دیدگاه زیبا و تأثیرگذار جواد عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
بسیار شاکر خداوندم هستم که به قلب شما مثل همیشه گفت
و بسیار از شما ممنونم که به ندای قلبتون مثل همیشه توجه کردین و این آگاهی های ناب رو که هیچ کجای دنیا وجود ندارن رو به قلب و ذهن ما هدیه دادین
امیدوارم من خودم بتونم از این آگاهی ها در زندگیم استفاده کنم و نتایجش رو هم ببینم
چون خیلی وقت ها فقط فایل ها رو گوش میکنم ن اینکه عمل نکنم تا جایی که میتونم و بلدم انجامشون میدم .اما این عضله انجام دادن این آگاهی ها خیلی باید قوی تر بشه تا بهتر در زندگیم درک کنم و ببینم
استاد چقدر مسی توحیدی رفتار کرده و چقدر حرف هاش عالی و بی نظیر هستند و توی زندگی شخصی خودش هم این ها هستند و عمل کرده و شده این نتایج
استاد عزیزم
بخدا اگر خودم میخواستم این مصاحبه رو ببینم و بشنوم و نکات عالی شو در بیارم نمیتونستم و و قطعا نمیتونستم که اینقدر عالی حتی به خودم توضیح بدم رد مورد این موارد اما شما اینقدر ساده و راحت و شیوا توضیح میدید که برای من قابل درک باشه و راحتتر درک کنم موضوع رو
و حالا اینجا دیگ وظیفه من هست که این آگاهی ها رو توی زندگیم عملی کنم
در این فایل 30 دقیقه ای حرف های بسیار مهمی زده شد
من بعضی از این نکته ها رو یادداشت کردم که به خودم بگم که این ها اصل هستند و دنبال فرعیات نرم
اینکه
«من سعی میکنم هر روزم رو زندگی کنم و آینده رو بسپارم به خداوند»
برای من یعنی اینکه از همین جایی که هستی از همین چیزهایی که داری و از همین نعمت هابی که توی زندگیت هست تمام لذتش رو ببر تا لذت های بیشتر وارد زندگیت بشن
ن اینکه ناسپاس باشی و همین لذت ها ازت گرفته بشه
«تا زمانی که کاری رو که ازش لذت میبرید رو انجام میدی همه چیز رو داری »
واقعا انسان خیلی راحت میتونه درک کنه که وقتی کاری رو با انرژی و عشق و علاقه و لذت انجام میده خواب و خوراک و زمان براش مفهومی ندارن و من خودم درک کردم این موضوع رو
استاد بارها در فایل هاشو گفتند که آقا برید دنبال علاقتون و باورهاتون رو در مورد اون علاقه درست کنید خداوند همه چیز بهتون میده همه اون چیزهایی رو که دوست داری وارد زندگیتون میشه
«بهترین شکل زندگی کردن زندگی کردن در لحظه هست»
واااای خدای من این کلی حرف داره کلی صحبت پشت همین یک جمله به ظاهر ساده هست که اگر درکش کنیم سعادت دنیا و آخرت نسیب ما میشه
خیلی روز ها بوده که در لحظه حال زندگی کردم و نگران چیزی در گذشته و آینده نبودم و چقدر اون لحظه یا روز برام عالی گذشته و چقدر عشق بازی با خداوند داشتم و چقدر احساس نزدیکی به منبع هستی داشتم و اون لحظات شیرین ترین و ناب ترین لحظات عمرم بوده و هست ولی خیلی وقت ها فراموش میکنم و باید بیاد خودم بیارم که جواد فقط در لحظه زندگی کن البته که خدایی بهتر شدم به لطف خدا ولی تکامل باید طی بشه
«در هر لحظه بهترین خودت رو عرضه کنی و از زندگیت لذت ببری»
«من باید کار خودم رو امروز درست انجام بدم »
«من روی چیزی کار میکنم که تخت کنترل من هست و اون هم افکارم و باور های من هستند»
همین پریشب بعد از مدتها رفتم پیش استادم در نجاری که با هم نجاری رو شروع کردیم و اون بسیار رشد کرده به لطف خدا و انسان موفقی هست
اما صحبت کشید به اتفاقات اخیر ایران و من هم چون دوست نداشتم بشنوم و علاقه نداشتم زیاد توجه نمیکردم
من گفتم آقا رضا من خیلی از الان خودم رازی هستم و با خدای خودم لذت میبرم حالم خوبه در کل کاری هم به این جریانات ندارم
اومد گفت جواد ما باید همه به فکر هم باشیم و ما موحدان اجتماعی هستیم و کلا این جمله رو گفت که من اصلا به خدا اعتقاد ندارم و اصلا چنین چیزی وجود نداره جهان خودش رشد کرده و بزرگ شده و از این کتاب ها و چیزهای فلسفی داشت میگفت
