سریال زندگی در بهشت | قسمت 82 - صفحه 14

278 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهه گفته:
    مدت عضویت: 1192 روز

    به نام خدای مهربان خداوندا هر چه دارم از ان توست

    تحسین میکنم این نگاه زیبابین خانم شایسته عزیز رو که یکی از خواسته هامه که در هر لحظه به زیبایی ها توجه کنم و شکرگزار باشم خدایاشکرت یکی از مهم ترین اصل که توجه به هر چیزی مشابه همون چیزا رو برات میاره

    تحسین میکنم این همه زیبایی این افتاب عالم تاب و این سرسبزی این کلبه چوبی این دریاچه اروم و این مرغ و داک ها و جوجه ها خدایاشکرت چه حس خوبی اول صبح بیدار شدن که چند وقتی هست دلم میخواد بیدار بشم به لطف خدا امروز تونستم ساعت 6بیدار بشم من ساعت 5ساعت کوک کردم اما 6بیدار شدم خدارو شکر خوب بود خوشحال شدم منم یه صبح زیبا با نسیم خنک با اسمون ابی و ابرهای پفکی کم داشتم با نور طلایی خورشید خدایاشکرت

    تحسین میکنم این رابطه زیبا و فوقالعاده رو که پر از ارامش و حس خوبه هر کس با کاراش سرگرم و لذت میبره و با خودش در صلح است خدایاشکرت

    تحسین میکنم خانم شایسته رو که به ترسهاش غلبه میکنه و الگوی برای ماشد واقعا سپاسگزارم من هم یه ادم به شدت ترسویی بودم الان دیگه واقعا فرق کردم اصلا باورم نمیشه فقط میخوام بزرگ بشم دوست دارم اگاهانه بر ترسام غلبه کنم و خیلی رشد کردم و بدون ارایش اصلا نمیتونستم اما الان شاید دوسالی هست اصلا ارایش نمیکنم چی بشه شاید هر وقت دلم بخواد یه رژ بزنم فقط خداروشکرت

    تحسین میکنم این ماشین سانتافه رو چقد دوست دارم یه ماشین خارجی دنده اتوماتیک داشته باشم و رانندگی کنم من ده سال تقریبا بعد گواهینامه رانندگی کردم البته با کار کردن روی خودم اینم به شدت میترسیدم اما الان خودم هر وقت دوست داشته باشم میرم رانندگی خیلی احساس خوبی میگیرم اعتماد به نفسم بالا رفته خیلی خدایاشکرت

    چه توضیحات خوبی دادین سپاسگزارم

    چقد این نعمت غیر منتظره به ادم احساس خوبی میده دقیقا منم تجربه کردم شاید یه چیز کوچیک بود اما من به حدی خوشحال شدم که حد نداشت مثلا همسرم برام طلا میگرفت تو تولدم میگفتم جالب نیست بریم عوض کنم یه جور دیگه میخوام اما یه بار واسم جا سویچی و یه بارم دمپایی گرفت باورتون نمیشه هنوز که میبنمشون لذت میبرم به شدت خدایاشکرت

    چقد این پردایس زیباست چقد این برونی زیباست تحسینتون میکنم که از نعمتهاتون هر لحظه با توجه کردن ازش سپاسگزاری میکنید واقعا لذت میبرم از رفتارتون چقد اسون و راحت میشه یک زندگی زیبا داشت در لحظه بود خدایاشکرت

    تحسین میکنم لپ تاب هاتون رو خدایاشکرت

    چقد عالی شد که به نشانه ها توجه کردین و نرفتین و اون ادما امدن واسه کولر خدایاشکرت تحسین میکنم این کشور توحیدی و ادمهای توحیدی رو خدایاشکرت

    سپاسگزارم از خدا که منو هدایت کرد تو این مسیر الهی خدایاشکرت سپاسگزارم از شما دوعزیز که کلی درس بهمون میدین در پناه الله یکتا شاد وروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    هستی محمدی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1187 روز

    سلام به دوستان همفرکانسیم در این سایت بی نظیر

    و سلام به زوج دوست داشتنی بهشتمون.

    از ابتدای فایل که با این مسیر سبز زندگی بخش و صدای پرنده های زیبا شروع شد روحم تازه شد.

    چه نور طلایی زیبایی.خدایاشکرت.

    خداوند هم مثل این خانم مرغی که دیگه وقتی بچه هاش رشد کردند ولشون کرده بحال خودش هست اما تفاوتش اینه که خداوند همیشه دورادور دست حمایتش رو از روی سربنده هاش برنمیداره.

    چه لذتی داره غذا دادن به مخلوقات خدا.

    خورشید عالمتاب در همه ی گیتی میتابه اما تو پرادایس زیباتره …

    چقدر جالبه که شما دوتا عشق دو تا تریل درست کردین یکی به چپ و یکی به راست.از هر دوشم لذت می برید.

    وای ننه جرج رو ببین.

    چقدر نازه

    خداقوت مریم عزیزم که تنهایی دارین تمرکزی روی سایت کار می کنین و از مسیرتونم لذت می برین.احسنت به شما.

    جمله ی طلایی مریم جون:وقتی از بیرون به هر چیزی بدون شناخت نگاه می کنی،به نظر بزرگتر از اندازه ی واقعیش میاد

    مثل کارهای جدیدی که آدم میخاد واردش بشه.

    محیط پرادایسم همینجوره.اولش هم بزرگ و ترسناک به نظر میرسیده

    ولی بعدش مریم جون آگاهانه به ترسش از تاریکی و…غلبه میکنه و براش کوچیک میشه…

    یعنی انسان مصمم میشه که روی خدا حساب کنه.

    قرآن کریم:کیست که خداوند بخواهد او راهدایت کند و دیگران بتوانند به او آسیب برسانند؟!

    مومنان فقط برخدا توکل می کنند و هر کس برخدا توکل کند خداوند برایش کافیست.

    وقتی روی خدا حساب می کنی خداوند امدادهای غیبی ش رو میفرسته.درست مثل پست آفیس که تخم مرغهای سفارش داده شده رو آورد …

    خدایا شکرت.وقتی که انسان نعمت ها و برکت هایی رو می بینه که واقعا توی لیستشم نبوده،خیلی ایمانش قوی تر میشه.

    خدایا شکرت.

    آخ آخ دوره ی کشف قوانین

    یکی از رویاهامه که تهیه ش کنم.

    موضوع ترمز و گاز.

    چقدر جالبه.

    ماشین زندگی همیشه درحال حرکته فقط ما نباید چوب لای چرخش بذاریم

    باید پامون رو از روی ترمز برداریم و گاز بدیم.

    چقدر زیبا گفتین مریم جونم.

    وقتی که آگاهانه پا روی یک ترسی میذارید ،لولتون از کسی که هیچ وقت اون ترسو نداشته بالاتر میره.

    چون شما آگاهانه شروع به ایجاد یک اصلاحی کردین که برای دیگران بدیهی بوده و اینه که شما رو متمایز می کنه و سطحت رو بالاتر میبره و خودت میشی الگوی خودت و میگی اگه اینو تونستم بقیشم میتونم

    و عادت می کنی به حل مسئله.

    بقول استاد جان این یعنی آگاهانه زندگی کردن.

    آخ آخ هدایت شدم به فایل آرامش در پرتو آگاهی .

    با اینکه بارها این هدایتم بوده لازمه که بازم برم سراغش.

    داستان پیوسته ی تولد و مرگ در زندگی هممون اتفاق می افته اما مهم نگرش ماست و این نگرش با آگاهی و سپس آرامش امکانپذیره.

    چقدر خدا باهاتونه که نشانه ای رو دریافت کردین که نرین والمارت گویا ایرکاندیشینر نیاز به سرویس داره.

    هدایت شدید.خدایا شکرت.

    خدایا شکرت

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    انسیه زمانی مهر گفته:
    مدت عضویت: 693 روز

    سلام مربم عزیزم

    عاشقتم که اینقدر زیبا توضیح میدی عزیزم من به شخصه باشما و توضیحاتتون که گفتاری ویا نوشتاری بیشتر ارتباط میگیرم نمی دونم شاید چون یک خانم و یا شما خیلی عالی توضیح میدی ‌ یا من مقاومت کمتری دارم هر چی که هست عالیه خدایا شکرت

    نازنینم واقعا وجود توحیدیتو تحسین میکنم از وقتی در مدار ابن سریال قرار گرفتم داره اثراتش رو میبینم تمیزی و مرتب کردن زندگیم خیلی بهتر شده و هروقت چیزی نظم می گیره خیلی خوشحال میشم خدارو شکر میکنم که چقدر راحت این نظم و دردسترس بودن اشیاء داره وارد زندگیم میشه تمام این موارد من مجاب میکنه بیشتر دقت کنم وبیستر تحسین کنم

    عزیزم چقدر این جمله روی من تاثیر گذاشت تگر قراره بزرگتر بشم باید بتونم از بعضی فرعیات بگذرم باید بتونم ذهنم رو تربیت کنم تا اجازه تغییر رو به من بده باید مقاومت هارو کم کنم

    خدایا شکرت به خاطر این همه طبیعت زیبا که با توضیحات مریم جون انقد زیبا تر و پراز آگاهی بیشتر بود

    خدایا شکرت به خاطر ابن کامنت که اجازه صلات و گذاشتن ردپا دراین جریان اللهی رو به من داد

    خدایا سپاسگزارم واقعا سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 621 روز

    به نام خدای که همه چیز میشود همه کس را

    خدای عزیزم سپاسگذارت هستم برای تمام نعمت های قشنگی که وارد زنده گیم کردی.

    ای جونم خیلی صبح زیباییست در پرادایس.

    از شما ممنونم که در صبح زیبا دوربین بدست برای ما فیلم میگیرید و طلوع خورشید در بهشت رو نمایش میدین.

    خداروشکر مرغا و داک زیبا هستن و داشتنش به ادم حس خوب میده. و بدو میرن سمت غذا.

    دوستی صمیمی ایجاد شده بین مرغ ها و داک ها جالبه.

    اره وقتی به خدا توکل میکنی خداوند انگار فقط بهت حال میده و کارهات رو راحت میکنه و فقط میگه تو چی میخوای که من انجام بدم

    چه زیبا و با جزئیات توضیح میدین مسیرو و من تحسینتون میکنم که شما دو عزیز راه زندگی توحیدی رو به من نشان میدین.

      لازمه رشد من ، قدم های کوچک است.

    چه جالب وقتی اگاهانه یه نقص رو برطرف میکنی به یه سطح و لول اعتماد به نفس در تو ایجاد میکنه که میتونه بر بقیه چیزها غلبه کنی و از ادمی که اونو نداشته فراتر بری.

    و هدایت خداوند باعث شد نرید بیرون از پرادایس که بفهمید دما سنج خرابه و بیان تعمیر کنن.

    خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    zeinab گفته:
    مدت عضویت: 824 روز

    به نام خدا

    «سریال زندگی در بهشت _قسمت82»

    فضای و دشت بزرگی با درخت های بلند و دریاچه که با این درخت ها احاطه شده و نور خورشید که برگ های درخت ها و فضا رو طلایی رنگ کرده مرغ و جوجه های کوچولویی که یهو ریختن بیرون و چه کلبه قشنگی دارن چقدر خوب که هدایت رو اینقدر راحت دریافت میکنین و بهش عمل میکنین چقدر خوبه که اینقدر با آرامش از تنهایی لذت میبرید خیلی حرف مهمی زدین وقتی میریم تو دل یه چیزی بعد مدتی عادتی میشه کاملاً درسته و چقدر خوبه که برای جوجه هاتون ارزش قائلین و برای همشون اسم گذاشتین از کوچک‌ ترین ها لذت میبرید و در تک تک لحظات سپاسگزارید شاد سلامت باشید :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    علی حسین حاجیوند گفته:
    مدت عضویت: 2018 روز

    سلام به خانم شایسته عزیز؛

    خانم شایسته از شما سپاسگزارم برای ضبط این

    فایل که امروز نشانه من بود وحالم را خیلی خوب کرد.

    اینکه شما تنها در یک جنگل داری زندگی می‌کنید

    تحسین می‌کنم من شما را

    این که از تنهایی خودت لذت می‌برید تحسین می‌کنم من شما را

    اینکه شما به نیروی غیبی ایمان دارید یعنی خداوند من شما را تحسین می‌کنم

    اینکه شما وابستگی ندارید به استاد تحسین می‌کنم من شما را

    اینکه یاد گرفتین هر لحظه از زندگی لذت ببرید

    من شما را تحسین می‌کنم

    اینکه شما آرام هستی و با خودت به صلح رسیدی

    من شما را تحسین می‌کنم.

    منم امروز می‌خواهم تجربه ای از خودم بگم

    یادمه وقتی که من 8 سالم بود ودر روستای زندگی

    می‌کردیم که ساعت ها با شهر فاصله داشت

    یه روز پدرم منو دعوا کرد و میترسیدم برم خونه

    شب شد ومن نمیدونستم چکار باید بکنم و کجا برم این به ذهنم رسید که شب برم روی خرمن گندم که فاصله زیادی هم با خونه داشت بخوابم

    و رفتم یه گونی پیدا کردم و رفتم توی گونی وخودمو زیر خوشه های گندم پنهان کردم

    که پر از مار های سمی بود ولی من نمی‌ترسیم!

    چرا؟ چون من را نرسانده بودند

    وقتی خودمو مرور می‌کنم در گذشته و حال می‌بینم که از خیلی چیزها می‌ترسم،

    البته اینو بگم که ما دو نوع ترس داریم

    یک ترس بازدارنده

    ویک ترس نگه‌دارنده

    من منظورم ترس باز دارنده هست که باعث میشه من خیلی جاها بترسم از چیزها ویا کارهایی که بلد

    نیستم وحرکت نکنم.

    که در دوره 12 قدم و قدم 12 و جلسه دو استاد چیزهایی گفتند که خیلی روی من تاثیر گذاشت

    و میگه برگردین به کارهایی که در زندگیتون بلد نبودین رفتین یادش گرفتین و انجامش دادین

    و وقتی من رفتم به گذشته‌ خودم دیدم من کارهایی کردم که دیگرا حتی جرأت ندارن حتی بهش فکر کنند.

    واین باعث شد که یک اعتمادبه نفسی عجیب در من شکل بگیره.

    یکی از کارهایی که من کردم درمان اعتیادم بود

    که به لطف خدا 14 ساله پرونده اونو بستم گذاشتم کنار؛ البته اینو کسی می‌فهمه و درک می‌کنه که اعتیاد داشته وازش رها شده.

    ویا منی که نمی‌تونستم در جمع ده نفره صحبت کنم با تکرار و تمرین واعتماد به نفسی که گرفتم

    مثل بلبل وبدون تپق زدم در جمع هزار نفر و جلوشون

    صحبت کنم!

    و هزاران کاری که بلد نبودم و بر ترس‌های خودم غلبه کردم و یادشون گرفتم

    پس چیزهای که الان بلد نیستم

    میرم در دل ترس‌های خودم ویاد میگیرم

    و انجامش میدم.

    خدایا تو راسپاس که من و همسرم به این

    مسیر زیبا وحال خوب که تعداد خیلی اندکی هدایت می‌شوند، هدایت کردی.

    بهترین‌ها را برای استاد راستین عباسمنش

    وخانم شایسته

    وهمراهان راه موفقیت آرزو می‌کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    علی حسین حاجیوند گفته:
    مدت عضویت: 2018 روز

    سلام به خانم شایسته عزیز؛

    خانم شایسته از شما سپاسگزارم برای ضبط این

    فایل که امروز نشانه من بود وحالم را خیلی خوب کرد.

    اینکه شما تنها در یک جنگل داری زندگی می‌کنید

    تحسین می‌کنم من شما را

    این که از تنهایی خودت لذت می‌برید تحسین می‌کنم من شما را

    اینکه شما به نیروی غیبی ایمان دارید یعنی خداوند من شما را تحسین می‌کنم

    اینکه شما وابستگی ندارید به استاد تحسین می‌کنم من شما را

    اینکه یاد گرفتین هر لحظه از زندگی لذت ببرید

    من شما را تحسین می‌کنم

    اینکه شما آرام هستی و با خودت به صلح رسیدی

    من شما را تحسین می‌کنم.

    منم امروز می‌خواهم تجربه ای از خودم بگم

    یادمه وقتی که من 8 سالم بود ودر روستایی زندگی

    می‌کردیم که ساعت ها با شهر فاصله داشت

    یه روز پدرم منو دعوا کرد و می‌ترسیدم برم خونه

    شب شد ومن نمیدونستم چکار باید بکنم و کجا برم این به ذهنم رسید که شب برم روی خرمن گندم که فاصله زیادی هم با خونه داشت بخوابم

    و رفتم یه گونی پیدا کردم و رفتم توی گونی وخودمو زیر خوشه های گندم پنهان کردم

    که پر از مار های سمی بود ولی من نمی‌ترسیم!

    چرا؟ چون من را نترسانده بودند

    وقتی خودمو مرور می‌کنم در گذشته و حال می‌بینم که از خیلی چیزها می‌ترسم،

    البته اینو بگم که ما دو نوع ترس داریم

    یک ترس بازدارنده

    ویک ترس نگه‌دارنده

    من منظورم ترس باز دارنده هست که باعث میشه من خیلی جاها بترسم از چیزها ویا کارهایی که بلد

    نیستم وحرکت نکنم.

    که در دوره 12 قدم و قدم 12 و جلسه دو استاد چیزهایی گفتند که خیلی روی من تاثیر گذاشت

    و میگه برگردین به کارهایی که در زندگیتون بلد نبودین رفتین یادش گرفتین و انجامش دادین

    و وقتی من رفتم به گذشته‌ خودم دیدم من کارهایی کردم که دیگرا حتی جرأت ندارن حتی بهش فکر کنند.

    واین باعث شد که یک اعتمادبه نفسی عجیب در من شکل بگیره.

    یکی از کارهایی که من کردم درمان اعتیادم بود

    که به لطف خدا 14 ساله پرونده اونو بستم گذاشتم کنار؛ البته اینو کسی می‌فهمه و درک می‌کنه که اعتیاد داشته وازش رها شده.

    ویا منی که نمی‌تونستم در جمع ده نفره صحبت کنم با تکرار و تمرین واعتماد به نفسی که گرفتم

    مثل بلبل وبدون تپق زدم در جمع هزار نفر و جلوشون

    صحبت کنم!

    و هزاران کاری که بلد نبودم و بر ترس‌های خودم غلبه کردم و یادشون گرفتم

    پس چیزهای که الان بلد نیستم

    میرم در دل ترس‌های خودم ویاد میگیرم

    و انجامش میدم.

    خدایا تو راسپاس که من و همسرم به این

    مسیر زیبا وحال خوب که تعداد خیلی اندکی هدایت می‌شوند، هدایت کردی.

    بهترین‌ها را برای استاد راستین عباسمنش

    وخانم شایسته

    وهمراهان راه موفقیت آرزو می‌کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مونس طاهری گفته:
    مدت عضویت: 1044 روز

    سلام ووقت بخیر خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز و دوست داشتنی سال نوتون مبارک فکر می کنم این اولین باریه که اومدم اینجا تا نظرم رو بنویسم من مادر4فرزند هستم و از لحاظ مشغله بسیار شلوغ هستم بارها خواستم بیام اینجا دیدگاهم رو بنویسم اما هربار به دلایلی انجام ندادم من تقریبا هرروز از سایت بازدید میکنم ویا از فایلهای صوتی و ویدئوهایی که از سایت دانلود کردم استفاده میکنم بازهم خداروشکر که از این همه ذوق و سلیقه ی خانم شایسته ی عزیز لذت بردم و بسیار نکات کاربردی رو یاد گرفتم و خوشبختانه متوجه شدم که در یک مورد با ایشون هم مسیرهستم اینکه چند سالی می‌شود که دیگر خودم را و وقت و انرژی ام رو صرف آرایش نمیکنم و خدارو صد هزار مرتبه شکر که مانند سابق نظر و فکر دیگران برایم مهم نیست و از این جهت خودم رو رها و آزاد کردم به ندرت پیش میاد که وقت صرف آرایش بکنم و چندماهی هست که خانم شایسته رو الگوی خودم قرار دادم و به قول همسرم هرکاری که خانم شایسته در مورد خدمات زیبایی انجام بدن منم انجام میدم و اصلا خودم رو درگیر این نمیکنم که هرروز برم یه کاری رو انجام بدم که اعضای صورت یا بدنم رو زیباتر بکنم با عمل‌های جراحی یا اعمال خطر ناکی که با تزریق مواد وژل یه قسمتی از صورت و بدن رو حجیم تر می‌کنند یا هرعمل غیر طبیعی ای که یه جایی از بدنشون رو دستکاری می‌کنند و سعیم براین است که با تغذیه ی هرچه درست تر و با پیاده روی هرروزه نیم ساعت طبق فرمایش استاد و محصولات مراقبتی از بدن و پوستم محافظت کنم. ممنون و سپاسگزار خداوندهَستم که استاد عزیز و همسر مهربونشون رو سرراه زندگیمون قرار داد و از استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز هم ممنونم به خاطر وجود پررنگ و صمیمی شون در زندگی تمام اعضای سایت عباسمنش امیدوارم که امسال بهترین سال زندگی تمام عزیزان باشد.در پناه خداوند مهربان باشیم ️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    فاطمه رحیمی انگار گفته:
    مدت عضویت: 1399 روز

    ممنونم از شما خانوم شایسته عزیز که این فایل زیبا رو برای ما آماده کردین و از تجربیات تون برامون توضیح دادین ،هربار که فایل هارو و این بهشت زیبا رو میبینم ،این خواسته درون من عمیق تر و عمیق تر میشه و هربار که از تجربه هاتون میگین من هم بیشتر به این نتیجه میرسم که پس من هم میتونم و برای من هم میشه

    مثلا همین ترس از طبیعت که گفتین بشدت در من پررنگ هست و همیشه برام سوال بود که خوشبحال خانوم شایسته ،چطوری نمیترسن از رفتن به طبیعت ؟ یا مثلا دست گرفتن جوجه ها یا فرار نکردن از سوسک و حشرات و …. یا مثلاً تو اون فایل که با استاد مار دیدین

    مار واقعا یکی از بزرگ ترین فوبیا های زندگی من هست و کلا حتی از قدم زدن تو طبیعت یا رفتن تو آب بشدت میترسم ،بخاطر اینکه همیشه نگران اینم که با یه مار برخورد کنم و تو طبیعت هم یکبار برخورد کردم و یه کارد میوه خوری تو دستم بود جوری کارد رو پرت کردم که اصا رفت چندین متر اون طرف تر و شروع کردم به دویدن و دور شدن درحالی که شما حتی با دیدن اون مار بازهم خیلی راحت و ریلکس کنار استاد وایستادین و فیلم برداری کردین ، وقتی این تجربیات شمارو شنیدم متوجه شدم که پس این یه چیز ذاتی نیست که یه نفر از اول مثلا از هیچی نترسه ، پس من هم اگه رو خودم کار کنم و رو این باور که همه چیز تحت کنترل خداونده و خداوند همیشه و همواره حافظ و نگهبان من هست و برگ بدون اذن خداوند به زمین نمی افته ،پس من هم میتونم به ترسم غلبه کنم و یه روز با خیال راحت بدون ترس تو طبیعت قدم بزنم و بجای اینکه بترسم خودم رو به خدا بسپارم و لذت ببرم ،و این سبک تفکر تو همه زمینه ها صدق می‌کنه ،حتی برای شروع کارم هم برای شروع بیزینس م هم همینطور،برای بحث ازدواج و وارد یک رابطه شدن که از ترس های بزرگ زندگی من هست که آیا اون فرد مقابل آدم مناسبی هست یا نیست و چی قراره بشه ،همه این موارد رو با همین تفکر و توکل به خداوند میشه به بهترین نحو مدیریت کرد و به جاهای خوبی رسید ،واقعااااا با دیدن این فایل ها انگیزه میگیرم و خودم متوجه میشم که چقدر رفته رفته بهتر و بهتر میشم

    یه دنیااااااااااا ممنون از وقت و انرژی و عشقی که برای تهییه این فایل ها میذارین ،سپاسگزارم از خداوند ،از شما و استاد عزیزم ،همیشه شاد وسلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    رضیه واحداصل گفته:
    مدت عضویت: 863 روز

    ب نام خداوند بخشنده و مهربان

    ب نام خدایی ک هرآنچه دارم ازآن اوست

    سلامی گرم ب شما استاد و مریم عزیزم

    این فایل و هزاران بارم گوش بدم کمه

    انگار کل دوره ها توی این فایل خلاصه شده بود

    چقدر حرفاتون همیشه ب من درسای بزرگی میده

    چقدر خوب معنی زندگی رو درک کردین

    چقدر قدر همه ی لحظه هاتون رو میدونید

    همیشه ارامش دارین

    معنی صلح با خود رو من از شما یاد گرفتم مریم جون

    همیشه ارومی توی هیچ چیزی من ندیدم ک

    شما بخوای براش عجله کنی

    حتی صحبت کردناتون

    با ارامش

    و تمرکز

    خداروسپاسگذارم برای وجود شما کنار استاد شما مکمل همدیگه هستین

    خداروشکر میکنم برای این فایل ارزشمند

    و پرادایس زیبا و درخشانم

    طلوع افتاب زیبا و پرنور از بین درختا

    شروع دوباره زندگی و یک روز دیگه

    هدایت خداوند و نشونه هاش چقدر واضح بود

    من بعضی وقتا نشونه هاش رو نمیتونم متوجه بشم ولی توی این فایل خیلی واضح

    تخم مرغ ها تا دم در رسیدن برای اینکه شما بیرون نری

    و کار مهم تری براتون پیش اومد

    درست کردن کولر

    خداروشکر برای این خدمت رسانی ب این زیبایی و نظم در کشور بسیار زیبای آمریکا خیلی لذت میبرم وقتی میبینم اینقدر منظم متعهد و بادقت کارشونو انجام میدن و مجهز میان همیشه

    خدارو سپاس

    عاشقتونم

    خیلی دوستتون دارم

    ب امید الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: