دیدگاه زیبای فاطمه عزیز بعنوان متن انتخابی این قسمت:
سلام و درود
بالاخره انتظار به پایان رسید و قسمت بعدی سریال هم روی سایت قرار گرفت
استاد کاش هر روز اونم ساعت۶ صبح همیشه قسمت بعدی تو سایت قرار میگرفت تا وقتی چشم باز میکردیم روزمونو با این سریال جذاب شروع میکردیم….
شروع این قسمت با بدرقه ی خانم شایسته با موتور و چاشنی دعای خیر واسه استاد عزیزمون هست و خانم شایسته با چک کردن RV استاد رو راهی سفر میکنه…
مریم جان از برنامه هاش میگه از کارهایی که باید در طی این چند روزی که تنهاست انجام بده و بااااز هم براونی جذاب که همیشه و هرجا دوربین خانم شایسته باشه اونم خودش رو با بیخیالی توی قاااب میگنجونه و میخوااااد که همیشه عضو ثابت این سریال باشه…
خانم شایسته از ترس از تاریکی میگه ازینکه میخواد پله به پله و آروم آروم با طی کردن تکاملش بر ترسهاش غلبه کنه
و حالا اولین بعد از ظهر بدون استاد شروع میشه و ذوق مشخص توی صدای خانم شایسته که از اینکه استاد داره خوش میگذرونه خوشحاله و مشخصه چقدر احساس خوبی داره و خانم شایسته میگه استاد الان داره کلی اطلاعات جدید کسب میکنه…
و یه ذوووووق پررنگ تر از زیبایی منظره ی پرادایس از دیدن خروس و مرغها و جوجه هاااااا
مادر مرغی هم به همراه جوجه هاش داره دووووش خاک میگیره و چه جوجه های خوب و سر براهی داره و البته آقای خروس هم با ابهت بالا سرشون وایساده به نشونه ی اینکه مرد خانواده منم و نمیذارم هیییچ کس وارد حریم خصوصی زن و بچم بشه
مادر مرغی داره خاکها رو میریزه رو سر جوجه هاش و اونا هم بدون اینکه غر بزنن یا دعوا کنن آزاد و رها و بدون مقاومت جاشونو عوض میکنن که هم خودشون راحت باشن هم مادر مرغی…
وااااااای فایرپیت عششششق مننننچه زیبا ااااا شده خداااای من ببین دورش صندلی های چوبی با تنه ی درختان ساخته ی دست استاد هنرمندمون گذاشته شده چقدر رمانتیک و عاشقانه کیییف میده شبا با همسرت و خانوادت بشینی دور این فایرپیت و ازون خوراک بوقلمون هایی که خانم شایسته در سفر به دور آمریکا زرورق پیچ میکرد میذاشت تو آتیش با دست پخت مریم جان بزنی بر بدن و نووووش جان کنی و لذتشو ببری
و حالا خانه ی جدید جوجه ها که خانم شایسته با اینکه قبل از اینکه انبارش کنه اونو تمیز شسته بود گذاشته بود اونجا اما بااااز به شدت کثیف شده و نیاز به تمیز کاری داره مثل ذهن ما که مثلا خود من میام به مدت روی ذهنم کار میکنم اتفاقات برام عالی رقم میخورن بعد فکر میکنم خب دیگه تا همینجا بسه من هرچی رو که خواستم شد میام رهاش میکنم چون فکر میکنم اون گوشه از ذهنمو که نیاز بوده تمیز کردم و دیگه نیازی به تمیز کاری نداره اما ای دل غافل که باورهای محدود کننده عین علف هرز به سرعت رشد میکنن چون من ذهنمو رها کردم و دوباره اتفاقات قبلی یا بدتر از اونا واسم میوفته چون من دیگه اون تعهد قبلی رو نداشتم و دوباره باید شروع کنم به کند و کاو به تمیز کاری به دور ریختن آشغالهای ذهنم ینی همون باورای محدود کننده و تازه باید کار سخت تری انجام بدم اما باید بدونم که ذهنم هر روز نساز به تمیز کاری و رصد داره هر روز باید مواظبش باشم تا باورهای محدود کننده رشد نکنن….
خانم شایسته از شجاعتش از پا گذاشتن روی ترسهاش در تمیز کاری این ظرف چندش میگه و معتقده که نباید به بهانه های واهی مثل بی کلاس بودن یا حال بهم زن بودن ظرف اونو تمیز نکرد بلکه باید با شجاعت به استقبال انجام چنین کارهایی که ازشون ابا داریم بریم تا باعث بشه کارهای بزرگتر و بیشتری به واسطه ی ایجاد باورهای قدرتمند کننده انجام بدیم نباید از زیر بار حل مسائل به سادگی شونه خالی کنیم و باید براش وقت بذاریم و زحمت بکشیم که نتیجه ما رو شگفت زده خواهد کرد…
واااای خداااای من چه ویوی نااابی پشت کلبس خدایا… غروب زیبای پرادایس با ابرهایی که به واسطه ی غروب خورشید خودشونو نارنجی و زرد و صورتی و خاکستری توی قاب دوربین خانم شایسته جا کردن…. و دریاچه و درختهای پشتش در یک سکوت شیرین فرو رفته اند…
و خانم شایسته همچنان داره ادامه میده که شجاعت باعث بزرگ شدن آدمها میشه و باعث میشه که آدم کارهای جدی تری رو انجام بده و ما انسانیم و میتونیم همه چیز رو درست کنیم…. از نعمت آب و مزیتهاش میگه و اینکه آب مایه ی حیاته و اینکه فقط باعث زیبایی نیست بلکه به همه چیز روح و روان میبخشه
وااااای خدای من بارووووون اونم نه بارونا، بارووووون چه باروووووونی و صدایی که باعث میشه آدم احساس عشق کنه
و اردکها هم به سمت خانوم شایسته میان تا جلوی دوربین عرض اندام کنن و باااز هم که دوباره به عشقشون ینی آب و بارون رسیدن و باید از فرصت به وجود اومده برای لذت بردن بیشتر توی این پرادایس استفاده کنند… و چه تفاوت فاحشیه بین همزیست های این اردکها ینی مادر مرغی و جوجه هاش که از ترس خیس شدن زیر آب و باروون رفتن زیر ماشین پناه گرفتن…
سکانس بعدی ذوق خانم شایسته و هیجانش واسه بدنیا اومدن جوجه ها و البته یه آهنگ هیجانی هم گذاشته واسه خودش که هیجانش رو بیشتر کرده…
خانم شایسته از ترسش از تاریکی میگه و از ذوقی که داره واسه اینکه ممکنه خوابش نبره تاصبح به خاطر به دنیا اومدن جوجه ها و بالاخره انتظار به پایان رسید و یه جوجه ی طلایی گوگولی مگولی سر از تخم در میاره و خانم شایسته با خوشحالی اونو توی کارتن میذاره تا خونه ی جدیدشون رو آماده کنه…
جوجه ها دارن به ترتیب به دنیا میان و تعدادشون داره لحظه به لحظه بیشتر میشه
و حالا قاب پرادایس در یه صبح زیبا و دل انگیز دیگه و دوباره به دنیا اومدن جوجه های جدید تر و خوش آمد گویی و ذوق خانوم شایسته به تک تک جوجه ها…
جالبه جوجه ها لحظه ای که به دنیا میان انگار هنوز خوابشون میاد و هی گردنشون میوفته پایین و چشاشون بسته میشه اما خانم شایسته کمکشون میکنه و اونا رو به خونه ی جدید همراهی میکنه و البته بعضی هاشونم فکر میکنن مریم جان مادرشونه احساس همزاد پنداری دارن…
واااای که این طبیعت بکر بهشت واسه خانم شایسته هیچ وقت تکراری نمیشه و هر لحظه که نگاش به طبیعت میوفته شروع میکنه به تایید تحسین زیبایی هاش و ما رو هم در این لحظات زیبا شریک میکنه
دوربین داره افسر ارشد ارتش اتریش رو نشون میده که قائم مقام جوجه هاش و خلاصه به قول خودش سنی ازش گذشته باید گروه رو فرماندهی و رهبری کنه و اصلا از ابهتش پیداست که ازون رئیس های قدره…
و دوباره نماد ثروت و فراوانی با اومدن پکیج های آمازون استاد… براونی هم که اومده چشم روشنی جوجه ها و داره از خودش پذیرایی میکنه..
یه جوجه هم که به دنیا اومده و برعکسی افتاده یه گوشه و همین که میبینه خانم شایسته در دستگاه رو بااااز کرد شروع کرد به صدا زدن خانم شایسته که آی مریم جان کمکم کن منو ازین جای تنگ در بیار و روند به دنیا اومدن جوجه ها همینجور ادامه داره… و قدرت خدا رو ببین که جوجه ها رو جوری آفریده که مایع دورشونو جذب میکنن و تا ۷۲ ساعت بعد نیاز به غذا ندارن آدم با دیدن این موجودات باید ساعتها به خلقتشون و قدرت خداوند فکر کنه و ببینه که چطور همه چیز دقیق و مرتب سرجای خودش قرار گرفته و جوجه هایی به این کوچیکی که تازه بدنیا اومدن چون نمیتونن از خودشون مراقبت غذایی کنن ماده ی دورشونو جذب میکنن که تا ۷۲ ساعت هیچی نخوان خداااای من الله اکبر جل الخالق
یه جوجه هم که توانایی اینو نداره که خودش نوک بزنه چون پوست تخم چسبیده بهش و ایولا به خانوم شایسته که پروسه و روند تکامل و تولد این جوجه ها رو توی این چند روز متوجه شده و میخواد به این جوجه کمک کنه… وااای خدای من دوباره بازم بااااروووون و نمای LEDزیر بارون ویو رو زیبا تر کرده وقتی بقیه ی LED نصب بشه چه شوووووود
خداااای من چه طبیعتی دارن این جوجه ها و به دنیا اومدن جوجه های بعدی و تحسین خانم شایسته در مورد استقلال این جوجه ها در انجام دادن کارهاشون…
وقت موعود فرا رسیده خانم شایسته به استقبال عشقش میره و از در حین انتظار برای ورود استاد به پرادایس از یه ویوی زیبای دیگه رو نمایی میکنه و در همین حین استاااد ما که در روند RVحرفه ای شده وارد پرادایس میشه و خانم شایسته مدام ابراز عشق میکنه
بیشتر از دوساعت روی این فایل و نوشتن این کامنت وقت گذاشتم تا بتونم به اندازه ای که قانون رو درک کردم و توی همون مداری
که هستم و آگاهی ها رو دریافت میکنم نکاتش رو دربیارم امیدوارم مفید بوده باشه
در پناه حق شاد و پیروز باشید
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD533MB36 دقیقه
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 71171MB36 دقیقه
بنام انرژی معجزه گروقدرتمندی که از رگ گردن به من نزدیک تر است
بنام خدایی که در درون من است وهمواره در حال هدایت کردن من است
بنام او که هر چه دارم ازاوست ،ومن به هر خیری از جانب او سخت محتاجم
سلام مهربان خدای من
سلام به استاد عزیزم به استاد شایسته مهربانم ، به دوستان بهشتی ام
خدا جونم ازت ممنونم که همواره با منی وهوامو داری
خدا جونم ازت ممنونم که قدرت خلق زندگی ام را به خودم دادی تا هر آنچه که دوست دارم در زندگی ام تجربه کنم خودم خلق کنم
خدای من ،میدونی تو را داشتن بهترین نعمت وبزرگترین ثروت است وتو برای من کافی هستی
خدای من ازت ممنونم بخاطر نعمتهایی که به من عطا کردی ،جسم سالمم دستان توانایم پاهای قدرتمند
خدای من ،من به خواست واراده تو نفس میکشم ،با تکیه به قدرت تو بلند میشوم ومی نشینم خدا جونم پس هر چه دارم متعلق به توست کمکم تا یادم بمونه که بی تو هیچم
ازت ممنونم بخاطر تپش منظم ودقیق قلبم ،ممنونم بخاطر خونی که در رگهایم جاری است ،ممنونم بخاطر هر دم وبازدمم
خدای من ازت ممنونم که مرا به این مسیر توحیدی هدایت کردی ودر این مکان الهی حضور دارم ،ممنونم بخاطر وجود اساتید توحیدیم ودوستان بهشتی ام وهمه عزیزانم
ای جانم مریم جان که با عشق رفتید بدرقه استاد تا هم در را بازکنید وهم دعای خیرت را بدرقه راه ایشون کنید
احسنت مریم جان که در موتور سواری هم برای خودت دیگه استاد شدی آفرین به روحیه قوی وشجاع شما
خدای من آسمان را ببین چقدر زیباست الله اکبر از اشکال متنوع ابرها
خدای من ،خدای من دیوانه شدم این ترکیب آسمان وابرها ودرختان وچمن های آن چقدر زیباست چقدر حیرت انگیزه
عاشقتم من مریم جان که اینقدر بی نظیری این ایمان وشجاعت شما ستودنی است که چند روزی در این بهشت زیبا با خدا وبچه ها هستید
ای جانم بی صبرانه منتظر به دنیا آمدن جوجه ها هستم ،امروز هم که با مامانم تلفنی صحبت کردم گفت یکی از بزغاله هاشون سه قلو بدنیا آورده چقدر خوشحال شدم گفتم همین است برکت ونعمت خداوند خدایا شکرت
ای جانم بروونی که همیشه در کادر تصویر حضور دارد بی خیال اطرافش فقط مشغول خوردن ولذت بردن از زیباییهای اطرافش هست
مریم جان این شجاعت وعملکرد شما قابل تقدیر وستودنی است ودقیقا اگر من ترسی دارم باید قدم بردارم وبه خودم وذهنم حرافم ثابت کنم که ترسهای من مثل ترس از تاریکی ( بشدت از تاریکی میترسیدم ولی الان خداروشکر خیلی بهترم ولی هنوز جای کار دارم )…ترسهای واهی بیش نیست باید یادم بماند که ترس از بی ایمانی میاد اگر من باور دارم که نیرویی قدرتمند تر از هر نیرویی همواره محافظ ومراقب من است دیگه ترس معنا ندارد ولی گفتن این حرف آسان هست مهم این است که عمل کنم مانند مریم جان که از هرفرصتی استفاده میکنند تا با ترسشون روبرو شوند
خدای من ،صدای غازها را ببین ومرغهای حنایی که مشغول گشتن در این بهشت زیبا وپیدا کردن غذا هستند
خداروشکر که به استاد. جان خیلی داره خوش میگذره وقرار خیلی چیزهای جدید وجالب از آقای تاد که بقول مریم جان آخر farming هست یاد بگیرند
ای جانم خروس خانواده را ببین که مراقب اهل وعیال هست ومرغ وجوجه ها که در کمال آرامش در حال خاک بازی ولذت بردن هستند
چه نکته خوبی را اشاره کردید که خیلی راحت بدون اینکه غر بزند وشکایت کند جاش را عوض میکند اینکه ماهم یاد بگیریم رها باشیم وبدون مقاومت ،اتفاقا دیشب مجلس عروسی دعوت بودیم قبلش من به همسرم گفتم نمیام شما با خانواده برو ،ولی یه حسی بهم گفت باید بری من هستم منم دیگه آماده شدم که با همسرم وخانواده اش راهی شدیم خداروشکر به لطف خدا همه چیز عالی بود جالب بود همسرم خیلی نگران بود که جات خوبه اذیت نیستی ومنم بااینکه یه قسمت از میز پام را اذیت میکرد بدون اینکه غر بزنم از میز فاصله گرفتم وصندلی ام را دادم عقب تر وراحت نشستم ودر جواب پیام ایشون گفتم جام راحته وخوبم سعی کردم در طول مراسم توجه ام به فراوانی نعمتها، آدم های خوب که در سلامتی کامل بودند ومشغول رقص وپایکوبی بودند باشه در طول مراسم خیلی ذهنم را کنترل کردم که حتی نخوام در ذهنم کسی را قضاوت کنم ،وهر آن که ذهنم می رفت سمت قضاوت جلوی آن را یک تابلو ایست قرار می دادم میگفتم به من ربطی ندارد فقط آمدم لذت ببرم هر چند بعد از مراسم در مورد یه مسئله با همسرم صحبت کردم وطرف مقابلم را قضاوت کردم ولی سریع جلوی آنرا گرفتم گفتم فهیمه اشتباهت رو بپذیر واز آن درس بگیر تا دفعه بعد بتونی بهتر عمل کنی خیلی ذهنم سعی کرد حالم را بد کند که آخرش موفق نشدی گفتم مهم نیست. مهم اینه که متوجه اشتباهم شدم وبا گوش دادن فایلها آرامش در پرتو آگاهی ویاد آوری اینکه خداوند دیشب مرا براحتی مرا آسان کرد برای آسانیها ومحبت وعشقی که از بقیه گرفتم سعی کردم به احساس بهتری برسم وبعد طبق تعهدم شروع کردم به دیدن این قسمت از سریال زندگی در بهشت واین اتفاقات را اینجا ثبت کردم تا همیشه یادم بماند
خدای من فایربیت را نگاه چقدر بعد از انجام آن ماموریت جمع کردن میخها وفلزات توسط مریم جان تمیز ومرتب شده وچه فکر خوبی که از تنه درختان بعنوان صندلی استفاده کردید خدایا شکرت بخاطر این بهشت پر از نعمت وفراوانی
خب مریم جان هم که در حال شستوشوی ظرف وآماده کردن خانه جدید جوجه هاست که قراره چند روز دیگه به دنیا بیایند که قرار 7 تا8 روز جوجه های تازه بدنیا آمده رادر این خانه جدید نگهداری کنند وبعد آنها را به چیکن کوب منتقل کنند
آفرین مریم جان که اینقدر همه کارهاتون را به نحو احسنت انجام میدید
این ظرف را قبلا ،وقتی جوجه ها بزرگ شدند مریم جان تمیزکردند وانبار گذاشته بودند
چقدر مریم جان عملکرد جهان را زیبا توضیح دادید که اگر از جایی استفاده نکنیم می گندد مثل آبی که راکد باشد ویا همین ظرف ،که یک موش داخل آن لونه کرده وکلی هم کثیف کاری کرده بود که این ظرف پراز فضله موش شده بود وکف ظرف کاملا سیاه سیاه شده بود وچه عالی مریم جان به این موضوع توجه کردند با اینکه چندش بود وحال بهم زن ولی وقتی به دید یک مسئله به آن نگاه کرد به جای آوردن بهانه هایی از این قبیل که من بد دل هستم ،حالم بد میشه تصمیم گرفت با شجاعت با این مسئله روبرو شود وبه جای فرار از آن ویا بقولی دادن آشغالها زیر مبل آن را بصورت کاملا حرفه ای با مایع کارواش وماده سفید کننده ودستکش های حرفه ای تمیز کند واین مسئله را برای همیشه حل کند واین حل کردن مسئله سبب میشه آدم بزرگتر شود وآماده شود برای انجام کارهای بزرگتر
دقیقا مریم جان اینکه بدانی آن منبع آلودگی آنجا مونده آزار دهنده تر است از اینکه با این مسئله روبرو بشی وبخواهی حلش کنی چون بعد از حل یک مسئله که در ابتدا نسبت به انجامش یه ذره مقاومت داشتی احساس خیلی عالی را تجربه می کنید واحساس میکنی که بزرگتر از قبل شدی والان که حتی دارم تصورش میکنم دارم اون احساس را در وجودم حس میکنم خیلی مواقع بوده که خواستم حیاط را آب بگیرم ومجبور بودم گلدانها را جابجا کنم ولی همیشه ترس داشتم مارمولک باشه ولی خب این تمیز کاری برام ارجحیت داشت وباتمام وجود سعی کردم بر ترسم غلبه کنم واجازه ندم که هیچ بهانه ای مانع از کارم بشه تاگلدونها را جابجا کنم وحیاط را تمیز بشورم وبعد از آن چه حس فوقالعادهای پیدا میکردم حس بدست آوردن یه موفقیت بزرگ وبعد از آن هدایت شدیم که برا گلدانها پایه بگیریم که مجبور نباشیم گلدانها را جابجا کنیم وراحت حیاط را تمیز کنیم خدایا شکرت
درسته مریم جان وقتی مسئله ای هست که ذهنت نسبت به حل آن مقاومت دارد وآوردن بهانه های واهی میخواد تو را منصرف کند ولی با فکر کردن به نتیجه بدون در نظر گرفتن شرایطی که آن مسئله دارد با عشق تمام سعیت را میکنی اون مسئله را حل کنی چرا که تا عشق نباشد نمی تونی آن احساس فوقالعاده را بعد از انجام آن کار تجربه کنی وخداوند را شاکر باشی که بهت توان وقدرت حل این مسئله را داد ،شاکر باشی بخاطر نعمتهایی که داریم مانند آب ،که همه چیز را تمیز وزیبا می کند
خدای من دریاچه را ببین چقدر زیبا آرام وجاری ومایه حیات که حتی به ظرف بهشتمون هم حیات دادخدایا شکرت
خدای من آسمان در این غروب زیبا را ببین وصدای غازها وجوجه ها که یجورایی موسیقی این فایلند
ای جانم که غازها هم از فرصت پیش آمده نهایت استفاده را میبرند ومشغول غذا خوردن هستند
ای جانم بازم رحمت الهی بر بهشتون جاری است الهی صدهزار مرتبه شکرت
خدای من چه احساس فوقالعادهای دارد که از نزدیک شاهد رشد موجودات زنده ای باشی که تا چند روز دیگه قراره بدنیا بیان
ای جانم بارها شاهد این صحنه بودم که جوجه ها در حال بیرون آمدن از تخم بودند
خدایا شکرت که هدایت تو همواره با ماست
خدای من یکی از جوجه هامون به دنیا آمده ،یکی دیگه وآن یکی که تازه میخواد بیاد بیرون الله اکبر از قدرت وعظمتت خدای من
خدای من چه صبح دل انگیز وزیبایی رنگ آسمان ودرختان وتصویر آن بر سطح دریاچه چه ترکیب جادویی را رقم زده خدایا شکرت که روز به روز بهشتمون زیباتر وزیباتر میشه
عاشقتم مریم جان که اینجا داستان، داستان تولد هست وشما با عشق به تک تک جوجه ها خوش آمد میگین
یادمه هر وقت جوجه هامون بدنیا میومدند مامانم صدا میزد میگفت بیای ببینید بعد در عالم بچگی میگفتیم خب مامان کمکشون کن میگفت نه باید اجازه بدیم خودشون بیان بیرون چه بسا که بعضی وقتها کمک کردن ما سبب میشه جوجهِ بمیره والان که قانون را درک کردم بیشتر این مطلب را درک میکنم که هر چیزی باید تکامل خود را طی کند تا به اندازه کافی رشد کند وقوی بار بیاد
