توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها - صفحه 100

2649 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آوا رضايي گفته:
    مدت عضویت: 1555 روز

    به نام خدای مهربونم

    سلام به دوستان و استاد عزیزم

    داشتم کامنتهای دوستان و میخوندم و واقعا شوکه شدم چون منم احساس اونا رو داشتم …امروز اصلا حالت روحی خوبی نداشتم و این حالت کاملا بی دلیل بود و دقیقا همون لحظه تا اومدم سراغ فایلها هدایت شدم به این فایل و خدا یادم اورد که باید چه کاری برای رسیدن به احساس خوب انجام بدم…

    راستش تعجب اوره ولی به گفته شما استاد ما انقدر نکات منفی تو ذهنمون نشسته که الان فقط دارم فکر میکنم که اونهمه اتفاق قشنگی که توی سال 1401 سال قبل افتاد رو به یاد بیارم…

    الان 10 روز از 1402 گذشته و من میخوام از اتفاقات قشنگ سال فبل بنویسم…

    اول از همه من توی یه رابطه قشنگ و فوق العاده ای بودم که درسته به نتیجه نرسید ولی اون تایم واقعا لذت بردم و از خدای خوبم بابتش سپاسگزارم…

    چندتا کنسرت عالی رفتم…

    تولدم کلی کادو و گل و هدیه های قشنگ دریافت کردم…

    واسه شروع کارم به مقداری سرمایه اولیه نیاز داشتم که خدا بهم رسوند و من بی نهایت سپاسگزارم چون اون سرمایه فقط انگیزه ای بود برای ادامه دادن مسیرم…

    توی کارم که طراحی و دوخت لباس هستش آخرین آزمونم و دادم و آخرین مدرکمو گرفتم…

    کافه و رستورانهای عالی رو تجربه کردم…

    مهم تر از همهههههههه به اندازه ده سال تجربه کسب کردم

    آزادتر شدم

    دیگه کمتر چیزی نگرانم میکنه …کمتر از ادما انتظار دارم….کلی درس زندگی یاد گرفتم از تمام تضادهای زندگیم و این واسم بزرگترین نعمت بود…

    سال گذشته با یه دوست خیلی عالی آشنا شدم…

    از نظر کاری پیشرفت کردم و همین شروع دوباره کارم برام پیشرفت خوبی بود…

    با کمی رسیدگی پوستم عالی شده…

    یه سالن عالی با قیمت مناسب پیدا کردم برای موهام چون خیلی دنبال کار باکیفیت بودم…

    وخیلی توحیدی تر شدم..خیلی بی دلیل اکثر وقتا حالم خوبه انگار همش منتظر معجزم انگار همش میخواد یساعت دیگه زندگیم تغییر کنه…و اصلا احساس میکنم از وقتی روی خودم بیشتر کار میکنم انگار بقیه بیشتر دوستم دارن

    هرجا میرم همه بهم علاقه مند میشن و بعضی وقتا خودم هم متعجب میشم از این میزان لطف بقیه…

    چندتا عروسی عالی دعوت شدم و کلی خوش گذروندیم…

    اولین سفارش آنلاینمو قبل سال گرفتم و واسم حس خیلی خوبی بود…

    به لوگو دلخواه کارم رسیدم با کلی فکر و تغییر…

    یه جایی کار میکردم یه روز که توی محیط کارم بودم به یه مناسبتی واسم یه دسته گل زیبا اومد که خیلیییی خوشحالم کرد…

    و الان که دارم فکر میکنم میبینم اگه ما بخوایم از لحظه لحظه زندگی لذت ببریم اتفاقات خوب بیشتری واسه گفتن داریم چون هرچی فکر میکنم انگار باز داره چیزای جدیدی یادم میاد ..

    ولی میخوام از اتفاقاتی که دوست دارم توی سال جدید برام بیفته بنویسم..ذوقشو دارم چون تا این لحظه فرصتش نشد که اینکارو کنم ولی الان گویا وقتشه…

    اتفاقات 1402:

    میخوام پیج اینستاگرامم به 100kو بیشتر برسه

    به درآمد ماهیانه 100..200 میلیون و بیشتر برسم…

    ماشین موردعلاقمو بگیرم…

    وهمینطور آخرین سری آیفون و مک بوک و آی پد…

    با فرد ایده آلم آشنا بشم و ازدواج کنم ..چون خیلی سختگیر شدم و به مخصوص از وقتی شمارو دیدم انتظاراتم خیلی بالاتر رفته و میگم یا اونی که من میخوام یا هیچی و خدا همونیه که توی فکر منه پس اگه چیزی به فکرم رسیده قبلا به وجود اومده…

    به وزن ایده آلم برسم…

    یه مسافرت عالی برم…مکانشو فعلا نمیدونم اما ایشالا که تو بهترین زمان به بهترین مکان هدایت شم…

    توحیدی تر عمل کنم و بتونم خواسته هامو سریعتر بهش برسم تا اعتماد به نفسم بیشتر شه و برم سراغ خواسته های بعدی…

    با دوستان جدید و عالی که هم فرکانسم هستن آشنا بشم…

    دوست دارم امسال معجزات واسم پشت هم اتفاق بیفته …خیلی ذوقشو دارم…احساس خیلی خوبی به امسال دارم..

    میخوام ورزشمو جدی تر دنبال کنم ..

    سالم تر غذا بخورم و به لایف استایلم بیشتر رسیدگی کنم…

    میخوام خدارو بیشتر باور کنم و سپاسگزارتر باشم…

    امیدوارم

    همه دوستان و همینطور خودم آخر امسال همه چیزایی که نوشتیم و تیک بزنیم و بریم سراغ اهداف بعدی…

    شاد باشید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    متین گفته:
    مدت عضویت: 1652 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام به همگی

    من دیشب هدایت شدم به این فایل و چقدر هم بموقع بود و تکرین عالی بود که بخوام برای امروز بنویسم و تقریبا دو روز مونده به سال 1402

    و میدونم اتفاقات فوق العاده تر تو این سال جدید در انتظارم هست .

    من کامنتهای دوستان رو تقریبا تعدادی رو خوندم و با خودم دوباره مقایسه کردم (این مقایسه کردن رو حتمااا باید خیلی کار کنم تا دیگه انجامش ندم )

    و گفتم من چیزی ندارم برای گفتن ولی خب همونارو هم با قبلم مقایسه کردم دیدم از سال پیش خیلی بهتر شدم .

    اتفاقات خوب و تجارب عالی ای که درسال 1401 کسب نمودم .

    سال جدید رو با خرید محصول قانون سلامتی شروع کردم و با انجامش هرچند نصفه و نیمه تجارب عالی بدست اوردم .

    مثل انرژی بیشتر ، صبح زود بیدار شدن ، رانندگی کردن بدون سردرد و خستگی بعدش ، پوست بهتر ، بهتر شدن آلرژیم ، حذف شکر خیلی کمک خوبی بود من شاید امسال فقط 20تا 30 درصد مواد قندی غیرطبیعی استفاده کردم .

    ورزش کردن مداوم حدود 8ماه که ماه اسفند چون مریض شدم نتونستم انجام بدم و دیگه کلا گذاشتم دوباره سال جدید شروع کنم .

    بدنم با ورزش بهتر شده .

    پیاده روی شروع کردم و منی که همیشه سختم بود برم بیرون تنهایی ولی پیاده روی باعث شد به خیابونهای قشنگ برم خونه های زیبا و ویلایی ببینم و تحسین کنم و خداروشکر کنم .

    تنهایی کافی شاپ رفتم و آخر سال هم تنهایی فودکورت رفتم و خیلی از اینکارم راضیم .

    اوایل سال با یه استاد خیلی خوب برای اموزش نقاشی آشنا شدم و‌تا اخر سال ادامه دادم و فقط یه کلاس اموزش نقاشی برام نبود

    یه جمع صمیمی و عالی بود با ادمهای ثروتمند و بالاتر از سطح مالی من و اگاهتر از من دربعضی موارد

    من از هرکدوم خیلی چیزا یاد گرفتم و نکات مثبت رو تکرار میکنم مثل سخاوتمند بودن استادم در اموزش و تشویق هنرجو و مهارت بالاش در کارش و مهربانی و اصلا خساست تو آموزش بخرج نمیده حتی هنرجوهای توانارو هم تشویق میکنه و حس خوب میده .

    یکی از هنرجوها مهارت زیادی تو آشپزی داره و چندبار برامون غذاهای خیلی خوشمزه درست کردهو یبار من کمک کردم با دوستام و بسیار روز خوب و شادی رو گذروندم .

    همشون آدمهای مهربونی هستن و احساس راحتی میکنم باهاشون .

    دست و دلباز بودنشون و در صلح بودن با بقیه .

    امسال کلاس رفتنم باعث کسب مهارت در نقاشیم شده و بسیار پیشرفت کردم و تعداد نقاشیهای زیادی کشیدم و در جمع آدمهای خوب و در فرکانس بالا بودم و تلاش میکنم نکات مثبتشونو یاداوری کنم .

    تولدم خیلی خوب بود برای خودم کیک عالی خریدم و کلیپ عالی گرفتم و تو پیج گذاشتم و کلی کامنت تبریک بهم دادن و شب هم خونه برادرم تولد گرفتیم و کادوهای خوب گرفتم .

    امسال خیلی درامد بدست نیوردم ولی خدا خیلی معجزه وار برام پول و مشتری فرستاد .

    خریدام هم تقریبا خوب بود و باید روی ثروت سال جدید کار کنم .

    امسال برف زیاد اومد و من از دیدنش کلی لذت بردم دوبار رفتم برف بازی و خیلی خوش گذشت .

    با برادرام رستوران های خوب رفتیم و خیلی خوش گذشت بهم .

    چندبار با برادرم پیتزا درست کردیم و عالی شد .

    غذاهای سالم و خوشمزه خوردم .

    از نظر کارهای زیبایی بخودم بیشتر اهمیت دادم و راضیم بابت پولهایی که پرداختم برای خودم و لذت بردن .

    منظره های زیبا دیدم و سپاسگزاری میکردم .

    یبار روی درخت 2تا طوطی دیدم کلی ذوق کردم و لذت بردم .

    امسال با ترسهام مقابله کردم .

    ترس از رانندگی و همیشه با استرس رانندگی میکردم ولی امسال خیلی بهتر شدم و تنهایی خیلی جاها رفتم .

    خودمو مجبور میکردم به رفتن جاهایی که سختم بود .

    چندتا خرید خوب داشتم و راضیم . یه تخت خوشگل ، روتختی قشنگ ، میز صورتی قشنگ ، لباس ها، کیف بزرگ برای نقاشیهام …

    چندتا از کارهایی که جزو شخصیتم بود خیلی بهتر شدم و تغییر کردم و افکارم رو بهتر کنترل میکنم

    اینا خیلی بهتر شده ، غیبت ، تحسین کردن ، تخریب خودم ، ایراد گرفتن از ادمها ، حسادت کردن اینارو کار کردم و خیلی بهتر شدم ولی متاسفانه تو جمع بعضیوقتا همرنگ میشم و این حتما تو سال جدید بیشتر کار میکنم .

    من خیلی نسبت به قبل بهتر شدم .

    زندگی رو دوست دارم و عاشق پیشرفت و بهتر شدنم هستم عاشق این ارتباط عالی با خدا هستم .

    من گریه های از سر شوق و معنویت و امسال چندین بار تجربه کردم .

    نشانه های زیادی رو دیدم و درک کردم .

    من امسال بیشتر از نظر درونی خودمو اماده کردم و انشالله تو سال جدید نتایج بزرگم شروع میشن ‌.

    و حالا تجاربی که میخوام تو سال جدید کسب کنم :

    عزت نفس رو حتما شروع میکنم و تمرکزی و متعهدانه جلو میرم و تمرینهاشو همونجور که استاد گفتن انجام میدم .

    بعد از عزت نفس 12قدم رو حتما میخرم ‌و شروع میکنم .

    سال جدید تمرکز میزارم روی بدست اوردن درامد مالی و از کم شروع میکنم و شغلمو تبلیغ میکنم .

    آموزش دادن رو شروع میکنم و میرم جلو تا تجربه های خفنی رو کسب کنم .

    ماشین اتومات خارجی و خوشگل خدا بهم بده .

    از نظر اجتماعی خیلی رشد کنم و راحتتر بتونم با انسانها ارتباط برقرار کنم .

    دوستای همفرکانس خوبی رو پیدا کنم که بتونم بیشتر تمرکز رو نکات مثبت بزارم .

    وارد رابطه عاطفی عالی بشم و ازدواج کنم .

    لباسهای خیلی عالی و سایز مناسبم رو پیدا کنم و کلی لباس شیک و خوشگل بخرم و لذت ببرم . (از وقتی لاغر شدم اعتمادبنفسم برای خرید لباس کم شده و همش میگم هیچی برام پیدا نمیشه ولی حتما امسال با افکار مثبت درستش میکنم)

    کسب درامد پایدار و تا اخر سال انقدر زیاد بشه که بتونم کادوهای عالی برای عزیزانم بخرم و مستقل بشم از نظر مالی و نیازی به پدرم برای پول نداشته باشم .

    سفرهای عالی و زیادی رو تجربه کنم . مخصوصا سفر تنهایی .

    درکم از قانون بیشتر بشه و بتونم تغییراتی رو که باید ایجاد کنم پیدا کنم و انجام بدم .

    امسال عمل کنم .

    ایمانم بیشتر بشه به توانایی و قدرت خدا

    یه خونه جدید ، اتاق مستقل ، ویو عالی و فوق العاده . ارامش و حال خوب و انرژی زیاد

    اندام عالی و فوق العاده و عضلانی که سایزم بیشتر بشه

    برای من سختترین کار پول ساختن هست و باورهای نادرست زیادی دارم که نتونستم تا الان موفق بشم به درامد برسم

    و امسال حتما میخوام به درامد پایدار برسم و هرروز بهتر و بهتر بشم .

    فکر کنم دیگه تا همینجا بس باشه

    امیدوارم سال بسیار عالی از نظر تغییر شخصیت و کسب نتایج عظیم برای همه دوستان و من باشه

    استاد شما و مریم جان فوق العاده هستین ممنونم ازتون .

    خداااایاااا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    Sun گفته:
    مدت عضویت: 983 روز

    سلااااام اول از همه بگم خدایا شکرت که امشب ب این فایل هدایت شدممم در درست ترییین زمانو مکاان ممکن اوننم دقیقا زمانی ک فقط دوروز ب سال جدید مونده

    قربون خدای عزیزم بشم ک اینقدر سریع الجوابه راستش من امروز زیاد نتونستم ذهنمو کنترل کنم و شیطان متاسفانه گولم زد و اونقدری ک کاملا بی انگیزه و ناامید شده بودم و مدام فکر میکردم ک چرا زنده ام چرا اصلا ب فکر ب خواسته هام بهم انگیزه نمیده اصلا زندگی خیلی بیخوده و از این فکراااا و دراین زمانها اصلا فکرشم نمیکنم ک دوباره ب احساس خوب برگردم ولی همیشه ی همیشه از وقتی یادم میاد یک نیرویی همیشه تووجودم زنده بوده و حسش میکردم ک اسمش فطرت خدااشناس و فکر میکنم همه ادما در لاینتاهای وجودشون وجود این نیرورو حس میکنن هرج قدم مشرک و کافر باشن این نظر منه و بلههه هرکار کردم از پس ذهنم برنیومدم ینی ن اینک قدرتشو نداشته باشم ولی خب گاهی وقتا کنترل ذهن یکم سخت میشه!

    و کاری که کردم این بود ک خودمو ب این نیرو سپردم و اینجور مواقع در نت گوشیم یک سوال مینویسم و امید دارم ک ب پاسخش هدایت شم و نوشتم چیجوری میتونم انگیزه زندگی و تووجودم بیدار کنم؟

    و بله امشب ینی چن ساعتش بعدش ب این فایل هدایت شدم درست قبل سال جدید !

    راستش از اینک داشت سال نو میشد و همه سفر رفتن و در تکاپویه خونه تکونی و خرید و … احساس خوبی نداشتم همش میگفتم چ بیکارن اینا و اصلا بدم میومد

    نمیدونم شاید در اعماق وجودم فکر میکردم امسال هیچ اتفاق خاصی نیفتاد و باز یک سال مسخره ی دیگ تااینک ب این فایل هدایت شدم و تمرینشو خوندم و نجواها شروووع شد از همون لحظه ک ولش کن بدن انجام بده اصلا این چیه تو مگ ب همه تمرینا عمل کردی ک میخای ب این بکنی چ فایده داره و از این حرفا خب امسال راستش زیاد نتونستم عملگرا باسم و ولی بارم تموم تلاششمو کردم واس همینم شیطان از این نقطه ضعفم استفاده کرد تا منو از کامنت نوشتن بازداره ولی ب حرفش گوش ندادم و یک حسی درونم گفت بنویس گفتم فایده نداره ولی ب حرف کردم و نوشتم و معجزه دقیقن از لحظه نوشتن شروع شد من فقططط نوشتم با هر خطی ک مینوشتم و اتفاقات خوب و شرح میدادم و مخصوصن میگفتم ک امسال میخام چ اتفاقات خوبی واسم بیفته ک ب شما دوستانم میگم اون انگیزه ای ک ساعاتی پیش برای زندگی دنبالش بودم ناگهان پیداش شد اصلا یک شور و شوقی تووجودم واس رسیدن ب این خواسته ها میدا شد ک خدا میدونه جالبیش اینههه اصلا یجورایی واسم بدیهی بودددن و مطمعن بودم امسال بهشون میرسممم اینم قددرت نوشتن اتفاقات خوب امسالم بود ک واس ذهنم باور پذیرش کرد ک همه چیز اتفاق میفته تو فقط بخاه و طبق گفته استاد در احساس خوب باش گاهی وقتا باخودم فکر میکنم اصلا چ نیازیه ب حس خوب داشتن برا رسیدن ب خواسته ها و یک پاسخ بامزه تو ذهنم میاد اونم اینکه خدا تورو واسه شادی و لذت افریده اصلا خدا تورو غرق شادی و لذت خلق کرده و اصلا شادی و لذت بردن واست یک امر بدیهی و طبیعیه و خب ملومه وقتی طبق این اصل طبیعی پیش نمیری خدا ناراحت میشه (اینم واس بهتر باور پذیر بودن ب خودم میگم وگدنه میدونم سیستم خدا احساسی نداره)

    و دوست نداره ک ناشاد باشی واسه همینم قهر میکنه و خواسته هاتو بهت نمیده و میگ عزیزم من تورو افریدم فقط شاد باشی و لذت ببری دوس ندارم لحظه ای غمتو ببینم وگرنه مثلا فلان خواسترو بهت نمیدم دقیقن مثل بضی مامانا ک ب بچشون میگن گریه نکن تاواست مثلا فلان چیزو بخرم اینا کاملا ب صورت الهامی بهم وارد شد

    خلاصه اره حالا اتفاقات خوبی ک واسم امسال افتاد :

    1_امسال بیشتر و بهتر یاد گرفتم ک چطور ب تنهایی شادی و لذتو تجربه کنم اونم دقیقن باهمون چیزایی ک دارم ک البته تو انجام همیشگیش موفق نبودم ولی بااینحال برای من اتفاق خوب بود چون تا قبل اون من هیچوقت یادم نمیاد یاد میداشتم ک چطور خودمو خوشحال کنم یا ب خودم لذت بدم اونم وقتی اون کسی ک میخام نیستم یااون چیزایی ک میخام و ندارم

    وقتی کامنتای دوستانو تو سایت میخوندم ک تو همینجوری بدون هیچ چیزی بااررشی اصلا درک نمیکردماخه چطور میشه وقتی اون کسی ک باید نیستی باارزش باشی در این حد استانه درکم پایین بود

    ولی الان بهتر میفهمم ک ینی چی و مصداق بااررش بودن همیشگی درونیمو تعمیم میدم ب روح خدایی ای ک تووجودم هست و همین الانم کامله و همه چیز داره و من از درون ثروتمند شاد سالم هستم

    و بیشتر تونستم باخودم کنار بیام و خودمو دوست داشته باشم هرچند هنوز اووووول راهم و واقععععن خیلی خیلی خیلی جا داره

    2_امسال کلی تجربه جدیددد داشتم رفتن به مکانای جدید انجام دادن کارای جدید و ..اونم باکسایی ک دوسشون دارم پختن غذاهای جدید کیک و اش و قرمه سبزی اشپزی کردن واسم خیلیی راحته اصلا برام مهم نیی بار اولمه یا صدم با عشق و ب راحتی انجامش میدم و خب تجربه جدیدم تو این حیطه کسب کردم

    3_امسال یکی از و شاید بهترین تولد عمرم بود بااستفاده از قانون کلی کادوی خوووب و دقیقن همون چیزایی ک نیاز داشتم از طریق دستای خدا بهم داده شد و واقعن اون شب یکی اگز شبایی بود ک ایمانمو ی پله ب قانون بیشتر کرد

    4_امسال روابط بهتری با اطرافیانم و پدر و مادرم داشتم و از طریق تضادایی ک واسم پیش اومد تلاش کردم یک سری خصیثه های اخلاقی مثل صداقت و وفاداری تو وجودم شکل بدم و درواقع این دوتا واسم خیلی بلد و باازش شدن جوری ک قبلن هیچ اهمیتی نداشتن و تلاشمو کردم تاجای ممکن دروغ نگم و یاد گرفتم ک از بروز خودم نترسم و بهتر بتونم احساساتمو بروز بدم

    5_امسال بعد از مدت طولانی ای ک مسیرو ول کردم و منحرف شدم دوباره وارد این مسیر قشنگ شدم و اینو مدیون تضاد عاطفی ای هستم ک در شهریور 1401 واسم اتفاق افتاد و منو دوباره ب مسیر زندگی برگردوند

    6_امسال بازم از طریق قانون برای اولین بار هر غذایی ک هوسم میکرد فراهم میشد یا وقتی تواینه ب خودم نگاه میکردم و میگفتم خوشگلم و از خودم در کل خوشم میومد یا ازیک ناحیه بدنم یا صورتم بلافاصله در بیرون متجلی میشد و بازتابشو بیرون میدیدم دیگ کلی مناظر زیبایی ک دیدم خیلی جالبه من امسال عاشق اسمون شدم ب بچه ها نردیکتر شدم درحالی ک من تاقبل اون از هربچه ای بیزار بودم و در کل یکسری علایق تاره تو وجودم شکل گرفت

    7_از طریق تضادا کلی خواسته ی قشنگ تو وجودم شکل گرفت خواسته هایی ک حتی یک رمانی تصور داشتنشونم نمیکردم چ برسه واقعن داشتنشون

    8_مفهوم هدایت و بیشتر درک کردم من ادمی بودم قبلن خواسته ای ک داشتم روزها میشستم و فک میکردم با ذهن محدود و کوچیک خودم ک وای من چیجوری ب این خواسته برسم وهمش رو ذهنم حساب میکردم اما امسال یکم بیشتر کارمو ب خدا سپردم و بهتر شد و در کل ب خدا نزدیکتر شدم و ابمانم فوی تر شد ک بارم کللیییییییییییییی جای کار داره

    9_امسال بیشتر سعی کردم اگاهانه خودمو وارد مسیر کنترل ذهن و توجه ب نکات مثبت کنم و میشه گف با کنترل ذهن اشنا شدم و یک قدم شاید جدیش گرفتم ک اینم بازم جای کار داره اونم خیلیییییییییی

    10_امسال ما به یک مسافرت بعد سالها رفتیم ک متاسفانه من ب خاطر وابستگی عاطفی ای ک داشتم نتونستم ازاون سفر لذت واقعیرو ببرم و خب بعد پشیمون شدم ولی واسم درس داشت اینکه سفر بعدی ک رفتم و فدرشو بدونم یا حتی فهمیدن وابستگی چ قد مضره و اصلا افتضاحه و ابن ضعفم درون خودم بهش پی بردم ک بلهههه من وابسته میشم ب این و اون و یک قدم واسس برداشتم شاید برای اولین بار در اینه ب خودم نگاه کردم و ب خودم عشق ورزیدم برای خودم رقصیدم و شاد بودم و ب تواناییام فکر کردم و خودمو بهتر و بیشتر شناختم

    11_امسال یک قدم از منطقه امنم بیرون رفتم و منک همیشه توخونه بودم تصمیم گرفتم ک ب کتابخونه برم و میاده روی کنم منی ک میترسیدم از اینک تنهایی برم بیرون چون فک میکردم توان تشخیص مسیرارو ندارم رفتم بیرون خونه اوایل حتی گم میشدم ساعتها دنبال مسیر بودم و حتی گاهن عصابم خورد میشد ولی نتیجش این شد ک من کلییییی اگاهیم بالاتر رفت و کلی مسیر حدید و جاها جدید و مسیرارور یاد گرفتم ک خب این ب اعتماد به نفسم ولی کمک کرد و کلی ازادیم داد بهم و الان ازادانه هرجا بخام میندازم میرم و میدونم مسیرو پیدا میکنم من بلخره

    امسال برای اولین بار تجربه تنهایی بیرون رفتن و به دست اوردم و در کل کلی اتفاق خوب دیگ ک شاید الان یادم نیادددد ولی مطمعنم خیلی خیلی بیشتر بوده و هست و خاهد بود و اما اتفاقاتی ک دوست دارم امسال برام بیفته:

    1_دلم میخاد امسال هدفمند زندگی کنم تک تک روزامو با برنامه پیش ببرم

    2_عملگرایی و ارادم بیشتر شه

    3_عادت سحرخیزی و وررش و شکل بدم

    4_دانشگاه رشته مورد علاقم قبول شم و رتبه خوبی کسب کنم

    5_مهارت رانندگیو یاد بگیرم

    6_ب استقلال مالی برسم و خودم کسب درامد کنم

    7_دوستای جدید و خوب و هم فرکانس پیدا کنم

    8_رابطه عاطفیم قشنگتر و بهتر شه

    9_زبان انگلیسیو شروع کنم ب یادگیری

    10_عزت نفس و اعتماد به نفسم بالاتر بره

    11_ایمانم قوی تر شه

    12_مهارتم در کنترل ذهن بیشترشه

    13_خواب راحت و باکیفیتی داشته باشم

    ار خدا میخام همیشه منو توابن مسیر نگه داره

    به خودم افتخار میکنم ک فایل رو گوش دادم و نظرات روخوندم و نکته برداری کردم و به تمرین عمل کردم و کامنت هم گزاشتم:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1435 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین و همه دوستان هم مسیر

    از طریق کامنت یکی از دوستان به این فایل هدایت شدم واقعا چقدر ذهن نامرده و وقتی داشتم به اتفاقات امسال فکر میکردم گفتم منکه اونچیزیایی که میخواستم رو بهش نرسیدم این مسیر چرا انقدر برای من سخت پیش میره:/

    ولی حرف استاد رو گوش دادم دفترم رو برداشتم گفتم از ریزتریناش مینویسم و واقعا بیشتر از 30مورد شد اتفاقات عالی که برام توی سال 1401 افتاد تازه در شرایطی همه معتقدن امسال بدی بود واقعا رمز موفقیت اول دیدن و شکر گزار بودن برای همین شرایطی که در اون هستیم هست و بعد نوشتن خواسته هام اما نتایج من :

    1.خرید اکثر دوره های استاد تنهایی و با پولی که از همین مسیر به دستم رسید خیلی دوست داشتم داشته باشمشون تمام گنج من در زندگین

    2.خرید هارد دو ترابایتی

    3.خرید ایرپاد

    4.خرید ساعت هوشمند

    5.خرید پاوربانک برای زمانی که بیرون میخوام فایل گوش کنم

    6.خرید کلی لوازم تحریر ،دفتر و خودکارهای رنگی خوشگل برای خودم که دوره ها و فایل ها رو با عشق بنویسمشون

    7.سفر تنهایی به کیش و اقامت تو بهترین هتل با هزینه باورنکردنی و خرج کردن راحت برای خودم

    8.سبک شدن کارهام و کم کم فاصله گرفتن از همکارانم بدلیل غیرحضوری شدن کارم

    9.حذف شدن بعضی افراد نزدیک خانوادم از اطرافم که باهام هم فرکانس نبودن به راحتی و بدون دردسر

    10.رسیدن به درآمد +10 میلیون در برخی ماه های سال

    11.رسیدن به اندام عالی البته باید دوباره کار بشه مجدد

    12.اجرا کردن ایده های جدید در شغلم و دریافت نتایج عالی

    13.توانایی صحبت کردن در جمع به راحتی

    14.توانایی ارتباط برقرار کردن با افراد جدید

    15.کمتر رنجیدن از دیگران و توانایی کنترل احساس بهتر از قبل اما باید خیلی بیشتر روش کار کنم

    16.شکستن رکورد پیاده روی خودم تا +4ساعت نان استاپ

    17.توانایی نه گفتن به خواسته های دیگران که دوستش نداشتم

    18.کوتاه کردن موهای خودم

    19.تست کردن یک سری مهارت ها برای پیدا کردن علاقه ام اما هنوز عشقم (کارم)رو پیدا نکردم:))

    20.ارتباط بهتر با اطرافیانم البته نیاز به کار داره

    21.تجربه کنار ساحل رفتن و آفتاب گرفتن

    22.تجربه کافه و خرید رفتن تنهایی با خودم

    23.تجربه یک همایش حضوری رفتن صرفا برای اینکه تو فضاش قرار بگیرم وگرنه هیچکس عمرا استاد نمیشه

    24.تجربه خرید لباس های خوشگل و با کیفیت برای خودم

    25.یه کتونی خوشگل سفید که مدتها دوست داشتم خریدم

    26.تجربه بدون آرایش رفتن به محل کار و بیرون رفتن که ترس داشتم همیشه ازش

    27.تجربه شرکت در یک جشنواره کشوری در حیطه کاریم نتایج داوری اردیبهشت ماه میاد ان شاالله

    28.تجربه شرکت در یک نمایشگاه فناوری

    29.شکل گرفتن عادت ورزش کردن که البته باید بیشتر پیگیریش کنم

    30.منظم تر شدن تو کارم و برنامه هام البته باید بیشتر بشه

    31.تجربه رفتن به مکان های جدید و مسیرهای جدید

    32.یادگرفتن چندتا از برنامه های تولید محتوا

    33.استارت استقلال پیدا کردن از خانواده

    34.خوندن چندکتاب در حوزه هایی که علاقه مند بودم

    35.حذف کردن اینستاگرام که منبع نشتی انرژیم بود

    36.تجربه رقصیدن راحت بدون ترس در مجلس عروسی

    37.تجربه خوردن غذاهای جدید

    38.افزایش حقوق و پاداش هام تقریبا دوبرابر سال قبل

    39. مدیرام رفتارشون خیلی باهام خوبه وقتی مرخصی میخوام یا خواسته ای دارم اصلا نه نمیگن بهم

    40.افزایش دوبرابری پس اندازم نسبت به قبل با پول رفیق تر شدم ولی هنوزم جای کار دارم

    41.بستن حساب بانکیم که سود ماهیانه میگرفتم و خرید دلار و سکه باهاش

    42.دریافت هدیه از محیط کارم

    43.دریافت هدیه های زیبا برای تولدم

    و کلی اتفاقات ریزتر که خدارو شکر میکنم براشون

    اما خواسته هام در سال 1402 به امید هدایت الله مهربانم:

    1.مهمترینش اینه میخوام تو مهارتی که بهش نسبت به بقیه کارها بیشتر علاقه مندم پیشرفت کنم لیرزی و انقدر این شاخه اون شاخه نپرم همین رو ادامه بدم و کسب و کار مستقل خودم رو به صورت تکاملی شروع کنم ان شاالله

    2. توی زمینه ارتباطات بیشتر باید روی خودم کار کنم

    3. استمرار و تعهدم رو قوی تر کنم و تصمیم گیریم رو پرورش بدم

    4.رسیدن به درآمد +20میلیون نمیدونم چطوری فقط میخوامش

    5.خرید خونه مستقل مجردی برای خودم به نام خودم نقدی نمیدونم چطوری ولی میخوامش

    6.خرید 206 سفید برای خودم به نام خودم نقدی نمیدونم چطوری ولی میخوامش

    7.قدرت حل مسئله پیدا کنم و از مسائلم بزرگتر بشم

    8.ورزش رو پیگیرانه انجامش بدم و پیاده روی هم طبق روال ادامه بدم

    9.گذشته رو حذف کنم از ذهنم

    ان شاالله با هدایت الله مهربانم به تمام خواسته هام میرسم فقط باید طرف خودم رو به خوبی انجام بدم بقیه اش کار خداست

    بماند به یادگار از 27اسفندماه 1401

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 917 روز

    دروداستادعزیزم ومریم جان زیبایم

    وهمه دوستان عالیم

    طی دوماه گذشته به لطف خداوندمهربان ووجود

    شماودیدن هرروزفایل هاوتکراروتمرین که جزئی

    ازبرنامه روزانه خودم وعزیزدلم شده هرلحظه شاهدمعجزاتی وصف ناپذیرهستیم ….

    یکی ازکبوترهای عزیز دلم که مدتی رفته بود

    واین کیوترنژادنادری داردوخودهمسرم اززمانی

    که کبوترنوزاد بودبهش غذا میداد،پرکشیدورفت،

    همین دیشب بهش خداوندالهام کردکه برنامه

    دیوارراببیندوخداروشکرشخصی آگهی فروش کبوتر

    روزده بودوماتونستیم کبوترروبایه مبلغ بیشترازمبلغی که فروشنده درخواست کرده بود

    خریداری کرده ومجددکنارخودمان داشته باشیم

    هرچه ازوجودتان بگویم کم است استادجان ومریم عزیزم عشقین به خدا….تمام زندگی من وعزیزدلم لبریزازشماست چقدرعزیزودوست داشتنی هستید…..

    هرلحظه شکرگزاری ودیدن سلول به سلول داشته هایمان

    چقدرشکوهمندوپرعظمت است همین که آرامش وعشق وشادی راباتمام وجودت احساس‌ می کنی

    ودیگربیخیال هرچیزی می شوی ، انگارهمه چیزهایی که زمانی خواسته ات بود آرام آرام

    بدون تقلا وحرص بیخودی ،باقلبی آرام وباهرلحظه

    شکرگزاری ودیدن این همه زیبایی وشکوه وجلال خودش به زندگیت تزریق می شودو

    حاضرنیستی آرامش عشق،توکل،ایمان،شادی وسلامتی راباهیچ چیزی عوض کنی ومن به این

    جایگاه رسیده ام وچقدرهرلحظه حالم عالی ست

    ازمطالب دوستان عالیم هم سپاسگزارم

    همگی درپناه خداوندمهربانم همیشه

    شاد،سلامت،ثروتمندوعالی بدرخشیم…. الهی آمین

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    زهرا وثوقی گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    به نام خداوندی که من را انسان آفرید

    تمرین بخش اول :

    اتفاقات خوب و تجربه های عالی که در سال 1401 کسب نمودم :

    1_خریدن یه گوشی a52 ( که جزئ از خواسته هام بود)

    2_خرید یه خونه عالی

    3_شروع خوندن قرآن

    4_خریدن یه سفره هفت سین خوشگل

    5_مدارمو آوردم بالا و در مدار خواسته هام قرار گرفتم( در مدار ماشین هایی که حتی من اگه بالا شهرم میرفتم اونا رو نمیدیم چون توی مدارش نبودم ولی الان خدا رو هزار مرتبه شکر در مدارش هستم)

    6_دیدن سریال سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت

    7_ترک خوراکی های مضر مثل ، نوشابه ، چیپس ، پاستیل و…

    10_مهاجرت ( از مکانی به مکان دیگر که پر از زیباییه پررررررر از قشنگیه و پر از ارامشه)

    در نهایت موفقیت ها و تجربه هایی که گفتنی نیست حس کردنیه : حس خوبم ، آرامشم ، رابطه ی قوی که با خداوندم دارم ، زندگی فوق‌العاده که برای خودم دارم خلق میکنم ، متفاوت بودن از این جامعه پوچ ، داشتن باور های خالص که همشو اول مدیون خدا بعد استاد عزیزم هستم ، کلییییییییییییی تغییر کردن در عرض یکسال تغییر های باور نکردنی و…. اگه بازم بخوام بنویسم تا آخر عمرم باید بنویسم

    تمرین بخش دوم :

    اتفاقات و تجربه هایی که میخوام در سال 1402 به دست بیارم :

    1_رفتن به باشگاه

    2_رفتن به کلاس زبان

    3_خوندن کتاب (( چگونه فکر خدارا بخوانیم؟ ))

    4_درست کردن پاورپوینت خواسته ها

    5_یادگیری میکاپ به صورت تخصصی

    6_شروع روزه و نماز

    7_دیدن کیلیپ های بیشتر استاد عزیزم

    تمام

    درنهایت من یکی از کامنت دوستان رو پارسال یعنی سال 1400 دیدم که گفته بود من امسال رو سالی پر از نعمت و ثروت نامگذاری میکنم من هم پیش خودم گفتم پس منم همین کارو میکنم و استاد عزیزم امسال سالی پررررررررررر از نعمت زیبایی و پررررررررررررررررررر از ثروت بود یعنی سال 1401 یکی از فوق‌العاده ترین سال های عمرم بود در حدی که اگه بگن توی این 17 سال زندگی بهترین سال عمرت کدوم بود میگم سال 1401

    و قطعا سال 1402 هم سالی پر از نعمت ثروت زیبایی و حال خوب و اتفاقات فوق‌العاده اس من همینجا در تاریخ 1402/12/25 میگم

    سال 1402 رو سالی پر از نعمت و ثروت و حال خوب نمامگذاری میکنم

    از همون اول سال اتفاقات فوق‌العاده ای میوفته همون جوری که پارسال افتاد

    و زهرایی که بیییییییییی نهایت نسبت به زهرای پارسال تغییر کرده البته زهرای پارسالم یعنی 1401 خیلی عالی بودا و بازم عالی تر شده چون هیچ محدودیتی برای رشد وجود نداره

    اونقدری تغییر کرده که کلمات نمیتونن توصیفش کنن

    استاد عزیزم و مریم جانم عاشقتونمممممممم ‌که انقدر سوالای قشنگی برای بخش تمرین ها میزارین که قشنگ مغز آدمو شخم بزنه

    بی نهایت دوستون دارم با تمام وجود شما رو بخشی از خانوادم میدونم بهترین استاد دنیا و مریم جانم از راه دور جفتتونو میبوسم و بقل میکنم عاشقتونمممممممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    صبا گفته:
    مدت عضویت: 2035 روز

    بنام خداوند مهربان

    اتفاقات زیبایی که خودم و جهان برای من رقم زد:

    فروردین ماه برای خودم کیک تولد مورد علاقه ام رو سفارش دادم.

    تو اردیبهشت با خانواده ام یک سفر شمال رفتیم و من طبیعت زیبا و بکر و دریای زیبای خزر رو دیدم و لذت بردم.

    تو تیرماه یک سفر مجردی به تهران رفتم پیش دوستام که چندسال بود همو ندیده بودیم.

    کنسرت خواننده مورد علاقه ام رو رفتم با دوستم و عالی و لذتبخش بود.

    خبر بارداری خواهرم رو شنیدم و کلی ذوق کردم که دارم خاله میشم.

    تو شهریور گوشی آیفون 11 رو تعویض کردم و آیفون 13 خریدم.

    تو مهرماه از یک اتاق کوچیک تو اداره اومدم به یک اتاق بزرگ با پنجره بزرگ رو به حیاط که فوق العاده است.

    تو آبان ماه برای خودم یک رولباسی زیبای طلا خریدم.

    تو دی ماه رییس مبلغ اضافه کار من رو زیاد کرد.

    الانم که اسفند 1401 هستیم باز مبلغ اضافه کارم زیاد شد و تقدیرنامه گرفتم از استان بخاطر کارم.

    خدایا هزاران هزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    خانواده ی رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1866 روز

    دختر خانواده:

    سلام به استاد خوبم و خانم شایسته عزیز و دوستان

    اتفاقاتی که دوست دارم در سال 1402 تجربه شون کنم.

    یکسری هاشون ادامه ی روندی که توی سال 1401 شروع کردم هست، مثل طبیعت گردی، سفر، گردش و دیدن جاهای جدید.

    مطالعه ی زبان انگلیسی و یادآوری چیزهایی که بلد بودم و یادگیری چیزهای جدید، به طور جدی، با برنامه ریزی، و البته با لذت بردن ازش، که طبق تجربم مطمئنم که آسون و روون پیش میره‌.

    دوست دارم توی کارهام بیشتر مستقل باشم.

    دوست دارم دوباره رانندگی رو شروع کنم و دوباره کسب مهارت کنم چون همه اش یادم رفت‌!

    میخوام باور های خوب بسازم امسال.

    برای این کار میخوام وقت و زمان و انرژی بگذارم.

    دارم روتین می‌سازم و دارم سعی میکنم بهش عادت کنم.

    اینم اولین بارمه، من تابحال توی زندگیم روتین و برنامه ریزی اینقدر خوبی نداشتم‌.

    دارم سعی میکنم ساده شروع کنم.

    و از برنامه ای که امسال داشتم قدرت بگیرم برای سال بعد.

    دارم عوامل حواس‌پرتی و اتلاف وقت رو حذف میکنم.

    و ورودی ها رو بیشتر کنترل کنم.

    که خودشون البته کم کم حذف شدند، هرچقدر من هدف پیدا کردم و جدی شدم و دیدم نیازمند اصل گرایی و تمرکز هستم.

    خیلی میخوام که بیشتر و بیشتر روی اصل بتونم تمرکز کنم.

    ساعت خوابم رو میخوام تغییر بدم، روند تکاملی اش رو طی کردم خداروشکر. میدونم اینجوری وقتم خیلی بیشتر میشه.

    پارسال ماه رمضون برای اولین بار شروع کردم خوندن قرآن، امسال میخوام نوعی از روزه رو بگیرم، به جزئیاتش دارم هدایت میشم.

    خیلی دوست دارم اون 1 ماه رو تا جایی که میتونم به کنترل ذهن بپردازم، تا بعدش مسیر روون شه برام.

    روابط اجتماعی ام رو 1 مرحله ببرم بالاتر.

    چند تا عادت بد ترک کنم و چند تا عادت خوب بسازم:

    قضاوت رو بذارم کنار نظارت کردن رو یاد بگیرم.

    حسادت رو بذارم کنار تحسین کردن رو یاد بگیرم.

    عقب انداختن کارها رو ترک کنم و به موقع عمل کردن به ایده ها رو تمرین کنم.

    کنار گذاشتن عیب پیدا کردن و تمرکز بر نکات مثبت.

    خیلی خیلی بیشتر باید بنویسم و حتما کامنت بگذارم.

    جزو روتین ام گوش دادن وویس ها و خوندن کامنت ها هست حتما حتما‌.

    پول بسازم، از هرچقدر هم کم شروع کنم، شروع کنم.

    به خصوص از علاقه ام شروع کنم به عمل به هر ایده ای که میاد و این مسیر تکاملی رو شروع کنم.

    همزمان روی باورهای مالی ام کار کنم.

    خواهشا یه کم ورزش کنم! اینم هرچقدر کم!

    دوست دارم تجربه کردن اولین بارها امسال هم ادامه داشته باشه برام.

    سال جدید هم مثل سال‌های اخیر میخوام بهترین سال زندگیم تابحال باشه و میدونم الان تصورش رو نمیشه کرد و خیلی عالی از آب در میاد ایشالا.

    تمرکز تمرکز، واقعا میخوام بتونم تمرکزم رو بالا ببرم با تمرین. چون بهترین نتیجه ها از تمرکز میاد.

    پارسال به چند تا از آی ویش هام رسیدم امسالم دوست دارم برسم، فهمیدم که خیلی تجربه ی غنی ای هست.

    دوست دارم عکس ها و فیلم های قشنگی بگیرم و متن های قشنگی بنویسم و لذت ببرم از خلاقیت خودم.

    دوست دارم مسائل جسمی جزئی ام هم بر طرف بشوند.

    دوست دارم توی زندگی روزمره ام احساسات بهتری داشته باشم.

    آرامش. صلح، احساس مفید بودن، عشق.

    رشد شخصیتی و استقلال، خودباوری و عزت نفس بالاتر میخوام.

    دوستی های خوبی میخوام.

    دوست دارم بتونم زبان بدنم رو به سمت قوی بودن تغییر بدم.

    دوست دارم دوره هایی ‌که ندارم رو بخرم.

    نمیدونم چرا ذهنم گیر داده به این قضیه ولی دوست دارم یک سفر عالی و قانونی به جنوب برم!

    دوست دارم حسابی رشد تکاملی کنم و حسش کنم و اتفاقات خوبی که نمیتونم حدس بزنم رو تجربه کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مهدی بیرانوند گفته:
      مدت عضویت: 1850 روز

      احسنت دوست عزیز ⁦(⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)⁠⁩

      واقعا خیلی خیلی بشدت زیاد زیباس که کل خانواده با هم تو این فضا هستید و از این اکانت باهم استفاده میکنید .

      برای من که به شخصه خیلی جالب بود .

      و همینطور تحسینتون میکنم برای اهداف زیباتون .

      من هم به نشانه هایی برای ورزش هدایت شده بودم . الان که کامنت شما رو خوندم . همون طور که گفتید عقب انداختن کار هارو میزارم کنار و همین بعد از ظهر ، یعنی یه سه ساعت دیگه میرم کلاس پینگ پنگ .

      اتفاقا جالبه که به رانندگی هم اشاره کردید . من خودم تازه گواهی نامه گرفتم . این رو هم به عنوان یه نشونه برا خودم میبینم که شروع کنم به استفاده از ماشین و ترسمو کنار بزارم .

      خدایا شکرت . تا همین چند ماه پیش شوخی میکردم با بابام میگفتم ماشینو بده میخوام دور بزنم . و پدرم میخندید به شوخیم . الان دیگه واقعا میخوام ماشینو بگیرم ⁦(⁠。⁠•̀⁠ᴗ⁠-⁠)⁠⁩

      و اتفاقا خود بابام هم خیلی خوشحال میشه از این قضیه . خدایا شکرت .

      دوست من امید وارم در رسیدن به هدف هاتون موفق باشید

      ⁦⁦(⁠◠⁠‿⁠◕⁠)⁩

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    خانواده ی رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1866 روز

    دختر خانواده:

    سلام به استاد خوبم و خانم شایسته گل و دوستان

    امسال برای من سال اولین بارها بود و پر از تجربیات جدید بود.

    از یک تحویل سال متفاوت شروع شد، برای اولین بار سال تحویل رو با دوست ام بودم و در سفر و نه خانواده و خونه و روتین همیشگی.

    اولین شب عید و سال تحویلی بود که شمال بودم.

    12 روز عید میزبان دوستم بودم شمال و با خانوادم و در سفر و گردش هرروزه، تولد گرفتیم برای دوستم، بهترین خوراکی ها رو خوردیم، بهترین هوا رو تجربه کردیم و طبیعت گردی کردیم.

    شب جنگل رفتیم و آتیش روشن کردیم و نشستیم توی تاریکی.

    و بعد از سالها اتاقی رو به مدت 12 روز با کسی به اشتراک می‌گذاشتم.

    بعدش رفتم تهران 10 روز خونه تنها بودم‌.

    تصمیم خانواده برای مهاجرت به شمال قطعی شد و شروع کردم کارهام رو تهران انجام دادن و تموم کردن.

    رفتیم عید دیدنی مختصر در 3 روز و فشرده و چون دیگه از تهران رفتیم فکر میکنم اون آخرین مهمونی های عید دیدنی میشد!

    و حتی خونه ی فامیل های جدیدی هم رفتم.

    برای اولین بار رفتم خونه ی دوست هام و شب رو موندم و خونه ی مادر بزرگ دوستم.

    و اولین باری بود که خانواده ی دوستام و حتی فامیل هاشون رو می‌دیدم و کلی آدم جدید دیدم امسال.

    طی مدت کوتاهی بارها و بارها دوستام رو دیدم و خوش گذروندیم قبل از اینکه بیام شمال.

    روز اول ماه رمضون برای اولین بار توی عمرم شروع کردم به مطالعه ی قرآن و کلی طولش دادم ولی با ترجمه های مختلف خوندمش و مطالعه اش رو به خوبی تموم کردم. و بار دوم حتما راحت تر میخونم اش.

    یکی از دوستام برای اولین بار اومد ویلای شمال ما و میزبانش بودم و 3 روز کلی خوش گذروندیم و 2 تایی کلی گپ زدیم.

    قبل از اینکه به شمال مهاجرت کنم کلی کارای عقب افتاده تهرانم رو انجام دادم که فکر می‌کردم وقت هست و پشت گوش می‌انداختم، مثل گرفتن مدرکم از دانشگاه! کارای دندانپزشکی داشتم اونم تکمیل کردم.

    سیم کارت هام رو قبل از سن قانونی خریده بودم، به نام مامانم بودند، رفتم به نام خودم کردم، و دائمی شون کردم.

    اولین باری هست که سیم کارت دائمی دارم اونم خط رند. کلی خدمات رایگان هم بهم تعلق گرفت.

    برای اولین بار اینترنت 1 ساله و 6 ماهه خریدم، و پولش رو پرداخت کردم. چون همیشه ماهانه می‌خریدم.

    و تیرماه برای اولین بار در عمرم به شهر دیگه ای مهاجرت کردم، از تهران به روستایی در منطقه بابلکنار مازندران. از پایتخت به روستا (برعکس بقیه آدم ها!)

    توی خواسته های سال قبلش نوشته بودم دوست دارم یه جایی از نظر آب و هوا عالی زندگی کنم و خیلی دوست داشتم که پنجره ی اتاقم ویوی خوبی داشته باشه به کوه و درخت و… ولی فکرشم نمی‌کردم اینجوری بشه!

    چون خونه ای که شمال در دسترس ما بود، 1 خواب بود مجبور شدیم تغییراتی ایجاد کنیم و 3 خواب بشه. برای من اتاق ساختند! بهترین جای پذیرایی! با ویوی عالی، درخت انار کنار پنجره است، ویو تپه ی سرسبز و دلباز و خونه های روستایی.

    آفتاب خور ترین پنجره ی خونه رو داره!

    امسال، چون از منطقه ی امنم خارج شدم، بیشترین جاهای جدید رو رفتم دیدم، از فروشگاه، خیابون، مسیر، جاده و محله های جدید، طبیعت گردی و سفر و شهرستان های اطراف بگیر تا آدم های جدید زیادی که دیدم‌.

    آنقدری که حسابش از دستم خارج شده.

    برای اولین بار بود که داوطلبانه آزمایش چکاب کامل خون می‌دادم، اونم در بهترین آزمایشگاه اینجا.

    (کلا چون سرم گیج میرفت سر آزمایش دادن خوشم نمی‌اومد ازش و هزینه ی کاملش برام زیاد بود، ولی این بار داوطلبانه خودم آزمایشگاه رو پیدا کردم و اتفاقا تنهایی رفتم و خانوادم بعدش اومدند دنبالم هیچی هم نشد همه چی عالی بود)

    این اوایل تابستان هست، و بعدش که هی توجه کردم به اولین بارها* هی بیشتر و بیشتر خودم آگاهانه رفتم دنبال تجربه ی اولین بارهای بیشتر و بیشتر به خصوص با شروع دوباره ی دوره ی عزت نفس.

    بعد از چند ماه رفتم اولین سفر تفریحی به تهران همراه پدرم چون کارش هنوز تهران ادامه داشت تابستون، دوستام رو دیدم و کارامو کردم.

    برای اولین بار طلوع خورشید از دریا رو رفتم نشستم قشنگ تماشا کردم‌.

    قطع رابطه های جدیدی داشتم امسال!

    برای من اولین باری بود که یکی از اقوام درجه 1 فوت می‌کردند ولی فهمیدم که وقتی توی مدار غم نباشی جهان جلوی ورود غم به زندگیت رو میگیره.

    تو که با غم قهر باشی غم هم دیگه تحویلت نمی‌گیره.

    خیلی خیلی بیشتر به خودشناسی رسیدم، چون وقت زیادی گذاشتم و خودآگاهی ام رو حفظ می‌کردم و افکارم رو نظارت می‌کردم و سعی می‌کردم از هر اتفاقی درسی بیرون بکشم.

    خیلی درس های زیادی گرفتم امسال.

    یه تولد فوق العاده داشتم. یه روز آرام رو گذروندم و به خدا گفتم هدیه تولدم رو از خودت میخوام. و پدرم بهم کادو داد، پس اندازم 2 برابر شد، دوستام از راه دور بهم تبریک گفتند.

    کتاب خوندم و نوشتم و کلی کیف کردم هوا هم بارونی و عشق بود.

    یهویی 12 شب دوستام سوپرایزم کردند از تهران اومدند خونه ما! کادوهای قشنگی بهم دادند، چیزایی که لازم داشتم و تجربه ی اولین بار کمپ زدن شب توی جنگل رو باهاشون تجربه کردم.

    یکی شون هم آقا بود و این اولین باری بود برای خودم و خانوادم که مهمونم آقا بود!

    کلا خانوادم هم اولین بارهای زیادی رو تجربه کردند امسال.

    یه دستگاه اسپرسو ساز عشق خریدم هرروز کیف میکنم باهاش.

    بعد از 8 سال گذاشتم موهام بلند بشه.

    برای اولین بار تمرکز لیزری گذاشتم روی دوره ها و سایت، برای اولین بار: کامنت گذاشتم، عکس پروفایل گذاشتم.

    و خانوادم هم همینطور. اولین باری هم بود که تمام جلسات دوره هایی که داشتیم رو تصویری اش رو هم گرفتیم و دیدیم. قبلا بیشتر صوتی.

    تمرینات بیشتری انجام دادم و بیشتر از همیشه وقت و انرژی گذاشتم.

    و خداروشکر خیلی انرژی ام سال‌های پیش بیشتر بود و خوابم با کیفیت و زودتر.

    نشستم برای خودم اکسل درست کردم از فایل ها، که به یه نگاه ببینم، موضوع شون چیه، تمرینش چیه، کی گوش دادم، نوت برداری کردم، کامنت گذاشتم یا چقدر کامنت خوندم.

    من از اکسل هیچی نمیدونستم ولی از پس این کار بر اومدم!

    توی گوشیم هم فایل هایی مثل مصاحبه ها رو عنوان اضافه کردم توی بخش البوم و خواننده و متن جلسه رو به لیریک اضافه کردم! با اپلیکیشن مناسب‌.

    از عضو های فعالی که توی صفحه اول سایت میاد هم شدیم!

    یه صفحه مجازی درست کردم فقط عکس و فیلم های گردش حال خوب میذارم، در حالی که قبلا اصلا فعالیت نمی‌کردم و دوست نداشتم چیزای شخصی بذارم. این سعی من بود و هست برای اهمیت ندادن به حرف مردم.

    برای اولین بار کفش کتونی مارک خریدم!

    فرداش رفتیم با قیمت پایین تر دومین کفش مارکم رو هم خریدم و خانوادم هم همینطور!

    خداروشکر

    امسال بلاخره فراق تمام شد و به رسالت ام هدایت شدم فهمیدم که نه، یادم اومد توی چی خوب بودم همیشه و همیشه بهش علاقه داشتم ولی به خاطر عدم احساس لیاقت و عزت نفس پایین و باورهای نامناسب‌ مالی، نمی‌تونستم درست ببینم اش.

    که با کار کردن روی دوره عزت نفس بلاخره این پرده از چشمم برداشته شد.

    و شروع کردم دارم مهارت هام رو دوباره کسب میکنم.

    برای اولین بار تنهایی پاشدم رفتم تهران، خونه ی دوستام، همزمان روزه ی فکری هم گرفتم و موفق شدم اوقات عالی ای رو داشته باشم و از پس چالش ها بر اومدم.

    کلی اولین بارهای زیادی رو توی همین سفر تهرانم تجربه کردم.

    فهمیدم میتونم قوی باشم و میتونم کنترل ذهن داشته باشم‌.

    یکی از همسایه های قدیمی مون اومد شمال 4 روز مهمان ما بود، طی همین 4 روز، اینجا 2 تا خونه اونطرف تر از ما ویلا اجاره کرد! و الان بعد 17 سال دوباره همسایه ی ما شد.

    امسال یکسری از مسائل جسمی ای که داشتم حل شد خدا رو شکر، به راحتی.

    الان رسما توی بهشت زندگی میکنم و کلی نعمت طبیعی توی زندگیم هست.

    به یکسری از ترس هام غلبه کردم و ازشون رشد کردم.

    برای خودم تبلت خریدم.

    یک خرید کاملا غیر ضروری و برای ای ویش و مطالعه کردن و چون دوست داشتم داشته باشم اش، یه روز دیدم پولش رو دارم، و به ذهنم رسید، اتفاقا اولین باری بود که اینترنتی سفارش میدادم به روستا، ولی نمی‌اومد رفتم از شهر تحویل گرفتم. و برای اولین بار برای وسیله ای بیمه می‌خریدم.

    نصف بیشتر پولی که برای تبلت داده بودم با کادوی روز دختر از طرف پدرم برگشت.

    بعدش روز مادر برای مامانم گوشی سفارش دادیم.

    امسال کلی کادو دادم مناسب های مختلف، کلی هم کادو گرفتم‌.

    اولین سالی هست که اینقدر آزاد با لباس هایی که راحته از لحاظ حجاب میرم بیرون، چون تهران نمیشد، اینجا میرم طبیعت آدمی اصلا نیست که بهم گیر بده!

    همه عکسام شده با کلاه و آستین کوتاه! هیچ مسئله ای هم نداشتم.

    البته جاهای شلوغ شهر لباس مناسب میپوشم چون اولویت ام راحتی فکری خودم هست.

    صلح بی نظیری برقراره در خانه ی ما چون هیچ خبری از خبرها نیست و چون ما تهران خودمون رو از اخبار جدا کردیم، جهان جای فیزیکی ما رو عوض کرد.

    خداروشکر

    امسال برای اولین بار توی عمرم، دارم توی خونه باغ کاملا دربست زندگی میکنم، قبلا همش توی آپارتمان و حداقل خونه 2 طبقه زندگی کرده بودم.

    نه تنها همسایه بالا پایین نداریم بلکه همسایه بغلی ها تهرانی اند و خیلی کم میان انگار!

    کتاب های عالی ای خوندم، چون عاشق کتابم از خدا خواستم کتابی که میخونم واقعا کمک کننده باشه برام نه ورودی منفی‌ و همینم شد خدا رو شکر.

    امسال اولین باری هست که چند ماه 4 تایی با اعضای خانوادم صبح تا شب با هم هستیم و خدا روشکر صلح برقراره و همه چی خوبه.

    اولین باری هست که مزرعه ی حیوانات داریم! (به لطف جذب پدر مادرم با دیدن سریال های زندگی در بهشت!!)

    چندتا گربه ی ناز هم هستند میان و میرن، یکی شون کم کم اومده توی خونه دیگه.

    امسال غذاهای جدید زیاد خوردم و ذائقه ام چندین بار عوض شد.

    بابام روز پدر دلر شارژی خرید و برای اولین بار اوپن و شلف درست کرد، خونه کلی مرتب شد.

    من تهران وسایل دست دوم مون رو فروخته بودم از طریق اپ، ولی اینجا اولین بار بود که آگهی میذاشتم اونم توی روستا ولی چندین و چند وسیله اضافی و جاگیر فروختم.

    پدرم هم برای اولین کار قبلی اش رو ترک کرد و رفت دنبال علاقه اش، اینم خیلی جدید بود و انگیزه بخش.

    امسال اولین باری بود که مناسبت های مختلف رو جشن می‌گرفتیم، قبلا اهمیت نمی‌دادیم.

    اولین سالی که تمام لحظات تغییر فصل رو دارم میبینم توی طبیعت، هرروز.

    اولین سالی که پدرم روزپدر و شب عید سر کار نیست، چون قبلا کارش پوشاک مردانه بود.

    خانوادم هم کلی اتفاقات خوب داشتند که خودشون باید بنویسند.

    و خیلی چیزای خوب دیگه.

    برای تکمیل کردن این متن باید میرفتم سراغ خیلی از نوشته هام، متوجه شدم که اتفاقات ناجالب هم برام افتاده ولی اینقدر که با خودم تکرار کردم که امسال بهترین سال بود، و فقط چیزای خوبش رو لیست کردم و می‌خوندم، به عنوان سال خوب دارم ازش یاد میکنم.

    خیلی درس جالبی داشت برام.

    اینکه تصمیم با منه که سالی که گذشت سال خوبی بود یا نه؟ و سال بعد.

    و اینکه فهمیدم باید چیزای جالب کوچیک اش رو هم اهمیت بدم و حتما حتما بنویسم شون چون از یاد میرند و حیفه.

    چون می‌تونند بشن الگو برای باور اینکه زندگی من داره بهتر میشه.

    و مورد زیبای آخر تا کنون:

    توی دفترم نوشته بودم امسال زمستون دوست دارم از یه جای گرم و نرم بارش برف رو تماشا کنم. محل زندگی من هوا شرجی هست و اصلا برف نمیاد، تهران هم که دید من نیستم کلی برف اومد! و منم عاشق برفم.

    21 بهمن صبح روز تعطیل ساعت 7 بیدار شدم دیدم داره برف میاد برف. یعنی گفتم خدایا تا اینجا اومدی برای من؟ تا توی حیاط؟!

    اصلا توی رویام هم نمی‌دیدم اون جای گرم و نرم اتاقم و زیر پتوی خودم باشه‌.

    برف اون روز ساعت 5 صبح اومد و کلی نشست و ساعت 11 همون روز آب شد و رفت.

    انگار فقط برای دیدن من اومده باشه.

    تبدیل شد به یکی از دعاهام.

    دعای سال جدید من، برای خودم و خانوادم و دوستان سایت و استاد و خانم شایسته، این هست که امیدوارم اتفاقات خوب و نعمت ها مثل برف نم نم و بی صدا بیان و بشینند توی زندگی مون و قبل از اینکه همه جا سفید بشه بتونیم متوجه شون بشیم، که از تماشای بارش شون هم لذت ببریم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1917 روز

      سلام دخترِ نازنینِ خانواده محترم رضایی.

      اسمت رو نمیدونم عزیزم وگرنه با نامِ زیبای خودت بهت سلام میدادم.

      کولاک کردی دختر.

      عجب کامنتِ جذابی نوشتی.

      چقدر دقیق و مفصل از زیبایی ها و نعمت های سال 1401 ات نوشتی.

      از قلبم برات آرزو میکنم امسال تا الان و تا به آخرش برات سرشار از شادی و نعمت و آرامش بوده باشه و ادامه دار باشه همیشه.

      خیلی کیف کردم از روند تغییرات و بهبودها و اولین تجربه هایی که کسب کردی، نوشتی.

      زندگی در محلی خوش آب و هوا و زیبا نوش جانِ خودت و خانواده ی محترمت باشه عزیزم.

      داشتم کامنت آقای مهدی بیرانوند رو میخوندم هدایت شدم به کامنتِ شما و خوندن داستان آشنایی تون با سایت.

      بی نهایت برای خودت و عزیزانت آرزوی شادی و موفقیت دارم.

      انقدر از کامنتت خوشم اومد که گفتم حتما بیام و تحسینت کنم.

      این فایل یکی از فایلهای جذابی هست که من دوستش دارم و بارها و بارها کامنت نوشتم تو صفحه اش.

      کامنت شما باعث شد یادآوری شه برام و بیام از زیبایی های امسالم داخلش بنویسم.

      در پناه خدا باشی عزیزم، همه مون باشیم.

      خدایا شکرت که توی این سایت جذاب هستم، فایل گوش میدم و میبینم، کامنت میخونم و مینویسم و با یه عالمه انسانِ ناب و تجربیاتِ جذابشون آشنا شدم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    فروغ ریاحی فر گفته:
    مدت عضویت: 1570 روز

    به نام خدای مهربونم

    تمام اتفاقای خوب من در سال 1401 :

    من برای عید سال 1401 صاحب به سرویس طلای بسیار زیبا با سلیقه ی خودم شدم اونم از راهی که فکرش رو نمی‌کردم

    یه مهمانی بسیار عالی به خانواده ی عزیز خودم و همسرم دادم که بسیار لحظات زیبایی رو تجربه کردم .

    همسرم بهمدت یک هفته به ماموریت کاری رفت و من در این مدت که تنها بودم کلی رشد فردی داشتم که لذت بردم .چون تونستم به آموزشها عمل کنم .

    پایان سال تحصیلی کارنامه ی درخشان فرزندانم رو دیدم و کلی ذوق کردم

    .

    بیماری مادرم که مدتها دنبالش بودیم درمان شد و من مامور انجام این مرحله ی آخر کار بودم که در نهایت خبر خوش رو به خانوادم دادم و همه با هم خوشحال شدیم .

    و با مادرم چند روزی در سفر بودم که کلی خوش گذشت.

    در تابستان امسال کلی سفرهای زیبا به تهران و جاهای دیگه داشتم و در کنار چند تا از دوستای عزیزم بودم که کلی لذت بردم ..

    کلی خریدهای آنچنانی در این سفرها داشتم که تا به حال هرگز این همه خرید عالی و زیبا برای خودم و خانوادم نداشتم .

    صاحب ملکی در بهترین جای تهران شدیم که بسیار لذت بردم .

    یه سفر رویایی به شمال ایران داشتم با کلی گردش و تفریح و خریدهای آنچنانی که لذت بردم .

    در تمام این سال در کنار خانواده ی مهربون همسرم و خودم لحظات بی نظیری داشتیم .

    من از نعمت داشتن پدر و مادر ومادر شوهر مهربانم خیلی لذت بردم .

    ومن از داشتن خواهر و برادرهای خودم و فرزندانشان و خواهر و برادرهای همسرم و فرزندانشان و بودن در کنار اونها کلی لذت بردم.

    یه جشن تولد سوپرایزی از طرف همسرم داشتم که تا به حال این چنین هدایا ی گران قیمت و تولدی نداشتم ..

    من هم تولد همسرم رو خیلی زیبا سوپرایز کردم و در کنار بچه هام در کافه جشن گرفتیم که خیلی از این لحظات شاد لذت بردم .

    تونستم با پولهای فراوان در کارت بانکی ام برای همسرم هدایای ارزنده و زیبایی در امسال بخرم و کادو بدم که واقعا حس عالی است که تا به حال تجربه نکرده بودم .

    کلی در شهر خودم گشتم و تفریح کردم و به جاهای دیدنی رفتم و آثار باستانی رفتم که واقعا لذت بخش بود .

    روابط عالی رو با همه ی اطرافیانم تجربه کردم که واقعا تا به حال نداشتم

    .

    کلی عزت نفسم اعتماد به نفس عالی داشتم و تونستم به بهترین شکل در مجالس شادی تولد و عروسی شرکت کنم و بسیار زیبا خوشحالی کنم که تا به حال جرات انجام دادنش رو نداشتم .

    به راحتی تونستم به سبک خودم پوشش داشته باشم و لباس بپوشم که تا حالا جرات تغییرش رو نداشتم .

    به راحتی تونستم به شیوه ی خودم عبادت کنم که تا به حال جرات تغییرش رو نداشتم .

    کلی ایمانم و توکل رو به خدا بهتر کردم .

    در دوره های زبان شرکت کردم و دارم روی زبان خارجی ام کار میکنم که قوی ترش کنم.

    به یک جایی هدایت شدم برای برای لیزر کل بدنم به صورت مجانی و چقدر من از این کارم راضی هستم .

    چقدر نعمتها و ثروت‌ها ی زیادی برای من و همسرم و فرزندانم از در و دیوار برامون بارید و کل زندگیم رو متحول کرد و مورد لطف خدا قرار گرفت .

    کمر دردم به بهترین شکل ممکن و به صورت هدایتی به یک دکتر عالی رفع شد و سلامتی من بیشتر شد .

    در کل یک خانم قویتر و مستقل تر شدم که خودم از وجود خودم بیشتر لذت میبرم .

    افتخار آشنایی با چند استاد فرهیخته رو داشتم که وجودشان در زندگیم واقعا تاثیر گذار بوده .

    به تاترها و رستورانها با همسرم و بچه هام و خانوادم همراه با موسیقی زنده رفتیم و کلی لذت بردیم .

    برای دخترم مشاور مدرس عالی گرفتم و در مسیر درست دخترم رو کمک می‌کنه و امسال کنار دخترم بوده و هست که واقعا خدا رو سپاسگزارم .

    و اما آرزوهای من در سال جدید 1402:

    شخصیتم رو بازم بهبود بدم وو تبدیل به فرد بهتری بشم که دنیا رو به جای بهتری برای زندگی بکنه

    .

    روابط عالی تر و عاشقانه تر رو با همسر و فرزندانم تجربه کنم .

    به همه عشق و محبت بدم و همه هم به من عشق و محبت بدن .

    از آموزشهای استاد نتایج عالی بگیرم که بتونم بیام برای استاد از نتایجم بگم و هر دومون ذوق کنیم .

    دوست دارم همسرم خیلی راحت وارد این مسیر بشه و با هم قدم برداریم .

    دوست دارم اندامم زیباتر بشه

    شاداب و جوان و پرانرژی و سلامت باشم .

    سفرهای خارجی برم

    با افراد عالی در ارتباط باشم

    صاحب ثروت و استقلال در مادیات بشم .

    زبان خارجیم فول بشه

    شاهد موفقیت‌های فرزندانم در داخل یا خارج ایران باشم .

    در آینده که همسرم بازنشسته میشه در کنار هم به اوج برسیم .

    نعمتهای عالی رو در این دنیا به راحتی تجربه کنم مثل خونه و ماشین و ثروت و سلامتی و روابط و اندام و آرامش و حال خوب و ایمان و توکل و‌…عالی .که باعث لذت بیشترم در این دنیا بشه .

    و کلی آرزوهای دیگه دارم که حتما بهشون میرسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: