توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها - صفحه 60

2649 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    باران عبرتی گفته:
    مدت عضویت: 3006 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و همکلاسی های دوست داشتنی خودم

    اول از همه بگم که سال 96 و بدنبال آن سال 97 تا آخر عمرم جز پر بارترین سالهای زندگی خواهد بود .

    از اولش بگم براتون که من فرک کنم تابستان 93 با استاد از طریق یک کلیپ انگیزشی که همکارم و عشقم برام فرستاده بود . آشنا شدم و رفتم تو سایتی که آخرش نوشته بود و شروع کردم به دانلود و گوش دادن فایلهای رایگان استاد . که خیلی برام جالب بود چون من علی رغم معتقد بودنم، حرفهایی که مبلغان ایرانی در مورد دین و … می زنند را نمی تونستم باور کنم و وقتی حرفاشون که بطور اتفاقی به واسطه علاقه شدید مامانم به این مبلغان می شنیدم ، به جای پیدا کردن راهی برای ارتباط با خدای مهربانم ، بیشتر مضطرب می شدم .

    خلاصه اینکه من این استاد را به عشقم معرفی کردم و دونفری تمصیم گرفتیم این مسیر را ادامه بدیم و از بسته آفرینش شروع کردیم و البته یکی یکی میخریدیم و تمارینشو انجام میدادیم و چون داشتیم یه کارگاه کوچیک برای خودمون می زدیم پول کافی نداشتیم .قرار شده به مناسبتهای مختلف مثلا روز زن و مرد یا تولدهامون به جای هدیه یک فایل دوره آفرینش بخریم . مسیر خوب بود…..

    ولی همونجوری که استاد تو بسته ثروت2 گفتند : “که بچه ها آگاهی که من دارم بهتون میدم چاقوی دو طرف برنده ست و وقتی آگاهی پیدا کنید و به قوانین عمل نکنید با سرعت خیلی بیشتر از دیگران سقوط می کنید .” ما هم بعد مدتی که فشار کاری و البته خانواده ها مون بیشتر شد به جای تمرکز بر خواسته ها و حرکت در جهت اهدافمون علی رغم آگاهی بر قوانین برخلاف قوانین عمل کردیم هرچند هرزگاهی به خودمون مسلط می شدیم ولی بازم چون ثابت و پایدار نبود. دوباره اوضاع کاریمون و روحیمون بهم می ریخت ما واقعا همدیگرو دوست داشتیم ولی شرایط هر روز بدتر می شد .

    تا اینکه آذر سال 95 من بر اثر فشار عصبی زیاد دچار حملات پانیک شدم و بدتر از این نمیشد عشقم علی رغم شرایط بد خیلی سعی کرد بهم کمک کنه ولی شرایط اجازه نداد و ما 31 فروردین 96 بعد از 4 سال عاشقی کلا قطع ارتباط کردیم و البته این تصمیم عشقم بود و من چاره ای جز پذیرفتنش نداشتم .

    نگم براتون که چقدررررررررررررررررررررررررررر سخت بود

    چون ما همچنان همکار بودیم . ی دختر شاداب و شلوغ و پرهیایو تبدیل شده بود به ی دختر بیمار که مدام حمات عصبی بهش دست میداد و بر اثر مصرف قرص اعصاب 16 کیلو اضافه وزن پیدا کرده بود و علی رغم این قضیه شکست عشقی و……

    خوب رسیدیم به اردیبهشت سال 96 من اول تصمیم گرفتم به اوضاع خودم مسلط بشم و شروع کردم فایل آفرینشو مجدد گوش دادن و انجام تمارین (ما با هم بسته ثروت 1و 2 هم خریده بودیم پاییز95 ولی من هنوز فرصت استفاده ازشو پیدا نکرده بودم)

    یکم حال دلم بهتر شد و شروع کردم به ادامه مسیر رفتم ناخن کاشتم ابرو تاتو کردم و…. از این کارایی که حس خوب به خانوما میده و مسافرت دو سه روز با همکاران به سرعین و با خانواده به شمال و ….. و توجه و تمرکز شدید به هررررررررررررر چیزی که حال دلمو خوب کنه بقول استاد پرواز پرندگان

    و روز به روز حالم بهتر میشد و تقریبا حملات متوقف شد به جز مواردی که همکارم عشقم ، چون ایشون مدیر بارزگانی بودند و من مدیر تولید مجموعه ای که باهم کار میکردیم و ایشون تصورشون این بود که به خاطر شرایط جدید من میخوام مانع پیشرفت کاری ایشون بشم ، هرموقع تشریف میاوردند کارخانه شروع میکردند به داد و فریاد که چرا سفارشات به موقع ارسال نمیشد و باعث حمله عصبی من میشدند و البته بعدش خیلی پشیمون میشدند و….

    خلاصه اینکه من 31 مرداد 96 بالاخره تونستم بعد از 10 بار درخواست استعفا از شرکت بدون تایید مدیران ارشد بیام بیرون .

    حالا من مونده بودم با حقوق یک میلیونی از بیمه بیکاری ( من ماهی 4 میلیون از کارخانه میگرفتم ) و بدون هیچ سرمایه ای چون همشو خرج اون کارگاهی که قرار بود مشترک با عشقم بزنیم کار بودم .

    و حجمه عظیم خانواده و اطرافیان که منتظر بودند ببینند من بعد از 7 سال کار چه نتیجه ای گرفتم .

    بازم نگممممممممممممممممم براتون که خیلی سخت بود .

    من با تمرکزی که روی سلامتیم کرده بودم تونستم دوماه هیچ حمله ای نداشته باشم و دکترم داروهای من عوض کرد و با دوز ضعیف که برای تکمیل دوره درمانی واجب بود جایگزین کرد و البته بسیارر متحیر بود که من چه جوری تونستم علی رغم مشکلات حال خودمو خوب کنم و خلاصه اینکه کلی ازم تعریف کرد و بهم افتخار کردو البته دکترم از ماجرای عاشقی من خبر نداشت و این همه متحیر شده بود . و من تودلم اول از خدا و بعد از دست خدا ،استاد عباس منش عزیزم تشکر کردم .

    من شهریور 96 با اندک پولی که برام مونده بود بسته روانشناسی ثروت 3 و هدف گذاری خریدم .

    و با انگیزه ای که گرفته بودم شروع کردم به پیاده روی و رفتن به باشگاه و کار کردن برروی ثروت 1 و به دنبال اون هدفگذاری و در اوقات بیکاری چون من ی خانم مهندس هنرمند هستم از سال قبل یادگیری خیاطی را شروع کرده بودم .شروع کردم به ادامه یادگیری اون از زن داداش گلم چون بقول استاد خلق یه هنر به آدم حس خوبی میداد و من تنها چیزی که لازم داشتم ، حس خوب بود .

    خلاصه اینکه یکم به خودم مسط شدم دیگه باشگاه نرفتم و تو خونه با تردمیل و برنامه ورزشی و رزیمی اینترنتی ادامه دادم و ناخوناموبرداشت و به خودم رسیدم و کلی به مناسبت تولدم ، ولنتاین . کاهش وزنم و روزن مهندس کلی کیف و کفش از داخل و خارج اینترنتی برای خودم خریدم و تنها تولدی بود که اجازه ندادم کسی برام کادو بخره .بعدش رفتم سراغ اجاره مدرک مهندسیم و ایجاد یه درامد موقت بیشتر که علی رقم اینکه تو محل زندگی کارخونه خوبی پیدا کردم ولی به اصرار مدیر عامل سابقم مردکمو به شریک قبلیش که که تاجر بزرگ بود البته به مبلغ کمتررر اجاره دادم و ایشون که آشنایی کمی با من داشت و وقتی براش تعریف کردم که من تو این مدت با حقوق ماهانه خودم شروع کرده بودم به قالبسازی و… و البته شکست خوردم بهم پیشنهاد تاسیس یه کارخونه جدید با مدیریت من داد و البته من ازشون فرصت خواستم گقتم باید بسته های روانشناسیمو تکمیل کنم و ورزشمو ادامه بدم که اضافه وزنم درست کنم و ایشونم قبول کردند .

    و اینم بگم من همیشه تو دفتر سپاسگزاری و خواسته هام از خدا میخواستم یه تاجر بشم در زمینه کاری خودم بدون هیچ ذهنیتی نسبت به آینده و چگونگس مسیر و خدا منو به سمت ایشون راهنمایی کرد

    و من تو این مدت دوره روانشناسی 2 و 3 هم تکمیل کردم .

    و چون خیلی دوست داشتم دوره عشق و موت بخرم یعد یه هفته یه ایمیل تخفیف برام اومد و دی ماه بسته رو خریدم و تو تخفیف تولد استاد عززززززیم بقیه بسته ها رو خریدم .

    الان دارم رو دوره عشق و مودت کار میکنم و الان من هستم راضی 31 ساله با 13 کیلو کاهش وزن و حال عالی دل و روحیه فتح جهان و آماده ام از بیستم فروردین شغل موردعلاقه مو شروع کنم

    بچه ها استاد یک مسابقه گذاشته بودند برای راهکارهای برای کنترل تمرکز ، من اونجا نوشتم که چه جوری تو این مدت تمرکزمو بذارم رو خواسته و البته خیلی کارای دیگه که یادم رفته بود اونجا بنویسم و وقتی نظرات دوستانو خوندم یادم افتاد من این کارارو هم میکردم

    و ی مطلب دیگه ک من بسته های استادو اینجوری استفاده میکنم :

    اول هر فایلو یک بار تصویری می بینم بعد 3 بار گوش میدم و بار پنجم پای لب تاپ میشنیم و واو ب واوشو پیاده میکنم و بعد از روی نوشته خودم تو لب تاپم گزیده نکات تایپ میکنم و بعد با صدای خودم گزیده نکتو ضبط میکنم و هر روز به محضر بیداری گوش میدم تقریبا گزیده نکات آفرینش و هدف و ثروت 1و2و3 و میثاق و عبارات تاکیدی ثروت و … 2 ساعت شده البته بگما و اینقدر تند خوندم که کسی جز خودم متوجه فایلای ضبط شده من نمیشه

    و البته تمرین فانوس دریایی رو توی ی سررسید بزرگ و دفتر سپاسگزاری انجام میدهم اکثر روزا و البته تمرین دسته چک جادویی. برای خودم 400 برگ دسته چک دادم چاپخونه ای که اتفاقا اوناهم عباس منشی بودند برام درست کردندسال 96 یک بسته 100 دقیقا 29 اسفند تموم شد.

    پاورپوینت آرزوهامو بعد اتمام تمام بسته ها نهایت تا آخر اردیبهشت درست میکنم . البته یکی دارم مربوط به قبل دیگه آرزوهام خیلی تغییر کرده خوب .

    بچه ها من سعی کردم با جزییات بنویسم که خوب درک کنید شرایط را

    لطفا عشقم را قضاوت نکنید ایشون از دوستان عباس منشی ما هستند و خیلی زیاد قابل احترام.

    برای سال 97 میخوام

    1٫ بسته های استادو تموم کنم و در کنارش شغلمو شروع کنم

    2٫ کلاس زبانمو تکمیل کنم و دوره وب مستر بگذرونم چون استاد تو بسته ثروت 3 گقتند کسی که زبان و اینترنت مسلط نباشه ب زودی از بقیه خیلی عقب میافته

    3٫ ماشین بخرم

    4٫ به وزن ایده آلم و اندام خوش فرم برسم

    5٫ به دبی ، ترکیه ،چین ، عراق ، سوریه سفر تجاری کنم

    6٫ خونه مستقل بخرم تو تهران و…………

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  2. -
    باران گفته:
    مدت عضویت: 3096 روز

    مخصوصاً همکارانم

    برنده شدن توی بانک

    دریافت پولهایی که قبلا باید بهم میدادن

    دوست داشتن بیشتر خودم و صلح درونی

    آرامش بیشتر و ایمان بیشتر

    تجارب در سال 97

    انشاالله به لطف یگانه قدرت عالم

    رابطه قشنگ عاشقانه

    افزایش سطل دریافت نعمتهام

    ایمان بیشتر و نزدیکتر شدن به خدا

    لذت بیشتر

    راه اندازی کسب و کار

    سفر خارج از کشور

    اینکه بتونم هر ثانیه فکر خوب و حال خوب واحساس خوب داشته باشم و حضور خدا رو هر ثانیه درک کنم و با اون باشم. بازم استاد ازت ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    باران گفته:
    مدت عضویت: 3096 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و همه خانواده خوبم

    از همه ممنونم به ویژه استاد عزیزم که چقدر حرفه ای مسابقه مطرح میکنه . واقعا استاد این انرژی مثبتی که راه میندازین به عنوان مسابقه حتی برای ما جایزه هم میذارین چقدر شما بزرگ شدین استاد , که چنین ایده نابی به ذهنتون میرسه در قالب مسابقه که نتیجه اش حال خوب و اتفاقات خوبتر برای یک تمام اعضای سایتتون و خانواده اعضا. فوق العاده ای استاد عزیز انشاالله هر روز ایمانتون بیشتر و بیشتر بشه.

    تجارب سال 96

    افزایش اعتماد به نفس و حذف شدن افرادی که به خاطر خلاء هام بهشون چسبیده بودم.

    آشنایی با خدایی که همیشه کنارمه هدایتم میکنه .

    هر روز فایلهای استاد عزیز رو گوش کردن

    پیشنهاد کاری با حقوق بالاتر و شرایط بهتر

    انسانهای اطرافم فهمیده تر و به فرکانس من بیشتر نزدیکنمخصوصا )

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 3829 روز

    دوست عزیزم فرهاد ش +++ سلام

    اسم کتاب امپراطوری اپ هستش… نویسنده چاد مورتا… از دیجی کالا میتونید تهیش کنید.

    اسم کتاب رو به خاطر این نگفتم که داخل کتاب علاوه بر باورهای قوی باورهای محدود کننده هم هستش.

    در پناه خالق یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مرضیه پری پور گفته:
    مدت عضویت: 2745 روز

    به نام یکتای ثروت آفرین

    دوستان خوبم و استاد عزیزم سلام

    سپاسگزار خداوندی هستم که مرا به بهترین مسیر هدایت کرد. بعد از چند روز مطالعه دیدگاه های عالی دوستان بالاخره تونستم روی وسوسه ننوشتن دیدگاه غلبه کنم و منهم در این دریای بیکران قطره‌ای باشم که شاید ذره ای اثر بگذارد بر قلب مشتاقی.

    سال 96 اتفاقات فوق‌العاده ای برای من افتاد که بسیار خدارا​ بابت آنها سپاسگزارم.

    1_فروردین ماه با رفتن به گل فروشی ها و لذت خریدن گل‌های زیبا شروع شد ، یک گلخانه کوچک خانگی پر از گل‌های زیبا که سالها داشتنشان را آرزو داشتم . با گلدان های زیبا و رنگی چه جلوه عالی دارند.

    2_دریافت و شنیدن فایل های سه برابر کردن درآمد استاد، ولی اون موقع در مدارش نبودم ، ولی چند ماه بعد راهنمای فوق العاده ای شد برای درک بهترم از دنیا و خدا و جهان.

    3_در خرداد ماه به تضاد ی برخورد کردم که برایم در آن زمان کابوس وحشتناکی بود ولی ​شد یکی از بزرگترین نعمت ها و مرا از بسیاری از وابستگی ها رهاند.

    4_ ماشینمان را به قیمت عالی فروختیم. به آسان ترین شکل و توسط اولین مشتری.

    5_پیدا کردن خانه زیباتر، بزرگتر، آرام تر ، دلبازتر در محله ای بهتر و با قیمتی کمتر از خانه قبلی. پنجره ای با نمای شاخه هایی پر از شکوفه زردآلو که رویا و آرزویم بود چشم نواز هر لحظه من است. و پنجره ای رو به غروب رنگارنگ و رویایی مهمان هر عصر من است و خدا را بابت این همه زیبایی سپاسگزارم.

    6_ خریدن ماشینی مدل بالاتر از قبلی و تقریبا سه برابر قیمت ماشین قبلی. که خیلی بیشتر از پولی که برای آن پرداخت کردیم می ارزد.

    7_ در آبان ماه توسط یکی از دوستان کلیه محصولات استاد را دریافت کردم که شد بزرگترین نقطه عطف زندگی من. پس از گوش دادن به سمت سایت هدایت شدم و بعد از گوش دادن به فایل بررسی‌ موردی یک دوست تمام محصولات را پاک کردم. و بعد از دانلود فایل‌ها ی رایگان و گوش دادن به آن‌ها حدود سه ماه پیش عضو رسمی این خانواده بزرگ شدم.

    8_ دوبار جزء برندگان عقل کل اعلام شدم و کیف پولم شارژ شد و تونستم محصول فوق العاده شیوه حل مسایل را تهیه کنم.

    9_بادیدگاه ها و نظرات خیلی عالی دوستان آشنا شدم. و واقعا از آنها استفاده کردم.

    10_ توانستم چند ماهی در پاییز و زمستان برای فرشته کوچولو هام پرستار بگیرم و وقت خوبی برای کار کردن روی باور هایم به دست آوردم.

    11_ مهمترین و اصلی ترین نتیجه من در سال 96 شناخت خدا و ایجاد رابطه عاشقانه با خدا داشتن دیدگاه توحیدی است که تمام اینها را مدیون استاد عباس منش هستم که دست خدا شد برای هدایت من ، به راه مستقیم، راه کسانی که به آنها نعمت داده شده است.

    بعد از سالها مطالعه قرآن ، بعد از آشنایی با این مفاهیم توحیدی، انگار تازه متوجه این کلام نورانی شدم انگار تازه فرستاده شده.

    سالی که گذشت پر از موفقیت ها و اشتباهاتی بود. که موفقیت هایش پر از حس خوب و اعتماد به نفس و سپاسگزاری و امید و عشق بود. لبریز از ایمان و توکل به خدا که تنها وکیل و حامی بود توی تک تک آنها. که نشانه دهنده عشق و حمایت همیشگی اش در تمام ثانیه های زندگیم بود . این حس که دردانه خدا بودن بسیار بسیار بزرگتر و عالی تر از عزیز و قابل پذیرش دیگران بودن است. اینکه وقتی فقط تمرکزم روی خدا و خوبی ها باشد او کلام می شود بر زبان من و صحبت هایی می شود که خودم هم لذت می برم از یادآوری شان. حس خوب اینکه او با هر نفس مرا از عشق و امید لبریز و با هر بازدم پاک می‌کنه جسم و روح و قلب و ذهنم را. عاشقانه شناختمش کسی که تنها عامل و نیروی تمام موفقیت هایم بود. خدایی که مرا به آنچه می‌خواستم رساند، از راحترین، بهترین، سریعترین و نزدیک‌ترین راه، جوری که خودم اعتراف می کردم«کی فکرش را می‌کرد؟» که اینقدر عالی انجام شود. «««خدایا دوستت دارم و عاشقانه از تو سپاسگزارم»»»

    و تمام اشتباهات در سال گذشته پر از درس هایی بود که مرا به خودم شناساند که خدا​را به من شناساند ،توانایی ها و خواسته هایم را به من شناساند. خدایی که در تمام اشتباهاتم، در تمام لحظاتی که به دیگری امید بستم و از او کمک خواستم، مرا مجازات نکرد. بلکه دستم را گرفت و مرا به مسیر بهتری هدایت کرد. هیچ وقت از دست من عصبانی نشد و بر من خشم نگرفت. اجازه داد تا امتحان کنم تا یاد بگیرم. هر بار که از هدفم دور شدم ، مرا از مسیری بهتری برگرداند. تمام واسطه هایی که من در ذهنم بین خودم و او ایجاد کرده بودم را برداشت و لبخند شد روی لبهایم. نور شد در چشمانم. امید شد در قلبم ، ایمان شد در روحم. و حس خوب، حس خوب، حس خوب شد در تمام لحظاتم. خدایم هیچ وقت عصیانهایم را به رویم نیاورد. پرخاشگری هایم و ناامیدی ها را به رویم نیاورد و با غنچه گلی مرا شاد کرد. با شیرین کاری های فرشته کوچولو هام مرا خنداند. با سر و صدای گنجشک های روی شاخه درخت توی حیاط، حواسم را پرت کرد. با نگاه مهربان پدر و مادرم عشق را به من چشاند، با تلفن و صحبت عزیزی محبتش را به من نشان دادو با طلوع خورشید امید را به من بخشید. او مرا هدایت کرد و هیچگاه از من ناامید نشد. قدرتش را به من شناساند . ایمانش را در قلبم پر کرد و هر بار با یکی از دست هایش مرا هدایت کرد.«««خدایا دوستت دارم و عاشقانه از تو سپاسگزارم»»»

    اهداف من در سال 97

    1_ رسیدن به دیدگاه توحیدی و رها شدن از تمام وابستگی ها و شرک ها

    2_ فقط روی خدا حساب کردن و بدون ترس و با ایمان کامل به خدای یکتا عمل کردن. و مطالعه و دقت در آیه های قرآن و عمل کردن به آنها.

    3_ شناخت بیشتر باور هایم و کار کردن زیاد برای ایجاد باور های قدرتمند کننده

    4_رسیدن به هماهنگی بین ذهن و روحم و داشتن صلح و آرامش با خود مقدسم.

    5_تمرکز بیشتر روی خواسته هام و نکات مثبت

    6_ پیدا راه حل هر از مسئله از درون خودش و ساختن ثروت با آن

    7_ کنترل بیشتر ورودی‌های ذهنم.

    8_ تمرکز بر داشته ها و تمرکز بیشتر روی موهبت هایت زندگیم و سپاسگزاری بابت آنها و داشتن حس خوب دائمی

    9_روزی 10 ساعت چه به صورت آگاهانه و چه غیر آگاهانه به فایل‌ های استاد گوش کنم.

    10_ خریدن دوره های راهنمایی عملی دستیابی به رویاها، روانشناسی ثروت 1,2,3 ،دوره عشق و مودت ، دوره هدف‌گذاری

    و گوش دادن صدها بار هرکدام و عمل کردن به آنها

    11_ جذب شغل دلخواهم با شروع درآمد حدود سه میلیون تومان که تا آخر سال به ماهی 90 میلیون تومان برسد با ویژگی های دیگری که توی دفتر اهدافم نوشتم.

    12_رسیدن به وزن و اندام ایده آلم

    13_بهتر شدن روز به روز رابطه ام با همسر و فرزندان و پدر و مادرم

    14_ اجرایی کردن ایده ای که بهم الهام شده که مطمئن هستم برای خیلی‌ها مفید خواهد بود و مسئله خیلی مهمی را حل میکند و نه تنها ثروت زیادی برایم می‌سازد بلکه مشکلی خیلی بزرگی را برای مردم حل میکند و خیلی مفید خواهد بود.

    15_ خریدن خانه ای که کاملا با جزییات مشخصش که کردم.

    16_ خریدن ماشین برای خودم با ویژگی‌هایی که مشخص کردم.

    17_ کمک و انفاق به خویشاوندانم.

    18_داشتن درآمدی که مشخص کردم و ….

    خواسته های خیلی زیادی دارم . چون قدرت و توان بی انتها ی خداوندم را باور دارم. چون خداوندم را بسیار روزی دهنده و رزاق شناخته ام . خدایم بی نهایت مشتاق و حامی من است در مسیر موفقیتم.

    برای عزیز ترین هایم بهترین ها را آرزومندم.

    عاشق و سپاسگزار خداوندی هستم که به من هم این فرصت را داد تا نوشته هایم مقابل دیدگان بندگان خوبش قرار بگیرد.

    از استاد عزیزم و تمام عزیزان در گروه تحقیقاتی عباس منش صمیمانه سپاسگزارم که چنین محیط و شرایطی را فراهم کردند.

    در پناه خدا، شاد، سلامت، سعادتمند و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      کاوه شاد گفته:
      مدت عضویت: 3230 روز

      با سلام به شما دوست ثروتمند و شاد

      از دیدگاه زیبایتان خصوصا در رابطه با نزدیکی با پروردگار و یکی شدن با او لذت بردم ،از توصیف های زیبایتان در مورد رحمت ها و نشانه هایش خوشحال شدم آری چه لذت فوق العاده و چه آرامش قلبی بزرگی است ارتباط با خالق وقتی فقط در ذهن به او قدرت میدهی و روی او حساب می کنی .

      یکی از مهمترین اهدافم در سال جدید همین است کیفیت بالاتر در راز و نیاز ، ایمان و اعتقاد قلبی بیشتر و رسیدن به آرامش

      موفق باشین .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2745 روز

        دوست خوبم سلام

        از لطف شما سپاسگزارم

        و سپاسگزار خدایی هستم که مرا به این خانواده زیبا هدایت کرد و با عزیزانی اینچنین با محبت آشنا کرد.

        هر گاه با خدا همراه شدم و به او توکل کردم و او را وکیل خودم قرار دادم . خدا تمام شرایط را برای رسیدن به خواسته ام فراهم کرد. و هر بار که به خودم مغرور شدم و یا از دیگری کمک خواستم کاملا از مسیر خارج شدم و خدا دوباره با مهر بی نهایتش مرا به سمت خواسته ام برگرداند.

        من هم برای سال جدید اصلی ترین هدفم ارتباط دایمی و عاشقانه با خداست، چون مطمئنم اگر این خواسته محقق بشه، همه چیز خود به خود به بهترین شکل درست میشه.

        برایت لحظاتی پر از حس خوب و موفقیتت آرزومندم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    افسون کماری گفته:
    مدت عضویت: 2816 روز

    سلام به استاد مهربونم استاد عزیزتراز جونم دیشب اخر وقت بود خواستم بیام و ی دیدگاه بزارم و ازتون سپاسگذاری کنم الان که دارم این متن رو مینویسم بغض گلومو گرفته نمیدونم چی بگم اما امسال کل تعطیلات من فقط و فقط فایل های شمارو گوش دادم تمامی فایل های رایگانو تو این 15 روز عید گوش دادم و دیشب تموم شد تمام فایل هارو نکته برداری کردم و تمامشو از امروز مرور میکنم میدونم که اتفاقات بی نظیری رخ میده چون دیروز به خودم تعهد دادم و قول شرف دادم پاش وایسم و بهش برسم میدونم که میرسم اما ی حسی رو دارم همش غمگینمو نااروم همش حالم بده امیدوارم این حالم خیلی زود تغیبر کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    Tara bsm گفته:
    مدت عضویت: 3118 روز

    باسلام خدمت استاد عباس منش عزیز

    من برای اولین باری هست که توی مسابقه شرکت میکنم ، چون تاقبل از این وقتی جوابهای دوستان و میخوندم همیشه به خودم میگفتم من جوابی برای دادن به این سوالات ندارم و اعتماد به نفس جواب دادن به این مسابقه ها رو نداشتم وهمیشه وقتی برنده های مسابقه ها رو میدیدم از ته قلبم آرزو میکردم یک روزی من هم جسارت پاسخ دادن به سوال پسابقه ای رو داشته باشم و برنده بشم. از روزی که سوال مسابقه رو دیدم خیلی خوشحال شدم چون منم در سال 96 اتفاقهای بسیار عالی برام افتاده و حرفی برای گفتن دارم.

    تجربیات زیبای من از فروردین سال 96 تا اسفند سال 96:

    1-اول از همه بگم که سال 96 سال آشنایی من با خداوند مهربان،بخشنده،عاشق و….که  زبان از توصیفش قاصره. –

    2-عید سال 96 یک سفر فوق العاده به یکی از روستاهای آذربایجان شرقی داشتم و به تماشای طبیعت زیبای بهاری مینشستم و لذت میبردم از این همه زیباییهای خداوند

    3-اردیبهشت ماه من شروع به رفتن به کلاس هنری رفتم که از بهمن سال پیش ثبت نام کرده بودم وبه دلایلی شروع کردن به کلاسم عقب می افتاد که بعدا متوجه شدم هیچکدوم از این به تعویق افتادنها بی دلیل نبود،چون تو این دوره از کلاس بود که من با دوستی آشنا شدم که بینظیره و مثل یه خواهر تنی برام عزیزه. این دوست اینقدر برام عزیزه واینقدر به من کمک کرده وبا اون تجربه های فوق العاده به دست آوردم که بدون شک ایمان دارم به قول استاد عزیزم دوستم یکی از دستهای خداونده.

    4-من در سال 96 تجربه کارهای مختلفی داشتم که این کارها فقط حکم درآمدی رو داشت که من بتونم به برنامه ریزیهای مورد علاقه م بپردازم ودرآمدی هم داشته باشم تا به هدف اصلیم برسم(کارهای پاره وقت ودرآمد نسبتا مناسب)

    5-تابستان سال 96 در یک لوازم التحریر فروشی به صورت پاره وقت کار میکردم و در همین مغازه بود که یکی از دوستان دوره دبیرستان بعد از 18 سال دیدم.

    6-ازدواج خواهر عزیزم در شهریور

    7-برگزاری نمایشگاهی با دوستانمون از کارهای هنری که یادگرفته بودم و فروش یکی از تابلوهام.

    8-من همیشه دوست داشته ودارم که شغلی داشته باشم که برای هر کاری مجبور نباشم اجازه بگیرم (منظور رابطه رئیس وکارمند)خصوصا که تجربه خوبی هم از این شغلها نداشتم ولی درآذر ماه اون زمانی که صاحب مغازه ای که بهم اعلام کرده بود نیرو لازم نداره،همزمان دوتا پیشنهاد کارداشتم و جالب اینجاست این کارها طوری بود که میتونستم هردورو قبول کنم یکی یه کار موقت از طرف دوستم و دیگری کاری بود انری که در منزل هم میشد انجام داد. وجالبتر اینکه صاحب مغازه ای هم که دراون مشغول بودم نظرش عوض شده بود. (خدایا شکرت اینها همه نشانه ایی بود از جانب تو)

    9-در اواخر سال 96 اتفاقهای زیاد و جالب برای من افتاد ازجمله:

    -به کنسرت آقای کلهر دعوت شدم و جزو مهمانهای ویژه در ردیف اول کنار استاد انتظامی(بواسطه همین دوست بینظیرم که درکلاس آشنا شدم)

    -دعوت به اکران خصوصی فیلمهای جشنواره

    -گرفتن سفارش تابلو

    -پیشنهاد شروع کاری که همیشه آرزوشو داشتم ودر مرحله بررسی است و به امید خدا راه اندازی میشه.

    -خواندن کتابهای تاثیرگذار که هر کدوم برای اینکه به دست من برسند داستانهای جالبی دارند.

    -بالاخره موفق شدم یک دوره 28 روزه شکرگزاری رو انجام بدم.

    (یک تجربه زیبای دیگه من در سال 96 داشتم آگاه شدنم از طرف خداوند هروقت مسیر و اشتباه میرفتم.

    این تجربه من مربوط به فایل رایگان بررسی موردی یک دوست درباره قوانین ثروت است:

    دیماه سال 96 بود که یکی از دوستانم بهم گفت که یکی هست که فایلهای آموزشی استاد رو باقیمتی فوق العاده پایین تر میفروشه اولش تردید کردم ولی از طرفی هم خیلی دوست داشتم این دوره هارو داشته باشم ولی موفق به خریدشون نشده بودم(هنوز هم موفق نشدم ولی ایمان دارم میتونم تهیه شون کنم)بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم

    تصمیم گرفتم که با دوستم این دوره رو تهیه کنیم ولی به خودم قول دادم وقتی ثروتمند شدم یک بار دیگه این دوره رو از سایت عباسمنش باقیمت واقعی خریداری کنم . اتفاقی که افتاد اینقدر جالب و عجیب بود که هنوزم منو متحول میکنه،با این آقا قرار گذاشتیم که یک روز بعد از اینکه من حقوق ماه بهمن و گرفتم دوره رو بخریم ولی از قضا دوستم حقوق اون ماه و روز موعود به حسابم نریخت دقیقا همون روز بود که من فایل ذکر شده رو با اینکه مدتها در گوشیم

    بود و فرصت نکرده بودم ببینم و دیدم و به کل از خریدش منصرف شدم و با خودم عهد بستم که من لیاقت اینو دارم که از راه درست محصولها رو بدست بیاورم.)

     اهداف سال 97:

    1.شاگرد زرنگ بشم ? وبرای اینکه قانو نتایج بیشتر و بزرگتری رو بهم نشون بده وقت بیشتری برای کار کردن روی خودم داشته باشم و یک برنامه منظم و مستمر داشته باشم.

    2. جذب محصولات آموزشی استاد

    3.جذب ازدواج رویاییم.

    4.به یک کلاس هنری مورد نظرم اقدام کنم.

    5. برگزاری نمایشگاه دیگر با دوستام

    6. خواندن کتابهای بیشتر

    7.انجام مقدمات شروع شغلی که قراره با دوستم را بندازیم.

    8.فعالیت بیشتر در شبکه های مجازی در باب معرفی کارهای هنریم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    کاوه شاد گفته:
    مدت عضویت: 3230 روز

    با سلام مجدد ، قسمت دوم ( در ادامه موفقیت ها و دستاوردهایی ک در سال 96 کسب کردم) :

    1- با انجام تمرین های عزت نفس من پیشرفت کرده بودم ، در مواقعی ک میخواستم خود را قرابانی کنم از اینکار صرفنظر می کردم ، یا طبق قانون در خواست موضوع جلسه هفتم محصول “عزت نفس ” را بتوانم در مسافرت های هوایی با قدرت تمام بدون خجالت کشیدن یا نگران بودن از قضاوت دیگران انجام دهم و درخواست کردن در مسافرت های هوایی برایم عادی گردد .همچنین از قدرت های ماوراء الطبیعی ذهنم آگاه شوم ، بدانم ک با قدرت تصور و تخیل میتوانم تاثیرگذار باشم ، بر روی خواسته هایم ، اهدافم و بتوانم حتی روابطم را تحت تاثیربگذارم . کل این موارد موجب شده که احساس بهتری در من ایجاد شود ، احساس باارزش بودن و لیاقت کنم و عزت نفسم تقویت شود .

    2- در شرکتی ک مشغول بکارشدم توانستم در حوزه کاری ام ، دو سند در مورد تاخیرات پروژه تهیه کنم ، این اسناد رو بطور کامل ، با استفاده از تجربیات قبلی ام ، با آگاهی از شرایط فنی و قراردادی پروژه تهیه کنم ک موجب شد در بین مدیران رده بالا بدلیل کامل بودن این سند ، تایید شدنش توسط افراد با تجربه اعتبار و جایگاه کاری پیدا کنم و این ذهنیت در همکارانم از من بعنوان شخصی که به حوزه کاریش، به اصول فنی و قراردادی کاملا آشنا و آگاه بوده و وظیفه اش را منظم انجام می دهد ، شکل بگیرد که موجب تقویت عزت نفسم پیش از پیش گردید .

    تهیه کردن این اسناد بصورت کامل و فنی باعث شد که مدیر عامل شرکت شخصا قول پاداش مالی برای تکمیل این اسناد مهم به من ارائه کند که واقعا احساس لیاقت و ارزشمندی را در وجودم پدید آورد .

    همچنین با استفاده از قانون تمرکز که در محصول ” عزت نفس ” آمده ، توانستم با وقت گذاشتن ، با توجه کردن به یک موضوع کاری خاص بتوانم ایده های خلاقانه ، راه حل با روش های گوناگون رو پیدا کنم و این قانون را متوجه شوم که برای پیشرفت کردن در حوزه کاری ام در هربخش ، کافی است وقت و زمان بیشتری بگذارم ، تمرکز داشته باشم ، حتی بعد از ساعت کاری ام به آن فکر کنم ، مطالعه کنم و …. تا بتوانم نتایج جدیدی بگیرم که تاکنون بدست نیامده ، تا با ذهن خلاقانه بتوانم راه حل های ساده پیدا کنم و نتایج جدیدی از کاری بگیرم در حالیکه بصورت معمولی تمام نتایج یکسان و مشابه است . لمس کردن این قانون (تمرکز) در کارم موجب شد ک عزت نفسم باز هم تقویت گردد و این احساس در من بوجود بیاید که کافی است بخواهم روی موضوعی خاص کار کنم تا به نتایج شگفت انگیز دست پیدا کنم .

    3- توانستم در یک دوره آموزشی در زمینه مهارت نرم افزاری شرکت کنم ، اطلاعات و مهارت های جدیدی یاد بگیرم ک در کارم بتوانم استفاده کنم و در راه متخصص شدن در زمینه کاری ام قدم بردارم . با افراد جدیدی آشنا شوم ، از گردش اطلاعات در کلاس آموزشی مطالب جدیدی یاد بگیرم و همچنین بتوانم با مدرس دوره رابطه دوستانه برقرار کنم .

    4- بتوانم چندین بار دیگر فایل “فقط روی خدا حساب کن ” را گوش دهم ، روی افراد مثل مدیرپروژه و مدیرعامل حساب نکنم ، تنها و تنها از پرودگار بخواهم یاری ام نماید ، دنبال نشانه های رحمت و هدایت پرودگار در زندگی روزانه باشم و این موارد را برای خودم تکرار کنم و خودم رو وابسته به شخص خاص یا شرکتی نکنم ک خود باعث افزایش عزت نفسم شد حتی در مواردی ک موقعیت کاری پیش آمد در ذهنم تنها از پروردگار میخواستم ک مرا هدایت بفرماید .

    این حساب کردن به قدرت ، رحمت و هدایت پروردگار باعث شد ک رابطه ام با پروردگار ، عشق و اشتیاقم برای نزدیک شدن به او بیشتر گردد . هر روز این مطلب مهم را به خودم یادآوری می کردم و تصور می کردم ک من دیگر نگران بیکارشدن ، نگران کاهش درآمد نباشم و بدنبال شناخت و درک عمیقتری از پرودگار باشم ، این درخواست باعث شد با یکی از همکاران ک در زمینه معنوی خیلی قوی بود آشنا شوم ، بتوانم در مورد فرکانس و احساس خوب و شکرگزاری با او صحبت کنم و اینطور به خواسته هایم توجه بیشتری نشان دهم .

    5- در سال 96 چندین بار توانستم مسافرت هوایی داشته باشم و دست پرودگار در عطاکردن توانایی مالی و ثروت ببینم و شکرگزاری بیشتر کنم و به خودم یادآور شوم که او دوست دارد که من در رفاه و راحتی بیشتری زندگی کنم و اینگونه روی باورهای مالی ام کار کنم و به احساس بهتری برسم .

    اهدافی ک در سال 97 دنبال می کنم به ترتیب اهمیت :

    1- شروع زندگی مشترک با فرد مورد علاقه ام : ( یکی از افرادی ک با او همکارشدم و توانستم رابطه دوستی برقرار کنم ، از آنجا ک در مورد موضوع ازدواج با او صحبت کرده بودم فردی را به من معرفی کرد ک با گذشت حدود دوماه از آشنایی ام با این شخص ، از اینکه خیلی از معیارها و ویژیگی های مدنظرم را دارد حیرت زده می شوم . از اینکه این دوستم (پس از تنها شش ماه از آشنایی ام ) ، دستی از دستان پرودگار شد که من با این شخص و خانواده آشنا شوم باعث افزایش ایمانم ب پروردگار شده است . امید دارم در ادامه آشنایی ام ، اگر خیر و حکمت باشد بتوانم زندگی ام را با رابطه عاطفی شروع کنم .

    2- ایجاد باور داشتن زمان کافی و مفید برای انجام تمرین ها و کارکردن روی خودم / با پی بردن به این موضوع ک ذهنیت منفی دارم ک زمان به اندازه کافی برای کارکردن ندارم میخواهم با ضبط صدای خودم این باور که من حتی در زمان انجام وظائف و مسوولیت هایم ، وقت زیاد و کافی برای کارکردن دارم .

    3- مرور مجدد محصول “عزت نفس ” و انجام تمرینات طوری ک بخشی از رفتار و برنامه کاری روزانه ام شود .

    4- افزایش مهارت و تخصص در حوزه کاری ام ، باتمرکز ، با مطالعه ، با ساخت باورهای مناسب

    5- شروع استفاده از محصول “هدفگذاری ” و انجام تمریناتش بصورت متعهدانه

    6- مرور محصول “دروه دستیابی عملی رسیدن به رویاها ”

    7- کارکردن روی باور فراوانی ثروت ، فراوانی موقعیت های کاری

    8- خرید دوره روانشناسی ثروت 1

    9- آمادگی و کسب شرایط لازم برای مهاجرت کاری و اخذ ویزای کاری در حوزه نفت و گاز در کشورهای حوزه خلیج فارس

    ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند

    تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

    موفق ، پیروز و ثروتمند باشین .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    پردیس پردیس گفته:
    مدت عضویت: 3589 روز

    ادامه ی خلاصه باورهای دوستای گل گلاب و عشق از اتفاقات خوبشون در 96

    :)))))

    58- وقتی کسی همش دنبال پارتی و اشنا باشه برای استخدام شدن در جایی یعنی اینکه توی مدار کمبوده و فراوانی و رحمت خدا رو باور نداره که دنبال بنده خدا راه میوفته !

    59-یادمه هر کس از همکار ، مشتری ، فامیل و … این سوالو میپرسید که خوب اوضاع کار چطوره؟ تنها یک جواب داشتم : شکر خدا خیلی خوبه و این شاید در اوضاعی که حتی فروش هم نداشتم و میتونستم مثل بقیه ناله کنم و از موضوعات منفی زیادی استفاده کنم ، این کارو نمیکردم و الحمدلله همین عامل باعث مشتریهای بیشتر و شادی بیشتر خودم بود

    60- سعی میکنم دیگه با کسی شریک نشوم و بعدا که دوره عزت نفسو گوش کردم فهمیدم شریک شدن هم یکی از نشانه های عزت نفس پایینه.

    61-چند جمله زیبا از استاد عباسمنش که زیر اهدافم همیشه میخونمشون :

    به سختی ها و مشکلاتی که ممکنه در طول مسیر برات پیش بیاد توجه نکن و فکر نکن و خوشبین باش. همه چیز خیلی سادس وقتی ما به هدفمون برسیم اتفاقات خیلی عالی میفته.

    اگر ذهنتونو شرطی کنید که از رسیدن به هدف خوشش بیاد و از نرسیدن به هدف رنج بکشه ، شما یک لوکوموتیو هستید به سمت موفقیت و پیشرفت که غیر قابل کنترله و غیر قابل برگشت.

    زمانی که مشکلات و سختی ها بود من ذهنمو تمرکزمو برده بودم به موفقیتهام روی اینکه اگر بشود چه میشود برای همین من اذیت نشدم.

    فقط کافیه قانونو خوب بشناسی خوب درک کنی و خوب بهش عمل کنی بهت قول میدم راحت تر از اون چیزی که فکرشو بکنی بهش میرسی. بدون رنج بدون ناراحتی بدون نفرت بدون کینه

    اگر روی باورهات کار کنی و اونها را درست درک کنی و بپذیری اونوقت راحت عمل میکنی و با اعمالی که انجام میدی نتایج برایت رقم میخوره اینو بهت قول میدم

    62- مهمترین اتفاق سال 96 زندگی من شناخت بهتر خداوند و احساس بهتر داشتن نسبت به اوست

    خدایی که سالها در پس ترسهای من قرار داد و حضورش را خیلی کمرنگ و مفید میدانستم و هر وقت دچار گرفتاری میشدم گوشه چشمی به خدا می انداختم و ابراز ناراحتی میکردم که باز مرا مورد عذاب و گرفتاری قرار داده

    63-خداوند در قرآن وعده امتحان انسان به کسر مال رو داده و در نهایت وعده پاداش عظیم به صابرین رو داده-یه عبارت رو سالهاست در ذهنم ساختم “خدا هرگز دیر نمیکند”

    64-تمرکز بر داشته ها و موفقیت های شخصی در زندگی به نظرم ایده خوبی هست . در کل من با این نظریه موافق هستم که احساس شادی و موفق بودن در زندگی می تواند نیرو و انرژی زیادی برای ادامه مسیر و گذشتن از چالشهای جدید تولید کند.

    65-“محیط بیرونی تو آینه تمام نمای باورهای توست. فقط در صورتی تغییر می کند که باورهای تو تغییر کند”. زندگی بسیار لذت بخش تر و شادتر به نظر می رسد نه به خاطر پول بیشتر بلکه به خاطر باورهای متفاوت و برتر.

    66-من با عشق می بخشم و ایمان دارم که بخشش های من چند صد برابر به من باز می گردد.

    67-واقعا تو منطقه اى که ثروتمندان زندگى میکنن آرامش وجود داره و همه آروم هستند و به هم کمک میکنن.

    68-از شما دوست عزیز که داری این نوشته ها را میخونی ، این سوال را از خودت بپرسی که واقعا این آدم چه ویزگی هایی داشته که تونسته قدرتمندترین و ثروتمندترین انسان در طول تاریخ لقب بگیره؟

    جواب صحیح اینه که سلیمان از خود خدا خواسته تا کمکش کنه تا بتونه انسان سپاس گذاری بشه

    و باور داشته که خدا این قدرت رو داره که اون را به تمام خواسته هاش برسونه-معنیش اینه که خدایا کمکم کن تا تمرکزم را ببرم رو داشته هام ،یعنی اینه که خدایا کمکم کن تا کانون توجه ام فقط رو داشته هام باشه ، توجه ام رو چیزی باشه که به من احساس خوبی میدهددوستان قوی ترین و نزدیک ترین فرکانس به فرکانس خداوند سپاس گذاری است وقتی ما سپاس گذاری میکنیم در مداری قرار میگیرم که خداوند تو اون مدار هست . به نظرتون چرا ؟ چون خداوند خودش را شکور معرفی کرده است ،پس ما با خداوند هم فرکانس میشم ،کی؟ زمانی که داریم سپاس گذاری میکنیم و احساس بسیار خوبی را تجربه میکنم

    69-ما چه درسی میتونیم از داستان قارون بگیریم که قطعا خداوند به همین دلیل این داستان ها را به ما گفته است تا ازشون درس عبرت بگیرم تا مبادا دچار این عذابها شویم

    درس اول: عدم احتقار نعمت ، به معنای، شکر نعمت کردن است

    درس دوم:استفاده نکردن از نعمت( هر نعمتی چشم و گوش و سلامتی و ثروت و دانش و… …..) در کار های بد ، به معنای، شکر نعمت کردن است

    درس سوم:نیکی کردن به دیگران با نعمتی که خدا به ما داده است ، یعنی شکر نعمت کردن است . بنابراین دلیل اینکه خدا قارون را مجازات کرد این بود که انفاق نمیکرد، نیخوام بگم که انفاق کردن ما به دیگران کمک میکنه .خیر! انفاق کردن ما به خود ما کمک میکنه . خدا میگه : هر یک دونه میبخشی هفتصد تا به تو باز میگردانم

    درس چهارم:و همچنین قارون بخاطر نعمتی که خدا بش داده بود از خدا تشکر نکرد . و کفران نعمت کردو قارون گفت:این ثروت را با دانش خودم بدست آوردم

    با خلاصه های بعدی برمیگردم دسته گلا:)))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    سامان سیاوش گفته:
    مدت عضویت: 2890 روز

    سلام به همه ی دوستان.

    فکر می کردم باید بگردمو چیزهای خیلی خفنی به اسم موفقیت بزرگ دورو بر خودم پیدا کنم. بعد که خوب دقت کردم دیدم که دوروبرم اینقدر موفقیت های کوچک و قد و نیم قد هست که من فکر می کردم اونا خیلی کوچیکن، ولی واقعیت اینه که ذهن من اونا رو کوچیک میدونست. به خودم گفتم که اگه این موفقیت های کوچیکو بذارم روی هم، عجب عمارت بزرگی میشه! خوب مگه موفقیت شاخ و دم داره. همینا اسمشون موفقیته دیگه. اگه آدم چند سال با همسرش دچار مشکل باشه و بعد با اراده و تصمیم قبلی بتونه این رابطه رو برای چند ماه عوض کنه و رنگ شادی رو دوباره به زندگیش برگردونه، مگه چیز کمیه؟ یا اصلا نشستن و ساعت ها کار مورد علاقه رو انجام دادن، موفقیت کمیه؟ حالا که خوب فکر می کنم، میبینم دور و برم پر است از این چیزها که شاید روتین زندگیمه و اصلا حواسم به اونا نیست. تمرین خیلی خوبیه که آدم بشینه و به اینا فکر کنه و خدای خودشو شکر کنه. کم کم دارم یاد می گیرم که بنده های خدا واسطه ان و خداست که همه کارس. این فوق العاده اس. باید بگم که این مهم ترین موفقیت من در سال 96 هست. چه شرایط بحرانی ای رو با اعتقاد به همین یک عبارت پشت سر گذاشتم و چه دلنشین بود. انگار میدونستم که تهش به خیر و خوشی تموم میشه. حتی بالاتر؛ می دونستم که قراره همون چیزی بشه که انتخاب کردم. این قصه ای که دارم تو ذهنم مرور می کنم مربوط به کارم هست، اون زمانی که گفتن هیچ راهی نداره و الا وبِلّا باید کاری رو که ما میگیم انجام بدی. من با خودم گفتم که خدا همه کارس و انسان ها همه واسطه ان. بعد رو کردم به خدا و گفتم خدایا ازت فلان چیزو میخوام. به طرز عجیبی همونی که میخواستم شد. این خیلی باشکوه بود برام که خدا این قدر باحال به خواسته ام جواب داد. یادمه که برای تهیه ی بلیط مسافرتی هم دچار مشکل شدم. بعدها فهمیدم که اون ماه، همه ی بلیط ها همون اول ماه به فروش رفته بود؛ به خاطر مناسبت های تولد و شهادت که در اون ماه قرار داشت؛ تازه با قیمت های نسبتا بالا. رو کردم به خدا و گفتم دمت گرم، گیر کردم، می دونی که باید این سفرو برم، میدونی که الان اینقدر پول دارم و می دونی که حتما باید فلان ساعت راه بیفتم، همه چیز دست توئه و ….. چند ساعت بعد که سایت بلیط رو چک کردم، تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که خدا از قدرت خودش استفاده کرده و دقیقا طبق همون چیزایی که بهش گفتم، برام جا باز کرده! باز هم که مرور می کنم می فهمم که همین عبارت بزرگ ترین موفقیت من در سال 96 هست.

    و اما برای سال 97، چشمام رو می بندم و از همین خدای عزیزی که الان ازش حرف زدم می خوام که بهم کمک کنه تا بهتر از قبل بتونم عزمم رو جزم کنم تا درآمدم سه برابر بشه. بسته ی روانشناسی ثروت 1 رو بخرم، شرکت مدنظرم رو تاسیس کنم و به سر و روی روابطم با بقیه، دستی بکشم. تنبلی رو بذارم کنار و با تمام توان بر روی اهدافم متمرکز بشم. چند تا اعتقاد عجیب و غریب و ناجور هم دارم که می خوام امسال شاخشونو بشکونم و کم کم منِ دوست داشتنیمو بسازم. انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای: