چندبرابر کردن درآمد در یک سال | قسمت ۱

سلااامم دوستان خوبم خصوصا برادرم اقای عطارروشن..

خداوندبزرگ و سپاسگزارم ک عضو خانواده عباسمنش هستم.یکی از جمله های شکرگزاریم هست.

برادر خوبم ازتون ممنونم ک داستان موفقیت خودتون ب اشتراک گذاشتین.البته فیلمی ک ازخودتون درسایت ب اشتراک گذاشته

بودین و بارها وبارها نگاه میکردم.ولی ب دلایلی اون فیلمو ازدست دادم ولی وقتی اینجااسمتون رو دیدم انگااار گمشده ام رو پیداکردم وبااشتیاق مطلبتون رو خوندم.و کلی باورهای اشتباه رو شناسایی کردم.وبخاطر هر شناسایی خداروشکرمیکردم.و همینطور بخاطر اینهمه محبت خدایی اشک از چشمانم جاری میشد ک چ موقعیتهایی بمراتب بهتر ازشما دارم ک اینهمه سهل انگاری میکنم درباره خودم و باورخداوند خوبم.

بخاطررونوشت شما ی جاهایی هم اشک شووق میریختم .هم اشک شرمندگی از خودم و خدااای خودم.ک باوجود اینهمه امکانات چ هنوز یا درجا میزنم ی بعد هر پیشرفت کوچیکی دوباره عقب گرد میکنم.بااین داستان موفقیت شما منم ایدهای خوبی گرفتم ک خییییلی جای شکرداشت.همونطور ک شما استادرو بعنوان نمونه درتمامی جنبهای زندگیتون قرار دادین.منم ایدهای شما رو نمونه قرار دادم.نمیدونم چ هنووز ذهنم دربرابر استاد مقاومت میکنه و استاد رو بعنوان نمونه بارز و زنده قبول نمیکنه..نجوای ذهنم میگه چطوری مگ میتونی برسی اونجاها.و منم با دیدن فیلمها و خوندن مطالب دوستانم در این خانواده بزررگ دارم پافشاری میکنم دربرابر نجوای ذهنم ک میدونم شیطان تمام تلاششو میکنه ک ناامیدم کنه..و انجام تمارین..یکی از تمارینم اینه ک یک صلوات شمار دستم گرفتم و صبحا با گفتن ی جمله تعهد خودمو مؤضف میکنم تا شب فقط توجه بکنم ب چیزهای مثبت.چیزهاییک دوستدارم منم داشته باشمشون تا اینجوری بتونم ذهن سرکشمو کنترل کنم.ب خوبیهامیدونم فقط اینجوری میتونم شیطان درونم رو دووور کنم.شیطانیک کمر ب نابودی من بسته.ی بقول استاد باصحبت کردن در مورد خواستهام اوسار ذهنمو بدستم میگیرم.ایدهای شما برام راهرو روشن کرد.مثل شما….منم گفتم اینو میخوام میخوام اینجوری پول دربیارم.میخوام روابطم اینجوری باشه.و کلللی ایده های دیگ..ی باور اشتباهی ک چندی قبل داشتم این بود ک مگ میشه بدون کار فیزیکی ب درامد برسی.ولی دیدم ک میشه ..ب یکسال قبلم ک نگاه کردم دیدم اره شده.طوری ؟؟؟من فقط ی دستخط ساده نوشتم برای درامدم همون موقع هم ذهنم میگفت کو؟کجا؟چطوری؟تو ک ن شغلی داری و فقط خونه داری و ن …..ولی باتمامی این افکار نوشتم تعهدم رو.تاریخش یادم نیست ک کجا یادداشت کردم چون ذهنم باور نداشت.ولی هربار ک ب پشت سرمنگاهی میندازم و ب پولهای کیفم توجه میکنم.باخودم ب راهی ک این پول اومده فکر میکنم ک میدونم اصلااا نباید توجه کنی ب راهی ک اومده چون باعث میشه تجزیه و تحلیل کنی و این شااید رو حست یکمی تاثیر بد بذاره.و سریع خودم و بیرون میکشم و فقط خدارو شکر میکنم ک دوستداره بنده اشو غافلگیر کنه..خداعاااشق ی همچین کاریه..و منه بنده بادونستن ی همچین چیزی بازم سعی در دونستن راهش دارم خدایا شرمنده ام..برادر خوبم با خوندن مطالب شما دوباره نور امید تو قلبم نمایان شد .خودمو جمعو جور کردم برای ادامه راااه…یمدتی خوب پیش میرفتم روابطم باهمسرم و دیگران .جذب پول.سلامتیهای بسیار عاالی و خوب..ولی بعد مدت ۳مااه و انجام ندادن تمارین خوردم ب یک شیب اولش تند نبود ولی بعد یکماه عجیب شیب شد.همونطور ک استاد میگفتن اونقد اتفاقات بدیهی پیش میاد ک اصلا فکرشو نمیکنی ب این راحتی از مسیر خارج ی وارد بشی..خدایا شکرت ک عضو سایتم و دوباره میخوام برگردم تو ریل قطارم چپ کرده.وکلی تلفات داده..و الان ۷روزی میشه ک برگشتم و دارم پاورچین قدم برمیدارم و تلاش دارم بااحساس خووب ب راهم برگردم و برای همین دست ب هر چیزی میزنم دیدن فایلهای رایگان استاد خوندن مطالب خوبو راهگشای همخانواده روشنفکرم..و خوندن معانی قرانی.بقولی چنگ ب ریسمان خداوند میندازم ک بلکم ازین منجلاب بیام بیرون….

ببخشین دوستان گلم .زیاده گویی کردم.نمیدونم از سر ذووقم بود ی از سر دلتنگی ک اینهمه حرف زدم..

ولی بااین وجوود خیلی خداروشاکرم بخاطر داشتن دستش روی زمین خصوصا در مدار ی همچین دستی قرار گرفتن…

ازشماهم کمال تشکررو دارم.

درپناه اله یکتاشااااد وسلامت و ثروتمند دردنیاوآخرت باشید…