https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/10/abasmanesh-27.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2020-10-28 07:58:272020-11-06 07:36:44سریال زندگی در بهشت | قسمت 84
160نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام خداوندی که هرآنچه دارم از آن اوست و تنهاخداوند است که حاکمیت کل جهان را دراختیاردارد
سلامو درود پروردگار به مریم جان شجاع و جسور و به استادعزیز وگرانقدرم که بااین آموزشهای ارزشمند داره کلی به ما کمک میکنه که ازخودمون یک فردی قوی و قدرتمند بسازیم
سپاسگزارم از مریم عزیز که در بروز رسانی بخش دانلوها باتمرکز عالی به جاهای خوبی از سایت رسیده و با گوش دادن تمرکزی به تک تک فایلهای ارزشمند تونسته دسته بندی اساسی در فایلها ایجادکنه و خیلی راحت در اختیار اون فردی بذاره که میخواد در هر موضوعی از زندگیش روی یک کلید و دسته بندی مربوط به اون موضوع کلیک کنه و اون نکته های اساسیی که استاد عزیز بیان کردند رو به راحتی خوراک ذهنو روحش کنه
مریم جان بی نهایت بار تحسینت میکنم که خودت انقدر عالی به آموزشهای استاد عمل میکنی و این انگیزه ی دوباره رو به من دادی تا دوباره این فایلهای دانلودی رو از اول شروع به گوش دادن و نکته برداری کنم و ارزش این گنج عظیمی که خداوند چهارساله در اختیارم گذاشته رو بدونم
دقیقا این اسمهایی که برای هرفایل انتخاب کردید مثل یک عبارت تأکیدی و یک اقدام عملیی میمونه کهوقتی بعداز کلیک کردن روی اون عبارت تأکیدی صحبتهای گوهربار استاد رو درمورد اون عبارت تأکیدی اساسی تر گوش میدیم انگار یک انقلاب عظیمی در درون آدم رخمیده که دیگه آدم ناخودآگاه میره سمت عمل کردن به اون فایلها،انقدر که استاد در هر موضوعی در فرکانس عالی بوده و به طرز معجزه آسا و شگفت انگیزی بر قلبو جان میشینه
مریم جان سپاسگزارم از شما که تواین قسمت از سریال زندگی در بهشت اونقدر میشد اون صلح درونت رو حس کرد که بلافاصله من هم یک تعهد باخودم دادم و اون رو در دفترم نوشتم که از امروز به بعد باااااید بتوانم فایلهای استاد رو کلمه بهکلمه بنویسم و نکته برداری کنم و به تک تک اون حرفها عمل کنم،چرا که این آگاهی ها واقعا این چندسال بااینکه به قول شما لنگ لنگان پیش رفتم ولی زندگیم رو از این رو به او کرده،روابطم باهمسرم،تجربه ی نعمتهای خداوند و و تمامی این نتایج رو گرفتم ولی اینبار میخوام خیلی جدی تر و بنیادین تر این حرفهارو در وجودم بسازم و انگار که هربار تشنه ی درک این آگاهی ها و تشنه ی عمل کردن به اونها هستم
انگار دارم هربار خودخواهانه تر به دنبال تجربه کردن یک زندگی بهتر هستم و واقعا دارم به جایی میرسم که دیگه هیییچ علاقه ای ندارم برای کسی دلسوزی کنم،هیچ علاقه ای ندارم برای کسی تضادهای زندگیمو بیان کنم
به محضی که حالم گرفته میشه سریع میام توی سایت و خودمو به صورت هدایتی بایک فایل آروم میکنم،و معجزه میکنه وقتی که ازخداوند هدایت میطلبم و یک فایلی رو برام خدا پلی میکنه که دقیقا مربوط به موضوع زندگیم درهمون لحظه هست و بی نهایت از استاد عزیز سپاسگزارم که در سخت ترین لحظات زندگیم که هیچ کس هییچ درکی از حال روحیم نداشت،باصحبتهای گوهر بارشون یک امید دوباره رو در دلم زنده کرد و مثل یک آبی برآتش تمامی نگرانی های درونم رو خاموش میکرد
واقعا گاهی وقتا نمیدونم چطور ازشما سپاسگزاری کنم که حقم رو ادا کرده باشم،ازینهمه لطفی که شما بهم داشتید و اونقدر دسترسی به سایت رو راحت کردید که در هرساعت از روز بتونیم به اینهمه اگاهی دست پیداکنیم
دقیقا دسترسی ما به این سایت درهرلحظه مثل دسترسی ما به خداونده که درهرلحظه آماده هست تا بندش رو هدایت واجابت کنه
مریم جان عاشقتم که دراین ساعت از شب خیلی شجاعانه از محدوده ی ترسهات فراتر میری و مثل یک شیرزن کل این محوطه ی مزرعه ی بهشتی رو بازرسی میکنی،چقدر بارها این شجاعتت رو تحسین کردم و خداوند من رو هم در موقعیتهایی قرارداده که وارد دل ترسهام بشم و برترسم غلبه کنم و چقدر همین غلبه بر ترسهام وحسااب باز کردن روی بالاترین نیروی جهان منو از درون رشد داد،چقدر از من یک آدم صبور،پرازآرامش پراز ایمان ساخت
چقدر همین غلبه بر ترسم باعث شد دیگه از خیلی از موضوعات زندگیم نترسم و همه چیز رو گذرا ببینم
چقدر ترسم رو ازآینده کمتر کرده،چقدر تونستم بیشتر درزمان حال زندگی کنم
واقعا هرچی از نتایح غلبه بر ترسم بگم کم گفتم و این رو مدیون آموزشهای همراه با عمل شما هستم
آفرین به شما مریم جان شجاع و دلیر که در اولین قدم از غلبه بر ترستون توی زمین شصت هکتاری یک شب رو صبح کردید،وااااقعا بی نظیره این حداز شجاعت و شهامتتون خدایاااشکررت
مریم جان دقیقاوقتی ادم به این اگاهی ها گپش میده ناخوداگاه شجاعتی در دل ادم میوفته که به اون اگاهی عمل کنه،مثل شما که در دل شب تونستید تا کنار شاپ و حتی تریل قدم بزنید،خداای من یعنی تااین حد آدم میتونه ذهن رو کنترل کنه و بتونه در دل تاریکی شب بدون هیچ نوری راه بره
واقعا فوق العادست و تحسین برانگیزه این حداز شجاعت اون هم باجنسیت خانم،که اکثر جامعه براین باورند که یک خانم نباید تااین حد هم شجاع باشه،بلاخره باید یه ترسی هم از تاریکی و اینجور چیزا داشته باشه،چون یک زن ضعیفه چطور میتونه از خودش دفاع کنه!
اونها نننمییدونن که وقتی دلت به خدا بنده،و امیدوتوکلت درهرلحظه به خداوند باشه هییییچ موجود و احدی نمیتواند به تو آسیب برساند.
الله اکبر مریم جان وقتی که گفتید نصف شب صدای مرغو خروسا بلندشد و شمابه این منظور ازخونه بیرون اومدید که کیودی رو بزنید،مو به تنم سیخ شد،واقعا شگفت انگیزه که آدم تااین حد بتونه برترسش غلبه کنه اون هم وقتی خودت تنها باشی و یک ایمااان بسیار قلبی میخواد که اون لحظه خدا رو کنارت ببینی و وارد دل این ترس بشی،واقعا دمت گرم دختر که اینقدر عالی داری درعمل ایمانت رو نشون میدی خدایاشکرت
این حرفتون بسیار نکته ی مهمی بود برای من:اینکه ورودی خوب به ذهنمون دادن وذهنون رو کنترل کردن باعث میشه ازدرون اتفاقات خوبی برامون بیوفته و یک شجاعت درعمل برامون رخ میده
اینکه باگوش دادن به این اگاهی ها باورهای هماهنگ باخواستم رو درونم بسازم…
واما یک صبح زیبای دل انگیز دیگه دراین فضای مقدس و الهی شروع شده،خدااای من بوی نم باران،بوی چوب درختان،بوی چمنها،بوی عطری که از درختان در فضا معلق شده،مه روی دریاچه،پاکیزگی هوا،صدای گوش نواز خروس آوازخان،واقعا که تحسین برانگیزه و مرده رو زنده میکنه
تحسین میکنم مریم عزیز رو که دراین تنهایی از صبح انقدر عالی بر زیبایی های این فضای بهشتی متمرکز میشی و حتی از پشت دوربین هم میشه که این حسوحال خوبتون و این عطروپاکیزگی هوا رو درک کرد
خدایاشکرت بخاطر اینکه قراره کلی جوجه های زیبای دیگه از رود آیلند مهمون این مزرعه ی خداگونه ی بهشتی بشن
خدایاشکرت که مریم جان با حسوحال عالی و باارامش بی نظیر قراره این کارو انجام بده و هرچه زودتر مهمونای سفارشی رو وارد این ویلای بهشتی کنه
آفرین به شما مریم عزیز که به مهمونای از راه رسیده شربت ویتامین میدی که خستگی راه از تنشون بیرون بره
آفرین به شما کدبانوی ماهر که اینقدر عالی جاومکان اونهارو ستاپ میکنی و این کار رو باعشق و بالذت انجام میدی
آفرین به شما خانم همیشه درصلح که انقدر زیبا به این مامان مرغیا عشق میورزی
خداای من این صحنه ای که از داخل لونه ی مرغا فیلم گرفتی و اونها تو یک قسمت جداگانه خوابیده بودن،چقدر فوق العاده بود چقدر تحسین برانگیزه این صحنه ی زیبایی که مامان مرغی ها با تخم هاشون پاسخ زحمات وعشق بی قیدشرطتون بهشون رو میدن
چقدر لذت میبرم ازینکه شمامریم جان آماده ی تجربه کردن هرچیزی هستید و باعشق ازون استقبال میکنید،چقدر دریک کلام من از لذت شما لذت میبرم چقدر از صلح درون شما به وجد میام،و هزاران هزاربار تحسینت میکنم
عاشقتونم و ازتون بی نهایت بار سپاسگزارم که من رو باخودم تاحدود نسبتا زیادی به صلح رسوندید و ازهمه مهمتر به جای رسیدم که درخیلی ازموضوعات زندگیم تونستم به ترسهام غلبه کنم
هرکجاهستید شادوپیروز و سرشاراز عزت نفس واعتمادبنفس و عشق به پروردگار باشید…
سلام به استاد عباسمنش عزیز استاد شایسته ی عزیز و تمام دوستان همفرکانسی عزیزم که حقیقتا از کامنتاتون به اندازه فایلا کلی درس یاد گرفتم
تحسسن می کنم این زیبایی بی نظیر پرادایس رو که روح آدمو به پرواز درمیاره درختها مرغ و خروس ها داک ها جوجوها این چشمه های زلال بینظیر ابرهای قشنگ و هزاران زیبایی دیگه که اصلا نمیشه شمارش کرد
تحسین خونه چوبی زیباتون رو که من عاشق چوبم و از بوی چوب دیونه میشم هرچی تو زندگیم عاشقشم و دوسش دارم این پرادایس همگی رو باهم داره رابطه ی زیبا و آزادانه زوج قشنگ و توحیدیمون آزادی مالی و زمانی مکانی
جلوه های خداوند که واقعا هرزیبایی در هرجای زمین قشنگمون انگار یه امضا و اثر انگشت از خالقشه که میگه من هستم به سوی من بیایید تا دنیارو به پاتون بریزم
امیدوارم همه ی انسانها از همه لحاظ موفق باشن و رشد کنن و همچین زیبایی هارو تجربه کنن امیدوارم منم روزی پرادایس خودمو داشته باشم با عزیزدلم در کمال عشق و آرامش و رشددوجانبه زندگی کنیم
تحسین میکنم خانم شایسته رو که انقد حرفه ای روی خودت کار میکنی چقد لذت بردم چه نکته های رو گفتی دقیقا با کارکردن روی خودمون به دل ترسامون میریم خانم شایسته عزیز من هم شاید ده سال بود رانندگی رو یاد گرفته بودم اما با وجود ترس نمیتونستم رانندگی کنم که بعد از کار کردن روی خودم یه دفعه که همسرم برام ماشین گرفت من رو تو عمل انجام شده انگار اونجا تکامل طی شده بود من دوست داشتم انجام بدم اصلا باورتون نمیشه البته شما باورت میشه چون تجربه داری من به سادگی رانندگی میکردم و میکنم ولی خودم هنگ بودم خدا چی عوض شده این وسط ذهنیتم من به شدت ورودی هامو کنترل میکردم الانم میکنم ولی اون اوایل خیلی بیشتر بود الانم میکنم واقعا همینه من عاشق این کار کردن هام هستم کلا در هر وقت دارم کار میکنم یا فایل گوش میدم یا تمرین با در موردش صحبت میکنم و بعضی وقتا ذهنم میگه باید بری سرکار پول بسازی من هم مثل شما عاش مرغ و جوجه هستم البته چند سری بزرگ کردم الان 12تا بلدرچین و 2تا جوجه رنگی دارم برام تخم میزارن گفتم بفروشمش واسه کسب درامد من با کردن روی خودم خواسته هام براورده میشه اما ذهن میگه باید یه کاری کنی من عاشق کار کردن رو باورهام هستم هر چقد خسته باشم باز لذت میبرم و حسم خوبه و چون به قول استاد خیلی زود نتیجه میاد انگیزه ام بیشتر میشه خدایاشکرت
تحسین میکنم شجاعتتون رو چه صبح زیبایی چقد اون مه زیباست چقد صدای خروس زیباست چقد پردایس زیباست
تحسین میکنم نگاه زیبابین و شکرگزارتون رو خدایاشکرت
چه جوجه های نازی خدایاشکرت خیلی لذت بردم
تحسین میکنم این ازادی مالی زمانی ومکانی تون رو که خیلی راحت واسه هر چیزی که دوست دارین هزینه میکنین واقعا ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهان است خدایاشکرت
سپاسگزارم از خداوند که منو در این مسیر الهی قرار داد خدایاشکرت
سپاسگزارم از شما دوعزیز در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید دوستتون دارم
مریم عزیزم چقددر این بروزرسانی ها و این طبقه بندی موضوعات ،کار منو راحت کرد.دسته بندی ها،
کلید ها،عااالی بودن.
واقعا سپاسگزارم
چقدر هوشمندانه بود.
تحسینتون میکنم.
چه همتی.چه تمرکزی.چه عزت نفسی.
آفرین.
من از این فایل آموختم که چطور قانون رو و اصل و اساس رو به موازات تمام امور زندگیم آگاهانه بکار ببرم و کیفیت زندگیم رو بالا ببرم.
مریم جانم من عاااشق این ویژگی شما هستم که در هر موضوعی چه کاری و چه زندگی ،بهبودهای کوچیک کوچیک ایجاد می کنید و در انتها می بینیم که همون بهبودهای کوچیک به چه حرکت عظیمی تبدیل شده.
من از شما آموختم که هر بهبود کوچک و هر حرکت عظیم چطور منجر به ایجاد تجربه های شیرین و
تکاملی یی میشه.
عااااشق این چند منظوره کردنِ فایلهاتونم که هر فایل به راحتی چندین نکته رو آموزش میده و چند تا سرفصل اساسی براشون تعریف می کنید.من کلی ذوق میکنم برا این سرفصل ها.یعنی دایره المعارفیه برای خودش این فایلها.
خیلی خوشحالم که امروز هدایت شدم به این فایل آموزنده.
آخ آخ تضادهاااا.قسمت مورد علاقه ی منه.
من آگاهانه ارزش تضادها رو در زندگیم فهمیدم و در مواجهه با تضادها،فورا از خداوند کسب تکلیف میکنم و میگم خدایا از این تضاد قراره چه درسی به من بدی؟
قراره این تضادچه جوری به رشد من کمک بکنه؟
اوایل اینطوری نبودم و تضادها ناراحتم میکرد اما بعد از مدتی که خودمو موظف و مقیّد دونستم روزانه بمدت 18 ساعت فایلهای استاد رو ببینم و گوش بدم و نت برداری بکنم،مواجهه با تضادها برام آسانتر شد در واقع هر چند خیلی سخت بود ولی سعی کردم استمرارم رو حفظ کنمو مدام به خودم می گفتم هستی خانم برای یکبار هم که شده توی زندگیت یه کاری رو تموووم کن نصفه کاره رها نکن.
شاید باور نکنید اما من شبها هم فایلها رو با صدای کم میذارم کنار بالشتم و گوش میکنم حتی توی خواب.این استمرار اوایل سخت بود و حس میکردم دچار فرسایش میشم از تکراری گوش کردن و دیدنشون.
اما ادامه دادم.
و از خداوند هدایت و مدد خواستم و اون هم کمکم کرد و آسان شد برام.
الهی شکر .الهی شکر.
وای چقدر تحسینتون میکنم مریم جون برای ایده ی انتخاب عکسهای استاد برای بنر هر فایل.واقعا عالی و به جا هستند.جمله ی دستوری رو هم خوب اومدین .لذت بردم آفرین.
من از این فایل آموختم که هر چقدرم که فایلها رو تکراری دیده باشم ،باز هم دوره کردن اونها ضروریه مثل انسان تشنه ای که همیشه نیاز به آب داره منم همین حسو نسبت به فایلها دارم.
بعلاوه فرکانس امروز ما با فرکانس فردامون باهم فرق داره و صد البته که حتما یه میلیمترم که شده رشد کردیم..
آفرین مریم جون بخاطر این خودشناسی و تغییر.بخاطر این خودسازی و آزمونی که از خودتون گرفتین.زبان قاصره که چطور تحسینتون کنم برای این حجم از شجاعت و شهامت و استمرار و درصلح بودن با خودتون.
غلبه بر ترسهای عمیق وجود کارِ هر کسی نیست…
احسنت آفرین به شما.خدایاشکرت.
شما نمونه ی بارز ایمان و عمل هستین.
ایمان و عمل همون اتفاقات موازی یی هستند که خودتون توی این فایل فرمودین.
همون اجرای توحید عملیه که بصورت موشکافانه تلاش کردین و وقت گذاشتین و از این فایلها آموختین.
تلاشتون ستودنیه.
معلومه که این حجم از تلاش منجر به قرار گرفتن در فرکانس شجاعت و شهامت میشه.
و یادداشت کردن که استاد همیشه میگن نوشتن نیمی از راهه و این باورهای قدرتمند کننده با نوشتنه که مهر تاییدشون زده میشه و با اجرا هستش که تغذیه میشن.
دست به عمل شدن توی هر موضوعی واقعا لذت بخشه.
آموختم ازتون که ورودی های خوب و کنترل کانون توجه، ترسهای کپک زده در اعماق وجودمون رو پاک می کنه و قدرتی بهمون میده که برای خودمونم باور کردنی نیست.
مریم جونم من دسته بندی به دسته بندی و کلید به کلید دارم پیش میرم و بجای نکته برداری در دفتر های خودم،برداشتم از اونها رو کامنت میکنم در سایت که همه استفاده کنند.هر 5 ثانیه یکبار فایل رو استاپ میکنم میام چند کلمه مینویسم تو قسمت دیدگاهم در سایت ،دوباره برمیگردم به دیدن فایل و به همین منوال تااا آخر فایل همینطوری تماام حس استنباط خوبم رو می نویسم تو کامنتم.برای همین گاها کامنتم طولانی میشه ولی دلم نمیاد احساسمو ننویسم.
و اتفاقا با دیدن این فایلها به این سبک موفق شدم پلن بریزم و طبق پلنم هر روز پیش برم.
خدا گواهه هرشب خودمو ارزیابی می کنم و به روزی که گذروندم نمره میدم.خیلی قشنگه .خیلی خوبه.
حس میکنم تو رقابت با یه حریف خیالیم.
و آگاهانه دارم حس می کنم که باورهای هم جهت باخواسته هام داره شکل می گیره.
آموختم ازتون که وقتی که آدم بمب انرژیه باید انتخاب کنه و همون موقع اجراش کنه و دست به عمل بشه.
آموختم ازتون که از تاریکی مطلق نترسم و ذهنمو کنترل کنم.
به به چه مه زیبایی.
خدایا شکرت برای باران،برای صدای خروس،برای این آرامش برای این زیبایی.
ای جانم چقدر زیبا صحبت کردین مریم جون با کارمند پست آفیس.میشه اشتیاق دیدن جوجه های رودآیلند رو از توی صداتون فهمید.خدایاشکرت.
وای ننه انباکس جوجه ها رو.
ای مااادر چه جوجه های نازی
الهی من بگردم که ویتامین سی میخورن ایناااا.
وای مادر مردم برای این رسپی تون مریم جون نوکشون رو میزنیم تو آب میذاریم تو جعبه چه کار لذت بخشیه.قربونتون برم مریم جونم آخه با یک دست دوربین یک دست جوجه آب دادن سخته .چه میکنه این عزت نفس.چه میکنه این عشق.وقتی عاشق کارو زندگی ت باشی نتیجش میشه این انرژی ماورایی.
چه ظرف غذای بامزه ای ای جانم .
خدای من جرج چقدر رشد کرده ماشالله.
خداروشکر برای تخم مرغ مادر مرغی.
خداروشکر که انقدر جوجه ها خوشحالن گویی میدونن که چه سرپرست های خوبی توی پرادایس زیبا پیدا کردند.
گاهی وقت هاناامیدی تواین راه به ادم دست میده وشیطان بهم گفت توکه نتایج عالی نگرفتی این همه فایل گوش دادی پس چی شدولی میدونم که به قول مرضیه عزیزهرچی که اوضاع خراب باشه خداوندکارهاروانجام میده ودقیقاهمین طورهدونبایدجازدوناامیدشد
به نام خدا که رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی.
الله اکبر چقدر این فال پر از آگاهی هست ،
بدنم مور مور شد
امروز میخواستم این قسمت 84 رو شروع کنم ولی پیداش نکردم تو فایلهام گفتم شاید نشونه است که الان نبینم،
بعداظهر تعهدی که مدت ها به خودم خدا داده بودم و هی پشت گوش مینداختم را اجرا کردم و قول دادم از این پس ادامش میدم و اومدم نشستم پای این قسمت و فایل رو که گم کرده بودم و پیدا کرده بودم پخش کردم و مصادف شد با این سوالات و اون اتفاقات.
واقعا شما یک انسان پرتلاش هستید که چندین کار را با هم مدیریت میکنید و من تعجب میکنم به کارهای سایت هم میرسید خدا قوت
من دو سه روز پیش با خودم فکر میکردم که چرا اسم فالها عوض شده ?و در اموزش ها دوبار فایل آپلود شده ؟یا چرا عکس بهتری نذاشتن؟ ، که جواب این سوالم را الان گرفتم. میبینید هدایت رو
وقتی ما ورودی های خوب میدیم به ذهنمون و کانون توجهمون رو کنترل میکنیم چه اتفاقات خوبی توی وجودمون میوفته ، اتفاقی که توی سالها نتونستم بهش غلبه کنم .
همه چی کنترل ذهنه ، کنترل ذهن یعنی ورودی های مناسب بدی.
خدای من خیلی زیباست و این مه رقیق روی دریاچه واقعاً محشره
واقعا جالبه تو اداره پست جوجهها رو نگه میدارند و راحت کارمون انجام شد.خداروشکر
این عشق شما به اطرافتون و به جوجهها واقعاً تحسین برانگیزه.
الان حس میکنم هیچی نمیدونم و واقعا نمیدونم، و دقت نکردم و نفهمیدم و درک نکردم ، تازه متولد شدم و چیزی نمیدونم
فکر میکنم توی هر مرحله خدا داره امتحانم میکنه،
چند شب پیش توی سایت داشتم یه مطلبی رو ینوشتم از ساعت 8 شب تا 11:30 شب مینوشتم توی گوشیم. آخر کار که تمام شد یه صدایی واضح توی گوشم گفت اگه همش پاک بشه چیکار میکنی؟ لبخند زدم و گفتم هیچی تو دلم.
بعد همونجا گوشی، قاطی کرد که بالا نمیومد و
یهو همش پاک شد.
چند ثانیه اول ناراحت شدم که سه ساعت کارم پرید ولی بعد گفتم نه ناراحت نمیشم،منو امتحان داری میکنی و ذهنمو مشغول کار دیگه کردم
الله اکبر خدا داره هر لحظه هدایت میکنه و پاسخ میده
خداروشکرازاین همه زیبایی ودیدن این نشانه زیباکه وقتی می گشایم باچنین خانه رویایی وبی نظیری مواجه می شوم در قطعه ای ازبهشتِ خداوندوهابم که درجای جای آن وجودش ساری وجاریست ودر کلام به کلام مریم جونم که الگویی به تمام معنااست به لطف خداوندووجودش افتخاریست برایم که دراین مرحله ناب زندگیم می توانم ازتمام رفتاروسکناتش نهایت بهره رابرده وچقدربه خودشناسی من کمک شایانی کرده اید،مریم جانم درآغوش گرفته وباتمام وجودم می بوسمت وبه دستانت بوسه سپاسگزاری زده وازخداوندممنونم که شمارادرجای جای زندگیم برای دریافت درس های عالی وشکرگزاری عمیق درکناراستادعزیزم قرارداد،خدایاشکرت.
چقدرتوضیحات جامع وکامل و مثل همیشه تازگی خاصی برایم داشت و(تمرکز)که این روزهاچقدرمفیدوآگاهانه برای رشدوپیشرفت خوددرتمام ابعادازآن استفاده می کنم.
سایت بی نظیراست وممنون ازهمه عوامل واستادعزیزم وامروزهم ABASMANESHکه درصفحه دیدم ومثل الماس می درخشد وخداوندهرروزدرآن خیروبرکت قرارمی دهد،خدایاشکرت بابت این سایت طلایی که مارابه خودنزدیک ونزدیکترکردی تاهمه چیزشوی درزندگیمان ووجودمان لبریزشودازاحساس وآرامش بی نظیر….
مریم جان احساس تون راعاشقانه دوست دارم ،چقدراین حس ناب وخالص است چقدرپرازانرژی واحساس مثبت که به من هم منتقل می کنیدوانرژی ام چندین برابر می شود،عاشقتم عزیزدلم.
رد پای عمل به قوانین تو تک تک لحظات زندگی شما استاد عزیزم و خانوم شایسته عشقم واضح و مشخصه
چقدر قشنگ قانون رو توضیح میدین خانوم شایسته جانم
چقدر قشنگ قانون تکامل رو ،عملگرایی رو و نداشتن کمالگرایی رو عملی کردین ، اینکه اگر من از رفتن به تاریکی میترسم ،خب اوکی واینمیسم تا روزی برسه که اصلا نترسم بعد بخوام تنها بخوابم تو ملک 60 هکتاری ،چون هیچ وقت اون روز نمیرسه ،چیزی که پاشنه آشیل منه ، چقدر قشنگ به من آموزش میدین که تو شروع کن بقول استاد تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس ، که خود راه بگویدت که چون باید رفت
اگه میخوام نترسم از کم شروع میکنم و رفته رفته بهتر و بهتر میشم ، یه روز پشت سرم نگاه میکنم میبینم چیزی که ازش می ترسیدم چقدر ساده شده برام
چقدر قشنگ توضیح میدین که شجاعت برای انجام کارها ،جسارت بیشتر و نتیجه های بیشتر دقیقا و دقیقا نتیجه مستقیم کنترل ورودی هاست و تمرکز رو آگاهی و آموزش ،چقدر دقیق رابطه مستقیم بین کار کردن لیزری رو خودمون و شجاعتی که بعدش لاجرم برامون ایجاد میشه رو توضیح میدین
چقدر دقیق و عملی آموزش میدین که وقتی عشق داشته باشیم به کاری سااااااااعت ها لیزریک فوکس میکنیم روش و از بارها و بارها انجام دادنش نه تنها خسته نمیشیم بلکه انگار روحمون ارضا میشه و در نتیجه هرروز نتایج بهتری سراغ مون میاد
چقدر جرات و جسارت تون رو تحسین میکنم که اینقدر کار کردین رو خودتون که حتی بدون چراغ ،تو تریل پیاده روی کردین اون هم تو طبیعت با محیط وحشی و حتی حیوانات درنده و این باور چقدر پر رنگ باید باشه که خداوند حامی و نگهبان منه و حتی اگه درنده و چرنده و خزنده و هرررررر چیز دیگه ای هم تو راه باشه ،برررگ بدون اذن خداوند نمیافته و این خداوند که از من محافظت میکنه و این خداونده که من رو صحیح و سالم عبور میده و همیشه با من هست
عاشقتونم ،امیدوارم روزی من هم اینقدر توحیدی بشم که همینقدر شجاعانه قدم بردارم و میدونم که میشم ،چون وقتی رو خودمون کار کنیم ،لاجرم نتیجه اتفاق میفته
خدایا ممنونم که همیشه و هر لحظه در کنارم هستی . مرا به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنان نعمت داده ای و نه راه گمراهان .
سلام به همه . سلام به ماه پربرکت رمضان که در پنجمین روزش هستیم پروردگار مهربانم ، ما را در این ماه مبارک ، بیشتر و بیشتر و بیشتر شامل لطف و برکاتت کن . که ما بندگان به هر لطفی از جانب تو نیازمندیم .
این فایل امروز به عنوان نشانه برای من اومده و چه نکات زیبایی برای من داره .
مریم خانم داره روی بروزرسانی سایت کار می کنه .
من هم سال گذشته بنا بدلایلی تصمیم به انجام کاری گرفتم که در نهایت خداوند من رو هدایت کرد که برای انجام کارم یک سایت راه اندازی کنم . کارهای اولیه سایت با سرعت معجزه واری به راحتی انجام شد . ولی من در ادامه انگیزه لازم برای ادامه کار رو از دست دادم . ولی می دونم که با ادامه روند کار به خواسته های زیادی می رسم . خودم رو بهبود می دم . تاثیر مثبتی در اطرافیانم خصوصا فرزندانم خواهم گذاشت . بخشی از مسایل کاریم راحت تر انجام خواهد شد و به افراد زیادی که نیازمند این خدمت من هستند کمک خواهم کرد . امیدوارم که با شروع مجدد کارم ، انگیزه های بیشتری پیدا کنم و به لطف و مدد الهی نتیجه خوبی بگیرم و در آینده از نتایج عالی سایتم براتون بنویسم .
نکته بسیار مهم دیگری که توی این فیلم بود و من بارها توی بقیه فیلم های این سایت هم زیاد دیدم میزان خوشحالی و سپاسگزاری استاد و مریم خانم بابت اتفاقات به ظاهر ساده و کوچیک هست . وقتی یک نفر با این همه نعمت و ثروت ، از دیدن یک تخم مرغ اینقدر ذوق میکنه و شکرگزار هست خب معلومه که خداوند باید هر روز و هر ساعت و هر دقیقه بر نعماتش برای این فرد اضافه کنه و ظرف وجودیش رو بزرگ و بزرگتر کنه در حالی که شاید امثال من از دریافت نعماتی بسیار بزرگتر اینچنین سپاسگزار نباشیم . خدایا کمکم کن که در هر لحظه سپاسگزارت باشم .
از انواع نعمت هایی که از او درخواست کردید به شما عطا فرمود که اگر نعمت های خدا را بخواهید بشمارید هرگز حساب آن نتوانید کرد . انسان سخت کفر کیش و ستمگر است . 34/ ابراهیم .
نکته بسیار مهم دیگه این فایل ، رفتن به دل ترس هاست که مطمئنا می تونه بسیار بسیار بر ظرفیت وجودی انسان اضافه کنه .خداوندا ازت درخواست دارم کمکم کنی تا بر ترس هایم غلبه کنم که می دونم اینکار سرمنشا برکات بسیار بسیار زیادی خواهد بود.
ملیحه عزیزم سلام، امیدوارم حال دلتون عالی باشه، به قول ناعمه جان یکی از بچه های سایت، حالتون با خودتون عالی باشه. عزیزم سپاس گذارم بابت این جملات زیبایی که نوشتید. آیاتی که در اینجا مکتوب کردید برای من آرامش بخش بود و نشانه ای بود که بیشتر از خداوند طلب هدایت کنم. خدایاشکرت که سال گذشته، در ماه رمضان گذشته این نوشته ها بر قلم شما جاری شده و من، امسال در شب عید فطر اونها رو میخونم و ازشون الهام میگیرم. نکته ای که هم شما و هم سایر دوستان اشاره کردید این بود که مریم جان برای چیز های کوچک خیلی سپاس گذاری میکنند. با خوندن جملاتتون ، به این نتیجه رسیدم که دقیقا این پاشنه آشیل من هست که به دنبال نعمتهای بزرگتر برای شکرگزاری هستم! نعمتی اگر کم یا کوچک باشه سرسری از کنارش عبور میکنم. البته قبلا این ویژگی رو نداشتم ولی با رها کردن تمرینات، الآن متاسفانه دچارش شدم… خلاصه که بدونید هرچند یکسال از کامنت شما دوست نازنینم گذشته ولی اثر مثبتش رو روی من گذاشت و من به اندازه ظرفیتمازش بهره بردم. خدانگهدارتون
سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار. و همچنین دوستان نازنینم در این سایت. یه حسی منو ترغیب میکنه کامنت بذارم ولی هیچ ایده ای ندارم چی بنویسم. ولی تجربه ثابت کرده باید به احساس درونی مون اعتماد کنیم.
in God we trust
اینو به سبک برنامه تقویم تاریخ رادیو بخونید «امروز یکشنبه ششم اسفند ماه 1402 مصادف با نیمه شعبان 1445 و مصادف با 25 فوریه 2024 میلادی … دو سال پیش در حدود چنین روزهایی سوم اسفند 1400 نامبرده اولین کامنتش رو توی سایت گذاشت. زیر فایل مثل ابوموسی نباشید…»
abasmanesh.com
من توی این مدت دوسال 2025 تا کامنت گذاشتم و این 2026می هست که دارم مینویسم. این فایل نشانه امروزم بود ولی خب من فقط به این فایل اکتفا نکردم و قسمت 85 و 86 رو هم دیدم و لذت بردم. بعنوان یه شاگرد سال دویی که وارد سال سوم شده و داره روی خودش کار میکنه میگم واقعاً ارزششو داشت. واقعاً ارزششو داشت 775 روز شاگردی کردن ؛ واقعاً ارزشش رو داره بقیه عمرمون رو به شاگردی در کلاس درس توحید سپری کنیم. وقتی به عینه میبینم چرخ زندگی چقدر بهتر از گذشته داره برام میچرخه. و من به انسان بهتری تبدیل شدم. چرا نباید ادامه بدم؟ با عین حالی که من از عملکرد خودم چندان راضی نیستم و میگم باید بهتر باشه.
یادمه چند ماه پیش یه اتفاق خیلی ساده برام افتاد، یه sms واریز به حساب داشتم مبلغ 4 هزار تومان، آره درست خوندین فقط 4 تا دونه هزار تومنی. با چهار هزار تومن یه دونه آب نبات هم نمیشه خرید. ولی واکنش من این بود الهی صد هزار مرتبه شکر، این یعنی یه اتفاقاتی داره میافته. این یعنی تغییر. یا چند وقت پیش یه دختر بچه سه چهار ساله یه سکه بهم داد، یه سکه 500 تومنی که فکر نکنم بانک مرکزی دیگه سکه ضرب کنه ولی من میگفتم ببین این یه نشانه است. خدا رو شکر . خدایا تو داری با من حرف میزنی. از طریق یه کودک با روح پاک و بدون ذهنیت کمبود، بدون ذهنیت مقایسه و با عزت نفس و احساس لیاقت بالا. اینها من رو به یاد ایمیل خانم رزا انداخت توی فایل گفتگو با دوستان که میگفت وقتی ایمیل زدم به یه شرکت مهندسی بهم جواب دادن: خانم ما شما رو نمیخوایم من خدا رو شکر کردم میگفتم این یعنی یه پله تغییر، این در گذشته نبود، تا پیش از این اصلا بهم جواب هم نمیدادن… خب واکنش جهان هستی در مورد شکرگزاری من چی بود …؟
طی روزهای گذشته چیزی حدود 20 میلیون(یا شاید هم بیشتر، اصلا حساب نکردم) از جایی که فکرشو نمیکردم واریزی های مختلف داشتم، مثلاً از دوست عزیزی که بابت یه پروژه آموزشی که با هم انجام دادیم همینجوری 5 میلیون برام کارت به کارت میکنه ، تا پاداشی که توی محل کار out of nowhere به حسابم واریز میشه یا چند بار کارت هدیه و چیزایی دیگه و این در حالیه که اینها در گذشته نبود. قبلاً من توی هزینه های روزمره ام گیر بودم ولی الان قسط هامو دو تا دوتا پرداخت میکنم تا هرچه زودتر debt free بشم. (اینها فقط و فقط واریزی عددی به حسابم بود، که میشه با اعداد و ارقام حسابش کرد؛ اینکه از این ور و اونور خداوند دستانش رو میفرسته سراغ من و برام گوشت و ماهی میارن و میگن فلانی بیا همینجوری اینا رو برات آوردیم ، یاد مثال نون میافتم توی جلسه اول قدم سوم ، که استاد میگه همسایه میاد برات نون میاره ولی تو مراحل کاشت و برداشت گندم رو ندیدی… مراحل پخت نون رو ندیدی ولی فرکانسهای شما داره کار میکنه ؛ الحمدلله رب العالمین برای قوانین بدون تغییرش) من الان باور دارم که آجرها و متریال خونه من یه جایی داره حمل میشه، مهندس داره پلان ها رو ترسیم میکنه، ورقهای بدنه ماشین جدیدم رفته زیر دستگاه فورج و داره شکل میگیره و میره برای رنگ آمیزی و موتورش داره از گمرک ترخیص میشه و و و …
باورتون … میشه ، مطمئنم که باورتون میشه و شما فرکانس صداقت رو دریافت میکنید … منطقه جنوب کشور توی دی و بهمن و اسفند و فروردین خیلی شلوغ میشه. یعنی توی یه شهر کوچیک ساحلی مثل عسلویه یا بوشهر باید ساعتها توی ترافیک بمونی و 90درصد ماشینهایی که تردد میکنن مسافر هستن، وقتی دیشب یه چندتا کار داشتم میگفتم ارباب من میخوام شام بگیرم، و برم عطاری یه شربت سینه بگیرم و یه ذره پودر قهوه از قهوه فروشی … فرمون ماشین دست شماست ، خودت هدایت کن هر جایی که جای پارک بود من باید اونجا بایستم. و توی اون شدت ترافیک عسلویه به راحتی کارم انجام شد و برگشتم خوابگاه. با احساس خوب و مثبت و براحتی. این درحالی بود که درگذشته شرایط به این شکل نبود. تا به ترافیک میخوردم کلی بد و بیراه میگفتم این چه وضعشه، چرا اینجوریه ، چرا فلان و چرا چنان … باور کنید ارزششو داره اینجا شاگردی کنید و من تازه شروع راه هستم. باور کنید ارزششو داره به راحتی چرخ زندگی بچرخه؛ همکارام رو میبینم که وقتی واریز به حساب دارن شروع اعصاب خوردیه براشون و با زن و بچه باید سر و کله بزنن که این چندرغاز رو من چیکارش کنم، ولی من میگم ارباب ازت متشکرم ، ارباب خودت هزینه ها رو مدیریت کن برام من به تو بیشتر از خودم اعتماد دارم.
چند روز پیش خاطرات یه خلبان بسیار شجاع ایرانی رو میخوندم (کاپیتان حسینعلی ذوالفقاری) که زمان جنگ فقط 28 سالش بوده و چقدر نترس و شجاع بود. میگفت هر وقت میرسیدم چند قدمی هدفم، میگفتم: Hello God, I’m doing my best, you have the control…
و میگفت آخرین ماموریتی که رفتم که هواپیمام رو زدن و من اسیر شدم، بهم گفته بودن به احتمال 95 درصد این ماموریت بدون بازگشته ولی من با خنده به فرمانده ام گفتم من میرم، اگه ما نریم کی بره؟ و میگفت وقتی منو زدن و هواپیما آتیش گرفت و ما پرت شدیم بیرون اینقدر با تیربار به طرف شلیک کردن که چترم سوراخ سوراخ شد ولی من به سلامت رسیدم زمین ، افتادم وسط میدون مین، به خودم اومدم دیدم یه مین زیر بغلمه و یه مین وسط پاهام ولی خودم سالمم، «اونجا بود که خدا رو دیدم و ازش پرسیدم چرا منو زنده نگه داشتی؟» یا وقتی که اسیر شدم و منو کتک میزدن میگفت من آرامش داشتم و لذت میبردم هیچوقت توی عمرم اینقدر آرامش نداشتم.
تمام خاطرات این خلبان برای من کلاس درس توحید بود. وقتی سیمت وصل باشه آدم احساس آرامش میکنه ؛ بقول شعر مولانا «در شکست پای بخشد حق پری ؛ هم ز قعر چاه بگشاید دری ؛ تو مبین که بر درختی یا به چاه ؛ تو مرا بین که منم مفتاح راه»؛ در ادامه خاطرات کاپیتان ذوالفقاری میگفت یه جایی هواپیمام آسیب دید خودم سالم بودم. دست چپم بیکار شده بود چون اهرم کنترل گاز از کار افتاده بود، با دست راست به تنهایی نمیتونستم پرواز کنم ، کنترل رو سپردم کابین عقبم… «اونجا آدم قدرت خدا رو میبینه ، که هر دو دست باید در تعادل باشند ، خداوند میگه میخوای به عظمت من پی ببری به دستات نگاه کن» فکر کنم منظورشون این آیه بود «بَلَىٰ قَادِرِینَ عَلَىٰ أَنْ نُسَوِّیَ بَنَانَهُ ؛ آرى، ما قادر هستیم که سر انگشتهایش را برابر کنیم».
اینها رو گفتم که بگم هر چیزی برای من کلاس درس توحید شده. وقتی استاد توی فایلها میگن: «همه چیز توحیده» واقعاً «همه چیز توحیده».
توی قسمت 85 و 86 استاد عباس منش و استاد شایسته به مرغ و جوجه ها غذا میدادن و کلی ذوق میکردن از غذا خوردن جوجه ها و این جریان زیبای زندگی که در حرکته … گفتم خدایا این دوتا انسان اینقدر از پرورش و غذا دادن به چندتا مرغ و جوجه اینقدر ذوق زده آن ، خدایا تو از رزق و بخشش و بخشایشگری به بندگانت چقدر ذوق زده ای؟ تو چقدر مشتاقی من بیام به درگاهت و متنعم بشم؟ وقتی این همه نعمت رو خلق کردی و گفتی براحتی استفاده کن، معلومه که تو مشتاقی ، مشتاق تر از خودم به متنعم شدنم از نعماتت ، چون اساس جهان بر گسترش نعمتها ست.
خداوند رو بینهایت شاکر و سپاسگزارم ؛ ازت متشکرم ارباب نعمت گسترم.
استادان عزیزم از شما هم ممنون و سپاسگزارم بخاطر این فایلها و این درسها و اینکه شجاعت به خرج دادین و به ایده ها و الهامات الهی عمل کردین و آغازگر راهی جدید توی دنیا شدید.
دوستان عزیزم ازتون متشکرم ، و ازتون عذرخواهی میکنم که هنوز نتونستم کامنت های پر از عشق تون رو جواب بدم.
در پناه جان جانان ، ارباب قشنگمون رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.
سلام حمید عزیزم سلام کاکا سلام رفیق سلام عشققق خیلی وقت ازت خبری ندارم الهی که حال دلت قشنگ باشه در پناه جان جانان رب العامین
حمید میدونیی چیه خدااا کارش خیلی درست خداااا بزرگترین و بخشنده ترین
شاید اینارو قبلا میدونستیم ولی الان بهش پی بردیم الان ازش سرسری نمیگذریم الان میدونیم کار اون اربابب عششششق فرمانروا ولی قبلا میگفتیم منننن من این من اون و و و
قبلا میگفتیممم این دمش گرم کارمو راه انداخت قبلا میگفتیم اااا این جای پارکش رو داد بهم و و و و….قبلا میگفتیممم این شخص که میتونه کارمو راه بنداز قبلا…
خدایا شکرررررت برای همچیز الهی شکرت
الان هر نفس کشیدنمون میگیم رب هر کاری میکنیم میگم رب
خدا قوت برادر، الهی که همیشه در پناه رب العالمین شاد و سلامت و موفق باشی. ازت متشکرم بخاطر کامنت ارزشمندت.
خیلی ازت ممنونم ، واقعاً حق با شماست. خداوند همیشه هوامونو داره، همیشه داره حمایت مون میکنه، همیشه برامون بهترین چیدمان رو انجام میده. بعد ما میزنیم زیر پلن خداوند و میخوایم با عقل خودمون کار کنیم. الهی که قلبمون اونقدری خضوع پیدا کنه و اونقدر تسلیم خداوند باشیم که دیگه از پلن خداوند منحرف نشیم.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی حسین جان ، در کنار خانواده بزرگوارت.
به واقع که اینجا این سایت و گفته ها و رفتار استاد عباسمنش سراسر توحیده و نوشیدن از این چشمه زلال لذت بخشه و تا اخر عمر از توحید بشنویم باز هم لذت بخشه خداروشکر برای هدایت به این مسیر و امید برای درک عمیق تر و عملگرا شدن … از کامنت هاتون لذت میبرم وتحسینتون میکنم
امیدوارم هر روز بیشتر از قبل آسان بشید برای آسانی ها و چرخ زندگیتون روون و بر وفق مراد بچرخه
نزدیک است آسمان ها از فرازشان [به سبب عظمت وحی] بشکافند و فرشتگان، پروردگارشان را همواره همراه با سپاس و ستایش تسبیح می گویند، و برای کسانی که در زمین هستند، درخواست آمرزش می کنند؛ آگاه باشید! بی تردید خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
=====================================
حمیدِ حنیف عزیزم سلام،امیدوام حال دلت عالی باشه و روی فرکانس توحید سوار باشی،اوضاع مومنتوم در چه حاله …؟!رو به راهی؟! رو به رشدی؟!
این کامنت رو درحالی برات مینویسم که استاد اومده سر کلاس و جلسه سوم ،منم یک گوشه ی کلاس نشستم منتظرم قلبم برای دریافت هدایت باز بشه تا بتونم بنویسم،اما الان دستور اومد از نوشتن برای شما شروع کنم.
راستی،هدایت قرآنیت،سوره ی شوری بود …خیلی این سوره رو دوست دارم،جاش بود که دوصفحه ی اولش رو کپی میکردم برات مینوشتم،ولی خب من 5تا گل اولش رو گلچین کردم،مابقیش رو با خدای خودت تنهایی بخون…
این فایل امروز نشانه ی روزانه م بود…بعداز گوش کردن به صحبت های استاد شایسته ،اومدم آخرین کامنت رو خوندم دیدم این آیه رو نوشته :
هر کس خدا ترس و پرهیزکار شود، خدا راه بیرون شدن را بر او میگشاید و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند. هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش را نافذ و روان میسازد و بر هر چیز قدر و اندازهای مقرّر داشته است.
خداروشکر پیغام خدا در بهترین زمان و مکان،به دستم رسید و باعث شد از سر صبح جلوی ایجاد مونتوم منفی رو بگیرم و خودم رو توی همون مدار حفظ کنم.
ظهر هم دنبال یک هدایت بودم که بتونم کانون توجه ذهنم رو جای درست نگه دارم که انگار یکی بهم گفت کامنت هارو بزن به ترتیب امتیاز و دیدم کامنت شما،٣ سال بعد از آپلود شدن این فایل روی سایت،تاپ کامنته… هم تحسینت میکنم هم ازت سپاس گزارم که به ندای قلبت گوش دادی و این کامنت رو نوشتی ،درسته که یک سال پیش خونده بودمش،اما نیاز بودم اسفند امسال هم روزیم بشه و قلبم رو روشن کنه.
دعا میکنم این تلگراف در بهترین زمان و مکان به دستت برسه،ببخشید اگر خیلی انرژیش مثبت نبود،تلاش آگاهانه برای حفظ حرکت اولیه ی دوچرخه ی ذهن بود و البته که دستور نوشتن از جای دیگه صادر شد …
راستی امروز غروب هم تو افکار خودم غرق بودم و تموم تلاشمو میکردم که اتصالم رو با اون بالایی حفظ کنم که یهو نیلا یک شکلات داد دستم گفت مامان ببین! روی این شکلات نوشته کیش!
و خدایی هست مهربان تر از مادر …و از هرجایی برات نشونه میفرسته که من حواسم بهت هست…فقط پیش برو …
که داند به جز ذات پروردگار،که فردا چه بازی کند روزگار ؟!
همین …تلگراف فرتیش.به امید دیدارت در بهترین زمان ومکان و در پناه نور میسپارمت،الله یارت باشه همیشه.
سلام و درووووووود فراوووووووووون به سعیده جان نورانی پروردگارم. الهی که حال دلت عالی و مثبت و توحیدی باشه. و همیشه و هر لحظه در مدار توحید و نور هدایت رب العالمین باشی.
یادته لقب نورانی رو برای چی گذاشتم کنار اسمت. یادمه یه زمانی بود چندتا کامنت نوشته بودی و هر بار هدایت میشدی به آیه «اللهُ نورُ السَماواتِ و الأرض» و من قلباً تحسینت میکردم که چقدر انسان توحیدی و نورانی هستی که هر بار به آیه نور هدایت میشی.
یه دوست عزیزی بود توی اینستا حرفهای انگیزشی میزد به نام آقای سهیل سنگر زاده، میگفت: صبحت بخیر جون دل، برقراری عزیز، سرکیفی؟ پاشو ادا حال بدا رو درنیار . حال منم بهت میگم پاشو ادا حال بدا رو درنیار.
هدایت قرآنی گرفتم سوره فتح اومد. استاد توی قدم نهم میگه خداوند وعده های خوبی به ما میده ، و ما باید هزار بار تکرارش کنیم. وعده فتح قریب. بفرما یبار دیگه هدایت قرآنی رو نگاه کن. فتح قریب نزدیکه، موفقیت نزدیکه، وعده خداوند حقیقته، چه کسی راستگوتر از خداوند به وعده خویش؟
«قَالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُمَا فَاسْتَقِیمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ» خدا به موسی و هارون میگه من که اجابتتون کردم ، من که سمت خودم رو انجام دادم. ببین اجیبت فعل ماضیه، استاد عباس منش همیشه روی افعال مضارع قرآن تاکید داره. مخصوصاً توی جلسه سوم دوره «هم مدار با جریان خداوند» اما من میخوام نظرتو به اجیبت جلب کنم که فعل ماضیه، گذشته است. من سمت خودمو براتون انجام دادم، تمومه، پرونده اش رو بستم. الان نوبت شماست، که استقامت بورزید و از مسیر قانون منحرف نشید. همین مسیر رو ادامه بدی درخواستت چند مدار بالاتر موجوده.
به خودت هزار بار بگو خدا تو رو اجابت کرده، سمت خودشو انجام داده ، وعده خداوند حق و حقیقته، من من من من باید سمت خودمو درست انجام بدم. بندگی کنم. تغییر کنم، توحیدی تر باشم. خدا سمت خودشو آلردی انجام داده. خداوند نیازی نداره برای اجابت من تکامل طی کنه، منم که باید تکامل طی کنم با خواسته ام هم مدار بشم.
باید هزار بار به خودمون بگیم فتح قریب نزدیکه. برای شروع همین دوره جدید «هم مدار با جریان خداوند» منو هدایت کرد به آیات ابتدایی سوره مریم. «ذِکْرُ رَحْمَهِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا» خداوند بهم وعده رحمتش رو داده، من چرا باید کفور و ناسپاس باشم و وعده بر حق خداوند رو ایگنور کنم و به نجوای شیطان گوش بدم. شیطانی که خودش اعتراف کرده من هیچ قدرتی بر شما ندارم.
پاشو ادا حال بدا رو درنیار.
«فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَیْنًا»
یه شوخی کنم؛ ببین خود خدا هم میدونه ما بندگانش چقدر شکمو هستیم، میخواد حال بنده هاش رو خوب کنه اول بهشون غذا تعارف میکنه. راضیم ازت پروردگارم.
خدایا من شکمو نیستم فقط دوست ندارم نعماتت اسراف بشه و از بین بره، همین؛ بالاخره طبیعت برای فراهم کردن اینها زحمت کشیده.
—————————————————————————
صبح بعد از اذان صبح همینجوری گزینه استخاره رو زدم هر جا باز بشه قرآن گوش بدم. سوره نور باز شد. و بعد رسید به آیه 30 سوره نور که به مومنان میگه قسمتی از نگاهتون رو کنترل کنید ، یه نکته برام داشت که میخواستم برات بنویسم ولی وقتی شروع کردم به نوشتن مسیر هدایت یه سمت دیگه رفت.
ان شاالله خداوند هدایتم کنه بتونم توی یه کامنت دیگه بنویسمش.
—————————————————————————
«به آبِ روشنِ می عارفی طهارت کرد ؛ عَلَی الصَّباح، که میخانه را زیارت کرد»
همین که ساغرِ زَرّینِ خور، نهان گردید ؛ هِلال عید به دورِ قدح اشارت کرد»
خب اینم از فال حافظ ؛ حافظ هم داره میگه خبرهای خوبی در راهه. دیگه حافظ شیرازی هم داره برات کامنت مینویسه.
آب روشن مِی نماد خبرهای خوب و خوشه، همون قره اعین که توی آیه 17 سجده بهش اشاره شده.
میخانه نماد درگاه الهیه، وقتی توی شعر حافظ عارف میره به میخانه، یعنی در واقع رفته به درگاه خداوند گیوآپ کرده که «خدایا همه چی از جانب خودته، من هیچی نیستم. من از عقل خودم هیچی نمیدونم» ؛ می و شراب ویژگیش اینه که قدرت عقل بشری رو از کار میندازه. خب حافظ داره میگه رو عقل خودت حساب نکن. روی قدرت و آگاهی و جریان هدایت الهی حساب کن. میخانه توی شعر حافظ حکایتش اینه.
هلال عید، (هلال عید فطر) هلال ماه، نماد پایان یه مرحله و شروع مرحله جدیده. یه ماه جدید شروع شد. مهمترین رویت هلال برای مسلمانان عید فطره که پاداش یه ماه بندگی شون رو میخوان دریافت کنن. یه مرحله تمومه، مرحله جدید آغاز شده. پاداشتو گرفتی. اجابت شدی. یه کوچولو دیگه مونده. چندتا مدار بالاتر.
نکته اش این که این بیت همزمان شد با شروع ماه مبارک رمضان، که قطعاً خبرهای خوبی در راهه.
میخواستم فقط یه بیت از حافظ بنویسم و کامنتم رو تموم کنم. بازم کلی حرف زدم از بس ذوق کردم.
میدونم از طولانی بودن کامنت استقبال میکنی. از خدا میخوام این کامنت رو در بهترین زمان و مکان بدستت برسونه، و باهاش احساست رو مثبت تر و توحیدی تر کنه.
راستی دیشب یه نقطه آبی داشتم، کامنت رو باز کردم و خوندم و چند دقیقه بعد بازم نقطه آبی داشتم، ولی هر چقدر رفرش میکردم کامنت جدیدی ندیدم. ساعت حدود 4 صبح بود که بازم رفرش کردم و کامنتتو دیدم. بخاطر اینه که یه کم دیر کامنتتو دیدم و با تاخیر امتیاز دادم. خلاصه ببخشید دیگه.
—————————————————————————
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و نورانی باشی سعیده جانم.
سلام به برادر عزیزم اقا حمید گل گلاب بوشهری خودمون در مدار هم جهت بودن با خداوند…
من امشب هدایت شدم به کامنتتون..حس الهی گونه ام گفت !برو تو فلان صفحه (نقل صحبت سعیده عزیزم )که بعد هدایت بشم به کامنت شما..
یادته یه شعری میخوندیم..
میگفتین.!
گل گفتی آی گل گفتی
مثل یه بلبل گفتی
جواب عالی دادی
غنچه بودی شکفتی
غنچه بودی شکفتی»
حمید عزیز.راسی پروفایلت کنار دریا عالیه..انشالله همیشه مثل دریا پر خروش و پرتلاطم باشی در مسیر الهی و هم جهت شدن با خداوند..
وقتی کامننتووو خوندم خیلی گریه کردم..حالمو خوب کردی پسر خوب!…
دَت گرم..مخصوصا اونجایی که گفتی..
(به خودت هزار بار بگو خدا تو رو اجابت کرده، سمت خودشو انجام داده ، وعده خداوند حق و حقیقته، من من من من باید سمت خودمو درست انجام بدم. بندگی کنم. تغییر کنم، توحیدی تر باشم)….
دقیقا یادم از اون اوایلی که وارد سایت شدم افتاد…
چون خیلی طولانی میشه..میخام یه گل گوشه این هدایت خداوند رو برات بگم..
همون روز اول خداوند در خواب خاستمو به همراه دو فرشته .با استاد عباسمنش که لباس پرچم امریکایی پوشیده بود و حتی کلاهشم رو سرش:بود..
و تو خواب بهم تبریک گفت..
و بازم همون فرشته..که یه خال دقیقا توی کُنج لبش داشت..
یه شب دیگه بیزنسمو بهم هدیه داد…
اینروزا دیگه دم دمای انشالله خاسته هام هستم..
اینقدر الهامات بصورت سریع منو با خودش هم جهت میکنه که فقط میرم یه گوشه ایی مدام سپاسگزاری میکنم..
واقعا همجوره پر از نور و رحمت الهی شدم…ایات قران که نگو!!!!الله اکبرررررر
راسی حمید جان.ما دو هفته پیش یه سفر به آبپخش بوشهر داشتیم.اومدیم پیست اسکی موتور سواری.اولین بارم بود اومده بودم به این شهرستان..چقدر زیبا بود…
دو طرف نخلستان نخل..و رودخانه زیبا دالکی درسته؟
وای چه روزی بود.خدا اون صبح بهم گفت..نه نگو…باهاشون برو روز خوبی برات…
دم دمای غروبم رفتیم دشت ننیزک تو راه برازجون…
بارونم باریده بود.دقیقا صحنه بهشتی که خداوند تو خواب بهم الهام کرده بود همون صحنه برام پدیدار شد…گلهای رنگارنگ تو وسط بیشه زار با صدای پرندگان..الله اکبر
ما مدام میاییم بوشهر.یه حس خیلی خوبی داره مخصوصا پاساژهای دلوار که پر از ادکلان عربی “بوی خاش! دبی مبییل داره!….
سلام و درود فراوان به شما خانم علیپور. الهی که حال دلتون عالی و مثبت و توحیدی باشه و همیشه و هر لحظه به نور رب العالمین متصل باشید.
بینهایت از شما سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمندتون.
مخصوصاً اون قسمتی که تبدیل شد به یه سفرنامه در گذر کودکی هامون در جنوب. و بیاد آوردن همه زیباییها.
خداوند همیشه و هر لحظه در حال هدایت کردن ماست.
ولی این ماییم که از مدار بندگی دور میشیم. اگر ما بندگی و احساس مثبت مون رو ادامه بدیم، احساس سپاسگزاری رو ادامه بدیم، قطعاً نتایج فوق العاده ای رو کسب خواهیم کرد.
از خداوند براتون بینهایت نعمت و ثروت و آرامش و سلامتی میخوام و اینکه توی بیزنس شخصی تون موفق باشید و تکامل طی کنید و نتایج فوق العاده کسب کنید.
اللّه خدایى است که هیچ خدایى جز او نیست. زنده و پاینده است. نه خواب سبک او را فرا مىگیرد و نه خواب سنگین. از آنِ اوست هر چه در آسمانها و زمین است. چه کسى جز به اذن او، در نزد او شفاعت کند؟ آنچه را که پیش رو و آنچه را که پشت سرشان است مىداند و به علم او جز آنچه خود خواهد، احاطه نتوانند یافت. کرسى او آسمانها و زمین را در بر دارد. نگهدارى آنها، بر او دشوار نیست. او بلندپایه و بزرگ است.
=====================================
حمیدِ حنیف عزیزم سلااااام!
سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله مهربانم از یک قلب آروم و پر نور فِرام شمال ایران تووو جنوب کشور!
حالت چطوره؟!رو به راهی؟! روووبه رشدی؟! مونتوم ها چطورن؟! اسنو بال افکت ها تحت کنترله؟!
اصلنم نمیدونم چرا دست به تلگراف شدم:)جز یک قلبی که من رو دعوت به نوشتن کرده …
احساس میکنم چرخ های زهواره در رفته ی دوچرخه م داره راه میفته! شبیه کسایی که فراموشی گرفته بودن،داره یادم میاد دلیل نتایج شگفت انگیز قبلی چی بوده و دارم تاتی تاتی کنان پیش میرم …
از قلبی که باز شده،از هم زمانی ها،از آیه هایی که دارم میشنوم…میفهمم که داره دوچرخه راه میفته…من فقط باید یکم بیشتر رکاب بزنم!همین!
چقدر تسلییم بودن خوبه!چقدر رها شدن در آغوش خداوند خوبه،چقدر به یاد آوردن معجزه های گذشته،حال آدمو دگرگون میکنه …خلاصه که اینجا اوضاع و احوال فرکانسی در حال رو به راه شدن است،آنجا چطور…؟!
راستی ممنونم برای تلگراف فوق العاده ای که برام فرستادی!واقعا آب روی آتیش بود …به قول فاطمه جان علی پور شما فقط بیا و از قرآن بنویس !شما فقط بنویس …اون آگاهی که از سوره ی نور نوشتی هم من رو شگفت زده کرد !پسر توی کدوم مدار ها سیر میکنی اینجوری توی جامت روپر از نور میکنه …؟!
همانا انسان را آفریدیم و همواره آنچه را که باطنش به او وسوسه می کند، می دانیم، و ما به او از رگ گردن نزدیک تریم.
برای همین گذاشتمش روی پروفایلم یک مدت جلوی چشمم باشه،یکم بفهمم خدا داره از چه قدرتی صحبت میکنه …خدایی که از رگ گردنم به من نزدیک تره …
از خدا سپاس گزارم که منت سرم گذاشته ٣ سال به صورت مستمر من رو توی مسیر نگه داشته …واقعا حمید نعمت توحید و آرامشش رو با چقدر هزینه میشه خرید …؟!حتی گاهی دلم میخواد برگردم به سال اول دانشجوییم که فارغ از اینکه کجا بودم و مشغول چه کاری بودم،به جای چسبیدن به نتیجه یا دنبال راه حل گشتن،فقط خودمو تو آغوش خدا رها کرده بودم …و بعد بوم بوم بوم اتفاقات عالی همینجوری وارد زندگیم شد…
ولی از یک جایی بعد به قول استاد ما یادمون میره دلیل نتایجمون رو…و اصل رو گم میکنیم،بازم خداروشکر خیلی تو جاده خاکی نموندیم…خدا هوامون رو داشت و با انگشت کوچیکه ش پشت یقه ی لباسمون رو گرفت و بلندمون کرد و پرتمون کرد وسط جاده :) گفت جریان ازینوره:) هم جهت با من بیاین :)والا به خدا …
خب اگر فکر کردی که تلگراف تمومه سععععععععخت در اشتباهی،به جبران تلگراف قبلی که انرژیش زیاد مثبت نبود …دیگه چه خبر :) اینجا کجاست که با عینک ریبن برامون عکس گرفتی؟!خداوکیلی حال میکنی با دریای جنوب نه …؟!
بالاخره که چی! من برمیگردم جنوب تر :) حالا ببین :)
نشونه ها اشتباه نمیکنن!دیر و زود داره،سوخت و سوز نداره!فقط امیدوارم این بار که برگشتم سر اسباب کشی شما و رضوان جا خالی ندین :)
نصف شبی یاد یک خاطره افتادم:)یادته برات نوشته بودم لباس شسته هارو پهن کردم روی جارختی توی (زِل،ذِل،ضِل،ظِل) آفتاب،بعد شب رفتم برشون دارم دیدم خیسن،جیغ کشششیدم این آفتاب مغز منو سوزوندههههه،چرا لباس ها خشک نشدن؟!تازه اونجا فهمیدم شرجی هوای جنوب یعنی چی:)))آخیبه دلم:) چه دلم برای اون روز ها تنگ شد:(
بگذریم :)
خدایی که از رگ گردن به من نزدیکتره،بهتر میدونه چه زمانی باید کجا باشم…من فقط باید با خیال راحت تسلیمش باشم.همین.
وبله بالاخره تلگراف فرتیش.
طبق رسم نانوشته انتهای تلگراف رو هم با نور قرآن بسته بندی میکنم و دعا میکنم انشالله در بهترین زمان و مکان به دستت برسه و مومنتومت رو مثبت تر کنه !
سلام و درود فراوان به شما سعیده جانم. الهی که حال دلتون عالی و مثبت و توحیدی باشه. یه پاسخ برای کامنت شما توی جلسه دوم نوشتم وقتی ارسال کردم دیدم نقطه آبی دارم. و خدا رو صد هزار مرتبه شکر از دل کامنت شما هدایت الهی و احساس مثبت دریافت کردم.
یه جایی نوشته بودی سه ساله داریم مسیر رو ادامه میدیم. یه لحظه به خودم گفتم آره واقعاً سه ساله من دارم اینجا شاگردی میکنم، سه ساله دارم اینجا مینویسم ، این خودش مومنتوم مثبته، یه حسی بهم گفت دمت گرم که سه ساله ادامه دادی، حواست هست که الان دو دوره ست، با آموزشهای استاد عباس منش آنلاین و هم مدار هستیم؟ این خودش نتیجه محسوب میشه. ما قبلاً از دوره های قدیمی استاد استفاده میکردیم. ولی الان با دوره هایی هم مدار شدیم که خود استاد داره میگه منم مثل شما دانشجوی دوره هستم و دارم روی خودم کار میکنم.
خداوند از رگ گردن به ما نزدیک تره ، خداوند در وجود ما جریان داره . حکایت ماهی و آب.
خداوند کمکمون کنه به آرامش و توحید عملی برسیم. واقعاً ایمان داشته باشیم. حرکت کنیم با ایمان و با آرامش.
—————————————————————————
هدایت قرآنی هم ابتدای سوره لقمان اومد. و بازم مفهوم مومنتوم. این قرآن برای نیکوکاران مایه هدایته.
—————————————————————————
حوالی ساعت 1:20 بود که یه خواب دیدم از خواب پریدم. خواب نیروی دریایی. دیدن خواب نیروی دریایی برای من کابوس محسوب میشه چون من دائماً تاکید میکنم که من از این مرحله عبور کردم چرا الان دوباره اینجام.
یه ناو قدیمی رو آورده بودن که بازسازی کنن، و بهم پیشنهاد داده بودن تو بیا موتورخانه رو برامون بازسازی کن. منم نگاه میکردم همه چی زنگ زده، سیستم برق قطع شده. لوله ها نشتی داشتن. ولی با اشتیاق میگفتم باشه، من انجامش میدم براتون. شرطش هم اینه که برام فلان کارها رو انجام بدین، فلان وسایل ایمنی رو تهیه کنید. نکته اش اینکه توی خواب باور داشتم من میتونم انجامش بدم. و بازم به رسم همه خوابای نیروی دریایی که میبینم بهشون میگم من از اینجا رفته بودم، الان اینجا چیکار میکنم؟ من محل کارم یه جای دیگه ست.
نتیجه این از خواب پریدن ها هم شد خوندن و نوشتن چندتا کامنت. الهی صد هزار مرتبه شکر. خداوند این کامنت ها رو بعنوان صلات و بندگی ازمون بپذیره.
راستی این عینک ریبن نیست. از این عینک پلاستیکی های ارزون قیمته. اینجا بهش میگن ساحل خلیج نایبند، یا راس نایبند یا دماغه نایبند و یا سایر موارد. هفته پیش که شبکار بودم جهت کنترل ذهن رفته بودم، نزدیک عسلویه ست. خیلی انرژیش مثبته.
خواستم بنویسم شما پاشو بیا جنوب خودم میبرم اینجا رو بهت نشون میدم، بعد یادم افتاد هدایتها همه از آن خداست، اونه که هدایت میکنه، من کی باشم که روی عقل خودم حساب کنم؟ بقول حافظ «خرد خام»
هم اکنون نشانه رحمت الهی، میخواستم کامنتمو تموم کنم، صدای نم نم بارون از پشت پنجره شروع شد. باران نماد رحمت الهیه. باران رحمت الهی همواره جریان داره ، از خدا میخوام کمکم کنه ظرف وجودم رو برای دریافت رحمتش گسترش بدم.
«این خرد خام به میخانه بر ؛ تا می لعل آوردش خون به جوش»
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی ، در آرامش و بر مدار نور هدایت.
(خدایی که از رگ گردن به من نزدیکتره،بهتر میدونه چه زمانی باید کجا باشم…من فقط باید با خیال راحت تسلیمش باشم.همین.)
دوست عزیزم!
نمیدونم چحور سپاسگزار خداوند باشم..
الان که دارم این پیام میزارم،” توی اتاق کارم هستم یه محیط ایزوله “،..من و خدا با هم دارییم الگوی جدید هدایتی رو به اتمام میرسونیم.
نور الهی ..صدا دراومدن گوشم برای تایید برای مرحله بعد…داره مدام بهم میگه کارت درسته…
اینروزا اصلا نمیدونم کجا سیر میکنم از بس حالم خوب و هواییی!…
اصلا فکرشو نمیکردم بتونم همچنین کاری رو انجام بدم…
….
دیشب خواب دیدم دفترهای یادداشت کلاسمو توی یه نایلون گذاشتم و با سختی دارم اونا رو با خودم حمل میکنم و میبرم..در نایلون .رو بازش کردم…
داخلش یه چتر سیاه شکسته بود…
بارانم باریده بود اب جمع شده بود با چند نفر ..راه صاف رو “نشونشون دادم” و با هم راهی قبرستان شدیم.
اول ورودی یه نگاهی به کل قبرا انداختم.!
اول قبرستان یه درخت سدر بزرگی بود..و چند تا مقبرهای اشناهامونم دزدیده بودن!..
چیزهایی که الان دارم بیاد بیارم..
نگاه کردم چتر سیاه همون غم و اندوهمه دارم میبرم تو قبرستان خاک کنم…
به حس خاصی داشت..اینقدر نایلون تو دستم سنگین بود که با قدرت با خودم میبردم ولی حس سنگینیش تو دستم احساس میکردم…
بعد این خواب.خداوند یه تکه ایی از نوشته های مقاله استاد عزیز رو برام بولد کرد!..
این نوشته بود.
(چون جهان به ما اجازه نمیدهد که خلاف قوانینش عمل کنیم. بلکه باید صبر داشته باشیم. به قول قرآن، از صبر(به معنای تکامل) و صلاه (به معنای توجه بر نکات مثبت و نعمتهایی که همین حالا داریم و سپاسگزاری به خاطر آنها)، برای هدایت شدن کمک بگیریم.)
….
همین تفکر راجع بهمین متن چند مدار انداختم جلو..درکم خیلی رشد کرد…
…..در نهایت..
خیلی خوشحالم…که دارم هر روز پرقدرت و توانمند میشم در حل مسایلم…
هفته گذشته دو تا الهام بصورت واضح رسید..قدم اول دوم… سوم امروز .انشالله میرییم برای قدمهای بعدی..
ببینم میخاد روزهای اینده چی بشه..
ولی میدونم برنامه ریزی خداوند حرف نداره…
من هر روز دارم قوی و بهترین خودم میشم….
سعیده حان!..
پیامتون خوندم .گریه کردم حالم خوب شد…
یکم مدارم رفت بالا…
اینقدر وابسته این محیط شدم ..
خداوند هفته گذشته طبق الهاماتش از جایی که فکرشم نمیکردم یه پول درست و حسابی برام واریز کرد..و من تونستم خاسته هامو که براشون هیچ برنامه ایی نداشتم و تسلیمش بودم..
سلام و صد سلام آقای امیری و همه عزیزانی که کامنت من رو میخونند. خداروشاکرم برای اینکه به ندای قلبم گوش دادم و کامنت هاروخوندم. خوندم و خوندم تا به کامنت زیبای شما رسیدم. جملاتتون در این روزهای من دقیقا مثل این بود که یک راه بلد، نقشه راه به دست سر راهِ من گمشده سبز بشه، نقشه رو برام از ب بسم الله توضیح بده، تجربیات شیرین خودش رو برام شرح بده و بعد دوباره برگرده به زندگی و مسیر توحیدی خودش. واقعا دستمریزاد دارید با این کامنت که با گذشت دوسال، همچنااااان اثربخش، هدایتگر و پر از پند و آگاهیه. راستش رو بخواید من مثل یک شکارچی همیشه دنبال کامنت هایی هستم که در اونها یا نکته ای برای هدایت من داشته باشه م نشانه روزم باشه یا حداقل چندتایی نتیجه شیرین وخوشمزه لابهلاش گنجونده شده باشه… به همین دلیل رندوم بین صفحات میچرخم و میچرخم تا به متن دلخواهم برسم، حس میکنم خدا انگشتم رو هدایت میکنه که کجا و روی چه صفحه ای متوقف بشم. کجا کامنت بخونم و از کجا عبور کنم و وقت تلف نکنم.
بله با افتخار این دفعه کامنت شما شد شکار من. البته چه صید دلنشینی بود؛ هم درس داشت، هم پند داشت، هم پر از نور و آگاهی بود، هم تشویق به ادامه مسیر، هم نتایج گهرباری داشت و هم باورهای خوبی رو در خودش پنهان کرده بود. خداروشکر میکنم که امشب هم هدایتم کرد به یک مسیر شگفت انگیز. خوشحالم برای خودم بابت دریافت ها و آگاهی هام و خوشحالم برای شما…بابت نتایج عالیتون.
به نام خداوندی که هرآنچه دارم از آن اوست و تنهاخداوند است که حاکمیت کل جهان را دراختیاردارد
سلامو درود پروردگار به مریم جان شجاع و جسور و به استادعزیز وگرانقدرم که بااین آموزشهای ارزشمند داره کلی به ما کمک میکنه که ازخودمون یک فردی قوی و قدرتمند بسازیم
سپاسگزارم از مریم عزیز که در بروز رسانی بخش دانلوها باتمرکز عالی به جاهای خوبی از سایت رسیده و با گوش دادن تمرکزی به تک تک فایلهای ارزشمند تونسته دسته بندی اساسی در فایلها ایجادکنه و خیلی راحت در اختیار اون فردی بذاره که میخواد در هر موضوعی از زندگیش روی یک کلید و دسته بندی مربوط به اون موضوع کلیک کنه و اون نکته های اساسیی که استاد عزیز بیان کردند رو به راحتی خوراک ذهنو روحش کنه
مریم جان بی نهایت بار تحسینت میکنم که خودت انقدر عالی به آموزشهای استاد عمل میکنی و این انگیزه ی دوباره رو به من دادی تا دوباره این فایلهای دانلودی رو از اول شروع به گوش دادن و نکته برداری کنم و ارزش این گنج عظیمی که خداوند چهارساله در اختیارم گذاشته رو بدونم
دقیقا این اسمهایی که برای هرفایل انتخاب کردید مثل یک عبارت تأکیدی و یک اقدام عملیی میمونه کهوقتی بعداز کلیک کردن روی اون عبارت تأکیدی صحبتهای گوهربار استاد رو درمورد اون عبارت تأکیدی اساسی تر گوش میدیم انگار یک انقلاب عظیمی در درون آدم رخمیده که دیگه آدم ناخودآگاه میره سمت عمل کردن به اون فایلها،انقدر که استاد در هر موضوعی در فرکانس عالی بوده و به طرز معجزه آسا و شگفت انگیزی بر قلبو جان میشینه
مریم جان سپاسگزارم از شما که تواین قسمت از سریال زندگی در بهشت اونقدر میشد اون صلح درونت رو حس کرد که بلافاصله من هم یک تعهد باخودم دادم و اون رو در دفترم نوشتم که از امروز به بعد باااااید بتوانم فایلهای استاد رو کلمه بهکلمه بنویسم و نکته برداری کنم و به تک تک اون حرفها عمل کنم،چرا که این آگاهی ها واقعا این چندسال بااینکه به قول شما لنگ لنگان پیش رفتم ولی زندگیم رو از این رو به او کرده،روابطم باهمسرم،تجربه ی نعمتهای خداوند و و تمامی این نتایج رو گرفتم ولی اینبار میخوام خیلی جدی تر و بنیادین تر این حرفهارو در وجودم بسازم و انگار که هربار تشنه ی درک این آگاهی ها و تشنه ی عمل کردن به اونها هستم
انگار دارم هربار خودخواهانه تر به دنبال تجربه کردن یک زندگی بهتر هستم و واقعا دارم به جایی میرسم که دیگه هیییچ علاقه ای ندارم برای کسی دلسوزی کنم،هیچ علاقه ای ندارم برای کسی تضادهای زندگیمو بیان کنم
به محضی که حالم گرفته میشه سریع میام توی سایت و خودمو به صورت هدایتی بایک فایل آروم میکنم،و معجزه میکنه وقتی که ازخداوند هدایت میطلبم و یک فایلی رو برام خدا پلی میکنه که دقیقا مربوط به موضوع زندگیم درهمون لحظه هست و بی نهایت از استاد عزیز سپاسگزارم که در سخت ترین لحظات زندگیم که هیچ کس هییچ درکی از حال روحیم نداشت،باصحبتهای گوهر بارشون یک امید دوباره رو در دلم زنده کرد و مثل یک آبی برآتش تمامی نگرانی های درونم رو خاموش میکرد
واقعا گاهی وقتا نمیدونم چطور ازشما سپاسگزاری کنم که حقم رو ادا کرده باشم،ازینهمه لطفی که شما بهم داشتید و اونقدر دسترسی به سایت رو راحت کردید که در هرساعت از روز بتونیم به اینهمه اگاهی دست پیداکنیم
دقیقا دسترسی ما به این سایت درهرلحظه مثل دسترسی ما به خداونده که درهرلحظه آماده هست تا بندش رو هدایت واجابت کنه
مریم جان عاشقتم که دراین ساعت از شب خیلی شجاعانه از محدوده ی ترسهات فراتر میری و مثل یک شیرزن کل این محوطه ی مزرعه ی بهشتی رو بازرسی میکنی،چقدر بارها این شجاعتت رو تحسین کردم و خداوند من رو هم در موقعیتهایی قرارداده که وارد دل ترسهام بشم و برترسم غلبه کنم و چقدر همین غلبه بر ترسهام وحسااب باز کردن روی بالاترین نیروی جهان منو از درون رشد داد،چقدر از من یک آدم صبور،پرازآرامش پراز ایمان ساخت
چقدر همین غلبه بر ترسم باعث شد دیگه از خیلی از موضوعات زندگیم نترسم و همه چیز رو گذرا ببینم
چقدر ترسم رو ازآینده کمتر کرده،چقدر تونستم بیشتر درزمان حال زندگی کنم
واقعا هرچی از نتایح غلبه بر ترسم بگم کم گفتم و این رو مدیون آموزشهای همراه با عمل شما هستم
آفرین به شما مریم جان شجاع و دلیر که در اولین قدم از غلبه بر ترستون توی زمین شصت هکتاری یک شب رو صبح کردید،وااااقعا بی نظیره این حداز شجاعت و شهامتتون خدایاااشکررت
مریم جان دقیقاوقتی ادم به این اگاهی ها گپش میده ناخوداگاه شجاعتی در دل ادم میوفته که به اون اگاهی عمل کنه،مثل شما که در دل شب تونستید تا کنار شاپ و حتی تریل قدم بزنید،خداای من یعنی تااین حد آدم میتونه ذهن رو کنترل کنه و بتونه در دل تاریکی شب بدون هیچ نوری راه بره
واقعا فوق العادست و تحسین برانگیزه این حداز شجاعت اون هم باجنسیت خانم،که اکثر جامعه براین باورند که یک خانم نباید تااین حد هم شجاع باشه،بلاخره باید یه ترسی هم از تاریکی و اینجور چیزا داشته باشه،چون یک زن ضعیفه چطور میتونه از خودش دفاع کنه!
اونها نننمییدونن که وقتی دلت به خدا بنده،و امیدوتوکلت درهرلحظه به خداوند باشه هییییچ موجود و احدی نمیتواند به تو آسیب برساند.
الله اکبر مریم جان وقتی که گفتید نصف شب صدای مرغو خروسا بلندشد و شمابه این منظور ازخونه بیرون اومدید که کیودی رو بزنید،مو به تنم سیخ شد،واقعا شگفت انگیزه که آدم تااین حد بتونه برترسش غلبه کنه اون هم وقتی خودت تنها باشی و یک ایمااان بسیار قلبی میخواد که اون لحظه خدا رو کنارت ببینی و وارد دل این ترس بشی،واقعا دمت گرم دختر که اینقدر عالی داری درعمل ایمانت رو نشون میدی خدایاشکرت
این حرفتون بسیار نکته ی مهمی بود برای من:اینکه ورودی خوب به ذهنمون دادن وذهنون رو کنترل کردن باعث میشه ازدرون اتفاقات خوبی برامون بیوفته و یک شجاعت درعمل برامون رخ میده
اینکه باگوش دادن به این اگاهی ها باورهای هماهنگ باخواستم رو درونم بسازم…
واما یک صبح زیبای دل انگیز دیگه دراین فضای مقدس و الهی شروع شده،خدااای من بوی نم باران،بوی چوب درختان،بوی چمنها،بوی عطری که از درختان در فضا معلق شده،مه روی دریاچه،پاکیزگی هوا،صدای گوش نواز خروس آوازخان،واقعا که تحسین برانگیزه و مرده رو زنده میکنه
تحسین میکنم مریم عزیز رو که دراین تنهایی از صبح انقدر عالی بر زیبایی های این فضای بهشتی متمرکز میشی و حتی از پشت دوربین هم میشه که این حسوحال خوبتون و این عطروپاکیزگی هوا رو درک کرد
خدایاشکرت بخاطر اینکه قراره کلی جوجه های زیبای دیگه از رود آیلند مهمون این مزرعه ی خداگونه ی بهشتی بشن
خدایاشکرت که مریم جان با حسوحال عالی و باارامش بی نظیر قراره این کارو انجام بده و هرچه زودتر مهمونای سفارشی رو وارد این ویلای بهشتی کنه
آفرین به شما مریم عزیز که به مهمونای از راه رسیده شربت ویتامین میدی که خستگی راه از تنشون بیرون بره
آفرین به شما کدبانوی ماهر که اینقدر عالی جاومکان اونهارو ستاپ میکنی و این کار رو باعشق و بالذت انجام میدی
آفرین به شما خانم همیشه درصلح که انقدر زیبا به این مامان مرغیا عشق میورزی
خداای من این صحنه ای که از داخل لونه ی مرغا فیلم گرفتی و اونها تو یک قسمت جداگانه خوابیده بودن،چقدر فوق العاده بود چقدر تحسین برانگیزه این صحنه ی زیبایی که مامان مرغی ها با تخم هاشون پاسخ زحمات وعشق بی قیدشرطتون بهشون رو میدن
چقدر لذت میبرم ازینکه شمامریم جان آماده ی تجربه کردن هرچیزی هستید و باعشق ازون استقبال میکنید،چقدر دریک کلام من از لذت شما لذت میبرم چقدر از صلح درون شما به وجد میام،و هزاران هزاربار تحسینت میکنم
عاشقتونم و ازتون بی نهایت بار سپاسگزارم که من رو باخودم تاحدود نسبتا زیادی به صلح رسوندید و ازهمه مهمتر به جای رسیدم که درخیلی ازموضوعات زندگیم تونستم به ترسهام غلبه کنم
هرکجاهستید شادوپیروز و سرشاراز عزت نفس واعتمادبنفس و عشق به پروردگار باشید…
سلام به استاد عباسمنش عزیز استاد شایسته ی عزیز و تمام دوستان همفرکانسی عزیزم که حقیقتا از کامنتاتون به اندازه فایلا کلی درس یاد گرفتم
تحسسن می کنم این زیبایی بی نظیر پرادایس رو که روح آدمو به پرواز درمیاره درختها مرغ و خروس ها داک ها جوجوها این چشمه های زلال بینظیر ابرهای قشنگ و هزاران زیبایی دیگه که اصلا نمیشه شمارش کرد
تحسین خونه چوبی زیباتون رو که من عاشق چوبم و از بوی چوب دیونه میشم هرچی تو زندگیم عاشقشم و دوسش دارم این پرادایس همگی رو باهم داره رابطه ی زیبا و آزادانه زوج قشنگ و توحیدیمون آزادی مالی و زمانی مکانی
جلوه های خداوند که واقعا هرزیبایی در هرجای زمین قشنگمون انگار یه امضا و اثر انگشت از خالقشه که میگه من هستم به سوی من بیایید تا دنیارو به پاتون بریزم
امیدوارم همه ی انسانها از همه لحاظ موفق باشن و رشد کنن و همچین زیبایی هارو تجربه کنن امیدوارم منم روزی پرادایس خودمو داشته باشم با عزیزدلم در کمال عشق و آرامش و رشددوجانبه زندگی کنیم
دوستتون دارم و براتون بهترینهارو آرزو می کنم
به نام خدای مهربان خداوندا هر چه دارم از ان توست
تحسین میکنم خانم شایسته رو که انقد حرفه ای روی خودت کار میکنی چقد لذت بردم چه نکته های رو گفتی دقیقا با کارکردن روی خودمون به دل ترسامون میریم خانم شایسته عزیز من هم شاید ده سال بود رانندگی رو یاد گرفته بودم اما با وجود ترس نمیتونستم رانندگی کنم که بعد از کار کردن روی خودم یه دفعه که همسرم برام ماشین گرفت من رو تو عمل انجام شده انگار اونجا تکامل طی شده بود من دوست داشتم انجام بدم اصلا باورتون نمیشه البته شما باورت میشه چون تجربه داری من به سادگی رانندگی میکردم و میکنم ولی خودم هنگ بودم خدا چی عوض شده این وسط ذهنیتم من به شدت ورودی هامو کنترل میکردم الانم میکنم ولی اون اوایل خیلی بیشتر بود الانم میکنم واقعا همینه من عاشق این کار کردن هام هستم کلا در هر وقت دارم کار میکنم یا فایل گوش میدم یا تمرین با در موردش صحبت میکنم و بعضی وقتا ذهنم میگه باید بری سرکار پول بسازی من هم مثل شما عاش مرغ و جوجه هستم البته چند سری بزرگ کردم الان 12تا بلدرچین و 2تا جوجه رنگی دارم برام تخم میزارن گفتم بفروشمش واسه کسب درامد من با کردن روی خودم خواسته هام براورده میشه اما ذهن میگه باید یه کاری کنی من عاشق کار کردن رو باورهام هستم هر چقد خسته باشم باز لذت میبرم و حسم خوبه و چون به قول استاد خیلی زود نتیجه میاد انگیزه ام بیشتر میشه خدایاشکرت
تحسین میکنم شجاعتتون رو چه صبح زیبایی چقد اون مه زیباست چقد صدای خروس زیباست چقد پردایس زیباست
تحسین میکنم نگاه زیبابین و شکرگزارتون رو خدایاشکرت
چه جوجه های نازی خدایاشکرت خیلی لذت بردم
تحسین میکنم این ازادی مالی زمانی ومکانی تون رو که خیلی راحت واسه هر چیزی که دوست دارین هزینه میکنین واقعا ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهان است خدایاشکرت
سپاسگزارم از خداوند که منو در این مسیر الهی قرار داد خدایاشکرت
سپاسگزارم از شما دوعزیز در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید دوستتون دارم
سلام مریم بانوی زیبا و سلام دوستان هم فرکانسی
مریم عزیزم چقددر این بروزرسانی ها و این طبقه بندی موضوعات ،کار منو راحت کرد.دسته بندی ها،
کلید ها،عااالی بودن.
واقعا سپاسگزارم
چقدر هوشمندانه بود.
تحسینتون میکنم.
چه همتی.چه تمرکزی.چه عزت نفسی.
آفرین.
من از این فایل آموختم که چطور قانون رو و اصل و اساس رو به موازات تمام امور زندگیم آگاهانه بکار ببرم و کیفیت زندگیم رو بالا ببرم.
مریم جانم من عاااشق این ویژگی شما هستم که در هر موضوعی چه کاری و چه زندگی ،بهبودهای کوچیک کوچیک ایجاد می کنید و در انتها می بینیم که همون بهبودهای کوچیک به چه حرکت عظیمی تبدیل شده.
من از شما آموختم که هر بهبود کوچک و هر حرکت عظیم چطور منجر به ایجاد تجربه های شیرین و
تکاملی یی میشه.
عااااشق این چند منظوره کردنِ فایلهاتونم که هر فایل به راحتی چندین نکته رو آموزش میده و چند تا سرفصل اساسی براشون تعریف می کنید.من کلی ذوق میکنم برا این سرفصل ها.یعنی دایره المعارفیه برای خودش این فایلها.
خیلی خوشحالم که امروز هدایت شدم به این فایل آموزنده.
آخ آخ تضادهاااا.قسمت مورد علاقه ی منه.
من آگاهانه ارزش تضادها رو در زندگیم فهمیدم و در مواجهه با تضادها،فورا از خداوند کسب تکلیف میکنم و میگم خدایا از این تضاد قراره چه درسی به من بدی؟
قراره این تضادچه جوری به رشد من کمک بکنه؟
اوایل اینطوری نبودم و تضادها ناراحتم میکرد اما بعد از مدتی که خودمو موظف و مقیّد دونستم روزانه بمدت 18 ساعت فایلهای استاد رو ببینم و گوش بدم و نت برداری بکنم،مواجهه با تضادها برام آسانتر شد در واقع هر چند خیلی سخت بود ولی سعی کردم استمرارم رو حفظ کنمو مدام به خودم می گفتم هستی خانم برای یکبار هم که شده توی زندگیت یه کاری رو تموووم کن نصفه کاره رها نکن.
شاید باور نکنید اما من شبها هم فایلها رو با صدای کم میذارم کنار بالشتم و گوش میکنم حتی توی خواب.این استمرار اوایل سخت بود و حس میکردم دچار فرسایش میشم از تکراری گوش کردن و دیدنشون.
اما ادامه دادم.
و از خداوند هدایت و مدد خواستم و اون هم کمکم کرد و آسان شد برام.
الهی شکر .الهی شکر.
وای چقدر تحسینتون میکنم مریم جون برای ایده ی انتخاب عکسهای استاد برای بنر هر فایل.واقعا عالی و به جا هستند.جمله ی دستوری رو هم خوب اومدین .لذت بردم آفرین.
من از این فایل آموختم که هر چقدرم که فایلها رو تکراری دیده باشم ،باز هم دوره کردن اونها ضروریه مثل انسان تشنه ای که همیشه نیاز به آب داره منم همین حسو نسبت به فایلها دارم.
بعلاوه فرکانس امروز ما با فرکانس فردامون باهم فرق داره و صد البته که حتما یه میلیمترم که شده رشد کردیم..
آفرین مریم جون بخاطر این خودشناسی و تغییر.بخاطر این خودسازی و آزمونی که از خودتون گرفتین.زبان قاصره که چطور تحسینتون کنم برای این حجم از شجاعت و شهامت و استمرار و درصلح بودن با خودتون.
غلبه بر ترسهای عمیق وجود کارِ هر کسی نیست…
احسنت آفرین به شما.خدایاشکرت.
شما نمونه ی بارز ایمان و عمل هستین.
ایمان و عمل همون اتفاقات موازی یی هستند که خودتون توی این فایل فرمودین.
همون اجرای توحید عملیه که بصورت موشکافانه تلاش کردین و وقت گذاشتین و از این فایلها آموختین.
تلاشتون ستودنیه.
معلومه که این حجم از تلاش منجر به قرار گرفتن در فرکانس شجاعت و شهامت میشه.
و یادداشت کردن که استاد همیشه میگن نوشتن نیمی از راهه و این باورهای قدرتمند کننده با نوشتنه که مهر تاییدشون زده میشه و با اجرا هستش که تغذیه میشن.
دست به عمل شدن توی هر موضوعی واقعا لذت بخشه.
آموختم ازتون که ورودی های خوب و کنترل کانون توجه، ترسهای کپک زده در اعماق وجودمون رو پاک می کنه و قدرتی بهمون میده که برای خودمونم باور کردنی نیست.
مریم جونم من دسته بندی به دسته بندی و کلید به کلید دارم پیش میرم و بجای نکته برداری در دفتر های خودم،برداشتم از اونها رو کامنت میکنم در سایت که همه استفاده کنند.هر 5 ثانیه یکبار فایل رو استاپ میکنم میام چند کلمه مینویسم تو قسمت دیدگاهم در سایت ،دوباره برمیگردم به دیدن فایل و به همین منوال تااا آخر فایل همینطوری تماام حس استنباط خوبم رو می نویسم تو کامنتم.برای همین گاها کامنتم طولانی میشه ولی دلم نمیاد احساسمو ننویسم.
و اتفاقا با دیدن این فایلها به این سبک موفق شدم پلن بریزم و طبق پلنم هر روز پیش برم.
خدا گواهه هرشب خودمو ارزیابی می کنم و به روزی که گذروندم نمره میدم.خیلی قشنگه .خیلی خوبه.
حس میکنم تو رقابت با یه حریف خیالیم.
و آگاهانه دارم حس می کنم که باورهای هم جهت باخواسته هام داره شکل می گیره.
آموختم ازتون که وقتی که آدم بمب انرژیه باید انتخاب کنه و همون موقع اجراش کنه و دست به عمل بشه.
آموختم ازتون که از تاریکی مطلق نترسم و ذهنمو کنترل کنم.
به به چه مه زیبایی.
خدایا شکرت برای باران،برای صدای خروس،برای این آرامش برای این زیبایی.
ای جانم چقدر زیبا صحبت کردین مریم جون با کارمند پست آفیس.میشه اشتیاق دیدن جوجه های رودآیلند رو از توی صداتون فهمید.خدایاشکرت.
وای ننه انباکس جوجه ها رو.
ای مااادر چه جوجه های نازی
الهی من بگردم که ویتامین سی میخورن ایناااا.
وای مادر مردم برای این رسپی تون مریم جون نوکشون رو میزنیم تو آب میذاریم تو جعبه چه کار لذت بخشیه.قربونتون برم مریم جونم آخه با یک دست دوربین یک دست جوجه آب دادن سخته .چه میکنه این عزت نفس.چه میکنه این عشق.وقتی عاشق کارو زندگی ت باشی نتیجش میشه این انرژی ماورایی.
چه ظرف غذای بامزه ای ای جانم .
خدای من جرج چقدر رشد کرده ماشالله.
خداروشکر برای تخم مرغ مادر مرغی.
خداروشکر که انقدر جوجه ها خوشحالن گویی میدونن که چه سرپرست های خوبی توی پرادایس زیبا پیدا کردند.
عاشقتونم .
به نام الله هدایتگر
سلام دوستان عزیزم
فایل نشانه امروزمن
دیشب به خداگفتم خدایاکدوم یکی ازفایل های دانلودی روشروع کنم چون دسته بندی روزشمارتحول روتموم کردم کامنت خونم نوشتم نکته برداری کردم وبعدنشانه من این فایل بودکه خدابهم گفت بروفایل های توحیدی روگوش کمم تابتونی برترس هات غلبه کنی وهردسته بندی که نیازداشتی روگوش بده ومثل عبارات تاکیدی عمل کن وبااین کارذهنتوکنترل میکنی ورودی های خوبی به ذهنت میدی ویاعث میشه برترس هات غلبه کنی
داشتم فکرمیکردم تمام نتایج استادبرای همین پاگزاشتن روی ترس هاشه که به این نتایج عالی رسیده وتوحیدرودرعمل اجراکرده
بایدباتمرکزبیشترروی فایل هاکارکنم تامدارمن بالاتروبالاتربره
گاهی وقت هاناامیدی تواین راه به ادم دست میده وشیطان بهم گفت توکه نتایج عالی نگرفتی این همه فایل گوش دادی پس چی شدولی میدونم که به قول مرضیه عزیزهرچی که اوضاع خراب باشه خداوندکارهاروانجام میده ودقیقاهمین طورهدونبایدجازدوناامیدشد
خدایاهدایتم کن
به نام خدا که رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی.
الله اکبر چقدر این فال پر از آگاهی هست ،
بدنم مور مور شد
امروز میخواستم این قسمت 84 رو شروع کنم ولی پیداش نکردم تو فایلهام گفتم شاید نشونه است که الان نبینم،
بعداظهر تعهدی که مدت ها به خودم خدا داده بودم و هی پشت گوش مینداختم را اجرا کردم و قول دادم از این پس ادامش میدم و اومدم نشستم پای این قسمت و فایل رو که گم کرده بودم و پیدا کرده بودم پخش کردم و مصادف شد با این سوالات و اون اتفاقات.
واقعا شما یک انسان پرتلاش هستید که چندین کار را با هم مدیریت میکنید و من تعجب میکنم به کارهای سایت هم میرسید خدا قوت
من دو سه روز پیش با خودم فکر میکردم که چرا اسم فالها عوض شده ?و در اموزش ها دوبار فایل آپلود شده ؟یا چرا عکس بهتری نذاشتن؟ ، که جواب این سوالم را الان گرفتم. میبینید هدایت رو
وقتی ما ورودی های خوب میدیم به ذهنمون و کانون توجهمون رو کنترل میکنیم چه اتفاقات خوبی توی وجودمون میوفته ، اتفاقی که توی سالها نتونستم بهش غلبه کنم .
همه چی کنترل ذهنه ، کنترل ذهن یعنی ورودی های مناسب بدی.
خدای من خیلی زیباست و این مه رقیق روی دریاچه واقعاً محشره
واقعا جالبه تو اداره پست جوجهها رو نگه میدارند و راحت کارمون انجام شد.خداروشکر
این عشق شما به اطرافتون و به جوجهها واقعاً تحسین برانگیزه.
واقعا خانم شایسته عزیز شما استاد من هستین ، درود بهتون
الان حس میکنم هیچی نمیدونم و واقعا نمیدونم، و دقت نکردم و نفهمیدم و درک نکردم ، تازه متولد شدم و چیزی نمیدونم
فکر میکنم توی هر مرحله خدا داره امتحانم میکنه،
چند شب پیش توی سایت داشتم یه مطلبی رو ینوشتم از ساعت 8 شب تا 11:30 شب مینوشتم توی گوشیم. آخر کار که تمام شد یه صدایی واضح توی گوشم گفت اگه همش پاک بشه چیکار میکنی؟ لبخند زدم و گفتم هیچی تو دلم.
بعد همونجا گوشی، قاطی کرد که بالا نمیومد و
یهو همش پاک شد.
چند ثانیه اول ناراحت شدم که سه ساعت کارم پرید ولی بعد گفتم نه ناراحت نمیشم،منو امتحان داری میکنی و ذهنمو مشغول کار دیگه کردم
الله اکبر خدا داره هر لحظه هدایت میکنه و پاسخ میده
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
سلام به استادعزیزم ومریم نازنینم
ودوستانِ عالیم
خداروشکرازاین همه زیبایی ودیدن این نشانه زیباکه وقتی می گشایم باچنین خانه رویایی وبی نظیری مواجه می شوم در قطعه ای ازبهشتِ خداوندوهابم که درجای جای آن وجودش ساری وجاریست ودر کلام به کلام مریم جونم که الگویی به تمام معنااست به لطف خداوندووجودش افتخاریست برایم که دراین مرحله ناب زندگیم می توانم ازتمام رفتاروسکناتش نهایت بهره رابرده وچقدربه خودشناسی من کمک شایانی کرده اید،مریم جانم درآغوش گرفته وباتمام وجودم می بوسمت وبه دستانت بوسه سپاسگزاری زده وازخداوندممنونم که شمارادرجای جای زندگیم برای دریافت درس های عالی وشکرگزاری عمیق درکناراستادعزیزم قرارداد،خدایاشکرت.
چقدرتوضیحات جامع وکامل و مثل همیشه تازگی خاصی برایم داشت و(تمرکز)که این روزهاچقدرمفیدوآگاهانه برای رشدوپیشرفت خوددرتمام ابعادازآن استفاده می کنم.
سایت بی نظیراست وممنون ازهمه عوامل واستادعزیزم وامروزهم ABASMANESHکه درصفحه دیدم ومثل الماس می درخشد وخداوندهرروزدرآن خیروبرکت قرارمی دهد،خدایاشکرت بابت این سایت طلایی که مارابه خودنزدیک ونزدیکترکردی تاهمه چیزشوی درزندگیمان ووجودمان لبریزشودازاحساس وآرامش بی نظیر….
مریم جان احساس تون راعاشقانه دوست دارم ،چقدراین حس ناب وخالص است چقدرپرازانرژی واحساس مثبت که به من هم منتقل می کنیدوانرژی ام چندین برابر می شود،عاشقتم عزیزدلم.
درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید ،دوستتون دارم.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
بنام آنکه اگر حرکت از ماست برکت از اوست
رد پای عمل به قوانین تو تک تک لحظات زندگی شما استاد عزیزم و خانوم شایسته عشقم واضح و مشخصه
چقدر قشنگ قانون رو توضیح میدین خانوم شایسته جانم
چقدر قشنگ قانون تکامل رو ،عملگرایی رو و نداشتن کمالگرایی رو عملی کردین ، اینکه اگر من از رفتن به تاریکی میترسم ،خب اوکی واینمیسم تا روزی برسه که اصلا نترسم بعد بخوام تنها بخوابم تو ملک 60 هکتاری ،چون هیچ وقت اون روز نمیرسه ،چیزی که پاشنه آشیل منه ، چقدر قشنگ به من آموزش میدین که تو شروع کن بقول استاد تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس ، که خود راه بگویدت که چون باید رفت
اگه میخوام نترسم از کم شروع میکنم و رفته رفته بهتر و بهتر میشم ، یه روز پشت سرم نگاه میکنم میبینم چیزی که ازش می ترسیدم چقدر ساده شده برام
چقدر قشنگ توضیح میدین که شجاعت برای انجام کارها ،جسارت بیشتر و نتیجه های بیشتر دقیقا و دقیقا نتیجه مستقیم کنترل ورودی هاست و تمرکز رو آگاهی و آموزش ،چقدر دقیق رابطه مستقیم بین کار کردن لیزری رو خودمون و شجاعتی که بعدش لاجرم برامون ایجاد میشه رو توضیح میدین
چقدر دقیق و عملی آموزش میدین که وقتی عشق داشته باشیم به کاری سااااااااعت ها لیزریک فوکس میکنیم روش و از بارها و بارها انجام دادنش نه تنها خسته نمیشیم بلکه انگار روحمون ارضا میشه و در نتیجه هرروز نتایج بهتری سراغ مون میاد
چقدر جرات و جسارت تون رو تحسین میکنم که اینقدر کار کردین رو خودتون که حتی بدون چراغ ،تو تریل پیاده روی کردین اون هم تو طبیعت با محیط وحشی و حتی حیوانات درنده و این باور چقدر پر رنگ باید باشه که خداوند حامی و نگهبان منه و حتی اگه درنده و چرنده و خزنده و هرررررر چیز دیگه ای هم تو راه باشه ،برررگ بدون اذن خداوند نمیافته و این خداوند که از من محافظت میکنه و این خداونده که من رو صحیح و سالم عبور میده و همیشه با من هست
عاشقتونم ،امیدوارم روزی من هم اینقدر توحیدی بشم که همینقدر شجاعانه قدم بردارم و میدونم که میشم ،چون وقتی رو خودمون کار کنیم ،لاجرم نتیجه اتفاق میفته
به نام پروردگار مهربان ، بخشاینده و وهابم
خدایا ممنونم که همیشه و هر لحظه در کنارم هستی . مرا به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنان نعمت داده ای و نه راه گمراهان .
سلام به همه . سلام به ماه پربرکت رمضان که در پنجمین روزش هستیم پروردگار مهربانم ، ما را در این ماه مبارک ، بیشتر و بیشتر و بیشتر شامل لطف و برکاتت کن . که ما بندگان به هر لطفی از جانب تو نیازمندیم .
این فایل امروز به عنوان نشانه برای من اومده و چه نکات زیبایی برای من داره .
مریم خانم داره روی بروزرسانی سایت کار می کنه .
من هم سال گذشته بنا بدلایلی تصمیم به انجام کاری گرفتم که در نهایت خداوند من رو هدایت کرد که برای انجام کارم یک سایت راه اندازی کنم . کارهای اولیه سایت با سرعت معجزه واری به راحتی انجام شد . ولی من در ادامه انگیزه لازم برای ادامه کار رو از دست دادم . ولی می دونم که با ادامه روند کار به خواسته های زیادی می رسم . خودم رو بهبود می دم . تاثیر مثبتی در اطرافیانم خصوصا فرزندانم خواهم گذاشت . بخشی از مسایل کاریم راحت تر انجام خواهد شد و به افراد زیادی که نیازمند این خدمت من هستند کمک خواهم کرد . امیدوارم که با شروع مجدد کارم ، انگیزه های بیشتری پیدا کنم و به لطف و مدد الهی نتیجه خوبی بگیرم و در آینده از نتایج عالی سایتم براتون بنویسم .
نکته بسیار مهم دیگری که توی این فیلم بود و من بارها توی بقیه فیلم های این سایت هم زیاد دیدم میزان خوشحالی و سپاسگزاری استاد و مریم خانم بابت اتفاقات به ظاهر ساده و کوچیک هست . وقتی یک نفر با این همه نعمت و ثروت ، از دیدن یک تخم مرغ اینقدر ذوق میکنه و شکرگزار هست خب معلومه که خداوند باید هر روز و هر ساعت و هر دقیقه بر نعماتش برای این فرد اضافه کنه و ظرف وجودیش رو بزرگ و بزرگتر کنه در حالی که شاید امثال من از دریافت نعماتی بسیار بزرگتر اینچنین سپاسگزار نباشیم . خدایا کمکم کن که در هر لحظه سپاسگزارت باشم .
وَآتَاکُمْ مِنْ کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ ۚ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ
از انواع نعمت هایی که از او درخواست کردید به شما عطا فرمود که اگر نعمت های خدا را بخواهید بشمارید هرگز حساب آن نتوانید کرد . انسان سخت کفر کیش و ستمگر است . 34/ ابراهیم .
نکته بسیار مهم دیگه این فایل ، رفتن به دل ترس هاست که مطمئنا می تونه بسیار بسیار بر ظرفیت وجودی انسان اضافه کنه .خداوندا ازت درخواست دارم کمکم کنی تا بر ترس هایم غلبه کنم که می دونم اینکار سرمنشا برکات بسیار بسیار زیادی خواهد بود.
وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا ۚ
چرا بر خدا توکل نکنیم در صورتیکه که خدا ما را به راه راست هدایت فرموده . ابراهیم /12
وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
مومنان باید در هر حال به خدا توکل کنند . ابراهیم /11
رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلَاهِ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی ۚ رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ
پروردگارا من و ذریه من را نمازگزار گردان و بارالها دعای ما را اجابت فرما . ابراهیم /40
رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ
پروردگارا روزی که حساب برپا میشود ، تو در آن روز بر من و والدین من و همه مومنان از کرم ببخشا. ابراهیم / 41
خداوندا ماه رمضان و سال جدید رو برای ما و همه آنانی که بر تو توکل و امید دارند مبارک گردان.
ملیحه عزیزم سلام، امیدوارم حال دلتون عالی باشه، به قول ناعمه جان یکی از بچه های سایت، حالتون با خودتون عالی باشه. عزیزم سپاس گذارم بابت این جملات زیبایی که نوشتید. آیاتی که در اینجا مکتوب کردید برای من آرامش بخش بود و نشانه ای بود که بیشتر از خداوند طلب هدایت کنم. خدایاشکرت که سال گذشته، در ماه رمضان گذشته این نوشته ها بر قلم شما جاری شده و من، امسال در شب عید فطر اونها رو میخونم و ازشون الهام میگیرم. نکته ای که هم شما و هم سایر دوستان اشاره کردید این بود که مریم جان برای چیز های کوچک خیلی سپاس گذاری میکنند. با خوندن جملاتتون ، به این نتیجه رسیدم که دقیقا این پاشنه آشیل من هست که به دنبال نعمتهای بزرگتر برای شکرگزاری هستم! نعمتی اگر کم یا کوچک باشه سرسری از کنارش عبور میکنم. البته قبلا این ویژگی رو نداشتم ولی با رها کردن تمرینات، الآن متاسفانه دچارش شدم… خلاصه که بدونید هرچند یکسال از کامنت شما دوست نازنینم گذشته ولی اثر مثبتش رو روی من گذاشت و من به اندازه ظرفیتمازش بهره بردم. خدانگهدارتون
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلَالَهُ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ» ؛ (ﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻰ، ﻣﺎ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻫﺮ ﺍُﻣّﺘﻲ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﻱ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺨﺘﻴﻢ [ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﺮﺩم ﺑﮕﻮﻳﺪ] ﻛﻪ: «ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﺘﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺎﻏﻮﺕ ﺩﻭﺭﻱ ﻛﻨﻴﺪ.» ﭘﺲ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﻣﺮﺩم ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﻫﺪﺍﻳﺘﺸﺎﻥ ﻛﺮﺩ، ﻭ ﺑﺮ ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ، ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭ ﺷﺪ، ﭘﺲ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﮕﺮﺩﻳﺪ، ﺗﺎ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻛﺎﺭ ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ (٣6 نحل)
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار. و همچنین دوستان نازنینم در این سایت. یه حسی منو ترغیب میکنه کامنت بذارم ولی هیچ ایده ای ندارم چی بنویسم. ولی تجربه ثابت کرده باید به احساس درونی مون اعتماد کنیم.
in God we trust
اینو به سبک برنامه تقویم تاریخ رادیو بخونید «امروز یکشنبه ششم اسفند ماه 1402 مصادف با نیمه شعبان 1445 و مصادف با 25 فوریه 2024 میلادی … دو سال پیش در حدود چنین روزهایی سوم اسفند 1400 نامبرده اولین کامنتش رو توی سایت گذاشت. زیر فایل مثل ابوموسی نباشید…»
abasmanesh.com
من توی این مدت دوسال 2025 تا کامنت گذاشتم و این 2026می هست که دارم مینویسم. این فایل نشانه امروزم بود ولی خب من فقط به این فایل اکتفا نکردم و قسمت 85 و 86 رو هم دیدم و لذت بردم. بعنوان یه شاگرد سال دویی که وارد سال سوم شده و داره روی خودش کار میکنه میگم واقعاً ارزششو داشت. واقعاً ارزششو داشت 775 روز شاگردی کردن ؛ واقعاً ارزشش رو داره بقیه عمرمون رو به شاگردی در کلاس درس توحید سپری کنیم. وقتی به عینه میبینم چرخ زندگی چقدر بهتر از گذشته داره برام میچرخه. و من به انسان بهتری تبدیل شدم. چرا نباید ادامه بدم؟ با عین حالی که من از عملکرد خودم چندان راضی نیستم و میگم باید بهتر باشه.
یادمه چند ماه پیش یه اتفاق خیلی ساده برام افتاد، یه sms واریز به حساب داشتم مبلغ 4 هزار تومان، آره درست خوندین فقط 4 تا دونه هزار تومنی. با چهار هزار تومن یه دونه آب نبات هم نمیشه خرید. ولی واکنش من این بود الهی صد هزار مرتبه شکر، این یعنی یه اتفاقاتی داره میافته. این یعنی تغییر. یا چند وقت پیش یه دختر بچه سه چهار ساله یه سکه بهم داد، یه سکه 500 تومنی که فکر نکنم بانک مرکزی دیگه سکه ضرب کنه ولی من میگفتم ببین این یه نشانه است. خدا رو شکر . خدایا تو داری با من حرف میزنی. از طریق یه کودک با روح پاک و بدون ذهنیت کمبود، بدون ذهنیت مقایسه و با عزت نفس و احساس لیاقت بالا. اینها من رو به یاد ایمیل خانم رزا انداخت توی فایل گفتگو با دوستان که میگفت وقتی ایمیل زدم به یه شرکت مهندسی بهم جواب دادن: خانم ما شما رو نمیخوایم من خدا رو شکر کردم میگفتم این یعنی یه پله تغییر، این در گذشته نبود، تا پیش از این اصلا بهم جواب هم نمیدادن… خب واکنش جهان هستی در مورد شکرگزاری من چی بود …؟
طی روزهای گذشته چیزی حدود 20 میلیون(یا شاید هم بیشتر، اصلا حساب نکردم) از جایی که فکرشو نمیکردم واریزی های مختلف داشتم، مثلاً از دوست عزیزی که بابت یه پروژه آموزشی که با هم انجام دادیم همینجوری 5 میلیون برام کارت به کارت میکنه ، تا پاداشی که توی محل کار out of nowhere به حسابم واریز میشه یا چند بار کارت هدیه و چیزایی دیگه و این در حالیه که اینها در گذشته نبود. قبلاً من توی هزینه های روزمره ام گیر بودم ولی الان قسط هامو دو تا دوتا پرداخت میکنم تا هرچه زودتر debt free بشم. (اینها فقط و فقط واریزی عددی به حسابم بود، که میشه با اعداد و ارقام حسابش کرد؛ اینکه از این ور و اونور خداوند دستانش رو میفرسته سراغ من و برام گوشت و ماهی میارن و میگن فلانی بیا همینجوری اینا رو برات آوردیم ، یاد مثال نون میافتم توی جلسه اول قدم سوم ، که استاد میگه همسایه میاد برات نون میاره ولی تو مراحل کاشت و برداشت گندم رو ندیدی… مراحل پخت نون رو ندیدی ولی فرکانسهای شما داره کار میکنه ؛ الحمدلله رب العالمین برای قوانین بدون تغییرش) من الان باور دارم که آجرها و متریال خونه من یه جایی داره حمل میشه، مهندس داره پلان ها رو ترسیم میکنه، ورقهای بدنه ماشین جدیدم رفته زیر دستگاه فورج و داره شکل میگیره و میره برای رنگ آمیزی و موتورش داره از گمرک ترخیص میشه و و و …
باورتون … میشه ، مطمئنم که باورتون میشه و شما فرکانس صداقت رو دریافت میکنید … منطقه جنوب کشور توی دی و بهمن و اسفند و فروردین خیلی شلوغ میشه. یعنی توی یه شهر کوچیک ساحلی مثل عسلویه یا بوشهر باید ساعتها توی ترافیک بمونی و 90درصد ماشینهایی که تردد میکنن مسافر هستن، وقتی دیشب یه چندتا کار داشتم میگفتم ارباب من میخوام شام بگیرم، و برم عطاری یه شربت سینه بگیرم و یه ذره پودر قهوه از قهوه فروشی … فرمون ماشین دست شماست ، خودت هدایت کن هر جایی که جای پارک بود من باید اونجا بایستم. و توی اون شدت ترافیک عسلویه به راحتی کارم انجام شد و برگشتم خوابگاه. با احساس خوب و مثبت و براحتی. این درحالی بود که درگذشته شرایط به این شکل نبود. تا به ترافیک میخوردم کلی بد و بیراه میگفتم این چه وضعشه، چرا اینجوریه ، چرا فلان و چرا چنان … باور کنید ارزششو داره اینجا شاگردی کنید و من تازه شروع راه هستم. باور کنید ارزششو داره به راحتی چرخ زندگی بچرخه؛ همکارام رو میبینم که وقتی واریز به حساب دارن شروع اعصاب خوردیه براشون و با زن و بچه باید سر و کله بزنن که این چندرغاز رو من چیکارش کنم، ولی من میگم ارباب ازت متشکرم ، ارباب خودت هزینه ها رو مدیریت کن برام من به تو بیشتر از خودم اعتماد دارم.
چند روز پیش خاطرات یه خلبان بسیار شجاع ایرانی رو میخوندم (کاپیتان حسینعلی ذوالفقاری) که زمان جنگ فقط 28 سالش بوده و چقدر نترس و شجاع بود. میگفت هر وقت میرسیدم چند قدمی هدفم، میگفتم: Hello God, I’m doing my best, you have the control…
و میگفت آخرین ماموریتی که رفتم که هواپیمام رو زدن و من اسیر شدم، بهم گفته بودن به احتمال 95 درصد این ماموریت بدون بازگشته ولی من با خنده به فرمانده ام گفتم من میرم، اگه ما نریم کی بره؟ و میگفت وقتی منو زدن و هواپیما آتیش گرفت و ما پرت شدیم بیرون اینقدر با تیربار به طرف شلیک کردن که چترم سوراخ سوراخ شد ولی من به سلامت رسیدم زمین ، افتادم وسط میدون مین، به خودم اومدم دیدم یه مین زیر بغلمه و یه مین وسط پاهام ولی خودم سالمم، «اونجا بود که خدا رو دیدم و ازش پرسیدم چرا منو زنده نگه داشتی؟» یا وقتی که اسیر شدم و منو کتک میزدن میگفت من آرامش داشتم و لذت میبردم هیچوقت توی عمرم اینقدر آرامش نداشتم.
تمام خاطرات این خلبان برای من کلاس درس توحید بود. وقتی سیمت وصل باشه آدم احساس آرامش میکنه ؛ بقول شعر مولانا «در شکست پای بخشد حق پری ؛ هم ز قعر چاه بگشاید دری ؛ تو مبین که بر درختی یا به چاه ؛ تو مرا بین که منم مفتاح راه»؛ در ادامه خاطرات کاپیتان ذوالفقاری میگفت یه جایی هواپیمام آسیب دید خودم سالم بودم. دست چپم بیکار شده بود چون اهرم کنترل گاز از کار افتاده بود، با دست راست به تنهایی نمیتونستم پرواز کنم ، کنترل رو سپردم کابین عقبم… «اونجا آدم قدرت خدا رو میبینه ، که هر دو دست باید در تعادل باشند ، خداوند میگه میخوای به عظمت من پی ببری به دستات نگاه کن» فکر کنم منظورشون این آیه بود «بَلَىٰ قَادِرِینَ عَلَىٰ أَنْ نُسَوِّیَ بَنَانَهُ ؛ آرى، ما قادر هستیم که سر انگشتهایش را برابر کنیم».
اینها رو گفتم که بگم هر چیزی برای من کلاس درس توحید شده. وقتی استاد توی فایلها میگن: «همه چیز توحیده» واقعاً «همه چیز توحیده».
توی قسمت 85 و 86 استاد عباس منش و استاد شایسته به مرغ و جوجه ها غذا میدادن و کلی ذوق میکردن از غذا خوردن جوجه ها و این جریان زیبای زندگی که در حرکته … گفتم خدایا این دوتا انسان اینقدر از پرورش و غذا دادن به چندتا مرغ و جوجه اینقدر ذوق زده آن ، خدایا تو از رزق و بخشش و بخشایشگری به بندگانت چقدر ذوق زده ای؟ تو چقدر مشتاقی من بیام به درگاهت و متنعم بشم؟ وقتی این همه نعمت رو خلق کردی و گفتی براحتی استفاده کن، معلومه که تو مشتاقی ، مشتاق تر از خودم به متنعم شدنم از نعماتت ، چون اساس جهان بر گسترش نعمتها ست.
خداوند رو بینهایت شاکر و سپاسگزارم ؛ ازت متشکرم ارباب نعمت گسترم.
استادان عزیزم از شما هم ممنون و سپاسگزارم بخاطر این فایلها و این درسها و اینکه شجاعت به خرج دادین و به ایده ها و الهامات الهی عمل کردین و آغازگر راهی جدید توی دنیا شدید.
دوستان عزیزم ازتون متشکرم ، و ازتون عذرخواهی میکنم که هنوز نتونستم کامنت های پر از عشق تون رو جواب بدم.
در پناه جان جانان ، ارباب قشنگمون رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
بنام خداونده بخشنده و مهربانم
سلام حمید عزیزم سلام کاکا سلام رفیق سلام عشققق خیلی وقت ازت خبری ندارم الهی که حال دلت قشنگ باشه در پناه جان جانان رب العامین
حمید میدونیی چیه خدااا کارش خیلی درست خداااا بزرگترین و بخشنده ترین
شاید اینارو قبلا میدونستیم ولی الان بهش پی بردیم الان ازش سرسری نمیگذریم الان میدونیم کار اون اربابب عششششق فرمانروا ولی قبلا میگفتیم منننن من این من اون و و و
قبلا میگفتیممم این دمش گرم کارمو راه انداخت قبلا میگفتیم اااا این جای پارکش رو داد بهم و و و و….قبلا میگفتیممم این شخص که میتونه کارمو راه بنداز قبلا…
خدایا شکرررررت برای همچیز الهی شکرت
الان هر نفس کشیدنمون میگیم رب هر کاری میکنیم میگم رب
این ایه رو نوشتم روی وایت برد
وَما رَمَیتَ إِذ رَمَیتَ وَلٰکِنَّ اللَّهَ رَمىٰ ۚ
من کی باشمممممم اوووون رب .الله ست. که داره رات مینداززززه حسین مواظب باش غرو ورت نداره بگی مننننن
خدایاااا شکرررررت شکررررت بینهایت دوستت دارم خدا جون ازت میخوام که من رو در مسیرت ثابت قدم نگه داری الهی شکررررت صد هزار بار شکرررتتت
رفیق کاکا در پناه جان جانان رب العامین شاد وسلامت و ثروتمند باشی عشقققق
سلام و درود حسین جان.
خدا قوت برادر، الهی که همیشه در پناه رب العالمین شاد و سلامت و موفق باشی. ازت متشکرم بخاطر کامنت ارزشمندت.
خیلی ازت ممنونم ، واقعاً حق با شماست. خداوند همیشه هوامونو داره، همیشه داره حمایت مون میکنه، همیشه برامون بهترین چیدمان رو انجام میده. بعد ما میزنیم زیر پلن خداوند و میخوایم با عقل خودمون کار کنیم. الهی که قلبمون اونقدری خضوع پیدا کنه و اونقدر تسلیم خداوند باشیم که دیگه از پلن خداوند منحرف نشیم.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی حسین جان ، در کنار خانواده بزرگوارت.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سلام به اقای امیری هم پاره ی توحیدی
به واقع که اینجا این سایت و گفته ها و رفتار استاد عباسمنش سراسر توحیده و نوشیدن از این چشمه زلال لذت بخشه و تا اخر عمر از توحید بشنویم باز هم لذت بخشه خداروشکر برای هدایت به این مسیر و امید برای درک عمیق تر و عملگرا شدن … از کامنت هاتون لذت میبرم وتحسینتون میکنم
امیدوارم هر روز بیشتر از قبل آسان بشید برای آسانی ها و چرخ زندگیتون روون و بر وفق مراد بچرخه
سلام اقای امیری عزیز
دوست هم فرکانسی من
بسیار بسیار لذت بردم از خوندن کامنتتون
خیلی خیلی خوشحال شدم وتحسینتون میکنم
بابت نتایج فوق العاده خفنی که گرفتی
تحسینت میکنم بابت ارتباط قشنگی که با خدا ساختی
انقدرررررر خوشحال شدم که گفتی قسط هارو دو تا دوتا میریزی
خدارو شکر
خداروشکر
اره ،اره اقای امیری باورم میشه
باورم میشه که
ابرو باد ومه خورشیدی وفلک در کارند
تا من وشما به هر چی که میخوایم برسیم
در پناه کسی که گفته من نزدیکم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
حم﴿١﴾
حاء، میم
عسق ﴿٢﴾
عَین، سین، قاف
کَذَٰلِکَ یُوحِی إِلَیْکَ وَإِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿٣﴾
این گونه خدای توانای شکست ناپذیر و حکیم به سوی تو و کسانی که پیش از تو بودند، وحی می کند.
لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۖ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿4﴾
آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی اوست، و او بلند مرتبه و بزرگ است.
تَکَادُ السَّمَاوَاتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ ۚ وَالْمَلَائِکَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی الْأَرْضِ ۗ أَلَا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿5﴾
نزدیک است آسمان ها از فرازشان [به سبب عظمت وحی] بشکافند و فرشتگان، پروردگارشان را همواره همراه با سپاس و ستایش تسبیح می گویند، و برای کسانی که در زمین هستند، درخواست آمرزش می کنند؛ آگاه باشید! بی تردید خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
=====================================
حمیدِ حنیف عزیزم سلام،امیدوام حال دلت عالی باشه و روی فرکانس توحید سوار باشی،اوضاع مومنتوم در چه حاله …؟!رو به راهی؟! رو به رشدی؟!
این کامنت رو درحالی برات مینویسم که استاد اومده سر کلاس و جلسه سوم ،منم یک گوشه ی کلاس نشستم منتظرم قلبم برای دریافت هدایت باز بشه تا بتونم بنویسم،اما الان دستور اومد از نوشتن برای شما شروع کنم.
راستی،هدایت قرآنیت،سوره ی شوری بود …خیلی این سوره رو دوست دارم،جاش بود که دوصفحه ی اولش رو کپی میکردم برات مینوشتم،ولی خب من 5تا گل اولش رو گلچین کردم،مابقیش رو با خدای خودت تنهایی بخون…
این فایل امروز نشانه ی روزانه م بود…بعداز گوش کردن به صحبت های استاد شایسته ،اومدم آخرین کامنت رو خوندم دیدم این آیه رو نوشته :
وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا ِ وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ,قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرا
هر کس خدا ترس و پرهیزکار شود، خدا راه بیرون شدن را بر او میگشاید و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند. هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش را نافذ و روان میسازد و بر هر چیز قدر و اندازهای مقرّر داشته است.
خداروشکر پیغام خدا در بهترین زمان و مکان،به دستم رسید و باعث شد از سر صبح جلوی ایجاد مونتوم منفی رو بگیرم و خودم رو توی همون مدار حفظ کنم.
ظهر هم دنبال یک هدایت بودم که بتونم کانون توجه ذهنم رو جای درست نگه دارم که انگار یکی بهم گفت کامنت هارو بزن به ترتیب امتیاز و دیدم کامنت شما،٣ سال بعد از آپلود شدن این فایل روی سایت،تاپ کامنته… هم تحسینت میکنم هم ازت سپاس گزارم که به ندای قلبت گوش دادی و این کامنت رو نوشتی ،درسته که یک سال پیش خونده بودمش،اما نیاز بودم اسفند امسال هم روزیم بشه و قلبم رو روشن کنه.
دعا میکنم این تلگراف در بهترین زمان و مکان به دستت برسه،ببخشید اگر خیلی انرژیش مثبت نبود،تلاش آگاهانه برای حفظ حرکت اولیه ی دوچرخه ی ذهن بود و البته که دستور نوشتن از جای دیگه صادر شد …
راستی امروز غروب هم تو افکار خودم غرق بودم و تموم تلاشمو میکردم که اتصالم رو با اون بالایی حفظ کنم که یهو نیلا یک شکلات داد دستم گفت مامان ببین! روی این شکلات نوشته کیش!
و خدایی هست مهربان تر از مادر …و از هرجایی برات نشونه میفرسته که من حواسم بهت هست…فقط پیش برو …
که داند به جز ذات پروردگار،که فردا چه بازی کند روزگار ؟!
همین …تلگراف فرتیش.به امید دیدارت در بهترین زمان ومکان و در پناه نور میسپارمت،الله یارت باشه همیشه.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«لَّقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَهِ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّکِینَهَ عَلَیْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِیبًا»
(ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺯﻳﺮ ﺁﻥ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻴﻌﺖ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺷﺪ، ﻭ ﺧﺪﺍ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻣﻰﺩﺍﻧﺴﺖ، ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩ، ﻭ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﻧﺰﺩﻳﻜﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﺍﺩ)
«وَمَغَانِمَ کَثِیرَهً یَأْخُذُونَهَا وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا»
ﻏﻨﻴﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﻰﺁﻭﺭید، ﻭ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺗﻮﺍﻧﺎﻱ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﻭ ﺣﻜﻴﻢ ﺍﺳﺖ)
«وَعَدَکُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ کَثِیرَهً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَکُمْ هَٰذِهِ وَکَفَّ أَیْدِیَ النَّاسِ عَنکُمْ وَلِتَکُونَ آیَهً لِّلْمُؤْمِنِینَ وَیَهْدِیَکُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِیمًا»
(ﺧﺪﺍ ﻏﻨﻴﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﻰﺁﻭﺭﻳﺪ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﻳﻚ ﻏﻨﻴﻤﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﭘﻴﺶ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ، ﻭ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﻱ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺯ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺗﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﻲ ﺭﺍﺳﺖ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻛﻨﺪ)
18-20 فتح
—————————————————————————
سلام و درووووووود فراوووووووووون به سعیده جان نورانی پروردگارم. الهی که حال دلت عالی و مثبت و توحیدی باشه. و همیشه و هر لحظه در مدار توحید و نور هدایت رب العالمین باشی.
یادته لقب نورانی رو برای چی گذاشتم کنار اسمت. یادمه یه زمانی بود چندتا کامنت نوشته بودی و هر بار هدایت میشدی به آیه «اللهُ نورُ السَماواتِ و الأرض» و من قلباً تحسینت میکردم که چقدر انسان توحیدی و نورانی هستی که هر بار به آیه نور هدایت میشی.
یه دوست عزیزی بود توی اینستا حرفهای انگیزشی میزد به نام آقای سهیل سنگر زاده، میگفت: صبحت بخیر جون دل، برقراری عزیز، سرکیفی؟ پاشو ادا حال بدا رو درنیار . حال منم بهت میگم پاشو ادا حال بدا رو درنیار.
هدایت قرآنی گرفتم سوره فتح اومد. استاد توی قدم نهم میگه خداوند وعده های خوبی به ما میده ، و ما باید هزار بار تکرارش کنیم. وعده فتح قریب. بفرما یبار دیگه هدایت قرآنی رو نگاه کن. فتح قریب نزدیکه، موفقیت نزدیکه، وعده خداوند حقیقته، چه کسی راستگوتر از خداوند به وعده خویش؟
«قَالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُمَا فَاسْتَقِیمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ» خدا به موسی و هارون میگه من که اجابتتون کردم ، من که سمت خودم رو انجام دادم. ببین اجیبت فعل ماضیه، استاد عباس منش همیشه روی افعال مضارع قرآن تاکید داره. مخصوصاً توی جلسه سوم دوره «هم مدار با جریان خداوند» اما من میخوام نظرتو به اجیبت جلب کنم که فعل ماضیه، گذشته است. من سمت خودمو براتون انجام دادم، تمومه، پرونده اش رو بستم. الان نوبت شماست، که استقامت بورزید و از مسیر قانون منحرف نشید. همین مسیر رو ادامه بدی درخواستت چند مدار بالاتر موجوده.
به خودت هزار بار بگو خدا تو رو اجابت کرده، سمت خودشو انجام داده ، وعده خداوند حق و حقیقته، من من من من باید سمت خودمو درست انجام بدم. بندگی کنم. تغییر کنم، توحیدی تر باشم. خدا سمت خودشو آلردی انجام داده. خداوند نیازی نداره برای اجابت من تکامل طی کنه، منم که باید تکامل طی کنم با خواسته ام هم مدار بشم.
باید هزار بار به خودمون بگیم فتح قریب نزدیکه. برای شروع همین دوره جدید «هم مدار با جریان خداوند» منو هدایت کرد به آیات ابتدایی سوره مریم. «ذِکْرُ رَحْمَهِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا» خداوند بهم وعده رحمتش رو داده، من چرا باید کفور و ناسپاس باشم و وعده بر حق خداوند رو ایگنور کنم و به نجوای شیطان گوش بدم. شیطانی که خودش اعتراف کرده من هیچ قدرتی بر شما ندارم.
پاشو ادا حال بدا رو درنیار.
«فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَیْنًا»
یه شوخی کنم؛ ببین خود خدا هم میدونه ما بندگانش چقدر شکمو هستیم، میخواد حال بنده هاش رو خوب کنه اول بهشون غذا تعارف میکنه. راضیم ازت پروردگارم.
خدایا من شکمو نیستم فقط دوست ندارم نعماتت اسراف بشه و از بین بره، همین؛ بالاخره طبیعت برای فراهم کردن اینها زحمت کشیده.
—————————————————————————
صبح بعد از اذان صبح همینجوری گزینه استخاره رو زدم هر جا باز بشه قرآن گوش بدم. سوره نور باز شد. و بعد رسید به آیه 30 سوره نور که به مومنان میگه قسمتی از نگاهتون رو کنترل کنید ، یه نکته برام داشت که میخواستم برات بنویسم ولی وقتی شروع کردم به نوشتن مسیر هدایت یه سمت دیگه رفت.
ان شاالله خداوند هدایتم کنه بتونم توی یه کامنت دیگه بنویسمش.
—————————————————————————
«به آبِ روشنِ می عارفی طهارت کرد ؛ عَلَی الصَّباح، که میخانه را زیارت کرد»
همین که ساغرِ زَرّینِ خور، نهان گردید ؛ هِلال عید به دورِ قدح اشارت کرد»
خب اینم از فال حافظ ؛ حافظ هم داره میگه خبرهای خوبی در راهه. دیگه حافظ شیرازی هم داره برات کامنت مینویسه.
آب روشن مِی نماد خبرهای خوب و خوشه، همون قره اعین که توی آیه 17 سجده بهش اشاره شده.
میخانه نماد درگاه الهیه، وقتی توی شعر حافظ عارف میره به میخانه، یعنی در واقع رفته به درگاه خداوند گیوآپ کرده که «خدایا همه چی از جانب خودته، من هیچی نیستم. من از عقل خودم هیچی نمیدونم» ؛ می و شراب ویژگیش اینه که قدرت عقل بشری رو از کار میندازه. خب حافظ داره میگه رو عقل خودت حساب نکن. روی قدرت و آگاهی و جریان هدایت الهی حساب کن. میخانه توی شعر حافظ حکایتش اینه.
هلال عید، (هلال عید فطر) هلال ماه، نماد پایان یه مرحله و شروع مرحله جدیده. یه ماه جدید شروع شد. مهمترین رویت هلال برای مسلمانان عید فطره که پاداش یه ماه بندگی شون رو میخوان دریافت کنن. یه مرحله تمومه، مرحله جدید آغاز شده. پاداشتو گرفتی. اجابت شدی. یه کوچولو دیگه مونده. چندتا مدار بالاتر.
نکته اش این که این بیت همزمان شد با شروع ماه مبارک رمضان، که قطعاً خبرهای خوبی در راهه.
میخواستم فقط یه بیت از حافظ بنویسم و کامنتم رو تموم کنم. بازم کلی حرف زدم از بس ذوق کردم.
میدونم از طولانی بودن کامنت استقبال میکنی. از خدا میخوام این کامنت رو در بهترین زمان و مکان بدستت برسونه، و باهاش احساست رو مثبت تر و توحیدی تر کنه.
راستی دیشب یه نقطه آبی داشتم، کامنت رو باز کردم و خوندم و چند دقیقه بعد بازم نقطه آبی داشتم، ولی هر چقدر رفرش میکردم کامنت جدیدی ندیدم. ساعت حدود 4 صبح بود که بازم رفرش کردم و کامنتتو دیدم. بخاطر اینه که یه کم دیر کامنتتو دیدم و با تاخیر امتیاز دادم. خلاصه ببخشید دیگه.
—————————————————————————
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و نورانی باشی سعیده جانم.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
بنام خداوند بخشنده مهربان.
سلام به برادر عزیزم اقا حمید گل گلاب بوشهری خودمون در مدار هم جهت بودن با خداوند…
من امشب هدایت شدم به کامنتتون..حس الهی گونه ام گفت !برو تو فلان صفحه (نقل صحبت سعیده عزیزم )که بعد هدایت بشم به کامنت شما..
یادته یه شعری میخوندیم..
میگفتین.!
گل گفتی آی گل گفتی
مثل یه بلبل گفتی
جواب عالی دادی
غنچه بودی شکفتی
غنچه بودی شکفتی»
حمید عزیز.راسی پروفایلت کنار دریا عالیه..انشالله همیشه مثل دریا پر خروش و پرتلاطم باشی در مسیر الهی و هم جهت شدن با خداوند..
وقتی کامننتووو خوندم خیلی گریه کردم..حالمو خوب کردی پسر خوب!…
دَت گرم..مخصوصا اونجایی که گفتی..
(به خودت هزار بار بگو خدا تو رو اجابت کرده، سمت خودشو انجام داده ، وعده خداوند حق و حقیقته، من من من من باید سمت خودمو درست انجام بدم. بندگی کنم. تغییر کنم، توحیدی تر باشم)….
دقیقا یادم از اون اوایلی که وارد سایت شدم افتاد…
چون خیلی طولانی میشه..میخام یه گل گوشه این هدایت خداوند رو برات بگم..
همون روز اول خداوند در خواب خاستمو به همراه دو فرشته .با استاد عباسمنش که لباس پرچم امریکایی پوشیده بود و حتی کلاهشم رو سرش:بود..
و تو خواب بهم تبریک گفت..
و بازم همون فرشته..که یه خال دقیقا توی کُنج لبش داشت..
یه شب دیگه بیزنسمو بهم هدیه داد…
اینروزا دیگه دم دمای انشالله خاسته هام هستم..
اینقدر الهامات بصورت سریع منو با خودش هم جهت میکنه که فقط میرم یه گوشه ایی مدام سپاسگزاری میکنم..
واقعا همجوره پر از نور و رحمت الهی شدم…ایات قران که نگو!!!!الله اکبرررررر
راسی حمید جان.ما دو هفته پیش یه سفر به آبپخش بوشهر داشتیم.اومدیم پیست اسکی موتور سواری.اولین بارم بود اومده بودم به این شهرستان..چقدر زیبا بود…
دو طرف نخلستان نخل..و رودخانه زیبا دالکی درسته؟
وای چه روزی بود.خدا اون صبح بهم گفت..نه نگو…باهاشون برو روز خوبی برات…
دم دمای غروبم رفتیم دشت ننیزک تو راه برازجون…
بارونم باریده بود.دقیقا صحنه بهشتی که خداوند تو خواب بهم الهام کرده بود همون صحنه برام پدیدار شد…گلهای رنگارنگ تو وسط بیشه زار با صدای پرندگان..الله اکبر
ما مدام میاییم بوشهر.یه حس خیلی خوبی داره مخصوصا پاساژهای دلوار که پر از ادکلان عربی “بوی خاش! دبی مبییل داره!….
دمت گرم حمید یه صلح و صفا خاشی سِیمون نادیا!…
بنازومت که ایقه قران خاش سیمون ، دل رودشه “در میاری..
حمید مانم یه همسایه قدیمی داشتیم بنده خدا الان فوت کرده مال روستای بوشکون ایطرف بی..
ای سیمون خاش گرمسیری مِیخُون…یادش بخیر …حالا همشون بوشهرن…
و یه دورانی داشتیم….
از کجا به کجو کشونده وابی…
ولی خیلی حال کردوم…
وعده خدا همیشه تو وجودمه…
مخصوصا ایروزل ..مدام خُدا ..پشت سر هم بهم الهام میکنه.
خدا شاهده یچیلی با”خلاقیت انجام دادیما…
که میگوم سِی کن نرگس..تو اصلا عقلت میرسی،” میشه از کارت از ایکارل انجام دا…
خیلی حرفیا.15 سال تو کار حرفه ایی که همه مثل هم نتیجه میگیرن…و بیشترل بعد چند سال ولِش میکنن..
ولی تو با هدایت خدا..بیای کاری انجام بیدی که هنی هیچی.نتونسته به ای فکر کنه..
نمونش تو ایران هسه ولی به لطف خدا کاروم طی تحقیقی که داشتم.مثل ایکارو نیسه!.
ایروزل حمید کلی با خدا کیف میکنوم..الان سه روز ایده جدید برای مرحله بعدی استارت زدم..
و امروز قدم اولیش تموم وابی..
میره برای ازمایش!…خیلی خیلی خاشه!..
یادته کوچیک که بیدیم میزدیم ری کیفلمون.میگفتیم …
تعطیلیم ته پاتیلیم
ته دیگ نداریم بخارییم..
سی دهه شصتیل…
از خوشحالی ایحرفلو میزدیم..
حالایم از خوشحالی میخام بگوووم…
خدا با همه وجودُم ازت سپاسگزاروم که دوسِلی مثل شمانل تو دنیا داروم که میتونم کلامتو،”ای خدا!…. از دهن الهیشون بشنفوم.
شنوفتی حمید…..ما همممون وصلیم ..از استاد گِرفته تا مونو .تو…و دوسل دِیومون…
که هر کدومش یجِی تو یه جِی هسن..از خارج گرفته تا مانل توی تیک ایران هسیم…
همممون دارییم یاد خدا میکنیم.الله اکبر از بزرگی خودش…
حمید ببخشا حرفلمون طول کِشیا…
بیچیل عباسمنشی مو داروم جنوبی حرف میزنوم میخاسوم یکمی تو حال هوا خودمون باشیم..
خیلی خاشه میفهموم استاد خوشش میا با زبون محلی خوووت حرف بزنی…
فعلا حمید….برو بسلامت در پناه خدا میسپارمت.
بیو دَم از ای پیامل بهلا…
فقط قرآن بنویس تا کِیف کنیم..
ای قربون قران برم که هر چی میخونمش سیر وانمیوم….
میگوم حسن میشناسی.که تو صدا سیما بوشهره…
چقه بیچی خاشیه..چقه حرفله خاش میزنه…
ایِیم دلموم خاس سیت بنویسوم فعلا…پیام بازرگانی بیدیا!..
فعلا خوووت اماده کن دَم سِیمون توحید بنویس..
فعلا!
دمت گرم.
سلام و درود فراوان به شما خانم علیپور. الهی که حال دلتون عالی و مثبت و توحیدی باشه و همیشه و هر لحظه به نور رب العالمین متصل باشید.
بینهایت از شما سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمندتون.
مخصوصاً اون قسمتی که تبدیل شد به یه سفرنامه در گذر کودکی هامون در جنوب. و بیاد آوردن همه زیباییها.
خداوند همیشه و هر لحظه در حال هدایت کردن ماست.
ولی این ماییم که از مدار بندگی دور میشیم. اگر ما بندگی و احساس مثبت مون رو ادامه بدیم، احساس سپاسگزاری رو ادامه بدیم، قطعاً نتایج فوق العاده ای رو کسب خواهیم کرد.
از خداوند براتون بینهایت نعمت و ثروت و آرامش و سلامتی میخوام و اینکه توی بیزنس شخصی تون موفق باشید و تکامل طی کنید و نتایج فوق العاده کسب کنید.
در پناه رب العالمین باشید.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۗ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ(٢56 بقره)
اللّه خدایى است که هیچ خدایى جز او نیست. زنده و پاینده است. نه خواب سبک او را فرا مىگیرد و نه خواب سنگین. از آنِ اوست هر چه در آسمانها و زمین است. چه کسى جز به اذن او، در نزد او شفاعت کند؟ آنچه را که پیش رو و آنچه را که پشت سرشان است مىداند و به علم او جز آنچه خود خواهد، احاطه نتوانند یافت. کرسى او آسمانها و زمین را در بر دارد. نگهدارى آنها، بر او دشوار نیست. او بلندپایه و بزرگ است.
=====================================
حمیدِ حنیف عزیزم سلااااام!
سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله مهربانم از یک قلب آروم و پر نور فِرام شمال ایران تووو جنوب کشور!
حالت چطوره؟!رو به راهی؟! روووبه رشدی؟! مونتوم ها چطورن؟! اسنو بال افکت ها تحت کنترله؟!
اصلنم نمیدونم چرا دست به تلگراف شدم:)جز یک قلبی که من رو دعوت به نوشتن کرده …
احساس میکنم چرخ های زهواره در رفته ی دوچرخه م داره راه میفته! شبیه کسایی که فراموشی گرفته بودن،داره یادم میاد دلیل نتایج شگفت انگیز قبلی چی بوده و دارم تاتی تاتی کنان پیش میرم …
از قلبی که باز شده،از هم زمانی ها،از آیه هایی که دارم میشنوم…میفهمم که داره دوچرخه راه میفته…من فقط باید یکم بیشتر رکاب بزنم!همین!
چقدر تسلییم بودن خوبه!چقدر رها شدن در آغوش خداوند خوبه،چقدر به یاد آوردن معجزه های گذشته،حال آدمو دگرگون میکنه …خلاصه که اینجا اوضاع و احوال فرکانسی در حال رو به راه شدن است،آنجا چطور…؟!
راستی ممنونم برای تلگراف فوق العاده ای که برام فرستادی!واقعا آب روی آتیش بود …به قول فاطمه جان علی پور شما فقط بیا و از قرآن بنویس !شما فقط بنویس …اون آگاهی که از سوره ی نور نوشتی هم من رو شگفت زده کرد !پسر توی کدوم مدار ها سیر میکنی اینجوری توی جامت روپر از نور میکنه …؟!
خوش به سعادت… خوش به حال قلبت …
من امروز ٣ بار پشت سرهم هدایت شدم به آیه ١6 ق:
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ
همانا انسان را آفریدیم و همواره آنچه را که باطنش به او وسوسه می کند، می دانیم، و ما به او از رگ گردن نزدیک تریم.
برای همین گذاشتمش روی پروفایلم یک مدت جلوی چشمم باشه،یکم بفهمم خدا داره از چه قدرتی صحبت میکنه …خدایی که از رگ گردنم به من نزدیک تره …
از خدا سپاس گزارم که منت سرم گذاشته ٣ سال به صورت مستمر من رو توی مسیر نگه داشته …واقعا حمید نعمت توحید و آرامشش رو با چقدر هزینه میشه خرید …؟!حتی گاهی دلم میخواد برگردم به سال اول دانشجوییم که فارغ از اینکه کجا بودم و مشغول چه کاری بودم،به جای چسبیدن به نتیجه یا دنبال راه حل گشتن،فقط خودمو تو آغوش خدا رها کرده بودم …و بعد بوم بوم بوم اتفاقات عالی همینجوری وارد زندگیم شد…
ولی از یک جایی بعد به قول استاد ما یادمون میره دلیل نتایجمون رو…و اصل رو گم میکنیم،بازم خداروشکر خیلی تو جاده خاکی نموندیم…خدا هوامون رو داشت و با انگشت کوچیکه ش پشت یقه ی لباسمون رو گرفت و بلندمون کرد و پرتمون کرد وسط جاده :) گفت جریان ازینوره:) هم جهت با من بیاین :)والا به خدا …
خب اگر فکر کردی که تلگراف تمومه سععععععععخت در اشتباهی،به جبران تلگراف قبلی که انرژیش زیاد مثبت نبود …دیگه چه خبر :) اینجا کجاست که با عینک ریبن برامون عکس گرفتی؟!خداوکیلی حال میکنی با دریای جنوب نه …؟!
بالاخره که چی! من برمیگردم جنوب تر :) حالا ببین :)
نشونه ها اشتباه نمیکنن!دیر و زود داره،سوخت و سوز نداره!فقط امیدوارم این بار که برگشتم سر اسباب کشی شما و رضوان جا خالی ندین :)
نصف شبی یاد یک خاطره افتادم:)یادته برات نوشته بودم لباس شسته هارو پهن کردم روی جارختی توی (زِل،ذِل،ضِل،ظِل) آفتاب،بعد شب رفتم برشون دارم دیدم خیسن،جیغ کشششیدم این آفتاب مغز منو سوزوندههههه،چرا لباس ها خشک نشدن؟!تازه اونجا فهمیدم شرجی هوای جنوب یعنی چی:)))آخیبه دلم:) چه دلم برای اون روز ها تنگ شد:(
بگذریم :)
خدایی که از رگ گردن به من نزدیکتره،بهتر میدونه چه زمانی باید کجا باشم…من فقط باید با خیال راحت تسلیمش باشم.همین.
وبله بالاخره تلگراف فرتیش.
طبق رسم نانوشته انتهای تلگراف رو هم با نور قرآن بسته بندی میکنم و دعا میکنم انشالله در بهترین زمان و مکان به دستت برسه و مومنتومت رو مثبت تر کنه !
مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ۚ وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا
به امید دریافت یک نقطهی آبی پربرکت دیگه ای ازت،در پناه نور میسپارمت…
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«الم»
(الف ، لام ، میم)
«تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ»
(ﺍﻳﻦ ﺁﻳﺎﺕ [ ﺑﺎ ﻋﻈﻤﺖِ ] ﻛﺘﺎﺏ ﻣﺤﻜﻢ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ)
«هُدًى وَرَحْمَهً لِّلْمُحْسِنِینَ»
(ﻛﻪ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻭ ﺭﺣﻤﺘﻲ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺍﻥ)
«الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُم بِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ»
(ﻫﻤﺎﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﻣﻰﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺯﻛﺎﺕ ﻣﻰﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺧﺮﺕ ﻳﻘﻴﻦ ﺩﺍﺭﻧﺪ)
«أُولَٰئِکَ عَلَىٰ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»
(ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺑﺮ ﺑﻠﻨﺪﺍﻱ ﻫﺪﺍﻳﺘﻨﺪ ، ﻭ ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭﻧﺪ)
(سوره لقمان آیات 1-5)
—————————————————————————
سلام و درود فراوان به شما سعیده جانم. الهی که حال دلتون عالی و مثبت و توحیدی باشه. یه پاسخ برای کامنت شما توی جلسه دوم نوشتم وقتی ارسال کردم دیدم نقطه آبی دارم. و خدا رو صد هزار مرتبه شکر از دل کامنت شما هدایت الهی و احساس مثبت دریافت کردم.
یه جایی نوشته بودی سه ساله داریم مسیر رو ادامه میدیم. یه لحظه به خودم گفتم آره واقعاً سه ساله من دارم اینجا شاگردی میکنم، سه ساله دارم اینجا مینویسم ، این خودش مومنتوم مثبته، یه حسی بهم گفت دمت گرم که سه ساله ادامه دادی، حواست هست که الان دو دوره ست، با آموزشهای استاد عباس منش آنلاین و هم مدار هستیم؟ این خودش نتیجه محسوب میشه. ما قبلاً از دوره های قدیمی استاد استفاده میکردیم. ولی الان با دوره هایی هم مدار شدیم که خود استاد داره میگه منم مثل شما دانشجوی دوره هستم و دارم روی خودم کار میکنم.
خداوند از رگ گردن به ما نزدیک تره ، خداوند در وجود ما جریان داره . حکایت ماهی و آب.
خداوند کمکمون کنه به آرامش و توحید عملی برسیم. واقعاً ایمان داشته باشیم. حرکت کنیم با ایمان و با آرامش.
—————————————————————————
هدایت قرآنی هم ابتدای سوره لقمان اومد. و بازم مفهوم مومنتوم. این قرآن برای نیکوکاران مایه هدایته.
—————————————————————————
حوالی ساعت 1:20 بود که یه خواب دیدم از خواب پریدم. خواب نیروی دریایی. دیدن خواب نیروی دریایی برای من کابوس محسوب میشه چون من دائماً تاکید میکنم که من از این مرحله عبور کردم چرا الان دوباره اینجام.
یه ناو قدیمی رو آورده بودن که بازسازی کنن، و بهم پیشنهاد داده بودن تو بیا موتورخانه رو برامون بازسازی کن. منم نگاه میکردم همه چی زنگ زده، سیستم برق قطع شده. لوله ها نشتی داشتن. ولی با اشتیاق میگفتم باشه، من انجامش میدم براتون. شرطش هم اینه که برام فلان کارها رو انجام بدین، فلان وسایل ایمنی رو تهیه کنید. نکته اش اینکه توی خواب باور داشتم من میتونم انجامش بدم. و بازم به رسم همه خوابای نیروی دریایی که میبینم بهشون میگم من از اینجا رفته بودم، الان اینجا چیکار میکنم؟ من محل کارم یه جای دیگه ست.
نتیجه این از خواب پریدن ها هم شد خوندن و نوشتن چندتا کامنت. الهی صد هزار مرتبه شکر. خداوند این کامنت ها رو بعنوان صلات و بندگی ازمون بپذیره.
«یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ»
(ﻫﺮ ﻛﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ، ﺑﻪ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﻮﺩ ﺍﺧﺘﺼﺎﺹ ﻣﻰﺩﻫﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﻓﻀﻞ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ)
(74 آل عمران)
—————————————————————————
راستی این عینک ریبن نیست. از این عینک پلاستیکی های ارزون قیمته. اینجا بهش میگن ساحل خلیج نایبند، یا راس نایبند یا دماغه نایبند و یا سایر موارد. هفته پیش که شبکار بودم جهت کنترل ذهن رفته بودم، نزدیک عسلویه ست. خیلی انرژیش مثبته.
خواستم بنویسم شما پاشو بیا جنوب خودم میبرم اینجا رو بهت نشون میدم، بعد یادم افتاد هدایتها همه از آن خداست، اونه که هدایت میکنه، من کی باشم که روی عقل خودم حساب کنم؟ بقول حافظ «خرد خام»
هم اکنون نشانه رحمت الهی، میخواستم کامنتمو تموم کنم، صدای نم نم بارون از پشت پنجره شروع شد. باران نماد رحمت الهیه. باران رحمت الهی همواره جریان داره ، از خدا میخوام کمکم کنه ظرف وجودم رو برای دریافت رحمتش گسترش بدم.
«این خرد خام به میخانه بر ؛ تا می لعل آوردش خون به جوش»
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی ، در آرامش و بر مدار نور هدایت.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سلام به سعیده عزیز.
خوبی حالت خوبه!
کلاس جدید اوضاع و احوالش” چطوره…
بقول برادر زاده ام..
اسمش ماهک هست!…
بهم میگه خوشمیگذره!.منم بلند میگم…
بله!….ههههه…
سعیده حالمو خوب کردی داری برمیگردی کیش….
خیلی حال کردم با این جملت.
(خدایی که از رگ گردن به من نزدیکتره،بهتر میدونه چه زمانی باید کجا باشم…من فقط باید با خیال راحت تسلیمش باشم.همین.)
دوست عزیزم!
نمیدونم چحور سپاسگزار خداوند باشم..
الان که دارم این پیام میزارم،” توی اتاق کارم هستم یه محیط ایزوله “،..من و خدا با هم دارییم الگوی جدید هدایتی رو به اتمام میرسونیم.
نور الهی ..صدا دراومدن گوشم برای تایید برای مرحله بعد…داره مدام بهم میگه کارت درسته…
اینروزا اصلا نمیدونم کجا سیر میکنم از بس حالم خوب و هواییی!…
اصلا فکرشو نمیکردم بتونم همچنین کاری رو انجام بدم…
….
دیشب خواب دیدم دفترهای یادداشت کلاسمو توی یه نایلون گذاشتم و با سختی دارم اونا رو با خودم حمل میکنم و میبرم..در نایلون .رو بازش کردم…
داخلش یه چتر سیاه شکسته بود…
بارانم باریده بود اب جمع شده بود با چند نفر ..راه صاف رو “نشونشون دادم” و با هم راهی قبرستان شدیم.
اول ورودی یه نگاهی به کل قبرا انداختم.!
اول قبرستان یه درخت سدر بزرگی بود..و چند تا مقبرهای اشناهامونم دزدیده بودن!..
چیزهایی که الان دارم بیاد بیارم..
نگاه کردم چتر سیاه همون غم و اندوهمه دارم میبرم تو قبرستان خاک کنم…
به حس خاصی داشت..اینقدر نایلون تو دستم سنگین بود که با قدرت با خودم میبردم ولی حس سنگینیش تو دستم احساس میکردم…
بعد این خواب.خداوند یه تکه ایی از نوشته های مقاله استاد عزیز رو برام بولد کرد!..
این نوشته بود.
(چون جهان به ما اجازه نمیدهد که خلاف قوانینش عمل کنیم. بلکه باید صبر داشته باشیم. به قول قرآن، از صبر(به معنای تکامل) و صلاه (به معنای توجه بر نکات مثبت و نعمتهایی که همین حالا داریم و سپاسگزاری به خاطر آنها)، برای هدایت شدن کمک بگیریم.)
….
همین تفکر راجع بهمین متن چند مدار انداختم جلو..درکم خیلی رشد کرد…
…..در نهایت..
خیلی خوشحالم…که دارم هر روز پرقدرت و توانمند میشم در حل مسایلم…
هفته گذشته دو تا الهام بصورت واضح رسید..قدم اول دوم… سوم امروز .انشالله میرییم برای قدمهای بعدی..
ببینم میخاد روزهای اینده چی بشه..
ولی میدونم برنامه ریزی خداوند حرف نداره…
من هر روز دارم قوی و بهترین خودم میشم….
سعیده حان!..
پیامتون خوندم .گریه کردم حالم خوب شد…
یکم مدارم رفت بالا…
اینقدر وابسته این محیط شدم ..
خداوند هفته گذشته طبق الهاماتش از جایی که فکرشم نمیکردم یه پول درست و حسابی برام واریز کرد..و من تونستم خاسته هامو که براشون هیچ برنامه ایی نداشتم و تسلیمش بودم..
برام انجام داد..
زندگیم شده پر از معجزه…هر چقدر فکر میکنم …
بیشتر به این تفکر میرسم من ناتوان و ضعیفم!..
بقول خودم ..بیشتر میدونم نمیدونم…..
سعیده جان بخداوند،” میسپارمت!..
سلام
اونجا که کامنت گذاشتی برام نشد جواب بدم اینجا گفتم بایددد بنویسم برای سعیده خانم
سعیده سعیده سعیده
حواست بود اصلا
گفتی دوستت دارم رفیق
چنروز پیشم یکی دیگه از دوستان کامنت برام گذاشته بود و اخرش نوشته بود دوستت دارم
ببین تو چه فرکانسی ام
همه دوستم دارن
حتی تو این سایتم مشهوده
خودم حس میکنم بزودی قراره برم تو رابطه عاشقانه چون خیلی دوستت دارم میشنوم
خدایا چطور شکر تورو بجا بیارم قربونت برم
سعیده اولا ماه رمضان مبارک
دوما واس من جااا بگیر پیش خودت
بهم الهام شد 19م دوره رو بخرم
فکر کن چطوری
من قدم 5 هستم و 30 روز بعدش هم تخفیفم که تموم میشه قدم بعدیو میخواستم بخرم
رفتم تقویمو نگاه کردم دیدم میشه 19 اسفند
تو تقویم ببین اسم اون روز چیه
قلبم از این همه نور الهی منور شد
اسمش
روز جشن نوروز رودها
فکر کردم این رود همون جریانیه که استاد در موردش میگه
جریان الهی و همسو شدن با خداوند
که باید جشنش بگیرم
خلاصه اونروز میام پیشت
سعیده گفتی کجام کم پیدام
سیسیت رفته سرکار
در جریانی؟!؟!؟
سعیده همش احترام
همش عشق
همش محبت
همش اتفاقات خوب
یک صدم شغل قبلیم کار نمیکنم ولی حقوقم چندبرابره
همه همه همه دوستم دارن و بهم عشق میورزن
مدیر و خانمش به طرز ویژه ای مورد علاقشونم و بهم بها میدن
خدا خدا خدا همه راه کارهارو بهم میده
اصلا سعیده انگار الان سرجای درستمم
من همیییشه ریاضیم 20 بود حتی تو دانشگاه
و الان حسابدارم و توی اعداد گمم
ولی عشق میکنم
رییس حال میکنه که مخ ریاضیم
خانمش اینقد تعریفمو میکنه
و سعیده همه چی رو رواله
صبح میرم سرکار خداگواهه همش میگم خدایاشکرت
این شغل کجا و قبلی کجا
اینا همه از لطف توئه
خلاصه اگر کم پیدام چون سرکار رفتم و پرمشغله تر شدم
ولی فک نکنی کامنتاتو نمیخونماااا
هرشب تو سایتم بابااا
روزی ی فایل استادم شده گوش میدم که از مسیر منحرف نشم
دنیا به کاممه
خیییلی خوشبختم
دوستت دارم منم
قلب گنده
سلام و صد سلام آقای امیری و همه عزیزانی که کامنت من رو میخونند. خداروشاکرم برای اینکه به ندای قلبم گوش دادم و کامنت هاروخوندم. خوندم و خوندم تا به کامنت زیبای شما رسیدم. جملاتتون در این روزهای من دقیقا مثل این بود که یک راه بلد، نقشه راه به دست سر راهِ من گمشده سبز بشه، نقشه رو برام از ب بسم الله توضیح بده، تجربیات شیرین خودش رو برام شرح بده و بعد دوباره برگرده به زندگی و مسیر توحیدی خودش. واقعا دستمریزاد دارید با این کامنت که با گذشت دوسال، همچنااااان اثربخش، هدایتگر و پر از پند و آگاهیه. راستش رو بخواید من مثل یک شکارچی همیشه دنبال کامنت هایی هستم که در اونها یا نکته ای برای هدایت من داشته باشه م نشانه روزم باشه یا حداقل چندتایی نتیجه شیرین وخوشمزه لابهلاش گنجونده شده باشه… به همین دلیل رندوم بین صفحات میچرخم و میچرخم تا به متن دلخواهم برسم، حس میکنم خدا انگشتم رو هدایت میکنه که کجا و روی چه صفحه ای متوقف بشم. کجا کامنت بخونم و از کجا عبور کنم و وقت تلف نکنم.
بله با افتخار این دفعه کامنت شما شد شکار من. البته چه صید دلنشینی بود؛ هم درس داشت، هم پند داشت، هم پر از نور و آگاهی بود، هم تشویق به ادامه مسیر، هم نتایج گهرباری داشت و هم باورهای خوبی رو در خودش پنهان کرده بود. خداروشکر میکنم که امشب هم هدایتم کرد به یک مسیر شگفت انگیز. خوشحالم برای خودم بابت دریافت ها و آگاهی هام و خوشحالم برای شما…بابت نتایج عالیتون.
علی یار و یاورتون