دیدگاه زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان به عنوان متن انتخابی این جلسه:
سلام ب استاد عشق و مریم مهربان و بچه های عالی این بهشت
خداروشکر که هربار میتونم با دیدن هرقسمت این سریال یه سری آگاهی هایی که یادم میره رو دوباره بیاد بیارم خدایا شکرت
موقعی که استاد گفت من زندگی در اطراف شهرهارودوس دارم یاد حرف مریم افتادم که قبلا میگفت اینجا طبیعت و زندگی در هم آمیخته شدند و ازهم جدا نیستند مثل اینجا که زندگی شهری خیلی خیلی فاصله داره با طبیعت و یجورایی کاملا از هم جدا هستند
وقتی بادید وسیع تری ب این موضوع نگاه میکنم میبینم کل جهان انگار همینه
وقتی ما سعی میکنیم تمام اجزا و عناصر جهان رو از هم جدا کنیم یجورایی بینشون فاصله بندازیم کارروبرای خودمون داریم سخت میکنیم و هرچه بیشتر با عناصر جهان در صلح باشیم بیشتر از زندگی و داشته هامون لذت میبریم مثل استاد که کار و زندگیش و تفریحش درهم آمیخته ست ینی موفق شده که بخوبی صلح رو ایجاد و حفظ کنه ..درحالیکه خیلی ازما کارمون جداست تفریح و عشقمون جدا. . و این سبک زندگی فرصت تجربه ی لذت بردن رو ازما میگیره …. چقدر این کشور بخوبی تونسته صلح رو برقرار کنه .. باخودم فکر کردم که اگه طبیعت و خونه یکی باشه همه چیز درکنار هم اما در صلح باشن. . چقدرررر بیشتر لذت خواهیم برد! چقدررر راحت تر و آرام ترهستیم !
این همه در صلح بودن نتیجه ی سپاسگذار بودن این کشوره. . این همه فراوانی طبیعت فراوانی پاکیزگی فراوانی زیبایی همه بخاطر پیروی کردن از قانون سپاسگذاریه و این معجزه ی اجرای این قانون در عمل هست:)
اونجایی که استاد گفت این اقا واسه هرکارش یه ماشین داره ،واسه مسافت دور یکی واسه روزای گل الود یکی واسه فلان یکی… این بهم یادآوری شد که چقدر اینا بلدن از نعمتها و ثزوتهایی که خدا بهشون داده استفاده کنن
بچه ها خیلی از ماها حتی استفاده و نعمت های خدارو بلد نیستیم!!بله
استفاده از نعمت های خدا بلدی میخواد .. لازمه که آسون بشیم برای اسونی ها که اگر سخت باشیم برای اسونی ها برای نعمت ها برای ثروت… بارها و بارها نعمت ها میان و ما دریافتشون نمیکنیم بارها ثروت میاد ،موقعیت میاد ،ایده میاد، اما ما بخاطر مقاوت ها و باورهای غلطی که داریم خودمون رو محروم میکنیم از دریافتش.. من دختری بودم که خیلی خیلی مقاومت داشتم واسه شاد بودن واسه خندیدن و یجورایی تو روابطمم هر ادمیککه میومدمنو واسه درددل کردن وب اشتراک گذاشتن سختی ها و بدختی هاش انتخاب میکرد و بهترین دوست خودش میدونست. .. اما الان ممن یاد گرفتم فقط طرفدار شادی باشم و اولویتم روتوروابطم شاد بودن و پرانرژی بودن گذاشتم و دارم جذب میکنم خنده های بیشتری زو ،انسانهای خوش خنده و شادتری رو،ادمای خوش سفر و راحت گیرتری رو … اره بچه هاها
من بلد نبودم از نعمت هام استفاده کنم چون باورهای غلط داشتم من الان خیلیی وقته که درددل باکسی نکردم خیلی وقته نگران خیلیا نمیشم و میگم هراتفاقی تواین دنیا درست و بجاست و قانون هیچ وقت اشتباه نمیکنه ..
یاد این افتادم که ب قول استاد ماباید بلد باشیم نعمت هارو بپذیریم .. چخوبه ثروت داشتن و تااین حد آزادی عمل داشتن .. چه خوبه ثروت داشتن و اینهمه تراکتور و وسیله داشتن، اما برای چی؟؟؟برای اینکه بتونیم راحت تر زندگی کنیم و فرصت لذت بردن از تک تک لحظه هارو ازدست ندیم
چخوبه که آنقدر ثروت داشته باشیم که وقتی کاری انجام میدیم بجای سختی کشیدن و بفکر کمبودها بودن به این فکر کنیم که الان چجوری لذت ببرم بهتره؟الان چه جوری ازین فرصت بهترین استفاده رو داشته باشم بهتره ؟؟
چخوبه ثروتمند بودن و ازدای زمانی داشتن و ساعتها لحظه ی غروب خورشید رو تماشاکردن و لذت بردن
چخوبه ثروت داشتن و تااین حد رها بودن آزاد بودن اراام بودن تااین حد ب خدا و نعمتاش نزدیک بودن. ..
و چقدر خوبتره بلد بودن دریافت اینهمه نعمت. .
و دوست استاد چه خوب بلده از ثروتی که خدا بهش داده در جهت راحتی بیشتر خودش استفاده کنه …
وقتی اونهمه ماشین و دیدم یاد همکار سابقم افتادم. . یه پراید داشت بااون ماشین همهههههه ککاری میکشید ..فشاری که رواون ماشین میومد شاید بیشتر از تراکتورهای این اقا بود .. اما چرا ؟بخاطر باور کمبود ،بخاطر مقاومت هایی که داشت و حاضر بود کلی اذیت بشه اما نخواد بیشتر هزینه کنه و بهایی پرداخت کنه برای راحتیش.. و به خیال خودش بیشتر پس انداز کنه ..
چقدر خوبه ثروت داشتن با آگاهی ،چرا که ثروتمندانی هستن که بدون آگاهی ثروتشون فقط باعث دردسر و بدبختیشون میشه
خدایا شکرت
استادم ازت سپاسگدارم بیش از هرکسی تواین دنیا
درسته من الان ثروتمند نیستم اما آگاهی هایی که دارم سرمایه ی منه برای داشتن هررررچیزی که میخوام .. اگه ثروتمند نشم کمکاری خودم بوده و اگه ثروتمند بشم همراه با آگاهی های نابی ثروتمند خواهم شد که هربار ثروتموبیشتر و منو نزد خدا محبوبترمیکنه ..
استادم متشکرم که بهم فهموندی ثروت داشتن و ثروتمند بودن نه تنها باعث دور شدن ما از خدا میشه بلکه معنوی ترین کاردنیاست …
فقط رسیدن ب این آگاهی کافیه که ما(بخواهیم ) هرانچیزی که دررویاهای ما بوده وهست اما قبل ازین فکر میکردیم تنها یک رویاست…
که اگر به این اگاهی نرسیم هیچوقت از سمت ما درخواستی وجود نخواهد داشت و ازطرف خداهم پاسخی نبود…
عاشقتم استاد عاشقتم ❤❤❤❤❤
یک یادآوری مهم:
از میان دوستانی که نظر آنها به عنوان متن انتخابی یک جلسه یا فایل انتخاب می شود، «اسم زیبای افراد» تنها در صورتی در بالای نوشته شان قید می شود که اسم حقیقی باشد، نه یک عبارت یا عنوان مستعار.
و موضوع مهم تر اینکه نام حقیقی خودتان، به نوشته های شما هویت میبخشد.
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD446MB30 دقیقه
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 72143MB30 دقیقه
سلام .وقت بخیر
با نوشتن قدرت حقیقی تمرکز وارتباط با انرژی منبع به وجود میاد .
مینویسم تا طبق قانون وعمل بهش نتایج حاصل بشه .
به خودم یاداوری میکنم که به هر چیز که توجه کنی از جنس همون توجه به زندگیت دعوت میکنی .
با عمل به گفته های استاد .به جای دیدن فیلم های چرت وپرت از فیلم های پراز زیبایی این سایت استفاده کردم برای رسیدن به خواسته هام .
کلا بیشترین وقت ازادم توی این سایت بینظیر سپری میشه .وخیلی هم خوشحال وپر انرژی ومثبت میشم .
انقد که با دقت وذوق واشتیاق این فایل هارو میبینم و خودم رو بابت این حال خوب تحسین میکنم .طبق قانون هم توجه میکنم وهم تحسین وتایید قانون که نتیجه میده .
خدارو شکر نتیجه حاصل شده .
هدایت شدیم به سفر به یکی ازشهرستانهای استان مرکزی وخونه خاله ومزرعه 20هکتاریشون که پربوداز نعمت وبرکت وفراوانی .
تو این اموزشهای سایت .با دیدن گفتار ورفتارو عمل استاد ومریم عزیز وخوندن کامنتای عالی خانواده عباس منشی .یاد گرفتم وعمل کردم .
با خودم گفتم که ببینم تو این سفر چقدر میتونم زیبایی های بیشتری رو اگاهانه ببینم وتحسین کنم .
این مزرعه پرکت به همت وتلاش همسر خاله طی سالها وطی کردن مسیر تکامل که یک زمین کوچیک وخالی از درخت ومحصول بود
به خاطر انگیزه بالا وعشق به کار کشاورزی تبدیل شده به مزرعه 20 هکتاری که در کنارش همین طور داره تکامل طی میشه وروز به روز پربارتر وپر برکت تر میشه .
اولین درس ها این بود که :
درک قانون تکامل .
انجام دادن کاری که دوستش داری .
اگه کارتو دوست داشته باشی کم کم هدایت میشی به مسیر رسیدن به خواسته هات .
هم ثروت ایجاد میکنی .هم خودت خوب زندگی میکنی وهم کمک میکنی که دیگران بهتر زندگی کنن
ادامه دادن ونامید نشدن وبرداشتن قدم های کوچیک ولی مستمر .
این مزرعه بسیار زیبا که نتیجه تلاشهای توحیدی بوده .
از بدو ورود شروع کردم به دیدن زیباییها وشکر گزاری با صدای بلند. وتایید وتحسین زیباییها .
هم خودم احساسم خوب میشد وهم اطرافیان من با صدای بلند شکر گزاری میکردن .
درخت های پر از محصول گردو های صادراتی به به .
بازم یاد اوری قانون .
تحسین کردن .
با خودم تکرار میکردم که چقد همه چیز فراوانه چقدر جهان هستی پر از فراوانیه .کاعیه که باورش کنی .اون موقس که فراوانی رو میبینی .به اندازه ای که باور کنی دریافت میکنی .
دایم شکرگزاری وتایید فراوانی وتحسین .
که هم تحسین این نعمت ها ستایش خدای مهربونه که این نوع ستایش دلپذیر رو خیلی دوست دارم .خدایا شکرت .
در کنار کار پرورش ونگه داری درختا
ی دریاچه نسبتا یزرگ برای پرورش ماهی هم ایجاد کردن که به شدت شبیه دریاچه پاردایس خودمونه ففط در مفیاس کوچیکتر .
با خودم تکرار میکردم که ببین مریم تو دائم فیلم های زندگی در بهشت رو دیدی .واز همون مدل زیبایی رو اینجا تجربه میکنی.
دریاچه پر از ماهی های زیبا .
اطراف این دریاچه پرورش ماهی درختامثل پارادایس (گرد )بودن فقط یک طرف دریاچه این طور بود طرف دیگه کوه های زیبا واستوار ومحکم.دیده میشد .
من عاشق دیدن طلوع وغروب زیبای خورشیدم .
انقدر غروب افتاب زیبا بود که اصلا تکون نخوردم از کنار دریاچه تا کاملا هوا تاریک شد .
چقدر لذت بخش بود .چقدر لذت بخش بود .
خدایا شکرت .
اون طرف مزرعه هم چند تا حدود 200تا گاو نگه داری میکردن .
از دیدن این گاوهای زیبا بازم خدا روشاکر بودم
جوجه اوردک ها که دیگه نگو دوست داشتم بخورمشون .انقد خوشگل بودن که سیر نمیشدیم از دیدنشون .
اینجا بود که کاملا درک کردم که استاد ومریم عزیز چقد تجربه متفاوتی رو از نزدیک دارن تجربه میکنن واون همه ذوق میکنن .
به خدا که همین قدر ذوق داره.
بوقلمون ومرغ وجوجه هم داشتن .
درختای سیب گلاب انقد بار داشتن که شاخه ها کامل خم شده بودن رو زمین .
واین درس رو برام داشت که هر چی پر بارتر باشی افتاده تر میشی .
یک عاله پای درخت رسیده بود که با کمال میل جمع کردیم هم برای خوردن وهم برای خشک کردن ودم نوش .
همه محصول این مزرعه اورگانیکه .
یعنی ما فقط خاک میوه رو میگرفتیم وبا خیال راخت میخوردیم .وکیف میکردیم .
خدایا شکرت .
چند روز متوالی تو این مزرعه از نعمت های خدا نهایت استفاده رو کردیم .وشاکر وسپاسگزار بودیم .
گوجه های عالی چیدیم کمک خاله چون میخواست تا هوا خیلی کرمه گوجه هاروخشک کنه .
چون گوجه خشک به شدت غذا رو خوشمزه تر میکنه .
خشک میکنیم واسیاب میکنیم وتوی غذا استفاده میکنیم .خیلی بهتر از ربه .
پیشنهاد میکنم که گوجه خشک رو تجربه کنیین .عالیه .
هر انچه از قانون رو که بلد بودم دائم برای خودم یاد اوری میکردم .
شب ما تو مزرعه بودیم ومن تصمیم گرفتم که مثل خانم شایسته پا رو ترس هام بزارم .
برای همین تصمیم گرفتم که تنهایی وبدون گوشی وچراغ قوه برم تو درختا .
قسمت ورودی باغ درختا به هم سر دادن وشدن مثل کوچه باغی .تو روز خیلی خیلی خوشگله ولی توی شب من میترسیدم که این مسیر رو برم .
ی عالمه با خودم حرف زدم تا این تمرین رو انجام بدم .
چون تو دوره عزت نفس هر چقدر که تمرین انجام دادم به همون اندازه نتیجه گرفتم .
این نتیجه باعث شد که حرکت کنم وتو تاریکی برم تو کوچه باغی
اولش که داش قلبم میومد تو دهنم .
ولی گفتم مثل استاد به راهنمای درونت گوش کن .
راهنما بهم.گفت که یواش یواش وقدم قدم برو
میترسیدم ودر عین ترس یواش یواش قدم برمیداشتم .
تمام وجودم شده بود توجه .کوچکترین صدا وحرکت رو متوجه میشدم .
با هدیت الله ویاری الله تونستم تا وسطای راه رو برم .
وسط راه صدایی شنیدم که مثل حرکت ی موجود تو درختا بود که خیلی ترسیدم .
کم کم ترس غالب شد وباعث شد که برگردم ولی خودم رو تحسین کردم که قدم هر چند کوچیک ولی اگاهانه رو برداشتم .
مطمئنم که نتیجشو تو زندگیم.میبینم .
برگشتم واز دیدن ماه وستاره های تو اسمون شب لذت بردم .
خدایا شکرت به خاطر این تجربه های زیبا .
خدایا شکرت به خاطر این همه فراوانی .
خوب زندگی کن وکمک کن که جهان جای بهتری برای زندگی بشه .