توانایی کنترل ذهن - صفحه 71
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-73.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-12-21 16:20:042024-07-20 12:57:03توانایی کنترل ذهنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
خدایا شکرت
خدایا شکرت ک هدایتم کردی ک الان این فایل ادزشمند رو ک نیازم بود رو ببینم
قبلا صوتی این فایل رو زیاد گوش دادم و ب اندازه ای ک باورش کردم نتایج داشت خلق میشد و بعد از یه مدتی ک برام نتایج بدیهی شد گذشتم کنار و کنترل ذهن رو و حواسم ب ورودی های منفی نبود و فکر میکردم ک خب از اول روال زندگیم ب همین شکل بوده و اصلا یه چیز طبیعی هست و باید اینطوری باشه،تا اینکه کلا از مرحله پرت شدم و نتایج ناجالب وارد زندگیم شد و استرس دوباره ب جون چنگ زد
ب قول اِ جیم ران ک میگه ما تا ب خاک سیاه نشینم تعهد نمیدیم
و الان میخوام متعهدانه کانون توجهمو ب روی زیبایی ها ببدم و ذهنمو کنترل کنم
البته این بار با یک تفاوت:تفاوته این ک ابن بار میدونم ک باید ب مسیر برای همیشه ادامه داد و گرنه همچیز بر میگرده ب حالت اول خودش
(و اینو فهمیدم ک ذهن دقیقا مثل ورزش کردن میمونه پ،تا زمانی ک داری ورزش میکنی اندام روی فرمی داری و وقتی ک دست از ورزش کردن برداری دوباره همه ی اون چربی ها برمیگرده.پس ذهنم اگه کنترل کردنش رها بشه دوباره نتایج ناجالب قبل برمیگرده ب زندگیت،و شرایط هر قدر عالیه میتونه بهترم بشه و نباید بگیم بسه دیگه مگه بیشتر از این میخوام.چون با همین دیدگاه دوباره همه چیز برمیگرده ب حالت اول و هر چیم ک خلق کردی ازت گرفته میشه.اینم فقهمیدم یا حرکت میکنی یا جهان واداره ب حرکتت میکنه ک اگه ب قول استاد خودت مثل آدم حرکت کردی ک خب ب خواسته هات میرسی اگه ن ک جهان با چالشهایی ک میندازه جلوی پات فقط مشغول گره باز کردن میشی)
ما نباید مثل آینه باشیم و با هر کُنشی از سمت کائنات واکنش نشون بدیم باید در هر شرایطی بتونیم حال خودمون رو عالی نگه داریم
کنترل ذهن یعنی در هر شرایطی بتونی ذهنتو روی زیباییها،نکات مثبت زندگی،دیدن توانمندیهات،روی سپاس گزاری هاو منطقی سازی این موضوع ک اگه قبلا تونستم انجامش بدم پس بازم میتونم فقط کافیه از همو مسیری ک دفهی قبلی رفتم برم.و یا دیدن توانمندی های بقیه ک آقا میشه انجامشد داد چون فلانیم از کجا ب کجا رسیده،کافیه ک منم همون کارایی ک ادن کرده انجام بدم
توانیی کنترل ذهن رو قرآن بهش میگه توکل،ایمان ب غیب
توکل یعنی:تو و کُل یعنی سپردن خودت ب قدرت کُل
یا ارحم الراحمین
سلام.
تواناییِ کنترلِ ذهن.
هدایت شدم به شنیدنش.
قبلش گفتگو با دوستان 20 رو شنیدم، بعدشم این فایل.
تو کامنت یکی از بچه ها خوندم که بهش هدایت شده و بعد کشف کرده کجاها کنترل ذهن نداشته.
خدا خودش شرایط گوش کردنشو برام آسان کرد.
چندین بار گوش دادم و هنوزم دارم گوش میدم.
اونجایی که هستی، دنبال نکات مثبت بگرد.
چون وقتی حست خوب شه جهان تو رو به شرایط بهتر میرسونه.
تو ذهنم اومد که دقیقا وقتی تو یه شرایط سخت هستم چطوری فکر میکنم؟ چه واکنشی میدم؟
من اولش میترسم و مضطرب میشم.
ولی بعدش کم کم دنبال اینم که خودم حال خودمو بهبود بدم.
همزمان هم حالم بده هم تلاشمو میکنم یه کاری کنم که خوشحال نگهم داره.
مثال بارزش برام بعد از زایمانه، سختیِ بزرگی که نمیتونستم تا مدتها درکش کنم و بپذیرمش.
عدم تطبیق پذیری داشتم تو ذهنم با شرایط جدید و این فشار میاورد بهم.
همش افکار ازاردهنده حجوم میاوردن بهم، افکاری از روی ترس و اضطراب و پریشانی و خستگی و ناتوانی و ضعف…
اما همون ایام هم تلاش میکردم برای تغییر حال و هوام.
اون موقع شاید زیاد متوجه نبودم، اما تازه فهمیدم من تو اوج سختی داشتم تلاش میکردم…
مثلا پیاده روی میرفتم، کامنت مینوشتم تو صفحه ی زیبایی ها را ببینیم، مشاوره رفتم و …
همین کارهای کوچولو باعث شدن تو مسیر بمونم.
متوجه شدم مشغول کنترل ذهن هم بودم، انقدر توقعم از خودم بالا بود تو دو ماه اول تولد پسرم، که نمیدیدم و متوجه تلاشهام نمیشدم زیاد.
الان که الحمدالله ارومتر شدم و تطبیق پذیریم با تغییرات داره بهتر میشه، بهتر درک میکنم و متوجه میشم ناخودآگاه من داشته تمرین های درس های استاد رو انجام میداده ولی چون زورِ کنترل ذهنم به خاطر فشار بالای نجواهای ذهنی که روم بود، کمتر بود، فکر نمیکردم دارم واسه بهبودم تلاش میکنم.
به خودم سخت میگرفتم و فکر نمیکردم از اون تنگنا رها بشم.
ولی خداوند هدایت و حمایتم کرد و میکنه و از اون بحران به اندازه ی خیلی زیادی خارج شدم.
الان دقت میکنم افکار اون زمان درصد زیادی ازم فاصله گرفتن و روز به روز ارامشم بهتر میشه الحمدالله.
بچه داری سخت نیست، خیلی سخته.
اما شدنیه، همونطور خیلی سخت نمیمونه.
میشه یادش گرفت، تمرین کرد و کم کم آسان شد تو بچه داری.
چون همینطوری که زمان میگذره هم بچه توانمندتر میشه هم پدر و مادرش، یعنی سه تایی با هم رشد میکنن، یاد میگیرن و جلو میرن.
چالش های بچه داری انتها نداره، اما وقتی منعطف شدم که بچه داری رو اسانتر کنم برای خودم، حالم خوب تر شد.
الهی شکرت بی نهایت.
استاد جان خیلی ممنونم ازتون برای تک تک فایلها.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام استاد عزیز وخانم شایسته
توانایی کنترل ذهن که توی قرآن همون تقوی هستش و بارها توی قرآن اشاره شده که تقوی داشته باشید
ذَٰلِکَ ٱلۡکِتَٰبُ لَا رَیۡبَۛ فِیهِۛ هُدࣰى لِّلۡمُتَّقِینَ
آن کتاب با عظمتى است که شک در آن راه ندارد؛ و مایۀ هدایت پرهیزکاران است
یعنی کسی که کنترل ذهن داره همواره آرامش داره هدایت رو دریافت میکنه ولی کسی که نگرانه ناراحته واسه هر چیز از فرکانس خداوند فاصله میگیره و نمیتونه هدایت خداوند رو بشنوه
برای اینکه بتونیم زندگی خودمون رو کنترل کنیم باید بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم
ما انسان ها موجوداتی فرکانسی هستیم و هر لحضه داریم فرکانسهایی به جهان میفرستیم و جهان هم طبق اون فرکانسها افراد موقعیتها و شرایط رو وارد زندگی ما میکند
چجوری فرکانس میفرستیم؟ با توجه کردن به هر چیز داریم فرکانس اون رو میفرستیم توجه میتونه کلامی باشه شنیداری باشه فکر کردن باشه یا دیداری باشه
وقتی به یک چیز داریم توجه میکنیم یک احساسی رو در ما بوجود میاره اگر توجه کردن داره به ما احساس خوب مثل شوق و ذوق وشادی میده یعنی داریم فرکانس در جهت خواسته میفرستیم و از اون جنس اتفاق بیشتر بیشتر توی زندگی ما میفته.
الزاما شاید همون اتفاق نیوفته ولی شرایطی پیش میاد که اون جنس احساس خوب رو بیشتر تجربه کنیم
حالا اگر با توجه کردن به یک موضوع احساس بدی به ما دست بده یعنی ما داریم فرکانس در جهت ناخواسته به جهان میفرستیم
مثلن از یه نفر در مورد گرونی و تورم میشنویم و اون خبر به ما احساس نگرانی از آینده احساس کمبود و احساس ناامیدی میده
و باز هم شرایطی پیش میاد تا از این احساس رو تجربه کنیم
حالا که قانون جهان. اینه خب من بیام به چیزهای مثبت توجه کنم فکرهای مثبت بکنم حرفهای مثبت بزنم تا اتفاقات بهتری رو تجربه کنم
این جهان مثل یک رستوران سلف سرویس میمونه که هر کس میتونه هر چیزی که دوست داره برداره و هیچ کس نقشی توی انتخاب. اون فرد نداره
اتفاقات زندگی ما هم تماما به خود ما بستگی داره و هیچ چیزی از قبل تعیین نشده و سرنوشت کسی از قبل نوشته نشده که اگه اینجوری بود عدالت خداوند زیر سوال میرفت
چند روز پیش داشتم یه مستندی رو از قطب جنوب میدیدم در مورد پنگوئن ها
پنگوئن های ماده وقتی تخم میذارن چون انرژی گرمایی کمتری دارن پنگوئن های نر روی این تخمها میخابن و ماده ها میرن دنبال غذا خدا میدونه تا کجا میرن دنبال غذا
پنگوئن های نر قبل اینکه روی تخمها بخابند یه غذایی رو دهنشون میذارن و این غذا رو باید تا چند ماه زمستون که دما اونجا به منفی 70 میرسه نگه میدارن تا وقتی که اون جوجه ها از تخم در اومدن بهشون بدن تا چند روز زنده بمونن یعنی اینا چه کنترلی دارند که توی اون سرما گرسنه میمونند ولی اون غذا رو نمیخورن و این خیلی برام جالب بود که چه قدرتی خداوند بهشون داده
اتفاقاتی که توی زندگی هر کس میفته به خودی خود نه خوبه نه بد بلکه واکنش اون فرد به اون اتفاق میتونه تعیین کنه که اون اتفاق نتیجه ی خوبی رو در پی داره یا نتیجه ی بد به همراه داره
انشالله بتونم این مطالبی رو که از استاد یاد گرفتم توی عمل اجرا کنم و جزو پرهیز کاران باشم و زندگی خودم رو اون جوری که دوست دارم بسازم
خدایا شکرت که منو به این مسیر هدایت کردی
خدایا شکرت به خاطر زیبایی هایی که هر روز دارم میبینم
خدایا شکرت به خاطر سلامتی که دارم
خدایا شکرت که بر احتی میتونم نفس بکشم و زندهام
خدایا شکرت به خاطر گوشی هوشمندی که دارم
خدایا شکرت به خاطر قوانین تغییر ناپذیرت
خداجون عاشقتم که عاشقمی
درپناه حق
به نام خداوند دانای غیب.
سلام به استاد و خانم شایسته.
سلام به تمام اعضای سایت توحیدی.
استاد کنترل ذهن یعنی کنترل زندگی.
این فایل رو من حدود20 بار گوش کردم و هربار یه چیز جدید میشنوم و درکم بیشتر میشه.
سخت ترین کار جهان کنترل ذهنه ،
واقعا در ابتدا جهاد اکبر میخواد ولی رفته رفته راحت تر میشه. مخصوصا در مورد پاشنه آشیلها.
من خودم حدود یک سال و نیمی هست که مشروب و اینستا شرط بندی وقمار رو حذف کردم.به خدا 15روز اول حذف اینستا خیلی برام سخت بود ،نجواها میومد که الان گوشی تو با گوشی ساده چه فرقی داره،یا الان از کل دنیا بی خبری،از ….
ولی یه ندای درونی بهم میگفت که اون الهام یا سخنی که در راستای مدار تو باشه رو از بی نهایت طریق دیگر، دریافت میکنی و از جهان در حال پیشرفت جا نمیمونی،و خداوند تو رو تنها نمیزاره.
واقعا کنترل ذهن کار آسونی نیست ،واسه اینه که درصد آدمای موفق بسیار کمه.
ولی من خودم آگاهانه انتخاب کردم که جزو همون درصد آدمهای موفق، شاد و خوشبخت جهان باشم.و با کمال میل به استقبال نجوا، سختی های مسیر و لذت بخش کردن مسیر میرم،وتوکل به خدا یا همون تقوا رو سعی میکنم فراموش نکنم.
من حدود 10 سال ورزش نامنظم بدنسازی رو میرفتم
ولی در کنارش همه کارهای منفی یا همون ترمزهای کشف قوانین رو هم داشتم،
ولی در یکی دو سال اخیر با حذف بیشتر ترمزها
به لطف رب العالمین، به بهترین ورژن بدن در 10 سال رسیدم که خودم و همه اطرافیان ای احساس رو دارن.
از لحاظ سلامتی رکورد یک سال و یک ماه بدون دارو رو ثبت کردم.
از لحاظ اعتبار،خریدن 50 میلیون طلا،عپض کردن گوشی به سمت بهتر، ارامش، خلق شرایط دلخواه، عزت های ناگهانی از طرف خداوند، پیشنهادهای ازدواج با افراد خوب و با اصالت، پیشهنادهای کاری خوب،
زمان بیشتر برای مطالعه، خواندن قران،و…
اینها بخش کوچکی از پیشرفتهای این مدت کوتاه که دارم روی خودم کار میکنم. وسعی میکنم احساسم رو در اکثر اوقات خوب نگه دارم،واز دولت و شهر و سیاست دم نزنم و توجه نکنم،و شکر گزار داشته هام باشم.
استاد من 2 یا 3 سال در حوزه گچکاری در نزدیک ساوه کار میکردم و احساس میکردم که برام منطقه امن شده ،و با وجود استرس و ترس از تغییر مکان
به یاری خداوند کریم به پرند رفتم و وارد یک شهر بزرگتر ،پیشرفته تر، ناآشنا تر،و چالش دار تر شدم.
وبه خودم گفتم، هو معکم اینما کنتم. اوبا شماست هرکجا که باشید. خداوند در هر نقطه از جهان میتونه کمکت کنه ،اگر اون رو باور داشته باشی.
خدارو شکر که هروز دارم پیشرفت میکنم .
فقط باید قدرت دیدن این پیشرفتهای کوچک رو داشته باشم و از مسیر خارج نشم.رمز موفقیت استمرار است. خدایا ذوق وقدرت سپاسگذاری بیشتری بهم بده
خدایا بی نهایت شکرت.
خدا نگهدار همتون.
بنام خدای مهربان که هرچه دارم از اوست.
خدایاشکرت برا تضاد امروز وهدایتی که عصر همان روز شدم به این فایل اونم به شکل کاملا معجزه آسا
ماجرا این بود که صبح وقتی داشتم پیاده روی می کردم ویکی از فایلهای استادو گوش می دادم همسرم که اصفهان رفته بود چند دقیقه بعدش زتگ زدو شروع کرد به تعریف کردن ماجراهای دیروز تا حالاش که یه سری هاشم صحبت هایی بود که اصلا نمیخواستم بشنوم .
همینجور که اون حرف میزد من بیشتر کلافه میشدم که ای بابا حالا چه وقت زنگ زدن بود؟ چرا اینا رو بمن میگی ؟ وهی با خودم نجوا داشتم
بعد که تلفنش تموم شد باز یکم کلافه بودم وبه خودم غر غر کردم وبالاخره سعی کردم از یه زاویه دیگه به موضوع نگا کنم و حالمو بهتر کنم.
بعد که دخترم بیدارشد سر یه مسائلی دیدم هی داره واکنش نشون میده سریع گریه اش میگیره بی حوصلس به همه جی گیر میده و…..
دوباره حسم بد شد و تو ذهنم با خودم درگیر شدم ویه چندباریم به خودش گفتم چته ؟ چرا امروز اینجوری شدی؟
بعد ذهنم درگیرشد که چی شده که من امروز باید این جیزا رو تجربه کنم هرجی فکر میکردم میفهمیدم از زنگ صبح همسرم شروع شد ولی اینکه چرا ادامه داشت رو نمیفهمیدم.
بعد خودم احساس بی جونی و بی حوصلگی اومدسراغم اصلا حس نداشتم فایلی گوش بدم حوصله کارامو نداشتم کاملا کرخ شده بودم. گذشت ظهر دخترم تو حمام بود و من سر نماز یهو دیدم یه صدای گروپ شدیدی از حمام اومد اصلا نفهمیدم چه جوری خودمو رسوندم بهش
یه تشت بزرگ داره وقتی میره حموم کلی هم آب بازی میکنه
گفت تو تشت ایستاده بوده وپاش لیز خورده وافتاده بود وسط خموم
فقط میتونستم خدارو اونجا ببینم که چطور اونو حفظ کرده و سرش به توالت فرنگی ، شیر وتیزی نوک کابینت روشویی نخورده فقط میگفتم خدایاشکرت که ما رو ازیه خطر حتمی نجاتمون دادی وهمونجا حس کردم خدا داره میگه چته ؟ چرا امروز تو در و دیولری؟
واین یه تلنگری بود که قدر داشته هاتو بدون و به نکات مثبت توجه بیشتر کن
هی از خداهدایت خواستم که کلید بروز اتفاقات امروزو بم نشون بده .عصر یهو هدایت شدم به این فایل موقع گوش دادن رفتم حیاط رو هم شستم وحسم خیلی بهتربود بعد که تموم شد یهو یه جمله استادتو گوشم زنگ زد بعضی آدمها واکنش گران
خودشه منم از صبح داشتم واکنش نشون میدادم
چرا همسرم اینموقع زنگ زد؟ چرا این ناخواسته ها رو گفت؟ جرا دخترم بی حوصلس؟ چرا زود ناراحت میشه؟ و…………
من یه درس بزرگ گرفتم و اونم این بود منی که به قانون عمل میکنم و بنظر خودم در مواجهه با ناخواسته ها دارم اعراض میکنم مثلا در مقابل گرونی بیماریهای همه گیر اعتراضات جامعه بی پولی مشکلات خانواده وهزاران چیزی که میدیدم همسرم سریع واکنش نشون میده و به زمین و زمان غر میزنه و گوشی بدست به همه عالمم خبر اون موضوعو میده ولی من سعی میکنم اعراص کنم
ولی منم یه جاهایی دارم واکنش نشون میدم اوتم با ذهنم و در درون خودم دارم به خودم غر میزنم که جرا باید دیگران مشکلاتشونو بمن بگن ؟ چرا فلانی الان بیحوصلس ویه جورایی انرژی منفی میفرسته
اینام واکنش گرایی بود درحالیکه من اصلا متوجه این موضوع نبودم وهربار که همسرم در مورد یکی که مریض شده یا مامانش فلان کارو کرده یا دوستش فلان مشکلو پیدا کرده و…… برام میگفت من تو درونم با خودم نجوا داشتم وبدون ایتکه بفهمم نشتی انرژی پیدا میکردم .
یادصحبت استاد افتادم که میگن مام به جیزهای ناجالب برخورد میکنیم ولی به شکلی زیبا اعراض میکنیم.
نکته همینه من تو محیط ایزوله نیستم ممکنه حرفهایی بشنوم چیزهایی ببینم که دوست ندارمشون
ولی باید به زیبایی اعراض کنم
اگه با خودمم کلانجار برم پس منم واکنش گرام
به قول خانم شهریاری عزیز باید مثله بزغاله نگاشون کنم و بزارم حرفاشونو بزنن وبرن
یعنی از درون هم باید بزغاله باشم و نزارم سر این موضوعات اون همه کاری که دارم رو خودم میکنم هدر بره . در واقع نزارم ازمسیر الکی خارج شم که برگشتن خودش یه انرژی مضاعف میخواد.
خدایاشکرت برا هدایت هات تا حالا فکر میکردم من دیگه تو این زمینه خوب شدم ودیگه آدم واکنش گرایی نیستم ولی حالا فهمیدم چقدر توبستر عمل به قانوتم ممکنه گول بخوریم و به بیراهه بریم.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
با نام خداوند مهربان
سلام بر استاد ابراهیمی زمانه
سلام بر مریم شایسته
و سلام بر همه دوستان عزیزم
توانایی کنترل ذهن همین امشب به این مشکل خوردم و خداوند که همیشه و در همه حال کنار من است و حمایت خداوند را دارا هستم
کمکم کرد و بازی به نفع من شد و بعدش به این فایل هدایت شدم
واقعا کنترل ذهن همه چیزه همه چیز
من باید در همه حال به زیبایی ها توجه کنم کلی زیبایی هست که تو میتونی بهشون توجه کنی
واقعا همین کنترل ذهن و همین تقوا پیشه کردن مارو به سعادت دنیا و آخرت میرسونه
اما چه زمانی میتونی خوب کنترل ذهن کنی وقتی که خوب روی خودت کار کنی با اموزهای شما استاد جانم
یعنی اگه وضعیت به ظاهر خوب نیست توجهت رو از روش برداری و به چیزی توجه کنی که به تو احساس خوبی میده
به زیبایی های اطرافت توجه کنی
جهان هم از همون جنس برای تو میاره اگه خوب این کار انجام بشه و ادامه پیدا کنه یعنی کار هروز زندگیت بشه و به طور ناخودآگاهم این کار بکنی اون وقت پاداشها دریافت میکنی و شروع به میوه دادن میکنه این درختی که کاشتی مثل استاد
استاد درسته الا کلی میوه داده درختش اما این درخت نیاز به ریشه داره ریشه که مشخص نیست ریشعه در دل زمین و استاد با ادامه دادن و کار کردن هروز روی خودش این ریشرو ساخت
واقعا کنترل ذهن مهم ترین کار برای رسیدن به خوشبختی
خوب کنترل ذهن کردن منو آسون میکنه برای آسانی ها
چقد فایل قشنگ و زیبایی بود استاد جانم
چه محله زیبایی واقعا کیف کردم الهی شکر
ثروت چقد خوبه خونهای اختصاصی زیبا
عالی بودن واقعا انسان لذت میبره از جهان خداوند
هرکجاش به شکلی زیباست
و آمریکا هم که دیگه آخرت نظم زیبای و رهایی
با مردمانی بسیار عالی و بنیان خانوادگی عالی
در پناه حق
شاد سالم سلامت ثروتمند و سعادتمند
سلام استاد عزیزم.
سلام مریم خانم عزیزم
خداروشکر میکنم با شما عزیزم در این مسیر عالی با شما عزیزانم هم مسیر هستم.
اتفاقا استاد چند وقتی هست که خیلی بیشتر از قبل من درگیر کنترل ذهن هستم.
خیلی دارم تلاش میکنم توی موقعیت هایی که شرایط نازیبا شاید رخ بدهد بتونم ذهنم را کنترل کنم.
چند روز پیش که شما فایلی در مورد مهارجت روی سایت قرار دادید، یهو بعد از فایل بهم الهام شد که ببین قدم اول مهاجرت؛ فقط و فقط آگاهانه توجه کردن به نکات مثبت هست.
خیلی سخته. ولی شدنیه. شاید مثل راه اندازی یه چرخ زنگ زده است. یک چرخ کاربردی که وقتی راه میافته، وقتی هی با توجه به نکات مثبت روغن کاری میشه، آرام آرام به جایی میرسه که فقط جهان هستی از جنس همان زیبایی ها هر روز وارد زندگی ما میکند.
خداروشکر. واقعا خداروشکر.
این نکته واقعا عالی بود. استاد من الان در شرایط تهران شما هستم. شرایطی که دقیقا میدونم الان باید بیشتر تمرکز کنم و احساس خوب داشته باشم و توکل کنم و ادامه بدهم و تجسم کنم نقطه رسیدن به هدفم را، تا خداوند و جهان هستی از جنس اون فکر وارد زندگی ام بکنه.
خداروشکر.
چقدر جالب، من دیروز هدایت شدم به فایل شیوه صحیح الگو برداری، یعنی فایل بعدی، خب موضوع این بود که من ندیدم و رفتم سراغ بقیه کارهام.
امروز گفتم ای کاش اون فایل را دیده بودم.
خداروشکر امروز هدایت شدم به این فایل، چقدر عالی. که هم یه فایل عالی در مورد نتیجه کنترل ذهن ببینم و آگاهی های خداوند و قوانین جهان را درک کنم؛ هم فایل دیروز را بتونم ببینم و بیاموزم از شما استاد عزیزم.
عاشقتونم استادان عزیزم.
ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
بنام الله یکتا که بخشاینده و با رحمت است
قبل از وارد شدن به متن این آگاهی دوست داشتم بگویم که چه اتفاقی در مسیرِ نگارشِ این آگاهی افتاد
نگارشِ متنِ این آگاهی برای من بسیار لذت بخش بود و خیلی از من زمان گرفت و قسمت بیشتر آگاهی های این کامنت در لحظاتِ زیبایِ سحر نگاشته شد و دوست داشتم که آن را منتشر کنم ولی قبل از انتشار آن ، یک اتفاقی عجیب افتاد…
آن اتفاق عجیب آن بود که به صورت ناگهانی گوشی من خاموش شد و دیگر روشن نشد و وقتی که نزد تعمیرکار بردم جوابی که به من داد این بود که بُردِ گوشی شما خراب شده و باید به طور کلی تعویض شود و طبیعتا تمام اطلاعات گوشی شما پاک میشود…
حال از آنجایی که متن این آگاهی را در قسمت نُتِ گوشی ام نوشته بودم و نسخه ای از آن را درجایی دیگر کپی بردای نکرده بودم ، این متن هم طبیعتا پاک میشد و…
خب من با جمله “هر چه پیش بیاد خوش بیاد” ، خود را آرام کردم و کنترل ذهن کردم و تسلیم جریان هدایت شدم…
حال اتفاقی که افتاد این بود که در روزی که رفتم گوشی ام را تحویل بگیرم ، وقتی که گوشی ام را در دستانم گرفتم و روشن کردم ، تعجب کردم که چرا اطلاعاتِ گوشی ام پاک نشده و همه آنها موجود است…
از تعمیرکار توضیح خواستم و ایشان جواب داد که بُردِ مناسبی برای گوشی شما پیدا نکردم و همین بُردِ گوشی شما را با یک سری تعمیرات کردم و الحمدلله خوبِ خوب شد…
خواستم بگویم که جریان هدایت مرا به این نقطه رساند تا بار دیگر این آگاهیِ قرآنیِ زیبا را بخوانم و برای دوستانی که در مدار خواندنش هستند ، منتشر کنم…
باشد که خداوند قلبِ ما را با آیات ملکوتی قرآن جلا ببخشد…
سلام و صد سلام بر استاد عباس منش دوست داشتنی و بانو شایسته و همه رفیقانِ من در این مجمعِ زیبا ، مجمعی که بر علم و معرفتِ ما در راستای رسیدن به “فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَهࣰ وَفِی ٱلۡـَٔاخِرَهِ حَسَنَهࣰ”میفزاید
حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که هدایت را بر خود واجب نمود برای هر کس که او را باور کند و خودش را لایق هم صحبتیِ با او بداند ، همان خدایی که هدایتگرِ خون در رگ هایِ بدنِ همه موجودات است ، خدایی که هدایتگر خورشید و زمین و… در این منظومه شمسی است و هدایت او چنان منظم است که به برکت این نظم ، دانشمدانِ نجوم میتوانند لحظه سال تحویل را به ثانیه حساب کنند…
وَٱللَّهُ یَدۡعُوۤا۟ إِلَىٰ دَارِ ٱلسَّلَـٰمِ وَیَهۡدِی مَن یَشَاۤءُ إِلَىٰ صِرَ ٰطࣲ مُّسۡتَقِیمࣲ
و این خداست که ما را به سرای سلامتی و امنیت دعوت میکند و هر کس را که بر طبقِ مشیت و قوانین او رفتار کند و خود را شایسته یِ هدایتِ او بداند ؛ به راه راست هدایت میکند
[سوره یونس 25]
حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که از طریق حضرت محمد ، یک کتاب آگاهی بخش بنام قرآن را برای ما فرستاد ، کتابی که روز بروز و با پیشرفت علم شکوفاتر میشود ، کتابی که اگر آن را درک کنیم ؛ در برابر هر آیه اش مکث میکنیم و وجودمان را غرق نور و معرفتِ الهی میکنیم
قبل از ورود به نوشته و به برکت نام زیبایِ حضرت محمد ، لازم میدانم که از نکته ای که چند روز پیش در معرض چشمانم قرار گرفت ، ساده نگذرم و آن را بگویم…
حقیقتِ امر این است که چند روز پیش در باغِ گل محمدیِ پدرخانمم ، مشغول چیدن گل محمدی بودم که احساسی در درونم ، مرا به سمتِ این آیه قرآن برد که…
وَرَفَعۡنَا لَکَ ذِکۡرَکَ
و ای محمد ، آیا نام و آوازه تو را در همه جا بالا نبردیم؟
[سوره الشرح 4]
با خود گفتم که خداوند متعال ، چه زیبا و باظرافتِ تمام ؛ گوشه ای از این وعده ی خودش را از طریقِ این گلِ زیبا برای حضرت محمد محقق کرده است…
معمولا وقتی شخصیتِ مهمی از دنیا میرود ، شهرداری های مناطق مختلف می آیند و نام آن فرد را بروی بزرگراهی یا میدانی از شهر میگذارند تا نام او بر سر زبان ها باشد ، حال خدا را ببین که کاری کرد که یک گل خوشبو و خوش رنگ تغییر نام دهد بنام گلِ محمدی ، گلی که هر موقع نامِ آن را ذکر میکنیم ، نام حضرت محمد را هم به همراه آن ذکر میکنیم…
چقدر من شخصیت حضرت محمد را دوست دارم و ایشان را تحسین میکنم که در جستجوی حقیقت بود و به صورت سالیانه ، چهل شبانه روز از عمر خویش را در غار حرا به سر می برد به شوق یافتن جواب این سوالات که من کیستم؟از کجا آمده ام و اینجا چکار میکنم و به کجا میروم؟!
و وقتی که خداوند حقیقت طلبی و شوق او را دید ، او را به تمام جواب های سوالاتش رساند و به او گفت که برو و به مردم بگو که من بشری از جنس شما هستم و اینگونه رفتار کردم و به اینجا رسیدم ، پس شما هم مثل من رفتار کنید تا….
قُلۡ إِنَّمَاۤ أَنَا۠ بَشَرࣱ مِّثۡلُکُمۡ…
و ای محمد ، برو به آنان بگو که من آدم فرازمینی و فضایی نیستم ، بلکه بشری از جنس شما هستم و….
[سوره الکهف ١١٠] و [سوره فصلت 6]
خدا میداند که چه معارفی در همین پنج کلمه قرآن نهفته است ، معارفی که بسیار واضح است و در حال چشمک زدن به ماست ولی متاسفانه…
نکته مهمی که در این پنج کلمه نهفته است ، این است که هر کسی که حقایق این پنج کلمه را درک کند و خود را مثل حضرت محمد که بشری بود از جنس همه ما ؛ لایق هم صحبتی با خدا بداند ، جا در پای حضرت محمد میگذارد و به حقایق عالم دسترسی پیدا میکند ولی آنان که بویی از این حقیقت نبرند ، ارزشمندی خود را با عباراتی مثل 《من کجا و فلانی کجا؟!》 ، 《من سگِ کوی فلانی هستم》 ، 《من دلم میخواد کبوتر بارگاه فلانی باشم》و امثال اینها ، نادیده میگیرند و متوسل به واسطه هایی میشوند برای اینکه صدایشان را به گوش خدا برسانند و …(بماند بقیه اش)
خب دوست عزیز من ، وقتی که خودِ خودِ خودت میتوانی به صورت مستقیم و 24 ساعته با رئیس در ارتباط باشی ، چرا بدنبال منشی میگردی تا…؟؟؟!!!
متاسفانه سیره و راه و روش پیامبر و نسلِ ایشان که همگی مبتنی بر قرآن کریم است به حاشیه رفته و هر کس به هر گونه که بخواهد آن را در قالبِ “مذهب” و به نفعِ خویش تفسیر میکند و عده ای را دنباله رو خویش میکند و تاریکی پشت تاریکی…
و روزی فرا میرسد که همین پیامبر ، شکایتی را به خدایی که قاضی و دانای کل است عرضه میکند که…
وَقَالَ ٱلرَّسُولُ یَـٰرَبِّ إِنَّ قَوۡمِی ٱتَّخَذُوا۟ هَـٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ مَهۡجُورࣰا
و رسول به شِکوه گوید که پروردگارا ، قومِ من این قرآن را از متن زندگی خود به حاشیه راندند و آن را کنار زدند
[سوره الفرقان 30]
قرآن که کتابِ سعادت دنیا و آخرت است ، پس چرا این همه نسخه چاپ شده از این کتاب در کشور ما وجود دارد و هر ساله چندین مرتبه ختمِ قرآن در ماه رمضان ثبت میشود ولی اثری از یک زندگی خوب و عالی در بین اکثریت ما نیست؟
قرآن که کتاب سعادت دنیا و آخرت است ، پس چرا ما این قرآن را در طاقچه خانه مان میگذاریم و در زیر همان طاقچه مینشینیم و رزاقیت خدا را که در قرآن با وعده “وَمَا مِن دَاۤبَّهࣲ فِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِ رِزۡقُهَا” ؛ آمده است را زیر سوال میبریم و افزایش قیمت خیار سبز از کیلویی 10 هزار تومان به 11 هزارتومان را تحلیل میکنیم که “ای بابا ، خیار سبز هم گران شد و رفت ، دیگه این دنیا بدرد زندگی کردن نمیخوره”
قرآن که کتابی است که حاوی پیام هایی برای ما است در جهتِ رسیدن به یک زندگی خوش و خرّم در دنیا و آخرت ، پس چرا ما….(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)
حال که چنین است ، در این آشفته بازار آگاهی های مخربی که در قالب دین و مذهب و احکام و… به خوردِ ملت ها داده میشود ، من در برابر خدا سر تسلیم را فرود می آورم که من هیچ نمیدانم و تو همه چی را میدانی و من فقط یک چیز را میدانم و آن هم این است که…
اگر مرا هدایت نکنی به معارف اصیل قرآن ، از گمراهان خواهم بود و نابودِ نابودِ نابود میشوم…
مگر نه این است که ملاصدرا گفته است که خدا همه چیز میشود همه کس را ، پس با این اوصاف خدا معلم قرآنِ ما هم میشود…
وای نه ، اصلا خودش گفته که منم منم منم معلم قرآن شما…
عَلَّمَ ٱلۡقُرۡءَانَ
و اوست که قرآن را تعلیم داد
[سوره الرحمن ٢]
خب با این حساب ، مشکل از جایی شروع شد که ما وجود خدا را به عنوان معلم اصلی قرآن فراموش کردیم و وابسته این و آن شدیم برای درکِ معارف قرآن و فراموش کردیم که این خداست که از طریق او در حال اموزش به من است و اگر این نباشد ، دستانِ خدا برایِ تعلیمِ قرآنِ اصیل به من زیادند…
و وقتی که چنین شد ، خدا هم گفت که “ای ناقلا ؛ مرا فراموش میکنی؟!” ، حالا که اینجوریاس و مرا فراموش میکنی و برای من شریک قائل میشوی ، گذرِ تو را به کسانی میاندازم که اندیشه های گمراه کننده ای را با استناد به همین قرآن به تو بیاموزند که رنگ خوشبختی را نبینی و عرصه زندگی بر تو تنگ شود تا دوباره برگردی پیش خودم و بگویی که خدایا غلط کردم ، من دیگر تو را فراموش نمیکنم…
و اینگونه شد که بخاطر شرکِ ما عده ای آمدند و با استناد به یک سری از آیات قرآن مثل “کَلَّاۤ إِنَّ ٱلۡإِنسَـٰنَ لَیَطۡغَىٰۤ أَن رَّءَاهُ ٱسۡتَغۡنَىٰۤ” ، این اندیشه مخرب را در ذهن ما کدگذاری کردند که “ثروت ما را از خدا دور میکند” و به واسطه چنین باوری غرق در سختی و فقر شدیم…
و اینگونه شد که عده ای از سمتِ خدای یگانه ای که شریک قرار دادن برای او ؛ خط قرمز اوست ، مامور شدن تا بیایند و با استناد به آیه ای “وَمَا لَکُمۡ أَلَّا تُنفِقُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَ…” ، مفهوم زیبای انفاق را با دلسوزی کردن برای خلقِ خدا ، برای ما بد جا بیاندازند و آن را در اندیشه ما کج و معوج جلوه دهند و این ترمز مخرب دلسوزی کردن را در کامپیوتر ذهن ما نصب کنند تا مانعِ جاری شدنِ برکات به زندگی ما شود…
و اینگونه شد که….(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)
آری ، وقتی که خدا را فراموش کنیم و بدنبال الهه های دیگر باشیم ، نتیجه اش میشود تاریکی بروی تاریکی و سختی پشت سختی و همه آنها می آیند و ما را تحت فشار میگذارند به این نیت که بفهمیم که باید به خود آییم و خالصِ خالصِ خالص و با ندای “إِنَّا لِله وَإِنَّا إِلَیهِ رَ ٰجِعُونَ” ، خودِ خودِ خودش را بخوانیم و به سمتش برگردیم و وارد وادی سلامتی و بهشت شویم…
عهه ، این وسط عبارت “إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّاۤ إِلَیۡهِ رَ ٰجِعُونَ” خودش را نشان داد و جا دارد که بگویم وقتی که خدا را به عنوان معلم قرآن فراموش کنیم ، خدا کاری میکند که از معجزه این ذکر شریف غافل شویم و آن را فقط در زمانی که شخصی بمیرد و آسمانی شود به کار ببریم در حالیکه در این عبارت قرآنی اسرار فراوانی نهفته است و مختص اطلاعیه های ترحیم و مراسمات ختم نیست که نیست….
حال که چنین است ، میگوییم که خدایا ما اشتباه کردیم و و به خود ظلم کردیم و اعتراف میکنیم که مشکل از ما بود و الان سخت پشیمانیم و به مانند حضرت آدم میگوییم که…
رَبَّنَا ظَلَمۡنَاۤ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَـٰسِرِینَ
پروردگارا ، ما به خویشتن ستم کردیم و چنانچه ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی ، به یقین از زیانکاران خواهیم بود
[سوره اﻷعراف ٢٣]
خدایا ، تو عالی ترین ها را برای ما میخواستی و میخواهی و خواهی خواست ولی این ما بودیم که تو را فراموش کردیم و خود را در شکمِ نهنگ زندانی کردیم و الان به مانند حضرت یونس چنین ذکر مقدسی را زیر لب زمزمه میکنیم به شوق “فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَنَجَّیۡنَـٰهُ مِنَ ٱلۡغَمِّ” شدن…
لَّاۤ إِلَـٰهَ إِلَّاۤ أَنتَ سُبۡحَـٰنَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ ٱلظَّـٰلِمِینَ [سوره اﻷنبیاء 87]
همه اینها مقدمه ای بود تا بگویم که این کتاب بسیار زیباست و هر چه علم پیشرفته تر شود ؛ شکوفاتر میشود ، پس من مشتاق یادگیری علوم قرآن هستم و سر کلاسِ درس خدا مینشینیم و به آنچه که از قرآن میدانم عمل میکنم تا به پایه های بالاتر کلاس قرآن بروم تا از جانبِ خدای متعال و از طریق نشانه هایش ، بیاموزم آنچه را که از قرآن نمیفهمم ، این شیوه یِ کلاسِ قرآنِ خداوندی است که معلم قرآن هست که در تعبیری از حضرت باقر علیه السلام آمده است که…
مَن عَمِلَ بِما یَعلَمُ عَلَّمَهُ اللّه ُ ما لا یَعلَمُ
هر که به آنچه مى داند عمل کند، خداوند به او آن بیاموزد که نمى داند
آری ، همین است و لا غیر ؛ تا درس های قبلی خود را نیاموزیم و عمل نکنیم ، خبری از درس های جدید نیست همانگونه که تا ضرب و تقسیم را یاد نگیریم ، در مدار دریافت معادلات پیچیده تر ریاضی قرار نمیگیریم و چنانچه بدون یادگیری ضرب و تقسیم ، قصد یادگیری معادلات پیچیده ریاضی داشته باشیم ، جز سر درد و گمراهی چیزی برای خود به ارمغان نمی آوریم ، پس برای یادگیری قرآن من چنین کاری را میکنم که…
به آنچه که از قرآن میفهمم عمل میکنم و در یک فرآیند تکاملی خودِ خودِ خود خدا از طریق روش هایی که خودش می داند ، به من می آموزد آن بخش هایی از قرآن را که نمیفهیدم. نقطه سر خط
حال دوست داشتم با کمک گرفتن از یک نشانه علمی زیبا در عصر امروزی خودمان ، یک آگاهیِ زیبا از یک آیه قرآن را در اینجا بنویسم تا هم خودم از آن بهره مند باشم و هم دوستانی که در مدارِ خواندن آن هستند…
کل این آگاهی به برکت یک اتفاقی بود که در باشگاهِ بدنسازی ای که میروم ، اتفاق افتاد که در انتهای متن به آن اشاره میکنم که چه بود…
آیه ای که مربوط به این آگاهی است که مربوط به تقوا یا همان کنترل ذهن است ، این آیه است که…
وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡقُرَىٰۤ ءَامَنُوا۟ وَٱتَّقَوۡا۟ لَفَتَحۡنَا عَلَیۡهِم بَرَکَـٰتࣲ مِّنَ ٱلسَّمَاۤءِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَـٰکِن کَذَّبُوا۟ فَأَخَذۡنَـٰهُم بِمَا کَانُوا۟ یَکۡسِبُونَ
و اگر مردم آن شهرها ایمان می آوردند و راهِ تقوا《کنترل ذهن》را در پیش میگرفتند ، حتما درهای برکاتی از آسمان و زمین را بر آنها می گُشودیم ولی آنان پیام های هدایتی ما دروغ دانستند و به واسطه چنین عملی آنان را گرفتار کردیم
[سوره اﻷعراف 96]
خب آیه را خواندیم و الحمدلله معنایش هم واضح است و سریع برویم آیه بعدی را بخوانیم تا ثواب بیشتری را جمع کنیم؟؟؟
کجا با این عجله؟؟؟!!! یکم بنشینیم و یک چایی با عطرِ گل محمدی بنوشیم و فکر کنیم تا قلبمان نورانی شود…
در این آیه خداوند نسخه ای را میدهد تحت عنوان…
ایمان+تقوا《کنترل ذهن》= بازشدن درهای آسمان و زمین
آخه یعنی چی؟؟؟!!!
اولین سوالی که ممکن است به ذهن اکثریت ما خطور کند اینه که آخه چجوررری و از کجااا؟؟!! خدایا قربونت برم من ، قیمت خیارسبز از 10 هزارتومان به 11 هزار تومان افزایش پیدا کرده و زندگی ها سخت شده و همه در فشار و تنگنا هستند ، آخه چجوررری و از کجااا میخوای این اوضاع نابسامان را سامان دهی؟؟!! اصلا این درهای آسمان و زمینی که میگی کجاااست؟؟!!
و در اینجا خداوند محترمانه جواب میدهد که…
جووووووجه ی عزیزم ، چجوری اش به تو نیامده و به من مربوط است ولی اگر خیلی درگیر این سوال هستی برو در این منطق فکر کن که…
آخه چجوررری یک عدد اسپرمِ ریزه میزه تبدیل میشود به یک انسانی با 80 کیلوگرم پوست و گوشت و استخوان و….؟؟!!
آخه چجوررری ، سالاد شیرازی ای که مامانت در دورانی که تو را باردار بود و نوش جان میکرد ، تبدیل به دست و پا و… برای تو میشد؟؟!!
و بعد از تفکر در این سوال ها باید به این درجه برسیم و برویم و به مانند نوح نبی به خدا بگوییم که…
قَالَ رَبِّ إِنِّیۤ أَعُوذُ بِکَ أَنۡ أَسۡـَٔلَکَ مَا لَیۡسَ لِی بِهِۦ عِلۡمࣱ
و نوح چنین گفت که پروردگارا من به تو پناه می آورم از اینکه از تو سوالی را بپرسم که نسبت بدان علم ندارم
[سوره هود 47]
قبل از ورود جدی تر به بحث ؛ جهت دستگرمی و به عنوان یک پیش غذا ، بهتر است در پدیده ای که در یکی از کشورهای جهان اتفاق میفتد تامل کنیم
این قسمت از بحث باید زحمت بکشید و بروید عبارت “پدیده بارش ماهی در هندوراس” را در اینترنت جستجو کنید و ببینید…(خدا خودش میداند که افرادی را به این آگاهی هدایت کند که تشنه حقیقت هستند پس اگر…)
خب این پدیده ای را که خدا جلوی چشمانمان قرار داد را دیدم و الحمدلله آگاه شدیم و برویم به ادامه کارهای روزانه مان ، آخه الان قراره که یک ارز دیجیتالِ گردن کلفت عرضه بشه ، میترسم عقب بمونم و نتونم بخرم و و بدبخت بشم
یعنی همییین؟؟!!
وَکَأَیِّن مِّنۡ ءَایَهࣲ فِی ٱلسَّمَـٰوَ ٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ یَمُرُّونَ عَلَیۡهَا وَهُمۡ عَنۡهَا مُعۡرِضُونَ
و چه بسیار نشانه هایی که در آسمان ها و زمین است و آنان از کنار آنان میگذرند ولی نسبت بدان غافلند
[سوره یوسف 105]پ
این ها نشانه های خداست که بنشینیم و تفکر کنیم و بیشتر باور کنیم که خدای ما خدای غیرممکن ها است و قدرت این را دارد که کارهایی را انجام دهد فراتر از تصوراتِ ذهنیِ ما تا مرزهای باورهای الهی ما را گسترش دهد ولی اکثریت ما خیلی ساده رد میشویم و…
واقعا مرا چه شده است که در برابر این نشانه ی خدا اهمیتی نمیدهم و خیلی ساده رد میشوم بدونِ…
إِذَا تُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ ءَایَـٰتُ ٱلرَّحۡمَـٰنِ خَرُّوا۟ سُجَّدࣰا وَبُکِیࣰّا
و هنگامی که نشانه های خدای رحمن بر آنان خوانده شود ، با چشمانی اشکبار در برابر خدا به سجده می افتند
[سوره مریم 58]
خب الحمد لله کمی بهتر با مفهوم آیه آشنا شدیم که میخواهد بگوید که…
اگر شما تحتِ هر شرایطی و فارغ از اینکه بیرون چه خبر است به این قانون خداوند ایمان داشته باشید که چنانچه من بتوانم که راهِ تقوا یا همان کنترل ذهن را در پیش بگیرم و از درون به احساسِ خوب برسم ، میتوانم اتفاقات خوبی را تجربه کنم…
مثلا تصور کنیم که قیمت خیار سبز برای هر کیلویی پنج میلیون تومان شود و در چنین شرایطی صدای اکثریت جامعه در میاد که این چه وضعشه و فلان و…
حال اگر من بتوانم در آن شرایط ، کنترل ذهن کنم به گونه ای که به احساس خوب برسم ، من برنده ام و درهای آسمان و زمین برای من باز میشود و میتوانم شاهد برکاتی از خدا باشم که مختص من است و دیگران از آن محروم هستند ، این وعده ای است از سمت الله یکتا و…
أَلَاۤ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقࣱّ وَلَـٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ
آگاه باشید که وعده خدا حق است ولی اکثر مردم این حقیقت را نمیدانند
[سوره یونس 55]
باشد که خدا به ما تو فیق دهد که جزو این اکثریتی که این آیه قرآن میگوید ، نباشیم و جزو آن گروه اندکی باشیم که به تعبیر قرآن در مدار “قَلِیلࣰا مَّا تُؤۡمِنُونَ” باشیم و ایمان بیاوریم به این وعده خدا و مجوز ورود به این بهشت زیبای خدا در این دنیا را درک کنیم که هر چه را که اراده کنیم بتوانیم تهیه کنیم و در آن بهشت غرق در احساس خوب و عالی باشیم و زیر لب خود این عبارت زیبای قرآن را زمزمه کنیم و…
وَقَالُوا۟ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی صَدَقَنَا وَعۡدَهُۥ وَأَوۡرَثَنَا ٱلۡأَرۡضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ ٱلۡجَنَّهِ حَیۡثُ نَشَاۤءُ…
و بهشتیان میگویند که حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که وعده صادق به ما داد و زمینِ بهشت را به میراث ما درآورد و هر کجای آن که بخواهیم ، منزل اختیار کنیم…
[سوره الزمر 74]
به به ، چقدر تجسم این امر زیباست که بدون نگاه کردن به قیمت خیار سبز ، به هر میزان که اراده کنی پلاستیک خود را از این میوه بهشتی ، پر میکنی و کارت بانکی خود را تقدیم فروشنده میکنی بدون اینکه از او درخواست تخفیف بکنی و او کارت را میکشد و رسید را تقدیم تو میکند و تو در آن لحظه این ذکر مقدس را زیر لب میگویی که “ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی صَدَقَنَا وَعۡدَهُۥ…
به به ، چقدر تجسم این امر زیباست که خداوند ثروتی سلیمانی به تو عطا میکند و به مانند سکانس ورود حضرت یوسف نبی به مجلس زنان مصر ، تو هم وارد مجلس تحلیلگران افزایش قیمت خیار سبز میشوی و در آن لحظه میبینی که همه به احترام شان و منزلت تو لال میشوند و به خود اجازه این امر را نمیدهند که در برابر تو ، حرف از گرانی و بدبختی بزنند و تو این صحنه را میبینی و این ذکر مقدس سلیمان نبی را زیر لب زمزمه میکنی که “هَـٰذَا مِن فَضۡلِ رَبِّی”
و لازم به ذکر است که این نکته را هم بگویم که مرتبط با قسمت آغازین این نوشته است که “در اثر فراموش کردن خدا به عاقبتی دچار شدیم” که عده ای از جانب خدا مامور شدند و آمدند و از طریق همین قرآن ما را گمراه کردند که…
ببین ، بهشت مالِ دنیای بعد از مرگ هست ، این دنیا فقط سختی و رنج و در دنیای بعد بهشت جاویدان
و همه اینها را شنیدیم و باور کردیم و خود را غرق در رنج کردیم و…
ولی خدا را شاکرم که به برکتِ استاد عباس منش ، این اندیشه در ذهنمان ایجاد شد که میشود در این دنیا هم بهشت را تجربه کرد
بگذریم…
اما این حکایت باز شدن قفلِ آسمان و زمین و گشوده شدن درب های آن ها چیست؟
قبل از جواب این سوال ، بر خود لازم میدانم که خاطره ای از خودم نقل کنم
در دوران دانشجویی بودم که دوستی داشتم که به شدت هر چه تمامتر مذهبی بود و آشنایی زیادی با سخنان امامان و پیامبران داشت…
همان روزها بود که قیمت دلار اوج گرفته بود و این اندیشه در ذهن او ایجاد شد که آره بدبخت شدیم و رفت ولی منی که آن روزها با قانون و مباحث موفقیت آشنائیت چندانی نداشتم ، نمیفهیدم که چرا این عبارت وِردِ زبانم شده بود که…
همان خدایی که در دلار 3،000 تومانی خدایی میکند ، در دلار 30،000 تومانی هم خدایی میکند
خلاصه او این جمله را از من میشنید و مقاومت میکرد و با طعنه به من میگفت که آره تو راست میگی ، من سال گذشته فلان چیز را خریدم اینقدر و الان شده اینقدر ، حالا تو میای به من میگی که “همان خدایی که در دلارِ….”
این سخن او برای من جای تعجب داشت که آخه تو که دنبال کننده آموزهای امامان و پیامبران هستی ، پس شایسته نیست که در برابر حرف من مقاومت کنی…
خلاصه گذشت و گذشت تا اینکه من به یک داستان و سخن زیبا که مربوط به زندگی حضرت سجاد علیه السلام است برخوردم و برای او ارسال کردم و از آنجا که او خیلی شخصیتِ مذهبی داشت ، در برابر این سخن حضرت سجاد علیه السلام مات و مبهوت مانده بود و هیچ حرفی برای عرضه به من نداشت ، حال آن داستان و سخن این بود که…
ذکر عند علی بن الحسین علیهما السلام غلاء السعر فقال: وما علی من غلائه ان غلا فهو علیه ، وان رخص فهو علیه
ترجمه این عبارت به زبان خودمان اینگونه است که…
در زمان حضرت سجاد عده ای نزد ایشان آمدند و از گرانیِ قیمت ها شکایت کردند و ایشان در جوابشان میفرماید که ، “اصلا این مساله به من چه ربطی دارد؟ اگر گران باشد ، روزی با اوست و اگر ارزان هم باشد ، روزی با اوست…”
به به ، چه باور زیبایی…
اگر گران باشد روزی با اوست و اگر ارزان باشد روزی با اوست
برای او که “إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّهِ ٱلۡمَتِینُ” است که فرقی ندارد گران باشد یا ارزان ، اوست خدایی که به نرخِ دلار روزی نمیدهد…
متاسفانه اکثریت ما انسان ها ، تصور اشتباهی از خدا داریم که فکر میکنیم وقتی بخواهد رزقی به ما بدهد ، اول نگاه میکنه به نرخ دلار بعدش میشینه یه دل سیر گریه میکنه و با خودش میگه “ای بابا ، این مسوولین نمیگذارند که من به فلان خانم یا آقا روزی دهم و…”
حال که چنین است ، من هم مثل حضرت ابراهیم که ندای “لَاۤ أُحِبُّ ٱلۡـَٔافِلِینَ” سر داد ، از این خدای ضعیفی که توانایی روزی دادن را ندارد ، بیزاری میجویم و به سوی خدای قدرتمندی روی می آورم که روزی دادن به این همه مخلوقاتش ، او را به سُتوه و عجز در نیاورده و نمی آورد و نخواهد آورد…
إِنِّی وَجَّهۡتُ وَجۡهِیَ لِلَّذِی…
همانا من به سوی خدایی روی می آورم که…
[سوره اﻷنعام 79]
خلاصه راه من از دوستم جدا شد و من شاهد برکات فراوانی در زندگی ام بودم ولی از او خبری ندارم که ندارم…
بگذریم
و اما ادامه همان سوال که این حکایتِ باز شدن قفلِ آسمان و زمین و گشوده شدن درب های آن برای گروهی که ایمان دارند که با کنترل ذهن خود به سمت زیبایی ها به گونه ای که احساسات آنان را درگیر کند ؛ میتوانند دریافت کننده یِ زیبایی ها باشند ، چیست؟
کافیست در یک نشانه ساده ای که هر روز جلوی چشمانمان است تامل کنیم تا بهتر بفهمیم و آن نشانه همین قفلِ صفحهِ تلفن همراهِ هوشمند ما است…
در اکثر گوشی های هوشمندی که ما داریم یک حالت قفل صفحه داریم بنام حالت چهره و میتوانیم از آن استفاده کنیم و گوشی همراه خود را قفل کنیم و برای باز شدن آن کافیست که آن را در برابر چهره خود قرار دهیم تا قفلِ آن باز شود…
حکایت قفل آسمان و زمین ، دقیقا مثل همین حالت قفلی است که در گوشی های هوشمند ما وجود دارد و با حالتِ چهره باز میشود و همانگونه که آن گوشی هوشمند تشخیص میدهد که این چهره متعلق به کسی نیست که صاحب گوشی است و آن قفل را باز نمیکند ، سیستم کائنات هوشمند خدا هم به صورت خیلی دقیق تشخیص میدهد که این قفل آسمان و زمین ، برای چه کسانی باید باز شود و برای چه کسانی بسته بماند…
تامل کنیم در این دو عبارت زیر و بروی واژه هوشمندی که در هر دوی آنها مشترک است و خیلی آگاهی ها به ما هدیه میدهد…
تلفن همراه هوشمند و سیستم کائنات هوشمند خداوند
حال رمزِ باز شدن این قفلِ آسمان و زمین چیست؟؟؟!!!
رمز بسیار ساده است و همان چیزی بود که در آن آیه قرآن خواندیم…
ایمان+تقوا=بازشدن قفل آسمان و زمین و جاری شدن برکااات به زندگی…
رمز این است که ایمان بیاوریم به این امر که اگر من اهل تقوا باشم و ذهنم را به سمت زیبایی ها و خوبی ها هدایت کنم به گونه ای که احساساتِ زیبایی در درون من شکل بگیرد و حالِ دلم خوب شود ، باید شاهدِ ورود برکات به زندگی ام باشم ؛ تمااام
این وعده خداست و وعده خدا حق است ، پس من باید خودم را در عرصه تقوا و ایمان به این امر که تقوا همه چیز است ، تقویت کنم و به تعبیر قرآن ؛ توشه ای از تقوا برای خودم جمع کنم تا همواره در معرض برکات باشم…
وَتَزَوَّدُوا۟ فَإِنَّ خَیۡرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقۡوَىٰ
و ای گروه مومنان ، توشه ای برای مسیر خود برگیرید و بهترین توشه همان تقوا است
[سوره البقره197]
پس من باید در هر لحظه و هر ساعت ، باید مراقب کانون توجهم باشم که به سمت زیبایی ها است یا نازیبایی ها و قطب نمای من در این مسیر احساساتم می باشد بدین صورت که اگر احساساتم زیباست یعنی در حال توجه به زیبایی ها هستم و باید در آینده ای نزدیک شاهد اتفاقات زیبا باشم و اگر احساساتم نازیباست یعنی که کانون توجه من به سمت نازیبایی هاست و باید خود را آماده کنم تا در آینده ای نزدیک شاهد اتفاقات نازیبا باشم ، به تعبیر قرآن…
یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ ٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَلۡتَنظُرۡ نَفۡسࣱ مَّا قَدَّمَتۡ لِغَدࣲۖ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ
ای کسانی که ایمان آورده اید ، ذهن خود را در حریمِ جادهِ دستوراتِ الله کنترل کنید تا از مسیر الله خارج نشود و هر لحظه ناظر خود باشید که در حال ارسال چه چیزهایی برای لحظاتِ آینده یِ خود هستید و مجددا تقوای الهی را نصب العین خود قرار دهید ؛ همانا خداوند به آنچه که انجام میدهید آگاه است
[سوره الحشر ١8]
اگر در آیه بالا نگاه کنیم متوجه میشویم که دو باره واژه تقوای الهی آمده و در بین این دو واژه ، نکته ای زندگی ساز آورده است و از همه مهمتر و قبل از هر چیز از ایمان سخن به میان آورده است…
یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ “ءَامَنُوا۟” ؛ 《ٱتَّقُوا۟ ٱلله》 وَلۡتَنظُرۡ نَفۡسࣱ مَّا قَدَّمَتۡ لِغَدࣲ 《وَٱتَّقُوا۟ ٱلله》…
و باز هم ایمان و تقوا…
حال وظیفه من این است و شب و روز این وعده خدا را به خود مرور کنم که اگر اهل ایمان و تقوا باشم ، درب های آسمان و زمین بروی من باز میشود حتی در زمانیکه همه در اوج ناامیدی هستند و هیچ منطق و روزنه ای برای باز شدن نیست ، خداوند یکتا به گونه ای برای من راهگشایی میکند که به ذهن هیچ کس خطور نمیکند ، به تعبیر قرآن…
وَیَرۡزُقۡهُ مِنۡ حَیۡثُ لَا یَحۡتَسِبُ
و از جایی که گمان نمیکند به او روزی میرسانیم
[سوره الطلاق ٣]
و به تعبیر حضرت علی علیه السلام…
لَوْ اَنَّ السَّماواتِ وَالاَْرْضَ کانَتا عَلى عَبْدٍ رَتْقا ثُمَّ اتَّقَى الله لَجَعَلَ الله لَهُ مِنْها مَخْرَجا وَرَزَقَهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب
اگر آسمان ها و زمین، راه را بر بنده اى ببندند و او تقواى الهى پیشه کند، خداوند حتماراه گشایشى براى او فراهم خواهد کرد و از جایى که گمان ندارد روزى اش خواهد داد.
و به تعبیر مولانا
و اگر بر تو ببندد همه ره ها و گذر ها
رَهِ پنهان بنماید که کَس آن راه نداند
وظیفه من تقوا و آرام بودن با یادِ خودِ خودِ خودش است و وظیفه او راه گشایی ، این یک معامله دو طرفه است و قرارداد آن در کتاب مقدس ثبت است که…
وَأَوۡفُوا۟ بِعَهۡدِیۤ أُوفِ بِعَهۡدِکُمۡ
و به عهدی که با من بستید پایبند باشید تا به عهدی که من با شما بستم ، وفا کنیم
[سوره البقره 40]
حال این منم که تعیین میکنم که پای این معامله بمانم و یا رو به فراموشی بیاورم و معامله را فسخ کنم و چنانچه معامله را فسخ کنم و در این امر پافشاری کنم ، طرف مقابل هم فسخ میکند و… ، به تعبیر قرآن
نَسُوا۟ ٱلله فَنَسِیَهُمۡ
و خدا را فراموش کردند ، پس ما هم آنان را فراموش کردیم
[سوره التوبه 67]
و چه خسارت سنگینی باید بابت این فسخ معامله بدهم ، خسارتی از جنس…
ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُوا۟ دِینَهُمۡ لَهۡوࣰا وَلَعِبࣰا وَغَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَیَوٰهُ ٱلدُّنۡیَاۚ فَٱلۡیَوۡمَ نَنسَاهُمۡ کَمَا نَسُوا۟ لِقَاۤءَ یَوۡمِهِمۡ هَـٰذَا وَمَا کَانُوا۟ بِـَٔایَـٰتِنَا یَجۡحَدُونَ
همان کسانی که دین خود را به سرگرمی و بازیچه گرفتند و برچسب های دنیای آنها را فریب داد ، پس بخاطر چنین امری که دیدار امروزشان را به فراموشی سپردند و نشانه های ما را مورد انکار قرار میدادند ، ما نیز در چنین روزی آنان را به فراموشی می سپاریم و اعتنایی به آنان نمیکنیم
[سوره اﻷعراف 51]
چه خسارتی سنگین تر از اینکه پادشاه جهانیان من را فراموش کند و هیچ احترام و منزلتی برای من قائل نباشد همانگونه که من برای او احترام و منزلتی قائل نبودم؟؟
و در صورت پایبندی به این معامله ، بهشتی رو تجربه خواهم کرد که دیگران در خواب هم نمیبینند ، بهشتی از جنس…
لَـٰکِنِ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡا۟ رَبَّهُمۡ لَهُمۡ غُرَفࣱ مِّن فَوۡقِهَا غُرَفࣱ مَّبۡنِیَّهࣱ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَـٰرُۖ وَعۡدَ ٱللَّهِ لَا یُخۡلِفُ ٱللَّهُ ٱلۡمِیعَادَ
ولی برای کسانی که تقوای الهی را در دستور کار خود قرار داده اند ، دستاوردهایی از جنس سعادت بهشتی وجود دارد که بر فراز هر دستاورد ، دستاوردهای عالی تری بنا شده است که از زیر آن نهرهایی از آب و… روان است . این وعده خداست و هرگز خداوند خلف وعده نمیکند
[سوره الزمر ٢٠]
البته این ترجمه ای که برای این آیه نوشتم بیان کننده حق مطلب و آن احساس خوبی که در این آیه نهفته بود نیست که نیست ولی باید از خداوند درخواست کنیم تا طعم واقعی آگاهی های نهفته در این آیه را به ما بچشاند…
حال که چنین است ؛ من باید خیلی خیلی خیلی در حاشیه باشم که پایبند به چنین معامله ای نباشم ، معامله ای که میگوید اگر یک خوبی بیاوری ده برابر آن را به تو برمیگردانم و چنانچه یک بدی بیاوری به همان اندازه به تو برمیگردانم
مَن جَاۤءَ بِٱلۡحَسَنَهِ فَلَهُۥ عَشۡرُ أَمۡثَالِهَا وَمَن جَاۤءَ بِٱلسَّیِّئَهِ فَلَا یُجۡزَىٰۤ إِلَّا مِثۡلَهَا وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ
هر کس کار نیکی بیاورد خداوند ده برابرش را به او برمیگرداند و هر کس که کار بدی را بیاورد ، به همان اندازه با او برگشت داده میشود و آنها از سمت خداوند مورد ظلم واقع نمیشوند.
[سوره اﻷنعام ١60]*
حال با وجود چنین آگاه شدنی ، باید بنشینم و فکر کنم که به چه بهایی میخواهم این معامله را فسخ کنم؟! آیا جایی را پیدا کرده ام که قراردادهای با ارزش تر منعقد میکنند؟! آیا…؟!
و پناه بر خودِ خودِ خودش که به اندازه یک پلک بر هم زدن از او غافل شوم و معامله را در ازای یک قیمت ناچیز و بی ارزش فسخ کنم و عهدی را که با او بستم ، زیر پا بگذارم و به غیر خودش روی آورم که…
إِنَّ ٱلَّذِینَ یَشۡتَرُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَأَیۡمَـٰنِهِمۡ ثَمَنࣰا قَلِیلًا أُو۟لَـٰۤائکَ لَا خَلَـٰقَ لَهُمۡ فِی ٱلۡـَٔاخِرَهِ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ ٱللَّهُ وَلَا یَنظُرُ إِلَیۡهِمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَـٰمَهِ وَلَا یُزَکِّیهِمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمࣱ
آنان که عهد خدا و سوگند خدا را به بهایی اندک بفروشند اینان را در آخرت بهرهای نیست و خدا با آنها سخن نگوید و در قیامت به نظر رحمت بدانها ننگرد و (از پلیدی گناه) پاکیزهشان نگرداند، و آنان را عذابی دردناک خواهد بود.
[سوره آل عمران 77]
خلاصه اگر من اهل ایمان و تقوا باشم ، راه برایم باز میشود و برکات جاری میشود و این که چگونه و از کجا و از چه طریقی این مسیر برای من باز میشود ، به من مربوط نیست که نیست…
آری باز میشود ، همانگونه که برای یوسف نبی ای باز شد که در مواجهه با زلیخایی قرار گرفت که او را در یک فضای امنیتی شدید و در اتاقی قرار داد که خودش بود و او و با ندای “هَیۡتَ لَکَ” او را به امری دعوت میکرد که خدا چنین امری را ناپسند میدانست…
وَغَلَّقَتِ ٱلۡأَبۡوَ ٰبَ وَقَالَتۡ هَیۡتَ لَکَ…
و همسر عزیز مصر درب ها را با شدت هر چه تمامتر بروی او بست و به یوسف نبی گفت که من آماده ام و بسوی من بشتاب…
[سوره یوسف ٢٣]
تصورش را بکنیم که زلیخای زیبا رو ، یوسف نبی را به اتاقی هدایت کرد و چندین درب را بروی او بست تا فضا بسیار امنیتی باشد و راه فراری برای او نباشد ، حال در آن فضا کدام منطقی قبول میکند که راه فراری برای یوسف باز شود ولی یوسف نبی تقوای الهی پیشه کرد و خویشتن داری کرد و خدا برای او راهگشایی کرد و او را از آن اتفاق نازیبایی که زلیخا برایش در نظر گرفته بود ، نجات داد…
آری ، اگر من تقوا میشه کنم راه باز میشود ، همانگونه که برای مادر موسی باز شد…
تصورش را بکنیم که یک مادری که نوزادی در بغل دارد و از هر طرف که فرار میکند تا بتواند جان نوزداش را نجات دهد ولی در هر طرف لشکریانِ فرعونی را میبیند که دنبال نوزدانی میگردند تا آنها را بکشند ولی در همان شرایط ، خدا برای آن مادرِ نگران راهگشایی میکند و یک راهی را به او پیشنهاد میدهد که به عقلِ هیچ کس هم نمیرسد…
وَأَوۡحَیۡنَاۤ إِلَىٰۤ أُمِّ مُوسَىٰۤ أَنۡ أَرۡضِعِیهِۖ فَإِذَا خِفۡتِ عَلَیۡهِ فَأَلۡقِیهِ فِی ٱلۡیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحۡزَنِیۤۖ إِنَّا رَاۤدُّوهُ إِلَیۡکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ
و ما به مادر موسی وحی کردیم که نوزدات را شیر بده و هر گاه بخاطر او ترسیدی ، او را به دریا بینداز و و در برابر چنین کاری ترس و غم به خود راه مده که ما او را به تو برمیگردانیم و از رسولان قرارش میدهیم
[سوره القصص ٧]
خب راه پیشنهادی خدا این بود که بچه را به دریا بسپارد و در اینجا باید تفکر کنیم که آخه به عقل چه کسی خطور میکند که خداوند اینگونه برایش راه گشایی میکند؟؟؟!!!
آری ، خداوند به شرط تقوا برای من راهگشایی میکند و یک راهی را برای من باز میکند که به عقل هیچ کس هم نمیرسید ، دقیقا مثل همان راهی که برای حضرت مریم باز کرد در آن لحظاتی که این بانو که ازدواج نکرده بود و با یک نوزاد در بغل به نزد قوم خود برمیگردد…
خب در چنین لحظاتی ، او می بایست تمامیِ زخم زبان هایِ افرادِ قوم و قبیله اش را به جان بخرد و هیچ دفاعی در برابر آنها نداشته باشد ولی خدا در آن لحظات برای او راهگشایی میکند و چنان راهی برای او باز میکند که به عقل هیچ کس هم نمیرسید ، زیرا که به عقل هیچ کس نمیرسد که یک نوزاد تازه متولد شده شروع به سخن گفتن بکند…
قَالَ إِنِّی عَبۡدُ ٱللَّهِ ءَاتَانِیَ ٱلۡکِتَـٰبَ وَجَعَلَنِی نَبِیࣰّا…
و آن نوزاد در گهواره به سخن در آمد و گفت که من عبدِ خدا هستم و خداوند به من کتاب داده و مرا نبی و پیامبر قرار داده…
[سوره مریم ٣٠]
و وقتی که قومِ حضرت مریم چنین امری را دیدند ، همگی تعجب کردند و به پاکدامنی حضرت مریم اقرار کردند…
آری ، به شرط تقوا خدا برای من راهگشا میشود ، همانگونه که برای مادرِ اسماعیل این اتفاق افتاد و در دل یک بیابان بی آب و علف ، چشمه ای جوشان را از زیر پای فرزندش ؛ برای آنان جاری ساخت ، چشمه ای که از آن زمان در حال جوشیدن است و تا به اکنون نیز در حال جوشیدن است و نام آن چاه زمزم است که در چند قدمی خانه کعبه واقع شده است….
آری ، به شرط تقوا خداوند برای من راهگشایی میکند همانگونه که برای اصحاب کهف راهگشایی کرد…
اصحاب کهف گروهی از جوانان بودند که در روزگاری زندگی میکردند که فضای جامعه شرک آلود بود و آنان در چنین فضای شرک آلودی ، ایمان و پاکی خود را حفظ میکنند و…
نَّحۡنُ نَقُصُّ عَلَیۡکَ نَبَأَهُم بِٱلۡحَقِّۚ إِنَّهُمۡ فِتۡیَهٌ ءَامَنُوا۟ بِرَبِّهِمۡ وَزِدۡنَـٰهُمۡ هُدࣰى
و ای محمد ، ما داستان آنان را به حق برای تو بیان میکنیم ؛ آنان گروهی بودند که به پروردگار خویش ایمان آوردند و ما بر هدایت آنان افزودیم…
[سوره الکهف ١٣]
در چنان شرایطی ، کسی که بتواند همرنگ جماعت نباشد و ایمان خود را به خدا نشان دهد ؛ واقعا جای تحسین دارد و این گروه که به اصحاب کهف مشهور شدند ، به لطف الله توانستند چنین کاری بکنند…
حال آنان به جهت دوری از آن جامعه غفلت زده ، به یک غار که فضای سربسته دارد پناه میبرند و یک اتفاقی میفتد که از دید ما عجیب است و آن اتفاق این است که خداوند در جواب تقوا و کنترل ذهن آنان ، برای آنها راهگشایی میکند و آن ها را به سیصد و نه سال بعد منتقل میکند و از مدار چنین جامعه غفلت زده ای خارج میکند..
وَلَبِثُوا۟ فِی کَهۡفِهِمۡ ثَلَـٰثَ مِا۟ئَهࣲ سِنِینَ وَٱزۡدَادُوا۟ تِسۡعࣰا
و آن گروه به مدت سیصد و نه سال در غار خود ماندند
[سوره الکهف 25]
عهه ، چی شد این وسط؟! آنها که داخل غار بودند و فضا هم سربسته بود ، پس این راهی که برای آنان باز شد چی بود و از کجا باز شد؟!
آها ، یعنی آنها در زمان سفر کردند؟؟!!
بابا این حرفا چیه دیگه؟!خدایا یجور حرف بزن ما هم بفهمیم دیگه ، این سفر در زمان و اینا چیه؟!
خدا هم میگوید من ساده حرف زدم و چیزِ پیچیده ای نگفتم ، فقط کافیست در نشانه های اطرافت که من آنها را برای تو گذاشتم تا بتوانی بهتر قرآن را درک کنی ، تامل کنی…
خدا هم میگوید که اگر یه کوچولو دقت کنی ، میبینی که خودت هم در زمان سفر میکنی…
عهه ، منم در زمان سفر میکنم ، پس چجورری؟!
خدا هم میگوید که ببین که در زمان گذشته برای پرداخت قبض آب و برق و… می بایست بلند شوی و لباس بپوشی و سوار وسایل نقلیه شوی و به بانک بروی و آنها را بپردازی و این فرآیند برای تو حداقل یک ساعت زمان میبرد ولی الان به برکت درگاه و پورتالِ بانکی ، به صورت اینترنتی در عرض 1 دقیقه پرداخت میکنی و این یعنی که تو در زمان سفر کردی و 59 دقیقه زودتر از قبل ، توانستی آن را بپردازی…
حال نکته در اینجاست که…
به برکتِ علم ، پورتال هایی ساخته شده مثل همین پورتال های بانکی که میشود در زمان سفر کرد و خیلی سریع امور خود را انجام دهیم ، اموری که در زمان گذشته و قبل از پیشرفت علم ؛ می بایست با صرف زمان زیادی انجام داد…
حال برای اصحاب کهف هم پورتال هایی پیشرفته تر باز شد که توانستد خودشان را وارد آنها کنند و در زمان سفر کنند…
پورتال هایی که وجودِ آنان در عرصه علم از جنبه تئوری اثبات شده و نام آنها کرمچاله است و چه بسا که در آینده ای نزدیک بتوانند در عرصه عمل هم آنان را بسازند تا انسان ها بتوانند از طریق آنها سفر کنند ، پس همانگونه که در زمان کنونی ، توانسته اند به برکت علم ؛ چنین پورتال های برای کارهایی بانکی و… بسازند ؛ شاید بتوانند در آینده ای نزدیک…
و به همان منطقی که اگر 200 سال پیش به یک شخصی میگفتند که قرار است در آینده ای نزدیک وسیله ای ساخته شود بنام هواپیما که فاصله رفت و آمد بین شهرها را کوتاه میکند و او مسخره میکرد ، ما نباید چنین اموری را به سخره بگیریم و ساده از کنار آنان رد شویم زیرا که…
او مسخره میکرد ولی هواپیما ساخته شد و…(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)
وَتِلۡکَ ٱلۡأَمۡثَـٰلُ نَضۡرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَ
و ما اینگونه آن مثال ها را برای مردم می آوریم تا شاید تفکر کنند…
[سوره الحشر ٢١]
همین دیگه ، بُرد با کسانی است که تفکر میکنند در نشانه های خدا و از کنارِ نشانه های الله به سادگی عبور نمیکنند و آنها را شوخی نمیپندارند…
جهت کسب اطلاعات بیشتر در عرصه سفر در زمان ، مقاله زیر را بخوانید که در مورد داستان معراج و سفر در زمان پیامبر از مسجد الحرام به مسجد الاقصی است
abasmanesh.com
خدایا شکرت…
و این آگاهی ها به برکت اتفاقی بود که در باشگاه بدنسازی ام اتفاق افتاد…
حقیقت این است که در باشگاهی که می میروم جهت بازشدن قفل کمدهایمان باید از دو طریق اقدام کنیم که یکی از آنان اثر انگشت است و دیگری حالت چهره و آن حالت چهره و ارتباط آن با بازشدن قفل کمد ، چنین اندیشه ای را در ذهن من جرقه زد و وجود مرا به آن آیه قرآن که ذکر شد هدایت کرد و احساسی مرا به این سو کشاند که بنویسم…
و خدا رو شکر میکنم برای چنین آگاه شدنی که اگر بخواهم آن را در یک جمله خلاصه کنم میشود این چهار کلمه از قرآن…
ٱصۡبِرۡ إِنَّ ٱلۡعَـٰقِبَهَ لِلۡمُتَّقِینَ
و ای محمد ، صبر پیشه کن ، همانا پایان کار به نفع افراد با تقوا است
[سوره هود 49]
آری ، اگر من در لحظاتی که زندگی برایم سخت میشود ، صبر پیشه کنم و ذهنم را کنترل کنم به سمت زیبایی ها ، پایان کاری زیبا با امضای خدا روزی ام میشود ، این وعده خداست . تماااام
آری ، اگر من همرنگ جماعت نشوم و در کمپین 《نه به گرانی خیارسبز》 شرکت نکنم و ذهنم را کنترل کنم و وجودِ خویش را به رزاقیت خدا ، آرام کنم ؛ من برنده میشوم و عاقبتی زیبا در انتظار من قرار میگیرد ، عاقبتی از جنس ورود به مدار اولیاءالله و شرکت در مجلس مهمانانِ وی آی پی خدا…
این داستان ورود به مدار اولیاء الله هم وعده خداست که چنانچه من اهل ایمان و تقوا باشم ، جزو اولیاءالله خواهم بود و برای اولیاءالله نه ترسی وجود دارد و نه غمی…
أَلَاۤ إِنَّ أَوۡلِیَاۤءَ ٱللَّهِ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ وَکَانُوا۟ یَتَّقُونَ
آگاه باشید که برای دوستان خدا ، نه ترسی است و نه غمی ، همانها که ایمان آورده اند و تقوا را سرلوحه کار خود قرار داده اند.
[سوره یونس 62 – 63]
عهه ، چه فرمول زیبایی شد…
ایمان+تقوا=ورود به مدار اولیاءالله که نه ترسی بر آنان است و نه غمی
و داستان شرکت در مجلس مهمانان وی آی پی خدا هم وعده ای دیگر از خداست برای گروهی که اهل تقوا و کنترل ذهن به سمت زیبایی ها هستند ، وعده ای که در کتاب مقدس ثبت شده است…
إِنَّ أَکۡرَمَکُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَتکُمۡ
همانا گرامی ترین شما نزد خدا ، کسانی هستند که در مهارت کنترل ذهن ؛ از توانایی بالاتری برخوردار هستند
[سوره الحجرات ١٣]
هر چه با تقوا تر شوم ، در ملکوت خدا گرامی تر خوانده میشوم و مجوز ورود به مجلس مهمانی بندگان وی آی پی خدا را دریافت میکنم ، مجلسی بهشتی که در آنجا سخن از سلامتی و زیبایی است ، آن هم در یک جایگاهِ زیبا ، جایگاهی از جنس…
إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ فِی جَنَّـٰتࣲ وَنَهَرࣲ فِی مَقۡعَدِ صِدۡقٍ عِندَ مَلِیکࣲ مُّقۡتَدِرِۭ
بدون شک ، کسانی که اهل تقوا هستند در بهشت های با چاشنی باغ و نهر قرار دارند و در جایگاهی راستین نزد پادشاهی مقتدر به سر می برند
[سوره القمر 54 – 55]
خدایا شکرت
یا حق
سلام اقای احمدی
هروقت ایمیل میاد که از شکا کامنتی رسیده ذوق و شوق کل وجودمو میگیره چون میدونم قراره درسهایی از قران یاد بگیرم خیلی ممنونم بخاطر این همه دقتی که در ایات دارین
اتفاقا دیشب داشتم مستندی نگاه میکردم که میگفت سفر در گذشته ممکن نیست اما سفر در اینده امکان داره و قران اینو صدهاسال قبل گفته
خیلی ممنون میشم اگر بیشتر کامنت برارین تا بیشتر استفاده کنیم
سلام آقای احمدی .
کامنت زیبای شما پاسخ به سوالی بود که دیروز صبح در تمرین ستاره قطبی ام از خداوند خواسته بودم .
خداوند سوال مرا در مقاله توحیدی شما که مزین به نشان هابی از آیات قرآنی بود ،در کمتر از 24ساعت پاسخ دادند .
من در تمرین ستاره قطبی از خداوند سوال کردم و پرسیدم که معنی آیه ی
یرزقه من حیث لایحتسب
سوال من در کامنت شما به زیبایی هر چه تمام تر جواب داده شد .حتی از خداوند سوال کردم که اینکه در قرآن می فرمایید درهای آسمان و زمین به روی شما گشوده میشه یعنی چی ؟و روزی از جایی که فکرشم نمی کنید به شما می رسد چگونه اتفاق می افته ؟
و جواب سوالات من در کامنت توحیدی قرآنی شما چقدررر زیبا جواب داده شد
خداوند همیشه به سوالات و پرسشهای مت پاسخ می دهد و این دفعه با مقاله توحیدی شما من جواب هایم را یافتم .خدا ا شکر بابت دریافت به موقع پاسخ .از خداوند می خواهم که مرا درمسیر رشد و درک آگاهی ها هدایت نماید .
آقای احمدی من هر زمان که شما کامنت می گذارید در سایت نشانه برایم می آید و من کامنت های شما را با اشتیاق مطالعه می کنم و از این نظم و ساختار نوشتن و توالی موضوعات نوشته شده و جمع بندی و در نهایت درک و آگاهی و تسلط شما بر مفاهیم قرآنی که همراه با تحقیق و جستجو و تفحص می باشد ،لذت می برم .قلم شما پاکی قلب . خلوص نیت شما را نمایان میسازد.
از شما صمیمانه سپاسگزارم .پیوسته سربلند ،سلامت ،ثروتمند و استوار در مسیر توحید باشید .
سلام به آقا رضای عزیز بنده vipخدا جون ، این کامنتت برای من بود ، .
خدا درها رو باز میکنه به شرط ایمان +تقوا برای خودم بارها و بارها این اتفاق افتاد که زمانی که تونستم ذهن امپروکنترل کنم چه پرهایی به روی باز شده ، این کامنت شما باعث شد مرور بشه کنترل ذهن ، از اونجایی که ما انسان ها فراموش کار هستیم یادمون میره ،
اتفاقا با مادرم که رابطه ای عالی دارم در باره همین عمل صحبت میکردیم میگفتم مادر دیدی خیلی ها میگن خدا ارحم الراحمین ، خدا روزی رسونه ،وقتی پای عمل میرسه کلا فراموش کار میشیم ،
از خداوند میخوام فاصله بین حرف و عمل ام نزدیک باشه ،
جزو عمل کنندگان باشیم ،
و باز در آخر تحسین میکنم بابت این کتاب ای که نوشتی,
سپاسگزارم
سلام و درود الهی بر شما داداش عزیزم آقا رضا
سپاسگزارم که خداوند این چنین زیبا هدایتم کرد به این کامنت پر از آگاهی و حس خوب
سپاسگزارم از شما که این چنین خداوند باران آگاهی را از طریق کامنت شما بر قلب و ذهن من جاری کرد، چند روزی هست که به شدت دارم کار می کنم که برای ذهنم کنترل ذهن رو طوری جا بندازم که براش بشه یه عادت و هر لحظه احساس کنم این حرفی که می زنم چه نتایجی برام داره چه فرکانسی دارم می فرستم و هر چه بیشتر باور کنم خودم خالق زندگیم هستم.
و امروز صبح که بیدار شدم به کامنت زیبای شما هدایت شدم، اغراق نیست اگر بگم خط به خط این کامنت آگاهی های ناب بودن واقعا کامنت شما یک اهرم رنج و لذت تمام عیار هست
چه تعبیرات زیبایی به کار بردین واقعا ما با باورهای اشتباه خودمون تو این شرایط هستیم مانند این هست که در شکم نهنگ گیر افتادیم
و تنها راه نجات ما این هست که ایمان بیاریم که اگر اینجا هستیم به خاطر باورهای خودمون هست
یادآوری داستان پیامبران که تو هم اگر ایمان داشته باشی و صبوری کنی خداوند برای تو هم راهگشا هست،به قول استاد قوانین الهی با دقت ریاضی وار کارشون رو انجام میدن و نقص و خطایی ندارن دقیقا مثل کامپیوتر کد بزنی نتیجه همون کد رو می بینی بزنی دو به علاوه دو جواب میشه چهار نمی تونه بگه نه الان بشه پنج
مثل همون مثال قفل گوشی جهان اینقدر هوشمند هست الان اگر تو این شرایطم ببینم چه فرکانس هایی دارم می فرستم که جهان از همون جنس وارد زندگیم می کنه پس اشکال از سمت من هست من باید تغییر کنم و به نسبت تغییراتم جهانم تغییر می کنه، اطرافیانم تغییر می کنن، رزق و روزی من تغییر می کنه
در مورد اون مثال پورتال زمان یادم میاد چند سال پیش پدرم از دوران جوانیش صحبت می کردن که یه درویش اشعار شاه نعمت الله ولی رو میخونده و تفسیر می کرده جایی از صحبت هاش میگه که شهرها به هم نزدیک میشن و همه شروع کردن به خندیدن و مسخره کردن که چطوری این اتفاق می افته مگه میشه کرمان بیاد کنار سیرجان!!!! و پدرم می گفتن الان منظور حرفش رو فهمیدم که با این امکانات ماشین و هواپیما شهرها به هم نزدیک میشن بله با پیشرفت علم بهتر می تونیم آیه های قرآن رو درک کنیم. الهی شکرت برای این هدایت زیبا
سپاسگزارم داداش عزیزم
سلام آقای احمدی عزیز
من دو روز پیش به کامنت شما هدایت شدم اما در مدار خواندن کاملش نبودم و امروز محقق شد و این همه از لطف پروردگارم هست .
کامنت های شما دیگه کامنت نیست برای من حکم کتاب تفسیر قرآن هست.
و چقدر به من کمک میکنه تا بهتر قرآن را بفهمم و درک کنم .
شما با ا
تفسیرهای زیبا از قرآن این باور را در ما می سازید که درک و فهم قرآن کار سختی نیست و ما هم میتوانیم در مدار آگاهی های این کتاب باشیم به شرط ایمان و استمرار و شور و ذوق داشتن و عمل کردن به آن چه که از این کتاب به ما گفته شده .
بی نهایت از شما سپاسگزارم و هر موقع ایمیلی از شما دریافت میکنم به خودم میگم : به به باز هم درس هایی از قرآن برایم آمده تا بیشتر در دانش و آگاهی های این کتاب باشم.
در پناه الله یکتا
شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
سلام و درود بر رضای عزیز و دوست داشتنی
به به واقعا به به احسن الله من الخالقین خدایا این چیه که به ما هدیه دادی بوسیله بنده پاک و توحیدی ات واقعااااا فقط باید با سکوت فقط خوند و خوند و خوند و حرفی نزد اینهمه زیبایی در یک کامنت چقدر زیبای قلمت الان پنجمین کامنتی هست که دارم از شما میخونم یکی از یکی بهتر اصلا به اسم شما که میرسم چشمام برق میزنه که آخ جون قراره سفر زمان داشته باشیم تو آسمونها سیر کنیم چقد زیبا آیات خدارو کنار مطالب زیبات آوردی و فهم کلام و برامون آسون کردی و چقد زیبا کنترل ذهن و پاداش اونو برام قابل فهمتر کردی دمتگررررررم رضای عزیز نمیدونم چی بگم دربرابر اینهمه آگاهی ناب چه میشود گفت بجز سکوت
خداروشکر که در مدار کامتت شما در بهترین فایل قرار گرفتم از توحید عملی 11میام یکی دوماهه که در آگاهی های توحید عملی غوطه ور بودم الان با پیامی هدایت شدم اینجا که بسیار چشمم روشن شد به دیدار شما و چقد بجا بود برام این آگاهی و آگاهی سفردر زمانتون در عقل کل احسن برتو بنده خوب خدا احسنننننن درووووووود بر تو رضای اهل رضا موفقیتت نوش حونت بیشتر برامون بنویس بیشتر آگاهمون کن تا با کامنتت بتونیم باور توحیدی ناب بسازیم دمتگررررررم رفیق خوبم.
زنده باشی
سلام استاد عزیز و مریم خانم شایسته
استاد من از شما یاد گرفتم که برم سمت شادی، و از خرج کردن در شادی لذت ببرم،
دیشب عروسی پسرخالم بود، طبق اموزش از شما رفتم کلی هم رقصیدم و گفتیم و خندیدیم، این رو هم بگم من قبلا خیلی محجبه بودم، ولی الان تنها نگاهم خیلی عوض شد، ب طوری که دیشب با اینکه اقایون هم بودن راحت بدون پوشش سر و ارایش میرقصیدم،
وقتی اومدم خونه ذهنم شروع کرد به سرزنش، که چرا انقدر رقصیدی، که سبک شدی ، که الان همه میگن این قبلا چادری بود الان چرا اینطوریه؟ مدام ذهنم گفت سبک شدی چرا انقدر رقصیدی…؟
اما خودمو کنترل کردم و گفتم کار خوبی کردم و خیلی هم زیبا بودم و زیبا رقصیدم و خیلی هم محبوبم، و ارزش من یا بقول بعضی ها با کلاس بودن من، ب کم رقصیدن نیست، چون ادم صادقی هستم و خدا برام مهم تر ادم ارزشمندی هستم، خلاصه اینکه شکر خدا تونستم ذهنمو کنترل کنم.
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
رمز رسیدن به موفقیت:
به دنبال نکات مثبت بودن در محلی است که اکنون زندگی می کنیم
زمانی که بتوانیم به احساس بهتر دست یابیم :
به جهان درخواست می دهیم ما را به خواسته های بیشتر برساند
خواسته ها بیشتر زمانی به وجود خواهند آمد که ما : به احساس بهتر دست یافته باشیم
چه زمانی می توانیم به احساس بهتر دست یابیم؟
زمانی که بتوانیم ذهن خود را کنترل کنیم
اصل قضیه :
چگونه ذهن خود را در شرایط به ظاهر بد کنترل کنیم و به احساس کمی بهتر دست یابیم
کنترل ذهن:
اصلا کار راحتی نیست و همه افراد نمی توانند آن را انجام دهند
افراد بسیار کمی قادرند به چنین مهارتی دست یابند
باید بتوانیم از زاویه ای به مسائل نگاه کنیم که :
به احساس کمی بهتر از قبل دست یابیم
جهان به :
فرکانس های ما پاداش می دهد نه فعالیت های فیزیکی ما
افراد موفق و ثروتمند:
توانایی کنترل ذهن و احساس دارند
توانایی این که در شرایط به ظاهر سخت بتوانند احساس خوبی داشته باشند
این پاداش به کسانی داده می شود:
که بتوانند این کار را انجام دهند
افراد نسبت به اتفاقات مثبت یا منفی:
واکنش گرا عمل می کنند
افرادموفق و ثروتمند:
واکنش گرا عمل نمی کنند
محیط اطراف خود را خلق می کنند
با چه ویژگی :
با توانایی کنترل ذهن:
در هر شرایطی چه خوب یا بد به مسائل از زاویه ای نگاه می کنند که بتوانند به احساس خوب برسند
تغییر باورها به همین معناست.
باید ذهن خود را :
مطیع و رام کنیم تا به جای واکنش گرا بودن:
ذهنی خلاق باشد
وجه مشترک افراد موفق تاریخ فارغ از تمام عوامل بیرونی:
توانایی کنترل ذهن است که افراد عادی قادر به انجام آن نیستند و نیاز به :
تکرار و تمرین دارد
باید برای دستیابی به این هدف زمان و انرژی صرف کنیم
به اندازه ای که تمرین کنیم:
می توانیم از این مهارت بیشتر استفاده کنیم
افرادی که سعی می کنند:
-کنترل ذهن داشته باشند
-به شرایط و موقعیت های به ظاهر بد از زاویه ای نگاه می کنند که به احساس خوب دست یابند
-سعی می کنند از خاطرات گذشته ی مثبت استفاده کنند که به انها احساس بهتری می دهد
-سعی می کنند به اتفاقات مثبت آینده فکر کنند که باعث ترس نشود
-سعی می کنند درباره ی خود به شیوه ای فکر کنند که به احساس بهتری دست یابند
-سعی می کنند احساس لیاقت بیشتری داشته باشند و تمرکز خود را بر نکات مثبت خود قرار دهند
-کسی که سعی می کند نجواهای ذهنی خود را کنترل کند
-سعی می کند کانون تمرکز خود را در دست بگیرد :
نه برگی در باد باشد
-سعی می کند افکار و کانون توجه خود را کنترل کند.
به نسبتی که تمرین می کنیم: نتیجه می گیریم
تمرین کردن : نیاز به کنترل ذهن دارد: چون با چند بار تمرین کردن و نتیجه نگرفتن ممکن است نا امید شویم:
نا امید نشدن
ادامه دادن
خود انگیزه بودن
همه ی این موارد نیاز به کنترل ذهن دارد
همه دوست دارند موفق شوند:
اما نیاز به کنترل ذهن دارد
اگر بدانیم که :
کنترل ذهن بسیار اهمیت دارد تمام تمرکز خود را بر روی آن قرار می دهیم
تمام نتایج ما حاصل:کنترل ذهن است
اصل را به درستی درک کنیم
باید بتوانیم :افکار و ذهن خود را بر زیبایی ها و سپاس گزاری نگه داریم
کسی که می تواند:احساس خوبی در تمام شرایط داشته باشد:
حق او است که پاداش ها را دریافت کند:
این مسیر قانون و تنها راه حل است
در زندگی تمام افراد موفق رد پای کنترل ذهن را در شرایط به ظاهر بد می بینیم:
که در قرآن با نام:
توکل و
ایمان به غیب نام برده شده است
پاداش آن :
لاخوف علیهم و لا هم یحزنون است
نه غمی از گذشته و نه ترسی از آینده دارند
افراد کمی هستند که بتوانند ذهن خود را کنترل کنند به همین دلیل :
افراد کمی هستند که خوشبختی واقعی را تجربه می کنند
کسی که در این دنیا بدبخت است:
در آخرت نیز به همین شکل است
کنترل ذهن در قرآن با نام :
تقواست
کسی که بتواند ذهن خود را در تمام شرایط کنترل کند:
زندگی خوب را در دنیا و آخرت با تمام ابعاد تجربه خواهد کرد
خدایا شکرت
عاشقتونیم