توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها - صفحه 1
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/03/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-03-29 03:48:162020-08-28 08:14:21توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته هاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام و درود بر استاد بزرگوار و دوستان عزیزم.
میدونم که همه ما که این تمرین رو انجام میدهیم واینجا هستیم ودر این مسیر، برنده هستیم.پس ثروتمندترشدنمون رو تبریک میگم. امیدوارم این نتایج من توی زندگی دوستانم تاثیر گذار باشه و بیشترباور کنند که می شود و قانون جواب میدهد.
زیباترین اتفاقی که دوباره تکرار شد این بود که متوجه شدم من بعضی روزها میرم تو قرنتینه و ورودی هامو شدیداً کنترل میکنم اما وقتی می خوابم توی خواب ذهنم تو گذشته دنبال نکات منفی می گرده اما اگه در طول روز نکته منفی ای باشه ذهنم همون رو مرور میکنه این یعنی کد گذاری ذهن من روی نکات منفی هست و تو فکر این بودم که چه کنم؟!! استاد با گذاشتن این فایل و این مسابقه بهم گفتن تمرین کن،مقاومت ذهنی از بین رفت و به زیبایی شروع کردم به نوشتن.
نقطه عطف زندگیم من شرکت در کلاسی بود که در فروردین 1395 برای راه اندازی کسب و کاری یک ماه تمام شب و روز شرکت کردم این باور در من شکل گرفت که بهترین و نابترین اساتید همیشه سر راه من قرار میگیرند افرادی رو دیدم که به زیبایی با بچه کوچیک، سر کار میرفتن و مشغله زیادی داشتند،اما بهترین نتیجه رو گرفتن همه امور زندگیشون سر جای خودش بود ولی من با این که شرایطم کاملاًایده آل بود وقتم آزاد بود همسرم حامی من بود از لحاظ استعداد و توانایی چیزی کم نداشتم نتایجی که اونا گرفتن و موفقیت هایی که اونا بدست آوردن رو نداشتم ولی چرا؟یه چیزی درون من هست که باید عوض بشه اما نمیدونستم چیکار کنم با استاد عباس منش آشنا شدم اما جدی پیگیر نبودم چند تا فایل از ایشون استفاده کردم اما هنوز در مدار استاد و در مدار تغییر نبودم توی شهر بندرعباس که هیچ کس رو نمیشناختم دنبال کار بودم اینور اونور میزدم ولی بی فایده بود پای کامپیوتر نشستم هزینه کردم برای آموزش ولی کارم به جایی نمیرسید.ولی امیدوار بودم که شرایط خوب میشه دیگه بیخیال درس شده بودم گفتم میخوام برم سرکار. فکر می کردم کار هم نتایج مالی داره هم نتایج روحی و پختگی در من ایجاد میکنه و باعث میشه شرایط زندگیم از همه لحاظ عوض بشه. اما همسرم در آخرین ساعاتی که مهلت ثبت نام ارشد تمدید شده بود ثبت نامم کرد برای کنکور تازه فهمیدم اسم رشته مدیریت اجرایی به مدیریت کسب وکار تغییر کرده.گفتم حالا که ثبت نام کردم پس یه وقتی رو هم بهش اختصاص می دهم اما متفاوت با همیشه دیگه اصراری به قبولی ندارم اجازه میدهم جهان کار خودش رو انجام بدهد ارتباطم با فایل های استاد بهتر شده بود اما هنوز در مدارش نبودم خیلی جدی نبود برام جزواتی بدستم رسید که سؤالات کنکور از این جزوات بود . نزدیک های عید بود که جواب سؤالم رو گرفتم که چرا اون فردی که فقط دو صفحه لغات زبان رو خونده قبول میشه موفق میشه چرا بعضی افراد با بچه و کار و مسایل زندگی و… بازم نتایج دلخواهشون رو میگیرن اما من نه!!!بله جواب فقط یک کلمه بود باور
در شروع سال1396 با همسرم رفتیم به زادگاهمون، اما این بار به خودم گفتم هرکسی خودش مسؤل شادی خودش هست من هرجا باشم بهترین جا برای من هست،بهم خوش می گذره،لذت میبرم و قبولی کنکور هم درست میشه فقط ازمسیر رسیدن به خواسته ات لذت ببر. اتفاق جالبی که افتاد این بود که همسرم برعکس همیشه پیشنهاد رفتن به جاهایی رو بهم داد که همیشه مقاومت میکرد در برابرشون بسیار بهمون خوش گذشت و لذت بردیم .از سفربرگشتیم ،همسرم رفت مأموریت و من فقط با خدا حرف زدم و درس خوندم و عشق کردم و لذت بردم از خلوت خودم توی اون ده روز طوطی که داشتیم هم از این عشق بهره برد و به صحبت اومد امتحان کنکور برگزار شد و من برعکس همیشه آرام بودم و خوشحال از اینکه میدونستم هدفم خیلی بزرگتر هست و اینا همش وسیله رسیدن به هدف هست بلافاصله با عزمی راسخ و به طور جدی و پروژه محور فایل های رایگان استاد رودانلود می کردم و شب و روزم شده بود این سایت و گوش دادن به فایل ها و نوشتن کلمه به کلمه حرف های استاد و توجه به فراوانی و سپاسگذاری و جریانی از اتفاقات خوب و ایده ها به سمت من میومد.
پولی که مدت ها بود گم شده بود پیدا شد.
زمینی که همسرم خریده بود رشد کرد.
خونه خریدیم.
وسیله ای که قبلا خریده بودیم و فراموشش کرده بودیم دوباره قرار بود بریم بخریم رو پیدا کردیم.
درختهای لیموی توی حیاط که همیشه فقط غر میزدم بابتشون تونستم تو میوه فروشی سر کوچه لیموهاش رو بفروشم.
اونقدر شکرگذاری کردم که میوه فروشی اومد سرکوچه مون.
چقدر میوه خریدم با قیمت فوق العاده پایین فقط با سپاسگذاری و توجه به فراوانی.
توی شهر دیگه تنهایی رفتم خرید و لباسی زیبا با قیمت بسیار مناسب و در کوتاهترین زمان ممکن خریدم.دیگه برام مهم نبود دیگران چه نظری دارند و جالب بود که همه تایید کردند سلیقه من رو.
آزمون استخدامی شرکت کردم و حتی یک کلمه هم براش مطالعه نکردم و فقط و فقط فایل های استاد رو استفاده کردم و گفتم کار من ساختن باور هست .بقیه اش با خدا
، تمام ورودی هام رو کنترل کردم و هر وقت بهم می گفتند کی امتحان داری جواب من این بود هر خبری لازم باشه به وقتش به من میرسه روز قبل از آزمون استخدامی یه حسی بهم گفت برو یه نگاه کن ببین خبری نیست از امتحان؟، فهمیدم فردا صبحش امتحان دارم صبح خواب موندم و به سرویس شهر نرسیدم صبح جمعه هیچ وسیله ای نبود منو ببره شهر اما دوباره دستان خداوند من رو رسوندن سر امتحان .
سوالات آزمون از حرفهای استاد و آیات قرآنی و اشعاری که استاد اشاره کرده بودند و مطالبی که برای کنکور مطالعه کرده بودم.
کار همسرم درست شد و حقوقش افزایش پیدا کرد.
کنکورقبول شدم ارشد مدیریت کسب وکار دانشگاه دولتی
تو بخش عقل کل سایت هدیه گرفتم، تونستم قسمت اول قانون آفرینش،فصل اول کتاب رویاهایی که رویا نیستند،چگونه فکر خدا را بخوانیم، فایل تسلط ذهن بر جسم رو تهیه کنم.
از همه مهمتر سلامتیم بعد از کلی تلاش و اینور اونور زدن به راحتی به من برگشت.ساعت ها میرفتم باشگاه و میدویدم و ورزش می کردم فوق العاده بود.وقتی میرفتم باشگاه آنچنان با انرژی سلام میکردم بهشون که اگه یه روز نبودم همه جای خالی من رو حس می کردند.و دوباره مربی باشگاه تغییر کرد و یه استاد فوق العاده دیگه رو خداوند سر راهم قرار داد.
منی که مقاومت شدید داشتم تو رانندگی کردن حالا به راحتی خودم خواستم بشینم رانندگی کنم و میتونستم برم دانشگاه و برگردم با ماشین
در دومین هفته کلاسها من ارائه داشتم و شگفت زده شدم از اعتماد به نفسی که پیدا کرده بودم با وجودی که کامپیوترم هنگ کرد اما من به زیبایی تونستم مطالب رو ارائه دهم فردی که تا به حال از صحبت کردم در جمع فراری بود حالا با اعتماد به نفس و به راحتی صحبت میکنه.
همکلاسی هایی دارم که همه در مدار من هستند.با کمترین تلاش بهترین و بیشترین نتایج رو می گیرند.گروه کلاس ما بهترین هست و همه اساتیدهمیشه فقط تعریف بچه های کلاس ما رو می کنند.
ارتباط فوق العاده ای که با همسرم دارم.خیلی دوست داشتم همسرم هم با من بشینه پای حرفهای استاد اما اشتباه میکردم داشتم آب تو هاون می کوبیدم،میدونستم فقط باید روی خودم کارکنم قوانین رو میدونستم اما مهارت لازم رو در استفاده از قوانین نداشتم ،رها کردم و گفتم خداوند هزاران دست داره برای هدایت بندگان خودش و فقط روی خودم کار کردم و تمام توجهم رو گذاشتم روی خانوادهایی که تو سایت میومدن می گفتن هممون میشینیم پای این فایل ها و حرف ها و جواب داد الان با همسرم در این مسیر داریم حرکت میکنیم.
دوست داشتم مقاله بنویسم و دستان خداوند به یاری من بیایند در نوشتن مقاله یکی از اساتید فقط به من ،اصرار به نوشتن مقاله داشت زورکی می خواست بهم نمره بده و مرحله به مرحله و قدم به قدم به من می گفت که چه کنم.وقتی میرم یه مطلبی سرچ کنم و یه تمرین کلاسی انجام دهم دقیقا همون مطلبی که نیاز دارم خیلی سریع برام باز میشد و می شود.
تمام صحبت های من سر کلاس راجع به قوانین بود و توجه به کسب و کارهای موفق که تابستون داشتم و این اطلاعات امتیاز خوبی برای من بود. حتی کلیپ داستان لوگو که استاد گذاشته بودند رو سر کلاس برای دوستان پخش کردم.
پیامکی برای من اومد که برای ثبت نام مصاحبه اقدام کنید فرصتی باقی نمونده گفتم مگه من قبول شدم آزمون استخدامی؟!!!مدتی بود که نتایج آزمون استخدامی را اعلام کرده بودند و من بی خبر بودم بله قبول شده بودم اما روز مصاحبه مصادف شد با روز امتحان ترم دانشگاه ودرست روز قبلش تماس گرفتند که یه روز مصاحبه به تاخیر افتاده من تونستم هم امتحان دانشگاه رو بروم و هم مصاحبه شرکت کنم
همه بهم می گفتند که نگو درس می خونی اما من ابایی نداشتم از گفتن چون میدونستم کار خدا درسته و قانون جواب میدهد و رشته تحصیلی من در دانشگاه، امتیاز مثبتی در روزمصاحبه شد چون مرتبط با کارم بود.
آنقدر روی فراوانی کار کردم که هدایت شدم به جایی که پول زیادی وجود داره یعنی بانک.
به من گفتند که نیازی به مدرک ICDLنیست اما نیرویی بهم گفت شما مدرک رو ببر و این هم یه امتیاز مثبت دیگر بود برای من
از همه مهمتر سؤالاتی بود که سر جلسه از من پرسیدند دوباره از فایل ها و حرف های استاد بود و من نمیدونستم بخندم از خوشحالی یا جواب سؤالات رو بهم توی ذهنم استاد رو میدیدم که داره راجع به فاصله طبقاتی در جامعه و بقیه موارد صحبت میکنه.
با معدل 18 ترم اول دانشگاه را به اتمام رساندم .اساتیدی که اول ترم همه می گفتند این استاد سخت گیر هست و …و من فقط تو ذهنم می گفتم این فقط واقعیت شماست.
همسرم قراربود ماشین رو عوض کنه زمانی که درب حیاط رو باز کردم وماشین 100 میلیونی رو دیدم فقط خداروشکر کردم و حالا من و همسرم با هم مصمم تر از سال گذشته داریم روی شناخت قوانین حاکم بر هستی و ساختن باورها و هر آنچه که اینجا آموزش داده میشود کار می کنیم.
در دوره ای که تخفیف خورده بود محصولات یهو یه جرقه تو ذهنم زد که با پولی که تو کیف پولت از هدیه تابستان باقی مونده میتونی فصل دوم کتاب رویاها رو بخری و اومدم سریع خریدمش.
من سالها با یه بیماری درگیر بودم که هرچی تلاش می کردم نمیشد از خام گیاه خواری و تغذیه طبیعی و میوه خواری تا هر راهی رو امتحان کردم اما حالا که رفتم عکس دستانم رو دیدم و با حال حاضر مقایسه کردم دیدم 80 درصد بهبودی حاصل شده در حالی که دیگه میوه خوار نیستم و همه چیز می خورم.
ایمان دارم خیلی اتفاقاتی جالب و زیبای بیشتر از این هم بوده است اما من الان حضور ذهن ندارم
امسال نوروز1398هرکدام از ما کسب و کار شخصی خودمان را راه اندازی کردیم.
هر لحظه داره پول به حسابمان واریز می شود ،که فرصت شمردنشم نداریم و نمیدونیم الان چقدر پول تو حسابمونه چون هر لحظه درآمدمون داره بیشتر میشه .
اومدیم مسافرت و بهترین هتل ترکیه رو گرفتیم با فراغ بال و خیال راحت فقط تفریح میکنیم خوش میگذرونیم.
تمام محصولات رو از سایت گروه تحقیقاتی عباس منش تهیه کردیم، فقط روی باورهامون کار می کنیم و سپاسگذاری خداوند رو به جا میاریم.
انتظارآمدن فرزندی رو میکشیم که هدیه خداوند است.
مقاله ISI نوشتم وترم دو و سه دانشگاه را با معدل 20 به اتمام رساندم ومعدل 20 ترم چهار هم برام کاملاً بدیهی شده است.
پایان نامه هم دیگه آخراش هست انشالله این ترم دفاع می کنم وفارغ التحصیل می شوم .
سلامتی کامل کامل بدست آوردم بدن هوشمندمن توانایی خود درمانگری خودش رو دوباره بدست آورد میرم باشگاه و ساعت ها میدوم و ورزش می کنم با انرژی فوق العاده زیاد شاد و خوشحال و سرحال هستم.
درآمد میلیاردی دارم و وقت کاملاً آزاد هرکاری که دلم بخواد می تونم انجام بدهم ورزش کنم تفریح کنم یه خدمت کار میاد و کار خونه رو انجام میده و من و همسرم فقط لذت میبریم از زندگی و خدارو شکر میکنیم.
یه خونه فوق العاده زیبا گرفتیم که دوبلکس هست و نمای داخلش کامل چوب کار شده و نمای بیرون سفید هست .
به راحتی و با آرامش و زیبایی رانندگی می کنم با ماشین زیبایی که تونستم خریداری کنم.
یه باغ میوه گرفتم 10 هکتاری که از هر درخت میوه ای توش هست.
عشقی که با خدا دارم تجربه می کنم.رابطه بی نظیری با خداجونم دارم تجربه می کنم که دیگه انگار روی زمین نیستم ،تازه می فهمم نماز چیه؟روزه ؟خدا کیه؟ من کیم؟سپاسگذاری یعنی چی؟خدایا ممنونم .
رابطه فوق العاده ای که با همسرم دارم مطمئن هستم حتی استاد هم تا حالا تجربه نکرده.یه زندگی شیرین و عاشقانه و زیبا که هر ثانیه اش جلوه ای از حضور خداوند است.
بابت رابطه بی نظیری که با پدر و مادر و برادرانم برقرار کرده ام فقط اشک میریزم و خداروشکر می کنم.
رابطه عالی با خانواده همسرم دارم.
دوستانی دارم که هیچ وقت تصورش نمیکردم .دوستانی هم مدار و هم فرکانس با استاد عباس منش.
بهترین و زیباترین لباس ها و وسایلی رو که می خوام میتونم بخرم و هرچه حس کردم نیازی بهش ندارم رو می بخشم .
من و همسرم یه مؤسسه خیریه تأسیس کردیم که بخشی از درآمدمون رو صرف اون مؤسسه می کنیم.
خدارو شکر میکنیم به خاطر آرامشی که داریم تجربه می کنیم به خاطر عشقی که تجربه می کنیم.با آرزوی شادی ،ثروت سعادت و سلامتی برای همه دوستانم.
سلام و درود بر استاد عزیز و دوستان عزیزم
اومدم فقط بگم بچه ها بنویسید هرچی که میتونید بنویسید حتی شده یک خط معجزه میکنه بنویسید به خاطر خودتون نه به خاطر مسابقه از زمانی ک اومدم اینجا جواب نوشتم برای مسابقه دارم معجزه رو میبینم این چند روز همش مشغول خوندن کامنت بچه ها بودم فرکانسم واقعا تغییر کرده صبح که بیدارشدم دیدم کاج مطبق شاخه و برگ جدید زده رفتیم با همسرم بیرون کوه بود و بیابون ولی من تو ماشین در حال حرکت از شنیدن صدای پرنده ها لذت می بردم و خداروشکر می کردم و مدام این فکر تو ذهنم بود که همین الانم توی همین بیابون میشه پول دراورد و رحمت خدا همه جا و همیشه هست یهو یه پیرمردی سر راهمون قرار گرفت و گفت این جاده می خوره به گچین(بازار)ده بیست دقیقه هم بیشتر راه نیست (من همیشه فکر می کردم چندین ساعت راهه تا اونجا) رفتیم وسیله گرفتیم با کلی تخفیف و یه ایده و موقعیت کسب درآمد. یه گاو هم ولو بود هی می رفت اینور اونور من هی به همسرم می گفتم این گاو استاد عباس منش هست خدا فرستاده که منو یاد حرفای استاد بندازه برگشتیم همینجوری هرچی میدیدم شبیه پول میدیدم رفتم تو حیاط مورچه ها نمیذاشتن سبزی جمع کنم همش میگفتم ببین مورچه ها هم چقدر منو دوست دارن عاسق منن از سر و کولم بالا میرن خدایا شکرت حتی الان از همین مورچه ها هم میشه پول دراورد چقدر خوبه که اینقدر مورچه تو حیاطمون هست این یعنی فرکانسمون خوبه که جذب شدن به سمت خونه ما .بعد یهو به ذهنم رسید که میتونم برای پاور پوینت آرزوها از تلویزیون استفاده کنم ببینم اصلا کار میکنه؟امتحانش ضرر نداره یه سری عکس که داشتم ریختم رو فلش و وصل کردم به تلویزیون دیدم چقدر راحت و پقدر امکانات داره دیگه نیاز نیست کلی وقت بزارم کلیپ و پا پاور پوینت درست کنم رفتم برا عکس سرچ کنم یهو یه صفحه اومد برام بهترین هتل های ترکیه همون که نوشته بودم خودمم باورم نمیشد اینقدر سریع نشانه ظاهر بشه و کلی ایده کسب و کاری همونجا برام اومد. قبلش تو فکر کمد دیواری بودم که دلم کمد دیواری عالی می خواد اینقدر عکس کمد دیواری دیدم بدون اینکه من با هدف کمد دیواری برم توی نت به خودم گفتم چه اشکالی داره آدم کمد به این بزرگی داشته باشه با اینهمه کیف و کفش و لباس چرا تا الان نخواستمشون ؟!! تو این مدت که کامنت های دوستان رو می خوندم فقط به خودم می گفتم چرا من تا الان اینا رو نخواستم حالا که قانون جواب می دهد پس می خوام منم می خوام بیشتر می خوام ببخشید که طولانی شد فقط می خواستم بهتون بگم بنویسید به خاطر کنترل کانون توجهتون بنویسید قانون جواب میده. دیگه نوشتن نکات مثبت شده جزو زندگی روزانه ام ممنونم استاد عزیزم ممنونم دوستان فوق العاده و بی نظیرم دوستون دارم عاشقتونم
سلام خواهر عزیزم دریا جان بهت تبریک میگم و ممنونم بابت اینهمه انرژی و باورهای فوق العاده ای که بهم دادی من هم بیماری به قول پزشکان لاعلاج داشتم اما هیچ وقت چیزی به اسم لا علاج رو باور نداشتم و میدونستم که راهی هستکه یا پیدا نشده با من خبر ندارم خیلی این در اون در زدم رسیدم به خام گیاه خواری و تغذیه طبیعی و میوه خواری خوب بود اما مسیر من نبود مشکل من باورها و اعتماد به نفسم بود همه چیز رو گذاشتم کنار و زندگیم شد عباس منش الان همه چی می خورم و هشتاد درصد درمان شدم انشالله به زودی خبر سلامتی کامل رو توی همین سایت اعلام می کنم خدا که باشه عشق که باشه باور درست که باشه دیگه هیچ چی نیاز نیست.
خواهر عزیزم دریا جان سلام بهت تبریک میگم منهم به قول پزشکان بیماری لاعلاج داشتم اما هیچ وقت چیزی به اسم لاعلاج رو باور نکردم همیشه میگفتم یا راهی پیدا میشه یا پیدا شده من خبر ندارم خیلی این در و اوندر زدم افتادم تو مسیر خام گیاه خواری و تغذیه طبیعی و میوه خواری سه سال و نیم اومدم جلو دیدم نه راضیم نمیکنه خیلی عالی بود اما راه من نبود همه چیز رو گذاشتم کنار و تمام زندگیم شد عباس منش الان هشتاد درصد بهبودی حاصل شده و انشالله به زودی خبر شفای کامل جسم با قدرت ذهن رو تو سایت اعلام میکنم بزرگترین دلیل بیماری من شانزده سال کمبود عزت نفس بود من خودم رو دوست نداشتم خدا که باشه عشق که باشه سلامتی هست پول هست همه چیز هست چون خدا همه چیزه
سلام دوست عزیزم تو ورد بنویسید بعد اینجا کپی کنید.
سلام ممنونم من هم حضور شما در این جمع و این سایت رو تبریک میگم
ممنونم از لطف شما من هم خدارا صد هزار بار شاکر هستم و خوشحالم که یسا دیدگاه من روی باورهاتون تاثیر گذاشت چون خودم هم با خوندن دیدگاه دوستان واقعا باورهام تغییر کرد . و متوجه شدم که خیلی بیشتر ازاین باید بخوام از خداوند چون خیلی راحت تر از اون که فکرش رو بکنیم برامون فراهم میکنه .من هم برای شما و خانواده عزیزتون از خداوند متعال سعادت فثروت، خوشبختی و شادی روز افزون خواستارم.
سلام ودرود بر شما خوشحالم که تونستم حس خوب و عالی و انرژی فوق العاده ای که از استاد عزیز و دوستانم گرفتم رو منتقل کنم شاد باشید
سلام ممنونم من هم برای شما هم آرزوی سعدت شادی و خوشبختی و ثروت دارم.
ممنونم من هم برای شما سعادت در دنیا و آخرت رو آرزومندم
سلام و درود بر شما دوست عزیز
سپاسگذارم از حسن توجه و لطف شما من هم برای شما سعادت دنیا و اخرت رو آرزومندم شاد باشید