دیدگاه زیبا و تأثیرگزار محمد امین عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت
به نام الله یکتا
سلام خدمت استاد عزیزم
سپاسگزارم از اینکه یه روز دیگه مارو همسفر زندگی در بهشت کردید.
میخوام چیزایی که از این فایل درک کردم رو بگم
پس بسم الله.
اول که خب طبیعتا برخورد میکنیم به زیبایی و لطافت دوستی و رابطه این دو یار اهل بهشت.
این شوخی های ریز ریزکی، این خنده های شیطونکی، این سربه سر گذاشتنای یواشکی و طنازی های عشقولانه و نازنازکی اصلا دل آدمو میبره.
ببین خداییش این پارادایسو!
ببین خدا چه نقاشی کرده!
ببین چقدر قشنگه!
خدایاشکرت
الانم که خداروشکر خانم شایسته هم یه صندلی نرم و نازنازی داره که بشینه روش و مثل گهواره تکون بخوره و این بوم نقاشی رو ببینه و تصمیم بگیره که زیباترش کنه.
خدایاشکرت واسه این تخت خوشگل و باحال.
خدایاشکرت واسه اون چراغ های پشت سر استاد که قراره بیشتر به این کلبه بهشتیمون رنگ ببخشن.
خدایاشکرت واسه تلویزیون ۸۵ اینچیمون که نگاه کردن بهش دلمو خنک میکنه میگم آخیشش.
خدایاشکرت واسه این تخت و تشک و وسایل آیکیا که اینقدر راحت و کمپکت یه جا میتونی یه جهیزیه بریزی تو سانتافه برداری بیاری.
خدایاشکرت واسه این دفترچه راهنما. خدایاشکرت واسه اینکه میتونیم بعدش بعدی رو وصل کنیم. بعد بعدی رو وصل کنیم
خدایاشکرت واسه این چفت و بستهای هیولای تختمون. خدایاشکرت واسه، این آیکیای بهترین.
خدایاشکرت که کیفیتهایی داره که قیمتهاشو به چندبرابر حد معمول میرسونه.
خدایاشکرت واسه صاحب دوست داشتنی و ثروتمندش که از کبریت فروشی شروع کرده و فقط با پول خوش، پولی که از کبریت فروشی شروع کرده بسازه، کاری کرده که تا آخر عمرش بتونه ببینه که شرکتش کل دنیا رو گرفته و داره بینهایت ثروت میسازه و از اون مهمتر بینهایت مسئله رو حل میکنه.
خدایاشکرت که هر دفعه که میریم آیکیا مسئله بیشتری حل شده.
خدایاشکرت که استاد جون همیشه بهترینها رو میخره و به فکر نو کردن و بهتر و باکیفیت تر کردن وسایل زندگیشه.
خدایاشکرت که باز امروز بهم یادآوری شد که چیزی به نام زندگی لاکچری معنی نداره اصلا.
انسان که ثروتمند بشه اینقدر به اون اصل خودش نزدیک میشه که دیگه هرچیزی که میخواد بخره نگاه میکنه که چی کارشو راه میندازه و حتی اون ارزونترین جنس رو میخره.
به نظر من نهایت زیبایی در نهایت سادگی که به خدا اون اتاق خالی با یه عسلی وسطش و یه گل روش خیلی زیباتر و اتفاقا لاکچری تر از اتاق هاییه که از بس چرت و پرت توش انبار شده اصلا نفس آدم بند میاد.من خودم خب عاشق تکنولوژی و ستاپ های خفن و مدرن و هیولام ولی اوناییش که خیلی ساده و در عین حال زیبان. مثل استاد که اون تلویزیون ۸۵ اینچ رو جوری وصل کردن که هیچ سیمی معلوم نباشه، خیلی راحت روی دیوار. به جای اینکه برن یه میز تلویزیون بگیرن اندازه دیوار، خیلی راحت آقا وصلش میکنیم به دیوار هم خیلی خوشگلتره هم راحتتر.
تختمونو ببین چقدر ساده و خوشگله. ببین چقدر خلوته و احساسش خوبه
ببین چقدر صندلی هامون احساسطون خوبه.
کف کلبه خلوته. دیوارا خلوته.
کلا خلوت و خوشگله.
تازه این درهای چندجداره هم که این سادگی و زیباییش رو چندین برابر بیشتر کرده. اصلا کلبه رو پیوند زده با طبیعت. و طبیعت همیشه ساده و خلوته. همیشه قشنگه. حسش خوبه.
خدایاشکرت واسه اینهمه آگاهی که به قول استاد از آیکیا بازی بدست آوردیم.
خدایاشکرت که در مسیری هدایت شدیم که میرسه به بینهایت نعمت و عشق و خوشبختی و سلامتی و ثروت که بتونم بهش برسیم و ازش بگذریم.
خدایاشکرت که ثروت تنها راه رسیدن به توئه.
خدایاشکرت که مقدسترین کار جهان ثروتمند شدنه.
خدایاشکرت که ثروتمندان بسیار ساده و زیبا و خلوت زندگی میکنن.
خدایا شکرت که میتونیم هرآنچه که نیاز داریم رو لا بهترین کیفیتش بخریم و داشته باشیم در عین حال وه خلوت باشه زندگیمون.
خدایاشکرت که میشود هرآنچه که میلواکی تولید کنه رو خرید.
خدایاشکرت که بهترین کیفیتهارو توی بهشتمون داریم فارغ از اینکه قیمتش چقدره.
خدایاشکرت که استاد جون آنفدر از منبع ثروت بینهایت و نامحدود و بی انتهای الهی برداشت میکنه که نمیدونه چقدر ثروت داره.
خدایاشکرت که این چند تا تیکه چوب آنقدر محکمه که استاد یه پایی وسطش وایمیسه و هیچیش نمیشه.
خدایاشکرت که اینقدر این تخت با اتاقمون فیت و چفته.
خدایاشکرت که تشک این تخت بزرگ توی سانتافه جا شده.
خدایاشکرت که استاد جون رو هدایت کردی تا اینقدر قوی بشه که این تشک رو این همه جابجا کنه چون وقتی استاد بگه خیلی سنگینه یعنی خیییییییییلللییی سنگینه.
خدایاشکرت.
خدایاشکرت که خانم شایسته به راحتی از کنار تخت رد میشه.
خدایاشکرت واسه این پا دری قلبی خوشگلمون.
خدایاشکرت که هدایتمون کردی تا اون نرده های مزاحم رو بزنیم تا دور و برمون خلوت بشه و حس خوبی ایجاد بشه دور تا دور کلبمون.
خدایاشکرت واسه اون میز هیولایی که خیلی هم ساده است.
خدایاشکرت واسه دریاچه خوشگلمون. خدایشکرت واسه آسمون بهشتیمون.
خدایاشکرت واسه این جوجه های نازمون. خدایاشکرت واسه این بندانگشتی.
خدایا شکرت واسه این مادر مرغه.
خدایاشکرت واسه این چمنا.
خدایاشکرت واسه این چیکن کوبها.
خدایاشکرت واسه موبایل خفن استاد جون با اون دوربین نازش.
خدایاشکرت واسه اینکه میتونیم همون تغییری باشم که دلم میخواد توی جهان ببینم.
خدایا شکرت واسه جت اسکی باحالمون.
خدایاشکرت واسه ساعت جی شاک استاد جونم. خدایاشکرت واسه همون ساعتهای چند ده دلاری ثروتمند ترین افراد جهان.
خدایاشکرت
دوستتون دارم
دستتون در دست الله یکتا
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD0MB0 دقیقه
سلام به همگی دوستان عزیزم
چهار روز بود که به هدایت الله و برنامه ریزی اون رفتم مسافرت
اولین مسافرت تنهایی ام بود که خیلی از خونه دور شدم و طولانی ترین مدتش بود
یادمه امسال برای فروردین یکی از اهداف و خواسته هامو گذاشتم که بیشتر سفر کنم و بیشتر از خانواده ام دور بشم
و میبینم خداوند داره رقم میزنه
خیلی جالبه
ادم خواسته هاشو از هزاران طریق میتونه تجربه کنه
من پول اینکه چهار روز هزینه ی مسافرت و خونه و ویلا و غذا رو بدم نداشتم اما این خواسته رو داشتم که مسافرت کنم از خانواده ام دور بشم و نخوام خیلی توضیح بدم کجام چیکار میکنم …
و خداوند فردی رو اورد توی زندگیم که دقیقا همین شرایطو برام ساخت
خیلی اتفاقات و نتایج عجیبه خوب داره میوفته برام
صبر میکنم تا نتایجم بزرگتر بشن ثابت تر بشن و میام میگم دربارشون
از روابطم گرفته تا مالی تا دیدگاهم که بعد از بیست سال داره تغییر میکنه نسبت به یک سری مسائل
خیلی خداوند داره هر روز باهام حرف میزنه
داره هر روز بهم راه و مسیری که خاص خودمه رو نشونم میده
میگه نگار مسیر تو اینه
کاری نداشته باش به بقیه
استادت عباسمنش فقط راهنماست تو باید درونتو ببینی و به من گوش بدی
میدونید چون من فکر میکردم من حتما باید مثل استادم باشم
یه سری چارچوبا گذاشته بودم و خط قرمزام بودن که الان دارم متوجه میشم اشتباه بودن و الزامی نیستن
در واقع من فرع رو اصل گرفته بودم
میدونم اکه درباره اتفاقاتی که برام اقتاده بگم بچه هی عباسمش میگن این رفته تو جاده خاکی و داره مسیرو اشتباه میره
خودمم همونجور فکر میکردم توی این 6 سالی که با استادم
ولی الان داره درهای جدیدی تو زندگیم باز میشه
مثال نمیزنم چون میدونم بیشتره بچه ها الان توی همون سطح قبلیه من هستن که خط قرمزا داشتن و اگه بگم چه تجربیاتی داشتم و الان چجور فکر میکنم میگن من رفتم تو جاده خاکی
خودمم اولش میترسیدم و همچین حسی داشتم
گفتم خدایا من احساس میکنم این مسبر اشتباهه خطرناکه
اگه درسته بهم نشون بده درسته فلان چیز رو نشونم بده که بفهمم درسته
و خدا دقیقا با همون نشونه ام نشونم داد که درسته
هنوزم دو به شکم ولی بهترم
تو این چهار روزی که رفتم مسافرت من نتونستم روتین عادی زندگیمو پیش ببرم
هر روز به قسمت از زندگی در بهشت ، روی شیش ساعت روی باورا و فایلای استاد کار کردن ، زبان انگلیسی و اسپانیایی خوندن ، ورزش کردن بدنسازی کردن ، تمرین رقصم .
اولش نجوا بود عه عقب افتادی
اما بعدش فهمیدم نه این جزوی از برنامه ی خداست
من یک سری چیزها تو اون چند روز یاد گرفتم که خیلی بیشتر از اون روتین به رشد من کمک کرد .
امروز بعد از چهار پنج روز دوری از سایت اومدم و طبق روال روتین قبل مسافرتم اومدم یکی از فایلای زندگی در بهشت رو بعد از بیداریم نگاه کنم
و پشمام ریخت
دقیقا همون مسئله و تضادی که من توی این مسافرت بهش برخوردم توی این فایل استاد دربارش حرف زد
چجوریه جریان چجوری خداحونم اینقدر دقیق همزمانی و هم مکانی میکنی
من دقیقا همون قسمتی که در مدارش نبودم و اگه قبل از این مسافرت من این قسمت رو میدیدم همینجوری سطحی ازش میگذشتم و میگفتم عه اره چه جالب
ولی تو استوپ کردی روندمو
منو بردی تو تضاد و مسئله انداختی
و بعد بهم اجازه دادی این قسمتو ببینم
چجوری ؟؟؟
منی که مهم ترین الویتم این بود که هر روز یه قسمت این سریالو ببینم تو اون مسافرت نشد ببینم و دقیقا همین قسمتی که استوپ شد … بهترین قسمت برای تضادی بود که تو مسافرت بهش برخوردم و میگفتم این یعنی چی …
اگه قبل این چهار روز من این قسمتو میدیدم هیچی ازش نمیفهمیدم و جلوتر دربارش توضیح میدم که چی شده …
.
قسمتای وسطی فایل
استاد اول درباره صاحب برند ای کیا میگه
که نیومد سهام بذاره و بفروشه و اینجوری خیلی زودتر پول به دست بیاره خیلی زودتر رشد کنه
نه بلکه اروم اروم اروم خودش همه کارارو کرد و قطره قطره تونست توی زندگیش یه اقیانوس بسازه
اینجا من یاد کار خودم افتادم
میدونید اون چیزی که این چندین ماهه از حرف زدن با خدا فهمیدم این بود که چه قدر پول پوچه و هیچی بهت اضاف نمیکنه
البته هنوز درکم کامل نشده یکمیشو فهمیدم
چرا صاحب ای کیا تو دام فروش سهام نیوفتاد
مگه پول همون چیزی نیست که همه دنبالشن چرا کاری که زود پول زیاد بیاره براش انجام نداد ؟؟
نه پول هیچ وقت اصل نبوده که بنا بر این ما تصمیم بگیریم
این دقیقا همون مسئه و تضادی بود که تو این مسافرت بهش خوردم
ادمی که تا خرخره از بچگی تو اقیانوس پول غرق بوده اما این پول به زندگیش معنا نداده بوده …
همه ی ما برا پول میام تو این سایت
اخرش باید بفهمیم این پول پوچ ترین و کمترین چیزیه که استاد به اموزش هاش میتونه به ما بده
چون اصل زندگی چیزه دیگه ایه
چرا صابح ای کیا سهام هاشو نفروخت و استاد تحسینش کرد
چون پول هیچوقت اصل نبوده که بر پایه ی اون ما تصمیماتمون رو بگیریم
هیچ فرقی نداره الان تو زندگیه من ، الان تو حسابم صد هزار تومن باشه یا صد میلیارد
اصل خوشبختی چیزه دیکه ایه
همون صد میلیارد اگه درک نکرده باشم پول رو و ظرفم بزرگ نشده باشه همون مایه زجرم میشن
خیلی حرفا دارم بزنم
خیلی دیدگاهم تغییر کرده
این شیش سالی که با استاد بودم و همه اش دنبال پول بودم و فکر میکردم پوله که هدفه به یه طرف
الان به بعدم که تازه داره درکم میره بالاتر به طرف دیگه
.
این کاره شرکت ای کیا منو یاد کار و درکی که من از کار خودم داشتم انداخت
روند رشدم به ظاهر خیلی ارومه
توی کسب و کاره خودم
خیلی ارومه انگار همون قطره قطره دارم میرم جلو
ولی مثل همون برند ای کیا بدون هیچ عامل بیرونی دارم میرم جلو
و این بازم بهم یاداوری کرد که نگار راها درسته
درسته مثل ای کیا یا امازون این اولاش اون مقدار پول رو از کسب و کارت نداری اون مقدار مشتری رو نداری
ولی امازون و ای کیا هم اون اولش نداشتن و اروم اروم قطره قطره رفتن جلو
پس اگه یک بیزنس پایدار و جهانی میخوای باید بتونی این مراحل رو به خوبی گذر کنی
استاد الان منم میتونم برم کلی از عوامل بیرونی کمک بگیرم و روند رشدم و پیشرفتم ده برابر بشه
اما نمیخوام و نمیکنم
چون میخوام کسب و کار جهانی داشته باشم
تبلیغات و عوامل بیرونی نتیجشون جهانی هیچ وقت نمیتونه باشه …
پس مثل امازون میگم من دنبال سوددهی نیستم
من اروم اروم رو خودم کار میکنم پ از این مسیر لذت میبرم و برنامه ی بیست ساله در نظر دارم برای کسب و کارم …
.
مورد بعدی
تواضع و فروتنی و سادگی زندگیه انسانهایی که واقعا ثروتمند هستن هست
میدونید تضادی مه تو این مسافرت بهش برخوردم
این بود که ادمی رو پنج شیش ماه بود که میشناختمش
و توی این شیش ماه تصور من از این ادم این بود که اون یه کارگره بدبخته بی پوله که هیچی نداره
و توی این مسافرت فهمیدم پدرش یکی از ثروتمندترین هاست و خودش چندین و چند خونه ی گرون قیمت شمال و شهرای دیگه داره …
این مسئله شُک بزرگی بهم وارد کرد
چطور
چرا
برای چی
خیلی سوالا ازش پرسیدم
پس چرا همیشه لباسات کم قیمتن و قدیمی و پاره ، چرا موبایلت دربو داغونه ، چرا همیشه برای خرید هر چیزی چونه میزدی میگفتی پول نمیدم یا پول ندارم ، چرا همیشه یه ساندویچ کم قیمت و ارزون کنار خیابون میری غذا میخوری ، و …
جوابایی که بهم داد شاید هفتاد درصدش با حرفای استاد توی این فایل مشابهت داشت
و من واقعا مونده بودم توش
استاد الان شاید اندازه یک صدم درصد درک میکنم ادمایی که واقعا ثروتمندن و پولدار چه نگرشی دارن و چطور زندگی میکنن
ادمای ثروتمند ، نه ادمای پولدار به قول خودتون دو هزار پول دارن دو سه تا خونه و ویلا و ماشین خارجی دارن نه اینا
بلکه ادمایی که ثروتمندن
اینا خیلی با پولدارا فرق دارن
کسایی که به قول خودتون از نظر ذهنی ثروتمندن
نه از نظر مقدار سرمایه
این ادما خیلی کمن
برای اولین بار با یکیشون مواجه شدم
و هنوزم میتونم بگم هیچی درک نکردم فقط یه چیزایی شنیدم
ادمایی که واقعا ثروتمندن اصلا به دنبال لباس ، ساعت ، ماشین لاکچری یا خارجی ، سفر لاکچری ، غذای گرون قیمت و لاکچری و … نیستن
به دنبال خلق ارزشن
به دنبال کار کردن ، به دنبال اینکه با خلق ارزش پول بیشتری دربیارن و اون پولا رو سرمایه گذاری کنن برای کارای بزرگتر هستن …
هنوزشم هیچی نمیدونما
ولی اینکه این مسافرتم و اون درک ها مصادف شد با این قسمتی که چهار روز طول کشید تا در زمان و مکان مناسب ببینمش برام جالب بود
استاد به قول شمام ادم باید تجربه کنه تا بگذره
من اینو درک کردم که اگه واقعا ثروتمند باشم دنبال ساعت رولکس از طلا و جواهر نیستم
اما راستشو بخوای استاد من هنوز ظرفم کوچیکه
من تا وقتیکه تجربه اش نکنم نمیتونم ازش بگذرم
این ادمی که میگم از بچگی تجربه ی غرق بودن در پول رو داشت که تونست به این حد برسه
اما من نداشتم
توی اون اقیانوسی که این ادم غرق بود که باعث شده ذهن ثروتمندی داشته باشه
من حسرت یه قطرشو داشتم و هنوزم دارم
من استاد نمیتونم تا تجربه شون نکنم ازشون بگذرم
من ذهنم فقیره و تا وقتیکه که غرق نشه در پول نمیتونه ثروتمند بشه
من هنوزم عقده ی پول و لاکچری بودن رو دارم
و این بد نیست
این مرحله ای هست که باید هممون ازش بگذریم
اما این درک باعث شده دیگه مثل قبلا اصل زندگیم پول نباشه ون میدونم اون پولا هیچن و هیچ ارزش و معنایی به زندگیم نمیدن و با این درم این مسیر رسیدن به پولداری و لاکچری بودن رو راحت تر طی میکنم و بهش که رسیدم خوب خودمو پر میکنم ازش تا بتونم به مرحله ی ثروتمندی برسم …