توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها

به نام خالق هستی

ما در هر لحظه داریم هدایت میشیم

تمام آنچه که داریم تجربه میکنیم(چه خوب ، چه بد) پاسخ فرکانسی باورهامون هست

احساس خوب = اتفاقات خوب

احساس بد = اتفاقات بد

انرژی تک تک کلمات متن ارزشمند شما رو خیلی خوب و واضح درک کردم

بیش از ۸۰ درصد نتایجی که گرفتید ، اساسش رو در زندگی این یک سال (سال ۹۸) خودم تجربه کردم

اولین وجه اشتراکی که با شما داشتم مربوط به کامنت قبلیتون بود(بررسی موردی یک دوست) دو روز قبل از اینکه به کامنت بررسی موردی یک دوست شما هدایت بشم، فایل بررسی موردی یک دوست رو به صورت اتفاقی از فولدر فایلهای دانلودی سایت عباسمنش توی لپ تاپم باز کردم و نشستم نگاه کردم یه حسی ، نیرویی ، چیزی منو میخکوب کرده بود که خیلی با تمرکز به این فایل گوش بدم

تهش به خودم خندیم ، گفتم واقعا پسر داشتی اشتباه میزدی….

از دوره های استاد عباسمنش بدون اینکه بهای مالیش رو پرداخت کنم استفاده میکردم با اینکه قدم اول و دوم و سوم دوره ی بینظیر دوازده قدم رو اول سال ۹۸ خریده بودم و اصن برای خودمم سوال بود که دوره ای که خریدی رو گذاشتی توی هاردت خاک بخوره اومدی چسبیدی به دوره ای که پولش رو پرداخت نکردی!!!!! اصن هنگ کرده بودم که چرا به این موضوع مهم دقت نکرده بودم ، یه حسی بهم میگفت که به خاطر احساس عدم لیاقتت هست ، چیزی که بهاش رو پرداخت کردی و از راه درست بهت رسیده رو اصن نمیدیدی …

اون حسی که داره باهام حرف میزنه مثل اون پیرمرده است توی فیلم جنگجوی درون که با دن میلمن حرف میزد و بهش مشاوره میداد این پیرمرده یه ساله با منه… عاشقشم خیلی با حاله همین الان که دارم تایپ میکنم هم پیشمه ، در درونمه

فکر نکنید دیونه ام (فکر هم کردید مهم نیست چون من واقعا یه دیونه ی شادم…)

من هم تصمیم گرفتم سال ۹۹ رو خیلی پر قدرت تر و بهتر و سالم تر و توحیدی تر طی کنم نمیگم شروع کنم

چون واقعا میخوام طی کنم به قول مشاور درونم شروع نمیخواد فقط عمل کن همین الان عمل کن

و به لطف خدای مهربان از اون لحظه ای که فایل بررسی موردی یک دوست استاد عباسمنش رو گوش دادم(و بازم گوش میدم) انگار بمب منفجر شد ، زدم فولدر فایلهایی که بها پرداخت نکرده بودم رو شیفت دلیت کردم ، اصن همه رو پاک کردم یادداشت و همه چی رو ، حتی دوره دوازده قدم رو که بهاش رو پرداخت کردم ، دوباره اومدم از اول توی سایت دانلود کردم ، اصن یه مزه ی خاصی میداد (مزه ی کبابهای خانم شایسته رو میداد که توی پارادایس درست میکنن)

بعضی وقتا دلم برای استاد عباسمنش میسوزه میگم بنده خدا چی میکشه از دست خانم شایسته ، این همه غذای خوشمزه درست میکنن ادم صبح بره باشگاه تا شب هم وزنه بزنه بازم کم کردن و کنترل وزن سخته…

من دستپخت خانم شایسته رو به صورت فرکانسی میتونم درک کنم (اینم بذارید به حساب دیونگیم…)

و در اخر صحبت هام ضمن تشکر از شما که خیلی مرتب و زیبا تجربیاتتون رو با اعضای خانواده ی صمیمی عباسمنش به اشتراک گذاشتید

هر آنچه زیباست رو تحسین میکنم به قول قران الحمد لله رب العالمین : تمام ستایش و تحسین ها برای اله ای هست (منبع عشق و الوهیت) که ارباب تمام جهانیان هست ، اربابی که تمام این کهکشان ها و ستاره ها …. گوشه ای از ملک بیکرانش هست….

و جواب تحسین زیبایی های شما رو( چه ظاهری ، چه نویسندگی ، چه نتایجی که گرفتید ، چه فرکانسی ….) با چند بیتی از حضرت مولانا به خودم میگم(به شما و خانم شایسته و استاد عباسمنش و همه ی اعضای خانواده ی صمیمی مون هم میگم…) :

ای دوست شکر خوش تر / یا انکه شکر سازد

خوبی قمر بهتر / یا آنکه قمر سازد

ای باغ تو خوش باشی / یا گلشن و گل در توو

یا آنکه برآرد گل / صد نرگس تر سازد

در پناه الله یکتا برای همتون آرزوی سلامتی ، ثروت ، شادی و سعادت در دنیا و آخرت را دارم.