توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها - صفحه 52

2649 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد حسین طاهریان گفته:
    مدت عضویت: 3119 روز

    آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید چرا برخی از افراد مدام در زندگیشان اتفاقات بد رخ میدهد و به خواسته های خود نمیرسند اما در مقابل عده ی دیگری وجود دارند که به هرچه که میخواهند میرسند و زندگی این افراد پر از نعمت و فراوانی است. برای این افراد همیشه بهترین اتفاقات می افتد و هرجا که میروند انگار پول و موفقیت نیز به دنبال انها خواهد رفت. این تفاوت میتواند دلایل مختلفی داشته باشد که البته ظاهر ساده ای دارد اما فوق العاده مهم است و میتواند در راه رسیدن به هدف به ما کمک کند.

    باید گفت باور های ما همان افکاری هستند که دارای فرکانسی مخصوص به خود بوده و رویدادها را به سمت ما جذب میکنند. ما در این دنیا چیزهایی را قادر هستیم به سمت خود جذب کنیم که هم فرکانس و هم مدار با افکار و باورهای ما باشند. شما به صورت آگاهانه با شکر گذاری در مورد اتفاقات خوب میتوانید در اینده آنها را به میزان بیشتری به سمت خود جذب کنید. افرادی که موفق هستند و همیشه ثروت و خوشبختی به سمت آنها میرود یکی از دلایلش این است که این افراد باورهایی از جنس نعمت و موفقیت دارند و نسبت به این مسائل شکرگذار هستند و با همین دید مثبت میتوانند در اینده نیز این موارد را به سوی خودشان جذب کنند.

    اگر میخواهید در کوتاه ترین زمان با ثروت و موفقیت هم فرکانس شوید ساده ترین کار شکرگذاری است. شکر گذاری به شما کمک میکند خیلی سریع در فرکانس جذب ثروت و فراوانی قرار بگیرید. و در نقطه مقابل عدم شکرگذاری به خاطر داشته هایتان میتواند در آینده انها را از دسترس شما خارج کند. آیا میدانید که نارضایتی و نا شکری میتواند باعث شود که عواملی ناخوشایندی که نسبت به انها این حس را دارید بیشتر به سوی شما جذب شوند. ناشکری میتواند باعث ناکامی شما در رسیدن به اهداف شما شود.

    اهدافی که برای شما مهم هستند و دوست دارید به انها برسید. احساس رضایتمندی و شکرگذاری نسبت به نعمتهایی که در اختیار دارید با ایجاد نوعی فرکانس ضمیر نا خود اگاه شما را وادار میکند که مقادیر بیشتری از انچه که مورد رضایت شماست به سوی شما جذب شود. خداوند شکرگذاری شما را دوست دارد. او انسانهایی را که شکرگذار نعمتهای او هستند را نسبت به بقیه بیشتر دوست دارد . به همین دلیل وجود احساس شکرگذاری در این افراد نعمات و موفقیتهای بیتشری را به سوی انها روانه میکند.

    برای جذب ثروت بیشتر باید شکرگذار پولی باشید که در حال حاضر در دسترس شما قرار دارد. شاید درامد شما در حال حاضر زیاد نباشد اما تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که پولی که در دستان شما است چه بخشی از نیازهای شما را برطرف میکند؟ غذای خود را پول میخرید، روشنایی برقی که با پول می خرید، لباسهایی که میخرید ….. تمامی اینها با پول میسر میشود ایا فکر نمیکنید باید برای پولی که دارید شکرگذار خداوند باشید؟ با شکرگذاری د رمورد ثروت و پولی که دارید در درجه اول به خودتان کمک میکنید که این موارد به سمت شما جذب شود مطمین باشید با این کار در اینده کسب درامد بیشتری خواهید داشت.

    البته شکرگذاری در مورد نعمات دیگر نیز به همین صورت عمل میکند. اگر برای سلامتی که خدا به شما داده است شکرگذار باشید خدا دوست خواهد داشت که سلامتی بیشتری به شما بدهد. خداوند در قرآن میفرماید که شکر کنید تا نعمتهایتان را افزایش دهم. این بدان معناست که خداوند کسانی را که شکرگذار او هستند دوست دارد و میخواهد که نعمتهای بیشتری را به انها هدیه کند.

    مطمین باشید که شکرگذاری میتواند نعمات و ثروت را به سوی شما سرازیر کند و خداوند این وعده را به صورت واضح به بندگانش داده است. سالها قبل از اینکه قوانینی مثل قانون جذب بر سر زبانها بیافتد دین ما به این موضوع پرداخته است و به ما میگوید که با شکر نعمات میتوانید، نعمات بیشتری را به دست بیاورید اما متاسفانه در بسیاری از موارد این موضوع را فراموش میکنیم و با نا شکری سدی در مسیر جذب نعمتها به سوی خودمان ایجاد میکنیم. گاهی اوقات شکر گذاری میتواند باعث جذب یک ایده ثروت ساز به سوی ذهن تو باشد.

    برای رسیدن به ثروت و موفقیت باید قانون حاکم بر دنیا را بدانید. یکی از این قوانین همین است که ثروت و موفقیت بیشتر به سمت کسانی جذب میشود که شاکر هستند. شما برای جذب ثروت نیاز به اموزشهای مختلفی دارید که یکی از انها شکرگذاری است چرا که شکرگذاری به شما کمک میکند به هدف خود که همان جدب ثروت است، برسید. خداوند را به خاطر تمامی کمکهایی که به شما در طول زندگی کرده است، شکر کنید. این کار باعث خواهد شد در مراحل بعدی زندگی نیز خداوند در کنار شما باشد و به شما کمک کند. نسبت به ثروت افکارمنفی خود را کنار بگذارید. متاسفانه ما از کودکی با جملاتی مانند “ثروت خوشبختی نمی آورد” بزرگ میشویم و نوعی دید منفی نسبت به ثروت با ما همراه میشود. این دید منفی را از خود دور کنید. شما اگر ثروتمند باشید میتوانید کارهای بزرگی انجام دهید.

    میتوانید به افراد زیادی کمک کنید و فرد مفیدتری باشید. نشان دهید که نسبت به پول و نعمتهایی که در اختیار دارید چقدر شکرگذار هستید و احساس خوبی دارید چرا که با این کار در اینده میتوانید منتظر اتفاق خوب بیشتری باشید. شکرگذاری میتواند شما را به منبع تمامی نعمات و ثروتها متصل کند. آیا چیزی از این بهتر برای شما وجود خواهد داشت؟ اتصال شما به این منبع بی انتهای نعمتها و خوبی ها میتواند ثروت خیلی زیادی را به سوی شما روانه کند. فراموش نکنید شکرگذاری یک مهارت برای دستیابی به ثروت بیشتر است و مطمعن باشید آثار فوق العاده ی شاکر بودن را در زندگی خود مشاهده خواهید کرد.

    برای اینکه هرروز به ثروت بیشتری دست پیدا کنی شکر کن، شکر نعمت نعمتت افزون کند.به خاطر همه‌ی داشته هات، به خاطر خانواده خوبت، سلامتی، توانایی‌هایی که داری و هر آنچه باید به خاطرش خداوند رو شاکر باشی.خدا در آیه‌ی 7 سوره‌ی ابراهیم می‌فرمایند: شکر کنید تا نعمت‌هایتان را افزایش دهم.این وعده‌ی خداست به همه‌ی ما تا برای افزایش ثروت‌های زندگی خودمون شکر کنیم.شیوه‌های زیادی برای افزایش ثروت وجود داره که یکی از بهترین سفارشات دینمون همین شکرگزاری و شاکر بودنه.وقتی به خاطر داشته هات خدا رو شاکری، درهای رحمت الهی به روت باز میشه و تو هرروز موقعیت‌ها و فرصت‌های بیشتری برای لذت بردن از زندگی می‌بینی.آثار شاکر بودن رو میشه در زندگی دید.

    وقتی شاکری خودت رو وصل کردی به منشأ تمام ثروت‌ها و نعمت‌ها، روزبه‌روز ثروت بیشتری رو به زندگیت وارد می‌کنی.روش های خیلی زیادی برای ثروتمند شدنت وجود داره بااین‌وجود این روش یکی از بهترین راه‌ها برای تولید و جذب ثروته.گاهی یک ایده‌ی ثروت ساز میتونه دنیای تو رو به‌طور کل تغییر بده ،این ایده میتونه یکی از آثار شاکر بودنت باشه و تو باید باایمان به خداوند این کار رو هرروز انجام بدی.حتماً لیستی از چیزهایی که باید به خاطرش خدا رو شکر کنی تهیه کن و از صمیم قلبت برای تک‌تکش خدا رو شکر کن شکر نعمت نعمتت افزون کندبرای وارد شدن به دنیای ثروت باید با یکسری قوانین حاکم به دنیا آشنا بشی و با کمک از این قوانین به ثروت بیشتری دست پیدا کنی.

    در ادامه ذکر این نکته جالب خواهد بود که خداوند در سوره مریم می فرماید این کار اگر چه برای شما سخت به نظر می رسید اما برای پروردگارتان راحت است .

    از خداوند به این بزرگی بزرگترین ها را بخواهیم و راه رسیدن به آن شکر گذاری است وگرنه او غنی و بی نیاز است

    در سال 1396 نعمت های الهی همچون همیشه به سمت همه مخلوقات خداوند سرازیر شد و من نیز از این قاعده مستثنی نبودم

    نعمت سلامتی و آرامش خاطر و خانواده خوب و سر پناه و مسکن و دوستان خوب را مفروض گرفتم و همیشه به خاطر آن ها از خداوند تشکر می کنم

    اولین و بهترین نعمت در سال گذشته زیارت مرقد ملک پاسبان امام رضا بود که نوروزی حقیقتا رویایی برایم ساخت.

    در اردیبهشت ماه همراهی با چندین گروه و هیات های خارجی که مربوط به حرفه ام میشد اشتیاق و انگیزه ام را دو چندان کرد.

    در خرداد ماه از جایی که فکرش را هم نمی کردم پولی به دستم رسید و واقعا معجزه خداوندی را دیدم

    در تیر ماه از طرف ریاست موسسه ای که در آن مشغول به انجام خدمت بودم مورد تقدیر قرار گرفتم .

    توانستم در ادامه در موسسه مورد علاقه ام مشغول به کار بشوم و در بهترین بخش ادامه کار بدهم

    خانه ای که مد نظرم بود را توانستن در نهایت معجزه اجاره کنم

    سفر تبریز و اردبیل و اصفهان نیز در ادامه این سال رخداد که توانست سال بسیار خوبی را برایم رقم بزند

    بابت تمام این نعمت ها از خداوند متعال سپاسگزارم

    اما اهداف من در سال 1397

    بزرگ باید بزرگ خواست با خداوند همه چیز شدنی است

    گویند روزی فرد از خداوند خواست کوه های اطرافش به طلا تبدیل شده و او با چشم خود ببیند و این اتفاق رخ داد در همان لحظه این افراد به خداوند عرضه داشت خدای بزرگ کور شود انکس که از تو کم بخواهد و او در جا بیناییش را از دست داد .

    اولین هدف و آرزو در سال 1397 برای من حفظ کلیه دست آورد های سال 1396 است

    حفظ سلامتی و آرامش و اطمینان خاطر و خانواده خوب و روابط عالی

    در وهله دوم خرید خوردو 207 قرمز رنگ که مطمین هستم به امید خدا به آن دست پیدا خواهم کرد

    سومین هدفم ارتقا در حرفه کاری و رسیدن به جایگاه شایسته

    جذب همسر مورد علاقه و دلخواه

    خرید ویلا در شمال کشور و……

    شاید میتوانست این لیست طولانی تر باشد امام مهمترین ارزوی هایم در سال 1397 همین است

    ممنون بابت توجهتون و ممنون از استاد عباس منش عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    فرنگیس محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2655 روز

    سلام خدمت دوستان هم فرکانسم و استاد عزیز

    بهترین اتفاق سال 96

    1- اشنایی با سایت و کار روی ذهن با گوش دادن به فایل های رایگان استاد

    2-چن وقتی بود که مناقصه ای رو برنده شده بودییم ولی سه ماهی بود که کسی که قبلا اونجا کار میکردبه واسطه روابطیکه داشت محل رو تخلیه نمیکرد و به جواب مناقصه اعتراض داشت من هم هر روز تجسم میکردم به زودی درست میشه من میرم سر کار تو ادره و مسجد چسیده به ادره وقت نماز در اتاقم رو میبندم میرم نماز رووو خلاصه قبلش رفتم چادر خریدم برای سر کارم و خیلی رویا بردازی میکردم بعد چن وقت که نتونست کاری بکنه تخلیه کرد و من العان سر کار هستم و هر روز وقت نماز با کارمندای دیگه مرییم نماز و خدا رو به خاطر اینکه از بیکار ی نجاتم داد هزار بار شکر میکنم و واقعا به مهجزه تجسم کردن و احساس خوب داشتن ایمان دارم

    3-همسرم چن ماهی بود که درامد خاصی نداشت در حدی که اجاره وغازش رو هم به از جیب میداد و دوست خیلی پولداری داره که ساخت و ساز میکنه و مرغداری داره تو دفتر چه ارزوهام اسمش رو نوشتم و به خداوند و فرشته شخص نامه نوشتم و درخواست کمک کردم بعد سه هفته دوست همسرم تماس گرفت و گفت برادرش ازدواج کرده و اکثرا دست تنهاست و چون به همسرم اعتماد داره برای مدیریت کارهای مالی از او درخاست کمک کرد با حقوق ماهی 2م بعددفترچه رو به همسرم نشون دادم واقعا باور کردنش سخت بود واقعا نوشتن باعث خلق خاسته میشه .

    4-سلامتی خانوادم و خودمون در سال 96

    5-خیلی اتفاق بامزه دیگه مثل :چن وقتی بود که از این گل سر پاپیونی ها 2 تا میخاستم ولی با اینکه قیمتی نداشتن دوست داشتم رایگان داشته باشمشون ..بعد از تو لپ لپ بسرم دقیقا دو تا همون رنگی که میخواستن در اومد

    6- علاقه به مطالعه با حرف های استاد و خرید کتابای سنگفرش هر خیابان از طلاست .پدر پولدار پدر بی پول .دو مرد با یک پیام .معجزه شکر گذاری و انجام تمریناتش

    7- مواجهه با ترسام و مقابله با اونها مثلا تنهای رفتم عروسی دوستم که کسی رو نمیشناختم و کلی هم رقصیدم (قبلا اصلااین کار رو نمیکرم )و رفتن به طرف عمیق استخر و شیرجه از روی تخته…. عالی بود

    اهدافم تو سال 97

    1- مدیریت زمان برای کار بیشتر روی ذهن

    2-مطالعه قرآن و اتباط بهتر با خداوند

    3-خریدن خانه ویلایی دو خواب با حیاط نسبتا بزرگ و ماشین سمند سفید

    4 -رفتن به مسافرت به شهر رامسر 8 روزه و همچنین رفتن به کربلا

    5 -تاسیس خیریه به نام خیریه طراوت طاها با 3 پرسنل و مدیریت خودم

    6 – ایجادروابط عالی با همسر و پسرم

    7 رفتن به مسافرت دسته جمعی با خانواده به شمال

    8- مطالعه کتابهایی در زمینه هوش مالی و داشتن یه مربی در این زمینه برای بهره وری از پول

    9-داشتن 250م پول نقد در حسابم

    10- رفتن به باشگاه و کلاس رقص

    11-آشنایی باکسانی همفرکانس به خاسته هایم

    12 استخدام شدن در اداره محل کار العانم درقسمت دبیرخانه اش

    13 -خرید طلا واسه خودم ومامانم

    14-صحت و سلامتی برای استادعزیزم و دوستان همفرکانسم و تمام هموطنان و خودم و خانواده ام در سال جدید

    15-آرامش و احساس برای خودم و همهاطرافیانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    ماری جون گفته:
    مدت عضویت: 3289 روز

    با عرض سلام و تبریک سال نو به خونواده زیبایم

    از رحمت خدا ناامید نشوید

    باور نمیکنم خدا به کسی بگوید:

    ” نه…! ”

    خدا فقط سه پاسخ دارد:

    1٫ چشم….

    2٫ یه کم صبر کن….

    3٫ پیشنهاد بهتری برایت دارم…

    هر لحظه که اراده کردم رفتم سفر و از بس سید حسین بندر عباس بندر عباس کردین که گفتم برم ببینم چه خبره و امسال طولانی ترین سفرم تا این لحظه از سنم رو رفتم و 12 روز اول رو ما در حال گشت و گذار و آبتنی تو خلیج فارس و تفریح تا نیمه های شب کنار ساحلای بندرعباس بودیم،واقعا لذت بخش بود و از وقتی اومدم مدام دارم به این فکر میکنم که چکار کنم که آزادی مکانی و زمانی همراه با پول فراوان داشته باشم و مطمئنم که سال 97 رو سالی پر مسافرت واسه خودم و خونوادم میکنم و راه حلش رو حتما پیدا میکنم.

    با آرزوی ثروتمندی در مکان و زمان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    علیرضا نوفرستی گفته:
    مدت عضویت: 3796 روز

    سلام و ارادت به همگی دوستان و استاد عزیزم

    در سال 96 اتفاقات بسیار خوبی برای من افتاده که چند تا از بهترین هاش رو مینویسم:

    1- مهمترین هدف من در سال 96 ساختن فیلم های آموزشی آنلاین در زمینه کاری خودم بود که به واسطه آشنا شدن با نرم افزارهای تدوین فیلم، از اونها برای ساخت تخته آرزوها بصورت فیلم استفاده کردم و یک فیلم یک ساعته و با کیفیت خیلی بالا (که شامل ترکیب جذابی از خواسته هام ، صدای استاد، عبارات تاکیدی و تصاویر خودم) تدوین کردم که یک هفته کامل، ساختنش زمان برد ولی اینقدر جذاب و عالی شده که دختر 3 سالم، بارها و بارها با من فیلم رو میبینه و خسته هم نمیشه. به نظر خودم که تخته آرزوهام ، حریف جهانی میطلبه. البته برای خودم فیلم های کوتاهی هم درست میکنم که ترکیب آهنگ های انرژی بخش و صدای استاد هستش.

    2- من تقریبا تمام محصولات استاد رو به راحتی خریداری کردم(بجز تندخوانی که از روی سایت برداشته شده) و در سال 96 ، وقتی که محصول روانشناسی ثروت 3 رو خریدم و پولش از حسابم خارج شد، کمتر از پنج دقیقه، به همون مبلغ دوره(البته 40 یا 50 هزار تومن بیشتر) بحسابم واریز شد که تا دو ماه نمیدونستم که از کجا اومده و بعدا فهمیدم که یک کمک هزینه ای از یک اداره دولتی هستش که یکسال قرار بود به حسابم واریز بشه که تا اون لحظه نشده بود

    3- دو تا از کارمندان با تجربه و با سابقه 12 ساله که خیلی در کار اخلال ایجاد میکردن و مانع گسترش کار شده بودن رو اخراج کردم(که خییییییلی سخت بود) و به لطف خدای مهربان، افراد جایگزین، بسیار با سوادتر و با انگیزه تر هستن و کلی به پیشرفت شرکت کمک کردن

    4- در یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس قرار کاری داشتیم و همون روز اول ورود و همون جلسه اول از کالای ما به طرز فوق العاده ای استقبال شد ولی قبل از ما، نفری که نمایندگی یک کالای امریکایی رو داشت(البته ربطی به محصول ما نداشت و فقط همزمان اونجا بودیم) به طرز بدی با مخالفت رو برو شد و کلا جمع کرد و رفت. و ما روزهای باقیمانده سفرمون رو کلا تفریح کردیم.

    5- با تغییر باورها به یک سفر خارجی یک هفته ای لوکس رفتیم که هواپیما و هتل عالی بود و هر چی که خواستیم هم خرید کردیم ولی دفعه های قبلش به خاطر باورهای محدودکننده، خیلی مقتصد میرفتیم و حواسمون به پول خرج کردن بود

    6- دقیقا یک روز قبل از اینکه دلار بخواد روند صعودی رو پیش بگیره، یکی از دوستان به من دلار فروخت که اصلا قصد خرید نداشتم(به قیمت 3700 تومن) و دقیقا از فردای اون روز دلار شروع به گرون شدن کرد

    7- و کلی اتفاقهای جالب و خوبه دیگه ……

    از مهمترین کارهایی که برای سال 97 باید انجام بدم:

    1- نوشتن کامنت در سایت هستش که این اولین متنی هست که بعد از عضویت طولانی مدت من در سایت مینویسم با وجود اینکه تمامی محصولات رو دارم و هر روز دارم تمرینات رو انجام میدم

    2- مهاجرت به خارج از ایران که با اتفاقات کاری که برای من افتاده و الهاماتی که به من شده ، آخرای امسال به یاری خدا این اتفاق میوفته.

    خدا رو شکر که همگی ما سالی پر از برکت و نعمت و شادی و سلامتی پیش رو داریم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  5. -
    زهره جبار گفته:
    مدت عضویت: 2897 روز

    با عرض سلام و ادب و تبریک سال نو خدمت همه دوستان و و اعضا سایت و همچنین استاد گرامی.

    قبل از پرداختن و نوشتن داشته هایم در سال 96 دوست دارم چگونگی آشنا شدنم با سایت تحقیقاتی عباس منش که بزرگترین دستاورد سال گدشته برای من بود رابرایتون بنویسم و در ادامه می پردازم به چیزها و اتفاقات عالی که در سال گدشته بدست آوردم. قبل از هر چیز از شما عزیزان که وقت گرانبهایتون را میگذارید و مطلب منو میخونید و امتیاز میدهید، بسیار تشکر کنم.

    چند ماه اول سال 96یکی از سخت ترین و پر فشارترین ماههای زندگی از نظر مالی و عاطفی برای من بود. طی یک معامله ناموفق من سرمایه 20 ساله زندگی ام را از دست دادم و همزمان دو تن از عزیزانم را. شب و روزهایی بود که به زور میتوانستم دو سه ساعتی به کمک قرص خواب بخوابم. سه ماهی بود که درگیر گرفتن وام از بانکهای مختلف بودم چون شرایط وام همزمان با عقد قرداد خرید ملک در کشوری که من زندگی میکنم عوض شده بود به همین خاطر نگرانی از دست دادن پول پیش و اینکه آیا میتوانم وام بگیرم یا نه، خواب وآرامش و از من گرفته بودیکی از روزها که دیگه طاقتم طاق شده بود از ته دل فریاد زدم خدایا اگه صدای مرا میشنوی اگه تو از رگ گردن به من نزدیکتری جوابم را بده و مرا از این شرایط برزخ نجات بده. به خداوندی خدا چند دقیقه ای نگذشت که زنگ تلفن به صدا در آمد و خبر دادند که وامی که قرار بود من بگیرم برای خریدی که پول پیش آن همه سرمایه چندین ساله ام بود رد شده و طی قرارداد من تمام پول پیش پرداخت را از دست میدادم. شاید احمقانه به نظر بیاید ولی خدا شاهده اون لحظه از اینکه از اون شرایطی که سه ماه داشتم رها شدم حداقل دیگه فهمیدم که دیگه اون شرایط برزخی که داشتم (اگه اون وام درست میشد مبلغ هنگفتی سود باید میدادم واگه درست نمیشد سرمایه ام را از دست میدادم) تمام شده بود. دو سه روزی گذشت یک شب نشسته بودم توی حیاط و به آسمان خیره شده بودم وبه خدا شکایت میکردم که چرا من؟ من که تمام این سرمایه را از طریق زحمتکشی بدست آوردم چرا اینگونه باید از دست بدهم. همانطور که آرام آرام اشک از گو نه هایم جاری بود توی یه گروه تلگرام میچرخیدم که دیدم یه نفر که اصلا نمیدانم که بود یکی از فایل های استاد عباس منش( ایمان و توکل واقعی) را که راجب یکی از شعرهای پروین اعتصامی بود را استاد میخواند را گذاشته بود و نوشته بود که خیلی از دوستان من اعتراف کردن که مسیر زندگیشون با آشنا شدن با این سایت عوض شده. من در حینی که فایل را گوش می دادم اشک از چشمانم سرازیر شد مثل اینکه طرف صحبت استاد و اون شعر من بودم و شرح حال اوضاع و احوال اون موقعه من بود. این آغاز آشنا شدن من با گروه تحقیقاتی عباس منش بود. در همون موقع بود که از خداوند طلب توبه کردم واز خداوند خواستم که مرا ببخشد بخاطر ناسپاسی ها و شکایت هایم و از خداوند طلب بخشش کردم و به خاطر چیزهایی که داشتم ، سلامتی و خانواده ای سالم و دوست داشتنی و هزاران هزار نعمتی که چشمم را تا اون لحظه به رویش بسته بودم و دنبال نداشته هایم بودم ، شکرگزاری کردم. و از همان شب تاکنون بیشترین اوقاتم را صرف گوش دادن به فایل های استاد کرده ام. و اون شب من چنان آرامشی گرفتم و بعد از چندین ماه یک خواب عمیق و راحت رفتم. اون شب نقطه عطف زندگی من بود وبعد از آن چقدر اتفاقات خوب و نعمتهای جدید خداوند سرازیر زندگی من شد. نمی خواستم از اتفاقات به ظاهر بد صحبت کنم، البته الان من خودم میدونم که آشنا شدن با این مسیر و تغییر دیدگاهم به خداوند و هستی ارزشش خیلی بیشتر از اون پولی بود که من در آن معامله از دست دادم که به واسطه اون اتفاق و شرایط با این گروه واین مسیر آشنا شدم و این یکی از بزرگترین دستاوردهای سال 96 برای من بود. اتفاقات خوبی که پس از آن برای من اتفاق افتاد:

    آرامش وصف نشدنی برای من و همه اعضا خانواده ام

    رابطه نزدیکتر با خالق همه خوبیها رب العالمین

    خریدهای متعددی از محصولات سایت

    چندین سفر وصف نشدنی و رویایی به اتفاق خانواده که زمانی آرزویمان بود

    بدست آوردن موقعیت شغلی بهتر

    اجاره کردن منزلی که یکی از رویاهای من بود با قیمتی باور نکردنی

    گرفتن هدایای متعددی از طرف خانواده و دوستان و همکاران

    توانایی کمک کردن مالی که یکی از آرزوهای دیرینه ام بود به دوستان و فامیل

    توانایی پس انداز کردن، البته من هنوز از لحاظ مالی تغییر چندانی با قبل نکرده ام ولی به لطف الهی برکتی به درآمدم داده شده که نه تنها بدهی ندارم بلکه توانستم هم پس انداز کنم و همینکه به دیگران کمک کنم اونهم مبلع چشم گیری که همیشه آرزویم بوده

    خرید وسایلی برای منزل که چندین سال جزو آرزوهایم بود

    زندگی در خونه ای که از صبح تا شب با هر قدم خداوند را شکر میکنم به خاطرداشتنش

    توانایی پرداخت ماهیانه به فرزندانم

    خرید لباس های برندبرای فرزندانم که جزو آرزو هاشون بود

    بالا رفتن قدرت خرید اعضائ خانواده بطور کلی

    آشنا شدن و استفاده از قانون بزرگ شکر گزاری

    برخوردار شدن از عزت و احترام زیاد از طرف دوستان و آشنایان و عزیزتر شدن پیش همه

    و خیلی چیز های کو چک و بزرگ دیگری که ممکنه الان بیاد نیاورم .

    و اما خواسته های سال 97 :

    در این سال آرزو دارم خودم و تمام استعدادهای الهی که خداوند بهم هدیه کرده را بهتر و بیشر بشناسم و از انها در جذب ثروت الهی بیشتر استفاده کنم

    توانایی خرید ثروت 1

    رابطه ام را با خالق هستی نزدیکتر کنم و خودم را لایق درخواستهای بیشتر از وهاب یگانه بدانم.

    افزایش ظریفت وجودم برای دریافت نعمتهای بیشتر الهی

    همفاز و هم فرکانس بودن با تمام مخلوقات و همچنین خالق هستی برای دریافت آرامش و جذب نعمتهای بیشتر

    شکر گزاری بیشتر از خداوند و به یاد آوردن داشته هایم در هر لحظه برای جذب خواسته های بیشتر

    افزایش توانایی بخشیدن دیگران

    عمل کردن به آموزه های استاد عباس منش

    هدایت شدن به مسیری که مرا به شغل مورد علاقه ام برساند

    افزایش درآمد حداقل سه برابر با کار فیزیکی حداقل

    گذراندن اوقات فراعت بیشتر با خانواده و لذت بردن از هر لحظه از زندگی

    بازگشتن سرمایه ای که از دست دادم چطور و چگونگی اش را میسپارسم به قادر توانا.

    به امید رسیدن به تمام خواسته ها و آرزوهاتون . در پناه حق شاد و خوش و خرم باشید.ممنون ومتشکر از اینکه وقت گذاشتید و مطلب منو را خواندید. انشاله که توانسته باشم با نوشتن این مطالب ایمان و باورقویتری در شما ایجاد کرده باشم.

    با خدا باش و پادشاهی کن بی خدا باش هرچه خواهی کن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      الهام گفته:
      مدت عضویت: 3340 روز

      سرکار خانم جبار سلام

      روند آشنایی شما با سایت در غمگینترین روزهای زندگیتون چقدر شبیه منه

      آقای جوان، یکی از دوستان عزیز عضو در این سایت یکبار متن جالبی رو نوشته بودند که امشب با خوندن تجربیات شما بی اختیار به یادشون افتادم ایشون نوشته بودند :

      دقیقا ببینید هر کدام از شما توسط پیدا کردن چه فایلی با استاد و سایتشون آشنا شدید ؟

      پاشنه آشیل شما همانجاست

      درست میگفتند

      وقتی روی خدا حساب باز نمیکنیم احتمالا با فایل فقط روی خدا حساب باز کن وارد سایت میشویم

      اگر نیاز مالی داریم فایل 3 برابر کردن درآمد

      اگر از رحمت حضرت حق ناامید هستیم و فقط به تلخکامیها نگاه میکنیم و نمیدانیم خدایی 70 بار مهربانتر از پدر و مادر عاشقانه منتظر یک “یا رب” گفتن ماست تا نجاتمان دهد حتما با فایل شعر پروین وارد سایت میشویم

      تفاوت جایگاه شما و تفاوت اتفاقات زندگیتان در طول یکسال بیانگر همه چیز هست

      خدا هیچ وقت دیر نمیکند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        زهره جبار گفته:
        مدت عضویت: 2897 روز

        سلام خانم اقبال

        ممنون از پاسخ فوق العاده تون. هیچ وقت به این موضوع فکر نکرده بودم. همیشه فکر می کردم امیدم به خداست البته زمانهایی که از همه جا بردیدم و با تمام وجود از او خواستم درهای رحمتش به رویم باز شده. ممنون که این نکته را یادآور شدید. لطف بزرگی کردید. در پناه حق شاد باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    حمیده برخوردار گفته:
    مدت عضویت: 3506 روز

    تمام اتفاقات و تجربیات خوب سال 96 :

    اول از همه دوس دارم با یاد خدا شرو کنم و بگم ک امسال چقد بیشتر از قبل عشق خدا رو بخودم احساس کردم خصوصا وقتی ک اتفاقی برام افتاد و من باتمام وجود صداش میزدم فریاد میزدم وازش کمک میخواستم تا اینکه بدادم رسید و معجزه وار منو از مرگ نجات داد. ازت ممنونم خداجونم عاشقتم و ازت میخوام بهم بفهمونی ک برا چی میخواستی ک من هنوز هم زنده بمونم و زندگی کنم!

    اتفاقات خوب دیگه ای هم سال 96 بود که یکی یکی میخوام بیاد بیارمشون:

    + من ب آرزوی سفر ب شمال رسیدم و بالاخره دریای شمال و عظمتش رو از نزدیک تجربه کردم و چقد احساس عالی ای بود ک این سفرو بالاخره رفتم و کلی از مسیر پرپیچ وخم و تونل های بلند کیف کردم و تا میتونستم اواز خوندم و جیغ کشیدم و خوشالی کردم .چکا کنم دیگه وقتی انقد دوس داشتم این منطقه سرسبزو ببینم منی ک محل زندگیم ی جای خشک وبیابونیه معلومه حال باحالی پیدا میکنم و واقعا چقد این شهرای شمالی قشنگن از ویلاهای کنار دریا گرفته تا جنگلای پردرخت خوشکل و حتی کوه ها همه سبز بودند چیزی ک برا من واقعا عجیب بود من ک همیشه کوه رو سنگ وخاک و صخره دیده بودم. دریا هم ک دیگه جای خودشو داره اونجا دیگه زبونم بند میومد و کفم بریده بود از عظمتی ک خدا ب ماها هدیه داده ازون آرامش ازون صدای قشنگ از همه چی حتی موج های پرخروش هم دیدنی بود و خلاصه عالی بود

    + توهمین سفر عزت نفسمم یه عالمه رفت بالا. چون ی جا شرایطی پیش اومد ک دلم میخواس دیگه اونجا نباشم و فورا تصمیم گرفتم وبهش عمل کردم ازونجا رفتم . تازه بعد هم رفتم جایی که مدتی بود دوس داشتم برم اونم اسکی روی یخ ک خیلی دوس داشتم، امتحانش کردم وکلی هم حال داد.

    + گوشی ای ک خیلی وقت پیش موقه خرید با دوستم دیده بودمو تو دلم رفته بود رو امسال تونستم بخرمش و واقعا چقد گوشی خوبی بود برام و چقد از امکاناتش لذت بردم ک البته چن وقت بعد دیگه نداشتمش. ولی یک ماهم نشد بنظرم ک عزیزای دلم عین همون گوشیو یهویی بهم هدیه دادن و چقدحال داد و اشکم دراومد اون لحظه وقتی دیدم دقیقا همون گوشی خودم تو جعبس، آخه احساس خوشبختی کردم ک اونارو دارم ک انقد توفکرمن.

    + ی تولد کوچولوی باحال سورپرایزی تو خونه داشتم و خیلی چسبید

    + تجربه خیلی باحال دیگه ای ک امسال داشتم تو همون روز تولدم بود ک هم ی سانس استخر رو هدیه گرفتم و هم اونجا کاری ک هم دوس داشتم و هم میترسیدم ازش رو انجام دادم. من کلا ورزش و هیجان و مخصوصا ورزش های هیجانی رو خیلی دوس دارم. 4 ماه قبل از اون روز هم مدتی سنگنوردی یادگرفتم و کارکردم و واقعا دوسش داشتم ولی چن ماهی ازش دور شده بودم و وقتی تو استخر دیواره سنگنوردی دیدم وای قلبم شروع کرد ب تند تند زدن ک برم روش ولی خب از طرفی هم میترسیدم اخه خیلی وقت بود کار نکرده بودم و ممکن بود قدرتشو نداشته باشم و حتی عمیق هم خیلی وقت بود شنا نکرده بودم و ی ترسی داشتم . ولی قلبم عجیب تند تند میزد میگف بیخیال همه چی حتی ب قیمت جونتم شده امروز میخوام اون گیره های خوشکلو بگیری تا هرقدم ک میتونی بالابری و بعدم خودتو بندازی تو عمیق. خلاصه ب قلبم گوش دادمو و گفتم شده امروز روز اخر زندگیمم باشه میخوام برم بپرم و خداروشکر ک خودش جراتشو بهم دادو رفتم از گیره ها بالا حسابیم بالا رفتم بعدم خودمو انداختم تو آب و راحت شنا کردم کلی کیف کردم و سالم هم دراومدم و احساسم بعدش فوق العاده بود انگار تو المپیک برنده شده باشم. اینم خیلی کیف داد اونروز ک بقیه وقتی بالا بودم هی تشویقم میکردن ک «برو بالاتر برو دمت گرم» و وقتیم اومدم پایین ایولا میگفتن و میپرسیدن چجوری رفتی و کاش ماهم نمیترسیدیم میرفتیم دیگه خبر نداشتن من چ ترسا ک نداشتم قبلش ولی ی عشقی داشتم ک هر جوره انجامش دادم

    + این جمله استاد روک(عدو سبب خیر شود اگر خدا خواهد) امسال بهش رسیدم و ادمایی ک دستم مینداختن و انرژی منفی میدادن بهم بدست خودشون ازم دور شدن و بعدا حتی اگ میدیدمشون در حد سلام و خداحافظ بود. همینجور رابطه ام با کسای دیگه ای ک بقول خودم فازشون بهم نمیخورد و بقول استاد تو مدارمن نبودن هم کمتر شد و این مسئله چقدم وقت آزاد بیشتری بهم داد و کمک حال من شد

    + خیلی وقت بود شاید یک سالی میشدک رابطه ی عاطفی ک تو گذشته داشتمو هی تو ذهنم مرور میکردم و هی منفی نگری میکردم ک چرا تموم شد نکنه تقصیر من بود بهش بدکردم کم گذاشتم براش وخلاصه خودمو هی سرزنش میکردم بخاطراون قضیه. ازی وقتی اومدم توسایت و فهمیدم من عزت نفسم مشکل داره ک اینجور فکرایی دارم و فوری دوره عزت نفس رو گرفتم و کم کم بعد گوش دادن فایلا و مرور دوباره اون رابطه فهمیدم این جریان بهرحال باید تموم میشد چون افراد بهتری برای هرکدوممون باید بیاد توزندگیمون و راهمون یکی نبود باهم و وصله هم نبودیم بقول گفتنی. الان حتی ب جایی رسیدم ک درخواست ادی ک از طرفش اومده بود تواینستاگرم رو بدون لحظه ای تردید تا دیدم پاک کردم منی ک ارزوم بود ی بار دیگه فقط ی اس ام اس خالی حتی بهم بده. الان چیزی ک میبینم اینه ک اون بنده خدا برام مفید بود کلی کمکم کرد منو رشدم داد چیزهای مختلفی یادم داد، ی جورایی اون رابطه فقط اومده بود ک بهم بفهمونهه تو انتخابام دقت داشته باشم، خودمو بیشتر بشناسم، ی سری اصول برا رابطه های خودم تعیین کنم و حتی بهتر ازهمه منو باسایت عباسمنش اشنا کرد.

    + کل امسال در تلاش بودم ک زندگیمو مجزاکنم از خانواده و تنها زندگی مستقلی تشکیل بدم. دیگه ن کارمیکردم ن ورزش(ک بخش مهمه زندگیمه ) و ن تفریح درست. همش تو فکرم این بود ک من نباید اینجا باشم. تنها کاری ک اونم تورودربایسی انجام میدادم فقط بچه داری براخواهرا بود ک ازین کارهم خسته شده بودم و گاهی ازبس ازدرون حس بهم ریختگی و گمشدگی و محدودبودن داشتم بی حوصله میشدم و باشیطونی بچه ها سرشون عصبانیتموخالی میکردم. خیلی حال بدی بود. همش دلم میخاس ازشهرمون ک انگار شهر افسرده هاس برم و از همه دورباشم بدون مسئولیت کسی ب دوشم و از توقعات راحت بشم فقط میخواستم خودمو پیداکنم و بفهمم از زندگیم چی میخام قراره کی باشم چکاره باشم و تو شهر دیگه شروع کنم ب زندگی و کار. از طرفی هم خسته شده بودم ازبس اختیار شب و روزمو نداشتم و هی باید کارای بقیه رو انجام میدادم. حتی بااینکه ازسال قبل با سایت خوب عباسمنش اشنا شده بودم اما همش منتظر بودم ک اول خودمو از بقیه ک زیادی روزندگیم تاثیر وکنترل داشتن دورکنم و زندگیمو تو دستم بگیرم بعد شروع کنم ب گوش دادن فایلها. اما خب بااینکه چندین بار اقدام کردم و کلی تو خونه حرف زدم وگاهی بحث کردم اما خب موفق نشدم دقیقا بواسطه همون اتفاقی ک تادم مرگ رفتم و خدامنو نجات داد ک البته هنوز هم نمیدونم چرا دقیقا تو همون روز ک داشتم این تغییرو پیش میبردم این اتفاق رخ داد. بعدش مدت زیادی شاید بیشتر ازیک ماه تو خونه خودمواسیرکردم و ازهمه دورشدم،همش بیحال بودم تو اتاق میفتادم تا نزدیک ظهر میخابیدم ن هیچ ورزش و تحرکی ن اینترنت و ارتباطی ن تنوعی ن هیچ تفریح و دوست و گپ صمیمانه ای. کل روز میتونستم باانگشتام بشمرم ک چند کلمه حرف زدم توخونه. همش منتظر بودم یکی بدادم برسه و حالمو خوب کنه یا یکی از عزیزام تو خونواده دلشون برامن بسوزه و ی بار یکی بگه چرا تو ورزش نمیکنی چرا بیرون نمیری سرحال بشی پس اون حمیده سرحال و پر انرژی کوش امادریغ انگارکسی با این حال من مشکلی نداشت و همین ک فقط زنده بودم براشون بس بود ، میگفتم کاش یکی بیاد پیشنهاد ازدواجی بده و هرکی بود قبول کنم و لااقل ازین جو برم اما هیچی عوض نشد. پریشون حالی همینجور بود تااینکه دیگه از ی جایی خودم خسته شدم و ازین روزایی ک با این وضع میگذشت حالم بهم خورد و خواستم ک تمومش کنم. اینترنتو وصل کردم و افرادی ک دوست داشتمو بنظرم موفق و شاد و پراز انگیزه بودن شروع کردم ب دنبال کردن و از حرفاشون و داستان زندگیشون انرژی میگرفتم از کارای باحالی ک میکردن از فروش بیلیونی فیلماشون. برنامه یادگیری زبان رو ریختم و شروع کردم روزی ی ربع اسپانیایی ک عاشقشم رو تمرین میکردم. با قدرتی بیشتراز قبل بلند شدم و بیرون زدم بااینکه اولش سخت بود و مامان اصن نمیتونست تحمل کنه من تنها حتی تومحلمون برم دم مغازه ولی رفتم دنبال ورزشی ک دوس داشتم وهر کاری ک حالمو خوب میکرد انجام میدادم میرفتم خرید میرفتم پارک و فک میکنم بهمین خاطر هم بود ک دوره مربی گری ک چند ماه منتظرش بودم دقیقا همین روزاک همه چی بهتر شد برگزار شد و چقد تجربه عالی ای بود و چقد لذت برم.

    + این دوره هم کلا اتفاق مثبتی بود. همون 4روز برام اندازه یکسال دوست داشتنی بود چیزایی ک یادگرفتم افرادی ک شناختم. تو این دوره کمی روهممون فشار بود وترسیده بودیم ک نکنه قبول نشیم و این استاد سختگیر ردمون کنه. منم ی روز ترسیدم ولی ی صحنه ی جمله یکی از دوستا گفت ک نشونه عجیبی بود ،داشت با یکی حرف میزد ک شنیدم گف بذارش تو شکرگزاری. ازون موقه حسم خوب شد گفتم همه زورمو میزنم و از الان میخام خودمو قبول شده فرض کنم و شکر میکنم براش. دیگه بیخال ترسه شدم و تو کلاس حواسمو میذاشتم رو تمریناو توخونه هم خوندن درسا وسپاسگزاری برا قبول شدن. ک خداروشکر بطرز عجیبی همه تستارو کامل رفتم و همش خوشبحالت خوشبحالت میشنیدم از دوستایی ک رکورد منومیپرسیدن و خلاصه اخرهم شکر خدا موفق شدم قبولی دوره رو بگیرم.

    + من معمولا آدم درونگرایی بودم و حرفایی ک درونم داشتم رو بعید بود بزبون بیارم. اما خداروشکر امسال کمتر با ریختن حرفام تو خودم خودمو اذیت کردم. خصوصا سرجریان مستقل شدن خیلی وقتها مینشستم و حرفامو راحت میزدم و این برام خیلی خوب بود ک هم سبک می شدم هم ذهنم دیگه درگیر نمیموند و هم اطرافیان بهتر باهام ارتباط برقرار می کردن و درکم می کردن.

    خواسته های دوست داشتنی و زیبا برای سال 97

    + چیز جالبی ک همین اول امسال اتفاق افتاد اینکه من قبل تحویل سال فایلا رو ک گوش کردم تصمیم قطعی گرفتم ک بسته روانشناسی ثروت روبگیرم. براهمین حساب کردم ک سال جدید کارکنم و دیگه هدف نوشتم ک اسفند 97 ک تخفیف اومد حتما بگیرمش. ولی وقتی تخفیف تمدید شد اصن گفتم 12ماه خیلیه بخوام صبر کنم و همین 5ام هرجورشده میگرمش و بااینکه خودم حسابم خالی بود ولی جور کردم و خریدمش. و بخاطر همین برنامه اصلی امسالم اینه ک روی ثروت کار کنم و ایشالا درآمد خوبی پیداکنم و کم کم پولساز هم بشم و کارخودمو داشته باشم.

    تجربه های دیگه ای هم برای امسال دوس دارم داشته باشم:

    + دوس دارم امسال بازم چیزای هیجان انگیز رو تجربه کنم مث فلای برد و جت اسکی رو دریا یا بانجی جامپینگ یا پاراگلایدر و …

    + دوس دارم امسال کار کنم برعکس پارسال ک بیکار وبیهوده همش تو خونه بودم. میخوام قشنگ صبح ک پامیشم بدونم باید سرکارم باشم اخه لذت میبرم ازینکه هرروز میدونم چه کاری دارم و هدفی دارم و مفیدم. بعدازظهرامم ب ورزشم میرسم

    + راجب ورزش هم امسال دلم میخاد هر روز ورزش تو برنامم باشه و خودمو تقویت کنم و بازم خوش تیپ شم . خیلیم دلم تنگ شده برا سنگنوردی اونم میخام باز دنبالش کنم و همینطور هر ورزش دیگه ای ک سرحالم میکنه بعدش پرانرژی تر میشم.

    + جمعه ها ک معمولا میرم کوه دلم میخاد هم منظم هرهفته برم و هم بیشتر تو طبیعت بمونم و با خودم وقت بگذرونم و از درونم بنویسم و رو خودم کار کنم

    + دلم میخاد زمینی ک یادگاری باباس رو تغییری بدم و استفاده ای ازش بکنم یا کاری توش راه بندازم یا یه جا درست کنم حیوون بیارم توش یا سبزیجات بکارم و خلاصه خوشکلش کنم و ازین حال و هوا درش بیارم

    + دلم میخاد یه هندزفری روگوشی کوچیک بی سیم بخرم که قشنگ زیر روسری اینا بتونم بپوشم و راحت کل روز هرجا بودم فایلا رو گوش کنم و روشون تمرین کنم

    + سفر بامامان ب زیارت حضرت معصومه ک مامان خیلی دوست داره و کیش ک جدیدا خیلی راجبش حرف میزنه و از کسایی ک رفتن میپرسه

    + من عاشق زبون اسپانیایی هاو فرهنگشون شدم ک بنظرم شاد و پرانرژین،و دلم میخاد یادش بگیرم و ی روزی هم دوس دارم برم اسپانیا

    At last I wanna talk abt something I wish to happen this year.

    I love to speak foreign languages especially English which I had to learn when I was a teenager as my parents had decided so, and I am so grateful to them today for their decision. I’m imagining myself to be using this ability much more this year and I wish something comes on my way that makes me to use it; any opportunity will be great such as a job offer, chance of meeting tourists or even traveling abroad, or anything else. It is specially important cause it helps me do the practice of “thinking before talking and saying good stuff in order to experience good stuff”, which is harder to do in my own language as in reviewing myself I see that i just say stuff that comes out unconsciously, and also when I speak English I feel more like myself.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    دنیای آرامش گفته:
    مدت عضویت: 3381 روز

    سلام به استاد عزیز و بزرگوارم و دوستان و همراهان عزیزم

    استاد عزیزم واقعا مسایقه فوق العاده ای …سپاسگزارم بابت طرح این سوال

    قسمت اول مسابقه

    نتایج فوووووووق العاده سال 96???????

    از مهمترینش میخوام شروع کنم

    1٫رفع احساس گناه که به مدت سه سال من این احساس گناه رو داشتم ولی ترس تو وجودم نمیذاشت برم اون شخص رو ملاقات کتم و البته بزرگترین مانع موفقیت همین احساس گناه هست که خدا رو شکر تونستم با توکل و البته اون توکل و اعتمادی که استاد دربارش میگن نه اون توکلی که قبلنا فقط به زبون میاوردم و با اعتماد به خدای عزیزم تونستم حلش کنم و از اون کسی که میخواستم حلالیت بطلبم و دوره فووووق العاده حل مسایل و توحید عملی 3خییلی به موقع اومدند و منو راهنمایی کردند ..

    2٫باور و ایمان قلبی به خدای عزیز و مهربانم و این اعتماد رو دقیییییقا اون روزی که فایل توحید عملی 3به دستم رسید بیشتر تو وجودم بیشتر شد …و دقیقا عهد بستم که حتما فرداش اون مسئله ی احساس گناه رو برای همممممممیشه از بین ببرم.

    3٫تهیه دوره روانشناسی ثروت سه …که خداوکیییییلی جلسه دوم این دوره خودش فقط جدا خود این جلسه فووووووووق العاده ارزشمنده که دقیقا باور خداوند همه چیز میشود همه کس را در من بیشتر کرد …خیییییلی این دوره بهم آرامش داد ..واقعا موندم چه جوری احساسمو بیان کنم مخصوصا اینکه مصادف شد با ماه مبارک رمضان و دیگه واقعا ارامش خییییلی عجیبی داشتم.

    4٫تهیه دوره حل مسائل…که من با تهیه ابن دوره فرق اعراض و حل مسئله رو فهمیدم …من با این دوره فهمیدم سه سال خودمو الکی دارم از مسئله ی احساس گناه اعراض میکنم در حالی که من باید این مسئله رو حل میکردم و برای همیشه این احساس گناه رو از بین میبردم …من فهمیدم که احساس گناه بدترین مانع خوشبختیه و چون پذیرفتم که من باید از اون شخص حلالیت بطلبم دیگه عهد بستم که حلش کنم نه اینکه بگم اعراض کنم حالا خدا منو بخشیده و خدا رو شکر با این دوره و توحید عملی 3 تونستم با اون شخص مورد نظر ملاقات کنم و بیشتر این باور در من به وجود اومد که میتوان با توکل به خدای مهربان همه مسائل رو حل کرد ..چون ایشون اصلا از من گله ای نداشتند و سه سال بود خودمو اذیت میکردم

    5هدفمند زندگی کردن :من از فروردین 95عضو سایتم و سال 95رو به شدت از این شاخه به اون شاخه میپریدم و یه دوره استاد رو مثلا تا جلسه چهارمش میرفتم و بعد تا یه دوره ای تخفیف میخورد میرفتم اون دوره رو تهیه میکردم و اونو شروع میکردم و به شددددت از این شاخه به اون شاخه میپریدم ولی تو سال 96تصمیم گرفتم چهار دوره رو نگاه کنم یعنی هر سه ماه رو یک دوره ولی خداوکیلی حالیم بشه دارم چیکار میکنم و از عزت نفس که اساسیترینش بود رو شروع کردم و بعد روابط و هدف گذاری و بعد ثروت یک که البته ثروت یک رو تا اواخر اردیبهشت ان شاالله تموم میکنم ولی دیگه سال 96خیلی برایم رضایت بخش بود و حس خیییییلی خوبی دارم که تونستم منظم برنامه های استاد رو پیش ببرم

    6٫سبک زندگی شخصی :خدااااااای من این خییییلی خوبه ….من چقققققققدر قبلنا با سبک دیگران زندگی کردم ….انقدر تو خونوادمون تحصیلات رو مهم کرده بودند برای همین همممیشه دلم میخواست مدرک دکتری داشته باشم و با وجود اینکه خیلی به رشتمم علاقه ی خاصی نداشتم ولی دوست داشتم یه جورایی همه ازم حساب ببرن حالا متاسفانه تو مدرک بالا اینو میدیدم دیگه سال 96ارشد قبول نشدم تصمیم گرفتم دوره هدفگذاریو تهیه کنم که ببینم ایراد من کجاست بعدا فهمیدم که بللللللله مدرک گرفتن برای من فقط هوس نه هدف و دیگه برااااای همیشه از ذهنم حذفش کردم و سبک شخصی خودمو پیدا کردم

    7٫تهیه ساز مورد علاقه ام :من از 14سالگی به موسیقی خیلی علاقه داشتم اما اصصلا شرایط مالی و فرهنگی خونواده و جامعمون در اون حد نبود که من حتی به این فکر کنم که میتونم کلاس برم …به قران قسم الان که یادم میاد هیچ وقت به ابن فکر نکردم که میتونم برای خودم ساز داشته باشم فکر میکردم اینا تو فیلماست ..چون حتی یه دونه نوازنده رو هم از نزدیک ندیده بودم .و به لطف خدای مهربان تونستم ساز مورد علاقمو بخرم و کلاس موسیقی برم.و با دوره روانشناسی ثروت سه هم همزمانی شد .

    8پذیرش خدای خودم و وجود خودم با تمامی آنچه که هستم …منی که با مشکل مادرزادیم شب و روزم رو سالهای قبل بذای خودم سخت کرده بودم و هر شب رو با گریه سر میکردم حالا جز افتخاراتم میدونمش و یه حس خاص بودن رو باهاش دارم همون حسی که وقتی بچگیام بهش داشتم دوباره دارمش ..

    9٫منی که با وجود مشکل مادرزادیم کلا ازدواج کردن رو از لیست خواسته هام حذف کرده بودم و هیچچچچچ وقت نمیخواستم بهش فکر کنم بالاخره پس از پذیرش خودم تونستم برای اولین بار بتا خواستگارم در موردش رو در رو حرف بزنم و خیلی ساده ایشونم پذیرفتند و فهمیدم الکی برای خودم شرایطمو سخت کرده بودم و بیشتر و بییییشتر خودمو پذیرفتم

    10٫تمرینات رفتن به رستوران گران قیمت

    11٫درخواست از مدیر رستوران برای نشستن در جای خاص

    12٫درخواست کردن از مدیر رستوران برای یه چیزی مثل ماست یا سالاد یا یه بال رایگان

    13٫واااااااقعا به معنای واقعی کلمه سپاسگزاری من امسال به اندازه تمامی سالهای عمرم عمق سپاسگزاریو درک کردم …خدا میدونه من بابت کوچکترین چیز مثلا صدای گنجشک تا بزرگترین خواستم چقدر با تماممی وجودم خدا رو شکر کردم ..سالهای سال تو خونمون درخت انجیر داشتیم ام هیچ وقت نه به فراوانیش توجه کرده بودم به عمق سپاسگزاری ..فقط استاد و بچه های ثروت سه میدونن که من کامنتهایی رو در این رابطه تو اوایل ثروت سه چه طور حسمو در مورد خونمون بیان میکردم

    14٫برنده شدن در جایزه دوره شیوه حل مسایل ..دوره فوووق العاده ای بود خدا وکیلی

    15٫خریدن النگو برای مادرم

    16٫من همیشه ارزو داشتم که یه 206داشته باشم و خیلی جالبه پارسال با شروع ثروت سه همش تصور میکردم که اواخر 96حسابم به اندازه پول یه 206توش پول هست و میتونم به راحتی بخرمش و واقعا خییلی جالبه که دددقیییقا به اندازه یه 206پول تو حسابم هست اما تصمبم گرفتم بر اساس قانون تکامل اول از یه خودرو ارزان قیمتتر شروع کنم و انشالله اواخر سال رو 206میگیرم.

    17٫من دوساله عضو سایتم ..سال 95رو با وجود اینکه نتایج خوبی هم گرفتم اما خیلی انگار معنای فرکانسو نمیفهمیدم و کلا سال 95رو به شددددت از یه شاخه به شاخه دیگه ای میپریدم و تو استفاده از دوره های استاد خییلی هول بودم اما واقعا سال 96رو پررررر بودم از آرامش …فهمیدم کار کردن رو باورها و فرکانس ینی چی …فهمیدم که فرکانس اونی نیست که رو زبونت میاری بلکه دقییییقا منشاش قلب …یعنی اگه بگی

    خداوند همه چیز میشود همه کس را اینو به زبون بیاری اما در عمل از یه ادم پارتی بخوای عملت نشوندهنده ی فرکانس شرکی که میفرستی به جهان هستی

    18٫٫با شروع دوره ثروت یک در عرض یک ماه خود به خود 800هزار تومان جدای از حقوق اینا و مزایای دیگه بهم دادند

    19٫تهیه قلک و ریختن پول خردام

    20٫درک قانون تکامل و انجام ان

    21٫خوندن قران با معنی تک تک کلمات ان

    22٫ جدا کردن لباسهای کهنم و خریدن لباسهای تازه

    23٫خریدن کت قرمز رنگ خیلی قشنگ و سپاسگزاری برای پولی که پرداخت شد

    24٫خریدن مانتو شلوار و کفشهای جدید و سپاسگزاری برای پولی که پرداخت شد

    25٫تهیه کادو برای اعضای خونوادم

    26٫سپاسگزاری بابت تمامی اعضای بدنم.

    27٫تغییر محل کارم به واحد دلخواهم بدون هیچ سختی …با وجود اینکه من چند سالی همش درخواست میدادم که واحد کاریمو تغییر بدن اصلا موافقت نمیکردند ولی به لطف خدای مهربان و اموزشهای جلسه دوی ثروت سه که فقط خدا میدونه این دوره چقدر محشره خییییلی راحت و خودبه خود موافقت کردند و حتی خداشاهده خودشون باهام تماس گرفتند که موافقت کردند ینی من اصلا اون ماه و ماه قبلشم پیگیر نبودم ..هذا من فضل ربی

    28٫سبک شخصی کامنت گذاشتنم ….اوایل که عضو سایت بودم خیلی سعی میکردم رسمی و مودبانه حرف بزنم و بعضی وقتهام کامنتهای ادبی و تاثیر گذار دوستان رو میدیدم سعی میکردم منم مثل اونا کامنت بذارم و خییییلی برام سخت بود چون اصلا از بچگیی انشام ضعیف بود دوست داشتم داد بزنم وقتی میام سایت و دیگه وقتی سال 96رو مجددا با دوره عزت نفس شروع کردم اعتماد ب نفسم بیشتر شد و فهمیدم بابا من دختر برون گرا تو چه به حرفهای ادبی و اینا خخخخخخخخخخخ برو تا دلت میخواد داد بزن …..خدا رو شکر استادم که کامنتامو تایید میکنن …اخه اوایل فکر میکردم اگه راحت حرف بزنم احتمالا کامنتام تایید نشن ولی مثل اینکه استادم با شلوق بازیام موافقن?????????????????

    29٫ایجاد دفتر نتایج ….من با کوچکترین نشانه از دوره هااونو یادداشت میکنم..مثلا سر کار میرم یه سکه روی زمین پیدا میکنم و در حالی که روی ثروت یک کار میکنم.

    30٫برای خودم تنهایی جشن تولد گرفتم و یه هدیه خییییییلی باحالم به خودم دادم…عجب روز خاااصی بود خداجججونم شکرت

    31٫با رسیدن به موفقتهام و کارهایی که حس خوبی بهم میداد برای خودم جایزه میگرفتم خدایا شکرت

    32 چندین باربه لطف خدای مهربان و استاد عزیزم جایزه 40%تخفیف هفتگی رو برنده شدم.

    33٫تهیه البوم خانوادگی که مدتها دوست داشتم و دیگه این بار نشستم تمامی عکسهایی که رو لپتاپم داشتم که خدا میدونه چقدر زیادند رو نگاه کردم و گلچینشون کردمو اونارو چاپ کردمو گذاشتم تو البوم و چقققدر حس خوبیه وقتی یه کاری که برات زمانبر بعدش انجام میدی چ اعتماد بنفسی واقعا به ادم دست میده.

    34گرفتن کادوهای بسیار قشنگ که اصصصلا انتظارشو نداشتم و خیلی خیییلی سورپرایز شدم

    35٫تهیه ترازو و سپاسگزاری برای پولی که پرداخت شد

    36٫به طور تصادفی یه خانمیو دیدم که سال 92کارش رو راه انداختم و براش حرفهای تاثیرگذار رو زده بودم که خودم اصصصصلا خداشاهده یادم نمیومد و ایشون گفتند چهار سال من براتون دعای خیر میکنم که چقدر اون روز شما بهم ارامش دادین و همش از خدا خواستم یه روزی شما رو ببینم که ازتون تشکر ویژه داشته باشم …خدایا شکرت واااقعا انقدر خوشحال شدم

    37٫خیلی آرومتر .جذابتر ..با ایمانتر …دوست داشتنی تر شدم …آرامش فوق العاده ای که به لطف خدای مهربان هر سال ان شاالله بیشتر و بیشتر میشه

    38٫افزایش درامد به لطف خدای مهربان

    39٫تهیه یه عینک افتابی که خیییلی شیک و خمیشه ارزوشو داشتم

    40٫خریدن ادلکن فوق العاده خوش بو

    خدایا شککککرت براب تممممامی انچه که به من بخشیده ای و میبخشایی …خدایا شککککرت که تونستم با لطف خودت و با توکل به خودت مسئله احساس گناه رو با امگزشهای فووووق العاده دوره حل مسایل استاد حل کنم …خدایا شکرت که من رو زیبا خلق کرده ای و خدایا شکرت که خودمو همین طوری که هستم پذیرفتم و عااااشقانه خودم رو دوست دارم …خدایا شکرت به خاط اینکه روز به روز تو رو بیشتر پیدا میکنم …خداایاااا شکرت که سبک شخصی زندگی خودمو پیدا کردم ….خدایا شکرن ازدواج رو در لیست خواسته هام قرار دادم ….اینا مسایل مهمی بودند که تا اخر عمرم هر لحظه میخوام بابتشون خدای مهربانم رو سپاسگزاری کنم ..چون مسایلی بوند که چندین و چند سال اذیتم می کردند

    خدابا جووووووونم بابت هممممه چی شکککککرت

    عااااااااششششششششقتم خدای مهربووووونم

    از استاد عزیزم بابت اموزشهای فووووووق العادشون سپاسگزارم …استاد عزیزم ممنونم که با راهنمایی های درستتون مسایلم رو حل کردم

    خانم شایسته جون ممنونم همممیشه ایمیلهای بنده رو.پاسخ میدین و راهنمایی عالی میدین

    خانم فرهادی دویت داشتنی سپاسگزارم بالت انرژی فوق العادتون

    دوستای عزیزم ممنونم که هستین و

    خداایا شکرت بابت این خونواده عالی

    در پناه الله یکتای مهربان شاد ،سالم و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید.

    ????????????

    .قسمت دوم اهداف سال 97

    1٫خریدن خانه

    2٫خریدن ماشین طبق قانون تکامل

    3٫توجه به الهامات و اجرایی کردن ایده ای که از سال 96بهم الهام میشه

    4٫کار کردن مجدد روی دوره های عزت نفس …روابط و دستیابی به رویاها

    5٫دوره های ثروت یک و دو و سه رو تموم کردن

    6٫تمرین بیشتر روی سازم

    7٫خوندن نماز صبح هرروز

    8٫رسیدن به وزن ایده الم

    9٫کار کردن بیشتر روی روابطم به خصوص در رابطه با خواستگارهام

    10٫شرکت کردن در دوره حضوری استاد در ایران ان شاالله

    11٫سفرهای داخلی به شهرهای ایران

    خدایا شکرت …..با توکل به تو به هه رانچه که بخواهم میتوانم برسم ?????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مهرداد مرادی نظیف گفته:
      مدت عضویت: 3810 روز

      سلام

      سوال پرسیده بودی که

      سلااااام

      راسی دوستان خواستم الان بدونم تو ایالت فلوریدا ساعت چند…الان حدو بیست دقیقه به شش عصر…تو فلوریدا ساعت نه و نه دقیقه صبح …..و یه سوال الان استاد تو کدوم شهر زندگی میکنه ?میامی ?

      سپاس گزارم

      اختلاف ساعتی اینجا با فلوریدا 8 ساعت و نزدیک چهل دقیقه هست ، یعنی الان ساعت هرچی هست 8 ساعت و 30 دقیقه برگرد عقب مثلا الان که دارم این پیام براتون میفرستم ساعت 2:50 دقیقه ، توی فلوریدا ساعت 18:20 دقیقه عصر

      یعنی آمریکا از نظر زمانی از ایران عقب تره

      جایی هم که استاد هستن البته منظورم اونجایی که فیلم از توی ویلا چند هکتاریشون فکر کنم 60 هکتاری که توش دریاچه داره و میذارن شهر پاناما از ایالت فلوریدا هست ( panama city ) و اون ساحل زیبایی که میگن همینجاست (panama city , Beach ) توی ایالت فلوریدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          مهرداد مرادی نظیف گفته:
          مدت عضویت: 3810 روز

          سلام به دوست خوبم خانم سمیه احمدی

          خانم احمدی توی دوره پرسیده بودین که :

          “”” سلاااااااام دوستای عزززیزم

          اوه اهنگ اول بخش دوم که استاد گذاشتن میشه اسمشو بذارین ….یا لینک دانلودش …که صوتیشو دانلود کنم ….ممنوم از لطف همگیتون …

          اقای حیدری تو کامنتتون نوشنین نیشه بگین اسمشو …سپاسگزارم

          در پناه حق”””””

          خب من متن آهنگی که استاد توی دوره گذاشتن از روی نظر دوست عزیزم علی حیدری دیدم و خیلی خوشحال شدم استاد این آهنگ انتخاب کرده چون خیلی خودمم دوستش داشتم

          اسم آهنگ هستش ( Life is Life یا بعضی جاها میگن Live is Life ) البته وقتی دانلود کنید و گوش بدید متوجه میشد ( همین الان دارم گوش میکنمش ???????)

          و نکته دیگه اینکه شما هر آهنگ خارجی که میخواین پیدا کنید کافیه یک قسمت از متنش توی گوگل یا یوتیوب سرچ کنید سریعا براتون میاد از اونجایی هم گه رشته دانشگاهتون ادبیات انگلیسی بوده راحت تر میتونین این کار انجام بدید.

          راستی الان یه مطلب دیگه یادم امد ، یادتونِ توی یکی از نظراتتون که با هم صحبت میکردید گفته بودید :

          خیلیییییی فکر کردم که حکمت این تضاد چیه و متوجه شدم بیشتر باید وقتمو برای مادرم بذارم و بتونم بهش کمک کنم که به خواسته هاش برسونم ..دلم میخواد همیشه مادرمو خوشحال ببینم …این یکی از ارزوهامه …دوساله یکی از خواسته های مادرم که خونه تمیز و شیک گذاشتم جز اهداف اصلی خودم که بتونم یه خونه عالی واسش بگیرم اما خیلی خوب روش تمرکز نکردم همش مناظر سایر اعضای خونوادم بودم …واقعا این تضاد بهم کمک کرد بتونم بیشتر مادرمو خوشحالتر کنم …ممنونم که هستین …

          خیلی خوشحالم دوست عزیزی مثل شما دارم …

          بعد من گفتم میخوام یه نکته در این مورد بگم و گفتم استاد بهش توی دوره های عزت نفس و ثروت 1 اشاره کردن ولی الهام شد که کلا چیزی نگم خودتون بهش میرسید ؟؟؟؟

          با خوندن نظرات بچه ها فهمیدم استاد توی جلسه پنجم اون نکته رو توضیح دادن و البته مکملهاش همونایی که توی دوره های عزت نفس و جلسات آخر ثروت 1 استاد گفتن

          خب خوشحال شدم از این بابت و یقینم به الهامات بیشتر شد

          خیلی ممنونم نکته هایی که از جلسه پنجم مینویسد و منتظر خلاصه های کامل و ارزشمندتون هستم

          از نظرات دوره تضاد هم لذت ببرید

          شاااااااااد و سللاااااامت و سعادتمنننند و ثروتمننند در آرامش خدا باشید .

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
          • -
            دنیای آرامش گفته:
            مدت عضویت: 3381 روز

            سلاممممممم اقای مهرداد عززززیزززز ..ممنون بابت رلهنماییهای عالیتون برای اهنگ….دققققققققیقا وقتی جلسه پنجم رگ دیدم استاد اونجایی که تو کامنتم گفتم که همون لحظه که گفت دوست عزیز،مهربان ….گریم گرفت داشت در مورد اینکه کسی که میخواد برای مادرش خونه بگیره ..صحبت میکرد یعننننی کپ کردم اصصصلا از شدت خوشحاای داشتم بال درمیاوردم …اتتتتفاقا گفتم الانه که اقای مهردادم مبگه دقیقا فرکانسها کار خودشونو کردند ….و ممنونم بابت الهاماتتون …و خدارو شکر برای همه تضادهای زندگیم ….

            در مورد خلاصه ها فقط پنج شش دقیقه اولشو من نوشتم ….اصلا انگار تو یه چشمه اصلا اقیانوسی هستی کههه هررررر چققققدر ازش مینوشی سیرررراب نمیشی که اننننننقدر که جلسه پنج عالیه ….خواستم اینو بگم با احساس گناه (الببته من خدارو شکر نسبت به مادرم احساس گناه ندارم فقط میخوام واقعا به خواسش برسونم حالا نمیدونم در ارتباط با احساس گناه یانه )یا دین نمیتونیم کسیو به خواستش برسونبم اول باید اون احساس گناه رو حل کنیم و خودمون با خودمون به هماهنگی برسیم بعد میتونیم به خواسته های اطرافیانم کمک کنبم ….

            خلاصه من خوووووشحال موشششحالم خیییییلی میییییلیییی زیاااااااد بابت این سایتو استاد دوستای عزیزی مث شما و این دوره های بی نظیر ….خدااااایا شکرت

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
            • -
              مهرداد مرادی نظیف گفته:
              مدت عضویت: 3810 روز

              سلااااااااااام سمیه خانم مهربون

              خوشحالم که به نتیجه رسیدین و خیلی خوشحالم که استاد این مطلب گفتم واقعا چقدر دقیق الهامات اگر بهشون گوش کنیم و اجازه بدیم توی زندگیمون جاری باشن.

              دقیقا منم حس میکنم که جلسه پنجم اقیانوسی که اصلا سیر نمیشی و همش بیشتر و بیشتر میشه

              سمیه خانم ممنونم میشم که داستانی که استاد در مورد ماشین خریدن برای خواهرشون و نکات . باورهای مربوطش کامل و واضح توی دوره بنویسید

              منم بسیار خوشحالم که دوستانی بسیار مهربون و با محبت و لطیف و عزیز همچون استاد شما و بچه های سایت دارم

              khkhkhhkhkhkhkhkh آی کیو همه عالیه ??????

              شما هم همیشه شاااااااد و سلامممت و سعادتمنند و ثروتمننننند و خندااان همراه با احساس خوب پایدار در آرامش خدا باشید

              راستی تاسیس روند موسسه تون هم تبریک میگم ، ممنتظر نتایج بسیار عالی موسسه هستم

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
            • -
              مهرداد مرادی نظیف گفته:
              مدت عضویت: 3810 روز

              سلاااااام به سمیه خانم مهربون

              واقعا خیلی خوشحالم که به نتیجه ایی که میخواستم رسیدین و اینکه فکر کنم تضادتون ذهنی حل شد دیگه

              و بسیاااااااااار سپاسگزارم از خدا که وقتی به الهاماتش گوش کنیم چقدر عالی جواب میده ؛ یعنی واقعا اگه اجازه ورود الهامات بدیم و بهشون عمل کنیم چه نتایج بسیار عالی که نمیگیرم

              یه سخنی از اتیو جابز میخوندم در مورد الهامات که اگه دوست داشتین توی نظرات دوره قرارش بدین

              استیو جایز میگه : باید برای آن چیزی که حس درونی و قلبتان به شما می‌گوید ارزش قائل شوید. حس درونی شما قبل از عقلتان می‌داند که شما چه می‌خواهید و باید چه کار کنید. گوش‌کردن به صدای درونتان باید اولویت‌ اول شما باشد و بقیه چیزها بعد از آن قرار می‌گیرند.

              خیلی واقعا لذت بردم

              دقیقا همینطوره جلسه پنجم بینظیره ، اقیانوسی که سیراب نمیشی و بیشتر بیشتر هم میشه ( از نظرات و خلاصه هایی که بچه ها نوشتن و خوندم و حس و درکی که گرفتم )

              سمیه خانم درخواستی دارم که موضوع ماشین خریدن استاد برای خواهرشون با نکات و باورهای مربوطش کامل توی نظرات دوره بنویسید ، ممنون واقعا .

              khkhkhkhkhkhkhkhkhk آی کیوی همه بالاست ??????

              منم بسیار خوشحالم که دوستانی بسیار ارزشمند و عزیز و مهربون و لطف و مثبت و پرانرژی و توحیدی همچون استاد و شما و گروه تحقیقاتی و بچه های سایت دارم واقعا خدارو هزار مرتبه شکر

              شما هم همیشششه شااااد و خنداااان???? و سلامت و سعادتمننند و ثروتمننند و همراه احساس خوب پایدار در آرامش خدا باشی……………………

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
            • -
              مهرداد مرادی نظیف گفته:
              مدت عضویت: 3810 روز

              سلاااام

              ممنونم که هم موضوع خریدن ماشین توسط استاد برای خواهرشون نوشتید و هم نکته استیو جابز قرار دادین

              در مورد سوالتون در مورد آگاهانه خوب بودن یا کسی که علی بی غم ، دیشب میخواستم به شما و دوست خوبمون مریم خانم جواب بدم که اینقدر خوابم میومد که دیگه نمیتونستم چشمام باز نگه دارم ، خب الان که خوندم دیدم خدارو شکر خودتون بهش رسیدین و این خیلی لذت بخش وقتی به جواب سوالاتت میرسی ، واقعا خیلی حال میده . آفرین به شما.

              اتفاقا جوابی هم که میخواستم بدم خیلی کامل و خوب بود چون ما تو خانواده مون یک شخصی داریم دقیقا علی بی غم و 46 سالش هست اما فکر میکنید 35 ساله باشه مخصوصا اگه سیبیلاش بزنه ????? و از اونجا که خیلی انسان شوخ طبع و شادی هست خیلی من باهاش بودم و صحبت کردم و بیرون رفتیم و… و دقیقا میشناسمش

              خیلی خوب سوالتون درک کردم و چون با این افراد بودم میخواستم دقیق بگم که خودتون جواب گفتید ، آره همش برمیگرده به باورهای مناسب و قدرتمندی که میسازیم

              پر از احساس خوب پایدار در آرامش خدا باشید

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    زهرا جنگروی گفته:
    مدت عضویت: 2697 روز

    بنام خدا

    اتفاقهای عالی سال 96:

    من سال 96 کاملا سالم بودم , تونستم براحتی راه بروم , بدوم , بخورم و بنوشم و مزه غذاها را احساس بکنم…

    تونستم جهان و افراد اطرافم رو براحتی ببینم .صدا ها را بشنوم . و هر روز براحتی نفس کشیدم..

    خواب های راحتی رفتم ..بابت همه آنها بی نهایت سپاسگذارم..

    من با یک درمانگر متخصص خوب آشنا شدم و سطح آگاهی خودم رو نسبت به خودم بالا بردم…و دست برداشتم از ایثارگری بیمارگونه …

    و دست برداشتم از اینکه دائم نگران ناراحتی دیگران باشم…و به خودم نزدیکتر شدم و این برای من بسیار بسیار ارزشمند بود.

    یه کارگاه قنادی که ده سال بود فقط در حد یک ایده بود با خواهر برادرانم راه اندازی کردیم…بابت این شجاعت از خدا سپاسگذارم.

    من کتاب های فوق العاده ای خوندم..و از اینکه اینقدر مشتاق کتاب خوندن هستم سپاسگذارم.

    از طریق دختر خاله عزیزم با این سایت آشنا شدم…. معتقدم حرفی که از دل بر می یاد بر دل می نشیند..به نظرم آقای عباس منش چیزی که برای خودش کارساز بوده از صمیم قلبش در اختیار گذاشته و خوشحالم که من هم یکی از آنها شدم.

    و بیشمار اتفاقها و لحظه های بینظیری که برای نوشتن جزئیات آن باید صفحه های زیادی پر کنم.

    تجارب درخواستی من در سال97:

    من امسال رو سال رسیدگی به نیازهام نام گذاری کردم..چون متوجه شدم تمام عمر به خودم بی توجهی کردم و دیگران را در اولویت قراردادم..اما من دیگه آدم قبلی نیستم.

    قصد دارم:

    – در مسیر رشدو آگاهی با تمام توان ادامه بدم و امسال بیشترین وقتم رو صرف کار کردن بر روی باورهام کنم..

    – خودم را عمیقا دوست بدارم از هر کسی بیشتر.

    -خود ارزشمندی را در درونم نهادینه کنم

    – به خانه خودم برم و مستقل زندگی کنم.

    – توان مالیم هفت برابر بشه

    – ماشین بخرم

    – با شخصی نیکو و دلخواه ازدواج کنم

    و هر روز و هر روز مراقب افکارم و باورهام باشم.

    به یاری خدا و استاد عزیز و شما دوستان گل.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    نیلوفر شادمان گفته:
    مدت عضویت: 3255 روز

    با سلام مجدد به دوستان صمیمی و همدل در این گروه

    من در سال 97تمام اهداف و برنامه های خودم را در آغاز سال نوشتم و هدفگذاری کردم و از خدا خواستم به آرزوهای من عنایت داشته باشد:

    ـ اجاره کردن یه خونه با صاحبخانه مهربان و خوش اخلاق ، قیمت مناسب، محیط خوب، خوش مسیر که به مدرسه بچه ها نزدیک باشد.

    ـ رشد مالی و اقتصادی

    ـ داشتن آرامش بیشتر و دوری از استرس ( داشتن سه تا بچه دبستانی با فاصله سنی کم و تنهایی، گاهی انرژی را تحلیل می برد، هر چند صحبتهای استاد همیشه به من کمک می کند، اما تداوم حس خوب لازم است.)

    ـ بتوانم بچه ها را به سفر ببرم و جاهای جالب را به آن ها نشان بدهم و همه لذت ببریم.

    ـ شناسایی استعداد بچه هام و تلاش برای سوق دادن آنها به سوی راهی که کائنات برای آنها در نظر گرفته اند.

    ـ آموزش قوانین هستی برای بچه هام

    ـ دوست دارم هدیه های خوبی دریافت کنم و سرپرایز شوم

    ـ با آدمهای مهربان و دلسوز و نیکو برخورد کنم

    ـ حساب بانکی در یک موسسه دارم مسدود شده، امیدوارم قابل برداشت بشود.

    ـ افزایش اعتماد به نفس خودم و بچه هایم

    ـ خرید یک لب تاب عالی

    ـ اندامم بهتر و خوش تیپ تر بشوم.

    ـ کنترل دائم افکارم در سال جدید

    ـ تخفیف های عالی دریافت کنم.

    ـ مطالعه کتاب های بیشتر

    ـ بتوانم راهی برای خروج ازکشور پیدا کنم با بچه هام

    ـ دلم می خواهد در این سال بچه ها کاملا سالم باشند

    ـ دندانپزشک عالی پیدا کنم برای درست کردن دندون های خودمو بچه هام

    ـ در پایان از لحظه لحظه این سال لذت ببرم

    و بالاخره برای همه دوستان خوشی و شادی آرزو می کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: