توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها

نتونستم کامنت نزارم،ا این که این قدر بچه ها عاشقانه نوشتن و کامنت گذاشتن،اصلا بگم چی

این قدر شوق زده شدم،آفرین آفرین آفرین آفرین آفرین آفرین آفرین آفرین آفرین آفرین آفرین آفرین آفرین آفرین آفرین گذاشتی تکاملت طی بشه،چه قدر لذت بردم این قدر پیشرفت کردی با تکامل،با تکامل،قدم به قدم،با هر لحظه احساس خوب،با سپردن به خدا،با هر روز عمل کردن به شیوه قاونون،با آرامش و نگران نبودن،با توکل،آفرین،اصلا دارم اشک شوق میریزم،چه حسی که داری خدا رو در همه جا،در وجودت حس میکنی،انگار خدا درون تو ثبت شده و همیشه همراه و حمایتت میکنه،آفرین😭

از شوق دارم گریه میکنم،آفرین،انگار تمام اون چیز های که گفتی رو احساس کردم،این پیشرفت این احساس خدا،تو بنده ی خوب خدایی،تو مومنی،چه قدر لذت بردم از این آرامستان که با تکامل و ایمان هر روز سعی کردی به قانون عمل کنی و ترمز هات رو پردازی و رها تر باشی،این چیزی که در مورد روابط گفتی معلومه خیلی رو خودت کار کردی و ترمز هات رو ورداشتی و هر بار با کنترل فرکانست و باور های خوب تونستی این قدر با اطرافت خوب ارتباط برقرار کنی و در آرامش باشی،وقعا قبول دارم،همون اول زمان حدود پنج تا شش ماه اول آدم میخواد عمل کنه و احساسش خوبه اما همش نجوا میاد که چی؟احساس خوب که چی؟ببین درست عمل نمیکنی که الآن نتیجه مداری و همین چیز ها و من هم آشام دیگه دیوونه میشدم و اون زمان همون درست نمی‌فهمیدم که این ها نجوا هستن و فکر میکردم هر چی در درونه خداییه!اما حتی اون زمان که دیگه در اوجش بودم و اشکم داشت در میومد،گفتم نه،(قبلش خیلی در شک و شبه بودم که چرا جواب نمی‌دهد و این ها اما) جواب میده ،باید جواب بده،اون زمان جواب داد،این همه اتفاق افتاد.پس باید جواب بده،یعنی اون مرزی که دیگه نمیدونی چی کار کنی و البته به خاطر رشدی از قوانین هست که بهش هنوز نرسیدی،ذما اگه حتی همونجا هم که واقعا نمیدونی چرا این اتفاق می افته اما باز هم قبول می‌کنی که تو به وجود اوردی و حتما چیزی هست که تو نمیدونی یا از درونت بی خبری،واقعا این جا جایی هست که خیلی مهمه،چون رشدی از قانون نرسیدی نمیتونی اون نقاطی و باور هایی که باعث این اتفاق نیوفتادن نتایج بشن رو ببینی،اما میگی نه و حتما چیزی هست که من نمی‌دونم و دوباره به حال خوب برمیگردی و ادامه میدی و میگی نه،خدا خدایان می‌کنه،من بهش ایمان دارم،اگه این اتفاق ها افتاده ،حتما به خاطر منه که باید رشد کنم تا درک کنم و از همون جا آروم آروم با عمل هر روزه به قوانین کم کم با آرامش همیشگی که سعی میکنی در تمام لحظات حفظش کنی درک میکنی،توانا تر میشی در خلق،در درک این که چه طور فرکانس میفرستی و هماهنگی اتفاقاتی که می افته و…

واقعا خیلی خوش حالم که الآن در این درک هستم و دارم ادامه میدم و با همین ادامه دادن درک بیشتری حاصل میشه و من رو به شخصیت متفاوت تری از الآنم میرسونه،توحیدی تر،با ایمان تر،استوار تر،با ارزشمند دونستن بیشتر،با قدم های محکم تر

بهت آفرین میگم که نذاشتی او نجوا ها ادامه پیدا کنه و حتی زمانی که از تمرکز خودت نتیجه بد گرفته بودی،نا امید نشدی بلکه ازش درس یاد گرفتی و باعث شد سوال هایی بپرسی و به جواب هایی برسی که چه قدر رشد کردی،آفزین میگم به آرامشی که سعی کردی در هر لحظه حتی زمان هایی که به ضَمِّ خودت انگار اتفاقی نمی افته ولی ادامه دادی،آفرین میگم که این پیشرفت ها رو کردی و شدی بنده مومن خدا،آفرین❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤😭💞🌹

هنوز هم از شوق اشک میریزم وقتی کامنتت و این پیشرفت و این احساسی که تجربه کردی بعد از اون اتفاق ها،اصلا بگم چی!این که بعد اون اتفاق ها این خدا رو حس می‌کنی زمین تا آسمون فرق می‌کنه و چنان اتفاق و احساسی آدم تجربه می‌کنه که با هیچ چیز قابل جایگزینی نیست

آفرین،آفرین آفرین آفرین آفرین به ایمان و پیشرفتت آفرین به قدم برداشتنت،آفرین به گوش دادن به هدایت،آفرین به کار کردن روی خودت،آفرین به وجود زیبات و کامنتی که نوشتی که این قدر من رو سر شوق آورد که ببین خدا چه حمایت گری یه و چه طور میشه عمل کرد و پیشرفت کرد و باور کرد،آفرین

برات بهترین چیز ها،سلامتی پایستگی،عشق همیشگی به خودت و پروردگارت و انسان های اطرافت،تجربه خواسته هات همیشه به ساده ترین شیوه،آفرین به ایمانت که ترمز هات رو ورداشتی و دوباره به اصلت برگشتی،آفرین،تگه به خوام بنویسم باید تا شب بگم آفرین،امت باز هم آفرین،بهت افتخار میکنم،اقناخاز میکنم که چنین انسان با ایمانی رو میشناسم،با تکامل،با احساس پیوستگی خوب و آرامش و ایمان،با این ایمانی که هر روز سعی کردی قوی ترش کنی،آفرین❤

دوست دارم،بنده مومن خدا💞🌹