سریال زندگی در بهشت | قسمت 98

به نام الله وهاب

سلام

بازم شروع یه روز جدید و زیبای پرادایس در بهشت و یه خرید خوب از شرکت غولی مثل آمازون کافیه فقط به همین خریدهای شما استاد نگاه کنیم یه عالمه باور فراوانی رو میده بهمون فکرکنم یکی از دلیل ثروتمندشدن آمازون همین خریدهای شما هستن

چقدر خوبه که آدم حتی در هرمراحل زندگی هم از کوچکترین خواسته هایش نگذره نگه حالا این دیگه چیز مهمی نیست..

ممنون مریم بانو از اینکه نشونمون دادی این آسمون قشنگ و رویایی رو واقعا باید بی نهایت اون خالقش رو ستایش و سپاسگذار بود چه رنگی چه نقش قشنگی افتاده روی آب پرادایس واقعا که این پرادایس همه جاش رویایی ست بخدا این رنگ زیبا آدم رو مست و دیوانه می‌کنه چنین آسمون رویایی ممکنه همه جا رخ بده چونکه آسمان خداوند و زیبایی ها و نعمتهاش براهمه به یه اندازه اند اما ممکنه همه این آسمان رویایی رو نبینن چونکه همه یه جور نمی‌اندیشند چونکه بعضی‌ها زندگی رویایی رو فقط تو کتابها قصه ها فیلم ها و داستانها رو باور میکنند و اصلا بهت میخندن اگه بگی توی همین دنیا هم میشه چنین زندگی ای رو تجربه کرد ،،

استاد و مریم بانو شما از اینکه رفتید ادامه ی اون خلیج رو ببینید و تجربه کنید یاد آموزهای عزت نفس افتادم و همچنین کامنتهاش که ممکنه حتی ما بخاطریکه یه جاهای کوچک و بظاهر ساده رو براشون اهمیت قائل نشدیم بریم یه بار حداقل ببینیمشون و تجربه شون کنیم مانند انتهای یه خیابان،محله،یه فروشگاه و…..همینا شدن یسری ترمزهای کوچک گوشه گوشه های ذهنمون و یجورایی عقده ها و اینکه میتونیم بعضی اوقات رهنمون رو راضی و قانع کنیم شده،

و همیشه هم توی رهنمون هستن این چیزها اما اکثر مواقع میگیم خب اینا که مهم نیستن اما غافل از اینکه خیلی اوقات ممکنه یه سنگ ریزه باعث جلوگیری از چفت شد درب بشه

من از چندروز قبل تا الان خیلی از مکان ها و خیابانهایی که نرفته بودم و یه جورایی شده بودن محل تجمع ذهنی رفتم کاملا تجربه شون کردم اصلا چقدر اون گاری روان تر و شد

بدلیل همین کارهای بظاهر بی اهمیت

من این کامنت رو خیلی زودتر می‌تونستم تایپ کنم اما چونکه اون یکی نیم کره مغزم رو هم بکاربندازم الان دارم با دست چپ می‌نویسم

مریم بانو چقدر خوشم اومد ازاین دست خط قشنگت رو ماسه های ساحل نوشتی همیشه توجه به زیبایی ها

دیروز شهری دیگر بودم که غروبش منو یاد چندسال گذشته ام انداخت که اون موقع ها یه خورده تجربه های تلخی داشتم ازش اما دیروز یهو بخودم اومدم که چرا الان خودبخود دارم از منظر زیبایی به غروب می‌اندیشم سریع فهمیدم که آره چونکه خداوند مدتها ست به اینجا هدایتم کرده خدایا ممنونم از هدایت هات

استاد وقتی داشتی از اون روز تموم شدن بنزین میگفتی که افراد اون شکرت گفتن خب ما چکارکنیم که شما بنزین تموم کردید این جنس حرفاتون انگار شما از بقیه کمک میخواهید اما منتی در احساستون وجود نداره و همین احساس خوب چقدر اتفاقهای خوبی بسمتتون میاره

وقتی اونجا که وسط دریاچه دارید با جت اسکی میرید یاد اون دیالوگ افتادم که یه نفر میره پیش یه بزرگی میگه از کجا این خدای یکتا رو باور کنم و بهتر درکش کنم اون هم بهش میگه یه قایق بردار برو وسط دریا بعد ببین از تنهایی چه کسی رو اول و مهمتر از همه صدا میزنی بعد خودت میفهمی،،

خدایا شکرت امروز یه خورده زیبایی دریاچه رو بهتر بهم نشون دادی.

بهتر قدرت خلق ماانسانهارو بهم نشون دادی از این پل بزرگ و زیبایی که روی آب دریاچه زدن

چقدر شگفت انگیزه از اینکه رو دریا شناور باشی و ابرهای قشنگ هم بالاسرت باشند

بازم دوباره برگردی پرادایس به این جوجه های بوقلمون جالب هم نگاه کنی بازم زیبایی های بهشت برات تازه بشه،،

من ۳بار این فایل رو نگاه کردم که هر دفه حرفهای جدید می‌شنیدم واقعا میگم

بعدگفتم الان موقعشه بیام نظرمو بذارم

ممنونم ازتون خداوند یارتون باشه..