توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام دوستان

سال 96 بدنبال یک منبع درامد بودم . دانشجو بودم و بشدت خواهان ثروت و این تضاد منو به موفقیت رسوند. یک روز تمام وسایلی که میخاستم داشته باشم مث لپ تاپ نو . گوشی جدید و همینطور هزینه هامو نوشتم . حدودا ده میلیون میشد و من نیت کردم که تا پایان سال بدستش بیارم و کسب و کارمو راه بندازم. ایده هامو نوشتم . و حساب کردم ک در ماه چقدر باید فروش داشته باشم تا به هدفم برسم اما بخاطر پایان نامه م فرصتم کم بود .بعد از اون چند تا اپ برا موبایل پیدا کردم که با ده دقیقه وقت میتونستم برا خودم شارژ بگیرم. احساس قدرت میکردم که میتونم پول شارژ و حتی صدقاتم رو از درامد واقعی خودم پرداخت کنم و اون ده دقیقه کار با اپ آنچنان ژست میگرفتم که گویا کارمندم و بخودم میگفتم این شغلمه و من الان سرکارم هستم. و بران جذاب بودن اون لحظات و هر روز با ذوق کار میکردم حدودا دو هفته بعد پیشنهاد شغلی بهم رسید خیلی خوشحال شدم و برام خیلی عجیب بود که من شاغل بودن تو این شهرک صنعتی رو سال 95 تجسم کرده بودم. روز مصاحبمو تجسم و تمرین کردم ( حتی تا قبل از مصاحبه لغتی رو جذب کردم که خیلی برام پرکاربرد بود) و من استخدام شدم بعنون مترجم زبان برای کار فروش. و اگر درامدم رو جمع ببندم حدود ده تومن میشه +/- 1

با وجودیکه به فروش و بازاریابی علاقه ای نداشتم ولی بخودم گفتم قطعا این شغل باعث پیشرفتم میشه و من مهارت های جدیدی یاد می گیرم. حتی دلم خواست به اتاقی منتقل شم که یک کولر پنجره ای قدیمی داشته باشه و تنها اتاقی که میز خالی داشت همینظور بود. اتاق حسابدار “) . ازم خواستن بخاطر سابقه حسابداری کارهای ضروری حسابدار یاد بگیرم ولی بخاطر پیشرفت و علاقم منو به عنوان حسابدار دوم منصوب کردن . و دوره رفتم و مدرک حسابداری گرفتم.

سال 96 تونستم پروپوزالم رو کاملا خودم بنویسم افرادی رو در اون حوزه جذب کردم که تخصص داشتن و خیلی بهم کمک کردن

سال 96 حالم بد شد مشکوک به اپاندیس یا سنگ کلیه.دکتر برام سونو کامل نوشت وقتی دکتر گفت overy is ok برام مث ی معجزه بود. ده سال پیش به من گفتن pco دارم و درمان نداره فقط قابل کنترله . دکترم با بداخلاقی گفت و من که کم سن بودم دلم شکست بخودم قول دادم که خوب بشم و یه روز پیش اون دکتر برگردم بهش بگم مردم نا امید نکنه.

برا سلامتیم راه های مختلفی رفتم. ی مدت دارو ولی متاسفانه یا خوشبختانه من به بیشتر داردها حساسیت داشتم. ی مدت ویتامین و ورزش . حتی یک مدت عکس از نت گرفتم و هر شب تجسم میکردم اون عکس هارو که من سالمم. دکتر رفتن و ازمایش مجدد گرفتنو رها کرده بودم

سال 97

میخوام پایان نامه م رو با نمره 19 ارائه بدم و پروندشو ببندم .میخوام سال 97 سال تحولات خوبی برای من باشه سال شناخت درست خودم. میخوام اون صدایی که صدای قلب خودمه و ازطرف خداست رو تشخیص بدم.و بر اساس اون شغلمو تغییر بدم . درامدم رو سه برابر کنم .و البته با مرد رویاهام آشنا بشم و ازدواج کنم .