الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 2 - صفحه 9

188 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پریسا ولی زاده گفته:
    مدت عضویت: 1200 روز

    استاد عزیزم یه نکته خیلی مهم که در ست داشتم در موردش صحبت کنم ما اجاره نشین هستیم ۴ سال هست که جابجا نشدیم و خب آقایی که صاحب خونه ما بودن پارسال فوت شدن قبل از اینکه فوت بشن هر سال یه اجاره ناچیز روی اجاره خونه ما می‌کشیدن و هر کس خونه و موقعیت مکانی مارو میبینه میگه اصلا غیر ممکن هست با این رهن و اجاره کم همچنین خونه ای ما ۱۰ تومن رهن دادیم ماهی دو تومن اجاره میدیم در صورتی که خونه ما میگن ۱۰۰ تومن ۳ تومن راحت هست خانومه صاحبخونه بعد از فوت همسرشون گفتند تا هر زمان خونه نخریدید بشینید همینجا این تا به اینجا . بیست روز پیش صاحبخونه به مادرم گفته بود سه ماه دیگه ‌که قرار داد خونمون هست تمدید نمیکنه و از الان گفته که ما به فکر پیدا کردن خونه باشیم جالب اینجاس وقتی که این موضوع رو شنیدم بسیاااار خوشحال شدم تا حدی که شب خوابم نبرد چرا که از خدا سپاسگذاری کردم و خوشحالم که خداوند قرار مارو به جای دیگه هدایت کنه و اصلا دلم خیلی روشنه با این‌که‌ همه میگن با این رهن و اجاره خونه پیدا نمیشه و…. ما سپردیم به خدا تا ببینیم چه سوپرایز واسمون در نظر داره جالب تر اینکه داریم برای یه مسافرت برنامه ریزی میکنیم که ده روز دیگه میخوایم بریم سفر به‌سمت شمال 🤣 و اصلا عین خیالمون نیس حتی دنبال خونه ام نمیگردیم و میدونم با وقتش خدا خودش هدایتمون میکنه 😍 یعنی استاد عزیزم تو این موضوع به خوبی تونستیم ذهنمون رو کنترل کنیم و هیچ نگرانی اصلا نداریم یه جورایی خدا بهم گفته تو ذهنت رو کنترل کن من واست همه چیز رو درست میکنم 🥰

    تقریبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1144 روز

    سلام به استادعزیزم ،وقتی انسان مرتکب اشتباهی میشه یابه هردلیلی چیزی راازدست میده یاجایی به کسی میبازه،خوب طبیعتامااسمش راشکست میزاشتیم یعنی توچیزی راازدست دادی وتموم شدتوخراب شدی تونابودشدی انگاردیگه دنیابه آخررسیده وتوهیچ راه دیگه ای نداری حالاچ مالی باشه چ عاطفی چ رفتاری به هرصورت به نقطه ای میرسی یامی رسوننت که اعتمادبه نفس وعزت نفست کاملامیره زیرسوال .گاهی کاملاتخریبت میکنن ماهم که دنبال تاییددیگران ،خیلی خیلی زمان میبره که دوباره چیزهایی که ازدست دادیم رادرست کنیم تازه به نظرم بازمیاییم برای نشون دادن وثابت کردن به دیگران تمام وقتمون رامیزاریم تاحلش کنیم تاکاری کنیم دیگران فراموش کنن منظورم اینه بازاینجاهم خودواقعیمون نیستیم ،چراآخه چراانقدماضعیفیم چراتاییدوتخریب دیگران برای ماانقدمهمه وباهرکدومش ماانقدبالایاپایین میشیم،خداروسپاس که الان دیدم نسبت به این قضیه کاملافرق کرده به قول استادنه ازتعریف دیگران بایدبه وجدی بیاییم که خودمونوگم کنیم نه ازانتقادشون ،داغون بشیم .هرچند آدمهای اطراف ماحتی همسرمون شایدجنبه خیلی ازرفتارهاوگفتارهای صادقانه مارانداشته باشن من که بارهامحک زدم ،وپی بردم هرجاکه اومدم صادقانه قبول کردم که اشتباه کردم بعداطرف مقابلم یه جایی یه وقتی همون موضوع رابه حالت کنایه بهم یادآوری کرده واین خیلی وقتهاباعث آزارم شده ورنجشم ازطرف مقابل.پس تصمیم گرفتم طوردیگه ای عمل کنم اول اینکه رواعتمادبه نفسم کارکنم تاعزت نفس خودموبدست بیارم ونیازی به تعریف وتمجیدکسی نداشته باشم وزمانی که ازمن انتقادوعیب جویی ،میکنن توجه خاصی نکنم فقط درحداینکه تودرون خودم صادقانه متوجه بشم که آیاحرف طرف تاچ حدی درست یانادرسته ،خودم توخلوت خودم سعی به اصلاحش میکنم البته گاهی هم برای اینکه طرف مقابلم بحث راادامه نده قبول میکنم تامشاجره ای اتفاق نیفته .به قول استادتوهیچ موضوعی دیگه خودموسرزنش نمیکنم وهرآنچه راکه اتفاق ناجالب بوده افتاده رابه عنوان تجربه نگاه میکنم وچقداین دیدگاه به من کمک کرده تازودخودم راببخشم وانرژی مثبتی بگیرم برای رفع اون قضیه ،من شایدتوجمع یاخیلی جاهااشتباه خودموواضح نشون ندم اماهمیشه توخلوت خودم که شبهاقبل ازخواب بررسی میکنم واقعناصادقانه میپذیرم وازخداعذرخاهی میکنم وسعی درجبران اون موضوع میکنم ،بازسعی میکنم جاهایی که ایرادی ازم گرفته میشه اگه درسته باشهامت بپذیرم وبگم ارع اینجاکارم اشتباه بودمن عذرمیخام ازاین مسئله باکی ندارم الان دیگه مثل گذشته احساس کوچیکی نمیکنم اتفاقاقدرت می گیرم ونشون میدم که من ازقضاوت شماهراسی ندارم ،وقتی تومسیردرست وباهدایت خداپیش بری هراتفاقی بیفته چون میدونم خداکنارمه دیگه نمی ترسم وقضاوت اونهابرام اونقدحائزاهمیت دیگه نیس چون پذیرفتم من یک انسانم وهرروزبامسائل ومشکلات زیادی شایددست وپابایدبزنم اگرچه مشکلات راهم به چشم تجربه میبینم ،پس ممکنه اشتباه کنم ولی به قول استاداینهاهستن که باعث رشدوپیشرفت من درآینده میشن درواقع همه اونهامنوسیقل میدن به جهت مثبت وگامهای بزرگ وموفقیتهای بیشتر،نتیجه همه اینهابه مرورزمان بادرکیات وآگاهی های بیشترصددرصدخودشوبه شکل عالی نشون میده .استادجونم هرچی یادمیگیرم ازوجودشماس ،عاشقتم به مولا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    Angel گفته:
    مدت عضویت: 1220 روز

    سلام خدمت استاد و همه دوستای عزیز خاستم امروز برای اولین بار نظرمو بنویسم قبلا هم خاستم امااین جوری نبود ک مثال درستی رو براتون بزنم تا واضح بودن اتفاقی ک برام افتاده رو براتون بگم من دیروز انقدی ناراحت بودم ک فقط از گریه هق هق میکردم اینم میدونستم ک نباید حالمو بدمیکردم اما خب واقعا نمی تونستم جلوی خودمو بگیرم داداشم کسی بود ک تونست توی نیم ساعت حرف زدن باهام و گفتن از خدا منو اروم کنه بهم میگف بخدا این اتفاقی ک برات افتاده این ی اهرمیه برای بهتر شدن تو خیال میکنی همه بد تو میخان اما باور کن خدا از جایی ک فکرشو نمیکنی باعث بهتر شدن وضعت میشه و اینو هم هی با خودم میگفتم ادما تو این مسیر تو این سختیا تقسیم بندی میشن نمیخاستم از اونایی باشم ک جا زده باشم بعدش اومدم سه ساعت تموم تو سایت گشتم دنبال سوالم بودم چ جوری براتون بگم خدا انقد قشنگ اومد باهام حرف زد همون جمله ای ک نیاز داشتم رو بهم میگفت ی مدت خیلی رو خودم کار کرده بودم اما وقتی اون اتفاق افتاد گفتم دیگه همه چی ینی تموم شد اما نذاشتم حالم بدبشه سریع خودمو جمع کردم امروز صبح انقد احساس خوبی داشتم ک حتی ی لحظه ب کار دیروز فک نکردم ک چیشد و هی باخودم میگفتم ینی من چ فرکانسی فرستاده بودم ک تونستم ب خودم این جوری ظلم کنم چقد خوبه ک خدامو پیدا کردم خیلی حس قشنگیه بچه ها دوست دارم فقط گریه کنم بگم خدایاااااشکرت ک دارمت خدایا مرسی ک هدایتم میکنی واقعا من در برابر تو تسلیمم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    Im mary گفته:
    مدت عضویت: 1237 روز

    سلام برخدای عشق که امروزاززبان استادعزیزم پیامشودریافت کردم این یک هدایت بی نظیربودتوی بدترین شرایط امروزیکی دیگه ازدرساموازکائنات گرفتم خداروشکربه قول استادبدترین اتفاقها اگرتومسیردرست باشی به نفع توعه فقط بایدمیتونستم توبدترین شرایط ذهنموکنترل کنم واین تعهدمن بودبرای بهترشدن خدایاااا بی نهایت شکر🥺🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    مسعود برزگر گفته:
    مدت عضویت: 1268 روز

    سلام.سپاسگذارم که مصاحبه بوکس رو تحلیل کردید استاد.وقتی داشتید صداشو میذاشتید که بشنویم بعد تحلیل کنید از صدای بوکسور این حسو گرفتم که درونش آرومه.متلاطم نیست که حس عصبانیت بگیره و دنیای درونشون بهم بریزه.وقتی ازش مصاحبه میکردن و هجوم سوالات بطرفش بود و بزرگنمایی میکردن که تو که نباید شکست میخوردی با این همه عنوان قهرمانی،اون احساسات درونیشو کنترل می‌کرد و تو فرکانس آرامش خودشو نگاه می‌داشت طوری که انگار اینم مثل بقیه مسابقات بوده.تو ذهنش گنده نمی‌کرد که بعدها جهان براش سخت بگیره نسبت به فرکانس ذهنیش.ای قوم به حج رفته کجایید کجایید?….قبله گاه همین جاست بیایید بیایید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    در پی توحید گفته:
    مدت عضویت: 1862 روز

    به نام تنها انرژی جهان خدای مهربان

    سلام

    من سعی کردم طبق چیزی که شنیدم با صداقت حرف بزنم

    من در قسمت پایانی این فایل در یک منگنه ی (تایید و اعتراض) قرار گرفته ام

    شما می فرمایید جزعیات مهم نیست وبه انها فکر نکنیم منظورتان از جزعیات فرعیات است یا ریز مساعلی که مسعله اصلی را می سازند؟؟؟

    موافقم+/

    زیرا مدتی روی باور های قدرت توحیدی وثروتساز متمرکز شدم وبعد هدایت شدم وبا استقبال از شرایط جدید وعیده ها و عمل وحرکت تونستم بهتر از قبل نتیجه بگیرم واصل توجهم روی باور ها بود ولی خب به مساعل جسمی و ذهنی هم اهمیت دادم وبرنامه ریزی کردم وهواسمم به کار وفعالیت جمع بود

    انتقادی+/

    استاد می فرماید به جزعیات فکر نکنیم خب من الان یه مشکلی دارم هرچی می خواهم تلاش کنم درس بخونم نمی تونم

    خیلی برنامه ریزی های خوبی می کنم هدف گزاری می کنم مزیت های درس خواندن می بینم می خواهم که در این باره خلق کنم ولی اخر باید با جزعیات که مطالب درس هستند دست وپنجه نرم کنم وبا اون ها حرکت کنم

    وباید با روند مطالعه تطبیق پیدا کنم

    قبلا هم که مطالعه ی مفید داشتم از درون هم روی خودم کار می کردم باز هم با مساعل جزعی که همون نحوه حل مساعلُ حفظیاتُ واز اینجور مساعل بود در گیر می شدن

    اخر جزعیات دارن کلیات را می سازن

    👊الان به ذهنم امد که یک نفشه ی ذهنی بکشم و مساعل درونی واصلی را در مرکز قرار بدم وبقیه را در اطرافش☺

    به بحث برمی گردم

    یک اختلافی هست بین دو موضوع

    1 جزعیات وکلیات

    2 اصل و فرع

    حالا بریم سر یه نکته ی دیگه

    اون نفری که تو بوکس ماهر بوده همین که استاد اسمشا اورد با عقاید وبکگراند های خودش در بکس اسطوره هست نه در فوتبال ،علم ریاضی و…

    وبرای مثال انیستن در علم فیزیک وریاضی اسطوره بود نه در فوتبال

    این موضوع اهمیت جزییات را هم نشون می ده

    شما چه نظری در این باره دارید؟

    ممنون از استاد واز تمام همنوعان در این سایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    یلدا نادری گفته:
    مدت عضویت: 1445 روز

    سلام استاد این اولین کامنتی هست که من دارم توی سایت میزارم همیشه فقط نگاه میکردم و گوش میدادم

    یه مدت بود فرکانسم اومده بود پایین به دلیل سهمیه ها و انتخاب رشته و اینا و همش به این فکر میکرد که من هرچقدرم بخونم بازم به دلیل اینکه بعضی از بچه ها سهمیه دارن درصد قبولیم خیلی میاد پایین ولی الان که این فایل و گوش دادم فهمیدم من کلا اصل موضوع و ول کرده بودم و بیشتر به فرعش توجه میکردم

    کلا با این فایل دیدگاهم نسبت به یه سری چیزا خیلی عوض شد ممنونم هم از شما هم از خدا که به صورت اتفاقی تونستم این فایل رو ببینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    معشوق خدا گفته:
    مدت عضویت: 3938 روز

    استاد عدل جهان چه جوری پیش میره .!!؟؟؟.مثلا زلاتان با این همه قدرت تو تیمی نتونست بره که جام بگیره و توپ طلا بیاره ولی مودریچ مثلا میره توپ طلا میگیره…من خودم البته فکر میکنم زلاتان به خاطر غرورش کلا تو باورهاش نمیگنجه تو یه تیم پر از ستاره بخواد بازی کنه و واسه همین جهانم هدایتش نمیکنه. به تیم همیشه برنده تا راحت جام بیاره و زلاتان هم توپ طلا ببره..و کلا دوس داره تو تیم سطح پایین باشه و یه جوری خودش قلدر باشه که اینم میشه گفت…. ایرادخودش هس و جهان دلسوزی نداره و دندش نرم میخواست خودشو و شخصیتشو اصلاح کنه…ولی مثلا ژاوی و اینستا که بی نظیر بودن چرا جهان اینارو تو دوره سلطه مسی و رونالدو میاره و ژاوی با این که عالی هس نمیتونه توپ طلا ببره ولی مودرچ تو دوران ضعف اینا میاد خیلی لولش کمتر از ژاوی و اینستا هس ولی توپ طلا میبره…جهان عدالت چه جوری تعریف میشه و اینارو تفسیر و توجیه میکنه…!؟؟؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    زینب سلمان زاده گفته:
    مدت عضویت: 2436 روز

    بنام خدایی که بشـــــــدت کافیست

    سلام به روی ماه همگی

    چند روز بود که میخواستم این فایل رو گوش بدم و یادم هم بود که این فایل هست و من میخوام گوش بدم ولی کلی کار پیش میومد و نمیشد گوش بدم تا اینکه گفتم امروز من باید این رو گوشش بدم، خدای من چیه که باعث شدم مانع من بشه؟ میدونم هر چی هست درون خودمه، هر چی هست چیزیه که خودم باید انجام بدم و جوابی که اومد تعهد بود، مخصوصا تو این قسمت که استاد درمورد صداقت و اهمیت اون گفت که تحت هر شرایطی صادق باشیم با خودمون و این خودش باعث میشه خودبخود همه چی درست بشه مثلا خودبخود کارها رو درست انجام بدیم تا نخوایم دروغ بگیم، مثلا درمورد فایلها من اگر از محل کارم میومدم خودم رو مقید کرده بودم که حـــــــتما ظهر بخوابم حالا عصر بیدار بشم یه فایلی گوش بدم (میشه گفت اگر وقت کنم) ولی امروز وقتی اون سوال رو کردم و اون جواب رو شنیدم گفتم زینب این فایل ها اصله باید تحت هر شرایطی گوش بدی عمل کنی تمرینات رو انجام بدی پــــــــــــس امروز ظهر نمی خوابی هــــــــــــیچی هم نمیشه سرحال هم خواهی بود کی گفته حـــتما باید بخوابی که سرحال بشی بعدش؟ واسه همین امروز ظهر نخوابیدم و همین که ناهار خوردم نشستم و این فایل رو گوش دادم و بابت این فایل بی نظیر استاد عزیزم از شما سپاسگذارم خــــــــیلی خوب بود، چقدر واقعا جاشوا جواب های فوق العاده ای میداد که بعضی جاها من استپ میکردم دوباره برمی گردونم که دوباره بشنوم جوابی که گفت، اولش که با تبریک به حریف خود و پذیرش شکستش که اون رو تماما یک تجربه عالی میگفت نه صرفا یک شکست، اونجایی که خبرنگار پرسید اگر این اتفاق واسه چشمت نمی افتاد استراتژی خاصی داشتی و اون در صداقت تمام میگه نــــــــه من همون روند قبل این اتفاق رو ادامه میدادم، اونجا که درمورد حریفش میپرسن و میگهک من هیچوقت به حریفم نگاه نمیکنم من به خودم نگاه میکنم و خودم رو هر بار رشد میدم و بهتر میکنم کاری به حریفم ندارم، اونجا که درمورد وزنش میپرسن که بهتر نبود وزنت رو کمتر میکردی و چـــــقدر قشنگ از اهمیت جریان هدایت در کمال صداقت گفت که نه من فقط تو تمرین و باشگاه هر کاری که لازم باشه بهم گفته میشه همون رو انجام میدم حالا وزنم کمتر باشه یا نیازه بیشتر بشه خودش درمیاد من فقط روی تمرینی که باید انجام بدم تمرکز میکنم، چـــــــــقدر فوق العاده اس واقعا، خدایا شــــــــکرت که در مدار این آگاهی ها هستم، استاد عزیزم باز هم سپاسگزار شما هستم و روی ماهتون رو میبوسم

    چون از استاد یاد گرفتم که مثال زدن بـــــهترینه واسه همین دوست دارم از خودم هم بگم مخصوصا جاهایی که با عمل کردن به قانون تونستم نتیحه عالی بگیرم، سال گذشته بعد مدتها من مریض شدم و خیلی واسم سخت بود چون من بطور دقیق و مستمر فایلها رو گوش میدادم و تغییر کرده بودم و اون یک هفته واسم خیلی سخت بود چون بعضی جاها ذهنم میخواست مثلا بهم بگه تو که داری روی خودت کار میکنی پس چی شد چرا اینطوری شدی؟ ولی من سعی کردم کنترلش کنم و ادامه بدم و تو همون شرایط سخت خوب عمل کنم و تا جایی که بشه به زیبایی ها توجه کنم و واقعا من عالی عمل کردم به نسبت قبل خودم میدونم که جا داره خـــــــیلی عالی تر باشم ولی اون موقع واقعا عالی عمل کردم مثلا تو خونه که بودم برخلاف قبل نیم خواستم ترحم دیگران رو به خودم جلب کنم و همه اش دراز کشیده باشم و غذا بیارن کنارم، واقعا اذیت بودم ولی باند میشدم تو حیاطمون ورزش میکردم می دویدم یا وقتی به بار خواهرم منو برد دکتر تو مسیر به زیبایی ها توجه میکردم و تحسین میکردم حالا میخواست در قالب یک منظره زیبا باشه یا آدمایی که داشتن قدم میزدن و خوشحال بودن و اتــــــفاقا همین عکس پروفایلم الانم روی سایت هم مال همون موقع هست زمانی من گرفتم که داشتم میرفتم دکتر

    خـــــــدایا شکرت که تو این مسیرم و دارم روی خودم آگاهانه کار میکنم

    خدایا هدایتم کن همیـــــــــیشه در بهترین زمان و مکان باشم که من هــــــــیچی نمی دونم، خودت بهم بگو خداجونم

    هر لحظه مون توحیدی تر و ثروتمندتر در تمام جنبه ها در پناه خدای وهـــــــاب، رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    آمنه داودآبادی گفته:
    مدت عضویت: 1887 روز

    سلام من به خدایی که هیچ کس توانایی وصف بزرگی وقدرتش رونداره خدایاشکرت 🙏🌹

    سلام به استادخوبی ها ومریم خانوم عزیزکه اینقدرعالی خوب بودنو یادگرفتن وعمل میکنن وتبریک میگم اینهمه خوشبختی وآرامشی که دارین که بهترازایناهم لایقش هستیدچراکه میدونم توحیدی عمل کردن وکنترل ذهن وتداوم داشتن کارخیلی سختیه هرچندکه برای شمابه نسبت ماخیلی آسونترشده🌹🌹🌹

    وسلام به همه دوستان عزیزی که خداوندلایق بهترین زندگی دونسته وهدایتشون میکنه وان شاءالله هممون بتونیم تواین مسیرادامه بدیم وبه هرچیزی که میخواییم برسیم🙏🙏🌹🌹🌹

    نمیدونم ازکجاشروع کنم این اولین کامنتی هست که دارم درموردخودم مینویسم بعدازگوش دادن به این فایل عالی یه جرقه روشن شدکه وقتشه میتونم الان بیام وبنویسم استادگفتن هرکسی توشرایط سخت تونسته کنترل ذهن داشته باشه بگه.

    من کسی بودم که زندگی خیلی سختی داشتم فرزندطلاق بودم وپدرم ازیه استان دیگه که فقط توبچگیم یکی دوباردیدمشون وتصویرواضحی ازشون ندارم که الان هم چندسالی هست که به رحمت خدارفتن ومادرم که تودوسه سالگی من مجددازدواج کردن ومن پیش پدرومادربزرگ مادریم بزرگ شدم وخونه ای که خونواده ای نسبتاپرجمعیت.

    سال اول دبیرستان بودم روزاول سرصف بودیم که خانوم مدیرازدانش آموزی گفتن که ازهمون مدرسه تونسته بودرتبه سوم کشوری دررشته فرش روکسب کنه ومن اونجابودکه خواستم گفتم چه خوب میشه من بتونم رتبه اول کشوروکسب کنم واینم بگم من همیشه شاگرداول کلاس بودم سال دوم دبیرستان بودبااینکه به ریاضی وزبان علاقه داشتم اماخدامنوهدایت کردبه رشته فرش.،،،،

    سال سوم که قراربودیک نفربرای المپیادفرش کشوری انتخاب بشه توی کلاس من انتخاب شدم وتلاشهای شبانه روزی من شروع شدطوری که شب تاصبح تمرین میکردم وصبح آماده میشدم میرفتم مدرسه وتوخوابگاه مدرسه بودم وتئوری خوب پیش میرفت کیفیت هم همین طور اماسرعت عمل هم خیلی مهم بودکه من سرعتم نصف بچه‌ها یی که قرارنبودبرن مسابقه هم نمیشدحتی باتلاشهای زیاد…معلمم بهم میگفتن چطوره انصراف بدی کسی دیگه به جای شمابرن مسابقه.؟!!

    امامن ناامیدنمیشدم تااینکه مسابقه استانی شروع شددرحین امتحان عملی به تضادی برخوردم اماهمچنان ادامه دادم روزاختتامیه رتبه هاروازسوم به اول اعلام میکردن معلمم کنارم نشسته بودن همه رشته هارواعلام کرده بودن فقط مونده بود رتبه اول رشته من که گفتن عیب نداره ناراحت نباش حالاکه رتبه ای نیاوردی غصه نخور وازین حرفاومن گفتم هنوزکه نفراول مونده بعدگفتن یعنی فکرمیکنی اول شدی؟!!😃😃

    بله من اول شدم وبایدآماده میشدم برای کشوری وبازمرحله کشوری درتهران شروع شدوبازدوباره درحین مسابقه عملی به تضادی برخوردم که عقلانیتربودترک کردنم چون دیگرامکانات برای ازنوشروع کردن نداشتم وازهشت ساعت زمان پنج ساعت روازدست داده بودم وتنهاسه ساعت زمان داشتم که بخوام دوباره شروع کنم وحداقل به بقیه برسم وبودندکسانی که وسط امتحان انصراف میدادندامامن تسلیم نمیشدم وزمانی برای صرف ناهارداده شدرقیبایی که ازیک استان باهم رفته بودیم وقتی پرسیدندچیکارکردی گفتم به فلان مشکل برخوردم که بهم میگفتن اوه پس خراب کردی دیگه نمیشه کاری کرد و ازین حرفاامامن میدونستم میتونم ادامه بدم وخداکمکم کردووسیله ای که برای شروع احتیاج داشتم دوباره دراختیارم قرارگرفت ومن تونستم دوباره ازصفرشروع کنم اماتنهاباسه ساعت این بودکه به بقیه خودمورسونده بودم طوری که داورهاازمن صحبت می کردن تونستم رتبه دوم کشوری روبدست بیارم من تنهاپانزده سال داشتم وتنهاهدفم کسب رتبه دررشته موردعلاقه ام بودمن هیچی ازتوحیدنمیدونستم به آگاهی نرسیده بودم ازمشرک بودن اطلاعی نداشتم وناآگاهانه داشتم مسیررودرست میرفتم!!!

    ودوباره برای مسابقه علمی کاربردی انتخاب شدم مرحله استانی بازهم تضاددرحین امتحان عملی من نمیدونستم چرادرتمام امتحانات حتمابایدبه تضادبرخوردمیکردم من که خوب کارکرده بودم آمادگی کامل داشتم اماتضادهامیومدن به مشکل میخوردم اماجسورترمیشدم برای ادامه دادن وپاپس نمیکشیدم عصبانی میشدم امامیدونستم که بایدبتونم درستش کنم ورتبه دوم استانی شدم،،،،،امابرای شرکت درمرحله کشوری باید تئوری رومقام میاوردی که بتونی عملی شرکت کنی وفرصت خوندنم برخوردکردبه تعطیلات عیدومن که خونه پدربزرگم بودم ومهمانورفت وآمدزیادبودنمیتونستم راحت بخونم وتمرکزداشته باشم وکسی هم امتحان منوجدی نمیگرفت اصلاشایدنمیدونستندوگفتم عیب نداره وقتی رفتم خوابگاه اونجافضای درس خوندن بیشتره تمرکزی میخونم تاروزامتحان….

    امابعدتعطیلات مدرسه رفتن هماناآبله مرغون هم همانا….😃مجبورشدم برگردم خونه برای یه هفته

    دیگه فرصت زیادی نمونده بود،رفتم امتحان دادم وشدم نفراول کشور

    بعدحدوداسه ماه رفتیم قزوین برای مسابقه عملی کشوری.وبعدمشکل وتضادازبین همه شرکت کننده هاتنهاوسایل من خراب ازکاردراومدومن تایک ساعتی وسیله ای نداشتم که شروع به کارکنم ومن اصلاناراحت نبودم عصبانی نشدم خیلی خوشحال بودم چون دیگه میدونستم که حتما موفق میشم وتوی این یه ساعت من بااجازه داورهامیرفتم وبه بچه هایی که احتیاج به کمک داشتن کمک میکردم واینبارهم شدم مقام اول کشور.خدایاشکرت هزاران بارشکرت🙏🙏🙏الان میفهمم که خدابوده که کمکم میکرده ومن تمام مقامایی که بدست میاوردموفکرمیکردم شانسی بوده افسوس که ناآگاه بودم.وامتیازی که این رتبه برای من داشت این بودکه میتونستم بدون کنکورهردانشگاهی که میخواستم برم وادامه بدم که به هردانشگاهی که زنگ میزدم کلی استقبال میکردن امامن برای تجربه کنکور رفتم شرکت کردم و تونستم رتبه ۴۴روبدست بیارم وبه دانشگاه رفتم.دوسالی گذشت وازبین دانشجوهامن انتخاب شدم برای شرکت درمسابقات کشوری اینبارخیلی مسیربرایم آسون شده بودکه نیازی به اون همه تلاش نبودمیدونستم که حتمامیتونم مقام بیارم وامیدواربودم.،،،،،

    روزی که رفته بودم کرمان برای مسابقات دوسالی بودکه معلمم روندیده بودم وخبری ازایشون نداشتم ،،،،توی راهروی هتل بودیم که دیدم کسی ازپشت سرباصدای بلندمیگه خانوم داودآبادی اومدی اینجاروهم قروق کنی ببری ومن چقدرازدیدنشون خوشحال شدم چون باسخت گیریهایی که داشتن به من کمک کردن که موفق بشم ازخدامیخوام هرجاکه هستن سالم وشادزندگی کنن.🙏🙏🙏

    امتحان بین کاردانی وکارشناسی بودومن تونستم دوباره رتبه اول کشوری روکسب کنم شایداین حرفابرای بعضیها جالب نباشه وامابرای من که توی یه روستاباشرایط سخت زندگی میکردم کلی افتخاروموفقت بودومن تونسته بودم خودم بدون نیازبه کسی سفرکردن به چنداستان باقطاروهواپیماروتجربه کنم وهرسفرتجربه ای بسیارزیباوآموزنده وخاطره انگیزبودوسه چهارروزی طول میکشیدوجوایزی که دریافت میکردم نیازموبه بقیه کم کرده بودومعلمم تافرصتی پیش میومدبهم یادآورمیشدکه مباداغروربگیرت که ازبالابه پایین میکشدت ومن خیلی سعی میکردم که غرورنداشته باشم ومصاحبه داشتم باتلوزیون وروزنامه ها خبرموفقیتم روثبت میکردن آیندموروشن میدیدم تااینکه دانشگاه تمام شدومن به خاطرشرایط بدخونوادگی بهترین کارازدواج بودکه بعدازدواجم ناامیدی ترس مشرک شدن وابستگی ونیازبه تاییددیگران اومدسراغم.حال روحیم هرروزبدتروبدترمیشدهرجورسعی میکردم که اوضاع زندگیموبهترکنم ازهرراهی که پیش میرفتم بدترمیشد کارهروزم شده بودگریه وحالایه پسر۴ساله داشتم هیچ چیزی آرومم نمیکردوچیزهایی بودتوی زندگیم که میتونستم سپاسگزارباشم اماهیچ وقت نمیدیدم تمام تمرکزم رفته بودروی روزهای تلخ بچگیم وتک تک خونوادمومقصردونستن که شماهاباعث بدبختی من هستید روی نداشته هام تااینکه سختیهای زندگیم باعث شدازطریق یکی ازدوستانم بااستادعباس منش آشنابشم وچندکتابی خوندم وفایلای رایگان استادوگوش دادم حالم خیلی بهتر شده بود ومعجزه هایی هروز پیش میومدکه میدونستم به خاطراین نوع نگاه به زندگیست چندماهی گذشت همه چی بهترشده بودامابازبرگشتم به همون روزای بدچون کمترکارمیکردم روی خودم وجایی رسید که کلا یادم رفت وپسردومم که به دنیااومدبازهم شرایط بدترشد بااینکه قصددرست کردن اوضاع روداشتم اماخرابترمیکردم چون همش مشکل روبیرون ازخودم میدیدم ومسیررواشتباه میرفتم تااینکه زندگیم داشت به نابودی کشیده میشداونجاست که انگارکسی باپتکی محکم کوبیدتوی سرم که مشکل خودتی وافکاربیماریزایی که داری پس برگشتم دوباره به سراغ فایلای استادوخداروهزاران بارشاکرم به خاطراین زندگی که تاالان داشتمواین شخصیتم چون همه اینهاباعث شدن بشم آدمی که راهشوپیداکرده خدای واقعی که بایدپرستش بشه روپیداکرده همیشه توی ذهنم پرازسوال بودکه چرامن اینقدربدبختم چراپدرم نیومدچرا بعضی ها اینقدرخوشبختن شانس دارن ومن به جواب همه سوالاتم رسیدم ازخدامیخوام که همیشه کمکم کنه که دیگه یادم نره این مسیری که درپیش دارم الان به چنان آرامشی رسیدم که دیگه نگران آینده نیستم و افسوس گذشته هم نمیخورم وپرم ازآرزوهایی که خیلی وقت بودفکرمیکردم نمیتونم بهش برسم والان دارم براش برنامه ریزی میکنم خداروشکر که هدایتم کردوالان میفهمم که میگن خدابزرگه یعنی چی عادل ومهربون وبه کسی ظلم نمیکنه یعنی چی من هروقت غصه داشتم ازخدادلگیرمیشدم واگه اون ایمان واعتمادبه نفسی که زمان مسابقات داشتم ومیدونستم وآگاه بودم که به خاطرتوحیدی عمل کردن بوده وکنترل ذهن ومشرک نبودن بوده وهمون موقع مسیرموادامه میدادم خدامیدونست الان به همه آرزوهام رسیده بودم چون همون موقع پیشنهادهای کاری زیادی بودکه باازدواجم ازدست دادم ومیتونستم خیلی موفق باشم.وبازهم خداروهزاران مرتبه شکرکه مسیردرست زندگی کردنو به من یادداد🙏🙏🙏🙏واینم بایدبگم که من بهترازقبل شدم اماخیلی بیشتربایدروخودم کارکنم باورهای قبلیموکناربذارم چون هروز که بیشترارتباطم بامنبع برقراره روزهای بهتری پیش روم هست امابه محضی که دوروزروی خودم کارنمیکنم بازتضادهای بیشتری توزندگیم سرک میکشن وروحموآزارمیدن که بایدبایدکنترل ذهن وتوحیدی عمل کردن تداوم داشته باشه ومن به تک تک شماعزیزان افتخارمیکنم که دارین تواین مسیرزیباقدم برمیدارین وسعی میکنین تداوم داشته باشین انشاءالله خدابه ههمون کمک کنه که منحرف نشیم🙏🙏🙏🙏

    الان سه ساعتی هست که دارم تایپ میکنم امیدوارم که برای دوستان عزیز ی که وقت گذاشتن وخوندن خسته کننده نبوده باشه ومفیدواقع بشه.خیلی دوستون دارم وازخدانهایت آرامش وخوشبختی روبرای تک تکتون طلب میکنم.🙏🙏🙏

    وازاستادعزیزوخانوم شایسته عزیزم سپاسگزارم که برای ماوقت میذارن وبه ماکمک میکنن که راه نزدیک تر وآسونترروبه خوشبختی ورویاهامون درپیش بگیریم ازخدابرای شماعمری طولانی وباعزت آرزومندم🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: