سریال زندگی در بهشت | قسمت 71

دیدگاه زیبای فاطمه عزیز بعنوان متن انتخابی این قسمت:

سلام و درود

بالاخره انتظار به پایان رسید و قسمت بعدی سریال هم روی سایت قرار گرفت

استاد کاش هر روز اونم ساعت۶ صبح همیشه قسمت بعدی تو سایت قرار می‌گرفت تا وقتی چشم باز میکردیم روزمونو با این سریال جذاب شروع میکردیم….

شروع این قسمت با بدرقه ی خانم شایسته با موتور و چاشنی دعای خیر واسه استاد عزیزمون هست و خانم شایسته با چک کردن RV استاد رو راهی سفر میکنه…

مریم جان از برنامه هاش میگه از کارهایی که باید در طی این چند روزی که تنهاست انجام بده و بااااز هم براونی جذاب که همیشه و هرجا دوربین خانم شایسته باشه اونم خودش رو با بیخیالی توی قاااب میگنجونه و میخوااااد که همیشه عضو ثابت این سریال باشه…

خانم شایسته از ترس از تاریکی میگه ازینکه میخواد پله به پله و آروم آروم با طی کردن تکاملش بر ترسهاش غلبه کنه

و حالا اولین بعد از ظهر بدون استاد شروع میشه و ذوق مشخص توی صدای خانم شایسته که از اینکه استاد داره خوش میگذرونه خوشحاله و مشخصه چقدر احساس خوبی داره و خانم شایسته میگه استاد الان داره کلی اطلاعات جدید کسب میکنه…

و یه ذوووووق پررنگ تر از زیبایی منظره ی پرادایس از دیدن خروس و مرغها و جوجه هاااااا

مادر مرغی هم به همراه جوجه هاش داره دووووش خاک میگیره و چه جوجه های خوب و سر براهی داره و البته آقای خروس هم با ابهت بالا سرشون وایساده به نشونه ی اینکه مرد خانواده منم و نمی‌ذارم هیییچ کس وارد حریم خصوصی زن و بچم بشه

مادر مرغی داره خاکها رو میریزه رو سر جوجه هاش و اونا هم بدون اینکه غر بزنن یا دعوا کنن آزاد و رها و بدون مقاومت جاشونو عوض میکنن که هم خودشون راحت باشن هم مادر مرغی…

وااااااای فایرپیت عششششق مننننچه زیبا ااااا شده خداااای من ببین دورش صندلی های چوبی با تنه ی درختان ساخته ی دست استاد هنرمندمون گذاشته شده چقدر رمانتیک و عاشقانه کیییف میده شبا با همسرت و خانوادت بشینی دور این فایرپیت و ازون خوراک بوقلمون هایی که خانم شایسته در سفر به دور آمریکا زرورق پیچ می‌کرد میذاشت تو آتیش با دست پخت مریم جان بزنی بر بدن و نووووش جان کنی و لذتشو ببری

و حالا خانه ی جدید جوجه ها که خانم شایسته با اینکه قبل از اینکه انبارش کنه اونو تمیز شسته بود گذاشته بود اونجا اما بااااز به شدت کثیف شده و نیاز به تمیز کاری داره مثل ذهن ما که مثلا خود من میام به مدت روی ذهنم کار میکنم اتفاقات برام عالی رقم میخورن بعد فکر میکنم خب دیگه تا همینجا بسه من هرچی رو که خواستم شد میام رهاش میکنم چون فکر میکنم اون گوشه از ذهنمو که نیاز بوده تمیز کردم و دیگه نیازی به تمیز کاری نداره اما ای دل غافل که باورهای محدود کننده عین علف هرز به سرعت رشد میکنن چون من ذهنمو رها کردم و دوباره اتفاقات قبلی یا بدتر از اونا واسم میوفته چون من دیگه اون تعهد قبلی رو نداشتم و دوباره باید شروع کنم به کند و کاو به تمیز کاری به دور ریختن آشغالهای ذهنم ینی همون باورای محدود کننده و تازه باید کار سخت تری انجام بدم اما باید بدونم که ذهنم هر روز نساز به تمیز کاری و رصد داره هر روز باید مواظبش باشم تا باورهای محدود کننده رشد نکنن….

خانم شایسته از شجاعتش از پا گذاشتن روی ترسهاش در تمیز کاری این ظرف چندش میگه و معتقده که نباید به بهانه های واهی مثل بی کلاس بودن یا حال بهم زن بودن ظرف اونو تمیز نکرد بلکه باید با شجاعت به استقبال انجام چنین کارهایی که ازشون ابا داریم بریم تا باعث بشه کارهای بزرگتر و بیشتری به واسطه ی ایجاد باورهای قدرتمند کننده انجام بدیم نباید از زیر بار حل مسائل به سادگی شونه خالی کنیم و باید براش وقت بذاریم و زحمت بکشیم که نتیجه ما رو شگفت زده خواهد کرد…

واااای خداااای من چه ویوی نااابی پشت کلبس خدایا… غروب زیبای پرادایس با ابرهایی که به واسطه ی غروب خورشید خودشونو نارنجی و زرد و صورتی و خاکستری توی قاب دوربین خانم شایسته جا کردن…. و دریاچه و درختهای پشتش در یک سکوت شیرین فرو رفته اند…

و خانم شایسته همچنان داره ادامه میده که شجاعت باعث بزرگ شدن آدمها میشه و باعث میشه که آدم کارهای جدی تری رو انجام بده و ما انسانیم و میتونیم همه چیز رو درست کنیم…. از نعمت آب و مزیت‌هاش میگه و اینکه آب مایه ی حیاته و اینکه فقط باعث زیبایی نیست بلکه به همه چیز روح و روان میبخشه

وااااای خدای من بارووووون اونم نه بارونا، بارووووون چه باروووووونی و صدایی که باعث میشه آدم احساس عشق کنه

و اردک‌ها هم به سمت خانوم شایسته میان تا جلوی دوربین عرض اندام کنن و باااز هم که دوباره به عشقشون ینی آب و بارون رسیدن و باید از فرصت به وجود اومده برای لذت بردن بیشتر توی این پرادایس استفاده کنند… و چه تفاوت فاحشیه بین همزیست های این اردک‌ها ینی مادر مرغی و جوجه هاش که از ترس خیس شدن زیر آب و باروون رفتن زیر ماشین پناه گرفتن…

سکانس بعدی ذوق خانم شایسته و هیجانش واسه بدنیا اومدن جوجه ها و البته یه آهنگ هیجانی هم گذاشته واسه خودش که هیجانش رو بیشتر کرده…

خانم شایسته از ترسش از تاریکی میگه و از ذوقی که داره واسه اینکه ممکنه خوابش نبره تاصبح به خاطر به دنیا اومدن جوجه ها و بالاخره انتظار به پایان رسید و یه جوجه ی طلایی گوگولی مگولی سر از تخم در میاره و خانم شایسته با خوشحالی اونو توی کارتن میذاره تا خونه ی جدیدشون رو آماده کنه…

جوجه ها دارن به ترتیب به دنیا میان و تعدادشون داره لحظه به لحظه بیشتر میشه

و حالا قاب پرادایس در یه صبح زیبا و دل انگیز دیگه و دوباره به دنیا اومدن جوجه های جدید تر و خوش آمد گویی و ذوق خانوم شایسته به تک تک جوجه ها…

جالبه جوجه ها لحظه ای که به دنیا میان انگار هنوز خوابشون میاد و هی گردنشون میوفته پایین و چشاشون بسته میشه اما خانم شایسته کمکشون میکنه و اونا رو به خونه ی جدید همراهی میکنه و البته بعضی هاشونم فکر میکنن مریم جان مادرشونه احساس همزاد پنداری دارن…

واااای که این طبیعت بکر بهشت واسه خانم شایسته هیچ وقت تکراری نمیشه و هر لحظه که نگاش به طبیعت میوفته شروع میکنه به تایید تحسین زیبایی هاش و ما رو هم در این لحظات زیبا شریک میکنه

دوربین داره افسر ارشد ارتش اتریش رو نشون میده که قائم مقام جوجه هاش و خلاصه به قول خودش سنی ازش گذشته باید گروه رو فرماندهی و رهبری کنه و اصلا از ابهتش پیداست که ازون رئیس های قدره…

و دوباره نماد ثروت و فراوانی با اومدن پکیج های آمازون استاد… براونی هم که اومده چشم روشنی جوجه ها و داره از خودش پذیرایی میکنه..

یه جوجه هم که به دنیا اومده و برعکسی افتاده یه گوشه و همین که میبینه خانم شایسته در دستگاه رو بااااز کرد شروع کرد به صدا زدن خانم شایسته که آی مریم جان کمکم کن منو ازین جای تنگ در بیار و روند به دنیا اومدن جوجه ها همینجور ادامه داره… و قدرت خدا رو ببین که جوجه ها رو جوری آفریده که مایع دورشونو جذب میکنن و تا ۷۲ ساعت بعد نیاز به غذا ندارن آدم با دیدن این موجودات باید ساعتها به خلقتشون و قدرت خداوند فکر کنه و ببینه که چطور همه چیز دقیق و مرتب سرجای خودش قرار گرفته و جوجه هایی به این کوچیکی که تازه بدنیا اومدن چون نمیتونن از خودشون مراقبت غذایی کنن ماده ی دورشونو جذب میکنن که تا ۷۲ ساعت هیچی نخوان خداااای من الله اکبر جل الخالق

یه جوجه هم که توانایی اینو نداره که خودش نوک بزنه چون پوست تخم چسبیده بهش و ایولا به خانوم شایسته که پروسه و روند تکامل و تولد این جوجه ها رو توی این چند روز متوجه شده و میخواد به این جوجه کمک کنه… وااای خدای من دوباره بازم بااااروووون و نمای LEDزیر بارون ویو رو زیبا تر کرده وقتی بقیه ی LED نصب بشه چه شوووووود

خداااای من چه طبیعتی دارن این جوجه ها و به دنیا اومدن جوجه های بعدی و تحسین خانم شایسته در مورد استقلال این جوجه ها در انجام دادن کارهاشون…

وقت موعود فرا رسیده خانم شایسته به استقبال عشقش میره و از در حین انتظار برای ورود استاد به پرادایس از یه ویوی زیبای دیگه رو نمایی میکنه و در همین حین استاااد ما که در روند RVحرفه ای شده وارد پرادایس میشه و خانم شایسته مدام ابراز عشق میکنه

بیشتر از دوساعت روی این فایل و نوشتن این کامنت وقت گذاشتم تا بتونم به اندازه ای که قانون رو درک کردم و توی همون مداری

که هستم و آگاهی ها رو دریافت میکنم نکاتش رو دربیارم امیدوارم مفید بوده باشه

در پناه حق شاد و پیروز باشید

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    533MB
    36 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 71
    171MB
    36 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

210 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نرگس ملاعبدالعلیها» در این صفحه: 1
  1. -
    نرگس ملاعبدالعلیها گفته:
    مدت عضویت: 2297 روز

    ب نام الله یکتا.ب نام اللهی ک منو انسان آفرید

    سلام ب خونواده صمیمی عباسمنش

    این دل نوشته این تمرکز بر نکات مثبت و درس هایی ک از این قسمت گرفتمو زمانی ثبت میکنم ک بارسوم ک برای این قسمت مینویسم ولی در۲بار قبلی نمیدونم ب چ علتی هر بار دستم خورد و پاک شد هر آنچه ک نوشته بودم.چندروز تعلل کردم از بار اولی ک پاک شده خیلی درسام خوب بود وسخت بود ک ۱باردیگه تکرار کنم اون همه مطلبو.ولی امروز تصمیم گرفتم بنویسم.اما بار دوم هم پاک شد.واما بار سوم الهی ب امید خودت.ک ان شاالله موندگار بشه مطالبم.

    خدایاشکرت باعشق ک دارم یاد میگیرم راه استادی راه خارپشت بودن اینه ک تمرکزم بر داشته هام باشه شکرگذارشون باشم و نعمتهایی ک دارم برام عادی نشن و براحتی و بابی تفاوتی ازشون نگذرم.وهر لحظه و هر لحظه شاکر باشم ک این خودش هم کنترل ذهن هم تمرکز برنکات مثبت وهم درحال و ب معنای واقعی زندگی کردن هم اینکه ظرفم بزرگ میشه برای دریافت نعمتهای بیشتر و بزرگتر.چرا چون باشکر گذاری قدرنعمت هایی ک دارمو میدونم و بالذت ازشون احساس لیاقتمو نشون میدم ک لایق دریافت بیشتر وبیشترم.خدایاشکرت باعشق ک این اصل این قانون همین چیزی ک خیلی نادیدش گرفتم.براحتی ازش گذشتم.چون ساده وفرار.واحتیاج ب تکرار وتکرار داره ک بخش جدایی ناپذیر و عادی وجودم ش.🤲🤲🤲

    خدایاشکرت باعشق ک وقت گذاشتم و مینویسم.خدایاشکرت باعشق برای انگشتانم ک درحال تایپ این کلمات سحرآمیزو معجزه آسا.

    خدایاشکرت باعشق برای گوشی ک دارم

    خدایاشکرت باعشق برای این ک بااین گوشیم تو مدار سایت استاد عباسمنشم.ک برای لحظاتی هم شده این فرصتو دارم ک مثل عموم فک نکنم.و متفاوت فک کنم تا متفاوت عمل کنم و درآخر نتایج متفاوتی از بقیه بگیرم.

    خدایاشکرت باعشق ک ازاین گوشی استفاده مفید دادم برای خودسازی و اگر چ الان نتیجه برام قابل لمس نی ولی امید دارم ک این مداومت استفاده مفیدو تمرکز برنکات مثبت ک روزی ب نتیجه میرسه ولی الان فعلا وقت کاشت کاشت.خدایاشکرت باعشق

    خدایاشکرت باعشق برای این چشمانی ک دارم و زیباییهارو تو این سایت میتونم ببینم و نوشتن برام راحته.ک چی تایپ میکنم.خدایاشکرت باعشق

    خدایاشکرت باعشق برای گوش هایی ک دارم و تو این سایت چیزهایی میشنوم ک فقط وفقط تمرکز بر نکات مثبت.وهمین دیده ها شنیده هاس ک باورامو می‌سازه.شخصیتمو می‌سازه.خدایاشکرت باعشق

    استاد جونم نوش جونت ب هر آنچه تا حالا رسیدی لایقش بودی چرا؟؟؟؟چراشو نگه دار آخر این متن برات بگم

    واما درس هایی ک گرفتم

    خدایاشکرت باعشق برای این قسمت از سریال ک شروعش بارفتن آقاست.قانون تضاد.پیش ب سوی تجارب جدید.پیش ب سوی دنیای ناشناخته و جدید فارمینگ.پیش ب سوی یادگیری.خدایاشکرت باعشق ک استاد نشون میده تو هر سنی باشی یادگیری خوراکت وتا آخر عمرت باید توش مداومت داشته باشی.وازش دست نکشی.ورو خودت کار کنی.واین۱مسیر.

    خدایاشکرت باعشق برای وسپامون.این موتور کوچولوی پرادایس ک برای خودش ودر نوع خودش رخشیه.رخشی ک کار راه انداز باهاش هم میتونی تفریح کنی هم اینکه وقتی عشقت داره میره سفر بدرقش کنی و بدرقه رو شیرین کنی واس خودت.تازه درم واس عشقت بازکنی و تادم در مشایعتش کنی.ونشون دادن عشقت ب معشوقت اونم توعمل.همه اینا بااین رخش می‌شود.خدایاشکرت باعشق برای داشتنش.

    خدایاشکرت باعشق ک مری موتور سواری یادگرفت.وارد ترسش شدوبرش غلبه کرد.و۱بخش لذتبخش دیگه از زندگیو باموتور سواری تجربه میکنه.و ب معنای واقعی زندگی کردن. اونم باتکامل

    خدایاشکرت باعشق برای این عشق واقعی و در عین روراستی.ک حتی اگه عشقت چ صداتو بشنوه چ نشنوه تو ماشین، ابرازش میکنی.خدایاشکرت باعشق براز این عاشقتم گفتنای مری ک چ دلبری میکنه.

    خدایاشکرت باعشق برای این آرزوی ناب و گفتن جمله ان شاالله ب جاهای خوب هدایت بشی.بهت خوش بگذره ی مری.ک حسشو ذوقشو از مسافرت یار نشون میده.و اگه همه اینا عشق ناب در عین روراست نی پس چیه.بارها از خانوما شنیدم ک سیاست داشته باش ب شوهرت اینو بگو اونو بگو.یکی نیست بگه بابا سیاست اصلا ب چ معنیه خودش.سیاست تو روابط یعنی چی.اصلا چرا تو روابط از کلمه سیاست استفاده میشه مگه میخوای طرفو گول بزنی.

    خدایاشکرت باعشق برای آر وی مون ک خودش ۱توحید.خدایاشکرت باعشق برای این فراوانی.برای ثروت و ثروتمندی ک هر وقت بخوایم ب هرجا ک بخوایم با این آر وی میریم.خدایاشکرت باعشق برای آزادی مکانی و زمانی.آزادی وسایل زندگی.آزادی در روابط.آزادی شغلی.آزادی در یادگیری و ورود ب دل ناشناخته ها و دنیای جدید فارمینگ.خدایاشکرت باعشق

    خدایاشکرت باعشق ک رخش استاد هم پشت آر وی.ومیتونه براحتی رخششو هرجا میخواد ببره و لذتشو ببره.خدایاشکرت باعشق

    خدایاشکرت باعشق ک همه جورامکانات تو آر وی داریم.خدایاشکرت باعشق ک ما همه چی همه جاداریم.خدایاشکرت باعشق برای این فراوانی

    خدایاشکرت باعشق ک استاد رفت و مری این تنهاییو فرصت میدونه فرصت غلبه بر ترس از تاریکی.خدایاشکرت باعشق برای این اعتراف ک خودش شجاعت.وپذیرفته.ومیگه بار اول ک تنهاس تو پرادایس ولی اشکال نداره تنها نی خداهس.بچه ها هستن.برانی هس.تازه قراره جوجه ها هم بدنیابیان.تولد داریم چ تولدی.واینکه کار عقب افتاده داره واس انجام.ومیگه باباجلال خودم خواستم تنها باشم خدایاشکرت باعشق🥳🥳🐣🐣🐓🐓🐤🦢🦢🤲🤲

    خب مری جون بزاراین درسیو ک اینجا یاد گرفتم بگم ببین چ خوب درسامو پس میدم ب شرط عمل.آقا هر وقت خواستم بر ترس از تاریکی غلبه کنم قبلش۱فرصت درست کنم واس تنهاییم ازطرفیم۱سرگرمی داشته باشم مثل تولد این جوجه هاجوری ک ذهنمو کنترل کنه و ازطرفی حواسمو از تاریکی پرت کنه تا راحت تر باهاش کنار بیام تو قدم اول.تا تکامل طی ش.این خودش هم تمرکز بر نکات مثبت هم هدایت ذهن.در واقع این اعراض از ناخواسته و توجه بر خواسته ک استاد میگه.

    خدایاشکرت باعشق برای این آزادی در روابط ک میتونی واس خودت تنهایی داشته باشی و واس خودت لذت ببری.خب هرازگاهی تو زندگی مشترک هم لازم.وخودش تجدید قوادر عشق برای دیدن یار.تازشم باکلی حرفو دلتنگی و تجربه جدید برمیگردی پیش یار.ک خودش داستان دیگس. خدایاشکرت باعشق

    خدایاشکرت باعشق برای حضور برانی تو این قاب سبز آبیمون.تلفیق زیبای زمین سرسبز پرادایس و آسمون آبی رنگش.بااون ابراش.خدایاشکرت باعشق

    مری عزیزم اسب سواری هم یاد بگیر وتو زمین پرادایس بتازون کیه ک جلوتو بگیره.وای من عاشق اسب واسب سواریم.خدایاشکرت باعشق 🐎🐎🐴🐴

    اولین بعدازظهری بدون آقاس ولی خدایاشکرت باعشق ک مری ذوق داره از خوش گذرونی و یادگیری آقا.خدایاشکرت باعشق برای وجود تاداین دست خدا ک آخرت فارمینگ.

    خدایاشکرت باعشق نگا بچه ها دارن دوش خاک میگیرن.و چ رهان.و ب ما یاد میدن ک هر مسئله ای داری بدون مقاومت بدون غر راهشو پیداکن و رهاباش.و من یاد این گفته استاد تو۱از فایلاش ولایو۱۴ افتادم ک تحمل نکن.ولی اقدام فیزیک هم نکن.چون تغییر اول فرکانسیه.راهشو پیداکن اونم بالذت.من تاحالا فک میکردم ک تحمل کنم.زمان حلش میکنه خود بخود.

    بهونه ها باعث میشن ک مسائلمون حل نشده بمونن و اینطوری فقط اونا رو زیر مبل یافرش میزنیم ک فقط نبینیمشون.ولی اونا هستن.تو فرار کردی اونا ک ناپدید نشدن.هستن.اینو مری میگه وتو عمل با زبان تصاویربهم نشون میده ک میتونی هرکاریو ک دوسش نداری و چندشت میشه ازش،بالذت انجام بدی ولی باراهش. مسیر انجام اون کارو لذتبخش کن.چطوری اهرم رنج ولذت.ب نتیجه فک کن.ب نعمتهایی ک داری و میتونی ازشون بهره ببری واس انجام کارت.مثل این طی خوشگل سبز رنگ.مثل نعمت آب ک بغیر از زیبایی و خوردن و رفع تشنگی ب ما داده شده تا باهاش بسازیم تمیزیو.بابا اصلا بیا ۱گوشی بگیر دستت مثل من همزمان ک کارتو انجام میدی ۱لحظه دست نگه دار و از محیط اطرافت فیلم بگیر.از طرفیم بااین کارخستگی در کن.خدایاشکرت باعشق.خب حالا واینسا نگا نکن بشمر اون نعمتهایی ک داری فیلمشو میگیری و بخاطرشون شکر کن.خدایاشکرت باعشق برای این پرادایس زیبا این طبیعت بکر.برای سرسبزیش.خدایاشکرت باعشق برای دریاچه نقره ای فام پرادایس ک آبش همیشه در جریان.خدایاشکرت باعشق برای این درختای سر ب فلک کشیدش.خدایاشکرت باعشق برای این کلبه چوبی رو دریاچمون.خدایاشکرت باعشق برای این غروب آفتاب و اون ابرای گل‌بهی مایل ب نارنجی ک تشعشعات نور خورشیدو بااون رنگا نشون میدن.و آخ ک دل منو برد این صحنه غروب و کلبه و ابرای بالاسرش.و خدایاشکدت باعشق برای این دلبر ناز ک عکسشو گرفتم.خداباشکرت باعشق برای مرغ و خروسامون.داکامون.خدایاشکرت باعشق برای مایع بلیط ک فک کنم همون وایتکس خودمون و مایع کارواش ک من اولین بارم میبینمش.خدایاشکرت باعشق برای شیر آبی ک تو این فضا داریم.خدایاشکرت باعشق برای این فضا ک داریم و میتونیم همچین کارهایی توش بکنیم مثل ضدعفونی و شستن این ظرف ک هم واس حفظ سلامتی خودمونه و ریمون.هم تفریح و لذت خودمون.هم خب تو خونه انجام این کارا بااون فضا راحت نی.انجام اینجور کارا تو محوطه بیرون نسبت ب داخل خونه راحت تره.اولین بار این ایده رو میبینم تلفیق بلیچ بامایع کارواش خدایاشکرت باعشق

    خدایاشکرت باعشق ک وقتی مسئلمونو اینطوری حل میکنیم خودش ورود ب دل ترسا والبته غلبه بر اوناس.واین خودش شجاعت.از طرفیم آماده میشیم برای انجام کارهای جدی و بزرگتر.

    خدایاشکرت باعشق ک مرا انسان آفریدی و خالق زندگی خودم ک بسازمش اونطور ک دلم میخواد.

    خدایاشکرت باعشق برای وجود مری ک استاد حرف و عمل و بازبان تصاویر ب ماهم یاد می‌ده.فقط حرف و ادعا نی.وزبان تصاویر گویاتر نسبت ب هر چیز دیگه.خدایاشکرت باعشق

    خدایاشکرت باعشق ک مری باتمیز کردن و ضدعفونی این ظرف بهم میگه هرکار خواستی انجام بدی قبلش ذوقتو براش نشون بده و براش انرژی مثبت،حس خوب بفرس مثلا خودتو آماده کن واسش و برو پیشوازش.چطوری؟ازقبل تدارکاتتو آماده کن.واینطوری مری خودشو آماده کرده واس پذیرایی ازاعضای جدید پرادایس.خدایاشکرت باعشق

    خب مری جون بزار درس بزرگ بعدیمم بگم واس درس پس دادن ب استاد ب شرط عمل.ک واس خودمم یادآوریه.

    برای غلبه بر ترسام وانجام کارهایی ک ازشون فراریم وبابهونه ها خودمو توجیه میکنم ک انجامشون ندم راه انجامشو پیداکنم اونم از طریق علایقم.باتمرکز بر نعمت هایی ک واس انجام اون کارا دارم.یاهر روش دیگه ای ک کنترل ذهن برام.و هم باعث میشه مسئلم حل ش.وخب زبان تصاویر شماو تمرکز برنعمت آب و توضیحاتت۱ایده وانگیزه بود واس شستن اون ظرف.و بقیه ایده ها و راه حل ها باخودم

    خدایاشکرت باعشق بارون بارون.باز باران باترانه می‌زند بر بام خانه.یادم آرد روز باران گردش۱روز دیرین.توی جنگل…خدایاشکرت باعشق برای این رحمت الهی ک سرتاسر برکت.

    خدایاشکرت باعشق ک اعضای جدید پرادایس قبل از ورودشون برکت حضورشونو پیش پیش آوردن این بارون این رحمت الهیو خدایاشکرت باعشق

    خدایاشکرت باعشق عزیزم این داکاروببین چقدر عاشق بارونن و بالذت ازش و استفاده ازش خدارو بابت این نعمت شاکرن.خدای من ببین اون نوکشونو چقدر قشنگ خداجونم وای چطور بااین نوک آب رو پلو جم میکنن.وای چ حالتی داره نوکشون.خدایاشکرت باعشق برای این چشم دکمه ایهای سفید برفیمون ک چ بامزه.واز کجا می‌فهمن ک بیان رو پل و آب بارونو جم کنن.ب غیر این ک نیرویی تو جهان ک اینارو هم هدایت میکنه خدایاشکرت باعشق

    از طرفی اون مرغا روبین زیر ماشین جمن.خدایاشکدت باعشق برای این فراوانیو تنوع. و اینکه هر کسی ب روش خودش داره از نعمتهای خدا استفاده میکنه.خدایاشکرت باعشق

    خدایاشکرت باعشق برای سانتافمون.

    خدایاشکرت باعشق ک مری عزیز تو این بارون اومده بیرون تا ببینه بسنجه ک خونه جدید اعضای جدید پرادایسو کجا بزاره ک بارون خیز نباشه.خدایاشکرت باعشق ک این مهمون نوازی و آماده بودن مری جونو واس پذیرایی از برو بچ نشون میده و چ ذوقی داره و لحظه شماری میکنه واس لحظه موعود

    خدایاشکرت باعشق برای این دستگاه های جوجه کشیمون.برای این همه تنوع و فراوانی.استاد برام جالب ک از هر چی انواعشو تهیه میکنی و چند تا چندتا تدارک میبینی.خدایاشکرت باعشق برای درجه حرارت این دستگاه ک دماش۳۸ مثل دمای طبیعی بدن انسان.وبرام جالب بود ک ایناهم واس ب دنیااومدن ب همچین دمایی احتیاج دارن.ونمیدونستم این دماواس حیوونا لااقل واس جوجیا بهترین دماس.خدایاشکرت باعشق همه چی تو این دستگاه تعبیه شده درجه حرارت.همیودیتی ک من درک نکردم چیه.چندروزگی جوجیامون ک حتی ریسیت کردنش تو روزشماری تاثیر داره.

    خدایاشکرت باعشق ک هدایت شدیم ب باز کردن دراین دستگاه.واقدام.و چ جالب عزیزم جوجیا ب تخما نوک زدن و این از بیرون مشخص ۲تا نوک خورده دقیقا روبروی هم تازه ۲روز هم زودتر از روز موعودیعنی تازه۱۹ روزن.خدای من این همزمانی ۲تا۲روز زودتر و دقیقا روبروی هم.خدایاشکرت باعشق.

    خدایاشکرت باعشق چ لحظه با حالی دیدن این صحنه مری جون مرسی برای حضورت برای این شکارچی لحظه ها بودنت برای این گوشیت ک ثبت میکنه لحظه های خدایی و نابو ک بهمون یادبده.ک از داخل تخم خبر نداریم ک توش چی میگذره. اونوقت از بیرون از پوستش رد ترک مونده.عین صدفی ک داخلش مروارید.واینا ب من یادآوری میکنه ک ۱نیرویی فراتر از همه نیروها توکار واس هدایت هر موجودی در این دنیا.ک۱جوجه ازکجا میفهمه ک برای ورود ب دنیای جدید باید نوک بزنه و نوک بزنه تازه باید انقدر تواین کار مداومت ب خرج بده ک بالاخره اون بت اون پوسته بشکنه تا اون بتونه از اون فضا بیاد بیرون.واولین نوک تازه قدم اول.شروع برای قدم های بعدی.

    واینا ب من اینو میگن واس ورود ب دنیای جدید ب غیر از دنیایی ک توش هستم از درونم شروع کنم.ازدرون ک در بیرون نمایان میشه.هیچ چی جدااز درون من نیست.و ب دنبال جوابام در درونم باشم.

    سالها دل طلب جام جم از ما می‌کرد آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می‌کرد

    بیدلی کز صدف کون ومکان بیرونست طلب گم شدگان از لب دریا میکرد

    خدایاشکرت باعشق آخه۱فسقلی جوجه و این همه درس.تازه فعلا بیرونم نیومده.خدایاشکرت باعشق برای دوربین زیبایی مری و خودش.

    ودرس دیگه اینکه اگه ۱نتیجه ۱دستاورد روعینا دیدم یادم باشه این نتیجه از درون شکل گرفته ک الان تو دنیای بیرون انقدر واضح و ملموس.روش کار شده.تلاشی مستمر انجام گرفته تا این همینی بش ک من میبینمش.اگر چ از درونش خبر ندارم و ندیدم چ اتفاقی افتاده.خدایاشکرت باعشق برای این خلقت شگفت انگیزجوجه هاوپر از درسش

    ودرس دیگه اینکه ۲۱روز طول میکشه تا۱نطفه جوجه بش خود جوجه.ومن از داخل تخم خبر ندارم ک چ اتفاقاتی میفته و من فقط اون لحظه نوک زدنو میبینم ک ۱جوجه کامل شده و تلاش میکنه بیاد بیرون.همه چی کامل شده و ازطرفی ۲۱روز هم طول میکشه ذهن انسان ۱باور ۱تغییر حالا هرچی ک میخواد باشه رو بپذیره و عادی بدونه و ب قولی ثبتش کنه واس انجام ولی این قدم اول مثل اولین نوک زدن جوجه.برای اینکه این تغییرات اون باورها اون کار کردن هابخشی از وجودم بش وتو دنیای بیرونم نتیجه بده وخودشو نشون بده مثل همون نوک زدن باید مداومت ب خرج بدم تو تکرارش.امایادم باشه باتکامل و مداومت ک اون پوسته قبلی سخت شده میشکنه وتو۲۱روز و اولین نوک ک هنوز هیچی معلوم نی و فقط۱روزنه کوچیک مشخص ناامید نشم و ادامه بدم.وحواسم ب اون ترکها و روزنه ها ک نشونه های کوچیک قدم هام باشه تا انگیزه بگیرم ولی عجله نکنم.بالاخره میشکنه هر آنچه باید.خدایاشکرت باعشق اما ۱چیز دیگه چ چراعدد۲۱.چ ارتباطی هس بین ذهن انسان و خلقت این جوجه؟و خیلی عجایب دیگه تو این عدد هس ک ماازش بی خبریم و….

    خدایاشکرت باعشق برای فضای داخل کلبه ک آنقدر تمیز ومرتب‌.خداقوت مری جونم.عزیز دلم ک این همه فعالی.کارهای سایت.خونه.جوجه داری.

    خدایاشکرت باعشق برای اسپیکر خفنمون خدایاشکرت باعشق برای اون نورپردازی حرفه ایش مخصوصا رنگ آبی ک خیلی دوست دارم خدایاشکرت باعشق

    مری میگه شبا تا پیش لونه چیکنا میره تا پیش فایر پیت اما بعدش دیگه شرمنده.خدایاشکرت باعشق ک مری با گرفتن فیلم و دوربین ب دست و توضیحاتش خودشو سرگرم کرده و کنترل ذهن داره.خدایی مری عزیزم دل شیر داری تو این فضااین طبیعت وحشی بااین درو پنجره های بزرگ ک فضای بیرونم نشون میدن میمونی.من خودم تداوم تو تاریکی و این همه درو پنجره.روزش قشنگه ولی خب واس شب برام سخته.همه جا شیشه و باز.

    واینکه خدایاشکرت باعشق اگر چ مری الان شب و نمیتونه بره بیرون ولی برای جوجیا کارتن جای خواب آماده کرده.وهمه چی از قبل تعبیه شده آماده پذیرایی برای ورود جوجیا.مری میگه بعید بتونه امشب بخوابه آخه خدای من مری امشب مامای شیفت شب.تولد داریم چ تولدی.

    عزیزم جوجی خیس و موهاش کم حجم.اولین بار۱جوجی تازه متولد شده میبینم.جوجی بیا بیا برو تو این کارتن.

    خدایاشکرت باعشق عزیزم جوجی اول اومدجوجی زرد طلایی چ صدایی داره خدایاشکرت باعشق فک نمیکردم از صدای۱جوجه انقدر خوشحال بشم.و ذوق کنم.

    عزیزم جوجی دوم هم بدنیااومد خدایاشکرت باعشق اینا چ جسشون ضعیف و نمیتونن سر پا پاوایسن.ولی من درک نکردم اون نور قرمز واس چیه؟ مری جون کاش میگفتی منم یاد بگیرم.

    خدایاشکرت باعشق بازم صبح دیگه تو پرادایس تو این قاب زیبابین خدایاشکرت برای تصویر درختاک افتاده تو آب.خدایاشکرت باعشق ک این صبح ۱فرق داره باصبح های دیگه داستان داستان تولد.۱صبح دیگه ۱روز دیگه ک مااز نو متولد شدیم و تو همون صبح اعضای جدید پرادایس یکی یکی زمینی میشن خدایاشکرت باعشق

    خدایاشکرت باعشق برای شکر گذاری مری ک دیدن و زندگی کردن تو این فضا شکر گذاریشو براش عادی نمیکنه و هربار انگار تازه وارد این فضاشده زیباییشو ستایش میکنه و برام درس.ک ب محیط اطرافم بی تفاوت نباشم و ساده از نعمت‌هایی ک دارم نگذرم.

    خدایاشکرت باعشق جوجی اومده خدایاسلام سلام خوش اومدی ب پرادایس واییییییییییی مری وقتی جوجی از دستت افتاد دل منم باهاش هری ریخت و گفتی حالا نکشیش تو بهشت گفتم همون.وای مری جونم چرا دستکش دستت نمیکنی عزیزم چرب میشه.

    خدایاشکرت باعشق ک مری آخرین تلاش جوجی پنجم ک داره سعی میکنه بزنه بیرون واس تجربه دنیای جدید رو گرفت آفرین شکارچی لحظه ها.خدایاشکرت باعشق ک ب موقع بود.این صحنه خیلی دوست داشتم.حرکت جوجی بامزه بود عزیزم.یهو تکون خورد و اومد بالا.

    خدایاشکرت باعشق برای این طبیعتی ک داریم.خدایاشکرت باعشق برای این درختان سر ب فلک کشیده پرادایس.ک مری و استاد پاکسازیشون کردن.خدایاشکرت باعشق ک آب دریاچه همیشه در جریان لحظه ای از حرکت نمی ایسته و میدونه موندن حرکت نکردن یعنی گندیدن.

    خدایاشکرت باعشق برای این دستگاه‌های جوجه کشی.خدایاشکرت باعشق برای این ایده ثروت آفرین.خدایاشکرت باعشق برای کسی ک این ایده رو عملی کرده.خدایاشکرت باعشق برای کسی ک این ایده ب ذهنش رسیده.ک مثل ۱مادر مرغی جوجه هارو نگه میداره تا ب دنیابیان.تمام اون چیزهایی ک لازم برای بدنیااومدن جوجه توش تعبیه شده و جوجیا مستقل ب دنیا میان بدون نیاز ب مادر.خدایاشکرت باعشق ک منو انسان آفریدی.خدایاشکرت باعشق برای کسی ک از این ایده استقبال میکنه و می‌خره ک ثروت آفرینی میکنی هم برای مخترع هم ب ای خودش.خدایاشکرت باعشق

    خدایاشکرت باعشق برای این ظرف نگهدارنده حرفه ای جوجه ها ک مری حرفه ای شستش و الانم توش پوشال ریخته و جلوی آفتاب ضدعفونیش میکنه ک جوجیا برن توش و اونجا راحت باشن آخه جوجیا کوچیکن پاهاشون هنوز جون نداره جای گرم و نرم میخوان.خدای من مری الان مامان اونا شده.خدایاشکرت باعشق.

    تازه مری میخواد اونا رو تو خونه نگهداره تا جون بگیرن چون بیرون بارون خیز.خیس میشن

    خدایاشکرت باعشق برای صندلی گهواره ای آقا عزیزم.آقا نی.

    خدایاشکرت باعشق برای اون قایق پارویی کوچیکمون ک تو آب واس خودش رهاس.

    خدایاشکرت باعشق ک جوجیا ب جای جدید نقل مکان کردن.جاگرم ونرم.نور کافی دارن نور خوشگل قرمز رنگ ب همراه آب و غذا.آبی ک توش ۲قطره سرکه سیب و من علتشو نمیدونم.خدایاشکرت باعشق و روز۲۰ تاحالا ۹جوجی داریم ۹نفر ب اعضای پرادایس اضافه شدن.اولین تولد پف پفی شده و ریاست میکنه بالاخره بچه اول و ارشد.بزرگ خونواده افسر ارشد ارتش اتریش.میزنه بقیرو میگه چ خبرتون همه چی ب اندازه کافی برای همه هس.ب نوبت.و اما کوچیکه عزیزم تا تکامل پیداکنه و مثل بقیه ش.

    خدایاشکرت باعشق ک واس آقا پکیج اومده خدایاشکرت باعشق برای این قدرت مالی و آزادیش.خدایاشکرت باعشق برای این آزادی در خریدوقدرت مالی خدای من چقدر هم زیادن و مری آوردشون.

    خدایاشکرت باعشق برانی عزیزم اومده چشم روشنی بالاخره اینم فهمیده تولد و اونجا داره از خودش پذیرایی میکنه بالاخره اومده تولد.وای چیکنارو عزیزم هرکدوم واس خودشون میرن.

    سکوت زندگی وار البته ب همراه ۱رعدوبرق و هوا گرم خدایاشکرت باعشق برای این همه فراوانی تو این فضا.آب جنگل مرغ و خروس.جوجه کشی.خدایاشکرت باعشق

    خدایاشکرت باعشق روزدوم ۱۳جوجی داریم.وای این جوجی لای دیواره گیر کرده خدا چ قشنگ از بیرون مشخص.کله ملق شده جوجی.چ قشنگه دستگاه دیواره هاش حالت شیشه ای و جوجیا رو از بیرون واضح نشون میده.عزیزم اون یکیو ببین داره با تلاش آروم آروم میاد بیرون.ورو تخم نشسته.خدایاشکرت باعشق

    خدایاشکرت باعشق برای این مایع داخل تخم ک حکم بند نافو داره وجوجی انقدر تو تخم میشینه تا اون مایع جذب ش بعد بیاد بیرون خدایاشکرت باعشق ک برای رشد این جوجی تو اون فضای بسته فکر همه چیو کردی.حتی وقتی اون تخمو میشکنه چون اولش جسش ضعیف و نمیتونه خودش بره دنبال غذا از طرفیم خ مرغی هم تا ب دنیااومدن همه جوجه ها نمیتونه بره واس بچه هاش غذا بیاره.اما ۱نیرویی تو کار ک فکر همه چیو کرده.حتی مستقل بودن اون جوجی.اینکه گشنگی نکشه تا بتونه خودش بره دنبال غذا.بدون احتیاج ب کسی. اصلا اون همه ی خلقتو ب سمت استقلال هدایت میکنه.خدایاشکرت باعشق ک فکر همه چیو کردی.از اولش.حتی غذای اون جوجی ب محض آمادگی برای خروج از تخم ولی این وقتیه ک جوجی هدایت میشه واس قدم اول نوک زدن.خدایاشکرت باعشق

    خب حالا همون خدا فکر مارو نکرده مگه میشه مگه داریم ولی اول میخواد قدم اولو خودمون برداریم تا ب اون روزی برسیم روزی ک از قبل برای ما مهیاست سرجاش ماباید خودمونو ب اون برسونیم ب اون مدار.اون هس.خدایاشکرت باعشق برای این باورسازی و درس

    خدایاشکرت باعشق برای این دستگاه ک حکم مادر مرغی داره.جوجی بدون احتیاج ب مادر مستقل غذاشم داره.خدایاشکرت باعشق

    خدایاشکرت باعشق ک این خلقت سرتاسر درس برای ما.و میتونیم هرچی ک استاد از تکامل،هدایت،عجله نکردن،قدم اول گفته ب عینا عملی ببینیم و قانون برامون یادآوری بشه و چ بهتر از زبان تصاویر وعملی برای تکرار قانون.مری جون ب نکته خوبی اشاره کردی

    خدایاشکرت باعشق ک بارون میباره خدایاشکرت باعشق برای همزمانی بارون و تولد جوجیهامون.خدایاشکرت باعشق برای این همزمانی

    خدایاشکرت باعشق برای دونه های درشت ومرواریدی بارون مخصوصا ک فرود میان رو دریاچه واضحن خدایاشکرت باعشق.

    خداباشکرت باعشق ک خدا در خزانه مرواریدی رحمتشو باز کرده و میگه زمینی ها بیاین بیاین ک برکت میباره چقدر میخواین از این بیشترخدایاشکرت باعشق.شیر آب کم برای این حجم رحمت

    خدایاشکرت باعشق ک همه جوره بارش برکت تو پرادایس داریم.وای اون پروانرو عزیزم.صدلی قورباغه ها چ چه چهی میکنن واس این برکت.خدایاشکرت باعشق.صدا صدای بارون تو خلوت خیابون.خدایاشکرت باعشق

    خدایاشکرت باعشق برای این ledها ک ورودی باهاشون چ دلربا شده مخصوصا تو تاریکی چ روشنایی ب پرادایس دادن و جذابش کردن.انگار ک روز.بارونم میباره و واضح میشه این دونه های مرواریدی بلوریو دیدوقتی میشینن رو پل.خدایاشکرت باعشق برای ضدآب بودن این نورپردازها.خدایاشکرت باعشق برای این همه ایده های ثروت آفرین هم برای تولید کننده هم مصرف کننده.

    خدایاشکرت باعشق ک مری تاریکیو برای خودش پذیرا شده و کنترل کرده ذهنشو چطور؟؟؟؟ باهمین دوربینی ک بدست گرفته و تمرکزش بر دونه های بارون ولذت بردن ازش.

    مری جون بزار بگم این درسمو ک ب استاد پس بدم ب شرط عمل.برای غلبه برترس ک اینجا ترس از تاریکی کاری کنم ک تاریکی برام لذت بخش باشه وتوجهمو بزارم بر خواسته و اعراض از ناخواسته.چطوری مثلا مری با زبان تصاویر میگه منو ببین ک تو تاریکی هم دوربین دستم مثل همیشه میرم از زیباییها فیلم میگیرم کاریو میکنم ک بهش علاقه دارم.حالا تو ازهرچی ک علاقه داری و برات لذتبخش و باعث میشه ذهنتو از تاریکی هدایت کنی ب اون سمت ک میخوای شروع کن و دیگه اون باخودت ک چیو انتخاب کنی و از چی شروع کنی.اینو مری میگه من نمیگم.خدایاشکرت باعشق و حرف دیگه اینکه چیزی ک من فهمیدم اول ترسمو بپذیرم واینکه این ترس از چیه.وبعد برم واس اقدام.قدم اول همون پذیرش.ک هدایت ب اقدام میشم.تا این پذیرش نباشه اقدامی نی.خدایاشکرت باعشق

    روز۲۱ عزیزم این جوجی گیر کرده مری بااحتیاط کمکش کرده ک خودش بتونه از تخم خارج بشه و چ تقلایی میکنه واس بیرون اومدن و چ صدایی داره عزیزم. یاد پروانه ها افتادم ک وقتی کرم ابریشم میخواد از پیله خارج ش و پروانه ش اونموقع اگه پروانه باتکامل خودش بیرون نیاد و کسی کمکش کنه فلج میشه و لازم باکندو کاو خودش خارج ش ازاون فضا.از اون پیله ک خودش درستش کرده.این جوجی ها تقریبا ۱همچین سیستمی دارن چون آخرین مرحله جذب مرحله ای اون مایع خونی.ک باید آروم آروم اونو جذب کنن ک بعدش اون مایع شاید زنگ میشه و بعد جذب کامل اصلا جوجی خودش با پاش اون تخم دورشو پرت میکنه و میگه تمام بالاخره من تونستم اون محیط قدیمی بندازم دور و ب فضای جدید بانعمتهای جدید وارد بشم.ولازم ک خودش اون پوسته رو از خودش جداکنه و اونم ب وقتش.زمان خودشو داره.و مداخله هر کس دیگه ای زندگیشو ب خطر میندازه.خدایاشکرت باعشق از راز وخلق و هدایت این جوجی ها.خدایاشکرت باعشق برای این سیستم.واین بخشی از خلقت.و خدامیدونه چ عجایب و سیستمی درخلقت موجودات دیگه هس ک ما ازش خبر نداریم.ولی اینجا تو این مدار وسیستم لااقل تو زندگی مری و استاد عزیز بخشیشو فهمیدیم و باورسازی شد برای اندکی درک این نیروی عظیم ک مافوق همه نیروهاس ک فقط لایق خدایی خودش.خدایاشکرت باعشق

    و توجه ب این سیستم و اون جوجه گیر کرده ب من یاد داد ک تو سیستم آدم ها هم این روش کارایی داره و نخوام در حرکت آدم ها ب سمت تکامل و رشد مداخله کنم اونم با دلسوزی‌هام چون سیستم جهان طوریه طبیعت طوریه ک ب سمت تکامل هدایت می‌شودحالایکی زودتر یکی دیرتر.وبالاخره هرکسی برای رشد برای ورود ب دنیای جدیدلازم اون دنیای قدیمش گذشتشو بشکافه وهر اتفاقی ک تو این مسیر میفته کمک میکنه ب اون روند تا ب وقتش.هرکسی وقت خودشو داره ولازم فقط خودش تو این مسیر اقدام کنه.چون هر کسی فقط خودش میتونه ب خودش کمک کنه.وعجله من و دلسوزی ن تنها کمک نمیکنه بلکه ضرر هم داره.مگر در مواقع اضطراری اونم با احتیاط.مثل نجات اون جوجی گیر کرده.فقط۱حرکت کوچیک ن بیشتر.پس فک نکنم من میتونم کسیو نجات بدم ازموقعیتی ک داره.ن.۱سیستم هدایتگری تو این جهان هس ک خوب حواسم جم باشه این هدایتو میتونم تو طبیعت ببینم.خداباشکرت باعشق

    خدایاشکرت باعشق برای نظم و فراوانی این سیستم ک خداتو اون تخم هم تدارک غذا هم رطوبت برای این جوجی دیده.واما همه ی این نعمتها برای ۲۱ روز ن بیشتر.وبرای محیط جدیدهر آنچه ک لازم برای دریافت نعمتهای جدید ب این جوجی داده شده و جوجی آمادست بیاد بیرون.واگه جوجه نتونه از اون محیط بسته بیاد بیرون همون نعمت پاو نوک ک بهش داده شده برای استفاده در محیط جدیدمیشه مایه عذابش.مثل همون جوجی ک فضای خشک و موهاش چسبیده ب نوکش.گیر کرده ونمیتونه بیاد بیرون.پس اگه بهم نعمتی داده شده برای حرکت.برای استفاده در جهت اقدام و ورود ب دنیای جدید.ک اگه ازشون بهره نبرم در جهت حرکت همون نعمت ذلتم.

    خدایاشکرت باعشق ک مری عزیز این شکارچی لحظه ها اون پوست پرت کردن با پارو از اون جوجی گرفت و جوجی پیروز شدخوش اومدی جوجی تو موفق شدی و لایق زندگی در این جهانی.

    خدایاشکرت باعشق ک مری اقدامات لازم برای این جوجیو انجام داده.وخدایاشکرت باعشق ک جوجه هامون اکثرا سالم بدنیااومدن و این نشون دهنده ی فراوانیه.تولد بیشتر.این یعنی نیروی خیر درجهان موج میزنه.هرچند هر چی پیش اومده خیر.وخدایاشکرت باعشق ک مری درس عدم وابستگی میده از مرگ اون جوجی.ک این چیزا بهمون میگه در این دنیانگاه گذری داشته باشیم و ب هیچی وابسته نباشیم.ودر حال زندگی کنیم.ب معنای واقعی زندگی کردن و از لحظه حال لذت بردن.خدایاشکرت باعشق

    خدایاشکرت باعشق برای این جوجیهای تپل مپل ورپریده.ک پف پفی چ از سر وکله هم بالا میرن خدایاشکرت باعشق.

    خدایاشکرت باعشق ک سری جدید جوجیا ب دنیا میان.وای خدای من لحظه ب دنیا اومدن این جوجی از اول شکاف برداشتن تخم تا نهایتا ک تخمو پرت میکنه چ لحظه قشنگیه خدای من نگاش کن.خدایاشکرت باعشق ک کی هی زور میزنه ب قول مری ۱حرکت و بعد ایست صبر میکنه تجدید قوا میکنه دوباره باقدرت بیشتر حرکت بعدی عزیزم و این حرکتای مداوم ک نتیجه میده خدایا.خداباشکرت باعشق ک دیواره دستگاه هم شیشه آیه و ماصفر خاص و میبینیم واضح.

    خدایاشکرت باعشق ک آقا خبر داده نزدیک پرادایس و داره میاد.خدایاشکرت باعشق ک مری باچ ذوقی داره میره استقبال آقا.خدایاشکرت باعشق برای این روابط بدون وابستگی در عین احترام و صمیمیت.

    خدایاشکرت باعشق برای قانون تضادک شروع سریال بارفتن آقا وبدرقه مری شروع و بابرگشت آقاو استقبال مری تموم میشه خدایاشکرت باعشق برای این هماهنگی.

    خدایاشکرت باعشق برای موتور سواری مری و وجود خود موتور کوچولومون ک مسیر رفت و آمد ب دم در خونرو لذتبخش کرده.

    خدایاشکرت باعشق برای وجود این درختای سوزنی خوشگل سرسبز تو ورودی پرادایس

    خدایاشکرت باعشق برای این عزت نفس و خودارزشی مری ک درسته اومده استقبال آقا ولی تو سایه سکنی گزیده.ومن این خود دوست داشتنو میپسندم.و دوسش دارم.ک منم آدمم.منم ارزش دارم

    خدایاشکرت باعشق برای آواز این پرنده ک انتظارواس یارو زیباتر کرده.وباز درس مری ک اینجاهم منتظر ۱جورایی تمرکزش بر نکات مثبتو زیباییهای اطرافش ک انتظار براش شیرین و لذتبخش باشه و فرکانسش حفظ کنه و اذیت نش.

    خدایاشکرت باعشق برای این آسمون آبی فلوریدا بااون نسیم خنک ولی باحضور آفتاب دلچسبش.

    خداباشکرت باعشق آقا اومد بارخشش.مری بازم با عاشقتم گفتناش دلبری میکنه و میره واس باز کردن در.و اون نوشته in God we Trust چ حجتی داره و حرفی نمیزاره واس گفتن.

    وخدایاشکرت باعشق برای دست تکوندن آقا.

    اما درآخر استاد بگم ک عزیز دل گل کاشت وب دل نگیری استاد ولی باوجود عزیز دل جا خالی شما رو حس نکردم.

    واینکه اول دل نوشتم گفتم نوش جونت ب هرچی ک باعزیز دل بهش رسیدی لایقش بودی اماعلتش…

    چند وقت قبل باهمکارام نشسته بودیم و من این قسمتو بهشون نشون دادم همشون حسرت زندگی شمارو خوردن ولی یکی گفت از راه دزدی یکی گفت آدم یااز ارث پدری ب ثروت میرسه.یکی گفت توایران حق خوری زیاد والا همه میتونن ثروتمند بشن خلاصه من ندیدم یکی مثبت بحرفه و تازه وقتی فضای پرادایسو دیدن گفتن خب معلومه خدمه دارن ثروتمندا ک کاراشونو خودشون انجام نمیدن.و من دیدم چقدر حرفای شما درسته ک اگه کسی تو مدار نباشه حتی رایگان این فایلها دراختیارش قرار بگیره بازم نمیتونه دریافتشون کنه و این چیزها بهش نمیرسه و دیدم خودم چقدر متفاوت فک میکنم ک تو این مدار وسایتم.خدایاشکرت باعشق

    واما۱چیز دیگه واقعا این سایت هدایتگرو باورسازی میکنه در حد لالیگا.و ب سوالاتت پاسخ میده و خب مخصوصا بخش نشانه هدایت من تو این مورد واقعا کارساز.البته همه قسمت سایت خوبن ولی اون دیگه اصل اصل همونی ک میخوای.چرا بزارین بگم چرا

    همون موقع ک حرفای همکارام شنیدم هم خوشحال شدم ک مدارم فرکانسم فرق میکنه واس همین هدایت شدم ب این سایت از طرفیم ناراحت ک چرا اینا ک اینطوری فک میکنن نتایج زندگیشون از من بهتره شغلیو ک دوست دارنو دارن نمیدونم فلان امامن چی تاحالا ب کدوم موفقیت رسیدم باوجود تلاشام.خب این باور خیلی وقته اذیتم می‌کرد ن فقط این بار.استاد باور کنید فرداش هدایت شدم ب فایل موفقیت مسیر ن رسیدن ب مقصد.وتونستم باورسازی جدید داشته باشم ب تلاشام.وخب این۱نمونه بود از رضایت و هدایت من از اعتماد ب نشانم.خدایاشکرت باعشق

    اماخوشحالی دیگم اینکه هر وقت کامنت بچه ها رو میخوندم تحسینشون میکردم برای شیوه نوشتن کامنتشون آخه شیوه۱سری از بچه ها واقعا ب دل میشینه و علاوه بر مفیدبودن خب حوصله سربر نیست ک آدم خسته بشه. خیلی دوست داشتم ک منم شیوه خودمو داشته باشم و بارها از خدا خواستم ک هدایت بشم ب شیوه خودم.و قسم خوردن نداره برای این قسمت همونطور ک اول کامنتم گفتم تا۳بار کامنت نوشتم طولانی هربار ب ۱بهونه ای دستم خورد و کامنت پاک شد و من ناراحت ک چرا همچین اتفاقی میفته.چون میخواستم کامنت این قسمتو بنویسم زود برم برای دیدن قسمت بعدی سریال.

    باراوک ک نوشتمو پاک شدتا۱۰روز تنبلیم میومد۱بار دیگه تکرار کنم و بنویسم کامنتمو.چون سختم تکرار کاری ک تا آخرش رفتم و۱جورایی از بین رفته و بخوام از نوشروع کنم.اما دیروزتاشب طول کشیدکامنت نوشتنم ولی چ فایده اونم پاک شدبازم ناراحت شدم رفتم۱دوش گرفتم وقبل شام دوباره بارسوم سعیمو کردم ومطمئن نبودم ک از مسیر نوشتن لذت ببرم وفقط میخواستم بنویسم زود تمومش کنم دیگه حوصلم نمی‌کشید کارای دیگمم مونده بود.کارای عقب افتاده داشتم. خدا خدا میکردم فقط تاآخر برسونمش دیگه پاک نشه.اول نوشته خودمو سپردم ب خدا.نیمه های راه دیدم ب سبک جدیدی مینویسم نمیدونم چطوری ولی هدایت شده بودم و وقتی نگاه میکنم ب سبک کامنتهای قبلی ۱جورایی این تفاوتو میفهمم.خدایاشکرت باعشق جنسش عوض شده و اون درس هایی ک تو۲کامنت قبلی برای این قسمت نوشته بودم دست و پاشکسته ۱چیزایی درک کرده بودم اما این کاملترینش. واصلا نوع نگارش خدایاشکرت باعشق ک دارم تکاملمو طی میکنم و این۱مسیر.خدایاشکرت باعشق.نمیدونم چطوری ولی هدایت شدم و دیگه عجله نداشتم واس فقط نوشتن بلکه همه برام شیرین بود.از اینکه میفهمم و از هر چیزی میتونم قانونو استنباط کنم استاد خیلی دوست داشتم مثل شما ب هرچیزی ک نگاه میکنم ۱جورایی برام قانون استنباط بشه تابشی از وجودم بشه و فک کنم این شروعش.خدایاشکرت باعشق.درسته تا۳بار اذیت شدم ولی نتیجش شیرین بود از نیمه هامسیر نوشتن کامنت چشیدم.خدایاشکرت باعشق.ونمیدونم چطوری ولی ب ذهنم اومد و من نوشتم.وقتی بچه ها این جملرو میگفتن درکشون نمیکردم ولی حالا حتی برام قابل هضم نباشه میدونم درسته و توش شکی نی.خدایاشکرت باعشق

    خدایاشکرت باعشق برای وجود خودم ک با وجود خستگی کم نیوردم و ادامه دادم.خدایاشکرت باعشق.

    در آخر خدایاهمونطور ک هدایتم کردی تاسبک نگارش خودمو داشته باشم هدایتم کن ک ایمان و عمل باهم داشته باشم و بتونم همون درس هایی ک تو این کامنت ثبت کردم عملشون کنم باتکامل مثل مری ک توعمل نشون میده بازبان تصاویر مثل خود استاد..و فقط حرف نباشم ک حرف بی عمل حرف مفت.خدایاشکرت باعشق

    ولی۱چیزی من توش ب تضاد خوردم باشمارش من استاد روزچهارم اومدولی مری گفت امروز روز۲۱ روز آخر ب دنیااومدن جوجیها بود.یعنی روز سوم.و چیز دیگه اینکه اول ۲تا جوجی روبروی هم ب دنیا اومدن ک یکیش زودتر اومد مری اونو برداشت بعد دومی ولی ب محض اینکه جوجه دومو میخواست از دستگاه برداره روبروش تخم سالم بود حالا نمیدونم مری جای تخمهای دیگرو عوض کرد و جای خالیو پرش کرد یا ن.خلاصه برام سوال شد…‌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: