سریال زندگی در بهشت | قسمت 74

به نام الله یکتا

سلام به شما استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

اون آهوهای خوشگل دم قشنگ نه تنها نشانه ای بودند برای امروز شما، بلکه نشانه ای بودند برای زندگی ما.

نشون دادند بهمون که انسان آنقدر میتونه به فرکانس خالق خودش نزدیک بشه، که به معنای واقعی کلمه طبیعت درش جاری بشه.

آنقدر با اصل و منشا خودش هماهنگ بشه که بتونه طبیعت رو با تمام وجودش درک کنه و بهش اجازه بده تا کارش رو انجام بده.

نشانه ای بود برای زندگی های بهشتیمون واسه اینکه بهمون بگه که دوباره راهی بهشت شدیم. دوباره ساکن بهشت شدیم.

میتونیم واسه بار دیگه نقاشی ابرهای زیبا رو روی بوم دریاچه مون ببینیم.

میتونیم بار دیگه ساعتها بشینیم و چشممون رو قفل کنیم به روی بهشت. ساعتها بشینیم و درختا رو ببینیم، ساعتها بشینیم و جریان تازه و پویای دریاچه رو ببینیم، بشینیم و ببینیم طبیعت چطوری رفتار میکنه. آگاهانه تمرکز کنیم روی نعمتهای بهشتیمون.

که به قول استاد نه تنها اتلاف وقت نیست، نه تنها بیکاری نیست، نه تنها کار بیهوده نیست، بلکه ارزشمندترین کاریه که باید توی زندگیمون آگاهانه انجام بدیم. چون هزاران برابر ارزش بیشتری ایجاد میکنه نسبت به هزار جور کار و جون کندن دیگه ای که همه انجام میدن تا فقط بتونن زنده بمونن. بله. ساعتها ارزششو داره تا بشینی و فقط این جوجه ها رو ببینی. اون وقته که میفهمی دیوانه چه کسیه. اونی که هربار یه کار تکراری رو انجام میده و منتظر نتیجه متفاوته. اون جوجه ای که دویست بار یه مسیر رو میره و میاد ولی نیم متر اون طرفتر نمیره تا راهشو پیدا کنه. دنبال راه خروج توی دیوار بتنی میگرده. دنبال آب توی آتیش میگرده.

ارزششو داره که بشینی و ساعتها روبه دریاچه روی صندلیت بشینی و جریان پویای طبیعت رو ببینی. اون وقت میبینی که توی جنگل هرکس قوی تره زنده میمونه، ولی توی دنیای آدما فرق داره. اینجا قدرت با کسیه مسئله بیشتر و بهتری رو حل میکنه.

قدرت پنجه نداره، توی دنیای آدمها قدرت، حل مسئله است

ارزششو داره که بری و آگاهانه یه جنگل وحشی رو پاک سازی کنی. بری و هزاران درخت هرز رو ببری تا بفهمی که ذهن هم اگه وحشی بمونه علف هرز توش زیاد میشه. اون درخت بزرگها رو وقتی میتونی داشته باشی که اون کوچیکارو از دورش کنار زده باشی. تازه همینطور ساده هم نیست بعضی وقتا. چونن یه دفعه میبینی یه پیچک اومده و یه عالمه علف هرز رو به درختا گره زده. اول باید پیچک رو جدا کنی، بعد اون کوچیکارو برداری، بعد میرسی به اون بزرگا.

به خدا ارزش داره که بیایی و خداتا دونه جوجه رو خودت به دنیا بیاری و مراقبشون باشی تا بفهمی که تکامل چی داره میگه. امکان نداره که یه تخم رو بندازی توی دستگاه و فرداش جوجه بشه. امکان نداره یه جوجه یه روزه رو بفرستیش بره بین بقیه توی جنگل وحشی. امکان نداره که یه دکمه بزنی یه شبه همه چیز عالی بشه و همه باورهات درست بشه.

تکامل. تکامل. مهمترین و اساسی ترین قانون جهان. حتی خدا نیومده جهان رو با یه بشکن درست کنه.

خدایاشکرت واسه اینکه دوباره اینجاییم.

یادم نیست متن خانم شایسته بود یا آقا ابراهیم که گفته بود انسان آفریده شده تا خلق کردن رو تجربه کنه. اصلا اومده تا جهانشو خلق کنه.

اگه از همون اول یه انسان بالغ و کامل آفریده میشد و همه چیز به صورت پیشفرض در اختیارش بود(که البته قدرت خلق کردنش در اختیارش هست) که اون وقت ارزشی براش قائل نمیشد. ولی وقتی میاد و از صفر شروع میکنه تکامل خودشو طی کنه، کم کم با فرکانسهاش خواسته هاش رو خلق کنه، اون موقع ارزش بیشتری براش قائل میشه.شما حتی اگه یه ماشین بخری هم خیلی بیشتر مواظبشی تا اینکه یه ماشین بهت بدن تا یه مدت دستت باشه. و چقدر زیباست که یه شرکت آنقدر ثروتمند و قدرتمند و معروف و با کیفیت بشه، اینقدر خدمت برسونه که واسه خودش آگاهی داشته باشه، دانستنی داشته باشه.

خدایاشکرت چقدر این تخته راحال بسته میشد. چه راهکار جالبی. چه کیفیت خوبی. چقدر راحته که یه تخت رو بهت فشرده تحویل بدن.خدایاشکرت.

چقدر همه چیز هر روز آسون تر میشه.

موفقیت و ثروت ساختن آسون تر میشه. خدایاشکرت

راستی اون اول فایل رو یادم اومد که براونی داشت خودشو میخاروند. فکر کنم داشت خانم شایسته رو سرگرم میکرد تا استاد برسه سورپرایز بشه.

عزیزم چقدر رابطه شما زیباست که هیچ افسانه ای لیاقت اینو نداره که داستان رابطه شما رو حمل کنه. چقدر ابراز محبت بینظیری بود. دلت بسیار تنگ بشه برای عزیز دلت ولی بدون وابستگی. اصلا یه سال برو واسه خودت، دلت تنگ میشه ولی بدون وابستگی.

چقدر زیباست. خدایا شکرت.

منم عاشق شمام . منم.

خدایا شکرت واسه این همه نعمت و فراوانی و رحمت الهی که همیشه درحال باریدنه.

خدایاشکرت واسه اینکه توسط بینهایت دستت ما رو هر لحظه هدایت میکنی.

خدایاشکرت که هدایتم کردی به دفتر خاطرات آقا ابراهیم و اونجا من به طور جدی حس کردم که فرکانسم قشنگ رفت بالاتر.

یعنی یه حس خفنی بود به خدا. چیزایی که میشنیدم و درک میکردم اصلا یه لول بالاتر بودن.

خدایاشکرت.

یه جمله هم حالا از آقا ابراهیم بگم تو دلم نمونه:

یا اون چیز خوبی میشه که من میخوام و فکرشو میکنم، یا اون چیز بهتری میشه که من اصلا فکرشم نمیکنم

خدایاشکرت

مرسی که دوباره ساکن بهشت شدیم.

مرسی که تازه داریم قانونو میفهمیم.

مرسی که هنوز پله اولیم.

خدایاشکرت

دستتون در دست الله یکتا