توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها - صفحه 2

2649 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فاطمه فیضی پور» در این صفحه: 16
  1. -
    فاطمه فیضی پور گفته:
    مدت عضویت: 3316 روز

    سلام دوستان عزیزم

    ممنون استاد عزیز کاش برای همه تمرینات مسابقه میذاشتید. از وقتی نوشتم اتفاقات خوب رو و هر روز و هر ساعت هر اتفاق خوب و حس خوبی که دارم رو مینویسم توی دفترم داره معجزه اتفاق میافته تو زندگیم بچه ها بنویسین هرچی یادتونه فقط بنویسید این تمرین فوق العاده است الان از جایی باهام تماس گرفتن که یکسال و نیم پیش شماره گذاشته بودم برای کار خودمم باورم نمیشد پارسال من دنبالشون بودم برای کار حالا اونا دنبال من هستند که بیا سر کار چند تا پیشنهاد کاری دیگه برام اومد در حالی که دیگه الان اصلا دنبال اگهی برای کار نیستم موقعیت کاری داره دنبالم میاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    فاطمه فیضی پور گفته:
    مدت عضویت: 3316 روز

    سلام و درود بر استاد عزیز و دوستان عزیزم

    اومدم فقط بگم بچه ها بنویسید هرچی که میتونید بنویسید حتی شده یک خط معجزه میکنه بنویسید به خاطر خودتون نه به خاطر مسابقه از زمانی ک اومدم اینجا جواب نوشتم برای مسابقه دارم معجزه رو میبینم این چند روز همش مشغول خوندن کامنت بچه ها بودم فرکانسم واقعا تغییر کرده صبح که بیدارشدم دیدم کاج مطبق شاخه و برگ جدید زده رفتیم با همسرم بیرون کوه بود و بیابون ولی من تو ماشین در حال حرکت از شنیدن صدای پرنده ها لذت می بردم و خداروشکر می کردم و مدام این فکر تو ذهنم بود که همین الانم توی همین بیابون میشه پول دراورد و رحمت خدا همه جا و همیشه هست یهو یه پیرمردی سر راهمون قرار گرفت و گفت این جاده می خوره به گچین(بازار)ده بیست دقیقه هم بیشتر راه نیست (من همیشه فکر می کردم چندین ساعت راهه تا اونجا) رفتیم وسیله گرفتیم با کلی تخفیف و یه ایده و موقعیت کسب درآمد. یه گاو هم ولو بود هی می رفت اینور اونور من هی به همسرم می گفتم این گاو استاد عباس منش هست خدا فرستاده که منو یاد حرفای استاد بندازه برگشتیم همینجوری هرچی میدیدم شبیه پول میدیدم رفتم تو حیاط مورچه ها نمیذاشتن سبزی جمع کنم همش میگفتم ببین مورچه ها هم چقدر منو دوست دارن عاسق منن از سر و کولم بالا میرن خدایا شکرت حتی الان از همین مورچه ها هم میشه پول دراورد چقدر خوبه که اینقدر مورچه تو حیاطمون هست این یعنی فرکانسمون خوبه که جذب شدن به سمت خونه ما .بعد یهو به ذهنم رسید که میتونم برای پاور پوینت آرزوها از تلویزیون استفاده کنم ببینم اصلا کار میکنه؟امتحانش ضرر نداره یه سری عکس که داشتم ریختم رو فلش و وصل کردم به تلویزیون دیدم چقدر راحت و پقدر امکانات داره دیگه نیاز نیست کلی وقت بزارم کلیپ و پا پاور پوینت درست کنم رفتم برا عکس سرچ کنم یهو یه صفحه اومد برام بهترین هتل های ترکیه همون که نوشته بودم خودمم باورم نمیشد اینقدر سریع نشانه ظاهر بشه و کلی ایده کسب و کاری همونجا برام اومد. قبلش تو فکر کمد دیواری بودم که دلم کمد دیواری عالی می خواد اینقدر عکس کمد دیواری دیدم بدون اینکه من با هدف کمد دیواری برم توی نت به خودم گفتم چه اشکالی داره آدم کمد به این بزرگی داشته باشه با اینهمه کیف و کفش و لباس چرا تا الان نخواستمشون ؟!! تو این مدت که کامنت های دوستان رو می خوندم فقط به خودم می گفتم چرا من تا الان اینا رو نخواستم حالا که قانون جواب می دهد پس می خوام منم می خوام بیشتر می خوام ببخشید که طولانی شد فقط می خواستم بهتون بگم بنویسید به خاطر کنترل کانون توجهتون بنویسید قانون جواب میده. دیگه نوشتن نکات مثبت شده جزو زندگی روزانه ام ممنونم استاد عزیزم ممنونم دوستان فوق العاده و بی نظیرم دوستون دارم عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    فاطمه فیضی پور گفته:
    مدت عضویت: 3316 روز

    صد در صد میتونی فقط باید باورهامون رو قوی تر کنیم یه مقدار زمان می بره ولی خدا که باشه،نور که باشه دیگه تاریکی جایی نداره باید پارو نزد واداد /باید دل رو به دریا داد/به امیدی که ساحل داره این دریا /به امیدی که آروم میشه تا فردا

    جاده عشق ته نداره هرچی جلوتر میریم وسعت بهشت بیشتر میشه

    هرچی باورمون قوی تر بشه سلامتیمون هم بیشتر میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: