باورهای توحیدی علی(ع) در دعای کمیل - صفحه 7

539 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سلیمان درویشی گفته:
    مدت عضویت: 3829 روز

    استاد عزیز جناب آقای عباس منش

    در قسمتی از سخنان ، جنابعالی فرمودید که امام علی ع از خدا می خواهد که شفاعتش را کند ما راه را گم کرده ایم که از غیر خدا می خواهیم که شفاعت مان را کند . نظر شما راجع به توسل به اهل بیت چیست ؟ و اینکه اگر فقط از خدا بخواهیم که شفاعت یا ما را هدایت کند پس چرا این همه پیامبر و دوازده امام آمدند ؟ با تشکر موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      رها ازادی گفته:
      مدت عضویت: 1078 روز

      سلام دوست عزیز

      من این طور دریافت کردم ک پیامبران وامامان رسالتی مثل استاد توحیدیمون عباسمنش داشتن راه ونشان بدهند ن اینکه ما از خدا دوریم وجدا ک انان برای ما امرزش بخواهند

      امیدوارم کمکی کرده باشم واسه نگاه توحیدی ک البته خودم هم با بودن در این سایت توحیدی ب این دیدگاه رسیدم وقبل اشنایی با استاد کلا مشرک بودم وتازه یه کم توحیدودرک کردم ب امید یاری خودش ک ب این مسیر زیباهدایتمون کرده واسه درک وعمل کردن ب توحیدم یاریمان کند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    طلا لطفی گفته:
    مدت عضویت: 3906 روز

    با سلام من از سال گذشته با شمااشنا شدم ولی فایل های شما را یک هفته است که می شنوم به قدری تحت تاثیر قرار گرگفته ام که حس می کنم تا این 38 سال زندگی ام بیهوده گذشته و تازه دارم دنیا را می بینم و قران و خدا تازه برایم لذت بخش شده و از تفسیرهایتون با ایه های قران لذت می برم خدا را شکر می کنم که با شما آشنا شدم و فایل های صوتی تان تمام این یک هفته در خانه ما پخش شده و فرزندانم هم مثل من با اشتیاق تمام به صحبتهای شما گوش می دهند فایل های صوتی تان بسیار موثر است خدا به شما سلامتی و پایداری و ثروت بیشتر عطا فرماید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    گفته:
    مدت عضویت: 0 روز

    جناب عباس منش، نمی دانم چه اصراری داریدبگوئید”حضرت ابراهیم (ع) انسانی مثل ما بود”. بله مثل ماازپوست وگوشت واستخوان بودولی ازنظردرجات معنوی بسیارفراترازتصورمابوده اند. جهت تکمیل اطلاعات شما، خانه خدابه امرپروردگار، اول باربه دست حضرت آدم(ع) ساخته شدوسپس به فرمان پروردگارتوسط حضرت ابراهیم(ع) بازسازی شد. ازشمادعوت می کنم کمی دراین موردتامل نمائیدکه چراخداوندبه امثال من وشمافرمان بازسازی خانه کعبه رانداده وبه حضرت ابراهیم خلیل الرحمن فرمان داده…..؟

    نکته دوم: از “علامه طباطبائی” باعنوان “دوستان” یادنموده اید. فکرنمی کنم آن بزرگواراگر الآن زنده بودازاین نحوه خطاب شمامی رنجیدچون به درجاتی ازمعنویت رسیده بودکه توانست توفیق یابدتفسیری ماندگاربرقرآن نگارد(البته می دانم که ازنظرشماتفسیرکاری غیرضروری است). اینکه ضمن نادیده گرفتن القاب علمی ودرجات معنوی شخصیتها، ایشان رااینگونه خودمانی خطاب کنیم چه چیزی راثابت می کند؟!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مهدی قاهری گفته:
      مدت عضویت: 3853 روز

      دوست عزیز من با این که هنوز این فایل رو اصلا ندیدم ولی شما که می فرمایید خودمانی خطاب کردن علامه باعث رنجش خاطر ایشان خواهد شد آیا به این نکته توجه نکردید که ما در ادعیه تمامی ائمه را دوست خود خطاب میکنیم؟ طبق گفته ی شما این رنجاننده تر نباید باشه؟ ولایت یعنی چه؟ یعنی اونها خودشون رو دوستدار ما، و حتی خیرخواه گناهکاران معرفی میکنند. و به همین دلیل ما حق داریم به اونها عرض کنیم که “یا سیدنا و مولانا” چون دوستی از طرف اونها و بزرگان دین ثابت شده و علاقه ی ما به اونها باعث دوطرفه شدن این مهر خواهدشد. به همین خاطر بنده فرمایش شما رو دیسلایک کردم چون این مطلب رو نادیده گرفتید. به عقیده ی بنده جناب آقای عباس منش مثل هر انسان غیرمعصوم دیگه کامل نیستند و عقاید خودشون رو ابراز میکنند. و من و شما باید “الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه” باشیم. بنده هم مثل شما ایراداتی رو به گفته های ایشون وارد میدونم. به آیه ی 26 سوره ی بقره هم مراجعه بفرمایید که حتی مثلی که خدا میزنه هم ممکنه خیلیا به روش خودشون ازش گمراه بشن. البته منظور اون آیه امثال شما نیستند مثال عرض کردم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    ali hojati گفته:
    مدت عضویت: 3998 روز

    سلام

    مدیریت محترم در آخر همین آیه 78،حضرت ابراهیم مشرکان را خطاب قرار داده پس مخاطب مشرکان بوده اندو درادامه در آیه 80 سوره انعام آمده: وَ حَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَ تحَُجُّونىّ‏ِ فىِ اللَّهِ وَ قَدْ هَدَئنِ وَ لَا أَخَافُ مَا تُشرِْکُونَ بِهِ إِلَّا أَن یَشَاءَ رَبىّ‏ِ شَیًْا وَسِعَ رَبىّ‏ِ کُلَّ شىَ‏ْءٍ عِلْمًا أَ فَلَا تَتَذَکَّرُونَ(ترجمه: قوم او با او محاجه کردند، گفت: آیا درباره خدا با من محاجه مى‏کنید با آنکه هدایتم کرده و از آنچه به خدا شریک مى‏کنید بیم ندارم، مگر آنکه پروردگارم چیزى بخواهد که علم او هر شى‏ء را فرا گرفته است آیا متذکر نمى‏شوید)محاجه یعنی برای همدیگر دلیل و برهان آوردن.از این آیه فهمیده میشود که نه تنها ابراهیم در برابر مشرکان استدلال آورده بلکه مشرکان هم در برابر حضرت ابراهیم که معبودهای آنها را نفی و رد کرده بوده به ستیزه و مقابله برخاسته اند پس مخاطب ابراهیم مشرکان بوده اند در آیه 83 میگوید:وَ تِلْکَ حُجَّتُنَا ءَاتَیْنَاهَا إِبْرَاهِیمَ عَلىَ‏ قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاءُ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیم‏(ترجمه: این حجت ماست که به ابراهیم بر ضد قومش دادیم، هر که را بخواهیم مرتبه‏ها بالا مى‏بریم، حقا که پروردگار تو حکیم و داناست.)این آیه بصراحت میگوید که این حجتی است که خداوند به ابراهیم داده تا بر ضد قومش بکار گیردو این آیه این مسئله که شما گفته اید حضرت خودشان آن مراحل را طی کردند(و ترتیبشان را هم اشتباه میگویید)و حتی این شبهه که حضرت خودشان این مراحل را طی کرده اند و بعد استدلالهای خود را برای مشرکان آوردند نیز رد میکند زیرا که خود خداوند میگوید که ما این حجت را به ابراهیم دادیم تا بر ضد قومش بکار گیرد نه این که ابراهیم خودش برای شناخت خداوند از این مراحل گذشت.برای توضیحات بیشترمیتوانید به تفاسیر مختلف قرآن مراجعه کنید که من در اینجا قسمت کوتاهی ازترجمه تفسیر المیزان علامه طباطبایی را می آورم: «در این ده آیه(آیات 74-83 سوره انعام)پروردگار متعال حجتى را ذکر مى‏کند که آن را به پیغمبر عظیم الشان حضرت ابراهیم (ع) داده بود تا با آن علیه مشرکین احتجاج نموده و آنان را به دینى که خدایش به سوى آن هدایت نموده یعنى دین توحید دعوت کند، آن گاه بعد از این آیات هدایت کلى انبیا و پاکى ضمیر آنان را از شرک بیان نموده و از بین همه آنان، نوح که قبل از ابراهیم بوده و شانزده پیغمبر دیگر را که همه از ذریه ابراهیم بوده‏اند اسم مى‏برد.و این آیات در حقیقت بیان عالى‏ترین و کاملترین مصداق ایمان و قیام به دین فطرت و نشر عقیده توحید و پاکى از شرک و دوگانگى است، و این همان هدف مقدسى است که ابراهیم براى آن قیام نمود… .».به همین دلیل گفتم به آیات قبل و بعد آیه ای که در نظر قبلی(آیه 78 )آوردم مراجعه کنید.امیدوارم مطلب روشن شده باشد .باتشکر از توجه شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      ناشناس گفته:
      مدت عضویت: 0 روز

      سلام دوست عزیز من ترجیح دادم در مورد این موضوع زیبایی که صحبت کردید نظر خودم را بدهم. من نمی دونم چرا وقتی آیه ها به صورت کاملا واضح و مشخص موضوع را تبیین می کنند ما به دنبال تفاسیر دوستان دیگر باشیم. ابراهیم (ع) انسانسی مثل ما بود با شک و تردیدی که نیاز رسیدن به حقیقت است. او پیامبر زاده نشد و با ما هیچ فرقی نداشت.

      دقت فرمایید که او در آیه های زیر از خدا درخواست می کند که هدایتش کند تا مسیر درست را پیدا کند و می گوید اگر پروردگارم مرا راهنمایى نکند در گمراهى خواهم بود. این آیه ها به وضوح حقیقت را نشان می دهد. باشد خداوند مرا هم به راه راست هدایت کند.

      با هم آیه ها را مرور می کنیم. من نمی خواهم شما نظر مرا بپذیرید فقط خواستم موضوع شفاف تر شود.

      وَ هُوَ الَّذِى خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقّ‏ِ وَ یَوْمَ یَقُولُ کُن فَیَکُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَ لَهُ الْمُلْکُ یَوْمَ یُنفَخُ فىِ الصُّورِ عَلِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهَدَةِ وَ هُوَ الحَْکِیمُ الْخَبِیرُ(73)

      * وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لِأَبِیهِ ءَازَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْنَامًا ءَالِهَةً إِنىّ‏ِ أَرَئکَ وَ قَوْمَکَ فىِ ضَلَالٍ مُّبِینٍ(74)

      وَ کَذَالِکَ نُرِى إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ(75)

      فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ الَّیْلُ رَءَا کَوْکَبًا قَالَ هَاذَا رَبىّ‏ِ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الاَْفِلِینَ(76)

      فَلَمَّا رَءَا الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَاذَا رَبىّ‏ِ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئنِ لَّمْ یهَْدِنىِ رَبىّ‏ِ لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ(77)

      فَلَمَّا رَءَا الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَاذَا رَبىّ‏ِ هَاذَا أَکْبرَُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ یَقَوْمِ إِنىّ‏ِ بَرِى‏ءٌ مِّمَّا تُشرِْکُونَ(78)

      إِنىّ‏ِ وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفًا وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشرِْکِینَ(79انعام)

      اوست که آسمانها و زمین را به حق بیافرید و روزى که بگوید باش، موجود مى‏شود، گفتار او حق است و روزى که در صور دمیده شود فرمانروایى از آن اوست که داناى نهان و آشکار و فرزانه‏اى آگاه است. (73)

      آن گاه که ابراهیم به پدرش آزر گفت: «آیا بتها را به خدایى برگزیده‏ اى؟ من تو و قومت را به وضوح در گمراهى مى‏بینم.» (74)

      اینچنین ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا از اهل یقین گردد. (75)

      هنگامى که شب بر او تاریک شد، ستاره را مشاهده کرد و گفت: «این پروردگار من است.» و چون غروب کرد گفت: «غروب کنندگان را دوست ندارم.» (76)

      آن گاه که سرزدن ماه را دید گفت: «این پروردگار من است» و چون غروب کرد گفت: «اگر پروردگارم مرا راهنمایى نکند در گمراهى خواهم بود.» (77)

      و چون خورشید را تابان دید، گفت: «این پروردگار من است، این بزرگتر است،» اما وقتى غروب کرد گفت: «اى قوم من! من از آنچه شریک خدا قرار مى‏دهید بیزارم. (78)

      من به اخلاص روى به سوى کسى آوردم که آسمانها و زمین را آفریده است و مشرک نیستم.» (79)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 47 رای:
      • -
        سید جواد علوی گفته:
        مدت عضویت: 2282 روز

        بنام خدای یکتا

        با سلام خدمت استاد گرانقدر و ارزوی تمام خوبی ها برایتان از شما کمال تشکر رو دارم ک این فایل با ارزش رو براش وقت گذاشتین و ب این خوبی ظبط کردین و سپاس خداوند یکتا رو ک در زمانی این فایل بدستم رسید ک واقعا بهش نیاز داشتم بهم متذکر شد ک معنای بزرگ ایاک نعبدو وایاک نستعین رو ک هر روز بظاهر بر زبانم بود ولی در واقع فراموشش کرده بودم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      ali hojati گفته:
      مدت عضویت: 3998 روز

      سلام آقای عباس منش عزیز

      از اینکه نظر خود را بیان میفرمایید و با سعه صدر نظر بنده را نیز ثبت میکنید از شما کمال تشکر را دارم.برداشت من از پاسخ شما اینست که اختلاف بنده و شما اختلافی مبنایی است شما به ظواهر آیات توجه دارید و نیازی به تفسیر آیات نمی بینید(اگرچه در این مورد نیز ظاهر آیات موید این نظر است که بحث استدلال در برابر مشرکان بوده) ولی بنده این نظر را ندارم.دوست عزیز من ،صرف مطالعه ظاهر قرآن و یا معنای فارسی آن نه تنها ما را به جایی نمی رساند بلکه ما را به گمراهی میکشاند(اگر نیاز به توضیح و مثال در این مورد بود در پستهای بعدی در خدمت شما هستم).آقای عباس منش از شما یک سوال دارم به نظر شما کسب موفقیت که شما مدرس آن هستیدیک علم است و یا لااقل یک دانش است (که بنظر بنده اینگونه است )ولی درک و فهم معنای دقیق قرآن که همان تفسیر قرآن هست علم نیست و ما برای شناخت قرآن نیاز به آن نداریم؟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        آمیتیس گفته:
        مدت عضویت: 4001 روز

        سلام دوست عزیز

        سالهای زیادی از کامنت شما گذشته اما من میخواهم نظرم رو در مورد بحثتون بنویسم.

        قطعا ما به اندازه های علامه هایی که تمام عمر خودشون رو صرف تفسیر قرآن کردن دانش قرآنی نداریم. اما فقط یه سوال میپرسم. آیا اگر قرار بود قرآن انقدر پیچیده و غیر قابل فهم و تفسیر برای عام مردم مثل من و شما باشد و قرار بود فقط دانشمندان قرآنی از آن به درستی تفسیر و تحلیل کنند نیازی به نزول این کتاب اون هم با عنوان کتاب راهنمای انسان بود؟ واقعا چرا خداوند باید این کار رو میکرد که قرآن رو انقدر غیر قابل فهم نازل کند که برای فهم آن عمری وقت گذاشته بشه تا بشه فهمیدش؟ آیا فکر نمیکنید هرکسی میتواند بسته به فرکانسی که ارسال میکند از قرآن دستورالعمل دریافت کند؟ خداوند انسان را متفکر و با تعقل آفرید و تقلید کردن از هر انسان دیگری چه مفسر قرآن باشد و چه مرجع تقلید (به قول امروزی ها) از نظر من کاملا اشتباه و شرک آلود است. باید خودمان بخوانیم خودمان بفهمیم خودمان برداشت کنیم و خودمان عمل کنیم نه اینکه منتظر باشیم ببینیم یک مفسر قرآن چه گفته و کورکورانه همان را بپذیریم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: