِ خودِ توست بر زمین..
وقتی تو اینگونه باشکوه هدایتم میکنی، چگونه با سر به سویت نَدَوم؟؟؟
معبودم… تو هستی با من… دلم را محکم کن تا بمانم با تو…
واقعا زندگی متنوعی دارید. این همه اتفاقات مختلف فقط در این بازه زمانی کوتاه واقعا همه جور تجربه ای دارید هنگام تماشا اصلا فکرشرا نمی‌توان کرد که چه اتفاقی قرار است در آینده برایتان بیفتد. تنوع این زندگی عالی است. قبلا فکر میکردم که شما ثروتمند هستید ویک سری چیزها را خیلی زیاد تر از بقیه دارید اما الان میبینم که علاوه بر ان بسیار زندگی متنوعی دارید انگار زندگی تان بزرگتر از بقیه است. چقدر اتفاق متنوع در زندگی روزمره خود دارید.
وقتی به خدا نزدیک میشیم خدا بهمون نزدیک میشه ولی چون مغز ما محدوده، این نزدیک شدن رو یا دریافت نمیکنه، یا کم دریافت میکنه، بستگی به شرایط فرکانسی هر فرد بستگی داره،
یه معجزه کوتاه رو خلاصه براتون تعریف کنم از اتفاق دیروزم،
صب که میرفتم سر کار پر از شادی بودم
پر از انرژی، پر از احساس خوب، جملات قشنگ میگفتم، عشق بازی ای میکردم که فقط و فقط کسی ک در مدار من باشه میفهمه چی میگم، وگرنه حرف ها و رفتار های من از جانب دیگران، اینگونه بنظر میاد ک: دیوونه شدی؟ میزونی؟ حالت خوبه؟ با خودت حرف میزنی میخندی؟ عادی نیستیا!
باید بگم بله من دیگه عادی نیستم، و این عادی نبودنم رو دوس دارم،
از بطن ماجرا دور نشیم…
من با حس خوب مشغول کار خودم بودم، توکل کردم به الله یکتا، خودرو ام رو سوار شدم و حرکت کردم، تا راه افتادم، یکی از همکارا صدا زد علیرضا،
از عقب ماشینت داره یه چیزی چکه میکنه!
من اصن حسشو نداشتم خم بشم نگاه کنم! همش تو دلم میگفتم ولش کن باو،
با کلی مقاوت فکریم، خم شدم و نگاه کردم، دیدم از قسمت صافی بنزین، بر اثر اصابت به جایی، از جای خودش بیرون زده، وقتی بنزین از پمپ، با قدرت پمپ میشه، از اون قسمت قطره قطره روی زمین میریخت، که ممکن بود حادثه ساز بشه! رفتم و تعویض کردم، درست شد خداروشکر.
برای من این عجیبه!!!
که در یک لحظه همکار من باید از استراحتش بزنه بیاد بغل ماشین من، و موقع رفتن من، از پشت رفتن منو نگاه کنه و متوجهه همچین موضوعی بشه،
اگه این معجزه نیست پس چیه؟!
در اوایل مسیر خوشبختی، خداوند اینجوری دستتو میگیره، میگه ببین من حی هستم، کنارتم، هواتو دارم، نترس و غمگین مشو! این وعده خداست و وعده خداوند حقه.
اینارو واسه این گفتم، چون استاد عباسمنش میفرمودن نشانه ها به من الهام میشه، پیش خودم میگفتم بابا مگه پیامبری!!!!
ذهنم قبول نمیکرد تا دیروز ک نشانه ها رو با چشم خودم دیدم
به من الهام نشد، ولی به دست های خدا الهام شد، که همین الان بیاد بدون تکلم کنار ماشین من وایسه و رفتن منو نگاه کنه!
اصن دیروز بغض داشت منو خفه میکرد که خدایا چقدر خفنی، چقدر مهربونی، چقدر هواخواه مایی!
از بزرگیه خدا گفتم اینم اضافه کنم ک: صد و شصت هزار کیلومتر رگ خونی در مغز وجود داره، به بیان ساده تر ک بتونیم درک کنیم ینی: اگه رگ های خونی رو در امتداد همدیگه قرار بدیم، میتونیم اون رو چهار دور به دور کره زمین بپیچانیم!
الله و اکبر
هر لحظه برای ما نشونس
هر لحظه وقتی شکر گزاری میکنیم، و از بقیه بطور اتفاقی (وقتی هندزفیری گوشمون نیس) چیزهای منفی میشنویم، میفهمیم بابا بقیه توی در و دیوارن، همه باور های محدود کننده، همه منفی گرا، همه بد احساس،
اونجاس ک میفهمی به به، چقدر افکارت رشد کرده، چقد تقویت شدی، بخاطر نتایجی که تو گرفتی و تحسینشون کردی و اینا بهم کمک میکنن بصورت تصاعدی میرن بالا، همش هی بزرگ و بزرگ و بزرگ تر میشه، کی؟ وقتی باورات بزرگ میشه، نتایج هم بزرگ میشه،
من دارم کارهای روزمره خودمو انجام میدم، ولی برای هنری که آموزش میدم اصن نمیدونم هنرجوها چجوری با من، با پیج کم اعضای من آشنا میشن، اصن من کاری نمیکنم، اگه اینا کار خدا نیس پس کار کیه؟!
من ک تبلیغی نکردم، کار خاصی نکردم، فقط روی ذهنیتم کار کردم و به قانون فراوانی ایمان دارم،
همشونم آدم حسابی ان آخه!
–
من بعد ها به خود خدا هم گفتم
در هر مرتبه ای برسم بالای سرم توی دفتر شخصیم یه تابلو میزنم، “هذا من فضل ربی”
مث استاد عباسمنش، In God we trust
–
اینم بگم خیلی جالبه
در رابطه با جمله ای ک گفتم وقتی هندزفری گوشم نیس فقط جملات منفی میشنوم.
دوستی دارم در انگلیس در مقطع فوق دکترا داره تحصیل میکنه، انسان بسیار موفقیه و تازه یکساله با همین ارتعاشات و قوانین آشنا شده، اینجاشو گوش بدید خیلی جالبه:
میگف من وقتی با پدر مادرم آنلاین حرف میزنم، وقتی اونا شروع میکنن به حرف زدن راجع به مسائل داخل ایران اعم از سیاست و حوادث و ارز و چیو چی…
صداشونو میوت (mute) میکنم و تصنعی سر تایید تکون میدم تا حرفاشون تموم بشه بعد که تموم شد حرفاشون حرفای خوب خودمو شروع میکنم
میخوام بگم این راه خیلی روشنه، خیلی واضحه، باید حواسمون به نگاهمون، به شنیده هامون، خصوصا به گفتار خودمون باشه
خدا میاد بغلت میکنه میچلونتت،
اوایل یکم منزوی میشیم، ولی بعدش هم فرکانسیامونو پیدا میکنیم
و بعد از مدتی، کسی به گرد پاتم نمیرسه، من بهش ایمان دارم
اوایل مقاومت ذهنیم خیلی زیاد بود، الان کمتر شده، الان بابت هر چیزی که میبینم و میشنوم، شکرگزاری میکنم، نتایج رو میبینیم که دارم پیشرفت میکنم و خدارو شکر
–
امیدوارم همه هر لحظه مدارشون به سمت بالا بره و به رب العالمین نزدیک و نزدیک تر بشن، لوطی باشیم، مشتی باشیم و از خودمون شاهکار بسازیم، همونی ک خدا بعد خلق ما به خودش احسنت گف،
البته با یه نظر ب خودمون متوجه میشیم لایق اون احسنت هستیم یا نه.
الان اولین باره که به کامنتی از شما هدایت شدم و یه حسی بهم گفت حتما بخونش و بقول شما که جنس الهاماتی که به من و خیلی از دوستان ارزشمندمون در این سایت الهی هر چقدر که ما توحیدی تر میشیم جنس این الهامات هم هی توحیدی تر و زیباتر میشن تا ما هر روز راحت تر بشیم برای دریافت بی نهایت ها از نعمت ها و ثروت ها و زیبایی ها و از پس همه این ها تازه پاداش ها هم هستن چون خداوندی که خودش رو با صفت نزدیکی به ما معرفی میکنه: اونجا که به پیامبر میگه از از تو درمورد من پرسیدن بگو که من «نزدیکم» اجابت میکنم خواسته هایی که از من می شود، اینقدر بیشتر از ما کیییییف میکنه از ثروتمندشدنمون در تمام جنبه ها که دیگه بجز اون بی نهایت نعمت ها و ثروت ها کلی پاداش هم به ما میده
دمتون گرم دوست ارزشمندم که داری با تعهد و استمرار روی خودت کار میکنی و هر روز باعث گسترش بیشتر جهان میشی
به درستی که تو بهترین آفریدگانی و من بهترین آفریده شده !
…
زندگی فرصتی کوتاه ه
زندگی مثل یه مهمونی می مونه
مرگ مثل قراری می مونه بین من و خودم برای خروج از این مهمونی و برگشتن به خونه ی اصلی م
…
از خودم می پرسم :
نرگس ؟
چه کسی می تونست بهتر از این معمای نهفته شده در «مرگ» رو برات حل کنه ؟
چه کسی می تونست بهتر از این معنا و مفهوم
احسن الخالقین،
اشرف المخلوقین،
الله اکبر ،
فانّی قریب ،
صدّق بالحسنی ،
سریع الجواب ،
غفور و رحیم ،
انا لله و انا الیه راجعون ،
و کفی بالله حسیبا ،
و کفی بالله وکیلا،
و کفی بالله ولیا،
والله خیر حافظا ،
والله خیر الرازقین،
نصر من الله ،
و الله یعدکم مغفره و الرحمه،
ادعونی استجب لکم،
والله ذوالفضل العظیم ،
و اتقو الله
الذین آمنو آمنوا
و…
به تو بفهمونه ؟؟
چه کسی می تونست به این شکلزبان گویای خداوند بشه برای اینکه بهشتی که به ایمان آورندگان وعده داده شده رو به تصویر بکشه ؟
چه کسی می تونست بهتر از این هم راه رو با جاپاهای خودش نشون بده ، هم نشانه ها و علامت ها رو برات شرح بده ، هم کمک ت کنه قدم به قدم گاری بسته شده به خودت رو سبک و سبک و سبک تر کنی و جاده رو هموار تر و هموار تر و سرعت ت رو بیشتر و ترمز ها و توقف هات رو کمتر و لذت بردن ت رو بیشتر ،
و هم لذت رسیدن به قله و صعود رو در هر لحظه برات به تصویر بکشه و انگیزه ت برای ادامه دادن و پیش رفتن رو بیشتر و بیشتر کنه ؟؟
چه کسی می تونست بهتر از این برای تو استادی کنه ؟
چه کسی می تونست بهتر از این جمع نازنین عباس منشی رو دورت جمع کنه و تو رو با صالحان و متقیان هم نشین و همراه و هم صحبت و هم کلام کنه تا ایمان ت در هر لحظه قوی تر بشه؟؟
چه کسی می تونست چنین کلاس بی نظیری رو برات به راه بیندازه ؟؟
…
استاد !
پاسخ به این سوال ها یک کلمه ست :
فقط خدا
درسته تو شدی نیک پیام آور عشق
غرق بودیم و نجات آوردی
اما
یه صدایی به تو فرمود بخوان
یه کسی دستتو از دور گرفت
پیش حق کل جهان هیچ نبود
از همه کس تو رو منظور گرفت
و این خیلی حرفه که تو منظور خداوند شدی استاد من،
مردی در دریچه ی نور
و بر پلی نورانی که به قصری ختم میشه بر آب و درختانی که دور تا دور رو دیوار کشیدن و نعمت ها و برکت ها و ثروت های بی اندازه ی خداوند که نامحدود جاری ه .
و آنچه که الان در زندگی شما هست ، مثل خیلی از تابلوهایی هست که در گوشه و کنار خونه هاتون نصب شده ، پل چوبی نورانی ، که ختم میشه به بهشت و تعالی …
چیزی که همین الان هرروز و هرروز برای ما به تصویر کشیده میشه در زندگی در بهشت
…
و شما از سریال های شبکه های تلویزیونی ای گفتید که من اصلا از بودن شون اطلاعی نداشتم ، و اما هیچ سریالی برای منی که یه عمر فیلم بین بودم زیباتر و باکیفیت تر و ارزشمندتر و باورسازتر از زندگی در بهشت نیست . چرا که این سریال همه آنچه باید بفهمم و تعقل کنم و تمرین کنم و تلاش کنم که ایجاد کنم رو در مسیر تجربه ی یه زندگی واقعی برام به تصویر کشید .
زندگی در بهشت برای من حکم dream bord و تابلوی آرزوهایی رو داره که زنده است و پویا و هرروز و هرروز در حال بهبود .
شما برای داشتن rv پاورپوینت طراحی کردید با کلی محدودیت ها ، و اما من چه خوشبختم که برای داشتن rv، سفرهای عالی ، همسفرهای بی نظیر ، جاده های زیبا ، خاطرات شگفت انگیز سفر و کلی آگاهی و لذت،
بی نیاز از پاورپوینت، یه تابلوی زنده و بی نظیر و باکیفیت چندین بعدی دارم مثل
زندگی در بهشت
و سفر به دور آمریکا
که هیچ تکنولوژی ای نمی تونست به این کیفیت خواسته و رویام رو برام بازسازی کنه تا ناخودآگاه من تجربه کردن ش رو بچشه و برای خلق کردن ش آماده بشه .
همه ی این ها رو گفتم که به خودم یادآوری کنم خداوند چه شاهکاری برام رقم زده که من رو ، نرگس پرورش رو ، شاگرد شما کرده و شما رو ، سید حسین عباس منش رو ، استاد من و ، مریم جان شایسته رو ، یه استادیار بی نظیر ، و خانواده ی صمیمی عباس منش رو کلاس درس و هم کلاسی های شگفت انگیز که از the magic school bus هم جادویی تر و شگفت انگیز تر ه .
…
از دست و زبان که برآید ؟
کز عهده ی شکر ش به درآید ؟
فقط می تونم بگم :
خدایاجان من شکرت 🙏🌸
…
از خداوند برای خودم و عزیزانم چشمانی بینا و قلبی پذیرا طلب می کنم تا ببینیم ، هزاران هزاران بار ، و زندگی در بهشت بره در ناخودآگاه مون تا برای خودمون خلق کنیم بهشتی که هرروز زیباتر و بهشت تر می شود رو.🙏🌸
استاد نازنینم 🌼
سپاسگزار تو و خدای تو هستم 🙏🌸
و با تمام قلبم دوستت دارم❤️
مریم جان عزیزدل 🌸
تو من رو با ترس ها و شرک های بسیاری آشنا کردی که در جنس من قرن هاست که نهادینه شده و الگویی شدی برای رو به رو شدن باهاشون ، چرا که به قول استاد در دوره ی عزت نفس، تنها راه ازبین بردن ترس ها رو به رو شدن با اونهاست. و عزت نفس به معنای کنترل ذهن .
احسنت به تو و شجاعت و عزت نفس ستودنی تو 👌
دوستت دارم ❤️
و عزیزان هم خانواده ای من !
نوشته های شما مثل خونی در رگ های این سرزمین شگفتی هست که به جز جز اون زندگی و حیات می بخشه ، سپاسگزار شما و نوشته های شما هستم که بهترین تمرین تمرکز بر نکات مثبت هستند. و برای من مثل بال هایی برای پرواز به سمت خواسته هام .
واقعا بجز شکر کردن نمیشه چیزی گفت، اینکه من و شما و کلی دوستان ارزشمند دیگه مون الان اینجا هستیم فقط بخاطر اینه که خواستیم و از طرف خداوند هدایت شدیم به بهترین کلاس و دو تا از بهترین دست های اون استاد عزیزم و مریم جون که بقول شما همین زندگی در بهشت و سفردور آمریکا شده برای ما حکم dream bord و تابلوی آرزوهایی رو داره که زنده است و پویا و هرروز و هرروز در حال بهبود، اینکه الان یک الگوی عاااااالی داریم
چون با این استمرار ما در نوووووش جان کردن آگاهانه این سریال ، داریم هر روز راحت تر میشیم و کن فیکون تر براای دریافت بی نهایت ها از نعمت ها و ثروتها
خدایا شکررررررررررت
نرگس عزیز، دوست ارزشمندم هر لحظه ات توحیدی تر و ثروتمندتر عزیزم
سپاسگزارم برای توجه ت به نوشته ای که از زبان خداوند گفته شد و من در اون ساعت بعد از مناجات باهاش شروع به نوشتن کردم اون هم در ۷۰ قسمت سریال زندگی در بهشت ،
خدا رو شکر 🙏🌸
و سپاسگزارم از محبت و لطف خداوند برای این خانواده ی نازنین م و این همه زیبایی بهشت 🌸
خدا رو شکر 🙏🌸
واقعا شکر ، هزاران بار شکر برای این راه مستقیم ، راه نعمت داده شده ها که ما هم بهش هدایت شدیم 🙏🌸
از خداوند می خوام که استقامت و ثبات قدم رو در وجودمون ایجاد کنه تا همیشه و هرروزه تصدیق کننده و تحسین کننده ی زیبایی ها و نعمت هایش باشیم و آسان شویم برای آسانی ها .🙏🌸
کامنتت خییییییلی تاثیرگذار بود اشکم درومد اونجا که گفتی دریم بورد ما فعال و پویاست و هر روز داره بهتر میشه و مث استاد محدود به پاور پوینت نیستیم
ما زندگی در بهشت رو داریم و سفر به دور آمریکا رو
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
ما هر روز داریم با این فایل ها تقویت میکنیم باورهامونو
و روی خودمون کار میکنیم
حتی درین لحظه که پشت در اتاق عمل منتظر مامانمم
ننشستم که نجواها هجوم بیارن اومدم تو سایت و کامنت شما عزیزان رو میخونم و واقعا تمرکز قوی بر نکات مثبت دارم و خدایا شکرت و خدایا شکرت که ازون نرگس ترسو و مشرک دختری آرام با قلبی مطمئن ساختی تو این سایت
و خدا هم سریع الجواب و منتظر برای اجابت خواسته های ماست ❤️
خدایاجان من شکرت 🙏🌸
از خداوند متعال درخواست می کنم تا جسم عزیز مامانت کارش رو به بهترین شکل انجام بده و هرچه سریع تر به بهترین حالت ممکن درخدمت روح نازنین ش قرار بگیره تا از زندگی و زیبایی هاش لذت صد چندان ببره ، چرا که حالا بیشتر درک کرده که زندگی فرصتی کوتاست
با سلام و احترام خدمت استاد محترم و خانم شایسته عزیز
انرژی مثبت عینکی که چندین رنگ توش موج می زنه، آر وی که تمیز و زیباست، چکمه هایی که توی پله هاست و صحبتی سراسر امید به روزهای زیبای آتی و در کنار هم بودن ها
دوستانی که انرژی مثبت اونها هم زیباست، شغل و شغلهایی دارند و مشغول هستند در زمین خدا ، روی زمین خدا زیبایی خلق می کنند و به بندگان خدا خدمت می کنند
چه زیباست شجاعت ، چه زیباست ایمان، چه زیباست محبت
در پناه خدا سالم و شاد باشید
سلام استاد عزیز و خانم شایسته مهربان وهم فرکانسی های گلم
تحسین میکنم همه چیز این فایل فقطططط تحسین تحسین آفرین درود میخوام مطالبی ک طی چند مدت درمطالعاتم ب دست آوردم بگم ممنون میشم بالایک ها و کامنتهاتون بگین چقدر یافته هاو نظراتم درسته
من مدتی هست که به یک شهود رسیدم مثال داشتن درامد۵۰ملیون دریک کانال و دریک مداری است اون مدارنمیتونه به سمت من حرکت کنه اما من میتونم به سمت اون حرکت کنم لذا قوی آرین صلاح برای حرکت ب سمت اون مدار تحسین کردن است یا به اصلاح توجه به نقاط مثبت که ناخودآگاه مارو ب سمت اون مدارمیکشونه همیشه استاد میگفتن من فقط تحسین میکنم فقط نقاط مثبت میبینم منم میشندیم اما به یک درک عمیق نرسیده بودم لذا فایلهای بهشت بادقت بیشتروباتحسین بیشترپیگیرم ونقطه دیگر اینکه
امروز داشتم به طبع همیشه روی کاغذ می‌نوشتم چطوردرامدم رادوبرابرکنم بعد ذهنم امدباید فروشم دوبرابربشه بعدش هرچی فک کردم یک ایده ناب یه خلاقیت یه حرکت هیولا بزنم هیچیییی ب ذهنم نیامد یه لحظه پرده کنار رفت بهم الهام شد این همه فایل گوش میذی پس اثرش کجاس؟؟؟؟مگه میشه مدار ماتغییر نکنه و فرکانس ماتغییرنکنه درامدماتغییر کنه ذهنم داشت میگف باید بگی. .
میخوام دوبرابر باور فرکانس بسازمممممم که بعد به دنباله رو اش و نتیجشششش بشه درآمد دوبرابر و بعد ب ذهنم امدادگر فرکانسهام تغییر بدم ایده خودش میاد نیاز نیس من هی زور بزنم
و گفتم عجببببببب ترمز گنده ای به این همه سال کارکردن رو خودم هنوز تو بنیادی تریم مسایل جذب من مشکل دارم
سلام به استاد عزیزم
باریکلا به ایده های زیباتون ک خونه رو با اون ال ای دی ها نورانی کردین ،😍😍
احسنت به مریم عزیز که انقدر شجاعت دارن تنها توی پارادایس بمونن نشان از کنترل ذهن عالی که دارن 🤩😍
باریکلا به استاد که تنها میرن سفر. برای کسب تجربه و اطلاعات . و کنجکاو هستن،🤩🤩
خیلی جالب بود این قسمت ازتون تشکر میکنم که تجربیاتتون رو به اشتراک میزارین،😘😘
به نام تنها رب تنها صاحب قدرت تنها عشق،،
سسسسسسسسسسسسسسسسسسسللام،،
استاد و مریم بانو حتی هنوز چراغ های LED
راهروی پرادایس رو کامل نکردید اما بخاطر عشق به این روند و سریال ها که همیشه توجه به زیبایی هاست فیلم گرفتید برامون اما با روشن شدن چراغ های LEDمخصوصا قسمت سر در ورودی کلبه میشه بقول خودتون چقدر رویایی شده،خدایا شکرت،،
پویندگی تمام معنای زندگیست،،
استاد دعوت طاد رو پذیرفتن برای تجربه های بیشتر لذت های بیشتر ،نکات آموزنده ی بیشتر،ممنون از مریم شایسته که اینقدر آر وی رو مرتب و تمیز کرده خدایا ممنونم یه جوابی رو سریع بهم داد وقتی استاد پشت فرمان آر وی نشسته بودی داشتم باخودم میگفتم معلوم استاد ذخیره آب و تخلیه فاضلاب رو چک کرده یهو استاد شما درموردشون گفتی آب،غذایی،حمام و……همه چی هست اینکه ما در هرلحظه در حال هدایتیم همینه،،
دیشب چندساعتی رو خونه یکی از اقوام بودم از یکی شبکه های ماهواره سیاره ها و کهکشان هارو نشون میداد و توضیح میداد که یکی از سیاره ها که خیلی هم به کره زمین نزدیکه اگه بخوای بهش سفرکنی 100هزار سال نوری فقط طول میکشه تا بهش برسی حالا اسمشم یادم نیست،،بعد همون موقع گفتم وقتی این کهکشانها و سیارات که اینقدر بزرگ و بی انتها هستن اصلا مگه میشه این خدارو وصف کرد،در ذهن بگنجونش،اصلا مگه میشه توضیحش داد.الله اکبر.
کناریم هم گفت واقعا هم همینه وای بر ما که همش ناسپاسی خداوند رو میکنیم،،
الان این چراغ هایLED هم در مقیاس کوچکی از سیارات در پرادایس نصب شده ان
یاد نیکلا تسلا افتادم که قبل از اینکه به دستاوردهاش برسه خودشو وسط و غرق نورهای ال ایی دی و فلشر ها میدیده و تصور میکرده،و بالاخره هم این اتفاقها رو در واقعیت بدست آورد،،
ما هم اینچنین فکرکنیم،باور کنیم،و عمل کنیم تا به هرآنچه که میخواهیم برسیم،،
واقعا وقتی ذهن آدم تغییر کنه همه چی هم تغییر میکنه استاد الان برعکس. سالها پیش هر دوستی هم باهات ارتباط داره و دعوتت میکنه مثل طاد فردی ثروتمند که به باورهای فراوانی و ثروتمندیت کمک کنه واقعا چقدر این مرد فعال و ثروتمنده،،الحق که ثروت نه به شغل ربط داره نه به سن و سال،نه رنگ پوست،نه ملیت ،نه جنسیت،نه نژاد،و……
بلکه فقط باید شغلی که عاشقش هستی رو انجام بدی و ایده پردازی کنی براش،،
مانند همین اومدن شما استاد پیش طاد که جزئی از برنامه ی رسالتت هست و خیلی ساده و رها مریم خانم هم تنها در پرادایس موندن واقعا چنین عشقی بینظیره امیدوارم یه عالمه از دوستان این سایت هم اینچنین باشن،،
چقدر کنجکاوی مقدس واقعا مقدسه اصلا نیرویی رو در وجودت بیدار میکنه تا هرروز چیزهایی که قلبت براشون له له میزنه عاشقانه دنبال کنی و درخواست از خداوند،جهان،کائنات،
استاد در پایان فایل حرف از مرگ و مقاومت نداشتن در برابر مرگ داری و چقدر روی ما هم تاثیر داره که آدم همیشه و هرلحظه برا مرگ آماده باشه و فکرنکنه که مرگ فقط برا دیگرانه بلکه یادش باشه که خودشم یکی از همون دیگرانه،،
پس طوری زندگی کنیم که پشیمون و پریشون این دنیارو ترک نکنیم،
خودمن همیشه میگم خدایا کمکم کن اینقدر لذت،شادی،ثروت،و بزرگیت رو تجربه کنم بعد از این دنیا برم و این آرزو رو برا همه دارم،
خدایاشکرت همین الان با گفتن این جملات احساس کردم از خیلی قید و بندها و وابستگی ها رها شدم،،
ممنون از همگی،،،
سلام سلام
استاد عزیز شبیه بابا نوئل شدین با خودم میگم ببینم اینبار برامون چه هدیه ای اوردین
به به مزرعه همونی سالها تو فکرشم اونم ۳۰۰ هکتار با تراکتورهای غول پیکر البته تراکتورهای هیولایی هم هستن چند برابر اینا با چرخهای متفاوت
مزرعه های خارجی رو میدیدم اکثر سوال بود برام این کاه هارو چطور بشکل استوانه ای جمع میکنن که بقول خانم شایسته عزیز زبان تصویر استاد جواب سوال دادن
دام داری بزرگ تو این مزرعه چرخه تولید و مصرف یه جا جمع کرده
از نظر قانون نگاه کنم میبنم چیزی که من دوست دارم و تو ذهنمه استاد بصورت فیلم با تمام جزئیات رنگارنگ یکی بعد دیگری نشون میدن یعنی دارم علائم خواستمو که فراتر از نشانهاست میبینم البته ناگفته نمونه که انتظار برای اینکه کی اینارو داشته باشم حس خوبی ایجاد نمیکنه و میدونم این فکر خوبی نیست
البته بازم از نشانه ها بگم حدود چند سالیه که محل زندگی هدایت شدم، شهر تقریبا خوب که با مزارع و باغها ترکیب خوبی ایجاد کردن و حدود چندصد متری خونمون ” مزرعه خانه باغ های” متوسط بالای ۵۰۰ هکتار وجود دارن که البته شخصی نیستن (یه فکر محدود) من تقریبا هر روز کنار این مزرعه باغهای باشکوه پیاده روی میکنم که از تجسم گذشته و واقعی میبینم ولی بازم فکر محدود پول زیاد میخواد تو ذهنم وجود داره
در کل بنظرم قدرت توجه به خواستم بیشتر از ناخواسته بوده که تونستم تو اینهمه نشانه ها به ثبات فرکانسی برسم
و باید بتونم محدودیت های ذهنی قدم بعدی حل کنم و مالک اینا بشم
به نام معبودِ جانَم که همه از اوییم و به سوی او باز میگردیم
به نامِ نورِ هستی
💖🌹💖
این سخنان که میگویم حقیقتِ جانِ من است.
روزی که مرا به منزلگاه اصلی ام فرا بخوانند و از این جسمِ خاکی رها شوم و به نورِ ابدی بپیوندم، شادمانی کنید که من زیباترین لحظهٔ زندگی ام را پشتِ سر میگذارم، اتصالِ ابدی به منبعِ نور، به آنجا که پناهِ اَمنِ من است، در آغوشِ معبود.. من از معبودم، و آنگاه به سویش باز میگردم و چه چیزی باشکوهتر از بازگشت به خانهٔ امنِ الهی..
من نیامدم که بمانم، نیامدم که خود فراموش کنم، نیامدم که خاموش شوم…
آمدم تا فرصتی رقصی مستانه در این بازیِ نور زنم و بروم. نه من مالِ شما بودم، نه شما مالِ من…
ما همه یکی هستیم و از معبود…
پایکوبی کنید و شادی.. بر خود اشک بریزید که من پیش از شما رها شدم و رفتم، که من رستگار شدم…
و اما…
این بازیِ نور زیباست، همین جسمِ خاکی زیباست، این زندگانی زیباست، هدیهٔ خداست… فقط خود را در میانهٔ آن بیاب.. پیدا که شوی اینجا مقدمهٔ بهشتِ ابدی میشود برای تو… که این را معبودم به من گفت:
نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِیمٍ «۳۲»
(همه‌ى این‌ها) پذیرایى مقدّماتى از جانب خداوند بخشنده‌ى مهربان است. (فصلت)
بشارت داد بر من و بر شما که ایمان آوردیم و خدا را معبود دانستیم…
(سوره فصلت)
إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ «۳۰»
همانا کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداست، پس (بر این عقیده) مقاومت نمودند، فرشتگان بر آنان نازل مى‌شوند (و مى‌گویند:) نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به بهشتى که پى در پى وعده داده مى‌شدید.
آن روز که بدرقه ام میکنید و جسمم را به سمت دروازهٔ طلاییِ ورودم به جهانِ نورم راه میبرید، گُل بر آسمان بپاشید که من به گلستانِ معبود میروم..
همچو آن هنگام که پای بر این جهان نهادم ساز و دُهُل بیاورید و پا به جهانِ نور نهادنم را جشن بگیرید و بدانید که من رستگار شدم…
💖🌹💖
و حالا سلام…
۲روز پیش، یعنی روز قبل از اینکه این قسمت از بهشتمون روی سایت بیاد من این تکه از الهامِ پروردگارمو نوشتم و تویِ گوشیم ذخیره کردم و به خودم گفتم باید این حقیقتِ جانم رو جایی ثبت کنم که همه بدونن زمانِ پر کشیدنم از این محفلِ بازیِ نور باید چطور بدرقم کنن…
اما نمیدونم کِی و کجا!
و فکر کردم قطعا این کلام باید کاملتر بشه و به مرور پروردگارم اینکارو با هدایت هاش برام انجام میده…
دیروز صبح که فایل جدید اومد من خیلی کار داشتم و نتونستم ببینم، تا آخر شب قبل از خواب که اومدم سراغش…
احساس کردم چون خسته بودم فقط داشتم میدیدم و هیچ فکری نمیکردم، اما لذت میبردم و تحسین میکردم…
طلایی شدنِ دروازهٔ ورود کلبهٔ پردایس، سفرِ استادِ عشقم، خرید از فروشگاه و پیشرفت ها و راحتی های ساخته شده از خلاقیت های انسان های فوق العاده، مرزعه ۲۰۰-۳۰۰ هکتاری، و دامداری، و ابزارهای فوق العاده که هر روز کارها رو برای جسمِ محدودِ بشر راحت تر میکنه، و…مقصدِ نهاییه بشر در این گذرگاهِ نور…
به اینجا که رسید و در باز شد و اونهمه گلدونای گل، که طبیعی هم بودن، منو تو یه شوکِ ناشناخته فرو برد و فقط داشتم میدیدم… انگار pauseشدم، چند دقیقه متوقف شدم!
تا آخر فقط دیدم و تمام که شد تازه انگار پِلِی شدم و به عبارتی مغزم شروع به کار کرد!
فکر کردم.. به یادِ نوشتهٔ روز قبلم افتادم… چند روزی بود خیلی به مرگ فکر میکردم، البته اسمشو میذارم گذر از دروازهٔ طلاییِ ورود به بهشتِ ابدی…
اشک چشمامو پُر از خودش کرد.. تازه فهمیدم چی شد..
معبودم باهام‌حرف زد…
گفت:
پارهٔ زیبای وجودم، من به تو رؤیایی دادم و مهرش را در دلت انداختم. هدایتت کردم تا پیدا کردی خودت را، من را، مأموریتت در این پازلِ نور را.. وظیفه من خداییست برای تو و وظیفهٔ تو بندگی برایِ من..
روزی که برگزیدمت و مأموریتت را در این دنیایِ نور نشانت دادم، تو شجاع تر از همهٔ آنهایی بودی که نپذیرفتند و سر باز زدند! اما تو، پارهٔ شجاع و جسورِ وجودم پذیرفتی و گفتی من عاشقانه میتوانم.. آنگاه که از دروازهٔ طلاییِ خانه ام با جمعِ فرشتگانم که سجده بر جسارتت و نورِ وجودت زدند بدرقه ات کردم، دستت همچنان در دستِ خودم بود.. ورودت را جشن گرفتند و میگفتند الله اکبر که چه زیبارویی پا به دنیا گذاشت… زیبا بودی و نورم درونت میدرخشید…
سالها رشدت دادم، پروردمت تا به آنجایی برسی که چشمانت را بگشایم و بدانی و یادت بیاید روزی را که گفتی من میروم چون میتوانم، چون از توام و تو قادرِ مطلقی…
رؤیای من، یا نه درست تر بگم، مأموریتِ من در این قسمت از بهشت از ابتدا تا انتها به تصویر کشیده شد…
معبودم گفت:
بهشتی که گفتی میتوانم بسازم را بساز و عاشقی کن.. و بدان همانگاهی که فرا میخوانمت تا بازگردی، خودم گل بارانت میکنم، خودم لباسِ نور بر تنت میکنم و آرام و مطمئن دستت را گرم تر و محکمتر از همیشه میگیرم و به خانه برگشتنت را با جمعِ فرشتگانم خوش آمد میگویم…
گفت:
پارهٔ وجودم تو زیبا زندگی کن و آرام باش، من همه چیزم برایِ تو
من وعده دادم بهترین ها را برایِ تو
و من بهترینِ وعده دهندگانم…
بگذار من هم بگویم جان و جهانم:
من اکنون میدانم مأموریتم آنقدر باشکوه است که من حاظر شدم برایِ انجامش و برای خوشحال کردنت، از تو و خانهٔ امنم اندکی دل بِکنم و به اینجا بیاییم…
که من حاظر شدم بپذیرم بارِ مسئولیتی را که زمین و آسمان و کوه ها نتوانستند بر دوش بکشند…
که من حاظر شدم بر دوش کشم چون از توام، چون وجودم پر است از توست، چون من توام و تو من…
من برایِ تو، تو برایِ من تا ابد
تو وعدهٔ حقی به پاره های وجودت دادی و من هم جانانه قول میدهم همانی باشم که میخواهی..
همانی که تجلیِ خودِ توست بر زمین..
وقتی تو اینگونه باشکوه هدایتم میکنی، چگونه با سر به سویت نَدَوم؟؟؟
معبودم… تو هستی با من… دلم را محکم کن تا بمانم با تو…
( بقره)
«۱۵۳» یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ
اى کسانى که ایمان آورده‌اید! (در برابر حوادث سخت زندگى،) از صبر و نماز کمک بگیرید، همانا خداوند با صابران است.
«۱۵۴» وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ
و به آنها که در راه خدا کشته مى‌شوند مرده نگوئید، بلکه آنان زنده‌اند، ولى شما نمى‌فهمید.
«۱۵۵» وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‌ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ
وقطعاً شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، زیان مالى وجانى وکمبود محصولات، آزمایش مى‌کنیم وصابران (در این حوادث وبلاها را) بشارت بده.
«۱۵۶» الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ
(صابران) کسانى هستند که هرگاه مصیبتى به آنها رسد، مى‌گویند: ما از آنِ خدا هستیم و به سوى او باز مى‌گردیم.
«۱۵۷» أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ
آنانند که برایشان از طرف پروردگارشان، درودها و رحمت‌هایى است و همانها هدایت یافتگانند.
💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖
و چه زیبا سرود حافظ:
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین باده مستانه زدند
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد
صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند
آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
آتش آن است که در خرمن پروانه زدند
کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب
تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند
💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖
و مولانا که همیشه نورِ اشعارش جانم را مینوازد…
هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست
ما به فلک می‌رویم عزم تماشا که راست
ما به فلک بوده‌ایم یار ملک بوده‌ایم
باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست
خود ز فلک برتریم وز ملک افزونتریم
زین دو چرا نگذریم منزل ما کبریاست
گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا
بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست
بخت جوان یار ما دادن جان کار ما
قافله سالار ما فخر جهان مصطفاست
از مه او مه شکافت دیدن او برنتافت
ماه چنان بخت یافت او که کمینه گداست
بوی خوش این نسیم از شکن زلف اوست
شعشعه این خیال زان رخ چون والضحاست
در دل ما درنگر هر دم شق قمر
کز نظر آن نظر چشم تو آن سو چراست
خلق چو مرغابیان زاده ز دریای جان
کی کند این جا مقام مرغ کز آن بحر خاست
بلک به دریا دریم جمله در او حاضریم
ور نه ز دریای دل موج پیاپی چراست
آمد موج الست کشتی قالب ببست
باز چو کشتی شکست نوبت وصل و لقاست
💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖
هر دَم دلبرانه تر دلبری میکند این بهشتِ نور
هر دَم دلبرانه تر دلبری میکند معبودم
و من همان دیوانه ام که قرعه به نامش زدند…
💖الحمدلله رب العالمین💖
با سلام خدمت استاد عزیز
واقعا زندگی متنوعی دارید. این همه اتفاقات مختلف فقط در این بازه زمانی کوتاه واقعا همه جور تجربه ای دارید هنگام تماشا اصلا فکرشرا نمی‌توان کرد که چه اتفاقی قرار است در آینده برایتان بیفتد. تنوع این زندگی عالی است. قبلا فکر میکردم که شما ثروتمند هستید ویک سری چیزها را خیلی زیاد تر از بقیه دارید اما الان میبینم که علاوه بر ان بسیار زندگی متنوعی دارید انگار زندگی تان بزرگتر از بقیه است. چقدر اتفاق متنوع در زندگی روزمره خود دارید.
ممنون از اشتراک آنها، همیشه موفق باشید.
سلام استاد عباسمنش عزیز.
وقتی به خدا نزدیک میشیم خدا بهمون نزدیک میشه ولی چون مغز ما محدوده، این نزدیک شدن رو یا دریافت نمیکنه، یا کم دریافت میکنه، بستگی به شرایط فرکانسی هر فرد بستگی داره،
یه معجزه کوتاه رو خلاصه براتون تعریف کنم از اتفاق دیروزم،
صب که میرفتم سر کار پر از شادی بودم
پر از انرژی، پر از احساس خوب، جملات قشنگ میگفتم، عشق بازی ای میکردم که فقط و فقط کسی ک در مدار من باشه میفهمه چی میگم، وگرنه حرف ها و رفتار های من از جانب دیگران، اینگونه بنظر میاد ک: دیوونه شدی؟ میزونی؟ حالت خوبه؟ با خودت حرف میزنی میخندی؟ عادی نیستیا!
باید بگم بله من دیگه عادی نیستم، و این عادی نبودنم رو دوس دارم،
از بطن ماجرا دور نشیم…
من با حس خوب مشغول کار خودم بودم، توکل کردم به الله یکتا، خودرو ام رو سوار شدم و حرکت کردم، تا راه افتادم، یکی از همکارا صدا زد علیرضا،
از عقب ماشینت داره یه چیزی چکه میکنه!
من اصن حسشو نداشتم خم بشم نگاه کنم! همش تو دلم میگفتم ولش کن باو،
با کلی مقاوت فکریم، خم شدم و نگاه کردم، دیدم از قسمت صافی بنزین، بر اثر اصابت به جایی، از جای خودش بیرون زده، وقتی بنزین از پمپ، با قدرت پمپ میشه، از اون قسمت قطره قطره روی زمین میریخت، که ممکن بود حادثه ساز بشه! رفتم و تعویض کردم، درست شد خداروشکر.
برای من این عجیبه!!!
که در یک لحظه همکار من باید از استراحتش بزنه بیاد بغل ماشین من، و موقع رفتن من، از پشت رفتن منو نگاه کنه و متوجهه همچین موضوعی بشه،
اگه این معجزه نیست پس چیه؟!
در اوایل مسیر خوشبختی، خداوند اینجوری دستتو میگیره، میگه ببین من حی هستم، کنارتم، هواتو دارم، نترس و غمگین مشو! این وعده خداست و وعده خداوند حقه.
اینارو واسه این گفتم، چون استاد عباسمنش میفرمودن نشانه ها به من الهام میشه، پیش خودم میگفتم بابا مگه پیامبری!!!!
ذهنم قبول نمیکرد تا دیروز ک نشانه ها رو با چشم خودم دیدم
به من الهام نشد، ولی به دست های خدا الهام شد، که همین الان بیاد بدون تکلم کنار ماشین من وایسه و رفتن منو نگاه کنه!
اصن دیروز بغض داشت منو خفه میکرد که خدایا چقدر خفنی، چقدر مهربونی، چقدر هواخواه مایی!
از بزرگیه خدا گفتم اینم اضافه کنم ک: صد و شصت هزار کیلومتر رگ خونی در مغز وجود داره، به بیان ساده تر ک بتونیم درک کنیم ینی: اگه رگ های خونی رو در امتداد همدیگه قرار بدیم، میتونیم اون رو چهار دور به دور کره زمین بپیچانیم!
الله و اکبر
هر لحظه برای ما نشونس
هر لحظه وقتی شکر گزاری میکنیم، و از بقیه بطور اتفاقی (وقتی هندزفیری گوشمون نیس) چیزهای منفی میشنویم، میفهمیم بابا بقیه توی در و دیوارن، همه باور های محدود کننده، همه منفی گرا، همه بد احساس،
اونجاس ک میفهمی به به، چقدر افکارت رشد کرده، چقد تقویت شدی، بخاطر نتایجی که تو گرفتی و تحسینشون کردی و اینا بهم کمک میکنن بصورت تصاعدی میرن بالا، همش هی بزرگ و بزرگ و بزرگ تر میشه، کی؟ وقتی باورات بزرگ میشه، نتایج هم بزرگ میشه،
من دارم کارهای روزمره خودمو انجام میدم، ولی برای هنری که آموزش میدم اصن نمیدونم هنرجوها چجوری با من، با پیج کم اعضای من آشنا میشن، اصن من کاری نمیکنم، اگه اینا کار خدا نیس پس کار کیه؟!
من ک تبلیغی نکردم، کار خاصی نکردم، فقط روی ذهنیتم کار کردم و به قانون فراوانی ایمان دارم،
همشونم آدم حسابی ان آخه!
–
من بعد ها به خود خدا هم گفتم
در هر مرتبه ای برسم بالای سرم توی دفتر شخصیم یه تابلو میزنم، “هذا من فضل ربی”
مث استاد عباسمنش، In God we trust
–
اینم بگم خیلی جالبه
در رابطه با جمله ای ک گفتم وقتی هندزفری گوشم نیس فقط جملات منفی میشنوم.
دوستی دارم در انگلیس در مقطع فوق دکترا داره تحصیل میکنه، انسان بسیار موفقیه و تازه یکساله با همین ارتعاشات و قوانین آشنا شده، اینجاشو گوش بدید خیلی جالبه:
میگف من وقتی با پدر مادرم آنلاین حرف میزنم، وقتی اونا شروع میکنن به حرف زدن راجع به مسائل داخل ایران اعم از سیاست و حوادث و ارز و چیو چی…
صداشونو میوت (mute) میکنم و تصنعی سر تایید تکون میدم تا حرفاشون تموم بشه بعد که تموم شد حرفاشون حرفای خوب خودمو شروع میکنم
میخوام بگم این راه خیلی روشنه، خیلی واضحه، باید حواسمون به نگاهمون، به شنیده هامون، خصوصا به گفتار خودمون باشه
خدا میاد بغلت میکنه میچلونتت،
اوایل یکم منزوی میشیم، ولی بعدش هم فرکانسیامونو پیدا میکنیم
و بعد از مدتی، کسی به گرد پاتم نمیرسه، من بهش ایمان دارم
اوایل مقاومت ذهنیم خیلی زیاد بود، الان کمتر شده، الان بابت هر چیزی که میبینم و میشنوم، شکرگزاری میکنم، نتایج رو میبینیم که دارم پیشرفت میکنم و خدارو شکر
–
امیدوارم همه هر لحظه مدارشون به سمت بالا بره و به رب العالمین نزدیک و نزدیک تر بشن، لوطی باشیم، مشتی باشیم و از خودمون شاهکار بسازیم، همونی ک خدا بعد خلق ما به خودش احسنت گف،
البته با یه نظر ب خودمون متوجه میشیم لایق اون احسنت هستیم یا نه.
–
در پناه الله حی
شاد
پیروز
سلامت
ثروتمند و سعادتمند در لحظه لحظه ی زندگیتون باشید.
ب امید دیدار.
بنام خدایی که بشدت کافیست
سلام دوست عزیز و ارزشمندم
الان اولین باره که به کامنتی از شما هدایت شدم و یه حسی بهم گفت حتما بخونش و بقول شما که جنس الهاماتی که به من و خیلی از دوستان ارزشمندمون در این سایت الهی هر چقدر که ما توحیدی تر میشیم جنس این الهامات هم هی توحیدی تر و زیباتر میشن تا ما هر روز راحت تر بشیم برای دریافت بی نهایت ها از نعمت ها و ثروت ها و زیبایی ها و از پس همه این ها تازه پاداش ها هم هستن چون خداوندی که خودش رو با صفت نزدیکی به ما معرفی میکنه: اونجا که به پیامبر میگه از از تو درمورد من پرسیدن بگو که من «نزدیکم» اجابت میکنم خواسته هایی که از من می شود، اینقدر بیشتر از ما کیییییف میکنه از ثروتمندشدنمون در تمام جنبه ها که دیگه بجز اون بی نهایت نعمت ها و ثروت ها کلی پاداش هم به ما میده
دمتون گرم دوست ارزشمندم که داری با تعهد و استمرار روی خودت کار میکنی و هر روز باعث گسترش بیشتر جهان میشی
هر لحظه ات توحیدی تر و ثروتمندتر
سلام به شما دوست عزیز
سپاس از تایید و محبت شما
امیدوارم هر لحظه در کنار خانواده خوب عباسمنش پیشرفت روز افزون داشته باشید
و در آغوش الله یکتا همواره لذت ببرید
آغوش خداوند پناهگاه امنتان🌹
🌸به نام خداجانی که مرا انسان آفرید 🌸
تبارک الله احسن الخالقین
به درستی که تو بهترین آفریدگانی و من بهترین آفریده شده !
…
زندگی فرصتی کوتاه ه
زندگی مثل یه مهمونی می مونه
مرگ مثل قراری می مونه بین من و خودم برای خروج از این مهمونی و برگشتن به خونه ی اصلی م
…
از خودم می پرسم :
نرگس ؟
چه کسی می تونست بهتر از این معمای نهفته شده در «مرگ» رو برات حل کنه ؟
چه کسی می تونست بهتر از این معنا و مفهوم
احسن الخالقین،
اشرف المخلوقین،
الله اکبر ،
فانّی قریب ،
صدّق بالحسنی ،
سریع الجواب ،
غفور و رحیم ،
انا لله و انا الیه راجعون ،
و کفی بالله حسیبا ،
و کفی بالله وکیلا،
و کفی بالله ولیا،
والله خیر حافظا ،
والله خیر الرازقین،
نصر من الله ،
و الله یعدکم مغفره و الرحمه،
ادعونی استجب لکم،
والله ذوالفضل العظیم ،
و اتقو الله
الذین آمنو آمنوا
و…
به تو بفهمونه ؟؟
چه کسی می تونست به این شکلزبان گویای خداوند بشه برای اینکه بهشتی که به ایمان آورندگان وعده داده شده رو به تصویر بکشه ؟
چه کسی می تونست بهتر از این هم راه رو با جاپاهای خودش نشون بده ، هم نشانه ها و علامت ها رو برات شرح بده ، هم کمک ت کنه قدم به قدم گاری بسته شده به خودت رو سبک و سبک و سبک تر کنی و جاده رو هموار تر و هموار تر و سرعت ت رو بیشتر و ترمز ها و توقف هات رو کمتر و لذت بردن ت رو بیشتر ،
و هم لذت رسیدن به قله و صعود رو در هر لحظه برات به تصویر بکشه و انگیزه ت برای ادامه دادن و پیش رفتن رو بیشتر و بیشتر کنه ؟؟
چه کسی می تونست بهتر از این برای تو استادی کنه ؟
چه کسی می تونست بهتر از این جمع نازنین عباس منشی رو دورت جمع کنه و تو رو با صالحان و متقیان هم نشین و همراه و هم صحبت و هم کلام کنه تا ایمان ت در هر لحظه قوی تر بشه؟؟
چه کسی می تونست چنین کلاس بی نظیری رو برات به راه بیندازه ؟؟
…
استاد !
پاسخ به این سوال ها یک کلمه ست :
فقط خدا
درسته تو شدی نیک پیام آور عشق
غرق بودیم و نجات آوردی
اما
یه صدایی به تو فرمود بخوان
یه کسی دستتو از دور گرفت
پیش حق کل جهان هیچ نبود
از همه کس تو رو منظور گرفت
و این خیلی حرفه که تو منظور خداوند شدی استاد من،
مردی در دریچه ی نور
و بر پلی نورانی که به قصری ختم میشه بر آب و درختانی که دور تا دور رو دیوار کشیدن و نعمت ها و برکت ها و ثروت های بی اندازه ی خداوند که نامحدود جاری ه .
و آنچه که الان در زندگی شما هست ، مثل خیلی از تابلوهایی هست که در گوشه و کنار خونه هاتون نصب شده ، پل چوبی نورانی ، که ختم میشه به بهشت و تعالی …
چیزی که همین الان هرروز و هرروز برای ما به تصویر کشیده میشه در زندگی در بهشت
…
و شما از سریال های شبکه های تلویزیونی ای گفتید که من اصلا از بودن شون اطلاعی نداشتم ، و اما هیچ سریالی برای منی که یه عمر فیلم بین بودم زیباتر و باکیفیت تر و ارزشمندتر و باورسازتر از زندگی در بهشت نیست . چرا که این سریال همه آنچه باید بفهمم و تعقل کنم و تمرین کنم و تلاش کنم که ایجاد کنم رو در مسیر تجربه ی یه زندگی واقعی برام به تصویر کشید .
زندگی در بهشت برای من حکم dream bord و تابلوی آرزوهایی رو داره که زنده است و پویا و هرروز و هرروز در حال بهبود .
شما برای داشتن rv پاورپوینت طراحی کردید با کلی محدودیت ها ، و اما من چه خوشبختم که برای داشتن rv، سفرهای عالی ، همسفرهای بی نظیر ، جاده های زیبا ، خاطرات شگفت انگیز سفر و کلی آگاهی و لذت،
بی نیاز از پاورپوینت، یه تابلوی زنده و بی نظیر و باکیفیت چندین بعدی دارم مثل
زندگی در بهشت
و سفر به دور آمریکا
که هیچ تکنولوژی ای نمی تونست به این کیفیت خواسته و رویام رو برام بازسازی کنه تا ناخودآگاه من تجربه کردن ش رو بچشه و برای خلق کردن ش آماده بشه .
همه ی این ها رو گفتم که به خودم یادآوری کنم خداوند چه شاهکاری برام رقم زده که من رو ، نرگس پرورش رو ، شاگرد شما کرده و شما رو ، سید حسین عباس منش رو ، استاد من و ، مریم جان شایسته رو ، یه استادیار بی نظیر ، و خانواده ی صمیمی عباس منش رو کلاس درس و هم کلاسی های شگفت انگیز که از the magic school bus هم جادویی تر و شگفت انگیز تر ه .
…
از دست و زبان که برآید ؟
کز عهده ی شکر ش به درآید ؟
فقط می تونم بگم :
خدایاجان من شکرت 🙏🌸
…
از خداوند برای خودم و عزیزانم چشمانی بینا و قلبی پذیرا طلب می کنم تا ببینیم ، هزاران هزاران بار ، و زندگی در بهشت بره در ناخودآگاه مون تا برای خودمون خلق کنیم بهشتی که هرروز زیباتر و بهشت تر می شود رو.🙏🌸
استاد نازنینم 🌼
سپاسگزار تو و خدای تو هستم 🙏🌸
و با تمام قلبم دوستت دارم❤️
مریم جان عزیزدل 🌸
تو من رو با ترس ها و شرک های بسیاری آشنا کردی که در جنس من قرن هاست که نهادینه شده و الگویی شدی برای رو به رو شدن باهاشون ، چرا که به قول استاد در دوره ی عزت نفس، تنها راه ازبین بردن ترس ها رو به رو شدن با اونهاست. و عزت نفس به معنای کنترل ذهن .
احسنت به تو و شجاعت و عزت نفس ستودنی تو 👌
دوستت دارم ❤️
و عزیزان هم خانواده ای من !
نوشته های شما مثل خونی در رگ های این سرزمین شگفتی هست که به جز جز اون زندگی و حیات می بخشه ، سپاسگزار شما و نوشته های شما هستم که بهترین تمرین تمرکز بر نکات مثبت هستند. و برای من مثل بال هایی برای پرواز به سمت خواسته هام .
دوستتان دارم ❤️
نرگس پرورش 💮
ام خدایی که بشدت کافیست
سلام دوست عزیز و ارزشمندم
واقعا بجز شکر کردن نمیشه چیزی گفت، اینکه من و شما و کلی دوستان ارزشمند دیگه مون الان اینجا هستیم فقط بخاطر اینه که خواستیم و از طرف خداوند هدایت شدیم به بهترین کلاس و دو تا از بهترین دست های اون استاد عزیزم و مریم جون که بقول شما همین زندگی در بهشت و سفردور آمریکا شده برای ما حکم dream bord و تابلوی آرزوهایی رو داره که زنده است و پویا و هرروز و هرروز در حال بهبود، اینکه الان یک الگوی عاااااالی داریم
چون با این استمرار ما در نوووووش جان کردن آگاهانه این سریال ، داریم هر روز راحت تر میشیم و کن فیکون تر براای دریافت بی نهایت ها از نعمت ها و ثروتها
خدایا شکررررررررررت
نرگس عزیز، دوست ارزشمندم هر لحظه ات توحیدی تر و ثروتمندتر عزیزم
سلام به زینب سلمان زاده ی زیبای من 💮
خواهر عباس منشی نازنین م 💜
سپاسگزارم برای توجه ت به نوشته ای که از زبان خداوند گفته شد و من در اون ساعت بعد از مناجات باهاش شروع به نوشتن کردم اون هم در ۷۰ قسمت سریال زندگی در بهشت ،
خدا رو شکر 🙏🌸
و سپاسگزارم از محبت و لطف خداوند برای این خانواده ی نازنین م و این همه زیبایی بهشت 🌸
خدا رو شکر 🙏🌸
واقعا شکر ، هزاران بار شکر برای این راه مستقیم ، راه نعمت داده شده ها که ما هم بهش هدایت شدیم 🙏🌸
از خداوند می خوام که استقامت و ثبات قدم رو در وجودمون ایجاد کنه تا همیشه و هرروزه تصدیق کننده و تحسین کننده ی زیبایی ها و نعمت هایش باشیم و آسان شویم برای آسانی ها .🙏🌸
دوستت دارم❤️
خداوند عاشق توست❤️
نرگس زیبای من سلام
چقدر دوستت دارم آخه من
هم نامم که هستیم
هم فرکانسم که هستیم
خدایا شکرت چی ازین بهتر
کامنتت خییییییلی تاثیرگذار بود اشکم درومد اونجا که گفتی دریم بورد ما فعال و پویاست و هر روز داره بهتر میشه و مث استاد محدود به پاور پوینت نیستیم
ما زندگی در بهشت رو داریم و سفر به دور آمریکا رو
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
ما هر روز داریم با این فایل ها تقویت میکنیم باورهامونو
و روی خودمون کار میکنیم
حتی درین لحظه که پشت در اتاق عمل منتظر مامانمم
ننشستم که نجواها هجوم بیارن اومدم تو سایت و کامنت شما عزیزان رو میخونم و واقعا تمرکز قوی بر نکات مثبت دارم و خدایا شکرت و خدایا شکرت که ازون نرگس ترسو و مشرک دختری آرام با قلبی مطمئن ساختی تو این سایت
خدایا هزاران بار شمرت
نرگس زیبا میبوسمت و سپاسگزارم بابت کامنت زیبات
سلام به نرگس نازنین نوشادی عزیزم 🌸
اسم زیبا مون به هم شبیه هست
و فامیل زیبات هم زیبایی ش رو صد چندان کرده .👏
خواهر نازنین عباس منشی ام 🌼
بهت تبریک میگم برای این تحول
و این تغییر
نوش جان ت آرامش و خنکی و لطافت وجود ت
چرا که خودت خلق ش کردی
خودت انتخاب کردی
خودت خواستی
و خدا هم سریع الجواب و منتظر برای اجابت خواسته های ماست ❤️
خدایاجان من شکرت 🙏🌸
از خداوند متعال درخواست می کنم تا جسم عزیز مامانت کارش رو به بهترین شکل انجام بده و هرچه سریع تر به بهترین حالت ممکن درخدمت روح نازنین ش قرار بگیره تا از زندگی و زیبایی هاش لذت صد چندان ببره ، چرا که حالا بیشتر درک کرده که زندگی فرصتی کوتاست
🙏💮
سپاسگزارم نازنین م برای نوشته ی پر از مهربانی ت 🙏
منم دوستت دارم ❤️
بدون که خداوند عاشق توست ❤️
مرسی عشقم
لذت بردم از نوشتت و اشک ریختم
سلام استاد عباسمنش عزیز
امیدوارم هر لحظه در سلامتی و شادی باشید،
فیلم دونات فروشی فایو استار ۲۴ ساعته در پورتلند اورگان رو لطفا اگر در آرشیوتون هست منتشر کنید.
سپاسگزارم.