سریال زندگی در بهشت | قسمت 76

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار نسرین عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

بنام خدایی که دوستم دارد

امروز هم قراره ی سریال ببینم اما مشخصات سریال:

عنوان سریال: زندگی در بهشت

نورپرداز:خداوند

جلوه های ویژه: کلبه ی چوبی، دریاچه ، آسمون، جنگل ، لونه مرغها و……

صحنه آرا:خداوند

تصویر بردار: مریم شایسته

تصنیف: جیک جیک

خواننده:گروه کُر جوجه های پارادایس

بازیگران: مریم شایسته، سید حسین عباس منش

مهمان های ویژه: برونی و تعمیرکاران

لوکیشن: پارادایس فلوریدا

زمان پخش:آزاد

شرط سنی: ندارد

مکان پخش: سایت عباس منش

هزینه ورودی: رایگان

نویسنده سناریو: نسرین سلطانی

سکانس اول: ادامه داستان جوجه ها

سکانس دوم: ماجراهای عباس منش

سکانس سوم: حل مساله در پارادایس

———————————————————————————————————————

استارت:

اول صبحه از همون صبح هایی که شروعش انرژی و حرکت و پوپایی رو به ارمغان میاره چون از بهشت شروع میشه با آدم ها، اشیا و موجودات بهشتی. آدم هایی که بر خلاف اکثریتی که دارم اطرافم میبینم هر روزشون رو با امید به خلق اتفاقات خوب جدید آغاز میکنن و دچار روزمرگی نیستن . هم زود بیدار میشن و هم انرژیشون اونقدر زیاده که من هم دوست دارم مثل اونها زود بیدار بشم تا انرژی مثبت کلامشون و وجودشون رو دریافت کنم تا سناریوی سریالم رو بنویسم.اینجا نه فقط آدم ها همه چیز سرشار از انرژیه:

از اون کلبه ی چوبی خوشرنگ روی دریاچه که هر روز داره زیباتر و زیباتر میشه

نا اون آبی آسمانی که با رنگ سفید ابرها میکس شده تا رنگ آبی کم رنگ ملیحی رو بوجود بیاره که قلبم با دیدنش باز میشه

از اون صدای دلنشین مریم جان که داره فرکانس شادی و سرزندگی رو ارسال میکنه

تا رنگ سبز علف ها و درخت ها که رشد و حیات رو به واسطه ی وجود باران رحمت الهی به یادم میاره

از اون مسیر صاف و کوتاه و قشنگ بین کلبه و جنگل که اون جاده صاف آسفالت توی جنگل رو برای رسیدن به خواسته ها رو داره یادم میاره

تا آب روان اون دریاچه که جاری بودن روح سیالم رو به یادم میاره

از دیدن اونهمه ثروت تعبیر شده به شکل های مختلف که قدرت خلق انسان رو به یادم میاره

تا قدرت تفکر و تدبر انسان برای حفاظت از اموالش در برابر موجوداتی که ذاتشون حمله کردن و خوردنه

همه چیز توی این بهشت سرشار از انرژی تازه اس و من این انرژی رو احساس میکنم و سعی میکنم سناریوی امروز بهشت رو با این انرژی رقم بزنم پس شروع میکنم با نام الله:

سکانس اول: ادامه ی داستان جوجه ها

جوجه ها رو که یادتون میاد که با نظارت و مراقبت مریم شایسته خلق شدن و مدت کمیه دارن تجربه اومدن به جهان مادیشون رو تجربه میکنن. دنیایی که خیلی خیلی از اون دنیای تخمشون بزرگتره و هر روز و هر روز داره بزرگتر و پیشرفته تر میشه .آره این موجودات بهشتی قراره امروز تجربه ی جدیدی داشته باشن تا نعمت و ثروت بیشتری رو دریافت کنن. و خبر این تجربه رو مریم عزیز میده کسی که همه جای بشهت دوربین به دست حضور داره تا زیباییها رو ضبط کنه و به اشتراک بذاره. این کار جزیی از وجود مریم جانه و هر روز داره ماهرانه تر اینکا ررو انجام میده نه برای خودنمایی که بگه آهای خانم ها آهای آقایون منم مریم شایسته عزیز دل استاد ببینید اینهمه جوجه و امکانات و نعمت و ثروت دارم ببینید و بسوزید و حسرت ببرید کاری که خیلی از آدم ها دارن توی فضای مجازی انجام میدن به خاطر کمبودهاشون ، بخاطر عدم لیاقتشون که تایید دیگران رو بگیرن . نه .موضوع این نیست

مریم جان داره اینکار رو میکنه چون عشقشه اینکار

چون داره با این کار سپاسگزاریش رو انجام میده و زیباییهای خداوند رو به تصویر میشکه تا آدم های بیشتری ببینن و باور کنن که هست که میشه

که من نوعی باور کنم که میتونم غرق در نعمات خداوند بشم اگر ایمان داشته باشم اگر احساسم خوب باشه

که میتونم رویاهام رو به حقیقت تبدیل کنم وفقط برام رویا نباشن

مریم جون وارد اون دژ مستحکم میشه که با فکر و اندیشه استاد و مریم جان و با کمک لری دستی از دستان خداوند آماده شده تا جوجه ها رو از دست حیواناتی محافظت کنه که ذاتشون حمله کردن و خوردنه و بنابراین ایرادی بر اونها وارد نیست

سمفونی جوجه ها شروع شده و چه سمفونی زیبایی

خدای من چقدر این موجودات زیبا هستن مخصوصا وقتی همه سرشون رو بالا میارن و اون چشم های دکمه ای شون در یک راستا قرار میگیرن

مریم جان که منبع انرژی مقداری از این انرژی رو نثار جوجه ها میکنه و اونها رو از لحاظ روحی آماده میکنه برای تجربه جدیدشون

همین که در باز میشه انگار ی دنیا ی جدیدی جلوی چشم های جوجه ها باز میشه دنیایی که خیلی بزرگتر از اون فضاییه که دیشب توش بودن اما لازمه ورود به این دنیای بزرگتر پا گذاشتن روی ترسها و شجاعت به خرج دادنه . از لول خورد ن جوجه ها معلومه که حرص و ولعی توی وجودشون هست .همه تا چند ثانیه فقط تماشاگرن اما کم کم میفمن که باید ی اقدام عملی صورت بگیره و گرنه خبری از غذا و پاداش نیست. اونایی که یکم شجاعترن کم کم دل رو به دریا میزنن و کم کم میان پایین، اونایی که ی کم عجولن با کله میخورن زمین، اونایی که آماده آماده ان پرواز میکنن و با لذت میان پایین و اونایی که ترسو هستن هی این دل و اون دل میکنن اینا اعتماد بنفس و عزت نفسشون پایینه حالا اون چند تایی که کوچولو هستن و ضعیفتر اینا بقول قرآن حرجی بر اونها نیست اما اونایی که بزرگن و میترسن و حرکتی نمیکنن اونا عزت نفسشون پایینه چون تواناییهای دورنی خودشون رو باور ندارن و روی نیروی هدایت حساب نمیکنن و نتیجش هم گرسنگیه

نکته ی جالب ماجرا اینا که میرم جان که قوانین رو میدونه دلسوزی بیجا نمیکنه که به اونها کمک کنه چون میدونه این کمک کردن اونها رو ضعیف بار میاره و نمیذاره اونها از تواناییهاشون استفاده کنن

اون چند تا جوجه ای که موندن دقیقا مثل شخصیت توی داستان پنیرن که با وجود اینکه میدونست پنیری اونجا نیست نمیخواست از منطقه ی امنش بیاد بیرون. من هم دیگه تمایلی ندارم که تمرکز سناریوم رو بذارم رو اینا .فقط ی جمله مینویسم روی دیوار لونه و میذارم روی دیوار:

اگر نمی ترسیدین چکار میکردین؟

شاید اونا این جمله رو بخونن و از خودشون این سوال درست رو پرسن و هدایت بشن به ی جواب درست و اقدامی بکنن شاید هم نه. بهر حال انتخاب با خودشونه

از لونه میایم بیرون و جوجه ها رو به حال خودشون میذاریم.

الان بعد از ظهر شده .همه چیز در آرامش و سکوته

کمی اون طرف تر وری اون مسیر صاف بین کلبه و جنگل مردی نشسته که سکانس دوم این سریال تمرکزش بر این مرد بزرگه:

این مرد هم به دنبال تجربه ی جدیده اما بر خلاف جوجه ها که از ظاهرشون میشد ترس رو توی وجودشون دید این مرد آرام آرامه چون همیشه ماجراجویی هاش توی آرامششه که بهش الهام میشه. سکوت و آرامش این فرد نشان از گفتگوهای درونیش با خدای درونش داره و قشنگ مشخصه که در حال دریافت ایده هاشه . این همه ابزار هیولا دور وبرش حاکی از اجرای ایده های ساده اما لذت بخشه چون بارها و بارها این اتفاق افتاده و دیگه براش طبیعی شده .اون موتور هیولای آفرود رو که میبنم یاد مواب یوتا میافتم اون آگاهی و تجربه های ناب، اون سکوت و خلوت با خود، اون تجربه های موتور سواری از مسیر هایی که کسی جرات نمیکرد بره اما استاد رفت و اونجایی که بهش گفته شد دیگه بسه و حالا دوباره این موتور نشان از ماجراجویی های جدید داره. آره باز هم سفر و تجربه کردن خود. کی و کجا؟ گفته میشه فقط بهش الهام شده که باید وسیله سفرش رو آماده کنه چون این دفعه باید مجهزتر و آماده تر و اینجا یادم میاد که تجربه های قبلی ما توی سفرهامون جز اون دسته تجربه ها هستن که به رشد و پیشرفت ما کمک میکنن و باعث میشن ما راحت تر تصمیم بگیریم و بهتر.

میشه از توانایهای این موتور بیشتر استفاده کرد و همین خواسته باعث هدایت شدن به سمت آمازون و درخواست کردن میشه و آمازون هم که خداییه واسه خودش و همیشه آماده اجابت کردن: ادعونی فاستجب لکم

در حین اینهمه ماجرا جوییها مساله ای در پارادایس پیش میاد که باید حل بشه اینهم خودش ی ماجرا جویی جدیده:

توی این ماجرا تمرکز میره روی پمپ آب . پمپ آبی که بدون اینکه ببینیمش و ازش درخواستی داشته باشیم بیمزد و منت بهمون آب میداد حالا حالش انگار خوب نیست. بررسی ها انجام میشه ونتیجه این میشه که ساکنان بهشت خودشون قادر به حل مساله نیستن و ی متخصص این کار باید بیاد و حلش کنه بنابراین از دستانی از خداوند خواسته میشه که بیان و دستان بینظیری از راه میرسن یعنی هدایت میشن که بیان همونهایی که سالها پیش این پمپ رو نصب کردن و دقیقا ساز و کارشون رو میدونن و مثل همیشه با ابزارهای لازم و کافی و این مساله رو بخوبی حل میکنن

مرد بزرگی که توی سکانس دوم تمرکز سناریو برش بود خدا رو شکر هیچ دغدغه مالی واسه حل مسائل مالی نداره

این سکانس پر از نکات ارزشمنده:

تمرین عملی آب بندی کردن که ی تجربه جدیده آموزش داده میشه

توضیحات لازم در مورد اینکه بشر چطور آب های زیرزمینی رو به سطح زمین میاره و ازشون استفاده میکنه داده میشه ی کلاس آموزشی عملی رایگان

قدرت بشر در استفاده از نعمت های خداوند به تصویر کشیده میشه

تنوع شغل ها و کارآفرینی مردم آمریکا و اینکه چشمون به دولت نیست برا کار نمایش داده میشه

با تجربه بودن و نقش اون در انجام کارها نمایان میشه

وقتی استاد میگه اون پمپه دقیقا مثل اولیه اس اون تعمیرکار میگه نه تقریبا شبیه چون هر ابتکار و اختراعی منحصر بفرده درست مانند انسانها که هر کدومشون منحصر بفردن و هیچ کسی دقیقا مثل اون یکی نیس اگرچه ظاهرا مثل همن

این دستان خدا باعث میشن که ی باور مخرب در مورد ثروت یادآوری بشه تا ما حواسمون باشه به ترمزهایی که مسیر ثروت رو سد میکنن

واکنش جالب استاد به اون حرفها نه بحثی نه توضیحی چون قانون رو میدونه .وقتی خودت میدونی چرا اینجوریه چرا اینهمه نعمت و ثروت تو زندگیت هست مهم نیست دیگران چه فکری میکنن چون اصلا اهمیتی نداره

شکر گزاری از خداوند به خاطر مایه ی حیاتی که دوباره جاری میشه و یادآوری اینکه نعمت و ثروت هست اگر ما دریافتش نمیکنیم حتما ی چیزی مسیرش رو سد کرده حتما ی مانعی هست مثل این پمپ آب که با برداشتنش دوباره نعمت آب جاری میشه

و پایان این سکانس ها با آمدن مهمان ویژه بهشت برونی که خصوصیاتش دارن کم کم تغییر میکنه و شخصیتش داره تغییر میکنه با بودن در کنار ساکنان بهشت و با تغییر این ها باورهاش هم تغییر کرده جوری که راحت داره زندگی میکنه و در مدار نعمت ها قرار گرفته از آب و غذا و هوای تمیز و محبت بی شمار و لذت خوشبختی رو داره میچشه

و دوباره برگشت به جلوه ی زیبای کلبه دریاچه و آسمان آبی و دیدن مرد بزرگی که یک روزی تصمیم گرفت با خدا باشد و الان خدا همه جا با اوست

و من که یک روزی تصمیم گرفتم که خدایی بشم و الان دارم جلوه های ویژه ی خدا رو میبینم

و همسفرانی که کامنتهاشون رو میخونم و لذت میبرم از خدایی بودنشون

و جمله ی پایانی این سریال:

البته که در این سکانس ها آیات و نشانه هایی است برای خردمندان

سپاس استاد خوبم که آرامشم را از با شما بودن بدست آوردم

سپاس مریم عزیزی که به اشتراک گذاشتن زیباییها رو از شما یاد گرفتم

و سپاس بچه های خوبی که دیدن زیباییها رو از شما آموختم

در پناه الله یکتا

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    355MB
    24 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

247 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «صفاگنجی» در این صفحه: 1
  1. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1766 روز

    به نام خداوندی که هرآنچه دارم از آنِ اوست

    سپاسگزارلطف خداوندم که فرصتی دوباره به من عطافرمود تا بتوانم زیبایی های این فضای بهشتی و‌خداگونه رو مهمان چشمانم کنم

    سلامودرود الهی به شما دو یارعزیزودوست داشتنی،امیدوارم هرکجا هستید تنور دلتون گرموسرشار عشقوامید به پروردگار باشید

    خدایاشکرت که تابه امروز توجه وتمرکزم رو بر روی 76قسمت از این سریال گوهر بار معطوف کردم،ومییییبینم که جهان داره چرخ زندگیم رو روون میکنه برای رسیدن به خواستم به سادگی و زیبایی وکاملا عزتمندانه بقوله سودای عزیزم،،دوست دارم وقتی به خواستم رسیدم درموردش صحبت کنم و الان تو مسیرش دارم لذت میبرمو سوووت میزنمو روی دوش خدای قدرتمندم نشستم و اون داره ازبالا همه چیو مدیریت میکنه،الهی صدهزارمرتبه شکرت

    خوب اول از همه تحسین میکنم نسرین جان عزیز رو که اینققدر زیبا این بهشت زیبامون رو توصیف کرده،واقعا ازته دلم براش آرزوی موفقیت میکنم وامیدوارم هرکجاهستند شادوسلامتوثروتمند باشند

    شروع میکنیم یک صبح زیبای دل انگیز رو دراین هوای پاکودل پذیر و فوق العاده با دیدن یک صحنه ی زیبا و چشم نواز

    خدایاشکرت برای این آسمان آبی و ابرهای پنبه ای شکل که اینقدر سفید و زلال برفراز آسمان نقش بسته اند،و چشم آدمو ازسفیدی مثل نور برق میزنه

    خدایاشکرت برای این صدای پرازانرژی مریم جان که دل از دل آدم میشکفه وقتی میخواد یه اتفاق جالب رو ازین فضای بهشتی برامون تعریف کنه

    خدایاشکرت برای امنیتی که برای جوجه ها ایجاد کردید و اونها خیالشون ازین بابت راحته که هیچ حیوونی به اونها حمله نمیکنه و اگه هم حمله کنه کاملا فضای امنو امانی رو دستان خدا براشون فراهم کرده

    خدایاشکرت بخاطر این صحنه ی زیبای جوجه ها که هرکدوم با یک شجاعتی از پله ی لونشون سر میخوره میاد پایین تا از خان نعمت الهی برخورداربشه

    عجب صحنه ی زیباووچشم نوازی بود،مریم جان من عاشقتم که از لحظه به لحظه ی اتفاقات طبیعت و رفتار تک تک این جوجه های نازنازی قانونو بخودت ومابچه ها یاداوری میکنی

    چقدر واقعا میشد بفهمی کدوم جوجه ها شجاع تره،کدوم یکی داره زیادی دودوتا چارتا میکنه،کدوم یکی اصلا جرأتشو نداشت حتی پایین رو نگاه کنه،کدوم یکی به همون مقدار خورده کاجی که کف لونش پهن شده بود قانع بود،دقیقا باچندین مدل شخصیت میشد درک کنی که هرکدوم حرکت بهتری زد خودش رو هم لایق دریافت نعمت بیشتری کرد،آفرین به شجاعت اون جوجه هایی که ازون بالا لیز خوردو اومد پایین و سریع ازون نعمت تروتازه ای که توسط دستان خدا براشون مهیا شده بود استفاده کردن

    وآفرین به شما مریم عزیز که به هیچ کدوم ازونها هیچ کمکی نکردی تا ازلونه بیرون بیان،و اجازه دادی خودشون ایمانشون رو‌در عمل نشون بدن و قوی تر بار بیان،خدایاشکرت بخاطر این صحنه ی فوق العاده زیبا،بخاطر بندانگشتیو خواهرش،به خاطر جورج زیبا که دقیقا شبیه پنگوئن میمونه

    خدایاشکرت برای این ذوق ازته دل مریم جان که داره ثمره ی درست مادری کردنش رو برای جوجه ها میبینه و ازین ذوقی که دستی از دستان خدا شد تا بتونه این جوجه هایی که یک نطفه بیشتر نبودن،وارد جهان مادی بشن و خودشون رو تجربه کنن

    خدای من چه بعدازظهر دلنشین و پرازسکوتی،چقدر لذت میبرم که درتنهایی خودتون همیشه حااال درونتون عالیه و همیشه درتلاشید خودتون رو بایک کاری به چالش بکشید و درونتون رو روز به روز با تجربه کردن دنیای بیرونتون به کمال نزدیکتر کنید و باورتون رو نسبت به خدایی که همیشه یارو حمایتگره بنده هاشه،بیشتروبیشتر میکنید

    استادجان تحسینتون میکنم که میخواید سفر بااین موتور هیولا رو هم تجربه کنید،بااینکه میگید ایدتون هنوز یک ایده ی خام هست،ولی شمااونقدر دیگه به قانون جهان مسلط شدید که بلاخره میتونید این ایده رو پرورش بدید وکاملا منطقی کنید سفر به دور امریکا با موتورِ هیولا رو،خداروصدهزارمرتبه شکر که همه چیز رو از قبل ستاپ میکنید و یک سفر کاملا لذتبخش و الهی رو به امیدوتوکل به الله یکتا شروع خواهیم کرد

    مریم جان وقتی مسئله ای که با قطع آب مواجه شدید،اون آرامش درونتون رو تحسین کردم و اجازه دادید اون دوتا آقا کارشون رو راحت انجام بدن

    چقدر بیشتر برام باورپذیرشد که تواین کشور از هر شغلی که توفکرشو بکنی دارن ثروت سازی میکنن،واقعا باورم نمیشد اینهمه لوله از دل زمین بیرون بیاد،یعنی یک عمقی به اندازه ی تقریبا شصت هفتاد متر!!!!

    خیلی تحسین کردم مردم این کشور پرنعمت رو که همیشه سعی میکنن که اورجینال ترین نعمت خدا روی زمین استفاده کنن،و ترجیحشون این بوده که چند ده متر زمین رو با دستگاه های کاملا پیشرفته لوله کشی کنند و آب گوارا تری رو دراختیار مردم قراربدن،واقعا این کارشون شگفت انگیز و تأمل برانگیزه که هیچ غیر ممکنی برای هر کسی که میخواد کارآفرینی کنه وجود نداره خدایاشکرت

    اون آقا بااینکه بهش میخورد سنش بالای پنجاه سال باشه ولی چقدر دررفتار ایشون حوصله ووآرامش دیدم،چقدر عالی سیم های پمپ رو آب بندی کرد و خیلی عالی دوباره لوله هارو بر دل زمین سپرد و دوباره آب شیرین و گوارا رو تقدیم به شما دو فرشته ی الهی کرد،الهی صدهزارمرتبه شکر بخاطر نعمت آب که به همه ی موجودات روی زمین حیات بخشیده

    چقدر جالب بود که این آقای محترم گفتن که خودشون چندسال پیش لوله ی این مزرعه ی بهشتی رو نصب کرده،و اون هم سه چهار روز طول کشیده تا به عمق دویست فیتی برسن و در دل صخره های زمین آب رو روی زمین بیارن

    چقدر واقعا انسان شگفت انگیزه که یهمچین کشفی رو از دل زمین کرده و میتونه با یک دستگاه فوق پیشرفته این مقدار زمین رو فقط در چهارروز سوراخ کنه!الله اکبر ازین قدرتی که خدا در انسانها و قانون ثابتی که در فیزیک وضع کرده،و یک گروهی اندک از انسانها باایمان درعملشون ازین قانون بدون تغییر در جهات رشدوپیشرفت جهان استفاده میکنند الهی صدهزارمرتبه شکر که درمسیری قرارگرفتم تا بتونم اون اندک انسانهای باایمان رو الگوی زندگی خودم قراربدم

    استاد وقتی این آقا درمورد اینهمه نعمت تواین مزرعه ازشماپرسید،قطعا ایشون هنوز باوراش درمورد ثروت مشکل داره و یهمچین ثروتونعمت باهمدیگه رو غیرممکن میدونه،

    نمیدونه یک ازهمین دلیل هایی که شمابه اینهمه نعمت دست پیداکردید بخاطر همین آرامش درونی هست که درهرلحظه دارید و درهرلحظه گوش به فرمان الهامات درونتون هستید برای اینکه از نعمتهای الهی بیشتر برخوردار بشید..

    خداروصدهزارمرتبه شکر که دیگه آب داریم و میتونیم دوباره به این پرادایسمون کلی انرژی مثبت بدیم،کلی پاکسازی کنیم و ازین نعمت الهی بهترین بهره برداری رو داشته باشیم

    براوونی جان خداروشکر که صاحبت این دوفرشته ی زمینی شدند،و اونقدر برات ارزش قائلند که یک سفارش مشتی هم از طرف این دوفرشته ی الهی دریافت کنی،به رسم سپاس از یک اسب بسیار نجیب و تلاشگر برای پاکسازی این جنگل خداگونه وتحویل دادن زمین یک دستو صافو سبزمخملی به این دویار عزیز،،خداروصدهزارمرتبه شکر

    الهی شکرت برای اینهمه سرسبزی و پاکی و دل پذیری مزرعه ی خداگونمون،الهی شکرت که امروز هم یک مسئله ی فوق العاده ای تو این مزرعه ی بهشتیمون حل شد

    خداروشکر که باحل این مسئله یک درجه به ایمانو،صبرو کلی چیزای دیگه به درونمون اضافه شد،و فهمیدیم که همیشه برای حل یک مسئله بجای اینکه ناله کنیم و شکایت از زمینو زمان،اول از همه آرامشمون رو حفظ کنیم دوم اینکه باعمل به الهاماتی که بعداز کنترل توجهمون به موضوعاتی که بهمون احساس بهتری میده،بتونیم مسئلمون رو به سادگی و آسانی حل کنیم

    خدایابهم کمک کن تابتونم بجای زانوی غم بغل گرفتن از مشکلات گذشتم،یک راه حل ذهنی پیداکنم که احساسمو بهتر کنم،و خودت درهرلحظه هدایتم کن به الهاماتی که نتیجه بخش تر و اثرگذارتر باشه،ان شالله

    براتون آرزوی بهترینهارو دارم،وازتون بی نهایت بار سپاسگزارم که بااین دست از موضوعات زندگیتون به من کمک میکنید تا به بهبود شخصیتم بیشتر کمک بشه و بتونم یک زندگی لذتبخش تری رو تواین جهان مادی تجربه کنم و بقیه ی اون رو در سرای آخرت…ان شالله…

    این داستان ادامه دارد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: