دیدگاه زیبا و تأثیرگزار اندیشه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
درود بر انسان هایی که آرزو را به حقیقت پیوند می دهند …
درود بر انسان هایی که نه از راه تقلا ، بلکه با سامانه هدایتگر درون شان به سمت خواسته هایشان حرکت میکنند …
درود بر انسان هایی که از تلاش برای معاش دست می کشند و نیروی فرکانس را در اختیار خود قرار می دهند و از آن برای خلق خواسته هایشان استفاده میکنند …
درود بر انسان هایی که معنای واژه ها را نه در فرهنگ معین و دهخدا ، بلکه در کتاب خداوند جستجو می کنند و « تلاش » را از جسم می گیرند و در ذهن جای می دهند و من می فهمم که تنها معنای تلاش ، تلاش برای لذت بردن بیشتر ، از تمام زندگیست ….
درود بر شما دو نفر ….
من تسلیم اینهمه زیبایی شدم ، من محو در این وسعت بی انتها شدم ، من غرق اینهمه خوشبختی شدم … من باور میکنم که زندگی میتواند طور دیگری باشد …. من باور میکنم که وقتی روی مبل خانه ام ، فارغ از قیل و قال هایی که روزی بخش لاینفک زندگی ام بودند ، نشسته ام و شیوه طبیعی زندگی کردن را در این سریال می آموزم ، در واقع دارم تلاش میکنم … من برای این نوع تلاش ، ارزش قائلم … من روزی صدبار مکث میکنم ، استپ میکنم و ادامه کارها را به خدا واگذار میکنم و خودم به آنچه از انجامش لذت میبرم ، فارغ از اینکه ربطی به دغدغه ها و مسائل زندگیم دارند یا ندارند می پردازم چون یاد گرفتم که بجای تقلا و به زور درست کردن کارها ، باورهایم را درست کنم و برای پیشبرد زندگیم ، به هدایت متکی بشوم … من سعی می کنم باور کنم که زندگی در بهشت ، طبیعی ترین شیوه زندگی ست یعنی آنچه باید باشد اما نیست …. و من دارم باورش میکنم و میدانم که تنها وقتی میتوانم این شیوه را به تسخیر بکشم که باورش کنم …
بقول استاد موفقیت هرچیزی میتونه باشه ولی برای تو ، اون چیزیه که باورش کردی ( دوره کشف قوانین زندگی ) … و وقتی زندگی را فارغ از ترمزها ، به شیوه دلخواهت باور کردی ، میتونی خلقش کنی فقط کافیه باور کنی … باور کردن یعنی باور کنی که میشه … یعنی جلوی هرآنچه که بهت میگه نمیشه را بگیری و بدونی که اون نمیشه ها ، همون ترمزها هستند که کافیه پات را از روشون برداری یعنی که بپذیری که اونها ترمز هستند و اگر نباشند تو می تونی حرکت کنی … نه اینکه بعنوان سد و به عنوان دیوار هایی که حضورشون بخشی از زندگی توئه بهشون نگاه کنی …. نه … اونها برداشته میشند … با کمی نگاه منطقی به خداوند و پذیرفتن قدرتش تو می تونی از ترمزها فارغ بشی و حرکت کنی ….
و من می بینم که آدم های این سریال مدام باور میکنند و مدام حرکت میکنند … باور می کنند و خلق میکنند … خانم شایسته برای پاسخ به علاقه ای که داره ، فیلمبرداری میکنه نه برای پول …. و وقتی تو طبیعی زندگی کردی و خیالت راحت بود ، پول خودبخود جریان میگیره تو زندگیت … پول یک پاسخه ، پاسخ جهان به لیاقت های تو ، به باورهای تو ، به لذت هایی که از زندگی میبری …. پول فقط یک پاسخه … خداوند به انسان هایی که با خودشون و دنیای اطرافشون در صلح هستند به بینهایت شیوه ، پاسخ میده و خودش گفته که من یک اجابت کننده م … من کسی هستم که نزدیکم و هر لحظه در حال اجابت … من کسی هستم که نمیتونم راکد باشم ، رکود در ذات من نیست و من لحظه به لحظه اجابت میکنم چون تو هرلحظه مرا میخوانی پس مراقب باش که چگونه مرا بخوانی که من به همان شکلی وارد زندگی ات میشوم که تو مرا میخوانی …..
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD515MB35 دقیقه
به نام خدایی که خالق همهمون هست، خدایی که ما بندههاش رو خلاق و آفریننده آفریده. خدایا هر چی دارم، هر چی هستم، مال توئه، از توئه.
سلام به استاد عزیزم، جان جانان به مریم دوستداشتنی و مهربونم، و به همه رفیقهای خوبم توی سایت.
خب، حالا بذارید بگم چی شده: خدا رو صد هزار مرتبه شکر، سه روزه پشت هم، روزی حداقل هشت تا قسمت از سریال “زندگی در بهشت” رو دارم میبینم. انقدر غرقش شدم که وقت کامنت گذاشتن برام نمونده! آخه هر کامنتم رو بخوام بنویسم، اندازه زمان خود اون فایل طول میکشه. واسه همین گفتم بیخیال کامنت گذاشتن برای هر قسمت بشم. ولی با همه وجودم، با دل و جونم این سریال بهشتی رو نگاه میکنم و مدام زیر لب میگم: “خدایا شکرت، خدایا شکرت”.
واقعاً اللهاکبر از این همه قشنگی و شگفتی توی این صحرای پر از معجزه! هر گوشه این جنگل خوشگل فقط یه چیز داره: زیبایی، زیبایی و باز هم زیبایی. اون کلبه چوبی که انگار روی دریاچه بکر و دستنخورده ساخته شده، آسمون آبی با ابرهای سفید و پف پفی مثل پنبه، مرغ و خروسهایی که انگار بچههای بهشتی این بهشتن… بعد بارون رحمت خدا که یهو میباره و این طبیعت رو تازه و شادابتر میکنه، و خورشید که میتابه و نورش توی موجهای دریاچه میرقصه و همهچیز رو درخشانتر میکنه.
این بهشت رو کی خلق کرده؟ استاد عباسمنش، بنده خالص و پاک خدا، و مریم جون عزیز و خوشقلب که واقعاً لایق این زندگی بهشتیه. خدایا، این زندگی رویاهامونه، اما واقعی! اینو بنده خودت خلق کرده، چون تو به ما اجازه دادی زندگیمون رو خودمون بسازیم. خوش به حال اون بندهای که قوانین تو رو میفهمه، باهاشون زندگی میکنه و آخرش صاحب این آرامش و این بهشت روی زمین میشه. خدایا شکرت که این راه رو جلوی پامون گذاشتی!
وقتی بارون میباره دیگه اوج قشنگیش میشه. قطرهها که میخورن به آب، دایرههای کوچیک رو سطحش درست میکنن که هی بزرگتر میشن و با هم قاطی میشن. صدای شرشر بارون با صدای طبیعت قاطی میشه و یه موسیقی آروم میسازه. گاهی هم قورباغهها از یه گوشه شروع میکنن به خوندن، انگار دارن این کنسرت طبیعی رو کاملتر میکنن.
کنار دریاچه، اون کلبه چوبی با پایههاش که انگار از توی آب دراومده. وقتی از دور نگاهش میکنی، انگار کلبه رو آب شناوره، یه حس رویاهامون که واقعی شده. این دریاچه، با همه این جزئیاتش، یه جوریه که فقط میتونی بشینی لبش، نفس عمیق بکشی و بگی: “خدایا، این دیگه چیه آفریدی؟” یه تیکه از آرامش مطلق که انگار همه دنیا رو برات قشنگتر میکنه.
موجهاشم که دیگه نگو! وقتی باد میپیچه، موجهای کوچیک و آروم رو سطح آب راه میافتن، مثل یه رقص نرم و لطیف. نور خورشید که میخوره به این موجها، انگار هزارتا ستاره ریز رو آب پخش میشه، یه درخشش که چشمات رو پر از برق میکنه. غروبا هم که خورشید کمکم میره پایین، رنگ نارنجی و صورتیش توی آب پخش میشه و دریاچه رو تبدیل به یه تابلوی نقاشی زنده میکنه.
این دریاچه، یه تیکه از بهشته که انگار خدا با دقت نقاشیش کرده. وقتی کنارش وایمیستی، اولین چیزی که میبینی آب زلالشه، انقدر شفاف که انگار شیشهست. توی روزای آفتابی، میتونی سایه ابرها و حتی پرندههایی که از بالا رد میشن رو توی آب ببینی. تهش هم گاهی معلومه؛ سنگهای ریز و صاف کفش، با یه خزههای سبز نرم که مثل یه فرش طبیعی زیر آب پهن شدن. ماهیهای کوچیک هم هستن، از این ریزهمیزهها که تند تند اینور اونور میرن و انگار دارن با هم بازی میکنن.
خدایا شکرت برای این دنیای زیبایی که آفریدی..
خدایا شکرت
خدایا شکرت….