توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها - صفحه 2

2649 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی محمد خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2754 روز

    سلام خدمت همه ی عزیزان عباس منشی

    در سال 96

    همون ابتدای سال بود که با استاد عباس منش اشنا شدم و به صورت گروهی با جمعی از دوستان در ایام عید بسته روانشناسی ثروت 1 رو گوش کردم و نسبتا نتیجه هایی داشت ولیکن اروم اروم رهاش کردم و به کل فراموشم شد اما شغل های متعددی بهم معرفی شد حتی در برخی از موارد منو زوری میبردند سرکار اما من فقط از کار غیر فیزیکی خوشم میاد

    چندین ایده عالی به ذهنم زد حتی تونستم محصولی اختراع یا کشف بکنم که با اون نوعی چیپس و تنقلات بدون استفاده از روغن وکاملا مفید باشه درست کنم و دوست داشتم کارخانه خودم رو راه اندازی کنم که….

    کم کم اون انگیزه در من خاموش شد و تا آذر ماه مشغول کارهای فیزیکی بودم که اصلا با روحم سازگار نبود

    از آبان ماه با محصولات و فایل های استاد عباس منش و استاد امیر شریفی که در رابطه با قانون جذب تدریس میکردند شروع کردم و یک ماه بعد شغلم رو کنار گذاشتم تا سه ماه پایانی سال رو فقط تمرکز بر ساخت باورهام بکنم

    تا حدودی موفق هم شدم

    در این سه ماهه به قدری جذب داشتم که حد و حساب نداره و بخوام مو به مو تعریف کنم چندین صفحه میشه

    اما این سه ماه با اینکه خیلی مسائل و پیشامد(مشکلات)برام پیش اومد اما از پس همشون با توکل به خدا بر اومدم و کلا فولاد اب دیده شدم

    این سه ماه به اندازه تمام عمرم برام تجربه داشت

    اها راستی در همین سه ماه به قدری ایده به ذهن رسید که همه متعجب شده بودند و حتی چندین از اون ایده ها در حال اجراست و اسباب به اجرا در اومدنشونم خود به خود جور شد

    این ایده ها به قدری از لحاظ مالی قوی هستن که هیچ کس باور نمیکرد حتی خود من،اما میتونم بگم تک تک ایده ها پتانسیل درامدی میلیاردی داشتند تازه جالبیش این بود که تمام ایده ها غیرفیزیکی بودند دقیقا همون چیزی که من میخواستم و الان شرکاء و همکاران عالی دارم که بدون اینکه قدمی بردارم همه کار ها رو انجام میدهند!

    اما برای سال 97 خیلی هدف های بزرگی دارم که با اینکه چالش برانگیز هستند اما در دل هر کس ترس ایجاد میکنند ولی من عاشق ریسکم و در دل همشون میزنم

    امسال قصد دارم کارخانه خودم رو راه اندازی کنم و صدها سمینار در کشور برگزار کنم دوست داری سالی همراه با شکوفایی باشه

    کتابم رو به فروش میرسونم

    تیمم رو دارم کامل میکنم و بیزینس جدیدم رو در همین چند روزه استارت میزنیم

    و مهم ترین تجاربی که بیش از همه چیز دوست دارم اینه که ریز به ریز قوانین رو بفهمم به شکلی که با تمام وجودی من یکی بشه،دوست دارم فکر خدا رو بخونم

    دوستان واقعا دلتون رو پاک کنید خدا با دلتون صحبت میکنه،بهترین تجربه سال 96 من هم کلامی با عاشق ترین عشق دنیا بود،نمیدونم چجوری بیان کنم ولی من عاشقانه عاشق خدا هستم و اونم بیش از من عاشقه منه

    دوستان زندگیتون رو خدایی کنید بعد خواهید فهمید که از هیچ چیز نمیترسید!

    دوستان سال 96 خیلی برای من خوبی داشت مخصوصا 3 ماه پایانی ولیکن نتونستم حق مطلب رو ادا کنم و کامل بیان کنم و استاد ببخشید که نتونستم سخاوت به خرج بدم

    انشاالله سال 97 سال رشد ، شکوفایی و جهش مالیتون باشه

    خداوند یار نگهدارتان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
  2. -
    احد نوری زاده گفته:
    مدت عضویت: 3161 روز

    سلام به همه ی دوستان عزیز و استاد عباس منش عزیز.

    سال 96 برای من سال بسیار خوبی بود من چند سالی بود که در تهران کار میکردم روز سوم فروردین سال 95 در با ماشین تصادف کردیم و مهره ی سوم کمرم خورد شد و نخاع ام اسیب دید و به خاطر باور های محدود کننده به شهرستان کوچ کردم.

    و در شهرستان چند کار را شروع کردم و در هیچ کدام از آنها موفق نشدم.

    اواخر شهریور ماه تصمیم گرفتم به تهران بیام و کارم رو دوباره شروع کنم(من پیمانکار ساختمان بودم و هستم )

    وقتی تصمیم گرفتم بیام تهران خونه ای که تازه خریده بودم رو به بهترین قیمت اجاره دادم که همه میگفتن اصلا با این قیمت اجاره نمیره ولی اولین کسی که اومد خونه رو ببینه پسندید و بیانه داد و گفت من این خونه رو میخوام.

    ما اون خونه رو با همون شرایطی که خودمون میخواستم اجاره دادیم.

    و اومدیم تهران برای ما هم یک خونه بسیار عالی پیدا شد با صاحب خانه ای بسیار مهربان.

    همیشه دوست داشتم خانومم برای خودش کار داشته باشه که توی سالی که گذشت توی خونه داره با گوشی خودش کار میکنه که به جرات میتونم بگم یکی از اتفاقات عالی برای من بود.

    از روزی که به تهران اومدم درآمدم 4 برابر شد.

    بسیار شادتر نسبت به سال های گذشته بودم و به نظر خودم توانستم درک بهتری نسبت به قوانین جهان پیدا کنم که این مهم ترین موضوعی است توی سال 96 بهش رسیدم.

    اعتماد به نفسم افزایش پیدا کرده با رفتارم گفتارم تغییر کرده و اگه بخوام‌در یک جمله بگم زندگی رو زیباتر میبینم.

    اما در سال 97 میخوام به خیلی چیزها برسم

    میخوام روی باورهایم خیلی خوب کار کنم و امسال رو بهترین سال زندگی خودم بنامم

    درآمدم رو میخوام دوباره 4برابر افزایش بدم یک ماشین خوب میخوام بخرم.

    میخوام روی اعتماد به نفس و عزت نفسم کار کنم میخوام رابطه ام رو با خدا بهتر کنم.

    میخوام شادتر باشم.

    میخوام از کار و زندگیم لذت ببرم.

    و دوست دارم افسار زندگیم توی دستان خودم باشه و هر چیزی که دوست رو رقم بزنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
    • -
      Parvinrmn گفته:
      مدت عضویت: 3801 روز

      وااای

      نمیدونید چه حس خوبی بهم داد این کامنت ?

      من همیشه تصورم این بود که مردها دوست ندارند خانم ها استقلال مالی داشته باشند

      و به چشم زیاد ابن موضوع رو دیده بودم

      چون قوانین رو فهمیدم

      از خدا خواستم

      و بهش گفتم بهم نمونه هایی رو نشون بده که

      بر عکس از

      اینکه همسرشون مستقل باشه

      خیلی خوشحال بشن

      و حتی تشویقش کنند

      و این کامنت ???

      من واقعا سپاس گزارم از این ویژن زیباتون

      خدایا شکرت که نشونم دادی ? تو بی نظیری خدا

      و آرزو میکنم

      شما هم به یک عااالمه خواسته هاتون به زودی برسید

      و یک خانه عالی از خودتان

      یک ماشین بهتر از تصورتان

      ووو

      تبریک میگم

      و منتظر خبرهای خوبتان هستم .

      بازم مرسی ???

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سیدرضا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2965 روز

      خدایا شکرت که سال 1396 بهترین سال زندگیم بود چون:

      _باعشقم آشنا شدم، دقیقا همون کسی که میخاستم و مشخصاتشو نوشته بودم، بهترین دختر روی زمین و خیلی همدیگرو دوست داریم

      و خواستگاری رفتم و بالاخره اوایل 97 به هم رسیدیم و خوشحالم از بودنش

      _درسال 96 با سایت عباسمنش آشنا شدم و عضو سایت شدم و تقریبا همه ی فایل های رایگان رو بارها و بارها گوش دادم و به درک و احساس عالی رسیدم و بالاخره اوایل زمستان تونستم دوره واقعا عالی دستیابی به رویاهارو بخرم و دارم ازش استفاده میکنم

      _درسال 96 به یک آرامش خاص رسیدم چون تورو(خدا) بیشتر حس کردم بیشتر شناختم بیشتر درک کردم و به طبع به آرامش بیشتری رسیدم

      _با استفاده از فایلهای رایگان و دوره دستیابی به رویاها بالاخره در بهمن درآمدم 1/5 برابر شد و در اواخر اسفند به درآمد 4 برابری رسیدم

      _یه برف خیلی خوب و عالی اومد و لذت بردم از دیدن اونهمه سفیدی و زیبایی طبیعت و کلی عکس گرفتم

      _توی سال96 خودمو بیشتر پیدا کردم و بیشتر شناختم و اعتماد به نفسم بیشتر شد

      _خیلی درک و آرامش قوی با خوندن کامل کتاب رویاهایی که رویا نیستند پیدا کردم و میخام تا ابد و همیشه بخورمش چون خیلی احساس خوبی بهم میده

      _در این سال کنار خونوادم بودم و لحظات زیبای زیادی رو کنارشون بودم و از بودن کنارشون لذت بردم واقعا خانواده نعمت بزرگیه خدا جونم

      _در این سال علاوه بر روحم که آرامش بیشتری داشت، جسمم هم سالم بود و جز یک تب ساده اصلا مریض نشدم

      _در این سال به درک خوبی از شغلم رسیدم و تغییر شغل دادم و خوشحالم ازین بابت و البته از شغل قبلیم هم درسها و تجربیات خیلی زیادی گرفتم و واقعا خوشحالم ازینکه اون شغل رو تجربه کردم

      _تو سال 96 نگاهم به زیبایی ها خیلی بیشتر بود و بی نهایت نعمتی که در هر لحظه دارم رو بیشتر بهش توجه کردم

      _خیلی با بعضی از دوستام صمیمی تر شدم و واقعا لحظات و روزهای خوبی رو کنارهم بودیم

      _ توی این سال بیشتر به طبیعت رفتم و ازین نعمت بزرگ خیلی بیشتر لذت بردم نسبت ب سالهای گذشته و مطمئنم در سال 97 بیشتر ازین نعمت استفاده میکنم

      _تونستم با توکل به خودت هزینه های عقدم رو از جاهایی که توقع نداشتم جور کنم و این یک تجربه عالی از قانون بود

      _توی این سال خیلی از باور های غلطم رو متوجه شدم و تاحدودی اصلاح کردم و ادامه میدم روند ساختن باورهای درست رو، باورهایی مثل :اینکه ‌ سرنوشتم همیشه دست خودمه، خدا همیشه هوای من رو داره و بامنه، همیشه در سلامتی کامل هستم، ثروتمند شدن راحت و بدیهیه، پولدار ها آدمهای خوبین، تروتمند شدن راحت و طبیعیه، من همیشه میتونم شاد و خونسرد باشم،من همیشه انسان ارزشمندی هستم، همیشه بهترین روابط رو دارم و… خیلی باورهای خوب دیگه

      _تونستم در این سال از خیلی چیزها اعراض کنم

      _در این سال لحظات خوبی رو به یادت(خدا) آروم بودم و این یک لذت وصف نشدنیه

      _تونستم به لطفت در این سال به یک سری از اهدافم برسم و به یک سری هم نزدیک شدم و درمسیر رسیدن بهشون هستم

      _تونستم در یک همایش سخنرانی کنم و با ایمان به خودت به خیلی از ترسهام غلبه کردم

      _زمستان امسال هوا خیلی خوب بود و چون خیلی سرد نشد تونستم بیشتر کار کنم و روزهای بارانی قشنگی رو یه یاد میارم که در اون باران ها حسم عالی بود

      _در این سال لبخندهای زیادی دیدم ، لبخندها زدم و لبخندها ساختم

      _من در این سال تصاویر زیبای زیادی دیدم، میوه ها و خوراکی های خوشمزه زیادی چشیدم، حرفهای خوب و مثبت زیادی شنیدم، بوهای خوش زیادی رواستشمام کردم، عزیزان و خوبی های زیادی رو لمس کردم، احساس شادی و خوشحالی زیادی داشتم، لحظات شور انگیز و مثبت زیادی روتجربه کردم،خوشی ها و خنده های زیادی داشتم و…

      خدای من نمیدونم چجوری شکرت کنم بابت این نعمتها و بی شمار نعمت های دیگه ای که در این سال بهم دادی که زبانم از گفتن همشون عاجزه و لطفت شامل حالم بود و تنهام نداشتی در این سال

      خدا جونم بیشتر از همه شکرت بخاطر خودت که هستی همیشه و در همه جا با بندگانت

      خیلی دوستت دارم خدای من

      میخوام درسال 1397 این اتفاقات به لطف خدا برام بیوفته:

      _میخوام شخصیتم تغییر بیشتری کنه یعنی نسبت به سال های قبل خیلی با ایمان تر و شادتر و خونسرد تر و با اعتماد به نفس تر(خودمو خیلی بیشتر باور داشته باشم) و مثبت اندیش تر باشم جوری که بقیه تفاوت رو در دیدگاهم احساس کنن

      _عروسیم در 7 اسفند 1397

      _خریدن پژوپارس سفید مدل 97 با تودوزی قرمز و مشکی

      _آخر سال به هیچکس هیچ دین مالی یا غیرمالی نداشته باشم

      _خریدن وسایل خونم

      _رفتن به کربلا با همسر عزیزم و خونواده هامون

      _پیدا کردن شغل مورد علاقم و پیشرفت در اون شغل

      _سخنرانی های خوب در سمینارهای بیشتر

      _مسافرت به شمال و قم و مشهد با ماشینم و سفردونفره منوهمسرم به کیش

      _خریدن بسته روانشناسی ثروت 1 و عزت نفس

      _سلامتی کامل خودم و عزیزانم

      _خیلی شاکر خدا بودن

      _ثبت اختراع محصولی که در ذهن دارم

      _میخوام در این سال دست خدا باشم برای کمک به بقیه

      _تیک زدن تعهدی که نوشته بودم یعنی حداقل 5 برابر و بیشتر کردن درآمدم نسبت به دی ماه سال 96 و بدیهی شدن این درآمد برای من

      _میخوام در سال 97 آزادی زمانی خیلی بیشتری نسبت به سالهای قبلم داشته باشم در کنار کار پردرآمد و آسان و باپرستیژی که بهش علاقه دارم

      _میخوام در سال 97 خیلی بیشتر انسانها رو دوست داشته باشم و به عزیزانم بارها ابراز علاقه کنم

      _میخوام درسال 97 باورهای قدرتمند کننده رو جایگزین پاشنه های آ‌شیلم کنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    ساناز شاهزماني گفته:
    مدت عضویت: 2716 روز

    سلام به همه دوستانی که اینجا هستن و استاد عباس منش

    من از طریق همسرم با شما اشنا شدم و فایل هاتون رو گوش میدادم

    فقط دوست دارم بگم تک تک ،تک تک حرفایی از شما شندیدم واقعیه و با اینکه چیزایی هستن که نمیشه دید اما به خوبی میشه احساس کرد

    من تو سال قبل تونستم کارم رو راه بندازم برای خودم .خونه خوب بخریم و هزار تا اتفاق دیگه

    اما همیشه اتفاقات منفی رو میدیدم ولی از وقتی با شما اشنا شدم میتونم بکم با ارزش ترین چیزی که بدست اوردم احساس خوبه.با اینکه تموم اون اتفاقات ،الهامات و ایده ها و مدارها و اینها هم برام اتفاق افتاده و حتی قبلا هم اتفاق می افتد ولی من درک نمیکردم. و همه چیز سریع و راحت برام اتفاق میافتاد.

    امیدوارم همه زندگی بهتری داشته باشند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  4. -
    علی سادات گفته:
    مدت عضویت: 3453 روز

    سلام به خانواده دوست داشتنی عباس منش امیدوارم استم همه خوب سلامت باشند.

    در مورد دستاورد های سال قبل باید بگویم که سال قبل توانستم لیسانس خودم را در بخش اداره و تجارت بدست بیاورم دوم توانستم کتاب های موفقیت و کسبو کار و کارافرینی را مطالعه کنم و خیلی خوب و عالی بود و درس های زیادی از استاد عزیز و مهربان استاد عباس منش بگیرم که باعث شد تا عزت نفسم بالا برود و تصمیم بگیرم اهدافی بگذارم و صحبت های ایشان بود که به من قدرت شروع کسب و کار خودم را در سال قبل داد و خیلی خیلی خوشحال هستم که با چنین شخصیت مهربان که بدون در نظر داشتی تمام داشته خودشان در اختیار ما گذاشتن.

    و برای امسال یعنی سال 97 میخواهم بیشتر از داشته ها و آموزش های استاد یاد بگیرم الگو برداری کنم میخواهم به بسته ثروت 1 را بدست بیاورم و بیشتر بالای خودم و باورهایم کار کنم و میخواهم کسب و کارم را بیشتر و بیشتر ارتقا بدهم و بسیار زیاد خوشحالم که عضو خانواده گروه عباس منش هستم

    و جا دارد قدر دان و سپاسگذار فعالیت استاد عباس منش باشم ایشان به من الگو دادن تا به خواسته هایم برسم

    امیدوار هستم ایشان همیشه سر بلند شاد در تما عرصه های زندگیشان باشند پیروز و موفق و بیشتر از یک نفر باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  5. -
    میلاد صمیمی گفته:
    مدت عضویت: 3712 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان.

    حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که رب جهانیان است. بخشنده و مهربان است.

    مالک روز جزاست.

    پروردگارا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم.

    ما را به راه راست، راه کسانی که به آنان نعمت دادی، نه کسانی که به آنان غضب کردی و نه گمراهان هدایت بفرما.

    دوستان عزیز و استاد بزرگوارم سلام.

    به حقیقت که عزت خاص خدا و رسول او و مؤمنان است.

    بزرگترین دستاورد هر انسانی در زندگی، قرار گرفتن در مدار خداست.

    مدار خداوندی که احساس خوب می دهد، آرامش می دهد، نعمت و برکت می دهد، عزت نفس می دهد، آزادی زمانی و مکانی می دهد.

    دوستان عزیزم، نمونه و الگوی خوبی را خداوند در مقابلمان قرار داده، استاد عزیزمان که حرف هایش و عملش نشان از رابطه صمیمی و عاشقانه اش با همین خداوند دارد.

    من نیز از همین الگو طبعیت کردم، من هم در ابتدا فکر می کردم که ثروت را می خواهم، عزت نفس را می خواهم، آرامش را می خواهم تا به دیگران ثابت کنم که من دست کمی از شما ندارم. من می فهمم و شما نمی فهمید. همین خواسته هایی که افراد زیادی دارند تا خود را به دیگران ثابت کنند.

    اما خداوند هدایت می کند افرادی را که قصد هدایت شدن دارند، از استاد عزیزم آموختم که خواسته هایم زمانی اجابت می شود که با رب العالمین، صاحب تمام قدرتها، پیوند بخورم. نتیجه طبیعی آن، نعمت، ثروت، سلامتی، احساس خوب، عزت نفس و آرامش است.

    به حمد و لطف خداوند امروز در جایگاهی هستم که عزت نفسم قابل قیاس با سال گذشته نیست. به توانایی و قدرتی رسیدم که هم اکنون تمامی تصمیمات خودم را با قدرت، بدون توجه به حرف دیگران در کمال احترام به آنان با موفقیت می گیرم.

    وقتی خودم گذشته ام را مرور می کنم می بینم که چه پیشرفت بی نظیری داشتم، من که بدون اجازه خانواده ام حتی آب هم نمی خوردم، هم اکنون با تبعیت از آگاهی ها و آموزه های استاد عزیزمان ازدواج کردم و رویایی ترین ازدواجی را که می توانستم، رقم زدم. همه چیز به خودی خود، به آسانی، به راحتی اتفاق افتاد. مشکلات هم همگی تفریحی حل می شد و مرا قوی تر می کرد. اعتقادی به مراسم خواستگاری، عقد و عروسی به شیوه فعلی نداشتم و دیدم که قرآن هیچ کدام را تایید نکرده است. ازدواج واقعا بسیار راحت تر و لذت بخش تر از آن چیزی است که امروزه شاهد آن هستیم. متاسفانه بدعت ها و رسوم دست و پا گیر و رودروایستی ها مانع از شکل گیری روابط بی نظیری که استاد آموزش می دهند شده است. اما من بسیار فراتر از آنچه را که تصور می کردم و در دفتر خواسته هایم می نوشتم بدست آوردم، چون خواستن که با اعتماد به نفس متفاوت باشم.

    دوستان عزیزم، همه این ها زمانی اتفاق می افتد که عمیقا از صمیم قلب در پی تغییر باشید، به خداوند اعتماد کنید و به این درک برسید که تنها خداوند است که وقتی در مدارش قرار می گیرید همه چیز به بهترین شکل اتفاق می افتد، مشکلات زنگ تفریحتان می شوند و به مشکلات دیگران می خندید و خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزار خواهید بود که شما را عزیز کرده و منت هدایت قرار داده است.

    مدار خداوند مدار آرامش مطلق است. آرامشی که هیچ کس و هیچ چیز در جهان جز او نمی تواند آن را برایتان ایجاد کند.

    اگر ذهنتان مشغول است، اگر رفتار و گفتار دیگران شما را به هم می ریزد، اگر حرص می خورید، همه بخاطر این است که هنوز در مدار خداوند فرا نگرفته اید، نمی دانم چطور توصیف کنم، فقط بخواهید که خواهید یافت و با آموزه های استاد عزیزمان همراهی کنید.

    به یاد دارم که از صبح تا شب در مغازه ای کار می کردم، با مشکلات فراوان، مشتری های عجیب، همسایگان عجیب، اما به لطف خداوند امروز از خانه خودم کار می کنم، هر زمان هر کجا بخواهم می روم، آزادی زمانی و مکانی دارم. من هم مانند خیلی از شما روزی این اتفاقات برایم رویا بود اما ته قلبم می دانستم فقط باید ادامه دهم، کار نداشتم قرار است چه شود یا چه طور شود، فقط می دانستم مسیرم درست است چون احساسم بی نظیر بود.

    به تک تک آموزه های استاد عزیزمان با دقت گوش کنید. به شما پیشنهاد می کنم که حضرت مولانا را هم بیشتر بشناسید.

    افراد زیادی را می بینم که می گویند من که همه کارها را انجام دادم پس چرا نمی شود!!! من که همه محصولات را دارم پس چرا نشد!!! دوستان عزیزم، می شود، باز گردید و دل به خدا دهید، باز گردید و تسلیم شوید، خدایا تمام امور زندگیم را به تو می سپارم، خودت همه را برایم از نو بساز، در مسیر استفاده از فایل ها باید عاشق باشید باید دل را به خدا بدهید باید تسلیم شوید و خود را از نو بسازید. غرور را بشکنید و تسلیم شوید. خدا هدایت می کند به شرط اخلاص، به شرط پاکی دل، به شرط طهارت روح.

    سپاسگزار خداوند هستم که مرا از ظلمت به نور هدایت کرد و توفیق هدایت برای دیگران را نیز نصیبم کرد. دوستان عزیزم هر کدام از شما می توانید هدایت گر برای اطرافیانتان باشید، هم خودتان خوب زندگی کنید و هم جهان را جای بهتری برای زندگی کردن قرار دهید.

    استاد عزیزم سپاسگزارم، هرچه افراد با ایمان در جهان بیشتر می شوند احساس فوق العاده ای پیدا می کنم و امیدوارم که همگی کمک کنیم تا ایمان و دین خداوند را بالا و بالاتر ببریم.

    دوستان و استاد عزیزم همگی شما را به الله یکتا می سپارم و بهترین ها را از او برایتان خواستارم.

    در پناه الله یکتا باشید انشالله…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 102 رای:
    • -
      لیلا طهماسبی گفته:
      مدت عضویت: 3184 روز

      سلام آقای صمیمی دوست عزیز.. چه کار خوبی کردین که بازم برامون نوشتین من اونموقع ها که زیاد مینوشتین همیشه میخوندم.. خیلی لذت بردم .. خیلی سپاسگزارم ..خیلی عالی بود ..هدایت کننده .آرامشبخش.عالی…ممنونم از شما.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      نگار سلیمانی گفته:
      مدت عضویت: 3031 روز

      سلام

      برای شما خوشحالم برای خودم هم خوشحالم چون تو مدارِ دوستان باارزشی هستم مثل شما

      امیدوارم آگاهی، شادی، موفقیت و عشقتون در زندگی بیشتر بشه

      در ضمن با مولانا شناسی کاملا موافقم، خیلی اشعارش با حرفای استاد هم‌راستاس?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سمیه * گفته:
      مدت عضویت: 3831 روز

      سلام

      بسیار زیبا بود ….ممنونم.

      خوشحالم ابتدا بابت حضور خودم در مداری که اینهمه عشق و علاقه دررابطه دو زوج وجود داره و آرزوی خوشبختی و آرامش همیشگی رو برای شما در زندگیتون دارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        میلاد صمیمی گفته:
        مدت عضویت: 3712 روز

        سلام دوست عزیز، بنده توفیق این رو دارم که بتونم به دوستانم در زمینه رشد شخصیت و عزت نفس به صورت آنلاین و از طریق تلگرام آموزش بدم.

        همچنین نویسندگی رو هم شروع کردم.

        شما هم ببینید که چه توانایی دارید که می توانید به صورت غیر حضوری و از طریق اینترنت آموزش بدهید. هر شغل یا توانایی که داشته باشید در یکی از جنبه ها قابل ارائه به صورت اینترنتی خواهد بود.

        در پناه الله یکتا باشید انشالله

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ایمان نوروزی گفته:
      مدت عضویت: 3836 روز

      با سلام به آقا میلاد صمیمی عزیز.

      بهتون تبریک میگم که راه خداوند رو پیدا کردین و اون رو با همه به اشتراک میزارین.

      امیدوارم که در سال جدید، بیشتر از قبل به مسیرهای زیبای الهی هدایت بشین و پله های موفقیت رو هر چه سریعتر از قبل طی کنین و چراغی باشین برای هدایت دیگران به این مسیرهای زیبا و الهی.

      در پناه امن الهی شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در هر جهان باشین.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      عادل حسنی گفته:
      مدت عضویت: 3998 روز

      سلام دوست عزیز.

      بسیار خوب و معنوی نوشتید

      به راستی که چنین است با سپردن کارها به خدا دلها آرام میگیرد.

      من تفسیر مولانا را از کانال پرویز شهبازی پیگیری میکنم. خیلی راه گشاست .

      درواقع همان حرف های خدا و قرآن رو و عباس منش را میگوید.

      پیشنهاد میکنم از ماهواره یا از موبایل

      نگاه کنید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 964 روز

      باسلام و درود حضور دوست خوبم میلاد جان عزیز

      خیلی لذت بردم از کامنتتون که منو به خدایم نزدیکتر کردش حس خیلی خوبی داشتم وقتی کامنتتو میخوندم و این حس خوبم مجابم کرد برگردم بیام بهت پاسخ بدم و تحسینت کنم حال خوبی از شما گرفتم بسیار به چیزای خوبی اشاره کردین:

      من نیز از همین الگو طبعیت کردم، من هم در ابتدا فکر می کردم که ثروت را می خواهم، عزت نفس را می خواهم، آرامش را می خواهم تا به دیگران ثابت کنم که من دست کمی از شما ندارم. من می فهمم و شما نمی فهمید. همین خواسته هایی که افراد زیادی دارند تا خود را به دیگران ثابت کنند.

      اما خداوند هدایت می کند افرادی را که قصد هدایت شدن دارند، از استاد عزیزم آموختم که خواسته هایم زمانی اجابت می شود که با رب العالمین، صاحب تمام قدرتها، پیوند بخورم. نتیجه طبیعی آن، نعمت، ثروت، سلامتی، احساس خوب، عزت نفس و آرامش است.

      این چیزایی بود که تو کامنتتون نوشتین و قبولش دارم و این همه مدت دارم رو خودم کار میکنم تازه فهنیدم که من باید تمام خواسته هام اصل خودش باشه فقط بخوام به اون وصل باشم درسته من عاشق ویلاهای لاکچری در شهرکهای لوکس و لاکچری ساحلی و جنکلی هستم درست عاشق پنت هاوس هستم در زیباترین مکان عاشق داشتن ماشینهای روز دنیا عاشق رستوران گردی های عالی عاشق اینم آزادی زمانی و مکانی وومالی عالی داشته باشم تا هر وقت هر جا دلم میخواد برم و بیام هرجی دوست دارم بخورم، بپوشم ،

      درسته که دلم لباس های شیک میخواد تفریحات متعدد میخواد روابط رویایی آرامش حال خوب زیبایی در زندگی برکت در پولم برکت در عشقم برکت در روابطم برکت در دانشم برکت در مال ومنالم برکت در جسمم روحم میخواد همه این خواستنی ها کی انجام میشه زمانی که به اصل وصل باشم اصل کیه خداااااااا لاحول ولا قوه اله بالله العلی والعظیم وقتی با تکرار این ذکر تمام وجودم پربشه از خدا که تنها منبع قدرت و ثروت هست در دنیا آنوقت خود خدا برایم همه چی و همه کس میشود لاجررررررررررم و تمام.

      چقد اونجایی که گفتی اگه ذهنت مشغوله اگه با کوچکترین حرفی از کوره در میری اگه میبینی گیری تو کارت هست بدون دلت با خدا نیست دقیقااااا درسته همینی که گفتینه مشکل اصلی ما بقول یک دوستی از بی خداییه بی خدایییییی همه به زبان خدا خدا میکنیم و ولی دلمون بویی از خدا نداره واینه که مشکل و گیر در کارمون هست ما برای حل تمام تیازهامون یکراه داریم اونم وصل شدن به خداست باید هر روز همه جا بدنبال خدا باشیم باید هر روز خدا رو مهمون قلب بیمارمون کنیم تا بارش بارون خدا تمام کثیفی ها از درونمون پاک بشه و ثروت و نعمت خودش از درودیوار از زمین وآسمان بدتبال ما بیاد درست بقول حضرت علی که گفتن الرزق الرزقان

      دونوع رزق داریم یکی رزقی که ما میریم دنبالش دوم رزقی که اون میاد دنبالمون

      حال اختیار با ماست که بدنبال کدوم رزقیم و برای اینکه دنبال رزق ندوییم و خسته و درمونده نشیم و بشینیم تو عرشه کشتی تفریحی مون دراز کش روی تخت نرم و راحت مون پول همینجوری وارد زندگیمون بشه از داخل آب از اسمان بر ما بباره باید خودمون هرطوری هست به خدا وصل کنیم دمتگررررررم که چیز خوبی رو بهم یاداوری کردی چیزی که چندوقت پیش از رضا جان احمدی هم دریافت کردم ذکر اینکه اوست تنها منبع قدرت و ثروت و باید به او وصل بشم و وصل شدن به او اصلاااااا سخت نیست چون همه جا در هر لحظه حی وحاضر هست فقط من باید دستمو دراز کنم همین.

      بازم ممنونم از درس امروزی که از شما و دریا خانم گل گرفتم در روز نشانه امروزم متشکرررررم رفیق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    محمد زارع گفته:
    مدت عضویت: 3595 روز

    سلام بر استاد بزرگوار و همه دوستان هم فرکانسم

    سال 96سالی پر از اتفاقات عالی واسم بود.

    به ترتیب تاریخ میگم تا برسیم به پایان سال:

    1) رتبه 70 کنکور کارشناسی ارشدم بود و در رشته روانشناسی که دوست داشتم قبول شدم.

    درمورد کنکورم یادمه سال 90که کنکور کارشناسی رو دادم خیلی خیلی استرس داشتم و همه باید سکوت کنند تا من درسم میخوندم و من در شرایط بسیار ایزوله ای درس میخوندم و به هیچ عنوانم لذت نمیبردم و یادم شب کنکورکارشناسی فقط تونستم 1ساعت بخوابم و حالت روحی بسیار بدی داشتم وقتی نتیجه کنکورم امد 2000شدم و جالب بود دوستانی داشتم که خیلی خیلی کمتر از من درس میخوندن،تفریح میکردن و کارهای دیگه رتبه هاشون همشون سه رقمی شده بود اون موقع بود که به فکر افتادم و گفتم این راهی که من انتخاب کردم خیلی درست نیست که سال 91 با استاد از طریق دوره تندخوانی یزد باهاش آشنا شدم و تحول زندگیم شروع شد وقتی که تو این مدت روی خودم کار کردم در کنکور ارشدم کاملا از مسیر لذت بردم، تفریح میکردم، بادوستانم بازی میکردم و خیلی از کارهای دیگه ای که در کنکور گذشتم انجام نمیدادم دراین کنکور انجام دادم و در همه لحظات سعی میکردم احساسم رو خوب نگه دارم و شب کنکورم تا صبح به راحتی خوابیدم و رتبه خوبم کسب کردم.

    2)دومین داشته یا خواسته ای که در این سال بهش رسیدم درمورد سربازیم بود،باتوجه به اینکه من یکسال از فارغ التحصیلیم گذشته بود تیر ماه باید میرفتم سربازی و وقتی نتایج دانشگاه میومد از خدمت مرخصی میگرفتم و میرفتم دانشگاه. آموزشیم افتاده بود نیروی انتظامی مشهد و یه حسی بین خوف و رجا داشتم از طرفی مشهد دور بود و نیروی انتظامی بود که شنیده بودم خیلی سخت گیری میکنن ولی از طرفیم یه حسی بهم نیگفت این جا بهترین جا واسه توهست مطمئن باش.

    دوستان قسم میخورم تمام حرف هایی که اطرافیانم درمورد سربازی زده بودن که اونجا از کمدت دزدی میکنن، اذیت میشی، لاغر میشی، فقط باید بگی چشم،توهین بهت میکنن، هیچ کدامش واسه من اتفاق نیفتاد. من تو سربازیم نتنها لاغر نشدم بلکه چاق ترم شده بودم. نتنها اذیت نشدم بلکه تو گردان ما 4تا گروهان بود و جالبه فرمانده ما گشادترین فرمانده بود و شاید بگم ما نسبت به گروهان های دیگه خیلی خیلی کمتر تمرین میکردیم و بیشترین تشویقیم گروهان مامیشد. من چیزی به نام بشین و پاشو،خشم شب،دزدی تجربه نکردم جالبه درکمد من همیشه باز بود و هیچکسی چیزی بدون اجازه برنمیداشت. غذاهایی که ما میخوردیم:ماهی،مرغ، الویه و

    جالبه میوه ها شلیل،هلو،خربزه،هندوانه،و…

    من به هرکی میگم هیچکسی باور نمیکنه ما در این همه نعمت قرار داشتیم.

    چون ما مشهد بودیم بعضی وقت ها با قرعه کشی بچه ها رو صبحانه و ناهار حضرت میبردن و جالبه اسم من در همه این قرعه کشی ها بیرون آمد.

    3)بعداز آموزشی در مشهد، افتادم کرمان واسه خدمت و باتوجه به اینکه نتایج دانشگاهم آمده بود باید میرفتم مرخصی میگرفتم تابتونم دانشگاه ثبتنام کنم.

    چون من سه روز دفترچه خدمتم دیر پست کرده بودم اجازه ادامه تحصیل بهم نمیدادن و هرروز میرفتم نظام وظیفه ،اونا میگفتن که نمیشه فقط باید بری تهران درملاقات عمومی سردار ناجا اگه ایشون اجازه دادن شما میتونی ادامه تحصیل بدی. حالا درحین این کارها از سیرجان باهام تماس گرفتن و گفتن که اگه تافردا نیومدی سر خدمتت میشی سرباز فراری و کلا حق ادامه تحصیل نداری بعدش من باخونواده رفتم اونجا و جریان رو واسشون که توضیح دادم 13روزهایی که نرفته بودم که واسم مرخصی رد کردن و 12روزدیگه هم بهم مرخصی دادن تا برم ملاقات عمومی سردار تا اجازه ادامه تحصیل بهم بدن اینجا که اتفاقی که شاید واسه هیچکسی نیفتاده بود واسه من افتاد تا الان هیچ کسی یک ماه بهش مرخصی نداده بودن که به من دادن. وقتی که از سیرجان امدم فرداش ملاقات عمومی سردار بود که رفتم تهران و ایشونم تایید کردن و تونستم ادامه تحصیل بدم.

    اینها همه نتیجه احساس خوبی که من از قانون آفرینش یادگرفتم اینها باورداشتن به اینکه همه چیز خودبه خود درست میشه. دوستانم میگفتن کاری که تو در عرض یک هفته انجام دادی تا الان کسی نتونسته زودتر از سه ماه انجام بده و توخیلی خوش شانسی ولی از دیدگاه خودم اینها هیچکدوم شانس نیست اینها قوانینی هست که من دارم انجام میدم و باور دارم که کاملا درست عمل میکنه.

    3)مطلب بعدیم درمورد ارائه درس روانشناسی رشد دانشگام بود که من در دوره کارشناسیم به هیچ عنوانم ارائه هام رو خودم انجام نمیدادم و همیشه دوستانم واسم انجام میدادن. این دفعه چون علاقه داشتم گفتم بیام یه بار خودم انجام بدم ببینم چجوری میشه. موضوع ارائم همه دوستانم باید مقاله انگلیسی ترجمه میکردن ولی واسه من مقاله فارسی افتاد(به قول دیگران شانس)

    و وقتی ارائه دادم استادم گفت تا الان که من استاد شدم ندیدم کسی اینقدر عالی ارائه بده و اینقدر برموضوع مسلط باشه. اینم نتیجه باور داشتن به توانایی های خودم.

    4) مطلب بعدیم درمورد خواستگاری هست که کیسی که الان باهاش درارتباطم دقیقا اون خصوصیاتی که من میخوام رو داره شاید خصوصیات بدی هم داشته باشه ولی من یادگرفتم که فقط روی خصوصیات خوب خودم و اطرافیانم توجه کنم و از چیزهایی که خوشم نمیاد اعراض کنم.و جالبه اولین سوال من درجلسه خواستگاری این بود:

    خصوصیات خوب خودتون،پدرتون،مادرتون رو بگین.

    و تا الان که باهاش ارتباط دارم سعی کردم فقط روی خوبیها تمرکز کنم چون باوردارم که خوبیهای بیشتری واسم میاد.

    چون همدوماد آیندم رفیقم هست بهم میگه تو چه جوری هستی من هرکاری کردم نتونستم قبل از عقد با همسرم بریم بیرون و حتی تلفنی باهاش صحبت کنم ولی تو هرموقع میخوای باهاش بیرون میری،تلفنی باهاش صحبت میکنی،پدرزن اینقدر حامیت هست و…

    بهش گفتم همه اینها به باور هست همین.

    امیدوارم که نظرم بتونه به دوستان انرژی بده تا مسیر موفقیت و ثروت و آرامش رو راحتر طی کنن.

    واسه سال 97هم گرفتم پروژه کسرخدمتم هست که میخوام به راحترین شیوه بگیرم.

    داشتن رابطه عالی باهمسرم از طریق دوره عشق در روابط

    موفقیت مالی و گسترش کسب وکارم هست از طریق روانشناسی ثروت1٫

    به امید سالی پراز شادی،ثروت ،سلامتی و آرامش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 65 رای:
    • -
      مرضیه صالحی گفته:
      مدت عضویت: 3118 روز

      سلام آقای زارع…چقدر عالی بود که دیدگاهتونو نوشتید واقعا بهم احساس فوق العاده ای داد که تونستید انقدر خوب و به سرعت پیشرفت کنید…خداروشکر آرزو میکنم که این روند همیشه برایتان به صورت صعودی ادامه داشته باشد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      Parvinrmn گفته:
      مدت عضویت: 3801 روز

      باور کنید کلی قدرت به من داد کامنتتون

      اینکه این همه باور های غلط من رو

      مطرح کردید

      و عنوان کردید که خلافش رو تجربه کردید

      واقعا به من حس

      قدرت داد

      خدایا شکرت که این باور های درست رو نشون ما میدی ?

      تبریک میگم به خاطر موفقیت هاتون

      خوشبخت شاد و ثروتمند باشید ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        محمد زارع گفته:
        مدت عضویت: 3595 روز

        سلام

        ممنون

        خداروشکر که دیدگاهم یه دید جدیدی به شما داد تا بیشتر باور کنین که دنیا دستتونه و هرجوری خودتون میخواین میتونین بهش شکل بدین.

        ایشالا شماهم در مسیر ثروت،آرامش و سلامتی قرار بگیرین.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      حمیده مقدم گفته:
      مدت عضویت: 3895 روز

      سلام دوست عزیز اینقدر دیدگاهت قشنگ بود که اشکمو در آورد برات خیلی خوشحالم و امیدوارم هر روزت بهتر از دیروز باشه.

      سلام استاد جونم من اول گفتم نظر دوستان رو بخونم بعدش نظرمو بزارم.استاد خیلی دوستت دارم و از خدا سپاسگزارم که منو به مسیر زیبای زندگی هدایت کرد

      به امیددیدار معلم و چراغ هدایتگر زندگیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        محمد زارع گفته:
        مدت عضویت: 3595 روز

        سلام

        واقعا بهم احساس خوبی داد و اصلا فکر نمیکردم نظرم اینقدر جالب باشه که افراد بخونند چه برسه که بهشون روحیه بده یا احساساتشون رو برانگیخته کنه.

        خدا ممنونتم که این راه رو بهم نشون دادی تا در بین دوستان هم فرکانسم باشم و ازشون انرژی بگیرم و بهشون انرژی بدم.

        خانم مقدم امیدوارم شماهم در بین دوستان همفرکانس باشین تا پله های موفقیت رو یکی پس از دیگری طی کنین.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      اسامه پروین گفته:
      مدت عضویت: 3830 روز

      دوست و برادر عزیزم محمد زارع

      خیلی از شنیدن موفقیت هات خوشحال شدم و باور های خوبی رو بهم آموزش دادی که به خاطرش اول از خدای خودم و دوم از تو برادرم سپاسگزارم

      امیدوارم که هرلحظه باورهات عالی تر و بهتر بشه و خداوند در تمام لحظاتت حضور داشته باشه و موفق و سربلند باشی.

      چیزی که من فکر میکنم ر باره این که با روانشناسی ثروت 1 کسب و کارتون رو رشد بدین فکر و آرزوی خوبی هستش اما بقول استاد ما نباید دستان خدا رو ببندیم

      روانشتاسی ثروت 1؛ بقول خود استاد یادگار تمام عمر استاد هستش اما اعتقاد دارم پیدا می کنم که نباید دستام خدا رو در هیچ جا و هیچ کاری ببندیم همونطور که خودتون گفتید کارها خودشون درست میشن.

      وقتی خداوند این همه کار بار ما درست میکنه یقین داشته باش که اینو هم می تونه با بی نهایت دستاش برطرف کنه

      این حرفو نه به این خاطر که چون هنوز دوره روانشناسی ثروت 1 رو تهیه نکردم میگم بلکه به این خاطر میگم که احساس می کنم با این نحوه ی فکر شما داری رشد خودت و اومدن ثروت های بیشتر به زندگیت رو تا رسیدن به دوره روانشناسی ثروت 1 می بندی.

      و این یک فکر و یک باور محدوده که باید برطرفش کنی.

      بازهم ازت سپاسگزارم برادر عزیزم

      موفق و موید باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        محمد زارع گفته:
        مدت عضویت: 3595 روز

        سلام

        خیلی ممنون که وقت گذاشتید و دیدگاهم رو خوندید.

        این کامنت شما باعث شد که من دوباره دیدگاهمو بخونم و به یاد موفقیت های گذشتم بیفتم چون حدود سه ماهی بود که حضورم در سایت کمرنگ شده بود و انشاالله با کامنت شما بیشتر در سایت حضور داشته باشم و فایل های استاد رو مرتب گوش بدم تا از فرکانسش خارج نشم.

        درمورد روانشناسی ثروت1 خیلی تذکرتون بجا بود و من نباید دست خدارو ببندم و بذارم خدا خودش منو به بهترین جا ببره تا ثروت و نعمت بینهایش را نصیبم بکند و فکر میکنم این که دست خدا را باز بذاری خیلی خیلی سخت هست و یک ایمان و اعتقاد بی نهایت به قدرت،ثروت،علم و بزرگی خدا میخواهد و که این اعتقاد با انجام تمرین های استاد و گوش دادن به فایل هایش میسر میشود.

        به قول استاد ما باید تا آخر عمرمون تلاش و تمرین کنیم تا هم از فرکانس نعمت ها خارج نشویم و هم به موفقیت های بزرگتری برسیم.

        بازم ازت تشکر میکنم و خیلی ممنونم که وقت گذاشتی و دیدگاهم رو خوندی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    حسین جهانی گفته:
    مدت عضویت: 2884 روز

    سلام علیکم

    *

    متن من به علت طولانی بودن در یک نظر ثبت نشد و به همین خاطر در دو نظر پشت سرهم ادامه ثبتش کردم از دوستانی که محبت میکنن و مطالعه میکنن ادامه متن در نظر بعدی به ثبت رسیده

    *

    داشتم روی ایده خودم کار میکردم که گوشیم رو چک کردم و دیدم استاد فایل جدید گذاشته

    ساعت 4:30 دقیقه صبح هست و من انرژی خیلی زیادی داشتم که با دیدن این فایل انرژیم 1000 برابر شد دوستان

    جا داره اول از همه یه تبریک عید رو به همه دوستای گلم بگم و از صمیم قلب براتون آروزی شادی و آرامش تو سال 97 داشته باشم

    و همچنین تبریک فراوون به استاد بی نظیر و گروه فوق العاده مهربون

    یه موردی هم خیلی دوست داشتم بگم این هست که عاشق همه بچه های فوق العاده خانواده خودم یعنی عباسمنشی های بی نظیر هستم و چقدر زیاد از نظرات همه دوستان انرژی و عشق میگیره خدایی

    داش رضای عطار روشن که بعنوان برادر بزرگتر وقتی عکس پروفایلش رو میبینم انرژی پاک و الهیش بهم منتقل میشه، خدا میدونه چقد دوست دارم این بشر رو من

    هرکی با آقا رضا عطار آشنا نیست حتما بره و نظراتش رو بخونه اصلا عاشق این شخص میشید به جان خودم انقد که دوست داشتنی و با اخلاصه

    خواهر بزرگم لیلای شب خیز مهربون و دنیای آرامش بی نظیر و خواهرم ستاره بنی نجاریان گل و برادرهای فوق العاده ام کامران کامران فر و مسعود صالحی و سید کاظم دوست داشتنی و همه و همه بچه های خالص و بی نظیر این خانواده که باور کنید دوست دارم اسم همشونو ببرم اما موقعیتش نیست

    تا میتونید نظر بزارید که بدجوری حال میکنیم همه با هم

    ——————–

    نوشته من طولانی هست و ببخشید که حتی با حذف خیلی از جزئیات بازهم طولانی شد

    —————————————

    خیلی وقت بود که دوست داشتم از روند کسب و کار و زندگی خودم صحبت کنم اما فرصتش پیش نمیومد کاملا و وقتی الان تو این همه انرژی بی اندازه ای که داشتم استاد این مسابقه رو گذاشت با خودم گفتم اصلا این رو گذاشته که من بالاخره این کامنت رو بدم

    من خدارو شکر میکنم اگر برنده این مسابقه باشم اما واقعا دوست دارم بدون نیت مسابقه ای این صحبت هارو بنویسم تا که شاید تحولاتی برای خودم و دیگران به بار بیاره به کمک خداوند

    برای همین سعی میکنم خیلی صادقانه همه موارد رو بنویسم تا شاید درسی توش باشه برای دوستان و البته خودم

    ———————————

    برای نوشتن روند زندگی و کار و اهدافم دوست دارم نه فقط سال 96 بلکه گریزی بزنم به کمی قبل تر

    من روند تغییراتم رو دو سه سال از قبل از آشنایی با استاد و سایت در سال 93 اگه اشتباه نکنم شروع کرده بودم

    اما هیچ درک و انسجام درستی از مطالب و قوانین موفقیت نداشتم تا آشنایی با استاد عزیز

    اما همون مطالعه پراکنده کتابهای موفقیت و سخنرانی های اساتید عزیز دیگه من رو به مدار استاد بزرگوارم عباسمنش رسوند که خدارو شکر میکنم از این بابت

    من در خانواده ای بزرگ شدم که علی رغم درآمد خیلی خوب پدرم به واسطه نبوغش (حتی در شغلی که 90 درصد هم شغلی هاش همیشه کار نداشتن و درآمد زیادی هم نداشتن) همیشه بدهکار بودیم و هنوز هم پدرم هست و خودم همینطور که در ادامه میگم

    ((یه پیام بازرگانی بزنیم؛ همین الان که داشتم مینوشتم صدای گریه دخترم که 15روزشه و بی اندازه خوشگل و نازم اومد رفتم بغلش کردمو یه بوسش کردمو بوی بی نظیرشو استشمام کردم و انرژیم دو میلیارد برابر شد))

    من یک فایل ورد در لپ تاپم دارم که از چند سال پیش اهداف و ایده ها و کارهای دم دستی و آیندم رو در اون یادداشت میکردم

    من در سال 93 هنوز شناخت درستی بر قوانین نداشتم و از سال 94 با استاد آشنایی و همراهی بیشتری پیدا کردم

    در فایل ورد خودم اهدافی رو برای سال 93 گذاشته بودم که الان وقتی نگاه میکنم می بینم به 99٫99 درصد اونها نرسیدم

    یادمه با خوندن کتاب دولت و فرزانگی نوشته مارک فیشر و با شناخت ناقص از قوانین اون هدف گذاری نا معقول رو انجام دادم که برای همیشه ناکام موند، کتاب مارک فیشر مشکلی نداشت این من بودم که هیچی نمیدونستم از قضیه

    اما با آشنایی بیشتر با استاد عزیز کم کم فهمیدم قضیه از چه قراره

    در سال 94 کمی بیشتر از قوانین مطلع شده بودم اما این بار با هدفگذاری صحیح آشنا نبودم و پول خرید دوره آنلاین هدفگذاری استاد هم جور نشد

    من 18 هدف برای سال جدید گذاشتم و داشتم کم کم قضیه باورها و مدارهارو به کمک استاد درک میکردم

    به خاطر آشنایی بد و ناقصم با این مسائل یکم فکر میکردم که بلدم همه چی رو و مقاومت ذهنم باعث میشد که دیرتر نکته اصلی قانون رو بگیرم

    دقیقا نمیدونم چند درصد از اون 18 تا هدف انجام شد اما در بهترین حالتش فکر میکنم زیر 30-40 درصد با موفقیت همراه بودن، نکات خوبی دارن اما خیلی وارد جزئیات نمیشم تا بتونم سال 95 و 96 رو با جزئیات بیشتری بگم که مطمئنا نکات جالبتری داره

    رسیدم به سال 95 و با شناخت بازهم بهتر قوانین و البته این دفعه روش های بهتر برای هدفگذاری 4 تا هدف عمده برای خودم نوشتم که به اهداف و کارهای کوچیکتر تقسیمشون کرده بودم

    من هم مثل پدرم همیشه درآمد داشتم حالا کم و زیاد اما همیشه خوب بوده چون در کارم هیشه نوآوری و خلاقیت خیلی خیلی زیادی داشتم و همچنین تو همه جنبه ها به تخصص و مهارت رسیده بودم

    برای همین اگر اراده میکردم به راحتی چندین برابر بقیه درآمد داشتم

    مثلا در کنار کار اصلیم برنامه نویسی میکردم خیلی خیلی عشقی و تفننی و در سن خیلی کم مثلا در 16-17 سالگی اولین برنامه های خودم رو شروع به نوشتن کردم و هر برنامه رو 5 میلیون و یا بیشتر یا گاهی کمتر میفروختم

    اما به خاطر باورهای خرابم به خاطر پیشینه خانوادگیم و… من هم مثل پدرم همیشه بدهکار بودم

    خب مهمترین چیز برای من پرداخت بدهکاری هام بود

    برای همین حالا که قانونو بهتر شناخته بودم سال 95 رو سال تسویه بدهی هام قرار دادم و با خودم گفتم که همه تمرکزم رو بزارم و بدهی هام رو پاس کنم

    در کنارش 3 هدف عمده دیگه هم گذاشتم

    در پایان سال 95 من 3 هدف دیگم رو بهشون رسیده بودم و همه چیزایی که میخواستم انجام شد

    اینجای داستان خیلی جالبه دقت کنید دوستان

    یکی از هدفام مستقیما مربوط میشد به پرداخت بدهی هام

    یعنی اول بدهی هام باید تسویه میشد و من میتونستم پس اندازی جمع کنم که بتونم یه ایده ای که دارم رو پیاده کنم

    در آخر سال 95 من تقریبا موفق شدم 90 درصد بدهی هام رو صاف کنم

    مخصوصا بدهی های خفه کننده خودم رو که واقعا پرو بالمو بسته بودن، اما همچنان کمی بدهی مونده بود

    یادمه خیلی آخرای سال 95 خیلی دست و پا زدم که اون مقدار بدهی هاهم تسویه و تموم بشه اما نشد که نشد

    اما نکته جالبش این هست که بدهی های من تموم نشد و طبیعتا نتونستم پولی پس انداز کنم که یکی دیگه از اهدافم رو پیاده سازی کنم که همون ایده مورد نظرم در راستای گسترش کسب و کارم بود

    و من هم زمان مورد نیاز برای اجرای اون ایده و هم مهمتر پول مورد نیاز اجرای اون رو نداشتم

    اما به طرز عجیب و غریبی دوستی به سراغم اومد و به من پیشنهاد جالبی داد

    اون پیشنهاد دقیقا خود همون ایده من بود که من نه پولش رو داشتم و نه زمان اجراش رو چون سال به آخراش نزدیک شده بود

    ایشون اون ایده رو ساخته و پرداخته کرده بود و داشت واگذارش میکرد که به من پیشنهاد داد و من بصورت تمام چکی این پکیج آماده رو از ایشون خریدم که زمان آماده کردنش رو هم خود ایشون قبلا گذاشته بودن

    این رو بگم که من فایل ((همین لحظه بهترین زمان برای شروع است)) استاد رو هم گوش کرده بودم و کاملا پذیرفته بودم و به این دام که وقتی بدهکارم خودم بدهکارتر نکنم و یا چکی خرید نکنم و… هم آشنا بودم

    اما با کمال میل در این دام افتادم

    چطور؟ اینجاش نکته خیلی خیلی ریزی داره

    وقتی این کسب و کار که ایده مورد نظر من و البته هدفگذاری شده من در ابتدای سال بهم معرفی شد من خیلی وسوسه شدم که نگاه کن پسر همه چیز آمادست و ساخته و پرداخته شده و در حال حاضر نه زمانی برای اجراش نیاز داری و نه پولی و فقط کافیه این معامله رو انجام بدی

    با این تصور و این نجوای شیطان که تو روند و مسیر درستی و این پیشنهاد هم از طرف خداست چون تو مدارش قرار داری و قبولش کن

    و با تکرار این جملات در مغزم من یادم رفت که استادم چی بهم گفته و اصل رو ول کردم رفتم سراغ فرع بخاطر چی؟ بخاطر وسوسه و زودتر به خواسته رسیدن و کوتاه کردن دوران تکامل خودم

    در حالیکه واقعیت این بود که اگر من در مدارش بودم خیلی زودتر بدهی هام رو داده بودم و زمان و پول مورد نیاز اجرای اون کار رو داشتم ولی نداشتم و در این دام افتادم

    که البته سختی زیادی بابتش متحمل شدم ولی درسهای ارزشمندی گرفتم و شناخت و آگاهی و باورهام رو تقویت کرد…کی؟ وقتی که فهمیدم حرکت اشتباهی زدم و مسئولیتش رو پذیرفتم

    سال 95 با حدود بیش از 95 درصد موفقیت آمیز بودن اهدافم به پایان رسید و سال فوق العاده ای بود

    اما همچنان بدهکار بودم

    از حدود مثلا 50 مورد بدهی ریزو درشت شاید 45 تاش رو داده بودم و اون 5 تا خیلی وحشتناک و فوری فوتی نبودن واقعا

    از طرفی سرمست از موفقیتم در بدهی هام و مابقی اهدافم اون چک هایی که برای سال جدید کشیده بودم رو بدهی نمیدونستم اصلا و با خودم میگفتم با اضافه شدن درآمدم و مثلا دو برابر یا بیشتر شدنش از خود اون ایده و کسب و کار چکهاش رو هم پاس میکنم

    غافل از این نکته ریز که بابا اصلا یادت رفته که پدرت و خودت همیشه درآمدتون خوب بوده ولی بدهی ها سر جاش بوده

    خلاصه قضیه اینه که بدون اینکه خیلی روی باور فراوانی خودم و باورهای مخرب بدهکار کننده خودم کار کنم بیشتر تمرکزم روی کسب و کارم و باورهای دیگه بود که داشتم پیش میرفتم

    یه نکته دیگه رو هم بگم که مهمه، من در سال 95 و بعد در سال 96 که هدف گذاری خودم رو در فایل ورد مینوشتم هدف 1 (یک) خودم رو نوشتم ((پرداخت و تسویه بدهکاری ها)) و بعد از نوشتن این مینوشتم هدف 2 ((گردش و شادی و مهاجرت و مسافرت و لذت از زندگی))

    و بعد عین هر دو سال رو اومدم و جای این دو رو عوض کردم اما اول هدف گردش و شادی و مهاجرت و مسافرت و لذت از زندگی نزدم 1 و عدد 0 رو گذاشتم و برای پرداخت بدهکاری هام عدد 1 رو قرار دادم

    یعنی آگاهانه میدونستم که گشتن تفریح و مسافرت و لذت از زندگی و در یک کلام احساس خوب باید اول همه اهدافم باشه اما در ناخودآگاهم بخاطر حرص زیادی که از بدهکاری های خودم داشتم در واقع این هدف یعنی پرداخت بدهی هام رو میزدم هدف شماره 1

    یعنی یه جورایی هدف مهم احساس خوب داشتن و لذت از زندگی خودم که به کارها و اهدف کوچیکتر زیرمجموعه های خاص خودم تقسیم میشد کمرنگ تر میشد ناخودآگاه چون تمرکز من فقط رفته بود روی بدهی هام

    سال 96 رو با نوشتن 5 هدف عمده که اینهارو به اهداف و کارهای کوچیکتر زیادی تقسیم کرده بودم شروع شد

    من کسب و کاری داشتم در حدود 8 سال که به دلایلی حدود یکی دو سال جمعش کرده بودم و در سال 93 و با تهیه دوره گام به گام تا استقلال مالی استاد عزیز تصمیم گرفتم دوباره اون کار که بسیار مورد علاقم بود رو با ایده های بکر و جدیدتری شروع کنم

    چون درآمدم به صفر رسیده بود و تقریبا یه دوره چند ماهه همه کسب و کارهام رو کنسل کرده بودم و کار خاصی نداشتم دیدم که اول باید یه کسب و کاری داشته باشم تا بتونم به درآمد و بعد به استقلال مالی برسم

    و اون زمان هم با چک کارم رو شروع کردم چون هم هیچ پول و پس اندازی نداشتم و هم از قوانین اطلاعات درستو درمونی نداشتم و بخاطر همون چک هام یکی دو سال واقعا اذیت شدم

    اما با شروع کسب و کارم و در همون مسیر و آشنایی هر روزه و بیشتر و بیشتر با قوانین موفقیت که از استاد می آموختم از همون اول شروع به درآمدزایی کردم

    و درآمدم رو در دفتری مینوشتم و سر هر ماه به رشدی که داشت دقت میکردم

    در طی اون 2 سال یعنی از اواخر 93 تا اواخر 95 درآمد من از صفر به 500 هزارتومن و 1 میلیون و دو میلیون و بعد 3 میلیون و کمی بیش از 3 میلیون رسید

    که مکان و فرمت مغازه و کسب و کارم در اون شرایط به بیش از اون مبلغ درآمد در ماه راه نمیداد انگار و همون درآمد در ماه برای خودم واقعا عجیب بود و فهمیدم که در مسیر درستی هستم و باید ادامه بدم و هرچی شد باداباد و اجازه بدم خداوند هدایتم کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
    • -
      حسین جهانی گفته:
      مدت عضویت: 2884 روز

      ادامه متن قبل *

      که بعلت طولانی بودن در قالب یک نظر ثبت و تایید نمیشد

      در همون زمان که درآمد خیلی خوبی هم داشتم و هر ماه بیشتر میشد اما چون باورهای وحشتناکی داشتم بدهی هام پاس نمیشد و بیشتر هم میشد

      یکی از بدهی هام کرایه مغازم بود که 300 هزار تومن در ماه بود و با وجود درآمد خیلی خوبی که داشتم چندماه نداده بودمش

      یادمه که سر ماه بود و داشتم درآمدم رو جمع میزدم و تعجب کرده بودم که حدود مثلا 3٫5 میلیون درآمد داشتم که با خودم میگفتم مگه میشه آخه از این کار و از این مکان

      و با خودم گفتم که ماه بعد و ماه های بعدش دیگه عمرا از این بیشتر بشه چون واقعا کشش نداره هم کارم و هم مکان مغازم

      دقیقا تو همون یکی دو روز که تو این فکرا بودم صاحب مغازه عزیزم اومد و لطف کرد من رو محترمانه از مغازش انداخت بیرون و گفت حتما همین چند روز باید خالی کنی و بهانه های الکی آورد

      اولش خیلی ناراحت شدم و گفتم حالا که دارم جا میفتم و درآمدم خوب شده و از این داستانا ببین چه شری شد

      ولی بعد یادم افتاد که باید انتخاب آسمونم رو به خدا بسپارم و با خودم گفتم خدایا دیدی که اینجا کشش بیشتر از این رو نداره و میخوای من رو به جای بهتری هدایت کنی و هدایتم رو سپردم به خودش البته با این ترس و نگرانی که در ناخودآگاهم بود که مغازه خوب گیر نمیاد و اگرم گیر بیاد من هم پولی ندارم بخوام بدم واسه پیش پرداختش

      دقیقا یادم نیست همون روز بود یا فرداش رفتم مغازه یکی از دوستام که مغازش در بهترین جای محلمون بود و منی که معمولا این چیزارو پیش کسی نمیگم به ایشون گفتم که صاحب مغازم جوابم کرده و فلان

      که دوستم گفت بیا مغازه کناری خودم خالیه واست صحبت کنم که بگیریمش واست و از این حرفا

      و جالبه ایده ای که سالها قبل کمابیش خودم داشتم واسه ارتقای کارم ولی همیشه نادیده گرفته بودمش رو بهم داد و گفت بیا اینجا و فلان کارو بزن

      که یدفه یکه خوردم و گفتم خودشه، خدا هم مکان مورد نیاز و هم ایده ش رو از طریق این فرد بهم رسوند

      ولی چون اون مغازه تو اون وضعیت واسم یه رویا بود و پولی هم نداشتم خیلی ترس و نگرانی داشتم که نکنه نشه و این حرفا ولی همش تجسم میکردم که این مغازه منه و تموم شدست قضیش

      خلاصه دو سه روزه اون مغازه مال من شد و پولش رو کمی قرض و مابقی چک دادم و عین ناباوری قبول کرد طرف و من به این مکان خدا هدایت شد که جوابگوی درآمد بیشتر و بیشتر ما بشه

      همون چیزی که استاد خیلی شیوا توضیحش دادن در فایلهای مختلف از جمله فایل 5 یا 6 عقل کل

      با نقل مکان به مغازه جدید درآمدم بازهم روبه افزایش رفت

      در سال 96 من در عید تمرکزم رو گذاشتم روی ایجاد باورهای دقیق و مرتبط قدرتمندی که بتونه اون اهداف من رو به واقعیت بدل کنه

      تقریبا بیشتر زمان عید رو با انرژی و شور و شوق بی اندازه و احساس بی نظیری که تا اون زمان تجربه نکرده بودم روی باورهام کار کردم

      و بعد از تعطیلات عید و با شروع سال جدید با اینکه کرایه مغازه بدهکار بودم و اولین چک اون کسب و کارم نزدیک به رسیدن بود و تقریبا هیچ پولی نداشتم ولی چون خیلی خیلی خوب روی باورهام کار کرده بودم خیلی سریع و در عرض چند روز کارم رونق فوق العاده ای پیدا کرد و درآمدم شروع شد و خیلی زود روبه افزایش میرفت

      در 6 ماه دوم 95 درآمدم به قدری خوب شده بود که کشوی مغازم جای پول انداختن نداشت و خصوصا اون اواخر کشوی میزم از پول زیاد سر ریز میشد و من هم حتی با شلوغی وحشتناک کارم هم روی خودم کار میکردم و هم سپاسگزار خداوند بودم جون بدهی هام هی داشت پرداخت میشد و هیچ لذتی بالاتر از این نبود برام

      این رو هم بگم که با وجود ارتباط مستقیم خصوصا اون اواخر با شاید بالای 100 نفر ارباب رجوع و مشتری و انجام کار تمرکزی زیاد سعی میکردم که همیشه یه گوشم فایل صوتی استاد در حال ساختن باورهام باشه

      و این خیلی جواب میداد و میده،

      و از طرفی با دیدن اون همه درآمد و دخل فوق العادم مدام سپاسگزار خداوند میشدم و به اطاعت از استاد عزیز هی با خودم میگفتم ببین که قانون جواب میده و هی تایید و تحسین فراوون میکردم و هی بهتر میشد

      * یه نکته خیلی خیلی مهم رو هم بگم خیلی دقت کنید اینجای قضیه رو؛

      من حدود 10 الی 15 سال حضوری و غیر حضوری، یعنی هم مغازه داشتم و هم نداشتم اما مشغول به این شغلی که دارم بودم (از شغلم اسم نمیبرم که دوستان فکر نکنن فقط این کسب و کاره که جواب میده-شما مطمئن باشید که قانون برای همه کسب و کارها یکسانه و هر کسب و کاری رو میتونی برای این توضیحات من در نظر بگیری و این قطعا یکسان هست و نتایج یکسانی رو هم داره)

      * وقتی حدود یکی دو سالی شروع به کار روی باورهام کرده و به خصوصا بیشتر از وقتی به مکان و ایده جدیدی که به کسب و کارم اضافه کرده بودم هدایت شدم، هر بار یک طرح جدید و یا راه و روش درآمدزایی جدید شروع میشد که من رو به درآمد بیشتر و بیشتر می رسوند که قبلا وجود خارجی نداشت

      مثلا دولت یه طرح جدید میزد، یا طرحی که قدیما بود دوباره از سر گرفته میشد و یا یک سیستم جدید میومد وسط که حتما باید از طریق کار ما به اجرا در میومد و از این دست مثالها

      یعنی خیلی هاشون اصلا قبلا وجود خارجی نداشتن این راه و روش ها

      یعنی من در طول 15 سال تجربم ندیده بودم همچین چیزهایی رو

      ولی چون داشتم روی باورهام کار میکردم این راهکارها و این روشها و موقعیت و شرایط ها بوجود میومد و من رو به درآمد بیشتر و بیشتر و عالیتری میرسوند

      که خیلی برای خودم هم جالب بود

      و همچنین انگار بخاطر کار من روی باورها این موقعیت ها بوجود میومد و هم صنفی های عزیز من رو هم به درآمد بیشتری میرسوند و من با خودم میگفتم که من با کار روی باورهام دارم جهان رو گسترش میدم و حتی صنف خودم و درآمد هم صنفی های خودم رو هم ارتقا میدم (هرچند اونها خودشونم احتمالا باورهای بهتری رو پیدا میکردن)

      نتیجه این شد که در همون یکی دو ماه اول سال جدید درآمدم راحت 2 برابر و بیشتر و در کل از ابتدای شروع آشناییم با قوانین یعنی بیش از دو سال قبلش به بیش از 20 برابر رسید

      یعنی اول که صفر تومن بود و بعد شد 500 هزار در ماه اول و در اوایل سال 96 به 10 میلیون تومن در ماه رسید

      که خب نه تنها برای من بلکه برای اون شغلی که من داشتم و موقعیت مکان و شهری که داریم خیلی خیلی زیاد هست که من اگر به کسی میگفتم حتما فکر میکردم من قطعا کلاهبرداری کردم که انقد درآمد داشتم

      کارمندای جوونی که سر کار آورده بودم وقتی سر شب دخل و کشو رو خالی میکردن میاوردن برام میگفتن چطوره که انقدر درآمد وحشتناکه و باورشون نمیشد

      در همون اول سال بقیه بدهی هام رو دادم و موند دوتا چک از اون ایده ای که گفتم آماده بهم تحویل داده شد و خریده بودمش در اواخر 95 و کمی بدهی قدیمی که باید حساب و کتاب میکردم ببینم چقدره

      و من سرخوش از این اتفاقات

      تا خرداد ماه که درآمد خیلی خوبی داشتم

      و شروع کردم به فرو رفتن در این فکر خام که دیگه تموم شد بدهی و دیگه قدرت افتاد دست ما و دیگه همه چی تمومه و پولدار شدیم رفت و خیلی آروم مثل اون قورباقه ای که استاد مثال میزد که آب ظرفشو آروم داغ میکنی و قورباقه نمیفهمه و یدفه به خودش میاد میبینه که سوخته، منم کار روی باورهام رو خیلی آروم و ناخوادگاه کم کردم و جالب اینجاست که وقتی روی باورهام کمتر کار میکردم و حواسم نبود که دارم تنبلی میکنم خیلی راحت وارد حاشیه میشدم و اتفاقای عجیب و غریب یا مسخره میفتاد که سرم رو بیشتر گرم میکرد

      اینو اون زمان نمیفهمیدم و الان متوجهش هستم، پس مواظب این تله و دام باشید

      و در کنار حاشیه ها و کم کاری روی باورها خیلی جالب یکی دوتا حرکت به ظاهر درست که کاملا اشتباه بود زدم و خیلی ساده بدهی هایی که پاس کرده بودم و شاید 40-50 مورد بود به اندازه جمع مبلغش با یکی دوتا حرکت مسخره همونقدر و بیشتر بدهکار شدم دوباره و چکهای بعدی اون کسب و کارم هم مونده بود

      و خب هزینه های زندگیم بالا و بدهی های جدید فرا رسیده بود

      و هرچند فهمیدم که اشتباه کردم و کم کاری روی باورها و قوانین اما به طرز عجیبی با طلبکارهام درگیر شدم که هر چقدر سعی میکردم روی باورهام کار کنم که نه زمانی برام میموند، نه روحیه و رمق و نه انرژی ای که بتونم صرف بازسازی خودم کنم

      و هی شرایط بدتر میشد؛ در این بین از خدا خواستم که زمانی بهم بده که بتونم تماماً روی باورهام کار کنم و به طرز عجیبی خدا همه شرایط رو برام فراهم کرد و در اواخر مرداد ماه و 30 روز شهریور این فرصت رو پیدا کردم و کمی بیشتر روی خودم کار کردم

      اما بازم اون مقداری که باید کار میکردم نکردم و دلیلش این بود که بخاطر زمان زیادی که پیدا کردم و باز هم فکر میکردم که برای همیشه دارمش بازم در این دام افتادم و به تکرار دچار شدم

      و در همین حین زمانم ازم گرفته شد و به اون درگیریهای شدید با طلبکارام که در بالا گفتم دچار شدم

      اما چون قضیه رو میدونستم کم کم دوباره ترمیم خودم رو شروع کردم و کمی از بدهی های نفس گیر و کشنده خودم رو پشت سر گذاشتم و یکم آرامش بهم برگشت

      در طول این وقایع بشدت قلب خودم رو کنترل میکردم و سعی میکردم احساسم رو خوب نگه دارم که تقریبا بیشتر مواقع موفق هم بودم و اون هم به واسطه کار خوبی که روی باورهام کرده بودم تو این زمینه بود

      نکته مهم دیگه این بود که وقتی درگیر این مسائل شدم همه طرح و موقعیت هایی که در بالا گفتم ساخته شده بود همشون یا جمع شده بودن و یا دیگه مشتری خاصی نمیومد براشون

      شاید هم برای من نمیومد چون روی باورهام کار نکرده بودم؛ شاید که نه قطعا

      چندماه آخر 96 رو بیشتر روی خودم کار کردم دوباره کمی موقعیت های بهتری درست شد و اون موقعیت های قبلی هم کمی رونق گرفت اما نه به اندازه قبل و درآمدم دوباره خوب شد ولی نه به اندازه قبل چون هنوز باید روی خودم کار میکردم و کار کنم

      و کمی بدهی هام پرداخت شد

      *

      * نکته اساسی ای که متوجهش شدم این بود که من دو سال گذشته اساس هدفگذاری خودم رو به جای اینکه روی مثلا ثروتمند شدن و میلیونر و میلیاردر شدن و کسب درآمد میلیونی و بعد میلیاردی بزارم اومده بودم اساس تمرکز و هدفگذاری خودم رو روی پرداخت بدهی گذاشته بودم

      با خودم میگفتم که بدهی هام رو میدم و بعد ثروتمند و میلیونر و میلیاردر میشم

      یکی نبود بگه که آخه مومن وقتی ثروتمند بشی و میلیونر بشی بدهی هات گم میشه تو این ثروت

      و من قضیه رو برعکس گرفته بودم برعکس پیاده میکردم

      اما با پایان سال 96 و فهمیدن این نکته خیلی خیلی مهم من سال 97 رو با چند نکته و آگاهی متفاوت هدفگذاری کردم که:

      1- احساس خوب=اتفاقات خوب؛؛؛؛ پس لذت از زندگی و مسافرت و شادی های خاص زندگی خودم باید اولین هدف هر ساله خودم باشه

      2- تمرکزم رو از پرداخت و تسویه بدهی هام بردارم و روی ساختن ثروت بزارم که این یعنی ثروتمند شدن و پرداخت خیلی خیلی ساده بدهی هام در سال جدید؛ و اگر برعکس این عمل کنم میشه پرداخت سخت و رنج آور بدهی ها و درگیری با طلبکاراو و در نهایت پرداخت نشدن بدهی ها و یا در حالت دیگه ای ایجاد بدهی های جدید به جای بدهی های قبلی و یا در بهترین حالت پرداخت شاید بیشتر بدهی ها در شرایطی بسیار سخت و طاقت فرسا و نهایتا ثروتمند نشدن

      3- شل نکن (هر بار سوتی دادی و شل کردی کار روی خودت و ذهنت و باورهات رو دوباره عقب گرد زدی)

      که یکی از مهمترین عوامل شل کردن همون سرخوش شدن از نتایج شگفت انگیز و غرق در این تصور خام شدن هست که دیگه تمومه و فرمولو یاد گرفتیم و افتادیم تو سرازیری و غافل از اینکه شاید تو سرازیری باشی و ماشینت برای حرکت به سمت جلو نیاز به انرژی خاصی نداشته باشه اما با یه سنگ ریزه یا میخ و شیشه ممکنه چرخ ماشینت پنچر بشه و بری ته دره

      4- به نتایج دیگه خودت هم توجه کن (قانون قانونه؛ پس با جواب دادن قانون در مورد متفاوت دیگه تایید و تحسین قانون در موارد دیگه رو بیخیال نشو)

      من به اهداف خیلی خوب زیاد دیگه ای هم رسیده بودم اما چون درگیر بدهی شده بودم واقعا داشته های خودم رو کمرنگ تر میدیدم و قوه تایید و تحسین قانون رو برای موارد دیگه یا بکار نمیبردم یا کمتر به کار میبردم

      مثلا من در زندگی شخصی به مثلا 10 تا هدف رسیده بودم، مثلا فلان مسافرت خاص و فرزند بی نظیری که از خدا با فلان مشخصات خاص درخواست کرده بودم و خدا خیلی بیشتر و بهتر از حد تصوراتم بهم هدیه و بخشش کرده بود اما من قانون رو از این بابت تحسین نمیکردم که بابا این همون قانونه که عباسمنش میگفت و برای همه چیز یکسانه و تو تایید و تحسینش کن و مطمئن باش بدون شک این تحسین قانون تورو دوباره به مسیر بهتر و باورهای قدرتمند کننده برمیگردونه و بدهی هات هم پرداخت میشه و ثروتمند هم میشی

      در پایان سال 96 من تقریبا به بیشتر اهدافم نرسیدم

      و این بخاطر اتفاقاتی بود که در بالا گفتم

      و اگر من در این دام گرفتار نمیشدم که ذکر کردم، به سادگی به همه اهدافم میرسیدم

      در ابتدای سال اهداف خیلی خیلی زیاد و خیلی خوبی برای خودم نوشتم که الان نگاه میکنم مثل یه رویای خیلی دور از دسترس برام به نظر میرسه

      اما خیلی خوب میدونم و البته یادمه که وقتی اون اهداف رو نوشتم و برنامه ریزی و تقسیم کردم نه تنها دور از دسترس نبود بلکه خیلی هم بدیهی و طبیعی بود که در یکسال به همه اونها برسم و اگر غیر از این بود به ذهنم نمیرسید و نمی نوشتمشون

      و این به این خاطر بود که در روند فوق العاده موفقیت و تغییر باورهای خودم بودم و همه اون ها در اون زمان الهاماتی بود که خدا بهم کرد

      و در اواخر 95 و در ابتدای سال ایده های فوق العاده ای بهم الهام و وحی شد که برای همشون برنامه ریزی کردم

      و در ادامه دوباره بازهم ایده های فوق العاده ای بهم الهام شد که اونها هم نوشتم و برنامه ریزی کردم

      و به همه و اول از همه به خودم قول میدم که امسال با کار روی باورهام همه اون ایده ها و همچنین چند هدفی که برای امسال نوشتم و قسمت بندی کردم رو بهشون میرسم

      اگر که متعهدانه و با جدیت و تمرکز 100 فقط روی باورهام کار کنم

      و به امید خدا اگر عمری باشه خیلی زود و همچنین در آخر سال 97 میام و همه ایده ها و پیشرفت هایی که در به واقعیت رسیدن اهدافم به انجام رسیده رو میگم تا با توجه به این نوشته عامل انگیزاننده ای باشه هم برای دوستان عزیز و نازنینم و هم خودم، همونطور که این متن رو نوشتم تا یادآور و انگیزاننده و آگاهی بخش و چراغ راه خودم و دوستان هم خانواده ای عزیزم باشه

      به بزرگواری و مهربونی خودتون ببخشید که طولانی شد…

      در پناه رب یکتا

      شاد و موفق باشید…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
      • -
        سپیده گفته:
        مدت عضویت: 3535 روز

        خیلی عالی بود که روندتون گفتید.

        فکر کنم همه مون تو دام این بیخیال شدن بعد از کسب یسری نتایج افتادیم ?

        بنظرم همه مون از کسب و کارمون بگیم. اینطوری بیشتر باور می کنیم پول فقط تو یه کار نیست و هرجا باشی تو هر شغلی پول به سمتت میاد

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          حسین جهانی گفته:
          مدت عضویت: 2884 روز

          ممنونم خواهر عزیزم

          بنده در حوزه تکنولوژی و کامپیوتر فعالیت دارم

          تقریبا به همه حوزه هاش تسلط و اشراف کامل دارم و تقریبا تو بیشتر بخش هاش فعالیت دارم و کار انجام میدم

          ولی واقعا شغل مهم نیست

          ممنونم که نظر ارزشمندت رو ارائه دادی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        Parvinrmn گفته:
        مدت عضویت: 3801 روز

        دوست عزیز واقعا تبریک میگم

        با این همه پستی و بلندی

        چون کاملا به خودتون اشراف داشتید

        خیلی دقیق و نکته ای اشکالات رو پیدا کرده بودید

        و این نکته های ریز که تاکیدی میگفتید واقعا

        واقعا باعث شد منم به فکر فرو برم

        و یه باز بینی روی اولویت هام بکنم

        جابه جاشون کنم

        به قول شما

        باید اولویت با احساس خوب باشه

        حالا یا ثروت مندی یا

        حس لیاقت

        و بعد خود به خود بدهی ها پرداخت میشه

        خود به خود ایده ها میاد

        خود به خود افراد جدید ووو

        این دیدگاهتون واقعا تجارب و نکته های نابی داشت

        تبریک میگم به شما

        آرزو میکنم در سال جدید یک مکان مناسب برای کسب و کار

        به صورت 6 دانگ برای خودتان داشته باشید

        و دیگه بدهکار نشید !?

        دختر گلتون رو ببوسید

        ?????

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        ابوالفضل اشرفی گفته:
        مدت عضویت: 2769 روز

        سلام دوست عزیز امیدوارم که حالت همیشه عااالی باشه

        سپاسگزار خداوندم که آگاهی منو در هر لحظه بیشتر میکنه ?

        بسیار لذت بردم و آگاه تر شدم مخصوصا که در مورد آگاهی هایی که به دست آوردید و قانون رو بهتر درک کردید و امیدوارم علم شما همراه با عمل باشه و منتظر نتایج خوب و عالی شما هستم ????

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        اسامه پروین گفته:
        مدت عضویت: 3830 روز

        برادر عزیزم سیدحسین جان

        سپاسگزارن از نظر بسیار زیبا و آگاه کننده ات که واقعا درسی برای همه ماست که متعهدباشیم و هیچ وقت فرمونو ول نکنیم

        امیداورم خداوند در تک تک لحظاتت حظور داشته باشه و هر لحظه هادی و کارسازت باشه برادرم

        موفق پیروز سربلند و ثروتمند باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    علی شیخ گفته:
    مدت عضویت: 3600 روز

    سلام به استاد عباس منش و همه ی دوستان خوبم

    استاد اینجا ایران، 97/1/9 ساعت 7/10 صبح هست که من دارم بابت فایل رایگانی که منتشر کردید،نظر میذارم

    میخواستم اولین نفری باشم، که بابت این فایل و تمریناتی که به ما آموزش دادید و قوانین رو دوباره یادآوری کردید،سپاسگزاری کنم???

    امیدوارم که حال دل همگی خوب باشه

    و بهترین هارو برای استاد و همه دوستان،از خداوند متعال آرزومندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  9. -
    فرامرز حسن پور گفته:
    مدت عضویت: 2794 روز

    ?بسم الله نور?سلام خدمت استاد عزیز ودوستان گرامی از بابت اینکه خداوند دوباره این توفیق رو داد که بتونم فایل استاد رو ببینم خداوند رو بینهایت سپاسگزارم بهترین اتفاق سال 96من آشنایی با سایت عباس منش.که همه اتفاقات خوب بعد اون شروع شد آرامش.ایمان بیشتر.شادی.موفقیت. بعد(قانون آفرینش)پیشنهادچندین کار متفاوت .وسال 97میخوام به یه سری چیزها برسم ماشین رؤیایی.شغل دلخواه و….?خدایا به خاطر نعمت مسیر و استاد درست افراد درست بینهایت شکرت?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  10. -
    صنوبر یوسف زهی گفته:
    مدت عضویت: 3829 روز

    روزهای خوب وزیبا وروشن رو می بینم،ومطمئنم که روشنی بزرگی درراهه،همیشه نوروروشنایی جایی ازتاریکترین لحظات پایانی شب شروع میشه همه شما عزیزان اگه واقعا به آموزه های استاد وانجام عملی اونا متعهد بشیم وباورامون رو عوض کنیم شاهد بهترین ها خواهیم بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      حضور مثبت گفته:
      مدت عضویت: 3484 روز

      سلام به همه دوستان خوبم

      من فقط اومدم اینجا بگم، میلیاردها بار از خداوند سپاسگزارم که من رو به قانون احساس خوب =اتفاق خوب آگاه کرد

      زیرا سال 96 با این قانون من اصلا به هیچ عنوان هیچ تنشی نداشتم و زندگیم مالامال از معجزات الهی، و اتفاقات مثبت مالی، احساسی، شغلی و ….. شده

      سالهای پیش این احساس خوب= اتفاتق خوب رو یه کلیشه میپنداشتم، با اینکه هر روز با خودم مشارطه میکردم که امروز فقط و فقط مثبت می اندیشم و فقط منتظر اتفاقات مثبت هستم، ولی ته ته قلبم ایمان صد درصد نداشتم، ولی سال 96 ، با باور صد درصد و ایمان قلبی کامل هر روز در دفترم مینویسم:::::::::

      $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$خدایا شکرت که من خودم خالق زندگی خودم هستم، هیچ فردای از پیش تعیین شده ای وجود ندارد، من امروز فقط و فقط مثبت می اندیشم و به قطع و یقین فقط معجزات عالی برام اتفاق میافته

      و دقیقا همین شده

      $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ من باور دارم که روح خدائی در وجودم به نهادینه گذاشته شده و باور دارم هر چی و هر موقعیتی رو بخوام میتونم داشته باشم، چون قدرت روح خدائی رو دارم و به منبع عشق لایزال الهی وصل هستم و شهود الهی همواره برام بهترین تصمیمها رو میگیره

      شاد و پیروز باشید و به این قانون که قانون اصلی جهان آفرینشه باور و ایمان قلبی صد درصد داشته باشید و منتظر ورود معجزات الهی باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: