دیدگاه زیبا و تاثیرگزار رضا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
سلام استاد عزیز و دوستان هم فرکانسی
امیدوارم در بهترین حالت خودتون باشید
تشکر ویژه از خانم مریم که باعث نفوذ نگاه ما در عمق زندگی استاد شده و سبب شده که آگاهی فوق العاده ای در جنبه های مختلف زندگی کسب کنیم.
این قسمت از سریال زندگی در بهشت هم زیبایی های خاص خودش رو داشت و ترکیبش با نظم و هوشمندی خالق در خلق تارعنکبوت هایی که به شکل عجیب توسط موجودی کوچک ایجاد شده بود باعث تعجب من شد که تارهای اولیه رو چطور بین درختان با این فاصله زیاد ایجاد می کنند.
اما نقطه عطف این قسمت از سریال صحنه آخر و توضیح استاد درباره تفاوت احساس انسان در شرایط مختلف بود.
اینکه وقتی آزادی عمل داشته باشی احساس متفاوتی داری
چقدر مثال قشنگ و واضحی بود
اینکه روزی لوبیا رو با احساس بدبختی یا از سر بدبختی مصرف می کردند و امروز با افتخار انتخاب کردند که لوبیا مصرف کنند.
لوبیا همون لوبیاست و در هر دو حالت هم آدم سیر می شه ولی احساس مصرف کردن لوبیا از زمین تا آسمون تفاوت داره.
از بچگی همیشه تو ذهنم این سوال بود که مثلا فلانی که انقدر پول داره چرا ماشین بنز سوار نمیشه یا واسه خودش یک ویلای بزرگ و قشنگ نمی خره و یا هر سال چند بار به مسافرت نمی ره؟
و همیشه در گفتگوهام با دوستان و اطرافیان درباره این موضوع حرف می زدیم که خاک تو سرش کنند فلانی انقدر پول داره ماشین 405 سوار میشه که منم سوار میشم.
لیاقت نداره و زندگی کردن بلد نیست
اگه من به اندازه اون پول داشتم یه ماشین بنز واسه خودم می خریدم و یه خونه باغ تو شمال می خریدم و از این کشور به اون کشور مسافرت می کردم.
و اون زمان در خانواده خودم داشتم افرادی که اوضاع مالی بسیار خوبی داشتند ولی زندگیشون خیلی بهتر از ما نبود.
همیشه در ذهنم این افکار بود که پول دار بشم فلان ماشین رم می خرم، هر روز می رم رستوران، فلان لباس رو می پوشم و کلی از این آرزوها
به لطف خدا از وقتی با استاد آشنا شدم و زندگیم متحول شد به اندازه ای که اوضاع مالی من تغییر کرد اون هیجان و آرزوهای آنچنانی هم تغییر کردند.
البته اوایل که یه ذره اوضاع مالی من عوض شد از این حرکت ها می زدم که هرچی می خواستم بخرم سعی می کردم گرون ترین باشه
مثلا گرون ترین غذای رستوران رو سفارش می دادم
بهترین گوشی موبایل رو می خریدم
گرون ترین تی شرت رو می پوشیدم
ولی به مرور که اوضاع و شرایط من بهتر شد انتخاب های من تغییر کرد دیگه اون حرص و ولع گرون ترین ها رو خریدن در من فروکش کرد و بیشتر دوست داشتم چیزی که به من احساس بهتری میده رو انتخاب کنم
در حالی که قبلا گرونتر بودن وسایل رو دلیل احساس خوب خودم می دونستم ولی الان توانایی انتخاب کردنم رو دلیل احساس خوب خودم می دونم
اینکه هرچی رو که دوست دارم تجربه می کنم نه هرچی که بهترین باشه یا گرون ترین باشه
یه زمانی داشتن یه گوشی اپل در رویای من هم نبود و اتفاقا اولین گوشی اپلی که خریدم تا چند روز خواب و خوراک نداشتم ولی گوشی های بعدی اپل رو که خریدم اصلا اون هیجان و رفتارهای قبلی رو نداشتم و خرید گوشی های بعدی فقط به خاطر استفاده از امکانات و سرعت بیشتر گوشی بود نه بخاطر کلاس گذاشتن و هیجان اینکه چونکه پول دارم پس باید گوشی مدل بالاتر بگیرم.
بخشی از این تغییر نگاه به زندگی در طی دوره های استاد در من ایجاد شد ولی از وقتی سریال زندگی در بهشت شروع شد به وضوح می بینم که با سرعت خیلی بیشتری نگاه من به زندگی عوض شده.
دیدن سریال زندگی در بهشت باعث شد که نگاه من به زندگی تغییر کنه
خیلی از موضوعاتی که قبلا هیچ اهمیتی برای من در زندگی نداشتند الان برام مهم شدند و بهشون توجه می کنم و احساس منو خوب میکنه
همین چند قسمت قبل بود که استاد از ابزار استفاده کردند و چیکن شا درست می کرد و چقدر از اینکه اره خریده بود و با ابزار کار می کرد لذت می برد وقتی داشتم اون قسمت ها رو می دیدم به خودم می گفتم ببین من ده سال قبل با این وسایل کار میکردم و اصلا کارم نجاری بود ولی هیچ لذتی از کار کردن با این اره رومیزی و پیچگوشتی شارژی و اینها نمی بردم و اتفاقا حالم بهم می خورد که هر روز باید باهاشون کار می کردم ولی الان با چه لذتی دارم نگاه می کنم که استاد داره از این وسایل استفاده می کنه و متوجه شدم که تفاوت من در اون سالها و با استاد در این روز ها فقط تفاوت در نگاه ما به زندگیه والا من هم همین وسایل رو داشتم ولی لذتی نمی بردم.
یا اون همه تعریف و تمجیدی که استاد از دوشی که بیرون خونه نصب کرده بود باعث شده که به دوش خونه خودم بیشتر توجه کنم.
به خودم می گفتم 40 ساله دارم دوش میگیرم یک بار نشد که از دوش گرفتن لذت ببرم ولی الان دارم با لذت دوش گرفتن استاد رو نگاه می کنم و لذت می برم.
خیلی وقت ها شده که وقتی کامنت دوستان در سریال زندگی در بهشت رو می خونم به خودم می گم که اگه همین نگاه که من و بچه ها به زندگی استاد داریم رو به زندگی خودمون داشتیم زندگیمون بهشت شده بود.
خیلی از ما با عشق و لذت چقدر عالی درباره جزئیات هر قسمت از سریال زندگی در بهشت مطلب می نویسیم
تک تک صحنه ها رو تحلیل می کننیم و نکات مثبتش رو استخراج می کنیم و می نویسیم اما واقعا همین نگاه رو به زندگی خودمون هم داریم یا نه؟
اگه با این دقت به زندگی خودمون توجه کنیم سرشار از این نکات زیباست که هیچوقت درباره اش فکر نکردیم و ننوشتیم.
دیدن سریال زندگی در بهشت چشم منو به زندگی خودم باز کرد
قبلا رویای من این بود که مثل عباس منش باشم، از نظر پول، کسب و کار، روابط و همه جنبه های زندگی
ولی سریال زندگی در بهشت به من نشون داد که همه ما نصف بیشتر زندگی استاد رو همین الان داریم اما نگاهمون به آنچه داریم با نگاهی که به داشته های استاد داریم تفاوت داره
دوش استاد به نظرمون چقدر زیبا و رویایی می یاد و درباره دوش خونه خودمون هیچ نظری نداریم.
بزرگ شدن جوجه های استاد رو با چه عشق وعلاقه ای دنبال می کنیم اما بزرگ شدن بچه های خودمون رو بدون توجه و علاقه ازش می گذریم.
اصلا از وقتی جوجه ها به زندگی استاد اضافه شدن نگاه من به بچه های خودم عوض شده
بارها به خودم گفتم ببین استاد از دیدن یه جوجه چه احساسی پیدا می کنه و همین موضوع سبب شد که از بد تولد دخترم تا امروز که 9 ماهشه بی نهایت لذت ببرم
هر روز از دیدن و بودن باهاش لذت می برم درحالی که قبلا این احساس رو نسبت به بچه هام نداشتم
اینو از دیدن سریال زندگی در بهشت یاد گرفتم که میشه از هرچی که داری لذت ببری
اطمینان دارم هرکی این سریال رو داره دنبال می کنه آگاهانه یا ناآگاهانه در احساسش کلی تغییر ایجاد شده
برای من که بی نهایت تاثیرگذر بوده
دیدن رفتار و واکنش های استاد خیلی برای من درس داره
دیدن احساسی که استاد در برخورد با مسائل زندگی دارند باعث تغییر نگاه من به زندگی شده
همین دیشب برای هواخوری با بچه هام رفتیم تو شهر با ماشین دور زدیم
دیدن صدها بار شکر گذاری استاد بخاطر هوای خوب و مطبوع باعث شده که به هوای خوب این روزهای شهرم خیلی بیشتر توجه کنم در حالی که 40 ساله در همین شهر زندگی میکنم اما هوای خوب این فصل برام اهمیتی نداشته
این مثال ها رو از زندگی خودم می زنم که برای خودم یادآوری کرده باشم همه چیز به نگاه من بستگی داره نه به داشته های من
خیلی از امکاناتی که استاد داره در زندگی در بهشت ازش استفاده می کنه رو ما هم داریم حالا به یه رنگ و نام دیگه ولی اصلا این نگاهی که استاد به زندگی خودش داره رو ما به زندگی خودمون نداریم
و این تفاوت رو باید از استاد یاد گرفت که اتفاقا خیلی هم استاد عباس منش سعی داره اینو بیان کنه که وسایل نیست که باعث خوشبختی ما میشه بلکه احساسی که ما نسبت به وسایل و امکانات داریم میزان خوشبختی ما رو تعیین میکنه
خیلی وقته از فعالیت های روزمره ام لذت بیشتری می برم
از روی سایت کار کردن
از بوی نم بارون
از دیدن بچه هام
از رفتارهای همسرم
اینم اضافه کنم که تشکر کرده باشم از استاد
منم مثل استاد در 20 سالگی ازدواج کردم و خیلی از مشکلاتی که در زندگیم داشتم بخاطر نگاه اشتباه من به همسرم بوده
از وقتی روابط استاد با مریم رو دیدم و توجه و تعریف کردن استاد از مریم رو شنیدم باعث شده که من هم به رفتارهای همسرم بیشتر توجه کنم
خیلی از رفتارهای مریم رو از قبل همسر من داشته ولی برای من مهم نبودند
مثل نظافت کردن، آشپزی فوق العاده، شاد بودن و خنده رو بودن و خیلی موارد دیگه
ولی اصلا اینها رو نمی دیدم و برام مهم نبودند
در این مدت که با استاد اشنا شدم و بارها دیدم که استاد درباره ویژگی هام خانم مریم توضیح دادند با خودم فکر کردم که این ویژگی رو همسر من هم داره ولی من هیچوقت به این موضوع توجه نکرده بودم
و همین تغییر نگاه به همسرم باعث شده که خیلی زندگی ما بهتر از قبل بشه
سریال زندگی در بهشت برای من مکمل فوق العاده ای در کنار دوره های آموزشی بود
اگه این سریال نبود شاید ده سال یا هم بیشتر زمان می خواست تا از طریق دوره های آموزشی و به صورت تکاملی به درک امروزم از زندگی و تغییر نگاه به زندگیم می رسیدم
سریال زندگی در بهشت سرعت تکامل من رو بیشتر کرده
درک قوانین که استاد در دوره های می گن و تبدیلش به عمل در زندگی شخصی نیاز به تکامل داره
ولی وقتی می بینی که استاد چطور داره قوانین رو زندگی میکنه خیلی سریع تر و راحت تر تونستم معیارها و نگاهم رو با قانون هماهنگ تر کنم و این از مزایای فوق العاده سریال زندگی در بهشته
خلاصه اینکه استاد دمت گرم برای سریال زندگی در بهشت و تشکر ویژه از مریم عزیز که مسئولیت تهیه کنندگی، سناریو نویسی، کارگردانی، فیلم برداری، صدابرداری، تدوین و … این سریال رو به عهده گرفته
استاد هم که بازیگر خوبیه و به خوبی ایفای نقش میکنه
اگه من هم بیننده خوبی باشم درس ها و نکاتی در این سریال هست که در هیچ سریالی در دنیا مانندش نیست که بخواد تا این حد روی زندگی من تاثیرگذار باشه
همگی شاد و سلامت در مسیر لذت بردن از زندگی باشیم
خدانگهدار
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD510MB34 دقیقه
به نام حق
سلام
مریم سلام میکنه از توی اتاقش روی تختش با لحاف آبی رئالیش، روی بالشت روی شکم خوابیده و از یه جای این کره زمین داره براتون مینویسه
به نام حق حق حق حق
استاد من نرم دارم میفهمم شما توی این مدت چی میگفتین
راستش اگر بگم فهمیدم دروغ گفتم
حس میکنم هرچقدر از این مسیر بردارم باز راه دارم
و حالا من بعد روزهاا و بعد شنیدن حرفها در مورد زندگی در بهشت امروز هدایت شدم به این جلسه و احساس میکنم خود خدا من اورد این انرژی این نیرویی که الان داره به من پاسخ میده
خیلی وقتی بود که چهرتون ندیده بودم فرکانستون توی تصویر لمس نکرده بودم
یه لحظه توی فیلم حس کردم دلم تنگ شده براتون
امروز روزی بود که من بیاد اوردم دوبازه اصلم رو
همون اصلی که با برخورد طوفان سالی به زندگیم خودش توی زندگیم نشون داد و جریان رودخانه ای از نعمت و اگاهیی در زندگیم ایجاد کرد
هرچقدر که از این قانون برمیدارم این تضاد رنگ خوش تری به زندگیم میده
داشتم با خودم امروز فکر میکردم من بارها اومدم کامنت نوشتم و خیلی دوست داشتم که کامنتم لایک بخوره البتع با حس توحید این درخواست میدادم و خدایی این خواسته من به راحتی اتفاق میوفتاد و هر روزم بیشتر
با جسارت توی کامنتام قدرت توی ذهنم از شما میگرفتم
امروز با خودم گفتم مریم اگر عباسمنش بمیره چی میشه؟!
عباسمنش فردا از دنیا رفت
میخوای بگی دین و ایمان و نگاه من به اون وابسته ست
امروز تجدید پیمان دوباره من با این اصل بود امروز به خودم یاد اوری کردم که اگر تمام ادمها برن من باید خودم باشم
من از همون ادمایی ام که با قلبی زخم خوزده و دست و پایی شکسته وارد سایت شدم
من اینجا دارم جون میگیرم و این جون گرفتن برکت عزت نفسه
ارههههه من توی فرکانس این فایل بودم وگرنههه مثل بقیه جلسات دیگه زندگی در بهشت که اعراض میکردم اینو رو هم اعراض میکردم
امروز این ۴ دقیقه اخر فایل چقدر با حرفهام و نشونهام یکی بود
امروز من به پشتوانه عزت نفس از خداوند خواسته جدیدم دادم
خواسته جدید من قلبی مستحکم
به خودم یه نگاه انداختم گفتم مریم، خانم شایسته توی مقاله هاش میگفت وقتی روی عزت نفستون کار میکنید خواسته های شما هم دست خوش تغییر میشه
چه جالب!!
و قابل تامل
توی این مدت به خیلی چیزا رسیدم
اما من دلم لعلکم ترضی میخواست
شاید راضی شوید
استاد میدونی خواسته جدید من شده احساس ارزشمندی
میدونی خواسته جدید من شده جهاد اکبر بر علیه نجواهاییی که میگن تو کمتر بقیه هستی خودت میدونی این از کجا میاد
یه ادماهایی هستن که میفهمن و ما که معمولی هستیم اونا پاکن
توی یه شبکه تلویزیونی یه استاد که کلی کتاب علم و حکمت قورت داده بود و طرفدار ها داره
دراورد گفت امام ها که پاکن اونا خدا گناه ازشون دور میکنه ولی ما ادمهای معمولی…
من دارم از این متنفر میشم از اینکه فکر نکنم و بخوام
از این که درخواست آگاهانه نداده باشم و قبول کنم
حتی اگر اون خوب باشه عشق باشه لذت بخش باشه برام
چه ارام خواسته های ما داره تغییر میکنه و خودمون از تغیییرمون تا مدت ها متوجه نمیشیممممم
این اولین کامنت من بعد از چند هفته درگیر بود با نجوهایی ذهنم هست
اولین گام
الان که دارم نگاه میکنم میبینم جهان چه قشنگ منو هدایت کرد به این فایل
پیغام کامنت گذاشتن یکی از اعضا برام ایمیل شد وارد این فایل شدم
با خوندن کامنت دوست خوبم بهم گفت بیا بنویس
بیا هدایت شو و دست هدایت باش
قبل از اینکه بیام این فایل ببینم داشتم فیلم تولد یه خانم ماشین باز خارجی میدیدم که وقتی نگاهش میکنم احساس لیاقت و ثروت از روش میباره
اصلا یه حس خوبی بهم میده چون استایل و سبک ظاهریشم شبیه به اون چیزی هست که من دوست دارم در آینده داشته باشم خیلی ارتباط میگیرم
تول همسرش بود
توی جاییی که یه ساعت فروشی لوکس بود و کلی داخل اونجا تزیین شده بود و بادکنک
و کل ماجرا این بود که سوپرایز شدن و رفتن تو و کادو باز کرد و…
اما کل ماجرا این بود که من تمام لحظات این احساس داشتم که چرا اینا نمیپرن هوا کلی هیجان و ذوق داشته باشن
حتی وقتی کنار هم نشسته بودن من هنوز توی تعجب بودم اینا زن و شوهرن یا دوست یا فرند هستن
اووه مای گاد
This a crazy
….
از این جور کلمات اخرشم همو بغل کردن گفتن
I love u
و
I love u too
و
تمام.
اونجا بود که متوجه شدم من نگاهم چقدر با اینا فرق داره
من تصورم این بود که بپرن توی هوا و کلییی ذوق و…..
ولی اینا اصلا اینطوری نبودن انگار براشون خیلی طبیعی و اوکی بود
منو به فکر فرو برد که چقدر درگیر مقصد شدی در صورتی که گنج توی دل مسیره
و حالا چرا خیلیا به گنج نمیرسن چون گنج رو مقصد میدونن
اگر مسیر بدونن همون لحظه اول بهش رسیدن
احساس خوب
به یه بازنگری اساسی نیاز دارم
من از خدا قلبی مستحکم میخواهم
استاد شما توی جلسه ۷ راهنمای عملی گفتین حتی حرفهای منم به راحتی قبول نکنین
توی این حرفتون خیلی چیزا هست
امروز بهش گفتم من توی این مسیر قدم برمیدارم تو بهم میدی تو رابطه خوب و ثروت و سلامتی میدی
تو میدی
😪😪
من مریم به خودم به خدای درونم که هر لحظه همراهم شده تعهد میدم که به کشف بیشتر حقیقت ادامه بدم
هرچقدر که میگذره بیشتر حس میکنم که اگر احساس ارزشمندی نداشتی اون خواستع عین لحظه ی کوتاه رد شدن از یه ماشینه
نه توجهی نه لذتی نه فهمی نه درکی
فقط بخوریم هی بخوریمم
فقط بپوشیم هی بپوشیم
فقط هی بخریمم هی بخریم
با فلانی باشیم فلان پول داشته باشم فلان جا برم
فلان غذاا بخورم….
همون مریمی که از رفتن یه ادم داشت تصور میکرد تنهاترینه
الان داره هویتش بیاد میاره
وایی هویت
من عاشق کامنت هام توی فایل های هدایت الهیی هستم که استاد توی ماشین گرفت
من دیروز دوباره درخواست چنین اگاهی ها و ایمانی رو دادم.
که بشمم نفرررر اولین زندگیم
که کشور مورد علاقم بشه بهترین کشور از نظر خودم نه بقیه
که سبک شخصیم بشه بهترین سبک شخصی از نظر خودم نه بقیه
من عاشق این بازنگریم
چقدر من کار دارم چقدر کارا باید انجام بدم
چقدر من دوست دارم شک کنم و به یقین برسممم
و این سد ذهنیم به کل شکسته بشه
چقدر خدا برام پلن داره از الان که نمیدونم چی هستن و چطوری!!؟
این خدا داره بهم میگه مریم من همه چی میشم همه چی
پس عجله نکن!!!
هرچقدر که از این گنج ها بیستر برمیداری بیشتر میفهمی که قضیه متافیزیکی چقدر مهمممم تر از قضیه فیزیکیه
اخه احساس هویت ازادی و ارزشمندی و انتخاب و ایمان ایمان ایمان نمیشه با بودن توی رابطه و پول و… توصیف کرد
نمیشه
فقط کسی که از درون حالش خوبه این حرف میفهمهه!!!
عاشقتونمممم
در پناه خدا
با ایمان
مریم درویشی
۱۷ نوامبر ۲۰۲۰
۱۰:۵۱
من عاشق اینم که بیام براتون از ایمان بنویسم
ایمانی که هیچ برچسبی روش نیست
ایمانی که توی قلبم پیدا کردم
ایمانی که به انتخاب خودم بوده.