https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/11/abasmanesh-19.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2020-11-19 07:50:122020-11-21 03:17:06سریال زندگی در بهشت | قسمت 98
129نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
بنام خدایی که ما را در زمان مناسب و مکان مناسب هدایت میکند….
چقدر زیبا استاد عزیز با موتور زیباشون..اون خواسته هاش بصورت بدیهی و روشن برآورده شده…و در کمال رضایت و لذت پیش عزیز دلشون میارن….
چقدر صحنه زیبایی….چقدر شما دو عزیز عاشقانه بهمدیگه عشق میورزین …و این نشان از کودک درونتون هست…
که همیشه فعال هست….و شما رو در هر لحظه از زندگیتون خوشبختر میکنه….
استفاده از تکنیک کودک درون…چیزی که باید با قدرت انجامش بدی…و باعث میشه..هر روز فرصتهای جدیدی رو خلق کنید..
و این اموزه ها و عمل کردن به اونا برای ماها خیلی پیامدهای خوبی داره…😄
و بخاطر این شادی درون شما ..بستها در زمان مناسب و مکان مناسب قرار گرفتن..اماده پارتی گرفتن با شماها هستن…
این نهایت لذته…🌹🌹🌹🌹
و شما گفتین با تف بسته شده…ولی بازم مریم جون همونو تحسین کردن….
چقدر نکته!بهم یاداوری شد..حتی اون چیز بدرد نخورم..شاید از نظر ذهن استدلالی ما منطقی نباشه…ولی قدرت روحمون..که اونم نریم جون اینقدر روی این موضوع کار کردن…
دارن اون چیز پیش افتاده رو تحسین میکنه😍😍😍
چقدر جالب بود….
و بازم کودک درون با باز شدن کارتن..خوشحالی کرد…چقدر پر پیمانه..من دهنم اب افتاد….😃😊….
چقدر این کشور تو همه زمینهاشون دارن قانون رو بطرز زیبا عمل میکنن….
من هر موقع پفک میخرم..نصفش باد هست…😀….بیشتر شبیه تیوپ هست😍😍…
همه اینها بر میگرده بهمون ایمان و عمل صالح…تو هر زمینه ایی…که هست…قانون (ایمان و عمل صالح )رو عمل میکنن.
و اون استادی که بخاطر حجم غذایی که مریم جون براش درست کرده بود…جلوی نفسشو گرفت…گذاستن برای موقعه ایی که زمان و مکانش هست نوش جان کنند…(چقدر توحیدی)…
و عمل کردن…
من چند روز دارن با هدایت الله..رو همین موضوع کار میکنم..تا انشالله برای دوره قانون سلامتی آماده باشم….
چون هر چیزی زمان خاص خودشو داره….
و استاد و مریم حون تو پارت دوم…با جت اسکی رفتن جاهای ناشناخته رو عملی کنن…
استاد هیچ کس تو دنیا مثل شما ندیدم😁😁..
که داریید اینقدر شفاف و بی کله انجام میدین..من خیلی دوست دارم.همه چی رو بی کله انجام بدم…چون نفس نمیزاره اون کشفیاتو انحام بده..دوست داره از اسمون براش خوشبختی بیاد…
ولی شما انجامش میدین…چقدم خداوند نگهدارتونه…اگه جاییم به تضادی برخورد کردین..مثل که تو دل اون دریاچه..بنزینتون تمام شده بود😄…اونم تو منطقه ایی که جای وحشی هست..و کم افرادی اونم توی امریکا..میان اینجور جاهایی…
با خیال راحت درخواستتونو به چند جایی که خداوند بهتون الهام رسونده بود…درخواست کردین با خیال راحت درخواستتون پذیرفته شد…
و لذت بردن تو اون منطقه..و نترسیدن در ول اون تضاد بزرگ.(از دید تمام انسانها)….شما اونو پذیرفتین..خوشحال بودین…و خداوند از سه دست نیرو بکمک شما اورد…اونم با تجهیزات کامل…(عزیز من)
تعریف شما از این داستان خیلی چیزا رو برای ما بولد میکنه …
1-همون احساس خوب در هر لحظه(استاد شخص من فاطمه…نمیگم الان خیلی خوبم مثل شما…یه وقتایی یه مورد برام پیش میاد خیلی خودمو کنترل میکنم..یدفعه بازم قانون تو اون لحظه یادم میره…)😐بعداش خیلی پشیمون میشم..اینی که میگم در چتد ثانیه هست….
و واقعا تکامل میخاد….
فقط همون لحظه خداوند بهم گفت..این طرز تفکر قبلا خودتم داشتی..پس تو نمیتونی اونو راضی نگهداری..باهات هماهنگ باشه…و سعیمو کردم یکم بیخیالتر..همون اعراض کنم.
2-و وقتی که قانون رو با درک زیاد پذیرفتی…خداوند از چند ناحیه به تو کمک میکنه…دستانشو میاره بقول قران آسانتر براتون میکنیم…😘😘…
3-و این نشون میده شما درکتون زیاده از قانون…بهمین خاطر با تکامل اون قدرت قانون.کشورهایی که هدایت میشدین..طبق فرکلنستون بود…و ندام قانون رو درک کردین..تکرار کردین..احساستونو خوب نگهداشتین…سپاسگزاری در دل تضادها…
و برداشت درست از همون نقطعه به ظاهر ناجالب..الخیر فی ما وقع..همین باعث شده..شما به کشوری و ایالتی هدایت بشین..که زود درخواستتون در چند ثانیه برآورده بشع…..
و تمام توحیدی در اطرافتون گرد بیایین…
مانند پیامبر…
اگه خود شخص من 40روز در سال برم تو یه غار دل کوه. بهم میخندن😐..نیگن فلانی دیوانه شده…مثل شما اوایل کار مورد تمسخر قرار میگرفتین….
ولی پیامبر انجامش داد…که با همسری مثل خدیجه ازدواج کرد😢….
و من اطلاع درستی این موضوع حقیقتا ندارم..صحت این صحبتم رو دقیق نمیدونم!.
میگفتن خدیجه بخاطر ثروت زیادش باعث شد حضرت محمد بتونه خیلی کارا رو انجام بده….
کلا میخام به این نقطعه برسم..وقتی روی خودت کار میکنی…نیاز نیست تو ادمهای اطرافتو بسازی…اگه هم تو شرایط ناجالب باشی…خداوند جای تو رو تغییر میده .😄😄😘😘😘😘😘😘
این نهایت کار زیبای خداوند هست 🌹🌹🌹🌹🌹🌼🌹🌹🌹🌹
به زیبایی خلقت گل رز…
و خدایا چقدر این کشور و افرادی که کار میکنن با دقت تمام کارشو به پایان میرسونن مثل اینکه یه خط کش گذاشتی..😄😄😘😘😘..
و مریم جون با دقت تمام فیلمبرداری میکنن..و اون آقا براشون دست تکون داد…چقدر زیبا..چقدر ایمان…من هر چی از این نکته سریال بگم کم گفتن…
و استاد دستشو گذاشت رو گاز…پیش بسوی زیبایی های دیگه…اون دریچه زیبا..اون کفهای سفید کوچولوی روی آب….چقدر زیبا بود این تریل…..
نقطعه خیره کننده زیبا…اون ابرهای پفکی سفید زیبا…دوست داشتم بگیرم تو دستم بخورمش مثل بستنی…
و استاد با هدایت الله..این کار ناتمامشو به پایان رسوندن……
چقدر این صحنه به بزرگ شدن اونا کمک کنه…
اتفاقا منم دارم یسری کارهای ناتمامو انجام میدن…چقدر جواب گرفتم شاید از نظر اطرافیانم چیز پیش افتاده ایی باشه…که اونم برای من اهمیت نداره..و چیزیم در این نورد بهشون نمیگم….
یدفهه میشه..میگن چرا چند ماه هست .مشتری نداری.کار انجام نمیدی…
این شاید از بیرون برای اطرافیانم یه تضاد باشه..نمیگم درامد خوبه….
من به این نقطعه رسیدم…
اولا من تازه از شکم مادرم متولد شدم…
30سال کم و زیادش…تجربه کردم..چه مدریه گذشته چه دانشگاه…
هیچ وقت چیز با ارزشی رو بدست نیوردم….
فقط خامی خودمو یادم میاد…چه موقع مدرسه😯…چه موقع دانشگاه…وقتمو تلف کردم..با اون ذهنیت فاسدم…
و الان طبق عضویتم در این سایت تازه به این نقطعه رسیدم.این مدت از طرف خداوند بهم ثابت شده…بقول استاد نمیخاد عجله کنی..درسته الان اونجور پولی تو دستت نیست..ولی همون مشتریای پاره وقتمم شکر خدا میکنم…
میدونی چرا؟….چون من هر روز با تکرار زیاد با خودم کار کردم..راز زندگیمو کشف کردم…
اگه من نوعی مشتریای خوبم داشتم..و درآند بزرگی رو ناآگاهانه انجام میدادم…
ولی این مطالبا رو نمیدونستم..اصلا خودمو آدم خوشبختی نمیدیدم…
من عااااشقتونم استاد عزیزم و عزیزدل استادمون مریم صدا
من هدایت شدم به این فایل و واقعا لذت بردم از رابطه بامزه و عاشقانه شما دو نفر و باعث شد به فکر برم منم همچین رابطه ای دارم و با دیدن این فایل چقد خداروشکر کردم که تلنگری زد بهم که
حواست باشه
نزار داشته های عالی که توی زندگی داری واست تکراری بشه
مدام واسه خودت تکرارشون کن که انگار اولین باره بدستش اوردی.
و این ذوق شما نسبت به خوراکی خدای من😍😍😍😍🌹🌹🌹
دقیقا منم چند روزه همین ذوق رو واسه دفتر و خودکار شکرگزاریم دارم،
وقتی همسرم با دستای پر از وسایل و خوراکی از بیرون میاد همین ذوق رو دارم،
وقتی میرم سرکار همین ذوق رو دارم،
وقتی تو آشپزخونه وسایلم رو دست میگیرم همین ذوق رو دارم،
غذایی که آماده میشه و میزاریم سر سفره بخوریم همین ذوق رودارم
و هزاران چی دیگه که باید خودمون یادآوری کنیم به خودمون،
این داشته ها نباید تکراری بشه
همونجوری که زیبای های طبیعت واسه استاد و مریم عزیز تکراری نمیشه🌹🌹💝💝
استاد توکل شما واقعا تحسین برانگیزه و
🌷من به خودم افتخار میکنم که دارم عمل میکنم،
“چون دارم به عینه در رفتارم میبینیم که تغییر کردم”
تعهد دارم به تمرینات و چیزای که شما بهمون یاد میدی 🌷
سلام بر استاد عزیزم و همسر خیلی مهربان شون وقتی من شما می بینم که اینقد عاشقانه زندگی می کنید میگم ما هم باید یاد بگیریم بتوانیم که زندگی مون رو تغییر بدیم و هرچی با احساس خوب میشه تغییر کرد.امروز اول صبح داشتم میرفتم سرکار چشمم خورد به نانوایی داره نان می پزه رفتم گفتم آقا دوتا نون تازه بده ۱۰هزاری دادم بهش گفت خورد نداری گفتم نه گفت نمی خواد این دو تا نون رو برداری اینقد خوشحال شدم و تشکر کردم از خداوند .ی کم جلوتر اومدی ی سوپر مارکت باز بود گفتم حاجی کیسه پلاستیکی داری نون ها بزارم توش که خیلی داغن گفت دخترم بیا این هم پلاستیک پول نگرفت .بازم تشکر کردم .خلاصه می خواستم بیام خونه همکارم سه تا پرس غذا اورد گفت تا نخوری نمی زارم بری.وای خدای من این همه لطف خیلی خوشحال شدم .وبعد همکارم من رو آورد رسوند خونه .امروز دست های خداوند خیلی خوب احساس کردم .اگرچه هر روز از این اتفاقات میفته ولی ما میزاریم به حساب شانس .خدایا شکرت .
خدایا اول از همه سپاسگزارم که در ابتدای صبح از مسیر نشانه امروز من و از طریق دستان پرمهرت استاد عباسمنش عزیز و مریم عزیزتر از جانمان، این زیباییها را به من نشان دادی.
امروز ۱۲ مرداد است و این در حالی است که قسمت ۱۹۲ سریال زندگی در بهشت روی سایت قرار گرفته است که البته هنوز چند قسمت پایانی را ندیده ام.
اما همین روند تکاملی چه زیباست.
در این فایل خبری از آن چیکن تراکتور (خانه سیار مرغ ها) نیست، مرغ و خروس ها هنوز جوجه هستند، خبری از آن کارگاه هیولا نیست، فکر کنم خبری از تراکتور هم نبود. و چه زیباست این تکامل. این طی شدن قدم ها آهسته آهسته.
چه زیباست این کمک های انسان دوستانه که استاد فرمودند در نیمه شب در آن جای بکر و خلوت، با امداد تماس گرفتند و همزمان از سه نقطه برای کمک و یاری به سمت ایشان آمدند.
چه زیباست این آرامش، زمانی که بنزین جت اسکی در نیمه شب و در آن جای خلوت و تاریک، تمام می شود و شاید اگر من بودم در وهله اول به شدت عصبانی می شدم و حتما با همسرم جر و بحث لفظی در می گرفت و خدا می داند چقدر لحظاتمان را غم انگیز می کردیم. اما چقدر خوب است که آرامش استاد و این در صلح بودن با خودشان باعث لذت بردن از تک تک لحظات می شود. حتی همین کمک رسانی چقدر زیباست چه خاطرات شیرینی برایشان به جا گذاشته که یک روز دیگر در همان مکان حضور پیدا می کنند و یاد و خاطره آن شب را با شادی یاد می کنند.
خدایا سپاسگزارم از تو و از این دستان تو
استاد عزیز و خانم شایسته عزیز از شما مهربانان سپاسگزارم که این قدر با اخلاص کامل و از صمیم قلب شادیهایتان را با ما به اشتراک می گذارید.
در پناه الله یکتا شاد، پیروز، سربلند، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
واقعا این بار هم یکی از هزاران باری هست ک من با دیدن زیبایی های فایل های شما دیوانه شدم ترکیب ابر با ابی خوش رنگ دریاچه واقعا ناخودآگاه ادم رو وادار به تحسین کردن میکنه😍♥️
و واقعا فکر میکنم ک خداوند زیبایی هارو برای تحسین کردن آفریده، اونهارو افریده تا انسان لذت ببره و تحسین کنه و حالش خوب شه.
اصلا مگه میشه ک کسی این زیبایی هارو ببینه و قلبش نلرزه از این همه دقت در ترکیب رنگ ها.
ای جان عشق ترین پیک موتوری دنیا😍،خدایا چقد شما باهم خوشید عزیزانم،استاد میگه با تف بسته بودم 😂،واقعا هم دو تا جعبه بزرگ با موتور کوچولو خدا رحم کرد به موقع افتاد ،حس خوب بادکنک ترکوندن،doritoچیه خیلی خوشمزه به نظر میاد انگاری چیسپه ،چقد خوبه که دلت یه چیزی بخواد بعد بگی این اخرین باریه که افسرده میشم میرم کارخونه شو میخرم حتی جملات شوخی از یک ذهن ثروتمند هم فرق داره thank God
گولتن شیک بود چی بود نوش جونتون ،به به صبح سرد بوده مریم همت کرده اتیش روشن کرده پیازچال درست کرده عزیزم چقد این خانم پر انرژیه واقعا دلم میخواد دلیل حجم بالای این انرژی رو بدونم تا بدونم دلیل این همه خستگیه من از چیه ،ای جونم گنی ها دارن رئیس انتخاب میکنن بقیه هم چه بدو بدو و کیفی میکنن دوربرشون 😍thank God
فضای تمیز خونه و چراغهای زیبا و رنگارنگ speaker، سبحان الله چه sunset رویایی ای ،اصلا اسمان paradaise به طرز عجیبی زیبا و متفاوته ،lake تصویر اسمان رو انعکاس میده واقعا زیباست ،یاخدا دهنم از تعجب افتاد فک کردم قایق موتوری اومده تو پردایس داره بااین سرعت میره😂، به به jet ski riding ,پس این ادامه ی قسمت قبله چون قرار نیست استاد کار ناتمام داشته باشه thank God
استاد عینکتون با لباستون سته یا رنگ لباستونه نشون میده خیلی باحاله ،چقد خوبه که اون همه عمل به قانون در اون روز تموم شدن بنزین اون سرحد ارامش که گفتید اگه کسی نیاد همینجا تو جنگل میخوابیم باعث شد نه یکی نه دوتا بلکه سه تا کمک برسه پلیس امریکا عالین که این همه به شما کمک کردند و حتی این جرات شما در اینکه شب رو در یک جنگل بکر بمونید ثمره ی همون شجاعتهای آگاهانه در رفتن به جنگل تاریک در پردایس برای مریم و استاد در سایر جاههاست ،واااو کف کردم عجب دست خطی😍😍😍 ،اسمان رو نگاه،ساحل بکر ،واااو عجب بیل مکانیکی ای عجب بازوی بلندی داره ، یاخدا این کانال چقد زیباست ابش ساحلش و درختهاش اسمونش انگار نقاشیه بخدا، خلیج چقد زیباست ابی اسمان و ابی دریا در سرحد زیبایین واقعا خدایاشکرت بخاطر این همه زیبایی
ای جانم turkeyها چه بزرگ شدن ،صحنه ی خروج از chicken sha چه پروازی میکنن بیخود نیست استاد و مریم عاشق این لحظه ن ، گنی های جدید هم بزرگ شدن الهی چه خط خط و زیبا هستن thank God
بازهم یه صبح دیگربازیبای های دیگری شروع شده بازم بسته های سفارشی دیگری ازآمازون اورده شده بازهم غروب زیباایندفیعه باترکیب رنگهای ابروآسمان ورنگ سبزدرختان شروع شده بازهم بازکردن درکیچن شات هابیرون امدن جوجه هاشروع شده بیدارشین ولذت ببریدبیدارشین وخوشحال باشین بیدارشین وفقط نگا کنین به این زیبایی هاوخداروشکرکنین چراکه زیبایی های خداوندتوصیف نشدنی هستش
استادجان من عاشق این کاروتون هستم که چه قدرقانون روعالی درک کردین وهرلحظه پیاده میکنین درزندگیتان مثل افتادن اون بسته هاکه گفتین درزمان مناسب افتادن مریم جان من عاشق شماهستم بااون دوربین زیبایتان که هرروزوهرلحظه زیبایهاروفیلم برداری وتحسین میکنین من ازخداوندخواستارم که منم مثل شمادرلحظه زندگی کنم ولذت ببرم وهرروزازطلوع وغروب خورشیدازاسمان ابی وازهوای زیبالذت ببرم وشکرگزاری کنم
اماکارناتمام شما خدای من اخه ادم چه قدرمیتونه شجاع باشه ادم چهقدرمیتونه به ترساش غلبه کنه هرکی جای شمابودمیگفت ول کن بابااون دفعه رفتیپ بنزین تموم کردیم وسط یه جای وحشی خدابهمون رحم کرد دیگه نمیریم تازه اگرم بریم به اونجای دورنمیریم اما شما (واقعا من نمیتونم این شجاعت روتوصیف کنم) که همیشه دلتون رومیسپرین به خداوفقط به خداتوکل میکنین ازته دل وهدایت خدارومیطلبین وخداوندهم هدایتگرویارویاورشماست بازم ازجایی که موندین میرین به جسکی سواری ولذت میبرین ازاین اب زیبا،زیبایی خداوندخیلییی نامحدودهستش اسمان ابی ابرهاکه دیووانه کننده هستش واصلادلیل اینکه شمابه این زیبایی هاهدایت شدین غلبه به ترسهایتان بوده استخدارکشکرمیکنم که الگویی مثل شمارودارم وازشمایادمیگیرم که برترسهایم غلبه کنم عین به دخترقوی❤❤
به نام خدای مهربان خدایی که بی نهایت زیبایی رو آفریده
سلام به شما عزیزان دل
هرچی بیشتر فایل های زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا را میبینم چیزی جز لذت بردن از هر لحظه در فایلها نمیبینم ، شما لذت میبرید از کوچکترین چیزها
از دیدن خیلی چیزایی که برای خیلی ها عادی شده
مهم نیست کجای دنیا هستین شما در هر لحظه لذت میبرین
از بودن درون چادر وسط جنگلهای زیبای شمال ، از دیدن طلوع آفتاب تو سواحل زیبای جنوب
از دیدن جوجه هایی که تازه به این بهشت امده اند
از دیدن آهوی قشنگ وسط اون پیچک های سبز و فراوان
از دیدن بچه ها موقع بازی
از دیدن ابرای سفید و تپلی ،آسمان زیبا
از تمیزی کردن
از دیدن طبیعت زیبا ، از بودن با آدمها
از خریدن حتی چیپس
حتی وقتی مسئله ای پیش میاد باز هم تو آن شرایط زیبایی هارو میبینین و لذت میبرین از بودن در آن لحظه و راهی را پیدا میکنین که احساستون را بهتر و بهتر کنین
و قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را هر بار برای ما یادآوری میکنین و من بینهایت ازتون سپاسگزارم برای این فایل ها که واقعا تاثیر فوق العاده آنها از درک قوانین ،درک فراوانی ها، درک تجربه های فوق العاده را میشه خیلی عالی از زبان تصاویر شما دید وفهمید
میدونی استاد شما هر چیزی که میخواهی و تهیه میکنی رو برای لذت بردن میخواین و این خیلی خیلی فوق العاده است ،تحسین میکنم شما را برای این استایل زندگی این که خودتان را خواسته هاتون را اینقدر عالی میشناسین
اینکه زندگی را اینقدر ساده و راحت میگیرین
خدایا شکرت برای این پارادایس زیبا و سرسبز این درختان قشنگ این جوجه های ناز نازی این آسمان آبی این هوای فوق العاده
الله اکبر از این آسمان زیبا خدایا بزرگی و عظمتت را شکر، شکرت برای این آسمان فوق العاده که هر بار آنقدر زیبا نقاشی میکنی که عقل و هوش را از سر میبری برای این همه رنگ زیبا، واقعا بینظیره
خدای شکرت برای این ثروت و فراوانی این ماشین های زیبا ، وجود پارادایس
تحسین میکنم شما استاد نازنین را برای ثروتمند بودنتون برای توحیدی بودنتون برای آزادی مالی و زمانی و مکانیتون
خدایا بینهایت شکرت برای وجود عشق، آرامش، زیبایی های بی انتها، ثروت و نعمت و برکت و فراوانی در این بهشت
تحسین میکنم استاد و مریم نازنین برای این رابطه فوق العاده برای این عشق ،احترام، آرامش بین شما و این احساس خوب
استاد تحسینتون میکنم که همیشه راهی پیدا میکنین تا از دل تضادها خواسته هاتون را بشناسین و نتیجه آن تضاد شده این همه دوریتو های خوشمزه ،نوش جونتون، بله استاد وقت پارتی گرفتن و لذت بردن از طعم خوشمزه این دوریتوهاست
مریم جان استاد نازنین شمارو بینهایت تحسین میکنم برای این ویژگی که کارهاتون را به سرانجام میرسونین این که هیچ چیز مانع شما برای تجربه چیزهای جدید نمیشه اینکه از دل تجربه ها درس هایی که باید را میگیرین و با احساس خوب با تکامل بهتر آن کار را انجام میدین اینکه جای هیچ سرزنش و افسوسی نیست اینکه در دل هر تجربه ای زیبایی هارو میبینین و واقعا این ویژگی بینظیره ، ایمان شما بینظیره توکل شما به خداوند بینظیره و بسیار بسیار شمارو تحسین میکنم
خدایا شکرت برای وجود این آدم های نازنین ،دستان مهربان تو ، این کشور ثروتمند این آدم های مسئول که استاد و مریم جان را همراهی کردن تا ماشین و من با دیدن فایل ها میبینم و باور دارم که آدم ها فوق العاده و دوست داشتنی و مهربان
هستند که نمونه هاش را در این این فایل ها بسیار دیدیم لری عزیز و . . .
استاد جان وقتی دوباره دیدم در این کانال زیبا هستین در این جای قشنگ نشستین خیلی لذت بردم ، اینکه شما همیشه دنبال دیدن و تجربه زیبایی های بیشتر هستین و من را به این فکر فرو برد که هیچ محدودیتی را درنظر نگیرم اینکه اگر هم اتفاقی تجربه ای دارم از دل اون زیبایی ها و درس هاش را بگیرم
اینکه هر تجربه ای من را آماده میکنه برای تجربه های قشنگتر و بهتر ،اینکه همیشه در دل اتفاقات خیری هست اینکه خودم را ارزشمند بدونم و سرزنش نکنم
اینکه احساس لیاقت داشته باشم برای داشتن تجربه های قشنگتر
اینکه منتظر اتفاق های خوب و زیبایی های بیشتر باشم
اینکه هر بار من تکاملم را بهتر و بهتر طی کنم نتایجی رو که میگیرم بهتر و بهتر میشه و همیشه فقط و فقط به خداوند توکل کنم و نا امید نشم و باور دارم که خداوند همیشه هدایتگر و همراه من است و من باید سعی و تلاشم را کنم قدم ها را بردارم و نتیجه را به خداوند بسپارم
استاد و مریم نازنین بی نهایت از شما سپاسگزارم برای این فایل های زیبا و پر از آگاهی
عاشقتونم و برای شما از خداوند ثروت ، سعادت و سلامتی میخوام
دوستان عزیزم از خواندن کامنت های فوق العادتون بسیار بسیار لذت بردم و از شما بسیار سپاسگزارم و از خداوند خیر و برکت و فراوانی را برای شما میخواهم
این قسمت از سریال نشانه امروزم بود و در ابتدا می خواهم از خانم شایسته عزیز تشکر کنم که این ذوق کودکانه و ای خداااااا گفتنشون رو وارد خصوصیات اخلاقی منم کردند.
خیلی خیلی لذت میبرم وقتی رابطه پر از عشق و شادی شما رو می بینم که این لذت بردن هم برای آدمی که در گذشته اش حسادتش میزد بالا وقتی این جور روابط رو می دیدید،حاصل کار کردن روی آموزه های همین سایت هست.
آموزش هایی که میگن اگر چیزی رو تحسین میکنید خودتون رو آماده دریافت اون نعمت می کنید و اگر مقاومت می کنید،حسادت میکنید خودتون رو ازش دور میکنیدو به اون شخص آسیبی نمی تونید بزنید،در واقع هر جنس احساسی بازگشتش به سمت خودتون هست اگر خوبی کنید در حق خودتون کردید ،اگر بدی کنید در حق خودتون ظلم کردید.
خدااای من چقدر همین یه باور به من کمک کرده تا آدم ها رو کمتر از گذشته قضاوت کنم ،تلاش کنم زمان بیش تری از روز رو در احساس خوب باشم.
زمانی که شخصی رو می بینم که مثل من فکر و رفتار نمی کنه یا در برخورد با خانواده ام ،یارم به جای اینکه عصبانی بشم یا توی ذهنم شروع کنم خودش و سبک زندگیش رو قضاوت کنم با خودم میگم من دارم با این احساسم چه چیزی رو به زندگیم دعوت میکنم؟ دارم قضاوتش میکنم؟دارم میگم چقدر ملاک هاش پایینه یا چیزی شبیه این؟ دارم میگم بهش اینم شد زندگی؟ راه و روش من بهتر از همه هست؟
اما این باور با صدای بلند فریاد میزنه تو با قضاوت اونها ،به خودت ظلم میکنی و همه این چیزهایی رو که گفتی به زندگی خودت دعوت میکنی و اونقدر این باور آرامش داره برام و البته طعم نتایج داشتن احساس بد گذشته مثل اهرم رنج و لذت می مونه برام که سریعا تلاش میکنم خودم رو به احساس خوب واقعی برسونم ،میگم واقعی چون قبلا در مقابل رفتار دیگران نمایش بازی می کردم که نه چیزی نشده و خوبم ،اما الان واقعی احساسم رو خوب میکنم .
مثلا یارم وقتی در مورد سبک پوششی مناسب خانم ها صحبت میکنه با لحنی که ممکنه من در دقایق اول عصبانی بشم،چند دقیقه که از عصبانی شدنم گذشت میگم خب من دارم لحظات بعدی رو آماده چه چیزی میکنم؟ احساس بد بیشتر.
و از خودم می پرسم چطور به احساس بهتر برسم؟
از ذره ذره آگاهی هایی که جمع کردم استفاده میکنم
میگم به اندازه تمام افراد سلایق مختلف هست پس یارم حق داره یه سبک پوششی رو دوست داشته باشه ،من هم همین طور و ما تا زمانی که در یک فرکانس باشیم در کنار هم خواهیم بود و قطعا الان هم فرکانس هستیم که در کنار هم هستیم، هر زمان هم هر کدوم از ما تغییری کنیم که اون یه نفر در مدارش نباشه ،به راحتی از هم جدا میشیم و به همین ترتیب توجه ام رو از روی نکات و احساسی که بازگشتش نتیجه خوبی نداشته باشه دوری میکنم و نتایج می شود عشق بیشتر، احساس خوب بیشتر خدایا شکرت
از اثرات دیگه توجه کردنم به رابطه پراز عشق شما و زیبایی ها، مواجه شدنم با یه ترس بزرگ بود که یک سال تلاش می کردم با ندیدنش یا با یه درک سطحی از قانون که آرامشی برام نداشت می خواستم نبینمش،اما خب تضادها یکی یکی می آمدند تا اعلام کنند حرکت کن ،اقدام کن.
داستان این بود که بخاطر مدار پایینی که در گذشته در رابطه ام داشتم به تضاد که می خوردم یا نتایج باورهای خودم، از زندگی می افتادم چون انقدر شدتش بالا بود که خودم رو ناتوان در برابرشون می دیدم و یکی از تاثیراتش روی درس خواندنم بود که امتحانات دانشگاه رو با حال بد می گذروندم و نتیجه می شد قبول نشدن در برخی امتحانات و نتیجه ادامه دار آن واحد های باقی مانده زیادی که خودشون احتیاج به یه ترم تحصیلی دیگه داشتند و یارم اطلاعی نداشت و مشتاق تموم شدن تحصیلات من.من هم هر بار با پنهان کاری از گفتنش که یه ترم دیگه باید واحد بردارم،در این احساس بیش تر فرو می رفتم و اون هم به گفته خودش از دروغ گویی متنفر بود.
تا اینکه کلاس ها و امتحانات آنلاین شد و من تکاملم رو در پذیرش خالق بودن خودم طی کردم و با وجود ناخواسته هایی که باز هم در رابطه ام اتفاق افتاد ،من تمرکزم رو روی خودم گذاشتم و همه درس ها رو با نمره خوب گذراندم، اما مسئله آن واحدهای باقی مانده هنوز پابرجا بود.
مراجعه کردم به دانشگاه و اصرار داشتم در واحد تابستان بیش تر از سقف مجاز واحد بردارم و در تصورات خودم ، تجسم میکردم که امتحانات در این ساعت ها باشه که یارم نفهمد ،برای خودم گواهی نامه کارشناسی طراحی کردم دقیق که بشود تجسم هر شب من ،اما من یه اصل مهم رو فراموش کرده بودم
تجسم برای محقق شدن احتیاج به چه چیزی داشت؟ احساس خوب
احساس من خوب نبود ،پر از ترس بود ،ترس از دست رفتن رابطه، ترس اتفاقات ناخواسته و تحت فشار قرار گرفتن،ترس از دست شغلم و بی پول شدن ،ترس افسرده شدن ،
و نتیجه این شد دانشگاه قبول نکرد و گفتن شما اگر یه واحد کم تر داشتید میشد ترم تابستان تموم کنید ،اما شما باید ترم مهر بردارید. واای که چه روزهایی رو با احساس ترس گذروندم
ترم مهر هم آنلاین بود و باز هم عنوان نکردنش تا زمان امتحانات پایان ترم .زمان امتحانات اعلام شد ،توی ذهنم محاسبه می کردم که این ساعت رو به یارم میگم نمیام به فلان دلیل ،اون ساعت رو به فلان دلیل ،در واقع دروغ های بیشتر. زمانی که می خواستم با درک سطحی از قانون خودم رو آروم کنم میگفتم اون دروغ بزرگه یه بار بود و تموم شد از این به بعد دیگه نمی گم اما واقعیت این نبود چون من ترس درونم خونه کرده بود نسبت به این موضوع، موضوعات خیلی ساده رو هم راست نمی گفتم که خودم تعجب می کردم گاهی اوقات ،می گفتم به خودم این رو که همیشه راست می گفتی ،بعدش متوجه شدم قلب آدم یا جای ترس هست یا ایمان، این ترس در حال بزرگ و بزرگ تر شدن بود.
تا اینکه شروع کردم پا گذاشتن روی ترس های کوچک تر از دیدگاه خودم تا زمان مواجه با ترس بزرگ تر برسه. و البته که جهان شاگرد شب امتحانی مثل من رو خوب می شناخت و فشار بیشتری برای طی شدن این مسیر به من آورد،چون تا کمی مسیر راحت می شد من دوباره متوقف می شدم. تا اینکه تضاد حرکت نکردنم طی یه اتفاق بسیار ناراحت کننده برام شد عامل گفتن این حقیقت به یارم و مواجه شدنم با همه این ترس ها.
انگار اون حمایتی که سال ها از افراد دیگه می خواستم در موردم داشته باشند، خودم در مقابل خودم داشتم، اون قدر قدرت گرفته بودم که حس می کردم، خودم که کنار خودم هستم، خودی که از مواجه باهاش وحشت داشتم چون نه قدرتی داشت در گذشته، نه سرگرم کننده بود برام که بخوام باهاش وقت بگذرونم،اما الان اونقدر قدرت مند شده بود که می گفت اگر هم ترک بشی باز هم می تونی بسازی ، مهم اینه که آدمی با مشخصات واقعی خودت باشی نه چیزی که می خوای پنهانش کنی.
و گفتم به ایشون. ناراحت شد ،عصبانی شد اما نه به شدت ترس های من ،چون به همان میزان من هم از ظلمی که در حق خودم کرده بودم ناراحت بودم ،اما خودم رو بخشیده بودم و توجه ام روی احساس خوب گذاشته بودم.
یارم چند روز پیش بهم گفت خیلی می خواستم اذیتت کنم بخاطر این کارت ،اما پشیمون شدم و من متوجه شدم که این ثمره بودن در احساس خوب و پا گذاشتن روی ترس و ایمان به خداوند و قوانینش هست که می شود این نتایج.
انگار خدا وقتی ایمان رو انتخاب میکنی، نتایج ترس ها رو هم پاک میکنه.
یکی از ترس هایی که داشتم قبل از گفتن،این بود که اگه بدونه دروغ گفتی دیگه هیچ وقت حرفت رو باور نمی کنه و مدام گذشته رو به رخت می کشه.
اما این طور نشد، همون قدر که من تلاش میکنم روی باورهای خودم کار کنم تا ایمان بیش تری داشته باشم و راست گو باشم و به خودم خیر برسونم با راست گو بودنم، ایشون هم من رو باور میکنه.
نجوای دیگه این بود که ممکنه اون قدر ناراحت و عصبانی بشه که نتونی روی امتحانات تمرکز کنی و همه درس ها رو قبول نشی.
اما اون قدر با آرامش کنارم بود که تا به اینجا همه درس ها رو عالی گذروندم حتی درسی رو می خواست در کنار من امتحان بده ،که البته خودم به تنهایی امتحان دادن رو انتخاب کردم. و ازش بابت این خوبی هاش تشکر کردم و در واقع انگار به خودم خوبی کردم.
نجوای دیگه مربوط به تولدم بود.تولدم همین ماه بود و من برام این روز خیلی با اهمیته و نجواها میگفتن بهت اهمیت نمیده با این کاری که کردی،یادش میره اصلا ،اما بهترین تولدم شد هدیه بسیار زیبا ،شامی که دوست داشتم و سوپرایزی که برام از هفته ها پیش تدارک دیده بود .خدایا شکرت
تاریخ و مدت زمان امتحانات هم حتی عوض شد به حالتی که میشد عنوانش نکنی و باز هم پنهان کنی ،اما این نتایج، این تغییرات ثمره ایمان هست نه ترس و از خداوند می خواهم من رو ثابت قدم نگه داره در مسیر راست گویی و ایمان.
بنام خدایی که ما را در زمان مناسب و مکان مناسب هدایت میکند….
چقدر زیبا استاد عزیز با موتور زیباشون..اون خواسته هاش بصورت بدیهی و روشن برآورده شده…و در کمال رضایت و لذت پیش عزیز دلشون میارن….
چقدر صحنه زیبایی….چقدر شما دو عزیز عاشقانه بهمدیگه عشق میورزین …و این نشان از کودک درونتون هست…
که همیشه فعال هست….و شما رو در هر لحظه از زندگیتون خوشبختر میکنه….
استفاده از تکنیک کودک درون…چیزی که باید با قدرت انجامش بدی…و باعث میشه..هر روز فرصتهای جدیدی رو خلق کنید..
و این اموزه ها و عمل کردن به اونا برای ماها خیلی پیامدهای خوبی داره…😄
و بخاطر این شادی درون شما ..بستها در زمان مناسب و مکان مناسب قرار گرفتن..اماده پارتی گرفتن با شماها هستن…
این نهایت لذته…🌹🌹🌹🌹
و شما گفتین با تف بسته شده…ولی بازم مریم جون همونو تحسین کردن….
چقدر نکته!بهم یاداوری شد..حتی اون چیز بدرد نخورم..شاید از نظر ذهن استدلالی ما منطقی نباشه…ولی قدرت روحمون..که اونم نریم جون اینقدر روی این موضوع کار کردن…
دارن اون چیز پیش افتاده رو تحسین میکنه😍😍😍
چقدر جالب بود….
و بازم کودک درون با باز شدن کارتن..خوشحالی کرد…چقدر پر پیمانه..من دهنم اب افتاد….😃😊….
چقدر این کشور تو همه زمینهاشون دارن قانون رو بطرز زیبا عمل میکنن….
من هر موقع پفک میخرم..نصفش باد هست…😀….بیشتر شبیه تیوپ هست😍😍…
همه اینها بر میگرده بهمون ایمان و عمل صالح…تو هر زمینه ایی…که هست…قانون (ایمان و عمل صالح )رو عمل میکنن.
و اون استادی که بخاطر حجم غذایی که مریم جون براش درست کرده بود…جلوی نفسشو گرفت…گذاستن برای موقعه ایی که زمان و مکانش هست نوش جان کنند…(چقدر توحیدی)…
و عمل کردن…
من چند روز دارن با هدایت الله..رو همین موضوع کار میکنم..تا انشالله برای دوره قانون سلامتی آماده باشم….
چون هر چیزی زمان خاص خودشو داره….
و استاد و مریم حون تو پارت دوم…با جت اسکی رفتن جاهای ناشناخته رو عملی کنن…
استاد هیچ کس تو دنیا مثل شما ندیدم😁😁..
که داریید اینقدر شفاف و بی کله انجام میدین..من خیلی دوست دارم.همه چی رو بی کله انجام بدم…چون نفس نمیزاره اون کشفیاتو انحام بده..دوست داره از اسمون براش خوشبختی بیاد…
ولی شما انجامش میدین…چقدم خداوند نگهدارتونه…اگه جاییم به تضادی برخورد کردین..مثل که تو دل اون دریاچه..بنزینتون تمام شده بود😄…اونم تو منطقه ایی که جای وحشی هست..و کم افرادی اونم توی امریکا..میان اینجور جاهایی…
با خیال راحت درخواستتونو به چند جایی که خداوند بهتون الهام رسونده بود…درخواست کردین با خیال راحت درخواستتون پذیرفته شد…
و لذت بردن تو اون منطقه..و نترسیدن در ول اون تضاد بزرگ.(از دید تمام انسانها)….شما اونو پذیرفتین..خوشحال بودین…و خداوند از سه دست نیرو بکمک شما اورد…اونم با تجهیزات کامل…(عزیز من)
تعریف شما از این داستان خیلی چیزا رو برای ما بولد میکنه …
1-همون احساس خوب در هر لحظه(استاد شخص من فاطمه…نمیگم الان خیلی خوبم مثل شما…یه وقتایی یه مورد برام پیش میاد خیلی خودمو کنترل میکنم..یدفعه بازم قانون تو اون لحظه یادم میره…)😐بعداش خیلی پشیمون میشم..اینی که میگم در چتد ثانیه هست….
و واقعا تکامل میخاد….
فقط همون لحظه خداوند بهم گفت..این طرز تفکر قبلا خودتم داشتی..پس تو نمیتونی اونو راضی نگهداری..باهات هماهنگ باشه…و سعیمو کردم یکم بیخیالتر..همون اعراض کنم.
2-و وقتی که قانون رو با درک زیاد پذیرفتی…خداوند از چند ناحیه به تو کمک میکنه…دستانشو میاره بقول قران آسانتر براتون میکنیم…😘😘…
3-و این نشون میده شما درکتون زیاده از قانون…بهمین خاطر با تکامل اون قدرت قانون.کشورهایی که هدایت میشدین..طبق فرکلنستون بود…و ندام قانون رو درک کردین..تکرار کردین..احساستونو خوب نگهداشتین…سپاسگزاری در دل تضادها…
و برداشت درست از همون نقطعه به ظاهر ناجالب..الخیر فی ما وقع..همین باعث شده..شما به کشوری و ایالتی هدایت بشین..که زود درخواستتون در چند ثانیه برآورده بشع…..
و تمام توحیدی در اطرافتون گرد بیایین…
مانند پیامبر…
اگه خود شخص من 40روز در سال برم تو یه غار دل کوه. بهم میخندن😐..نیگن فلانی دیوانه شده…مثل شما اوایل کار مورد تمسخر قرار میگرفتین….
ولی پیامبر انجامش داد…که با همسری مثل خدیجه ازدواج کرد😢….
و من اطلاع درستی این موضوع حقیقتا ندارم..صحت این صحبتم رو دقیق نمیدونم!.
میگفتن خدیجه بخاطر ثروت زیادش باعث شد حضرت محمد بتونه خیلی کارا رو انجام بده….
کلا میخام به این نقطعه برسم..وقتی روی خودت کار میکنی…نیاز نیست تو ادمهای اطرافتو بسازی…اگه هم تو شرایط ناجالب باشی…خداوند جای تو رو تغییر میده .😄😄😘😘😘😘😘😘
این نهایت کار زیبای خداوند هست 🌹🌹🌹🌹🌹🌼🌹🌹🌹🌹
به زیبایی خلقت گل رز…
و خدایا چقدر این کشور و افرادی که کار میکنن با دقت تمام کارشو به پایان میرسونن مثل اینکه یه خط کش گذاشتی..😄😄😘😘😘..
و مریم جون با دقت تمام فیلمبرداری میکنن..و اون آقا براشون دست تکون داد…چقدر زیبا..چقدر ایمان…من هر چی از این نکته سریال بگم کم گفتن…
و استاد دستشو گذاشت رو گاز…پیش بسوی زیبایی های دیگه…اون دریچه زیبا..اون کفهای سفید کوچولوی روی آب….چقدر زیبا بود این تریل…..
نقطعه خیره کننده زیبا…اون ابرهای پفکی سفید زیبا…دوست داشتم بگیرم تو دستم بخورمش مثل بستنی…
اون دریای..آرام.و خوشحال..رنگ آبی نفتی…با اون ابرها..به به……چقدر زیبا..😍😍😍😍
من دوست دارم همونجا باشم..و فقط بشینم نگاه کنم….
چقدر این سریال لحظه به لحظش مراقبه های زیبا داره…
چقدر زیبا…..چقدر زیبا….چقدر زیبا…..
و استاد با هدایت الله..این کار ناتمامشو به پایان رسوندن……
چقدر این صحنه به بزرگ شدن اونا کمک کنه…
اتفاقا منم دارم یسری کارهای ناتمامو انجام میدن…چقدر جواب گرفتم شاید از نظر اطرافیانم چیز پیش افتاده ایی باشه…که اونم برای من اهمیت نداره..و چیزیم در این نورد بهشون نمیگم….
یدفهه میشه..میگن چرا چند ماه هست .مشتری نداری.کار انجام نمیدی…
این شاید از بیرون برای اطرافیانم یه تضاد باشه..نمیگم درامد خوبه….
من به این نقطعه رسیدم…
اولا من تازه از شکم مادرم متولد شدم…
30سال کم و زیادش…تجربه کردم..چه مدریه گذشته چه دانشگاه…
هیچ وقت چیز با ارزشی رو بدست نیوردم….
فقط خامی خودمو یادم میاد…چه موقع مدرسه😯…چه موقع دانشگاه…وقتمو تلف کردم..با اون ذهنیت فاسدم…
و الان طبق عضویتم در این سایت تازه به این نقطعه رسیدم.این مدت از طرف خداوند بهم ثابت شده…بقول استاد نمیخاد عجله کنی..درسته الان اونجور پولی تو دستت نیست..ولی همون مشتریای پاره وقتمم شکر خدا میکنم…
میدونی چرا؟….چون من هر روز با تکرار زیاد با خودم کار کردم..راز زندگیمو کشف کردم…
اگه من نوعی مشتریای خوبم داشتم..و درآند بزرگی رو ناآگاهانه انجام میدادم…
ولی این مطالبا رو نمیدونستم..اصلا خودمو آدم خوشبختی نمیدیدم…
چون من همیشه تو ذهنم یه کمبود حس میکردم…
منی که فکر میکردم..خوشبختیم اینه برم مدرک بگیرم…..و برام واضح شد..که…
نه …….نه……..نه….نه….نه …
😢😢😢😢😢😢😢😢
من به اینجا بهمه چیز رسیدم…درسته هنوز بعضی چیزا رو هنوز درک نکردم ولی با حس کنجکاوی زیاد…و مدام تکرار کردم…واقعا دارم نتیجشو بصورت واضح درک میکنم.
مثل استاد که با ساخت چیگن شاه..و تکامل جوجه هاش…که در اخر فایل…دارین مشاهده میکنید…خدا داند این استاد اخرش به کجاها برسه.😙😙😙…
من به گنجی رسیده ام…من 4تا از کتاب الکترونیکی بیشتر نخریدم…
با هر بار با این سفرنامه ها بر میگردم به خوندن کتابها….
اون رشد درکمو به واقعیت تمام میبینم….
که اونم تکامل خودمه…همین…..
و من بسیار خوشحالم از وجود خداوند درونم که منو به این سایت بهشتی و خداوند هدایت کرده..و همه اینها آبشخورش فقط فقط فقط
به ……….🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
الله هست…..
خدایا ما را براه راست هدایت کن.راه کسانی که هدایت کردی نه راه گمراهان
من عااااشقتونم استاد عزیزم و عزیزدل استادمون مریم صدا
من هدایت شدم به این فایل و واقعا لذت بردم از رابطه بامزه و عاشقانه شما دو نفر و باعث شد به فکر برم منم همچین رابطه ای دارم و با دیدن این فایل چقد خداروشکر کردم که تلنگری زد بهم که
حواست باشه
نزار داشته های عالی که توی زندگی داری واست تکراری بشه
مدام واسه خودت تکرارشون کن که انگار اولین باره بدستش اوردی.
و این ذوق شما نسبت به خوراکی خدای من😍😍😍😍🌹🌹🌹
دقیقا منم چند روزه همین ذوق رو واسه دفتر و خودکار شکرگزاریم دارم،
وقتی همسرم با دستای پر از وسایل و خوراکی از بیرون میاد همین ذوق رو دارم،
وقتی میرم سرکار همین ذوق رو دارم،
وقتی تو آشپزخونه وسایلم رو دست میگیرم همین ذوق رو دارم،
غذایی که آماده میشه و میزاریم سر سفره بخوریم همین ذوق رودارم
و هزاران چی دیگه که باید خودمون یادآوری کنیم به خودمون،
این داشته ها نباید تکراری بشه
همونجوری که زیبای های طبیعت واسه استاد و مریم عزیز تکراری نمیشه🌹🌹💝💝
استاد توکل شما واقعا تحسین برانگیزه و
🌷من به خودم افتخار میکنم که دارم عمل میکنم،
“چون دارم به عینه در رفتارم میبینیم که تغییر کردم”
تعهد دارم به تمرینات و چیزای که شما بهمون یاد میدی 🌷
خانم محمدی عزیز به نقطعه زیبایی اشاره کردین…..
دقیقا اکثرا به جاهای باریک کشونده میشن…بخاط راینه کارهای خانه از غذا از گردگیری یا جارو کشیدن..هر چیزی …
اون ذوق و شوق از بین رفته…
و اکثرا به پوچی رسیدن بخاطر ..بقول خودشون..و ندانستن قانون..بصورت نااگاهانه.
کارهای تکراری .دیگه خسته شدین…😄..
ولی دقت که میکنی..زندگی استاد و مریم جون..تو این فایلا مدام میبینم..غذای پیاز جال..هر بار چقدر تحسین میکنن..
همین باعث شده…
اون غذای پیاز چال هر روز پیشرفته تر بشه موادش😀😍😍😍….
و هر چیزی در هر نقطعه تکراری بشه از نژر ذهن استدلالیت..دقیقا اوج از بین رفتنت…
بهمین دلیل افسردگی. و بیماری های جدیدی گریبان اطرافیانمون شده….
من خیلی دارم قانونو تو زندگی اطرافیانم درک میکنم…
دبدم طرف شب و رو دستش تو اسمون قفله..نذر میکنه طرف.تا اون شخص براه راست بیاد…
بقول استاد قانون برای همه یکسان..اگه دخیل کاملا ببندی..تقی به توقی نمیخوره.
فقط باید خودتو باهاش هماهنگ کنی…
و آنوزه ها رو با درک زیاد عمل و اجرا کنی…
😍😍😍😍😍
مرسی بازم استاد بینظیرم..که شما با ساخت هر یک از این سریالها..
هر نفر از ما دوستان نظرات فوقالعاده ایی میزارن..باعث میشل درکمون رشد کنه..
😍😍😍😍😍😍😍😍😍
سلام بر استاد عزیزم و همسر خیلی مهربان شون وقتی من شما می بینم که اینقد عاشقانه زندگی می کنید میگم ما هم باید یاد بگیریم بتوانیم که زندگی مون رو تغییر بدیم و هرچی با احساس خوب میشه تغییر کرد.امروز اول صبح داشتم میرفتم سرکار چشمم خورد به نانوایی داره نان می پزه رفتم گفتم آقا دوتا نون تازه بده ۱۰هزاری دادم بهش گفت خورد نداری گفتم نه گفت نمی خواد این دو تا نون رو برداری اینقد خوشحال شدم و تشکر کردم از خداوند .ی کم جلوتر اومدی ی سوپر مارکت باز بود گفتم حاجی کیسه پلاستیکی داری نون ها بزارم توش که خیلی داغن گفت دخترم بیا این هم پلاستیک پول نگرفت .بازم تشکر کردم .خلاصه می خواستم بیام خونه همکارم سه تا پرس غذا اورد گفت تا نخوری نمی زارم بری.وای خدای من این همه لطف خیلی خوشحال شدم .وبعد همکارم من رو آورد رسوند خونه .امروز دست های خداوند خیلی خوب احساس کردم .اگرچه هر روز از این اتفاقات میفته ولی ما میزاریم به حساب شانس .خدایا شکرت .
به نام خدا
به نام خدای زیبایی ها
خدایا اول از همه سپاسگزارم که در ابتدای صبح از مسیر نشانه امروز من و از طریق دستان پرمهرت استاد عباسمنش عزیز و مریم عزیزتر از جانمان، این زیباییها را به من نشان دادی.
امروز ۱۲ مرداد است و این در حالی است که قسمت ۱۹۲ سریال زندگی در بهشت روی سایت قرار گرفته است که البته هنوز چند قسمت پایانی را ندیده ام.
اما همین روند تکاملی چه زیباست.
در این فایل خبری از آن چیکن تراکتور (خانه سیار مرغ ها) نیست، مرغ و خروس ها هنوز جوجه هستند، خبری از آن کارگاه هیولا نیست، فکر کنم خبری از تراکتور هم نبود. و چه زیباست این تکامل. این طی شدن قدم ها آهسته آهسته.
چه زیباست این کمک های انسان دوستانه که استاد فرمودند در نیمه شب در آن جای بکر و خلوت، با امداد تماس گرفتند و همزمان از سه نقطه برای کمک و یاری به سمت ایشان آمدند.
چه زیباست این آرامش، زمانی که بنزین جت اسکی در نیمه شب و در آن جای خلوت و تاریک، تمام می شود و شاید اگر من بودم در وهله اول به شدت عصبانی می شدم و حتما با همسرم جر و بحث لفظی در می گرفت و خدا می داند چقدر لحظاتمان را غم انگیز می کردیم. اما چقدر خوب است که آرامش استاد و این در صلح بودن با خودشان باعث لذت بردن از تک تک لحظات می شود. حتی همین کمک رسانی چقدر زیباست چه خاطرات شیرینی برایشان به جا گذاشته که یک روز دیگر در همان مکان حضور پیدا می کنند و یاد و خاطره آن شب را با شادی یاد می کنند.
خدایا سپاسگزارم از تو و از این دستان تو
استاد عزیز و خانم شایسته عزیز از شما مهربانان سپاسگزارم که این قدر با اخلاص کامل و از صمیم قلب شادیهایتان را با ما به اشتراک می گذارید.
در پناه الله یکتا شاد، پیروز، سربلند، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
واقعا این بار هم یکی از هزاران باری هست ک من با دیدن زیبایی های فایل های شما دیوانه شدم ترکیب ابر با ابی خوش رنگ دریاچه واقعا ناخودآگاه ادم رو وادار به تحسین کردن میکنه😍♥️
و واقعا فکر میکنم ک خداوند زیبایی هارو برای تحسین کردن آفریده، اونهارو افریده تا انسان لذت ببره و تحسین کنه و حالش خوب شه.
اصلا مگه میشه ک کسی این زیبایی هارو ببینه و قلبش نلرزه از این همه دقت در ترکیب رنگ ها.
و به نظرم باید گفت خداروشکر.
خداروشکر ک ما این زیبایی هارو میبینیم.
سلام بر خداوند جان و خرد
درود خدمت تمامی دوستان امیدوارم در پرتو حق تعالی شاد و پیروز باشیم همگی!
خدا قوت آقای عباسمنش، خانم شایسته، خانم فرهادی و سایر کادر اجرایی سایت!
بسیار قسمت زیبا و جالبی بود!
استاد مون، پِیک موتوری نبود که اونم شد!😂😂❤
خدایی خیلی خوب بود وقتی که کارتون ها دقیقا در زمان مناسب و در مکان مناسب افتادن روی زمین!
ِا اون چیزا که میتِرِکونیم!
تَق تَق!
داستان از این قرارِ که: دو تا کارتون دوریتو برای پارتی، گرفتیم که بخوریم و عشق کنیم!🙌😂
صفاسیتی!
نوش جون همه!
خب در ادامه گِنی ها رو میبینیم که دارن سر رئیس قبیله بودن، رقابت می کنن!
آقا عجب آسمونی شد دَمِ غروب، ابرها صورتی و منظره ای زیبا که تویِ آبِ دریاچه افتاده بود!
بیستِ بیست!
خدایا شُکرت!
در ادامه ی ماجرا:
دوباره با جت اسکی اومدیم به یک خلیج ناشناخته، که کارِ ناتموم رو تموم کنیم!
البته اینبار با فول تجهیزات و مجهز به الله اکبر!
یه قایقِ زردِ زیبا هم از رو به رو مون رد شد!
این داستانِ ۹۱۱ و Emergency و اون بندگانِ خدا و پلیس ها، کلا خیلی باحال بود!
پُر از اتفاقات مختلف و جالب؛ که دیگه از زبون استاد هم تعریف شد، خنده و ایناش چند برابر شد!👍😂💥
الان میریم که یه دوری تو بِی بزنیم!
ماشاالله به استادِ خوشتیپ!👍👍👍😁
بِی بر وزن ایبِی!
خانم شایسته خیلی خوش خط Thanks God رو نوشتن! احسنت👌👍
عجب بیل مکانیکیِ خفنیییی بود!
من فکر می کردم اینا اکثرا برا چین و ژاپن باشن!
ولی خب نوشته بود ولوُ!
حالا داشت چیکار هم میکرد که خدا میدونه!
منظره هم خیلی خیلی زیبا بود و واقعا از ته قلب متشکّریم از خداوند!
رفتیم تو خلیج ورودی برای ماجراجویی های بیشتر و عجب ابرهای بزرگ، زیبا و نزدیکی!
جالبِ برام چون ابرها خیلی پایین هستن نسبت به اینجا!
آدم می خواد بگیردشون!
در نهایت هم جوجه بوقلمون ها و اهالی چیکن شاوِ اولی رو می بینیم که خوش و خرم دارن زندگی می کنن!
بسیار قسمت زیبایی بود و کلی درس و جای بحث داشت!
سپاسگزار خداوند هستم که من را به مسیرِ پاکی، شادی، احساسِ خوب، ثروت، برکت و توحید هدایت می کند!
ممنونم آقای عباسمنش، خانم شایسته، خانم فرهادی و سایرِ اعضای سایت!
در پناه خدا؛ شوخ طبع، زیبا، شجاع، سپاسگزار و پولدار باشیم همگی در دنیا و آخرت!
من آرین عبّاسی ۱۷ ساله از تهرانم!
خدایِ من شادترین، سپاسگزارترین، شجاع ترین، ثروتمندترین و آگاه ترین است؛ پس من بهترینم!
بدرود!
به نام خداوند وهاب
سلام به رهروان راه
ای جان عشق ترین پیک موتوری دنیا😍،خدایا چقد شما باهم خوشید عزیزانم،استاد میگه با تف بسته بودم 😂،واقعا هم دو تا جعبه بزرگ با موتور کوچولو خدا رحم کرد به موقع افتاد ،حس خوب بادکنک ترکوندن،doritoچیه خیلی خوشمزه به نظر میاد انگاری چیسپه ،چقد خوبه که دلت یه چیزی بخواد بعد بگی این اخرین باریه که افسرده میشم میرم کارخونه شو میخرم حتی جملات شوخی از یک ذهن ثروتمند هم فرق داره thank God
گولتن شیک بود چی بود نوش جونتون ،به به صبح سرد بوده مریم همت کرده اتیش روشن کرده پیازچال درست کرده عزیزم چقد این خانم پر انرژیه واقعا دلم میخواد دلیل حجم بالای این انرژی رو بدونم تا بدونم دلیل این همه خستگیه من از چیه ،ای جونم گنی ها دارن رئیس انتخاب میکنن بقیه هم چه بدو بدو و کیفی میکنن دوربرشون 😍thank God
فضای تمیز خونه و چراغهای زیبا و رنگارنگ speaker، سبحان الله چه sunset رویایی ای ،اصلا اسمان paradaise به طرز عجیبی زیبا و متفاوته ،lake تصویر اسمان رو انعکاس میده واقعا زیباست ،یاخدا دهنم از تعجب افتاد فک کردم قایق موتوری اومده تو پردایس داره بااین سرعت میره😂، به به jet ski riding ,پس این ادامه ی قسمت قبله چون قرار نیست استاد کار ناتمام داشته باشه thank God
استاد عینکتون با لباستون سته یا رنگ لباستونه نشون میده خیلی باحاله ،چقد خوبه که اون همه عمل به قانون در اون روز تموم شدن بنزین اون سرحد ارامش که گفتید اگه کسی نیاد همینجا تو جنگل میخوابیم باعث شد نه یکی نه دوتا بلکه سه تا کمک برسه پلیس امریکا عالین که این همه به شما کمک کردند و حتی این جرات شما در اینکه شب رو در یک جنگل بکر بمونید ثمره ی همون شجاعتهای آگاهانه در رفتن به جنگل تاریک در پردایس برای مریم و استاد در سایر جاههاست ،واااو کف کردم عجب دست خطی😍😍😍 ،اسمان رو نگاه،ساحل بکر ،واااو عجب بیل مکانیکی ای عجب بازوی بلندی داره ، یاخدا این کانال چقد زیباست ابش ساحلش و درختهاش اسمونش انگار نقاشیه بخدا، خلیج چقد زیباست ابی اسمان و ابی دریا در سرحد زیبایین واقعا خدایاشکرت بخاطر این همه زیبایی
ای جانم turkeyها چه بزرگ شدن ،صحنه ی خروج از chicken sha چه پروازی میکنن بیخود نیست استاد و مریم عاشق این لحظه ن ، گنی های جدید هم بزرگ شدن الهی چه خط خط و زیبا هستن thank God
Thank you mary for recording this file for us
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست
،
سلام به همه اعضای محترم سایت استادومریم عزیز
بازهم یه صبح دیگربازیبای های دیگری شروع شده بازم بسته های سفارشی دیگری ازآمازون اورده شده بازهم غروب زیباایندفیعه باترکیب رنگهای ابروآسمان ورنگ سبزدرختان شروع شده بازهم بازکردن درکیچن شات هابیرون امدن جوجه هاشروع شده بیدارشین ولذت ببریدبیدارشین وخوشحال باشین بیدارشین وفقط نگا کنین به این زیبایی هاوخداروشکرکنین چراکه زیبایی های خداوندتوصیف نشدنی هستش
استادجان من عاشق این کاروتون هستم که چه قدرقانون روعالی درک کردین وهرلحظه پیاده میکنین درزندگیتان مثل افتادن اون بسته هاکه گفتین درزمان مناسب افتادن مریم جان من عاشق شماهستم بااون دوربین زیبایتان که هرروزوهرلحظه زیبایهاروفیلم برداری وتحسین میکنین من ازخداوندخواستارم که منم مثل شمادرلحظه زندگی کنم ولذت ببرم وهرروزازطلوع وغروب خورشیدازاسمان ابی وازهوای زیبالذت ببرم وشکرگزاری کنم
اماکارناتمام شما خدای من اخه ادم چه قدرمیتونه شجاع باشه ادم چهقدرمیتونه به ترساش غلبه کنه هرکی جای شمابودمیگفت ول کن بابااون دفعه رفتیپ بنزین تموم کردیم وسط یه جای وحشی خدابهمون رحم کرد دیگه نمیریم تازه اگرم بریم به اونجای دورنمیریم اما شما (واقعا من نمیتونم این شجاعت روتوصیف کنم) که همیشه دلتون رومیسپرین به خداوفقط به خداتوکل میکنین ازته دل وهدایت خدارومیطلبین وخداوندهم هدایتگرویارویاورشماست بازم ازجایی که موندین میرین به جسکی سواری ولذت میبرین ازاین اب زیبا،زیبایی خداوندخیلییی نامحدودهستش اسمان ابی ابرهاکه دیووانه کننده هستش واصلادلیل اینکه شمابه این زیبایی هاهدایت شدین غلبه به ترسهایتان بوده استخدارکشکرمیکنم که الگویی مثل شمارودارم وازشمایادمیگیرم که برترسهایم غلبه کنم عین به دخترقوی❤❤
دوستدارشماهانیه بذله
به نام خدای مهربان خدایی که بی نهایت زیبایی رو آفریده
سلام به شما عزیزان دل
هرچی بیشتر فایل های زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا را میبینم چیزی جز لذت بردن از هر لحظه در فایلها نمیبینم ، شما لذت میبرید از کوچکترین چیزها
از دیدن خیلی چیزایی که برای خیلی ها عادی شده
مهم نیست کجای دنیا هستین شما در هر لحظه لذت میبرین
از بودن درون چادر وسط جنگلهای زیبای شمال ، از دیدن طلوع آفتاب تو سواحل زیبای جنوب
از دیدن جوجه هایی که تازه به این بهشت امده اند
از دیدن آهوی قشنگ وسط اون پیچک های سبز و فراوان
از دیدن بچه ها موقع بازی
از دیدن ابرای سفید و تپلی ،آسمان زیبا
از تمیزی کردن
از دیدن طبیعت زیبا ، از بودن با آدمها
از خریدن حتی چیپس
حتی وقتی مسئله ای پیش میاد باز هم تو آن شرایط زیبایی هارو میبینین و لذت میبرین از بودن در آن لحظه و راهی را پیدا میکنین که احساستون را بهتر و بهتر کنین
و قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را هر بار برای ما یادآوری میکنین و من بینهایت ازتون سپاسگزارم برای این فایل ها که واقعا تاثیر فوق العاده آنها از درک قوانین ،درک فراوانی ها، درک تجربه های فوق العاده را میشه خیلی عالی از زبان تصاویر شما دید وفهمید
میدونی استاد شما هر چیزی که میخواهی و تهیه میکنی رو برای لذت بردن میخواین و این خیلی خیلی فوق العاده است ،تحسین میکنم شما را برای این استایل زندگی این که خودتان را خواسته هاتون را اینقدر عالی میشناسین
اینکه زندگی را اینقدر ساده و راحت میگیرین
خدایا شکرت برای این پارادایس زیبا و سرسبز این درختان قشنگ این جوجه های ناز نازی این آسمان آبی این هوای فوق العاده
الله اکبر از این آسمان زیبا خدایا بزرگی و عظمتت را شکر، شکرت برای این آسمان فوق العاده که هر بار آنقدر زیبا نقاشی میکنی که عقل و هوش را از سر میبری برای این همه رنگ زیبا، واقعا بینظیره
خدای شکرت برای این ثروت و فراوانی این ماشین های زیبا ، وجود پارادایس
تحسین میکنم شما استاد نازنین را برای ثروتمند بودنتون برای توحیدی بودنتون برای آزادی مالی و زمانی و مکانیتون
خدایا بینهایت شکرت برای وجود عشق، آرامش، زیبایی های بی انتها، ثروت و نعمت و برکت و فراوانی در این بهشت
تحسین میکنم استاد و مریم نازنین برای این رابطه فوق العاده برای این عشق ،احترام، آرامش بین شما و این احساس خوب
استاد تحسینتون میکنم که همیشه راهی پیدا میکنین تا از دل تضادها خواسته هاتون را بشناسین و نتیجه آن تضاد شده این همه دوریتو های خوشمزه ،نوش جونتون، بله استاد وقت پارتی گرفتن و لذت بردن از طعم خوشمزه این دوریتوهاست
مریم جان استاد نازنین شمارو بینهایت تحسین میکنم برای این ویژگی که کارهاتون را به سرانجام میرسونین این که هیچ چیز مانع شما برای تجربه چیزهای جدید نمیشه اینکه از دل تجربه ها درس هایی که باید را میگیرین و با احساس خوب با تکامل بهتر آن کار را انجام میدین اینکه جای هیچ سرزنش و افسوسی نیست اینکه در دل هر تجربه ای زیبایی هارو میبینین و واقعا این ویژگی بینظیره ، ایمان شما بینظیره توکل شما به خداوند بینظیره و بسیار بسیار شمارو تحسین میکنم
خدایا شکرت برای وجود این آدم های نازنین ،دستان مهربان تو ، این کشور ثروتمند این آدم های مسئول که استاد و مریم جان را همراهی کردن تا ماشین و من با دیدن فایل ها میبینم و باور دارم که آدم ها فوق العاده و دوست داشتنی و مهربان
هستند که نمونه هاش را در این این فایل ها بسیار دیدیم لری عزیز و . . .
استاد جان وقتی دوباره دیدم در این کانال زیبا هستین در این جای قشنگ نشستین خیلی لذت بردم ، اینکه شما همیشه دنبال دیدن و تجربه زیبایی های بیشتر هستین و من را به این فکر فرو برد که هیچ محدودیتی را درنظر نگیرم اینکه اگر هم اتفاقی تجربه ای دارم از دل اون زیبایی ها و درس هاش را بگیرم
اینکه هر تجربه ای من را آماده میکنه برای تجربه های قشنگتر و بهتر ،اینکه همیشه در دل اتفاقات خیری هست اینکه خودم را ارزشمند بدونم و سرزنش نکنم
اینکه احساس لیاقت داشته باشم برای داشتن تجربه های قشنگتر
اینکه منتظر اتفاق های خوب و زیبایی های بیشتر باشم
اینکه هر بار من تکاملم را بهتر و بهتر طی کنم نتایجی رو که میگیرم بهتر و بهتر میشه و همیشه فقط و فقط به خداوند توکل کنم و نا امید نشم و باور دارم که خداوند همیشه هدایتگر و همراه من است و من باید سعی و تلاشم را کنم قدم ها را بردارم و نتیجه را به خداوند بسپارم
استاد و مریم نازنین بی نهایت از شما سپاسگزارم برای این فایل های زیبا و پر از آگاهی
عاشقتونم و برای شما از خداوند ثروت ، سعادت و سلامتی میخوام
دوستان عزیزم از خواندن کامنت های فوق العادتون بسیار بسیار لذت بردم و از شما بسیار سپاسگزارم و از خداوند خیر و برکت و فراوانی را برای شما میخواهم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استاد و خانم شایسته عزیزم و دوستان جانم
این قسمت از سریال نشانه امروزم بود و در ابتدا می خواهم از خانم شایسته عزیز تشکر کنم که این ذوق کودکانه و ای خداااااا گفتنشون رو وارد خصوصیات اخلاقی منم کردند.
خیلی خیلی لذت میبرم وقتی رابطه پر از عشق و شادی شما رو می بینم که این لذت بردن هم برای آدمی که در گذشته اش حسادتش میزد بالا وقتی این جور روابط رو می دیدید،حاصل کار کردن روی آموزه های همین سایت هست.
آموزش هایی که میگن اگر چیزی رو تحسین میکنید خودتون رو آماده دریافت اون نعمت می کنید و اگر مقاومت می کنید،حسادت میکنید خودتون رو ازش دور میکنیدو به اون شخص آسیبی نمی تونید بزنید،در واقع هر جنس احساسی بازگشتش به سمت خودتون هست اگر خوبی کنید در حق خودتون کردید ،اگر بدی کنید در حق خودتون ظلم کردید.
خدااای من چقدر همین یه باور به من کمک کرده تا آدم ها رو کمتر از گذشته قضاوت کنم ،تلاش کنم زمان بیش تری از روز رو در احساس خوب باشم.
زمانی که شخصی رو می بینم که مثل من فکر و رفتار نمی کنه یا در برخورد با خانواده ام ،یارم به جای اینکه عصبانی بشم یا توی ذهنم شروع کنم خودش و سبک زندگیش رو قضاوت کنم با خودم میگم من دارم با این احساسم چه چیزی رو به زندگیم دعوت میکنم؟ دارم قضاوتش میکنم؟دارم میگم چقدر ملاک هاش پایینه یا چیزی شبیه این؟ دارم میگم بهش اینم شد زندگی؟ راه و روش من بهتر از همه هست؟
اما این باور با صدای بلند فریاد میزنه تو با قضاوت اونها ،به خودت ظلم میکنی و همه این چیزهایی رو که گفتی به زندگی خودت دعوت میکنی و اونقدر این باور آرامش داره برام و البته طعم نتایج داشتن احساس بد گذشته مثل اهرم رنج و لذت می مونه برام که سریعا تلاش میکنم خودم رو به احساس خوب واقعی برسونم ،میگم واقعی چون قبلا در مقابل رفتار دیگران نمایش بازی می کردم که نه چیزی نشده و خوبم ،اما الان واقعی احساسم رو خوب میکنم .
مثلا یارم وقتی در مورد سبک پوششی مناسب خانم ها صحبت میکنه با لحنی که ممکنه من در دقایق اول عصبانی بشم،چند دقیقه که از عصبانی شدنم گذشت میگم خب من دارم لحظات بعدی رو آماده چه چیزی میکنم؟ احساس بد بیشتر.
و از خودم می پرسم چطور به احساس بهتر برسم؟
از ذره ذره آگاهی هایی که جمع کردم استفاده میکنم
میگم به اندازه تمام افراد سلایق مختلف هست پس یارم حق داره یه سبک پوششی رو دوست داشته باشه ،من هم همین طور و ما تا زمانی که در یک فرکانس باشیم در کنار هم خواهیم بود و قطعا الان هم فرکانس هستیم که در کنار هم هستیم، هر زمان هم هر کدوم از ما تغییری کنیم که اون یه نفر در مدارش نباشه ،به راحتی از هم جدا میشیم و به همین ترتیب توجه ام رو از روی نکات و احساسی که بازگشتش نتیجه خوبی نداشته باشه دوری میکنم و نتایج می شود عشق بیشتر، احساس خوب بیشتر خدایا شکرت
از اثرات دیگه توجه کردنم به رابطه پراز عشق شما و زیبایی ها، مواجه شدنم با یه ترس بزرگ بود که یک سال تلاش می کردم با ندیدنش یا با یه درک سطحی از قانون که آرامشی برام نداشت می خواستم نبینمش،اما خب تضادها یکی یکی می آمدند تا اعلام کنند حرکت کن ،اقدام کن.
داستان این بود که بخاطر مدار پایینی که در گذشته در رابطه ام داشتم به تضاد که می خوردم یا نتایج باورهای خودم، از زندگی می افتادم چون انقدر شدتش بالا بود که خودم رو ناتوان در برابرشون می دیدم و یکی از تاثیراتش روی درس خواندنم بود که امتحانات دانشگاه رو با حال بد می گذروندم و نتیجه می شد قبول نشدن در برخی امتحانات و نتیجه ادامه دار آن واحد های باقی مانده زیادی که خودشون احتیاج به یه ترم تحصیلی دیگه داشتند و یارم اطلاعی نداشت و مشتاق تموم شدن تحصیلات من.من هم هر بار با پنهان کاری از گفتنش که یه ترم دیگه باید واحد بردارم،در این احساس بیش تر فرو می رفتم و اون هم به گفته خودش از دروغ گویی متنفر بود.
تا اینکه کلاس ها و امتحانات آنلاین شد و من تکاملم رو در پذیرش خالق بودن خودم طی کردم و با وجود ناخواسته هایی که باز هم در رابطه ام اتفاق افتاد ،من تمرکزم رو روی خودم گذاشتم و همه درس ها رو با نمره خوب گذراندم، اما مسئله آن واحدهای باقی مانده هنوز پابرجا بود.
مراجعه کردم به دانشگاه و اصرار داشتم در واحد تابستان بیش تر از سقف مجاز واحد بردارم و در تصورات خودم ، تجسم میکردم که امتحانات در این ساعت ها باشه که یارم نفهمد ،برای خودم گواهی نامه کارشناسی طراحی کردم دقیق که بشود تجسم هر شب من ،اما من یه اصل مهم رو فراموش کرده بودم
تجسم برای محقق شدن احتیاج به چه چیزی داشت؟ احساس خوب
احساس من خوب نبود ،پر از ترس بود ،ترس از دست رفتن رابطه، ترس اتفاقات ناخواسته و تحت فشار قرار گرفتن،ترس از دست شغلم و بی پول شدن ،ترس افسرده شدن ،
و نتیجه این شد دانشگاه قبول نکرد و گفتن شما اگر یه واحد کم تر داشتید میشد ترم تابستان تموم کنید ،اما شما باید ترم مهر بردارید. واای که چه روزهایی رو با احساس ترس گذروندم
ترم مهر هم آنلاین بود و باز هم عنوان نکردنش تا زمان امتحانات پایان ترم .زمان امتحانات اعلام شد ،توی ذهنم محاسبه می کردم که این ساعت رو به یارم میگم نمیام به فلان دلیل ،اون ساعت رو به فلان دلیل ،در واقع دروغ های بیشتر. زمانی که می خواستم با درک سطحی از قانون خودم رو آروم کنم میگفتم اون دروغ بزرگه یه بار بود و تموم شد از این به بعد دیگه نمی گم اما واقعیت این نبود چون من ترس درونم خونه کرده بود نسبت به این موضوع، موضوعات خیلی ساده رو هم راست نمی گفتم که خودم تعجب می کردم گاهی اوقات ،می گفتم به خودم این رو که همیشه راست می گفتی ،بعدش متوجه شدم قلب آدم یا جای ترس هست یا ایمان، این ترس در حال بزرگ و بزرگ تر شدن بود.
تا اینکه شروع کردم پا گذاشتن روی ترس های کوچک تر از دیدگاه خودم تا زمان مواجه با ترس بزرگ تر برسه. و البته که جهان شاگرد شب امتحانی مثل من رو خوب می شناخت و فشار بیشتری برای طی شدن این مسیر به من آورد،چون تا کمی مسیر راحت می شد من دوباره متوقف می شدم. تا اینکه تضاد حرکت نکردنم طی یه اتفاق بسیار ناراحت کننده برام شد عامل گفتن این حقیقت به یارم و مواجه شدنم با همه این ترس ها.
انگار اون حمایتی که سال ها از افراد دیگه می خواستم در موردم داشته باشند، خودم در مقابل خودم داشتم، اون قدر قدرت گرفته بودم که حس می کردم، خودم که کنار خودم هستم، خودی که از مواجه باهاش وحشت داشتم چون نه قدرتی داشت در گذشته، نه سرگرم کننده بود برام که بخوام باهاش وقت بگذرونم،اما الان اونقدر قدرت مند شده بود که می گفت اگر هم ترک بشی باز هم می تونی بسازی ، مهم اینه که آدمی با مشخصات واقعی خودت باشی نه چیزی که می خوای پنهانش کنی.
و گفتم به ایشون. ناراحت شد ،عصبانی شد اما نه به شدت ترس های من ،چون به همان میزان من هم از ظلمی که در حق خودم کرده بودم ناراحت بودم ،اما خودم رو بخشیده بودم و توجه ام روی احساس خوب گذاشته بودم.
یارم چند روز پیش بهم گفت خیلی می خواستم اذیتت کنم بخاطر این کارت ،اما پشیمون شدم و من متوجه شدم که این ثمره بودن در احساس خوب و پا گذاشتن روی ترس و ایمان به خداوند و قوانینش هست که می شود این نتایج.
انگار خدا وقتی ایمان رو انتخاب میکنی، نتایج ترس ها رو هم پاک میکنه.
یکی از ترس هایی که داشتم قبل از گفتن،این بود که اگه بدونه دروغ گفتی دیگه هیچ وقت حرفت رو باور نمی کنه و مدام گذشته رو به رخت می کشه.
اما این طور نشد، همون قدر که من تلاش میکنم روی باورهای خودم کار کنم تا ایمان بیش تری داشته باشم و راست گو باشم و به خودم خیر برسونم با راست گو بودنم، ایشون هم من رو باور میکنه.
نجوای دیگه این بود که ممکنه اون قدر ناراحت و عصبانی بشه که نتونی روی امتحانات تمرکز کنی و همه درس ها رو قبول نشی.
اما اون قدر با آرامش کنارم بود که تا به اینجا همه درس ها رو عالی گذروندم حتی درسی رو می خواست در کنار من امتحان بده ،که البته خودم به تنهایی امتحان دادن رو انتخاب کردم. و ازش بابت این خوبی هاش تشکر کردم و در واقع انگار به خودم خوبی کردم.
نجوای دیگه مربوط به تولدم بود.تولدم همین ماه بود و من برام این روز خیلی با اهمیته و نجواها میگفتن بهت اهمیت نمیده با این کاری که کردی،یادش میره اصلا ،اما بهترین تولدم شد هدیه بسیار زیبا ،شامی که دوست داشتم و سوپرایزی که برام از هفته ها پیش تدارک دیده بود .خدایا شکرت
تاریخ و مدت زمان امتحانات هم حتی عوض شد به حالتی که میشد عنوانش نکنی و باز هم پنهان کنی ،اما این نتایج، این تغییرات ثمره ایمان هست نه ترس و از خداوند می خواهم من رو ثابت قدم نگه داره در مسیر راست گویی و ایمان.
عاشقتونم و دوستتون دارم.
عزیزدل خدا، چه کامنت قشنگی نوشتی، خداروشکرکه هدایت شدم به کامنت شما،،،، اراده توتحسین میکنم،وآگاهی هایی که بهت رسیده رو، موفق باشید ♥️
مرسی سمانه ی خوشبخت جانم ❤چقدر تحسین شما قلبم رو شاد کرد ممنونم ❤
خدایا شکرت