الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 2

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار سودا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی

سلام به استاد عزیزم

الگو برداری از افراد موفق: آنتونی جاشوا برنده سه دوره قهرمانی بوکس در جهان قهرمانی موفق با دیدگاه های فوق‌العاده منطبق با قوانین ثابت الهی

مصاحبه بعد از شکستش مقابل حریفی که از جاشوا کم وزنتر و سبکتر و قهرمانی کمتری داشته بازی که قاعدتا باید جاشوا میبرد

کنترل ذهن و داشتن آرامش و پاسخگویی درست و صادقانه جاشوا به مصاحبه گرانی که حتی گاها سوالات نیش داری هم پرسیدند

تو لحظات سخت هست که خداوند داره غربال میکنه کسانی که میتونند تو اون لحظات ذهنشون رو کنترل کنند پاداش میگیرند افراد بسیار زیادی تو شرایط خوب از لحاظ خانوادگی ،مالی ،سلامتی حالشون خوب نیست بسیار ناسپاس هستند بسیار غر میزنند اما افرادی هستند که تو مسایل و مشکلات خانوادگی تو شکست مالی تو شکست ورزشی تو دوران بیماری ذهنشون رو کنترل میکنند کار خیلی سختی هست اما اگر باور قلبی داشته باشیم که کنترل ذهن کنترل زندگی هست میتونیم با کنترل ذهن خلق کنی اونوقت هست که نتایج متفاوتی میگیری «افراد بسیارموفق افرادی هستند که میتونند تو شرایط سخت ذهنشون رو کنترل کنند »

نکته مهم :وقتی داری رو خودت کار میکنی اوضاع از هر لحاظ بهتر میشه اما ممکنه تو مسیر تو با شرایط ناجالبی برخورد کنی به میزانی که میتونی ذهنتو کنترل کنی و به مسائل از زاویه ای نگاه کنی که به احساس خوب برسیم تو میری به سمت بالا رشد میکنی باز اونجا هم ممکنه با یه شرایط نادلخواه مواجه بشی اگر ذهنت رو کنترل کنی می ری به مدارهای بالاتر رشد میکنی و اگر نتونی ذهنت رو کنترل کنی تو سقوط میکنی

جاشوا از حریفش که کم وزنتر و سبکتر هست شکست خورده تو مصاحبه نظرش رو راجع به مسابقه میپرسند جواب جاشوا در همون ابتدا تبریک میگه به حریفش «انسانهای موفق میتونند تجربه ناگوار رو بپذیرند و فرافکنی نمیکنند انسانی میتونه موفق بشه که تجربه ها رو بپذیره و پله کنه برای پیروزی » و جاشوا یه روح بزرگی داره که میگه من تو این رقابت شکست خوردم فرافکنی نمیکنه تقصیر رو گردن عوامل بیرونی نمیندازه نمیگه دستکش ،داور ،مربی، ایراد داشت میگه من تجربه به دست آوردم تمرین میکنم رو خودم کار میکنم مسابقه بعدی جبران میکنم

کاری که اکثریت افراد تو مواقع شکست که البته بهتره اسمش رو بزاریم تجربه چون هیچ شکستی در کار نیست تجربه هست که میتونه تو مراحل بعدی کمک کنه ایرادت رو برطرف کنی و کلی درس یاد بگیری کاملا برعکس هست «ما تو زندگی مون باید شهامت داشته باشیم اگر ایده هامون جواب نداد قبول کنیم که من اشتباه کردم درسش رو بگیری تو مراحل بعدی استفاده کنی نه اینکه عامل بیرونی رو مقصر قلمداد کنی اگر بپذیری که اشتباه از خودت میتونی تغییرش بدی واگر نپذیری تغییری در درون خودت ایجاد نکنی رشد و پیشرفتی هم نداری چون عوامل بیرونی رو که نمیتونی تغییر بدی پس رشد هم نمیکنی»

تو بازی فوتبال رم و یوونتوس تیم یوونتوس برنده بازی شد و سرمربی رم خوزه مورینیو باخت رو پذیرفت و از داوری هیچ ایرادی نگرفت و گفت تیم من خیلی خوب کار کرد از بچه ها سپاسگزارم ما تجربه به بدست آوردیم این نگاه نگاه درستی هست «ما باید در مواقعی که نتیجه ناجالب میگیریم باید برگردیم به خودمون و ببینیم چی رو باید درست کنیم و از تجربه مون استفاده کنیم و ادامه بدیم »

روزهایی که اوضاع خوب پیش نمی ره کسی که باور داره که خودش میتونه زندگیش رو خلق کنه امید و انگیزه داره برای حرکت کسی که باور داره بما قدمت ایدیهم ، بما کانو یعلمون، دیگه دنبال عوامل بیرونی نمی گرده اصلا کاری به هیچ چیز بیرون از خودش نداره میاد رو خودش کار میکنه کسی مثل جاشوا مثال استاد عباس منش هست که میدونه که میتونه شرایط دلخواهش رو خلق کنه میتونه شرایط بد رو به خوب تغییر بده «چون میدونه که میتونه »

سوال بعدی که از جاشوا پرسیده شد این بود که چی تو این مسابقه اشتباه پیش رفت ؟ هیچی اشتباه پیش نرفت من راند نهم چشمام هیچی رو ندید و اولین بار بود که این مسئله برام پیش اومد و این کلی برای من درس و تجربه فوق‌العاده داشت اینکه چجوری تو اینجور مواقع باید ذهنم رو کنترل کنم و ادامه بدم این نگاه متفاوت کسیه که تو دوران ورزشی خودش بهترین نتایج رو گرفته کمربند سه دوره قهرمانی جهان رو گرفته چون این نگاه رو داشته توانسته به این قهرمانی ها برسه

اون فوتبالیستهایی که در سطح فوتبال جهانی بازی میکنند از نظر فیزیکی و جسمی با دیگر فوتبالیستها فرقی ندارند اونهایی که تو فوتبال نخبه می شند مثل رونالدو مسی زیدان بنزما اینها از نظر جسمی با دیگر فوتبالیستها فرقی ندارند اینها از نظر ذهنی تفاوت دارند که تو اون سطح انقدر عالی عمل میکنند تو بوکس همه خوب تمرین میکنند چون نیاره که از نظر جسمی قوی باشی و تمرینات عالی انجام بدی اما نتیجه عالی تو تفاوت در ذهن هست تو کنترل ذهن که میتونه استرس و نگرانی رو کم کنه تو بازی نهایی تو پنالتی زدن دقیقه اخر بهترین بازیکنان که تمرین عالی دارند تو تمرین بارها پنالتی رو گل کردند اما تو بازی نهایی تو دقیقه اخر هست که به خاطر نداشتن کنترل ذهن توپ رو به اوت میزنند نه اینکه زورشون نمیرسه نتونستند ذهنشون رو کنترل کنند

سوال بعدی از جاشوا اینه که اگر چشمت تو راند نهم به مشکل نمیخورد برای ادامه راند چه پلنی داشتی میخواستی چیکار کنی ؟ جواب صادقانه جاشوا من به این روند ادامه میدادم اگر کس دیگه ای بود میگفت من اگر به مشکل نمیخوردم فلان برنامه رو داشتم فلان تکنیک رو داشتم چیزی که خیلی از افراد تو اینجور مواقع میکند مثلا مربی میگه اون بازیکن که اخراج شد همه برنامه ریزی ها رو اون کرده بودم

«صداقت چیزی که تو دنیای امروز خیلی کمرنگ شده تو فضای مجازی از عکس و اسم فیک استفاده میشه از بهترین عکسش که با کلی فتو شاپ و زاویه خاص دوربین گرفته شده استفاده میکنند چون نظر دیگران براشون مهمه آدمها خیلی فیلم بازی میکنند ادا در میارن خودشون نیستند موضوعی که استاد براشون خیلی الویت داره و تو تمام مستندها دیدیم چقدر خودشون هستندو چقدر بی ریا و واقعی هستند و نظر دیگران پشیزی براشون اهمیت نداره و خود واقعیشون هستندو گفتند که چقدر الویت هست این موضوع و اگر فردی دروغگو باشه یک ثانیه هم اون فرد رو تحمل نمیکنند و چون خودشون صادق هستند با افرادی صادق هم روبرو میشند

«اگر من متعهد بشم که صداقت داشته باشم اونوقت اگر تو محل کار از ساعت کاری من بپرسند صادقانه میگم که از هشت ساعت کار چقدر من کار مفید داشتم چقدر استراحت کردم چقدر بازی با گوشی و سرگرم گوشی شدم این تعهد به من کمک میکنه که درستکار باشم تو هر شرایطی و میزان خطا و اشتباه من کمتر میشه تو رانندگی من اگر پلیس به خاطر سرعت غیر مجاز جلوم رو بگیره صادقانه میگم صدای موزاییک بالا بود من هیجان زده شدم و سرعتم رفت بالا من درستکارتر میشم چون نمیخوام دروغ بگم چون میخوام کار درست رو انجام بدم این تعهد کمک میکنه خود به خود من کارنادرست رو انجام ندم این نگاه متفاوت کمک میکنه ما نتایج متفاوتی بگیریم یه اصولی رو ما باید تو زندگی مون بزاریم و بهش پایبند باشیم اونوقت کم کم بیایم دروغ گفتن رو حذف کنیم اگر قبلا ده تا دروغ می‌گفتیم بکنیم پنج تا بعد دو تا بعد کمتر و کمتر آنوقت اگر ما متعهد باشیم حتی اگر اون صداقت به ضررمون باشه باز هم صادقانه میگیم این تعهد کمک میکنه ما ناآگاهانه کار درست رو انجام بدیم تا. شرمنده خودمون نشیم ما باید صداقت رو تو خودمون و دیگران تحسین کنیم این خیلی ارزشمند هست

جاشوا صادقانه در پاسخ اون مصاحبه گر که پرسید.شما اگر خلاقتر بودید الان غافلگیر نمیشدید میگه من ضربات زیادی بهش زدم ولی اون سبکتر بود و سرعت بالایی داشت من تجربه به دست آوردم رو خودم کار میکنم من اشتباهاتی داشتم ولی توانایش رو داشتم من فقط اشتباه کردم

خبرنگار پرسید شما نباید وزنتر رو کمتر میکردی برای مبارزه با این حریف جواب جاشوا اینه من می رم تمرین میکنم به الهاماتم عمل میکنم بهم الهام میشه که چجوری باید پیش بروم اگر نیازداشت وزنم رو بیشتر یا کمتر کنم بهم گفته میشه اینها چیزی هست که تو تمرین و باشگاه بهش میرسم اون وزن مناسب برای بالاتر بردن مهارت خودش در میاد

تشخیص اصل و درگیر جزییات نشدن اگر من تو مسیر درست رو خودم کار کنم رو اصل کار.کنم من درگیر جزییات نشم این چیز هایی هست که من هدایت میشم بهش اگر قانون اصلی و اساسی مثل کنترل ذهن ،سپاسگزاری ،تغییر زاویه نگاه در مسائل ناجالب به شیوه ای که من بتونم به احساس خوب برسوم،افزایش مهارتهام، بالا بردن استانداردهام کار کنم این جزییات خودش حل میشه من تو مسیر درست باشم جزییات خودش پیش میاد اتفاق نیافته « انیشتن میگه من میخوام فکر خدا رو بخونم مابقی جزییاته» نود ونه درصد از مردم درگیر جزییات هستند و از اصل دور می شند مثلا میخوای یه فایل ضبط کنی به این فکر میکنی چه لباسی جه دوربینی چه پشت صحنه ای درست کنیم اینها جزییات هست و به اصل که مهم هست توجه نمیکنند «وقتی تو به اصل توجه میکنی چنان جزییات خودش درست از آب درمیاد که دیگران فکر میکنند تو به جزییات هم فکر کردی جزئیات وقتی تو مسیر درست هستی خودش پیش میاد هدایت میشی اصل توجه به نگاه توحیدی به بالا بردن استاندارها و مهارتها هست کنترل ذهن احساس خوب هست اونوقت تو هدایت میشی به زمان و مکان مناسب به آدمهای مناسب

 

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.


برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه کلیک کنید

 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    766MB
    47 دقیقه
  • فایل صوتی الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 2
    43MB
    47 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

188 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سپیده سلیمانی» در این صفحه: 2
  1. -
    سپیده سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 1355 روز

    وای خدای من سلامممم استاد عشقم و قشنگم

    یعنی الان من وسط فایل فهمیدم که جواب سوالم که دیشب تودلم گفتم جواب داده شد🙂🙂🙂🙂به قول خودتون من چی بگم واقعا؟؟؟؟؟کلمات نمیتونه توصیف کنه اون لطف خدا رو که من هر وقت هر سوالی تو دلم با خودم گفتم خدا سریع پاسخش رو بهم داد

    و همیشه همینه. یعنی نشده که من سوال داشته باشم خدا بیاد بگه غلط کردی داشته باشی ؟! 😶همیشه میگم خدا فراتر از تصور ما مهربان و بخشندس اصلا یه جوری جواب سوال منو داد که من اگر میخواستم خودم بگردم جوابشو پیدا کنم شاید خیلی طول می‌کشید البته بماند که یه حسی گفت که بیام بزنم رو این فایل رو ببینم خدایا شکرت حتما اینو تو دفتر معجزات زندگیم مینویسم خیلی تعداد اتفاقات خوب رو چند برابر کرده برای من هر چی هم خدارو شکر کنم بازم کمه وواقعا به همون جمله (چی بگم؟؟)میرسم حتی اگر بگم خدایا بینهایت سپاسگزارم بازم کمه.

    پیشنهاد می کنم معجزات و اتفاقات قشنگ و نشانه ها رو یه جایی بنویسید چون خوندن معجزات توی دفترم باعث شد ایمانم برای انجام تمرینات بیشتر بشه تازه بماند که احساس خیلی خوبی هم و آرامشی که بهم دست میده رو هم به همراه داره

    داستان معجزه امروز ما هم از اینجا شروع شد که من دیشب به خاطر یک موضوع احساسم

    نامناسب شد بعد من سریع شروع کردم به صحبت کردن با خودم و هی این جملات را با خودم می گفتم:

    _ که تو هرچقدر هم ناراحت باشی فکر نکن به خودت کمک می کنی نه تنها کمکی نمیکنی بلکه باعث میشی به جای بهبود پسرفت کنی چون وقتی احساس انسان بد باشه هر چقدر هم از خدا بخواد کمکش کنه این اتفاقی نمی افته چون قانون اینه احساس خوب مساوی اتفاقات خوب و احساس بد مساوی با اتفاقات بد و این قانون مثل قانون جاذبه بیطرف و غیرشخصیه

    من همون لحظه از خدای خودم خواستم بتونم حال خوبمو برگردونم اتفاقا خداهم به خاطر اینکه من خواستم و داشتم با خودم هی صحبت می کردم کمکم کرد خدایا شکرت

    و یه کاغذ آوردم و شروع کردم به سپاسگزاری بخاطره نعمت ها و هی داشتم آروم تر میشدم و بعد هی حالم بهتر می‌شد و خیلی بهم کمک کرد

    یه نکته ای که خیلی کمک کرد این بود که به این فکر کردم که من مثلا ناراحتم باشم و نگرانی داشته باشم چه فایده؟ خودمو اذیت کنم راه حلی که بهم نمیده؟! و هیچ کمکی بهم نمیکنه باز هم احساسم بهتر شد

    فکر کردن به این نکته که با استرس و نگرانی فقط خودمو دارم از نعمت ها و اید های خوب و الهامات خدا دور میکنم ذهنم بیشتر به سمت حال خوب رفت و من احساسم خوب شد سریع تر از قبل حداقل

    من وقتی احساسم خوب شد و تمرکز خوبم برگشت تو دلم پرسیدم چطوری میشه من مسلط تر بشم رو احساسم وقتی ذهنم شرایط نامناسبی میگیره بخاطره اتفاقات؟و بعد استاد گفتید که تو شرایط خوب که همه میتونن حال خوبی داشته باشن اما تو شرایطی که یه اتفاق به ظاهر نامناسب میفته باید بتونیم ذهنمونو کنترل کنیم و طبق همون قانون اصل بقای اصلح که ضعیغا از بین میرن و قوی ها می‌مونن اومد توی ذهنم و مرور شد اون لحظه که داشتید می گفتید وقتی شرایط به ظاهر نامناسب رخ می دهد افرادی که می توانند ذهن شان را کنترل کنند می تونن به مدار یا سطح بالاتر برن واقعا همین طوره چون اگر ذهن یک مدتی باهاش کار بشه و بعد ولش کنی پسرفت میکنه و خدا را شکر چون من یه جورایی نیاز داشتم به یادآوری اینکه باید بتونیم در شرایط نامناسب به ظاهر ذهن رو کنترل کنیم ولی من خودم برای خودم اومدم این داشتن احساس خوب مساویه اتفاقات خوب رو برای خودم تشریح و ثابت کردم با توجه به اطلاعات زیست شناسی که داشتم طبیعتاً میدونستم که استرس و نگرانی باعث افزایش ضربان قلب و یا یخ شدن دست ها و یا افت فشار و علائم جسمی دیگه ای میشه.. از این ها گذشته و علائم روحی که مثل ناآرامی ذهنی و عدم تمرکز تو اون احساس بد و همون ایده‌های خوبی که با احساس خوب به ذهن انسان میاد اون لحظه قطع میشه به خاطر همینه که ما خودمونو از نعمتها دور می کنیم وگرنه خدا که نمیاد بگه من چون با قیافت حال نکردم حالا می خوام ازت همه نعمتها رو بگیرم خدا که نخواسته که.

    من از ۱۵ شاید ۱۴ یا شایدکمتر معتقد بودم به عدالت‌ خداوند همین باور باعث شده بود حرف های استاد رو خوب درک کنم.

    این باور هم اتفاقا سر قضیه غلط بودن چشم زخم و اینا قدرت گرفت.

    و چون فک میکردم که امکان نداره خدای باعدالتی که این دنیا رو خلق کرده یه قدرت شیطانی بده به چشم افراد که مثلا بتونن به کسی آسیب برسونن .واقعا چه باور هایی بوده که ما بدون اینکه فک کنیم پذیرفتیم من خودم هم بخاطره اینکه پدر مادرم تو بچگی من اعتقاد داشتن اما من تو همون سن ۱۵ سالگی اینا اعتقادم کنار گذاشتم و رفته رفته دیگه برام بی‌معنی شد موضوع چشم زخم

    استاد خیلی دوستت دارم خیلی زیاد بعد خدا و خودم شما رو خیلی دوست دارم .

    خیلی دوست دارم یه روزی ببینمتون و یکی از خواست هام اینه بتونم از دوستان نزدیک شما باشم.

    استاد ممنونم از آموزش های مفیدتون به قول خودتون عاشقتم و از همین جا به خانم شایسته عزیز میگم خیلی فوق العاده هستن من خیلی دوستشون دارم امیدوارم خدا به هر چی میخواهید برسونتتون .

    از بچه های سایت هم ممنون که کامنت های ارزشمند میزارن همتونو دوست دارم.🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🐞🐞🐞🐞🐞🐞🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🐤🐤🐤🐤🐤🐤🐤🐤🐤🐤🐤🐤🌹🌹🌹🌹🌹🌹.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  2. -
    سپیده سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 1355 روز

    سلام دوست عزیز امیدوارم حالتون خوب باشه😊🌷🌹

    در مورد اهمیت به حرف مردم من خودم دیشب اومدم یه سری باور های خوب رو برای خودم گلچین کردم که به نظرم میتونه کمک کنه به بهتر شدن موضوع کمرنگ شدن اهمیت به حرف مردم در ذهنمون که عبارت است از:

    توجه به نکته (یاد مرگ انسان ساز است)

    ۱_به قول استاد هیچ کسی تو دنیا زنده نمونده و همه آدما هم یه روز از این دنیا میرن و، زندگی در این دنیا فقط یک باره، پس به نفع ماست، که برای خودمون زندگی کنیم، چون اگه با حسرت اینکه( ای کاش اونجوری که دوست داشتم زندگی میکردم)بمیریم دیگه نمیتونیم برگردیم و دوباره جوری که می‌خواستیم زندگی کنیم.

    اگر ما خودمون اونجوری که می‌خواهیم زندگی کنیم ،یکی از بهترین نتیجه هایی که داره اینه که دلمون آرومه و تهش حسرت نمیخوریم که ای کاش به جای نگران حرف این و اون بودن برای خودم زندگی می کردم.حسرت خوردن خیلی رنج آور تره تا تلاش برای زندگی کردن برای خود.

    🥰پذیرش ناتوانی خود در تغییر دیگران 🥰

    من خودم سال هاست که ناتوانی خودمو تو تغییر آدم ها پذیرفتم و میدونم که تا طرف خودش نخواد تغییر کنه اگر ما بخواهیم هم نمیشه و مثال استاد همون فردی هست که اعتیاد داره و شاید دیگران خیلی بخوان بهش کمک کنن و تغییرش بدن اما این اختیار دسته خودشه که اعتیاد رو ترک کنه یا ادامه بده.

    ما هم نمیتونیم بیایم در دهن مردمو ببندیم که! به هر حال اونا کار خودشونو میکنن اما به قول استاد اونی که تو مسیر درسته همه چیز به نفعشه.

    🥰 داستان تحول خودم🥰

    بعد در مورد خودم بگم که من قبلا اعتماد به نفسم پایین بود اما نکته بسیار جالب کار میدونید چیه؟ در مورد نحوه افزایش اعتماد به نفسم هست ،در واقع همون انتقاد ها و حرف های مردم باعث شد خودمو بهتر بشناسم و به توانایی هام ایمان بیشتری پیدا کنم و بفهمم کیم و چه ویژگی های مثبتی دارم و چی تو زندگی خوشحالم میکنه و چی حالمو بهتر میکنه؟! و از تمام آدم های هم که از من انتقاد کردن و پشت سرم حرف زدن ممنونم که بهم کمک کردن تا خودمو بیشتر دوست داشته باشم🤗اصلا هم ناراضی نیستم و خداروشکر میکنم.

    یعنی من از اون حرف های مردم پلی ساختم برای خودم به سمت موفقیت.

    توی اقوام ما یه بنده خدای بود که همه پشت این بنده خدا همیشه حرف میزدن که فلانی مثلا آدم خنگیه و دست و پا چلفتیه و فلان ….! اما نکته اینجاست همین بنده خدا امسال پزشکی قبول شد و با همسرشون که همکلاسی من بودن رفتن ایتالیا درسشون رو بخونن👍و من بعدها متوجه شدم این بنده خدا که این همه پشت سرش حرف میزدن آدم موفقی بوده و بقیه مردم چشم دیدن موفقیت و خوب بودنشون و با استعداد بودنش رو نداشتن!

    اما اون آدم هایی که داشتن پشت سرش حرف میزدن به کجا رسیدن؟ هیچ جا.

    اون بنده خدا روز به روز پیشرفت میکنه اما اونایی که پشت سرش حرف زدن روز به روز پسرفت میکنن و از حسادت و تنفر خودشون اذیت میشن و زجر میکشن .

    خلاصه مسیر خودمونو تو زندگی مشخص کنیم، چیزی رو از دست نمیدیم که حالا دو نفر هم انتقاد کنن چی میشه حالا! آسمون به زمین میاد یا زمین به آسمون؟ ما رو حرف مردم نابود نمیکنه که ،ما رو اهمیت دادن به حرف مردم نابود میکنه .

    اصلا قرار نیست ما به دل همه خوش بیایم به هر حال هر کسی تمایلات و علایق مختلفی داره و همه آدم ها هم مثل هم نیستن و قرار نیست که بدوییم دنبال مردم تا ازشون امتیاز و تایید و تشویق بگیریم که دلمون خوش شه که مثلا چون اونا گفتن ما خوبیم یعنی واقعا خوبیم، پس فردا هم بگن ما مثلا خوب نیستم هم باید فکر کنیم خوب نیستم چون اونا گفتن ،اصلا مردم کین که بخوان در مورد ما نظر بدن؟!اونا تو مسیر درستی نیستن.

    چرا ما باید نیازی به تایید و تشویق و امتیاز و نظر دیگران در مورد خودمون داشته باشم واقعا؟

    واقعا نیازی نیست که فک کنیم ما نیاز داریم به نظر کسی وقتی مهم تر از نظر خودمو در مورد خودمون هیچی دیگه مهم تر نیست.

    به قول استاد به دلیل ورودی های نامناسب که خیلی هم تکرار شدن ،ذهن به این روز رسیده که فک کنه حالا مردم در مورد من و زندگیم چی میگن؟ وگرنه کدوم از ما ها تو کودکی به حرف مردم ذاتا اهمیت می‌دادیم؟ ما تو بچگی هر کاری دلمون میخواست میکردیم برای اینه باور نامناسبی نداشتیم و مثله یه تخته سفید ذهنمون پاک بوده از این حرف ها و زمان میبره تا این باور ها رو کمرنگ تر کنیم اما استاد گفتن پاشنه آشیل ها یا همون ضعف های اساسی هرگز خوب نمیشن باید مدام روشون کار کرد و اگر روشون کار نشه هی بدتر میشن طبق قانون اصل بقای اصلح یا قوی تر میشی و پیشرفت میکنی ،یا ضعیف میشی و از بین میری

    یا سعی میکنی حرف مردم رو تو ذهنت کمرنگ تر کنی یا حرف هاشون آنقدر بهت فشار عصبی و ذهنی میاره تا یه جایی آسیب هم جسمی و روحی شدید میشه

    خیلی دوستتون دارم

    استاد عزیز مرسی که هستی

    استاد عاشقتم و خیلی خیلی دوستت دارم

    مریم جون عزیز بانوی خوش سلیقه و با استعداد و مهربون از همینجا بهت میگم خیلی دوستت دارم و خیلی خوشحالم که در کنار استاد عباسمنش عشق میبینمت و رابطه فوق‌العادتون رو هم بسیار تحسین میکنم و به نظرم متفاوت ترین نوع رابطه هست که من هم قبول دارم و هم تحسین می کنم عاشقتم .

    هموتون رو دوست دارم و به خدای مهربان میسپارمتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: