الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 1 - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

182 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هێژا مەهتابی گفته:
    مدت عضویت: 3182 روز

    به نام خدای مهربان استاد بخدا قسم بخدا قسم بخدا قسم این چیزی بود که نیاز داشتم برای این که انگیزه از دست رفته ام رو دوباره به دست بیارم من از شانزده سالگی عاشق برنامه نویسی کامپیوتر شده بودم اما به امید برنامه نویس شدن رفتم دانشگاه و هنرستان و آموزشگاه سربازی ام هم تموم شد تا حالا چند ماه دیگه 26 سالگی ام شروع میشه کارهایی خیلی زیادی کردم براش سه سال اخیر واقعا تمرکز بالایی گذاشتم روی برنامه نویسی و خدا رو شکر نییجه نهایی اش رو بهت میگم اگه اتفاق بیافته اما ی چیزی از درون بهم میگفت داره سنت بالا میره 26 سالت شده دیگه دیگه نمیتونی و فلان اما یک جمله دیدم از این آقای تام بریدی که من با این که 43 سال سن دارم ذهنیت یک نوجوان شانزده ساله رو دارم من ناخوادگاه تحت تاثیر افکار جامعه قرار گرفته بودم که سن بره بالا هیچ کاری نمیتونی بکنی خدا رو شکر استاد توی یک فایلی رایگانی به نام شیوه درست الگو برداری توضیح دادی وقتی تصمیم میگیری به هدفت برسی جهان برات انسان هایی رو میاره که بهت کمک کنن در واقع دست خدا هستن اون انسان ها خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    الیاس آدمپور گفته:
    مدت عضویت: 1923 روز

    سلام به استاد عباس منش بزرگوار و تمام دوستان سایت استاد عباس منش

    واقعا ” قانون داره نشون میده فرقی نمیکنه در کجایی دنیا باشی یا چه شخصی باشی یا چه شغلی داشته باشه اگر طبق قوانین حرکت کنی بدون شک‌ موفق خواهی بود تو‌این فایل زیبا آدمی رو‌دیدم‌که عاشقانه داشت کار میکرد و اگر کسی از بیرون نگاه کنه میگه پدرش داره در میاد که اینقدر موفقه در صورتی که خودش میگه من دارم لذت میبرم و کار میکنه استاد در دوره روانشناسی فرمودن که دنبال کاری که عاشقش هستی برو‌ بدون شک موفق میشی چون نه خسته میشی و نه اگر مشکلی پیش بیاد جا میزنی فقط میخوای تضاد ها رو حل کنی و موفق تر بشی فقط به همین دلیل از هر لحاظ موفقی چه سلامتی ، چه ثروت و چه…از همه مهم تر لذت بردن در زندگی که فقط داره عشق میکنی و زندگی تو جلو میبری

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    زهرا محمودآبادی گفته:
    مدت عضویت: 961 روز

    سلام به همه ی عزیزانم در سایت عباس منش

    و سلام به استاد گرانقدرم

    میخوام یه خاطره از زمانی که مدرسه میرفتم بگم

    من اون زمان اطلاعی از جذب و قانون و اینها نداشتم

    آخرین سال تحصیلی یه معلم شیمی داشتیم که هرجا هست براش آرزوی عشق و سلامتی میکنم

    ایشون عاشق درسش بود

    عاشق کارش عاشق شیمی و شیفته درس دادن بود

    یعنی یه جوری مطالب رو میگفت که اگه میخواستی متوجه نشی هم نمیشد

    انقدر که با اشتیاق و علاقه آموزش میداد

    این خانوم لیسانس ، فوق لیسانس ، دکتری و فوق دکتری و در نهایت مدرک پروفسوریشو توی رشته شیمی گرفته بود

    و دقیقا همون سالی که ما با ایشون کلاس داشتیم اومد که ایشون بورسیه شدن که برن کانادا

    خوشبختانه تا پایان سال ما از علم ایشون بهره بردیم

    ولی این همیشه توی ذهنم حک بود که چقدر این ادم فوق العاده اس

    چقدر عالیه ، چه پشتکاری چه اراده ایی و همیشه توی ذهنم تحسینش میکردم

    شاید باورتون نشه وقتی من دانشگاه قبول شدم دقیقاً دقیقا همون رشته ایی که معلمم توی دانشگاه خونده بود یعنی شیمی محض رو قبول شدم

    واسه من الگو برداری و تحسین کردن همیشه خیلی خوب جواب داده

    یا مثلا من میخواستم یه لپتاپ خوب بخرم که کارم راحت تر و اسون تر باشه و من بتونمم ازش پول دربیارم

    و از اطرافیانم چند نفری لپتاپ خریدن

    و من تحسینشون کردم کلی باهاشون خوشحالی کردم و بهشون تبریک گفتم

    و مدتی بعدش خودم یه لپتاپ عالیو خریدم همون که میخواستم برند ایسوز و با مشخصات عالی که میتونم باهاش کارهای طراحی و ادیت ویدیو رو انجام بدم

    حتی ادیت صدا و موزیک و این خیلی برام خوشاینده

    چقدر تحسین کردن خوبه

    و الان توی ذهنم دارم رابطه یکی از عزیزانم روبا پارتنرش تحسین میکنم

    که چقدر پارتنرش آدم خوبیه

    عزیزمن رو بخاطر خودش میخواد

    عاشقانه دوسش داره و هم رو دوست دارن

    برای خوشحالی هم تلاش میکنن تولدهاشون همدیگر رو سوپرایز میکنن برای هم کادوهای خوشگل میخرن

    وچقدر زیباست روابط قشنگ

    روابط قشنگ میتونه کیفیت زندگیمون رو چندین لول بالا ببره ورشد بده

    و‌ برای همتون از خدای مهربان عشق و آرامش در کنار احترام آرزو میکنم

    دوستتون دارم هواااارتا شبتون بخیر :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    سعید تهرانی سعید گفته:
    مدت عضویت: 1899 روز

    به نام رب العالمین

    سلام به همه وآرزوی خیروبرکت وفراوانی برای تمام خانواده عباسمنش دات کام و همه انسانهای روی کره زمین.

    بازم ۱فایل بی‌نظیر دیگه.

    درس بزرگی که ازاین فایل گرفتم ویا بهتر بگم برای انتخاب شغل جدیدم بازم این فایل حرفهای استاد بهم گوشزد کردکه بایدعاشق کارت باشی ولذت ببری در اینصورت که ثروت لاجرم واردزندگیتون میشه.

    چقدخوبه که لذت ببریم ازشغلمون

    شب با عشق بخوابیم که ۱روزکاری ایدآل سپری کردیم وصبح باذوق بیدارشیم برای شروع کارمون.

    وجالب این کلیپ نمونه ای از هزاران نفری بود که عاشق کارشونن ونتیجه شم مشخصه.

    وجالب استادم که آنقدر عاشق قانون جذب وانسانهاییکه ازاین قانون طبعیت میکنن هستش که با این سطح از آگاهی بازم رفت سراغ زندگینامه این بازیکن ودیدن کلیپاش چون بقول استاد یادگیری تواین قانون تمومی نداره.منم عاشق سخنرانی وجذب و انتقال آگاهی به دیگران هستم چون با این کار خیلی احساس آرامش دارم وعاشقشم چون تا الان باذوق بالای ۳۰۰تاازفایلای سایت استاد ودیدم بعضیاشم چندباردیدم وهرچی بیشترمیبینم دوست دارم این آگاهی وبیشتروبازم بیشترکنم.

    درکل معنی عشق به کار و متعاقب اون ورود صددرصدنعمت وثروت به زندگیم جزء باورام شده وخداروشاکرم ایندفه انتخاب شغلمه خیلی متفاوت ترازقبل انجام میدم

    شادوسعادتمندباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    به نام الله

    به نام خدایی که همواره عاشق منه و همواره در هر لحظه حامی و پشتیبان من

    خدایا شکرت تو رو پیدا کردم و دوستت دارم

    سپاسگزار خداوندی هستم که منو در این مسیر الهی قرار داد

    سسلام بر دوستان عزیزم

    سلام بر استاد گرانقدرم

    …………………………….

    در مورد حرفه و شغل و عاشق بودن اون در این فایل موج میزد و من می خواستم تجربه ی خودمو به اشتراک بزارم چون با این کار من لذت می برم خدایا شکرت………….

    من همسرم در شغل کار با فتوشاپ و طراحی هست البته طراحی برای بنر . کارت ویزیت . لوگو ….و من می خواستم یادش بگیرم… اولش گفتم کار سختیه و بعد در صفحات به دنبال آموزش دیدن بودم..خیلی سرچ کردم و جستجو کردم و هر کدوم خب در حیطه ی کاری و حرفه ی خودشون توضیح می دادن اما بعد به خودم گفتم بیام از قانون تا اونجایی که آموزش دیدم عمل کنم و گفتم //////همه ی کارها به راحتی انجام میشه و من نباید نگران باشم ////////////به خدا قسم …همسرم گفت طراحی دارم یعنی باید طراحی کنه برای مشتری و منم در کنار دستش بودم در کمتر از ۱۰ دقیقه یه طرحی زد به راحتی.. به راحتی و من فکرشو نمیکردم !!!!!! البته همسرم عاشق حرفه وشغل خودش هست و با این کار لذت می بره و من یاد گرفتم همه ی کارها به راحتی و به آسونی هست تا وقتی که من باورم این باشه چون من خیلی روی این باور امتحان کردم و همیشه خدا را صد هزار مرتبه شکر همیشه سربلند بودم

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 2372 روز

    حسین دقیقا دقیقا زدی به هدف (اگه گاهی با اسم کوچیک صدات میزنم به این خاطره که من با همه آدم ها احساس یکی بودن و صمیمیت میکنم و الگوهای زندگیم رو دوست و رفیق صمیمیم می‌دونم)

    حین اینکه داشتم برای قسمت قبلی سریال کامنت می‌نوشتم، رفتم ساندویچ گرفتم بزنم بر بدن انرژی بگیرم که بعد اینکه کامنتم رو تکمیل کنم برم برای زیبای عزیزم و بقیه دوستان گران تر از هر گنجینه ای در دنیا، یه دل سیر از ته دلم حرف بزنمُ تعاملی سازنده داشته باشم… از لحظه ای که این فایل منتشر شد چشمام برق زد، سریع دانلود کردم، حین اینکه داشتم فایل رو میدیدم همزمان بندری داغ با سس تند داشتم می‌خوردم اونجایی که داشتی راجبه الگو برداری و تام بریدی افسانه ای توضیح می‌دادی بقدددررررری قلبم پمپاژ میکرد که احساس کردم همین الاناست که دچار انفارکتوس میوکارد قلبی بشم… چیکار میکنی با من حسین؟؟؟!!!! اینجور فایل ها که راجبه الگو برداری از اسطوره ها و افراد موفقه حکم بمب هسته ای رو برای من داره بمبی که نه در بیرونم بلکه در درونم انفجججااارررر کیهانی بپا می‌کنه!!! میفهمی؟؟!!!!!… لقمه غذا تو گلوم گیر کرد از شدت هیجان قروقاتی کردم، دیدم جنب جوش افسار گسیختم نمی‌ذاره دست به تایپ شم، پس رفتم توی خیابون یه گشتی زدم و برگشتم تا یکم آدرنالین و هیجانم بخوابه؛ نمی‌دونم از کجا شروع کنم، الهی به امید تو به عشق تو به رضای تو…رب من تو بگو تا من ندای قلبم رو جاری کنم؛

    رسالت؛ آره این کلمه مرموز و مو سیخ کننده٬ بطن ماجراست؛ به راستی یکی از مهمترین سوال های گم شده و یا حتی فراموش شده هر کسی اینه که من کیم؟ از کجا اومدم؟ در کجا قرار دارم؟ برای چی اومدم؟ میخام چی کار کنم؟ میخام به کجا بروم؟ چقدر این سوالو از خودمون میپرسیم؟!! اصلاً تا بحال بهش فکر کردی؟؟!! شما رو نمی‌دونم ولی من از همون بچگی این سوال و درخواست توی وجودم موج میزد که از خودم چی میخام از خدا چی میخام…سال های سال در کشاکش و تنگناهای زندگی در گرد باد این سوال و درخواست غرق میشدم، در هر برهه از زندگیم یچی میخواستم

    یادمه اون اوایل که سر از کهکشان راه شیری و کره زمین دراوردم و چشم به جهان گشودم جوجه خشگلی بودم واسه خودم، خیال پردازی خلاق و جاه طلبی جنگنده بودم… به آسمون نگاه میکردم و با اون چشمای تیز تلسکوپیم (به قول زیبای عزیز و ارزشمندم چشم عقابی) به ژرفای طارق و آندرومدا نفوذ می‌کردم؛ ولی…..

    اینه که شک از تو خیابونو کوچه میاد و مغز تبدیل میشه به هوش سیاه

    اینجا بچه تمرین می بینه با یه لحنه محکم اول از همه یاد میگیره اون بیرون همه گرگن

    می فهمه فقط خودشو ببینه بقیه همه نوکر و بالاخره شک به آدما درون ذات بچه گل کرد

    تو اون سن آرزوهاش مثله ناموسشه ولی نابودیه آرزوها میشه آموزش بعدی

    یعنی آینده هات بهت تحمیل شدن بذار منظورمو یه جور دیگه تکمیل کنم؛ :

    یادمه بچه بودم تو جمع یکی صدام کرد بزرگ جمع بود یه کم نگام کرد

    بهم گفت می خوای چیکاره شی بهش گفتم «فضانورد»، گفت پول رو زمینه دنبالش تو فضا نگرد

    تو دَرساتو قبول شو فضا مضا پیشکشت با دو تا جمله می خواست آرزوهام هیچ بشه

    میدیدم همه نمه می خندیدن زیر لبی میخواستم که آب شم برم زیر زمین

    هر چی بود گذشت فقط جای زخمش موند مینویسمو مینویسمو بالا میره گردش خون

    روزی رو می بینم جوری حالم خوبه که چسبیدم به سقف اون روز اگه منو دیدی فقط بگو حقش بود

    البته شاید فکر بکنی که (….) شغل منه ولی نه (…….) یه عشقه که توم شعله وره

    ………………

    باد خیام ،میرم بالا به یاد ایام، یه حال کمیاب یه حس عجیب داره جریان تو رگام….با این رویا سرگرمم فقط، حقیقت بهم گفت که برگردم عقب…

    انگار یه تکون یه زمین لرزه منو دوباره برگردوند به ««همین لحظه»»

    میلاد!!!!؟؟؟میلاد!!!! کجایی؟؟؟!!! حواست کجاس!!! کمی گذشت…

    پشت لبمون هم سبز شده بود(دهنم آسفالت شد تا پشت لبم جوونه بزنه) ولی خبری از iss نیست،توی این مملکت بی صحاب شده یه میمون رو هم نتونستن دَربَست بفرستن توی مدار و برگردونن اونوقت تو……

    به همون خرخونی و پزشکی و یه زندگی بی حاشیه و محتاطانه بسنده کرده بودم که برای منی که توی کف قهقرا بودم هم غنیمت بود… ولی نه انگار من رام ناشدنی تر ازین حرفام کله ی خر دارم و دل شیر، رویای اینو داشتم که هر طوری شده خودمو به هر قیمتی به اوج قله فوتبال ،اونجایی که رفیقام منتظرم هستن برسونم، آره همونجا که بروبچ دارن رَجَز میخوننُ جولان میدن؛آقای خاص عالم ژوزه مورینیو به جونور وحشی و خَرنَفسِ سگ جونی مثل من نیاز داره، منم به عیار دادن به توپ میدان، وان تو کردن با مسی، هم نشینی با کریس، هم رزمی و جنگیدن به همراه ایبرای هیولا نیاز دارم…. ولی ولی …… به قول مغز های کوچک زنگ زده و چرک های تراوش یافته ی سیب زمینی های سوخته:

    اینجا ایرانه!!!! توی این خراب شده باید دیوونه باشی که بتونی رویا داشته باشی باید سگ جون و شیر درنده باشی که بتونی مقتدرانه بلندپروازی کنی… ههههه راس میگن طفلکی ها… بذار توی حال خودشون باشن بذار توی جهنم خودساخته خودشون پاره پوره بشنُ بسوزن و فقط نظاره کنن پرواز عقاب ها رو بر بلندای آسمان..«اونی که شوق پرواز داشته باشه هیچوقت روی زمین نمی‌مونه»

    خدایاااا علارغم اینکه از فرط جنون دارم به چوووووخ میرم چه خاکی بر سرم کنم، فضانوردی که هیچی اون که یه سرابی زودگذر در اعماق معصومیت کودکانم بود…. فوتبال که از سنم گذشته،برفرض که از همین الان برم تیمای لیگ برتر با تست دادن و به هر قیمتی خودمو روانه لیگ برتر شخمی ایران کنم، تا بخوام خودمو به اروپا پرزنت کنم دیگه هیچ تیم نامبر وان دنیا حاظر نیست برای یه بازیکن پا به سن گذشته اقدامی کنه و من میمونمُ ارضای ناقص و معیوبِ روح سیری ناپذیرم… میمیرم دییییگگگه از فرط سرکوب و افسردگی جُزغاله میشم… خدایا چاره ای ندارم جز اینکه با خودم صادق باشم و واقعیت تلخ ماجرا رو بپذیرم و کنار بیام و بچسبم به همون درس و تحصیلم… در ادامه مسیر در اثنای راه دیگه احساس کردم که دارم چیز خُل میشم،گاهی مواقع توهم میزدم و از خودم میترسیدم که نکنه من اسکیزوفرنی ام نکنه من اختلال چند قطبی دارم نکنه من واقعنی دیوانه شدم!!!! من چه مرگمه ؟؟!!! بالغ شدم ولی هنوز انتخاب نکردم که دقیقاً قراره چه غلطی توی این دنیای کوفتی کنم!!!

    پارسال همین موقع ها به مو رسیده بودم داشتم از شدت فشار پاره میشدم داشتم «مرگ تدریجی یک رویا» رو نظاره میکردم رویایی که اونقدر دست نیافتی بود که میگفتم میلاد خدا هم از عهدش برنمیاد چه برسه به تو… بیخیال پسر حقیقت زندگی همینه،قرار نیست همه ایلان ماسک باشن،قرار نیست همه زلاتان،کریس،مسی،ژوزه،مارک زارکر،بیل،وارن، استیو و…. بشن… بچسب به یه زندگی شرافتمندانه با تشکیل خانواده و خدمت به جامعه در حد وسع خودت….

    ولی نه …انگار نه انگار من تخم آدم باشم،هنوز کوچه پس کوچه های ذهنم خبرایی بود…پر از دادُ قال و هیاهو…

    «««کااااااااااااااااااااتتتتتتتتتتتت»»»

    _

    نفسی عمیق بکشیم……

    خب بذار فقط روی چهره پر ابهت این لجند هیولا فوکوس کنم، یعنی چشم ها و لحن و عضلات صورت این تام بریدی ابَر قهرمان داره صلابت و اعتماد به نفس رو فریاد میزنه، عین یه گرگ گرسنه میمونه که هرگز سیر نمیشه… استاد من بقیه رو نمیدونم، ولی من همون قسمتای قبلی که اولین بار دَم از تام زدی، سریع رفتم کل اینترنت رو زیر رو کردم و بیش از ده ها صفحه رو توی کروم باز کردم که راجبه فوتبال آمریکایی و تام بریدی تحقیق و مطالعه تخصصی کنم… بقدری چیز یاد گرفتم به قدری عاشق این هیولای سیری ناپذیر شدم که نگم…. اگه بخوام راجبش توضیح بدم باید دو کامنت خیلی بلند بنویسم…(خلاصه بازی فینال رو کامل دیدم و یه نکته کاملاً توی بازی واضح بود اینکه تام بریدیِ پخته و با تجربه بعد گرفتن توپ با اون درک محیطی و عملکرد غریزیش بقدری سرعت عمل و قدرت تصمیم گیری در لحظه داشت که در عرض چند لحظه توی اون جو و شلوغی در بهترین زمان ممکن تو رو به بهترین مکان ممکن پرتاب میکرد که دقیقاً بزنه به هدف و گرفتن تاچ داون ولی در سمت مقابل پاتریک ماهومز خام و کم تجربه بعد گرفتن توپ زیادی با توپ ور میرفت و اونقدر کشش میداد تا توپ لو بره و شیرازه تیمش از هم بپاشه) فقط بگم که این تام بریدی فراتر استاندارها و ایده آل های بشریه و کلا مرزها رو جابجا کرده … من قشنگ و کاملاً واضح با این گلادیار تکرار ناشدنی احساس همذات پنداری و نزدیکی میکنم و دقیقا همون روحیه و ذهنیتی رو داره که منم دارم توی وجودم روز به روز گسترشش میدم…. یه چیزی تو مایه های زلاتان ابراهیموویچ هستش و دقیقا کاری انجام داد که الان ایبرا با میلان داره انجام میده…

    _

    فلش بک؛

    با عزمی جزم خودم رو متقاعد کردم که قید اون رویای ظاهراً دست نیافتنی رو بزنم و سقف رویاهام رو پایین بیارم و بسنده کنم به رویایی دست یافتنی… ازین جا به بعدش سعی میکنم دقیق تر و شفاف تر بگم؛ اون روحیه فوق‌العاده ام منو به سمت حرکتی نوآورانه ای کشوند، ایده ای بهم الهام شده بود که ذره ای شک نداشتم فقط و فقط منحصر به خودمه و این خودمم که تنها میتونم از پسش بربیام در ادامه راه خودم رو آماده کردم که در کنار تحصیل طبابت برم طبق پلن و سرفصل ها و نقشه ای که مدتی روش تمرکزی کار کرده بودم، با معتبر ترین و بهترین کمپانی کنکور ایران که مدیر عاملش از اساتید گرانقدر خودم بود قرار داد ببندم و بهترین و جامع ترین محصولی که حتی نظیرش در ایران تهیه نشده رو بسازم و تحولی اساسی و عظیم در روند بازار کنکور ایران ایجاد کنم…بطوریکه کار و کاسبی خیلی ازین مشاورها و موسسه ها و بازاریاب ها و …. جمع و جور میشد…. چرا؟؟!!! چون اصل و اصول و راز هایی رو فاش میکردم که خود به خود اونا از دور کنار میرفتن و دستشون رو میشد…چاره ای نداشتن جز اینکه استانداردهاشونُ بالا ببرن… ذره ای حتی ذره ای شک نداشتم که فروش چندین میلیاردی رو به ارمغان خواهم آورد و از همه مهمتر خدمتی بزرگ به جامعه ای بزرگ رو ادا خواهم کرد…. و همچنین، چون فکرفاش کردن و رو کردن نظام سرمایه داری و انتخاب ناخواسته مصرف گرایی رو داشتم(دروغ بزرگی مثل صنعت دوا و دارو که یجورایی رفته رفته توی پاچه مردم فرو کردن) میخواستم در کنار اقدام هایی دانش پژوهانه سبک و روش نوینی رو در نظام سلامت جامعه پزشکی بوجود بیارم(شخص خودِ من با وجود اینکه هیچ اطلاعی از قانون نداشتم ولی بیش از هفت ساله که هیچ دارویی رو مصرف نکردم و اصلا بیماری سراغم نیومده که بخوام به بیمارستان مراجعه کنم و الان باید با قاطعیت و شهامت کامل بگم که باورهای سلامتی و فیزیکال من نه تنها از خود شما استاد عزیزم قویتر و بهتره بلکه مطمئنم از نوادر و استثناهای دنیا محسوب میشم، شاید بعدا بیشتر راجبش بگم هرچند که برای دیگران غیرقابل هضم و باور باشه… ضمناً خیلی یواشکی این گوشه بگم که اون ماسک زدن مریم شایسته حتی توی بالکن خونش و فضای باز،خیلی حرف داشت و خیلی چیزا رو بهم ثابت کرد مهر تاییدی به حدس و گمان های بر حقم زد، واقعا دمت گرم استاد که با عزت نفس سانسور نکردید و خودتون بودید)

    ولی گفتم که اون ته ته کوچه های ذهنم یه سروصداهایی بود که منو گیج میکرد؛

    خدایا شوخیت گرفته؟! وااااات؟!!!! آر یو فاک می؟؟!! یو نوو می؟؟!!! آم این اِ دارک…یو آندرستند؟؟؟؟!!!!! آم این ا دااااارررررک؛ خدایا من توی تاریکی دارم کور میشم میفهمی ؟؟!! دارم گم میشم!!! چی از جونم میخای؟؟!!! اون رویای دست نیافتنی؟؟!! باشه بذار سال های آینده که یه عالمه پول جمع کردم با کلی سرمایه میرم سراغ اون رسالتی که داری روم فریاد میزنیش…خوبه؟؟!! ….؛؛ باید اعتراف کنم که بقدری جهان منو تحت فشار و شک دودلی و گیجی قرار داد که احساس کردم دیگه به آخر خط رسیدم و همچون مویی که داشت از هم می‌پاشید داشتم پاره میشدم از بلاتکلیفی خودم با خدا… در اوج ناامیدی، امید می‌تونه جنون آمیز باشه و

    بُبببمممممببببب!!! «بیگ بنگ» …سال ها انتظار به پایان رسید و خدای عزیزم، امسال، از جزیره شرک و کفر و بدبختی پرتم کرد به این «جزیره بهشتی» و جواب تک تک سوال هام رو گرفتم و پرده از حقیقت برداشته شد، درهای آسمان به روم باز شد و آگاهی های کیهانی یکی پس دیگری سرازیر شد

    استاد ازین جا به بعد کامنتم خیلی خیلی قضیه جدی میشه و حسم میگه مثل دفه های قبل خود افشایی کن و هر چی از دلت میاد رو بدون ذره ای سانسور و نگرانی برای دل خودت بنویس؛ اگه دستشویی هم دارید برید رفع حاجت و کمی هم استراحت کنید که تازه کامنتم داره شروع میشه٬هزاران کامنت طولانی اومد روی سایت اینم یکی روش؛

    اون اوایل ورودم به سایت،بهار امسال، خیلی خیلی روم فشار بود،چون هم متوجه شدم که گذشته من از ۹۹ درصد اعضای سایت و صدالبته خود شما استاد بدتر و دلخراش تر بوده و این منو خیلی اذیت می‌کرد، هم اینکه در برهه ای بودم که مغز و خونم فاسد شده بود و دیگه پودر شده بودم، و هم اینکه به خاطر عزت نفس تخریب شده و عدم صلح درونیم از شما استاد عزیزم و دوستای سراسر عشق یجورایی متنفر بودم… چون دیگه رسماً تسلیم رب شده بودم حاظر شدم برای تغییر خودم هر بهایی رو بپردازم… دو سه ماه اول حتی روزهایی بود که ۱۸ ساعت بی وقفه پای سیستم توی فضای سایت کنکاش میکردم…توی همون بازه فشرده اولیه پرونده خیلی باورهای داغونم رو بستم و وارد فاز جدیدی از زندگی شدم، زندگیم به معنای واقعی از جهنم خالص به گلستان تبدیل شد…توی ادامه راه جهان منو وارد چالش های عظیمی کرد و توی شرایطی قرارم داد که تصمیم های حیاتی و سرنوشت ساز بگیرم؛ چی شد؟!!! توی اون بازه یه ماه خورده ای که سریال زندگی در بهشت متوقف شده بود(قسمت ۳۳) فرمونو دادم دست خدا و منو وارد دنیای عظیم تری کرد… بیش از یک ماه شبانه روز بی وقفه هدایت شدم که زندگی افراد بزرگ و موفق رو از دید قانونی که یاد گرفتم از بیخ و بن بررسی کنم(الگوبرداری از افراد موفق)؛ از ایلان ماسک بگیر تااااااا ریچارد برانسن،بیل گیتس،وارن بافت،مارک زارکر برگ،انیشتن،جف بزوس،آرنولد شوارتزنگر،تونی رابینز،سیلوستر استالونه،جیمز کامرون،جی کی رولینگ،ناپلعون هیل،استیو هاروی،زیدان،مسی،کریس،زلاتان،ژوزه مورینیو، مانی خوشبین،انوشه انصاری،اصغر فرهادی، حتی احساس علیخانی و مهران مدیری و رامبد جوان و بی نهایت آدم دیگه… رو هرچی فیلم و فایل و مصاحبه بود رو بررسی و دانلود کردم…. به خدا اصلا نمیدونسم کی شبه کی روز،فقط واسه دستشویی رفتن از پای میز بلند میشدم و حتی یه خورده خوراکی رو پای سیستم میخوردم و فقط چند ساعت کنار میز و صندلی کامپیوتر میخوابیدم که دوباره بلند شم و با نهایت عطش ردپای قانون و سرنخ ها رو استخراج کنم… نتیجه چی شد؟! هیچی دیگه؛انفجار اتمی،هیچ وقت آدم سابق نشدم دیگه، چنان ایمان و اعتماد به نفسم بالا رفت که مدام این سوال تحریک کننده و مهیج توی ذهنم به جریان درمیومد؛ ایلان تونست،زلاتان تونست،حسین عباس منش تونست…چرا من نه!!!!؟؟؟؟ منم میشم میلاد آینده…مگه من چمه!!! هر چی نیاز داشته باشم رو خدا برام در طی مسیر فراهم می‌کنه…. استاد بقدری شجاعت و عزت و ایمانم پولادین شد که با الهام و شهودی کاملا واضح متوجه این وحی و ندای محکم الهی شدم: قید پزشکی رو بزن،همین الان ترک تحصیل کن و از دانشگاه انصراف بده، اون پروژه استارتاپ رو دیگه بیخیال شو و قطع همکاری کن…. صاف برو سراغ اون رویای دست نیافتنی ای که دقیقاً دقیقا رسالت تو هستش و واسه این به دنیا اومدی…آره تو بشو اولین کسی که این غیر ممکن رو ممکن میکنه و تابو ها رو میشکنه( الله اکبر دقیقا روزی که اون رو تصمیم و الهامات رو عملی کردم دقیقا همون روز فایل الهام و شهود الهی اومد روی سایت و من توی دل کوه در تاریکی شب اون فایل رو دیدم بقدری از شوق نشانه های واضح و مهر تایید خدا گریه کرده بودم که عین یه بچه کوچیک روی گل و خاک میلولیدم و غش کرده بودم)…استاد باورت نمیشه این خدا به من گفت که میلاد اگه میتونی، بعد چهار ماه تمام وقتی که توی سایت عباس منش بودی، حالا مدتی آگاهانه اصلا نرو توی فضای سایت و هیچ فعالیتی توی سایت نداشته باش که ببینم چند مرده حلاجی و چقدر اون آموزه ها رو در عمل اجرا میکنی و چقدر عدم وابستگی و رهایی خودت نسبت به حسین عباس منش و سایت رو ثابت می‌کنی!….. دو ماه آگاهانه نیومدم سایت و اون دو ماه نقطه عطف زندگیم شد…متوجه عیار و قدرت خودم شدم،متوجه این شدم که من تفاوت ها و تمایزهای اساسی با بقیه دارم و مسیر هدایتم و حتی جنس الهاماتم با بقیه تفاوت های اساسی داره(چون رویا و رسالت مشخص و بزرگی بهم محول شده)… توی همون دو ماه، جهان منو وارد سیاه چاله های تضاد و امواج خروشانی کرد که اگر مسلح به سلاح قدرتمند ایمان و باور و پوشیده از زره پولادین تقوا و کنترل ذهن نبودم، بدون شک به اعماق دره های جهنم دوباره سقوط می‌کردم، چی شد؟!! خدا از جایی که فکرشو نمی‌کردم دستمو گرفت و منو به سمت خواسته هام هدایت کرد؛ اون روزی که برای هجرت مخفیانه و بی سروصدا قدام کرده بودم،یکی از فامیل درجه یک جاسوسانه وارد حریم خصوصیم شد و متوجه تصمیمات و برنامه های من شد شتاب زده رفت کل خانواده و اقوام رو خبردار کرد که میلاد دیوانه شده و ترک تحصیل کرده؛ استاد خدا رو گواه می‌گیرم که با اینکه پدر مشرکم و عموهام و کل خانواده همه کمر همت بسته بودن که منو بکشن و نابودم کنن ولی یدالله فوق ایدیهم، و مکرو و مکرالله ولله خیر الماکرین؛ چنان با صلابت مقابلشون ایستادم چنان توی اون روزای به شدت تنش زا در برابر اون جنگ و توفان خانوادگی ایستادگی کردم،چنان توی اون تحقیر و تهمت و تمسخر پایداری کردم،چنان به کنترل ذهن و احساسم مسلط بودم که حتی نه تنها ناراحت و دلسرد نشدم و از کوره در نرفتم بلکه خیلی خیلی هم دلم قرص بود و آرامش و شادی درونی داشتم؛ چنان به خودم و مسیرم ایمان و باور داشتم که باورم نمیشد که این« میلاد »باشه میلادی که دیگه از هیچکس و هیچ چیز نمی ترسه… در ادامه با اون توفان جنگ و دعوا من خیلی آسون از خانواده و پدر و مادر مشرکم راهم رو جدا کردم و به استقلال و آزادی که میخواستم رسیدم(کلی براش بها پرداخت کردم و جهان بهم پاداش داد)، نمیدونی چقدر تحت فشار قرار گرفتم وقتی پدر سرکشم خواست برادرم که پشت کنکوریه رو نابود کنه و از خونش فراری بده، اینجا بود که جهان منو وارد عمل کرد و واسطه ای شدم که از فاجعه ای جبران ناپذیر جلوگیری بشه؛برادرم ناچاراً اومد زیر یه سقف با من و نمیدونی چقدر اون روزا کنترل ذهن کردم چون عادت داشتم که توی تنهایی و خفا روی خودم کار کنم و کلا تنهایی زندگی کردن بیشتر بهم خوش میگذره و تمرکز بیشتری روی خودم دارم ولی با صبر و تقوا ادامه دادم و به خدا توکل کردم که خدا رو شکر حکمتش متوجه شدم و الان من و برادرم در کنار هم، هم خونه ایم و بهترین و رویایی ترین روابط ممکن رو داریم (خیلی خیلی جریانش مفصله)… استاد من نمی‌دونم چقدر حرفام رو باور میکنی، شاید بیش از هزار نفر توی همین چند ماه اخیر بابت تصمیمات،تغییرات و سبک زندگی جدیدم منو سرزنش و انتقاد و تمسخر کردن ولی باورت نمیشه باورت نمیشه اصلاً نه تنها ناراحت و دلسرد نمیشدم بلکه ازشون انگیزه و قدرت هم می‌گرفتم…. توی همون مدت قبل از اینکه کامبک بزنم و بیام سایت، کلی چالش و تجربه دیگه بدست آوردم،به خودم جایزه دادم و مسافرت رفتم، توی یک ماه تمام، روزی بیش از ده ساعت روی بخشی از قرآن تمرکزی کار کردم و بی نهایت گنج و شاه کلید استخراج کردم، لوح تقدیر ها پرونده های تحصیلی،دفترها و مدارک و لباس های قدیمی و حتی دفترچه بیمه و خیلی خیلی وسایل اضافی رو سوزوندم و هرچی پل پشت سرم بود رو با دست خودم منفجر کردم که حتی وسوسه بازگشت به زندگی گذشتم به ذهنم خطور نکنه و عملا وارد فاز بعدی زندگی بشم….

    ☑🔵استاد عزیزم، میخام یه ریسک کنم و از چیزی حرف بزنم که ممکنه جنجال به پا کنه؛ من علارغم اینکه گلادیاتوری سرسخت در برابر عبور از تضاد هستم و کاملا ضد ضربه شدم ولی بازم خودم، خودم رو به چالش پر مخاطره ای آگاهانه دعوت کردم،باید اعتراف کنم که من اخیراً بیش از چهار ماهه که عملاً هیچ فایلی از شما گوش ندادم و فقط سریال زندگی در بهشت رو دنبال میکردم و گهگداری توی سایت کامنت میذاشتم و چون میدونستم که قانون چطور عمل می‌کنه تا جایی که می‌تونستم کامنت میخوندم که از مدار سایتمون خارج نشم، ریسک بسیار بزرگی کردم ولی اینبار دیوانه وار و حتی قویتر از قبل نتیجش رو دیدم (هرچند یه تلفات جزیی داشت مثل کمتر تحسین کردن کمتر سپاس گزاری کردن کمتر توجه به نکات مثبت و زیبایی ها که اونم کاملاً طبیعی بود)؛ نتیجه اینکه من متوجه شدم که: من مثل افراد موفق قانون رو به اندازه ای که عمل میکنم درک کردم و دارم «ناخودآگاه» به قانون عمل میکنم و کاملا هدایتی و الهامی میرم جلو؛ هیچ وابستگی به سایت،فایل،دوره و خود شخص عباس منش و یا هیچ کس و هیچ چیز دیگه ندارم و چه این سایت باشه و چه نباشه من با نهایت قدرت به پیش خواهم رفت(خود جوش و کاملا مستقلم به هر لحاظ)

    نمی‌دونم چقدر باورت میشه، من هنوز که هنوزه نصف فایل های دانلودی رو بیشتر ندیدم و حتی قصد ندارم بیام سراغ محصولات مگر اینکه بعد استقلال و آزادی کامل مالی بیام محصولات رو بخرم اونم برای حمایت مالی و تشکر و قدردانی از زحمات شما استاد گرانقدرم… همین جور عشقی به کارتت پول واریز کنم از بس که روی من تاثیر گذاشتی، حسین یادته که قبلا بهت گفتم اگه تو ثروتمند تر نشی پس کی بشه؟؟؟!!!! آره افرادی مثل من هستن که اونقدر خودجوش و وابسته به امر و الهامات خدا پیش میرن و عمل میکنن که عملاً نیازی ندارن که از فرد خاصی آگاهی و خط مشی بگیرن، همون‌طور که خدا به تو آگاهی ها رو نازل می‌کنه به منم داره نازل میکنه… هیچ وقت درک نکردم اون دسته از افرادی که صبح تا شب میشنن جلوی فایلای استاد که مثلا ایشون بهشون آگاهی های وحی منزلی بده، ایشون براشون اصل رو از فرع بگه،ایشون براشون قرآن رو تحلیل کنه، ایشون …. خو بنده ی مومن چرا خودت یکم از خودت خلاقیت به خرج نمیدی و نمیری قرآن رو بررسی کنی، چرا خودجوش حرکت نمیکنی و انگار منتظری عباس منش هلت بده، چرا حول محور خودت کامنت نمینویسی و حرف نمیزنی و همش حول محور حسین و مریم میچرخی،آقا!! خانم!! خود محور باشید خدا محور باشید و مواظب باشید که دچار شرک خفی نشید

    🔵حسین جانم،استاد گلم، می‌دونی من توی این دو ماه اخیر(دی، بهمن) که روی قسمتای سریال فرصت نمی‌کردم کامنت بذارم در حال عمل به چه ایده الهامی بودم؟؟!! همه چیز از یه تضاد کوچولو شروع شد؛ میخواستم بسته ماهانه فعال کنم که دیدم تعرفه ها عوض شد و اینترنت گرون، گفتم پسر هوش مالیت کجا رفته عادت کردی کوتاه مدت و ماهانه فعال کنی،مچ خودمو گرفتم و یه بسته بلند مدت+ نت نامحدود شبانه فعال کردم و بسم الله؛ اولش به نیت دانلود مستند ظهور زلاتان وارد عمل شدم که پناه بر خدا چه اتفاقی واسه من افتاده خدایا داری چطوری هدایتم می‌کنی؟؟!!! نمی‌دونم چطور توصیف کنم تا همین الان که دارم تایپ می‌کنم حدود دو ماهی طول کشید؛ چیکار کردم ؟!من کاری نکردم خود خدا بود که اومد توی انگشتام و روی دکمه ها و کیبورد و موس کلیک می‌کرد؛ بدون اینکه پلن و ایده از قبل تعیین شده ای داشته باشم به سمتش هدایت و توی اجراش غرق شدم:

    🔵🔵 بیش ۷۰۰ ساعت براش زمان گذاشتم: بیش از ۲۰۰ مستند ناب رو دانلود کردم ( حجمی بالغ بر ۵۰۰ گیگابایت )…در چه مورد؟؟!!

    در مورد هر چی که فکرش رو کنی و نکنی؛ در ارتباط با حرفه و صنعتی که رسالتمه و دارم خودم رو براش مهیا میکنم و آپشن و مهارت هامو براش گسترش میدم؛ دکومنتاری افراد موفق و اسطوره ها و تاپ ترین های دنیا در هر حوزه و صنعتی؛ علم و دانش و فناوری و تکنولوژی؛ زیبایی های جهان هستی و طبیعت و حیات وحش( اغلب مستندهای دیوید آتنبرو افسانه ای رو با نهایت نهایت کیفیت دانلود کردم)؛ جهان بینی و سازگار کیهان و هر چیز جهان شمول ؛ ثروت و فراوانی؛بررسی صنعت و حرفه های مختلف؛ بیش از ده ها نفر از بهترین های دنیا در هر کسب و کار و پیشه ای همه و همه… دقیقا عین مریم خانم که توی مدتی تمرکزی روی آپدیت سایت و خودش کار کرد و نتیجش رو دیدیدم، منم به همین روال هدایت شدم و خود خدا بود که منو بی وقفه و با نهایت شور و انگیزه حرکت میداد؛ بخدا میانگین ۳_۴ ساعت در شبانه روز میخوابیدم و نصف شب بیدار میشدم قبل از اینکه از خونه برم بیرون باید اقدام میکردم براش، هرچند که کلی چالش برانگیز بود و گاهی تحت فشار بودم چون باید علاوه بر نهایت تمرکز با استفاده از مهارت سرچینگ بالام، باید واسه تک تکشون زیر نویس گیر میاوردم، روی هارد آرشیو میکردم،پوشه بندی و طبقه بندی میکردم و کلی چالش دیگه….

    نکته مثبتی که خیلی تحسینش کردم و دوست دارم ذکرش کنم اینه که واقعا علارغم فیلتر کردن خیلی از سایت های دانلودی ولی چند تا سایت داخلی رو باهاشون آشنا شدم که به جرات میتونم بگم از سایت مشابه خارجی به مراتب با کیفیت ترن و توی دنیا بهترینن، ۹۵ درصد چیزایی که میخواستم رو از همین چند سایت ناب ایرانی با نهایت کیفیت و آسونی گیر آوردم، ۵ درصد دیگه رو اشتراک ویژه خریدم و یا مجبور شدم از سایت های خارجی بدست بیارم

    🔵 اینم اضافه کنم که در همین حین بیش از ۲۰۰ مصاحبه و مقاله رو بطور کامل تحقیق و بررسی کردم، از زیدان و زلاتان ابراهیموویچ بگیر تااااااا الکس فرگوسن و تام بریدی و افراد موفق داخلی(مهارت اسپید ریدینگ و مایند مپینگم به دادم رسید)…

    «مهرش زدند و لبانش دوختند»، زبونم قفله از حرف زدن، یعنی اگه بخوام حرفی هم بزنم نمی‌تونم…فقط باید تجربه کنید؛

    استاد دقیقا من وضعیت اون روزای اوایل شروع رسالتت رو دارم، منم دقیقا عین شما که اندک درآمدی برای خرج و خوراک و زندگیت داشتی ولی شبانه روز روی خودت کار میکردی و ازون جایی که بودی شروع کردی که بعدش رفتی تهران و ترکوندی، منم اون شور و اشتیاق و انگیزه رو و چه بسا خیلی خیلی بیشترش رو الان دارم و مثل شما دارم روی خودم بکوب کار میکنم که بعدش در زمان و مکان مناسب با نهایت قدرت در برابر بهترین های اون حرفه و صنعتی که عاشقشم و رسالتمه جولان بدم

    در مورد پیدا کردن رسالت هم باید این نکته رو یادآوری کنم که اولا چرا خیلیا خیال میکنن که رسالت یعنی یه کار عجیب و غریب مثل اینکه باید بمب اتم بسازن یا مثل ایلان استارشیپ بفرستن فضا یا مثل عباسمنش…. بابا توی حوزه علاقه مندی هاتون ببینید کدوم یکی رو حاضری حتی رایگان انجام بدی چه کاری رو اگه ساعت ها پشت سر هم انجام بدی خسته نمیشی چه کاری رو از ته دلت عاشقشی و حالت باهاش خوبه،چه کاری رو احساس می‌کنی که به دنیا اومدی که اونو انجام بدی و برای اون کار ساخته شدی، هر کاری پتانسیل خلق بی نهایت ثروت رو داره… اگه هم نمیدونی ایرادی نداره بیکار نشین کارای مختلف امتحان و تجربه کن تا بتونی خودت و علایقت رو بیشتر بشناسی و پتانسیل های وجودیت رو کشف و شکوفا کنی…

    به نظر من هدف داشتن، خودش میتونه بهترین راه برای کنترل ذهن باشه چون دیگه فرصت و بهانه ای رو برای به حاشیه رفتن و بی انگیزه موندن نمیذاره

    و اما باز هم برمیگردم به اصل ماجرا، الگوبرداری؛ اگه با دقت و دیدی بازتر قرآن رو بخونید متوجه اصل الگوبرداری میشید؛ چقدر بارها خداوند از رسولان گذشته و سرگذشت پیشینیان برای حضرت محمد مثال و یادآوری آورده، که پیامبر دیدی نوح تونست،موسی و عیسی تونست، به ابراهیم دقت کن اینو خیلی ازش الگو بگیر…. پس تو هم میتونی ادای رسالت کنی اگر به اونچه که بهت الهام میکنم امر میکنم وحی میکنم عمل کنی و ادامه بدی

    به اونجاهایی دقت کنید که پیامبر تحت فشار قرار میگیره و خدا بهش میگه تحت تاثیر مال و اموال و دارایی و تمکن مادی مشرکین و دشمنانت قرار نگیر… یا اونجاهایی که مردم زمانه نوح، میان نوح رو به تمسخر و تحقیر میگیرن که نوح زر مفت مزن تو اگه پخی بودی تو اگه راس میگی بهمون بگو چرا ثروت نداری چرا اون خدات از خزانه و گنج ها زمین و آسمون بهت نداده بدبخت؛ یعنی تو اگه بهترین و شریف ترین آدم دنیا هم باشی ولی پول و ثروت نداشته باشی خیلی بهت بها نمیدن و حرفات رو جدی نمیگیرن …..؛ دوستان من شکی ندارم که خود سید حسین عباس منش اینو کاملا هوشمندانه متوجه شده و درسش همون اوایل گرفته( خود من سال ها قبل به این موضوع پی بردم) که اگه میخاد توحید و یکتاپرستی رو گسترش بده و بتونه دیگران رو تحت تاثیر خودش قرار بده که بیشتر و بیشتر حرفاش رو تحویل بگیرم و باور کنن باید ثروت مند بشه و بینهایت آزادی مالی داشته باشه… به همین خاطر مهمترین انگیزه مالی ایشون مطمئنم همین موضوعیه که گفتم… استاد خودت خوب می‌دونی که من چقدر آدم شیش دونگ تیز بین و باهوشی هستم، اون فایلی که با مدیر فنی حرف زدی و اشاره ای به یکی از اساتید قرآن داشتی که دچار عارضه مغزی هم شده بود، دقیقا میدونستم کی رو میگی؛ استاد عبدالعلی بازرگان که استاد گرانقدر خودم هست و یکی از با تقوا ترین و با بصیرت ترین و حکیم ترین افرادیه که به زندگی دیدم از بس این بشر کلام و بیانش استواره… حسین ، هیچ شکی نیست که از تونی رابینز الگو برداری کردی و توی مسایل قرآنی هم از آموزش های استاد عبدالعلی بازرگان الگو و الهام گرفتی که به حق عالی و بی‌نظیر الگو برداری کردی…

    استاد اینکه من میگم از شما الگوبرداری میکنم به این معنا نیست که میخام توی حوزه کاری شما فعالیت کنم و یجورایی عباسمنش آینده یا زلاتان آینده باشم نه نه…. «با نهایت شجاعت و شهامت میگم که میخام میلاد آینده باشم که خودش یه تنه انقلاب عظیمی توی حرفه و صنعتی ایجاد می‌کنه که پتانسیل ساخت ثروت میلیارد دلاری رو هم داره، این همه آدم ثروت میلیارد دلاری خلق کردن، چرا من نتونم؟؟!! اونچیزی که توی وجودم دارم میسازمش لازمش تابو شکنی و حرکتای عظیم و انقلابی و عمل کردن فراتر از نظام فکری حاکم بر جامعس که شجاعت و جسارتش رو دارم… و چه بخوام چه نخوام باید مرزها و استانداردها رو جابجا کنم… و هیچ شکی ندارم که میتونم و به نحو احسن از پیش برمیام حالا هر چالش و تضادی هم کیه بیاد من با آغوش باز میرم به استقبالش و میپذیرمش…. فعلا که حرکتای اولیه رو زدم و اول درونم خودم تابو ها رو شکستم انقلاب درونی کردم و دارم با نهایت انگیزه ادامه میدم

    کاری که تو استاد عزیزم کردی یه حرکت انقلابی نوآورانه به سبک و نسق خودتونه، منم میخام توی شغل و حرفه خودم اون ایده مادر و سبک خاص خودم رو در سطح کلان پیاده کنم، به همین خاطر نامبر وان ها و موفق ترین های دنیا رو موشکافانه رصد و الگو برداری می‌کنم که باورام قوی و قویتر بشه

    زلاتان ابراهیموویچ رو حتما حتما ساعت ها زمان بذار و کلیپ های گل های دیوانه واری که خاص خودشه و در تاریخ کم نظیره رو کامل نگاه کن و سعی کن هنگ نکنی، توی همه لیگ های معتبر بازی کرده و هر جا بوده جام آورده (۳۳ جام) و بعید نیست تا چندین سال دیگه و چهل و خورده ای سالگی توی بالاترین سطح ممکن ادامه بده و حالا حالا ها به تعریف مرزها و استانداردها های جدید فرابشری ادامه بده جوری که مسی و کریس ناچار و وادار بشن که تا سنین بالای چهل برای در اوج موندن بجنگن… استاد عزیزم؛ مصاحبه ها،عملکرد،رفتار ،شخصیت،ذهنیت و نتایج زلاتان ابراهیموویچ به وضوووووووح داره قانون رو فریاد میزنه، غرور و جنگندگی مقدس و اعتماد بنفس عجیب و غریب این ابر قهرمان خودش گویای همه چیه… بشدت شخصیت محترم و قابل مطالعه ای داره… امیدوارم که در قسمتای بعدی این مجموعه حتما روی این «جانور با ذهنیت و باورهای درست» وقت بذاری و یک فایل بسیار هیجان انگیز بذاری تا اونایی که در مدار هدف والا و رویای جاه طلبانه ای هستن بتونن ازش الگو برداری کنن؛ زلاتان بیشترین تاثیر رو روی ذهنیت و شخصیت من گذاشته و در کنار شما استاد عزیزم الگوی تمام عیارمه

    راستی اگر شما استاد عزیزم و یا کسی از دوستان مشتاق و کنجکاو باشه، میتونم لیست مهمی از مستند هایی که دارم روشون کار میکنم رو بهتون پیشنهاد بدم

    برم ترک requiem for a dream رو گوش بدم و قدم به قدم جواب کامنتای دوستان جان جانانم رو بدم

    بعد از اون کامنت حیاتی و محوریم در قسمت ۱۱۰، این کامنت رد پای محکمی برام خواهد بود و نقش بسیار زیادی رو در ادامه روند مسیرم داره

    🔵و در آخر باید با نهایت قدرت این رو بگم که هر جا سخنی از غیرممکن ها زده میشه، من احساس زنده بودن بهم دست میده

    میگن آدم به امید زندس

    ولی من به ایمان و یقین

    عاشق شما«میلا»💟💖💜💕💞💗💖

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    علی اکبر شفیعی گفته:
    مدت عضویت: 1718 روز

    به نام الله یگانه

    سلام استاد عزیز و مریم خانم عزیز و دوستان همراه

    توی این ۱۲۱ روزی که عضو سایت بودم همیشه دوست داشتم یه دوره ای که شروع میشه از اول باشم و کامنت بنویسم (البته همه دوره ها عالی هستن اما این طوری حس بهتری برام داره ) و وقتی پیام اومد که فایل جدید قسمت اول، خیلی خوشحال اومدم سراغ فایل

    اول از همه یه تضاد پیش اومد برام که شد جزو خواسته هام و اون هم یادگیری زبان انگلیسی هست با این که بارها خواستم برم دنبالش و همیشه پشت گوش مینداختم اما میخوام کم کم به طور جدی بزارم تو برنامه ام که یاد بگیرم

    هر چند تو همین سایت کلی کمک میشه برا یادگیری زبان تو فایل های مختلف

    که بابت این موضوع هم ممنونم از استاد و بچه های سایت که به معنای واقعی در تمامی مراحل زندگی میخواد تغییر و تحول ایجاد کنه 🙏

    به لطف الله و راهنمایی های و هدایت های شما یه مدت کمی هست شروع کردم به استارت در رشته مورد علاقه ام هر چند نجواهای ذهن هی به من میگفت هنوز سه ماه بیشتر نگذشته بزار حداقل شیش ماه فایل های رایگان را گوش کن و عمل کن بعد با شروع دوره هایی که خریدی استارت بزن برای رشته مورد علاقه ات

    اما با توجه به صحبت های لایو آخر استاد و همچنین برداشتی که از آموزش های ایشون داشتم همراه با آموزش و کار کردن روی خودم باید شروع کنم که تکاملم هم طی بشه

    خوب فعلا باید در مورد رشته مورد علاقه ام یکم مطالعه کنم و مرور دوره هایی که رفتم که خدا را شکر تو همین شاید کمتر از ده روز دو سه تا ایده خوب به ذهنم رسید اما یکم باید بیشتر تحقیق کنم (البته نمیخوام کمال گرایی کنم )

    اما از خدا کمک خواستم گفتم من شروع کردم بقیه اش با تو و خدا را شکر یه جورایی خیالم راحته چون میدونم خدا از راههای مختلف خصوصا توسط فایل ها و سایت استاد هدایتم میکنه

    و به لطف الله حالمم خوبه و احساسم خوبه و این ها نشونه تو مسیر درست بودنه

    از استاد یاد گرفتم

    اولا توکل کنم به رب خودم

    دوما برم دنبال علاقه ام

    سوما احساس خوب داشته باشم و بدون عجله ادامه بدم تا تکاملم طی بشه و از زندگیم هم لذت ببرم

    اولین باره این طوری قاطع صحبت میکنم اما به خدا مثل روز برام روشنه که به یاری خدا موفق میشم و خواسته هام به آرامی و راحتی میشن داشته هام

    چون تازه با دنبال کردن فایل های رایگان این قدر دارم انرژی میگیرم ونتیجه میگیرم و هدایت میشم و با استارت اساسی محصولات وقتی تو مدارش قرار گرفتم نتایج خیلی واضح تر و ملموس تر میشه

    (البته دو تا از محصولات استاد را خریدم اما حسم میگه هنوز تو مدارش نیستم و باید فایل های رایگان را دنبال کنم و ایمان دارم در زمان مناسب به اون ها هم هدایت میشم )

    همیشه در مورد عبادت و بندگی کردن خدا میگم خدایا کمکم کن اون طور که شایسته تو هست تو را عبادت و بندگی کنم که یه جورایی فکر میکنم بندگی و عبادت هم در مسیر همین علایقم قرار داره

    و همین جا از خدا میخوام اون طور که شایسته رهروی و پیروی از مکتب عباس منشی هست ادامه بدم چون دارم عشق و علاقه شما و مریم خانم و تمام بچه های دست اندرکار سایت و دوستان عزیزی که کامنت های فوق العاده را با عشق مینویسن دارم میبینم و فکر میکنم با این فضا و تلاش ها خیلی بی معرفتی باشه که موفق نشم

    هر چند تا الان بنده بی معرفتی برای خدا بودم اما ازش میخوام کمکم کنه که با رسیدن به خواسته ها و اهدافم هم بندگی و شکر اون را به جا آورده باشم و هم شکر مخلوق را که دستان خدا هستن به جا بیارم

    یکی از الگوهای موفق من سید حسین عباس منش همون راننده تاکسی و همون کارگری که تو بندرعباس بود و یه جایی انتخاب کرد بره دنبال علاقه اش و با عشق و ایمان ادامه داد (هر موقع اون فایل و سمینارهای قدیمی استاد را میبینم قشنگ پاکی و زلالی و اعتماد به رب را میشه حس کرد )

    آخه اگه عشق و علاقه نباشه کی حاضره این همه فایل رایگان بزاره روی سایت

    کی حاضره بره صد ها ساعت وقت بزاره فقط برای مصاحبه های یک نفر که بتونه باورهاش را در بیاره

    پس این الگو، الگوی خوبیه برای من

    خدایا به خاطر استاد عباس منش ، این سایت فوق العاده و این فضای فوق العاده و این جمع صمیمی بی نهایت ازت سپاسگذارم

    شاید درست باشه اگه بگم این سایت تکه ای از بهشت البته با دلیل میگم چون هر لحظه یاد خدا درونش هست

    چون فقط کلام و حرف های مثبت درونش هست

    به قول قرآن فقط سلام و تحیت در این جا هست

    و چقدر لذت میبرم از این جمع صمیمی و بهشتی

    دوست دارم

    دوستون دارم

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      زهرا تابه زر گفته:
      مدت عضویت: 1826 روز

      سلام دوست عزیز

      چقدر نکات خوبو مثبت توی دیدگاهی که نوشتید وجود داره، چقدر درساها و نتیجه هایی که گرفتید عالی بوده.

      اما یه نکته ای که در مورد خودتون وجود داره اینکه واقعا بهتون تبریک میگم به نظرم مداری که توش قرار دارید خیلی عالیه شاید نسبت به خیلیای دیگه از جمله خودم گیر ذهنی کمتری دارید اینکه تنها ۱۲۰ روزه عضو سایت شدید موفق شدید خوب رشد کنید دوتا از محصولات رو بخرید و خیلی فعال باشید و در اکثر فایل هایی که نگاه کردید ردپا از خودتون بزارید این حرکت خودش خیلی عالیه تبریک میگم بهتون و امیدوارم همینطور پله های موفقیتو یکی یکی طی کنید و بتونید سریع قانون تکاملتونو طی کنید و به اون جایگاه واقعی خودتون برسید.

      و یه نکته دیگه درمورد قانون تکامل بگم و اون اینکه توی یکی از فایل های زندگی در بهشت قسمت ۱۳۹ همون فایلی که استاد و مریم جان با اسکوتر از خونه تا شهر clear water رفتند اونجا استاد درمورد قانون تکامل نکته خیلی خوبی گفتند که گفتم به شمام بگم، اینکه قانون تکامل این نیست که حتما مدت زمان زیادی لازم باشه فک کنیم باید یه بازه زمانی زیادی صرف بشه تا ما بگیم من سیرتکاملیشو طی کردم، همین که ما بتونیم تجربه های مختلف رو پشت سرهم داشته باشیم، خودمونو به چالش بکشیم قانون رو طی کردیم شاید بعضیا باشن امروز یه گام بردارن در مسیرشون بعد برن گام بعدی رو دو ماه دیگه سه ماه دیگه یک سال دیگه بردارن ولی یه نفر دیگه باشه خیلی سریع پشت سرهم‌ گاماشو برداره و زودتر برسه به اون خواستش پس اینجا دیگه اون بازه زمانیه زیاد مهم نیست.

      چون وقتی داشتم نظرتون میخوندم دیدم این مسئله خیلی براتون مهمه گفتم اینو بگم که شاید بهتون کمک کنه.

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        علی اکبر شفیعی گفته:
        مدت عضویت: 1718 روز

        سلام دوست عزیزم

        زهرا خانم بزرگوار

        به خدا قسم بازم تکرار میکنم که این جا تکه ای از بهشت

        الان به این باور رسیدم که خدا داره از زبون یه بنده خوب و خوش قلبش حرفش را به من میزنه

        میدونی امروز بی نهایت حالم خوب بود دقیقا یه خبر خوبی که صبح تو سررسیدم نوشته بودم شنیدم و کلا قبل و بعد اون خبر حالم عالی بود

        بعد تجربه شده برام تو حال های خوب خدا خیلی واضح باهام صحبت میکنه

        و این جواب شما خیلی مسیر را برام روشنتر کرد

        ممنونم ازت که گوش دادی به قلبت و نوشتی

        خواستم تجربه خودم را بگم شاید برات مفید باشه که هدایت شدم به سمت فایل های توحیدی عملی (البته اولین میکسی که از استاد شنیدم یکی از فایل های توحیدی عملی بود و این طوری به سمت این فایل ها هدایت شدم ) و با حوصله هر فایل را بارها گوش میدم و تمام کامنت هاش را هم می خونم

        اما میدونم نمیشه برا همه یه نسخه پیچید

        باید ببینی با کدوم فایل ها بیشتر ارتباط برقرار میکنی

        انشاالله بتونیم تو این مسیر بمونیم چون موندن تو مسیر مهمه

        امیدوارم خدا خودش بشه جواب تمام گیرهای ذهنیت

        و خیلی زود و با لذت به خواسته هات برسی

        🙏💐

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          زهرا تابه زر گفته:
          مدت عضویت: 1826 روز

          سلام اقای شفیعی

          خداروشکر که با انجام دادن کوچیکترین کاری که از دستم بر اومد باعث خوشحالیتون شدم، چه سعادتی بالاتر از این. خداروشکر

          اره واقعا اینجا بهشته این همه ادم خوبو هم فرکانسی که روز به روز دارن رشد میکنن و دیدشون به دنیا ،خودشون و خدا تغییر میکنه و من هم روزی هزاربار خدارو شکر میکنم که تونستم در جمع این عزیزان باشم.

          ممنونم برای دنیای قشنگتون🙏🌺

          و در اخر به قول استاد شاد پیروز موفق و سعادتمند در دنیاو اخرت باشید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2336 روز

    به نام یکتا خالق هستی و سلام به همه عزیزانم در این سایت الهی، سایت یکه همواره داره رشد میکنه و کمک میکنه که بقیه هم رشد کنن و دنیا جای بهتری برای همه باشه

    ” الگوبرداری از افراد موفق”

    نام این فایل داره با من حرف میزنه چون داره یکی از مهمترین مواردی رو عنوان میکنه که استادم همیشه تاکید میکنن و اون چیه؟؟

    اینکه من برم تحقیق کنم و بررسی و ببینم دلایل موفقیت انسانهای بزرگ و موفق چی بوده… این مدلی میتونم با مقایسه این دلایل بفهمم آقا اصل مطلب چیه…

    آیا این سن فرده که مهمه؟؟؟ آیا این شغل فرده که مهمه؟؟ آیا این عشق و شوق و هیجان و انگیزه هیت که مهمه؟؟؟ و هزارانمدل سوال دیگه که میتونم از خودم بپرسم و بعد بررسیشون کنم

    اینجا توی این فایل ما داریم یه فرد یرو میبینم که همین مدت اخیر، 10 امین فینال فوتبال آمریکایی رو شرکتکرده و 7 امین قهرمانیرو بدست آورده..

    بله ” تام بریدی بازیکن تیم فوتبال آمریکایی تمپا بی بوکانیرز” که به نظرم اولین و مهمترین دلیلی که باعث شد استاد اون محیط زیبا و دلچسب پارادایس رو رها کنن و بیان اینجا، غیر از میل و علاقه به گشتن و لذت بردن، دیدن بازی ایشون از داخل شهر تمپا به عنوان میزبان سوپر بول بود و خیلی صحب تها از ایشون و ارزشمند یهای ایشون کردن که به حق میتونه الگو همه ما باشه توی عشق ورزین به کارمون، توی ایمان داشتن به خودمون و تواناییها مون، توی نپذیرفتن محدودیت هایی که خیلیا به عنوان بهانه در نظر میگیرن تا حرکت نکنن و همیشه راکد بمونن و خودشونو قربانی بدونن.. اما من وقتی دارم ایشون رو توی 43 سالگی میبینم هزاران بار تحسین میکنم این همه توانایی رو ، این همه عشق به کار رو حالا حتی اگه یه ورزش خاص باشه و بهم میگه مهم نیست شغلت ، کارت چیه، مهم اینه که تو بخوای، انگیزه و عشق داشته باشی و اونوقت دیگه میری به اوج. هم ثروت میاد به سمتت هم معروفیت، هم لذت میبری و هم سالم و سرحال میمونی و این یعنی یه زندگی واقعی..

    (من صحبت های ایشون رو به اندازه ای که درک کردم ترجمه کردم و نوشتم)

    تام بریدی:

    من فکر کردم که چرا عاشق فوتبالم؟؟ من دوستش دارم چون فوتبال یه مسیر مستقیمه، چرخش دقیقی داره و زمانبندی دقیقی

    و وقتی صبح بیدار میشم فکر میکنم که چطور مجددا میتونم دوباره انجامش بدم و شگفت زده میشم که اگه نتونم این کار رو انجام بدم.

    این یه پروسه ( فرآیند، جریان) هست که بخشی از وجود منه و من ورزش رو دوست دارم چون بهم اجازه میده کار کنم، نه کاری که سخت باشه بلکه بشتر برای من ، سرگرمیه و لذت…

    استاد عزیزم گفتن که بیش از 010 ساعت فیلم دیدن و این بازیکن رو تحلیل کردن که چی میشه که یه نفر که برای اولین سال هست میاد توی یه تیم که اوضاعش داغونه و موفقیت خاصی نداشته، و باعث میشه این تیم چنان نتایج فوق العاده ای رو بدست بیاره که بره فینال و بعدش روهم که دیگه خودمون با زبان تصاویر به عالی ترین شکل دیدیم و اون شادیها و جشنا..

    آیا به غیر از باور به خود و بعد انتقال اون حس و ایمان به همه بازیکنا، عامل دیگه ای دخالت داره؟؟؟ قطعا نه چون بازیکنا همون قبلیا هستن و طبق توضیحات قبلی اونا حتی حضوری هم خیلی تمرین نکردن و هر بازیکنی جداگانه تمرین میکرده و تمپا تونست قهرمان این رشته ورزشی بشه که توی آمریکا حرف اول رو میزنه..

    من الان دارم این آگاهی ها رو مینویسم اما میدونم که باید خیلی دقیق بشم توی همه این درسا تا بتونم در راستای اهداف و خواسته های خودم باورسازی کنم و در واقع دیدن این فایل و فایلای مشابه فقط برام وقت گذروندن و حال خوب موقت نباشه بلکه اجرا کنم و عمل کنم

    من خیلی لذت بردم که این آقای تام گفت که فوتبال برام یه پروسه هست و این دقیقا همون جریان تکامل رو برایمن واضح نشون داد و اینکه ایشون هم یک روزه به این جایگاه نرسیده و کار کرده ؛ کار کرده و تمرین و مداومت تا بدونه توپ رو با چه زاویه ای و به چه قسمت شونه های یارش پرتاب کنه و من یاد میگیرم که باید کار درست رو یاد بگیرم و بعد اون کار درست رو تمرین و تکرار کنم تا مهارت کسب کنم و حرفه ای بشم

    من قبلنا خیلی زیاد بسکتبال MBA رو نگاه میکردم و واقعا همون موقع ا هم مایکل جردن رو خیلی تحسین میکرم و حیرت میکردم از این همه توانمندی این بازیکن و چقدر جالب بود که اینجا توی این فایل هم یه جایی گزارشگر، تام بریدی رو با مایکل جردن مقایسه کرد و اولی در فوتبال آمریکایی استثناییه و دومی در بسکتبال و چقدر خوبه من از همین افراد شروع کنم به الگو برداری و محدودیت ها رو باور نکم و خودمو باور کنم توی هر سنی، با هر شغلی، با هر جنسیتی، با هر محل تولدی و با هر وضعیتی که در حال حاضر دارم….آره باید شروع کنم….. خدایا شکرتتتتت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      آزاده گفته:
      مدت عضویت: 2213 روز

      سلام دوستوعزیزم زهرا جون ممنون بابت ترجمه ای که از این فایل داشتی خیلی استفاده کردم منم دارم رو خودم کار می کنم که محدودیت ها را قبول نکنم با ترس هام روبرو شم و امروز دارم با یکی از ترس هام روبرو میشم

      خدایا شکرت منو به جمع هدایت الهی هدایت کردی.

      زهرا جان موفق و پیروز در پناه خداییییی مهربون باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        زهرا حسینی گفته:
        مدت عضویت: 2336 روز

        به نام یکتا خااق زیبایی ها

        سلام آزاده نازنینم

        خدت رو هزار مرتبه شکر که کامنت من به دلت نشست و حالت رو خوب کرد

        خدا رو شکر که همه ما در مسیر رشد، بهبود و پیشرفت های دائمی هستیم

        احسنت به تو دوست نازنینم که میخوای به یه ترس غلبه کنی و این نشون میده ماها فقط مرد حرف نیستیم، بلکه شدیدا مرد عملیم✌✌

        برای هممون در مسیر رشدمون بهترینها رو آرزو دارم👑👑💕💕🤩🤩🎀🎀⭐⭐💐💐🇮🇷🇮🇷

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    علی میرفخررجایی گفته:
    مدت عضویت: 1500 روز

    سلام و درود خدمت استاد عزیز و خانم شایسته عزیز

    استاد من با دیدن این ویدئو و دیدن فیلم کانر مگ گروگر بازیکن ufc واقعا متوجه شدم که همه چیز ذهنه، یعنی اینا یک باورهای قویی دارن که قشنگ متوجه میشی که ترسی اینا به دلشون راه نمیدن، و واقعا با اون چیزی که دارن انجام میدن حال میکنن و لذت میبرن به زور انجام نمیدن فقط برا پولش این کارو نمیکنن و واقعا انگار دارن بازی میکنن مثل بچگیامون که با چه ذوقی بازی میکردیم و دوست داشتیم برنده بشیم اینا به چشم یک بازی نگاه میکنن و اینقدر ساده گرفتنش و البته براش هم تلاش میکنن تلاش با عشق با لذت

    خود من 12 سال هست که ورزش رزمی انجام میدم و واقعا از همون اول وقتی با رشتم اشنا شدم با عشقو علاقه تمرین میکردم و همینطور که اومدم جلوتر دیدگاهم نسبت به تمرین کردنم حرفه ای تر شد و خودم پیگیر مسابقات میشدم با اینکه استرسه خاصی داره اولش که شما میخوای مسابقه بدی ولی حس میکذدم که دارم خودمو میسازم با اینکار و واقعا من نفهمیدم این 12 سال چطوری گذشت و تو هر شرایطی که بود تمرین کردم البته البته واقعا همیشه لطف خداوند شامل حالم بوده و خداوند مهربانم بود که من رو از طریق دستانش هدایت کرد به سمت این رشته

    قهرمانی های متعددی در سطح استان و کشور کسب کردم ولی تو ذهنم همیشه این بوده که من میتونم قهرمان جهان بشم تو بزرگترین سازمان ها،

    ولی حتی از طریق خود مربیم هم اینطور به ما گفته شده که ورزش تو ایران اینده ای نداره اونم ورزشی مثل بوکس و ام ام ا، و این باور ها در پس ذهن من هست که کی مثلا از ایران رفته تو لیگ wbc امریکا، ولی هسن کسایی که از همین ایران قدم برداشتن و تو سازمان های معتبر مسابقه دادن و قهرمان شدن،

    پس من هم از این به بعد میگردم دنبال الگو هایی که انجام دادن و من خودم میخوام بشم الگویی برای بقیه که دیگه هی نگن نشد و نمیشه، من میتوانم و میشود خدای من همراهم هست و من رو یاری میکنه و خواسته ی من پاسخ میده،

    البته من خیلی باید روی باورم کار کنم خیلیییییی

    یعنی جوری باید اون خواستمو اون قهرمانی رو بخوام که وقتی بهشم فکر میکنم قلبم براش بتپه،

    و هر روز با عشق تمرین کنم و لذت ببرم و فقط منتظر اتفاق های که خداوند برام رقم میزنه باشم، خدا خودش جوابها رو میدونه خدا خودش در زمان مناسب جواب هارو بهم میگه، افراد رو سر راهم قرار میده، وسیلشو فراهم میکنه،

    دم این اقا تام بردی گرم، تحسینش میکنم تو سن 41 سالگی این نتایج بزرگ رو کسب کرده و اینطور که پیداست این اقا رکوردار خواهدشد، من فکر میکنم تا 50 سالگی هم ادامه بده و حرفه ای نتیجه کسب کنه،

    از این به بعد دوست دارم با خودم و به دوستانم انطوری بگم،

    تو ایران هم بسیار امکانات هست بسیار فرصت هست برای پیشرفت و هرکجا که محدود شدیم از خدای خودمون میخوایم که ما رو هدایت کنه به کشور های بهتر که توی رشته ما شرایط بهتری فراهم کرده،

    خدا مطمئنم خودش هدایتمون میکنه خودش راه هارو نشونمون میده،

    خدایا ازت سپاس گذارم ،ازت ممنونم که به حرف های ما بنده هات توجه میکنی و اجابت میکنی، خدایا شکرت بابت این همه فرص و نعمت، خدایا شکرت

    استاد عزیزم تحسینتون میکنم که اینقدر ریز بینانه قهرمانان دنیا رو دنبال مینید و این اگاهی هارو به ما میدید،

    واقعا من امریکایی هارو تحسین میکنم واقعا یکی از دلایلی که امریکا در اکثر رشته نتایج خوبب روقم میزنه باور های افراد هست که از بچگی از ریق پدر مادر هاشون بهشون انتقال داده شده، یا اینکه از محیط و اطراف بهشون رسیده،

    اصن😂 اصن یه جوری حرف میزنن که انگار به کل دنیا تسلط دارن ایقدر باوراشون قویه،

    خدایا شکرت، ما رو هم هدایت کن، اینقدر ترس نداشته باشم اینقدر زندگی رو سخت نگیریم اینقدر هر جا میریم از نشد ها و نتوانستن ها صحبت نکنیم، بگیم میشود، میتوانیم، همه چیز عالی میشه، انرژی بدیم، و بقیشو دیگه خود خدا حل میکنه،

    خدایا شکرت🤲🤲🤲❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  10. -
    نیکی مرادی گفته:
    مدت عضویت: 4003 روز

    سلام استاد عزیزم. شما بیییییی نظیری. انرژی‌ای که شما داری فوق‌العاده‌س. امروز من تفألی به سایت شما زدم و این صفحه برام باز شد و البته جوابمو گرفتم خدا رو بینهایت شکر 😍😍😍 مدتی بود که سرمو با پیج‌های آسترولوژی و فنگشویی و …. شلوغ کرده بودم و امروز صبح همه‌ی اونها رو آنفالو کردم و پیج دومم توی اینستا رو هم بستم و با خودم گفتم یه مدتی رو مثل قبل فقط تمرکزمو باز بذارم رو صحبتهای شما و نتیجه‌شو بسنجم. واقعا الان حسم خیلی خوبه. استاد عزیزم یکی از قویترین سپاسگزاری‌های من همیشه بخاطر وجود شما توی زندگیم هستش و بهتون افتخار میکنم. اصلا نمیتونم بگم چقدر دوستتون دارم، چون اندازه نداره ♥️♥️♥️♥️ عاشقتونم استاد. با دیدگاه شما، با صداتون، با اون ایمانی که همیشه از شما برام زنده میشه، خیلی خیلی حالم خوب میشه. من امسال یکی از چالشی‌ترین تصمیم‌های زندگیمو گرفتم و اونهم این بود که تونستم به ازدواج با شخصی که موقعیت بالایی داشت و یکی از تاپ‌های ایران بود، نه بگم بخاطر شناخت بالایی که از خودم و خواسته‌هام داشتم (این شناخت رو با آموزش‌های شما به دست آوردم) و اسیر شوآف نشم تو زندگیم و برای خودم زندگی کنم، نه اینکه چون این شخص فلان جایگاه رو داره باعث بشه حقیقت رو نبینم و اشتباه تصمیم بگیرم. هر روز هم که از تصمیمم میگذره بیشتر مطمئن میشم که کار درستی کردم. و استاد عزیزم میخوام بگم حدود ۹ ماه بلاتکلیف بودم و توی تموم این مدت شما مثل یه فرشته‌ی نگهبان منو راهنمایی کردین. یه جاهایی ایمانم کم میشد باعث میشد برم تو درو دیوار و یه جاهایی که صدای شما توی ذهنم بلند میشد باعث میشد عکس‌العمل بهتری رو داشته باشم. من با تموم وجودم درک کردم اینکه گفته میشه روز قیامت کسانیکه از دوستی با خدا سرباز زدن شکنجه‌ی روحی میشن یعنی چه. چونکه اون وقتای چالش برانگیزی که به حرف شما گوش نمیکردم، سریع تصویرتون توی ذهنم میومد بهم میگفتین ببین اگه حرفمو گوش نکنی و بر طبق قانون عمل نکنی دیگه شاگرد من نیستی ها…. و این حرف خیلی منو اذیت میکرد که اگه توی اون شرایطی که توش بودم (و انصافا هر چقدر بگم سخت بود برام کم گفتم) بر طبق چیزایی که از شما یاد گرفتم رفتار نمیکردم و تصمیممو نمیگرفتم، شکنجه‌ی روحی میشدم و شما بارها و بارها تصحیح مسیر کردین برام و در نهایت تونستم با ایمان به اون موقعیت نه بگم و خیلی خوشحالم که تونستم آموزشهای شما رو عملی کنم و فقط در حد تئوری توی ذهنم نباشه. استاد بازم میگم عاشقتونم. چقدررررر فرکانس شما با تموم اساتید حوزه موفقیت فرق میکنه. یه دونه‌اید …. خیلی خیلی خیلی دوستون دارم. ♥️♥️♥️♥️♥️♥️ بمونین برامون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: