سریال زندگی در بهشت | قسمت 76

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار نسرین عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

بنام خدایی که دوستم دارد

امروز هم قراره ی سریال ببینم اما مشخصات سریال:

عنوان سریال: زندگی در بهشت

نورپرداز:خداوند

جلوه های ویژه: کلبه ی چوبی، دریاچه ، آسمون، جنگل ، لونه مرغها و……

صحنه آرا:خداوند

تصویر بردار: مریم شایسته

تصنیف: جیک جیک

خواننده:گروه کُر جوجه های پارادایس

بازیگران: مریم شایسته، سید حسین عباس منش

مهمان های ویژه: برونی و تعمیرکاران

لوکیشن: پارادایس فلوریدا

زمان پخش:آزاد

شرط سنی: ندارد

مکان پخش: سایت عباس منش

هزینه ورودی: رایگان

نویسنده سناریو: نسرین سلطانی

سکانس اول: ادامه داستان جوجه ها

سکانس دوم: ماجراهای عباس منش

سکانس سوم: حل مساله در پارادایس

———————————————————————————————————————

استارت:

اول صبحه از همون صبح هایی که شروعش انرژی و حرکت و پوپایی رو به ارمغان میاره چون از بهشت شروع میشه با آدم ها، اشیا و موجودات بهشتی. آدم هایی که بر خلاف اکثریتی که دارم اطرافم میبینم هر روزشون رو با امید به خلق اتفاقات خوب جدید آغاز میکنن و دچار روزمرگی نیستن . هم زود بیدار میشن و هم انرژیشون اونقدر زیاده که من هم دوست دارم مثل اونها زود بیدار بشم تا انرژی مثبت کلامشون و وجودشون رو دریافت کنم تا سناریوی سریالم رو بنویسم.اینجا نه فقط آدم ها همه چیز سرشار از انرژیه:

از اون کلبه ی چوبی خوشرنگ روی دریاچه که هر روز داره زیباتر و زیباتر میشه

نا اون آبی آسمانی که با رنگ سفید ابرها میکس شده تا رنگ آبی کم رنگ ملیحی رو بوجود بیاره که قلبم با دیدنش باز میشه

از اون صدای دلنشین مریم جان که داره فرکانس شادی و سرزندگی رو ارسال میکنه

تا رنگ سبز علف ها و درخت ها که رشد و حیات رو به واسطه ی وجود باران رحمت الهی به یادم میاره

از اون مسیر صاف و کوتاه و قشنگ بین کلبه و جنگل که اون جاده صاف آسفالت توی جنگل رو برای رسیدن به خواسته ها رو داره یادم میاره

تا آب روان اون دریاچه که جاری بودن روح سیالم رو به یادم میاره

از دیدن اونهمه ثروت تعبیر شده به شکل های مختلف که قدرت خلق انسان رو به یادم میاره

تا قدرت تفکر و تدبر انسان برای حفاظت از اموالش در برابر موجوداتی که ذاتشون حمله کردن و خوردنه

همه چیز توی این بهشت سرشار از انرژی تازه اس و من این انرژی رو احساس میکنم و سعی میکنم سناریوی امروز بهشت رو با این انرژی رقم بزنم پس شروع میکنم با نام الله:

سکانس اول: ادامه ی داستان جوجه ها

جوجه ها رو که یادتون میاد که با نظارت و مراقبت مریم شایسته خلق شدن و مدت کمیه دارن تجربه اومدن به جهان مادیشون رو تجربه میکنن. دنیایی که خیلی خیلی از اون دنیای تخمشون بزرگتره و هر روز و هر روز داره بزرگتر و پیشرفته تر میشه .آره این موجودات بهشتی قراره امروز تجربه ی جدیدی داشته باشن تا نعمت و ثروت بیشتری رو دریافت کنن. و خبر این تجربه رو مریم عزیز میده کسی که همه جای بشهت دوربین به دست حضور داره تا زیباییها رو ضبط کنه و به اشتراک بذاره. این کار جزیی از وجود مریم جانه و هر روز داره ماهرانه تر اینکا ررو انجام میده نه برای خودنمایی که بگه آهای خانم ها آهای آقایون منم مریم شایسته عزیز دل استاد ببینید اینهمه جوجه و امکانات و نعمت و ثروت دارم ببینید و بسوزید و حسرت ببرید کاری که خیلی از آدم ها دارن توی فضای مجازی انجام میدن به خاطر کمبودهاشون ، بخاطر عدم لیاقتشون که تایید دیگران رو بگیرن . نه .موضوع این نیست

مریم جان داره اینکار رو میکنه چون عشقشه اینکار

چون داره با این کار سپاسگزاریش رو انجام میده و زیباییهای خداوند رو به تصویر میشکه تا آدم های بیشتری ببینن و باور کنن که هست که میشه

که من نوعی باور کنم که میتونم غرق در نعمات خداوند بشم اگر ایمان داشته باشم اگر احساسم خوب باشه

که میتونم رویاهام رو به حقیقت تبدیل کنم وفقط برام رویا نباشن

مریم جون وارد اون دژ مستحکم میشه که با فکر و اندیشه استاد و مریم جان و با کمک لری دستی از دستان خداوند آماده شده تا جوجه ها رو از دست حیواناتی محافظت کنه که ذاتشون حمله کردن و خوردنه و بنابراین ایرادی بر اونها وارد نیست

سمفونی جوجه ها شروع شده و چه سمفونی زیبایی

خدای من چقدر این موجودات زیبا هستن مخصوصا وقتی همه سرشون رو بالا میارن و اون چشم های دکمه ای شون در یک راستا قرار میگیرن

مریم جان که منبع انرژی مقداری از این انرژی رو نثار جوجه ها میکنه و اونها رو از لحاظ روحی آماده میکنه برای تجربه جدیدشون

همین که در باز میشه انگار ی دنیا ی جدیدی جلوی چشم های جوجه ها باز میشه دنیایی که خیلی بزرگتر از اون فضاییه که دیشب توش بودن اما لازمه ورود به این دنیای بزرگتر پا گذاشتن روی ترسها و شجاعت به خرج دادنه . از لول خورد ن جوجه ها معلومه که حرص و ولعی توی وجودشون هست .همه تا چند ثانیه فقط تماشاگرن اما کم کم میفمن که باید ی اقدام عملی صورت بگیره و گرنه خبری از غذا و پاداش نیست. اونایی که یکم شجاعترن کم کم دل رو به دریا میزنن و کم کم میان پایین، اونایی که ی کم عجولن با کله میخورن زمین، اونایی که آماده آماده ان پرواز میکنن و با لذت میان پایین و اونایی که ترسو هستن هی این دل و اون دل میکنن اینا اعتماد بنفس و عزت نفسشون پایینه حالا اون چند تایی که کوچولو هستن و ضعیفتر اینا بقول قرآن حرجی بر اونها نیست اما اونایی که بزرگن و میترسن و حرکتی نمیکنن اونا عزت نفسشون پایینه چون تواناییهای دورنی خودشون رو باور ندارن و روی نیروی هدایت حساب نمیکنن و نتیجش هم گرسنگیه

نکته ی جالب ماجرا اینا که میرم جان که قوانین رو میدونه دلسوزی بیجا نمیکنه که به اونها کمک کنه چون میدونه این کمک کردن اونها رو ضعیف بار میاره و نمیذاره اونها از تواناییهاشون استفاده کنن

اون چند تا جوجه ای که موندن دقیقا مثل شخصیت توی داستان پنیرن که با وجود اینکه میدونست پنیری اونجا نیست نمیخواست از منطقه ی امنش بیاد بیرون. من هم دیگه تمایلی ندارم که تمرکز سناریوم رو بذارم رو اینا .فقط ی جمله مینویسم روی دیوار لونه و میذارم روی دیوار:

اگر نمی ترسیدین چکار میکردین؟

شاید اونا این جمله رو بخونن و از خودشون این سوال درست رو پرسن و هدایت بشن به ی جواب درست و اقدامی بکنن شاید هم نه. بهر حال انتخاب با خودشونه

از لونه میایم بیرون و جوجه ها رو به حال خودشون میذاریم.

الان بعد از ظهر شده .همه چیز در آرامش و سکوته

کمی اون طرف تر وری اون مسیر صاف بین کلبه و جنگل مردی نشسته که سکانس دوم این سریال تمرکزش بر این مرد بزرگه:

این مرد هم به دنبال تجربه ی جدیده اما بر خلاف جوجه ها که از ظاهرشون میشد ترس رو توی وجودشون دید این مرد آرام آرامه چون همیشه ماجراجویی هاش توی آرامششه که بهش الهام میشه. سکوت و آرامش این فرد نشان از گفتگوهای درونیش با خدای درونش داره و قشنگ مشخصه که در حال دریافت ایده هاشه . این همه ابزار هیولا دور وبرش حاکی از اجرای ایده های ساده اما لذت بخشه چون بارها و بارها این اتفاق افتاده و دیگه براش طبیعی شده .اون موتور هیولای آفرود رو که میبنم یاد مواب یوتا میافتم اون آگاهی و تجربه های ناب، اون سکوت و خلوت با خود، اون تجربه های موتور سواری از مسیر هایی که کسی جرات نمیکرد بره اما استاد رفت و اونجایی که بهش گفته شد دیگه بسه و حالا دوباره این موتور نشان از ماجراجویی های جدید داره. آره باز هم سفر و تجربه کردن خود. کی و کجا؟ گفته میشه فقط بهش الهام شده که باید وسیله سفرش رو آماده کنه چون این دفعه باید مجهزتر و آماده تر و اینجا یادم میاد که تجربه های قبلی ما توی سفرهامون جز اون دسته تجربه ها هستن که به رشد و پیشرفت ما کمک میکنن و باعث میشن ما راحت تر تصمیم بگیریم و بهتر.

میشه از توانایهای این موتور بیشتر استفاده کرد و همین خواسته باعث هدایت شدن به سمت آمازون و درخواست کردن میشه و آمازون هم که خداییه واسه خودش و همیشه آماده اجابت کردن: ادعونی فاستجب لکم

در حین اینهمه ماجرا جوییها مساله ای در پارادایس پیش میاد که باید حل بشه اینهم خودش ی ماجرا جویی جدیده:

توی این ماجرا تمرکز میره روی پمپ آب . پمپ آبی که بدون اینکه ببینیمش و ازش درخواستی داشته باشیم بیمزد و منت بهمون آب میداد حالا حالش انگار خوب نیست. بررسی ها انجام میشه ونتیجه این میشه که ساکنان بهشت خودشون قادر به حل مساله نیستن و ی متخصص این کار باید بیاد و حلش کنه بنابراین از دستانی از خداوند خواسته میشه که بیان و دستان بینظیری از راه میرسن یعنی هدایت میشن که بیان همونهایی که سالها پیش این پمپ رو نصب کردن و دقیقا ساز و کارشون رو میدونن و مثل همیشه با ابزارهای لازم و کافی و این مساله رو بخوبی حل میکنن

مرد بزرگی که توی سکانس دوم تمرکز سناریو برش بود خدا رو شکر هیچ دغدغه مالی واسه حل مسائل مالی نداره

این سکانس پر از نکات ارزشمنده:

تمرین عملی آب بندی کردن که ی تجربه جدیده آموزش داده میشه

توضیحات لازم در مورد اینکه بشر چطور آب های زیرزمینی رو به سطح زمین میاره و ازشون استفاده میکنه داده میشه ی کلاس آموزشی عملی رایگان

قدرت بشر در استفاده از نعمت های خداوند به تصویر کشیده میشه

تنوع شغل ها و کارآفرینی مردم آمریکا و اینکه چشمون به دولت نیست برا کار نمایش داده میشه

با تجربه بودن و نقش اون در انجام کارها نمایان میشه

وقتی استاد میگه اون پمپه دقیقا مثل اولیه اس اون تعمیرکار میگه نه تقریبا شبیه چون هر ابتکار و اختراعی منحصر بفرده درست مانند انسانها که هر کدومشون منحصر بفردن و هیچ کسی دقیقا مثل اون یکی نیس اگرچه ظاهرا مثل همن

این دستان خدا باعث میشن که ی باور مخرب در مورد ثروت یادآوری بشه تا ما حواسمون باشه به ترمزهایی که مسیر ثروت رو سد میکنن

واکنش جالب استاد به اون حرفها نه بحثی نه توضیحی چون قانون رو میدونه .وقتی خودت میدونی چرا اینجوریه چرا اینهمه نعمت و ثروت تو زندگیت هست مهم نیست دیگران چه فکری میکنن چون اصلا اهمیتی نداره

شکر گزاری از خداوند به خاطر مایه ی حیاتی که دوباره جاری میشه و یادآوری اینکه نعمت و ثروت هست اگر ما دریافتش نمیکنیم حتما ی چیزی مسیرش رو سد کرده حتما ی مانعی هست مثل این پمپ آب که با برداشتنش دوباره نعمت آب جاری میشه

و پایان این سکانس ها با آمدن مهمان ویژه بهشت برونی که خصوصیاتش دارن کم کم تغییر میکنه و شخصیتش داره تغییر میکنه با بودن در کنار ساکنان بهشت و با تغییر این ها باورهاش هم تغییر کرده جوری که راحت داره زندگی میکنه و در مدار نعمت ها قرار گرفته از آب و غذا و هوای تمیز و محبت بی شمار و لذت خوشبختی رو داره میچشه

و دوباره برگشت به جلوه ی زیبای کلبه دریاچه و آسمان آبی و دیدن مرد بزرگی که یک روزی تصمیم گرفت با خدا باشد و الان خدا همه جا با اوست

و من که یک روزی تصمیم گرفتم که خدایی بشم و الان دارم جلوه های ویژه ی خدا رو میبینم

و همسفرانی که کامنتهاشون رو میخونم و لذت میبرم از خدایی بودنشون

و جمله ی پایانی این سریال:

البته که در این سکانس ها آیات و نشانه هایی است برای خردمندان

سپاس استاد خوبم که آرامشم را از با شما بودن بدست آوردم

سپاس مریم عزیزی که به اشتراک گذاشتن زیباییها رو از شما یاد گرفتم

و سپاس بچه های خوبی که دیدن زیباییها رو از شما آموختم

در پناه الله یکتا

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    355MB
    24 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

247 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سمیه نظامی» در این صفحه: 1
  1. -
    سمیه نظامی گفته:
    مدت عضویت: 1818 روز

    سلام درود خدمت استادعزیزم ومریم جون باعشق 🥰🥰🥰🥰🥰 🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳 بازم خداروشکر بخاطر این زیبایی‌های پارادایس که منو ذوق زده میکنه اون خونه چوبی رواب واون درهای بزرگ شیشه ای که ویوی زیبایی به خونه وبه بیرون خونه داده و درختان سرسبز آب صاف واروم وصدای قورباغه‌ها وجوجها خوشگل و مرد بزرگ اون بهشت زیبا براونی خدایاشکرت بخاطراین همه زیبایی و قشنگی این دنیا خدایا هزاران مرتبه شکر وسپاس واستادعزیزم من که عاشقانه دوستشدارم وهمچنین مریم جون عزیزم 😍😍😍😍😍😍😍

    خوب بریم سراغ نکته‌ای مهم این فایل زیبا :

    قبل ازاینکه بااستاداشنابشم احساس می‌کردم زندگی همینه که فقدتومحیط امن باشی و هرچیزی توزندگیت شانسی باشه و سرنوشت من اینه که تو فقرباشم توغم باشم وتمام آرزوهام فقدحسرت باشه منم مثل استاد همیشه فکرمیکردم چرا بعضی ها اینقدرخوشبختن جسارت دارن وترسی ندارن وتونستن با تمام آرزوهاشون برسن بقول استاد کسی که باشگاه میره بدن خوبی می‌سازه یک شبه به این بدن نرسیده سالها تمرین کرده ومنم چون عجول بودم میخواستم یک شبه همه چیز تغییر کنه واین تفکر خلاف قانون خداوند بود وایمان دارم که من ازخداوندخواستم کمکم کنه که الان اینجام ودارم میفهم دلیل موفقعیت استادعزیزمو وفهمیدم اونجای که هستی بهترین نیست بهترینهای دیگی هم وجودداره مثل اون روزی که استادجوجهاروانتقال دادبه جای بزرگتروویوی بهتروعالی اونجا که من بودم محدودبود غم بود تاریک بود منظره زیبا نداشت و همش فکرمیکردم زندگی همینه بخواب بخور وهمین ولی ازوقتی که خداوندمنوهدایت کرد به محیط زیبا و جذاب دیدم نه پس زندگی جاهای بهتری هم داره و استاد یکی ازدستان خداوندبودبرای انتقال من به جای بهتر که شادی بود عشق بودایمان بودرفاه بود آرامش بود ثروت بود وقشنگی دنیا وازهم مهمتراشتی باخداوندواشناشدن باقانون دنیا واین انتقال من وجوجها دنیایی قشنگی برای هردوی ما داشت جای بزرگتر راحتی رفاه آسایش منظره زیبا خدایا هزارن مرتبه شکر 🥰🥰🥰😍😍😍😍😍😍

    خوب حالا که خداوندمنوهدایت کرده یک سری جسارت و تلاش هم میخواد استاد بهم راه نشون داده وخداونددرهای روبرای جاری کردن نعمت‌ها به زندگیم بازکرده…… اما؟ شرط داره جسارت شجاعت وسوال نکردن وایمان داشتن وتوکل به خداوندکه مسیری که توبااون اشناشدی به وسیله استاد راه درست اما واگرنیاری فقد حرکت کنی وایمان داشته باشی اگه به استادجواب داده به من هم جواب میدهد وظیفه من فقد قدم گذاشتن تواین راه مثل همون جوجها فقد باید ازاون پلها پایین میومدن ووفور وفراوانی رو میدیدن ولذت میبردن وان جوجها که اون بالا موندن به هم روزی کم قانع بودن وشک داشتن وترس که نکنه اشتباه باشه و ودل بودن ازپریدن…….. منم هم اول شک داشتم وترسهایم زیاد بود وهمیشه میگفتم نه جواب نمیده تومحیط امن خودت بمون وخیلی چیزهای دیگه ولی وقتی بچهارودیدم وازهمه مهمتر استاددیدم تسلیم خداوندشدم وباجسارت وایمان وارد راه خوشبختی شدم والان دارم لذت میبرم ازفراوانهای زندگیم وآرامشی که الان دارم که اگه طبق قانون خداوند عمل کنم به هرآنچه میخوام میرسم ودیگه حسرت نمیخورم وتودلم یک شوق هست که میشه میشه چون خداوندوعده داد توپادرراه نه چیزی مپرس خداوندبهت میگه باید چیکارکنی به وسیله استادوبچها وبالاخره پریدم روی شونه های خداوند وخداوند برام شاهکارکرد ومعجزه پس ازمعجزه 😭😭😭😭😭😭😭معجزه اینه که هرروزموباسایت عباس منش شروع میکنم و خداوندبرام اب ودونموگذاشته وداره بهم امیدمیده بایدعزیزم صبحونتوبخور🥰🥰🥰🥰وخداوندمیگه تویک قدم بردارمن صدقدم سمت تومیام پس خودتو رها کن ولذت ببرازداشتهایت کارمن لذت بردن وشکرگذاری وشناختن قوانین خداوند عزیزمه وانتخاب کردن مسیرهموار بقیش خودش درست میگه چون بهم قول داده خدایا تنها تورومیپرستم وتنها ازتو یاری میجویم🤩🤩🤩🤩🤩🤩

    من عاشقتم خداجونم منم عاشقتم عزیزدل بابا😍😍😍😍😍😍😍😍

    خوب پس نتیجه میگیره فقد باید بپریم توبغل خداوندهمین من پریدم تسلیم شدم ورها کردم وخداوند برام شاهکارکرد واقعا 💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃

    ونکته دیگه این فایل :

    درون همه ما چیزهای زیاد هست که ما هنوزاونوکشف نکردم ومسدودشده بخاطر باورهایمان. ترسها. کینها. ترددشدن ها. نبودن عزت نفس. خشم. کینه. وناامیدی این نواقصها جلوگیری میکنه ازورودخوشبختی به زندگیمان وچیزهای که حق طبیعی ماهست ازطرف خداوندخودمان رامحروم میکنیم به وسیله باورهای پوسیده مثل خودم من خودم محروم کرده بودم ازارامش. خوشبختی. عشق. ثروت. شادی. چون این باورهای کهنه جلوی حرکت منوگرفته بود والبته ترسها دست وپای منوزنجیر کرده بود ومحروم شدم ازهمه چیز وخوشبختی وطبیعی زندگی کردن به قول استاد اگه کسی فقیره. مریضهاوغیره اون طبیعی زندگی نمیکنه چون زندگی طبیعی تروت. شادی. عشق. همه چیزداره خوب باتمام این حرفها استادبهم کلید دادگفت📢📢📢📢

    1.بپذیر که خودت مسئول این اتفاقها هستی که خودتومحروم میکنی ازهمه چیز مثل همون جوجه‌های که نپریدن درصورتی که همه چیزبراشون فراهم بود

    2.وبیای ذهنتون پاک سازی کنی وتخلیه کنی ذهنتوازچیزهای بخودی واشغال وذهنتوبازکنی برای دریافت الهامات وتسیلم خداوندباشی وبه حرف استادگوش کنی وقتی تعهد دادباعشق وعلاقه استاد تورواززندان ذهن نجات میده وزندان باورهای کهنه مثل همون برداشتن تورازروی پمپ آب الله اکبر قربونت بشم خداوعاشقتم استادعزیزم 😍😍😍😍😍😍

    وبعد استاد بهت راهکارمیده تا به آب برسی تا احساس شادی کنی وفراوانی روبه زندگیت دعوت کنی والبته هرچه بیشترکارکنی آب بیشتر روبرداشت میکنی مثل همان تئوری سطل آب هرچی سطلت بزرگترنعمت بیشتر واستاد گفت اون آقا 15سال کارکرده تا الان برای خودش استاد شده والبته استادعزیزم ایشون هم 15سال کارکردن روی خودشون که الان این شده نتیجش وخلاصه یا تمرینها وراهکارهای که استادمیده مامیتونیم باورهای کهنه روپیداکنیم وازعمق وجودمان اونهارو بیرون بکشیم تا به آب ویاهمون خوشبختی برسیم وباید تمرین کنیم هرروز همیشه تکرارکنیم تا به آب بیشتری دست پیداکنیم هرچه عمیق تر ذهن وباورهاروجستجوکنیم دروجودمان زودتربه آب می رسیم وبهترجواب میگیریم ووقتی که پمپ آب ازچاه درآوردن دیدن رسوب گرفت وخراب شده بخاطرهمین دیگه آبی رو به لولها نمیاره اون پمپ همون نداشتن امید وانگیزه بوده وکه ترسها وباورهای کهنه خرابش کرده وکینها ورنجشها درون اون امیدوانگیزه رو پرازرسوب کرده که تونمیتونی تو بی ارزه هستی. تولایقت نداری. توترسوهستی. وغیره ولی این پمپ همون قلبه که هدیه خداست😭😭که به وسیله اون باما حرف میزنه وبهمون الهام میکنه منم قلبموسیاه کرده بودم به وسیله ترسها. کینها بخاطرهمین چیزی رودریافت نمی‌کرد وجریان خوشبختی وفراوانی به زندگی من راه نداشت ولی به وسیله استاد عزیزم پمپ قلبمووموتورذهنموعوض کردم وبه اندازه ای که کارمیکنم الهامات ونعمت رودریافت میکنم وگرنه آب همیشه هست فراوان هم هست واین منم که باتمرین وتکرار وتوکل به خدا وتسلیم شدن وگوش کردن به آموزها استادشیراب بیشتربازمیکنم تا تمام باورهای کهنه روازذهن بشورم تاجای برای باورهای جدیدباشه مثل همون حرف خانم شایسته عزیزاب که بیاد میخوام یک صفای به حیاط بدم پس منم حالاکه آب به زندگیم اومدمیخوام یک صفای به ذهنم باورهام بدم ودوباره این پمپتوبه حرکت بندازم وخودموشناورکنم تواین دریا بیکران نعمتهاخداوندوانتخاب کنم زندگی طبیعی ومسیرهموار رو

    1.پذیرفتن

    2.جسارت داشتن

    3.ایمان وتوکل داشتن

    4.ایجادباورهای جدید

    5.تمرین وتکرار

    6.تسلیم خداوندبودن

    7.تسلیم حرفهای استاد بودن

    8.گوش کردن به آموزه‌های استاد

    9.لذت بردن ازلحظها

    10.احساس خوب داشتن درهمین زندگی

    11.توجه کردن به نکات مثبت همسرم وزندگیم واطرافیانم

    12.شکرگذاری برای داشتهایم

    13.کنترل ذهن

    14.توجه به خواستهایم

    15.باورکردن

    16.شناخت قوانین خداوند

    امیدوارم هرجا که هستید سعادتمند دردنیاواخرت باشید عاشقتونم درپناه الله یکتا

    💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🥰🥰🥰🥰🥰🥰 🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰 من می‌توانم من تونستم من لایق بهترینها وعالیترینها هستم. من اشرف مخلوقات هستم. من تیکه ای ازخداوند هستم. من زیبا ودوستداشتنی هستم. به امیددیدار

    استاد عزیزم به زودی میبینمت ومیام اونجا تاباهم دوربزنیم توبهشت زیباتون وحرف بزنم درباره خودم وایدهام وزندگی دربهشت خداوند🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: