توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها - صفحه 51 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/03/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-03-29 03:48:162020-08-28 08:14:21توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته هاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود فراوان بر یگانه قدرت جهان. تو را میشناسم و به تو ایمان آورده ام و در سالی که گذشت تو را در همه ابعاد زندگی ام تجربه کردم . و امسال می خواهم در تک تک ثانیه های زندگیم تجربه ات کنم آمین یا رب العالمین.و سلام و درود فراوان بر استاد ارجمند و توانمندم و دوستان موحد عزیزم . مطالب من طولانیست اما تجربه هایی گرانقدر است که با تمام وجودم درکشان کردم و به قول استاد ، سخاوتمندانه نوشتمشان.
سال 96 را برای همیشه به خاطر خواهم سپرد زیرا به من نیز ثابت کرد که قانون جواب میدهد.
ماه رمضان بود که تصمیم گرفتم خودم دست به کشف خدا بزنم و کتابش را خواندم و همزمان مطالب سایت استاد عباس منش را نیز با اشتیاق میخواندم که خبر از تولید محصول روانشناسی ثروت 3 بود.
کامنت های پر از شور و عشق افرادی که موفق به خرید این محصول شده بودند را میخواندم و در نوشته هایشان می دیدم که گمشده ی من در آنجا و در لابلای نوشته های آنهاست . دست به اقدام زدم و تمام تلاشم را کردم تا بهای خرید این مجموعه را فراهم کنم اما موفق به خرید مجموعه نشدم ولی ناامید نیز نشدم. زیرا از سال 93 که عضو این خانواده شده بودم و همیشه مطالب آن را میخواندم یاد گرفته بودم که فرصت بی نهایت است و در دل هر سختی ،گشایشی وجود دارد و حتما خیری در این اتفاق وجود دارد که من موفق به تهیه ی این مجموعه نشدم. نشستم و با خودم فکر کردم که مگر نه اینکه هدف من از تهیه ی این مجموعه ، رسیدن به خداوند و ثروت الهی اوست و می خواهم از سرچشمه سیراب شوم پس چرا باید نگران و ناراحت باشم ؟ اگر خدا هست ، خودش میداند که مرا چگونه به وصالش برساند و این مجموعه، فقط یکی از راههای نزدیکی به هدف است.
با تمام وجود به خداوندی که به تازگی آگاهانه یافته بودمش اعتماد کردم و تصمیم گرفتم تا پا به پای بچه های ثروت 3 با هر آنچه که دارم شروع کنم.
قبلا فایل های زیادی از سایت دانلود کرده بودم و تعدادی را نیز خریده بودم که تصمیم گرفتم با آنها شروع کنم.
شروع کردم به خواندن نظرات و نوشتن مطالب مهم آنها و همزمان تمام فایل هایی که تهیه کرده بودم را مکتوب می کردم.
و باورهای مهم را جداگانه استخراج میکردم و با نوشتن و تکرار آنها تاییدشان میکردم.
کتاب معجزه ی سپاسگزاری راندا برن را در دستور کار روزانه ام قرار دادم و شروع به انجام تمریناتش کردم و هر روز برای داشتههایم سپاسگزار خداوند بودم. 206 ای داشتم که حدود 20 میلیون تومان قیمت داشت و تصمیم گرفتم که درخواست یک ماشین صد میلیونی را به خدا بدهم.بنابراین عکس یک چک را از اینترنت دانلود کرده و درخواستم را روی آن نوشتم و آن را پس زمینه ی گوشی تلفن همراهم قرار دادم و در ادامه می خوانید که چگونه به درخواستم رسیدم.
” وقتی به این نتیجه رسیدیم که ماشین ما کوچک است و بچه ها در مسافرت اذیت می شوند فکر تعویض ماشین به ذهنم رسید و این دفعه برعکس سری های قبل ، بجای اینکه از این وضعیت ناراحت و عصبانی بشوم با خودم فکر کردم که این مشکل می خواهد چه چیزی را به من نشان بدهد؟ من چه چیزی را در این وضعیت می خواهم که خوشحال بشوم؟ دیدم که اگر، یک ماشین بزرگتر و مدل بالاتر داشته باشیم همه خوشحال و راحت می شویم.
به همسرم پیشنهاد دادم که بهتر است به فکر تعویض ماشین باشیم . البته این را هم بگویم که از ماشینمان هم خیلی راضی بودم و از وقتی با قوانین آشنا شدم بخاطر همراهی خوبش با ما سپاسگزارش بودم .
ابتدا همسرم با دلایل منطقی با این کار مخالفت کردند و مهمترین دلیلش هم این بود که ما الان هیچ پولی نداریم. و من فقط سکوت کردم ( برعکس زمان های دیگر که برای قانع کردن ایشان بحث می کردم ) و چند روز بعد، با بچه ها راجع به اینکه اگر ما شاسی بلند داشته باشیم چقدر اوضاعمان خوب می شود . و با بچه ها در مورد اینکه شما چه ماشینی دوست دارید ؟ و اینکه چه رنگی باشد و … حرف زدیم و کلی راجع به اینکه داشتن یک شاسی بلند چه حس خوبی به آدم می دهد صحبت کردیم و خندیدیم. البته بگویم که همسرم نیز با ما همراه شدند و با یکدیگر راجع به مزایای داشتن شاسی بلند صحبت کردیم.
در کتاب معجزه ی سپاسگزاری ، صحبت از نوشتن چکی شده بود که برای خرید آرزویم باید می نوشتم . من هم نوشتم 100 میلیون تومان برای خرید ماشین. و هر روز برای بدست آوردن آن سپاسگزاری می کردم.
یکی از روزها ، همسرم به منزل آمد و در مورد اینکه بله بهتر است که ماشینمان را عوض کنیم صحبت کردند و گفتند که چند جا پرس و جو کردم و دیدم که اگر از فلان بانک وام بگیریم و بعدش ماشینمان را بفروشیم و در صندوق خانوادگی هم ، این ماه ،اسممان دربیاید می توانیم در طرح عید فطر که ماشین ها را با شرایط خوب ارائه می دهند ثبت نام کنیم و صاحب ماشین جدید بشویم.
این موضوع برای من خبر خوبی بود که مقاومت ذهنی همسرم از بین رفته و با خودش کنار آمده و پذیرفته است که ما لیاقت داشتن ماشین مدل بالا را داریم.
به اینکه چه روشی برای بدست آوردن ماشین داشته باشیم حساسیت به خرج ندادم و با همسرم همراه شدم و با یکدیگر نشستیم و در اینترنت ، ماشین ها را نگاه کردیم و شرایطشان را همسرم بررسی می کرد که با هزارتا ، اما اگری که کنار هم می چید حساب می کرد که کدامشان را می توانیم بخریم. برای خرید هم ، ما فقط یک هفته فرصت ثبت نام داشتیم و البته یک هفته هم تا قرعه کشی صندوق خانوادگی مانده بود .
این روزها همسرم به بانک های مختلف سر می زد و وام های مختلف را پرس و جو می کرد و ظهر ها که به منزل می آمد راجع به شرایط آنها صحبت می کرد و از وضعیت وام ها ناراحت بود . و من همچنان سکوت می کردم و راجع به وام بانکی نظری نمی دادم و می گفتم خدا بزرگ است ، حالابیا و ماشین هایی که مدنظرمان است را ببینیم. اول، ماشینی را انتخاب کردیم که حول و حوش 60 میلیون قیمت داشت . از آنجایی که در شهری که ما زندگی می کنیم هیچ نمایندگی فروش ماشین وجود ندارد به فکر این افتادیم که برویم ببینیم آیا در شهر کسی از این نوع ماشین دارد یا خیر تا بعدش بتوانیم آن را از نزدیک ببینیم.
این را یادم رفت بگویم که بعد از آشنایی با قوانین ، من هر ماشین مدل بالایی را که توی شهر می دیدم برایش خدا را شکر می کردم و از اینکه نعمت خدا فراوان است خوشحال می شدم و برای صاحب آن ماشین آرزوی خوب می کردم و از خدا هم می خواستم یک ماشین خوب و بهتر از این مدل را به من بدهد.
چون ما توی این شهر ، غریب هستیم و کسی را نمی شناسیم سعی کردیم خجالت را کنار بگذاریم و از صاحب ماشین ها بخواهیم که ماشینشان را ببینیم.
صفحه ی اول
سلام به استاد عزیز و خانواده بزرگ و صمیمی عباس منش همه دوستان گرامیم من در سال 96 اتفاقهای خیلی جالبی رو تجربه کردم اول از همه ایمانم به خدا خیلی بیشتر شد البته همش روی خودم کار میکنم چون تا موحد واقعی شدن هنوز راهی پیش رو دارم ولی خیلی خیلی نزدیک شدم و خدا رو هزاران بار شکر میکنم لحظه به لحظه بیشتر یاد میگیرم که فقط روی خدا حساب باز کنم و از تضادهایی که در زندگیم اتفاق میفته خیرش رو بکشم بیرون و ببینم چطور همه چیز در زندگی برای من نعمته راستش من به شکلهای مختلف تجربیات جالبی داشتم و فراوانی و برکت خدا رو شکر همیشه در زندگیم هست یاد گرفتم که باورهای اشتباهم رو پیدا کنم و روشون کار کنم و این خیلی حالم رو خوب میکنه من یک تجربه ازبرکتی که خدا برام فرستاد و حسابی بهم حال داد براتون تعریف میکنم راستش من درسال 95 موفق شدم به لطف خدا یک خونه بخرم ولی خوب دیگه هر چی داشتم حتی ماشینم هم دادم رفت خلاصه دستم خالی بود البته خدا رو شکر همه مشکلاتم حل شد ولی چون باورهای اشتباه داشتم با وام مسائلم رو حل کردم و الان دارم روی این قضیه کار میکنم و دیگه هرگز به سمت وام و قرض و … نمیرم و مطمئنم که اصلا نیازی پیدا نمیکنم در هر صورت اول سال 96 دستم دیگه خالی بود و از طرفی منم عاشق مسافرت رفتن هستم داشتم با خدا حرف میزدم گفتم خدا جونم وای من حالا حالاها نمیتونم مسافرت برم باورم نمیشه حالا چیکار کنم بعد گفتم نه من نمیدونم خدایا خودت برام جور کن و من رو به مسافرتهای خوب بفرست ، حدود یک یا دو ماه بعد از طرف ادارمون من رو ماموریت فرستادند مسکو و سن پترزبورگ باورتون نمیشه من به یک سفر 12 روزه رفتم بدون خرج تازه حق ماموریت هم گرفتم از اون ور کسانیکه میزبان من بودند در مسکو انقدر ادمهای خوبی بودند که حد و حساب نداره همه جا من رو خودشون بردند از گردشها و خرید و در رابطه با کارم هم انقدر به من کمک کردند که اصلا انگار من فقط رفته بودم تفریح خلاصه سرتون رو درد نیارم فقط کافیه همه چی رو به خدا بسپاری خودش همه چی رو درست میکنه دیگه اگر بخوام جزئیات معجزه هایی که برام اتفاق افتاد رو بگم یک طومار میشه این یک چشمه بود از نعمتهایی که وقتی همه چی رو به خدا سپردم گرفتم یک عالمه دیگه وجود داره که بارها خواستم بنویسم گفتم از حوصله بقیه شاید خارج باشه چون خیلی زیاد بود برای سال 97 هم من امسال برای خودم یک شعار تعریف کردم شعارم هم اینه سال جهش در ثروت ،سلامتی،آزادی زمانی و مکانی و مالی که عاشقشم و روابط عالی و مهمتر از همه موحد شدن هدفهام رو هم تعیین کردم امسال میخوام ماشین بخرم و خونه ام رو بزرگتر کنم و یک سفر عالی برم روی اینها دارم کار میکنم خدا رو شکر از اول سال 97 هم دارم روی فایلهای استاد و باورهام کار میکنم و امسال از قبل به همه گفته بودم من رو از همه دید و بازدیدها و حاشیه های عید معاف کنند در نتیجه تعطیلات عالی داشتم و البته خدا رو شکر همه بدون هیچ ناراحتی باهام کنار اومدند خدا رو شکر که این گنج سر راه زندگیم قرار گرفت و خدا رو شکر که من بی تفاوت از کنارش نگذشتم و اونو درک کردم .به امید موفقیتهای روزافزون برای همه خانواده بزرگمون .
به نام خدای خوبم
سلام به همه دوستای گلم و استاد عزیزم انشالله که روزهای بهاری را با خوشی سپری کنید و هر لحظهتون به زیبایی بهار باشه.
وقتی اتفاقات سال 96رو مرور میکنم، سالی که با قدرت بیشتری روی باورام کار کردم، میبینم که چقدر زندگیم عوض شد وقتی باورام بهتر شدند و روشون کار کردم و کار میکنم. یعنی میتونم به جرات بگم از یه سالی که روی باورام کار میکنم همه اتفاقات برام خوب و عالی بوده و خیلی هم حالا که به قبل نگاه میکنم طبیعی هست احساس خوب= اتفاقات خوب.
اگر بخوام سال فوقالعاده 96 بگم. باید از اینجا شروع کنم که من 21 سالمه و دانشجوهستم، دانشگاهی که توش درس میخونم یه چندتا فضای سبز و پارک اطرافش هست که من کار کردن روی روی فایلامو از اون جا شروع کردم دقیقا یادم هست من همیشه دو و سه ساعت زودتر میرفتم دانشگاه و تو اون پارک میشستم و فایلارو گوش میدادم، مینوشتم و سپاسگزاری میکردم، اون لحظه یکی از لذت بخش ترین لحظات عمرم هست که من با شور و اشتیاق روی باورام تو فضای سبز کار میکردم و عاملی که خیلی برام قشنگش کرد بود این باور بود که جواب میدهد.
اتفاقات عالی سال 96 رو توی چند دسته سلامتی، ثروت، روابط و اتفاقات دیگر تقسیم میکنم که هم خوندش برای استادم و دوستانم راحت تر باشه هم خودم دستبندیشو برای مرور دوباره دوست دارم.
سلامتی= من قبل از سال 96 به شدت مریض بودم و دقیقا از موقعی که روی فایل رایگان قانون جذب کار کردم که هر چیز چیزی رو جذب میکنه و با سپاسگزاری روی قسمتهایی از بدنم که سالمن ( دقیقا فایلش یادم نیست و لی یادمه استاد توی فایلی گفت اگر جایی از بدنتون درد میکنه، روی قسمتهای سالم بدنتون تمرکز کنید و سپاسگزاری کنید). سلامتیمو کم کم و در کمترین زمان ممکن به دست آوردم و هر روز بابتش توی دفترم سپاسگزاری میکنم و به جرات میگم من حتی سرجمع توی سال 96 10 تا قرصم هم نخوردم و منکه همیشه سرما می خوردم و همیشه مواظب بودم وای فلانی سرماخورده الان منم میگیرم یک بارم خدا شاهده سرما نخوردم و با باور اینکه من بدن قوی دارم هرکسی که سرماخورده بودو رفتم در آغوش گرفتم و هیچیم نشد و در سلامتی کاملم. خدارو شکر??
ثروت= سال واقعا عالی بود من تو این زمینه تمام فایلایی که گوش دادم و تمام جزئیات رو یادمه من در حوزه ثروت با فایل چگونه درآمد خودرا در عرض یکسال سه برابر کنیم شروع کردم، من به جرات میتونم بگم یکی از بهترین فایل رایگانی که گوش دادم تو خانواده عباسمنش این سه فایل رایگان بود من اون تعهدی که اینجانب تعهد میدهم که در عرض یکسال درآمد کنونی خودم رو سه برابر کنم را، انجام دادم قشنگ یادمه اون موقع درآمد من چون دانشجو ام و دختر خونه صفر بود تقریبا و الان درآمد من 10 برابر شده. من هر روز روی باورایی که ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاس، سرنوشت من ثروتمند شدنه، من و پول رفیق فابریکیم هرجا من باشم پول هست و هرجا پول باشه من هستم( چقدر لذت میبرم اینا رو دارم مینویسم) کار کردم و میکنم، یه روز دقیقا دهم مهرماه از شرکت خواهرم زنگ زدن و برای کار نوشتن و محتوانویسی شرکت ازم خواستن برم کارآموزی و پس مدتی کارمو شروع کنم و فرداش من رفتم شرکت و کارمو با حقوق خوب شروع کردم و اون شرکت تمام شرایط دانشجویی و بی سابقه کاری منو قبول کرد حتی منو چندتا کلاسای فرستادن تا کارو یادبگیرم طوری که من براشون حتی یه ریالم خرج نکردم.
دومین مورد من توی خواستههام همیشه دلم میخواست یه لب تاپ داشته باشم که فایل استاد تصویری ببینم چون کامپیوتر نداشتم و با موبایل به دلیل حافظه کمش همه فایل را صوتی گوش میدادم، با ساختن باورام و احساس لیاقت داشتن لبتاپ و تجسم اینکه من تو عیدSorayA Moradi, [02.04.18 18:21]
سال 97 دارم فایل استادو میبینم از مدیریت شرکت درخواست کردم که برای من یه لب تاپ بخرن و از حقوقم کم کنن، در کمال شکرگزاری پس از دوماه کارکردن برام یه لب تاپ خریدن و قراره از امسال از حقوقم مبلغی کم کنن و الانم دارم تو همین لب تاپ مینویسم.
خیلی سپاسگزارم از خداوند خیلی سپاسگزارم که الان تونستم مبلغی رو هم پس انداز کنم برای اتفاقات خوب، روزای خوب و تونستم برای پدر و مادرم یه کمد دیواری بخرم به مبلغ دومیلیون و پونصد، بهشون عیدی بدم و همیشه دلم میخواست ساعت گرون قیمت مچی برای خودم بخرم اونم خریدم و من خیلی به ادکلن علاقه دارم و حتی اونارم به راحتی بدست آوردم.
از خداوند بابت اینهمه ثروت تو زندگیم سپاسگزارم و از استاد ممنونم که بارها گفتن من همه چی رو راحت بدست آوردم و میارم خیلی بابت این باور که تو ذهنم گذاشتین ازتون ممنونم و از همینجا در آغوش میگیرمتون و بهتون میگم استاد منم همه چی رو خیلی راحت بدست میارم?????
روابط= بزرگترین اتفاق خوب من تو بخش روابط، رابطه من با خدا بوده، با گوش دادن به فایلای رایگانی که راجب خدا بود و سه قسمت بود من خیلی باورم راجب خدا تغییر کرد، ارتباطم با خدا عوض شد کلا، باور اینکه خدا انرژی و خلق میکنه خیلی زندگیمو تغییر داد، باعث شد من دیگه رو کسی حساب نکنم، وابسته نباشم، تنها نباشم و کلی احساس خوب که کنترل زندگیم دست خودمه فقط خودم، مهم ترین اتفاق که میتونم بگم من حالم خوبه با دیدن خدا به چشم انرژی و عدم وابستگی به بقیه، نچسبیدن به چیزی و دوست داشتن خودم و بقیه به عنوان جزئی از وجود خدا، با فایل تفاوت وابسته بودن و دوست داشتن. ایجاد کردن اعتماد به نفس تو خودم با فایل اعتماد به نفس 1 و 2 و 3 و 4 من خیلی حالم خوبه. این بهترین اتفاق تو بخش روابط من بود تو سال 96٫ سپاسگزارم?
اتفاقای دیگری که میتونم بگم یه خوش شانسی من خیلی به این اعتقاد پیدا کردم که من خوش شانسم، اینو میگم نمیدونم چرا بعضی وقتا استاد تو بعضی فایلا یه اتفاقایی رو می گه یه مثالای خوبی رو میزنه که برای من هم اتفاق میافته، دقیقا توی فایلی استاد راجب شانس میگفت که رفته بودن توی بستنی فروشی و اقای فروشنده بشون گفته بود که کارت خوان نمی کشه و استادهم گفته بود من خیلی خوش شانسم بکش، ماله من کار میکنه.
عبن همین اتفاق برای من توی رستوران افتاد و من بیشتر باور کردم که من خیلی خوش شانسم و همیشه در زمان مناسب در مکان مناسب قرار دارم
سال 1397
میخوام که درآمدم الانمو سه برابر و یا بیشتر کنم و باهاش گوشی موردعلاقمو بخرم و مثل استاد از لحظات زیبایی که اطرافم هست فیلمبرداری کنمو میخوام که توی این سال تمرکز زیادی روی باورای ثروت بزارم و بتونم دوره روانشناسی ثروت 1 بخرم و تو روابطم کتاب آیین دوستیابی با دوره عشق و مودت خریداری کنم.
من خیلی به جمع کردن ثروت، خریدن ملک و طلا علاقه مندم میخوام که سرویس طلایی که از قبل دیدمو برای خودم بخرم و میخوام که تو زمینه کاری با جایی برسم که چندتاساعت کار کنم و لی در آمدم چند برابر باشه، یعنی وقت آزاد بیشتری برای تفریح و سرگرمی و کار کردن رو باورامو داشته باشم و در کنارش کارمم انجام بدم و یکی دیگر از خواستههام شروع کردن رابطهای فوقالعاده است.
اینا بخشی از خواستههام تو سال 97 هست درحالی که هر روز خواستههای من بیشتر و بیشتر میشوند.??
براتون روزای عالی آرزومندم، خیلی دوستون دارم من یه درخواستی دارم نمیدونم تو نظرات کدوم فایل بگیم اینه که استاد خوبم من بیصبرانه منتظر قسمت بعدی سریال توجه به نکات مثبتم،( همه قسمتای قبلی رو بارها و بارها دیدم) عاشقتونم
چقدر زیبا بود دوست عزیز لذت بردم برات آرزوی موفقیت میکنم
سپاسگزارم که وقت گذاشتین خوندین
با نام و یاد خدا سخنم را آغاز می کنم
و با عرض سلام و خداقوت خدمت آقای عباس منش که خیلی دوست شون دارم و هم برای خودشون و گروه شون احترام زیادی قائلم.
اینجانب سهیل بهرامی پور 22 ساله از اصفهان دانشجو روانشناسی هستم که میخوام اولین سپاس گذاری و اتفاق مثبت و خوش زندگی مو آشنایی با آقای عباس منش عزیز بدونم که ایشان را در اصفهان سال 93 در سمینار تندخوانی شون ملاقات کردم میدونم مربوط به سال 96 نبود اما من در این سالها متأسفانه توان مالی لازم رو برای تهیه محصولات ارزشمند استاد نداشتم تأسف نه به این دلیل که پول نداشتم برای افکار غالب نا سالم خودم و باور های محدود کننده ام بیشتر از اون برای اینکه میخواستم زندگی مو شرایطم تغییر کنه اما خودم و سبک زندگیم نه در یک جمله نمی خواستم بها و مسئولیت خواسته هام و به صورت 100 % بپذیرم انگار که تغییر و میخواستم ولی این باور و به خودم و خدا نداشتم که میتونم زندگیم و برای همیشه عوض کنم به هر حال همین آشنایی باعث شد که تو سال 96 خصوصاً آخرش نتایج ذهنی خوبی را بگیرم خصوصاً با اتفاقی که اواخر سال برام افتاد که به لطف اون اتفاق به ظاهر بد که در ادامه خدمتتون عرض خواهم کرد تونستم عزم رو به صورت جدی تری جزم کنم و تصمیم بگیرم که خودمو خدامو بیشتر از پیش باور کنم و واقعاً با تمام وجود و از ته دل و خالصانه بخوام جوری که به هیچی غیر از هدفم راضی نشم و زندگی مو برای همیشه تغییر بدم
سال 96
سر سفره هفت سین موقع سال تحویل با حس خیلی خوبی از خدا درخواست کردم که 96 برای من سراسر از زیبایی و اتفاقات خوب باشه
1٫من از بچگی عاشق فوتبال بودم و همیشه خواهم بود و هیچ وقتم نمی تونم فراموشش کنم و آرزوها بزرگی تو فوتبال دارم اما به دلایل خانوادگی نتونستم به فوتبالم ادامه بدم تا اینکه مرداد 95 با دیدن برنامه نود بعد از گذشت تقریباً 8 سال دوباره به عشقم فوتبال برگشتم و بابت تمام اتفاقاتی که باعث شدن دوباره من توی مسیر فوتبال برم ممنونم و سپاس گذارم، در یکی دو ماه ابتدای سال به دلیل محدودیت های ذهنی و شرایطم کار خاصی از پیش نبردم اما در اواسط اردیبهشت ماه بود که به لطف خدا و حمایت های بردار و پدرم تونستم دوباره با قدرت راه بیفتم تا بتونم خودمو که بعد از 8 سال تمرین نداشتن به شرایطی برسونم که بتونم تا خرداد و نهایتا مرداد ماه تو یه تیم پذیرش بشم که کارمو از اونجا شروع کنم خیلی دلهره و استرس نتیجه نگرفتن داشتم اما تونستم با تمرکز بر چیزهای مثبت قضیه تونستم خودمو کمی آروم بکنم اما هنوز هم نگران نتیجه بودم و احساس میکردم که شانس نتیجه گرفتنم کم باشه حداقل برای امسال با این اوصاف همچنان سعی میکردم به خودم روحیه بدم علی رغم باور های محدود کننده ای که در جامعه فوتبال وجود داره و در خودم من حتی داشت رخنه میکرد به هر حال زمان تست ها فرارسید و من به سراغ اولین تیم رفتم که رد شدم و کمی ناامید شدم و دوباره هجوم افکار منفی اینجا بود که باز هم به لطف خدا و کمک برادرم تونستم خودمو جمع و جور کنم و به سراغ تیم های دیگه برم در اون وهله هرچقدر بدنبال این تیم و اون تیم میگشتم یا بدلیل مشکلات مالی منحل شده بود یا زمان تست شون رد شده بود و تیم شون و بسته بودن موقعی که انگار همه چیز تموم شده بود من امید مو از دست ندادم و واقعا از ته دل خواستم امسال برام بشه به خدایی که هیچ چیز برتر و بالاتر از اون نیست یک معجزه از جایی که فکرشو نمیکردم تیم واسم پیدا شد که اتفاقا اونجا دوستی رو دیدم حالا یک قدم تا ثبت قرارداد فاصله داشتم به دلایلی تمرینات تیم منحل شد و من دوباره بی تیم شده بودم دوباره تمرینات از سر گرفته شده بود اما من خبر نداشتم چون شماره و دسترسی به تیم نداشتم خداروشکر باز هم یک معجزه رخ داد منی که یک شب بعد از باشگاه به خانه ی عمویم میرفتم تا امانتی را به آنجا برسانم از آنجا که دیروقت بود مجبور شدم پیاده بروم و ناگهان در مسیر با دوستی که آنجا ملاقات کرده بودم برخوردم و متوجه شدم که تمرینات دوباره برقرار است و جالب اینکه من شماره ای از این دوست نداشتم خلاصه اینکه اون شب با گرفتن شماره مربی به تمرینات برگشتم اما به دلیل تاخیر من باز هم تیم تقریباً بسته شده بود و کلی رقیب داشتم(بزرگترین رقیب خودتی) اینبار به هر نحوی میشد باید جامو باز میکردم اما به دلیل اینکه به خودمو خدام باور کامل نداشتم نتونستم اون چیزی که در توانم بود و نشون بدم اما رفته رفته خودمو و ارزش هامو بیشتر نشون دادم و بیشتر از همه خواستنم و رفتار حرفه ای مو سعی کردم نشون بدم همین طور به روزای ثبت قرارداد نزدیک تر میشدم و هنوز خبری از ثبت قرارداد با من نبود و این قضیه من و نگران میکرد و داشت منو از فرکانس و حال خوب دور میکرد اما به خودم اومدم و تصمیم گرفتم که تمرکز کنم روی تمرین و تلاشم و نتیجه رو بگذارم به عهده ی خدا و تمام اون نگرانی ها و انرژی های منفی رو دادم به خدا و ازش کلی انرژی و حال خوب دریافت کردم و تموم محدودیت ها رو گذاشتم کنار و نخواستم چیزی رو به زور و با حس بد طلبکارانه بدست بیارم (قانون مقاومت) که بعد از سه روز پیامی مبنی براینکه باهات میخوایم قرارداد ببندیم دریافت کردم که واقعا حسی که در اون لحظه داشتم بی نظیر و وصف نشدنی بود.
2٫شکرگذاری بعدیم مربوط میشه به شرایط خانوادگی هستش که بعد از اون اتفاق به ظاهر بد بوجود اومد خانواده ما در شرایط بدی قرار داشت و تقریبا داشت به جایی میرسید که از هم می پاشید خانواده ای که پدری داشت که بدلیل مشکلات مالی و مختلف زندگی به ناامیدی رسیده بود و به مصرف افراطی مشروبات الکلی روی آورده بود که شدیدا باعث آزار و اذیت خانواده میشد و بحث هایی که پیش می آمد بین مادر و پدرم همیشه باعث حال بدی ما میشد اما من همیشه اصرار داشتم که هم خودم و دیگر اعضا خانواده تمرکز مان بر روی اون چیزی باشه که میخوایم اتفاق بیفته و لمس کنیم به هر نحوی میشد سعی میکردم به تمام خانواده انرژی مثبت بدم و اومدیم تصور کردیم دقیقا روابطی رو که میخوایم داشته باشیم و خدارو شاکرم که همه اینها جواب داد و خصوصا بعد از فوت مادر پدرم باعث شد که پدرم بیش تر از پیش به خودش بیاید و تصمیم بگیرد رفتارش را برای همیشه تغییر دهد و الآن خداروشکر حال خانواده مون خیلی خوبه.
اما درس من از فوت مادربزرگم این بود که ما تا ابد برای تغییر وقت نداریم و برای این وقت و عمری که به ما ودیعه داده شده به نحو احسن استفاده کنم و خیلی بیشتر به خودم اومدم و احساس کردم که دیگه وقتشه که منم واقعا تغییر کنم.
(به خودمان بیابیم قبل از اینکه دنیا و شرایط و چرخ روزگار چیز ناخوشایندی را برایمان رقم بزند)
سال 97
1٫خداوندا بابت اینکه خدمت سربازی ام را در تیم فوتبال میگذرانم سپاسگذارم
2٫خداوندا بابت گرفتن گواهینامه ام سپاسگذارم
3٫خداوندا برای اینکه درآمدم ماهیانه 2 میلیون تومان رسید سپاسگذارم
4٫خداوندا بابت داشتن بهترین روابط خانوادگی و عاطفی ام سپاسگذارم
5٫خداوندا بابت داشتن دوستانی ثروتمند و سعادتمند سپاسگذارم دوستانی که علاوه بر خود دنیای شان را تغییر میدهند
و در آخر دوستدار همه ایران
چرا فقط ایران عشقی رو میدم به تمام دنیا تا بزرگترش به خودم و زندگی خودم برگرده
به نام خداوند عاشقم که عاشقانه من رو هدایت میکنه و به سادگی من رو به خواسته هام میرسونه.
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جون و دوستان همفرکانسی.
استاد از شما و مریم جون به خاطر این فایل بسیار بسیار زیبا سپاسگزارم.
اگه بخوام از اتفاقات یکسال گذشته بگم، اینطوریه که:
اتفاقات بسیار خوبی برام افتاد تا اونجا که خاطرم باشه مینویسم
اولین اتفاق جذب همسری همفرکانس با من و با تمام ویژگی هایی که دوست داشتم داشته باشه
دومین رخداد مراسم فوق العاده ای که برای جشن عروسی داشتیم که همش هدایتی بود و بدون حتی یه ذره استرس برگزار شد
سومین رخدادمسافرت های عالی با افراد مثبتی که داشتیم
چهارمین رخداد تهیه دوره قانون سلامتی
پنجمین رخداد همراهی همسرم بامن برای اجرای دوره قانون سلامتی
ششمین رخداد تهیه دوره عزت نفس و همراهی همسرم با من
هفتمین رخداد تهیه وسیله نقلیه
اینا موردایی بودن که یادم اومد
و اما از تجاربی که دوست دارم در سال جدید داشته باشم
باورهای قدرتمند و ثروت ساز داشته باشم
مستقل باشم
کسب و کار خودم رو داشته باشم
مسافرتهای زیبایی داشته باشم
مسافرت داشته باشم به خارج از کشور
در همه کار های روزانه ام از هدایت خداوند بهرمند باشم
گواهینامه رانندگی داشته باشم و بتونم با ایمان رانندگی کنم
خونه دلخواهم رو داشته باشم
کلاس زبان برم
و یه خانم موفق باشم
با توکل بر خدا شروع میکنم وبا ایمان ادامه میدهم
در پناه حق شاد و سلامت و سعادتمند باشید
با سلام خدمت شما استاد گرانقدر
همونطور که تو آموزه های مختلف عنوان کردین احساس بیانگر فاصله من با خدای درونمه ما از دو بخش ذهنی و روح تشکیل شدیم روح ما برگرفته از خداونده که عشق، زیبایی، لذت، آرامش و … هر چیز خوب دیگه درونشه و اگر ما بتوانیم ذهنمون در راستای روحمون قرار بدیم احساس خوبی پیدا میکنیم که یعنی نزدیک به روح خداوندی هستیم و هر چقدر ذهنمون از روح ما فاصله بیشتری بگیره قاعدتا احساسمون بد میشه
پس تمام کاری که باید بکنیم اینه که روی تسلط بر ذهنمون کار کنیم و اونو در راستای روحمون قرار بدیم
این تمرینی که شما عنوان کردین که تو کتاب رویاها هم بهش یک فصل اشاره کردین تعریف تمجید زیبایی ها و نعمت ها از صبح تا شب بود خیلی عالیه این تمرین و من حدود 7 ماه دارم انجام میدم و زیبایی هارو تحسین میکنم و به اتفاقات خوب و نعمات فراوان در هر زمینه هدایت شدم و مثل یک شکارچی در تمام روز در حال ضبط و ثبت وقایع جذاب و بینظیر هستم که به من احساس خوب میده و مهم شدت قوی بودن احساسمه که هر چی احساس قوی تر باشه شرایط بهتری هدایت میشیم
استاد جان این تمرین من اول تا سوم فروردین 1401 نوشتم در چند دسته بندی:
توسعه فردی، مالی، شغلی،سبک زندگی، سلامتی
و اهدافی که میخوام بهش برسم در فصل بهار 1402 هم نوشتم
حالا اگه بخوام از دستاوردهای 6 ماه دوم سال 1401 بنویسم به چندین مورد اشاره میکنم
1. قانون سلامتی و کاهش وزن و سلامتی بدن و انرژی بالا خواب کمتر انگیزه فوق العاده برای حرکت با استفاده از دوره قانون سلامتی
2. ارتباط بسیار عالی با همسر و اطرافیان
3. توحید و کم کردن شرک وجودی با فایل های دانلودی توحید در عمل، کتاب فکر خدا، تمام فصول رویاها، دوره 12 قدم(البته تازه چهار قدم اتمام رسوندم)
4. رشد عالی پنج پله ای در بیزینسم و 10 برابر شدن درامدم با دوره کسب کار و 12 قدم
5. خرید ماشین، خرید تبلت،خرید سرویس های طلا، هدیه گرفتن 200 دلار در عید،خرید mp3player، مسافرت هفت روزه به کیش در هتل پنج ستاره، خرید پوشاک و خوراک عالی، و…
با استفاده از تمام اموزه های استاد
خیلی جالبه که دوره سلامتی خیلی تاثیر به سزایی در رشد من در تمام زمینه ها شده
شاید برای خیلی از عزیزان اتفاقات عادی باشه مخصوصا قسمت پنجم ولی من هیچ کدومش تو زندگیم نداشتم و واقعا جز اهدافم بود و خیلی براشون تلاش کردم 4 سال و نرسیدم و فقط تو 6 ماه دوم سال 1401 با جدیت روی باورهام کار کردم و این اتفاقات برام رخ داده و خیلی پرش عالی بود و مطمئنم ده ها برابر از سال قبل امسال برام اتفاق میفته
من فقط به آموزهای استاد گوش کردم عمل کردم گوش کردم عمل کردم و این چرخه را هی تکرار تکرار کردم
از خدا میخوام منو بزرگ کنه و ظرفیت منو بزرگتر کنه و آمین که برای همه عزیزان عالیترین ها صورت بگیره
بنام خدای عشق و زیبایی
سلام خدمت استاد بزرگوار و همه دوستان فرکانس بالا و تبریک سال نو و سپاس از این محیط و نظرات فوق العاده که همیشه مایه شادی و انرژی من بوده و هست
سال 96 سال خوبی برای من بود و شاکر خداوندی را که این مسیر و استاد و دوستان را برایم قرار داده است نعماتی که در این سال به لطف وارد زندگی من شده اند اگر چه نمی توان همه آنها را شمرد
1- سلامتی که من در دو سال اخیر دارم بینظیر و عالیست. وزن ایده ال، سلامتی و …..
2- شادی و حس آرامشم فوق العاده م مثال زدنی است و دیگران ازم میپرسن دلیل اینکه اینقد آرومین چیه؟
3- مسافرت و شادی به شهرهای مختلف ایران و خارج از ایران
4- ارتباط فوق العاده با خانواده و دوستان
5- چندین ایده خوب و راه های رسیدن به آنها که واقعا خدا برایم باز کرد با سرمایه بسیار پایین
6- مانتویی که انتخاب کرده بودم به عنوان لباس فرم شرکت بهمون داد
7- کتابی که میخواستم خیلی اتفاقی دانشگاه بهم پیشنهاد داد و راحت بدستش آوردم
8- لبتاب که توی دریم بوردم گذاشته بودم را با قیمت خیلی مناسب خریدم
9- هدست و هنزفری مورد نظرم را هدیه گرفتم
10- چندین پیشنهاد همکاری در کار دلخواهم
11- یاد گرفتن بسیاری از قوانین آفرینش و جذب و عمل کردن به آنها( بخشش, رهایی، فراوانی، سپاسگزاری واقعی و درخواست همراه با اعتماد به نفس و ….)
12- ایمانم به خداوند و درک بیشتر کتاب قران
13- سه برابر شدن درامدم هم در دوسال گذشته
دوستان من دارم میرم مسافرت الان نمیتونم بیشتر از این از نعمات سال گذشته بنویسم فقط دوست داشتم نظرمو بذارم و تشکر داشته باشم هم از شما و هم از استاد بزرگوار
و اما برای سال 97 سه هدف مشخص کردم عشق بیشتر – درامد بیشتر و استقلال مالی کامل و شادی و ایمان بیشتر به خداوند
برای همه تون سالی سرشار از عشق، شادی ، سلامتی، سعادت و ثروت آرزو میکنم
باسلام به خدا و استاد خوب و دوستان عزیزم در این مسیر الهی
عزیزان اعتراف میکنم که سوال مسابقه در عین سادگی خیلی سخته چرا که باید تمام اتفاقات خوب و.
نشانه های خوب را به چشم بیاریم و بنویسیم و خداوند را بسیار سپاسگزارم که الان که دارم به آنها بفکر میکنم آنقدر زیاد هستند که
خیلی هاشون در مجال این دیدگاه نمی گنجند .
عزیزانم اول از هر چیز بهتر است همین جا یه آگهی تبلیغاتی از خودم بنویسم چون مدتها. پیش بود میخواستم ابن کار را بکنم ولی هر بار با اومدن یه مسئله ای کمی به فراموشی سپرده میشد البته در محل کارم شفاهی یه چیزایی از خودم میگفتم که همکارانم هم با لبخند مرا تائید میکردند و هم به شوخی می گذراندن ولی همینجا از این فرصت استفاده میکنم و خصوصیات خودم را مینویسم حالا میخواهید بگید دارم جلب توجه میکنم یا اینکه باور میکند که حقیقت دل خودمه ،
میل میل خودتونه
بهر جهت من دختری هستم خیلی مهربان و وظیفه شناس ، با سنی بالا که البته کوچکتر از سنم نشون میدم و چهره ای زیبا که به دل هم می شینم
( اینو دیگران گفتن ) با قدی کوتاه
خیلی دلم میخواد به کسانیکه دوست دارم و نیازمندن کمک کنم . حتی تا مدتی پیش که در محل دیگری کار میکردم ، پشت پنجره محل کارم خرده نونای اضافی را بجای ریختن تو نون خشکه ها برای گنجشکا ریز ریز میکردم و میریختم پشت پنجره و اونا نوش جان میکردن
بعضی از همکارا هم از من تقلید میکردن و کلا”در برخوردهای اول همکارا و یا حتی
غریبه ها یه جورایی از من
الگو برداری میکنند مثلا وقتی فرق چپ میزنم و یا موهامو قهوه ای روشن میکنم می بینم روی همکارم یا حتی غریبه ای اثر گذا شتم و روز بعد اونا رو هم مدل شکل و موی خودم
می بینم و از حرفا و نکاتی که میگم دیگران اونو دیکته میکنن و همونو بکار میبرن البته این کارها باعث افتخار منه که بطور مثبت روی دیگران اثر میزارم . ماشین نویسی هستم با سرعت تند
البته اشتباه هم میزنم ولی دستم هزار ماشااله سرعتش خوبه و میتونم چند صفحه را در چند دقیقه تایپ کنم 4 سال دیگه هم بازنشست میشم که از خدا میخوام همین فردا
موجبات رهایی مرا خودش آماده کنه تا در این سال نو براحتی به اونچه که میخوام برسم .الهی آمبن
و در آخر تبلیغات خودم
دلم میخواد کسانیکه از من کمک میخوان را نه آنطور که به من وابسته شون ولی یه جورایی ساپورت کنم و شادشون کنم . ضمنا”همیشه از توی دید بودن بدم میاومده چه .اون موقه که توی دبیرستان بودم و چه الان که سنی ازم گذشته و کارمند اداره هستم .
من هنوز روی باورای خودم کار نکرده بودم. اون موقه ها فکرکنم خرداد یا تیر 95 بود خانمی نیازمند
می اومد پیش من که البته هنوز هم میاد یه روز به من الهام شد که بابت بدهی که دارد مقداری حدود 100000 تومن کمکش کنم و.احساس خوبی داشتم از طرفی قرار بود بخاطر کسری سنوات رسمی شدنمون که حدود 30000000 تومن بود که طی شکایتی که از طرف یکی از همکارام به نمایندگی از طرف همه پرسنل طلبکار به دیوان عالی وشکایت از شهرداری بخاطر کسر حقوق در 8 یا نه سال از ما ، ارسال شد ، دیوان رای نهایی را به ما پرسنل شهرداری داد البته اون موقع من زیاد مطمئن نبودم که میتونیم بزودی این پولو دریافت کنیم خلاصه کارها روال خودش رو طی میکرد و البته من هنوز بدرستی به الفبای باوراهم نرسیده بودم . البته اینرا میدونستم که در ضمیرناخوداگاه میشه هر بذر خواسته ای را کاشت و با تلقین به خود اونو هر جور که بخوایم به عمل آوریم ولی هنوز چبزی از باورا بدرستی الانم نمیدونستم .خلاصه چند ماه بعد در آذر 95 قرار شد اون 30 میلیون تومن که ما فکر میکردیم 20 میلیونه هرماه بصورت اقساط در 10 قسط به ما داده شود و داده هم شد وخداوند را صد هزار مرتبه شکر گزارم که این اون نویدی بود که خدا به دل من انداخت که البته اون موقع از مقدارش بدرستی اطلاع نداشتم و در ابن نزدیک به یکسال حقوق من 6 میلیون تومن در ماه بود.بعد در بهمن سال 95 روی باور دو برابر شدن حقوقم کار کردم و یکی دو ماه روی تکرار جمله بلند بالایی کار کردم حتی یه بار حقوقم به 12 میلیون تومان رسید ولی بعد دوباره همون روند 6 تومن شد تا اینکه به جایی دیگه منتقل شدم و در اونجا چون من و همکار دیگرم این مقدار حقوق میگرفتیم باعث تعجب همکارام شده بود .بعد از مدتی هم تکرار این باور را کنار گذاشتم چون هم برایم خسته کننده شده بود وهم جای جدیدی که در اونجا کار میکردم کمی براش مشکل بود که مبلغ حقوق ما دو نفر را با این مقدار پرداخت کند و فقط یکی دوماه آخر پرداخت این مبلغ بعهده محل جدید کارم شد .
سال 95 بود و تازه داشتم با استاد عزیزمون آشنا میشدم روز 21 ماه مبارک رمضان بود بعد از نماز صبح نیت کردم که خدایا چه باوری برای ثروتمند شدن داشته باشم و.چشمامو بستم همون موقع خودمو در تصویری دیدم که داشتم حرف میزدم و صدا بود . بعد برای
همسر الهی ام نیت کردم و باز تصویری از
نشونه ای دیدم . اون موقع نمیدونستم که اینها الهاماتی هستند که باید حتما به اونا عمل کنم حتی همون موقع یه باورایی ساختم برای این الهامات و کمی هم تکرار میکردم ولی مطمئن نبودم این کاری که دارم انجام میدم تا چه حد درسته و به عبارتی خودمو لایق این الهام. نمیدیدم و یا بدرستی ازش سر در نمیاوردم.
و دلم میخواست از کسی سوال کنم و.جواب درستی به من بدهد و.مرا از این سردر گمی نجات دهد تا اینکه اونو در مهر ماه
سال 95
در یکی از دیدگاهها عنوان کردم که آیا باید به هر باوری عمل کرد و بعد گفتم خوب این یه الهام بود برای من و دوباره در دیدگاهم .نوشتم آیا باید به هر الهامی عمل کرد و.دوستان جوابایی دادن ولی جواب
درست تر را از استادم گرفتم که گفت باید به هر الهامی عمل کرد حتی اگه ظاهرش بد باشه ولی یه حس خوبی درآن وجود داشته باشه بعد من دوباره شروع کردم به ساختن باور قدرتمندی از این الهام و عجیب اینکه به شکر خدای وهاب
نشونه هاشو از تلویزیون میدیدم که انگار به من میگفت تو همینو میخوای دیگه و هنوز هم دیدن این نشونه ها با سپاس فراوان از خدای رزاقم در اطرافم مثل روز برایم روشن میشه از وقتی که به یاری خدا در این مسیر قرار گرفتم یادمه 94/10/16 یه لوح قرآنی حک شده سفارش دادم از اسماء خدا و همراه با اون یه سی دی از استاد فکر کنم همون فایل سه برابر کردن درآمد دریک سال که در ویلای خودش گرفته بود برای من فرستاده شد ولی کیفیت صدا اصلا خوب نبود و.زیاد اونو جدی نگرفتم چون جملات واضح نبودن و.تعجب کردم من لوح قرآنی سفارس دادم برای رسیدن به
خواسته هام ولی همراش این سی دی رسیدن به ثروت بود و.اون موقع به خاطر باورای غلطم زیاد هماهنگی بین این لوح حکاکی شده قرآن و سی دی ثروت
نمی دیدم در صورتیکه این یه نشونه از خدا برای من بود که در مسیر ثروت بیافتم و.من
کم کم به این مسیر پر ارزش وارد شدم و با خرید فایلا وکار کردن روی خودم
روی باور لایق بودن و با ارزش بودن کار کردم و هدایایی گرفتم روز تولدم یه سکه رب بهار به اضافه هدایایی دیگه ، روز زن هدایایی دیگه با مراسم خاص این روز حتی همین اول سال نو ساعت 10 هم پاداش آخر سال گرفتم ، بیشتر از سالای قبل و هم اینکه روز 29 ساعت 10 صبح ما در محل کار بودیم و اتفاقی برام افتاد که هر چند هنوز صبحونه نخورده بودم و از این بابت کمی خسته بودم ولی کاری پسندیده را برای کل پرسنل انجام دادم که در این چند سال عمرم در اداره انجام نداده بودم و اونو یه نشونه عالی از رسیدن به بزرگترین خواستم در این مسیر دیدم وخدا را سپاسگزار شدم بخاطر این نشونه و همه فراوانی نعمت و
نشونه های عالی و ارجمندش که در این مدت برای من فرستاده شد و باز هم ادامه دارد .
چندی جلوتر هم
یکی از همکارام آقا سعید برای پشتیبانی از من میگفت اگه من یه روز
( فامیلیمو میگفت ) نبینم نمیشه و خلاصه خوابایی که هر کدام از ساختن باور لیاقت و خوش شانسی به من پیام میدادن ، همه و همه این اتفاقات ریز و درشت دست بدست هم دادن و حکایت از باور با ارزش بودن من میکردن که با سپاس فراوان از خدای منان و استاد خوبم عباس منش که دستی از دستان خدا در این راه اس هنوز هم ادامه داره
و.اما در سال 1397 از خدا میخوام به اونچه که ازش خواستم برسم و ثروتی بی حد و حساب به من بدهد که به هر که خواهم بیشتر و بیشتر ببخشم و آرزو دارم که بزودی زود مستقل شوم چون سن بالایی دارم و در حال حاضر با خانواده زندگی میکنم و با باورای غلط و تضعیف کننده مادرم که همیشه میگه تو چه جور میخوای فردا تنها زندگی کنی دست و پنجه نرم میکنم دلم میخواد اونقد ثروتمند شوم که بتونم برای نیازمندان خصوصا کسانیکه از کمیته امداد یه حقوق ناچیزتر از ناچیز میگیرن کمک کنم طوریکه مجبور نشن دیگه گدایی کنن و دستی، پیش این و اون دراز کنند چون ما که اینقدر ادعا میکنیم که فقط باید از خدا بخوایم و باور داشته باشیم که میتونیم به اونچه که میخوایم برسیم حالا حالا ها باید روی خودمون کارکنبم تا در وجودمون نهادینه بشه و باید باورهای قوی را تکرار و تکرار و تکرار. کنیم . پس خدا به داد این
متکدی ها برسه که اصلا چیزی از این باورها و تکرار و خدای درون نشنیدن و اصلا َ” نمیدونن چی به چیه .
باری دلم میخواد هر چه زودتر از این خانه مادری بدر آیم پدرم که 23 سال است به رحمت خدا رفته و.مستقل شدن برای من آرزویی شده البته یکی دو سال است که اصولا دلم میخواد از ایران برم به کشوری که با هدف بزرگم و خدمت بزرگم ، همخوانی و هماهنگی داشته باشه و در این زمینه با آدمای فرهیخته چون شما استاد خوبم روبرو شوم و از مصاحبتشون و راهکاراشون و حالو هواشون لذت ببرم و استفاده بهینه کنم
به امید رسیدن همه ما به اونچه که روح ما را شادتر کند و در مسیر پرثروت الهی افتخار آمیز باشیم انشااله .
کاناز
الان 2 روزه که دارم نظرات شما رو با دقت میخونم و از توشون بهترین ها رو در میارم و توی دفترم مینویسم و بعد براتون تایپ میکنم –
شاید خیلیاتون نتونید از صفحه ی اول برید و مطالعه بکنید ولی من اینکارو انجام میدم
خیلی خودم از لحاظ سطح انرژی اومدم بالا و احساس میکنم سلولام دارن از شادی میرقصن – چقدر این حس جالبه بعد از 14 صفحه اتفاقات قششنگ شماها رو خوندن و توی دلم آفرین آفرین به به و ایول و دمت گرم بابا و اوووووف چه خفن طور رسیدی و …مبارکت باشه و اینا که میگفتم انگاری هر کی ندونه واسه خودم این چیزا اتفاق افتاده بودن انگار از پشت لپ تاپ پرواز میکردم نظرات بعضیا رو که میخوندم
خدایا شکرت که که پایان این تعطیلات نوروزی واسه من این حسن ختام داره میشه تا شنبه که به سر درس و دانشگاه و پروژه هام برگردم و بریم که داشته باشیم یه سال 97 تووووپ و پرانرژی رو بترکونیم
همراهتونم خوشحالم براتون بدجوریییییییی :)))))))))
سلام دوست عزیز
کار شما بسیار ارزشمنده و من که دارم استفاده میکنم ازش
سپاسگذارم از شما
چه عالی . احسنت داره این کارتون .
منم همیشه دوست داشتم بتونم همه نظرات و بخونم.
سریال توجه به داشته ها
2.دومین تجربه ی زیبایی که می خوام بنویسم مربوط میشه به خرید دوره روانشناسی ثروت 3.
اما چرا فکر میکنم تجربه زیبایی بود؟
وقتی استاد اعلام کردن که این دوره آماده شده و بزودی روی سایت قرار میگیره از اونجا که 2 میلیون پس انداز داشتم خیلی خوشحال بودم و پیش خودم فکر میکردم فوقش سه میلیون قیمتش میشه و با پس اندازم و حقوق بعدی میخرمش اما وقتی قیمت محصول زده شد بهت زده شدم و گفتم خدایا من چجوری جورش کنم???
و خدا را شکر که تخفیف استاد روی محصول بود باید 5 میلیون جور میکردم و از اونجایی که به این محصول و استاد ایمان داشتم باید هر جور بود میخریدمش. بالاخره راهی که ذهنم رسید این بود که طلاهام را بفروشم و حتما بخرمش و همینکار را هم کردم .??
وقتی محصول را گوش دادم اینقدر راضی و خوش حال بودم که دیگه فقط خدا را شکر میکردم بخاطر این کاری که انجام داده بودم و این یکسال هر روزش را با توصیه های استاد که در این محصول گفته بودن سپری کردم و چه ساعتهای لذت بخشی را با گوش دادن بهش گذروندم.
پس با اطمینان میتونم بگم بهترین سال زندگیم سال 96 بوده.