توانایی کنترل ذهن

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

ردپای کنترل ذهن که خداوند با مفاهیمی چون تقوا‌، توکل و ایمان به غیب به آن اشاره کرده‌ است‌- در تمام موفقیت های بشری به وضوح پیداست.

این فایل راهکارهایی اساسی برای کنترل ذهن دارد که فقط چند نکته کوچک آن در این نوشته آمده است.بنابراین پیشهاد می‌کنم حتما با دقت فایل را چندین بار گوش دهی.

مهارتی که برای ساختن سرنوشت‌ات دنبالش هستی‌، توانایی کنترل ذهن نام دارد.

رمز موفقیت خواننده‌ها‌، فوتبالیست‌ها‌، نوازنده‌ها‌، پزشکان‌‌، نقاشان‌، طراحان و همه افراد موفقی که آثارشان را تحسین می‌کنی‌، توانایی کنترل ذهن در لحظات سختی بوده که آدمهای معمولی نتوانسته‌اند از عهده‌اش برآیند. وگرنه آدمهای زیادی دوست دارند پیانیست موفقی شوند یا آهنگ تأثیرگزاری بخوانند یا پزشک حاذق و به نوعی تأثیری بر محیط اطرافشان بگذارند.

اما مسئله این است که کنترل ذهن‌، تقوا‌، توکل و ایمان به غیب می‌خواهد تا بتوانی در زمانی که اوضاع مورد دلخواه نیست‌، زمانی که مورد تمسخر واقع می‌شوی‌، زمانی که حساب کتابهایت درست از کار در نمی‌آید و محصولی که تولید کرده‌ای یا تلاشی که انجام دادی‌، جواب مورد انتظارت را نداده است‌‌، ایمانت را حفظ و ایرادهایت را پیدا و ادامه دهی.

زیرا قانون این است که:

مهم نیست چه می‌خواهی‌‌، مهم این است که چه فرکانس‌هایی ارسال می‌کنی.

مهم نیست چقدر زور بازو و تلاش جسمی به خرج می‌دهی‌، مهم این است که چقدر تلاش ذهنی برای کنترل ذهنت به خرج می‌دهی.

جهان به فرکانس شما پاداش می‌دهد و نه به زور فیزیکی شما.

اما اکثر آدمها یادشان رفته که ما برخلاف سایر موجودات این سیاره‌، خالق اتفاقات هستیم و نه موجودی واکنش گرا که با یک اتفاق خوب شاد شود و با یک اتفاق ناخواسته‌، از هم بپاشد.

دلار بالا برود‌، نگران شود و دلار پایین بیاید‌، خوشحال شود.

ترفیع شغلی بگیرد خوشحال شود و با اخراج از کار‌، ناامید و مستأصل شود.

عشقش به او توجه کند‌، خوشحال شود و به هم خوردن رابطه‌اش‌، او را به افسردگی برساند!

تفاوت نتایج افراد‌، تفاوت میان انتخاب «خالق شرایط بودن» با «واکنش نشان دادن به اتفاقات» است. اگر می‌خواهی شرایط دلخواهت را داشته باشی‌، باید به جای ذهن واکنش گرا یک ذهن خلاق بسازی که خودش شرایط را خلق می‌کند. حتی از دل ناخواسته‌ها.

یعنی فردی که محیط اطرافش را توسط کنترل ذهنش خلق می‌کند. فردیکه افسار ذهنش را به گونه‌ای به دست می‌گیرد که قادر است از دل هر ماجرایی یک نکته مثبت را بیرون بکشد و از دل هر مسئله‌ای یک راهکار را ببیند و به این شکل خودش را رشد دهد.

قانون خلق خواسته‌ها این است:

احساس خوب= اتفاقات خوب و بر اساس این قانون‌، کلید کنترل ذهن این است که بتوانی در هر لحظه به گونه‌ای به اتفاقات پیرامون خود نگاه کنی که به احساس بهتری برسی.

رمز کار برای خلق شرایط دلخواهت این است که کنترل ذهن را از همین نقطه و لحظه‌ای که در آن هستی‌، آغاز کنی.

لذت بردن از زندگی را‌، از تلاش برای یافتن نکات مثبت خانه‌ای که همین حالا در آن هستی‌، شغلی که همین حالا داری‌، رابطه‌ای که الان در آن هستی‌‌، شهر و کشوری که در آن هستی‌، شروع کن.

من احساس خوشبختی‌ و لیاقت داشتن یک زندگی عالی را از زمانی شروع کردم که یک کارگر و راننده تاکسی در بندرعباس بودم.

نتایج من به خاطر کنترل ذهنم در زمان بدهکاری بود. زمانی که به افکار منفی‌، ترس‌ها و نگرانی‌ها اجازه ندادم افسار زندگی‌ام را در دست بگیرد و آرام آرام نتایج من شروع شد و به اندازه توانایی‌ام در کنترل ذهن‌، ادامه یافته‌است.

زیرا مهمترین رمز کار در ادامه دادن روند کنترل ذهن است. اینکه بتوانی سپاسگزار بودن‌،امیدوار بودن و انگیزه داشتن را همچنان ادامه دهی و به جای واکنش به شرایط بیرونی‌، در درون خودت به دنبال ایرادها بگردی‌، ترمزها را پیدا کنی و این روند را ادامه دهی. آنوقت جهان راهی به جز ورود نعمت و برکت‌های بیشتر به زندگی‌ات نخواهد داشت.

اگر به دنبال راهنمایی دانا برای کسب مهارت کنترل ذهن و توانایی حل مسائل می‌گردی‌، دوره شیوه حل مسائل زندگی،  استاد ایجاد این توانایی است.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    304MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی توانایی کنترل ذهن
    18MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1087 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مسعود محمدی» در این صفحه: 7
  1. -
    مسعود محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3786 روز

    و خدایی که در این نزدیکی است…

    عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیزم، بانو شایسته و همه عزیزان حاضر در این مکان مقدس…

    واو! چه فایلی امروز به عنوان «نشانه امروز من» برام اومد!

    فایل توانایی کنترل ذهن به نظر من یکی از بهترین فایل های استاده. در این فایل به صورت کاملا واضحی قوانین جهان هستی گفته میشه.

    هر چقدر که سعی می کنم بیشتر در این مسیر باشم و روی خودم کار کنم، بیشتر می فهمم همه چیز با کنترل ذهن به دست میاد. این که بتونم ذهنمو در شرایطی که به ظاهر ناجالبه کنترل کنم، همه اتفاقات زندگیمو رقم می زنه. در این لحظه ای که دارم این کامنت رو روی سایت میذارم، خداوند به وضوح داره بهم نشون میده که وقتی یه کوچولو تونستم ذهنمو کنترل کنم، نتایج زندگیمو داره تغییر میده.

    اتفاقاتی در این یک هفته اخیر توی زندگیم توسط خداوند رخ داده که سابقه نداشته! و با وضوح بیشتر داره بهم نشون میده که باید بیشتر در این مسیر باشم و روی خودم کار کنم.

    من قبلا هم سابقه دیدن معجزات خدارو وقتی کمی سعی کردم ذهنمو کنترل کنم داشتم. اما بعد از این که نتایج رخ داد، به خودم غره شدم و دیگه اون قدری که باید، روی ذهنم کار نکردم. و نتایج افت کرد.

    اما از خود خدا میخوام کمکم کنه و این بار همراهم باشه. اجازه نده که به عقب برگردم و دستمو بگیره. از خودش میخوام عطش من رو برای انجام کار ذهنی بیشتر و بیشتر کنه.

    اومدن این فایل به عنوان نشانه امروزم، کلام واضحی از طرف خداوند بود که باید بیشتر از این ها روی ذهنم کار کنم. این فایل وارد فایل های مهمی که باید هر روز بشنومشون شد. خدارو برای هدایت های واضحش شکر می کنم.

    از استاد عباس منش عزیزم هم برای آماده کردن این فایل فوق العاده سپاسگزارم.

    در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و سالم و پیروز و سربلند و موفق باشید.

    خدانگهدار

    1403/1/29

    16:02

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    مسعود محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3786 روز

    و خدایی که در این نزدیکی است…

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیزم، بانو شایسته همراه و همدل و همه عزیزان حاضر در این مکان مقدس…

    در بحث کنترل ذهن، یه نکته بسیار مهم وجود داره که استاد به زیبایی در موردش صحبت کردن. این که ما بتونیم نسبت به اتفاقات واکنشی عمل نکنیم، اینجوری نباشه که تا یه اتفاق باب میلمون افتاد خوشحال بشیم و تا زمانی که به قول خانوم ترانه علیدوستی در سریال شهرزاد خشی به خیشی افتاد و ته خیار تلخ شد بخوایم بهونه بیاریم!

    البته که این کار فقط روی زبون ساده است و اصلا نمیشه به راحتی انجامش داد. تقوای زیادی میخواد و نیاز به یک اراده و همت بلند داره تا آدم همیشه یادش نگه داره که فارغ از هر اتفاقی که بیرون افتاده، اون باید حالش خوب باشه.

    یه آیه توی قرآن هست چند روز پیش که دیدمش خیلی منو به فکر وا داشت:

    وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللهَ عَلى حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَهٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبین [11]

    و بعضى از مردم خدا را تنها با زبان مى‌پرستند، اگر [دنیا به آن‌ها رو کند و] خیرى به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا مى‌کنند امّا اگر مصیبتى براى امتحان به آن‌ها برسد، دگرگون مىشوند [و به کفر رو مىآورند]. [به این ترتیب] هم دنیا را از دست دادهاند و هم آخرت را و این همان خسران و زیانِ آشکار است.

    چقدر این آیه زیبا مفهوم کنترل ذهن رو بیان می کنه. خداوند به وضوح میگه که بعضیا خدارو فقط با حرف می پرستن. بر روی زبون میگن ما به خدا ایمان داریم اما در عمل تا یه اتفاق ناخواسته ای براشون میفته، یا در کم شدن ثمراتشون مورد آزمایش قرار می گیرن، بنارو میذارن بر ناسازگاری و دوباره به سمت اعمال مشرکانه قدم برمیدارن. این سخن قرآن خیلی برای من درس داره.

    که مسعود! این نیست که تو بخوای واکنش گرا عمل کنی! تا هر اتفاقی اتفاد با توجه به برداشتت از اون اتفاق، احساست هم بخواد تغییر کنه. نه! تو باید در یک مسیر ساده و مشخص حرکت کنی و مطمئن باشی که خداونده که زندگی تورو مدیریت می کنه (البته اگه این مدیریت زندگیت رو بهش سپرده باشی.).

    و وظیفه تو اینه که توی زندگی اتفاقات مثبت رو یکی یکی پیدا و ثبت کنی و اون هارو به قدرت خداوند و کاری که روی ذهنت انجام دادی ربط بدی. و از طریق ارتباط دادن افکار و نتایجت، این باور رو در وجودت بیشتر و بیشتر تقویت کنی که خداونده که داره زندگی تورو مدیریت می کنه.

    و وقتی این باور از طریق تکرر افکار که در اثر دیدن اتفاقات مثبت هست توی وجودت ایجاد و قوی شد، اونوقته که دیگه توپ تکونت نمیده! میگی من نمی دونم این مساله چطور میخواد حل بشه. فقط اینو می دونم که خداوند من به بهترین شکل این مساله رو حل می کنه و هیچ حرف دیگه ای هم توش نخواهد بود.

    این چیزیه که دارم سعی می کنم این روزا خیلی بیشتر در خودم ایجاد کنم. البته که همین موضوع هم به صورت هدایت گونه از جانب خداوند به من گفته شد.

    خدارو به خاطر الهامات بی نظیرش سپاسگزارم.

    در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و سالم و پیروز و سربلند و سعادتمند باشید.

    خدانگهدار

    1402/12/2

    21:50

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    مسعود محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3786 روز

    و خدایی که در این نزدیکی است…

    عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت استاد عباس منش عزیزم، بانو شایسته گرامی و همه عزیزان حاضر در این مکان مقدس…

    هرچقدر که بیشتر می گذره، با قدرت ذهن و کنترل اون بیشتر آشنا میشم. عین یه تشنه ای که بعد سال ها به دریای آب می رسه و میخواد همه اون آب هارو بنوشه و سیراب بشه، هر بار که یه چیزی در فایل های استاد در مورد کنترل ذهن می شنوم یا اینکه نمونه های کنترل ذهن رو توی زندگیم می بینم، مست میشم و بی اختیار دلم می خواد گریه کنم از شناخت قانون مهم جهان هستی….

    توی یکی از نمونه هایی که تونستم کنترل ذهن داشته باشم و توجهمو تا حدودی از روی ناخواسته بردارم و بذارم روی خواسته، دیشب یه مراجعه ای از یه فرد داشتم که می گفت فردا می خواد کاری رو انجام بده که خیلی مدنظر من نبود. خواسته من نبود. وقتی که اون رفت، ذهن من شروع کرد به نجوا کردن که آی، فردا اتفاقی می افته که تو نمی خوای! خب، حقیقتا توی این مواقع هم کنترل ذهن خیلی کار راحتی نیست. باید خیلی روی خودت کار کرده باشی تا مهارت کنترل ذهن درونت تقویت شده باشه و بتونی در زمان هایی که احساساتت درگیر شده،‌ ذهنتو کنترل کنی و به نجواهایی که گفته میشه توی ذهنت پر و بال ندی. تا حدود یه ساعتی هم من ناموفق بودم در کنترل این نجواها، اما از اونجایی که عزممو جزم کردم تا بهتر و بیشتر از قبل به آموزه های استاد عباس منش عمل کنم، هر جوری بود فکرمو معطوف به یه چیز دیگه کردم.

    و امروز کاملا مشاهده کردم که کنترل ذهن و عدم پرداختن به چیزهایی که مورد دلخواه ما نیست، می تونه معجزه رقم بزنه. این شد که اون فرد امروز اصلا خبری ازش نشد! تموم شد و رفت!

    به همین راحتی اون مساله حل شد. چرا؟ چون من کنترل ذهن انجام دادم. و عمیقا باور دارم که اگه در اون لحظه نمی تونستم ذهنمو کنترل کنم، به طور قطع اون اتفاقی که نمی خواستم پدید میومد. شکر خدا برای آشنا شدن با این قانون فوق العاده. این کامنت رو گذاشتم تا رد پایی از خودم گذاشته باشم برای آینده تا حواسم باشه هرجایی که نتونم ذهنمو کنترل کنم، دارم با یه رولت روسی به خودم شلیک می کنم!

    در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی،‌شاد و سالم و پیروز و سربلند و موفق باشید.

    خدانگهدار

    1402/8/9

    23:23

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    مسعود محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3786 روز

    و خدایی که در این نزدیکی است….

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیزم، بانو شایسته گرامی و همه عزیزان حاضر همراه در مسیر رسیدن به کمال…

    امیدوارم که حالتون خوب باشه. این روز ها که دارم بیشتر قانون رو می فهمم و سعی می کنم همه چیز رو در زندگیم با عینک کنترل ذهن ببینم، نتایج خیلی واضح و خوبی رو دریافت کردم. همه چیز به لطف خدا داره بهتر و بهتر میشه و من با هر نتیجه کوچک و بزرگی که می بینم، سغی می کنم اون رو به قانون ربط بدم. البته نه این که ربطی نداشته باشه و من بخوام تلاش کنم که این ارتباط رو ایجاد کنما! نه! قطعا ربط داره ولی ذهن مقاوم من هم باید این ربط رو بپذیره تا بتونم به عنوان یک باور این جمله فوق العاده که «همه زندگی من با افکار و فرکانس های من مدیریت میشن» رو بپذیرم. خداروشکر خیلی واضح دارم نتایج رو می بینم. نتایجی فوق العاده که کاملا نشون میده وقتی آدم افکارشو کنترل می کنه، زندگیش رو خودش می تونه بسازه. الان درک می کنم مثال استاد در دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها رو که می گفتن مثل یک لگو می مونه که باهاش می تونی هر خونه ای دلت خواست رو بسازی! یا مثل جلسه دوم قدم اول دوره دوازده قدم که استاد مثال باب راس رو می زنن که هر جور دلش می خواد نقاشیش رو می سازه، ما هم می تونیم به همون شکل زندگیمون رو بسازیم. الان خیلی دارم بهتر از قبل این جملات استاد رو درک می کنم. خدارو بی نهایت سپاسگزارم. البته که خیلی بیشتر باید روی این مهارت کار کنم. اما خب، همین یه ذره هم نتایج فوق العاده ای رو برام داشته که تا پیش از این توانایی درکشو نداشتم.

    وقتی که انسان با همه وجود روی خودش کار می کنه، نتایج و اتفاقات به شکل فوق العاده ای مطابق با خواسته هاش براش ایجاد میشه اما از اون جایی که ما توانایی کنترل صد درصدی ذهنمونو نداریم، گاهی هم اتفاقاتی میفته که مطابق با خواسته های ما نیست. همین اتفاق امروز برای من افتاد و کمی احساسم رو تغییر داد. یه کاری که می خواستم ازش نتیجه خوبی بگیرم اتفاق نیفتاد و همین باعث شد اندکی احساس من بد بشه. برای همین ذهنم شروع کرد به نجوا کردن. اما این بار برخلاف دفعات قبل گفتم نه! من نباید برم توی بازی ذهن. هرچقدرم که این موضوع روی احساس من تاثیر گذاشته باشه من باید بتونم ذهنمو کنترل کنم. چطور ذهنمو کنترل کنم؟! با فکر نکردن به اون موضوع. با توجه نکردن بهش. چطور می تونم بهش فکر و توجه نکنم؟ با مشغول کردن خودم به یه کار دیگه و متمرکز شدن روی انجام اون ذهنمو کنترل می کنم. دقیقا مثل همین کامنتی که گذاشتم روی این سایت.

    من این کامنت رو گذاشتم که به خودم یاداوری کنم باید ذهنمو کنترل کنم. اگه بتونم در مهارت کنترل ذهن قوی بشم، در مدیریت زندگی قوی میشم. هرکس یه مهارتی رو یاد میگیره و در اون قوی میشه. من باید در کنترل ذهن قوی بشم. این مهارتیه که زندگی من رو تحت الشعاع قرار میده. دقیقا مثل همین الان که احساسم بعد از نوشتن این کامنت با قبل از نوشتن اون تغییر کرد. و خداروشکر به خاطر بهتر شدن این احساس فوق العاده.

    برای همه شما عزیزانم از درگاه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، آرزوی موفقیت و سربلندی و سعادت و ثروت دارم.

    خدانگهدار

    15/7/1402

    21:01

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    مسعود محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3786 روز

    و خدایی که در این نزدیکی است…

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیزم، بانو شایسته شایسته و همه عزیزانی که در مسیر اهدافشون حرکت می کنن.

    کنترل ذهن، در ظاهر یه مفهوم ساده اس که شاید اجرای اون هم ساده به نظر می رسه. سال ها صحبت های استاد عباس منش رو می شنیدم و شاهد تاکیداتی که ایشون بر موضوع کنترل ذهن داشتن بودم. اون اولا که کلا فایل ها برام حکم مسکن رو داشت. همین!

    بعد از مدتی که یکم بهتر قانون رو درک کردم، (که در تجربه زندگی خودم ازش به نام انقلاب دوم زندگی خودم نام می برم)، با بالا رفتن مدارم، کنترل ذهن رو در کنترل ورودی های ذهن دیدم. سعی کردم یه سری چیزارو آروم آروم از زندگیم حذف کنم. اخبار، تلویزیون،‌ سیاست، فایل ها و برنامه های مذهبی، دوستان نامناسب و رفتارهای اشتباهی نظیر سیگار کشیدن در این بازه زمانی از زندگی من خارج شد. کل کاری که من برای کنترل ذهنم انجام میدادم، همین بود که اجازه ندم چیز اشتباهی آگاهانه وارد ذهنم بشه. و دیگه هیچ کار دیگه ای نمی کردم. البته که همین اتفاق هم منجر به رشد در زندگی من شده بود و به لطف خدا در این شرایط بود که من به استقلال مالی در حد خودم رسیدم. البته در این حد که هزینه های خودمو پوشش بدم و بخشی از هزینه های خونه رو هم پرداخت کنم. اما خب، خیلی از چیزهایی که مستقیما با کنترل ذهن مرتبط بود، هم چنان در من جریان داشت. از عصبانیت، از بحث کردن های بی فایده و بی دلیل، از نگرانی در مورد اتفاقاتی که ممکنه در آینده رخ بده، از فکر های بیهوده در مورد گذشته و اتفاقاتی که در زمان های خاصی از زندگیم افتاده بود. این چیزا توی ذهنم بود. در واقع من در این دوره، کنترل ذهن رو با «کنترل ورودی های ذهن» اشتباه گرفته بودم.

    رفته رفته اتفاقاتی در زندگیم افتاد که من مجبور شدم یه تغییرات اساسی در زندگیم ایجاد کنم. شرایط مالی رو به وخامت گذاشته بود و من نیاز داشتم که تغییر کنم. گفتم بیام و یه بار دیگه به آموزه های استاد عباس منش از دید متفاوت نگاه کنم. سعی کردم جدیت بیشتری رو در گوش دادن به فایل ها، خوندن کتاب های استاد و کارکردن روی دوره های ایشون داشته باشم. و واقعا با جدیت بیشتری این کارارو انجام میدادم. همین موضوع باعث شده بود که در زمان نه چندان زیادی، نتایج فوق العاده ای رو بگیرم. در چیزی کمتر از 5 ماه، پولی که داشتم، بیشتر از 1500 برابر شد. درهای نعمت خداوند از آسمان و زمین به روی من باز شد و من نتایج خوبی گرفتم. این دوره که برای من به انقلاب سوم معروفه، دوره ای بود که در اون هیچ چیزی نسبت به شنیدن فایل ها و کار روی باورها ارجحیت نداشت. سعی کردم بهتر از قبل باشم و انصافا نتایج هم خیلی بیشتر از قبل شد. اما باز نسبت به گفتگوهای ذهنی خودم کنترلی نداشتم. اجازه میدادم این کبوتر آزاد ذهن به هرکجایی که دلش میخواد پرواز کنه. و همین باعث میشد که گاهی از مسیر قانون خارج بشم.

    و الان در انقلاب چهارم زندگیم هستم. در یک نبرد همه جانبه با ذهن خودم. جوری که به قول استاد در جلسه اول قدم اول دوره 12 قدم، دارم سعی می کنم تک تک افکار و گفتگوهای ذهنیمو مانیتور کنم. هر زمانی که حس می کنم چیزی وارد ذهنم شده که در راستای خواسته هام نیست و احساسمو بد می کنه، با تمام وجود سعی می کنم اون چیز رو در همون حالتی که هست رهاش کنم و تمرکزمو بذارم روی چیز دیگه. توجهمو به چیز دیگه ای معطوف کنم. البته که من در این زمینه هنوز یک تازه کارم. و باید بسیار بیشتر تلاش کنم تا مهارت کنترل ذهن رو تا حد مناسبی به دست بیارم. اما می دونم خیر دنیا و آخرت من در کنترل ذهنه. با کنترل ذهنه که میشه به هر چیزی که میخوام برسم.

    از خدای بزرگم می خوام که در این مسیر یار و یاور من باشه و بهم کمک کنه که در زمینه کار روی ذهنم، هر لحظه بهتر از قبل باشم. از استاد عباس منش عزیزم بخاطر این آموزه های فوق العاده سپاسگزاری می کنم. شکرت ای خدای من بخاطر حضور همچین استاد بی نظیری…

    در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و سالم و پیروز و سربلند و سعادتمند باشید.

    خدانگهدار

    1402/7/13

    21:26

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    مسعود محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3786 روز

    و خدایی که در این نزدیکی است…

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیزم، بانو شایسته شایسته و بقیه دوستان. و یک سلام ویژه خدمت دوست هم مدار خودم خانوم لرستانی عزیز…

    با دیدن پاسخ پرمهرتون به کامنت خودم خیلی خوشحال شدم. حس خیلی فوق العاده ایه که ببینی کامنتی که تو گذاشتی باعث شده حتی به اندازه یه اپسیلون، قانون رو در ذهن یه نفر دیگه که هم مدار توئه یاداوری کنه. همونطور که خود من با خوندن کامنت دوستان دیگه خیلی مواقع متحول میشم. خداروشکر واقعا.

    این روزا توی سلف تاک هام، فقط دارم در مورد کنترل ذهن صحبت می کنم. به حدی این موضوع مهمه که حس می کنم هرچی بیشتر در موردش حرف می زنم، کمتر می فهممش. همه چیز زندگی در کنترل ذهن خلاصه میشه. وای از اون روزی که بتونم بفهمم این کار چه قدرتی داره. و من اگه بتونم ذهنمو کنترل کنم، دیگه هیچ حسرتی در این دنیا به این بزرگی برام نمیمونه. هرچیزی رو که اراده کنم می تونم داشته باشم.

    البته که این کنترل ذهن اصلا کار ساده ای نیست. توی حدیثی میگن پیامبر و اصحاب از جنگ بدر برمیگشتن، اصحاب خوشحال بودن که در این جنگ تونستن به نتیجه برسن و پیروز بشن. پیامبر بهشون گفت این جهاد اصغر بود که تونستین در اون به پیروزی برسین. اصل پیروزی و سعادت شما زمانیه که در جهاد اکبر به پیروزی دست پیدا کنین. اصحاب پرسیدن جهاد اکبر با کیه؟ و پیامبر فرمودن با خودتون!

    اون قدیم ترا که فقط حرف های استاد رو می شنیدم یا به قول خودم در انقلاب اول خودم بودم، می شنیدم که استاد میگفتن کنترل ذهن کار سختیه. با همون فهم اندک می گفتم یعنی چی کار سختیه؟ خب یه تلویزیونه که خاموش می کنیم. یه دوست و رفیقه که میذاریمش کنار و یه اینستاس که دیگه نمیریم توش. واقعا چقدر استاد همه چیو سخت می کنه؟!!!!

    اما حالا که دارم در یک سفر درونی سعی می کنم هر بار حواسم جمع باشه که دارم به چی فکر می کنم و چه فرکانسی رو با ذهنم می فرستم، با وجود این که حواسم هست، یهو به خودم میام و می بینم رفتم توی یه جای دیگه که اصلا خواسته من نیست. اما مثلا یه دقیقه اس که الان رفتم اونجا. اون موقع تعجب می کنم که چرا نمی تونم این ذهن رو یه جا نگهش دارم. و بعد کلام استاد یادم میاد که می گفتن باباجان من! کنترل ذهن کار سختیه.

    هر چند این کنترل ذهن کار سختیه. ولی انصافا به قول استاد از بیل زدن کار راحت تریه. و نتایجی که ایجاد می کنه می ارزه که انسان به خاطرش کل زندگیش رو صرف کنه. دقیقا مثل استاد که نتایج فوق العاده ای رو در تمام زمینه ها کسب کردن. خود من یه کوچولو فقط تونستم بهتر بشم. فقط یه اپسیلون بهتر شدم اونم فقط در این زمینه که بتونم بعضی مواقع ذهنم رو از روی اون چیزی که نمی خوام بردارم و بذارم روی چیزی که میخوام. در همین حد فقط! اما خانوم لرستانی باورتون نمیشه. وقتی که تصمیم گرفتم روی ذهنم دقیق تر کار کنم یه مبلغ کمی پول برام مونده بود. الان بعد از دقیقا 5 ماه، بیشتر از 1500 برابر اون پول رو ساختم. البته من که نساختم. خدا برای من ساخت. لطف خدا بود که کمکم کرد یه ذره بهتر روی ذهنم کار کنم. در زمینه کارم، دانش آموزان خیلی خوب و حرف گوش کنی بهم مراجعه کردن و ازم خواستن کمکشون کنم. (من مشاور تحصیلی هستم) در زمینه روابط، سلامتی، آرامش و معنویت هیچوقت اینقدر عالی نبودم. همه اینا به لطف کنترل ذهنه. خداروشکر واقعا بخاطر این نعمت فوق العاده که کمکم کرد کنترل ذهن رو یه ذره بشناسم و سعی کنم روش کار کنم.

    چیزی که امروز در سلف تاکم داشتم در موردش صحبت می کردم این بود که الان نباید پاپس بکشم! الان تازه وقتشه که باید تشنه تر بشم. در گذشته خودم خیلی این اتفاق می افتاد که تا یه ذره نتیجه ایجاد میشد، من فکر می کردم کار تمومه و شل می شدم. اما الان باید تشنه تر بشم. مثل استاد که میگن من برای این آموزه ها تشنه ام! و هر بار روی خودشون کار می کنن. دقیقا عین همون چیزی که در فایل «دلیل نتایج پایدار» در موردش صحبت کردن. وای که اون فایل چه فایلی بود. معجزه کرد در زندگی من…

    خانوم لرستانی عزیز، خیلی ممنونم که به کامنت من پاسخ دادین و باعث شدین من این موضوعات رو دوباره به یاد بیارم. خیلی ممنونم از روح بزرگتون که اینقدر خوب دارین عشق رو در دنیا پراکنده می کنین. خیلی دوست دارم نتایجی که با کنترل ذهن به دست میارین رو بخونم. براتون از درگاه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، آرزوی موفقیت و سربلندی و شادکامی دارم. خدانگهدار

    1402/7/18

    19:24

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    مسعود محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3786 روز

    و خدایی که در این نزدیکی است…

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیزم،‌ بانو شایسته همراه و همدل، مائده خانوم کردی هم مدار و همه عزیزانی که این کامنت رو مطالعه می کنن.

    به به! به به! چه اسم قشنگی! چه چهره زیبایی! شکر خدا که کامنت من مورد توجه شما قرار گرفت مائده خانوم.

    یکی از خوشحال کننده ترین چیزا برای من دیدن ایمیل «پاسخ به دیدگاه های شما» ست که از سمت سایت برام میاد. تا این ایمیل رو دریافت کردم اومدم توی سایت و پیام پرمهرتون رو خوندم. کیف کردم واقعا. گفتم شب که شد بیام و هم ازتون تشکر کنم بخاطر این نگاه مثبتی که به رویدادهای زندگی داشتین، و هم به خودم یاداوری کنم که قدرت کنترل ذهن چقدر تاثیرگذاره و اگه بتونیم همونطور که یه بدنساز روی یه عضله خاص کار می کنه تا شکل زیبایی بگیره، ما هم روی عضله کنترل ذهنمون کار کنیم و کم کم یاد بگیریم افسار ذهنمون رو به دست بگیریم، زندگیمون از این رو به اون رو میشه.

    مرسی مائده خانوم به خاطر کامنت پرمهرتون و حس قشنگی که به من دادین. این حس خوب رو از خدا براتون آرزو می کنم.

    در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و سالم و پیروز و سربلند و موفق باشین.

    1402/8/19

    01:01

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: