https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-5.gif8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2020-08-14 07:57:512020-08-16 23:14:55سریال زندگی در بهشت | قسمت 70
199نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدایاشکرت باعشق ک وقتی عکس قسمت۷۰رو دیدم rvبا رخش استاد پشتش گفتم خدایاشکرت باعشق مسافرت داریم چ مسافرتی باrv.اونم سفر ب دور آمریکا.تجربه های جدید و دیدن جاهای تفریحی جدید. استاد و عزیز دل بعد از این همه پاکسازی و تغییرات ب خودشون جایزه دادن.آخه منم عاشق مسافرت و رفتن ب دل طبیعت و گردشگریم.وکلی ذوق ک بریم بگردیم و غذاهای خوشمزه و جدید رستوران‌ها رو تست کنیم.اما این همه ماجرا نبود.بریم ببینیم این rv قضیش چیه…
تصویر استادو نشون میده روی اسکله پرادایس در حال حرکت و مریم عزیز با زبان تصاویر میگه آقا پروژه ای در حال انجام بوده.اونم چ پروژه ای و نردبان پرادایس گویای این حرف هس.شاهدو ناظر خدایاشکرت باعشق.
خدایاشکرت باعشق اونجا ک مریم عزیز میگن آقا ری اکشن شمارو بگیرم یانورو.قبلش من گفتم نور استاد هم گفتن نور.انقدر ذوق زده شدم خدایاشکرت باعشق.خدایاشکرت باعشق ک مریم و استاد عزیز چ ذوقی میکنن از این نورپردازی چ دادی میکشن بلند ک نشان از هیجان برای زیباییهای خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق ک هر روز با تکامل و هدایت کارها ساده و راحت و دلچسب تر میشود.خدایاشکرت باعشق برای این بست های محکم وکارا.خدایاشکرت باعشق برای این فراوانی.خدایاشکرت برای این آزادی مالی ک هرچی بخوای آزادانه بدون نگرانی سفارش میدی و برات میارن و ایده هاتو پیاده میکنی.خدایاشکرت باعشق برای ذهن های خلاق ک باور داریم هست کار از این ساده تر هم میشود و تازه ابزارش هم هس.
خدایاشکرت باعشق برای ذهن های خلاقی ک ازتضادها فرصت ساختن برای خلق ثروت وجهان رو جای زیباو راحتی برای زندگی کردن.
خدایاشکرت ک هرروز کارها باسرعت بیشترانجام میشود.تو پای در راه بنه و هیچ مپرس ک راه گوید چون باید کرد
خدایاشکرت باعشق ک نورپردازی از هر زاویه ای بررسی میشه توسط استاد ومری عزیز
خدایاشکرت باعشق برای پایه بودن در این رابطه ک واقعا پایه بودن در روابط باعث پیشرفت ک باهیچز قابل مقایسه نی.وخدایاشکرت باعشق ک عزیز دل هم پایه این بودا قبل غروب آفتاب کار انجام بشود.
خدایاشکرت باعشق خیلی تغییرات بزرگ روز ب روز قدم ب قدم مستمر و ادامه دارتو پرادایسمون انجام شده ولی همه این‌طرف اینکه عزیز دلت.همراه و هم دلت باهات پایه باشه هیچ خودشم دست ب کار بش نعمتی است ک باهیچی قابل مقایسه نی.ک اگه تو مدار درست باشیم شامل حال ماهم میشود.اگا استاد تونسته ماهم میتونیم.
خدایاشکرت باعشق برای این قدردانی و تشکر از همدیگه ک استاد و مری دارن برای این نورپردازی.وبهم باد میده ک تو رابطم تشکر وقدر دانی و زبان خوش داشته باشم ک خستگی خودم وعشق درمیره وقتی پشت صحنه کاری انجام شده و اقدامی صورت گرفته
خدایاشکرت باعشق ک مریم عزیز چ دلبری میکنه برای آقا باتشبیهاتش مردی از میان نور.وآقا چ نازی می‌خره و ذوقی میکنه از این گفته های عزیز دل.و این تو عاشقتم گفتنش پیداست.واینکه مریم عزیز بهم یادمیده با قدم هایی ک برمی‌داره این رابطه۲نفرس چند قدم من میام جلو بقیش باتو آقا.
خدایاشکرت باعشق برلی۱صبح دل انگیز دیگه تو پرادایس.و۱ماجراجویی دیگه اونم باآروی و رخش هم پشتش.خدایاشکرت باعشق ک ثروتمند شدم معنوی ترین کار دنیاس.ک از هرچی بهترینو برای خودت خلق میکنی.وخیلی ب توحیدی بودنت کمک میکنه‌خدایاشکرت باعشق برای این آزادی مالی زمانی مکانی ک ب هرجا دوست داری هر مدت ک میخوای و هر زمان ک اراده کنی میری.برات فراهم ب بهترین و راحت ترین شکل ممکن.تازا خوندم پشتت.چ عالی و هر وسیله هم بخوای با خودت ببر بدون محدودیت.خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق قبل رفتن همه چی بررسی شده.تدارکات آماده شده.پاکسازی صورت گرفته.مخزن های هرقسمت اگه نیاز پرشدن بوده پرشده اگه نیاز خالی شدن بوده خالی شده.خب آماده حرکت پی ب سوی کسب تجربیات جدید و آشنایی بادنیای ناشناخته فارمینگ اما تنها اینبار بدون یار.اما بگیم از یار.یار هم می‌رود ب دل دنیای جوجه داری وکسب تجربه و آشنایی با دنیای تولد جوجه ها.وتنها.واین تفاوت هاست ک زندگیو قشنگ کرده وهرکدوم بعد گذروندن این مدت حرفها دارن بهم بزنن از تجربیات جدید.وبعد دلتنگی.خدایاشکرت باعشق برای این تقسیم کار.برای این عدم وابستگی ها ک بابا هرکدوم ۱زمان هایی احتیاج داریم برای تنهایی.برای سازندگی.چون برای رشد زندگی خودمونه.میتونیم یادبگیریم و ب همدیگه یادبدیم.وهمش سود وسود.وارد شدن ب دل ترس ها وناشناخته ها.
خدایاشکرت باعشق برای بدرقه عزیز دل و اون دعای خیرش ک با چ ذوقی آقاشون همراهی میکنه و چ دلبری واس آقا.و آقا چ ذوق مرگ میشود از این همه ابراز احساسات.ک بهم یاد میده عزیز دلمو بدرقه کنم اونم با دعای خیر و بسپارمش ب الله مهربان و یکتا.
خدایاشکرت باعشق برای این والمارت بزرگ.برای این همه فراوانی و ثروت ک تو موج میزنه.
خدایاشکرت باعشق برای این ماشین حرفه ای ک کار نظافتو راحت کرده اونم توحیدی و بدون نیاز ب کسی.خودش راهشو پیدا میکنه.خودش تمیز میکنه.خدایاشکرت باعشق برای این ایده ها.برای این همه فراوانی.برای این همه خلاقیت و چ وسیله کاربردی هس واقعا.ب درد جاهای بزرگ میخوره مثل همین والمارت.و کارها راحت شده از این.تما چی تحت کنترل و راحت خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق پیش ب سوی جرجیاوآقای تاد سیاه پوست
خدایاشکرت باعشق ک تاد۲۰۰.۳۰۰هکتار زمین کشاورزی.۳۰۰ گاو داره و بماند بیزینس های دیگرش.و این نشان از این داره ک تاد تنوع و تفاوت دوست داره در کارش.و اینو در خودش میبینه ک میتونه از پس همش بربیاد.خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق ک اینجا من زندگی متفاوت از۱سیاه پوست میبینم اونم تو آمریکا.برخلاف تبلیغاتی ک میش تبعیض نژادی و اذیت شدن جامعه سیاهان.و دوباره بهم قانون خلق زندگیم توسط فقط و فقط خودم یادآوری میکنه.ک۱سیاه پوست تونسته با توجه ب همون تبعیض و آزار واذیت ۱زندگی راحت وآرام و دنیای ثروت برای خودش خلق کنه پس منم میتونم.خدایاشکرت باعشق.واینکه ب همه این بیزینس هاش میرسه ک خودشم انجام بده
خدایاشکرت باعشق برای این ابزار آلات کشاورزی و فراوانی.از هر چی برای کار مورد نظرش داره.واصلا این فرهنگ خارجیا رو دوست دارم ک برای هرچی وسایل مورد نظرشو دارن.اونم بصورت حرفه ای.
خدایاشکرت باعشق ک تو این قسمت بادنیای فارمینگ و زندگی ۱ثروتمند سیاه پوست آشنا شدم.
خدایاشکرت باعشق ک استاد هم قدر دانی میکنه از عزیز دل و از نقاط قوتش میگه.ک اگه بود بصورت حرفه ای و صوتی تصویری همه چیزو برامون توضیح میداد.خدایاشکرت باعشق ک وقتی کسی حرفه ای کاری میشه.
خدایاشکرت باعشق برای این تراکتورها و کاراییشون ک کارهای کشاورزیو روز ب روز راحت تر و لذت بخش تر کردن.واصلا اینجا ارزش ابزارو ماشین آلات حرفه ای مشخص.و خدایاشکرت باعشق برای ذهن های خلاق این اید ه ها ک الهاماتشونو عملی کردن و همچنین برای سازنده ها.ک جهان رو جای زیباو راحتی برای زندگی کردن
خدایاشکرت باعشق برای این همه ثروت وثروت سازی ک هم خودت استفاده میکنی هم میشز دستی ازدستان خدا ک نون میرطونی ب بقیه.خدایاسکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق برای آر ویمون ک هر کاری دلت میخواد توش انجام میدی.خونت کنارت.پیشت.حموم برو.هر غذایی دلت میخواد برای خودت درست کن بخور.راحت هر لباسی دوست داری بپوش.کاراتو تو انجام بده.تاهرساعتز ک دلت میخواد.در کمال آرامش و درنهایت خودت.خداباشکرت باعشق برای این ایده این الهام و ذهنی ک اینو خلق کرده.خداباشکرت باعشق برای سازندش.خدایاشکرت باعشق برای کسی ک اینو خریده.خدایاشکرت باعشق برای این قدرت وخریدمالی.کلا همه سود.وای من عاشق آر ویم.از بچگی دوست داشتم منم داته باشم هنوزم دارم.خدایاشکرت باعشق ک آر وی جزخواسته های من.خدایاشکرت باعشق ک استاد این ماشینو داره و چ ذوقی میکنه از داشتن چقدر سپاسگذار.واقلا کاربردی.خدایاشکرت باعشق.استاد تبریک میگم بهت برای خلقش برای داشتنش.برای استفادش.دارندگی برازندگی.
خدایاشکرت باعشق برای داشتن همچین دوستی مثل تاد ک وقت میزاره وتوضیح میده و مارو آشنا میکنه با دنیای خودش.فارمینگ.دونم باصبوری و خسته نمیشه از توضیح و هر سوالی بادل و جون توًیح میده.
خدایاشکرت باعشق ک وقتی وارد اون مرده شور خونه شدیم اولش دنیای زیبای گل هارو دیدیم.شروع
و ورودش تمرکز برزیباییهاس.خداباشکرت باعشق.البته نمیشه گفت مرده شور خونه.چون شباهتی نداره ب مرده شور خونه های ما.و۱ساختمون عادی.و خدایاشکرت باعشق ک گل ها طبیعین. عطر گل هاهم پیچیده قاعدتا.استاد وقتی اون گل بنفشه نشون میدادین و چ راحت از گذشتین گفتم اگه مریم بود انقدر بهش شاخ و برگ میداد حالا وتعریف می‌کردار زیباییهاش اونم باجزییات ک سر ذوق میورد آدمو.استاد چ راحت ازش گذشت.واین تفاوت دید شمارو نشون میده.خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق.وقتی وارد اتاق تابوها شدیم واقعا ترسیدم و حس خوبی نداشتم ولی تفاوت دنیای رنگ تابوتهارو دیدم واین همه تنوع حتی تو رنگ وجنس و اندازه ۱جورایی اعراض کردم از ناخواستم.و حسم بهتر شد.من عاشق تنوعم.واصلا رنگ تابوها حالمو عوض کرد.خدایاشکرت باعشق.کم کم باتکاملم هدایت میشم ب نحوه ی اعراض و تمرکز بر خواسته ها.ن ناخواسته ها.
خدایاشکرت باعشق اونجا ک تاداز جنس تابوها میگفت و تق تق بهشون میزد بااینکه انگلیسی حرفه ای بلد نیستم ولی تقریبا می‌فهمیدم راجب جنسش و توضیحات مربوط ب تابوها.خدایاشکرت باعشق براز این آگاهیم ک صفر صفر هم نیستم.خدایاشکرت باعشق ک این آمریکایی‌ها برای مرده هاشونم تنوع دارن ورنگ بندی.و جنس های مختلف و خدماتشون.و طبق اینا ارزش گذاری کردن برای درآمدزایی.
خدایاشکرت باعشق براز این لباس‌های زیبا و رنگارنگ برای مرده ها واقعا قشنگ ورنگشون شاد بودن.
خدایاشکرت باعشق برای تی وی ک تو اتاق مرده گذاشتن.تا بازمانده هاش فیلم ها و خاطراتشو مرور میکنن.و چ رسمیه واقعا.جدید.و این اتاق ها چ نمیز و مرتبط خدایاشکرت باعشق
واما کلیسا.و اون پیانو.خدایاشکرت باعشق.ک تادعزیز هم باتواضع میگه بلد نی بزنه.
خدایاشکرت باعشق ک ببین چقدر فراوانی ک با۱ماشین مرده رو از خونش میارن و باکادیلاک با۱ماشزن دیگه میبرن ب خونه ابدیش.خدایاشکرت باعشق برای این همه فراوانی.و از هرچی برای کار مخصوص استفاده میشه.وخدایاشکرت باعشق ک اونجاهم فهمیدم استاد وتاد بهم چی میگن.خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق برای این همه پیشرفت. ک میتونن با ۱ ماده خون مرده روخالی کنن تا حتی۵۰سال جنازه بدون بو.تجزیه شدن و اون اتفاقاتی ک همه شنیدیم بعد مرگ برای مرده میفته میمونه و انگار ک سالهاس خوابیده.خدایاشکرت باعشق برای این همه امکانات و پیشرفت.کی فکرشو میکنه.مثلا تو ایران خودمون.طرف بچش خارج از کشورو فوت کرده یاتو همین شرایط کرونا ک تردد و پرواز ممنوع بود خب این ماده خیلی میتونه کارو راه بندازه.البته تو ایران ممکنه بحث های اسلامیش هم باشه مرده تاچندسال بمونه.والبته نمیدونم.
خدایاشکرت باعشق اصلا فک نمیکردم بیزینس دیگه تاد این باشه.وخب ماهم بادیدن سریال زندگی دربهشت باقوانین آمریکا و دنیاهای متفاوت آشنامیشیم.وعلاوه بر اینکه استادبارفتن ب دنبالش و سوال پرسیدن خود یادمیگیره کمک میکنه ماهم بازبان تصاویریاد بگیریم.خدایاشکرت باعشق ب خاطر وجود مریم و استاد عزیز.ک از علاقمندی هاشون و رو هاشون طوری استفاده میکنن ک ماهم یادبگیریم.خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق براز این همه آزادی زمانی تاد ک خستگی ناپذیر این همه کارو هندل میکنه.خدایاشکرت باعشق برای این همه انرژی.تازه با این همه کار وقت گذاشته واس استادو صبورانه همراهیش میکنه و خودشم لذت میبره.خدایاشکرت باعشق برای این دوستی
خدایاشکرت باعشق بزرگترین درسم ازاین قسمت اینه ک استادفواید یادگیری و سوال پرسیدنو در این بخش از سریال توضیح میده.ک آگاهیهامون بالا میره.پیشرفت میکنیم و سطحمون میره بالا.رشد میکنیم خدایاشکرت باعشق.این کنجکاوی مقدس باعث میشه وارد دنیاهای جدید بشیم.دوستان زیادی پیداکنیم ک تو کارشون متخصصن وماهم میتونیم ازشون یادبگیریم ب شرط خواستن و سوال پرسیدن.وباور کنیم ک اوناهم باچ ذوقی خواهان توضیح دادن و یادگیری ماهستن اونم باچ عشقی.هر چیز ک در جستن آنی آنی.خدایاشکرت باعشق.واین خودش تمرکز برنکات مثبت و کنترل ورودی های ذهن باسوال پرسیدن.ک هم یاد میگیریم و هم ب نوبه خودمون ب دیگران یادمیدیم این آگاهیهارو.و۱جوری در جریان این ثروت.خدایاشکرت باعشق.
خدایاشکرت باعشق برای زندگی روستایی.
خدایاشکرت باعشق برای این محیط تمیز و سرسبز جرجیا.این همه خونه های متنوع.خدایاشکرت باعشق ک سرسبزی و فراوانی تو این کشور موج میزنه.استاد من هرجابرم و سرسبز نباشه یهو یاد آمریکاو سرسبزیش میفتم.تمرکزم بر نکات مثبت میشه و این خواسته در من ب پرواز میفته جای سرسبز و پر آب میخوام.اصلا رانندگی تو این کشور واقعا آدمو ب وجد میاره تو این سرسبزی و ویو.ناخودآگاه میخوام برونم تو این سرسبزی.ولذت ببرم خدایاشکرت باعشق.خدایاشکرت باعشق
یادم رفت بگم و قدر دان باشم ک تاد ماشینشو داده بود استاد بدونه و خدایاشکرت باعشق برای بارونی ک گرفت.
استاد۱چی بگم و تمام دارم کم کم تکامل طی میکنم و از هر قسمت سریال باورسازی میکنم اگه قبلا تو کامنت بچه ها میدیدم باورسازیو.برام قابل هضم نبود ولی الان از همین سریال شروع شده واسم.خدایاشکرت باعشق
تازه۱تکامل دیگم اینکه از ساعت۸صبح شروع کردم ب کامنت نوشتن و والان۱۰ولی من باذوق نوشتم.اونم بدون درک خستگی از دست گرفتن گوشیم.وحالا ک الان مینویسم راجبش تازه خستگیومیفهمم.خدایاشکرت باعشق.
خدایاشکرت باعشق برای این آگاهیهام.برای تکاملم.
خدایاشکرت باعشق برای گوشیم ک روش تایپ میکنم
خدایاشکرت باعشق براز باورسازی های جدیدم.
خدایاشکرت باعشق ک هر چقدر راجب این قسمت بگم و ازدحام.و شکر گذاری کنم حق مطلب ارائه نشده خدایاشکرت باعشق
سلام به استاد عزیز هنرمند و مریم جون زیبا که پا به پای استاد یار همیشه همراه استاد عزیز
چند روزه صبحا وقتی بیدار میشم یکم ذهنم درگیر نداشته هاست و یکم با حال گرفته و دمق بیدار میشم اما به روشی که از استاد یادگرفتم با دیدن و شنیدن صدای استاد حالم خوب میشه به حدی که باز آخر شب از انرژی زیاد دلم نمیخواد بخوابم و فکر میکنم با خواب زمان رو از دست میدم .
این فایل زیبا رو هدایتی به دلم افتاد ببینم . توی این فایل استاد چند بار گفتن خد میدونه این سفر چه درسهایی واسه من داره و منم گفتم قطعا چیزی واسه من داره که بهش هدایت شدم و متوجه شدم خیلی وقته که من مثل استاد هر لحظه خدا رو شکر نمیکنم نهایتا اون نیم ساعتی که تمرین ستاره قطبی رو مینویسم شکر گذاری میکنم و در طی روز سر نمازهام یا واسه اتفاقات بزرگ خدا رو شکر میکنم واقعا از خودم شرمنده شدم و گفتم پس چطور آماده پذیرش نعمت و ثروت هستم بدون هیچ شکری ؟و اینکه منو یاد مرگ انداخت و آرامش گرفتن ابدی. یکم دلم از شور و نگرانی افتاد و به آرامش رسیدم . نکته بعدی تمیزی مریم جون که همیشه قابل ستایش استاد هست و همیشه این حسن مریم جون رو عنوان میکنن و انصافا مریم جون بانوی همه فن حریف هستن و الگوی خوبی برای ما .
انشاالله سالهای سال خوب و خوش و شاد و سلامت کنار هم باشید و من هر روز دعا میکنم یه همپا در مدار خودم سر راهم قرار بگیره و رابطه مون عین شما عاشقانه و با احترام باشه .
میدونین ترک سیگار و عبور از شرک سیگار برامن سال طول کشید
هیچوقت یادم نمیره حدودا 30 سال سیگاری بودم 10 سال آخرش تصمیم به ترک داشتم توی 5 سال آخر واقعا متنفر شده بودم ازش
توی یکسال اخیر تنها آرزوم ترک سیگار بود
یعنی تا این حد
اگه کسی میگفت ثروتمندی توی سایت- میگفتم فقط ترک سیگار میخوام
اگه کسی میگفت روابط خوب میگفتم فقط آرزومه از سیگار آزاد بشم
یعنی هیچی نمیخواستم تا این حد این خواسته قوی بود
یکسال آخر از ابتدای امسال شروع شد – فروردین 1403 پروژه ترک سیگار رو شروع کردم از شیوه استاد کمک گرفتم
هر روز میرفتم دفترم تقریبا روزی 3 یا 4 ساعت مینوشتم که چرا سیگار میکشم و هر چی توی ذهنم بود رو مینوشتم شاید 100 تا وورد چن صفحه ای توی این مدت نوشتم
تا اینکه تقریبا 6 ماه گذشته بود
هنوز اتفاق فیزیکی نیوفتاده بود
حالم از خودم به هم میخورد
خیلی از دست خودم شاکی بودم ک چرا نشد
رفتم به سمت باورای توحیدی
خدا رو واسطه کردم
گفتم به من مربوط نیس من میخوام تو ادعای خدایی داری باید بهم بدی
خیلی دلم شکسته بود
هر شب میرفتم دفترم و گاهی میرفتم بالای پشت بام وتوی تاریکی ازش میخواستم
یه شب بالای پشت بام محل کارم برای خدا گفتم تو ادعا کردی که یونس رو از شکم ماهی نجات دادی و منم باور کردم –منم باید از این زندان خودساخته نجات بدی من نمیدونم–ولی همیشه دلم روشن بود وسعی میکردم با احساس خوب ازش بخوام
خلاصه تا اینکه خدا یکی از دوستان سایت استاد بنام آقا مهدی داج رو بهم معرفی کرد و تا الان که موفق شدم به روز 54 برسم
آره امروز روز 54 هست که هر روز دارم برا سیگار یه قدمم برمیدارم
من هر روز توی دوره احساس لیاقت جلسه 7 برای شرک سیگار مینویسم
امروز هم تماسمو گرفتم و با دوستم راج به بهبودی صحبت کردم
سلام و درود به استاد سادگی ها و راحتی ها و عزیز دلشون و همه ی دوستان با لیاقت عباسمنشی💙
استاد دوباره یه قدم دیگه برای زیباتر سازی و لذت بردن از بهشت برداشتید که چقدر خفن و هیولا بود کیف کردم لذت ها بردم… استاد چه ایده ی جالبی برای بستن نورپردازی هاتون به‌کار بردید که با کمترین مقدار مصرف پیچ و به صورت خیلی ساده و کارا انجام دادید…. خدااای من وقتی روشنش کردید چه زیبا بود چه دلپذیر و زیباتر از آن ذوق و لذت شما و مریم جان بود که این ذوق کردن هاتون زیبایی پرادایس را هزاران برابر میکند و اینهمه قربون صدقه ی هم رفتید و همدیگه بخاطر کار مشارکتی تشکر کردید😍
خدای من، من یه لحظه محو زیبایی غروب پرادایس شدم😍دریاچه و درختا و یه آسمون صورتی و یه کلبه که خونه ی عشق سید حسین و مریمه💝
استاد ذوق کردناتون با مریم جان خیلی خالصانه و پاکه من قشنگ فرکانس این سادگی و پاکی رو دریافت میکنم😃
و مردی از میان نور وارد حوزه ی استحفاظی کلبه میشود😁 و به عزیز دلش طبق معمول ابراز عششششق و علاقه میکند😀
و دوباره RVو یه مسافرت خفن دیگه که مطمئنم قراره خیلی نکات جدید و آموزنده ای ازش یاد بگیریم😃 و بدرقه ی مریم جان که با دعای خیر استاد رو همراهی میکنه و راهی سفر میکنه😶….
چه عشق ناب و پاک و خالصی بدون هییییچ وابستگی هرکس هرجایی دوست داشته باشه قرار میگیره و خیلی راحت کاراشو انجام میده🤩🤩🤩🤩🤩
و باز هم از مزایای RVتوسط استاد می‌شنویم که میتونه علاوه بر لذت بردن کارای خودشم در تنهایی انجام بده و این نشون از آزادی مااااالی و استقلااااال زیاد استاده😍🤩🥰خدایا ینی میشه ما هم به یه همچین جایگاهی برسیم که از همه لحاظ آزاد آزاد باشیم؟ 😜
چه دستگاه هوشمندی توی والمارت بود آقا کفم برید…. ینی چه اخههههههه؟؟؟؟ مگه میشه مگه داریم؟ خدای من عجب چیز خفنیه اینجوری دیگه نیازی به نیروی انسانی زیادی نیس و در نتیجه خبری هم از دستمزد و حساب و کتاب کردن برای دادن حقوق ماهانه به کارگرا نیست و کار خیلی شیک و تمیز و مرتب تحویل داده میشه😃و این خودش یه مثال هیولاست برای تایید ثروت و فروانی و راحت تر شدن کارها😀
و می‌رسیم به فارم تاد و تراکتورها و دستگاه های هیولایی که برای کشاورزی داره و استاد از قیافتون مشخصه که چقدر دارید لذت میبرید و کیف کنید….
استاد شما مگه چقدر ظرفیت دارید آخه؟ تا کجا میخواید یاد بگیرید؟؟؟؟ خدااای من چه هیولایی هستید شما واسه خودتون استاااااد مگه یه آدم چقدر میتونه یاد بگیره چقدر میتونه این وور اون ور بره برای کشف حقایق اما شما داری این مرزها رو جابجا میکنی داری به هممون نشون میدید که بابا بیاید از تمام ظرفیت وجودتون برای لذت بردن از زندگی استفاده کنید بیاید یاد بگیرید بیاید هر روز به دنبال گسترش خودتون و جهان اطرافتون باشید….
واااای رفتید داخل مرده شور خونه شدید خدااای من به همه چیز شبیهه الا مرده شور خونه چه تابوت های باکلاس و شیک و قشنگی چه جای باحالی والا بخدا یه مرده رو بیارن اینجا اینقدر جاش راحته و لذت میبره که حد نداره اصلا فک نمیکنه که مرده باشه چقدر این مردمان برای مرده هاشونم ارزش قائل هستن و یه جای بسیار شیک و دنج برای خداحافظی ازشون تدارک دیدن خدایا سپاس بخاطر دیدن چنین تصاویر و فیلم هایی😊
اون ایده ی تزریق ماده به رگهای فرد مرده و کشیدن خون از رگهاش خیلی جالب و جذاب بود خدایا سپاسگزارم خداوندا شکرت به خاطر این استاد کنجکاو و عزیزی که داریم که بخاطر کنجکاوی مقدسی که داره میره همه جا فیلم میگیره و برای ما هم می‌فرسته😜شما یه لحظه فک کن که یه ایرانی آمریکا رو بهتر از یه آمریکایی میشناسه این نشون از قدرت خارق العاده انسانها میده❣️
به دلیل مستی و لذت بسیار بسیار زیبایی که در مطالعه ی قرآن ( هم اکنون در سوره ی انبیاء هستم ) داشته ام ، انگیزه ایی شد تا مجددا در امروز بخواهم برای سپاس گذاری از تو برای آگاهی های با ارزشی که در دوره ی ۱۲ قدم ( خرید گروهی ) بدست آورده ام ، سپاس گذاری نمایم که با این نوع جهان بینی از این کتاب بی نظیر بهتر و بهتر استفاده و بهره ببرم .
سید جان بسیار بسیار راحت تر ، ساده تر و لذت بخش تر از این کتاب بهره و استفاده می برم و سعی می نمایم مطالعه ی قرآن جزء برنامه روزانه ام باشد و از روشهای کنترل ذهنم باشد .
خدا جونم من میخواهم توحیدی تر و سپاس گذارتر باشم ، هدایتم کن ای ارباب جهان هستی ( یا رب العالمین ) .
خدای عزیزم برای این کتاب باارزشی که برای ما بندگان ، نازل نمودی ، ممنونم ، سپاس گذارم ، شکرت .
به نام معبودِ جانَم که همه از اوییم و به سوی او باز میگردیم
به نامِ نورِ هستی
💖🌹💖
این سخنان که میگویم حقیقتِ جانِ من است.
روزی که مرا به منزلگاه اصلی ام فرا بخوانند و از این جسمِ خاکی رها شوم و به نورِ ابدی بپیوندم، شادمانی کنید که من زیباترین لحظهٔ زندگی ام را پشتِ سر میگذارم، اتصالِ ابدی به منبعِ نور، به آنجا که پناهِ اَمنِ من است، در آغوشِ معبود.. من از معبودم، و آنگاه به سویش باز میگردم و چه چیزی باشکوهتر از بازگشت به خانهٔ امنِ الهی..
من نیامدم که بمانم، نیامدم که خود فراموش کنم، نیامدم که خاموش شوم…
آمدم تا فرصتی رقصی مستانه در این بازیِ نور زنم و بروم. نه من مالِ شما بودم، نه شما مالِ من…
ما همه یکی هستیم و از معبود…
پایکوبی کنید و شادی.. بر خود اشک بریزید که من پیش از شما رها شدم و رفتم، که من رستگار شدم…
و اما…
این بازیِ نور زیباست، همین جسمِ خاکی زیباست، این زندگانی زیباست، هدیهٔ خداست… فقط خود را در میانهٔ آن بیاب.. پیدا که شوی اینجا مقدمهٔ بهشتِ ابدی میشود برای تو… که این را معبودم به من گفت:
نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِیمٍ «۳۲»
(همه‌ى این‌ها) پذیرایى مقدّماتى از جانب خداوند بخشنده‌ى مهربان است. (فصلت)
بشارت داد بر من و بر شما که ایمان آوردیم و خدا را معبود دانستیم…
همانا کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداست، پس (بر این عقیده) مقاومت نمودند، فرشتگان بر آنان نازل مى‌شوند (و مى‌گویند:) نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به بهشتى که پى در پى وعده داده مى‌شدید.
آن روز که بدرقه ام میکنید و جسمم را به سمت دروازهٔ طلاییِ ورودم به جهانِ نورم راه میبرید، گُل بر آسمان بپاشید که من به گلستانِ معبود میروم..
همچو آن هنگام که پای بر این جهان نهادم ساز و دُهُل بیاورید و پا به جهانِ نور نهادنم را جشن بگیرید و بدانید که من رستگار شدم…
💖🌹💖
و حالا سلام…
۲روز پیش، یعنی روز قبل از اینکه این قسمت از بهشتمون روی سایت بیاد من این تکه از الهامِ پروردگارمو نوشتم و تویِ گوشیم ذخیره کردم و به خودم گفتم باید این حقیقتِ جانم رو جایی ثبت کنم که همه بدونن زمانِ پر کشیدنم از این محفلِ بازیِ نور باید چطور بدرقم کنن…
اما نمیدونم کِی و کجا!
و فکر کردم قطعا این کلام باید کاملتر بشه و به مرور پروردگارم اینکارو با هدایت هاش برام انجام میده…
دیروز صبح که فایل جدید اومد من خیلی کار داشتم و نتونستم ببینم، تا آخر شب قبل از خواب که اومدم سراغش…
احساس کردم چون خسته بودم فقط داشتم میدیدم و هیچ فکری نمیکردم، اما لذت میبردم و تحسین میکردم…
طلایی شدنِ دروازهٔ ورود کلبهٔ پردایس، سفرِ استادِ عشقم، خرید از فروشگاه و پیشرفت ها و راحتی های ساخته شده از خلاقیت های انسان های فوق العاده، مرزعه ۲۰۰-۳۰۰ هکتاری، و دامداری، و ابزارهای فوق العاده که هر روز کارها رو برای جسمِ محدودِ بشر راحت تر میکنه، و…مقصدِ نهاییه بشر در این گذرگاهِ نور…
به اینجا که رسید و در باز شد و اونهمه گلدونای گل، که طبیعی هم بودن، منو تو یه شوکِ ناشناخته فرو برد و فقط داشتم میدیدم… انگار pauseشدم، چند دقیقه متوقف شدم!
تا آخر فقط دیدم و تمام که شد تازه انگار پِلِی شدم و به عبارتی مغزم شروع به کار کرد!
فکر کردم.. به یادِ نوشتهٔ روز قبلم افتادم… چند روزی بود خیلی به مرگ فکر میکردم، البته اسمشو میذارم گذر از دروازهٔ طلاییِ ورود به بهشتِ ابدی…
اشک چشمامو پُر از خودش کرد.. تازه فهمیدم چی شد..
معبودم باهام‌حرف زد…
گفت:
پارهٔ زیبای وجودم، من به تو رؤیایی دادم و مهرش را در دلت انداختم. هدایتت کردم تا پیدا کردی خودت را، من را، مأموریتت در این پازلِ نور را.. وظیفه من خداییست برای تو و وظیفهٔ تو بندگی برایِ من..
روزی که برگزیدمت و مأموریتت را در این دنیایِ نور نشانت دادم، تو شجاع تر از همهٔ آنهایی بودی که نپذیرفتند و سر باز زدند! اما تو، پارهٔ شجاع و جسورِ وجودم پذیرفتی و گفتی من عاشقانه میتوانم.. آنگاه که از دروازهٔ طلاییِ خانه ام با جمعِ فرشتگانم که سجده بر جسارتت و نورِ وجودت زدند بدرقه ات کردم، دستت همچنان در دستِ خودم بود.. ورودت را جشن گرفتند و میگفتند الله اکبر که چه زیبارویی پا به دنیا گذاشت… زیبا بودی و نورم درونت میدرخشید…
سالها رشدت دادم، پروردمت تا به آنجایی برسی که چشمانت را بگشایم و بدانی و یادت بیاید روزی را که گفتی من میروم چون میتوانم، چون از توام و تو قادرِ مطلقی…
رؤیای من، یا نه درست تر بگم، مأموریتِ من در این قسمت از بهشت از ابتدا تا انتها به تصویر کشیده شد…
معبودم گفت:
بهشتی که گفتی میتوانم بسازم را بساز و عاشقی کن.. و بدان همانگاهی که فرا میخوانمت تا بازگردی، خودم گل بارانت میکنم، خودم لباسِ نور بر تنت میکنم و آرام و مطمئن دستت را گرم تر و محکمتر از همیشه میگیرم و به خانه برگشتنت را با جمعِ فرشتگانم خوش آمد میگویم…
گفت:
پارهٔ وجودم تو زیبا زندگی کن و آرام باش، من همه چیزم برایِ تو
من وعده دادم بهترین ها را برایِ تو
و من بهترینِ وعده دهندگانم…
بگذار من هم بگویم جان و جهانم:
من اکنون میدانم مأموریتم آنقدر باشکوه است که من حاظر شدم برایِ انجامش و برای خوشحال کردنت، از تو و خانهٔ امنم اندکی دل بِکنم و به اینجا بیاییم…
که من حاظر شدم بپذیرم بارِ مسئولیتی را که زمین و آسمان و کوه ها نتوانستند بر دوش بکشند…
که من حاظر شدم بر دوش کشم چون از توام، چون وجودم پر است از توست، چون من توام و تو من…
من برایِ تو، تو برایِ من تا ابد
تو وعدهٔ حقی به پاره های وجودت دادی و من هم جانانه قول میدهم همانی باشم که میخواهی..
همانی که تجلیِ خودِ توست بر زمین..
وقتی تو اینگونه باشکوه هدایتم میکنی، چگونه با سر به سویت نَدَوم؟؟؟
معبودم… تو هستی با من… دلم را محکم کن تا بمانم با تو…
از شما عزیزان تشکر دارم بابت سریال در بهشت .ما را شرطی کردی اگر هر روز یک قسمت از سریال در بهشت را نبینیم همان روز انگار یک چیزی گم کردم
اگه میشه روزی یک قسمت بزارید
وان شالله ادامه بدهی این درسهای که من از استاد میگیرم بهتر از درسهای هست که صحبت میکنه چون هم توضیح داره وهم ما می بینم فقط موقع توضیح دادن صدای هر یک از شما کم هست نمی دانم چرا …..
بازم از استاد عزیزم وخانم شایسته عزیز که در ساخت این سریال کمک زیادی میکنه تشکر میکنم با سپاس فراوان
دروود بر استاد عزیز و مریم خانم مهربان و همه دوستان زندگی در بهشت
این قسمت واقعا فوق العاده بود
وقتی آدم با افراد جدید، مشاغل جدید و دنیا های جدید آشنا میشه هرچه بیشتر و بیشتر به خدا نزدیک میشه و بیشتر به عظمت این دنیا پی میبره ..
این قسمت دریچه های جدیدی از تنوع در افکار رو به روی من گشود و مثل یه شک عمیق من رو از بسیاری از محدودیت ها رها کرد..
مثلا اینکه فارغ از قوم و نژاد و رنگ پوست یه انسان میتونه تو هر جامعه ایی که بخواهد به موفقیتی این چنین بزرگ برسه..
یا اینکه انسان میتونه محدود به یک شغل و یک تخصص نباشه و با حفظ اصل تمرکز تمام علایق خودش رو دنبال کنه..
و …
و مسئله دیگر و بسیار زیبایی که در این فایل و سایر فایل های زندگی در بهشت جلب توجه میکنه این هست که استاد عزیز مثل سایر زمینه های زندگی تون در مورد جذب دوست هم فوق العاده عمل کرده و میکنید.. که قطعا این مسئله اتفاقی نیست ..
اون چه که من دیدم انسان هایی بی نظیر بودند… تاد ، رایان، ریک و قطعاً بسیاری دوستان فوق‌العاده دیگر که ما هنوز با آنها آشنا نشدیم ..
مرسی استاد که در ریز به ریز مسائل زندگی به ما درس هایی چنین بزرگ میدهید …
سلام چطوری عباسمنش . رفیق ده ساله من . امروز یکم دمق بودم فک میکنم چون صب قهوه نخوردم یکم رو نروم بود . ولی به هر حال. یکم حالم اوک نبود. تو ماشین داشتم به مادرم میگفتم من یه روز میرم من میرم مطمئنم و در اون لحظه این تو فکرم بود که وقتی میام آمریکا کارمو تو بورس آمریکا شروع میکنم. دقیقا این فکر از ذهنم رد شد که ناگهان یک اس ام اس از آبجیم اومد نوشته بود برام بوس اروپایی و من این اس ام اس رو به تعبیر خودم بورس اروپایی برداشت کردم . و همونجا فهمیدم که چقد فکرم درسته و نشونش اومد. هاهاهاها. به هر حال اومدم خونه ک دمق بودم . من هر موقع اینجور میشم میام فایلای شمارو دانلود میکنم نگاه میکنم.امروز روز تحلیف ریاست جمهوری بایدن هست و من دارم این کلیپ رو نگاه میکنم و چقد حالم خوب چقد حالم خوب نمیدونم بقرآن این کلیپای تو چی داره داداش.اصن من میشینم پاش فوری حالم خوب میشه لذت میبرم. چقد حالم خوب شد .همونجا این فکر ب سرم زد بیام برات تایپ کنم که این انرژی تداوم پیدا کنه . حالا ایشالا اومدم پیشت از اتفاقات عجیب قریب زندگینم برات میگم . حال کنن بچه ها . فقط کافیه بشنوی مطئنم میگی کلیپش کنیم واسه سایت . ب امید این روز. سال دیگه انشاالله راهی یونایتد استیت هستم . ب امید الله. من برم بقیه کلیپو ببینم. سی یو مستر . بای
ب نام الله یکتا
خدایاشکرت باعشق
سلام ب خونواده صمیمی عباسمنش
درس هایی ک از این قسمت گرفتم
خدایاشکرت باعشق ک وقتی عکس قسمت۷۰رو دیدم rvبا رخش استاد پشتش گفتم خدایاشکرت باعشق مسافرت داریم چ مسافرتی باrv.اونم سفر ب دور آمریکا.تجربه های جدید و دیدن جاهای تفریحی جدید. استاد و عزیز دل بعد از این همه پاکسازی و تغییرات ب خودشون جایزه دادن.آخه منم عاشق مسافرت و رفتن ب دل طبیعت و گردشگریم.وکلی ذوق ک بریم بگردیم و غذاهای خوشمزه و جدید رستوران‌ها رو تست کنیم.اما این همه ماجرا نبود.بریم ببینیم این rv قضیش چیه…
تصویر استادو نشون میده روی اسکله پرادایس در حال حرکت و مریم عزیز با زبان تصاویر میگه آقا پروژه ای در حال انجام بوده.اونم چ پروژه ای و نردبان پرادایس گویای این حرف هس.شاهدو ناظر خدایاشکرت باعشق.
خدایاشکرت باعشق اونجا ک مریم عزیز میگن آقا ری اکشن شمارو بگیرم یانورو.قبلش من گفتم نور استاد هم گفتن نور.انقدر ذوق زده شدم خدایاشکرت باعشق.خدایاشکرت باعشق ک مریم و استاد عزیز چ ذوقی میکنن از این نورپردازی چ دادی میکشن بلند ک نشان از هیجان برای زیباییهای خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق ک هر روز با تکامل و هدایت کارها ساده و راحت و دلچسب تر میشود.خدایاشکرت باعشق برای این بست های محکم وکارا.خدایاشکرت باعشق برای این فراوانی.خدایاشکرت برای این آزادی مالی ک هرچی بخوای آزادانه بدون نگرانی سفارش میدی و برات میارن و ایده هاتو پیاده میکنی.خدایاشکرت باعشق برای ذهن های خلاق ک باور داریم هست کار از این ساده تر هم میشود و تازه ابزارش هم هس.
خدایاشکرت باعشق برای ذهن های خلاقی ک ازتضادها فرصت ساختن برای خلق ثروت وجهان رو جای زیباو راحتی برای زندگی کردن.
خدایاشکرت ک هرروز کارها باسرعت بیشترانجام میشود.تو پای در راه بنه و هیچ مپرس ک راه گوید چون باید کرد
خدایاشکرت باعشق ک نورپردازی از هر زاویه ای بررسی میشه توسط استاد ومری عزیز
خدایاشکرت باعشق برای پایه بودن در این رابطه ک واقعا پایه بودن در روابط باعث پیشرفت ک باهیچز قابل مقایسه نی.وخدایاشکرت باعشق ک عزیز دل هم پایه این بودا قبل غروب آفتاب کار انجام بشود.
خدایاشکرت باعشق خیلی تغییرات بزرگ روز ب روز قدم ب قدم مستمر و ادامه دارتو پرادایسمون انجام شده ولی همه این‌طرف اینکه عزیز دلت.همراه و هم دلت باهات پایه باشه هیچ خودشم دست ب کار بش نعمتی است ک باهیچی قابل مقایسه نی.ک اگه تو مدار درست باشیم شامل حال ماهم میشود.اگا استاد تونسته ماهم میتونیم.
خدایاشکرت باعشق برای این قدردانی و تشکر از همدیگه ک استاد و مری دارن برای این نورپردازی.وبهم باد میده ک تو رابطم تشکر وقدر دانی و زبان خوش داشته باشم ک خستگی خودم وعشق درمیره وقتی پشت صحنه کاری انجام شده و اقدامی صورت گرفته
خدایاشکرت باعشق ک مریم عزیز چ دلبری میکنه برای آقا باتشبیهاتش مردی از میان نور.وآقا چ نازی می‌خره و ذوقی میکنه از این گفته های عزیز دل.و این تو عاشقتم گفتنش پیداست.واینکه مریم عزیز بهم یادمیده با قدم هایی ک برمی‌داره این رابطه۲نفرس چند قدم من میام جلو بقیش باتو آقا.
خدایاشکرت باعشق برلی۱صبح دل انگیز دیگه تو پرادایس.و۱ماجراجویی دیگه اونم باآروی و رخش هم پشتش.خدایاشکرت باعشق ک ثروتمند شدم معنوی ترین کار دنیاس.ک از هرچی بهترینو برای خودت خلق میکنی.وخیلی ب توحیدی بودنت کمک میکنه‌خدایاشکرت باعشق برای این آزادی مالی زمانی مکانی ک ب هرجا دوست داری هر مدت ک میخوای و هر زمان ک اراده کنی میری.برات فراهم ب بهترین و راحت ترین شکل ممکن.تازا خوندم پشتت.چ عالی و هر وسیله هم بخوای با خودت ببر بدون محدودیت.خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق قبل رفتن همه چی بررسی شده.تدارکات آماده شده.پاکسازی صورت گرفته.مخزن های هرقسمت اگه نیاز پرشدن بوده پرشده اگه نیاز خالی شدن بوده خالی شده.خب آماده حرکت پی ب سوی کسب تجربیات جدید و آشنایی بادنیای ناشناخته فارمینگ اما تنها اینبار بدون یار.اما بگیم از یار.یار هم می‌رود ب دل دنیای جوجه داری وکسب تجربه و آشنایی با دنیای تولد جوجه ها.وتنها.واین تفاوت هاست ک زندگیو قشنگ کرده وهرکدوم بعد گذروندن این مدت حرفها دارن بهم بزنن از تجربیات جدید.وبعد دلتنگی.خدایاشکرت باعشق برای این تقسیم کار.برای این عدم وابستگی ها ک بابا هرکدوم ۱زمان هایی احتیاج داریم برای تنهایی.برای سازندگی.چون برای رشد زندگی خودمونه.میتونیم یادبگیریم و ب همدیگه یادبدیم.وهمش سود وسود.وارد شدن ب دل ترس ها وناشناخته ها.
خدایاشکرت باعشق برای بدرقه عزیز دل و اون دعای خیرش ک با چ ذوقی آقاشون همراهی میکنه و چ دلبری واس آقا.و آقا چ ذوق مرگ میشود از این همه ابراز احساسات.ک بهم یاد میده عزیز دلمو بدرقه کنم اونم با دعای خیر و بسپارمش ب الله مهربان و یکتا.
خدایاشکرت باعشق برای این والمارت بزرگ.برای این همه فراوانی و ثروت ک تو موج میزنه.
خدایاشکرت باعشق برای این ماشین حرفه ای ک کار نظافتو راحت کرده اونم توحیدی و بدون نیاز ب کسی.خودش راهشو پیدا میکنه.خودش تمیز میکنه.خدایاشکرت باعشق برای این ایده ها.برای این همه فراوانی.برای این همه خلاقیت و چ وسیله کاربردی هس واقعا.ب درد جاهای بزرگ میخوره مثل همین والمارت.و کارها راحت شده از این.تما چی تحت کنترل و راحت خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق پیش ب سوی جرجیاوآقای تاد سیاه پوست
خدایاشکرت باعشق ک تاد۲۰۰.۳۰۰هکتار زمین کشاورزی.۳۰۰ گاو داره و بماند بیزینس های دیگرش.و این نشان از این داره ک تاد تنوع و تفاوت دوست داره در کارش.و اینو در خودش میبینه ک میتونه از پس همش بربیاد.خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق ک اینجا من زندگی متفاوت از۱سیاه پوست میبینم اونم تو آمریکا.برخلاف تبلیغاتی ک میش تبعیض نژادی و اذیت شدن جامعه سیاهان.و دوباره بهم قانون خلق زندگیم توسط فقط و فقط خودم یادآوری میکنه.ک۱سیاه پوست تونسته با توجه ب همون تبعیض و آزار واذیت ۱زندگی راحت وآرام و دنیای ثروت برای خودش خلق کنه پس منم میتونم.خدایاشکرت باعشق.واینکه ب همه این بیزینس هاش میرسه ک خودشم انجام بده
خدایاشکرت باعشق برای این ابزار آلات کشاورزی و فراوانی.از هر چی برای کار مورد نظرش داره.واصلا این فرهنگ خارجیا رو دوست دارم ک برای هرچی وسایل مورد نظرشو دارن.اونم بصورت حرفه ای.
خدایاشکرت باعشق ک تو این قسمت بادنیای فارمینگ و زندگی ۱ثروتمند سیاه پوست آشنا شدم.
خدایاشکرت باعشق ک استاد هم قدر دانی میکنه از عزیز دل و از نقاط قوتش میگه.ک اگه بود بصورت حرفه ای و صوتی تصویری همه چیزو برامون توضیح میداد.خدایاشکرت باعشق ک وقتی کسی حرفه ای کاری میشه.
خدایاشکرت باعشق برای این تراکتورها و کاراییشون ک کارهای کشاورزیو روز ب روز راحت تر و لذت بخش تر کردن.واصلا اینجا ارزش ابزارو ماشین آلات حرفه ای مشخص.و خدایاشکرت باعشق برای ذهن های خلاق این اید ه ها ک الهاماتشونو عملی کردن و همچنین برای سازنده ها.ک جهان رو جای زیباو راحتی برای زندگی کردن
خدایاشکرت باعشق برای این همه ثروت وثروت سازی ک هم خودت استفاده میکنی هم میشز دستی ازدستان خدا ک نون میرطونی ب بقیه.خدایاسکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق برای آر ویمون ک هر کاری دلت میخواد توش انجام میدی.خونت کنارت.پیشت.حموم برو.هر غذایی دلت میخواد برای خودت درست کن بخور.راحت هر لباسی دوست داری بپوش.کاراتو تو انجام بده.تاهرساعتز ک دلت میخواد.در کمال آرامش و درنهایت خودت.خداباشکرت باعشق برای این ایده این الهام و ذهنی ک اینو خلق کرده.خداباشکرت باعشق برای سازندش.خدایاشکرت باعشق برای کسی ک اینو خریده.خدایاشکرت باعشق برای این قدرت وخریدمالی.کلا همه سود.وای من عاشق آر ویم.از بچگی دوست داشتم منم داته باشم هنوزم دارم.خدایاشکرت باعشق ک آر وی جزخواسته های من.خدایاشکرت باعشق ک استاد این ماشینو داره و چ ذوقی میکنه از داشتن چقدر سپاسگذار.واقلا کاربردی.خدایاشکرت باعشق.استاد تبریک میگم بهت برای خلقش برای داشتنش.برای استفادش.دارندگی برازندگی.
خدایاشکرت باعشق برای داشتن همچین دوستی مثل تاد ک وقت میزاره وتوضیح میده و مارو آشنا میکنه با دنیای خودش.فارمینگ.دونم باصبوری و خسته نمیشه از توضیح و هر سوالی بادل و جون توًیح میده.
خدایاشکرت باعشق ک وقتی وارد اون مرده شور خونه شدیم اولش دنیای زیبای گل هارو دیدیم.شروع
و ورودش تمرکز برزیباییهاس.خداباشکرت باعشق.البته نمیشه گفت مرده شور خونه.چون شباهتی نداره ب مرده شور خونه های ما.و۱ساختمون عادی.و خدایاشکرت باعشق ک گل ها طبیعین. عطر گل هاهم پیچیده قاعدتا.استاد وقتی اون گل بنفشه نشون میدادین و چ راحت از گذشتین گفتم اگه مریم بود انقدر بهش شاخ و برگ میداد حالا وتعریف می‌کردار زیباییهاش اونم باجزییات ک سر ذوق میورد آدمو.استاد چ راحت ازش گذشت.واین تفاوت دید شمارو نشون میده.خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق.وقتی وارد اتاق تابوها شدیم واقعا ترسیدم و حس خوبی نداشتم ولی تفاوت دنیای رنگ تابوتهارو دیدم واین همه تنوع حتی تو رنگ وجنس و اندازه ۱جورایی اعراض کردم از ناخواستم.و حسم بهتر شد.من عاشق تنوعم.واصلا رنگ تابوها حالمو عوض کرد.خدایاشکرت باعشق.کم کم باتکاملم هدایت میشم ب نحوه ی اعراض و تمرکز بر خواسته ها.ن ناخواسته ها.
خدایاشکرت باعشق اونجا ک تاداز جنس تابوها میگفت و تق تق بهشون میزد بااینکه انگلیسی حرفه ای بلد نیستم ولی تقریبا می‌فهمیدم راجب جنسش و توضیحات مربوط ب تابوها.خدایاشکرت باعشق براز این آگاهیم ک صفر صفر هم نیستم.خدایاشکرت باعشق ک این آمریکایی‌ها برای مرده هاشونم تنوع دارن ورنگ بندی.و جنس های مختلف و خدماتشون.و طبق اینا ارزش گذاری کردن برای درآمدزایی.
خدایاشکرت باعشق براز این لباس‌های زیبا و رنگارنگ برای مرده ها واقعا قشنگ ورنگشون شاد بودن.
خدایاشکرت باعشق برای تی وی ک تو اتاق مرده گذاشتن.تا بازمانده هاش فیلم ها و خاطراتشو مرور میکنن.و چ رسمیه واقعا.جدید.و این اتاق ها چ نمیز و مرتبط خدایاشکرت باعشق
واما کلیسا.و اون پیانو.خدایاشکرت باعشق.ک تادعزیز هم باتواضع میگه بلد نی بزنه.
خدایاشکرت باعشق ک ببین چقدر فراوانی ک با۱ماشین مرده رو از خونش میارن و باکادیلاک با۱ماشزن دیگه میبرن ب خونه ابدیش.خدایاشکرت باعشق برای این همه فراوانی.و از هرچی برای کار مخصوص استفاده میشه.وخدایاشکرت باعشق ک اونجاهم فهمیدم استاد وتاد بهم چی میگن.خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق برای این همه پیشرفت. ک میتونن با ۱ ماده خون مرده روخالی کنن تا حتی۵۰سال جنازه بدون بو.تجزیه شدن و اون اتفاقاتی ک همه شنیدیم بعد مرگ برای مرده میفته میمونه و انگار ک سالهاس خوابیده.خدایاشکرت باعشق برای این همه امکانات و پیشرفت.کی فکرشو میکنه.مثلا تو ایران خودمون.طرف بچش خارج از کشورو فوت کرده یاتو همین شرایط کرونا ک تردد و پرواز ممنوع بود خب این ماده خیلی میتونه کارو راه بندازه.البته تو ایران ممکنه بحث های اسلامیش هم باشه مرده تاچندسال بمونه.والبته نمیدونم.
خدایاشکرت باعشق اصلا فک نمیکردم بیزینس دیگه تاد این باشه.وخب ماهم بادیدن سریال زندگی دربهشت باقوانین آمریکا و دنیاهای متفاوت آشنامیشیم.وعلاوه بر اینکه استادبارفتن ب دنبالش و سوال پرسیدن خود یادمیگیره کمک میکنه ماهم بازبان تصاویریاد بگیریم.خدایاشکرت باعشق ب خاطر وجود مریم و استاد عزیز.ک از علاقمندی هاشون و رو هاشون طوری استفاده میکنن ک ماهم یادبگیریم.خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق براز این همه آزادی زمانی تاد ک خستگی ناپذیر این همه کارو هندل میکنه.خدایاشکرت باعشق برای این همه انرژی.تازه با این همه کار وقت گذاشته واس استادو صبورانه همراهیش میکنه و خودشم لذت میبره.خدایاشکرت باعشق برای این دوستی
خدایاشکرت باعشق بزرگترین درسم ازاین قسمت اینه ک استادفواید یادگیری و سوال پرسیدنو در این بخش از سریال توضیح میده.ک آگاهیهامون بالا میره.پیشرفت میکنیم و سطحمون میره بالا.رشد میکنیم خدایاشکرت باعشق.این کنجکاوی مقدس باعث میشه وارد دنیاهای جدید بشیم.دوستان زیادی پیداکنیم ک تو کارشون متخصصن وماهم میتونیم ازشون یادبگیریم ب شرط خواستن و سوال پرسیدن.وباور کنیم ک اوناهم باچ ذوقی خواهان توضیح دادن و یادگیری ماهستن اونم باچ عشقی.هر چیز ک در جستن آنی آنی.خدایاشکرت باعشق.واین خودش تمرکز برنکات مثبت و کنترل ورودی های ذهن باسوال پرسیدن.ک هم یاد میگیریم و هم ب نوبه خودمون ب دیگران یادمیدیم این آگاهیهارو.و۱جوری در جریان این ثروت.خدایاشکرت باعشق.
خدایاشکرت باعشق برای زندگی روستایی.
خدایاشکرت باعشق برای این محیط تمیز و سرسبز جرجیا.این همه خونه های متنوع.خدایاشکرت باعشق ک سرسبزی و فراوانی تو این کشور موج میزنه.استاد من هرجابرم و سرسبز نباشه یهو یاد آمریکاو سرسبزیش میفتم.تمرکزم بر نکات مثبت میشه و این خواسته در من ب پرواز میفته جای سرسبز و پر آب میخوام.اصلا رانندگی تو این کشور واقعا آدمو ب وجد میاره تو این سرسبزی و ویو.ناخودآگاه میخوام برونم تو این سرسبزی.ولذت ببرم خدایاشکرت باعشق.خدایاشکرت باعشق
یادم رفت بگم و قدر دان باشم ک تاد ماشینشو داده بود استاد بدونه و خدایاشکرت باعشق برای بارونی ک گرفت.
استاد۱چی بگم و تمام دارم کم کم تکامل طی میکنم و از هر قسمت سریال باورسازی میکنم اگه قبلا تو کامنت بچه ها میدیدم باورسازیو.برام قابل هضم نبود ولی الان از همین سریال شروع شده واسم.خدایاشکرت باعشق
تازه۱تکامل دیگم اینکه از ساعت۸صبح شروع کردم ب کامنت نوشتن و والان۱۰ولی من باذوق نوشتم.اونم بدون درک خستگی از دست گرفتن گوشیم.وحالا ک الان مینویسم راجبش تازه خستگیومیفهمم.خدایاشکرت باعشق.
خدایاشکرت باعشق برای این آگاهیهام.برای تکاملم.
خدایاشکرت باعشق برای گوشیم ک روش تایپ میکنم
خدایاشکرت باعشق براز باورسازی های جدیدم.
خدایاشکرت باعشق ک هر چقدر راجب این قسمت بگم و ازدحام.و شکر گذاری کنم حق مطلب ارائه نشده خدایاشکرت باعشق
فقط میگم خدایاشکرت باعشق
سلام به استاد عزیز هنرمند و مریم جون زیبا که پا به پای استاد یار همیشه همراه استاد عزیز
چند روزه صبحا وقتی بیدار میشم یکم ذهنم درگیر نداشته هاست و یکم با حال گرفته و دمق بیدار میشم اما به روشی که از استاد یادگرفتم با دیدن و شنیدن صدای استاد حالم خوب میشه به حدی که باز آخر شب از انرژی زیاد دلم نمیخواد بخوابم و فکر میکنم با خواب زمان رو از دست میدم .
این فایل زیبا رو هدایتی به دلم افتاد ببینم . توی این فایل استاد چند بار گفتن خد میدونه این سفر چه درسهایی واسه من داره و منم گفتم قطعا چیزی واسه من داره که بهش هدایت شدم و متوجه شدم خیلی وقته که من مثل استاد هر لحظه خدا رو شکر نمیکنم نهایتا اون نیم ساعتی که تمرین ستاره قطبی رو مینویسم شکر گذاری میکنم و در طی روز سر نمازهام یا واسه اتفاقات بزرگ خدا رو شکر میکنم واقعا از خودم شرمنده شدم و گفتم پس چطور آماده پذیرش نعمت و ثروت هستم بدون هیچ شکری ؟و اینکه منو یاد مرگ انداخت و آرامش گرفتن ابدی. یکم دلم از شور و نگرانی افتاد و به آرامش رسیدم . نکته بعدی تمیزی مریم جون که همیشه قابل ستایش استاد هست و همیشه این حسن مریم جون رو عنوان میکنن و انصافا مریم جون بانوی همه فن حریف هستن و الگوی خوبی برای ما .
انشاالله سالهای سال خوب و خوش و شاد و سلامت کنار هم باشید و من هر روز دعا میکنم یه همپا در مدار خودم سر راهم قرار بگیره و رابطه مون عین شما عاشقانه و با احترام باشه .
ممنونم استاد بی نظیر .
سلام به همه دوستان
یه صبح خیلی قشنگ با اتفاقات عالی در حال رخ دادنه
صب ک از خواب بیدار شدم صبحونمو با این قسمت میکس کردم و خیلی لذت بردم از اتفاقات جدید
بعد اومدم اداره و یکی از کامنتهای دوستان رو خوندم خیلی حالمو خوب کرد
از شما دوستان ممنونم ک مینویسین چقد حالتون خوب شده و این یه نشونه بزرگه برا من
امروز بزرگترین اتفاق زندگی من در حال رخ دادنه
اینکه بعد از حدود 30 سال کشیدن سیگار –با کمک شما دوستان و دو.ستم مهدی عزیز – آقا مهدی داج ک دست خدا شدن
موفق شدم روز 30 رو جشن بگیرم
یعنی الان یکماه هست که از وابستگی به سیگار عبور کردم
و این برا من خیلی بزرگه
برا من خیلی رویاییه
برای من واقعا ارزشمند ترین دلیل زنده بودنمه چرا ک منم مثل استاد به آزادی اهمیت بالایی میدادم
من از همه چیز و همه کس آزاد بودم الا سیگار
و بالاخره موفق شدم
آرزوم بود ک بتونم یکماه به راحتی از این وسوسه شیطانی و بردگی شیطان عبور کنم
دوس داشتم این خوشحالی بزرگ رو با شما دوستان جشن بگیرم
جالبه بدونید هر روز
هر روز ساعت 12 و 42 دقیقه من و خدا و مهدی جان با هم سه تایی توی دفتر کارم جشن میگیریم
باورتون میشه یکماهه هر روز ما سه تایی توی اتاقم جشن میگیریم
باورتون میشه
درسته ک جشنمون با نسکافه و کاپوچینو وکیکه – اما چشن کوچیکه
چون برام خیلی ارزشمنده
چون میخوام مثل استاد بشم که توی بندر عباس گفتن اگ من تونستم توی دو ماه 30 کیلو وزن کم کنم برم زندگیمو بسازم و به رویاهام برسم دیگه0—–معطلش نکنم دیگه
عاشقتونم
عاشقتونم
سلام آقای حسام
از تمام وجودم بهت تبریک میگم
خدایا شکرت که موفق شدی
شاهکار کردی آقا.
چه دوستان توحیدی توی این سایت داریم
خدایا شکرت
همسر من بارها خواسته این کار رو بکنه اما اراده اش رو نداشته
قضاوتش نمیکنم
چون من جای اون نیستم
بالاخره موفق نشده
برای همین فکر میکنم برای شما موفقیت بزرگی هستش با انجام این کار میتونی اعتماد به نفس آت رو بالا ببری و هر کار نشدی رو به لطف الله توانا انجام بدی.
برات آرزوی موفقیت و شادکامی دارم.
راستی جشن سه تایی تون هم مبارک باشه
چه دوستای خوبی داری
هم خدا و
هم مهدی جان
قدرشون رو بدون.
سلام سیده جان
خانم پرانرژی درود بر شما
چقد ممنونتونم که منو تشویق کردین خوشحال شدم
میدونین ترک سیگار و عبور از شرک سیگار برامن سال طول کشید
هیچوقت یادم نمیره حدودا 30 سال سیگاری بودم 10 سال آخرش تصمیم به ترک داشتم توی 5 سال آخر واقعا متنفر شده بودم ازش
توی یکسال اخیر تنها آرزوم ترک سیگار بود
یعنی تا این حد
اگه کسی میگفت ثروتمندی توی سایت- میگفتم فقط ترک سیگار میخوام
اگه کسی میگفت روابط خوب میگفتم فقط آرزومه از سیگار آزاد بشم
یعنی هیچی نمیخواستم تا این حد این خواسته قوی بود
یکسال آخر از ابتدای امسال شروع شد – فروردین 1403 پروژه ترک سیگار رو شروع کردم از شیوه استاد کمک گرفتم
هر روز میرفتم دفترم تقریبا روزی 3 یا 4 ساعت مینوشتم که چرا سیگار میکشم و هر چی توی ذهنم بود رو مینوشتم شاید 100 تا وورد چن صفحه ای توی این مدت نوشتم
تا اینکه تقریبا 6 ماه گذشته بود
هنوز اتفاق فیزیکی نیوفتاده بود
حالم از خودم به هم میخورد
خیلی از دست خودم شاکی بودم ک چرا نشد
رفتم به سمت باورای توحیدی
خدا رو واسطه کردم
گفتم به من مربوط نیس من میخوام تو ادعای خدایی داری باید بهم بدی
خیلی دلم شکسته بود
هر شب میرفتم دفترم و گاهی میرفتم بالای پشت بام وتوی تاریکی ازش میخواستم
یه شب بالای پشت بام محل کارم برای خدا گفتم تو ادعا کردی که یونس رو از شکم ماهی نجات دادی و منم باور کردم –منم باید از این زندان خودساخته نجات بدی من نمیدونم–ولی همیشه دلم روشن بود وسعی میکردم با احساس خوب ازش بخوام
خلاصه تا اینکه خدا یکی از دوستان سایت استاد بنام آقا مهدی داج رو بهم معرفی کرد و تا الان که موفق شدم به روز 54 برسم
آره امروز روز 54 هست که هر روز دارم برا سیگار یه قدمم برمیدارم
من هر روز توی دوره احساس لیاقت جلسه 7 برای شرک سیگار مینویسم
امروز هم تماسمو گرفتم و با دوستم راج به بهبودی صحبت کردم
امروز هم برا ی خودم جشن گرفتم
سعی کردم با درسهام خودمو مشغول کنم حداقل روزی 4 ساعت مشغول درسهای سایت هستم
راج ب همسرتون مطمئنم موفق میشن اگه بسمتش حرکت کنن
راستش اینا رو برا این گفتم که از شما سپاسگزاری کنم
و اینکه یادم نره چه پروسه ای رو گذروندم و بازم مراقب افکارم باشم
چون تا وقتی به این شیوه زندگی میکنم میتونم توی مسیر بمونم
سپاسگزارم
سلام آقای حسام
آزادی تون مبارک باشه.
واقعاً رهای از بند سیگار کار آسانی نیست به خدا ، من اینو درک میکنم شما شاهکار کردید .
من اون شب که این کامنت مربوطه رو میخوندم به همسرم هم نشون دادم و اونم براتون آرزوی موفقیت کرد.
و گفت همین ده دقیقه پیش این آرزو رو کردم و گفتم حالا دیگه ماه رمضان هست و وقت مناسبی برای ترک سیگار
که من کامنت شما رو بهش نشون دادم به فال نیک گرفت ،
راستش خیلی آدم خوب و مهربونی هست و همراه من داره فایلهای استاد رو پیگیری میکنه و تا حالا به رشد خوبی رسیده
ای کاش مثل شما یه دوست توحیدی سر راهش قرار بگیره در این راه کمکش کنه.
براتون آرزوی خوشبختی و موفقیت و رسیدن به آرزوی بعدی که لنکروز هستش دارم
سلام و درود به استاد سادگی ها و راحتی ها و عزیز دلشون و همه ی دوستان با لیاقت عباسمنشی💙
استاد دوباره یه قدم دیگه برای زیباتر سازی و لذت بردن از بهشت برداشتید که چقدر خفن و هیولا بود کیف کردم لذت ها بردم… استاد چه ایده ی جالبی برای بستن نورپردازی هاتون به‌کار بردید که با کمترین مقدار مصرف پیچ و به صورت خیلی ساده و کارا انجام دادید…. خدااای من وقتی روشنش کردید چه زیبا بود چه دلپذیر و زیباتر از آن ذوق و لذت شما و مریم جان بود که این ذوق کردن هاتون زیبایی پرادایس را هزاران برابر میکند و اینهمه قربون صدقه ی هم رفتید و همدیگه بخاطر کار مشارکتی تشکر کردید😍
خدای من، من یه لحظه محو زیبایی غروب پرادایس شدم😍دریاچه و درختا و یه آسمون صورتی و یه کلبه که خونه ی عشق سید حسین و مریمه💝
استاد ذوق کردناتون با مریم جان خیلی خالصانه و پاکه من قشنگ فرکانس این سادگی و پاکی رو دریافت میکنم😃
و مردی از میان نور وارد حوزه ی استحفاظی کلبه میشود😁 و به عزیز دلش طبق معمول ابراز عششششق و علاقه میکند😀
و دوباره RVو یه مسافرت خفن دیگه که مطمئنم قراره خیلی نکات جدید و آموزنده ای ازش یاد بگیریم😃 و بدرقه ی مریم جان که با دعای خیر استاد رو همراهی میکنه و راهی سفر میکنه😶….
چه عشق ناب و پاک و خالصی بدون هییییچ وابستگی هرکس هرجایی دوست داشته باشه قرار میگیره و خیلی راحت کاراشو انجام میده🤩🤩🤩🤩🤩
و باز هم از مزایای RVتوسط استاد می‌شنویم که میتونه علاوه بر لذت بردن کارای خودشم در تنهایی انجام بده و این نشون از آزادی مااااالی و استقلااااال زیاد استاده😍🤩🥰خدایا ینی میشه ما هم به یه همچین جایگاهی برسیم که از همه لحاظ آزاد آزاد باشیم؟ 😜
چه دستگاه هوشمندی توی والمارت بود آقا کفم برید…. ینی چه اخههههههه؟؟؟؟ مگه میشه مگه داریم؟ خدای من عجب چیز خفنیه اینجوری دیگه نیازی به نیروی انسانی زیادی نیس و در نتیجه خبری هم از دستمزد و حساب و کتاب کردن برای دادن حقوق ماهانه به کارگرا نیست و کار خیلی شیک و تمیز و مرتب تحویل داده میشه😃و این خودش یه مثال هیولاست برای تایید ثروت و فروانی و راحت تر شدن کارها😀
و می‌رسیم به فارم تاد و تراکتورها و دستگاه های هیولایی که برای کشاورزی داره و استاد از قیافتون مشخصه که چقدر دارید لذت میبرید و کیف کنید….
استاد شما مگه چقدر ظرفیت دارید آخه؟ تا کجا میخواید یاد بگیرید؟؟؟؟ خدااای من چه هیولایی هستید شما واسه خودتون استاااااد مگه یه آدم چقدر میتونه یاد بگیره چقدر میتونه این وور اون ور بره برای کشف حقایق اما شما داری این مرزها رو جابجا میکنی داری به هممون نشون میدید که بابا بیاید از تمام ظرفیت وجودتون برای لذت بردن از زندگی استفاده کنید بیاید یاد بگیرید بیاید هر روز به دنبال گسترش خودتون و جهان اطرافتون باشید….
واااای رفتید داخل مرده شور خونه شدید خدااای من به همه چیز شبیهه الا مرده شور خونه چه تابوت های باکلاس و شیک و قشنگی چه جای باحالی والا بخدا یه مرده رو بیارن اینجا اینقدر جاش راحته و لذت میبره که حد نداره اصلا فک نمیکنه که مرده باشه چقدر این مردمان برای مرده هاشونم ارزش قائل هستن و یه جای بسیار شیک و دنج برای خداحافظی ازشون تدارک دیدن خدایا سپاس بخاطر دیدن چنین تصاویر و فیلم هایی😊
اون ایده ی تزریق ماده به رگهای فرد مرده و کشیدن خون از رگهاش خیلی جالب و جذاب بود خدایا سپاسگزارم خداوندا شکرت به خاطر این استاد کنجکاو و عزیزی که داریم که بخاطر کنجکاوی مقدسی که داره میره همه جا فیلم میگیره و برای ما هم می‌فرسته😜شما یه لحظه فک کن که یه ایرانی آمریکا رو بهتر از یه آمریکایی میشناسه این نشون از قدرت خارق العاده انسانها میده❣️
در پناه حق شاد باشید، 💜💛💙
به اسم آن الاهه ایی که فقط و فقط دهنده است
سید جان معلم عزیزم سلام .
به دلیل مستی و لذت بسیار بسیار زیبایی که در مطالعه ی قرآن ( هم اکنون در سوره ی انبیاء هستم ) داشته ام ، انگیزه ایی شد تا مجددا در امروز بخواهم برای سپاس گذاری از تو برای آگاهی های با ارزشی که در دوره ی ۱۲ قدم ( خرید گروهی ) بدست آورده ام ، سپاس گذاری نمایم که با این نوع جهان بینی از این کتاب بی نظیر بهتر و بهتر استفاده و بهره ببرم .
سید جان بسیار بسیار راحت تر ، ساده تر و لذت بخش تر از این کتاب بهره و استفاده می برم و سعی می نمایم مطالعه ی قرآن جزء برنامه روزانه ام باشد و از روشهای کنترل ذهنم باشد .
خدا جونم من میخواهم توحیدی تر و سپاس گذارتر باشم ، هدایتم کن ای ارباب جهان هستی ( یا رب العالمین ) .
خدای عزیزم برای این کتاب باارزشی که برای ما بندگان ، نازل نمودی ، ممنونم ، سپاس گذارم ، شکرت .
به نام معبودِ جانَم که همه از اوییم و به سوی او باز میگردیم
به نامِ نورِ هستی
💖🌹💖
این سخنان که میگویم حقیقتِ جانِ من است.
روزی که مرا به منزلگاه اصلی ام فرا بخوانند و از این جسمِ خاکی رها شوم و به نورِ ابدی بپیوندم، شادمانی کنید که من زیباترین لحظهٔ زندگی ام را پشتِ سر میگذارم، اتصالِ ابدی به منبعِ نور، به آنجا که پناهِ اَمنِ من است، در آغوشِ معبود.. من از معبودم، و آنگاه به سویش باز میگردم و چه چیزی باشکوهتر از بازگشت به خانهٔ امنِ الهی..
من نیامدم که بمانم، نیامدم که خود فراموش کنم، نیامدم که خاموش شوم…
آمدم تا فرصتی رقصی مستانه در این بازیِ نور زنم و بروم. نه من مالِ شما بودم، نه شما مالِ من…
ما همه یکی هستیم و از معبود…
پایکوبی کنید و شادی.. بر خود اشک بریزید که من پیش از شما رها شدم و رفتم، که من رستگار شدم…
و اما…
این بازیِ نور زیباست، همین جسمِ خاکی زیباست، این زندگانی زیباست، هدیهٔ خداست… فقط خود را در میانهٔ آن بیاب.. پیدا که شوی اینجا مقدمهٔ بهشتِ ابدی میشود برای تو… که این را معبودم به من گفت:
نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِیمٍ «۳۲»
(همه‌ى این‌ها) پذیرایى مقدّماتى از جانب خداوند بخشنده‌ى مهربان است. (فصلت)
بشارت داد بر من و بر شما که ایمان آوردیم و خدا را معبود دانستیم…
(سوره فصلت)
إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ «۳۰»
همانا کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداست، پس (بر این عقیده) مقاومت نمودند، فرشتگان بر آنان نازل مى‌شوند (و مى‌گویند:) نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به بهشتى که پى در پى وعده داده مى‌شدید.
آن روز که بدرقه ام میکنید و جسمم را به سمت دروازهٔ طلاییِ ورودم به جهانِ نورم راه میبرید، گُل بر آسمان بپاشید که من به گلستانِ معبود میروم..
همچو آن هنگام که پای بر این جهان نهادم ساز و دُهُل بیاورید و پا به جهانِ نور نهادنم را جشن بگیرید و بدانید که من رستگار شدم…
💖🌹💖
و حالا سلام…
۲روز پیش، یعنی روز قبل از اینکه این قسمت از بهشتمون روی سایت بیاد من این تکه از الهامِ پروردگارمو نوشتم و تویِ گوشیم ذخیره کردم و به خودم گفتم باید این حقیقتِ جانم رو جایی ثبت کنم که همه بدونن زمانِ پر کشیدنم از این محفلِ بازیِ نور باید چطور بدرقم کنن…
اما نمیدونم کِی و کجا!
و فکر کردم قطعا این کلام باید کاملتر بشه و به مرور پروردگارم اینکارو با هدایت هاش برام انجام میده…
دیروز صبح که فایل جدید اومد من خیلی کار داشتم و نتونستم ببینم، تا آخر شب قبل از خواب که اومدم سراغش…
احساس کردم چون خسته بودم فقط داشتم میدیدم و هیچ فکری نمیکردم، اما لذت میبردم و تحسین میکردم…
طلایی شدنِ دروازهٔ ورود کلبهٔ پردایس، سفرِ استادِ عشقم، خرید از فروشگاه و پیشرفت ها و راحتی های ساخته شده از خلاقیت های انسان های فوق العاده، مرزعه ۲۰۰-۳۰۰ هکتاری، و دامداری، و ابزارهای فوق العاده که هر روز کارها رو برای جسمِ محدودِ بشر راحت تر میکنه، و…مقصدِ نهاییه بشر در این گذرگاهِ نور…
به اینجا که رسید و در باز شد و اونهمه گلدونای گل، که طبیعی هم بودن، منو تو یه شوکِ ناشناخته فرو برد و فقط داشتم میدیدم… انگار pauseشدم، چند دقیقه متوقف شدم!
تا آخر فقط دیدم و تمام که شد تازه انگار پِلِی شدم و به عبارتی مغزم شروع به کار کرد!
فکر کردم.. به یادِ نوشتهٔ روز قبلم افتادم… چند روزی بود خیلی به مرگ فکر میکردم، البته اسمشو میذارم گذر از دروازهٔ طلاییِ ورود به بهشتِ ابدی…
اشک چشمامو پُر از خودش کرد.. تازه فهمیدم چی شد..
معبودم باهام‌حرف زد…
گفت:
پارهٔ زیبای وجودم، من به تو رؤیایی دادم و مهرش را در دلت انداختم. هدایتت کردم تا پیدا کردی خودت را، من را، مأموریتت در این پازلِ نور را.. وظیفه من خداییست برای تو و وظیفهٔ تو بندگی برایِ من..
روزی که برگزیدمت و مأموریتت را در این دنیایِ نور نشانت دادم، تو شجاع تر از همهٔ آنهایی بودی که نپذیرفتند و سر باز زدند! اما تو، پارهٔ شجاع و جسورِ وجودم پذیرفتی و گفتی من عاشقانه میتوانم.. آنگاه که از دروازهٔ طلاییِ خانه ام با جمعِ فرشتگانم که سجده بر جسارتت و نورِ وجودت زدند بدرقه ات کردم، دستت همچنان در دستِ خودم بود.. ورودت را جشن گرفتند و میگفتند الله اکبر که چه زیبارویی پا به دنیا گذاشت… زیبا بودی و نورم درونت میدرخشید…
سالها رشدت دادم، پروردمت تا به آنجایی برسی که چشمانت را بگشایم و بدانی و یادت بیاید روزی را که گفتی من میروم چون میتوانم، چون از توام و تو قادرِ مطلقی…
رؤیای من، یا نه درست تر بگم، مأموریتِ من در این قسمت از بهشت از ابتدا تا انتها به تصویر کشیده شد…
معبودم گفت:
بهشتی که گفتی میتوانم بسازم را بساز و عاشقی کن.. و بدان همانگاهی که فرا میخوانمت تا بازگردی، خودم گل بارانت میکنم، خودم لباسِ نور بر تنت میکنم و آرام و مطمئن دستت را گرم تر و محکمتر از همیشه میگیرم و به خانه برگشتنت را با جمعِ فرشتگانم خوش آمد میگویم…
گفت:
پارهٔ وجودم تو زیبا زندگی کن و آرام باش، من همه چیزم برایِ تو
من وعده دادم بهترین ها را برایِ تو
و من بهترینِ وعده دهندگانم…
بگذار من هم بگویم جان و جهانم:
من اکنون میدانم مأموریتم آنقدر باشکوه است که من حاظر شدم برایِ انجامش و برای خوشحال کردنت، از تو و خانهٔ امنم اندکی دل بِکنم و به اینجا بیاییم…
که من حاظر شدم بپذیرم بارِ مسئولیتی را که زمین و آسمان و کوه ها نتوانستند بر دوش بکشند…
که من حاظر شدم بر دوش کشم چون از توام، چون وجودم پر است از توست، چون من توام و تو من…
من برایِ تو، تو برایِ من تا ابد
تو وعدهٔ حقی به پاره های وجودت دادی و من هم جانانه قول میدهم همانی باشم که میخواهی..
همانی که تجلیِ خودِ توست بر زمین..
وقتی تو اینگونه باشکوه هدایتم میکنی، چگونه با سر به سویت نَدَوم؟؟؟
معبودم… تو هستی با من… دلم را محکم کن تا بمانم با تو…
( بقره)
«۱۵۳» یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ
اى کسانى که ایمان آورده‌اید! (در برابر حوادث سخت زندگى،) از صبر و نماز کمک بگیرید، همانا خداوند با صابران است.
«۱۵۴» وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ
و به آنها که در راه خدا کشته مى‌شوند مرده نگوئید، بلکه آنان زنده‌اند، ولى شما نمى‌فهمید.
«۱۵۵» وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‌ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ
وقطعاً شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، زیان مالى وجانى وکمبود محصولات، آزمایش مى‌کنیم وصابران (در این حوادث وبلاها را) بشارت بده.
«۱۵۶» الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ
(صابران) کسانى هستند که هرگاه مصیبتى به آنها رسد، مى‌گویند: ما از آنِ خدا هستیم و به سوى او باز مى‌گردیم.
«۱۵۷» أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ
آنانند که برایشان از طرف پروردگارشان، درودها و رحمت‌هایى است و همانها هدایت یافتگانند.
💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖
و چه زیبا سرود حافظ:
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین باده مستانه زدند
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد
صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند
آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
آتش آن است که در خرمن پروانه زدند
کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب
تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند
💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖
و مولانا که همیشه نورِ اشعارش جانم را مینوازد…
هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست
ما به فلک می‌رویم عزم تماشا که راست
ما به فلک بوده‌ایم یار ملک بوده‌ایم
باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست
خود ز فلک برتریم وز ملک افزونتریم
زین دو چرا نگذریم منزل ما کبریاست
گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا
بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست
بخت جوان یار ما دادن جان کار ما
قافله سالار ما فخر جهان مصطفاست
از مه او مه شکافت دیدن او برنتافت
ماه چنان بخت یافت او که کمینه گداست
بوی خوش این نسیم از شکن زلف اوست
شعشعه این خیال زان رخ چون والضحاست
در دل ما درنگر هر دم شق قمر
کز نظر آن نظر چشم تو آن سو چراست
خلق چو مرغابیان زاده ز دریای جان
کی کند این جا مقام مرغ کز آن بحر خاست
بلک به دریا دریم جمله در او حاضریم
ور نه ز دریای دل موج پیاپی چراست
آمد موج الست کشتی قالب ببست
باز چو کشتی شکست نوبت وصل و لقاست
💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖
هر دَم دلبرانه تر دلبری میکند این بهشتِ نور
هر دَم دلبرانه تر دلبری میکند معبودم
و من همان دیوانه ام که قرعه به نامش زدند…
💖الحمدلله رب العالمین💖
سلام
ممنون بابت این فایل متفاوت.
فقط خواستم تشکر کنم بابت این فایل🏵
یچیز فان😁😁😁
خوبه ما میمیریم کفن سفید،یه شکل تن همه میکنن😂
چون اون لباس زنانه،رنگا رنگ نشون دایت،
گفتم اگه من اونجا بودم بمیرم یه لباس تنم میکردن رنگش خوشم نمیومد،رنگ دیگه میخواستم😌😌
نمیتونستم حرفی بزنم،خیلی حرص میخوردم😉
کلا این فایل،که میدونم هدایت الله نه فقط برای شما،
بلکه برای همه بچهای زندگی در بهشت،
خدا میخوات قشنگ همون رشد بده نه فقط درگیر این دنیا،یا فقط اون دنیا باشیم.
خلاصه خوب هدایتگر و حمایتگری الله یکتای من😘😘😘🤗
در پناه حق شاد،پیروز باشید🌹
سلام
خدمت استاد عزیزم
وخدمت خانم شایسته
از شما عزیزان تشکر دارم بابت سریال در بهشت .ما را شرطی کردی اگر هر روز یک قسمت از سریال در بهشت را نبینیم همان روز انگار یک چیزی گم کردم
اگه میشه روزی یک قسمت بزارید
وان شالله ادامه بدهی این درسهای که من از استاد میگیرم بهتر از درسهای هست که صحبت میکنه چون هم توضیح داره وهم ما می بینم فقط موقع توضیح دادن صدای هر یک از شما کم هست نمی دانم چرا …..
بازم از استاد عزیزم وخانم شایسته عزیز که در ساخت این سریال کمک زیادی میکنه تشکر میکنم با سپاس فراوان
سلام استاد عزیزم.منکه خیلی مشتاق دیدن سریال زندگی در بهشت هستم.تجربیاتی ک کسب میکنید با ما به اشتراک میزارین.خیلی سپاسگذارم.
دروود بر استاد عزیز و مریم خانم مهربان و همه دوستان زندگی در بهشت
این قسمت واقعا فوق العاده بود
وقتی آدم با افراد جدید، مشاغل جدید و دنیا های جدید آشنا میشه هرچه بیشتر و بیشتر به خدا نزدیک میشه و بیشتر به عظمت این دنیا پی میبره ..
این قسمت دریچه های جدیدی از تنوع در افکار رو به روی من گشود و مثل یه شک عمیق من رو از بسیاری از محدودیت ها رها کرد..
مثلا اینکه فارغ از قوم و نژاد و رنگ پوست یه انسان میتونه تو هر جامعه ایی که بخواهد به موفقیتی این چنین بزرگ برسه..
یا اینکه انسان میتونه محدود به یک شغل و یک تخصص نباشه و با حفظ اصل تمرکز تمام علایق خودش رو دنبال کنه..
و …
و مسئله دیگر و بسیار زیبایی که در این فایل و سایر فایل های زندگی در بهشت جلب توجه میکنه این هست که استاد عزیز مثل سایر زمینه های زندگی تون در مورد جذب دوست هم فوق العاده عمل کرده و میکنید.. که قطعا این مسئله اتفاقی نیست ..
اون چه که من دیدم انسان هایی بی نظیر بودند… تاد ، رایان، ریک و قطعاً بسیاری دوستان فوق‌العاده دیگر که ما هنوز با آنها آشنا نشدیم ..
مرسی استاد که در ریز به ریز مسائل زندگی به ما درس هایی چنین بزرگ میدهید …
سپاسگزارم
سلام چطوری عباسمنش . رفیق ده ساله من . امروز یکم دمق بودم فک میکنم چون صب قهوه نخوردم یکم رو نروم بود . ولی به هر حال. یکم حالم اوک نبود. تو ماشین داشتم به مادرم میگفتم من یه روز میرم من میرم مطمئنم و در اون لحظه این تو فکرم بود که وقتی میام آمریکا کارمو تو بورس آمریکا شروع میکنم. دقیقا این فکر از ذهنم رد شد که ناگهان یک اس ام اس از آبجیم اومد نوشته بود برام بوس اروپایی و من این اس ام اس رو به تعبیر خودم بورس اروپایی برداشت کردم . و همونجا فهمیدم که چقد فکرم درسته و نشونش اومد. هاهاهاها. به هر حال اومدم خونه ک دمق بودم . من هر موقع اینجور میشم میام فایلای شمارو دانلود میکنم نگاه میکنم.امروز روز تحلیف ریاست جمهوری بایدن هست و من دارم این کلیپ رو نگاه میکنم و چقد حالم خوب چقد حالم خوب نمیدونم بقرآن این کلیپای تو چی داره داداش.اصن من میشینم پاش فوری حالم خوب میشه لذت میبرم. چقد حالم خوب شد .همونجا این فکر ب سرم زد بیام برات تایپ کنم که این انرژی تداوم پیدا کنه . حالا ایشالا اومدم پیشت از اتفاقات عجیب قریب زندگینم برات میگم . حال کنن بچه ها . فقط کافیه بشنوی مطئنم میگی کلیپش کنیم واسه سایت . ب امید این روز. سال دیگه انشاالله راهی یونایتد استیت هستم . ب امید الله. من برم بقیه کلیپو ببینم. سی یو مستر . بای