چقدر ویو دریاچه ودرختان از داخل زیباست خدایا شکرت
خب مریم جان هم که در حال آماده کردن خونه جدید برای جوجه های بدنیا آمده هست ،داخل ظرف را پوشال ریخته تا جوجه ها راحت باشند
ای جانم چقدر جوجه ها ناز شدند 9 تا جوجه ریز ومیزه وخوشگل وناز که جای راحتی هم به همت مریم جان دارند
خدایا شکرت بخاطر پکیج هایی که هر روز به سفارش استاد جان از آمازون می رسد، که برای من نمادی از ثروت وفراوانی است تاییدی است بر این باور که ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست تاییدی است برباور فراوانی ثروت ونعمت خدایا شکرت
ای جانم بروونی که به قول مریم جان برای چشم روشنی آمده وفعلا داره پذیرایی میشه
خدایا شکرت، شکرت که این صحنه ها اینقدر زیبا ورویایی است ،صدای داکها هم به گوش میرسد
خدای من جوجه که برعکس افتاده کنار دستگاه ومریم جان را صدا میزنه ومریم جان با عشق اونو بیرون میاره وتا خونهِ جدید با محبت میرسوندِش خدایا شکرت
هرلحظه تعداد جوجه ها داره بیشتر وبیشتر میشه، درسته مامانم هم همیشه میگفت باید صبر کنی تا مایع زرده را کاملا جذب کنند وخودشون از تخم بیان بیرون نباید ما کاری انجام بدیم خودشون طبق غریزه شون میدونند چیکار باید بکنند ودقیقا این خلقت، آگاهی دوره های مختلف استاد جان در عمل هست ،اجازه بدیم تکامل طی بشه، عجله نکنیم ،دلسوزی بی جا نکنیم ،قلبمون را باز بگذاریم برای دریافت هدایت خداوند
خدایا شکرت بازم رحمت الهی به یمن قدم جوجه های بهشتی مون بر پرادایس جاری است
خدای من جوجه هامون را ببین چقدر ناز شدندانگار یه مخمل نرم پوشیدند
احسنت مریم جان که این چند روز به روند تکاملی جوجه ها خوب وارد شدید واطلاعات جامعی هم کسب کردید آن جوجه ِ که در کُل خود گیر کرده بود در اصطلاح کُل گیر شده بود وشما چه ماهرانه کمک کردید تا خودش را نجات بدهد الله اکبر از قدرت وعظمت خداوند که سیستم بدن این موجودات را طوری خلق کرده که تا 72 ساعت نیاز به آب وغذا نداشته باشند وباجذب مایع زرده داخل کُل میتونند تا 72 ساعت تحمل کنند خدایا شکرت..شکرت
خدای من سری دوم جوجه هامون هم دارند بدنیا میان همین تعداد وتنوع زیاد جوجه هامون هم نماد از وفور نعمت وفراوانی است
خدای من این جوجهِ فکر کنم درشتر از جوجه های سری اول هست
خب بسلامتی استاد جان هم که نزدیک پرادایس رسیدند
عاشقتم که با عشق میرید به استقبال استاد، عزیزم
وای خدای من آسمان از لابه لای این درختان زیبا ،چقدر زیباتر هست وصدای آواز پرندگان که زیبایی این فضا را دوچندان کرده خدایا شکرت
ای جانم چقدر هردو تحسین برانگیز وستودنی هستید بسلامتی استاد جان هم رسیدند خدایا شکرت…شکرت
خدایا شکرت….شکرت…شکرت
عاشقتونم …
در پناه خدای مهربان همواره شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید