توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها - صفحه 65 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/03/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-03-29 03:48:162020-08-28 08:14:21توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته هاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
درود بر استاد عزیز و تبریک سال نو خدمت شما وتمام دوستان
اتفاقات و دستاوردهایم در سال 1396?
1-بزرگترین و بهترین اتفاق میتوانم بگویم با خرید محصول راهنمای عملی رسیدن به روئیاها بود چون با آن خداوند رابهتر شناختم و حکایت این دنیا و آخرت و پیامبران و ائمه و درک پذیرفتن مرگ که وقتی این مسائل را بدانی یک زندگی ایده آل خواهی داشت و ایمان توحیدی به خداوند که من الگوی خودم را حضرت اببراهیم و الگوی نزدیک تر استاد عباس منش قرار دادم و توانستم باورهایم نسبت به زندگی و آخرت و مرگ و خداوند و حتی ثروت بهبود بخشم .
2- خرید خانه با همکاری همسر مهربانم
3- پرداخت بیشترین بدهیهایم چون یکی از اهدافم بود.
4-توانستم چندین کتاب بخوانم که بسیار با ارزش هستند( کیمیاگر – 4 میثاق – بیاندیشید و ثروتمند شوید – پدر پولدار ،پدر فقیر – حکایت دولت و فرزانگی – روئیاهایی که روئیا نیستند و….)
5- توانستم مشکل برادرم را با واسته گری حل کنم و خودم نیز بهرمند شوم .
6- وجود همسرم در کنارم در سلامتی کامل و همچنین عشق پایدار میان من وهمسرم .
7- سلامتی خودم و خانواده ام و وجود پدر و مادرم وخواهرم وبرادرم و حتی بچه های آنها که نعمت بزرگی است .
اهدافم در سال 1397?
1- اولین و مهمترین هدفم افزایش درامدم به 3 تا 10 برابر یعنی حداقل ماهی 9 میلیون و حداکثر ماهی 30 میلیون تومان تا یکسال آینده و حاضرم جانم که گرانبهاترین چیز برای من است بهای آن قرار دهم چون با این هدف میتوان به راحتی به اهداف دیگر برسم .
2- میخواهم در بازار بورس ایران قدرتمند شوم و دانش کامل خرید و فروش و کنترل رفتاری در این بازار را یاد بگیرم که بطور خودمختار و الهامات خداوند بهترین خریدوفروش راا داشته باشم و میلیاردر شوم این هدف بلند مدت من میباشد .
3- یادگیری زبان انگلیسی و مسلط شدن در آن .
4- ورزش کردن و رسیدن به تناسب اندام و یادگیری شنا حرفه ای چون روحیه من را در امور دیگر یاری میکند و همیشه سرحال و شاداب هستم .
5- مرور دوباره قانون جذب و به استادی رسیدن در این قانون .
6 – خواندن 30 جلد کتاب موفقیت و به خود ایده آلی رسیدن و اصلاح باورهایم و تغیر خودم تا دنیای بیرونم نیز تغیر کند و همچنین تکرار عبارات تاکیدی
7- خرید یک خانه دیگر و یک ماشین سراتو سفید رنگ
8- پس انداز برای سرنایه گذاریهای بیشتر
9- رفتن به 2 مسافرت خارج از ایران
10- راه اندازی یک کسب و کار موفق در کنار این اهدافم که در آن نقدینگی باشد و زیاد از من وقتی را نگیرد .
خداوندا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم و پیشاپیش از شما برای برآورده کردن این اهدافم نهایت سپاس گذاری را دارم .
استاد و دوستان عزیزم سلام وقت همگی شما به خیر و شادی
سال 96 رویدادهای مثبت ریز و درشتی برایم اتفاق افتاد که در ادامه خدمتتان عرض می نمایم
اواخر سال 95 بود که به کمک آموزههای استاد در قانون آفرینش 107 آرزو را در دفتر زیبایی نوشتم که بحمدالله به 90 درصد آنها رسیده ام
بنده کارمند هستم یکی از این آرزو ها انتقال بنده از اداره سابقم به یک اداره جدید بود که از نظر اشل حقوقی بالاتر باشه که به حمدالله با انشا من در دفتر آرزوها آن آرزو محقق شد و حقوقم به طرز چشمگیری افزایش یافت که داستان جالبی داره
دوستان، وزیر در بخشنامه خودش اشاره کرده بود فقط کارمندانی مجوز انتقالی به اداره جدید را دارند که حداقل 7 سال از مدت خدمتشان گذشته باشه بعد از ابلاغ آن من تحت تأثیر جلسه اول قانون آفرینش که ماجرای آن دختر خوزستانی که میخواست به فرانسه برود ولی پدرش مانع میشد اومدم و دفترم را باز کردم و نوشتم سپاسگزار خداوندم به خاطر انتقال قطعی من به اداره …
باورتان نمیشه یه هفته بعد وزیر بخشنامه اش شرط مدت خدمت را برداشت که شامل ما که زیر 7 سال خدمت داشتیم میشد و ماهم منتقل شدیم
2- اما این انتقالی باعث شد من به یکی از شهرستانهای نزدیک محل سکونتم منتقل شوم که این به خاطر بعد مسافت مسئله ای بود که باید حلش میکردم دلم را صاف کردم و به خدا سپردم و گفتم خدایا خودت حلش کن که من رایگان تا محل کارم برم و برگردم دوستان شاید باورتان نشه یه هفته گذشت ویکی از دوستان عزیزم بدون اینکه من درخواست کنم به واسطه نفوذی که در آن شهرستان داشت وسیله ایاب و ذهاب من را فراهم کردو به این وسیله ماهانه بین 250 تا 300 هزار تومان ماهانه در هزینه های من صرفه جویی گردید
3- یکی دیگر از نکات مثبت زندگی من خرید دوره راهنمای عملی دستیابی به رویا ها بود که خودم را متعهد کردم که طبق فرمایش استاد هر جلسه را حداقل 5 مرتبه گوش کنم و تمرینات آن را انجام دهم شاید باورتان نشه اواسط دوره بودم که سرپرست اداره سابقم باهام تماس گرفت و گفت زمینهایی که قرار بود اداره به بچه ها بده ثبت نامش شروع شده و ما اسم شما را چون قبلا از نیروهای قسمت ما بودی رد کردیم فقط تا فلان تاریخ باید فلان مبلغ را به عنوان قسط اول پرداخت کنی. و این در حالی بود که من دیگه موضوع زمینها را فراموش کرده بودم چون یکی از شرائطش این بود که زمین به کارمندان بالای 7 سال تعلق میگیرد که من نداشتم و شرط دیگه این بود که با توجه به محل خدمت زمین به شخص تعلق می گرفت که من چون محل خدمتم از مرکز استان به شهرستان دیگه تغییر کرده بود شامل حال من نمیشد ولی خدا را شکر همه اینها حل شد و زمینی که اداره میخواد به ما بده در یکی از بهترین مناطق شهر است.
4-در اداره با دوست خوبی آشنا شدم که یکی از بزرگترین درسهایی که ازش گرفتم این بود که نباید به درآمد اداره اکتفا کنم و بایستی که یک کسب و کار شخصی را برای خودم ران کنم دوستی که دارم در عین حال که کارمنده دو تا بیزینس دیگه را تلفنی همزمان اداره میکنه و این اعتماد به نفسش درس بزرگی برای منه
5-یکی دیگر از اتفاقات و نشانه های مثبتی که حین کار کردن روی دوره راهنمای عملی دستیابی به رویا روی داد مشکل زمینی بود که ده سال بود به خاطر داشتن کاربری کشاورزی امکان ساخت و ساز در آن وجود نداشت( که آن هم داستان داره..) که به طور اتفاقی یکی از دوستانی که در شهرسازی داشتم را ملاقات کردم که (البته ایشون هم سابقا در جریان بود) ایشون گفت مشکل تغییر کاربری در کمیسیون ماده 5 حل شده است.
دوستان این تنها بخشی از اتفاقات مثبت بود که خدمتتون عرض کردم و اتفاقات بسیار زیاد دیگه مثل این که الان نزدیک 3 سال که خدا را شکر هیچ مریضی نداشته ام و در در سلامتی کامل هستم و این در حالی که اطرافیان من دچار بیماری های مزمن هستند
در این مدت معرفت و شناخت من نسبت به خدا و قوانین کیهانی بسیار افزایش یافته، مفهوم شرک و توحید را نسبتا بهتر درک میکنم، بهتر درک میکنم که هر کسی در این جهان دقیقا جای درست خودشه و عدالت بر خلاف تصور جامعه در جهان رعایت شده ، قرآن را بهتر درک میکنم «بما کسبت ایدیهم» «بما کانوا بعنوان» را بهتر میفهمم درک میکنم ما خالق زندگی خودمون هستیم و احدی بر زندگی تسلطی نداره و چشم زخمها و طلسمها برای مومنین شوخی ای بیشتر نیست و…
دوستان بیشتر از این سر به فلک میخاره
ادامه در بخش دوم
درود.
سپاس مجال زیستن را…
یادمه دی ماه سال 95 ، غروب یه روز سرد زمستونی بود… توی ایستگاه اتوبوس با یه دنیا خستگی و نا امیدی نشسته بودم و به این فکر میکردم که چرا باید برای صرفه جویی باید بیشتر از نیم ساعت توی سرما منتظر بمونم تا اتوبوس بیاد… با تمام وجود از خودم پرسیدم چرا باید با این همه استعداد و توانایی اینقدر وضعم بد باشه؟! چرا؟ مشکل کجاس؟! چرا با این همه تلاش هیچ ورودی ندارم! با فایلهای آقای عباسمنش آشنا شده بودم ولی چون از طریق یکی از کسانی که منش خوبی نداشت با این سیستم آشنا شده بودم، فکر میکردم اگر قرار بود اتفاق خوبی بیفته با این فایل ها، اول از همه این شخص آدم درست و حسابی میشد و اینقد بی انصاف و … نمیبود! ولی همون لحظه خودمو مجبور کردم فایل سه برابر کردن درآمد رو گوش بدم. و توی همون ایستگاه اتوبوس تعهد مورد نظر رو نوشتم و گذاشتم توی کیفم…
هیچ اتفاق خاص و عجیبی نیفتاد! هیچ معجره ای اتفاق نیفتاد… فقط انگار یه چیزایی منتظر رسیدن به من بودن و من نمیذاشتم… در ماه دوم حقوق 1م و 200 هزار تومنی رو گرفتم و در ماه پنجم یه ماشین 405 (با کمک پدر) گرفتم…
عید 96 رو با سختی تونستم فقط در حد پول بلیط و … رو جور کنم و رفتم به پدر مادر سر زدم. و عید 97 رو با یه ماشین برلیانس 230 سه تا از دوستامو بردم به سفر و بیشتر هزینه ی سفر رو به عنوان عیدی به عهده گرفتم… هر وقت از جلوی اون ایستگاه اتوبوس رد میشم خنده م میگیره…
چند مورد از اهداف من در سال 97 :
– مرکز خلاقیت کودک خودم رو راه اندازی میکنم…
– اولین اجرای موسیقی خودم رو در فستیوال بین المللی چک اجرا میکنم.
– به عنوان سفیر خلاقیت سازمان ملل در ایران فعالیت خواهم کرد.
– به عنوان متخصص تولید محتوا با آقای عباسمنش همکاری میکنم.
برقرار باشید.
محمد
باسلام خدمت تک تک دوستان عزیز خانواده عباس منش.وسلام خصوصی دارم خدمت استاد بزرگوار.الان که دارم کامنت میزارم ساعت 5:22بامداد هستش حس خیلی خوبی دارم به لطف ویاری الله وراهنمایی های استاد، یا که بهتره بگم دست بزرگی از طرف خداوند و همچنین عضوشدنم در عقل کل وراهنمایی های شما دوستان عزیز سال 96من تونستم در کارم خیلی پیشرفت کنم.میشه گفت حقوقم به دوبرابر رسیده،تنها بااستفاده از فایلای رایگان و راهنمایی های عقل کل،درسال 97بسته شیوه حل مسائل رو خریداری کردم وفایل اول قانون آفرینش که امید دارم خیلی خیلی بیشترپیشرفت کنم.من خیلی ایده دارم که مطمینن آخرش به تک تک ایده هام میرسم.بنده آرایشگرم دریک روستای خیلی کوچک که چندسال پیش که کارموشروع کردم همه میگفتن ول کن بابا چرا خرج الکی میکنی کسی که نمییاد واسه آرایش عروس،همه میرم شهرستان که نیم ساعتی با ما فاصله داره،ولی من به حرفاشون کاری نداشتن هرچند که انگار آب سرد میریختن روی سرم واعتمادبنفسمو پایین می آوردند ولی بازم با اون حرفها کارمو انجام میدادم،کم کم کارم رونق گرفت واز وقتی که با خانواده عباس منش آشنا شدم خیلی بهتره شکرخدا،قصددارم اوستا جدید ارایشگامو بزرگترش کنم،ودرامدبیشتری کسب کنم.قصددارم تو این هفته برم کلاس ورزش (فوتسال)اسم بنویسم.میخوام ذهنمو بازار کنم دنیا را زیبا وزیباترببینم،قران بیشتر تو برنامه زندگیم باشه.وکمک کردن به همسرم در دادن قرضهایمان.
به امید موفقیت همه شما دوستان عزیز وگرامی
استاد باز یک نکته یادم رفت بنویسم همینطوری میاد اتفاقات خوبی که برام افتاده
استاد عزیزم دوستان این نکته خیلی مهمه بخونید حتما
استاد عزیزم پدر من پولی توی حسابم برادرم ریخته بود من میخواستم اپدیت کنم قطعات کامپیوترم رو اون پول از برادرم گرفتم رفتم تمام پول رو قطعات کامپیوتر گرفتم و مسئله من حل شد کامپیوترم خوب بود بهترش کردم اپدیتش یک انسان مثل یک کامیپوتر و نرم ا افزار و اپلیکشن موبایل باید همیشه اپدیت کنه خودش رو و وقتی یک نرم افزار رو اپدیت میکنی و کامپیوتر و رایانه رو اپدیت میکنه انقدر قدرتمند میشه ازش استفاده میکنی و لذت میبیری و همیشه قابل استفاده است الان شما جرات دارید برید این کامیپوترهای قدیمی رو استفاده کنید پاسخ شما قطعا نه است چون دیگه اونا باید حذف بشن دقیقا انسان هم مثل نرم افزار و رایانه هست نیاز داره که خودش رو اپدیت کنه اگه خودش رو اپدیت نکنه قوی نیست نابود میشه
هر چقدر من بخوام از زندگیم لذت ببرم هدایت میشم خداوند رحمان من هدایت میکنه به مسیرهایی که لذت بیشتر رو ببرم و این یعنی خیلی راحت با باورهای درست به اهدافم می رسم خیلی راحت و بی خیال
استاد عزیز و دوستان ببخشید که غلط املایی داشتم از دیشب تا الان نخوابیدم و داشتم به خودم فکر میکردم که خودم رو بهتر بشناسم هر چقدر شما خودتون بشناسید سریع تر رشد میکند سریع علف های هرز نابود میکند و مدارتون بالا تر میره
خدا نگهدار
سلام دوست خوبم
خداوند نشانه ها و پشت سر هم میفرسته تا همدیگرو تایید کنند
دیروز صبح که از خواب میخواستم بیدار بشم یک الهامی بهم شد که این بود :خودت رو خوب بشناس
البته قبلا در این شرایط که از خواب میخواستم بیدار بشم یک الهام دیگه از خداوند هدایت کننده از خدای هادی و حامی دریافت کردم که گفت دانش به اندازه عمل است
و از اینکه پیام رسان الهی شدید سپاسگزار خداوند و شما دوست خوب و هم فرکانسی هستم
در آرامش الهی پایدار بمانید ????????
با سلام خدمت استاد عزیز و تمامی هم فرکانسیهای خوبم
اتفاقهای بسیار خوبی که در سال 96 برایم رخ داده میتوانم بگم که یکی از پر هیجان ترین و با هدف ترین سال زندگی من بود سالی سرشار از شادی و سلامتی سالی پر نعمت و فراوانی سالی که تقریبا” هر هدفی داشتم و مکتوب کردم رو بهش رسیدم که در اینجا جا داره چند نمونه از آنها رو بگم:
1- یکی از مهترین کارهایی که اول سال 96تصمیم گرفتم انجام بدهم این بود که میخواستم یک خانه برای خودم بسازم چون واقعا” داشتم از اجاره نشینی رنج میبردم همین باعث شد که به فکر این بیافتم که زیرزمین منزل پدرخانمم سفت کاری بود و تقریبا” برای تکمیل کردنش 70 میلیونی لازم داشت ولی من نا امید نشدم و به خدای بزرگ توکل کردم با اینکه پولی هم نداشتم شاید سر جمع 15 میلیون میشد ولی وقتی به امید خدا شروع به کار کردم مرحله به مرحله به من کمک میشد همه انسانها آمده بودنند به من کمک کنن برای ساخت این خانه که واقعا” همین اتفاق افتاد و یک خانه بسیار زیبا جا دار و شیک ساخته شد و تا الانمبیشتر بدهی هایش رو پرداخت کرده ام خداوندا سپاسگزارم از لطف بی کرانت
2- دومین تصمیم از شراکتم بود که میخواستم جدا شوم و مستقل برای خودم کار کنم چون هر روز داشت اوضاع بدتر میشد تا اینکه یک روز بهش گفتم دیگه نمیخواهم شریک باشیم با اینکه خیلی کارهارو هم بلد نبودم مثلا” چگونه با شرکت ها باید صحبت کرد یا اینکه چگونه جنسی رو بفروشم یا اینکه فاکتور زدن برای مشتری رو بلد نبودم و بدتر از همه این بود که در شرایط مالی خوبی نبودم چون در وسط ساخت و ساز خانه بودم ولی باز هم توکل به خداوند این کار رو انجام دادم و در حال حاضر بدون اینکه دفتری داشته باشم دارم به کارم ادامه میدهم و درآمدم از قبل هم بیشتر شده.
3- یکی دیگر از تصمیماتم ساختن باورهایم بود من وقتی از شریکم جدا شدم نزدیک به دوماه بود که هیچ کاری نداشتم و خودمو مشغول ساخت و ساز خانه کرده بودم ت اینکه یک روز با خودم عهد کردم و بصورت کتبی در دفترم نوشتم که این ماه من میتوانم 2 میلیون ثروت بسازم از این رو رفتم در سطح شهر و یکی یکی پیش همکارها و از قابلیتها و مهارتهایم براشون گفتم که شکر خداوند جواب داد که تونستم برای چند نفرشون کار کنم آخر ماه که شد وقتی حساب کردم دیدم بیشتر از دو میلیون هم بدست آورده ام واقعا” سپاسگزار خداوند شدم و دوباره برای ماه بعد هدفمو 3 میلیون نوشتم باورتون نمیشه خدا از راهها و ایده هایی به من کمکم میکرد که من به هدفم برسم دستانی از خودشو جلو راه من قرار میداد تا بتوانم هر چه زودتر به هدفم برسد در اون ماه هم وقتی حساب کردم دیدم که نزدیک 5 میلیون ثروت بدست آورده ام و این شد که دیگه ایمان آوردم به هر هدفی که ثبت میکنم بهش برسم و برای مه بعد نوشتم 5 میلیون ثروت به دست میارم تقریبا” وسط ماه بود که بیشتر از 2 میلیون بدست نیاورده بودم و چند تا مشتری که روشون حساب کرده بودم از من خرید نکردن(شرک به خدا) کم کم داشتم نا امید میشدم ولی دوباره توکل به خدا کردم و دوباره شاهد کمکهایش بودم یعنی هر راهی یا ایده ای که به زهنم میرسید رو انجام میدادم و به ثروت میرسیدم تقریبا” 7 روز مانده به پایان ماه اسفند بود که وقتی حسابامو چک کردم دیدم نزدیک 7 میلیون بدست آوردم و تا آخر ماه 8.5 میلیون شد خیلی سپاسگزارم ازت خدای مهربان
و همین اتفاقها باعث شد که دوباره برای فروردین ماه هدفمو گذاشتم روی 7 میلیون همین که نوشته بودم روز اول عید یک نفر مشتری از طریق یه نفر دیگه به من معرفی شده بود و توانستم محصولم رو بهش بفروشم روزی که همه جا تعطیل بود واقعا” اینم نشانه ای دیگر از فضل خدای بزرگ بود برای من که تو فقط ایمان داشته باش به من دیگه هیچ چیز مهم نیست نه مغازه نه تعطیلی نه تورم و نه هیچ چیز دیگه ای باورهایی که من در این چند وقت کار میکردم و خیلی خیلی به من کمک کرد اینها بودن
من انسان خلاق و ثروت آفرینی هستم
همواره ثروت و فراوانی به سمت زندگی من سرازیر است
مشتریانی که محصولات من رو نقد خرید میکنن هر روز بیشتر و بیشتر میشوند
من انسان شاد و زیبا و با انگیزه ای هستم
خداوندا سپاسگزارتم
همه شما عزیزان را به خدای بزرگ و مننان میسپارم
با عرض سلام و احترام خدمت همه دوستان
من اوایل سال 95 با استاد آشنا شدم و چنتا از فایلهاشونو گوش دادم اما چون تو یه مدار دیگه بودم ذهنم مقاومت میکرد بعضی از حرفهای استاد رو قبول نمیکردم برای خودم دلایلی داشتم وقبول نمیکردم من آدمی بودم اهل مطالعه و کلا سخنرانی های مختلف زیاد گوش میدادم البته نمیگم همه اونا خوب نبود خیلی از این صحبت ها باعث شد من تو مسیر تکامل قرار بگیرم اما خیلی ها باعث سردرگمی من میشد خدای من اون موقع خدای سختگیری بود با کوچکترین اشتباه خودمو تنبیه میکردم اما بجای پیشرفت پسرفت میکردم خیلی دوست داشتم ازدواج کنم اما چون قوانین و بلد نبودم جور در نمیومد اینم بگم من ورزشکارم واز اون وقتی که یادم میاد مشغول کار بودم و یکی از عقایدی که داشتم این بود که پول حلال بسختی در میاد بخاطر همین نسبت به زحمتی که میکشیدم درامد کمتری داشتم وبخاطر مشکلات پدرم بحث ملی و سلامتی و ازدواج خواهرام قسمت بیشتر درآمدم به خانوادم کمک میکردم وتقریبا چیزی برام نمیموند و همیشه تو ذهنم این بود که خانوادم بدونه من نمیتونند زندگی کنند ولی چون قرآن میخوندم ولی با دیدگاه خودم و چون خدا تو قرآن گفته بود ازدواج کنی روزی تو میدم ته دلم قرص بود البته نگران خانوادم بودم که اونا چی میشن خودم با این درآمد میتونم هم خودمو بگردونم هم خانوادمو این بگم که ما مستاجر بودیم طی یه اتفاقی خونمونو از دست دادیم ولی با همه این موارد میخواستم ازدواج کنم چون واقعا خدا نمیشناختم احساس میکردم حتما باید کامل بشم تا ازدواجم ردیف بشه هی به این طرف و اون طرف چنگ میزدم با خدا بصورت التماس بصورت جنگ خلاصه حال خوبی نداشتم تا این که چون اهل مطالعه بودم نه هدف دار و سخنرانی زیاد گوش میدادم تو یکی سخنرانی های استاد که تک و توک تو کامپیوترم بود استاد میگفت افراد با ایمان شادند آرامند فهمیدم این کارای من از بی ایمانیه تصمیم گرفتم بیشتر رو این قضیه کار کنم من چند مدتی روی باورام نه خیلی پیگیر کار کردم .
برادرم برای یکی از (من یه برادر بزرگتر دارم که اونقدر درامد نداشت که بتونه به خانواده کمک کنه )سرمایه دارهای شهر یه کاری انجام داد و اون کار باعث شد تا پول زیادی گیر اون سرمایه دار بیاد اونم برای تشکر یخونه خالی نو ساز که چند سال بود خالی بود داشت همینجوری داد تا ما توش بشینیم
تازه فهمیدم خدایم این خداست
این خدای مهربان و آشناست
دوستی از من بمن نزدیگتر
از رگ گردن بمن نزدیگتر
کم کم خدای سختگیر من داشت عوض میشد من سالها خدارو اینجوری میپرستیدم با حال بد و گاهی خوب .
من تو محل و اقوام آدم خوش نامی بودم چون ورزشکار بودم تحصیل کرده بودم به خانوادم کمک میکردم ، بخاطر همین خیلی ها بمن پیشنهاد ازدواج میدادند ولی اونی من میخواستم نبود تا اینکه بیشتر تو سایت عباس منش میومدم وصحبت های استادو گوش میدام چند روز بعد از اسباب کشی تصمیم گرفتم برم مشهد اما نه با دیدگاه قبلی من چیزی که از خدا میخواستم و گرفته شده فرز کردم فقط میخواستم برم تشکر کنم (حرم امام رضا حس فوق العاده خوبی بمن میده قابل توصیف نسیت) باور کنید دو روز بعد از امدنم یکی از مدارکم ظاهرا تو اسباب کشی گم شده بود که بعداز چند روز معلوم شد زیر میز کامپیوترم بوده. من چاپ مجدد مدرکم رفتم اون اداره دقیقا اونی که میخواستمو دیدم اونجا شاغل بود بعد با خانوادش آشنا شدیم و منجر به ازدواج شد .
من واقعا فهمیدم من خدای خانوادم نیستم خدا خودش نگهبان ونگهدار همست بعد از درک این قانون اونارو بخدا سپردم البته نه اینکه بیخیالشون بشم فقط خودمو بعنوان شخصی میدیدم که میتونم کمکشون کنم کی وقتی خودم موفق بشم .
بعد از این قضیه دیگه واقعا با فایل های استاد مانوس شده بودم حتی تو باشگاه هم تو گوشم بود بلطف خدا تونستم تا جلسه 6 قانون آفرینش و بارها گوش بدم. کتاب شکر گزاری رو دارم گوش میدم .
اول سال 96 بدونه هیچ ترسی با دست تقریبا خالی ازدواج کردم خیلی آبرومندانه که خیلی ها هنوزم از عروسیم تعریف میکنند .
تونستم یه خونه خیلی خوب تو جای خوب شهر رهن کنم با صاحب خونه بسیار عالی واقعا به این باور رسیده بودم با تغییر باور خدا انسانهای خوب رو سر راه آدم قرار میده.
تو این بین قبل از عروسیم تونستم یه ماشین برای خودم بخرم که خیلی کارم رو راه انداخت خداروشکر.
سال96 رو قانون آفرینش خیلی کار کردم و خیلی از قوانین و به فضل خدا و کمک استاد یاد گرفتم .
مهمترین درسی که از استاد یاد گرفتم حساب کردن رو خدا بود وقتی به این باور میرسی ونتیجه میگیری آرامش عجیبی داری اونوقت میفهمی خدا چقدر مهربان و بزرگه.
الان یکی از کتابهای که میخونم کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم هست که واقعا عالیه.
سال 96 خیلی بدهی داشتم بلطف خدا هرروز داره کمتر میشه هر جا تو کارام واقعا بخدا توکل میکنم بخدا میگم خدا خودت به بهترین و راحترین شکل ردیفش کن چون تو قدرتمندترین و ثروتمندترین و مهرباترین کسی هستی که میشناسم فقط از تو میخوام. واقعا از جایی که فکرشو نمیکردم بهم میرسونه.
مثال ملموسش یه اداره ای کار اداری داشتم اتفاقا مدیر کل اون اداره آشنا بود تو ذهنم گفتم دیگه این آقا هست کارم براحتی حله اما تو کارم گره عجیبی خورد وانجام نمیشد اونجا بود که فهمیدم بجای خدا رو اون شخص خاص حساب کردم بخاطر همین با اینکه بالاترین آدم اون اداره با من آشنا بود کارم انجام نمیشد . تصمیم گرفتم با توکل بخدا خودم پیگیر کارم باشم که کارم راحت انجام شد. اگه از اول رو خدا حساب میکردم کارم راحتر انجام میشد.
یا یموقع پولی میخواستم کسی برام ردیف کنه چندین بار بهش زنگ زدم یا جوابم نمیداد یا امروز فردا میکرد باز تو فکرم رفتم سراغ خدا گفتم خدایا من از تو میخوام خودت برسون میدیدم فرداش همون آقا زنگ زده میگه بیا پولت آمادست.
از وقتی که باورام نسبت بخدا عوض شده تو محل کار احترام بیشتری دارم به همه احترام میذارم ولی از کسی حساب نمیبرم سال 96 بلطف خدا دو بار حقوقم افزایش پیدا کرد (فقط بخاطر اینکه بخدا توکل کردم) کلی موقعیتم از لحاظ شغلی بهتر شد . الان جوری شده که من میتونم حتی تو محیط کارم بدونه اینکه لطمه ای بکارم بخوره تو سایت استاد باشم کلی از نظرات بچه های سایت تو بخش عقل کل که واقعا قسمت عالی سایته استفتده کنم و کم کم باورام عوض بشه.
ارتباطم با خانوادم پدر. مادرم برادرام خیلی بهترشده خیلی صمیمی تر شدم.
سال 96 بلافاصله بعد از ازدواج مشهد رفتم با یه سوئیت عالی وامکانات خوب از طریق هواپیما خیلی هم خوش گذشت .
دقیقا 90 درصد چیزایی که از خدا میخواستم در همسرم هست حتی از لحاظ ظاهری بخاطر همین همیشه خدارو شکر میکنم.
من سال 96 به این نتیجه رسیدم که تمام اتفاقات زندگیمو خودم رقم میزنم با باورام هر چقدر باورام بهتر بشه نتیجم بهتره این عین عدالت خداست.
شما در هر دوره از زندگی هر فکری داشته باشی جهان اسبابش و برات فراهم میکنه من به محض اینکه مقدمات ازدواجم فراهم شد فکرم بهتر کردن وضعیت اقتصادیم بود که بصورت خیلی ناخوداگاه با فایل چگونه درآمد خود را سه برابر کنید آشنا شدم .واقعا اونجا فهمیدم جنس حرفای استاد با بقیه فرق داره شوق و امیدو تو دل آدم زنده میکنه(این حرف و منی میزنم که خیلی سخنرانی از اساتید مختف گوش دادم خیلی زیاد)
بعد از گوش دادن به اولین جلسه قانون آفرینش فهمیدم که کتاب و مطالب زیاد خوندن خوب نیست بهترین راه اینه که کتاب خوب و بارها بخونی.
سال 97 میخوام تو قانون آفرینش استاد بشم .
درآمدم و بیشتر کنم 3 برابر
محصول روانشناسی1 استادو تهیه کنم
بلطف خدا میخوام وهابیت خدارو بیشتر درک کنم
رو روابطم کار کنم خانوادگی و اجتماعی
ماشین مدل بالا در حد 50 تا 60 میلیون که نوعشم مشخص کردم بگیرم
به فضل خدا بیشتر به خانوادم کمک کنم و اهداف دیگه. که قابل نوشتن نیست.
من تو این یکسال اینو فهمیدم که خداوند همه کس میشود همه کسرا اما بشرط ایمان
زملک تا ملکوتش حجاب برگیرند هر آنکه خدمت جام جهان نما بکند
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدای که انسان را خلق کرد تا تجلی قدرت و اراده اش باشد بر روی زمین
با سلام و درود محضر استاد عالیقدر و پدر مهربان و تبریک میلاد امام علی (ع) و روز پدر. واقعا سید حسین عباسمنش برای ما پدر مهربانی است که همه ما را برای شناخت خداوند ، توحید و یکتاپرستی بصورت عملی و جانانه هدایت میکند و چقدر فکر و ذهن مرا به سمت توحید هدایت کرده است استاد هر وقت در خصوص توحید لب به سخن می گشاید بی اختیار اشک هایم سرازیز می شود و چقدر این لحظات شیرین است و وقتی درک میکنم آگاهی ام افزایش پیدا می کند و چقدر ایمانم راسخ تر و استوار می شود و باور می کنم که اگر یکتا پرست باشم و تنها منبع قدرت را خدا بدانم چقدر رسیدن به رویا هایمان آسان و سهل است…..
بنده بهنام واثقی هستم متولد 14/12/1362 که چهار سال است در بانک مشغولم .چون در ایام میلاد امام علی (ع) هستیم دوست دارم ابتدا سخنی را از امام علی (ع) بنویسم که استاد در تمام فایل ها ما را باین سمت راهنمایی میکنند.امام علی (ع) در تحف العقول ص224 می فرمایند با بی توجهی به امور پست بر ارزش خود بیافزایید.من از بچگی علاقه داشتم آدم بزرگی باشم کارهای بزرگی انجام دهم تا اینکه در شروع مقطع ارشد م موضوع پایان نامه ام را بررسی ویژگی افراد کارآفرین انتخاب کردم کتاب های مختلفی مطالعه کردم من در پایان نامه ام بالاترین نمره 19٫75 گرفتم اما بصورت عملی نتوانستم خودم کسب و کار شخصیم را شروع کنم اما میدانستم هر کاری بخواهم میتوانم ولی نمیدانستم که چگونه !!
حدود شش سال پیش بود که دایی احدم استاد را با تند خوانیش برام معرفی کردند و بنده هم یک مطالعه جسته و گریخته ای انجام دادم و دیگر کاری انجام ندادم اما همیشه به فکرم بود .!!که بعد ازآن به خدمت سربازی رفتم که فقط 2 ماه آموزشی دیدم.و سپس به عنوان امریه سربازی در جهاددانشگاهی مشغول بودم.و بعد از آن هم در بانک استخدام شدم .من هیچ علاقه ای به کارمندی ندارم و همیشه دوست داشتم و دارم که کسب و کار شخصی و فوق العاده عالی و جهانی داشته باشم …..تا اینکه 3 ماه پیش که ظهر از سر کار برای صرف نهار به خونه می آمدم همسرم تماس گرفتند گفتند که چند دقیقه ای را تو راهرو منتظر باش که به ترنم نهار میدهم .نهار ترنم تمام بشود بعد بیا داخل.ترنم دخترم 2٫5 ساله است ترنم خانم علاقه زیادی به من دارد وقتی مرا میبیند دیگر همه چیز یادش می رود و میاد میپره بغلم که بازی کنیم…… آن دقایقی که در راهرو بودم تلگرام گوشیم را باز کردم که بصورت اتفاقی کانال تلگرام گروه تحقیقاتی عباس منش روی صفحه گوشیم ظاهر شد و من هم جوین شدم و از همان لحظه رشد ترقی و آرامش ام آغاز شد. من اواخر 95 با مراجعه به سایت استاد دوره تند خوانی را تهیه کرده بودم با اینکه چند باربه سایت مراجعه کرده بودم از این همه نعمت فراوانی که در سایت عباسمنش است چیزی ندیده بودم.بعدا متوجه شدم نه بابا هیچ چیزی اتفاقی نیست این واقعا هدایت خداوند است که اینطوری مرا راهنمایی کردند.
خداوند متعال را سپاسگزارم در همه حال و در همه زمان خدایا شکرت .داشته های من در سال 1396
در سال 95 محل کار بنده به 200 کیلوتر دور تر از محل زندگی ام انتقال یافته بود که در آن موقع خیلی ناراحت شدم و احساس بدی داشتم با احساس بد هر کار کردم درست نمی شد که برگردم.چون قوانین را نمیدانستم که احساس بد مساوی با اتفاقات بد..تا اینکه اول 96 احساس خوبی را که با تغییر زاویه دیدم در خودم ایجاد کرده بودم و بدون وابستگی به خواسته ام ،به خواسته ام رسیدم به طوری که اکنون فاصله محل کارم با خونه ام کمتر از یک کیلومتر است.الحمدالله رب العالمین خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
بزرگترین داشته من شناخت خداوند و توحید یکتا پرستی .بهترین لذت بهترین داشته و بهترین عشق .خدایا شکرت من فقط تو رو میخواهم خدا یا شکرت الحمدلله رب العالمین
در خرداد سال 96 به راحتی به راحتی خونه دلخواه خودمان را در بهترین محل خریدیم.ما که قبل از آن در خونه های اجاره ای ودر سطح خیلی خیلی پایین تر از این خونه مون مستاجر بودیم اکنون در خانه خوشگلمان با امکانات عالی و خیلی خیلی با سطح بالا زندگی می کنیم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا خداوندا شکرت الحمدالله رب العالمین.خداجونم ممنونتم …واقعا به گفته استاد عزیزمان همه چیز را خدا خودش درست می کند فقط کافیه ما باورهایمان را تغییر بدیم فقط کافیه روی خدا حساب کنیم نه کس دیگه ای فقط خدا و فقط خدا…خدایا شکرت.
خدایا شکرت که مرا به سمت سید حسین عباسمنش راهنمایی فرمودید و خدایا شکرت که هر لحظه مرا رشد می دهی خدایا شکرت با زبان سید حسین عباس منش با ما سخن میگویی خدایا شکرت که سید حسین عباس منش را به ما هدیه دادی.خدایا دوستت دارم .سید حسین عباسمنش دوستت دارم که یکی از دستان خداوند هستی برای راهنمایی ما .
من در گذشته برای خرید های زیاد مقاومت نشان می دادم اما از وقتی که استاد برای من باور فراوانی را یاد دادند دیگر با اشتیاق و ذوق و شوق فراوان با همسر عزیزم میرویم خرید.ما 96 فرش های خیلی خوشگل خریدم که 3 تا برای حال یک قالیچه برای آشپزخانه و یک کناره برای راهرو و دو تا هم پادری .هر وقت این فرش های خوشگل را می بینم میگم خدایا شکرت الحمدلله رب العالمین خیلی لذت می برم
و یک ساعت دیواری اعلا هم خریدیم که وقتی هر بار نگاه میکنم ببینم ساعت چند است میگویم خدایا شکرت و چقدر این ساعت زیباست خدایا شکرت. و یک گلدان زیبا با گل های زیباتر و یک زیر گلدانی واقعا خیلی زیبا است خدایا شکرت الحمدلله رب العالمین.
و چه لباس های زیبای برای ترنم خانم ،فاطمه عزیزم و خودم خریدیم و برای هر کدامشان آنقدر ذوق و شوق داشتیم و برای هر کدامشان خداوند مهربان را هزاران هزار بار شکر گفتیم و میگوییم خدایا شکرت الحمدلله رب العالمین
خدایا شکرت که دوره راهنمایی عملی دست یابی به رویا ها را به من هدیه دادی که چقدر با استفاده از این دوره و عمل به سخنان ناب و شیرین سید حسین عباسمنش زندگی ام شیرین و آرامش ام بیشتر و بیشتر شده است و ترقی ام پیشرفته تر.خدایا شکرت که این همه فایل رایگان استاد را به ما هدیه دادی که هرکدام مسیر شادی و لذت مان را چندین برابر می کند
خدایا شکرت که روابط م را با همسرم و سایر افراد هر روز شیرین تر می کنی الحمدلله رب العالمین
خواسته های من در سال 97
روابط عالی تر با خداوند متعال و شناخت هر چه بیشتر خداوند توحید.خدایا شکرت
روابط عالیتر و عاشقانه و همیشگی با همسرم و سایر افراد خدایا شکرت
رسیدن به عالیترین درجه در کارم خدایا شکرت
افزایش 100 برابری در آمدم و کسب دو میلیارد ریال پول خدایا شکرت
خرید ماشین شاس بلند نیو سانتافا خدایا شکرت
خرید دوره های روانشناسی 1 .2 3 و دوره عشق و مودت و عزت نفس استاد عباسمنش خدا یا شکرت
و خواسته های من در سال های دیگر ایجاد و راه اندازی 100 کارخانه از کارخانه تولید اسباب بازی گرفته تا تولید خودرو و سایر محصولات بطوری که در هر کدام از کارخانه هایم 1000 نفر کارمن داشته باشم در مجموع در کارخانه های من صد هزار نفر کار می کنند به به چه باور عالی ای که به گسترش جهان در تمام جنبه های آن کمک میکند خدایا شکرت خدایا شکرت .
به قول استاد عزیزم همیشه سلامت سعادتمند و ثروتمند در جهان و آخرت باشید خیلی دوستون دارم عاشقتونم
ادامه بخش اول
در گوشی موبایل یه قسمتی درست کردم که شامل تجربیات دوستان سایت از فایلهای رایگان یا خریداری شده ویا هر مطلب انگیزشی و تقویت کننده باورهاست که هر موقع بهش رجوع میکنم واقعا ازش انرژی میگیرم ،دوستان واقعا نابیه برای من خدایا شکرررررت
دوستان من یه باوری دارم که همیشه برای من وسیله جور میشه باورتان نمیشه هر موقع میرسم سر ایستگاه به فاصله اندک ویا بلافاصله اتوبوس میاد یا مواقعی بوده من به خدا گفتم من وسیله رایگان میخوام تا محل کارم برم باور کنید خدا از هزاران طریق بهترینها را برام فرستاده همین یه هفته ای که شیفت نوروزی بودم به خدا درخواست وسیله رایگان دادم خداوند بهترین اتوبوسهای مجهز بین شهری را برای رفت و برگشتم مهیا کرد که از نشستن در آن واقعا لذت می بردم خدایا شکررررت
دو هفتهای است دارم مجددا روی دوره آفرینش کار میکنم و درخواستی به خدا دادم برای انتقالی به بهترین قسمت اداره مون در مرکز استان به یه هفته نکشیده دارم نشانه هاشا را میبینم که ان شاءالله قطعا خبرهای خوشی بهتون میدم
اواخر سال گذشته تعهد سه برابر شدن درآمدم را تا اواخر امسال دادم که به حمدالله بعد از یه هفته دستان الهی ونشانه هاشا دیدم و تا پایان امسال به مرزهای آن درآمد هدف رسیدم حتی میشد دقیقا به همان مقدار هدف ویا بیشتر از آن برسم ولی آن کاری که میخواست مرا به هدف درآمدی و بیشتر از آن برسونن مورد علاقه ام نبود
خدا را شکر امسال تونستم محصول روانشناسی ثروت 1 عزت نفس شیوه حل مسائل، محصول سلامتی، تند خوانی، راز ثروت، سپاسگزاری، و… را خریداری کنم
دیروز چرخم خراب شد گفتم خدایا مرا بهترین تعمیرگاه دوچرخه هدایت کن باورتان نمیشه به جایی هدایت شدم که تعمیرکار خودش راهنمایی ام کرد که چطوری خودم با کمترین هزینه چرخم را تعمیر کنم بعدش خدا یه دست دیگه شا نشونم داد بهم الهام کرد که بیام و از طریق اینترنت روش تنظیم کردن دنده های دوچرخه آموزش ببینم که خدا شکر بسیار راه گشا بود
بخش دوم
اما اهداف و برنامه هایی که برای سال 97 دارم:
1-افزایش سطح درآمد تا 10 میلیون تومان
2-ازدواج با همسر مناسب و ایده آل با ویژگیهای که مد نظرم هست و حتما آن را یادداشت خواهم کرد
3- کارکردن بیشتر روی باور احساس لیاقت و عزت نفس و نیز باور فراوانی
4-کارکردن روی این باور که تنها قدرت جهان رب است و تنها روی آن حساب باز کنیم و اینکه ما خالق تمام اتفاقات و شرائط زندگی مون هستیم
5- کارکردن روی این باور من همیشه در زمان و مکان درست هستم واینکه هر روز، روز شانس منه
6-تمرین کنم زندگی را زندگی کنم با این توضیح که هر لحظه را زندگی کنم با تمرکز بر نکات مثبت آن لحظه و از داشته هام هر چی که هست لذت ببرم 7-زبان انگلیسی ام را تقویت کنم و با تدریس آن کسب درآمد کنم
8-به سازمان هواپیمایی کشوری انتقالی بگیرم
9-و در نهایت تا سرحد جان به آنچه متعهد گشتم وفادار بمانم
استاد و دوستان عزیزم در خاتمه از تمامی کسانی که متن مرا مطالعه نمودید سپاسگزارم در پناه الله یکتا سالم شاد و ثروتمند باشید.
عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی
اتفاقات مثبت توی سال گذشته برای من زیاد بود و سریع سعی میکردم اونا رو بنویسم. یعنی تا اتفاق میوفتاد یادداشت میکردم. الان که دفترچمو باز میکنم میبینم حدود 50 تا موفقیت کوچیک و بزرگ توی همه ی زمینه ها داشتم که اگر همش رو بخوام براتون بگم از حوصلتون خارجه. ولی چند تا شو میگم که هم به باورهای شما کمک کرده باشم هم برای خودم تکرار بشه
1- یه بدهی 10 میلیون تومنی خانواده داشتند که در عین ناباوری تسویه شد!! یعنی اینو ما با هر ماشین حسابی حساب میکنیم جور در نمیاد!!!
2- از وقتی که اطلاعاتم راجب قانون بالا رفت و کتابهای زیادی رو راجع به قانون جذب خوندم ، همیشه دوست داشتم برای دیگران توی این زمینه صحبت کنم. بالاخره اتفاق افتاد و بدون این که من جایی تبلیغ کنم یا به کسی گم میخوام بیام توی جلستون صحبت کنم ، چند جا منو دعوت کردند که رفتم میکروفون دست گرفتم راجع به قانون جذب براشون صحبت کردم و اتفاقا خیلی هم استقبال کردند و قراره ادامه دار بشه….
3- بعد از گوش دادن محصول حل مسائل ، تونستم PC و ضبط ماشینم رو خودم به تنهایی تعمیر کنم و با این کار اعتماد به نفسم خیلی بالا رفت.
4-یه روز یه عبارت تاکیدی برای خودم ساختم که حالت شعر داشت… گفتم بزار اینو تا ظهر بگم ببینم چه اتفاقی میوفته… با خودم تکرار کردم تنبل نرو به سایه ، پوله خودش میایه :)) و ظهر یکی اومد گفت منو فلان جا عضو کن و عضوش کردم و یه پول خوبی گیر خودم اومد.
5-تونستم با لطف حضرت حق ، چندتا بیماری لاعلاج رو درمان کنم بوسیله ی قانون جذب.
6- با صحبت هایی که کردم توی سال گذشته زندگی 6 نفر رو تغییر دادم :)
7- کلی آیه از قرآن استخراج کردم که با گفتن اونا به مردم ، ایمان تازه ای در درون اونها شکل دادم
8- سه تا مهارت جدید یاد گرفتم که باش کلی کار میتونم بکنم فقط نیاز به تمرین دارم تا توی اونها بشم نفر اول ایران…
9- با اینکه سال 96 سردترین زمستون عمرم رو تجره کردم ولی بیمار نشدم حتی یه سرماخوردگی کوچیک :) فقط تو پاییزش یه بار سرماخوردم که با تکرار آیات قرآن توی 20 دقیقه کاملا خودم رو درمان کردم
و اما توی سال 97 برنامه هام ایناس :
1- برنامه ریزی مالی کردم که تا آخر هر فصل چقدر درآمد داشته باشم
2- سمینارهای متعددی در زمینه ی سلامتی و قانون جذب برگزار خواهم کرد.
3- امسال 5 تا استان جدید رو میخوام بهشون سفر کنم و چیزهای جدید یاد بگیرم و خانه های قدیمی که مال افراد ثروتمند بوده رو توی کشورم بیشتر ببینم مثل نارنجستان قوام در شیراز
4- میخوام گوشیم رو عوض کنم و نوشتم که گوشی جدیدم چه ویژگیهایی باید داشته باشه.
5- از سال 93 که هدف نویسی رو یاد گرفتم نوشته بودم برای سال 97 یه مگان مشکی میخوام. خب بالاخره سال 97 رسید و مگان مشکی من هم تو راهه و امسال بدستم میرسه
6- میخوام به حدی ارتباطم با خداوند قوی بشه که توی تک به تک لحظات زندگیم حسش کنم
7- امسال منتظر ظهور 7 تا معجزه ی بزرگ از طرف خداوند هستم ( قانون انتظار میگه منتظر هرچیزی باشی وارد زندگیت میشه)
و در آخر انشالله امسال ازدواج میکنم با اون کسی که 7 صفحه ویژگیهاش رو نوشتم و خداوند صبر کرده تا هر دوتامون آماده ی ازدواج بشیم و ما رو سر راه هم قرار بده و بسادگی و زیبایی مارو با هم مزدوج کنه :)
تشکر میکنم از استاد عزیزم که این فرصت رو در اختیار بنده قرار دادند و تشر میکنم از شما دوستان گرامی که به صحبتهای من گوش دادید
رای شما دلگرمی ماست :))))
راضیم ازت داداش
تنبل نرو ب سایه ،پوله خودش میآیه
این بیت شعر خیلی عالیی بود ?