ردپای کنترل ذهن– که خداوند با مفاهیمی چون تقوا، توکل و ایمان به غیب به آن اشاره کرده است- در تمام موفقیت های بشری به وضوح پیداست.
این فایل راهکارهایی اساسی برای کنترل ذهن دارد که فقط چند نکته کوچک آن در این نوشته آمده است.بنابراین پیشهاد میکنم حتما با دقت فایل را چندین بار گوش دهی.
مهارتی که برای ساختن سرنوشتات دنبالش هستی، توانایی کنترل ذهن نام دارد.
رمز موفقیت خوانندهها، فوتبالیستها، نوازندهها، پزشکان، نقاشان، طراحان و همه افراد موفقی که آثارشان را تحسین میکنی، توانایی کنترل ذهن در لحظات سختی بوده که آدمهای معمولی نتوانستهاند از عهدهاش برآیند. وگرنه آدمهای زیادی دوست دارند پیانیست موفقی شوند یا آهنگ تأثیرگزاری بخوانند یا پزشک حاذق و به نوعی تأثیری بر محیط اطرافشان بگذارند.
اما مسئله این است که کنترل ذهن، تقوا، توکل و ایمان به غیب میخواهد تا بتوانی در زمانی که اوضاع مورد دلخواه نیست، زمانی که مورد تمسخر واقع میشوی، زمانی که حساب کتابهایت درست از کار در نمیآید و محصولی که تولید کردهای یا تلاشی که انجام دادی، جواب مورد انتظارت را نداده است، ایمانت را حفظ و ایرادهایت را پیدا و ادامه دهی.
زیرا قانون این است که:
مهم نیست چه میخواهی، مهم این است که چه فرکانسهایی ارسال میکنی.
مهم نیست چقدر زور بازو و تلاش جسمی به خرج میدهی، مهم این است که چقدر تلاش ذهنی برای کنترل ذهنت به خرج میدهی.
جهان به فرکانس شما پاداش میدهد و نه به زور فیزیکی شما.
اما اکثر آدمها یادشان رفته که ما برخلاف سایر موجودات این سیاره، خالق اتفاقات هستیم و نه موجودی واکنش گرا که با یک اتفاق خوب شاد شود و با یک اتفاق ناخواسته، از هم بپاشد.
دلار بالا برود، نگران شود و دلار پایین بیاید، خوشحال شود.
ترفیع شغلی بگیرد خوشحال شود و با اخراج از کار، ناامید و مستأصل شود.
عشقش به او توجه کند، خوشحال شود و به هم خوردن رابطهاش، او را به افسردگی برساند!
تفاوت نتایج افراد، تفاوت میان انتخاب «خالق شرایط بودن» با «واکنش نشان دادن به اتفاقات» است. اگر میخواهی شرایط دلخواهت را داشته باشی، باید به جای ذهن واکنش گرا یک ذهن خلاق بسازی که خودش شرایط را خلق میکند. حتی از دل ناخواستهها.
یعنی فردی که محیط اطرافش را توسط کنترل ذهنش خلق میکند. فردیکه افسار ذهنش را به گونهای به دست میگیرد که قادر است از دل هر ماجرایی یک نکته مثبت را بیرون بکشد و از دل هر مسئلهای یک راهکار را ببیند و به این شکل خودش را رشد دهد.
قانون خلق خواستهها این است:
احساس خوب= اتفاقات خوب و بر اساس این قانون، کلید کنترل ذهن این است که بتوانی در هر لحظه به گونهای به اتفاقات پیرامون خود نگاه کنی که به احساس بهتری برسی.
رمز کار برای خلق شرایط دلخواهت این است که کنترل ذهن را از همین نقطه و لحظهای که در آن هستی، آغاز کنی.
لذت بردن از زندگی را، از تلاش برای یافتن نکات مثبت خانهای که همین حالا در آن هستی، شغلی که همین حالا داری، رابطهای که الان در آن هستی، شهر و کشوری که در آن هستی، شروع کن.
من احساس خوشبختی و لیاقت داشتن یک زندگی عالی را از زمانی شروع کردم که یک کارگر و راننده تاکسی در بندرعباس بودم.
نتایج من به خاطر کنترل ذهنم در زمان بدهکاری بود. زمانی که به افکار منفی، ترسها و نگرانیها اجازه ندادم افسار زندگیام را در دست بگیرد و آرام آرام نتایج من شروع شد و به اندازه تواناییام در کنترل ذهن، ادامه یافتهاست.
زیرا مهمترین رمز کار در ادامه دادن روند کنترل ذهن است. اینکه بتوانی سپاسگزار بودن،امیدوار بودن و انگیزه داشتن را همچنان ادامه دهی و به جای واکنش به شرایط بیرونی، در درون خودت به دنبال ایرادها بگردی، ترمزها را پیدا کنی و این روند را ادامه دهی. آنوقت جهان راهی به جز ورود نعمت و برکتهای بیشتر به زندگیات نخواهد داشت.
اگر به دنبال راهنمایی دانا برای کسب مهارت کنترل ذهن و توانایی حل مسائل میگردی، دوره شیوه حل مسائل زندگی، استاد ایجاد این توانایی است.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD304MB25 دقیقه
- فایل صوتی توانایی کنترل ذهن18MB20 دقیقه
سلااااااااااااااام استاد قشنگم… رمز رسیدن به خواسته ها کنترل ذهنه و باز هم فایلی پر از نکات طلایی
ای کاش همه بچه ها به این فایلای دانلودی نگاه ویژه ای کنن… چقدر خدارو شاکرم که توو این مدار قرار گرفتم و دارم رااحت و رایگان از این فایلا و آگاهی ها استفاده میکنم و البته قدرشونو میدونم.خدایا؟ شکرت
بله! رمز رسین به خواسته ها احساس خوبه! احساس خوب یعنی چی؟ یعنی لذت بردن از همین جایی که هستی. در ناخواسته ها و توجه به نکات مثبت زندگیت هر چند الان کم باشه تعدادشون و حالا که تونستی احساس خوب ایجاد کنی منتظر باش… منتظر نتایج و اتفاقات خوب… و باز توجه به همین اتفاقات خوب به ظاهر کوچک که دوباره حست رو خوب میکنه و نتیاج بزرگتر میشن
چطوری میشه به احساس خوب رسید؟ با کنترل ذهن در شرایط به ظاهر بدی که الان تووش هستی
ما باید یاد بگیریم که چطوری ترمزهارو شناسایی کنیم و نگاهمون رو مثبت کنیم و البته ادامه بدیم!!!!! تعهدی که ایجاد میکنی برای ادامه دادن این روند و نتایجی که از راه میرسن
کنترل زهن یعنی وقتی اوضاع به ظاهر خوب نیست تو سپاسگزارتر باشی، بهشون جوری نگاه کنی که به احساس بهتری برسی و جهان به همین احساس خوب تو پاداش میده. پاداش تو خواسته هاته
تمام افراد موفق جهان هم از ناخواسته ها شروع کردن و تونستن ذهن و احساسشونو کنترل کنن. استاد من میخام شغل دلخواهمو جذب کنم و الان با دو شرکت مصاحبه انجام دادم و منتظرم که جواب بدن…گاهی ذهن نجواهاشون شروع میکنه و میگه که دیدی خبری نشد و دیدی باهات تماس نگرفتن…. اما من کنترلش میکنم و میگم سرشون شلوغه. دارن شرکت رو بروزرسانی میکنن. باهام تماس میگیرن من مطمئنم. کی رو میخان بهتر از من؟؟؟؟ من خیلی خوبم و اونام میدونن که میتونم براشون کار کنم و عالی هستم
و بعد یه میبینی که یه خبری ازشون میشه و یه پیام میدن یا ایمیل میزنن که ما اگه دیر جواب دادیم بخاطر اینه که داریم سایتمونو به روز میکنیم و شلوغیم. و من میمونم ازین پاسخ زیبای کائنات
روز به روز بیشتر و بیشتر دارم ایمان میارم که ما خالق شرایط خودمون هستیم و کنترل ذهن و احساسمون چقدر موثره توو شرایطی که داریم….
از همین جا باید شروع کرد… از همین جا که شرایط خوب نیست باید توجه مثبت رد به کوچکترین اتفاقات مثبت زندگیمون… از همین جا همه چیز شروع میشه و ایمان به غیب رمز این تداومه
تقوا همون کنرتل ذهنه!! عجب آگاهی امروز گرفتم عالی بود این جمله! ایمان به غیب یعنی من نمیدونم اون طرف قضیه داره چه اتفاقی میفته و نتیجه مصاحبه من با شرکت چی میشه ولی مطمئنم هر اتفاقی بیفته خیر هست
من هر چیزی که بخوام میتونم خلق کنم اگر بتونم ذهنمو کنترل کنم
استاد عزیزم ممنونم بخاطر این فایل زیبا و عالی بارها و بارها اونو گوش میدم و آگاهی هاشو اجرا میکنم
ممنونم ازت مریم جون دوست دارم
خدایا شکرت
سلام بچه های عباسمنشی و استاد قشنگم
چقدر جالب امروز از نیروی هدایت بهره مند شدم و چقدر جالب که مسئله ای رو خداوند بمن گوشزد کرد که اینجا میخام اول بخودم بگم که برام به عنوان یه تلنگر بمونه و دوم به هر کسی که این کامنت رو میخونه
من قبل از اینکه این کامنت رو که برای سال گذشته ام در چنین روزهایی هست بخونم هدایت شدم به فایل گفتگو با دوستان قسمت سوم و چهارم!!!
و چقدر جالبه که براتون بگم در اون فایل بچه ها و استاد دارن راجع به هدایت و البته حرف بدون عمل صحبت میکنن
وقتی خوب روی خودت کار نمیکنی و خصوصا اول راه هستی و حرف های قشنگ میزنی و کمتر عمل میکنی
وقتی شیرین در اون فایل میگه قشنگ حرف میزدم اما وقتی به تضادی برخوردم و بیمار شدم به اون حرفا اصلا عمل نمیکردم!!!!
و بخودم گفتم منم اول کار اینجوری بودم و چقدر الان بهتر شدم. بعد ازون اومدم این کامنتم رو خوندم تا تغییرات این یک سال رو ببینم و ببینم که کجا کم کار کردم و کجا خوب عمل کردم و خشکم زد. وقتی این کامنت رو خوندم یادمه در وضعیت بدی از لحاظ سلامتی بودم و چقدر زیباااااااااااااا درباره آگاهی های این فایل . کنترل ذهن و احساس خوب صحبت کردم اما خوب یادمه که اصلا اون روزها ذهنم رو کنترل نکردم و احساسم بد بود و خیلی ترس داشتم و دقیقا اون اتفاقی که اومد و منو له له له کرد رخ داد
و چقدر قشنگ دیدم که من اون روزا چقدر حرف میزدم. ایمانی که عملی برای من نداشت
حرفهایی که از استاد میشنیدم و تکرار میکردم
و حالا ….
این اولین نکته ای بود که از این کامنتم بهش رسیدم و دیدم که واقعا چقدر این کاری که الان دارم میکنم و خودم دارم به حساب خودم میرسم قبل ازینکه به حسابم رسیدگی کنن چه هدایت خوبی بود که بمن الهام شد
بهم گفت برو کامنت های سال گذشته ات رو بخون. گفتم آخه برای چی؟ بهتر نیس کامنت های بچه هارو بخونم؟ آخه در مسیر باورسازی خیلی بهم کمک میکنه
گفت برو بخون و نتیجه رو ببین
و من گفتم چشم!
و حالا از روزی که شروع کردم دارم خودم رو دوباره میشناسم
چقدر دارم از دور به ورژن گذشته ام نگاه میکنم و آنالیز میکنم خودم رو عملکردم رو نتایجم رو
داره برام روشن میشه که چرا یه وقتایی نتیجه ای که میخاستم نگرفتم و چرا یه وقتای دقیقا اونی شد که میخاستم
به خودم این نکته مهم رو گوشزد میکنم که در مسیر باورسازی کنترل ذهن و احساس خوب بسیار بسیار بسیار مهم هست و باید بیشتر به اهمیت آن توجه کنم
چقدر خداوند منو قبل ازینها هدایت کرده بود اما من مقاومت میکردم و به حرفش گوش نمیدادم
اما امشب که این کامنت رو خوندم به اشتباه خودم پی بردم
گفتم صبا ببین تو داری بازم همون اشتباهو میکنی
بازم داری مسیر رو اشتباهی میری و فک میکنی که در مسیر درست حرکت میکنی
بعضی اوقات ما در توهم هستیم
توهم در مسیر بودن
به حرفا گوش میدیم
اما خبری از عمل نیست
تایید میکنیم حرفای استاد رو
سر تکون میدیم و میگیم اره درسته
ولی ۵ دقیقه بعد انگار یادمون میره
وای خدایا شکرت چقدر خوشحالم که متوجه این اشتباهم شدم
خدایاصدهزارمرتبه شکرت
و الان رفتم دو ساعت تمام با خودم حرف زدم و برگشتم استاد
خدای من خدا داشت با من حرف میزد و من نمیشنیدم
فک میکردم که دارم ورودی های ذهنم رو کنترل میکنم اما از یه جایی داشتم ورودی های ناامیدکننده ای رو به خورد ذهنم میدادم
و اصلا متوجه نبودم که اون داره احساسم رو بد میکنه
و همش از خودم میپرسیدم چرا الان حالت بده
همه چیز که داره خوب پیش میره
چرا بازم احساس خوبی نداری
الان چه فکریه که احساست رو بد کرده
و پیداش نمیکردم
اما الان که فک کردم فهمیدم
خدایا شکرت چقدر ذهنم آروم شد….
دو ساعت حرف زدن با خودم و فکر کردن منو از چه اشتباهی دراورد
و همین الان راه اون ورودی رو بستم و چقدر سخت بود برام چون بهش عادت کرده بودم اما مهم نیس
من باید تغییر کنم
راهی جز این راه نیس
این تنها مسیر مستقیمه
و خداروهزاران بار شکر
من فک میکردم که تسلیمم اما امشب فهمیدم که اصلا اینطور نیس
من به خیلی از هدایت های خدا اصلا عمل نمیکنم
استاد شاید باورتون نشه که من تا اینو فهمیدم
اصلا بهم گفته شد
گفته شد تو تسلیم نیستی!!!
و انگار یه چیزی خورد توو سرم و گفتم آره آره همینه
وقتی که این موضوعو با هدایت های زیادی که شده بودم و گوش نداده بودم به یاد آوردم
اصلا استاد همه شون اومد جلو چشمم
یهو سک سکه گرفتم!! گفتم عه این دیگه چیه؟ و رفتم بیرون از اتاقم تا آب بخورم
بعد یهو بعد از آب خوردن سک سکه رفع شد و توجه ام به تلویزیون جلب شد!!
فک میکنین چه دیالوگی داشت پخش میشد؟؟؟؟
این جمله رو بازیگره داشت میگفت واضح و رسا: “مالک اشتر تا ده قدمی معاویه رسیده بود اما علی بهش گفت برگرد و مالک برگشت!
شمشیر نزدن اون روز توی اون جنگ مالک رو مالک کرد!”
وای خدایا من شوک شدم
من میدونم چرا در اون زمان رفتم بیرون تا اون دیالوگو بشنوم
تسلیم!
بهم گفت باید تسلیم راهنمات باشی!
هر چی گفت
حتی اگه به ظاهر باهاش موافق نباشی
باید بگی چشم و انجامش بدی!
خدای من خیلی عادی بود
امشب عجب شبی بود برای من
چقد ذهنم باز شد و با نگاه دیگه به واقعیت خودم روبرو شدم
و اشتباه خودم رو متوجه شدم
خدایا از هدایت هات متشکرم
تو امشب بمن گفتی قبل از اینکه له له له بشی ذهنت رو آرام کن
آرام باش
به الهامات عمل کن
و مقاومت نکن
قبل از اینکه دوباره چک و لگدهای جهان رو بخوری
با اینکه دارم روی باورهام کار میکنم اما میدونستم که انرژیم داره یه جایی به هدر میره
و امشب فهمیدم که برای اون ورودی منفی هست
خدایا
عزیز دلم ازت ممنونم
استاد از شما خیلی سپاسگزارم برای فایل ها و آگاهی های عالی تون
و من دارم در این مسیر لذت میبرم از تغییرات و باورهای محدودکننده ای که هر روز دارم باهاشون روبرو میشم و ازشون آگاه میشم
دوستتون دارم…