دیدگاه زیبا و تأثیرگذار افلاطون عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
اولین بار که این فایلو شنیدم و نگاه کردم، با مفهوم توحید و یکتاپرستی آشنا شدم و از اونجا بود که با توجه به درکم سعی کردم فرد توحیدی تری نسبت به قبل باشم و خدارو هزاران بار شکر خیلی ام موفق بوده ام. این شده خط قرمزم که بخوام قدرت رو بدم به غیر از خدا.
یادمه قبل ورود به سایتم یه کاسبی بود تو شهر ما از کاسبای به نامی بود و من همیشه فکر میکردم اگر با اون همکاری داشته باشم قطعا ثروتمند خواهم شد. اتفاقا باهم همکاری هم داشتیم و قرارداد های خوبی ام نوشتیم اما منجر نشد من به استقلال مالی برسم هیچ وقت تو مخیلاتم خطور نمیکرد رزق و روزی منو خدا میده با باورهام. تمام شد و رفت.
تا اینکه من با مفهوم توحید و یکتا پرستی آشنا شدم و به این درک رسیدم که ثروت مند شدن، نتیجه باورهام و رفتارم با توجه به اون باورهاست و نه همکاری با کاسب شناخته شده و ثروت مند شه.
این اصل نگرش و رفتار من رو نسبت به اون شخص عوض کرد. نه اینکه بی احترامی کنم!!! اصلا، اتفاقا دوسش هم داشتم و ازش درس هم یاد میگرفتم. ما با هم چندتا قرارداد خیلی خوب هم داشتم و ورودی مالی فوق العاده ایی نصیب هر دوی ما شد. یک روز بهم گفت پسر تو هر چی داری از من داری و من صدامو انداختم تو گلوم و گفتم من هر چی دارم از خدا دارم و تو دلم گفتم دمت گرم پسر درساتو تو زندگیت خوب داری عملی میکنی.
آره من اون توحیدی 100 درصد نیستم و اعمال و رفتار 100 درصد توحیدی ندارم. اما خداروشکر اصل رو درک کردم . سازوکار این جهانو درک کردم. معبود مو و پروردگارم رو شناختم و به این آگاهی رسیدم که فقط باید از خدا بخوام و با توجه به درکم و مدارم خیلی خوب دارم عمل میکنم.
قطعا اگر درکم بره بالا تر، رفتارم توحیدی تر میشه و به همون نسبت نتایجم پر بار تر. من اگر آدم قبل بودم و اون شخص بهم میگفت پسر هر چی داری از من داری منم میگفتم آره حق با شماست و تو خودم احساس غرور میکردم که با این شخص دارم همکاری میکنم. ولی مدت هاست به این درک رسیدم خوشا به حال اون شخص که با من همکاری میکنه و مدار من سبب شده ما قرارداد های خوبی ببندیم و ورودی مالی شگفت انگیزی کسب کنیم
بقول استاد: قطعا دعای کمیل یکی از توحیدی ترین دعا هاست. از شما استاد عزیزم سپاسگزارم که این دعا رو به زیبایی هرچه تمام تر، سالها قبل برای ما توضیح دادید و خوشا به حال افرادی که به این فایل ها و به این آگاهی ها دسترسی دارند، گوش میدن و درک میکنن و تو زندگیشون عملی میکنن.
این فایل ها مثل دفترچه راهنما میمونه در درک و شناخت خداوند و قوانین خوشبختی. با تمام وجودم سپاسگزار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده؛ خدایا شکرت
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
برای مشاهدهی سایر قسمتهای «توحید عملی» کلیک کنید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD692MB59 دقیقه
- فایل صوتی باورهای توحیدی علی(ع) در دعای کمیل54MB59 دقیقه
باورهای توحیدی حضرت علی در دعای کمیل.
سلام ودرودفراروان به استاد عزیزم ومریم جون عزیزم.
خدارو سپاس میگم که به روشن بینی وفهم بهتری از قوانین جهان رسیدیم ومثل افرادی که هنوز در جهالت ونادانی سپری میکنن نیستیم.
عقیده ی اکثریت اینه که تابع ومطیع گفته ها وشنیده ها و قانونهایی باشیم که گذشتگان ما انجام دادن .
هیچ کس دنبال راه وروش درست وتازه نمیگرده.
شاید برای همه راحتره که مسیری که اکثرن رفتن رو برن وبعدها اگه کسی سرزنششون کرد، بگن چیزی بوده که همه جا باب بوده.
استاد از بچگیم با واسطه قرار دادن برای درخواست از خداوند مقاومت داشتم البته اعتقاداتم به درستی الان نبود اما مثل اکثرمردم که حتمن باید از امام یا پیامبری درخاست کنن ،که به گوش خدا برسه ،من اینطور عمل نمیکردم .
کلی نذر میکردن .
برا من انجام یه سری کارا نامفهوم بود.
تازه اونموقعه درک درستی از ارتباط با خدا نداشتم منتهی این چیزا هم تو کتم نمیرفت .
یه بار از دوستم پرسیدم چرا التماس فاطمه ی زهرا یا امام حسین میکنی ؟
چرا مستقیم از خدا درخاست نمیکنی ؟!
گفت ما بنده های خطا کار وگناهکاریم ،اگه به ائمه خدمت کنیم واونا رو دوست داشته باشیم اونا بین ما وخدا صلح برقرار میکنن وچون اونا نزد خدا محبوب ترن ،خداونداز طریق اونا دعای ما رو استجابت میکنه .
من که چیزی از حرفش نفهمیدم گفتم باشه .
در واقع با خیلیا نمیشه حتی وارد مذاکره بشی چون درک وفهمشون خیلی با ما فرق داره.
به قول استاد اصلا هم مدار با ما نیستن.
ولی از همین جهت مطمئنم مورد قضاوت خیلیاشون قرار میگیرم .چون هرچقدرم بخام مخفی نگه دارم بالاخره تو مراسماومهمونی ها دیگران ناخود آگاه متوجه ی عقاید من میشن.
مثلا امروز که تو استخر غریق نجات بعد از ورزش تو آب ،گفت برای سلامتی آقا امام زمان صلوات .
من همیشه سکوت میکنم .اصلا نمیفهمم چرا اینا انقد نگران سلامتی امام زمانن؟!
وفکر میکنن صلواتهای ما از امام زمان محافظت میکنه ؟!!!
واقعن درعجبم !!!!
از نظر من غرق شدن تو این افکار وباور های غلط ،اجازه ی رشد وروشن بینی درست بهت نمیده .
وتو باید غرق افکار گذشتگان باشی.
نمیدونم پیشرفت جهان را نمیبینن که بگن به نسبت رشد جهان ،افکار وباورهای ما هم نیاز به تغییر ورشد بیشتر داره؟!
ما که نگران این دسته افراد نیستیم ولی ب نظر میاد اونا خیلی نگران ما هستن .
تا ما رو میبینن یاد این میفتن که برای عاقبت به خیری ما دعا کنن واز خداوند برامون طلب آمرزش میکنن.
ولی خدایی من همیشه میگم خدایا عاقبت هممونو به خیر بگذرون .
خدایا ما را هدایت کن .
خدایا ما نادان و سر گردانیم خودت نظر ونگاهی بهمون بنداز.
خدایا خودت راه درست راه راست رو نشونمون بده .
هنوزم که هنوز نیاز به فهم بیشتر ودرک بیشتر داریم .
تو اجازه نده به بیراهه کشیده بشیم .
خودت همه جا مراقب ومواظب همه ی بنده هات باش بخصوص خودم .
دیگه زبونم نمیچرخه بگم بنده ی حقیرت .
درسته خیلی کوچیکتر از خدا هستم اما حقیر نیستم .
میدونم نیاز به علم وآگاهی بیشتر دارم برای شناخت وقوانین جهانش .
خودمو کوچیک میببینم در مقابل قدرت و عظمت خداوند.در مقابل شکوه و جلال خدا بله البته که عددی نیستم .
اما از کلمه ی حقیر بدم میاد انگار بهش آلرژی پیدا کردم .
استاد جمله ی قشنگی گفتن:
هر کس خودشو در مقابل خداوند عاجز وناتوان ببینه خداوند بیشتر قدر و منزلت بهش میده وبرعکس هر کسی در مقابل خداوند سرکش باشه ،به همون میزان حقارت میکشه .
اینکه یاد گرفتیم تمام قدرت را از آدما بگیریم واعتبار قدرت همه ی آدما ،حتی خودمونو به خدا بدیم خیلی خوبه ونتیجه های خوبی دستگیرمون شده .
همه ی ما محتاج خداوند هستیم باید تکیه گاهی به این بزرگی داشته باشیم تا بتونیم در برابر ناملایمات زندگیمون بهش تکیه وصبوری کنیم .
فکر میکنید چی میشه که آدمای درستکار در برابر صبر ،مقاومت نمیکنن واحساس خودشونو تو اون شرایط بد خوب نگه میدارن ؟!فقط به خاطر باور قدرت خداست .
باور وایمان به خداست که طاقت ما رو طاق نمیکنه .
وقتی قبول دارم واز ته قلبم میگم «خدایا تنها تو رومیپرستم وتنها از تو یاری میجویم »باید در عمل نشون بدم .
انصافا خود ،من تا وقتی که با استاد نبودم اصلا به این به جمله توجهی نمیکردم وفقط سر نماز ورد زبونم بود اما در عمل هیچ نشونه ای ازش نبود .
سپاسگزارم از استاد عزیزم که انقد با ترفنده های قشنگ خودش طوری تعلیممون داد که این عبارت زیبا که مثل یک باور بزرگ ،برامون جا افتاد که بتونیم در عمل نشون بدیم .
هیچ جا از هیچ کس ترس وهراسی نداشته باشیم چون همش باد هواست وفقط قدرت واقعی از عان خدا وبرای خداست.
بنابراین پرستش و درخاست کمک کردن باید از جانب ما به خدا باشه .
هرچقدر در عمل باورمونو بیشتر نشون بدیم کمتر با اتفاقات ناجالب مواجه میشیم .
اگرم با اتفاقاتی ظاهرن ناخوشایند روبرو بشیم حتمن خداوند کنار ما وبا ماست.
ینی کمکمون میکنه اون مرحله با همه ی سختیش، راحت بگذره .آرامش وصبرمون ازمون گرفته نمیشه .
من قبول دارم خداوند مراقب ومواظب ماست.
چرا نگران بچه هام نیستم ؟
چرا خیلی از دقیقه هامو کنار گذاشتم ؟!
فقط به خاطر این باور که خداوند بهتر از من میخواهد.
کافیه من باورش کنم .بدونم که در وقت وزمان معین همه کاری رو اونم درست و دقیق انجام میده .
وقتی خودش میگه تو کنار بایست ونگاه کن .چرا باید من خودمو به تقلا وحرص وجوش بندازم ؟!
اینا چیزایی هستش که تو این چند سال اخیر به درکش رسیدم .
که هرچقدر بیشتر میگذره بهتر میفهمم که چرا ؟!!!تازه به گذشتم نگاه میکنم میبینم خدا همه جا لطفش شامل حالم بوده منتهی خیلی جاها خودم عامل خرابکاری زندگیم بودم .
خیلی جاها بدون اینکه من درخاست کنم ،نعمتهاشو بهم داده ولی من با افکار وباور های خودم وحتی رفتارهای خودم همه رو پس زدم .
استاد گفتن خداوند پوشاننده ی عیبهاست .
که اگر قرار بود تو این زمینه حواسش به ما نباشه تا حالا هزاران هزار بار عابرومون رفته بود .
واقعن سپاسگزارم خداوند مهربونمون هستم .
ماها بنده های خطا کار وگنهکاری هستیم .خداوند در مقابل کارای نادرست ما سریع واکنش نشون نمیده .
اصلا خدا برای مچگیری وغلط گیری نیست.
این یه معامله ی دو طرفه بین ما وجهان هستش.
که خداروشکر با آگاهی هامون متوجه این قضیه شدیم و داریم روی خودمون کار میکنیم که کمتر مرتکب اشتباه بشیم و بهتر از خودمون مراقبت کنیم تا کمتر آسیب وصدمه ببینیم.
واگرنه لطف خداوندشامل حالمون بوده و هست .
کسی منکرش نیست.
منتهی خیلی جاها ناآگاهانه بی معرفتی وناسپاسی کردیم .
خدایا ما رو ببخش.
ببخش که خیلی جاها غرور ورمون داشته ومثل اسب سرکش رم کردیم .
وجود وحضور خدا انقد باارزشه که نبودش مایه ی عذاب ماست.
هر جا که نیست هرجا که حضورش رو حس نمیکنم اونجاست که جهنمو برای خودم میسازم .
اونجاست که وارد احساسهای بدی مثل ترس ونگرانی ووحشت وغم واندوه وحرص وتقلا ودست وپا زدن و ….میشم.
وقتی میگیم «خدایا ما را به حال خودمون وا مگذار » ینی خودمون میدونیم اگر ولمون کنی یا توجهی بهمون نکنی چی به سرمون میاد.
خودمون میدونیم که مسیری که تو توش نباشی ما به نا کجا آباد میرسیم .
قبول داریم هر جایی که خدا هست آرامش هست.
خوشبختی وسعادت هست.
شادابی وشادکامی هست.
سلامتی وتندرستی هست.
پول وثروت هنگفت هست.
چه کنیم که انسانیم وطمع کارو خطاکار وگاهی مغرور واز خود مچکر.
تو به این صفات بد ما نگاه نکن تو به بزرگی وعظمت خودت ببخش وبیامرز ما رو .
اجازه نده غرق گناه بشیم .
درسته لحظاتی جو میگیرتمون و فراموشت میکنیم .ولی از تو درخاست میکنیم که سریع ما رو به راه خودت برگردونی .ونزاری بریم سمت مرداب .
من که به شخصه این توقع رو ازت دارم .چون تلاشمو دارم میکنم .نمیگم اشتباه نمیکنم که مطمئنم خطاهای زیادی دارم و خواهم داشت.
ولی روی تو یه جور دیگه حساب وا کردم .
ببخشید ازت سو استفاده میکنیم ..دلم نمیخاد عمدا خطا کنم ولی اگر باز متوجه نشدم وخطایی مرتکب شدم تو منو ببخش وحواست به من باشه که منو برگردونی به را خودت.
تو مسیرت به لذت خیلی چیزا رسیدمکه دلم میخاد به همین مسیر ادامه بدم .
لذتهایی که تا حالا نچشیده بودم .
خدایا سپاسگزارم به خاطر تمام داده هات.
خدایا ازت توقع دارم منو به خواسته هام برسونی .
فقط به امید توعه که دارم حرکت میکنم .
خیلی توقعها وانتظارا ، ازت دارم .
بهم گفتن چقدر بزرگی وانجامخواسته های ما برات کاری نداره .
به همین جهت بهت تکیه کردم وخیلی روت حساب وا کردم .
منم سعی میکنم بنده ی خوبی باشم.واقعن تمام سعیم همینه .حالا چقدر تونستم ،نمیدونم ؟!
من باور دارم که تو میتونی .
تو ذهن من گنجیده شده که خدای من از پس کارایی که در فهم منم نمیگنجه که چطور عمل کنم ،بر میاد.
اونم به راحتی !
استاد عباس منش یادم داده ومنو به این باور رسونده که هر اتفاقی هر اتفاقی برای من تو این مسیر میفته برای رسیدن من به خواستمه .
باورش کردم که تمام مقاومتها وترمزهامو ازروی اتفاقات ناجالب برداشتم وسعی میکنم آروم کنار بایستم تا ببینم تو چکار میخای برام بکنی .
اعتماد کردم به تو و قوانینت .
بهت ایمان دارم که تو ، کارای نشدنی رو شدنی میکنی .
انجام هیچ کاری برای تو سخت نیست.
پس با توکل وصبر تو همین مسیر میمونم .
خدایا دمت گرم خیلی باحالی .
بازم میگم گستاخی ها ونا فرمانیهای ما رو سر نادونیمون بزار.
عاشقتم خدای خوبم .خدای دوست داشتنی خودم ،
خدای کریم ورحیم .خدای بزرگ وعظیم .
خدای بخشنده ومهربون .
ممنون وسپاس به خاطر همه ی الطاف و به خاطر همه ی نعمتهات.
استاد جونم مرسی از تو ،تو که خدا رو به من شناسوندی.
عاشقتونم وبه خاطر وجودتون از خداوند سپاسگزاری میکنم .
سلام به استادعزیز ونازنینم.
باورهای توحیدی علی (ع)دردهای کمیل.
این فایل نه تنها زیباست بلکه خیلی هم ارزشمنده.چون نگاه انسان روخیلی به باورهای توحیدی بازمیکنه.
تاحالاچندین بارگوش کردم وهربارازگوش کردنش لذت بردم وهربارپیام جدیدی ازش دریافت کردم.
فک کنم تاحالادوبارهم کامنت گذاشتم .
اینبارم شروع به نوشتن کردم تاببینم چی به ذهنم میاد بگم .
درمورداین قسمتی که استادگفتن فریاد زدنه، اینکه من شیعه ام مهم نیست بلکه عمل مهمه.
خاستم بگم تودنیای امروزماازاین قبیل آدمازیادشدن .که سینه جلومیندازن که مذهبی هستن وشیعه هستن وبرتری به تمام ادیان دارن وفقط وفقط خودشونوقبول دارن.
وروزبه روزتعصبشون به این داستان بیشترمیشه ،طوری که به هیچ وجه تونمیتونی بااوناهم کلام بشی.
هرجا هم که توکاری بهشون نداری ولی اوناباتوکاردارن.
بقدری بااین مذهبشون اجین شدن که انگارخدافقط این عده ی کم روخلق کرده که منجی عالم بشن وبخان همه روهدایت کنن.
راسش من ازاولم هیچ کاری به هیچ کس نداشتم ازوقتی هم که باقوانین استادآشناشدم سعی کردم کاری به کارکسی نداشته باشم وهم صحبت وهم کلام بااینجورآدماوحتی باآدمای معمولی نشم.
فهمیدم هرکسی دنیای خودشومیسازه وهرکسی آزاده که به هر شکل وهرنحوی که خودش معتقده ،خداروبپرسته.
واینکه درنهایت هرکسی نتایج وپاسخ فرکانسهای خودشو میبینه.
امایه چیزی جدیدن خیلی اذیتم میکنه ولی بازخداروشکرازوجوداستادتونستم کنترلش کنم وحرکت اشتباهی نزنم البته فعلن تونستم مهارش کنم .انشالله که بازم بتونم .
ما7تاخواهربرادریم .واعتقادات همه ی ما تقریبابه یک شکله .حالادرست یاغلط ،شبیه هم هستیم .که خب بازمن ازهمه به نظرم تفاوت ترم چون کسی مثل استادرودارم که ازطریق استادباخدای خودم بیشترآشناشدم.
ولی یه خواهری دارم که تهران زندگی میکنه درحالیکه بقیه ی خواهربرادرهای من همگی قم هستیم .
این خواهرم مذهبی بودولی چندسال اخیر مذهبی بودنش خیلی شدیدترشده ،طوری که اعتقادداره دین از سیاست جدانیست .ونمیدونم باچ قشرآدمهایی میگرده که تعصبش بی اندازه زیادشده .
هروقت میادقم وجودش بقدری انرژی منفیه که حال هممون خراب میشه.
بی نهایت سختگیره واجازه ی هیچ کاری به کسی نمیده مگراینکه طبق شرایط وضوابط دین اون باشه.
من بااین چیزاش مشکلی ندارم چون هیچ ربطی به من نداره .ویادگرفتم در مقابلش سکوت کنم .اماهرباری که میادومیره ،اخلاق پدرومادرم وتوقعاتشون نسبت به مابخصوص منی که ازهمه بزرگترهستم زیادمیشه ومن متوجه میشم خیلی غیبت منومیکنن وازدست من ناراحتن ،چون ب نظراوناحجاب من مشکل داره چون چادرسرم نمیکنم .
متاسفانه پدرومادرمن ازاون دسته افرادی هستن که کل دین رودرنمازخوندن وحجاب میدونن وبس .
هرکسی این دو موردروداشت ازبهترین بنده های خداس واگرنداشته باشه،ازدین خارجه.
حالاپدرومادرمن تواین سن عذاب وجدان گرفتن که چرانتونستن منوخوب تربیت کنن که من محجبه باشم .
پیش خودمم زیادنمیگن چون خداروشکرحواس من به قوانین هست.ونمیدونم چه جوری هستش که پیش خودمبازگونمیکنن ولی متاسفانه خواهر کوچیکم گزارش خونه ی بابام رامیده .
بازم به همه ی ایناکارندارم چون من مسیرخودم رومیرم .چیزی که کمی نگرانم کرده ودچارتردیدهستم اینه که من به عنوان فرزندش حقی نسبت به پدرومادرم دارم؟اینکه من نسبت بهشون احساسم خوب نیست وتمایل ندارم برم دیدنشون آیاکاراشتباهیه؟
من این حق روبه خودم میدم که اگه کسی به من بی احترامی کنه حتی اگه پدرومادرم باشن ،من ازشون فاصله بگیرم و هروقت که احساسم بهشون خوب شدبرم خونشون .من که تمایلی ندارم باهاشون بحثی کنم چون بی فایدس .ولی اعتراض خودم روکه میتونم ازاین طریق نشون بدم.
تواین سالهاهرباری که همچین اتفاقاتی افتاده با،رفتارم اعتراض خودم رونشون دادم.
راسش چون خودمومیشناسم ومیترسم نتونم خودموکنترل کنم وصدام بالابره ،ترجیح میدم سکوت کنم واگرنه خیلی ضایعس که پدرومادرمن مثل بچه هابشینن ودرموردمنی که توجمعشون نیستم صحبت کنن ورفتارهای منوتجزیه تحلیل کنن .
فقط اگر بدونم من بااین رفتارم که فاصله گرفتن ازشونه ،مرتکب گناه یااشتباهی نمیشم خیالم راحت میشه.
به خواهرمم میخام بگم دیگه نیادبه من حرفی بزنه.
من توخونم هیچ توجهی به کارای اوناندارم واجازه نمیدم حالم خراب شه ولی وقتی خواهرم میادگزارش خونه ی بابامومیده ،تواونلحظه یه کم به هم میریزم .
جالبه مدام حجاب ونمازخوندن اون خواهرمو،توسرمن میکوبن.
ماخانواده ی خوبی بودیم اماوجوداین خواهرمذهبیم داره ماروازهم میپاشونه.
خواهرم میگه وظیفه من امریه معروف و نهی ازمنکرتوجامعس .واگرنه بندگیموبه خداثابت نکردم.
جالبه نمیدونم چرااینجورافراد،انقدتلخ ب نظرمیرسن ومن هیچ انرژی خدایی تووجوداینادریافت نمیکنم.
نمیدونم خداکجای دلشونه که انقدسنگشوبه سینه میزنن ولی توعمل فقط مردم آزاری میکنن.
من که جزدیکتاتوری هیچی نمیبینم.
نمیدونم کارمن چقدردرسته ،ولی هرچی وهرکی که هستم به هیچ کس کاری ندارم .
میدونم اول راهم .تازه فهمیدم من در مقابل خداوندعاجزهستم .واقعن همیشه ازخداخواستم ومیخام که راه درست رونشونم بده.
من چکارکنم که احساساتم وعملکردهام بااین افرادفرق داره.
چ جوری یه سری ازکارهاروبه خودم تحمیل کنم که انجام بدم .
خب اگه بهم لذت میداد،منم انجام میدادم ولی وقتی نمیده چکارش کنم .چندسال خودم وذهنمواسیراین موضوعات کردم و هیچ اتفاقی نیفتاد .
چقدربه خاطراحساس گناه ،ازمسیرخارج شدم و گفتم بی خیال من درست نمیشم .وبه خاطراین دوست نداشتم آدم خوبی باشم .
ولی حالا که رهاهستم ودلم میخادخودم به درک هرچیزی برسم بعد انجامش بدم .حالم خیلی بهتره واحساس خوبی دارم.
منی که همه ی اتفاقات زندگیم بااین احساسم شکل میگیره چرابیام دوباره رفتارهای تقلیدی وکارهای تکراری روانجام بدم.؟!واقعن اگه به منم لذت میدادمنم انجام میدادم.
من میگم تویی که نمازوداشتن حجاب بهت لذت میده ،کسی بت نمیگه بی حجاب شو یانمازنخون .چون توداری لذت میبری ماکه به توکاری نداریم ،پس توهم کاری به مانداشته باش.
به قول استادحرف قشنگی میزنه که میگن ببینیدآیانتایج زندگیهاشون خوبه ؟نه من که چیزی جز احساس بدنمیبینم .
جالبه خواهرم ،تمام اتفاقات بدزندگیشومیزاره پاحساب امتحان خدا.وبااین حرف خودشوآروم میکنه .
خداروشکروقتی مشکلی توزندگی ماهامیفته ،دنبال حل مسئله ازریشه میگردیم و صورت مسئله روپاک نمیکنیم .وروی هیچ کس جزخودمون زوم نمیکنیم .
من لطف خداروتوزندگیم خیلی میبینم .اگه تاحالامشکلاتی توبعضی ازمسائل میدیدم ،متوجه شدم ایرادازمنه .
من دست وپای بیخودی برای رفع بعضی ازچیزهامیزدم که ازآیندش خبری نداشتم .
توکامنتهای فایلهای دیگه هم گفتم که امسال میخام صدخودموبرای زندگیم بزارم وتاجایی که میتونم مثل استادعزیزم عباس منش زندگی کنم .
باورهاوافکاری مثل ایشون داشته باشم .میدونم که ایمانی مثل ایشون روندارم اماازخداخاستم تومسیرهدایتم کنه .منم که دارم وظیفموانجام میدم.
میخام دنبال اهدافی درست و خوب برم.
تاحالاشم اهدافم اوکی بود،ولی من تلاش صدخودمونزاشته بودم وهنوزتویه جاهایی سیرمیکردمکه خیلی مسخره بودانگارمیخاستم سر خداوقوانین کلاه بزارم .نگوقوانین جهان خیلی زرنگ تر،ازمنه.
وتامسیردرست رانرم ،به هیچ جاوهیچ چیزی نمیرسم.
طبق باورای ایرانی هاامشب شب اول قدربود.
من به اینکه واقعن امشب چ شبی هستش،اعتقادی ندارم.ولی اینومیدونم که امشب خیلی هاتوفازمثبت هستن وسیم ارتباطشون باخداوصله واین حس خوبی بهم میده.ب همین جهت شرکت کردم.
اتفاقامادرمو،یه هفته ، بودندیده بودم .خیلی محترمانه به خاطرش بلندشدم ،دست دادم وحالشوپرسیدم.
موقعه اومدن چندتابوسشم کردم .گفت باهام قهرکردی؟گفتم نه عزیزم.
توضیح دیگه ای هم ندادم.
ازاینکارخودم خوشم اومد،باوجوداینکه این هفته کلی غیبت منوکرده بودن ولی برای من مهم نبودواحساسم بهش بدنبود.
خوبه که آدم یادبگیره درست ازخودش وافکارش مراقبت کنه.
بدون کینه ورنجش ازکسی.
میدونم هرچی درمسیرخداباشم ،لطف خداوندبیشترشامل حال منه.
توتعطیلات عیدچندتاپیام ازاقوام گرفتم که شایداون لحظه ناراحت کننده بودولی وقتی درموردش فکرکردم ،متوجه شدم من هنوز ایرادهاواشتباهات آشکارو واضحی دارم که حواس خودمبهشون نبود.به همین جهت تصمیم گرفتم امسال بهتر عمل کنم .
من اینوخیلی قبول دارم که خداوندفقط خیربرای ماانسانهامیخادواگرشری هست ازجانب خودمونه.
این ماهستیم که بهشت وجهنم روهمین دنیابرای خودمون میسازیم .
امشب به خاطرخیلی از داشته هام بخصوص توروابط با همسرم که اصلن قدرشونونمیدونستم،سپاسگزاری کردم.
تصمیم گرفتم ازاین به بعدب خاطرآسایش وراحتی که ازطرف همسرم دارم ازش تشکرکنم .
خیلی وقتافکرمیکردم وظیفشه.اماحالافهمیدم که لطفشوبه من نشون داده.
خوب میبینم که هرچقدر من درست اززندگی میکنم ،همسرم بیشترانگیزه وانرژی میگیره که تومسیرباهم باشیم .چون ایشون هم استادروقبول دارن منتهی توفایل گوش کردن تنبل هستن.
ولی خوب بلده ادای منودربیاره وزمانی اینکارومیکنه که ازمن احساس رضایت داره.
توقع خاصی ازمن نداره فقط میخادمن دوسش داشته باشم دیگه هیچی ازمن نمیخاد.اینکارش ایرادداره ولی انقدرغرقه توش که هیچ توضیحی رومتوجه نمیشه .منم بدون کنترلش ، رهاش کردم ونمیخام اصراری به تغییرش داشته باشم.
البته منم بی دلیل تاقچه بالابراش میزاشتم .امادارم روی خودم کارمیکنم تاتغییربنیادین کنم .اصلن بشم یه ناهید دیگه .نه اینکه همسرم ازم راضی بشه .
به خاطرخودم که ازروابطم لذت ببرم.
افکاروباورهایی که استادتومبحث روابط توضیح دادن روخوب یادگرفتم .گفتم که یه کم بی جهت ازروی مرض با همسرم خوش رفتاری نمیکردم.
جهان باید،ادبم میکردکه دستش دردنکنه اینکاروکرد.
منم زودمتوجه شدم وبرگشتم توجاده اصلی .
فعلن که خوب شروع کردم .امیدزیادی دارم.
میخام جای ترسهاونگرانی هام خداروجایگزین کنم .برای بدست اووردن باورهای توحیدی به ایمان زیادخدااحتیاج دارم.
میدونم تاچشم به هم بزنم سال تموم شده ،حداقل نتیجه ی این ایمانم میخام ببینم چی میشه.؟
هرچی روخودمحساب وا،کرده بودم ،تموم شد.میخام روخداحساب واکنم اونم همه جوره .
هم توروابط هم توثروت هم توسلامتی هم توهمه چی .خودم ازنقطه ضعفهام خوب آگاهم پس روی اونهابایدبیشترتمرکزکنم.
به قول استاد اگه باورم نمیکنی که همه چیزرومیشه راحت بدست اوورد،امتحان کنیداگه نشددوباره برگردیدتومسیرخودتون .
منم میخام امتحان کنم .خیلی کارا،روپیش کسی بگی مسخرت میکنن امامیخام محک بزنم ،چون ایمان دارم مسیری که استادرفتن ،مسیررسیدن به تمام خواسته هاس.
استادجونم امشب خیلی یادتون کردم.
دعای جوشن کبیرازدعاهای دلنشینیه که من خیلی دوسش دارم .
هروصفی ازخداکه میشدتودلم میگفتم عباس منش میگه ها.من زیادجدی نمیگیرم..
خیلی لذت بردم .من این شباروطبق اصول خودم برگزارمیکنم .
وبه ندای قلبم گوش میدم وکاری به اینکه کی چکارمیکنه کی چکارنمیکنه ،ندارم.واقعن ارتباط باخدا،یه موضوع کاملن شخصیه .
به خدا هم گفتم میخام چ کارابکنم ،ازش خاستم حواسش به من باشه.میدونم که هست .اگه من شیطونی نکنم.
خداروشکرمیکنم که احساس خوبی دارم .
امیدم به همه چی خیلی زیاد شده .نشونه های خوبی میبینم .همه چی خوبه همه چی عالیه وقتی من عالی باشم.
حیفه که قدرلحظات روندونیم .
میخام عاقلانه تر به موضوعات توجه داشته باشم .
ممنون وسپاسگزاراستادهستم که کل مسیرروازایشون یادگرفتم وادامه خواهم داد.
من به تنهایی ،هیچ کاری نمیتونم انجام بدم .
اراده وحرکت ازمن .
نشون دادن مسیرازاستاد.
هدایت هم ازخدا.
عاشقتم استادجونم به امیداینکه ازدعاهای دیگه برامون فایل درست کنید که وقتی اززبون شمامیشنویم خدایی یه مزه ی دیگه میده .من که به درک و فهم بهتری میرسم وواقعن لذت میبرم.
قربونت بشم که انقدباکمالاتی عباس منش عزیزودوست داشتنی.
به نام خدای این جهان وآن جهان.سلام به استادعزیز.
نمیدونم چطورشروع کنم واقعن زبونم قاصره ،به به چقدلذت بردم ازگوش کردن این فایل ،خداخیرت بده عباس منش .
راسش من ازجوانی بااین دعاآشنابودم وحتی حفظ هم بودم ازاول هم خیلی این دعا به دلم می نشست ،تاچندین سال قبل همیشه پنج شنبه شبامیخوندم اماتواین چندسال اخیر،شایدچندباربیشترنخوندم والان باگوش کردن این فایل اولش خیلی متاسف شدم برای خودم ولی بعدش انگیزه ی،شدیدپیداکردم که دوباره بادقت خیلی بیشتر،این دعاراهرپنج شنبه بخونم چون تجربشو،دارم که چقدانسان روسبک میکنه وچه حس خوبی ازاین دعاگرفته میشه .ازاستادبی نهایت بی نهایت سپاسگزارم وازاینکه استادجیگری مثل شمادارم ،که ستایش خداروانقدقشنگ آموزش میده واقعن شاکرخداوندهستم .ندیدم کسیومثل استاد،انقدواضح وساده خداپرستی رایادبده .ممنون ومچکرازشمابزرگوارآقای عباس منش عزیز.
چقدخوبه که شناختمون نسبت به امام اولمون زیادشد،چون منم به خاطرضربه خوردن زیادازمذهبی که به ماالقاکردن ،راسش دیگه سمت وسوی اماما،نمی رفتم اماباگوش کردن این فایل ،یادآوری شدکه چ بزرگوارانی در،دینمون داشتیم که میتونن الگوهای مناسبی برای ماباشن .
درعجبم که امامی چون علی ،چطوربااین همه خوی وخصلت خوب ،بازاینطورمتواضعانه باخدای خودش خلوت میکرده ،این نشون میده که چقدخدارامیشناخته وچقدعاشق خدابوده واقعن بنده به تمام معنا،کاملی بوده .
برام جالب بودکه استادگفتن علی شفاعت هرچیزی راهم مستقیماازخود،خدامیخاست وحتی هیچ کجاازپیامبردرخاستی نداشته که ایشون واسطه بین خداو،اوباشه ،این تحسین برانگیزه وعبرت برای ماکه شفاعت خودرافقط ازوجودخدابخاهیم .
اینکه هرچه داریم ازوجودتوعه ،ومابدون توهیچی نداریم ،هم کلام محشری بود،اگه این جزع باورهامون باشه ،هیچ وقت مغرورنمیشیم وفک نمی کنیم که خیلی شاخیم بلکه میفهمیم که ماباکمک خداوند،هرآنچه راکه میخاهیم بدست می آوریم .
حتی هدایت راازخدامیخاهیم چون بدون ماتوخیلی مسائل ،ناآگاهیم ونیازبه یه هادی وهدایتگرتوانا،داریم که نیست کسی جزخدای دانا وتوانا.پس هرمسیردرستی راباهدایت خداپیش می بریم تابه درجات عالی برسیم .
برام جالب بودکه بعضیهاخداروخالق خودمیدونن ولی رب وپروردگارخود،نه ؛مگه داریم مگه میشه ،پس نتیجه می گیریم که کسانی که در این حد، درک وفهم ازخدادارن ،خیلی عقب هستن ودرکیاتشون چقدضعیفه واینهاانسانهای جاه طلب ونادان هستن .
چون وقتی خداروخالق خودمیدونیم پس ترجیحا،خداتنهانیرویی میتونه باشه که تمام قدرت دسشه ،چون خالق یکیه پس تنهانیروی قدرتمندهم خداس.
وقتی تنهاقدرت راخدابدونی ،ازتهدیدواذیت کسی نسبت به خودت ،نمی هراسی چون همه بنده هادرهرجایگاه ومنزلتی وموقعیتی ،درمقابل قدرت عظیم خدا،هیچ هستن ،اگه باورداشته باشی گزندهیچ احدی به تونمی رسه ،وعزت این دنیاواون دنیا،ارزانی تومیشه .چه خوب چه راحت میتونیم به این عزت دست پیداکنیم ،فقط یه باورقوی میخاد.
اینکه توشرایط سخت ونامناسب هم جانزنی وهمچنان خداروقبول کنی وبازخداراستایش کنی وناشکری نکنی ،توثابت میکنی که باورداری خدای توحواسش بهت هس ونیازی نیس نگران باشی وخودتوببازی ،حتمن خیروصلاح تورابهترازخودت میدونه ،پس بپذیروگله نکن .
جهنم دقیقاجاییه که خودمون درست میکنیم ،هم تواین دنیا هم برای آخرت خودمون .من به این جمله ای که استادگفتن خیلی یقین دارم ،ازوقتی که روی خودم کارمیکنم واحساسات واتفاقات خوب راسعی می کنم برای خودم رقم بزنم ،متوجه شدم جهنم ماافکارها وباورهای غلطه ماس که منجربه انجام اشتباهات ودردسرهای زندگیمون میشه پس نیازی نیس ازخداگله کنیم به خاطرمشکلاتمون ،بیاییم بهتربیندیشیم تابهترعمل کنیم .
اینکه خدا،آگاهه به پریشان حالی ما،تازه این آگاهی روکسب کردم وسکوت راپیش گرفتم چون قبلاخیلی گله مند،بودم وپیش خیلی ها،ناله میکردم اماازوقتی باورکردم که خدای من همه چیزرومیدونه ومی شنوه ،دیگه نیازی نمی دونم همش شیون وناله کنم به خاطرنرسیدن یانداشتن نیازها وخواسته هام .خداآگاهه بایدسعیم رابکنم که مسیروراه راست رابرم ،حتمن دروقت وزمان معین باباوراعتمادبه خداباصلاح خودش به خواسته هام یامیرسم یانمی رسم ،دیگه نمیگم ،میرسم چون باوردارم که عقل ودرایت من خیلی پایین ترازخداهس ،وقتی چیزی رابه خودش می سپارم ،دنبال نتیجه دلخواه خودم نمیشم بلکه هرآنچه پیش بیاد،رو ،می پذیرم .فک کنم ایمان به خدادراین مواقع نمایان میشه که من چطور،بند ه ای هستم .
اینکه امام علی بااین همه علمی که داشتن بازاقرارمی کنن که من هیچی نمیدونم ،شگفت انگیزبودبرام که چقدایشون متواضع بودن ،وتابه حال دقت نکرده بودم که انسانهای فهیم بادرک وآگاهی زیادشون ،مغرورنمیشن که همه چی تمومن بلکه دربرابرخداوندخودشون راخیلی خیلی کوچیک میدونن وتاآخرین لحظه مرگ دنبال کشف آگاهی بیشترازعظمت وجهان خداوندهستن .
دیگه اینکه درصورتی خواسته های مااجابت میشه که اول خودمون باورداشته باشیم که میشودپس انقدنگیم چرانمیشه ،یه خورده به افکارخودمون رجوع کنیم ،متوجه میشیم که چرانمیشه .
ممنون وسپاسگزارازاستادعزیزم که منوبازبه خدانزدیکترکرد،وذهن من بازترشدبرای تقویت باورهای قویترنسبت به خدای خودم ،شناخت منوبه امام علی هم بیشترکردوباعث شدازخوندن این دعای کمیل که بسیارجامع وکامل هست برای دردودل کردن بامعشوق ابدی ،غافل نشم .
عباس منش هرجاکه هستی برای خودت وخانواده عزیزت ،بهترینهارامیخام همون آرامشی که گفتی ،همون دیدگاه قشنگی که به خداداری .