سریال زندگی در بهشت | قسمت 97

دیدگاه زیبا و تاثیرگزار رضا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

سلام استاد عزیز و دوستان هم فرکانسی

امیدوارم در بهترین حالت خودتون باشید

تشکر ویژه از خانم مریم که باعث نفوذ نگاه ما در عمق زندگی استاد شده و سبب شده که آگاهی فوق العاده ای در جنبه های مختلف زندگی کسب کنیم.

این قسمت از سریال زندگی در بهشت هم زیبایی های خاص خودش رو داشت و ترکیبش با نظم و هوشمندی خالق در خلق تارعنکبوت هایی که به شکل عجیب توسط موجودی کوچک ایجاد شده بود باعث تعجب من شد که تارهای اولیه رو چطور بین درختان با این فاصله زیاد ایجاد می کنند.

اما نقطه عطف این قسمت از سریال صحنه آخر و توضیح استاد درباره تفاوت احساس انسان در شرایط مختلف بود.

اینکه وقتی آزادی عمل داشته باشی احساس متفاوتی داری

چقدر مثال قشنگ و واضحی بود

اینکه روزی لوبیا رو با احساس بدبختی یا از سر بدبختی مصرف می کردند و امروز با افتخار انتخاب کردند که لوبیا مصرف کنند.

لوبیا همون لوبیاست و در هر دو حالت هم آدم سیر می شه ولی احساس مصرف کردن لوبیا از زمین تا آسمون تفاوت داره.

از بچگی همیشه تو ذهنم این سوال بود که مثلا فلانی که انقدر پول داره چرا ماشین بنز سوار نمیشه یا واسه خودش یک ویلای بزرگ و قشنگ نمی خره و یا هر سال چند بار به مسافرت نمی ره؟

و همیشه در گفتگوهام با دوستان و اطرافیان درباره این موضوع حرف می زدیم که خاک تو سرش کنند فلانی انقدر پول داره ماشین 405 سوار میشه که منم سوار میشم.

لیاقت نداره و زندگی کردن بلد نیست

اگه من به اندازه اون پول داشتم یه ماشین بنز واسه خودم می خریدم و یه خونه باغ تو شمال می خریدم و از این کشور به اون کشور مسافرت می کردم.

و اون زمان در خانواده خودم داشتم افرادی که اوضاع مالی بسیار خوبی داشتند ولی زندگیشون خیلی بهتر از ما نبود.

همیشه در ذهنم این افکار بود که پول دار بشم فلان ماشین رم می خرم، هر روز می رم رستوران، فلان لباس رو می پوشم و کلی از این آرزوها

به لطف خدا از وقتی با استاد آشنا شدم و زندگیم متحول شد به اندازه ای که اوضاع مالی من تغییر کرد اون هیجان و آرزوهای آنچنانی هم تغییر کردند.

البته اوایل که یه ذره اوضاع مالی من عوض شد از این حرکت ها می زدم که هرچی می خواستم بخرم سعی می کردم گرون ترین باشه

مثلا گرون ترین غذای رستوران رو سفارش می دادم

بهترین گوشی موبایل رو می خریدم

گرون ترین تی شرت رو می پوشیدم

ولی به مرور که اوضاع و شرایط من بهتر شد انتخاب های من تغییر کرد دیگه اون حرص و ولع گرون ترین ها رو خریدن در من فروکش کرد و بیشتر دوست داشتم چیزی که به من احساس بهتری میده رو انتخاب کنم

در حالی که قبلا گرونتر بودن وسایل رو دلیل احساس خوب خودم می دونستم ولی الان توانایی انتخاب کردنم رو دلیل احساس خوب خودم می دونم

اینکه هرچی رو که دوست دارم تجربه می کنم نه هرچی که بهترین باشه یا گرون ترین باشه

یه زمانی داشتن یه گوشی اپل در رویای من هم نبود و اتفاقا اولین گوشی اپلی که خریدم تا چند روز خواب و خوراک نداشتم ولی گوشی های بعدی اپل رو که خریدم اصلا اون هیجان و رفتارهای قبلی رو نداشتم و خرید گوشی های بعدی فقط به خاطر استفاده از امکانات و سرعت بیشتر گوشی بود نه بخاطر کلاس گذاشتن و هیجان اینکه چونکه پول دارم پس باید گوشی مدل بالاتر بگیرم.

بخشی از این تغییر نگاه به زندگی در طی دوره های استاد در من ایجاد شد ولی از وقتی سریال زندگی در بهشت شروع شد به وضوح می بینم که با سرعت خیلی بیشتری نگاه من به زندگی عوض شده.

دیدن سریال زندگی در بهشت باعث شد که نگاه من به زندگی تغییر کنه

خیلی از موضوعاتی که قبلا هیچ اهمیتی برای من در زندگی نداشتند الان برام مهم شدند و بهشون توجه می کنم و احساس منو خوب میکنه

همین چند قسمت قبل بود که استاد از ابزار استفاده کردند و چیکن شا درست می کرد و چقدر از اینکه اره خریده بود و با ابزار کار می کرد لذت می برد وقتی داشتم اون قسمت ها رو می دیدم به خودم می گفتم ببین من ده سال قبل با این وسایل کار میکردم و اصلا کارم نجاری بود ولی هیچ لذتی از کار کردن با این اره رومیزی و پیچگوشتی شارژی و اینها نمی بردم و اتفاقا حالم بهم می خورد که هر روز باید باهاشون کار می کردم ولی الان با چه لذتی دارم نگاه می کنم که استاد داره از این وسایل استفاده می کنه و متوجه شدم که تفاوت من در اون سالها و با استاد در این روز ها فقط تفاوت در نگاه ما به زندگیه والا من هم همین وسایل رو داشتم ولی لذتی نمی بردم.

یا اون همه تعریف و تمجیدی که استاد از دوشی که بیرون خونه نصب کرده بود باعث شده که به دوش خونه خودم بیشتر توجه کنم.

به خودم می گفتم 40 ساله دارم دوش میگیرم یک بار نشد که از دوش گرفتن لذت ببرم ولی الان دارم با لذت دوش گرفتن استاد رو نگاه می کنم و لذت می برم.

خیلی وقت ها شده که وقتی کامنت دوستان در سریال زندگی در بهشت رو می خونم به خودم می گم که اگه همین نگاه که من و بچه ها به زندگی استاد داریم رو به زندگی خودمون داشتیم زندگیمون بهشت شده بود.

خیلی از ما با عشق و لذت چقدر عالی درباره جزئیات هر قسمت از سریال زندگی در بهشت مطلب می نویسیم

تک تک صحنه ها رو تحلیل می کننیم و نکات مثبتش رو استخراج می کنیم و می نویسیم اما واقعا همین نگاه رو به زندگی خودمون هم داریم یا نه؟

اگه با این دقت به زندگی خودمون توجه کنیم سرشار از این نکات زیباست که هیچوقت درباره اش فکر نکردیم و ننوشتیم.

دیدن سریال زندگی در بهشت چشم منو به زندگی خودم باز کرد

قبلا رویای من این بود که مثل عباس منش باشم، از نظر پول، کسب و کار، روابط و همه جنبه های زندگی

ولی سریال زندگی در بهشت به من نشون داد که همه ما نصف بیشتر زندگی استاد رو همین الان داریم اما نگاهمون به آنچه داریم با نگاهی که به داشته های استاد داریم تفاوت داره

دوش استاد به نظرمون چقدر زیبا و رویایی می یاد و درباره دوش خونه خودمون هیچ نظری نداریم.

بزرگ شدن جوجه های استاد رو با چه عشق وعلاقه ای دنبال می کنیم اما بزرگ شدن بچه های خودمون رو بدون توجه و علاقه ازش می گذریم.

اصلا از وقتی جوجه ها به زندگی استاد اضافه شدن نگاه من به بچه های خودم عوض شده

بارها به خودم گفتم ببین استاد از دیدن یه جوجه چه احساسی پیدا می کنه و همین موضوع سبب شد که از بد تولد دخترم تا امروز که 9 ماهشه بی نهایت لذت ببرم

هر روز از دیدن و بودن باهاش لذت می برم درحالی که قبلا این احساس رو نسبت به بچه هام نداشتم

اینو از دیدن سریال زندگی در بهشت یاد گرفتم که میشه از هرچی که داری لذت ببری

اطمینان دارم هرکی این سریال رو داره دنبال می کنه آگاهانه یا ناآگاهانه در احساسش کلی تغییر ایجاد شده

برای من که بی نهایت تاثیرگذر بوده

دیدن رفتار و واکنش های استاد خیلی برای من درس داره

دیدن احساسی که استاد در برخورد با مسائل زندگی دارند باعث تغییر نگاه من به زندگی شده

همین دیشب برای هواخوری با بچه هام رفتیم تو شهر با ماشین دور زدیم

دیدن صدها بار شکر گذاری استاد بخاطر هوای خوب و مطبوع باعث شده که به هوای خوب این روزهای شهرم خیلی بیشتر توجه کنم در حالی که 40 ساله در همین شهر زندگی میکنم اما هوای خوب این فصل برام اهمیتی نداشته

این مثال ها رو از زندگی خودم می زنم که برای خودم یادآوری کرده باشم همه چیز به نگاه من بستگی داره نه به داشته های من

خیلی از امکاناتی که استاد داره در زندگی در بهشت ازش استفاده می کنه رو ما هم داریم حالا به یه رنگ و نام دیگه ولی اصلا این نگاهی که استاد به زندگی خودش داره رو ما به زندگی خودمون نداریم

و این تفاوت رو باید از استاد یاد گرفت که اتفاقا خیلی هم استاد عباس منش سعی داره اینو بیان کنه که وسایل نیست که باعث خوشبختی ما میشه بلکه احساسی که ما نسبت به وسایل و امکانات داریم میزان خوشبختی ما رو تعیین میکنه

خیلی وقته از فعالیت های روزمره ام لذت بیشتری می برم

از روی سایت کار کردن

از بوی نم بارون

از دیدن بچه هام

از رفتارهای همسرم

اینم اضافه کنم که تشکر کرده باشم از استاد

منم مثل استاد در 20 سالگی ازدواج کردم و خیلی از مشکلاتی که در زندگیم داشتم بخاطر نگاه اشتباه من به همسرم بوده

از وقتی روابط استاد با مریم رو دیدم و توجه و تعریف کردن استاد از مریم رو شنیدم باعث شده که من هم به رفتارهای همسرم بیشتر توجه کنم

خیلی از رفتارهای مریم رو از قبل همسر من داشته ولی برای من مهم نبودند

مثل نظافت کردن، آشپزی فوق العاده، شاد بودن و خنده رو بودن و خیلی موارد دیگه

ولی اصلا اینها رو نمی دیدم و برام مهم نبودند

در این مدت که با استاد اشنا شدم و بارها دیدم که استاد درباره ویژگی هام خانم مریم توضیح دادند با خودم فکر کردم که این ویژگی رو همسر من هم داره ولی من هیچوقت به این موضوع توجه نکرده بودم

و همین تغییر نگاه به همسرم باعث شده که خیلی زندگی ما بهتر از قبل بشه

سریال زندگی در بهشت برای من مکمل فوق العاده ای در کنار دوره های آموزشی بود

اگه این سریال نبود شاید ده سال یا هم بیشتر زمان می خواست تا از طریق دوره های آموزشی و به صورت تکاملی به درک امروزم از زندگی و تغییر نگاه به زندگیم می رسیدم

سریال زندگی در بهشت سرعت تکامل من رو بیشتر کرده

درک قوانین که استاد در دوره های می گن و تبدیلش به عمل در زندگی شخصی نیاز به تکامل داره

ولی وقتی می بینی که استاد چطور داره قوانین رو زندگی میکنه خیلی سریع تر و راحت تر تونستم معیارها و نگاهم رو با قانون هماهنگ تر کنم و این از مزایای فوق العاده سریال زندگی در بهشته

خلاصه اینکه استاد دمت گرم برای سریال زندگی در بهشت و تشکر ویژه از مریم عزیز که مسئولیت تهیه کنندگی، سناریو نویسی، کارگردانی، فیلم برداری، صدابرداری، تدوین و … این سریال رو به عهده گرفته

استاد هم که بازیگر خوبیه و به خوبی ایفای نقش میکنه

اگه من هم بیننده خوبی باشم درس ها و نکاتی در این سریال هست که در هیچ سریالی در دنیا مانندش نیست که بخواد تا این حد روی زندگی من تاثیرگذار باشه

همگی شاد و سلامت در مسیر لذت بردن از زندگی باشیم

خدانگهدار

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    510MB
    34 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

221 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ناشناس» در این صفحه: 1
  1. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 2389 روز

    آخییشش …آهان اایینننههه بالاخره رسیدم… اوووف… بذار نفسم بیاد بالا…. رفتم از قسمتای قبل اونایی رو که جا موندم رو دیدم، پشت سر هم پیوسته و برقصان گام برداشتم رسیدم به ایستگاه ۹۷ تا سوار قافله سالار عشق بشم… ببین استاد من خودم ردی ام الان هم که قسمتای قبل رو و بخصوص این قسمت رو دیدم کلا رد دادم دیگه

    به حدی از ته دلم خندیدم و از شوق گریه کردم که حدونصاب نداره… همزمانی اتفاقات سریال زندگی در بهشت و اتفاقات هدایت شده به زندگی خودم منو بهت زده کرده… خیلی خیلی دلم میخواست توی چند قسمت اخیر میبودم و حرفای دلم رو برای خودم می‌نوشتم، اشکال نداره فدای سرم مهم اینه که «احساسم هر روز بهترو بهتره و دارم تک تک روز هامو با عشق در لحظه حال زندگی میکنم»…

    عاشق خودمم که عشقی و دلی میام می‌نویسم و بدون وسواس و وابستگی به سایتمون، بدون حسرت و قالب و قاعده خاصی برای خودم عشقی مینوسمُ رد پایی میذارم. استمرار و پیوستگیم رو توی کامنت نوشتن و حضور فعال به هر قیمتی حفظ میکنم حالا هرچقدر هم که وقتم پر باشه…

    استاد من دارم غرق میشم بخدا من دارم دق میکنم حالم اصلا نرمال نیست، گاهی اوقات میگم خدا جونی من ازت کمی نشونه خواستم و به نشونه های کوچولو هم راضیم ولی تو برام بارانی از نشانه ها باریدی، من ازت هدایت به خواسته هام رو خواستم ولی تو منو داری شلیکُ پرتاب میکنی به سمت خواسته های قلبیم… از شدت رضای قلبی و شادی قلبم داره از جا کنده میشه… این حجم از نعمت ها و زیبایی ها و نشونه ها داره منو غرق می‌کنه منم که هنوز بلد نیستم توی این دریای نشانه ها و زیبایی ها حرفه ای شنا کنم دارم جوون میدمااا…

    من خودم به شدت آدم ذوق و شوقی هستم و حتی واسه یه لیوان آب یا گاهی هم همینجوری و بدون دلیل ذوق و شوق می‌کنم… به شدت احساسات قدرتمند پرکششی دارم و خیلی خوب هم بلدم که چطوراز قدرت احساساتم به نفع خودم استفاده کنم، هر روز خنده رو لبامه و وجودم پر از انرژی و هیجان غیر قابل وصفه… واقعا دارم میترسمااا

    آره با زبون خودم دارم میگم که میترسم و دارم دق میکنم… از چی؟؟؟

    ازین که اینقدر زندگی قشنگ و زیبا باشه… ازین همه وفور نشانه ها و حجم اتفاقات زیاد هدایتی خداوند… ازین همه شکوه و عظمت جهان هستی… ازین همه فراوانی و تنوع نعمت رب النوع وجاهت… ازین همه شور و شوق و انگیزه سوزان عجیب و غریبی که خدا بهم داده…. حالا زیبایی های زندگی در بهشت و سایت کهکشانی مون که بماند….

    وای خداااای من … من دیوانه شدم رفت یکی منو بگیره دارم سرمو میکوبوم به میز تا یکم انرژی و هیجانم تخلیه شه چقققدررر خوشحال شدم که بالاخره خیلی راحت و با طی تکامل اومدی جلوی دوربین مریم جان، چقدر منتظر دیدن روی ماهت بودیم عزیزم، بهمون حق بده اینهمه صدای دلنشینت رو شنیدیم وقتش بود که دیگه روی ماهتو ببینیم گل بانو 🌹🌹😍😍 یعنی من مردم اونجاهایی که دست تکون میدادی… چقدر عاشقانه دوست داریم ما… نمی‌دونم باور میکنی یا نه، یه شب برای اولین بار بصورت واضح شما رو توی خواب دیدم و جالب اینه صبحش که از خواب بیدار شدم اومدم توی سایت دیدم فایل ثمره بروز رسانی فایل های دانلود روی سایت منتشر شده و شما هم برای اولین بار اومدید جلو دوربین، هیچی دیگه.. من دیگه هنگ کردم ازین همزمانی نمیتونستم حس و حال و تشکرم رو کامنت کنم در عوض ساعت ها پشتکار و شخصیت بینظرتون رو توی دلم تحسین می‌کردم… ببین تو محشری دختر، استاد و ما باید بیشتر و بیشتر قدردان و سپاس گزار خداوند باشیم بابت وجودت ارزشمندت، بانوی مهربانی ها

    …………………………

    وااااای

    اوه مای لُرد… حقیقتا این قسمت پشم ریزون بود… کمرم رگ به رگ شد ازین همه اتفاقات جالب و زیبایی های پی در پی… من هیچ… من محو شدم رفت… زل زدم به سوراخای پریز برق دیوار… آخه چی بگم من، آدم هنگ می‌کنه از هیجان…

    از داستان سرایی بامزه شماها از قضیه داکا و مرغا… رود خونه کوچولو… شگفتی های خلقت تار عنکبوت و اون ماجرا جویی های باحال خنده داره… اون جرثقیل آسمون خراش… ایستگاه صلواتی و نذری دادن های مریمی واسه انگری بردا… تاااااا اون سوال جواب های دیوانه کنندتون آخرای فایل

    الله اکبر… الله اکبر… پناه بر خدا… یعنی تا منو سکته ندین ول کن نیستین

    اونوقت بعضی بچه ها میگن استاد تایم فایلا کمه اگه میشه تایم هر قسمت رو بیشتر کن،،،، بابا همین ۲۰،۳۰ دیقه هم واسه مرده زنده کردمون زیاده،در عوض بجاش کیفیت فریم و رزولوشن فایلا رو ببرین بالا که بشه با کیفیت عالی روی تی وی ببینیم

    بشخصه نای نوشتن کامنت ندارم،آدم نمیدونه چطور این حجم از زیبایی ها رو توی کامنت تایپ کنه… از چی بگیم؟! از تک تک اتفاقات سکانسای فایلا… از جملات و آگاهی های ثقیل و گرانبار استاد و مریم بانو… از اتفاقات،آگاهیها، نشونه ها، نتایج و نظرات خودمون… از خدا و قوانین…

    یاد حرفای کوبنده استاد میوفتم؛ اونجایی که توی قسمت ۲ جواب به سوالات زندگی در بهشت می‌گه: نمی‌دونم چقدر این فایلا رو جدی میگیرید،، نمی‌دونم به هوای اینکه این فایلا رایگانه چقدر فکر میکنید که این حرفا رایگانه ولی این حرفا بسیار بسیار ارزشمنده ولی افراد بعضاً موقعی میفهمند که حسابی حسابی چکُ لغدُ محکم از جهان خورده باشن

    یا توی اون ابَر فایل مسیر موفقیت از دقیقه ۸ به بعد اونجایی که با جدیت و صلابت میگه بذار من براتون باز کنم این قضیه رو، خییییللللیی باید به این جملاتی که از الان به بعد میاد فکر کنید،خیلی باید فکر کنید…. خییییللللیییی باید فکر کنید ( من هنوز هم دارم بهش فکر میکنم ازون روز تا حالا چون خودم قشنگ توی مسیرم و تا مغز قرمز استخونم اون حرفارو درک کردم،آدم وقتی حرفای دلش رو از زبون الگوش می‌شنوه گریه ش میگیره و بلند فریاد خوشبختی سرمیده)

    یا توی لایو ۱۶، دقیقه ۴۴ به بعد اونجایی که با یه لحن خیلی رُک و صادقانه میگه: اصلا بذار من یه موضوعی رو بگم چرا فکر میکنید این حرفایی که من میزنمو همه گوش میکنن، چرا فکر میکنید شمایید که دارید گوش میکنید، ۹۹ درصد شمایی که دارید این حرفا رو میشنوید هم «گوش» نمیکنید…. « بی تعارف » ….. ( اونقدر این حرفتون به دلم نشست که محکم با مشت کوبیدم به میز و هم نوا با شما فریاد کشیدم )

    اونوقت بعضیا میان گله و ناله میکنن از نتیجه نگرفتنشون، از حس حال بدشون از بدبختیا و مشکلاتشون مینالن جوری که به خدا، قانون ، استاد عباسمنش و همه چی شک میکنن و گیج میشن

    خو معلومه چرا…طرف هنوز لنگ آزمون های اولیه س هنوز تکاملشو طی نکرده و هنوز از نصف ظرفیت پتانسیل فایل های دانلودی استفاده نکرده، بعد بدو بدو می‌ره محصولات رو میخره به هوای اینکه صرف داشتن محصولات معجزه رخ میده…

    اینو بارها میگم؛ گاهی اوقات که به صفحه پروفایل خیلی از دوستان سر میزنم اولین کاری که میکنم اینه که ببینم آخرین کامنتش مربوط به چه زمانیه… وای پناه بر خدا… قلبم میگیره و شش دونگ حواسم تیز میشه… طرف با کلی امید و آرزو چند تا کامنت می‌ذاره و بعدش کلا محو میشه… یا بعضیا هم زمان زیادی رو توی سایت حضور پررنگ و فعالی داشتن ولی بعد یه مدت غیبشون میزنه کلا و خیلی کم پیدا میشن… گروهی همه چی براشون یکنواخت و عادی شده و زود دلسرد میشن، گروهی دیگه هم بعد مدتی کار کردن روی خودشون، وقتی نتایج عالی گرفتن زود باد میکننُ گول نتایجشان رو میخورن و بعدش دیگه شل میکننُ بیخیال میشن، طبیعتاً رفته رفته هم افت میکننُ از مدار خارج میشن… گهگداری هم بعد چن ماه یا یکی دو سال میاد یه کامنتی می‌ذاره و اعلام حضوری می‌کنه و می‌ره… طرف بعد گرفتن نتایج چشمگیر خصوصا نتایج مالی دیگه چنان ارضا میشه از رشد و پیشرفت در زندگی که کلاسش ورنمیداره کامنت بذاره توی سایت چه برسه به اینکه بخواد جواب کامنت بقیه دوستان رو بده…چه می‌کنه این آفت غرور، شیطان خیلی زرنگ تر از این حرفاس خوب کارشو بلده… اونوقت بعضیا سوال میکنن استاد چرا بقیه اندازه شما نتیجه نمیگیرن….. همین سوالو از خودت بپرس جواب واضح بهت گفته میشه…

    یه نگاه به فوتبال بندازید… هزاران فوتبالیست با عشق و علاقه و هزاران امید و آرزو وارد حرفه فوتبال میشن… عده زیادی که همون اول مسیر اوت میشن… عده ای هم ادامه میدن و مقداری پول میسازن… عده کمی به موفقیت های چشمگیر میرسن ولی همین که به ثروت و شهرت میرسن شل میکنن و انگیزشون رو برای ادامه دادن از دست میدن… عده کمتری هم به جام و افتخارات تیمی و فردی میرسن ولی دیگه تا همین حد و دلیلی واسه پیشرفت بیشتر و چالش های جدیدتر نمیبینن…

    از کلی مرحله و فیلتر و آزمون باید رد شد تا یکی بشه رونالدو… تا یکی بشه مسی… تا یکی بشه زلاتان… تا یکی بشه مورینیو یا زیدان…

    به یه مورد ظریف اشاره میکنم، اینا هیچوقت از ادامه دادن سیر نمیشن… هیچ وقت نمیگن ما دیگه به همه چی رسیدیم و تمام… هیچوقت متوقف نشدن و همیشه با تمام قدرت « استمرار و استقامت» ورزیدن…

    همین الان یه نگا بندازید؛ بعد از سال ها گل زدن و شکستن یکی پس از دیگری رکورد ها همچنان دارن از فوتبال بازی کردن لذت میبرن.. با هر گلی که توی هر بازی میزنن با تمام وجود شادی پس از گل میکنن انگار که اولین بازی و اولین گلشونه… به این میگن سپاس گزاری و در لحظه زندگی کردن… به این میگن استمرار تمرین و استقامت…

    طرف بعد اینکه اوضاع مالیش توپ شد، خونه و ماشین ملوس خرید، روابطش بهتر شد و عشق زندگیش رو پیدا کرد، حالش و روزش عالی شد، قرآن رو یه دور زد، به چند تا موفقیت و خواسته ش رسید، بعدش دیگه بیخیال ادامه مسیر میشه و به همین حد رشد بسنده میکنه… همین؟؟؟؟!!!!! چقدر زود سیر شدی… نمی‌خوای ازین بهتر شی

    استاد من خودم رفته رفته متوجه این موضوع شدم که خیلیا خیلیا دید کوتاه مدتی به زندگی دارن و صرفاً با پیدا کردن شغلشون، خونه و ماشین و ازدواج دیگه به همین حد کفایت میکنن و انگیزه سابق رو از دست میدن… آدمای بسیار بسیار بسیار کمی رویاهای واقعی دارن، آدمای بسیار بسیار بسیار کمی انگیزه و اشتیاق سوزان سیری ناپذیر دارن که بخوان تا ته ته تهش ادامه بدن… ادمای بسیار بسیار بسیار کمی میتونن ذهنشون رو پیوسته و محکم کنترل کنن و «قوی» باشن( اصل بقای اصلح)… آدمای بسیار بسیار بسیار کمی میتونن همواره سپاس گزار باشن، همواره نشونه ها رو چهار چشمی ببینن و تایید کنن، همواره سعی کنن جوری به اتفاقات و شرایط پیرامونشون نگاه کنن که به احساس بهتری برسن… آدمای بسیار بسیار بسیار کمی عزم ابراهیمی دارن و تا ابد آخر متعهد میمونن

    ……………..

    میگی مدام از مدار خارج میشی و دیگه انگیزه سابق رو نداری…؟!!! خو معلومه نشانه ها رو تایید و تصدیق نمیکنی… سپاس گزاری نمیکنی… ذهنتو کنترل نمیکنی… حواست به کانون توجهت و ورودی های ذهن و روحت نیست… قوی نیستی و استقامت نمیورزی ( واستقم کما امرت) … حواست نیست که تضاد ها و مشکلات پیش رو در واقع همون سنت بدون تغییر امتحان و ابتلاء الهیه که ضعیف رو از قوی و قوی رو از قویتر تفکیک میکنه… حواست به قانون احساس خوب= اتفاق خوب نیست… حواست به الخیر فی ما وقع و هر اتفاقی بیفته به منه نیست… حواست به الهامات درون نیست

    بخدا خود همین مستمر کامنت گذاشتنه، همین که بتونیم در طول و عرض و ارتفاع مسیر همچنان پیوسته در احساس خوب و انگیزه زیاد باشیم کنترل ذهن میخواد …

    اصلا بذار اینو بگم اینکه توی فضای سایت به حاشیه نریم هم کنترل ذهن و خویشتن داری میخاد خیلیا حتی توی سایت دچار انحراف میشن و در قسمتای مختلف سایت به حاشیه میرن… استاد دمت گرم که قسمت دیدگاه های بخش خاطرات و صفحه شخصی کاربران رو غیر فعال کردید… کلی در این مورد باهات حرفای دلی دارم… چقدر عالی و قاطعانه به این الهامتون عمل کردید… هرچقدر فضا خلوت تر و ساده تر باشه تمرکز بالا و حاشیه کمتره… خود من همون اوایل متوجه این موضوع شدم و اونقدر توجهم روی اصل بود که برام سخت بود روی فرع تمرکز کنم و به جاده خاکی بزنم… بهت افتخار میکنم استاد که متوجه این موضوع شدید و سریع اقدام کردید

    طرف توی فایلای دانلودی و محصولات کامنتی نذاشته و حضور فعالی نداره بعد میاد ۲۴ ساعت توی عقل کل به این و اون اتوماتیک نسخه میده ، مشغول مشاوره دادن و راهنمایی دیگران میشه…. یجورایی گرم فالوور و رفیق جمع کردن میشه، توی صفحه شخصی هم کلی به حاشیه میرن… بخدا چیزایی رو آدم میبینه که خجالت می‌کشه، باورم نمیشد که کسی توی این سایت باشه و هوی و هوس های دون و پستشو (پارافیلیا) در قالب خواسته به دیگران عرضه کنه… پناه بر خدا… هم قرآن، و هم این سایت بهشتی… همون قدر که می‌تونه هدایت کننده به سمت رستگاری باشه می‌تونه آدم رو هم گمراه کنه و به حاشیه ببره… یضل من یشا و یهدی من یشا… بی تعارف…

    استاد با تمام وجودم تحسینت میکنم به خاطر عمل به این الهامتون و از ته دلم بهت تبریک میگم این حد از بصیرت و درجه والای «فرقان» رو…

    یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ(۲۹ انفال)

    کسانی که ایمان دارن و اگر همواره و پیوسته تقوای الهی و کنترل ذهن داشته باشن خدا بهشون فرقان میده… یعنی به درجه ای میرسن که حق رو از باطل تشخیص میدن،، اصل رو از فرع تشخیص میدن و به حق شناسی و جهت یابی اعلایی میرسن… من به دیکشنری و ترجمه خودم به زبون خودمونی بهش میگم « مرکز کنترل درونی » …

    استاد میدونی چرا خیلیا فایلا رو جدی نمیگیرن و نصفه نیمه عمل میکنن؟؟!! چون خیلیا دنبال مُسکنن… چون خیلیا ممکنه فایلای سریال زندگی در بهشت رو به دید فیلم سینمایی و سرگرمی نگاه کنن تا کمی بخندن و کیف کنن و برای ساعاتی هم که شده مشکلات اقتصادی و روزمرگی های زندگی‌شون رو فراموش کنن نه اینکه ذهنیت و شخصیت شما رو الگوبرداری و توی زندگی خودشون پیاده کنن… چون خیلیا اصلا هنوز توی باغ نیستن… چون خیلیا نمیتونن ایمانشون مضاعف کنن و « مثل شما باور و عمل کنن»… یکم لحنم تیز و تنده ولی واقعیته

    واسه همینه که میگم استاد فایلا رو تند تند نذار روی سایت، که خیلیا هم تند تند و سرسری فایلا رو میبینن و سطحی ازش میگذرن،تند تند کامنت میذارن و این عجله باعث میشه تکامل و کیفیت رشد قشنگ و درست طی نشه

    اونقدر کامنت نذاشتم که کلی حرف داره جریان پیدا میکنه

    راستی استاد چند شب پیش یه مکالمه تلفنی بسیار با کیفیت باهات داشتم، منتها توی خواب… اونقدر کیفیت خواب بالا بود که اصلاً متوجه نشدم دارم خواب میبینم و چه حرفای خصوصی مهم و ارزشمندی زدیم… ازت ممنونم که توی خواب خودت باهام تماس گرفتی و بهم نشونه دادی

    گفتم نشونه!!!! وای زندگی هر روز من پر از نشونس و تایید نشانه ها… اونقدر کنترل ذهن کردم اونقدر آزمون دادم اونقدر توی شرایط بظاهر ناجالب و حساس قرار گرفتم که قلق کنترل ذهن قشنگ دستم اومد و دارم هر روز باش بازی میکنم…

    کامنتم داره طولانی میشه، ادامش رو توی کامنت بعدی می‌نویسم تا اشاره ای هرچند کوچک به نشونه ها و نکات مثبت داشته باشم

    همیشه با خودم میگم که هدفم از کامنت نوشتم مهمتر از همه چیز خودمه نه چیز دیگه… و حرفام یجورایی دارم به خودم میگم….

    خدایا بی نهایت شکرت شکرت شکرت بابت حضورم در این مجمع سراسر عشق و توحید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای: