کارگاه روانشناسی ثروت پیشرفته در دبی که اکنون مهمترین آگاهیهایش در قالب دوره روانشناسی ثروت 2 در دسترس شماست،فرصت خوبی بود تا از نزدیک به بررسی باورهای افرادی بپردازم که با مبحثی به نام “روانشناسی ثروت” و نقش باورها در میزان ورودِ ثروت به زندگی آشنا بودند… افراد شرکت کننده در این کارگاه، افرادی بودند که با استفاده از آموزشها و تمرینات دوره روانشناسی ثروت ۱، بسیاری از موانع ذهنی و باورهای تضعیف کننده ای را در ذهنشان شناسایی کرده بودند که مانع اصلی ورود ثروت به زندگیشان بود و آرام آرام با برپا ساختن جهادی اکبر برای تغییر آن برنامهی تضعیف کننده، به موفقیتهای مالی چشمگیری در زندگیشان رسیده بودند.
در این کارگاه، سعیِ من کمک به این افراد در شناسایی ترمزهای ذهنی مخفیای بود که ظاهرا وجود نداشت اما آنها را در سحطی از موفقیت، متوقف ساخته بود.
در واقع، دوره روانشناسی ثروت2، سطح عمیقتری از آگاهی دربارهی باورهای ثروت ساز و ظرافت به خرج دادن در شیوهی کدنویسی ذهن برای مولد بودن دربارهی ثروت ساختن را به شما آموزش میدهد.
سطحی که به شما کمک میکند نگاه خالصتر و مومنانه تری به موجودیت ثروت، یکی بودن ثروت با انرژیای که آنرا خداوند نامیدهایم و مهم تر از همه وفور ثروت در جهان اطرافتان (حال هرجا که هستی) داشته باشی تا متوجهی عصاره و اصل موضوع بشوی.
ثروتی که سرمنشأ آن درون خودت است و تنها وقتی پایش به زندگیِ پیرامونیات باز میشود که ذهنت بتواند آنرا باور کند، ببیند تا بتواند مولد آن باشد و برایش قدمهای عملیِ همراستا با قوانین ثروت بردارد.
قوانینی که هماهنگی با آنها، سریعترین، سرراستترین و البته لذتبخشترین مسیر خلق ثروت را پیش رویت میگذارد.
در جلسات پرسش و پاسخی که با افراد شرکت کننده در کارگاه داشتم، “موضوعات مذهبی و منافات ثروت با خداوند یکی از مهمترین باورهایی بود که افراد زیادی را در حدی از موفقیتِ مالی متوقف ساخته و اجازه رشد بیشتر را به آنها نداده بود…
اکثرِ ما با این باور رشد کردیم که ثروت و دین را نمیتوان در کنارِ هم گنجانید. نمیتوان هم خدا را داشت و هم خرما را!
به وضوح به یاد دارم، وقتی تصمیم به تغییر اساسی زندگی مالیام گرفتم، مهمترین باور مخرب و پاشنه آشیلِ من، این بود:
“ نمیتوانم هم انسان دینداری باشم و هم ثروتمند باشم… نمیتوانم هم به خداوند نزدیک باشم و هم ثروتمند باشم… نمیتوانم هم نزد خداوند محبوب باشم و هم ثروتمند باشم… این دو با هم منافات دارند… این دو نمیتوانند در درونِ من بگنجند…”
اعتراف میکنم که تغییر این باورها که در گوشت و استخوان من تنیده بود، کارِ آسانی نبود و هنوز هم باید به شدت روی باورهایم کار کنم … اما میتوانم به عنوان نمونه عینی فردی که به موفقیتهای بزرگ در زمینه مالی رسیده، به شما بگویم تغییر و اصلاحِ این باور، اساسِ همه چیز را در زندگیام تغییر داد به گونه ای که اکنون هیچ ربطی به گذشتهام ندارم.
وقتی فهمیدم خداوند بیشتر از ما میخواهد که ثروتمند شویم… وقتی با مطالعهی بیشتر قرآن و زندگی پیامبران فهمیدم که هرچه ثروتمند تر باشم نزد خداوند محبوب ترم، وقتی به این موضوع ایمان آوردم، ثروت و نعمت به تمامِ معنا وارد زندگیام شد… من درباره ثروت بینا شدم و آنرا مانند اکسیژن به وفور در اطرافم یافتم…
به همین دلیل تمام سعیِ من در دوره روانشناسی ثروت ۲ این است که با بررسی دقیق تر و ظریف ترِ قوانین کیهانی… همنشینی ایمان و ثروت از دیدگاه خداوند و قرآن… و حمایتِ خداوند از موفقیت و ثروتِ بیشتر، دقتِ شما را در چگونگی شناسایی باورهایتان و چگونگی تغییرِ آنها افزایش دهم… زیرا برخی از باورهای محدود کننده پیرامون ثروت، آنقدر در ما عمیق و پنهان است که حتی شناساییِ آن نیازمندِ کنکاش و ریزبینی فراوان است. و این مهم ترین گام برای موفقیت است.
مأموریت روانشناسی ثروت ۲، ایجاد یک نگاه ظریف، دقیق و تیزبین برای شناسایی ترمزهای مخفی ذهن درباره ثروت و مهم تر از آن، چگونگی برداشتن آنهاست.
روانشناسی ثروت ۲ ابزاری قدرتمند برای ایجاد تحولی اساسی در نگاه به ثروت و تغییرِ تعریف تان از “ثروتمند بودن” به دستتان میدهد. یعنی کاتالیزوری است که به شما کمک میکند تا با درک:
رابطهی باورهایتان با وضعیت مالیای که تجربه میکنید
و برنامهی ذهنیی ناآگاهانهای که در طی این سالها برای تجربه نکردنِ فراوانی ثروت کدنویسی کردهاید،
به سطحی از شناخت درباره مفهوم و منطقِ ثروت برسید که:
درگیریهای متداول مالی را در زندگیتان غیر منطقی و غیر طبیعی بدانید؛
و ترمزهای مخفیای را در ذهنتان بازشناسید که علی رغم تلاشهای همه جانبهی شما، مانع ورود ثروت به زندگیتان شده است.
یعنی محدودیتهای مالیای که در قالبهای مختلفی چون:
اوضاع نامناسب اقتصاد؛
تولد در خانوادهای فقیر یا شهری دور افتاده و بی آب و علف:
یا نداشتن مدرک و تخصص ثروت ساز؛
معنوی نبودن ثروت؛
پیر یا جوان بودنتان؛
زن یا مرد بودنتان؛
و …
خودش را برای شما به رسمیت شناخته و بدیهی جلوه داده است را نپذیرید؛ زندگی در این محدودیتها را نپذیرید و با آنها راحت نباشید؛
و به این شکل آمادهی بزرگ کردن ظرف وجودتان برای دریافت نعمتهای بیشتر بشوید.
ایمان دارم اگر فردی با استفاده از آموزه های روانشناسی ثروت ۲، به ظرافت و تیزبینیِ بیشتر در مورد چگونگی تشخیص باورهای محدود کنندهاش دست یابد و خودش را به موفقیتهای کم قانع نسازد و عادتِ بررسی باورهایش و تغییر و اصلاحِ هموارهی آنها را به باوری قدرتمندکننده تر، در خود ایجاد نماید، به وضوح این جملهی من را تأیید میکند که:
ثروت و نعمت مانندِ اکسیژن پیرامون ماست و تأیید میکند که نعمتها به صورت بدیهی، به وفور وارد زندگی مان میشوند.
زیرا این طبیعت جهان ماست. همانگونه که برای تنفسِ اکسیژن نیازمندِ هیچ تلاشی نیستیم و فقط کافی است مجراهای تنفسی را باز نگه داریم، برای ثروتمند بودن هم نیاز به تقلا نداریم، فقط کافی است مقاومتهای ذهنیمان را بشناسیم و آنها را از مدار خارج کنیم و به این شکل، مجرای طبیعی ورود نعمت و ثروت را به زندگیمان باز بگذاریم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD326MB27 دقیقه
- فایل صوتی معلولیت ذهنی درباره ثروت25MB27 دقیقه
سلام به استاد خوبم
یه حسی بهم گفت بیام بنویسم!
یه سوال واسه من ایجاد شده بود و اونم این بود که چرا مردم عامل بدبختی خودشون رو حکومت و دولت میدونن؟ توی یکی از فایل های رایگانتون ( نمیدونم کدوم /:) شنیدم که میگفتین همه جا همینجوره نه فقط ایران. میگفتین هر کس هر جایی متولد میشه فکر میکنه دولت و کشور جلوی پیشرفتشو میگیرن به خصوص پیشرفت مالی.
میگفتین من حتی توی آمریکا هم خیلی از مردم عادی آمریکا ثروت مند ترم و این جا همه چیزو حتی پول دکترو درمانشون رو قسطی پرداخت می کنن و باورشون نمیشه که من انقدر ثروت بی حساب دارم.
چقدر خوب استاد! چقدر خوب که این جمله رو از شما شنیدم. پس همه جا این مدلی فکر میکنن… پس همه فکر می کنن دولت بهشون ظلم میکنه…
میدونین چیه من فکر میکنم این دیدگاه که دولت باعث بدبختی مردم میشه چند تا باور مخرب داره…
اول این که مردم باور نمی کنن خدا تنها روزی دهنده هست… در صورتی که مگه خدا به یه مورچه توی دل زمستون و سرما غذا نمیده؟ تو بیا بون به کلی حیون آب و غذا میرسونه… تو جنگل تو دریا … وال ها، نهنگ ها، شیرها، ببرهاو… مگه کی غیر خدا به اینا روزی میده؟ مگه خدا مثلا یادش میره روزی بده؟ یا مثلا میگه خب امروز گندم رو فلان دولت گرون کرد پس به فلان پرنده تو اون منطقه گندم ندم؟ خب حالا اگر باور داریم خددا واسه همه روزی میرسونه پس چرا برای ما نرسونه؟ مگه ما اشرف مخلوقات نیسیم؟ خب چه فرقی داره؟ مگه نمی تونه به ما ثروت و نعمت بده؟ ما با کارکردن روی باورهامون اونقدر ورودی مالی مون زیاد میشه که می تونیم خیلی جلوتر از تورم و فشار دولت و مالیات و… باشیم. که اصلا نمی فهمیم روزی از کجا اومد؟
باور بد دوم اینه که فکر می کنیم اگر بدبخت و فقیریم باعثش کسی دیگه هست… باعثش ثروتمندان حکومت، سیاستمدارها و… هر کسی دورمون هست… حتی پدر مادرمون! که واسه مون سرمایه خوب جا نذاشتن! حتی خودمون که مثلا فلان رشته نخوندیم که پولدار بشیم!
همه و همه رو میاریم وسط و میکوبیم تو سر خودمون تا فقط یه چیزو ثابت کنیم! که آقا ما فقیر هستیم به خاطر فلانی!
در صورتی که اگر یه کوچولو نعمت و فراونی رو ببینیم و تحسین کنیم همه چی عوض میشه! ورودی ها سر به فلک میکشن…
اصلا اگر دولت و حکومت مقصرن! چرا یه عده خوب پول در میارن؟ شاید ذهنمون بگه آقا اینا نونشون رو از سفره بدبخت بیچاره ها بر میدارن!!!!
اینا نونشون تو خون ماها میزنن میخورن!
بخدا این جور نیست!! قسم میخورم این شکلی نیست… یه عالمه مرد و زن هستن که از راه حلال پول در میارن… حتی تو همین روزا که انقدر بقیه از اوضاع مالی مینالن… باورتون نمیشه چه ثروت هایی میسازن!!! باورتون نمیشه چند نفر زیر دستشون کار میکنن…. و باورتون نمیشه چقدر داره کارشون گسترش پیدا میکنه! چرا خب؟ مگه تو همین ددولت نیستن؟مگه بابا مامانشون پولدار بوده؟ مگه کی بودن؟ مگه آدم خاصی بودن؟ نه آقا آدم های معمولی بودن اما خوووب پول میسازن چون باور کردن تو هر شرایطی خودشون هستن که پول میسازن ولاغیر
هیچکس نمیتونه بدبختشون کنه به جز خودشون…
اصلا اگه همین آدم بره بشینه گوشه خونه ضجه بزنه، گریه کنه، بزنه تو سر و نق بزنه که وای دولت بدبختم کرد همین بیزینسی که داره هم از دست میده حتی اگر خیلی باورهاش قوی باشه…
اونوقت ما از خودمون چی انتظار داریم؟ ذهنمون رو پر کردیم از یک عالمه باور کمبود و شرک آلود که وای خدایا دولت نمیذاره پول دار بشم و نشستیم گوشه خونه حاضر نیسیم یک میلیونمون رو متعهد بشیم و بکنیم دو میلیون! چرا چون قانون تکامل رو درک نکردیم! چون به خودمون میگیم خب حالا یه میلیون شد دو میلیون خب حالا که چی؟ حاضریم بشینم غر بزنیما!!! اما حاضر نیسیم یکم زحمت بکشیم و خودمون رو اصلاح کنیم.. چرا؟ چون همیشه نق زدن و ادای بدبخت ها رو در آوردنن آسونه! به خاطر همین اکثریت متمرکز روی ثروت ساختن نیسیم!
چقدر تایپ کردم!!! در عوض یادگاری میمونه که چند وقت دیگه بفهمم چقدر باورهام بهتر شده و قانون تکامل رو طی کردم.