توانایی کنترل ذهن

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

ردپای کنترل ذهن که خداوند با مفاهیمی چون تقوا‌، توکل و ایمان به غیب به آن اشاره کرده‌ است‌- در تمام موفقیت های بشری به وضوح پیداست.

این فایل راهکارهایی اساسی برای کنترل ذهن دارد که فقط چند نکته کوچک آن در این نوشته آمده است.بنابراین پیشهاد می‌کنم حتما با دقت فایل را چندین بار گوش دهی.

مهارتی که برای ساختن سرنوشت‌ات دنبالش هستی‌، توانایی کنترل ذهن نام دارد.

رمز موفقیت خواننده‌ها‌، فوتبالیست‌ها‌، نوازنده‌ها‌، پزشکان‌‌، نقاشان‌، طراحان و همه افراد موفقی که آثارشان را تحسین می‌کنی‌، توانایی کنترل ذهن در لحظات سختی بوده که آدمهای معمولی نتوانسته‌اند از عهده‌اش برآیند. وگرنه آدمهای زیادی دوست دارند پیانیست موفقی شوند یا آهنگ تأثیرگزاری بخوانند یا پزشک حاذق و به نوعی تأثیری بر محیط اطرافشان بگذارند.

اما مسئله این است که کنترل ذهن‌، تقوا‌، توکل و ایمان به غیب می‌خواهد تا بتوانی در زمانی که اوضاع مورد دلخواه نیست‌، زمانی که مورد تمسخر واقع می‌شوی‌، زمانی که حساب کتابهایت درست از کار در نمی‌آید و محصولی که تولید کرده‌ای یا تلاشی که انجام دادی‌، جواب مورد انتظارت را نداده است‌‌، ایمانت را حفظ و ایرادهایت را پیدا و ادامه دهی.

زیرا قانون این است که:

مهم نیست چه می‌خواهی‌‌، مهم این است که چه فرکانس‌هایی ارسال می‌کنی.

مهم نیست چقدر زور بازو و تلاش جسمی به خرج می‌دهی‌، مهم این است که چقدر تلاش ذهنی برای کنترل ذهنت به خرج می‌دهی.

جهان به فرکانس شما پاداش می‌دهد و نه به زور فیزیکی شما.

اما اکثر آدمها یادشان رفته که ما برخلاف سایر موجودات این سیاره‌، خالق اتفاقات هستیم و نه موجودی واکنش گرا که با یک اتفاق خوب شاد شود و با یک اتفاق ناخواسته‌، از هم بپاشد.

دلار بالا برود‌، نگران شود و دلار پایین بیاید‌، خوشحال شود.

ترفیع شغلی بگیرد خوشحال شود و با اخراج از کار‌، ناامید و مستأصل شود.

عشقش به او توجه کند‌، خوشحال شود و به هم خوردن رابطه‌اش‌، او را به افسردگی برساند!

تفاوت نتایج افراد‌، تفاوت میان انتخاب «خالق شرایط بودن» با «واکنش نشان دادن به اتفاقات» است. اگر می‌خواهی شرایط دلخواهت را داشته باشی‌، باید به جای ذهن واکنش گرا یک ذهن خلاق بسازی که خودش شرایط را خلق می‌کند. حتی از دل ناخواسته‌ها.

یعنی فردی که محیط اطرافش را توسط کنترل ذهنش خلق می‌کند. فردیکه افسار ذهنش را به گونه‌ای به دست می‌گیرد که قادر است از دل هر ماجرایی یک نکته مثبت را بیرون بکشد و از دل هر مسئله‌ای یک راهکار را ببیند و به این شکل خودش را رشد دهد.

قانون خلق خواسته‌ها این است:

احساس خوب= اتفاقات خوب و بر اساس این قانون‌، کلید کنترل ذهن این است که بتوانی در هر لحظه به گونه‌ای به اتفاقات پیرامون خود نگاه کنی که به احساس بهتری برسی.

رمز کار برای خلق شرایط دلخواهت این است که کنترل ذهن را از همین نقطه و لحظه‌ای که در آن هستی‌، آغاز کنی.

لذت بردن از زندگی را‌، از تلاش برای یافتن نکات مثبت خانه‌ای که همین حالا در آن هستی‌، شغلی که همین حالا داری‌، رابطه‌ای که الان در آن هستی‌‌، شهر و کشوری که در آن هستی‌، شروع کن.

من احساس خوشبختی‌ و لیاقت داشتن یک زندگی عالی را از زمانی شروع کردم که یک کارگر و راننده تاکسی در بندرعباس بودم.

نتایج من به خاطر کنترل ذهنم در زمان بدهکاری بود. زمانی که به افکار منفی‌، ترس‌ها و نگرانی‌ها اجازه ندادم افسار زندگی‌ام را در دست بگیرد و آرام آرام نتایج من شروع شد و به اندازه توانایی‌ام در کنترل ذهن‌، ادامه یافته‌است.

زیرا مهمترین رمز کار در ادامه دادن روند کنترل ذهن است. اینکه بتوانی سپاسگزار بودن‌،امیدوار بودن و انگیزه داشتن را همچنان ادامه دهی و به جای واکنش به شرایط بیرونی‌، در درون خودت به دنبال ایرادها بگردی‌، ترمزها را پیدا کنی و این روند را ادامه دهی. آنوقت جهان راهی به جز ورود نعمت و برکت‌های بیشتر به زندگی‌ات نخواهد داشت.

اگر به دنبال راهنمایی دانا برای کسب مهارت کنترل ذهن و توانایی حل مسائل می‌گردی‌، دوره شیوه حل مسائل زندگی،  استاد ایجاد این توانایی است.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    304MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی توانایی کنترل ذهن
    18MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1087 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ستاره اسمان» در این صفحه: 1
  1. -
    ستاره اسمان گفته:
    مدت عضویت: 3911 روز

    سلام به همه ی دوستان مهربان و پرانگیزه ام.

    سلام بر استاد بی نظیرم،

    در زمستان سال 93 با این گروه اشنا شدم وقتی دنبال افزایش درامد بودم با فایل رایگان چگونه درامد خود را سه برابر کنیم .

    من در همان سال انتهای یک دفتر معمولی (ان موقع نمی دانستم یک دفتر شیک یعنی ارزش دادن به ارزوها و شخصیت خودم )شروع کردم به نوشتن ارزوهایم، البته خیلی هم امیدوارم به براورده شدن شان نداشتم فقط نوشتم چون استاد گفته بود و کتاب بسوی کامیابی انتونی هم همین پیشنهاد را داشت (کتاب انتونی را سال 85 خوانده بودم و من ان زمان دانشجو بودم و همین طوری چند تا ارزو نوشتم برخی اش هم حتی ارزو نبود همین طوری به ذهنم رسیده بود نوشته بودم یعنی فکر نکرده بودم به ان مثلا نوشته بودم گذراندن دوره خط ، گذراندن دوره سفره ارایی و ماشین و….)خلاصه بعد از گذشت سالها به طور اتفاقی به پیشنهاد یک استاد من به ثبت نام در دوره خط تشویق شدم .

    یک ماه از شروع دوره خوشنویسی می گذشت و من در نوشتن الف همچنان مشکل داشتم ، به استاد خطم گفتم من اهل هنر نیستم فکر می کنم مسیرم را اشتباه امده ام ، ایشان گفت خط ، هنری است که به تدریج خوب می شود باید کارکنی و حوصله بخرج دهی، بالاخره بعد ازیک ماه الف را کمی اموختم و بر غلتک افتادم (الان دوره ممتاز نستعلیق را تمام نموده ام مشغول کار به شکسته نستعلیق هستم ) مدتها بعد وقتی دفترم را باز کردم دیدم من نوشته بودم شرکت در دوره خط در حالی که من اصلا برای ان برنامه ریزی نکرده بودم .

    دستاورد دوم که دوره سفره ارایی هم رفتم (بیشتر از این توضیح نمیدهم)

    دستاورد سوم نوشته بودم دوست دارم در ارگان دولتی خاصی مشغول به کار شوم ، به طور معجزه اسا با اینکه این ارگان استخدام نیرو نداشت اما استخدام شدم به لطف خدا اولین حقوقم هم 100هزارتومان با انکه من در دفترم نوشته بودم فرق داشت.

    دستاورد چهارم ازادی و استقلال در زندگی بود که خب به نوع خاصی به لطف خدا انجام شد.

    دستاورد پنجم سپاسگزاری ام است که برای خودم نعمت بزرگی است.

    اما بعد از این دستاوردها میخواهم کمی از ترمزها و موانع بنویستم

    راستش من اول خیلی حرف های استاد را از ته دل نمی پذیرفتم نتایج خودش را می دیدم اما خیلی احساس واقعی بودن نمی کردم تا اینکه بطور اتفاقی در یک دانشگاهی که برای تدریس رفته بودم با خانمی که هم نام استاد بود اشنا شدم ، فامیلی ایشان مرا وادار کرد بپرسم ایا با استاد نسبت دارد بعد ایشان توضیح داد بله و من اصل ماجرای زندگی استاد را از ایشان پرسیدم که صد در صد تایید کرد و بعلاوه خیلی جزئیات دیگر که بازگو نمی کنم ، و این نشانه ای شد برای من که باورکنم راست می گوید و می توانم با راه رفتن پشت سر مسیر او موفق باشم .

    اما در رابطه با کنترل ورودی ها، راستش خیلی جدی نمی گرفتم ، اما شب گذشته یک لحظه یک موسیقی به ذهنم خطور کرد با این که سالهاست ان را گوش نکرده بودم و ان ترانه خانم مهستی بود که می خواند« به دلم افتاده در طالع من بی کسیه»

    و تازه فهمیدم چرا من در مورد ازدواج این قدر مشکل دارم و بزرگتریم ترمز من این بوده تمام این سالها اما من نمی شناختمش ، بلافاصله از خداوند تشکر کردم به خاطر لطفی که به من کردو من فهمیدم این مساله را باید اصلاح کنم .

    حالا این همه گفتم برای اینکه به دوستان بگویم با تمام وجود بپذیرید که موسیقی هایی که در کودکی حتی گوش کرده ایم اما مداوم تکرار کرده ایم می تواند ترمز های ما باشد که باید شناسایی گردد و در مورد ان مساله مجدد کد بنویسیم.

    در پناه خدای مهربان شاد و سلامت باشید .1400/04/03

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: