سریال زندگی در بهشت | قسمت 77

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار یزدان عزیز‌، به عنوان متن انتخابی این قسمت:

خیلی خوشحال و خوشبختم که صبح روزم رو با این فایل شروع کردم. همون لحظه اول که از خواب بیدار شدم، حسم گفت سمت سایت بیام. اومدم و دیدم بله … قسمت جدید مجموعه‌ی زندگی در بهشت آماده شده.

همون لحظه اول که گفتین اینا رو اون آقا برامون آورده تعجب کردم! با خودم گفتم که …

آخه چرا باید این کار رو بکنه؟! مگه چه نسبت و آشنایی با شما داره؟! مگه بار اول نیست که برای شما کار می‌کنه؟!

اینها حرف‌های من با خودم بود که علت ماجرا رو درک کنم و زمانی که خودتون قضیه رو تعریف کردین، من بیشتر تعجب کردم که چرا این آدم باید هم‌چین کاری بکنه! اگه طرف ایرانی بود بازم تعجب می‌کردم اما ایشون یک امریکاییه با فرهنگ امریکایی، که عملا خیلی سریع با افراد غریبه رفیق نمی‌شن! چه برسه به اینکه بخوان عزیزترین محصولاتشون رو هدیه بدن! و چه قشنگ از محصولاتشون تعریف کردن! این نمونه‌ی بارز تبلیغ کالا توسط خودِ صاحب کالا می‌تونه باشه که به زیبایی هر چه تمام‌تر کیفیت محصول رو معرفی می‌کنن. دقیقا همون شیوه‌ی تبلیغاتی که استاد همیشه استفاده می‌کنن.

با برخورد خوب این دوستمون با استاد، یاد همسایه‌هاشون در خونه‌ی تمپا افتادم (همون خونه دوبلکس). بارها و بارها زمان‌هایی که استاد اونجا مشغول فیلم برداری بودن، همسایه‌هاشون رد شدن و با استاد کلی حال و احوال پرسی کردن، با اینکه باز هم بار اولشون بود که با استاد ملاقات می‌کردن!

مثال بارز دیگه، مثال لَری رو می‌تونم بزنم که بارها و بارها کارهایی رو برای استاد انجام دادن که شاید برادر برای برادر انجام نده! از عوض کردن کانکتور پمپ به صورت خودسرانه بگیر تاااا زمانی که کلانتر اون محل با لری تماس گرفته بود که حیوانات پرادایس از فنس‌ها خارج شدن و اون موقع خودشون میان پرادایس و حیوانات رو برمی‌گردونن و فنس‌ها رو تعمیر میکنن. مثال‌های زیادی از شاهکارهای ایشون هست که مطمئنم خیلی‌هاشو استاد بیان نکردن!

همه اینا رو گفتم و مثال زدم که بگم …

چرا این امریکایی‌ها چنین رابطه‌ی فوقالعاده‌ای با استاد دارن؛ با اینکه می‌دونیم به راحتی با هرکسی اُخت نمی‌گیرن مگه اینکه افکار و باورهای طرف رو بشناسن! مگه اینکه بدونن طرف چه کتابهایی می‌خونه!

جواب سوال راحته! با این همه مثال میشه به راحتی باورمون رو اصلاح کنیم که اگه امریکایی‌ها با هر کسی صمیمی نشن، ولی با استاد صمیمی شدن! چرا؟! چون استاد باور داره که فارغ از دین و ملیت و نژاد طرف، فارغ از شنیده‌ها و باورهای قبلی، می‌تونه زندگی خودش رو خلق کنه!

اون افرادی که مثال زدم حتی اگه با دیگران بد باشن، با استاد خوب هستن! چون این فرکانس ناشی از باورهای استاده که روابطش رو خلق می‌کنه و نه هیچ عامل دیگه‌ای مثل ملیت و بومیت و … . چون استاد باور نکرده! نشنیده حرف‌هایی که بهش گفتن! او باور داره که خودش خالق زندگی خودشه.

مثال خودم رو میزنم تا مطلب برای خودم بیشتر جا بیفته …

زمانی که اولین بار بود می‌خواستم وارد این شهر جدید با زبان جدید بشم، کلی شنیده‌های مختلف و نامناسبی به گوشم رسیده بود. اما با اینکه هنوز توفیق آشنایی با قانون رو نداشتم، به طور ناخوداگاه، اون حرف‌ها رو باور نکردم و از لحظه‌ی اولی که پامو اینجا گذاشتم، تمرکزم روی زیبایی‌ها و نکات مثبت افراد بود.

الان به جرئت می‌گم طی چند سالی که اینجا هستم، ۹۹/۹% برخوردها و اتفاقاتی که برای من افتاده، عالی‌ تر از عالی بوده! دوستانی که اینجا دارم، بیشتر از دوستان هم زبان خودمه و همیشه، نکات مثبت این مردمان و این شهر، جلوی چشمان ذهنم رژه میرن! هنوز که هنوز نمیتونم تمرکزم رو از زیبایی‌ها و نکات مثبتشون بردارم. اون موقع‌ها قانون رو نمی‌دونستم و فکر می‌کردم که شاید این منم که مهره‌ی مار دارم! چون افراد تازه وارد دیگه تجربه‌ی من رو نداشتن و مدام در حال ناله و گله و شکایت بودن از این شهر و اوضاع! اما من الآن به جرئت میگم حس صمیمتی که نسبت به این‌جا دارم، حسی شبیه به حس زادگاه منه! چون دقیقا همینجا بود که از نو متولد شدم و وارد مسیر مقدس قانون‌شناسی شدم! احساس من نسبت به این مردمان و این شهر، غیرقابل وصفه و هرروز، اتفاقات خوب بیشتری برای من میفته! همون برخوردها داره عالی‌تر و عالی‌تر میشه! حتی اون فروشنده‌ای که منو نمیشناسه به طرز فوق‌العاده‌ای، فرای وظیفش به من کمک میکنه! این اتفاقی نیست!

تمام این مثال‌ها رو برای خودم زدم تا درک کنم که ما انسان‌ها، نون باورهامون رو می‌خوریم

بریم سراغ تحسین‌ها …

+ من تخصص و مهارت اون آقا رو در کارش واقعا تحسین می‌کنم که اینقدر متعهدانه صبح اول وقت سر کار اومدن، بدون اینکه استاد خبر داشته باشه، و به عالی ترین نحو ممکن کارش رو انجام داده.

+ من این سیستم چاه ۴۰ سال پیش رو هم تحسین می‌کنم چون همین سیستم ۴۰ سال پیش امریکا، هنوز وارد ایران نشده و هنوزم در ایران، چاه‌اب هایی به قطر ۱ متر حفر میکنن!

+ همینطور میخوام منبع آب گوارا و بی‌نهایت آب زیرزمینی پرادایس رو تحسین کنم که چنین آب گوارا و بی‌نهایتی داره‌.

+ و صد البته اون هدایایی که اون آقا آورده رو تحسین میکنم. عاشق شکل و شمایل شیشه‌ها با درب فلزی و رنگ خاصشون شدم من.

نورپردازی جدید مبارک!

خیلی قشنگ شده و منو یاد راه‌ راستِ سعادت می‌ندازه که به نور هدایت روشن شده!

شخصا عاشق نورپردازی پشت پنجره‌ها با رنگ یخی شدم.

+ همینطور اون دوتا صندلی روبروط تلویزیون و صدای لایت و مست‌کننده‌ ای که درحالخش شدن بود.

+ اون تفنگ روی دیوار، تابلوهای جدید روی دیوار و کلاه روی دیوار رو هم تحسین می‌کنم.

+ تحسین می‌کنم، تحسینِ استاد از خانم شایسته رو. حتم دارم همون‌لحظه بهشون الهام شد که بگن و ایشون هم با یک چشم گفتن جانانه بهش پاسخ دادن!

الهی که بتونیم همیشه به الهاماتمون چشم بگیم تا به صورت ساده و راحت، در اوج لذت به خواسته‌هامون نزدیک بشیم.

آمین

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    351MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

302 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زینب ندرلو» در این صفحه: 2
  1. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 1013 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام به استاد های عزیزم

    راستش اوایل که با قانون آشنا شدم فکر میکردم عمل به قانون خیلی سخته

    خیلی نیاز به اراده بالا داره باید خیلی جسور باشی

    باید خیلی باهوش باشی که به درک قانون برسی

    همین ترمز ها نمیزاشت من در عمل از قانون استفاده کنم

    تا اینکه هدایت شدم به سریال زندگی دربهشت

    ولی ایندفعه با این باور شروع به دیدن سریال کردن که میخوام عمل به قانون رو در زندگی ام یاد بگیرم

    برای همین با دقت به رفتار های استاد خانم شایسته توجه میکنم

    و آروم آروم دارم متوجه میشم اتفاقا عمل به قانون خیلی راحته و اون غولی که من در ذهنم ساخته بودم نیست

    وقتی تازه با مبحث ذهنیت آشنا شده بودم بعد از مدتی با استاد آشنا شدم

    و شروع کردن به دیدن فایل های رایگان

    بعد چند باری شنیدم استاد میگفتن وقتی احساست بهتر میشه و رو خودت کار میکنی اتفاقات بهتری برات میافته و یه سری اتفاقات برات نمی‌افته مثل بیماری های پشت سر هم و یاخرابی وسایل

    این ورودی های رو شنیدم و درک اشتباه من باعث شد شرایط برای من جور دیگه رقم بخوره

    من فکر میکردم وقت وارد این این مسیر شدم دیگه بیمار نمیشم دیگه وسیله ای خراب ننمشه دیگه خرجی باز نمیشه و اصلا زندگی میشه گل و بلبل

    تا اینکه من بیمار شدم گفتگوهای ذهنم شروع می‌کرد که ببین چه فرکانس های بدی فرستادی چقدر از مسیر دور شدی مریض شدی

    وسایل خونه خراب میشد ناراحت میشدم که ببین چه فرکانس هایی فرستادم که وسایل خراب شده خرج اضافه اومده

    خلاصه با کوچکترین چالش خود خوری های من شروع می‌شد

    و همش به خودم برچسب میزدم که بیین چقدر بی اراده ای که نمیتونی به قانون عمل کنی و احساسات رو خوب کنی وگرنه باید اتفاقات خوب برات می‌افتاد

    تا اینکه رسیدم به این قسمت که پمپ خونه استاد خراب شد و الان تو این قسمت دیدم که استاد گفتن لری میگه یکی. از تجربه های گرون قیمت

    وقتی استاد از اخلاق تلخ اون آقا گفت یهو یه جرقه تو ذهنم زده شد که زینب ماجرا اون جور که تو فکر میکنی نیست

    من بعد آشنایی با قانون اینجوری شده بودم که اگه یکی رو میدیدم که باهام رفتار خوبی نداره حسم بد میشد از این جهت که ببین من چقدر فرکانس هام داغونه که این آدم روجذب کردم

    و این بدتر از اون اتفاق حال منو بد می‌کرد

    تا اینکه این قسمت برام حل کرد این مساله رو

    توی قسمت اول استاد میگن زندگی پر از مسائل حل شونده است

    آره همینه ،قرار نیست زندگی من بدون مساله باشه

    قرار من‌بزرگتر بشم و این مسائل رو حل کنم

    و یه اصل مهم رو باید به یاد داشته باشم و هی تو این تمرین کنم

    از زاویه ای به اتفاقات نگاه کنم که حالمو خوب کنه

    بالخره من‌همیشه نمیتونم فرکانس خوب بفرستم یه وقتایی هم تحت تاثیر باورهای قبلی فرکانس نامناسب میفرستم چون تازه دارم رو خودم کار میکنم پس اون باوره ها هست ولی کار‌من این اینجور جاها ذهنم رو کنترل کنم

    استاد میگن اگر تو داری رو خودت کار میکنی اگر اتفاقی به ظاهر نامناسب افتاد خیره

    حتی اگر رو خودت کار هم نمیکنی اگر این‌ نگاه رو داشته باشی بازم برات خیر میشه

    این آقا میتونست بیاد پمپ رو عوص کنه و استاد توجه اش رو بزاره رو نکات منفی اش و در نهایت با یه تجربه بد براشون بشه

    ولی من دیدم چقدر مریم جان و استاد خوب ذهن رو کنترل کردن

    دیدم مریم جان فقط توجه اش رو خوبی های اون آدم و منظره اطرافش بود

    این‌اون‌کلید اصلی که تو اتفاقاتی که نامناسب تو توجه ات رو بزار رو مثبت فرکانس خوب بفرست اون فرکانس خوب کار خودش رو میکنه

    حتی برای استاد هم این مسائل پیش میاد

    ولی با تغییر زاویه دید اون اتفاق در نهایت میشه خیر

    میشه پیدا کردن یه دوست جدید

    این درک اشتباه من که فکر‌میکردم اگر رو خودم کار کنم همه چی عالیه میشه و هیچ چالشی پیش نمیاد باعث می‌شد بیشتز حسم بد بشه ولی وقتی امروز این قسمت رو دیدم فهمیدم اینجوری نیست

    من باید اتفاقا بتونم تو این شرایط ذهنم رو کنترل کنم و اون وقت اون اتفاق به نفع منم خواهد بود

    این نگاه باعث میشه از هیچ چالشی تو زندگیم نترسم و به خدا اعتماد داشته باشم

    چدن خداوند مهربون فقط برای ما خیر میخاد

    من قبلا باور نداشتم به این جمله و میگفتم پس اینهمه اتفاقات بد تو زندگیمون چی میگه

    ولی حالا دارم به این درک میرسم که خدا فقط خیر میخاد

    و همه این اتفاقات خیر و درجهت رسیدن من به خواسته هام

    چون شاید من یه سری خواسته هام رو فراموش کرده باشم ولی خدا هرگز یادش نمیره

    و این اتفاقات میتونه در جهت رسیدن به اون خواسته ها باشه

    خدایا شکرت برای این سایت

    خدایا شکرت برای وجود استاد و خانم شایسته

    خدایا شکرت برای وجود تک تک دوستام در این سایت

    خدایا شکرت برای هدایتم به این مسیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 1013 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام برهمگی

    قبلا که با قانون آشنا نبودم اگه میدیدم یه آدم بداخلاق با یکی خوب برخورد میکنه میگفتم این آدم صد در صد خوش شانس

    برام سوال میشد بعصی آدم ها چرا انقدر شانس دارن و باهاشون همیشه خوب برخورد میشه

    اما حالا میدونم هیچ اتفاقی شانسی نیست

    کسیکه باور مناسب داره خوب میتونه به افراد نزدیک بشه

    استاد این باور رو دارند که اینجور آدم ها یه پیک دارن اونو رد کنی اتفاقا خیلی آدم مهربونی میشن باید بهشون فقط نزدیک شد

    داشتم فکر میکردم من در برخورد با این آدم هادچه باور ی دارم

    منم باور داشتم هر آدمی یه قلقی داره و اگه اونو بفهمی میتونی باهاش ارتباط خوبی بگیری

    حالا اگه ما باور داشته باشیم که نه بابا این آدم هایی که اخلاقشان بده هر کاری کنی بازم‌گند اخلاقی حتی اگه نزدیکشون بشیم عکس العملی که نشون میدن چون باورمون اینه که اینا درست نمیشن پس برداشتمون از هر کاری که کنه اینه که اخلاق این خوب نیست

    بعد از اینکه دوره عزت نفس رو تهیه کردم بیشتر دارم درک میکنم که استاد وقتی میگن من این آموزه هارو. زندگی کردم یعتی چی

    یعنی آنقدر کار کردن روی باور رو مهم میدونن که میتونن یه وجه خوب از یه آدم عصبی رو با باور های درست بسازن

    طوری که آدمی که اول حتی اجازه فیلم‌گرفتن نمی‌داده حالا براتون هدیه هم بیاره عکس های خانواده اش رو نشونتون بده

    حالا دیگه اگه یه آدم ببینم که با همه رفتارش بد و با یوی خوب برخورد میکنه تعجب نمیکنم چون میدونم دلیلش چیه

    حدایااااا آخه این پرادایس چقدر زیباست

    نتیجه کارهایی که به عنوان تفریح انجام می‌دادید حالا داره خودشو نشون میده

    چقدررر کلبه توی آب خوشگل شده

    آبی که مثل جهان میمونه هر جور که تو باشی همون نشونت میده

    چقدر با یه ایده ی ساده داخل کلبه قشنگ تر شد

    خدااااا چه استفاده ی خوبی از تی وی کردید و فیلم کره ی زمین رو دارید پخش میکنیدو دیدن این همه زیبایی آدم رو مدهوش میکنه

    منم با اینکه تی ویم رو یک سال گرفتم اما دیگه فیلمی نمیبینم خیلی از سمت اطرافیان مسخره میشم ولی کاری که میدونم درسته انجام میدم

    یه نکته ای که خیلی برام اینجا قابل تامل بود ک باید سعی کنم این رفتار رو یاد بگیرم که تشکر کردن استاد از مریم جون و پذیرفتن تعریف از سمت استاد توسط مریم جون

    این روزا بیشتر دارم درک میکنم چقدر این موضوع پاشنه آشیل ماست و من چقدر تو پذیرفتن تعریف دیگران ضعیف عمل کردم اما عیب نداره از این به بعد سعی میکنم درست عمل‌کنم

    تو یه فایلی که الان اسمش یادم نیست استاد توضیح دادن تفاوت بین تشکر کردن و شرک نورزیدن

    اینگه خیلیداز ماها اشتباهدمتوجه شدیم و از آدما تشکر نمی‌کنیم که خدای نکرده شرک نورزیم و این اشتباهه ما باید از آدم هایی که تو مسیر زندگی کمکمون میکنن تشکر کنیم و توی دلمون اعتبارش رو بدیم به خدا

    یه نکته ی دیگه ای هم که خیلی مهم این بود که استا همیشه میگن الویت رو بزارید کار کردن رو باور هاتون

    وقتی ما روی باور هامون کار می‌کنیم افراد،شرایط و موقعیت هایی که ما رو به خواسته نزدیک کنه وارد زندگیمون میشه

    یعنی همین بودن لری ،استاد باور درست دارن که هر مساله ای راه حل داره و حتما حل میشه خدا انسان هایی شریف مثل لری رو وارد زندگی استاد میکنه که بدون چشم داشتی آنقدر پیگیر کار هست

    وقتی استاد میگن تو روی باورات کار کن بقیه کارها حل میشه یعنی همین

    چند روز بود درگیر این بودم که چه آموزشی ببیینم که تو مهارتم متخصص تر بشم این داشت زمان زیادی ازم می‌گرفت

    یهو این تلنگر بهم زده شد مگه قرار نیست کارها ساده تر از این باشه پس این مسیر درست نیست

    مرتب با خودم تکرار کردم خدا منو به بهترین کسی که آموزش میده هدایت میکنه من فقط باید تسلیم باشم

    خیلی راحت هدایت شدم به سمن سشخصی که دقیقا آموزشی رو میده که من میخوام

    خدایا شکرت که چقدر قوانین دقیقی داری و چقدر زود پاسخ میدی به هر درخواستی عاشقتممم خداا

    مرسی از مریم جان عزیزم که با عشق اینهمه زیبایی رو با ما تقسیم میکنه و از استاد عزیزمممم بابت آموزه هاشون

    خدا رو شکر عصو این سایت عالیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: