سریال زندگی در بهشت | قسمت 75

به نام خالق تمام زیباییها .

استاد عزیز و مریم بانوی زیبا سلااااااااام .

از خدا میخوام که همیشه سلامت و سرزنده ببینمتون .

دوستان هم مسیر و مهربانم سلااااام .میدونم که همگی خوب هستین .اصلا مگه میشه تو مسیر دیدن سریال به این زیبایی باشیم و حالمون بد باشه ??

بچه ها دقت کردین به سریال های تلوزیون و ماهواره که قبلنا میدیدیم که البته فکر کنم الان دیگه به عمل به گفته ی استاد عزیزمون این دو منبع ورودیهای ناسالم رو حذف کردیم ?

اکثر سریالها پر بود از موضوعات قهر و دعوا ,زد و بند و دزدی بیشتر سریالهای ایرانی که من میگفتم اگه زندان و بیمارستان که نبود نمیشد و دست میزاشتند روی احساسات مردم ایران و اشکشون رو درمیاوردن .

ولی این سریال رو ببینید .سریال زندگی در بهشت ما کجا و اون سریال ها کجا …

سریال ما همش پر از زیبایی ,شادی ,ایده ,تنوع ,فراوانی ,خنده ,عشق ,محبت ,پر از ساختن باور ,پر از یادگیری درس های زندگی برای رسیدن به خوشبختی واقعی ,پر از حس خوب ,پر از ایده برای شروع کسب و کار .

سریال ما کجا و سریال اونها کجا …😍😍

سریال زندگی در بهشت ما دو تا فرشته داره که خداگونه هستند ,هر روزشون رو با توکل به خدا شروع میکنند و کارشون و هدف و رسالتشون اشاعه توحید و یکتاپرستی و ساده گرفتن زندگی و رسیدن به آرامش مطلق انسانهاست .

کار این دو بنده ی مخلص خدا عمل به ایمانشون .عمل به تمام درسهایی که با هدایت خداوند بهش رسیدند .

نگاه کنید ببینید این دو تا انسان عملگرا و موحد چطور با عشق و علاقه کارهای روزانشون رو با همکاری هم انجام میدند .

با روی خوش و کلام زیباشون عشق زیبا و خدایی رو نثار هم میکنند .

آیا خستگی برای این دو فرشته معنایی داره ??

وقتی میبینم اینقدر عاشقانه مریم مهربان دوربین به دست دنبال استاد همراهش هست که با همدیگه اون تخت ساده و زیبا رو نصب کنند لذت میبرم .

کیف میکنم وقتی میبینم استاد با تمام استادیش ساده و راحت میاد خودش زیرتختی رو میخره و خودش خلقش میکنه و در آخر هم کلی ذوق و شوق داره که همه ی صفر تا صد نصبش رو خودش انجام داده .

چقدر خلق کردن لذت بخش خدای من .

واقعا بینظیر بود .من که شرکت ایکیا رو بسیار تحسن میکنم و دلم میخواد خریدی از اون شرکت داشته باشم .

واقعا سادگی رو ببینید .تخت نخری فقط یه زیر تختی ساده بخری با یه تشک .من که از این همه سادگی واقعا لذت میبرم .

همیشه زندگی استاد من رو یاد زندگی پیامبران میندازه .

در حین وجود ثروتها و فراوانی بسیار تو زندگیشون ولی همیشه ساده زندگی میکردند که همین سادگیشون باعث محبوبیت بسیار زیادشون در بین مردم بود .

من یه همسایه ای دارم که خیلی ثروتمند هستن و یادم که تازه اومده بودیم به این آپارتمان و من برای سوال در مورد مسایل ساختمان رفتم منزلشون .وقتی وارد واحدشون که شدم دیدم از جلوی در گرفته تا ته پذیرایی و آشپزخونه که تو دید من بود پر بود از عتیقه جات و مجسمه و دکوری و ظروف سنگین و طلا کوب و گرون قیمت و واقعا به سختی میشد بتونی جایی راحت پیدا کنی برای نشستن .من که سر پا وایساده بودم و جرأت نکردم جلوتر برم .چند تا پرده روی هم کشیده بود و خونه تاریک بود .یه لحظه احساس خفگی بهم دست داد .وقتی اومدم خونه خودم و ویوی روبروی پنجره ام که همیشه هم پرده ها کنار کشیده رو دیدم که پر از کوههای سربه فلک کشیده و آسمون پر از ابرهای خوشگل بود رو دیدم قلبم باز شد و خنده به لبهام اومد و واقعا از صمیم قلبم شکر خدا رو کردم .

همسایه ی ما عتیقه فروشی دارن و خیلی ثروتمند هستن ولی تو این چند سال هنوز ندیدم با کسی ارتباط برقرار کنند .بارها من خواستم که بیاد خونمون تا مسیر دوستی باز بشه ولی دیدم تمایل نداره و یه جورایی آدم محتاط و حساسی هستن .

وقتی من زندگی این جور افراد رو با زندگی استادم مقایسه میکنم میبینم چقدر تفاوت هست تو لذت بردن از ثروتشون .

استاد آزاد و رها زندگی میکنه .پر از حس عدم وابستگی به تعلقات زندگیش .پر از لذت شادی ازاستفاده هر آنچه که تو زندگیش داره .

به نظر من افرادی مثل همسایه من حکم نگهبانان این ثروت ها هستن تا برسونند به دسته وراث بعدی و نمیتونند لذتی ازش ببرند .

خدایا من واقعا نمیتونم اینجور افراد رو درک کنم که دارند و استفاده نمیکنند .

ماشینهای مدل بالا گذاشتن تو پارکینگ و هفته ها و ماهها خاک میخوره .

واقعا نمیتونم درک کنم .البته که من در جایگاهی نیستم که بتونم قضاوتشون کنم .

من فقط این رو میتونم با تمام وجودم درک کنم که سادگی بسیار لذت بخش .

سادگی تو رفتارت .

سادگی تو وسایل زندگیت .

سادگی تو نوع پوششت .

سادگی تو خوراکت .

سادگی تو گفتارت .

تمام اینها نشأت میگیره از روح بزرگی که داری که وابسته نیستی به این دنیا .

نشأت میگیره از پاکی وجودت از نداشتن حرص و طمع .از چشم و هم چشمی .از بی ریا زندگی کردن .

از اینکه خودت باشی و همه ی اینها از باورهای درستی که در ذهنت ساختی .

من هم در گذشته دنبال تجملات بودم اما نه به شدت .سادگی رو بیشتردوست داشتم چه تو وسایل زندگیم چه توی پوششم .ولی دنبال برندههای گرون میگشتم و شاید برای رسیدن بهشون هم به سختی و عذاب میوفتادم .

اما الان دیگه نه .الان دیگه اولویت برام آرامش .اولویت برام نقد خرید کردن ,اولویت برام اینکه ببینم آیا چیزی که میخرم باعث راحتی کارم هست یا نه .آیا واقعا نیاز بهش دارم ?

ساده زندگی کردن زیباست .

چون تو رو نگران نمیکنه ,چون تو رو مقروض و وامدار نمیکنه ,

چون آرامش رو ازت نمیگیره .

استاد باور میکنید از وقتی که دست به چنین تغییری زدم فراوونی تو زندگیم از قبل بیشتر شده .به طرز عجیبی هزینه هام خیلی خیلی کم شده .

مثلا چند روز پیش دخترم میخواست یه لب تاپ بخره .هر جا رفت دید قیمتها متفاوت وبالاست و با پولی که پدرش داده بود مجبور میشد یا لب تاپ خوبی نگیره یا اینکه اگر خوب میخواست مجبور بود اقساطی بگیره و چون من بهش گفته بودم با اقساطی مخالفم .دلش راضی نمیشد اقساطی بخره .

تا اینکه اومد با کمک پسرم کامپیوتری که ده سال پیش خریده بودیم و تو انبار بود رو یک میلیون هزینش کردو یه وب کن هم بهش نصب کرد با کیفیت عالی آنلاین کلاسهاش رو شروع کرد و کلی خوشحال بود که کارش راه افتاد و تصمیم گرفت که هر وقت پولش به حد نصاب رسید یه لب تاپ خوب و عالی نقد بخره .

خداوند وقتی میبینه که ما رو خودمون و باورهامون کار میکنیم هدایتمون میکنه به مسیرهای آسان .و ایمان دارم همه ی ما با طی کردن تکاملمون به راحتی به همه ی خواسته هامون با لذت میرسیم .

داستان شرکت ایکیا خیلی درس داشت برای من که یه فردی از کبریت فروختن برسه به تاسیس همچین شرکت با عظمتی .

اینکه این شرکت شخصی باشه بدون استفاده از سهام عام اینقدر رشد کنه .واقعا قابل تحسین .

اینکه محصولاتش همه پک شده و راحت حمل و نقل میشه .اینکه هر روز روی محصولاتشون کار میکند و عیبهاشون رو برطرف میکنند .

اینها همه نشونه پشتکار و خلاقیت آدم های این شرکت .واقعا باید تحسین کرد .

وقتی تو به ثروت میرسی .میگذری ازش .وقتی کباب رو پیش از حد میخوری دیگه میگذری ازش .

پس تلاش کن که به هر آنچه که آرزوت برسی بعد میبینی که به راحتی ازش میگذری .

لذت بردم وقتی استاد از سادگی ثروتمندان مالی جهان مثال زد که چقدر بیل گیس یا وارن بافت لباس ساده یا ساعت معمولی داشتن یا از خونه و ماشین سی سال پیششون استفاده میکردن .

اینها یعنی اینکه پر شدن و گذشتن .اینکه دغدغه ای ندارن که مردم چی میگن .

چقدر خوبه .چقدر لذت بخش .چه حس خوبی داره وقتی اون چیزی که دلت میخواد رو میپوشی ,میخوری .و نظر دیگرانی برات مهم نیست .

خیلی دلم میخواد این درجه از لذت رو تجربه کنم …

استاد و مریم نازنینم .فرشتگان مقرب درگاه الهی خیلی دوستتون دارم و اینبار هم کلی ازتون درس گرفتم .

صندلیها و تختتون هم مبارکتون باشه .

همیشه شاد و باشید و سرزنده .💐🌹🌹