و من گفتم آقا رضا شما نظرت برای خودت مهم هست و من به اعتقاد تو احترام میگذارم ولی من هم نظر خودم رو دارم و این احترام باید دو طرفه باشه
خیلی صحبت ها کرد و من اصلا برام هم نبود و به یک بهانه ای ازش خداحافظی کردم و اومدم و الان که دارم راجبش مینویسم چقدر به خودم افتخار کردم که باهاش وارد بحث نشدم و اصلا توجهی به حرف های نداشتم و توی ذهنم داشتم آهنگ میزدم برای خودم خخخخ
و همش یاد حرف های استاد نیفتادن که آقا بحث نکنید با کسی و نخواین کسی رو عوض کنید
و تمام تمرکز رو بذارید روی خودتون
«پیش بینی کردن اشتباه ترین کار هست پیش بینی در روابط پیش بینی در ثروت پبیش بینی در مورد خودت از آینده دور »
چند روزی بود که به اصطلاح خودم داشتم پیش بینی میکردم از زندگی دیگر افراد توی زندگیم و چقدر خداوند من رو دوست داره که از طریق استاد این هشدار رو بهم داد که حواسم رو جمع کنم و در مورد بقیه نخوام پیش بینی کنم و سرم تو کار خودم باشه ن عوامل بیرونی
«جلب توجه کردن برای دیگران سم هست جواد و این تورو به عقب میندازه»
این نکته کلیدی و مهم هست که استاد در دوره عزت نفس بارها در موردش صحبت کردند و این پاشنه آشیل من هست و الان البته خیلی بهتر شدم با این آگاهی های ناب اما به قول استاد وقتی که در مورد پاشنه های آشیل صحبت می کنیم این پاشنه های آشیل همیشه هستند و فقط ما میتونیم هی بهترشون کنیم و باید تا آخر عمر روی خودمون کار کنیم و من خودم چقدر این مورد رو دارم و این یک هست در هر زندگی ای
«مسی میگه که
من هیچوقت در مورد بقیه صحبت نمیکنم (غیبت،تهمت،قضاوت»
چه فاکتور مثبتی توی وجود مسی و استاد هستن که فقط تمرکزشون روی خودشون هست و این غیبت و قضاوت کردن چقدر از ما انرژی میگیره و چقدر باعث میشه که از خود اصلمون دور بشیم و ضربه بخوریم
خدایا شکرت که من در قضاوت کردن خیلی داغون بودم مثلا 100 الان رسیدم به 60 و این خیلی عالی هست برای من چقدر خوب شدم در این زمینه و جا داره که هی بهتر بشم
غیبت هم که دیگ اصلا خیلی حال آدم رو خراب میکنه و باید سعی کنم که همیشه کنترلش کنم
همه این ها بر میگرده به عزت نفس بالا
یک نکته عزت نفسی هم استاد درمورد مسی گفتند که خیلی برای من مهم هست
««منتظر تعریف و تمجید از دیگران نباش و خودت احساس خوب از خودت داشته باش و درونن از خودت لذت ببر»»
این خیلی نکنه کلیدی و مهم هست که باید همیشه از تنهایی خودم از بودن با خودم از توانایی هام و لذت ببرم و درونن شاد باشم و نخوام از بیرون و یا عامل بیرونی شاد باشم
و این نکته ها همش درس هستند
ممنونم استاد عزیزم که این آگهی های ناب رو میذارید
و چقدر تحسینتون میکنم بابت این درکی که به این آگاهی ها دارین
و باید منی که شاگرد چنین استادی هستم باید هم عملگرایی رو یاد بگیرم و دارم یاد میگیرم
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD420MB32 دقیقه
- فایل صوتی الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 531MB32 دقیقه
بنام خداوند رزاق و وهاب
سلام بر استاد گرانقدر؛ مریم جان و عزیزان سایت
نکات مهم و درسهای من از بخش دوم صحبت های استاد در خصوص مصاحبه با Mesi:
نمی دانم!؟
این واژه و واژه های مشابه مانند «نمی توانم» واژه هایی بسیار منفی و شیطانی هستند، هنگامی که قدرت و توانائی هایمان را نشانه گرفته باشند. مثلا هنگامی که میخواهیم توانائی هایمان را نشان دهیم،هنگامی که میخواهیم اقدامی بکنیم یا وقتیکه اعتماد به نفس و عزت نفسمان را بروز دهیم که نمونه های بیشمار آنرا هر روز تجربه می کنیم.
و چقدر واژه الهی و توحیدی است هنگامی که از «آینده» خبر می دهیم!!! هنگامیکه فقط در زمان «حال» زندگی می کنیم.این نمی دانم بر خلاف نمی دانم قبلی نشانه ضعف و ناتوانی ما نیست بلکه نشان دهنده تسلیم بودن ماست.
«نمی دانم» یعنی من حرکت میکنم ولی مدیریت کارها و انجام امورم را سپرده ام دست خداوند.نمی دانم یعنی من فقط بر همین لحظه از زندگیم واقفم و همین لحظه برای من مهمتر و ارزشمندتر از هر لحظه دیگری است. نمی دانم یعنی حرکت و مسیر زندگی من بر اساس الهامات، هدایتها و نشانه های خداوند است. نمی دانم یعنی من برنامه و مسیر حرکتم مشخص است و چشم انداز زندگیم را میبینم ولی از چه راه و چگونه و کِی اش را دریافت می کنم.نمونه های عینی این مثال را چقدر در سریال سفر به دور آمریکا عملآ مشاهده کردیم و زندگی استاد و مریم جان لحظه لحظه بر پایه و اساس همین «نمی دانم» استوار شده است.بگونه ای میبینیم خداوند همواره بهترین الهامات بهترین نشانه ها و بهترین تقلب هایش را به این زوج توحیدی می رساند و چقدر تسلیم و شکرگزارند،خدایا شکرت. بد نیست یک یادآوری دیگری برای خودم داشته باشم زمانی که استاد در یکی از فایلهای سفرنامه از یکی از دوستان ارشیا جان که شعر رپ می سرود و میخوند پرسید که اولین کارتو کی میدی بیرون؟ و جواب ایشان هم همین بود:نمی دانم، هر وقت خدا بخواهد.
………………………………..
لذت بردن
«لذت بردن» کلید واژه مهمی در کسب و کار و زندگی ماست که باید ستون زندگی مان را بر پایه آن بنا کنیم.لذت بردن یعنی حال خوب داشتن؛ لذت بردن یعنی در زمان حال و در لحظه زندگی کردن؛ لذت بردن یعنی با خودت، دیگران و جهان در صلح بودن. لذت بردن یعنی شادی و شور و شوق و حرکت. وقتی که زندگیمان بر این پایه باشد آنوقت است که میبینیم دستاوردهایمان چقدر بزرگ خواهد بود و جهان به کمک ما خواهد آمد تا لذت از پی لذت و موفقیت از پی موفقیت را تجربه کنیم. و به قول استاد گرانقدر: وقتی که لذت میبریم، همه چیز را با هم داریم؛ و نتایجمان باور نکردنی است.
………………………..
پیش بینی نکردن!
«پیش بینی کردن» یکی از پاشنه آشیل های زندگی ماست که به نظرم یجورایی ریشه در ذات عجول بودن انسان دارد. چرا پیش بینی نکنیم؟! زیرا پیش بینی یعنی طی کردن زمان! یعنی خارج شدن از زمان حال و رفتن به زمان آینده. وقتی که ما قوانین بدون تغییر خداوند را بدانیم میتوانیم چشم انداز زندگی خودمان را ترسیم کنیم و ببینیم زیرا به فرکانس خودمان دسترسی داریم ولی برای «پیش بینی » کردن نیازمندیم که دسترسی داشته باشیم به فرکانس دیگران که ما فاقد چنین توانایی هستیم.
آینده و مسیر را دیدن (چشم انداز) متفاوت از پیش بینی کردن (تجربه کردن) است. «پیش بینی» کردن نیازمند وارد جزئیات شدن و دیدن و لمس کردن و تجربه جزئیات است که ما فاقد چنین توانایی هایی هستیم. اگر بخواهم با مثالی تفاوت آنرا با چشم انداز بیان کنم این تفاوت مانند سرو کردن و مزه کردن و تجربه کردن طعم یک غذا است در حالی که چشم انداز فقط دیدن آن غذا و نشانه هایش از دور است.
اگر بخواهم قیاس دیگری بکنم اینست که زمان حال= واقعیت و زمان آینده = توهم و هر آنچه که ما را از واقعیت دور کند و به توهم نزدیک کند عملی شیطانی است. هر آنچه که ما را از چیزی که بر آن کنترل داریم (مثل زمان حال) به سمت چیزی که بر آن کنترل نداریم (مثل زمان آینده) تشویق یا هدایت کند وسوسه شیطانی و نجوای ذهنی است.
وقتی که پیش بینی می کنیم یعنی داریم یکسری پیش فرض ها را در ذهنمان و ضمیر ناخودآگاهمان نهادینه می کنیم که سبب می شوند ناخواسته یکسری تصمیمات را در آن راستا بگیریم؛ یکسری اعمال را در آن راستا انجام دهیم که در راستای آن پیش بینی باشد. لذا پیش بینی سبب می شود ما از دیدن نشانه ها و عمل به الهامات و هدایتهای خداوند باز بمانیم!
هر آنچه که ما را از لذت بردن و ماندن در لحظه و زمان «حال» خارج کند در واقع ما را از مسیر درست زندگیمان خارج کرده است به همین دلیل عملی مردود و باطل است.
……………………………
ساده و عادی و معمولی بودن
لذت بردن از چیزهای کوچک راز زندگی آدم های بزرگ است.*از بودن در کنار خانواده لذت میبرند و دنبال شوآف و نمایش زندگی خود به دیگران نیستند.به همین دلیل تلاشی برای جلب توجه؛ جلب فالور؛ جلب نظر دیگران نمی کنند و به اصطلاح دنبال جلو چشم بودن و نشان دادن یا تلاش برای مشهور شدن خود نمی کنند و دنبال آرامش و زندگی راحت و محدود نشدن در زندگی اند.
هر چقدر که ما رشد کرده باشیم و ظرف وجودمان بزرگتر شده باشد؛ ساده تر و عادی تر و معمولی تر زندگی خواهیم کرد و خودمان را مانند مردم خواهیم دید نه بالاتر و برتر از آنها و اینها دلیل بزرگی و محبوبیت و کسب موفقیت ها یی است که بدست آورده اند.اینکه می دانند اصل چیست و فرع کدام است و آنرا در زندگیشان رعایت می کنند.
درگیر دیگران بودن؛ دنبال جلب رضایت و نظر دیگران بودن؛ دنبال شهرت بودن؛ فخر فروشی و شوآف کردن و نشان دادن زندگی خود به دیگران و پشت نقاب خود را مخفی کردن… همه و همه نشان دهنده کمبودها؛ضعف ها؛ نداشتن ها؛ عقده ها و در یک کلام رشد نکردن ها و در صلح نبودن با خودمان و دیگران است.
…………………………
اعمال مان ملاک سنجش مان هستند نه ادعاهایمان!
وقتی که در مسیر درست باشیم، وقتی که در مسیر درست حرکت کنیم که لازمه آن بهره گرفتن و اتصال به منبع انرژی هستی و استفاده از قطب نما و چراغ راهنمای درونیمان است آنگاه همه چیز مثل قطعات یک پازل در کنار هم قرار خواهند گرفت تا رشد و موفقیت ما را رقم بزنند. آنوقت است که دیگر مهم نیست چه دینی داشته باشیم؛ چه مذهب و عقیده ای داریم؛ چه کاری باید انجام دهیم و از چکاری منع شده ایم زیرا اتوماتیک وار هر آنچه که باید انجام دهیم را انجام خواهیم داد و هر آنچکه نباید انجام دهیم را انجام نخواهیم داد و دلیلشوصل شدن به منبع و سرچشمه هستی است.برای همین است که انسان های موفق و بزرگ تعالیم دین را فارغ از دسته بندی ها و گرایشات در زندگیشان انجام می دهند و دلیل موفقیت هایشان نیز همین است.
……………………………..
نکات پایانی
وقتی که به انرژی منبع متصل می شویم آنوقت هر آنچه که در این مسیر مانع بوجود آورد را تائید و استقبال نمی کنیم زیرا نیازی به اینکار احساس نخواهیم کرد بلکه ممکنست موجب احساس بد در ما شود.این نگرش را که Mesi عنوان می کند که :من چنین کارهایی را دوست ندارم. دلیلش همین وصل بودن به سرچشمه است.انگار به کسی که عسل خالص دارد شکر تعارف کنید؛ مشخص است که استقبال نخواهد کرد زیرا نیازی را احساس نمی کند و حالش را بهتر نمی کند . ولی سپاسگزار و قدردان کسانی است که با اینکار میخواهند او را شاد و تشویق کنند به همین خاطر در ادامه می گوید: و هرچند بسیار سپاسگزارم که کسانی که با ما کار میکردند و هم تیمیهایم در پاریس چنین ارزشی برایم قائل شدند بسیار حس خوبی داشت.
وقتی که در یک تورنمت بزرگ مانند جام جهانی برنده می شویم سر تا پا لبریز از شادی و خوشحالیییم به همین دلیل هرگز نمیتوانیم احساسمان را با فردی که دقیقآ در نقطه مقابل ما ایستاده است انتقال دهیم و هر گونه حرکت ما ممکنست به بدترین شکل ممکن تعبیر و تفسیر شود. و بهترین کار ممکن همین کاری است که مسی انجام داد یعنی تنها گذاشتن امباپه و اجازه دادن به او تا خودش را پیدا کند و بتواند با این اتفاق کنار بیاید و آنرا بپذیرد. آنوقت است که امباپه هم میتواند به درستی خودش را بازیابی کند و آماده تبریک به هم تیمی اش بابت این موفقیت شود. و این همان چیزی است که خودش تجربه کرده است. لذا هر آنچه که برای خودش در شرایط مشابه پسندیده و مناسب دانسته همان را برای هم تیمی باشگاهیش انجام می دهد.