دیدگاه زیبا و تأثیرگزار نسرین عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
بنام خدایی که دوستم دارد
امروز هم قراره ی سریال ببینم اما مشخصات سریال:
عنوان سریال: زندگی در بهشت
نورپرداز:خداوند
جلوه های ویژه: کلبه ی چوبی، دریاچه ، آسمون، جنگل ، لونه مرغها و……
صحنه آرا:خداوند
تصویر بردار: مریم شایسته
تصنیف: جیک جیک
خواننده:گروه کُر جوجه های پارادایس
بازیگران: مریم شایسته، سید حسین عباس منش
مهمان های ویژه: برونی و تعمیرکاران
لوکیشن: پارادایس فلوریدا
زمان پخش:آزاد
شرط سنی: ندارد
مکان پخش: سایت عباس منش
هزینه ورودی: رایگان
نویسنده سناریو: نسرین سلطانی
سکانس اول: ادامه داستان جوجه ها
سکانس دوم: ماجراهای عباس منش
سکانس سوم: حل مساله در پارادایس
———————————————————————————————————————
استارت:
اول صبحه از همون صبح هایی که شروعش انرژی و حرکت و پوپایی رو به ارمغان میاره چون از بهشت شروع میشه با آدم ها، اشیا و موجودات بهشتی. آدم هایی که بر خلاف اکثریتی که دارم اطرافم میبینم هر روزشون رو با امید به خلق اتفاقات خوب جدید آغاز میکنن و دچار روزمرگی نیستن . هم زود بیدار میشن و هم انرژیشون اونقدر زیاده که من هم دوست دارم مثل اونها زود بیدار بشم تا انرژی مثبت کلامشون و وجودشون رو دریافت کنم تا سناریوی سریالم رو بنویسم.اینجا نه فقط آدم ها همه چیز سرشار از انرژیه:
از اون کلبه ی چوبی خوشرنگ روی دریاچه که هر روز داره زیباتر و زیباتر میشه
نا اون آبی آسمانی که با رنگ سفید ابرها میکس شده تا رنگ آبی کم رنگ ملیحی رو بوجود بیاره که قلبم با دیدنش باز میشه
از اون صدای دلنشین مریم جان که داره فرکانس شادی و سرزندگی رو ارسال میکنه
تا رنگ سبز علف ها و درخت ها که رشد و حیات رو به واسطه ی وجود باران رحمت الهی به یادم میاره
از اون مسیر صاف و کوتاه و قشنگ بین کلبه و جنگل که اون جاده صاف آسفالت توی جنگل رو برای رسیدن به خواسته ها رو داره یادم میاره
تا آب روان اون دریاچه که جاری بودن روح سیالم رو به یادم میاره
از دیدن اونهمه ثروت تعبیر شده به شکل های مختلف که قدرت خلق انسان رو به یادم میاره
تا قدرت تفکر و تدبر انسان برای حفاظت از اموالش در برابر موجوداتی که ذاتشون حمله کردن و خوردنه
همه چیز توی این بهشت سرشار از انرژی تازه اس و من این انرژی رو احساس میکنم و سعی میکنم سناریوی امروز بهشت رو با این انرژی رقم بزنم پس شروع میکنم با نام الله:
سکانس اول: ادامه ی داستان جوجه ها
جوجه ها رو که یادتون میاد که با نظارت و مراقبت مریم شایسته خلق شدن و مدت کمیه دارن تجربه اومدن به جهان مادیشون رو تجربه میکنن. دنیایی که خیلی خیلی از اون دنیای تخمشون بزرگتره و هر روز و هر روز داره بزرگتر و پیشرفته تر میشه .آره این موجودات بهشتی قراره امروز تجربه ی جدیدی داشته باشن تا نعمت و ثروت بیشتری رو دریافت کنن. و خبر این تجربه رو مریم عزیز میده کسی که همه جای بشهت دوربین به دست حضور داره تا زیباییها رو ضبط کنه و به اشتراک بذاره. این کار جزیی از وجود مریم جانه و هر روز داره ماهرانه تر اینکا ررو انجام میده نه برای خودنمایی که بگه آهای خانم ها آهای آقایون منم مریم شایسته عزیز دل استاد ببینید اینهمه جوجه و امکانات و نعمت و ثروت دارم ببینید و بسوزید و حسرت ببرید کاری که خیلی از آدم ها دارن توی فضای مجازی انجام میدن به خاطر کمبودهاشون ، بخاطر عدم لیاقتشون که تایید دیگران رو بگیرن . نه .موضوع این نیست
مریم جان داره اینکار رو میکنه چون عشقشه اینکار
چون داره با این کار سپاسگزاریش رو انجام میده و زیباییهای خداوند رو به تصویر میشکه تا آدم های بیشتری ببینن و باور کنن که هست که میشه
که من نوعی باور کنم که میتونم غرق در نعمات خداوند بشم اگر ایمان داشته باشم اگر احساسم خوب باشه
که میتونم رویاهام رو به حقیقت تبدیل کنم وفقط برام رویا نباشن
مریم جون وارد اون دژ مستحکم میشه که با فکر و اندیشه استاد و مریم جان و با کمک لری دستی از دستان خداوند آماده شده تا جوجه ها رو از دست حیواناتی محافظت کنه که ذاتشون حمله کردن و خوردنه و بنابراین ایرادی بر اونها وارد نیست
سمفونی جوجه ها شروع شده و چه سمفونی زیبایی
خدای من چقدر این موجودات زیبا هستن مخصوصا وقتی همه سرشون رو بالا میارن و اون چشم های دکمه ای شون در یک راستا قرار میگیرن
مریم جان که منبع انرژی مقداری از این انرژی رو نثار جوجه ها میکنه و اونها رو از لحاظ روحی آماده میکنه برای تجربه جدیدشون
همین که در باز میشه انگار ی دنیا ی جدیدی جلوی چشم های جوجه ها باز میشه دنیایی که خیلی بزرگتر از اون فضاییه که دیشب توش بودن اما لازمه ورود به این دنیای بزرگتر پا گذاشتن روی ترسها و شجاعت به خرج دادنه . از لول خورد ن جوجه ها معلومه که حرص و ولعی توی وجودشون هست .همه تا چند ثانیه فقط تماشاگرن اما کم کم میفمن که باید ی اقدام عملی صورت بگیره و گرنه خبری از غذا و پاداش نیست. اونایی که یکم شجاعترن کم کم دل رو به دریا میزنن و کم کم میان پایین، اونایی که ی کم عجولن با کله میخورن زمین، اونایی که آماده آماده ان پرواز میکنن و با لذت میان پایین و اونایی که ترسو هستن هی این دل و اون دل میکنن اینا اعتماد بنفس و عزت نفسشون پایینه حالا اون چند تایی که کوچولو هستن و ضعیفتر اینا بقول قرآن حرجی بر اونها نیست اما اونایی که بزرگن و میترسن و حرکتی نمیکنن اونا عزت نفسشون پایینه چون تواناییهای دورنی خودشون رو باور ندارن و روی نیروی هدایت حساب نمیکنن و نتیجش هم گرسنگیه
نکته ی جالب ماجرا اینا که میرم جان که قوانین رو میدونه دلسوزی بیجا نمیکنه که به اونها کمک کنه چون میدونه این کمک کردن اونها رو ضعیف بار میاره و نمیذاره اونها از تواناییهاشون استفاده کنن
اون چند تا جوجه ای که موندن دقیقا مثل شخصیت توی داستان پنیرن که با وجود اینکه میدونست پنیری اونجا نیست نمیخواست از منطقه ی امنش بیاد بیرون. من هم دیگه تمایلی ندارم که تمرکز سناریوم رو بذارم رو اینا .فقط ی جمله مینویسم روی دیوار لونه و میذارم روی دیوار:
اگر نمی ترسیدین چکار میکردین؟
شاید اونا این جمله رو بخونن و از خودشون این سوال درست رو پرسن و هدایت بشن به ی جواب درست و اقدامی بکنن شاید هم نه. بهر حال انتخاب با خودشونه
از لونه میایم بیرون و جوجه ها رو به حال خودشون میذاریم.
الان بعد از ظهر شده .همه چیز در آرامش و سکوته
کمی اون طرف تر وری اون مسیر صاف بین کلبه و جنگل مردی نشسته که سکانس دوم این سریال تمرکزش بر این مرد بزرگه:
این مرد هم به دنبال تجربه ی جدیده اما بر خلاف جوجه ها که از ظاهرشون میشد ترس رو توی وجودشون دید این مرد آرام آرامه چون همیشه ماجراجویی هاش توی آرامششه که بهش الهام میشه. سکوت و آرامش این فرد نشان از گفتگوهای درونیش با خدای درونش داره و قشنگ مشخصه که در حال دریافت ایده هاشه . این همه ابزار هیولا دور وبرش حاکی از اجرای ایده های ساده اما لذت بخشه چون بارها و بارها این اتفاق افتاده و دیگه براش طبیعی شده .اون موتور هیولای آفرود رو که میبنم یاد مواب یوتا میافتم اون آگاهی و تجربه های ناب، اون سکوت و خلوت با خود، اون تجربه های موتور سواری از مسیر هایی که کسی جرات نمیکرد بره اما استاد رفت و اونجایی که بهش گفته شد دیگه بسه و حالا دوباره این موتور نشان از ماجراجویی های جدید داره. آره باز هم سفر و تجربه کردن خود. کی و کجا؟ گفته میشه فقط بهش الهام شده که باید وسیله سفرش رو آماده کنه چون این دفعه باید مجهزتر و آماده تر و اینجا یادم میاد که تجربه های قبلی ما توی سفرهامون جز اون دسته تجربه ها هستن که به رشد و پیشرفت ما کمک میکنن و باعث میشن ما راحت تر تصمیم بگیریم و بهتر.
میشه از توانایهای این موتور بیشتر استفاده کرد و همین خواسته باعث هدایت شدن به سمت آمازون و درخواست کردن میشه و آمازون هم که خداییه واسه خودش و همیشه آماده اجابت کردن: ادعونی فاستجب لکم
در حین اینهمه ماجرا جوییها مساله ای در پارادایس پیش میاد که باید حل بشه اینهم خودش ی ماجرا جویی جدیده:
توی این ماجرا تمرکز میره روی پمپ آب . پمپ آبی که بدون اینکه ببینیمش و ازش درخواستی داشته باشیم بیمزد و منت بهمون آب میداد حالا حالش انگار خوب نیست. بررسی ها انجام میشه ونتیجه این میشه که ساکنان بهشت خودشون قادر به حل مساله نیستن و ی متخصص این کار باید بیاد و حلش کنه بنابراین از دستانی از خداوند خواسته میشه که بیان و دستان بینظیری از راه میرسن یعنی هدایت میشن که بیان همونهایی که سالها پیش این پمپ رو نصب کردن و دقیقا ساز و کارشون رو میدونن و مثل همیشه با ابزارهای لازم و کافی و این مساله رو بخوبی حل میکنن
مرد بزرگی که توی سکانس دوم تمرکز سناریو برش بود خدا رو شکر هیچ دغدغه مالی واسه حل مسائل مالی نداره
این سکانس پر از نکات ارزشمنده:
تمرین عملی آب بندی کردن که ی تجربه جدیده آموزش داده میشه
توضیحات لازم در مورد اینکه بشر چطور آب های زیرزمینی رو به سطح زمین میاره و ازشون استفاده میکنه داده میشه ی کلاس آموزشی عملی رایگان
قدرت بشر در استفاده از نعمت های خداوند به تصویر کشیده میشه
تنوع شغل ها و کارآفرینی مردم آمریکا و اینکه چشمون به دولت نیست برا کار نمایش داده میشه
با تجربه بودن و نقش اون در انجام کارها نمایان میشه
وقتی استاد میگه اون پمپه دقیقا مثل اولیه اس اون تعمیرکار میگه نه تقریبا شبیه چون هر ابتکار و اختراعی منحصر بفرده درست مانند انسانها که هر کدومشون منحصر بفردن و هیچ کسی دقیقا مثل اون یکی نیس اگرچه ظاهرا مثل همن
این دستان خدا باعث میشن که ی باور مخرب در مورد ثروت یادآوری بشه تا ما حواسمون باشه به ترمزهایی که مسیر ثروت رو سد میکنن
واکنش جالب استاد به اون حرفها نه بحثی نه توضیحی چون قانون رو میدونه .وقتی خودت میدونی چرا اینجوریه چرا اینهمه نعمت و ثروت تو زندگیت هست مهم نیست دیگران چه فکری میکنن چون اصلا اهمیتی نداره
شکر گزاری از خداوند به خاطر مایه ی حیاتی که دوباره جاری میشه و یادآوری اینکه نعمت و ثروت هست اگر ما دریافتش نمیکنیم حتما ی چیزی مسیرش رو سد کرده حتما ی مانعی هست مثل این پمپ آب که با برداشتنش دوباره نعمت آب جاری میشه
و پایان این سکانس ها با آمدن مهمان ویژه بهشت برونی که خصوصیاتش دارن کم کم تغییر میکنه و شخصیتش داره تغییر میکنه با بودن در کنار ساکنان بهشت و با تغییر این ها باورهاش هم تغییر کرده جوری که راحت داره زندگی میکنه و در مدار نعمت ها قرار گرفته از آب و غذا و هوای تمیز و محبت بی شمار و لذت خوشبختی رو داره میچشه
و دوباره برگشت به جلوه ی زیبای کلبه دریاچه و آسمان آبی و دیدن مرد بزرگی که یک روزی تصمیم گرفت با خدا باشد و الان خدا همه جا با اوست
و من که یک روزی تصمیم گرفتم که خدایی بشم و الان دارم جلوه های ویژه ی خدا رو میبینم
و همسفرانی که کامنتهاشون رو میخونم و لذت میبرم از خدایی بودنشون
و جمله ی پایانی این سریال:
البته که در این سکانس ها آیات و نشانه هایی است برای خردمندان
سپاس استاد خوبم که آرامشم را از با شما بودن بدست آوردم
سپاس مریم عزیزی که به اشتراک گذاشتن زیباییها رو از شما یاد گرفتم
و سپاس بچه های خوبی که دیدن زیباییها رو از شما آموختم
در پناه الله یکتا
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD355MB24 دقیقه
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»
ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ ، ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﻰﺳﺘﺎﻳﻨﺪ. ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﻳﻲ ﻭﻳﮋﻩ ﺍﻭﺳﺖ ، ﻫﻤﻪ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﻫﺎ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺍﻭﺳﺖ ، ﻭ ﺍﻭ ﺑﺮ ﻫﺮ ﻛﺎﺭﻱ ﺗﻮﺍﻧﺎﺳﺖ .(١)
«هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ فَمِنکُمْ کَافِرٌ وَمِنکُم مُّؤْمِنٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ»
ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪ؛ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻛﺎﻓﺮﻧﺪ ، ﻭ ﺑﺮﺧﻲ ﻣﺆﻣﻦ ، ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰﺩﻫﻴﺪ ، ﺑﻴﻨﺎﺳﺖ .(٢)
«خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَإِلَیْهِ الْمَصِیرُ»
ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﻖ ﺁﻓﺮﻳﺪ ، ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻱ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﻴﻜﻮ ﺁﺭﺍﺳﺖ ، ﻭ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺍﻭﺳﺖ .(٣)
«یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَیَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ»
ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻣﻰﺩﺍﻧﺪ ، ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻰﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻣﻰﻧﻤﺎﻳﻴﺪ ، ﻣﻰﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻧﻴّﺎﺕ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺳﻴﻨﻪ ﻫﺎ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ .(۴) (تغابن)
—————————————————————————
سلام و درود فراوان به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار و همه دوستان نازنینم.
امروز قسمت 240 سفرنامه آپلود شده ولی این قسمت زندگی در بهشت نشانه روزانه ام بود و تصمیم دارم اینجا کامنت بنویسم.
هر چند چیز خاصی به ذهنم نمیرسه که بگم ولی از خداوند میخوام که هدایتگر و یاری کننده من باشه تا مثل دانش آموز دبستانی مشقامو بنویسم و به جریان توحید وصل بشم.
—————————————————————————
بینهایت تحسین میکنم این سرزمین و این حجم از فراوانی و وفور نعمت. الهی که زندگی تون همیشه پر از نعمت و ثروت باشه.
وقتی اون تیم تعمیرات پمپ اومده بودن از شنیدن اعداد و ارقام عمق چاه واقعاً متعجب شدم ولی وقتی دیدم تقریباً 9 تا لوله ده متری رو از زمین بیرون کشیدن تازه فهمیدم ماجرا از چه قراره. دقیقاً سیستم چاه عمیقه، با اینکه فلوریدا اینقدر آب روی سطح زمین داره ولی مردم این حق انتخاب و آزادی رو دارن که از منابع اعماق زمین آب برداشت کنن. وارد جزئیاتش نشم که میرم تو فاز مقایسه و احساسم منفی میشه…
سیستم لوله هایی که از دل زمین بیرون میکشیدن دقیقاً مثل لوله های دکل حفاری نفت بود ، با این تفاوت که ابعاد و مقیاس اونها به مراتب هیولا تر و خطرناک تره (هیولا اسمه ، نه صفت ، چرا من با پسوند «تر» تبدیلش کردم به صفت . خخخخ اینم از ویژگیهای زبان فارسیه دیگه)
پمپی که از دل زمین بیرون کشیده شد برند Franklin Electric روش حک شده بود و رفتم سرچ کردم دیدم یه کارخانه است به ارزش بیش از یک تریلیون دلار که از سال 1944 داره توی فورت وین ایندیانا پمپهای چاه عمیق تولید میکنه. (با تشکر از ویکیپدیا)
استاد شما بهشون گفتین پمپ بیرون چاه نصب بشه ولی اونها گفتن پمپ نهایتاً تا عمق 6 متر (22فیت) جواب میده. حالا علتش چیه؟؟؟
اگر ما آب رو توی یک لوله به ارتفاع 10 متر به صورت عمودی قرار بدیم ، فشار پایین لوله (فشار کف) میشه 1 اتمسفر یا 1 بار.
فشار اتمسفر زمین 1 بار یا همون 1 اتمسفر هست. پمپ یه ورودی داره و یک خروجی. توی ورودی پمپ باید خلأ ایجاد بشه تا آب وارد پمپ بشه. و هیچ پمپی نمیتونه خلأ یی بیشتر از یک اتمسفر تولید کنه ، چرااااا ؟؟ چون خلأ یعنی صفر ، و اون بیرون فقط ما یک اتمسفر فشار مثبت داریم. تنها چیزی که باعث ورود آب به محیط خلأ پمپ میشه همون 1 بار فشار اتمسفر هست و نه چیزی دیگه (توی آمریکا فشار ها رو به psi میگن ، هر 1 بار معادل 14,7 psi) ما چون نمیتونیم فشار اتمسفر رو از 1 بار بالاتر ببریم پس نهایت میزان خلأیی که میتونیم ایجاد کنیم هم منفی 1 بار هست (روی کاغذ میتونیم تا منفی 1 ایجاد کنیم ، ولی در واقعیت نهایتاً 0,8 تا 0,7 بار میتونیم فشار خلأ ایجاد کنیم)
ولی این همه ماجرا نیست. در عوض ما میتونیم با افزایش قدرت موتور الکتریکی و تغییر ساختار تیغه پروانه های پمپ فشار خروجی پمپ رو بالاتر ببریم. (یعنی اول پمپ رو توی کمترین مسافت به آب نصب میکنیم و با افزایش فشار خروجی تا هر چقدر مسافت که بخوایم انتقالش میدیم ، با تشکر از آتشنشانی پالایشگاه گاز که مباحث آبرسانی رو بهم آموزش دادن خخخخخخ)
9 تا لوله از دل زمین بیرون اومد ولی 8 تا رو برگردوند داخل ، تخمین میزنم هر لوله 10 متر باشه و حدوداً پمپ توی عمق 80 متری نصب شده. فقط به لحاظ ارتفاع لوله تا سطح زمین 8 بار افت فشار خواهیم داشت. پس پمپ تقریبا باید 10-12 بار فشار بتونه تولید کنه که این مقدار مسافت رو جبران کنه و نهایتاً آب رو به داخل خونه برسونه . هر 10 متر ارتفاع ، و هر 100 طول افقی 1 بار کاهش فشار اتفاق می افته. البته این فقط محاسبات روی کاغذه . در واقعیت پارامترهایی مثل توان پمپ ، املاح درون آب ، کشش سطحی، قطر لوله ها ، اصطکاک و تلاطم جریان آب ، حتی دمای هوا … همه و همه مزید بر علت میشن که فشار پمپ افت کنه. به نظرم میرسه این پمپی که نصب شده بین 10-12 بار فشار داره که بتونه این مسافت رو ساپورت کنه (روی کاغذ 8 بار افت فشار داریم از عمق زمین تا دهانه چاه. ولی در واقعیت بیشتر از 8 باره ، بهش میگن فشار اسمی و فشار کارکرد ، که همیشه یه تفاوتی بین چیزی که طراحی میشه و واقعیت وجود داره)
اون مخزن بیرونی هم بخاطر این نصب شده که فشار پمپ رو متعادل کنه. چون اگر با هر بار باز کردن شیر فشار پمپ مستقیماً بیاد سر شیر و لوله ها ، هر خاموش و روشن شدن یه ضربه محکم میزنه به لوله ها ، اون مخزن بیرونی جنسش از GRP بود که کارش فقط بالانس کردن ضربات پمپه. (وسایل ساخته شده از GRP باید هر از گاهی با یه پوشش از رزین اپوکسی عایق کاری بشن)
کارشون خیلی خوب بود، فقط سیمها رو خوب عایق کاری نکردن. باید بهتر کار میکردن. که ضد آب کامل باشه. کارشون خوب بود ولی بهترین نبود. ایده ضربه گیرهها داخل لوله هم خیلی عالی بود و یه نکته اینکه اون گل و لایه قهوه ای رنگ روی پمپ ، در واقع همون املاح آبه. میگفت 15 ساله پمپ اون پایینه. و فقط این مقدار گل و لای. فیلتر آب تصفیه داخل خونه رو هر سه ماه یکبار که عوض میکنیم حداقل دو برابر این املاح میاره.
این یعنی اون آبی که از دل زمین میاد بالا حداقل چندین برابر تمیز تره از سیستم آبرسانی شهری که ما همین الان داریم استفاده میکنم.
تا پیش از این فکر میکردم فقط توی حوزه هوافضا پرحرفی میکنم، الان دیدم توی حوزه آب رسانی هم خیلی حرف میزنم ، خخخخخ صرفاً جهت خنده و شوخی بود. این فقط بخشی از تجربیات من از کار توی صنعت بود. امیدوارم که بتونم خیلی بیشتر از کامنت نوشتن مفید باشم.
—————————————————————————
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این فایل که توی این لحظه کمک کرد بهتر بتونم کنترل ذهن کنم.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»